انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 37 از 43:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  42  43  پسین »

مراحل رشد از جنینی تا بزرگسالی


زن

 
با کودکانی که دروغ می گویند چه کنیم؟

والدین در بسیاری از اوقات نمی دانند در قبال کودکانی که به دروغ گفتن روی می آورند چه کنند. همواره این پرسش در ذهن آنها مطرح است که آیا این سخنان در شکل گیری شخصیت آینده فرزندانشان تأثیری نامطلوب به جای خواهد گذارد و آنان فردی موفق – دست کم از دید اقتصادی - در جامعه خواهند بود یا چنین نخواهد شد؟ اما به راستی با کودکانی که دروغ می گویند چه باید کرد؟

با کودکانی که دروغ می گویند چه کنیم؟

تنبیه و دعوا کردن کودکانی که دروغ می گویند، هیچ فایده ای ندارد. بهتر است به جای این کار، ابعاد دنیای تخیلی آنها را تغییر دهیم.

هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد.برخی از کودکان در حدود سن سه سالگی، تمایل شدیدی به دروغ گفتن دارند. به راستی علت آن چیست؟

متخصصین روانکاو علل مختلفی را در این امر مؤثر می دانند، دکتر کاپادونیا، رئیس بخش روان شناسی اطفال بیمارستان شهر میلان در این باره می گوید: «دروغگویی کودکان در این سن با دروغگویی بچه ها در سنین بالاتر کاملاً متفاوت است. کودکی که هنوز قادر به تشخیص واقعیت و خیال و رؤیا نیست، برای تجربه احساس شادی و غم به طور واقعی، خود را در دنیای خیالی که خودش آن را ساخته است، قرار می دهد. حتی گاه چنین کودکانی در هنگام تعریف ماجرای مرگ قهرمان ساخته ذهن خود ، زیر گریه می زنند.»

خلق داستان های تخیلی توسط کودک، نمایانگر قدرت خلاقیت ذهن او است، اما برخی از کودکان حتی پس از سه سالگی نیز همچنان به این کار ادامه می دهند.

محیطی که کودک در آن رشد می کند نقش بسیار مهمی در این مورد دارد. والدین که به هنگام تعریف چنین داستان های خیالی توسط فرزندشان، خود را محو شنیدن نشان می دهند و طوری وانمود می کنند که از شنیدن آنها واقعاً لذت می برند و برایشان بسیار جالب است، در واقع با این رفتار، کودک را تشویق به گسترش و توسعه دنیای تخیلی خود می نمایند.

والدین نباید در برابر دروغ های کودک خود را بی تفاوت نشان دهند، بلکه فقط شنونده باشند. زیرا این امر به نوعی موجب تشویق او به ادامه این کار است.حتی نباید طوری وانمود کنیم که گویی دروغ های کودک را باور کرده ایم. چنین عکس العملی او را به این نتیجه می رساند که از طریق دروغ گفتن می تواند به خواسته خود برسد.اما عکس العمل منفی نباید نشان داد؛ مهم آن است که والدین با نهایت آرامش ، ذهن کودک را به سوی واقعیت سوق دهند و به او بفهمانند که این داستان ها همه حاصل خیالبافی های او است.

ترس، کمبود محبت، عدم احساس امنیت و تمایل کودک به محک زدن توانایی های خود، عمده ترین عوامل گرایش او به دروغگویی آگاهانه است.

ترس
در غالب موارد ترس تبدیل به وسیله ای دفاعی برای کودک می گردد. او با این که خود نیز می داند که دارد دروغ می گوید، برای آنکه تنبیه نشود و یا مورد سرزنش قرار نگیرد، چاره ای جز پناه جستن به دروغ ندارد. برای مثال کودکی که می داند اگر پدر و مادرش بفهمند که او جای خود را خیس کرده ، از دستش عصبانی می شوند، در مقام پاسخگویی علت خیس کردن رختخوابش را ریختن آب یا خرابکاری گربه بیان می کند؛ او در واقع با این دروغ می خواهد خود را از تنبیه شدن نجات دهد.

نیاز به محبت
احساس کمبود محبت و نیاز به ناز و نوازش، از عوامل عمده تمایل کودکان به دروغگویی است. بروز برخی از تغییرات در زندگی او، مانند به دنیا آمدن خواهر یا برادر جدید، رفتن به مهدکودک و یا هرگونه عامل جدایی دیگر از پدر و مادر، که باعث احساس کمبود محبت توسط کودک می شود، او را به سوی دروغگویی سوق می دهد. در واقع هدف کودک در چنین مواردی جلب توجه والدین به سوی خود است.

کودک می خواهد شخص دیگری باشد

در بسیاری از مواقع علت دروغگویی کودک ، سعی او در تغییر شخصیت خویش است. برای مثال در مهدکودک دائم برای همسن و سالان خود از عروسک های بسیار بزرگ و آنچنانی که دارد و یا آدمی آهنی که قادر به انجام کارهای خارق العاده است سخن می گوید و به اصطلاح مدام «خالی می بندد» تا از این طریق تعجب و حیرت آنها را برانگیزد. این کودکان معمولاً به افراد بزرگسال دروغ های دیگری تحویل می دهند.

مثلاً درباره کارهای زیادی که در طول روز مانند افراد بالغ انجام داده اند، صحبت می کنند. هدف آنان یا دفاع از شخصیت خود است و یا آرزوی نزدیکی به بزرگسالان و تقلید از کارهای آنها.

ممکن است علت دروغگویی کودک ، تمرین واژه هایی باشد که یاد گرفته است. تعریف کردن داستان های تخیلی از سوی کودک، می تواند روش برای بررسی چگونگی تسلط خود در استفاده از واژه ها و کلمه های مختلفی که آموخته است باشد. این امر به خصوص در حدود سن سه سالگی بیشتر به چشم می خورد. کلمات از نظر او مانند قطعات سازه های کوچک اسباب بازی اند و کودک با این روش قصد دارد از آنها جهت ساختن سازه هایی جدیدتر و پیچیده تر استفاده کند.

کودکانی که برای خود دوستی خیالی فرض می کنند

داشتن یک دوست خیالی ، یکی از رایج ترین دروغ های کودکان تک فرزند و آنهایی که همبازی همسن و سال خود ندارند، است. چنین کودکانی دائماً در مورد دوست خیالی خود سخن می گویند. مانند افراد واقعی برای او اسم انتخاب می کنند و گاه تا حدی پیش می روند که حتی از مادرشان می خواهند برای دوست خیالی آنها نیز غذا بکشد و دائماً در حال صحبت کردن با صدای بلند با او هستند. در چنین مواردی به والدین توصیه می شود برای فرزند خردسالشان یک همبازی پیدا کنند تا کودک از تنهایی در آید و نیازی به دوست خیالی نداشته باشد.

در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟
اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند.

والدین در برابر دروغ های مکرر کودک باید چه عکس العملی نشان دهند؟
از نظر دکتر کاپادونیا، دروغگویی کودکان در حدود سنین چهار تا پنج سال نگران کننده نیست و با گذشت زمان این مشکل رفع می شود. توسل به دروغ در این سن، تنها شیوه ای برای بیان افکار خود یا دفاع از خود است و کودک نباید مورد سرزنش قرار گیرد.

پدر و مادر باید الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند

هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت.

ترس، کمبود محبت، عدم احساس امنیت و تمایل کودک به محک زدن توانایی های خود، عمده ترین عوامل گرایش او به دروغگویی آگاهانه است.والدین نباید در برابر دروغ های کودک خود را بی تفاوت نشان دهند، بلکه فقط شنونده باشند. زیرا این امر به نوعی موجب تشویق او به ادامه این کار است.

حتی نباید طوری وانمود کنیم که گویی دروغ های کودک را باور کرده ایم. چنین عکس العملی او را به این نتیجه می رساند که از طریق دروغ گفتن می تواند به خواسته خود برسد.

اگر مثلاً فرزندتان می گوید: «مامان، من یک اژدهای بزرگ دیدم بعد... .» شما با حیرت و تعجب به داستان تخیلی او گوش دهید و بعد بگویید: « آفرین، قدرت تخلیل تو واقعاً قابل تحسینه، اما می دونی که اژدها اصلاً تو واقعیت وجود نداره و فقط تو قصه هاست، مگه نه؟»

کودکان دروغگو ، منزوی می شوند

اگر کودک در سنین بالاتر نیز همچنان به دروغ گفتن ادامه دهد و والدین هیچ تلاشی در جهت تصحیح رفتار او نکنند، دیگر راست و دروغ برای او تفاوتی نخواهد داشت و هر وقت دلش بخواهد به راحتی دروغ می گوید. هر چند اغلب کودکان به هر حال به نوعی دروغ می گویند اما معمولاً از کسی که بیش از حد خالی می بندد، خوششان نمی آید و ترجیح می دهند با او بازی نکنند.
     
  
زن

 
كودكان لوس

نگاهی روان شناسانه به نحوه برخورد والدین با كودكان لوس
كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند و C ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد.

كودكان لوس

هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.

چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟
یكی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ كودكان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

آیا می ‌توان‌ كودكان‌ لوس‌ را اصلاح‌ كرد؟
بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ كنند، و به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ كه‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند.

نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ كودك‌
تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند. معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد كه‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ كوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ كودك‌ را به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ كنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ كودكان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ كه‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

والدینی‌ محبت‌ كننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌
وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم. حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نكنیم.

همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد

چنانچه‌ كودكان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نكنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ كنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند كه‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ كه‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟ مسلماً نه؛
یادآوری‌ نكات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ كودك‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد.

كودكان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ كودك‌ فراهم‌ كند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را كه‌ به‌ او تذكر داده‌ شود تغییر دهد.

می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدكردن‌ مكرر و پی‌ در پی‌ كودكان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ كنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل‌ رشد كودك‌ دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نكته‌ مهم‌ توجه‌ كنیم‌ كه‌ آیا كودك‌ برای‌ انتظاری‌ كه‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

رفتارهای‌ كودكان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ - مركزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مركزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا كودكی‌ قادر باشد صحبت‌ كند، حركت‌ كند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درك‌ كند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از كودكان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ كودكان‌ نیز با كلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نكنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممكن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حركت‌ها و پرش‌هایی‌ كه‌ به‌ تیك‌ عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نكات‌ مطرح‌ در مورد رشد كودكان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد كه‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعكس، خواسته‌هایشان‌ بسیار كمتر از توانمندی‌ كودكان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ كنند.
می‌آموزند
فرصت‌هایی‌ كه‌ به‌ كودكان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود كه‌ ضمن‌ بازی ، با هم‌ ارتباط‌ برقرار كنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یكدیگر بیاموزند. همكاری، تعاون، اشتراك‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ كودكان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

نتیجه‌ گیری‌
رفتارهایی‌ كه‌ از كودكان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبك‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اكتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ كودكان‌ مشاهده‌ می‌ كنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ كه‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌كنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فكری‌ كودكان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.
     
  
زن

 
الگوهای پرخاشگری در کودکان

همه جوامع باید راه هایی را بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلند و میزان محدود کردن آن ، با هم فرق دارند.

الگوهای پرخاشگری در کودکان

کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.

برای مثال، در میان قبایل سرخپوست آمریکایی، کومانچی ها و آپانچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آنکه هوپیها وزونی ها به فرزندانشان صلح جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند. اصولاً در فرهنگ آمریکای برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند.

تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.

گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.

پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.

این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.

تغییرات رشدی
کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.

ثبات پرخاشگری
هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.

بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.

ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه
کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

تفاوت های جنسیتی
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین 1 تا 2 سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از 18 ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران 1 تا 3 ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.

الگوی خانواده و پرخاشگری
والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به دلیل مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، دزدی و سایر رفتارهای ضداجتماعی فرزند یا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.

وقتی که واکنش خشونت آمیزی بروز می کند سایر اعضای خانواده کاری می کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه می شوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد می زند، خواهر بر سر او فریاد می زند و ناسزایی به او می گوید. در این موقع برادرش او را کتک می زند و این ماجرا ادامه می یابد. تمام این ها نشان می دهد که والدین می توانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راه های مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسراست.

در آخر باید گفت تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود: قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند. دو گروه از کودکانی که از لحاظ پرخاشگری زیر متوسط بودند و هر کدام یکی از این برنامه ها را دیده بودند واکنششان با هم فرقی نداشت. این الگوهای رفتاری تا دو هفته بعد از پایان گرفتن تماشای این برنامه ها هم چنان ادامه داشت.
کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.
     
  
زن

 
كودكان بیش فعال

امروزه‌ بسیاری‌ از مادران‌ و پدران‌ از شیطنت‌ بسیار زیاد كودكانشان‌ شكایت‌ دارند. آنها اظهار می ‌دارند كه‌ فرزندشان‌ مرتب‌ در حال‌ حركت‌ و فعالیت‌ است‌ و نوعی‌ حالت‌ بی‌ قراری‌ و ناآرامی‌ در او مشاهده‌ می ‌كنند. برخی‌ از این‌ والدین‌ از فقدان‌ تمركز حواس‌ و ضعف‌ درسی‌ كودك‌ نیز صحبت‌ می‌ كنند.

كودكان بیش فعال

آنها علت‌ این‌ فعالیت‌ بیش‌ از اندازه‌ را نمی ‌دانند و مرتب‌ فرزندشان‌ را مورد سرزنش‌ قرار می‌ دهند. این‌ كودكان‌ بعضاً مورد انتقاد و تنبیه ‌ بسیار زیاد قرار می ‌گیرند. عده‌ای‌ از پدر و مادرها كنترل‌ خود را از دست‌ می ‌دهند و این‌ كودكان‌ را به‌ شدت‌ كتك‌ می‌ زنند یا آنها را تهدید می ‌كنند. در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ پدیده‌ بیش ‌فعالی‌ در كودكان‌ توضیح‌ داده‌ و راه‌های‌ برخورد مناسب‌ با این‌ حالت‌ ارائه‌ شود.

اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ كه‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ كودكی‌ بروز می‌ كند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشكل‌ است زیرا امكان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز كودكان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابكاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.

بیش ‌فعالی‌ كودكان‌
كودكان‌ بیش ‌فعال‌ - همانگونه‌ كه‌ از این‌ عنوان‌ برمی ‌آید- بسیار پرتحرك اند و نمی ‌توانند یک جا آرام‌ بنشینند. آنها اضافه‌ بر ناآرامی‌ بسیار زیاد، نوعی‌ اضطرار و اجبار برای‌ خرابكاری‌ نیز دارند. آنان‌ اشیا را می‌ شكنند یا پرتاب‌ می‌ كنند. همچنین‌ كنجكاوی‌ بسیار از خود نشان‌ می‌ دهند و نه‌ تنها اسباب‌ بازی‌هایشان‌ را خراب‌ می‌ كنند، بلكه‌ اشیاء و وسایل‌ منزل‌ را نیز دستكاری‌ و خراب‌ می‌ كنند. كارهای‌ خطرناك‌ را دوست‌ دارند و ابداً احساس‌ خطر نمی ‌كنند. بنابراین‌ رفتارهایی‌ بی ‌مهابا از آنها سرمی ‌زند. برخی‌ از بزرگسالان‌ آنها را افرادی‌ بی ‌باك‌ و شجاع‌ تصور می ‌كنند؛ در حالی‌ كه‌ این‌ رفتارهای‌ بی‌ مهابا نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ احساس‌ خطر واقعی - كه‌ یك‌ احساس‌ طبیعی‌ است‌ و بایستی‌ در كودكان‌ وجود داشته‌ باشد - در این‌ بچه‌ ها وجود ندارد. بازی‌ های‌ خطرناك‌ - از جمله‌ بازی‌ با كبریت‌ - و علاقه‌ به‌ وسایلی‌ چون‌ كارد و چاقو نشانه‌ های‌ دیگری‌ از گرایش‌ها و رفتارهای‌ غیرطبیعی‌ این‌ بچه‌ هاست.

كودك‌ بیش ‌فعال‌ احساس‌ خطر نمی‌ كند
كودكان‌ بیش ‌فعال‌ در مورد كارها و اشیایی‌ كه‌ به‌ طور طبیعی‌ باید در برابر آنها احساس‌ خطر كنند، خطری‌ احساس‌ نمی‌كنند؛ و اختلالات‌ سلوك‌ در این‌ كودكان‌ بعضاً دیده‌ می‌ شود؛ مثلاً بعضی‌ از آنها رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ دارند یا برای‌ آسیب‌ رساندن‌ به‌ دیگران‌ آنان‌ را تهدید می‌ كنند. ممكن‌ است‌ به‌ حیوانات‌ نیز صدمه‌ بزنند. بعضی‌ دیگر در اعمالی‌ چون‌ سرقت‌ و تقلب‌ و به‌ طور كلی‌ كارهایی‌ كه‌ تخلف‌ از قوانین‌ و مقررات‌ محسوب‌ می‌ شود شركت‌ می‌ كنند.

تمایل‌ به‌ كارهای‌ خلاف‌ و خطرناك‌
این‌ كودكان‌ آچار پیچ‌ گوشتی‌ را داخل‌ پریز برق‌ می‌ كنند؛ اشیاء و وسایلی‌ را كه‌ متعلق‌ به‌ خودشان‌ نیست‌ برمی‌دارند؛ تمایل‌ بسیاری‌ به‌ كشیدن‌ سیگار دارند (ته ‌سیگارها را برمی ‌دارند و علاقه‌ به‌ كشیدن‌ آنها دارند) و همچنین‌ گرایش‌ به‌ دروغگویی‌ در آنها بسیار بالاست‌ و اغلب‌ دروغ‌ می ‌گویند. به‌علاوه آنان‌ تمایل‌ به‌ ارتباط‌ با كودكان‌ و نوجوانان‌ بزرگتر از خود دارند. اغلب‌ دوستانی‌ بزرگتر از خود انتخاب‌ می ‌كنند و از مصاحبت‌ با نوجوانان‌ لذت‌ می ‌برند. بسیار مایلند در صحبت‌ها و فعالیت‌های‌ آنان‌ شركت‌ كنند. همچنین‌ گرایش‌ به‌ كارهای‌ خلاف‌ از جمله‌ دزدی‌ در آنها بسیار زیاد است. به ‌نظر می‌ رسد این‌ كودكان‌ زودتر از حد معمول‌ چشم‌ و گوششان‌ باز می ‌شود و به‌ كنجكاوی‌های‌ بسیار زیاد دچار می‌ شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، كودكان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشكل‌ پیدا می ‌كنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ كنند و از عهده‌ تكالیف‌ مدرسه‌ و سایر كارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.

عملكرد اجتماعی‌ و تحصیلی‌ كودك‌ كاهش‌ می ‌یابد
كودكان‌ بیش ‌فعالی‌ كه‌ دچار نقص‌ توجه‌ هستند، در تحصیل‌ با مشكل‌ مواجهند. دامنهِ توجه‌ در آنها بسیار محدود است‌ و به‌ همین‌ علت‌ نمی‌ توانند تمركز لازم‌ را حین‌ درس ‌خواندن‌ داشته‌ باشند. این‌ كودكان‌ به ‌سرعت‌ حواسشان‌ پرت‌ می ‌شود و به‌ كوچكترین‌ محرك‌ بیرونی‌ واكنش‌ نشان‌ می ‌دهند. در نتیجه‌ عملكرد تحصیلی‌ آنان‌ پایین‌ می‌ آید و در یادگیری‌ دچار مشكل‌ می ‌شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، كودكان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشكل‌ پیدا می ‌كنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ كنند و از عهده‌ تكالیف‌ مدرسه‌ و سایر كارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.

آنان‌ از درگیر شدن‌ با تكالیفی‌ كه‌ مستلزم‌ تلاش‌ ذهنی‌ مداوم‌ است، می‌ پرهیزند. اغلب، وسایل‌ خود را گم‌ می‌ كنند و دچار فراموشكاری‌اند. به ‌طور افراطی‌ حرف‌ می ‌زنند و پیش‌ از تمام‌ شدن‌ پرسش‌ها، پاسخ‌ می‌ دهند. منتظر نوبت‌ ماندن‌ برایشان‌ دشوار است‌ و بسیاری‌ اوقات‌ مزاحم‌ كار دیگران‌ می ‌شوند.

والدین‌ چه‌ نقشی‌ در درمان‌ دارند
1. ابتدا باید مطمئن‌ باشیم‌ كه‌ فرزندمان‌ واقعاً نشانه ‌های‌ این‌ اختلال‌ را دارد؛ به‌ علاوه‌ تشخیص‌ نهایی‌ توسط‌ متخصص‌ انجام‌ می‌ پذیرد. گاهی‌ والدینی‌ كه‌ افرادی‌ بسیار مضطرب‌ و نگران‌ هستند، ممكن‌ است‌ جنب و جوش‌های‌ طبیعی‌ فرزند را دلیلی‌ بر بیش ‌فعالی‌ بدانند. بنابراین‌ در قدم‌ اول‌ بایستی‌ راجع‌ به‌ تشخیص‌ مطمئن‌ باشیم‌ و به فرزندمان برچسب‌های‌ نادرست‌ نزنیم.

2. انرژی‌ اضافه‌ این‌ كودكان‌ باید از طریق‌ فعالیت‌های‌ مثبت، از جمله‌ ورزش‌ كردن، مصرف‌ شود. بهتر است‌ آنها را برای‌ بازی‌ به‌ زمین‌های‌ بزرگ‌ برد و اجازه‌ داد كه‌ به‌ فعالیت‌های‌ لذتبخش‌ بپردازند. یا این‌ كه‌ روزانه‌ برای‌ پیاده‌ روی‌ آنها را از خانه‌ خارج‌ كرد. در منزل‌ نیز بایستی‌ مسئولیت‌هایی‌ كه‌ از لحاظ‌ جسمی‌ قدری‌ بچه‌ها را خسته‌ می‌ كند به‌ آنها بسپاریم‌ تا به‌ این‌ وسیله‌ انرژی‌ بیش‌ از حد آنان‌ گرفته‌ شود. البته‌ خوب‌ است‌ گاهی‌ برای‌ انجام‌ این‌ مسئولیت‌ها جوایزی‌ هم‌ در نظر بگیریم.

3. به‌ خاطر داشته‌ باشیم‌ این‌ كودكان‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌ كتك‌ نزنیم؛ زیرا رفتارهای‌ انتقام ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. بهتر است‌ با آنان مؤدبانه‌ و با محبت‌ صحبت‌ كنیم. البته‌ در برخورد با سایر كودكان‌ نیز داشتن‌ رفتاری‌ مهرآمیز و عاری‌ از خشونت‌ لازم‌ است.

4. گروهی‌ از موادغذایی‌ - از جمله‌ كاكائو، شكلات، قهوه، نسكافه، نوشابه‌های‌ رنگی‌ و تنقلات - باعث‌ تحریك ‌پذیری‌ می‌شوند و لازم‌ است‌ تا حد امكان‌ از دادن‌ آنها به‌ بچه‌ ها خودداری‌ شود.

5. خواب‌ شبانگاهی‌ این‌ كودكان‌ موضوع‌ مهمی‌ است؛ آنها باید شب‌ها زودتر به‌ رختخواب‌ بروند. بهتر است‌ والدین‌ برنامه‌ خانواده‌ را به‌ گونه‌ ای‌ مناسب‌ تنظیم‌ كنند و به‌ هر طریق‌ ممكن‌ به‌ كودك‌ بفهمانند این‌ یكی‌ از قوانین‌ خانواده‌ اوست‌ كه‌ شب‌ها تا دیروقت‌ بیدار نماند. در همین‌ زمینه‌ توصیه‌ می‌ شود كودك‌ از وسایلی‌ چون‌ كامپیوتر و تلویزیون‌ به‌ صورت‌ افراطی‌ استفاده‌ نكند .

6. چنانچه‌ كودك‌ بیش ‌فعال‌ از لحاظ‌ توجه‌ و تمركز بسیار مشكل‌ داشته‌ باشد و رفتارهای‌ او موجب‌ اذیت‌ و آزار فراوان‌ شود، بهتر است‌ با روان پزشك‌ كودك‌ و نوجوان‌ مشورت‌ شود تا به‌ صلاحدید او كودك‌ مقداری‌ داروی‌ اختصاصی‌ این‌ اختلال‌ را مصرف‌ كند.

نتیجه ‌گیری‌
اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ كه‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ كودكی‌ بروز می‌ كند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشكل‌ است زیرا امكان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز كودكان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابكاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.

چنانچه‌ این‌ بچه‌ها در سنین‌ كودكی‌ معالجه‌ نشوند، در دوره‌ نوجوانی‌ احتمال‌ این ‌كه‌ رفتارهای‌ ضداجتماعی‌ داشته‌ باشند و نیز حالات‌ افسردگی‌ در آنها به‌ وجود آید، بسیار است. بنابراین‌ به‌ والدین‌ توصیه‌ می ‌شود كه‌ حتماً در دوران‌ كودكی‌ برای‌ معالجه‌ این‌ كودكان‌ اقدام‌ كنند.
     
  
زن

 
(ناخن جویدن در كودكان ( قسمت اول

عادتى براى كاهش تنش
کاربر گرامی این مطلب در 2 قسمت ارائه می شود.
بسیارى از والدین زمانى كه مى بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن هایش است ناراحت، آزرده و خشمگین مى شوند و مدام به او تذكر مى دهند كه: «ما نگران سلامتى و بهداشت تو هستیم و نمى خواهیم در آینده انگشتانى زشت داشته باشى.» بیشتر آنان بر این باورند كودكانى كه ناخن مى جوند، دچار فشار عصبى و اضطراب شده اند و سعى دارند با این عمل خود تشویش و دلهره خود را كاهش دهند.

(ناخن جویدن در كودكان ( قسمت اول

آنها همچنین نگران این موضوع هستند كه این رفتار در كودكانشان به صورت عادتى درآید كه در آینده به سختى بتوانند آن را ترك كنند. منظور از عادت، رفتارى مقاوم شده است كه بارها و بارها تكرار مى شود. یك عادت ممكن است گاه به عنوان یك سرگرمى و گاه به عنوان راهى براى رهایى از اضطراب هاى روزانه كودك انتخاب شود. اغلب كودكان و نوجوانان در طى دوران رشد خود، عادات و رفتارهاى گوناگونى را تجربه مى كنند كه مورد تأیید والدین و اطرافیان شان نیست؛ مثل مكیدن شست ، انگشت در بینى كردن، مو تاب دادن، چرخیدن هاى متوالى در اتاق. آنان این عادات را كاملاً غیرارادى و ناخودآگاهانه انجام مى دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست. در این گونه موارد انتخاب شیوه مقابله و رویارویى با آن مشكل از اهمیت ویژه اى برخوردار است زیرا مى تواند تأثیر زیادى بر روند درمان یا وخیم تر شدن اوضاع گذارد.

زمانى كه دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت كنید و محرك هایى را كه موجب این عمل در كودك شده است بهتر ارزیابى كنید. شاید او در همان لحظه به كارى كه باید انجام دهد و برایش مشكل است فكر مى كند.

زمینه ها و رشد
از آنجایى كه والدین این كودكان هم در دوران كودكى خود چنین عادتى داشته اند و دوقلوها نیز گاهى به طور هم زمان شروع به ناخن جویدن مى كنند، مى توان به این نتیجه رسید كه این مشكل و عادت مى تواند تا حدى ژنتیكى باشد. البته باید در نظر داشت، كودكان مقلدان بسیار ماهرى هستند و با مشاهده یكى از اطرافیان خود كه ناخنش را مى جود ممكن است تصور كنند كه این كار خوشایند و لذت بخش است و آنان هم شروع به جویدن ناخن هایشان كنند. به همین دلیل عوامل محیطى هم مى تواند در بروز این اختلال مؤثر باشد.

تحقیقات نشان مى دهد كه تقریباً 38 درصد كودكان 6-4 ساله ناخن هایشان را مى جوند. این عادت تا 10 سالگى به اوج خود مى رسد و در مواردى تا 60 درصد كودكان افزایش مى یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران 14-13 ساله (62 درصد) مشاهده مى شود. ناخن جویدن در دختران حدود 11 سالگى به بیشترین حد خود (51 درصد) مى رسد. آمارها بیانگر این موضوع هستند كه تقریباً 20 درصد نوجوانان كماكان درگیر این مشكل هستند و 20-10 درصد این عده نیز تا بزرگسالى عادت ناخن جویدن را حفظ می کنند.

علل ناخن جویدن
چرا دست كودكى به سمت دهانش بالا مى رود؟ گروهى از پزشكان بر این باورند كه همیشه علت خاصى براى عادات گوناگون وجود ندارد، بلكه گاهى آنها رفتارهاى آموخته شده اى هستند كه تنها پیامدهاى مثبت و خوشایندى براى كودك (یا نوجوان) داشته اند. مثلاً مى توانید زمانى كه دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت كنید و محرك هایى را كه موجب این عمل در كودك شده است بهتر ارزیابى كنید. شاید او در همان لحظه به كارى كه باید انجام دهد و برایش مشكل است فكر مى كند؛ مى توانید خیلى ملایم از او بپرسید آیا مى داند دستش را به دهان برده است ؟

از جمله دلایل رایجى كه موجب ناخن جویدن در كودكان و نوجوانان مى شود، اینست كه بچه ها درصدد كاستن از فشارهاى عصبى و تنش هاى روزانه خود هستند. آنها از این طریق سعى مى كنند با هیجانات و بحران هاى عاطفى درونى شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهى از روان شناسان بر این باورند كه نفس «جویدن ناخن» عادتى زشت و ناپسند نیست، بلكه تنها مفرى براى رهایى از تنش و استرس در كودك است. همه ما لحظات بحرانى و ناخوشایندى را در زندگى تجربه كرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. براى كاستن از تنش هاى روزانه به افراد بالغ توصیه مى شود از روش هاى كاهش استرس و اضطراب ، آرام سازى عضلانى، پیاده روى، یوگا و حركات ورزشى آرام استفاده كنند. اما كودكان براى آرام سازى هیجانات تندشان روش هاى خاص خود را دارند.
گاهى والدین از خود می پرسند چرا یك كودك باید فشار عصبى داشته باشد. آیا مگر دوران كودكى دوران فراغت، بازى و بى خیالى نیست؟ اگر كودكى بنا به دلایلى عصبى، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشى از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست؟ پاسخ هر دو سؤال «منفى» است.

دوران كودكى همچون بزرگسالى، توأم با استرس ها و فشارهاى روانى گوناگونى است. بزرگ شدن كارى بس دشوار و مشكل است. والدین نمى توانند و به عبارتى نباید جلوى تمامى فشارها و نگرانى هاى زندگى را براى كودك بگیرند. هر كودك باید سعى كند روشى براى كاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب كند كه هم موجب راحتى و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.ادامه دارد...
در قسمت بعد به مطلب کمک های والدین و مربیان در جویدن ناخن خواهیم پرداخت.
     
  
زن

 
(با كودكان پرخاشگر چگونه رفتار كنیم (قسمت اول

امروزه‌ بسیاری‌ از خانواده‌ها از خشونت‌ و پرخاشگری‌ فرزندان‌ خود شكایت‌ دارند. آنها تمایل‌ دارند كه‌ علت‌ این‌ رفتارها را بدانند و راه‌های‌ پیشگیری‌ و اصلاح‌ رفتار را در این‌ زمینه‌ به‌ كار گیرند. در این‌ نوشتار به‌ تعریف‌ رفتار پرخاشگرانه‌ پرداخته‌ می ‌شود، انواع‌ آن‌ بیان‌ می ‌گردد و راه‌های‌ مناسب‌ مقابله‌ با پرخاشگری‌ مورد بررسی‌ قرار می ‌گیرد.

(با كودكان پرخاشگر چگونه رفتار كنیم (قسمت اول

تعریف‌ پرخاشگری‌

پرخاشگری‌ یك‌ نوع‌ رفتاری‌ است‌ كه‌ از خشم‌ و عصبانیت‌ نشأت‌ می ‌گیرد.این‌ رفتار را می ‌توان‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ بندی‌ كرد:
پرخاشگری‌ خصمانه؛ رفتاری‌ است‌ كه‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ دیگری‌ یا دیگران‌ ابراز می ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً كودكی‌ كودك‌ دیگر را می ‌زند و یا در مدارس‌ دیده‌ می‌ شود كه‌ زنگ‌های‌ تفریح، كودكان‌ در حیاط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ كتك ‌كاری‌ می ‌پردازند.

پرخاشگری‌ وسیله‌ ای؛ رفتاری‌ است‌ كه‌ فرد به‌ وسیله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفی‌ دیگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ دیگران‌ یا اذیت‌ كردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در این‌ میان‌ ممكن‌ است‌ لطمه‌ ای‌ نیز به‌ كسی‌ وارد شود. مثلاً كودكی‌ بزهكار كیف‌ خانمی‌ را می ‌رباید تا به‌ این‌ وسیله‌ مورد تشویق‌ و تأیید گروه‌ همسالان‌ قرار گیرد.

ممكن‌ است‌ پرخاشگری‌ جنبه‌ انتقام‌ گیری‌ نیز داشته‌ باشد. یعنی‌ كودكی‌ كه‌ مورد اذیت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز كند، اكنون‌ با پرخاشگری‌ به‌ كاهش‌ اضطراب‌ خود می ‌پردازد. در این‌ جا پرخاشگری‌ وسیله‌ ای‌ است‌ كه‌ كودك‌ با توسل‌ به‌ آن‌ می ‌خواهد به‌ هدف‌ خود یعنی‌ كاهش‌ اضطراب‌ دست‌ یابد.

جهت‌ پرخاشگری‌ ممكن‌ است‌ به‌ یكی‌ از این‌ دو صورت‌ باشد:

الف) پرخاشگری‌ درونی‌

ب) پرخاشگری‌ بیرونی‌

چنانچه‌ جهت‌ پرخاشگری‌ به‌ طرف‌ درون‌ باشد، كودك‌ خشم‌ را به‌ درون‌ خود می ‌افكند و دچار خشم‌ فرو خورده‌ می‌ شود. پیامد چنین‌ عملی‌ می‌ تواند افسردگی‌ نیز باشد. كودكان‌ افسرده‌ در واقع‌ از دست‌ خودشان‌ عصبانی‌ هستند.

خشم‌ درونی‌ عصبانیت ‌ و نارضایتی‌ از خود را به‌ وجود می ‌آورد.

خشم‌ بیرونی؛ كودك‌ ممكن‌ است‌ خشم‌ خود را به‌ صورت‌ رفتارهایی‌ از قبیل‌ فریاد كشیدن، پا به‌ زمین‌ كوبیدن‌ یا پرتاب ‌كردن‌ اشیا بروز دهد.

علل‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ در كودكان‌

1. الگوپذیری‌ كودكان‌ از والدین‌

یكی‌ از دلایل‌ بسیار مهم‌ پرخاشگری‌ در كودكان‌ یادگیری‌ است. یعنی‌ كودكانی‌ كه‌ الگوهای‌ رفتاری‌ پرخاشگرانه‌ داشته‌ اند، همانند الگوهای‌ خود رفتار می ‌كنند. چنانچه‌ پدر یا مادری‌ خلق ‌و خویی‌ عصبانی‌ و پرخاشگر داشته‌ باشند، مسلماً فرزندشان‌ نیز پرخاشگر خواهد شد. این‌ رفتار توسط‌ كودك‌ یاد گرفته‌ می ‌شود. از آنجا كه‌ كودكان‌ با والدین‌ همانند سازی‌ می ‌كنند، بنابراین‌ بسیاری‌ از رفتارهای‌ پدر و مادر ناخودآگاه‌ توسط‌ فرزندان‌ فرا گرفته‌ می ‌شود. توضیح‌ این‌ كه‌ فرایند همانند سازی‌ كاملاً ناخودآگاه‌ صورت‌ می ‌پذیرد.

نكته‌ دیگر این‌ كه‌ حتماً لازم‌ نیست‌ والدین‌ با خودِ كودك‌ پرخاشگری‌ كرده‌ باشند؛ چنانچه‌ او شاهد رفتارهای‌ خشونت ‌بار پدر و مادر با افراد دیگر نیز باشد، این‌ گونه‌ رفتار را فرامی‌ گیرد. بنابراین‌ كودكان‌ از طریق‌ مشاهده، رفتارهای‌ والدین‌ را می ‌آموزند.

بر این‌ نكته‌ می توان تأكید کرد‌ كه‌ كودكان‌ با چشمان‌ خود می ‌آموزند؛ یعنی‌ آن‌ چه‌ را مشاهده‌ می ‌كنند، یاد می ‌گیرند؛ حتی‌ اگر آن‌ رفتار به‌ طور مستقیم‌ در مورد خود آنها صورت‌ نگیرد.

2. كودكان‌ ناكام‌ پرخاشگر می‌ شوند

ناكامی ‌ یكی‌ از مسائلی‌ است‌ كه‌ به‌ پرخاشگری‌ می‌ انجامد. وقتی‌ كودك‌ به‌ هدف‌ خود دست‌ نیابد و ناكام‌ شود، یكی‌ از رفتارهایی‌ كه‌ از او سر می‌ زند پرخاشگری‌ است.

3. اضطراب‌ و پرخاشگری‌

كودكان‌ مضطرب‌ نمی ‌توانند كودكان‌ آرامی‌ باشند. آنها رفتارهایی‌ پرخاشگرانه‌ از خود بروز می ‌دهند؛ البته‌ بلافاصله‌ پشیمان‌ می ‌شوند و از والدین‌ خود عذرخواهی‌ می‌ كنند. اگر از كودك‌ مضطرب‌ بپرسیم‌ كه‌ چرا پرخاش‌ می‌ كنی‌ و عصبانی‌ هستی؛ خواهد گفت‌ نمی‌ دانم.؛ یا خواهد گفت‌ دست‌ خودم‌ نیست.

چنانچه‌ كودكی‌ بلافاصله‌ بعد از عصبانیت‌ و پرخاشگری‌ پشیمان‌ شد و عذرخواهی‌ كرد، علت‌ پرخاشگری‌ او اضطراب‌ است. برای‌ از بین ‌بردن‌ خشم‌ كودك‌ بایستی‌ اضطراب‌ و نگرانی‌ وی‌ را شناسایی‌ كنیم‌ و در رفع‌ آن‌ بكوشیم.4. پرخاشگری، نشانه‌ای‌ از تضادهای‌ درونی‌

گاهی‌ كودكان‌ در دوگانگی‌ و تضادهای‌ درونی‌ قرار می‌ گیرند. یا بهتر بگوییم، گاهی‌ بر سر دو راهی‌هایی‌ گیر می ‌كنند و نمی‌ دانند كدام‌ راه‌ را انتخاب‌ كنند؛ و این‌ حالت‌ آنها را دچار تعارض ، اضطراب‌ و خشم‌ می ‌كند. مثلاً كودكی‌ كه‌ دوست‌ دارد نزد مادرش‌ در منزل‌ بماند و از طرفی‌ وقتی‌ می ‌بیند تمام‌ كودكان‌ به‌ مدرسه‌ می‌ روند، همزمان‌ تمایل‌ به‌ مدرسه ‌رفتن‌ نیز دارد، دچار دوگانگی‌ می ‌شود. به‌ كودكان‌ خود كمك‌ كنیم‌ كه‌ در دو راهی‌های‌ زندگی، مدتی‌ طولانی‌ قرار نگیرند. آنها بایستی‌ به ‌سرعت‌ و با دقت‌ درست ‌ترین‌ كار را انجام‌ دهند.

5. پرخاشگری‌ و افسردگی‌

پرخاشگری‌ و كج‌ خلقی‌ در كودكان‌ چنانچه‌ با علامت‌های‌ دیگر همراه‌ باشد، می ‌تواند نشانه ‌ای‌ از افسردگی‌ باشد كه‌ در این‌ صورت‌ لازم‌ است‌ شرایط‌ زندگی‌ كودك‌ تمام‌ و كمال‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد.

6. پرخاشگری؛ بیماری‌ها؛ مصرف‌ دارو

بعضی‌ از بیماری‌ها به‌ مصرف‌ دارو نیاز دارد و ممكن‌ است‌ از عوارض‌ جانبی‌ داروها كج ‌خلقی‌ و رفتارهایی‌ باشد كه‌ خشونت‌ را برمی‌ انگیزند.

7. خشونت‌ و مدرسه‌

گاهی‌ كودكان‌ در مدرسه‌ قربانی‌ خشونت‌ می ‌شوند؛ و این‌ قربانی‌ شدن‌ باعث‌ می ‌شود كه‌ خود آنها نیز عامل‌ خشونت‌ شوند.عواملی‌ كه‌ به‌ خشونت‌ در مدرسه‌ می ‌انجامند، عبارت اند از:

- وقتی‌ كودكی‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ دیگر مورد تمسخر قرار گیرد.

- وقتی‌ كودكی‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ دیگر كتك‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.

- وقتی‌ كودكی‌ همیشه‌ از مشاجرات‌ فرار می‌ كند و حتی‌ در مواقعی‌ به‌ گریه‌ متوسل‌ می ‌شود.

- وقتی‌ كودكی‌ مرتب‌ اشیا، وسایل‌ و پول‌ خود را گم‌ می ‌كند.

- وقتی‌ كودك‌ از لحاظ‌ ظاهری‌ (پارگی‌ لباس‌ و یا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار می‌ گیرد.

- خجالتی ‌بودن‌ و سكوت‌ مكرر در كلاس.

- افت‌ تحصیلی، افسردگی‌ و ناراحت ‌بودن.

این‌ عوامل‌ كودك‌ را قربانی‌ خشونت‌ دیگران‌ می ‌كند و خود كودك‌ نیز عامل‌ خشونت‌ می ‌شود و رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.
     
  
زن

 
(درمان‌ پرخاشگری در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم) (2

برای‌ درمان‌ پرخاشگری‌ در كودكان‌ اولین‌ گام‌ این‌ است‌ كه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضیحاتی‌ كه‌ ارائه‌ شد شناسایی‌ كنیم؛ و پرخاشگری‌ را به‌ صورت‌ موردی‌ برطرف‌ نماییم.

درمان‌ پرخاشگری در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم) (2)

- در مورد كودك‌ پرخاشگری‌ كه‌ الگو پذیری‌ عامل‌ این‌ گونه‌ رفتار او بوده، باید روی‌ الگوی‌ كودك‌ كار كرد و راه‌های‌ دیگری‌ جز پرخاشگری‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.

- اگر پرخاشگری‌ در اثر ناكامی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بایستی‌ كودك‌ ناكام‌ را در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتنی‌ كمك‌ كنیم.

- در مواردی‌ كه‌ علت‌ پرخاشگری‌ اضطراب‌ است، باید از نگرانی‌ درونی‌ و اضطراب‌ كودك‌ مطلع‌ شویم.

ورزش ‌كردن‌ برای‌ این‌ كودكان‌ بسیار مؤثر است‌ و باعث‌ تخلیه‌ هیجانی‌ می‌ شود.

- در كشمكش‌های‌ درونی‌ بایستی‌ كودك‌ را از حالت‌ دوگانگی‌ خارج‌ ساخت. كمك‌ به‌ كودكان‌ در تصمیم ‌گیری، باعث‌ می ‌شود كه‌ بیاموزند به‌ حالت‌های‌ دوگانه‌ درونی‌ خود پایان‌ بخشند.

- در پاره‌ای‌ از موارد، كودك‌ افسرده‌ پرخاشگری‌ شدیدی‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. در این‌ میان‌ لازم‌ است‌ به‌ این‌ نكته‌ پی‌ ببریم‌ كه‌ او چه‌ چیز دوست‌ داشتنی‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ می ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را برای‌ او جبران‌ كنیم.

- در مورد پرخاشگری، شیطنت‌ و مصرف‌ دارو بایستی‌ حتماً با پزشك‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشیم‌ تا كودك‌ از نزدیك‌ مورد معاینه‌ قرار گیرد.

- هنگامی‌ كه‌ كودك‌ قربانی‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بایستی‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ كنیم‌ و لازم‌ است‌ كه‌ ایشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با كودكان‌ خشونت گرا برخورد كنند؛ و نیز كودكانی‌ را كه‌ قربانی‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهای‌ خوبشان‌ مورد تشویق‌ و تأیید قرار دهند.

- چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ كودك‌ خصمانه‌ است، بایستی‌ كودك‌ را از آزار و اذیت‌ كردن‌ دور كنیم‌ تا مجبور نباشد برای‌ تلافی‌ و انتقام، افراد دیگر را اذیت‌ كند؛ و اگر پرخاشگری‌ از نوع‌ وسیله‌ ای‌ است، بایستی‌ راه‌های‌ دیگری‌ را جهت‌ مطرح‌ كردن‌ كودك‌ برگزینیم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ برای‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ كند.

نتیجه‌ گیری‌

به‌ طور كلی‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ بیشتر عامل‌ بیرونی‌ دارد و فقط‌ در موارد خاص‌ به‌ علل‌ درونی‌ مربوط‌ می‌ شود. والدین‌ در درجه‌ اول، بایستی‌ محرك‌های‌ محیطی‌ را كه‌ باعث‌ تحریك‌ خشم‌ و ایجاد خشونت‌ در فرزندشان‌ می ‌شود شناسایی‌ و سپس‌ برای‌ رفع‌ آن‌ به‌ كمك‌ روان شناسان‌ و متخصصان‌ اقدام‌ نمایند.
     
  
زن

 
بد دهنی كودكان

این مسئله در بسیاری مواقع یكی از شكایات و معضلات والدین را در مقابل اطفال تشكیل داده و متأسفانه دربسیاری از مواقع خود پدر و مادرها در به وجود آوردن آن نقش داشته اند.

بد دهنی كودكان

علائم اختلال
برای شروع بحث ابتدا باید دانست كه آیا طفل از لحاظ موقعیت دركی در موضعی قرار دارد كه قادر به شناخت خوب و بد و زشت و زیبا بوده باشد و یا صرفاً از روی تقلید در سیر رشد كلامی این الفاظ را به كار می برد.

شروع شكل گیری انضباط در اطفال از حوالی 5/1 سالگی آغاز می گردد و از آن زمان است كه والدین نقش فعال خویش را در این زمینه ایفا خواهند نمود. رفتار و حركات و سخن گفتن ناشیانه طفل در این زمان از هر لحاظ جالب نظر والدین و اطرافیان بوده و موجب مسرت و شادمانی آنان می گردد.در حوالی سنین 5/2 -3 سالگی كه طفل قادر به ادای 2-3 كلمه پشت سر هم می باشد بدترین زمان از لحاظ تقلید برخی كلمات ناهنجار می باشد كه احیاناً در محیط اطراف طفل ادا می گردد در این زمان مشكل به دو صورت تكوین خواهد یافت:

اول: آن كه ادای الفاظ ركیك و زشت در فرهنگ خانواده خاصی مرسوم بوده و از قبل مورد تقبیح واقع نگردیده باشد كه در این صورت طفل با تقلید مستقیم بدین رفتار ناپسند گرایش یافته و آن را در خویش پرورش خواهد داد.

دوم: آن كه برخی وابستگان خانواده مثلاً عمو، دایی و یا حتی خود پدر و مادر لحن كودكانه طفل را مستمسكی جهت تفریح قرار داده و تقلید الفاظ ركیك توسط وی آنان را به خنده و شادی وامی دارد و پرواضح است كه بعدها رفع یك عادت كاملاً مستقر شده و ذهنی شده در طفل تا چه اندازه با صعوبت همراه خواهد بود. سپس در زمانی كه حدوداً مصادف با 5-6 سالگی طفل می باشد پدر و مادر از این كه كودك خردسال بدون هیچ گونه ابایی به فحاشی ناسزاگویی می پردازد ظاهراً دچار تعجب می گردند در حالی كه توجه به زیربنای موضوع جای هیچ گونه شگفتی بجا نخواهد گذاشت.

بددهنی به صورت علامتی از یك اختلال سلوك:
اختلالات سلوك در اطفال گروهی از اختلال های رفتاری آنان را تشكیل می دهند. نمونه هایی از این اختلالات شامل دروغگویی افراطی و آتش افروزی عمدی و فرار از مدرسه می گردد.
چنین كودكانی ممكن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بی اعتنا بوده و نسبت به بزرگترها رفتار منفی گرایانه نشان دهند.

سایر موارد شامل
بددهنی در اختلالات شخصیت: بالاخص در اختلال شخصیت ضد اجتماعی

بددهنی در پسیكوزهای اطفال: كه به طور خلاصه دسته ای از بیماری های جدی روانی را تشكیل داده و بیمار در طی حملات تهاجمی بیماری ممكن است به بددهنی و توهین به سایر افراد بپردازد.

بدهنی در عقب افتادگی عقلانی: وجود رفتار نامتناسب اجتماعی و از جمله پرخاشگری در كودكان دچار عقب ماندگی ذهنی موجود و گاه موجب برانگیختن توجه منفی در مراقبین آنان می گردد.

روش های پیشگیری از بیماری
در بسیاری موارد آنچنان كه ذكر گردید عدم رعایت برخی موازین اخلاقی در خانواده باعث الگوبرداری توسط طفل گردیده و مسلماً با ارشاد اعضای خانواده می توان از ایجاد این عادت زشت جلوگیری نمود. در همین جا باید به بزرگترها تذكر داد كه هیچگاه ولو به شوخی به ذكر الفاظ ركیك و زشت نزد اطفال اقدام ننموده و اگر هم طفل این لغات و اصطلاحات را به كار برد به ابراز شادی و خنده نپردازند. همچنین یكی از نكات شاخص آموزش و پرورش در محیط اجتماعی اطفال و من جمله مدارس تعلیم اصول عالیه اخلاقی است كه مانع از تكوین بسیاری عادات زشت و من جمله هرزه گویی خواهد گردید. گنجاندن این گونه مفاهیم عالی در برنامه رسمی تعلیمات مدارس مسلماً مثمر ثمر خواهد بود.

درمان های اولیه و در دسترس
به هر حال هرگاه پدر و مادر مواجه با هرزه گویی در طفل خویش گردند بهترین توصیه آن است كه با نشان دادن رفتاری حاكی از نارضایتی به طفل بفهمانند كه رفتار وی مقبول نظر آنان نمی باشد. این طرز رفتار بسیار مؤثرتر از تنبیه جسمانی طفل بوده و در بسیاری موارد موجب ترك عادت مزبور می گردد.

در چه صورت باید به پزشك مراجعه نمود؟
با مرور موارد فوق كه تعدادی از علل بددهنی در اطفال را شامل می گردد ملاحظه می نماییم كه برخی موارد نظیر بیماری های جدی روانی اطفال نیاز به پیگیری و بررسی تحت نظر روان پزشك اطفال خواهند داشت ولی اكثریت موارد آن با رعایت برخی موازین ساده رفتاری و اخلاقی قابل كنترل و پیشگیری خواهند بود.
     
  
زن

 
چرا کودکان حسادت می کنند؟

ورود نوزاد دوم در خانواده برای کودک یک بحران بزرگ را بوجود می آورد. او که تا آن زمان مورد توجه والدین بوده است با آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر می بیند، این وظیفه والدین است که با رفتارهای مناسب خود محیط را برای او آرام نگاه دارند و با محبتشان وضعیت کودک را متعادلتر کنند.

چرا کودکان حسادت می کنند؟

یکی از شایعترین واکنشهایی که اغلب کودکان موقع بروز عامل رقابت از خود نشان می دهند حسادت است. شناخت و درمان این نوع واکنش ها در کودکان حایز اهمیت است زیرا این حالت علاوه بر ایجاد عصبانیت، تنفر و احساس خود کم بینی ،باعث می شود که در سنین بالاتر شخص به علت این اخلاق ناپسند در محیط و اجتماع تنها بماند.

حسادت غالباً با ترس درونی و خشم توام است اکثر قریب به اتفاق پژوهشگران عقیده دارند که حسادت در دختران بیشتر از پسران است.

بچه ها در اثر اینکه بیشتر یا کمتر مورد توجه والدین خویش قرار می گیرند در خانه نسبت به هم حسادت می ورزند وقتی بچه ای متولد می شود خواهران یا برادران بزرگتر او از این جهت که محبت مادر متوجه نوزاد می شود ناراحت می شوند و نسبت به او حسادت می ورزند قبل از ورود به مدرسه بچه ها حسادت خود را نسبت به کودک کوچکتر از خود به صورت کتک زدن او ظاهر می سازند، گاهی حضور اورا در خانه ندیده می گیرند و وجود او را انکار می کنند گاهی اوقات حسادت خود را به صورت تغییر رفتار خود نشان می دهند. مثلاً رختخواب خود را تر می کند و یا به مکیدن شست خود مبادرت می ورزد. و گاهی اوقات از خوردن غذا خود داری می کند و یا از برخورد با اشیاء ترس نشان می دهند هدف بچه ها از اجرای اینگونه اعمال ،جلب توجه مادر و منحصر نمودن علاقه و محبت او نسبت به خویشتن است در حقیقت آنها از این وسیله دفاعی برای برخورد با موقعیت نامطلوب استفاده می کنند.

حسادت در میان بچه ها در سالهای سوم و چهارم زندگی بیش از سایر اوقات است آزمایش ها نشان داده که از هر 3 بچه حدود 2 نفر آنها دختر هستند، بچه های باهوش تر بیشتر از بچه های کم هوش حسادت می ورزند بچه ها ئیکه اختلاف سنی آنها از یکسال و نیم تا سه و نیم باشد بیشتر حسود هستند. بچه های اول معمولاً بیشتر از بچه های دیگر حسادت می ورزند زیرا آنها مدتها گل سرسبد خانواده محسوب می شوند و علاقه و محبتهای افراد خانواده متوجه آنها بوده است.

اگر مادر بچه های خود را بیش از حد مورد توجه قرار ندهد بچه ها کمتر بهم حسادت می کنند.

یکی از عوامل موثر در پیدایش حسادت عدم اتخاذ یک روش در تنبیه و تشویق بچه ها است.اگر ذهن بچه های بزرگتر را برای تولد نوزاد آماده کنند کمتر نسبت به نوزاد حسادت می ورزند گاهی بچه ها نسبت به اعضاء خانواده یا افرادی که مانع مصاحبت مادر با ایشان می شوند حسادت می کنند. به تدریج که بچه از محیط خانواده دور می شود و با افراد بیشتری ارتباط پیدا می کند، حسادت او نسبت به برادران و خواهران خود کم می شود.

پس از ورود به مدرسه و شرکت در کلاس حسادت بچه ها نسبت به افراد همسن و همکلاسی ظاهر می شود معمولاً شاگردانی که توجه معلم را به خود جلب می کنند و در دروس و یا ورزش و اموراجتماعی بیشتر از دیگران فعالیت می نمایند مورد حسادت افراد همسن و یا همکلاسی خود واقع می شوند.

حسادت بچه ها در انتقاد از کارهای یکدیگر، در جرو بحث، مزاحمت، مسخره کردن، آزار رسانیدن و تحریک افراد به ضد یکدیگر ظاهر می شود در بسیاری از موارد بچه ها حسادت خود را به صورت طعنه زدن، بی اعتنایی، خیالبافی دروغ و تقلب ظاهر می سازند. محیط خانه و مدرسه نباید رقابت و هم چشمی را تشویق کند زیرا رقابت باعث پیدایش حسادت می شود ایجاد روح همکاری درمیان بچه ها و شرکت دادن آنها در بحث و مناظره منطقی مانع پیدایش حسادت درمیان ایشان خواهد شد.

قابل ذکر است که والدین در بروز شدت یا کاهش حسادت و رقابت بین کودکان خود نقش مهمی به عهده دارند والدین باید حسادت کودکان خود را بپذیرند و کوشش کنند که با محبت و صرف وقت حسادت کودک خود را کاهش دهند.

اولین وظیفه ای که والدین برای رفع و درمان حسادت در کودک بر عهده دارند پیدا کردن علت حسادت است.

چه عواملی موجب بروز حسادت می شود؟
در این مقاله به 2مورد" تولد کودک دوم " و" مقایسه میان فرزندان " می پردازیم ودر مقاله بعد،4عامل دیگررابررسی می کنیم.

1- تولد کودک دوم
فرزندان اول خانواده از فرزندان دیگر بیشتر به حسادت مبتلا می شوند زیرا قبل از تولد کودک دوم او محبوب دل خانواده و اقوام بوده ولی با حضور بچه دوم همه چیزها بین آنها تقسیم می شود. که این کار برای او خوشایند نیست. خصوصاً اگر در سن 2 تا 5 سالگی باشد توصیه ای که به والدین می شود اینست که قبل از تولد فرزند دوم تمام مسائل را برای بچه اول توضیح دهند. و اثرات مثبت برادر و خواهر داشتن و اثرات منفی تنهایی را برایش بیان نمایند. از طرف دیگر بعد از تولد فرزند دوم این مسئله را رعایت کنند که تمام حواسها و ذهنها عطف به بچه دوم نشود و در تمام کارها از بچه اول کمک گرفته و آن را در بزرگ کردن بچه دخیل نمایند.

اهمیت دادن به کودک و نظرخواهی از او این احساس را در کودک بوجود می آورد که هنوز برای خانواده اش عزیز و محترم است و احساس بزرگی می کند.

2- مقایسه میان فرزندان
هر فردی دارای قابلیتها و توانایی های ویژه خود است. یک کودک ممکن است در زمینه های خاصی پیشرفت چشم گیری داشته باشد کودکی دیگر در آن حد استعداد شکوفایی از خود نشان دهد. ولی این مسئله نباید باعث تضعیف کودک دوم شود.

اگر دوست دارید فرزند شما بیشتر تلاش کند و یا آداب و رسوم معاشرتی را بهتر رعایت کند بهتر است از راه تشویق اقدام به این کار کنید نه سرزنش و مقایسه او با دیگران. در غیر این صورت حس خشم و حسادت را در کودک به وجود می آورید.
ادامه دارد....
     
  
زن

 
فرشته های حسود

(چرا کودکان حسادت می کنند ( 2
برای مطالعه دومورد اول اینجا را کلیک کنید
در مقاله ی پیش به 2 عامل " تولد کودک دوم " و " مقایسه ی میان فرزندان " که باعث بروز حسادت میان کودکان می شود اشاره کردیم . حال 4 عامل دیگر را بررسی می کنیم :

فرشته های حسود

3- تبعیض میان فرزندان
گاهی دیده شده والدین به سبب ویژگی های خاص در یکی از فرزندانشان توجه زیادی به او دارند، شاید آنها از صمیم قلب تمام فرزندانشان را به یک اندازه دوست داشته باشند ولی کودکی که بیشتر مورد عنایت والدین خصوصاً مادر است حس حسادت را در فرزندان دیگر بوجود می آورد.

والدین بایستی سعی کنند تا عدالت و مساوات را در میان فرزندانشان بخوبی رعایت کنند و اگر هم لازم باشد به یکی از آنها بیشتر کمک کنند، علت را برای فرزندان دیگر توضیح داده تا موجب خشم آنان نشوند.

4- تفاوت سنی میان فرزندان
کودک کوچکتر نسبت به مزایایی که برادر و یا خواهر خودش که بزرگتر از او هستند دارد و بهره می برد حسادت می ورزد و یا برعکس محبت و مراقبت خاصی که کودک کوچکتر از آن برخوردار است موجب ناخرسندی و حسادت برادر و خواهر بزرگتر می شود به همین جهت اولیاء باید با برنامه و طراحی خاصی میان فرزندان الفت برقرار کنند تا آنها میان خودشان جدایی و فرقی احساس نکنند.

5- شیوه تربیتی

بعضی از مادرها و پدرها در شیوه تربیتی خود دچار اشتباه شده و آنقدر مهر و محبت از خودشان نشان می دهند که از حد معقول بیرون می رود و فرزندان گمان می کنند همیشه باید آنها به عنوان سمبل مطرح شوند و اگر در مدرسه و یا بین همکلاسی ها و فامیل لحظه ای فراموش شوند و یا کسی بیش از آنها در آن جمع مطرح شود حسادت می ورزند.

6- تضاد میان والدین
اختلاف میان والدین باعث می شود که مادر مثلاً به کودکی که شباهت زیادی با شوهرش دارد بی مهری کند، بی مهری مادر باعث می شود که این بچه به خواهر ها و برادرهای دیگر که از مهر مادری بهره کامل می برند حسادت بورزند.

البته این موقعیت به ندرت دیده می شود چرا که مهر و عطوفت مادری مانع از عدم رسیدگی به کودک آن هم به دلایل غیر منطقی است ولی عکس این مطلب ممکن است در بعضی مواقع صحت پیدا کند. بطور مثال شباهت کودک به مادربزرگ و با یکی از عزیزان والدین موجب جلب توجه بیشتر خانواده شود و حسادت کودکان دیگر را برانگیزد.

نقاشی و بازی درمانی
بهترین روش پی بردن به حسادت نقاشی و بازی درمانی است به عنوان مثال وقتی از یک کودک مبتلا به حسادت درخواست شد که اسامی اعضای خانواده را بنویسید کودک نام فردی را که دوست نداشت یادداشت نکرد حتی وقتی به وی یاد آوری شد به نظر می رسد کسی را فراموش کرده است. با قدری تامل جواب داد نه اسم کسانی که دوست داشتم را نوشتم. در مثالی دیگر از کودک مبتلا به حسادت تقاضا شد، که ساختمان خانه خودشان را نقاشی کند و اتاقهای افراد خانواده را مشخص کند کودک پس از نقاشی محلی برای فرد مورد تنفر تعیین نکرد. کودک در بازی با عروسکهای مختلف به عروسکی که به نام شخص مورد تنفر نامگذاری شده توجهی نمی کند. یا آنرا پاره می کند.

بعضی عقیده دارند که بازی درمانی و نقاشی ضمن اینکه یک روش تشخیصی و پی بردن به علت حسادت است یک روش درمانی نیز هست زیرا فرد به وسیله آن احساساتش را بیان می کند و خود را تخلیه می کند.

شما می توانید با مسئولیت دادن به کودک برای مواظبت از نوزاد از حسادت او جلوگیری کنید.

عوامل جلوگیری از حسادت
اگر کودک را آزاد بگذاریم تا احساسات و تجربه های خود را بیان کند و بیانات او را مورد پذیرش قرار دهیم مسلماً حسادت او تا حدودی تقلیل می یابد.

والدین می توانند از رفتار کودکشان درک کنند که چه عواملی موجب بروز حسادت او می شود. خوب است وقتی را برای صحبت با کودکمان اختصاص دهیم و درباره اینگونه مسایل با او به صحبت بنشینیم. گاهی برداشتهای سطحی و کودکانه این احساس را در کودک بوجود می آورد که والدین نسبت به فرزندان دیگر به او توجه کمتری نشان می دهند، اما با تایید و اهمیت دادن می توان این احساس را در او بر طرف نمود.

برای کودکی که به نوزاد جدید حسادت می کند راههای زیر را پیشنهاد می کنیم:

یکی از عوامل بوجود آمدن حسادت در کودک صرف وقت زیاد مادر برای رسیدگی به امور نوزاد است. اما بایستی توجه داشت در این برهه زمانی کودک بزرگتر نیازمند به محبتی بیشتر از همیشه می باشد.

زمانی که کودک می بیند محبت مادر هم اکنون فقط مختص به نوزاد تازه وارد است احساس خشم می کند و همانطور که گفته شد دست به رفتارهایی می زند که مربوط به دوران قبلش می باشد زیرا او به آن درجه از منطق و تکامل فکری نرسیده که بتواند نیازهای نوزاد را درک کند. نوزاد جدید مانند رقیبی در مقابل او قرار می گیرد و نسبت به او احساس خصومت می کند.

برای جلوگیری از این حالت توصیه می شود که والدین نسبت به قبل بیشتر به کودک محبت کنند. مادر با این کار خود به کودک بزرگتر می فهماند که او نیز مورد علاقه و محبت خانواده است.
مسئولیت دادن به کودک برای مواظبت از نوزاد یکی دیگر از راههای جلوگیری از حسادت می باشد. هنگام شیر دادن به نوزاد مادر می تواند برای او قصه بگوید و با این کار محبتش را در دل کودک پا بر جاتر نماید. و از ایجاد عقده و حس حقارت در فرزندش جلوگیری نماید.
     
  
صفحه  صفحه 37 از 43:  « پیشین  1  ...  36  37  38  ...  42  43  پسین » 
خانه و خانواده

مراحل رشد از جنینی تا بزرگسالی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA