انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 18 از 22:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
از هومیوپاتی چه می دانید؟



در هومیوپاتی هر فرد یک مدیر فرض می شود که رفتارش را بر طبق مقتصیات و مصالح شخصی اش تنظیم می کند.
کی از کاربران پرسیده اند «نمی دانم مواردی که ذکر می کنم در حیطه تخصص شماست یا نه. من دو تا مشکل دارم یک صداگریزی است. شدیدا به برخی صداها مثل صدای بینی ملج و ملوچ و... حساسیت دارم و بعد از شنیدن مکرر این صداها به شدت عصبانی می شوم و به هم می ریزیم به طوری که دیگر اصلا رفتارم منطقی نیست. دوم اینکه مدتی است دچار وسواس فکری شده ام. کارها را با دقت انجام می دهم اما دچار شک می شوم و گاهی از ترس اینکه کاری را درست انجام نداده ام تپش قلب می گیرم با اینکه به خودم می گویم درسته همه چی درسته اما دیوانه وار دچار اضطراب می شوم. این حالت کاملا پیش رونده است و کنترلی روی آن ندارم.»

دکتر اخوان بهبهانی، متخصص علوم اعصاب و روان و عضو ممتاز انجمن هومیوپاتی به این سوال پاسخ می دهد.

یکی از راه های درمان وسواس کاستن کنترل هاست

مواردی را که اشاره کردید، با هومیوپاتی قابل درمان است. برای توضیح بیماری بهتر است این مساله را با مثالی شروع کنم. فرض کنید همسر شما هیچ گونه سابقه وسواس و چک کردن بی مورد قفل و کلید منزل را ندارد. اما شما امروز که از سر کار برمی گردید، با خودتون یک جوشکار می آورید و یک درب آهنی آکاردئونی با دو تا قفل بزرگ را روی درب ورودی منزلتان جوش بدهد. به نظر شما آیا انجام اینکار سبب افزایش احساس امنیت شما و همسرتان می شود؟

پاسخ برخلاف انتظار منفی است. درواقع افزایش دادن امنیت خانه از روی یک پیش فرض انجام شده و آن امن نبودن خانه بوده است. جالب اینکه این پیش فرض ضمنی و گفته نشده، تاثیر بیشتری بر احساس شما خواهد گذاشت. به عبارت راحت تر وقتی کسی خیلی از سلامتی اش مراقبت می کند، به این دلیل است که فکر می کند به احتمال زیادی بیماری های خطرناک و لاعلاجی مبتلا خواهد شد و انجام این مراقبت ها این وسواس فکری را تشدید می کند. پس می توان گفت یکی از راه های درمان وسواس کاستن کنترل هاست. مثلا در مورد بیماری شما بهتر است کمتر خودتان را کنترل کنید و بگذارید افکار و اعمال وسواس گونه راحت تر بروز کنند و شما خودتان را کمتر ملامت کنید.

این یک اصل روانشناسی است. به گونه ای که اگر شما می خواهید فرزندتان خوب غذا بخورد نباید او به صورت مکرر تشویق به خوردن غذا کنید، بلکه باید خودتان خوب غذا بخورید و هیچ وقت از او نخواهید که غذا بخورد. این نسخه در بسیاری از موارد با کمک یک روانشناس مجرب قابل اجرا و اثربخش خواهد بود. اما در بیماری وسواس، شدت و طول دوره شکل گیری وسواس معمولا به ما اجازه صبر و مدارا را نمی دهد. در این موارد مداخله پزشکی برای سرعت بخشیدن به درمان احساس می شود.

هومیوپاتی یکی از موثرترین شیوه های درمان انواع وسواس فکری به کمک شما می آید. البته باید به این موضوع توجه کرد که مکانیسم اثر داروهای هومیوپاتی با داروهای اعصاب و روان کاملا متفاوت است چراکه نگرش این دو طب با یکدیگر تفاوت بنیادین دارد. در هومیوپاتی اصل بر یافتن ریشه های اصلی وسواس فکری و عملی است.

در هومیوپاتی هر فرد یک مدیر فرض می شود که رفتارش را بر طبق مقتصیات و مصالح شخصی اش تنظیم می کند. بنابراین در صورت بروز مشکلی باید از این مدیر پرسیده شود شما چه نفعی از برطرف نکردن این مشکل می برید. در راستای این نگرش مورد قبول در روانشناسی یک هومیوپات در مواجهه با بیمار وسواس همواره از خود می پرسد که بیمار از انجام این مراسم وسواسی چه سودی می برد؟ یا اگر این کارها را انجام ندهد، مجبور به انجام چه کار ناراحت کننده ای می شود؟ در غالب موارد پاسخ به این سوال، راهگشای خوب تشخیصی خواهد بود.

نکته آخر اینکه در طب رایج صرفا آرام کردن بیمار و کاهش موقتی اضطراب هدف است که البته داروهای اعصاب و روان معمولا در این مورد بسیار سریع و کارآمد عمل می کنند اما هیچگاه نمی توانند ریشه بیماری را پیدا و رفع کنند.
منبع: آفتاب
     
  
مرد

 
به جای سررسید
عصر ایران - چشم به هم بزنی، سال نو از راه می آید و بازار هدایای شرکت ها ، سازمان ها ، بانک ها و ... داغ می شود ؛ "سررسید" هم معمول ترین این هدایاست.
بسیاری از افراد هم از یک ماه مانده به عید تا یک ماه بعد از آن، مدام سر رسید هدیه می گیرند و اکثرشان بلااستفاده می ماند.

پیشنهاد ما به تصمیم گیران این است که از حالا برنامه ریزی متفاوتی برای عیدی دادن داشته باشند و به جای سررسید، یکی از این دو یا ترکیبی از این ها را در سبد هدایای نوروزی شان قرار دهند: «کتاب» و «صنایع دستی» ؛ اولی برای گسترش فرهنگ سرنوشت ساز کتابخوانی و دومی برای حمایت از هنرها و صنایع دستی این سرزمین که این روزها بیش از هر زمانی به دست های مهربان و فکرهای متعالی نیاز دارند.
     
  
مرد

 
این نکات تربیتی را در مورد فرزندان دختر هرگز فراموش نکنید




به دخترتان طریقه درست ابراز احساساتش را یاد بدهید. اگر با کلمات بدی احساساتش را بیان می‌کند، به او کلمات و جملات جایگزین را آموزش دهید و خودتان هم در بیان احساساتتان از جملات مشابهی استفاده کنید.
تربیت فرزند از هر لحاظی کار مشکلی میباشد و والدین باید راز و رمز آن را بیابند. نکات تربیتی متعددی در فضای اینترنت وجود دارند که والدین میتوانند با استفاده از آن ها فرزند را به درستی تربیت کنند.ما میخواهیم ۸ نکته تربیتی را در خصوص فرزند دختر ارائه دهیم.

بیشتر ما از نسلی هستیم که در آن همیشه سکوت کردن، صبوری و دم نزدن و شکایت نکردن یک ارزش زنانه تلقی می‌شده و از کودکی یادمان داده‌اند که دختر خوب کسی است که غر نمی‌زند، مخالفت نمی‌کند و همیشه با همه چیز کنار می‌آید؛ اما واقعیت این است که این ابراز نکردن احساسات و عقاید یکی از مهم‌ترین دلایل افسردگی، پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس است.

چنین تربیتی که این روزها هم کم و بیش آن را می‌بینیم منجر به بروز ناگهانی خشم و انفجار احساسات منفی می‌شود. احساسات بیان نشده بالاخره یک روز فوران می‌کنند و به خود فرد و اطرافیان او آسیب می‌زنند. اگر می‌خواهید دخترتان قربانی این تربیت ناصحیح نباشد، سعی کنید با به کار بستن روش‌های زیر به او در ابراز احساساتش کمک کنید تا شخصیتی سالم‌تر داشته باشد.

۱- به دخترتان طریقه درست ابراز احساساتش را یاد بدهید. اگر با کلمات بدی احساساتش را بیان می‌کند، به او کلمات و جملات جایگزین را آموزش دهید و خودتان هم در بیان احساساتتان از جملات مشابهی استفاده کنید. این جملات باید صریح، محترمانه و منطقی باشند.۲- وقتی درموقعیت ترس، اضطراب یا فشار عصبی قرار می‌گیرد، از او بخواهید درباره موضوع صحبت کرده و بگوید که چه احساسی دارد و به چه فکر می‌کند.

۳- از دخترتان نظرخواهی کنید. بگذارید بداند نظرش برای دیگران اهمیت دارد و ممکن است در تصمیم‌گیری شما مؤثر باشد.

۴- انواع احساسات را به تفکیک ویژگی‌هایش به فرزندتان بیاموزید. خیلی از بچه‌ها (و حتی بزرگسالان) فرق بین خشم، تنفر، عصبانیت، ترس، اضطراب، غم، آزردگی و... را نمی‌دانند. به تعریف مشخصی از این احساسات برسید و راه ابراز و برطرف کردن این احساسات را به فرزندتان آموزش دهید. مثلاً بگویید وقتی آزرده است، ممکن است دست به چه کارهای اشتباهی بزند و چطور باید از این کار پیشگیری کند. یا وقتی از چیزی ترسیده چطور باید ترسش را با دیگران در میان بگذارد.

۵- به او بگویید احساساتش ارزشمند است، به شرطی که باعث صدمه زدن به کسی نشود. به هیچ عنوان جلوی ابراز احساسات را نگیرد. اگر نیاز به گریه دارد، بگذارید گریه کند. اگر نیاز به درددل دارد، پای حرف‌های او بنشینید.

۶- از احساسات خود با فرزندتان صحبت کنید. حتی می‌توانید هر دو دفترچه‌هایی برای بیان احساساتتان بخرید و روزانه آنها را یادداشت کنید.

۷- همدلی کردن و شنیدن از احساسات دیگران را به او یاد بدهید.

۸- به نیازهای فرزندتان توجه نشان دهید و طوری وانمود نکنید که نمی‌دانید او چه می‌خواهد یا چه احساسی دارد. اگر برآورده کردن نیاز و خواسته او فعلاً برایتان مقدور نیست، این را به او بگویید تا دست کم بداند که از درک او غافل نشده اید.

منبع: الو دکتر
     
  
مرد

 
تله موش



موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید می‌کند؟

موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمه‌ای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بی‌درنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه می‌دانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.

از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین ماده‌ی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایه‌ها مدام به عیادت او می‌آمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیف‌ترین ما را تهدید می‌کند، همه‌ی ما در خطریم.
     
  
مرد

 
همیشه ناراحتم حال باید چه کنم؟







اینکه بیشتر وقت‌تان را با دیگران می‌گذرانید و کسانی هستند که می‌توانند بهتر از شریک زندگی‌تان با شما همدلی و همراهی کنند یک زنگ خطر برای رابطه شماست. ‏
دوست و آشنا متوجه تغییرات رفتاری شما شده‌اند و خودتان احساس می‌کنید خلق و خویتان تغییر کرده است. با این حال برایتان دشوار است که منبع و دلیل این تغییر رفتار را بفهمید. افسردگی، مشکلات کاری، استرس و نگرانی‌های روزمره و بی‌انگیزگی می‌توانند دلیل این تغییرات روحی باشند.‏ اما ممکن است تغییرات روحی شما ناشی از یک مساله مهم دیگر نیز باشد؛ اینکه در رابطه با همسرتان دچار مشکل هستید.

چرا همیشه ناراحتم و شاد نیستم؟!

طبیعی است که بخاطر مسائل روزمره و رایجی که رابطه شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد همیشه در یک حال روحی ثابت و پایدار قرار نداشته باشید و گاهی خوشحال نباشید. اما اگر تغییرات روحی شما شدید و پایدار است و برای مدت طولانی نتوانید احساس خود را بهبود بدهید و بیش از انداره احساس نارضایتی کنید و در عین حال نتوانید مشکلات‌تان را حل کنید به احتمال زیاد دلیل ناراحتی، رنجش و نارضایتی شما از زندگی به رابطه زناشویی ‌تان برمی‌گردد.‏به این پرسش‌ها پاسخ بدهید تا درک دوباره‌ای درباره احساس نارضایتی خود پیدا کنید. با پاسخ به این پرسش‌ها متوجه خواهید شد آیا دلیل نارضایتی شما مربوط به رابطه است یا نه.‏

آیا بیشتر وقت‌ها تنها هستید؟

آیا شما و همسرتان زمان کافی برای باهم بودن سپری می‌کنید؟ آیا به اندازه کافی اوقات مشترک دارید؟ اگر مشترکات شما کم هستند، اغلب تنها هستید و هر کسی در رابطه کار خودش را می‌کند این مساله می‌تواند باعث نارضایتی و احساس اندوه شود. اگر ترجیح می‌دهید وقت‌تان را طور دیگری پر کنید، در کنار آدم‌های دیگری باشید و از تنهایی خود بیشتر از معاشرت‌های دونفره لذت می‌برید این نشان می‌دهد چیزی در رابطه شما مشکل دارد. به دنبال عاملی باشید که باعث شده از ارتباط دونفره لذت نبرید و زندگی خود را از دیگری جدا کنید. دلیل را پیدا کنید و اگر می‌خواهید مشکل‌تان واقعاً حل شود به فکر یافتن راه حلی برای آن باشید.‏

آیا از معاشرت با هم لذت می‌برید؟

ممکن است شما با شریک زندگی‌تان وقت زیادی را بگذرانید. اما از این معاشر لذت چندانی نبرید و یا فقط حضور فیزیکی داشته باشید بدون اینکه از لحاظ روحی و عاطفی خود را درگیر رابطه کنید. ممکن است در رابطه قرار باشید و کاری را صرفا برای رضایت دیگری انجام بدهید بدون اینکه خودتان هیچ نوع نیاز روحی به آن داشته باشید. مثلا با همسرتان به یک مهمانی بروید اما این کار را صرفا بخاطر او انجام بدهید. ممکن است با او وارد گفتگو و مکالمه شوید اما این کار را از روی اجبار یا وظیفه انجام بدهید. حتی شاید کارها و برنامه‌هایی در ذهن‌تان داشته باشید که احساس می‌کنید نباید آن را با همسرتان در میان بگذارید و یا فکرهایی دارید که شخصا از آن لذت می‌برید اما اصلا برایتان دلپذیر نیست که‌ آنها را مطرح کنید. همین که کاری را بخاطر احساس تکلیف یا وظیفه انجام بدهید و از انجام کارهای دلپذیر خودتان امتناع کنید این نشان می‌دهد مشکلی در رابطه شما وجود دارد.‏

آیا از رابطه جنسی لذت می‌برید؟

اگر رابطه جنسی باعث رضایت جنسی و روحی‌تان نباشد، نمی‌توانید انتظار داشته باشید آدم خیلی خوشحالی باشید. صمیمیت و رضایت جنسی چیزی است که شما نمی‌توانید در روابط دیگرتان جستجو کنید. اگر چنین رضایتی در رابطه ندارید و یا به اندازه کافی باعث خوشحالی‌تان نمی‌شود این مساله روی احساس و عواطف شما فورا تاثیر می‌گذارد. اثر این نارضایتی درونی خیلی سریع نمایان می‌شود. بدترین وضعیت زمانی است که حتی نتوانید این مساله را با شریک جنسی خود مطرح کنید و یا با وجود طرح موضوع او هیچ تلاشی برای بهبود رابطه انجام ندهد و این را مساله خود شما بداند و انتظار داشته باشد آن را به تنهایی حل کنید.‏

آیا از بحث و گفتگو گریزان هستید؟

آیا از بحث و گفتگو یا اعلام مخالفت هراسان هستید چون نمی‌خواهید تنش و دعوایی ایجاد شود؟ اگر اینطور است شما در رابطه با همسرتان خوشحال نیستید و احساس امنیت نمی‌کنید. اجتناب از بیان تعارض‌ها به این معناست که اختلاف‌ها هرگز حل و رفع نشوند و شما هرگز نسبت به هیچ چیزی احساس رضایت کامل یا نسبی نداشته باشید. امتناع از بیان اختلافات و تعارض‌ها یعنی شما و همسرتان نمی‌خواهید مشکلی را حل کنید. به این پرسش پاسخ بدهید که چرا نمی‌خواهید مشکلی را مطرح کنید و از چه چیزی می‌ترسید؟ سپس به دلایل ترس‌تان بپردازید و مساله را عمیق‌تر بررسی کنید در غیر اینصورت طبیعی است که خوشحال نباشید و احساس خوبی نداشته باشید.‏

آیا به دنبال فرد دیگری هستید؟


آیا احساسات، افکار و خواسته‌هایتان را با فرد دیگری در میان می‌گذارید؟ اگر ترجیح می‌دهید درباره احساسات، نگرانی‌ها و شادی‌هایتان با فرد دیگری حرف بزنید و بیان آنها برای همسرتان کار ساده‌ای نیست این به معنای آن است که چیزی در رابطه شما مشکل دارد در واقع به همین دلیل است که به دنبال کسی برای همدلی و همراهی هستید. این فرد می‌تواند مادر، دوست یا همکارتان باشد.‏

اینکه بیشتر وقت‌تان را با دیگران می‌گذرانید و کسانی هستند که می‌توانند بهتر از شریک زندگی‌تان با شما همدلی و همراهی کنند یک زنگ خطر برای رابطه شماست. ‏

آیا تنهایی را ترجیح می‌دهید؟

آیا همیشه به دنبال خلوت خودتان هستید؟ اگر خلوت تنهایی خودتان برایتان جذاب‌تر از زمانی است که با شریک زندگی‌تان سپری می‌کنید باید به دنبال دلیل آن باشید. اشتباه نکنید. حفظ حریم خصوصی یک اصل اساسی در یک رابطه سالم است. اما رفتن به انزوا و گسترده کردن این حریم خصوصی معنای رابطه را از بین می‌برد. از خودتان بپرسید که چه چیزی باعث می‌شود تنهایی را به معاشرت ترجیح بدهید؟

آیا خود را با دیگران مقایسه می‌کنید؟

آیا دائما زندگی زناشویی‌تان را با دیگران مقایسه می‌کنید؟ آیا احساس می‌کنید در مقایسه با دیگران شما بازنده هستید؟ آیا احساس می‌کنید دیگران بهتر و موفق‌تر هستند و در مقایسه با دیگران رابطه شما ضعیف، ناکافی و ناموفق است؟ چه چیزی باعث می‌شود که در این مقایسه شما بازنده رابطه باشید؟ آیا مقایسه شما رویکرد درستی دارد؟ آیا آنچه از دیگران می‌بینید مبتنی بر واقعیت است؟ آیا دیگران باعث افسردگی و نگرانی تان می‌شوند؟ واقعیت‌‌ها را ارزیابی کنید و اگر ربطی میان این نوع مقایسه‌ها با احساس نارضایتی خود پیدا می‌کنید به راه‌حل‌های جایگزین فکر کنید. شاید لازم باشد چیزهایی را تغییر بدهید؛ چه در شیوه مقایسه خود با دیگران و چه در رابطه.‏

آیا همیشه شکایت می‌کنید؟

آیا همیشه از همسرتان، اخلاق، عادت‌ها و سبک زندگی ‌اش ایراد می‌گیرید؟ آیا رفتارهای همسرتان را آزاردهنده می‌دانید؟ چه چیزهایی آزاردهنده هستند؟ آیا ممکن است بین احساس نارضایتی شما و رفتار همسرتان ربطی وجود داشته باشد؟ چه می‌توانید برای بهبود این رابطه بکنید؟

پیشنهاد

‏ ـ اگر پاسخ‌های شما به این پرسش‌ها مثبت است بهتر است برای تغییر کلی وضعیت خود ابتدا به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید و مسائل و کشمکش‌های خود را با او در میان بگذارید.‏

در بسیاری از موارد با ایجاد چند تغییر مثبت می‌توانید همه چیز را بهبود بدهید. رها کردن مسائل به حال خود باعث افزایش نارضایتی‌های‌ درونی‌تان می‌شود. زندگی‌تان را تغییر بدهید تا شاد باشید و از آنچه در اختیار دارید بهره بیشتری ببرید.‏
     
  
مرد

 
چرا باید شهرمان را تمیز نگه داریم؟






نوشتن مطالب به‌دردنخور روی دیوارهای آثار باستانی و ساختمان‌های قدیمی، ریختن زباله در این مکان‌های تاریخی نه تنها باعث از میان رفتن تدریجی این بناها و فضاها می‌شود بلکه فرهنگمان را هم نابود می‌کند.

برای تمیز نگه داشتن محله خودتان چقدر اهمیت قائل هستید؟ در مورد شهر محل زندگی تان چطور؟ آیا زندگی در یک شهر کثیف را دوست دارید یا شهری زیبا و تمیز؟

به گزارش مردمان؛ اگر خانه‌تان پر از زباله و آشغال باشد و همه جا بوی بد بدهد خوشتان می‌آید؟ فکر می‌کنید می‌توانید در چنین محیطی زندگی کنید؟ مطمئناً پاسخ همه به این سوال منفی است. هیچکس نمی‌تواند در محیطی پر از آشغال و بوی بد زندگی کند. همه ما هر روز خانه‌هایمان، لباس‌هایمان، وسایل، اتومبیل و از همه مهمتر خودمان را تمیز می‌کنیم. وقتی نمی‌توانیم در یک خانه کثیف زندگی کنیم، چطور خواهیم توانست در یک شهر کثیف و نامرتب زندگی کنیم؟ این وظیفه ماست که شهرمان را تمیز نگه داریم، نه فقط برای خودمان، بلکه برای کسانی که برای دیدن شهرمان می‌آیند و برای نسل‌های آینده.

راه‌های زیادی برای تمیز نگه داشتن شهر وجود دارد. مثل انداختن زباله‌ها در سطل‌ها مخصوص زباله و نه در خیابان. وقتی می‌بینیم یک چیز پلاستیکی در خیابان انداخته شده است، آن را برداریم و در سطل مخصوص بیندازیم و از این کار خجالت نکشیم. باید به دیگران هم یاد بدهیم که همین کار را انجام دهند. نباید روی ساختمان‌ها و بناهای تاریخی چیزی بنویسیم، زباله‌های خانه را در سطل‌های مخصوص بریزیم و از اینها مهمتر دیگران را از مزایای تمیز نگه داشتن شهرمان مطلع کنیم.

این‌ها راه‌های تمیز نگه داشتن شهرمان هستند ولی ممکن است خیلی‌ها فکر کنند که چرا اصلاً باید اینکار را انجام دهیم. تمیز نگه داشتن شهرمان فواید و مزایای بسیار زیادی دارد که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم.

۱. برای تقویت گردشگری

این یک واقعیت است که گردشگری موجب رشد اقتصادی کشور می‌شود. و توریست‌ها تنها جذب شهرهایی می‌شوند که زیبا ساخته شده باشند و معماری تاریخی غنی داشته باشند. اگر شهرمان را کثیف نگه داریم و همه دور و اطراف شهر پر از زباله باشد، تاثیری منفی بر فرهنگ و شیوه زندگی‌مان خواهد داشت و درنتیجه گردشگران به دیدن شهر ما نخواهند آمد. این می‌تواند بر فعالیت‌های اقتصادی هم اثر بگذارد.

۲. برای ارتقای سلامت جامعه

همه ما می‌دانیم که داشتن بهداشت خوب به سالم ماندن کمک می‌کند و درنتیجه عمرمان را طولانی‌تر خواهد کرد. زباله‌ها و مواد زائد موجب جمع شدن حشرات، پشه و مگس می‌شود و درنتیجه بیماری‌هایی مثل آبله‌مرغان، مالاریا، زردی و بسیاری بیماری‌های دیگر که در مکان‌های کثیف سرایت پیدا می‌کنند، بیشتر می‌شود. بنابراین باید از جمع شدن زباله خودداری کنیم و شهرمان را تمیز نگه داریم تا از بروز بیماری‌های مسری اینچنینی جلوگیری کنیم.

۳. برای حفظ و نگهداری محیط‌ زیست

دور انداختن مواد و محصولات زائد مثل قوطی‌های پلاستیکی، پلاستیک‌های بسته‌بندی و چیزهای دیگر در پارک‌ها و سایر مکان‌های عمومی از ارزش محیط کم می‌کند. این مواد پلاستیکی بازیافت نمی‌شوند و موجب افت کیفیت خاک می‌شود.

۴. برای نسل‌های آینده

ما بعنوان نسل حاضر همه چیز را در دستان خود داریم. ولی اگر بخواهیم از همه چیز به آن گستردگی استفاده کنیم و اندوخته‌های طبیعی را تخریب کنیم و به بناها و آثار باستانی و همچنین مناظر طبیعی صدمه بزنیم، نسل‌های پس از ما دیگر هیچ تصوری از فرهنگ و تاریخ ما و هیچ منظره طبیعی خوبی برای لذت بردن نخواهند داشت. اینطرف و آنطرف انداختن زباله‌ها محیط زیست را کثیف و‌آلوده می‌کند، بنابراین عاقلانه این است که شهرمان را تمیز نگه داریم تا نسل‌های بعدی هم بتوانند از زیبایی آن بهره ببرند.

۵. برای جذب شرکت‌های بین‌المللی

همه ما می‌دانیم که تاسیس کمپانی‌ها و شرکت‌های چندملیتی در یک شهر نه تنها موجب رشد اقتصادی آن شهر می‌شود بلکه از جهات مختلفی فایده‌بخش است. مالیات‌ها را پایین می‌آورد، هزینه تولید را کاهش می‌دهد که درمقابل قیمت محصولات و کالاها را برای مشتریان پایین می‌آورد، افراد با تکنیک‌های جدیدتر آموزش می‌بینند که در درازمدت به آنها کمک بسیاری می‌کند و بسیاری فواید دیگر. تمیز نگه داشتن شهر کمک می‌کند تا شرکت‌های چندملیتی بیشتری برای سرمایه‌گذاری جذب شوند و درنتیجه همه ما می‌توانیم از فواید آن استفاده کنیم.

۶. برای فرصت‌های شغلی بیشتر

همانطور که در بالا اشاره شد، تمیز نگه داشتن شهر موجب جذب شرکت‌های بین‌المللی بیشتر می‌شود و هر چه شرکت‌های اینچنینی بیشتر در شهر سرمایه گذاری کنند، فرصت‌های شغلی برای افراد آن شهر بیشتر خواهد شد. هر چه افراد بیشتر شاغل باشند، میزان فقر کاهش یافته و میزان باسوادی افزایش می‌یابد و شهر چه از نظر اقتصادی و چه اجتماعی رشد خواهد کرد.

۷. برای بالاتر بردن درجه شهرمان در عرصه بین‌المللی

اگر بخواهیم که شهرمان در کل دنیا زبانزد باشد، چه بخاطر بالاتر بردن فرصت‌های شغلی باشد، چه بالا بردن سواد جامعه، چه پایین آمدن فقر، نرخ مالیات و تسهیلات آموزشی و بهداشتی و سلامتی بهتر، باید شهرمان را تمیز نگه داریم. شهر ما فقط در صورتی در درجه‌بندی‌های جهانی پیشرفت می‌کند که از نظر اقتصادی، اجتماعی و صنعتی رشد قابل‌توجهی داشته باشد. برای این منظور، باید وارد عمل شویم، درخت بکاریم، از ریختن زباله در خیابان‌ها خودداری کنیم و درمورد فواید تمیز نگه داشتن شهر آگاهی عمومی ایجاد کنیم.

۸. برای ترویج خصوصیات اخلاقی خوب بین شهروندان

اگر شهرمان را تمیز نگه داریم، حس شهروندی در ما ایجاد خواهد کرد که کمکمان می‌کند در زندگی‌هایمان هم دستاورد بزرگی داشته باشیم. اینکار به ما یاد می‌دهد همیشه فضای اطرافمان را تمیز نگه داریم و این خصیصه اخلاقی می‌تواند رئيسمان را در محل‌کار تحت‌تاثیر قرار دهد. همچنین کمک می‌کند افرادی مسئولیت‌پذیر، تمیز، مهربان و فروتن شویم و از اینها مهمتر ویژگی مدیریت را در ما تقویت می‌کند و این باعث می‌شود در زندگی موفقیت بزرگتری به دست آوریم.

۹. برای حفظ آثار باستانی

نوشتن مطالب به‌دردنخور روی دیوارهای آثار باستانی و ساختمان‌های قدیمی، ریختن زباله در این مکان‌های تاریخی نه تنها باعث از میان رفتن تدریجی این بناها و فضاها می‌شود بلکه فرهنگمان را هم نابود می‌کند. این بناها نشان دهنده فرهنگ ما هستند و این کار ما یعنی می‌خواهیم فرهنگمان را نابود کنیم. به همین دلیل خیلی مهم است که برای حفظ و نگهداری این آثار ارزشمند، شهرمان را تمیز نگه داریم.

۱۰. برای ایجاد فضای بیشتر

همه ما می‌دانیم که انباشته شدن زباله و موادزائد کنار جاده‌ها و خیابان‌ها فضای بسیار زیادی می‌گیرد و باعث می‌شود شهروندان نتوانند از آن فضاها برای کارهایی سازنده استفاده کنند. این فضایی که انباشته از آشغال شده است را می‌توان برای پارک ماشین یا ساخت و ساز استفاده کرد. ولی چون مردم آشغال‌هایشان را در این فضاها می‌ریزند، آن فضا بلااستفاده و بی‌فایده می‌ماند و فقط خانه پشه و مگس و سایر حشرات موزی می‌شود که بیماری‌ها را با خود منتقل می‌کنند. بنابراین اگر می‌خواهیم شهرمان فضای پارک ماشین بیشتری داشته باشید و خیابان‌هایش پهن‌تر و تمیزتر باشد، باید آن را تمیز نگه داریم.
     
  
مرد

 
چگونه سر صحبت را با یک شخصی باز کنیم؟



برای باز کردن سر صحبت و درگیر شدن در موضوع، سعی کنید اهل داستان سرایی باشید. در هنگام شنیدن داستان طرف مقابل، سعی کنید اشتیاق نشان دهید و حرف او را دنبال کنید.
چگونه سر صحبت را باز کنیم؟ این سوال بسیاری از افراد بخصوص انسانهای کمروست. اکثر ما آدم ها از دوران کودکی طوری تربیت شده ایم که فکر می کنیم باید همه ما را دوست داشته باشند و مورد قبول همه باشیم! در صورتی که اگر با واقعیت زندگی روبرو شویم، همیشه در زندگی موافقان و مخالفان زیادی خواهیم داشت. نکته قابل توجه این است که هر چقدر موافق بیشتری داشته باشید به همان نسبت مخالفان شما هم زیاد می شوند. بسیاری از نقاط قوت شما که برای عده ای جذاب است برای بقیه غیر جذاب و یا حتی عذاب آور باشد!

پس با این حساب از امروز سعی کنید خود را درگیر تایید مردم نکنید و با خیال آسوده با دیگران ارتباط برقرار کنید، فارغ از اینکه بخواهید او را شیفته خود کنید.

در زیر دو راه کار ساده برای شروع ارتباط و اینکه چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم، آورده ایم:

1. برای باز کردن سر صحبت با دیگران سعی نکنید بی جهت خود را بی نقص و عالی جلوه دهید. انسان ها جذب کسانی می شوند که ساده و بی پیرایه رفتار کنند و شبیه خودشان باشند. اگر بخواهید بیش از حد خود را عجیب و سوپر موفق یا آمده از آسمان نشان دهید که بگویید با همه مردم دنیا فرق دارید، به زودی از خاطرۀ انسان ها محو می شوید. سعی کنید برای باز کردن سر صحبت، خود واقعی و طبیعی باشید و نقص های خود را بپذیرید.

تا حالا دقت کرده اید که خانم ها چقدر راحت سر صحبت را با هم باز می کنند و مشغول یک گفتگوی گرم و صمیمی می شوند؟ خب معلوم است چرا، آنها یک سری حرف های مشخص روزانه دارند و با هم قسمت می کنند و موضوع گفتگو برای هر دو طرف ساده و در عین حال جذاب است و به راحتی پیش می رود. خانم ها در ابتدای رابطه و باز کردن سر صحبت، نمی خواهند نقش یک رهبر معنوی یا یک کاریزما را در همان شروع رابطه از خود نمایش دهند. شاید خرید یک جوراب جنس بد، از یک مغازه دار بدجنس، از مطرح کردن مباحث فلسفی شرق و غرب برای آنها بیشتر مهم به نظر برسد و جذاب تر است.

مشکل بسیاری از افراد کم رو و خجالتی این است که اغلب آنها چون اهل مطالعه هستند و در ذهن خود ایده ها و مطالب ارزنده ای دارند، همه را می خواهند در همان ابتدای آشنایی رو کنند! این کار باعث سخت شدن روند گفتگو می شود و به دلیل عدم درک متقابل، سکوت های آزار دهنده ای در خلال گفتگو ایجاد خواهد شد. شما در ابتدا باید سعی کنید نشان دهید که مخاطب و شرایط او را به خوبی درک می کنید و شببیه او هستید که این مورد کمک می کند تا راحت تر سر صحبت را باز کنید. پس برای باز کردن سر صحبت نباید یک ماسک مصنوعی از یک فرد عجیب و غریب به چهره داشته باشید!


2. برای باز کردن سر صحبت و درگیر شدن در موضوع، سعی کنید اهل داستان سرایی باشید. در هنگام شنیدن داستان طرف مقابل، سعی کنید اشتیاق نشان دهید و حرف او را دنبال کنید. مثلا اگر او از سفر شمال می گوید، شما نیز خاطره ای مربوط به سفر شمال نقل کنید و آن را به داستان طرف مقابل ربط دهید. این کار باعث می شود درگیری احساس مخاطب را در پی داشته باشد. او در این لحظات بطور ناخودآگاه احساس می کند به شما کشش خاصی دارد و با شما احساس صمیمیت بیشتری را تجربه می کند. اگر شنونده فعالی نباشید و فقط سرتان را از روی بی علاقگی و تصنعی تکان دهید، طرف مقابل احساس می کند نتوانسته با شما ارتباط برقرار کند و حس خوبی ایجاد نخواهد شد.

نمونه این کار مثل این است که شما در شبکه های اجتماعی مطلبی را قرار می دهید و هیچ کس آن را لایک نمی کند و یا عکس العملی نشان نمی دهد، که این بی تفاوتی ارتباطی برای انسان ها دردناک است. آدم ها دوست دارند در ارتباط با دیگران بازخورد مثبتی دریافت کنند.

از این به بعد قبل از اینکه سر صحبت را با کسی باز کنید، به دو نکته فوق توجه داشته باشید و هر روز تمرین کنید بدون دلیل با مردم گفتگو کنید و سر صحبت را با آنها به بهانه های مختلف باز کنید. با این کار کم کم قلق رفتاری مردم، دستتان می آید.

منبع: تصمیمان
     
  
مرد

 
از پیر شدن خود واهمه دارید؟



لازم نیست ریز به ریز جزییات اخبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بدانید اما با مروری کلی بر اخبار می‌ توانید موضوعاتی برای صحبت کردن با دیگران پیدا کنید. به روز بودن در زمینه سلامت، مد، کامپیوتر، سیاست و اقتصاد جالب است.
حالا این شما هستید که در انتظار اولین نوه‌ تان هستید. گذر زمان خیلی جالب است و بازگشت به گذشته امکان ‌پذیر نیست. چه احساسی دارید از تصوری که از ذهن ‌تان گذشت؟ ترسیدید؟ خنده به لب‌ تان آمد؟ یا افسوس خوردید از این که سن و سالی از شما گذشته و همین روزها است که کسی شما را پدربزرگ و مادربزرگ خطاب کند؟ شاید هم برعکس، نه تنها نترسیدید و افسوس نخوردید؛ بلکه خیلی ساده و عادی از کنار این تصویر و تصور گذشتید، چون گذر عمر را امری طبیعی می‌ دانید و از این که سن و سال ‌تان را به دیگران بگویید واهمه ‌‌ای ندارید.

روی صحبت‌ ما با گروه اول است، گروهی که از پیری می ‌ترسند، افسوس روزهای رفته را می ‌خورند و مدام به دنبال مخفی کردن سن ‌شان هستند. حقیقت این است که گذر زمان به عمر همه ما اضافه می ‌کند اما این پیر شدن به معنی از کارافتادگی و رو به زوال رفتن نیست؛ چون راه‌ هایی وجود دارد که می‌ تواند شما را برای همیشه جوان نگاه دارد، راه‌ هایی که خرجی ندارند و لازم نیست که مثلا تن به تیغ جراح بسپارید یا از ژل ‌های مختلف و البته گران ‌قیمت استفاده کنید. فقط کافی است بخواهید و مغز و دل‌ تان را با آن ها همراه کنید.


1- سن ‌تان را در حاشیه نگه دارید:

سن و سال هیچ اهمیتی ندارد و چیزی نیست جز یک عدد! خیلی موارد در زندگی ما هستند که نمی‌ توانیم کنترلی روی آن داشته باشیم مثل زمان، خانواده و شرایط فیزیکی ‌ای که با آن متولد می ‌شویم. در این میان اهمیت سن ما مثل اهمیت رنگ چشم‌ ها یا نام پدر و مادر ما است. چه فرقی می ‌کند که با چشم‌ های آبی، مشکی یا قهوه‌ ای متولد شویم؟ مهم این است که بتوانیم با آن چشم ‌ها ببینیم. چه اهمیت دارد که نام پدر و مادر ما چه باشد؟ مهم این است که آن ها چه‌ جور آدم‌ هایی باشند. سن هم این ‌گونه ساده و بی ‌اهمیت است. مهم نیست 20 ساله باشید یا 40 ساله یا 80 ساله. سن و سال، شخصیت شما را تعیین نمی ‌کند و خیلی چیزهای مهم دیگری وجود دارد که شما را شکل می‌ دهد؛ مثل رفتار تان، تلاش ‌تان، هدف‌ های شما و تمام آن چیزهایی که در کنترل شما است؛ مثل طرز فکر و عملکردتان.

2- از هر روز زندگی ‌تان لذت ببرید:

شک نکنید که با تمام تیرگی ‌های موجود در زندگی، خصوصا در شرایط سخت، نقاط روشنی هم وجود دارد. نقاطی که باید توان دیدن آن ها را داشته باشید. می ‌پرسید مثلا؟ جواب می‌ دهم مثل طلوع آفتاب، آخرین باری که طلوع آفتاب را دیدید چه زمانی بود؟ آخرین باری که به نور روی درخت‌ ها نگاه کردید چه زمانی بود؟ آخرین باری که ماه و ستاره‌ ها را دیدید چه زمانی بود؟ اهل طبیعت نیستید؟ از آن ها لذت نمی‌ برید؟! ایرادی ندارد. آخرین فیلمی که دیدید، چه بود؟ آخرین کتابی که از خواندن آن لذت بردید؟ زندگی با همین کارهای ساده می ‌تواند زیباتر شود. با کارهایی چون یک مهمانی دوستانه. شاید احساس پیری شما ناشی از تنهایی‌ تان باشد. شاید تنها مانده‌ اید فکر می ‌کنید من 52 ساله شدم اما اگر در جمع دوستان ‌تان بروید، از حس تنهایی و افسردگی سن و سال بیرون بیایید و به خودتان بخندید که درگیر اعداد و رقم ‌ها شده‌ اید. خودتان را محبوس تنهایی ‌تان نکنید. دیوار تنهایی را با دوستان‌ تان بشکنید، دوستانی که روزهای زیادی است از آن ها بی ‌خبر هستید. اگر دسترسی به آن ها مشکل است لباس بپوشید و راهی مغازه سرکوچه شوید و برای خودتان یک خوردنی که مربوط به روزهای کودکی ‌تان است را بخرید. نمی ‌دانید این کار در حد معجزه می ‌تواند به شما کمک کند و حس خوبی را به شما بازگرداند.

3- زمان ‌تان را با این فکر نگذرانید که برای انجام این کار پیر هستید:

تا زمانی که شما سالم هستید و مشکل خاصی ندارید، می ‌توانید تمام کارهایی را که در سال ‌های قبل انجام می ‌داده ‌اید و برای شما جالب بوده را انجام دهید. حتی کارهایی را که دوست داشتید، انجام بدهید اما موقعیت آن را پیدا نکردید مثل استفاده از کامپیوتر. نگران نباشید، نترسید قرار نیست هوش فوق‌ العاده‌ای داشته باشید، برای کار با کامپیوتر یا یادگیری یک زبان تازه... کافی است آرزوهای تان را بخواهید و تلاش کنید به آن ها برسید.

شما می‌ توانید برای خودتان یک کامپیوتر بخرید و به دنیا متصل شوید. می ‌توانید به کلاس زبان بروید و خیلی کارهای دیگر که حتی شاید لازم نباشد برای به دست آوردن‌ شان پول خرج کنید، بلکه می ‌توانید از آن ها پول به دست بیاورید مثل مهارتی که دارید و می ‌توانید از راه آن کسب درآمد کنید، معلم بوده ‌اید و می‌ توانید در آموزشگاهی کار کنید، می ‌توانید به نوه ‌تان خطاطی یاد بدهید و خیلی موارد دیگر که کافی است کمی سر بچرخانید تا آن ها را ببینید. کارهای تازه ‌ای که پیش از این به سوی آن ها نرفته‌ اید چون وقت و جرات آن را نداشتید. نگران نباشید شما به اندازه کافی جوان هستید! کافی است خودتان این موضوع را باور کنید.

4- بیشتر مواظب خودتان باشید:

ویتامین‌ های لازم را به بدن‌ تان برسانید و غذای سالم بخورید. در خانه یا ورزشگاه برنامه ‌ای برای فعالیت بدنی ‌تان بریزید. در تنهایی ‌تان موسیقی ملایمی گوش کنید.

به سلامت خیلی اهمیت بدهید و آخر هر ماه سعی کنید دندانپزشک ‌تان را ببینید و چند ماه یک بار چکاپ کنید. یادتان باشد خیلی وقت‌ ها ضعف و احساس بیماری است که موجب پیری زودرس می ‌شود. پیری که در جسم شما رخ می ‌دهد و به احساس ‌تان راه پیدا می‌ کند.

5- مدام به گذشته نگاه نکنید:

گذشته مهم است اما نه به اندازه امروز و زمان حال. مدام به آن چیزی که در گذشته اتفاق افتاده فکر نکنید، برای امروز زندگی کنید. تنها چیزی که نمی‌ توان تغییر داد گذشته است. با بازگشتن به گذشته چه کاری را از پیش می ‌برید جز از دست دادن زمان حال؟ آینده هم که هنوز نیامده و در راه است، بنابراین تنها من و شما امروز را داریم. پس بیایید از امروز لذت ببریم. بگذارید گذشته بگذرد و برای آینده برنامه ‌ریزی کنید.

6- ذهن ‌تان را زنده نگه دارید:

حل جدول، چیدن پازل، یادگیری زبان، جور کردن یک سرگرمی همیشه ممکن نیست اما راه‌ هایی هستند برای ورزش دادن مغز. گشت و گذار در وب‌ سایت‌ ها و کسب اطلاعات جدید می ‌تواند مغز شما را تکان بدهد، در حالی که اگر هر‌ روزتان مثل دیروز بگذرد ناگهان به خودتان می ‌آیید و می ‌بینید شما مغزی دارید که 20 سالی است به روز نشده. شما با این مغز کهنه نمی ‌توانید همپای آدم‌ های امروز باشید. آدم‌ های به روز که تفاوت سنی با شما ندارند اما به دلیل اطلاعاتی که دارند با شما فاصله گرفته ‌اند، همین فاصله است که موجب می ‌شود احساس پیری و کهنگی به شما دست بدهد.

7- مروری بر اخبار داشته باشید:

لازم نیست ریز به ریز جزییات اخبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بدانید اما با مروری کلی بر اخبار می‌ توانید موضوعاتی برای صحبت کردن با دیگران پیدا کنید. به روز بودن در زمینه سلامت، مد، کامپیوتر، سیاست و اقتصاد جالب است. شما می‌ توانید خبرهای جدید درباره روش ‌های جدید پزشکی را به اعضای خانواده و همسایه ‌تان منتقل کنید و همیشه حرفی تازه برای گفتن داشته باشید، حرف‌ هایی که شما را در یادشان ثبت می ‌کند و آن ها همیشه شما را با خبرهای تازه به یاد می ‌آورند. شما آدمی به روز و تازه هستید و هیچ وقت پیر نمی ‌شوید.

8- هر روز، کار تازه ‌ای بکنید:

روزنامه ‌ها معمولا فهرستی از برنامه‌ هایی که قرار است در روزهای آینده برگزار شود را دارند. مثل برنامه سینماها، تئاتر، سالن‌ های موسیقی و حتی برنامه‌ های رایگان مربوط به شهرداری مثل نمایشگاه گل و گیاه. یکی از این برنامه‌ ها می ‌تواند برای شما لذت ‌بخش باشد و وقتی شما از زندگی لذت ببرید دیگر به فکر سن و سال‌ تان و حساب روز و ماه و سال نمی ‌افتید.

منبع: الو دکتر
     
  
مرد

 
مردی که در اتاقش را قفل می زد
می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان، در دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند.

پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.

به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است. آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.
     
  
مرد

 
پرسش های مهمی که حتما می بایست از خودتان بپرسید




تداوم و پافشاری برای رسیدن به اهداف و آرزوها یکی از بهترین روش ها است. شما باید هدفی را مشخص و در مسیر تحقق آن حرکت کنید و هر روز باید از خود بپرسید که چه کاری برای بهتر شدن اوضاع و سریعتر رسیدن به هدف می توانید انجام دهید.
ولتر (نویسنده فرانسوی) می گوید: «یک مرد را با سوال های او بسنجید نه پاسخ هایش.» کارل ساگان (نویسنده و منجم آمریکایی) نیز اعتقاد داشت: «ما جهان اطراف خود را با سوال ها و پاسخ های عمیقی که به آنها می دهیم، می سازیم.»

با این مقدمه ساده می خواهیم شما را با انواع سوال هایی آشنا کنیم که اگر هر روز و مدام از خود بپرسید و خودتان هم پاسخش را بدهید، می توانید تحولی بزرگ در زندگی خود ایجاد کنید.

سوال از خود

1. چه چیزهایی را وانمود می کنید که نمی دانید؟

این سوال بسیار مهم و ارزشمند است. وقتی این سوال را از خود می پرسید در واقع خود را از موقعیت هایی که خودتان را فریب می دهید، دور می کنید.

2. چرا کارهایی که باید انجام دهید را انجام نمی دهید؟

زندگی فقط این نیست که تصمیم بگیرید چه کارهایی انجام دهید. چالش واقعی زمانی پدیدار می شود که به تفکرات، ایده ها و تصمیمات خود جامه عمل بپوشانید. واقعیت این است که انجام این کار چندان آسان نیست، اما ممکن است.

3. ارزش های زندگی شما چیست و آیا استفاده درستی از آنها دارید؟

در پاسخ باید سه مساله مهم و ارزشمند زندگی خود را یادداشت کنید که می توانند شامل خانواده، روابط عاشقانه، دوستان، کار، سلامت یا آرامش باشند. همه این موارد مهم هستند و اما مهم تر این است که بدانیم چه مواقعی همساز و موافق با این ارزش ها پیش نمی رویم.

4. استعداد چه کارهایی را دارید و خود از آنها غافل هستید؟

بینش و درک درونی یک واقعیت است. سعی کنید کشف کنید چه استعدادهای درونی دارید که دیگران می دانند اما خود از غافل هستید. آنها را کشف کنید و پرورش دهید.

5. چه چیز را نمی دانید و نمی دانید که نمی دانید؟

همیشه موانعی در راستای تحقق خواسته ها در زندگی وجود دارند. اما شاید مانع اصلی را نتوانید تشخیص دهید و خود هم ندانید که مشکل اصلی را تشخیص نداده اید.

خوشحالی / آرامش ذهنی

1. آیا «بایدهای» شما، شما را به خوشحالی و خوشبختی می رساند؟

همیه تمایلات ناخودآگاه ما با احساسات قلبی‌مان در تضاد هستند. شما همیشه آنچه می خواهید را خواهید داشت اگر برای به دست آمدن آن اراده کنید.

2. اگر به همه آرزوهای زندگی خود برسید چه احساسی خواهید داشت؟ در میانه راه چه حسی دارید؟

همه انسان ها عادت دارند تا زمانی که به آرزوهای خود دست پیدا نکرده اند، برای آن شادمانی نکنند. اما خوب است یاد بگیریم که در لحظه نیز شاد و خوشبخت باشیم زیرا در جهت برآورد اهداف خود تلاش می کنیم و این خود یک دستاورد بزرگ است.

3. من امروزچه آموختم؟ چه کسی را دوست داشتم؟ چه مساله ای باعث خنده من شد؟

باید سعی کنید در انتهای روز این سه سوال را از خود بپرسید. فارغ از هر اتفاقی که روی داده است، باید هر روز یک چیز جدید بیاموزید، فردی را دوست داشته باشید و از ته قلب بخندید. اینها هستند که ارزش زندگی را دوچندان می کنند.

چشم انداز آینده

1. آیا از انجام کارهای خود نمی ترسید؟

بد نیست سفری تخیلی به چندین سال آینده خود داشته باشید و خود را در دوران کهولت متصور شوید و ببیند آیا از انجام کارهای امروز خود و روش زندگی خود راضی هستید و از چیزی پشیمان نیستید. یا شاید حتی بتوانید به خود نصیحت های سازنده ای هم ارایه کنید.

2. اگر زمان مرگ خود را می دانستید، آیا این مساله شما را می ترساند؟

همه انسان ها سرانجام روزی به خاک باز می گردند. در آموزه های دینی ما هم نوشته شده است که همیشه باید به مرگ خود فکر کنیم تا رفتار و کردار درست داشته باشیم و صالح باشیم. این مساله ارزش بسیاری دارد. آیا آگاهی از مرگ شما را می ترساند یا باعث می شود تا با انگیزه بیشتری در راستای تحقق آرزوهای خود گام بردارید؟

3. آیا تمرکز شما روی امروز است یا فردا؟

اینکه از لحظه های زندگی لذت ببریم بهترین کار است اما باید آینده نگر هم بود. باید طوری زندگی کرد که خوشی های امروز تا فردا هم ادامه داشته باشند. زندگی گاهی همچون دانه ای است که امروز می کارید اما چند سال دیگر برداشت می کنید.

پیشرفت و اثربخشی

1. چرا که نه؟ چه اتفاقی می افتد اگر ...

انتظار نداشته باشید همیشه همه چیز آن طور باشد که انتظار دارید. از خود بپرسید چرا گاهی برخی مسایل آن طور که باید پیش نمی روند. پس از پاسخ، جواب های منفی را با احتمالات موجود جایگزین کنید.

2. امروز چه کاری را بهتر می توانید انجام دهید؟

راه و روشی که برای انجام کارهای خود انتخاب می کنید بسیار مهم است. هر روز از خود بپرسید امروز کدام کار را انجام دهم موفق تر خواهم بود.

3. دوست دارید در 5 سال آینده زندگی شما به چه شکل باشد؟

اگر بدون هیچ هدفی در زندگی حرکت کنید هرگز به هیچ جا نمی رسید. سعی کنید برای 5 سال آینده خود اهدافی مشخص و آنها را یادداشت کنید. 5 سال آینده بسیار نزدیک است و دستیابی به اهداف انگیزه مضاعف به شما می دهد تا اهداف بزرگ تری برای خود تعیین کنید.

4. در حال حاضر چه کاری برای بهبود اوضاع می توانید انجام دهید؟

تداوم و پافشاری برای رسیدن به اهداف و آرزوها یکی از بهترین روش ها است. شما باید هدفی را مشخص و در مسیر تحقق آن حرکت کنید و هر روز باید از خود بپرسید که چه کاری برای بهتر شدن اوضاع و سریعتر رسیدن به هدف می توانید انجام دهید.

کسب‌وکار و تجارت

1. «چرا»ی بزرگ شما چیست؟

اگر یک «چرا»ی بزرگ در زندگی داشته باشید، به دنبال آن «چه» و «چگونه» هم می آید. اما اگر فقط از خود بپرسید چه و چگونه؟ همیشه عذر و بهانه ای هم برای انجام ندادن کارهایتان خواهید داشت. با یک دلیل بزرگ و چرایی ارزشمند، در مسیر اهداف خود پیش بروید.

2. در این روز، هفته یا ماه مهم ترین کاری که باید انجام بدهم چیست؟

در ابتدای هر روز یا هفته یا ماه، سرتیتر کارهای مهم زندگی خود را که می توانید و باید در آن زمان انجام دهید را یادداشت کنید. البته فقط یادداشت کردن مهم نیست، باید همه آنها را در اولویت انجام کارها نیز قرار دهید.

3. موفقیت چگونه است؟ استراتژی در مسیر راه اندازی کسب‌وکار جدید چقدر اهمیت دارد؟ نقطه قوت این کار در چیست؟

باید ببینید آیا موقعیت هایی که برایتان پیش می آید ارزش تلاش دارند یا خیر. برای انجام کارهای خود تیم تشکیل دهید.

4. ما چه می گوییم؟ و چه مشکلاتی را می توانیم برطرف کنیم؟

پیش از برگزاری یا شرکت در جلسه های کاری این سوال ها را از خود بپرسید. همیشه در جمع به نتایج بهتری می توان رسید زیرا افراد فکرهایشان را روی هم می گذارند و نتایج بهتری به دست می آورند.

5. آیا می توان آن را اکنون انجام داد؟

اگر کاری مهم و ارزشمند است حتما آن را همین امروز انجام دهید.

6. چطور می توان آن را انجام داد؟

این یکی از بهترین سوال ها برای انجام کارها است. با این سوال اهدافتان جلوی چشمتان ظاهر می شوند و می توانید همه امکانات و منابع لازم برای تحقق آنها را مهیا کنید.

7. آیا شما می توانید راهنمای من باشید؟

همه ما در زندگی الگوهایی داریم که می خواهیم به جایگاه آنها در زندگی برسیم. اگر آنها در ایران و در شهر ما هستند، یا به طرق مختلف می توانید به آنها دسترسی داشته باشید، بد نیست از آنها خواهش کنید همچون یک راهنما و مشاور در مسیر تجارت به شما کمک کنند.

8. چه مساله ای باعث می شود شما به محصولات ما علاقه مند شوید؟

فروش، هنر خوب سوال پرسیدن، خوب گوش کردن و تطابق عرضه خود با تقاضای مردم است. شما باید بدانید مردم بیشتر از همه چه می خواهند تا بتوانید مشتری بیشتری برای محصولات خود جذب کنید.
     
  
صفحه  صفحه 18 از 22:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA