ارسالها: 14491
#41
Posted: 30 Jul 2013 12:40
بهترین باشید با 5 نکته زیر !
وقتی در چالشی گرفتار می آیید بجای خودخوری و حرص و جوش خوردن تنها به این فکر کنید که وضعیت را بهتر کنید. هیچ چیز را مطلق نبینید.
زندگی بالا و پایین زیاد دارد و آنچه به آن فراز و نشیب در زندگی می گوییم، برای همه کمابیش وجود دارد و هر کسی به نحوی با مشکلات زندگی درگیر است.
برآمدن از پس مشکلات زندگی نیاز به تدبیر دارد و کسی که با تدبیر و اندیشیدن میانه خوبی نداشته باشد، چندان نباید امیدوار بود که بتواند با مشکلات کنار بیاید.
البته کنار آمدن با مشکلات و تدبیر چندان هم کار سختی نیست و تنها با دانستن نکاتی چند می تو ان به آن رسید.
1 - سختکوشی مقدم بر هوش ذاتی است
همه ما از اهمیت هوش، دکاوت و خلاقیت باخبریم. اما چنین استعدادها و توانایی های ذاتی ای تا چه حد می تواند در خدمت رشد و پیشرفت ما قرار گیرد؟!
قدر مسلم است که تا وقتی از آنها درست استفاده نکنیم و نخواهیم آنها را در مسیر صحیح به کار گیریم، هیچ گره ای از زندگی ما باز نمی کنند.
ثابت شده است که در 95% موارد هوش و خلاقیت بدون سختکوشی و پشتکار هیچ کاره اند.
این نکته را هم در نظر داشته باشید که خیلی وقت ها وجود چنین استعدادهای ذاتی ای باعث مغرور شدن فرد می شود.
2 - 10 هزار ساعت کار خوب است، به شرطی که سنجیده باشد
در کتابی خواندم که 10 هزار ساعت کار لازم است تا به سطح و مرتبه کارشناسی در کاری دست پیدا کنیم. ظاهر امر منطقی و درست به نظر می رسد، اما واقعیت این است که اگر 100 هزار ساعت هم کار کنیم، اما سنجیده نباشد، خبری از کارشناس شدن و به حد تخصص رسیدن نیست.
به عنوان نمونه یک فرد ممکن است در طول زندگی خود 10 هزار ساعت رانندگی کرده باشد، اما چون این کار را سنجیده انجام نداده است، بعد از 10 هزار ساعت در همان سطحی است که قبل از آن بوده است و به واقع پیشرفت قابل ملاحظه ای ایجاد نشده است.
3 - بزرگی با شما بدنیا نمی آید، اما می تواند در شما رشد می کند
خودتان را گول نزنید. منتظر نزول بزرگی و بزرگ شدن از آسمان هم نباشید. این خود شما و کار و تلاشتان است که منش و صفت بزرگی را به شما می دهد. شما را در نظر دیگران بهترین جلوه می دهد و می توانید با استفاده از این بزرگی به اهداف بزرگترتان برسید.
4 - بلند مدت فکر کنید
این یعنی اینکه صبر داشته باشید و برای رسیدن به اهدافتان عجله نکنید. برای خود اهداف بلندمدت تعریف کنید و آهسته و پیوسته به دنبالشان بروید و پیگیرشان باشید.
راستی به 100 فکر کنید تا به 60 برسید!
5 - به بهتر شدن فکر کنید
وقتی در چالشی گرفتار می آیید بجای خودخوری و حرص و جوش خوردن تنها به این فکر کنید که وضعیت را بهتر کنید. هیچ چیز را مطلق نبینید.
اگر اینطور نشد، پس دیگر هیچ چیز امکان ندارد و افکاری از این دست تنها شما را از هدف دورتر می کند. در صدد "بهتر کردن" اوضاع بربیایید که کمترین ضربه و آسیب را از چالش ها متحمل شوید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#42
Posted: 30 Jul 2013 12:41
موفقیت پله پله اتفاق میافتد
وقتی به کسانیکه تحسینشان میکنیم نگاه میکنیم، موفقیتشان را به شانس، سرنوشت یا عواملی که هیچ ارتباطی با سختکوشی ندارد، ربط میدهیم. و این بزرگترین بهانه ما برای نرسیدن به موفقیت است. «من موقعیت خانوادگی یا پارتی او را ندارم. به اندازه او پولدار نیستم. هیچ استعدادی ندارم.» و این بهانهها همینطور ادامه مییابند. و چون همه مسئولیت موفقیت را به عوامل خارجی نسبت میدهیم، خودمان را از زحمت رسیدن به موفقیت در زندگی راحت کردهایم.
اگر به دقت نگاه کنید، پشت هر فرد موفق تلاش سخت قرار دارد. یک میلیونر، یک دلار یک دلار به دست آورده است. شما فقط معامله میلیون دلاری یک نفر را میبینید اما مشکلات و تلاش بیوقفه ۱۰ سال قبل از آن را نمیبینید.
موفقیت یک پله یک پله ایجاد میشود. اگر یک پله بالا بروید، موفقیت در پاگرد بعدی منتظر شماست.
امروز یک تماس اضافی برقرار کنید. اگر نتایج بزرگ شما را میترساند، اگر هدف بزرگ خیلی دور از دسترستان به نظر میرسد، سرعت و انرژیتان را قدم به قدم بیشتر کنید. امروز یک تماس اضافی بزنید، یک ایمیل اضافه بفرستید و وقتی که اینکار به طور مداوم در طول یک مدت ادامه پیدا کند، ظرفیت تماسهایتان را تا ۶۰ درصد در آخر ماه افزایش دادهاید. قسمت باورنکردنی قضیه اینجاست: وقتی ورودی کارتان تا ۶۰ درصد افزایش یابد، خروجی یا همان نتیجه کار احتمالاً تا ۱۲۰ درصد ارتقاء مییابد.
روز یک نفر را بسازید. کار شما مطمئناً با آدمها در ارتباط است. موفق شدن در ارتباط با آدمها کمکتان میکند فاصله بین آرزوها و اهدافتان را سریعتر پر کنید. وقتی مردم دوستتان داشته باشند، برای آنها سادهتر میشود که کارتان را هم دوست داشته باشند. دایره تاثیر شما هر چه بزرگتر باشد، فرصتهای بیشتری برای خودتان ایجاد خواهید کرد. وقتی یک نفر را خوشحال کنید، و این کار را مداوم طی یک دوره ادامه دهید، در آخر ماه، طرفداران زیادی به دست آوردهاید.
امروز یک لقمه کمتر غذا بخورید. این یک واقعیت اثباتشده است که کسانیکه کمتر میخورند، نه تنها بیشتر زندگی میکنند بلکه انرژی بیشتری هم خواهند داشت. کم کردن وزن ذهن خیلیها را به خود مشغول کرده است و بعضی آنقدر درگیر پرخوریهای غیرقابلکنترل خود شدهاند که همه توان خود را برای کم کردن وزنی که بخاطر چیزهایی که نمیتوانند جلوی خودشان را برای خوردن آن بگیرند، به کار میگیرند. و وقتی اینکار به طور مداوم ادامه پیدا کند، آخر ماه نه تنها ظاهر بهتری پیدا کرده و احساس بهتری خواهید داشت، عملکرد کاریتان هم بهتر خواهد شد.
امروز مبلغی پسانداز کنید. اگر توازن بانکیتان موفقیتتان را تعیین میکند، این سادهترین راه موفقیت شما خواهد بود. از همین امروز، هر روز مبلغی پسانداز کنید؛ هر میزانی که در توانتان باشد. این کار را هر روز انجام دهید و مداوم پیش روید و وقتی این کار متعهدانه در طول یک دوره زمانی انجام شود، یک میلیونر خواهید شد.
از امروز یک قدم بیشتر بردارید. امروز کاری بکنید که قبلاً برای انجام آن تردید داشتید. اگر ماههاست که برای زود بیدار شدن مشکل دارید، امروز صبح ۱۵ دقیقه زودتر بیدار شوید. انجام کارهایی که هیچوقت برای انجام آن راحت نبودهاید، باعث میشود پایتان را فراتر از موانع ذهنیتان بگذارید و واقعیت تواناییهای خود را کشف کنید.
وقتی این کارها را انجام دهید، به سمت جهش کوانتومی در کارتان پیش خواهید رفت اما تا آن موقع قدم به قدم جلو روید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#43
Posted: 30 Jul 2013 12:47
10مورد که باعث بی حوصلگی شما می شود!
عوامل زیادی وجود دارند که می توانند به افسردگی منجر شوند، ولی در عین حال رژیم غذایی نیز می تواند علایم افسردگی را بهتر یا بدتر کند. کمبود ویتامین D، ویتامین B و اسیدهای چرب امگا ۳ می تواند به احساس افسردگی و آشفتگی منجر شود
به طور حتم شما هم روزها و لحظاتی را تجربه کرده اید که چندان سرحال نبوده و احساس کسالت، خواب آلودگی و بی حوصلگی می کرده اید. تا به حال از خودتان پرسیده اید که کدام عوامل چنین احساسی را ایجاد می کنند؟
در اینجا به ۱۰ عاملی اشاره می کنیم که می توانند شما را بی حوصله و کسل کنند:
1 - عادت بد غذایی
عادت بد غذایی علاوه بر آنکه می تواند حالاتی مانند تهوع و درد در شکم را ایجاد کند، بر حالات روانی ما نیز تاثیر می گذارد و حالاتی مانند تحریک پذیری، نوسانات خلقی، عدم تمرکز، پرخاشگری، عصبانیت یا بیش فعالی را ایجاد کند. اگر از نوسانات خلقی رنج می برید، غذاهایی را که در طول روز مصرف می کنید یادداشت کنید تا رابطه بین غذاهای مصرف شده و نوسانات خلقی خود را کشف کنید.
2 - چیدمان خانه
اگر می خواهید سرحال تر و شادتر باشید چیدمان خانه را عوض کنید زیرا محیط اطراف تاثیری عمیق بر روحیات ما دارد. مثلا رنگ قرمز می تواند افراد را تحریک پذیر و عصبی کند، در حالی که زرد ایجادکننده شادی و آبی ایجادکننده آرامش است. تحقیقات همچنین نشان می دهد که استفاده از تصاویر آرامش بخش –مثلا مناظر زیبا بر روحیات ما تاثیری مثبت داشته و استرس و آشفتگی را کم می کند.
3 - ترفیع گرفتن
اکثر ما رویای ترفیع گرفتن در محل کار را در سر می پرورانیم، اما واقعیت آنقدرها هم که فکر می کنیم امیدبخش نیست. محققان دانشگاه وارویک به این نتیجه رسیده اند که وقتی کارمندی ترفیع می گیرد، میزان استرس و فشار ذهنی ای که بر او وارد می شود افزایش یافته و سلامت ذهنی او به خطر می افتد.
4 - چراغ کنار تخت
اگر مرتبا هنگام تماشای تلویزیون یا هنگام مطالعه خوابتان می برد، مراقب تاثیر این امر بر اعصاب و روان خود در روز بعد باشید. تحقیقات نشان می دهند که نور در شب می تواند مانعی برای تولید ملاتونین – هورمونی که بر خلق و خوی انسان اثر می گذارد بشود. ملاتونین تنها در تاریکی تولید می شود بنابراین سعی کنید در منزل خود از پرده های ضخیم استفاده کرده و هنگام خواب همه چراغ ها را خاموش کنید.
5 - کمبود مواد مغذی
عوامل زیادی وجود دارند که می توانند به افسردگی منجر شوند، ولی در عین حال رژیم غذایی نیز می تواند علایم افسردگی را بهتر یا بدتر کند. کمبود ویتامین D، ویتامین B و اسیدهای چرب امگا ۳ می تواند به احساس افسردگی و آشفتگی منجر شود. بنابراین سعی کنید این مواد مغذی را حتما در رژیم غذایی روسانه خود بگنجانید.
