ارسالها: 2801
#111
Posted: 12 Feb 2014 19:48
۱۰ نکته که زنان دوست دارند مردان در مورد آنها بدانند!
۱ - زنان دوست دارند که از آنها راهنمایی و نصیحت بخواهید.
۲ - خواسته هایتان را غیرمستقیم با آنها مطرح کنید.
۳ - زنان انتظار دارند که به آنها زنگ بزنید.
۴ - هر گاه زنی در اوج خشم و غم قرار گرفته باشد، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد.
۵ - بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند، نیازهایشان را انکار می کنند.
۶ - یک زن به طور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است. اما وقتی آن زن لبخند می زند، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد.
۷ - یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را به همسرم بگویم، اگر عشق او به من واقعی باشد، خودش از نیازهایم مطلع می شود.
۸ - هیچ چیزی را در رابطه اش با شما فراموش نمی کند.
۹ - همسرتان می خواهد در صدر فهرست اولویت های شما قرار بگیرد، او جایگاه شماره یک را می خواهد، او می خواهد بیش از دوستان، همکاران، مشتریان و حتی مادرتان برای شما مفهوم داشته باشد.
۱۰ - هیچ وقت از گفتن جمله دوستت دارم به زن مورد علاقه تان غافل نشوید.
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 14491
#112
Posted: 12 Feb 2014 20:32
چطور انسان برونگرایی باشیم؟
مردم دلایل مختلفی برای خودیاری دارند: به طور دایم در درون خود به دنبال یافتن پاسخ بودن و مواجه شدن با مسایل مختلف باعث می شود تا انسان احساس افسردگی و درونگرا بودن داشته باشد؛ باعث می شود انسان غمگین و بیشتر مواقع ساکت باشد. اما بسیاری از انسان ها خودشان هم از این مساله خوشحال نیستند. دوست دارند این روند سکوت و همیشه درد کشیدن را در هم بشکنند و زندگی شاد و مملو از انرژی را تجربه کنند. جماعتی از روانشناسان و کارشناس اعتقاد دارند، انسان با از بیرون دیدن خود می تواند شادی را در لحظه های زندگیاش تجربه کند و رابطه اجتماعی بهتری نیز داشته باشد. برای دانستن مزایای برونگرا بودن ادامه مطلب را مطالعه فرمایید
خودتان را برانداز کنید
دکتر رومن کرزناریک، واژه «بروننگری» را در مقابل دروننگری مطرح کرده است و اعتقاد دارد اساس و سنگ بنای بروننگری، هم احساسی و همدلی است. اینکه یک قدم از وجود خود بیرون بیایید و درست و حسابی خود را برانداز کنید و ببینید شما واقعا چطور هستید و از نگاه دیگران چطور دیده می شوید. در ادامه نیز به واسطه داشتن نگاه بهتر و درست تر نسبت به خود، می توانید روابط، خلاقیت و حتی سبک زندگی خود را تغییر دهید و بهبود ببخشید.
با درد دیگران درد بکشید
همدلی یکی از مسایلی است که دکتر کرزناریک آن را مطرح کرده است اما نباید آن را با ترحم و دلسوزی اشتباه بگیرید. مفهوم کلی آن درک درد دیگران بدون اعمال دیدگاه شخصی است. همدلی یعنی همچون اسفنج باشید و احساسات دیگر را به خود جذب کنید. این اتفاق زمانی روی می دهد که شما نیز با همه وجود حرف و درد او را درک کنید نه اینکه بخواهید به او احساسی متفاوت بدهید و او را از حالت کنونی خارج کنید.
درک کردن احساسات خود
کلید اصلی افزایش حس همدلی در زندگی روزمره این است که همه احساسات خود را، حتی آنهایی که خیلی بزرگ نیستند را با همه وجود درک کنیم. اگر نتوانید غم و ناراحتی های خود را تاب بیاورید، بدون شک نمی توانید دردها و ناراحتی ها دیگران را نیز درک کنید و تحمل غمگینی اطرافیان برایتان مشکل و عذاب دهنده خواهد بود. بنابراین، از روی عادت و طوطیوار سعی در تسلی دادن دیگران خواهید داشت و نمی توانید از وضعیت درونی او درک درستی داشته باشید.
لحظه های سکوت
به اعتقاد دکتر دربا کاستالدو، همدلی می تواند درد و اضطراب حاصل از فرسودگی های روحی برای بهترین کارمند، مادر، همسر، دوست یا ... بودن را کاهش دهد. دلیل اصلی از پا درآمدن روحی مردم این است که همه تمرکز خود را به درون خود معطوف کرده اند. دکتر کاستالدو می گوید: اگر مردم سعی کنند به جای اینکه از دیگران توقع داشته باشند، ببینند خود چه در چنته دارند تا به دیگران اعطا کنند، افسردگی و اضطراب کمتری را در زندگی خود تجربه خواهند کرد. او برای این منظور توصیه می کند خاطرات روزانه خود را یادداشت کنید، برای خود شعار تعین و سعی کنید تمرکز خود را در رفتارهای خود بگذارید نه تفکرات درونی.
خود را به جای دیگران گذاشتن
برای اینکه بتوانید همدلی را تجربه کنید، باید با افراد یا دوستانی بیرون بروید و وقت بگذرانید که در حالت عادی هرگز با آنها بیرون نمی روید. دکتر کرزناریک این کار را «ماجراجویی همدلانه» نامیده است. با این کار می توانید در حال و هوای دیگران زندگی کنید و دنیا را با نگاه آنها ببینید و به طور موقت، خود را به جای آنها فرض کنید. برای اینکه بتوانید حس همدلی را در خود تقویت کنید ، به دیدار افرادی بروید که همیشه از آنها دوری می کرده اید. مطمئن باشید این تمرینات روح شما را تعالی می بخشند و می توانید قدم های بزرگی در جهت خودسازی بردارید.
صحبت با غریبه ها
گاهی بد نیست برای تخلیه دردهای درونی خود، غریبه ای که فاز فکری و نگاه و وضعیت زندگی کاملا متفاوتی دارد را پیدا و با او درددل کنیم. البته از همان ابتدا شروع نکنید از مشکلات خود حرف زدن. ابتدا از او در مورد نگاهش به زندگی خانوادگی، جامعه، خلاقیت، مرگ یا ... بپرسید و به تدریج خود را برای بیان افکارتان آماده کنید.
غنیمت شمردن لحظه ها
همدلی را تمرین کردن همیشه نیازمند ژست های خاص و بزرگ نیست. گاهی در سکوت نیز می توان همدلی کرد. اگر به طور دایم نگران هستید، اضطراب و حس ناامنی دارید، همدلی با خود می تواند میزان استرس را تاحد زیادی کاهش دهد. تمر چانسکی، روانشناس آمریکایی می گوید: بسیاری از استرس هایی که ما در زندگی تجربه می کنیم در نتیجه برداشت اشتباه از قصد و نیت اطرافیان است. اگر بتوانید کمی از افکار خود دور شویم و خود را به جای دیگران قرار دهیم، به خوبی می توانیم معنای صحیح رفتارهای آنها را تشخیص دهیم و درک کنیم.
مطالعه کتاب های کلاسیک
خود انسان های درونگرا نیز می دانند این روحیه نه برای خودشان و نه برای موقعیت اجتماعیشان خوب نیست. اما آنها انرژی لازم برای ارتباط برقرار کردن با دیگران و نشستن پای حرف های افراد متفاوت از خود را ندارند. آنها نمی توانند به راحتی با غریبه ها سر صحبت را باز کنند. در چنین مواقعی، بهتر است کتاب رمانی کلاسیک را مطالعه کنید که قبلا به مطالعه آن تمایلی نداشته اید. تحقیقات ثابت کرده اند، مطالعه افسانه های کلاسیک می تواند حس همدلی و رفتارهای اجتماعی افراد را - بلافاصله پس از مطالعه – تحریک و تشدید کند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#113
Posted: 14 Feb 2014 07:03
مراقبت از عشق، دشوارتر از عاشق شدن!
نمیخواهیم رؤیا ببافیم. ما هم میدانیم که بعد از گذشت یک دهه از زندگی مشترک شما، خیلی چیزها مثل روز اول نمیماند. روزهای اول عاشق شدن، هیچ کاری برایتان سخت نیست. لبخند زدن بخشیدن یا هر روز عاشقتر شدن در آن روزها از هر کاری آسانتر است اما هر سال که از ازدواجتان میگذرد، سادگی این اتفاقات هم کمتر میشود. با این وجود، شما میتوانید بعد از گذشت چند دهه از زندگی مشترکتان، باز هم آرام و عاشق بمانید. کافی است با چند راه ساده تزریق انرژی به زندگی مشترکتان آشنا شوید و با کمک این میانبرها، غباری که در این سال ها روی زندگیتان نشسته را پاک کنید.
به یک ریسمان چنگ بزنید
حرف ما نیست. محققان میگویند زوجهایی که پایههای اعتقادیشان محکمتر است، از زندگیشان راضیترند و به هم متعهدترند. در کل زوجهای مذهبی زندگی مستحکمداری دارند و آرامش بیشتری در خانهشان حاکم است. اما پیدا کردن معنایی برای زندگی، تنها به عشق میانتان کمک نمیکند. وقتی شما میدانید در کجای این دنیا قرار دارید و از آن چه میخواهید، با اطمینان بیشتری قدم برمیدارید و به جای ناامید شدن، برای جبران شکستهایتان تلاش میکنید. پس بهتر است به دنبال راهی بگرديد که به زندگیتان معنا میدهد.
پازل درست کنید
بازیهای دو نفره، بیشتر از آنچه فکرش را میکنید میتواند شما را به هم نزدیک کند. محققان میگویند زوجهایی که با هم بازی میکنند، از هم دل نمیکنند. از نظر آنها دوام زندگی کسانی که برای چند ساعت هم که شده از دنیای جدی و عبوس بزرگترها فاصله میگیرند و کمی با هم کودکی و تفریح میکنند بیشتر است. اگر نمیخواهید کار عشقتان تمام شود، همین امروز پازل، راکت بدمینتون، شطرنج و چند وسیله بازی دو نفره دیگر بخرید و با هم رقابت کنید. وقت نداشتن را بهانه نکنید. شما میتوانید هر هفته تنها چند ساعت برای این بازیها وقت بگذارید و با خندهها و عصبانیتها و اضطرابهایی که وقت برد و باخت سراغتان میآید به زندگیتان جان دهید. حالا که انگیزه بازی کردن را پیدا کردهاید، میتوانید گاهی سراغ بازیهایی بروید که کمی جسمتان را هم به حرکت وامیدارد و به سلامت بدنتان هم کمک میکند.
