ارسالها: 14491
#61
Posted: 30 Jul 2013 13:24
کیفیت زندگی و خوشبختی در چیست؟
کیفیت زندگی و خوشبختی در این نیست که هم اکنون چه مشکلاتی دارید، یا چه مشکلاتی ندارید، بلکه در این است که آیا مشکلات سال قبل را دارید یا ندارید!! اکثر مردم تمام وقت و انرژی شان را صرف این موضوع می کنند که در حال حاضر چه مسائل حل نشده ای در میانه زندگی آنان به چشم می خورد. اما هرگز به این فکر نمی کنند که چه مسائلی را با فکر و ابتکار خود در یک سال گذشته حل کرده و در حال حاضر هیچ اثری از آن مسائل باقی نمانده است!
با یک سؤال شروع کنید، چه کسی مسأله پارسال را حل کرد؟ آری همان شخص مسأله امسال را نیز حل خواهد کرد! فراموش نکنید که گاهی اوقات باید به راه حل هایی که منجر به حل مشکلات در سال گذشته شده اند فکر کنید! «خیلی از مسائل با راه حل هایی کاملاً مشابه حل خواهند شد. »
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#62
Posted: 30 Jul 2013 13:27
محبوب تر شوید۱
دوست داشتنی و خواستنی بودن مطلوب همه مردم است، اما متاسفانه همه افراد آنقدر خوش شانس نیستند که از ابتدا با این ویژگی متولد شوند. البته این ویژگی تا حدودی هم یک مهارت اکتسابی است. دوست داشتنی و مورد پسند مردم بودن مزایای بسیاری دارد. دیگران از حضور شما در یک جمع لذت می برند، حمایت بیشتری از شما می شود، طرفداران بیشتری پیدا می کنید، در زمینه کاری رشد و پیشرفت بیشتری می کنید و.... برای رسیدن به موفقیت، دوست داشتنی بودن ضروری است.
برخی از افراد ذاتا رهبر به دنیا می آیند . آنها به راحتی دیگران را جذب خود می کنند این به این معنی نیست که سایرین چون هیچ وقت به چشم نمی آیند باید نادیده گرفته شوند. با برخی روش ها می توان کاری کرد که مردم از مصاحبت با شما لذت ببرند و دردل بسیاری از آنها جای داشته باشید:
سوال بپرسید
مردم عاشق حرف زدن در مورد خودشان هستند. برخی افراد در شنیدن و گوش دادن به دیگران مهارت زیادی دارند. آنها سوالات اصلی را می پرسند و شما حاضر می شوید برای پاسخ دادن به آنها حتی تا یک ساعت بی وقفه حرف بزنید. بدون آنکه خودتان متوجه شوید، علاقه غیر قابل وصفی در درونتان برای داشتن چنین مکالماتی احساس می کنید. حالا خودتان از این روش استفاده کنید و برای آنکه در مورد افرادی که برایتان مهم ترند بیشتر بدانید ، برخی سوالات را بپرسید.اگردراین کار مهارت کافی ندارید، ازسوالات ساده شروع کنید، مثلا در مورد برخی تجربیات خاص و تلاش هایی که در زندگی کرده اند، سوال کنید و اگر آن فرد از دوستان نزدیک شماست، از اتفاقات اخیر و تازه ای که برایش پیش آمده بپرسید. گاهی اوقات برگشت به برخی جزئیات از مکالمات قبلی و اشاره به برخی نکات که طرف مقابل گفته است، نشان می دهد که شما شنونده خوبی بوده اید وبه اندازه کافی به او توجه دارید و حرفهایش رابه خاطر می سپارید.
علاقه مند باشید
به برخی نکات جالب و متفاوت در مورد شخصیت و ویژگی های دیگران توجه کرده و با پی بردن به این نکات، مکالماتی را با آنها شروع کنید و تا حرف های تان را از جای خوبی شروع کرده باشید. علاقه نشان دادن به برخی از تجربیات و ویژگی های افراد و کنجکاوی در مورد آنها به شما کمک می کند تا دوست داشتنی تر به نظر برسید. مکالمات خود رابه سمت موضوعاتی سوق دهید که به آنها علاقه مندید. سوالاتی بپرسید که پاسخ آنها قطعی و واضح نیست، چرا که اینگونه سوالات باعث می شود افراد بیشتری وارد بحث و مکالمه شما شوند.
روشنفکر باشید
رابطه دوستی خوب و مناسب باید با درک متقابل ساخته شود. گاهی اوقات به خاطر تفاوت در ارزش های فردی، مردم در درک یکدیگر کوتاهی و به خاطر این تفاوت ها از هم دوری کنند. این اتفاق گاه بسیار دردناک است، به خصوص وقتی که در یک خانواده ایجاد شود، مثل وقتی که اعضای یک خانواده با وجود تمام نزدیکی ها ، به خاطر برخی تفاوت ها ی ارزشی از هم دور می شوند.
اگر به این نتیجه رسیده اید که به نظرتان ارزش های شما با ارزش های برخی دوستان تان فرق دارد، بیشتر سعی کنید که همدم آنها باشید و از طرفی هم روشنفکر تر باشید. مردم را با تمام ویژگی های شان بپذیرید و از آنها بدون در نظر گرفتن تفاوت هایتان حمایت کنید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#63
Posted: 30 Jul 2013 13:28
محبوب تر شوید ۲
دوستانه رفتار کنید
شاد باشید، خونگرم باشید و دوستانه رفتار کنید تا مردم با شما احساس خوبی داشته باشند وقتی نمی توانید به دیگران کمک کنید، لااقل سعی کنید آنها را دوست داشته باشید. در برخی فرصت های مناسب، آنها را در آغوش بگیرید، به روی شان لبخند بزنید و نشان دهید که از ملاقات شان خوشحال هستید.
قانون ۱۰ ثاینه
گاهی اوقات صبر کردن برای تمام شدن حرف های کسی که در حال حرف زدن با او هستید، بسیار دشوار می شود، چرا که برخی افراد از حرف زدن خسته نمی شوند. بنابراین برای آنکه مجبور نباشید با بی ادبی حرف های طرف مقابل تان را قطع کنید و یا تا آخر حرف هایش را به زور بشنوید، بهترین کار این است که از فرصت کوتاهی که بین حرف زدن های او برای نفس کشیدن پیش می آید و مجبور می شود لحظه ای مکث کند، استفاده کرده و سریع موضوع بحث را عوض کنید. این کار بیشتر از ۱۰ ثانیه طول نمی کشد.
از تشابهات استفاده کنید
همه ما کسانی را که دوست مان دارند و یا افرادی را که با معیارهای ما مطابقت دارند، دوست داریم. اغلب ما افرادی را دوست داریم که بیشتر شبیه خودمان هستند. برخی از این شباهت ها باعث می شود که مردم با هم احساس نزدیکی کنند و ارتباط شان را ادامه دهند. وقتی که با مردم رابطه برقرار می کنید، به دنبال یافتن این تشابهات باشید، حتی در حد یک سرگرمی، یک علاقه، یک عادت، یک حرفه، حتی شهری که در آن زندگی می کنید، کتابی که خوانده اید و ... بعد از پی بردن به این وجوه مشترک از آنها سوالاتی بپرسید و دامنه مکالمات خود را گسترده تر کنید.
نگاه کردن با محبت
شاید به نظرتان برسد که همیشه به هنگام صحبت کردن به طرف مقابل تان نگاه می کنید، اما افراد بسیاری این کار را انجام نمی دهند و به صورت کسی که با او حرف می زنند، نگاه نمی کنند.
بدترین کاری که در این گونه مواقع می توانید انجام دهید این است که وقتی کسی با شما حرف می زند، شما به در و دیوار و سایر وسایل اتاق نگاه کنید.این کار هم بی احترامی به فرد متکلم است و هم او را از ادامه مکالمه با شما منصرف می کند. به عبارت دیگر با این کار به مخاطب می فهمانید که هیچ علاقه ای به ادامه صحبت کردن با او ندارید.
به دیگران کمک کنید
به دنبال فرصت هایی باشید که به دیگران کمک کنید. اگر قرار است دوست تان به زودی ازدواج کند و یا جابه جایی در پیش دارد، هر کاری که از دست تان برای کمک کردن به او بر می آید، انجام دهید. به او کمک کنید و بگذارید که او روی حمایت شما حساب و در مواقع نیاز به شما رجوع کند.
اسامی را به خاطر بسپارید
اسامی افراد را به یاد بسپارید و به هنگام صحبت کردن با آنها نام شان را بگویید، اما در استفاده از آن زیاده روی نکنید. وقتی که با فرد جدیدی ملاقات می کنید، چند بار نام او را در ذهن تان مرور کنید تا به طور کامل در آن ذخیره شود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#64
Posted: 30 Jul 2013 13:33
رازهای برخورد با تنبلی
۱
می گویند ما نسل تنبلی هستیم. این را آدم های نسل قبل می گویند و بعدش شرح کوشش های مدامشان را هم ضمیمه حرف هایشان می کنند و «زرنگ» بودنشان را به رخمان می کشند. می گویند ما نسل تنبلی هستیم اما منظورشان دقیقا تنبلی به معنای «انجام ندادن هیچ کاری» نیست. منظورشان بیشتر این است که ما کارهایمان را عقب می اندازیم. دیر تصمیم هایمان را عملی می کنیم و به قول روان شناس ها «اهمال کار» یا «تعلل ورزیم».
البته خیلی هم بیراه نمی گویند. جمله «مشکل اصلی من این است که تنبلی می کنم» اعترافی است که ترجیع بند در دل های خودمانی ما نسل سومی ها و شما نسل چهارمی هاست.
«گرایش فرد برای به تاخیر انداختن آغاز یا انجام کارهای مهم تا سرحد رنج و زحمت و ناراحتی». این تعریف آکادمیک و قلمبه سلمبه روان شناس ها از اهمال کاری است. با این حساب خیلی از ما لااقل در دوره ای کوتاه از زندگی مان اهمال کاری را تعریف کرده ایم اما بعضی ها هستند که اهمال کاری جزیی از شخصیتشان است. یعنی همان اول بسم الله باید اهمال کارهای گاه به گاهی را از اهمال کارهای بالفطره جدا کرد. تازه این اول ماجراست. اهمال کاری طبقه بندی های دیگری هم دارد.
اهمال کاری خوب، اهمال کاری بد
کلا روان شناس ها حالشان خوب است! اول می آیند ویژگی های منفی آدمیزاد را درمی آورند و ردیف می کنند و هشدار می دهند، بعدش می گویند البته این ویژگی های منفی همیشه هم بد نیستند!
اهمال کاری هم همین طور است. حالا بگذریم از اینکه خود روان شناس های اهمال کاری کرده اند و مطالعه این درد همیشگی بشر را تا همین 20 سال پیش عقب انداخته اند. تازه حالا بعد از چند سال به این نتیجه رسیده اند که ما اهمال کاری خوب هم داریم.
قضیه اینجاست که ما دو جور اهمال کار داریم. نوع منفی اش، آنهایی هستند که بهشان می گویند «اهمال کار منفعل». همین طور که از اسم این اساتید برمی آید، آنها در مقابل وسوسه به عقب انداختن کارها کاملا تسلیمند و اساسا (اسمایلی بهنام تشکر در ساختمان پزشکان) توانایی تصمیم گرفتنشان مشکل دارد.
برعکس «اهمال کارهای فعال» هستند. این آدم ها عمدا و آگاهانه کارهایشان را عقب می اندازند! آنها خودشان می دانند که اگر کارهایشان را عقب بیندازند هم می توانند در دقیقه 90 انجامش دهند و هم آن را بهتر انجام می دهند و هم دست آخر از نتیجه کارشان راضی ترند. پس اگر اهمال کاری مثبت دارید اصلا احساس گناه کنید و اهمال کار بمانید و خوش باشید!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#65
Posted: 30 Jul 2013 13:33
اهمال کارها منطق ندارند
اهمال کارها برای اهمال کاری خودشان، دلیل هایی دارند. دلیل هایی که می توان آنها را «باورهای غیرمنطقی اهمال کارانه» نامید. افراد اهمال کار اول باید این باورهای غیرمنطقی را بشناسند تا بتوانند رفتارشان را تغییر دهند. جالب اینجاست که اهمال کارها فکر می کنند افراد موفق هم همین باورها را دارند، درصورتی که افراد موفق هیچ کدام از این باورها را ندارند.
این باورها و وجه غیرمنطقی شان را اینجا ردیف کرده ایم.
1- به تاخیرانداختن کارها باعث عملکرد دقیق و حفظ اعتماد به نفس می شود.
چالش: همیشه هم این طور نیست. بعضی وقت ها به تعویق انداختن کارها موجب انجام نشدنشان می شود یا باعث می شود به خاطر استرس زمان پایان کار غیردقیق تر انجام شود.
2- تاخیر، باعث می شود فشار روانی از بین برود و شخص می تواند آزادانه و آسان کارش را انجام دهد.
چالش: تاخیر گاهی خودش باعث فشار روانی است.
3- این کاری است که سال ها آن را انجام داده ام و تقریبا از آن خسته شده ام، پس دیگر میلی به انجام آن ندارم.
چالش: مشکل با کار تکراری را باید خود کار حل کرد، نه با به تعویق انداختنش.
4- تاخیر و انجام دادن کار در آخرین لحظات باعث صرفه جویی در وقتم خواهد شد.
چالش: گاهی تبعات انجام کار در دقیقه نود خودش وقت گیر است. در ضمن کار تمام نشده خودش درگیری های ذهنی ایجاد می کند که به صورت پنهان وقت آدم را می گیرد.
5- امروز کاری بهتر و لذت بخش تر پیش رو دارم که با از دست دادن آن معلوم نیست فردا چنین وضعیتی داشته باشم، پس همان بهتر که کار امروز را به فردا بیندازم.
چالش: این را لذت گراها خیلی باور دارند. اما واقعیت این است که همیشه کارهای لذت بخش و غیرلذت بخش محتملی در هر روز وجود دارند. اگر ما کلا کارهای لذت بخش را ترجیح دهیم، همیشه بهانه ای برای به تعویق انداختن کارهای غیرلذت بخش وجود دارد. ضمنا می شود دنبال راه هایی برای لذت بخش تر کردن همان کارهای ناخوشایند هم بود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#66
Posted: 30 Jul 2013 13:34
چه وقت هایی باید اهمال کار باشیم؟
اهمال کاری همیشه هم بد نیست. خیلی وقت ها واقعا لازم است که ما تصمیم گیری هایمان را عقب بیندازیم تا بتوانیم تصمیم بهتر و عاقلانه تری بگیریم. درست است که این موارد از بدیهیات است اما باور کنید بعضی ها همین بدیهیات را رعایت نمی کند. این چهار موقعیت که در آن لازم است اهمال کار باشیم را عجول ها دقیق تر بخوانند.
1- وقتی وقتش نیست
وقتی که هیچ فشار زمانی خاصی وجود نداشته باشد، لازم نیست که فورا تصمیم بگیرید. مثلا وقتی که شما تازه 15 سالتان است، تصمیم برای ازدواج اصلا ضروری نیست.
2- وقتی اطلاعات کافی نیست
وقتی که هنوز اطلاعات کافی نیست و تصمیم گرفتن فوری اصلا عاقلانه نیست. مثلا وقتی که می خواهید انتخاب رشته کنید اما هنوز نمی دانید در رشته های مختلف دانشگاه چه خبر است. البته یادتان باشد که چیزی به نام «اطلاعات کامل» افسانه ای بیش نیست و این جور وقت ها هم نباید آن قدر وسواس به خرج دهید و اطلاعات اضافی انبار کنید.
3- وقتی که موضوع خیلی پیچیده است
بعضی وقت ها تصمیم آن قدر پیچیده، چندبعدی و سرنوشت ساز است که واقعا بهتر است برای تصمیم گرفتن وقت بگذارید و همه جوانب را بسنجید. تصمیم به ازدواج، طلاق و بچه دارشدن در سطح اول و تصمیم به تغییر رشته، تغییر شغل، تغییر محل کار یا زندگی در سطح دوم این تصمیم ها هستند.
4- وقتی که اولویت های دوفوریتی دیگری هم هستند
بعضی وقت ها ما یک تصمیم معمولی باید بگیریم اما ناگهان اتفاقی می افتد که تصمیم گرفتن درمورد آن اولویت بیشتری دارد. مثلا وقتی که یکی از اعضای خانواده تصادف کرده است، تصمیم گیری درباره خریدن لپ تاپ را باید عقب انداخت.
حتما می گویید اینکه معلوم است! نه جانم معلوم نیست! خیلی ها به همین راحتی این اولویت ها را تشخیص نمی دهند یا آن قدر خود خواهند که خودشان نمی خواهند تشخیص دهند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#67
Posted: 30 Jul 2013 13:35
با اهمال کاری چه کار کنیم؟
کار امروز را به فردا نینداز!
به گمانم اگر مطلب را تا حالا درست گرفته باشید، اصلا نیازی به این بخش پیشنهادها نیست. اما به هر حال تنبلی است و هزار درد بی درمان. این چندتا راهکار برای غلبه بر اهمال کار درونتان پیشنهاد می شود.
1- اهمال کاریتان را بشناسید!
بدانید چه نوع اهمال کاری هستید. فعال یا منفعل؟ همیشگی یا موقت؟ اگر یک اهمال کار همیشگی منفعل هستید، لازم است که بروید مرحله بعد وگرنه با اهمال کاری خوبتان حال کنید.
2- خوبی و بدی اهمال کاریتان را ردیف کنید
کدام کارهاست که آنها را به تاخیر می اندازید؟ این کارها را یکی یکی یادداشت کنید، بعد جلویش یک جدول خوبی ها و بدی ها بکشید و ببینید هرکدام از این کارها چه قدر سود د ارد و چه قدر زیان. این جوری میزان ضرری که کرده اید درست تر تخمین زده می شود.
4- برنامه بریزید
حالا که به عمق ورشکستگی خود پی بردید، می توانید بنشینید مثل بچه آدم برای «برون رفت از بحران» (اسمایلی کارشناس های بخش خبری تلویزیون خودمان). برنامه بریزید. برای برنامه ریزی هم کارهای عقب مانده تان را به قول علما «الاهم و فی الاهم» کنید، یعنی اولویت ها را معلوم کنید، بعد برای انجامشان برنامه بریزید.
5- هدف ها را لقمه لقمه کنید
خیلی وقت ها چون که فقط رسیدن به هدف های درشت درشت به ما حال می دهد، کلا با زندگی روزمره حال نمی کنیم. هر روز که آدم به یک هدف بزرگ نمی رسد. برای همین هم کارهای کوچک راهی عقب می اندازیم. به جای هدف های بزرگ، هدف های کوچکتر و کوتاه مدت تر را انتخاب کنید؛ مثلا برای هدف کلی و وسیعی مثل ادامه تحصیل باید هدفتان را آن قدر خرد کنید تا به هدف های کوچکی مثل «پرسیدن درباره منابع از فلان افراد» و «خریدن منابع از فلان کتابفروشی در فلان بازه زمانی» برسید.
6- به خودتان جایزه بدهید
هرکدام از کارهای کوچک یا بزرگی که تا به حال عقب افتاده بودند را که انجام دادید خودتان را تشویق کنید تا ادامه راه برایتان خوشایند باشد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#68
Posted: 30 Jul 2013 13:39
چهار كليد اصلی، برای موفقيت شغلی
1ــ تخصص عبارت است از توانايي شما در بكار بستن استعدادتان آنهام در قسمتي حياتي كه براي كمپاني شما يا مشتريانتان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت كه در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در موفقيت بلند مدت شما بسيار را تعيين كننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟
2ــ تمايز عبارت است از اينكه چگونه خود را در يك يا چند زمينه كه تخصص داريد يا كارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز كردن خود براساس كيفيت كار بالا بسيار مهم و كانون فعاليت شغلي شماست. همانطور كه يك سازمان بايد حداقل در يك زمينه برتري داشته باشد تا رونق لازم را پيدا كند. شما هم به عنوان يك فرد بايد حداقل در يك زمينه كاري برتر باشيد. اگر از كارفرما يا كارمندان شما درباره شما بپرسند:«برتري او در چه زمبنه اي است؟» آنهاچه جوابي در مورد شما خواهند داد؟ در كدام قسمت كار شما برجسته هستيد؟چه كاري را بهتر از هر كسي انجام مي دهيد؟ چه كاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود.
اگر تاكنون در حرفه خود يك زمينه را مشخص نكرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام كنيد. به توانايي خود و احتياجات سازمان و مشتريان خود توجه داشته باشيد چگونه بايد باشد؟ چگونه مي توانست باشد؟ نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يك زمينه كاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري استاندارد شما را براي كارايي نشان مي دهد. بهترين بودن در يك زمينه مهم از شغل و حرفه شما بيشتر از هر چيزي به پيشرفت شما كمك مي كند.
3ــ تقسيم بندي عبارتست از توانايي شما در مشخص كردن افراد و سازمانهايي كه سود بيشتري براي شما دارند. نحوه كار بدين صورت است كه شما به طور واضح مهمترين مشتريان خود را مشخص مي كنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از مشتريان تصميم گيري مي كنيد.
اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد.
4ــ تمركز عبارتست از توانايي شما در تمركز ذهني براي روي خدماتي است كه براي آن شخص يا سازمان اهميت دارد.
اين چهار استراتژي (تخصص، تمايز، تقسيم بندي و تمركز) نقطه كانوني حياتي براي رسيدن به دست آوردهاي فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.
از خود بپرسيد:« كدام مهارت است كه اگر آن را در خود تقويت كنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟ پاسخي كه به اين سؤال مي دهيد را به عنوان يك هدف بنويسيد و براي آن يك ضرب العجل تعيين كنيد.براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين كليد واقعي رسيدن به موفقيت شغلي است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#69
Posted: 30 Jul 2013 14:45
6 دشمن تمرکز را بشناسید
کارشناسان میگویند برای کمک به تمرکزتان، اول لازم است چیزهایی را که باعث حواس پرتیتان میشود، پیدا کنید.
در این جا شش عامل شایع برهمزننده تمرکز و نحوه مقابله با آن ها را میآوریم:
1- چندکاری (multitasking):
افرادی که همزمان چند کار انجام میدهند شاید احساس کنند که زودتر کارهایشان را تمام میکنند، اما تقریبا همیشه انجام چند کار به طور همزمان از انجام هر کاری در یک زمان بیشتر طول میکشد.
در انجام چند کار با هم جابهجایی میان کارها باعث هدر رفتن وقت میشود.
در یک بررسی در سال 2001 که در ژورنال "روانشناسی تجربی" منتشر شد، پژوهشگران دانشگاه میشیگان و سازمان هوانوردی آمریکا آزمایشهایی را انجام دادند که در آن افراد باید مسائل ریاضی حل میکردند یا اجرام هندسی را طبقهبندی میکردند. این پژوهشگران دریافتند که افراد هنگامی بین وظایف متفاوت جابهجا میشوند زمان از دست میدهند. و هنگامی که این کارها پیچیدهتر یا ناآشناتر باشند، زمان حتی بیشتری در هنگام جابهجایی بین آن ها هدر میرود.
کلید حل مشکل در موارد چند کاری این است که طور گزینشی عمل کنید، برای مثال صحبت کردن با تلفن،هنگامی که دارید لباس درون ماشین لباسشویی میریزید، مشکلی ایجاد نمیکند، اما صحبت با تلفن در هنگام کاری مشکل یا نیازمند تمرکز بالا مثلا نمونهخوانی یک گزارش، حواستان را پرت خواهد کرد.
2- ملال و کسالت
انجام کارهای ملالآور توانایی شما را برای تمرکز کاهش میدهد و شما را در معرض حواسپرتی قرار میدهد. هنگامی که کاری کسالتبار را انجام میدهید، تقریبا هر چیز دیگری برایتان را جذابتر از انجام آن کار است.
برای حل این مشکل میتوانید به خودتان پاداشهای کوچکی بدهید، برای مثال برای ادامه دادن آن کار مدت معینی از زمان با خوردن قهوه یا غذای حاضری به خود جایزه بدهید.
هم چنین میتوانید زمانهای برای استراحت در میان کار را برای خود برنامهریزی کنید:
برای مثال 10 دقیقه پیادهروی در بیرون- به این ترتیب شما چیزی دلخواهی دارید که در ضمن کار ملالآور انتظارش را بکشید و فرصتی برای تجدید قوا پیدا میکنید.
کسالت حین انجام کار یکی از مواردی است که در آن چندکاری میتوانند به نفع شما تمام شود. چندکاری در مواردی انجام کاری هستید که آن قدر ملالآور است که انگیزهای برای انجامش ندارید، اغلب به شما کمک میکند.
برای مثال اگر تمرکز بر شستن ظرفها یا پرکردن فرمها برایتان کسلکننده است، گوش دادن به رادیو یا فرستادن اساماس به یک دوست میتواند انگیزه شما برای ادامه کار حفظ کند
3- عوامل ذهنی حواسپرتی
این عوامل ایجاد کننده حواسپرتی افکاری هستند که در ذهن شما جریان دارند و میتوانند تاثیری قوی برای شما داشته باشند. یک راه برای خلاص شدن از این افکار آزارنده، ثبت کردن سریع آنها به صورت یادداشت است. برای مثال مواردی که ذهنتان را مشغول کرده است، به فهرست کارهای ضروریتان اضافه کنید، یا ناکامیهایتان را با نوشتن خاطرات روزانه تخلیه کنید.
اگر در مورد مسئله خاصی تحت استرس هستید، زمانی را برای صحبت کردن در مورد آن با فردی مورد اعتماد اختصاص دهید. اگر شنوندهای حمایتکننده و فعال داشته باشید، به تخلیه برخی از تنشهایی که ذهنتان را آزار میدهد،کمک خواهد شد.
مراقبه (meditation) هم نیز میتواند به شما کمک کند. هنگامی که مراقبه انجام میدهید، یاد میگیرید که افکار مزاحم را کنترل کنید، به این ترتیب آنها نمیتواند تاثیر زیادی روی تمرکز شما داتشه باشند. در تمرینهای مراقبه میآموزید که توجهتان را دوباره متمرکز کنید و آن را معطوف چیزی کنید که میخواهید.
یک بررسی در سال 2007 نشان داد که افرادی که در یک دوره هشت هفتهای مراقبه شرکت کرده بودند، توانستند توانایی متمرکز کردن توجهشان را بهبود بخشید.
فنون پایهای مراقبه - مانند تمرکز کردن روی حس تنفس و بعد انتقال کانون تمرکز به سایر حسها در بدن را میتوانید گذراندن یک دوره هشت هفتهای کلاس مراقبه برای کاهش استرس به طور حضوری یا به صورت آنلاین بیاموزید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#70
Posted: 30 Jul 2013 14:46
4- مزاحمتهای الکترونیک:
اگر به طور مداوم به دنبال چک کردن ایمیل باشید، به سادگی حواستان پرت میشود. اگر در حال انجام کاری هستید که نیاز به تمرکز دارد، هر بار که پیام صوتی "ای میل دارید" را میشنوید، رشته افکارتان از هم گسیخته خواهد شد.
ما اغلب احساس میکنیم باید به محض دریافت یک ایمیل، یا پیام متنی یا صوتی پاسخش را بدهیم. اما کارشناسان میگویند باید حدودی را تعیین کنید تا نگذارید تکنولوژی شما را کنترل کند.
زمانهایی را در روز اختصاص دهید تا در آن بتوانید بدون مزاحمتهای الکترونیک بر کارتان متمرکز شوید. برای چک کردن روزانه ایمیلتان زمان مشخصی را تعیین کنید، (نه این که به طور مداوم آن را تحت نظر داشته باشید)، و در بقیه اوقات از ایمیلتان خارج شوید.
تغییر دادن مکان هم ممکن است به شما کمک کند. برای مثال لپ تاپ تان را به نقطهای منتقل کنید که برای چند ساعت در روز دسترسی به شبکه بیسیم نداشته باشید.
5- خستگی:
بسیاری از بررسی ها نشان میدهند که کم خوابی تمرکز، حافظه کوتاه مدت و سایر کارکردهای ذهنی را مختل میکند. هنگامی از خواب محروم میشود، میزان تمرکز و توجه تان افت میکند. نیاز به خواب در میان افراد متفاوت است، اما اغلب افراد بزرگسال نیاز به 7 تا 9 ساعت خواب شبانه دارند. دست کم 7 ساعت خواب به شما کمک خواهد تا در طول روز متمرکز بمانید.
همچنین سعی کنید کارهایی را نیاز به تمرکز بیشتر دارند را در ساعاتی در روز انجام دهید، که احساس بیشترین هشیاری را دارید. به ریتم زیستی خود توجه کنید و زمانهایی از روز را که برای شما بهترین موقع برای کار است، پیدا کنید.
6- اثرات داروها و مسائل پزشکی
اگر مشکلات تمرکز توانایی شما در محل کار یا در خانه را مختل کرده است یا اگر متوجه علائمی جسمی مانند بی خوابی یا اضافه وزن شدهاید، با دکترتان مشورت کنید.
اختلال تمرکز ممکن است ناشی از بیماریهای مانند اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD)، قطع تنفس حین خواب، افسردگی، کمخونی یا بیماری تیروئید باشد.
برخی از داروها مانند داروهایی که برای درمان افسردگی، صرع یا عفونتهای آنفلوآنزا به کار میروند، ممکن است به عنوان یک عارضه جانبی باعث اشکالات تمرکز شوند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