6 - دوستان
مکن است تصور کنید که وقت گذرانی با دوستان راهی مناسب برای سرحال شدن است، با این حال همه چیز به روحیات آنها بستگی دارد. به عقیده محققان احساسات ما (خواه مثبت و خواه منفی) مسری هستند و اغلب بدون اینکه بدانیم از شخصی به شخص دیگر انتقال می یابند. جالب آنکه حتی گاهی بدون اینکه دوستان را ببینیم تحت تاثیر خلق و خوی آنها قرار می گیریم. مثلا در یک تحقیق مشخص شد که کاربراین فیس بوک می توانند تا مدت ۳ روز تحت تاثیر سایر کاربران قرار داشته باشند.
7 - دیر خوابیدن
بسیاری از ما می دانیم که کمبود خواب موجب کسالت و بی حوصلگی می شود، با این حال از نظر محققان زمان خواب به اندازه میزان خواب اهمیت دارد. کسانی که دیر به رختخواب می روند حتی اگر زیاد بخوابند، در معرض افسردگی قرار دارند. پس سعی کنید شب ها زود بخوابید و البته خواب کافی داشته باشید.
8 - قرص های ضدبارداری
محققان می گویند زنانی که از قرص های ضدبارداری استفاده می کنند دو برابر بیشتر از سایر زنان در معرض خطر افسردگی قرار دارند. این قرص ها در برخی زنان حالاتی مانند نوسانات خلقی و کاهش میل جنسی را نیز ایجاد می کند.
9 - سیگار
همه ما آگاه هستیم که سیگار خطر ابتلا به سرطان، بیماری های قلبی و پیری زودرس را افزایش می دهد. اما جالب است بدانید که سیگار بر سلامت روان افراد نیر تاثیر سوء دارد. محققان نیوزلندی در یک پژوهش بزرگ دریافتند که افراد سیگاری و معتادین به نیکوتین بیش از سایرین در معرض افسردگی قرار دارند.
10 - آفتاب
در روزهای تاریک زمستان احتمال ابتلا به اختلال عاطفی فصلی وجود دارد، ولی آیا می دانستید که آفتاب هم می تواند افراد را کسل و افسرده کند؟ اگرچه اختلال عاطفی تابستانی تنها بر ۱ درصد افراد تاثیر دارد، ولی عوارض آن جدی و شامل بی خوابی، کاهش اشتها و افسردگی هستند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#44
Posted: 30 Jul 2013 12:49
سوال کردن را بیاموزید
توجه کنید، ممکن است جواب ها را دوست نداشته باشید، اما دست کم از آن ها مطلع می شوید. بخش اعظم مسائل ما درباره ی دنیا ناشی از فرضیه سازی است. با فرضیه سازی گمان می کنیم که مطالب را می دانیم، اما این طور نیست ما نمی دانیم. فکر کنیم آن ذره اطلاعاتی که داریم واقعیت هستند و در این شرایط وضع از آن چه هست وخیم تر می شود. فرض را بر این می گذاریم که دیگران برنامه های ما را دوست دارند، اما دوست ندارند. چه بهتر که از همان لحظه ی شروع سؤال کنیم و بدانیم که موضوع از چه قرار است. با طرح سؤال، موقعیت شفاف تر می شود. وقتی سؤال می کنید، اشخاص را به فکر کردن می اندازید _ و فکر کردن برای همه ی مردم چیز خوبی است _ طرح سؤال به اشخاص کمک می کند تا ذهن شفاف تری داشته باشند. هر کس برای این که جواب بدهد باید فکر کند، و این چیز خوبی است.
همان طور که یکی از دوستان عزیز و اندیشمندم می گوید: «هر چه باورها، اعمال، یافته ها و خواسته های دیگران را بهتر درک کنید، امکان این که واکنش مناسب تری نشان دهید افزایش می یابد. هرجا که ضرورت دارد، اندیشه ی خود را تغییر دهید و به موفقیت برسید. »
طرح سؤال به شما فرصت فکر کردن می دهد، به شما فضا و مجال می دهد. به جای این که فرض را بر این بگذارید که همه چیز را می دانید، بهتر این است که چند سؤال بکنید و به حقایق پی ببرید. اینگونه منطقی تر واکنش نشان می دهید، با کمال آرامش و به درستی جواب می دهید.
همیشه می توانید بازیگران قوانین را تمیز دهید. آن ها در حالی که دیگران واکنش نشان می دهند، تنها سؤال می کنند. گرفتار شتابزدگی، وحشت زدگی و فرضیه سازی نمی شوند، کنترل خود را از دست نمی دهند و رفتار بدی از خود به نمایش نمی گذارند.
پیوسته از خود سؤال کنید. بپرسید چرا فکر می کنید که حق با شماست و یا چرا در اشتباه هستید؟
از خود بپرسید چرا بعضی از کارها را انجام می دهید، چرا چیزهای دیگری می خواهید، چرا عمل خاصی انجام می دهید. از خود سؤالات دقیق و قاطعانه بکنید، زیرا ممکن است کس دیگری این کار را نکند و شما به این مهم احتیاج دارید. همه ی ما احتیاج داریم. اینگونه بی جهت فرض را بر این نمی گذاریم که صلاح خود را تشخیص می دهیم. و البته زمانی هم می رسد که نباید سؤال کنیم، نه از دیگران و نه از خود. باید بدانید چه زمانی باید این کار را متوقف سازید. یاد گرفتن این ها مدت ها وقت می گیرد. همه ی ما مرتکب اشتباه می شویم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#45
Posted: 30 Jul 2013 12:51
چگونه قاطعانه رفتار كنيم؟
جرأت مندي يعني دفاع از حقوق خود و بيان افكار و احساسات خود به شيوه مستقيم، صادقانه و مناسب و با احترام به حقوق ديگران. چنين فردي منفعل نيست و اجازه نمي دهد ديگران از او سوء استفاده كنند و از طرفي به خواسته ها و نياز هاي ديگران نيز احترام مي گذارد و به شيوه مدبرانه اي با آنها ارتباط برقرار مي كند.
در زير نكاتي كه مي تواند به شما در برخورد مناسب تر با ديگران كمك كند، ارائه شده است.
-با اظهارات مثبت آغاز كنيد:
من مايلم به شما بگويم چه احساسي دارم زيرا رابطه با شما برايم مهم و محترم است. مي توانيد گفته هاي خود را با قدرداني آغاز كنيد ولي مراقب باشيد كه گفته تان صادقانه باشد. «طي سال گذشته از كار كردن با شما لذت بردم ولي اخيراً ...».
۲-صريح باشيد:
از ضمير اول شخص استفاده كنيد و بگوييد: «من احساس خوبي ندارم/عصباني ام».
۳-شدت خشم خود را مشخص كنيد:
هر آنچه را احساس مي كنيد با ضمير اول شخص بيان كنيد: «كمي حالم گرفته است» يا «دارم از عصبانيت منفجر مي شوم». دادن اينگونه اطلاعات بدون اغراق در آن موجب مي شود كه فرد مقابل با دقت به صحبت هاي شما گوش كند. اگر صرفاً به او بگوييد من از دست شما عصباني هستم ممكن است يا مرعوب شما شود و يا با پرخاشگري پاسخ دهد.
۴-ديگران را به اين خاطر كه شما را عصباني كرده اند، سرزنش نكنيد:
به ياد داشته باشيد هيچ كس اين قدرت را ندارد كه احساسي را در ما به وجود آورد بلكه اين خود ما هستيم كه دروندادها را به برون داد تبديل مي كنيم. بنابراين به جاي گفتن «نه، تو مرا عصباني كردي» بگوييد:« من عصباني شدم وقتي كه تو ...».
۵-از احساسات ترس و نگراني استفاده كنيد.
به عنوان مثال بگوييد: «من از گفتن اين موضوع به شما نگرانم زيرا گمان مي كنم كه شايد فكر كنيد من فرد بهانه گيري هستم يا بعد از فهميدن آن مرا طرد كنيد يا ...». اينگونه اظهارات به شما كمك مي كند كه كنترل بيشتري بر احساسات خود داشته و از طرف فرد مقابل نيز پذيرفته شويد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#46
Posted: 30 Jul 2013 12:52
-به مسئوليت هاي خود اذعان كنيد:
براي مثال بگوييد:« من متوجه شدم كه بايد موضوعي را به تو مي گفتم» يا «من جزء افرادي هستم كه چارچوب خاص خودشان را دارنـد» يا «من در حال حاضر وضعيت خاصي دارم».
۷-از كوچك نشان دادن خود يا دعوت طرف مقابل به انتقاد از خو پرهيز كنيد:
براي مثال نگوييد:«مي دانم كه آدم بدقلقي هستم/بيش از اندازه حساسم و ...». زيرا ممكن است ايده هاي تحريك كننده اي به ذهن طرف مقابل برسد.
۸-گله و شكايت هاي گذشته را زنده نكنيد:
حتي المقدور در هر زمان فقط به يك موضوع بپردازيد. اين مسئله خصوصاً براي برخي از افراد وسوسه انگيز است كه به موزه ناراحتي هاي گذشته خود سري بزنند براي مثال: «هفته پيش هم، همين اتفاق افتاد ...». سعي كنيد از تكرار و ادامه اينگونه گفتگوها اجتناب كنيد در غير اينصورت به جاي رفع تعارض انرژي خود را در رابطه با زندگي در قرن گذشته هدر خواهيد داد».
۹-نقش يك روانشناس آماتور را بازي نكنيد:
از تفسير رفتار فرد مقابل پرهيز كنيد. اظهارنظرهائي نظير «مي دانم واقعاً به چه چيزي فكر مي كنيد، شما فكر مي كنيد كه ...» يا «شايد اين عادت را از پدرتان ياد گرفته ايد» مي تواند به عنوان برخوردي ترحم آميز يا پرخاشگرانه قلمداد شود.
۱۰-از تعميم دادن يا برچسب زدن خودداري كنيد:
برچسب زدن هائي نظير «تو هميشه اينطور بوده اي» به راحتي مي تواند طرف مقابل را به دفاع بكشاند. اگر شما از جملاتي مانند همه مردها/زنها/نوجوان ها و ... اينطوري اند استفاده كنيد ممكن است طرف مقابل را عصباني كنيد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#47
Posted: 30 Jul 2013 12:53
۱-از موعظه كردن و درس اخلاق دادن پرهيز كنيد:
سعي نكنيد به طرف مقابل بگوييد كه او چگونه بايد يا نبايد، احساس، فكر يا اعتقاد خاصي داشته باشد. اگر در رابطه با يك ارزش مشخص تعارضي بين شما و فرد مقابل وجود دارد، مي توانيد به آن اشاره كرده ولي بعداً در فرصت مقتضي، وقتي كه هردو احساس آرامش داريد در رابطه با تفاوت هاي خود بحث كنيد. به عنوان مثال به جاي گفتن جملاتي نظير «كسي با سن و سال تو، بايد از اينكه اينقدر بي نظم است خجالت بكشد مي توان از اين جمله استفاده كرد: «انگار كه برداشت من و تو از نظم و ترتيب بسيار متفاوت است. اگر مايلي بعداً در مورد آن صحبت كنيم».
۱۲-به جاي انتقاد از تمامي شخصيت فرد از رفتار خاص فرد انتقاد كنيد:
براي مثال به جاي گفتن «تو آدم خودخواهي هستي»، بگوييد: «به نظر من، اينكه تو نيازهاي مرا در نظر نمي گيري، خودخواهانه است».
۱۳-در بيان خواسته هاي خود واقع بين و شفاف باشيد:
مثلاً به جاي گفتن:«چرا فقط تو در اين دنيا اينقدر شلوغ و پر سر و صدائي» بگوييد: «دوست دارم وقتي در حال مطالعه هستم از هدفون استفاده كني».
۱۴-از تهديد و تنبيه به شكل صحيح استفاده كنيد:
تهديدهاي تو خالي نظير «اگر يكبار ديگر از لب تاپ من استفاده كردي همه سي دي هايت را توي سطل آشغال مي ريزم» نتيجه مطلوبي ندارد و اگر هم بطور موقت موثر باشد در دراز مدت احترام خود را از دست خواهيد داد.
۱۵-از شوخ طبعي بپرهيزيد:
موقعيت هايي كه لازم است برخورد قاطعانه اي بروز دهيد، وقت مناسبي براي شوخ طبعي نيست. لازم است لحن جدي به خود بگيريد.
۱۶-تلاش نمائيد پاداشي را پيشنهاد كنيد:
مشخص كنيد اگر طرفين رفتار خود را تغيير دهند، با چه پيامدهاي مثبتي مواجه خواهند شد. به عنوان مثال بگوييد «من مطمئن هستم اگر بتوانيم در اين رابطه به توافق برسيم، مي توانيم به عنوان يك گروه عملكرد بهتري داشته و به نتايج مهم تري برسيم».
۱۷-از زبان قاطعانه استفاده كنيد:
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#48
Posted: 30 Jul 2013 12:55
آرامش همان خوشبختی است
آرامش همان خوشبختی است، اما در لباسی ساده! اما چگونه می توان با سادگی به خوشبختی دست یافت؟
اراده ی قوی بر همه چیز غالب است، حتی بر قدرتمند ترین قانون! می پرسید کدام قانون؟ می گویم: قانون زمان و طرز استفاده از قانون زمان چیزی نیست جز «صبوری و آرامش» .
با کمی دقت متوجه می شویم بین ما و خوشبختی یک خط فاصله وجود دارد که فقط با یک کلمه پر می شود و آن کلمه «اراده» است. اما رسیدن به آن جز با آرامش، کم تر امکان پذیر است. نتیجه این که ما با آرامش به قدرت «اراده» سپس با استفاده از آن قدرت هر آن چه را که خواهانیم خوشبختی را در آغوش، به دست خواهیم آورد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#49
Posted: 30 Jul 2013 12:56
یکی از روش های رسیدن به خوشبختی همین خلاصه فکر کردن است
این روزها برای ذخیره ی انرژی، اکثراً سعی می کنیم خلاصه و مفید و در عین حال سریع صحبت کنیم. در مواردی دیگر برای توضیح، تشریح و تفسیر مطالب، تلاش می کنیم خلاصه بنویسیم، سریع تر غذا می خوریم،
سریع تر راه می رویم، سریع تر تصمیم می گیریم تا سریع تر به کجا برسیم؟
اگر خوشبختی را مقصدی مطلوب و نهایی بدانیم، برای رسیدن به ان باید «سریع تر بیندیشیم». سرعت بخشیدن به اندیشه و بالا بردن سطح فکر، یعنی سریع تر رسیدن به موفقیت! و این مهم مستلزم تحقیق بیش تر، بررسی دقیق تر و مطالعه ی عمیق تر می باشد و «نتیجه آن سریع تر رسیدن به همان جایی است که شما می خواهید. »
بله، یکی از روش های رسیدن به خوشبختی همین خلاصه فکر کردن است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#50
Posted: 30 Jul 2013 12:58
موفقیت را کجا اجاره می دهند؟
موفقیت را به انسان های شاداب و سرحال اجاره می دهند! به شادابی جسمی خود توجه کنید، اگر مراقب سلامتی خود نباشید مشکل می توانید از عواطف خود و دریافت احساس موفقیت بهره مند شوید و در نتیجه، رسیدن به موفقیت حتی اجاره ای هم امکان پذیر نخواهد بود. بر عکس عقیده ی عموم، عدم تحرک باعث ذخیره ی نیروی جسمی نمی شود، اعصاب انسان برای پیدا کردن انرژی به حرکت نیاز دارد. هر چه فعال تر باشید اکسیژن بیش تری به اندام های شما خواهد رسید و با بالا رفتن سلامتی و میزان انرژی حتماً خواهید توانست یک اتاق موفقیت را برای خود رهن و یا اجاره کنید. خدا می داند که اگر تغذیه، ورزش و روح شما هماهنگ باشد به زودی خواهید توانست یک «برج موفقیت» را برای خود خریداری کنید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