تکنولوژی لعنتی را رها کنید
تکنولوژی این روزها فرصت با هم بودن را از ما گرفته و دیدنهای حقیقیمان را هم مجازی کرده است. در مهمانی آدمها به جای گپ زدن با هم، تبلت یا تلفن همراهشان را دست میگیرند و با کسانی که در آن جمع نیستند گفتوگو میکنند. موبایلها و تبلتها حتی نمیگذارند آرام و بیدغدغه غذایتان را بخورید و به سفره شما هم وارد میشوند. اما شاید بهتر باشد قانونهای خانگی را برای استفاده از این ابزارها وضع کنید. مثلا وقت دیدن فیلم یا غذا خوردن، از آنها دل بکنید یا تلاش کنید که در مهمانی کمتر سراغشان بروید. باور کنید هیچ چیز مثل رابطه حقیقی و رو در رو حال شما را بهتر نمیکند.
آن جمله جادویی را مدام بگویید
اغلب ما، از نشان دادن احساساتمان میترسیم. ترسی که گاهی اسمش را خجالت میگذاریم، اجازه نمیدهد عشقمان را فریاد زده و دلتنگیمان را نشان دهیم. اما باور کنید اطرافیان شما برای آنکه احساس آرامش کنند، به شنیدن برخی جملات نیاز دارند. درست است که میدانند دوستشان دارید و دلتنگ شان میشوید، اما گاهی میخواهند این عبارات لذتبخش را از زبان خودتان بشنوند. اگر همسرتان به ماموریت رفته، دلتنگیتان را برایش پیامک کنید. اگر کودکتان شیرین زبانی میکند، در آغوش بگیرید و بگویید دوستش دارید. بیان کردن احساسات را در خانهتان باب کنید تا فرزندانتان نمایش احساساتشان را یاد بگیرند. باور کنید دنیایی که در آن مهربانی به زبان آورده میشود، دنیای زیباتری است.
شنیدن را یاد بگیرید
حرف زدن برای اغلب ما آسانتر از شنیدن است. اما راههای آسان همیشه شما را به نتیجه نمیرساند. اگر میخواهید قدمی برای حل مشکلات بردارید یا به همسرتان نزدیکتر شوید، بیشتر سکوت کنید و بشنوید. در جریان شنیدن، نه تنها به همسرتان احساس خوشایندی میدهید وبه او نشان میدهید که برایتان تک تک عبارتهایش اهمیت دارد، بلکه شریک زندگیتان را بیشتر میشناسید و با انتظارات و نیازهایش بیشتر آشنا میشوید. پس گذشته از وقت گذاشتن برای شنیدن حرفهایش، راه و رسم شنیدن فعال را هم یاد بگیرید. زبان بدن به شما کمک بزرگی خواهد کرد. گاهی سرتان را تکان دهید و با نمایش شادی یا ناراحتی در چهرهتان، به او ثابت کنید که معنای حرفهایش را میفهمید اما مراقب باشید. شما روی لبه تیغ حرکت میکنید. نشان دادن یک واکنش نادرست و غیرمنتظره میتواند به رابطه شما صدمه جدی وارد کند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#114
Posted: 14 Feb 2014 07:08
پر انرژی ظاهر شوید
نگاهی به چهرهتان در آینه بیندازید. عجیب نیست اگر کمی چین و چروک به صورتتان اضافه شده باشد و خودتان را بیش از اندازه جدی و خشک ببینید. در دنیای پر مشغله امروزی که هزار و یک بهانه برای جدیت، اضطراب و خستگی به ما میدهد، خندیدن اتفاقی نیست که هر لحظه تکرار شود. اما اگر میخواهید چهرهتان را با لبخند زیبا کنید و انرژی آن را به زندگیتان بیاورید، باید به جای آنکه منتظر بهانه بمانید، خودتان آگاهانه وارد عمل شوید. چند سی دی کمدی و مجله طنز بخرید و امروز در کنار همسرتان آنها را ببینید و بخوانید. نیازی نیست قهقهه بزنید. حتی چند لبخند کوچک یا بلند خواندن قطعهای از یک شعر طنز میتواند آرام آرام زندگی شما را دگرگون کند.
ببخشید
زندگیتان را به میدان غر زدنهای دائمی تبدیل نکنید. میدانیم که همسرتان باز هم کمد را به هم ریخته اما به جای غر زدن یا جنجال به پا کردن برای موضوعات ساده، به این فکر کنید که آیا خودتان بیعیب و نقصید؟ مطمئن باشید که همه ما گاهی به خاطر کاستیهایمان دیگران را رنجانده یا ناامید میکنیم. پس به جای آنکه مدام خودتان را در مقام قاضی یا معلم قرار دهید، از کنار مشکلات کوچک آسانتر بگذرید و صحبت کردن در مورد آنها را به زمانی که آرامترید موكول کنید. باور کنید انتخاب کلمات بهتر در زمان آرامش تاثیر حرف شما را چند برابر خواهد کرد.
درست دعوا کنید
نمیگوییم همه دلخوریها را توی دلتان نگه دارید و هیچ وقت با همسرتان یکی به دو نکنید. دعوا کردن یکی از حقوق و حتی نیازهای اساسی شماست. تا زمانی که در مورد مشکلات بحث میکنید، برای حل شدنشان امید دارید. پس به جای سکوتی که تنها فاصله شما را زیاد میکند، با همسرتان بحث کنید. اما یادتان نرود که بحث و دعوا کردن هم آداب خودش را دارد. اگر رفتاری از همسرتان شما را آزار داده، زمین و آسمان را به هم ندوزید و در دعوا تمام اشتباهات پیشین او را رو نکنید. وقت بحث کردن بر همان اشتباه او تمرکز کنید و کل شخصیتش را زیر سؤال نبرید. با رفتار منطقی و بحثهای محترمانه و بیحاشیه، به او نشان دهید که مشکل شما همان رفتار است، نه همه رفتارهای او.
از هم جدا نشوید
عالیتهای دونفره تنها مخصوص تازه عروس و دامادها نیست. حتی اگر دهها سال از زندگی مشترکتان بگذرد، باز هم میتوانید از لذت قدم برداشتن در کنار هم بهرهمند شوید و با وقتگذرانیهای دونفره آرامش بگیرید. چند وقت است که با هم تئاتر نرفتهاید؟ از آخرین باری که فقط شما دو نفر پشت میز رستوران یا کافه نشسته بودید چقدر گذشته؟ آخرین بار که با هم آشپزی کردید کی بوده؟ اگر پاسخ دادن به این سؤالات برایتان سخت است، بدانید که بیش از اندازه از هم فاصله گرفتهاید. همین امروز بلیت سینما بگیرید و دونفره فیلم ببینید و همین هفته در کنار هم کیک درست کنید و از با هم ساختن و حتی با هم خرابکاری کردن لذت ببرید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#115
Posted: 14 Feb 2014 16:13
عذرخواهی کردن را یاد بگیریم
اشتباهاتی که از نظر عاطفی در روابط خود مرتکب می شویم و آنها را پرده پوشی می کنیم، اغلب اثرات ماندگار و زیان آوری بر روابط ما با دیگران می گذارد. این خطاها به تدریج بر روی هم انباشته می شود و بعد از چند سال، رابطه ما را با دیگران سرد می کند و حتی می تواند موجب قطع رابطه با آنها شود. برای ایجاد تغییر در مناسباتی که بر اثر اشتباهات عاطفی رو به نابودی است، باید واقعیت ها را درک کنیم و بپذیریم که همواره بخشی از تقصیرات نیز به گردن خود ماست.
برای ترمیم صدمات عاطفی که در رابطه انسانی ما بروز یافته است، باید تلاش کنیم که ابتدا خطای خود را بیابیم و سپس آن را بپذیریم اما مشکل این است که هنوز عده بیشماری به آن درجه از مهارت عاطفی نرسیده اند که صمیمانه از دیگران عذرخواهی کنند و موضع دفاعی به خود نگیرند. هنر ظریف اعتراف به اشتباه و طلب بخشش، آخرین مهارت سواد عاطفی است که هر کسی باید به درستی آن را بیاموزد.
قوانین والزامات یک معذرتخواهی موثر
1- عذرخواهی باید به شیوه ای درست بیان شود
هر معذرت خواهی شامل دو بخش است: 1- معذرتخواهی، 2- پاسخ آن. برای آنکه معذرتخواهی موثر واقع شود، باید به طور کامل و درست بیان شود، مورد تعمق قرار گیرد و در آخر به آن پاسخ داده شود.
وقتی کسی دیگری را آزرده می سازد و سپس به شیوه ای سطحی عذرخواهی می کند و عذرخواهی او مورد پذیرش نیز واقع می شود، علاوه بر اینکه عملکردی موثر به تصویر کشیده نمی شود، ممکن است اثرات زیانبار آن برای همیشه باقی بماندت و در طولانی مدت، رابطه را به سوی قهقرا بکشاند و این نوع عذرخواهی، هیچ نتیجه مثبت و سازنده ای به بار نیاورد.
بنابراین پذیرش معذرتخواهی نباید به سعرت و بدون تامل و تعمق صورت گیرد.
2- معذرتخواهی زمانی موثر واقع می شود که عمل اشتباه فرد در آن کاملا مشخص شود. بعضی اوقات مردم به خاطر عملی که چندان مشکل آفرین نبوده به عذرخواهی می پردازند و عامل اصلی رنجش را فراموش می کنند. لازم است هر مشکلی دقیقا و با موشکافی مورد تحلیل قرار گیرد تا معذرتخواهی به خاطر اصل عمل (نه ظاهر آن) انجام پذیرد.
3- در هنگام معذرتخواهی از عمل اشتباه خود، باید از شدت تاثیر آ« بر دیگران آگاه باشیم. اگر میزان ناراحتی و رنجش افراد از عملکرد دیگران را به سه بخش «خفیف، متوسط و شدید» تقسیم کنیم، لازم است میزان عذرخواهی ما دقیقا متناسب با میزان یا درجه رنجش طرف مقابل باشد.
دو اشتباه رایج در عذرخواهی و پذیرش آن
1- بسنده کردن به یک عذرخواهی لفظی ساده
به کار بردن کلماتی مانند «ببخشید»، «معذرت می خواهم» یا «وای؛ اشتباه کردم» و غیره، به هیچ وجه عذرخواهی واقعی محسوب نمی شود. این نوع عذرخواهی ها شاید در زمانی که ناخواسته به کسی تنه می زنیم یا به میان حرف کسی می پریم مثمر ثمر باشد اما در موارد دیگری که احساسات طرف مقابل را عمیقا جریحه دار کرده ایم، به هیچ وجه موثر نیستند.
معذرتخواهی صحیح و موثر آن است که به کسی که به سبب ایجاد رنجش یا کدورت در قلب او شده ایم، پاسخی عاطفی، همدلانه و از صمیم قلب بدهیم. در واقع معذرتخواهی باید از ته قلب و برای رفتار خاصی باشد که انجام داده ایم؛ وگرنه بی معنا و بی اثر خواهد بود. اگر به دنبال معذرتخواهی، رفتار شخص تغییر نکند، ثمری به بار نخواهد آورد.
2- سریع بخشیدن
این مورد مربوط به زمانی است که طرف مقابل مرتکب اشتباه شده و شما قرار است او را ببخشید. در این قسمت درباره این موضوع بحث می کنیم که سریع بخشیدن افراد، دقیقا به همان اندازه خطرناک است که نبخشیدنشان، زیرا اگر عذرخواهی دیگران را بدون هیچ واکنشی فورا بپذیرید در روابط عاطفی خود با او به هیچگونه تغییر مثبت یا بهبود عاطفی دست نمی یابید.
از این گذشته اگر کسی به خاطر عمل خطایی که مرتکب شده با یک عذرخواهی ساده و سرسری از کنار رنجش شما بگذرد و شما هم بگویید که «اشکالی ندارد»، ناراحتی و دلخوری همچنان در دلتان باقی می ماند؛ هرچند که به ظاهر اوضاع آرام به نظر می رسد.
نکته قابل ماجرا آنجاست که این رنجش و دلخوری باقی مانده در قلب شما، همان آتش زیر خاکستری خواهد بود که بالاخره رابطه شما را تباه خواهد کرد. سواد عاطفی به شما می گوید که باید به جای سریع بخشیدن افراد، راجع به آن فکر کنید و ببینید آیا از نظر روحی و عاطفی قادرید طرف مقابل را ببخشید و عذرخواهی اش را قبول کنید یا خیر.
انتخاب با شماست و هیچ اجباری در کار نیست. اگر فکر می کنید عذرخواهی او از صمیم قلب و واقعی نیست، آن را رد کنید. هیچ اشکالی ندارد اگر با خودتان صادق باشید و به طر فمقابل بگویید که به عذرخواهی بیشتری نیاز دارید یا هنوز نمی توانید او را ببخشید و به زمان بیشتری نیاز دارید.
به هر حال آنچه در مبحث عذرخواهی و پذیرش آن مورد اهمیت است، توجه به این نکته است که اگر عذرخواهی ما از دیگران یا عذرخواهی دیگران از ما سبب بهتر شدن احساس ما نشود، ابراز یا پذیرفتن آن بی فایده است!
به هر حال در رابطه انسانی مبتنی بر سواد عاطفی، موضوع عذرخواهی و پذیرش آن از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا به محض آنکه افراد در مقوله عذرخواهی و پذیرش آن به دانشی صحیح دست یابند، به منبع قدرت و سلامتی روان تبدیل می شوند. در واقع وقتی که عواطف و احساست خود را به طور شفاف بشناسیم، به طور کحامل آن را ابراز کنیم و احساسات دیگران را نیز همچون احساسات خودمان مهم بدانیم، آنگاه زندگی تحرک بیشتری می گیرد و لذتبخش تر می شود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#116
Posted: 15 Feb 2014 20:30
صبح های تاریک زمستان شما را به تخت می چسبانند؟
10 روش برای سحرخیزی در این روزها!
زمستان! فصل برف و باران و هوای تاریک! فصل شب های بلند و و روزهای کوتاه! اشتباه نکنید، این یک شعر نو نیست! این علت خوابیدن بیش از حد شماست! علت عشق ورزیدنتان به گرمای بالش و پتو! علت تنفرتان از زنگ ساعت که بیدارباش اعلام می کند! دلتان برای روزهای پر انرژی بهار و تابستان تنگ شده؟ دلتان دیدن طلوع خورشید می خواهد! ما به شما راه و روش بیدار شدن در این روزهای زمستانی را یاد می دهیم!
1- قهوه ممنوع
همه ما می دانیم خوردن قهوه باعث می شود بتوانیم بیشتر بیدار بمانیم. بنابراین وقتی می گوییم قهوه نخورید تا بتوانید صبح ها راحت تر از خواب بیدار شوید ممکن است تعجب کنید! مگر قرار نبود قهوه بیدارمان کند؟ پاسخ شما این است: در کوتاه مدت این روش جواب می دهد اما با طولانی شدن مدت استفاده از قهوه یا سایر نوشیدنی های کافئین دار نتیجه ای کاملا برعکس می گیرید! حتی ممکن است بی خوابی های مداوم را هم به دنبال داشته باشد.
برای توجیه این اتفاق باید بدانید وقتی قهوه می نوشید در بدنتان چه می گذرد: غدد فوق کلیوی شروع می کنند به آزاد کردن هورمون کورتیزول، هورمونی وابسته به استرس که باعث می شود بدنتان احساس کند اتفاقی در جریان است و باید بیدار بماند اما به مرور زمان وقتی بدن به این مقدار از کورتیزول عادت کند مشکل خواب آلودگی شما هم شروع می شود. خستگی غدد فوق کلیوی از این دریافت مکرر مشکل خیلی از آدم هایی است که سرشان شلوغ است و خودشان را به قهوه مهمان می کنند!
برای حل این مشکل مصرف کافئین را کم کنید و کم کم قطع نمایید تا بدنتان به روال عادی خودش برگردد. اگر برایتان خیلی سخت است از قهوه یا نسکافه بگذرید، نوشیدنی های بدون کافئین یا انواع چای گیاهی را جایگزین کنید تا بدنتان به شرایط جدید عادت کند.
2- رژیم غذایی تان را اصلاح کنید
تحقیقات دانشمندان نشان داده اگر رژیم غذایی شما کربوهیدرات کمتر و چربی مفید بیشتری داشته باشد می تواند باعث سحرخیز شدنتان شود. خوراکی هایی مثل آووکادو، برنج قهوه ای، موز و گوشت بوقلمون مقدار زیادی تریپتوآن دارند، آمینو اسیدی که به ترشح سروتونین کمک می کند. حالا سروتونین چیست؟ هورمونی که برای خوب خوابیدن کاملا ضروری است. وقتی که خوب بخوابید می توانید راحت هم بیدار شوید! سروتونین باعث می شود ترافیک نرون های عصبی کاهش پیدا کندن و ذهنی آرام را به شما هدیه خواهد داد. رژیم های غذایی اصطلاحا مدیترانه ای رژیم های مناسبی هستندکه شامل مقدار کمی کربوهیدرات و مقدار بیشتری چربی های ضروری می شود.
3- این اتاق چقدر گرمه!
ل کندن از تختخواب گرم و نرم در یک صبح زمستانی حکم کندن کوه بیستون را پیدا می کند! دلیل این امر به دمای اتاق خوابتان برمی گردد. بهترین دما برای ساعاتی که خوابیده اید بین 16 تا 18 درجه سانتیگراد است. اگر دما بیشتر از این مقدار باشد شب نمی توانید به راحتی بخوابید و صبح هم به سختی از جایتان بلند خواهید شد. اگر کمتر از این مقدار باشد هم دل کندن از خواب خیلی سخت خواهد شد. این بار قبل از اینکه بخوابید دمای اتاق را چک و تنظیم کنید.اگر صبح روز بعد به راحتی از خواب بیدار شدید تعجب نکنید لطفا!
4- معجزه آب
فرض کنیم شما مرحله اول را به خوبی پشت سر گذاشته اید و چشم هایتان را باز کرده اید. حالا برای ایکه بتوانید از تخت دل بکنید و با حسرت به پشت سرتان نگاه نکنید بد نیست یک لیوان آب تازه نوش جان کنید. تحقیقات نشان داده اند نوشیدن آب باعث جریان پیدا کردن اکسیژن می شود و در عین حال مواد سمی و زائد را دفع می کند. مرحله بعدی برای سرحال شدن چیست؟ دوش بگیرید! تغییر دما باعث می شود جریان خون هم تغییر پیدا کند و انرژی شما رو به افزایش بگذارد، طوری که خواب از سرتان بپرد.
اگر دوش گرفتن صبحگاهی برایتان سخت است پاشیدن چند مشت آب خنک به صورت و گرفتن مچ دست ها زیر شیر آب را فراموش نکنید که کارگشا خواهد بود. مرحله آخر را هم به آنهایی معرفی می کنیم که هنوز در مرحله اول مانده اندو نمی توانند زود از خواب بلندشوند: قبل از خوابیدن یک لیوان آب میل کنید، ساعات اولیه صبح خود به خود بیدار می شوید!
5- شکم پر نباشید
قدیمی ها می گفتند اگر با شکم پر بخوابید، شب خواب های بد می بینید. گویا قدیمی ها با دانشمندان امروزی سر و سری داشته اند چون امروزی ها هم به این نکته اعتقاد دارند. در عین حال توصیه هات هم بر این هستند که نباید با شکم خالی خوابید. به چه نتیجه ای می رسیم؟ باید حد وسط را نگه داشت.
برای این کار می توانید وعده غذایی ناهار را بزرگتر و حجیم تر از همیشه بگیرید و در عوض شام را به ساعت های اولیه شب موکول کنید، آن هم شامی که شامل مقدار کمی هیدروکربن باشد. بعضی از دانشمندان می گویند برای شام غذایی هایی را انتخاب کندی که هضم شدنشان آسان است و بعضی ها می گویند بهتر است غذاهایی بخورید که برای هضم شان زمان بیشتری صرف شود، اینطوری با مشکل افت قند خون در طول شب روبرو نمی شوید و می توانید تا صبح راحت بخوابید. آدمی که شب راحتی را گذرانده می تواند به جمع سحرخیزان اضافه شود!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#117
Posted: 15 Feb 2014 20:38
6- خواب روزهای تعطیل خوشمزه نیست!
روزهای کاری هفته تمام شده اند و خیلی ها برای خواب آخر هفته توی دل شان عروسی گرفته اند! خیلی ها هم می گویند هیچ چیز به اندازه خوابیدن تا سر ظهر روزهای جمعه نمی چسبد. واقعیت این است که همین خواب می تواند کار دست تان دهد. فکرش را کنید: بدن شما هر روز سعی می کندخودش را با الگوی کاری تطبیق بدهد و درست وقتی که می خواهد این الگو را به بخشی از روال عادی اش تبدیل کند بومب! جمعه از راه می رسد و شما از او می خواهید ساکت شود!
این اتفاق در زمستان سخت تر از هر موقع دیگر سال می شود چون هوای سرد حکم میخی را دارد که شما را به تخت می چسباند و هیچ جوری هم دلتان نمی آید از آن دل بکنید. پیشنهاد ما این است که حداقل در زمستان روال همیشگی ساعت بدن را به هم نریزید و در روزهای تعطیل هم به برنامه سایر روزهای هفته وفادار باشید. اینطوری صبح شنبه برایتان سخت و ناراحت کننده نمی شود. همان ساعت همیشگی بیدار شوید، چای بنوشید یا یک دوش آب ولرم بگیرید.
7- پیاده روی تند و مزایای آن
تحقیقات نشان داده اند راحت خوابیدن در طول شب رابطه مستقیم با راحت بیدار شدن صبحگاهی دارد، بنابراین یکی از توصیه های محققان این است که در طول روز حداقل سی دقیقه پیاده روی تندت داشته باشید یا به ورزش دیگری بپردازید. این کار باعث می شود انرژی اضافه شما به صورت بالفعل دربیاید و تخلیه شود. وقتی انرژی تخلیه شود استرس هم کم خواهد شد و آرامش بدنتان بیشتر. همه اینها به شما کمک می کنند خواب خوبی در طول شب داشته باشیدو صبح هم به راحتی از تخت بیرون بپرید.
8- به خودتان انگیزه بدهید
هیچ چیزی به اندازه انگیزه داشتن نمی تواند به سحرخیزی و کامروایی و اینجور مسائل کمک کند! برای صبح ها بهانه داشته باشید. مثلا درست کردن یک صبحانه تازه و خوشمزه را یاد بگیرید و برای آماده کردنش زودتر بیدار شوید. ممکن است به تازگی کرم یا ماسکی خریده باشید، همین بهترین انگیزه را به شما می دهد تا خیلی زود بیدار شوید و آن را امتحان کنید. رسیدگی کردن به خودتان را در اولویت قرار بدهید تا متوجه معجزه زود بیدار شدن شوید. امتحان کردن ست های مختلف لباس می تواند انگیزه دیگری برای شما به حساب بیاید.
9- ساعت جدیدی تهیه کنید
ساعت های قدیمی را یادتان هست؟ همان هایی که دوتا قابلمه رویشان نصب کرده بودند و چنان زنگ می زدند که انگار آخرالزمان رسیده است! تکنولوژی به درد همین وقت ها می خورد دیگر. ساعت های جدید امکانات جدیدی هم دارند. یک مدل از این ساعت ها مجهز به تعدادی لامپ است که رأس ساعت کوک شده شروع به روشن و خاموش شدن می کند و شبیه نور خورشید عمل خواهد کرد. همین کار دل کندن از رختخواب را آسانتر می کند. ساعت های دیگری هم هستند که موزیک هایی ملایم و شاد دارند یا حتی رأس ساعت مورد نظر صدایی از طبیعت، حتی صدای خروس را پخش می کنند! تهیه این ساعت ها شاید هزینه بر باشد، در این صورت معجزه گوشی تلفن همراهتان را دست کم نگیرید. آهنگ مورد علاقه تان را به عنوان آهنگ بیداری تنظیم کنید و صبح را با موزیک دلخواه تان شروع کنید.
10- توی تخت نمانید
بعضی ها عادت دارند صبح ها بعد از بیدار شدن توی تخت بمانند و شروع به فکر کردن کنند. نتیجه ای که اغلب بعد از این فکرها به دست می آید تنفر از نگاه کردن به ساعت و عشق ورزیدن به بالش محترم است! در مواردی دیده شده افراد دوباره به خواب شیرین فرو رفته اند! این دفعه بعد از اینکه چشم هایتان را باز کردید و ذهن تان هشیار شد به جای ماندن توی تخت اراده کنید و بلند شوید.همین که از تخت بلند شدید کافی است تا انرژی مهمانتان شود و به کمک تان بیاید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#118
Posted: 13 Apr 2014 18:48
اينگونه نگاه کنيم:
۱. مرد را به عقلش نه به ثروتش
۲. زن را به وفايش نه به جمالش
۳. دوست را به محبتش نه به کلامش
4. عاشق را به صبرش نه به ادعايش
۵. مال را به برکتش نه به مقدارش
۶. خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
۷. اتومبيل را به کاراييش نه به مدلش
۸. غذا را به کيفيتش نه به کميتش
۹. درس را به استادش نه به سختيش
۱۰. دانشمند را به علمش نه به مدرکش
۱۱. مدير را به عمل کردش نه به جايگاهش
۱۲. نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش
۱۳. شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش
۱۴. دل را به پاکيش نه به صاحبش
۱۵. جسم را به سلامتش نه به لاغريش
۱۶. سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#119
Posted: 28 Apr 2014 14:17
آهسته رو ، زندگی همین است ...
خواندن کل اين متن بيشتر از ۳ دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!
١٨ سال پيش من ( نویسنده ) در شرکت سوئدى ولوو Volvo استخدام شدم. کار کردن در اين شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اينجا هر پروژهاى حداقل ٢ سال طول ميکشد تا نهايى شود، حتى اگر ايده ساده و واضحى باشد. اين قانون اينجاست.
جهانى شدن (Globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتايج فورى و آنى باشيم و اين مشخصاً با حرکت کند سوئديها در تناقض است.
آنها معمولاً تعداد زيادى جلسه برگزار ميکنند،
بحث ميکنند، بحث ميکنند، بحث ميکنند....
و خيلى به آرامى کارى را پيش ميبرند. ولى در انتها، اين شيوه هميشه به نتايج بهترى ميانجامد.
به عبارت ديگر:
۱- سوئد در حدود 450000 کيلومتر مربع وسعت دارد.
۲- سوئد حدود 9 ميليون جمعيت دارد.
۳-استكهلم، پايتخت سوئد كه به پايتخت اسكانديناوي نيز مشهور است حدود 78000 نفر جمعيت دارد.
۴- ولوو، اسکانيا، ساب، الکترولوکس و اريکسون برخى از شرکتهاى توليدى سوئد هستند.
اولين روزهايي كه در سوئد بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل برميداشت و به محل کار ميبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبحها زود به کارخانه ميرسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک ميکرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشين شخصى به سر کار ميآمدند.
روز اول، من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داري؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک ميکنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت: براى اين که ما زود ميرسيم و وقت براى پيادهرفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر ميرسند و احتياج به جاى پارکى نزديکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو اين طور فکر نميکني؟
" ميزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنيد! "
اين روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). اين جنبش ميگويد که مردم بايد به آهستگى بخورند و بياشامند، وقت کافى براى چشيدن غذايشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سريع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار ميگيرد.
غذاى آهسته پايه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بيزنس طرح شده و يک "اروپاى آهسته" ناميده شده است. اين جنبش اساساً حس شتاب و ديوانگي به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زير سوال ميبرد.
نهضتى که کميّت را جايگزين کيفيت در همه شئون زندگى ما کرده است.
مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کار ميکنند امّا از آمريکائيها و انگليسيها مولّدترند .
آلمانيها ساعت کار هفتگى را به 8/28 ساعت تقليل دادهاند و مشاهده کردهاند که بهرهورى و قدرت توليدشان ٢٠% افزايش يافته است. اين گرايش به آهستگى و کندکردن جريان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمريکائيها را هم جلب کرده است.
البته اين گرايش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن يا بهرهورى کمتر نيست. بلکه به معنى انجام کارها با کيفيت، بهرهورى و کمال بيشتر، با توجه بيشتر به جزئيات و با استرس کمتر است.
به معنى برقرارى مجدّد ارزشهاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بيشتر است.
به معنى چسبيدن به حال در مقابل آينده نامعلوم و تعريف نشده است.
به معنى بها دادن به يکى از اساسيترين ارزشهاى انسانى يعنى ساده زندگى کردن است.
هدف جنبش آهستگى، محيطهاى کارى کم تنشتر، شادتر و مولّدترى است که در آن، انسانها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت ميبرند.
اکنون زمان آن فرا رسيده است که توقف کنيم و درباره اين که چگونه شرکتها به توليد محصولاتى با کيفيت بهتر، در يک محيط آرامتر و بيشتاب و با بهرهورى بيشتر نياز دارند، فکر کنيم.
بسيارى از ما زندگى خود را به دويدن در پشت سر زمان ميگذرانيم امّا تنها هنگامى به آن ميرسيم که بر اثر سکته قلبى يا در يک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسيدن به سر قرارى، بميريم.
بسيارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آينده هستيم که زندگى خود در حال حاضر، يعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش ميکنيم.
همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختيار داريم. هيچکس بيشتر يا کمتر ندارد. تفاوت در اين است که هر يک از ما با زمانى که در اختيار داريم چکار ميکنيم. ما نياز داريم که هر لحظه را زندگى کنيم.
به گفته جان لنون، خواننده معروف:
زندگى آن چيزى است که براى تو اتفاق ميافتد، در حالى که تو سرگرم برنامهريزيهاى ديگرى هستى.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#120
Posted: 2 Jun 2014 20:41
از طعم قهوه تان لذت ببرید
سه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم
و پس از ۱۵ دقیقه:هویج: که سفت و محکم بود نرم و ملایم شد
تخم مرغ که شل و وارفته بود سفت ومحکم شد
دانه های قهوه در آب حل شدند و آب رنگ و بوی قهوه گرفته است.
حالا فرض کنید آبی که در حال جوشیدن است مشکلات زندگیست . شما در مقابل مشکلات چگونه اید؟
مثل هویج سخت و قوی وارد مشکلات می شوید ودر مقابل بسیار خسته میشوید امیدتان را از دست داده وتسلیم می شوید. هیچ وقت مثل هویج نباشید..!
با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید از دیگران متنفر میشوید و همواره تمایل به جدال دارید. هیچ وقت مثل تخم مرغ نباشید...!
در مقابل مشکلات مثل قهوه باشید. آب قهوه را تغییر نمیدهد. قهوه آب را تغییر میدهد. هر چه آب داغتر باشد طعم قهوه بهتر میشود...!
پس بیایید در مقابل مشکلات مثل قهوه باشیم ما مشکلات را تغییر دهیم. نگذاریم مشکلات ما را تغییر دهد.
از طعم قهوه تان لذت ببرید...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند