انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 19 از 22:  « پیشین  1  ...  18  19  20  21  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
وجود حسادت در زندگی زناشویی



حسادت برآمده از احساسات است؛ یک احساس منفی است و با غبطه خوردن فرق دارد. ممکن است شما زیبایی، موفقیت و جایگاه شریک زندگی‌تان را ببینید و دوست داشته باشید شما همچنین موقعیتی را تجربه کنید.
می‌گویند کمی حسادت برای حفظ چیزی که داریم یا برای به دست آوردن یک رابطه و بهبود آن لازم است. اما به نظر نمی‌آید این توجیه درستی برای وجود چنین احساسی و ابراز آن در یک رابطه باشد. حسادت باعث نمی‌شود چیزی را حفظ کنید یا مراقب آن باشید. اگر کسی را دوست دارید و به نظر شما رابطه عاطفی عمیقی وجود دارد دلیلی ندارد که با حسادت از آن مراقبت کنید.

کمی حسادت یا حسادت شدید هر دو آسیب زننده و خطرناک است و اصلاً این‌طور نیست که حسادت در طول رابطه یا به مرور زمان بیشتر شود چون این چیزی است که در عمق وجود یک نفر ریشه دارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید حسادت بیشتر از اینکه یک خصلت باشد یک واکنش عاطفی است در برابر نگرانی واقعی یا غیر واقعی که فرد گمان می‌کند رابطه‌اش را در معرض تهدید قرار داده است یا موقعیت‌اش را خراب خواهد کرد.

آیا حسادت طبیعی است؟

حسادت برآمده از احساسات است؛ یک احساس منفی است و با غبطه خوردن فرق دارد. ممکن است شما زیبایی، موفقیت و جایگاه شریک زندگی‌تان را ببینید و دوست داشته باشید شما همچنین موقعیتی را تجربه کنید. تا زمانی که جایگاه دیگری را تحسین می‌کنید و برایش خوشحال هستید و بخشی از این موفقیت را سهم خودتان می‌دانید شما حسود نیستید. وقتی دیگری انگیزه‌ای را در شما تقویت می‌کند تا تغییری ایجاد کنید شما حسود نیستید. اما زمانی که تحمل موقعیت دیگری را ندارید، دچار احساس خود کم بینی می‌شوید، گمان می‌کنید موقعیت‌تان متزلزل شده است و تهدید شده‌اید شما آدم حسودی هستید و معمولاً برای نشان دادن این احساس هر رفتار نامعقول و نامتناسبی را از خود نشان می‌دهید. کمتر پیش می‌آید که آدم حسود خوددار باشد. آدم ها حسادت را با لحن کلام، نوع نگاه و رفتارهای تند و عصبی نشان می‌دهند و دیگران هم بخوبی متوجه این رفتارها می‌شوند.

چیزی که باعث حسادت می‌شود

حسادت به دلایل متفاوتی تحریک می‌شود. گاهی انتظارات غیر معقول و ناممکن از یک رابطه باعث ایجاد حسادت می‌شود. ممکن است از همسرتان در رابطه انتظارات نامتعارف یا نامعقولی داشته باشید یا احساس مالکیت و سلطه به دیگری حسادت را در وجودتان برانگیزد. تجربه‌های آزاردهنده در گذشته و ناکامی‌های قبلی، احساس نبود امنیت در رابطه، ترس از خیانت یا کنار گذاشته شدن، ترس از دست دادن کسی که دوستش دارید، حس مالکیت شدید، غیرت و تعصب و تمایل به کنترل دیگری همگی می‌توانند حسادت را تحریک کنند. معمولاً عدم تحمل موفقیت دیگری و تمایل به سلطه‌گری در رابطه و کنترل فرد با عنوان غیرت و تعصب دو عامل مهم برانگیزاننده حسادت هستند.

حسادت با رابطه چه می‌کند؟

حسادت شما را از احترام، توجه و محبت تهی می‌کند. اگر در رابطه‌ای هستید که دیگری به شما حسادت می‌کند حتماً بخوبی متوجه شده‌اید که چقدر گاهی خودتان را تهی از عشق و علاقه می‌بینید و چقدر از اینکه در معرض تهدید‌های فرد حسود هستید رنجیده‌اید. با وجود حسادت رابطه پر از گلایه‌مندی، خشم، جنگ و درگیری، بحث‌های بی‌پایان، بی‌اعتمادی، افسردگی، حس انتقامجویی متقابل، جوابگویی‌های غیر لازم، واکنش‌های جسمی، تغییرات خلقی شدید دو طرف و رنجش‌های بی‌پایان است. به مرور زمان احساس می‌کنید بی‌خواب شده‌اید، علاقه‌مندی‌هایتان را از دست داده‌اید و حتی ذائقه غذایی‌تان تغییر کرده است. به‌عنوان کسی که به او حسادت می‌شود شاید مجبور شوید برخی از روابط‌تان را محدود کنید، کارتان را رها کنید، موفقیت‌ها و علاقه‌مندی‌هایتان را دنبال نکنید فقط به این دلیل که حسادت برانگیز نباشید. این یعنی قرار گرفتن در یک موقعیت خشونت‌آمیز و پایان رابطه.

منبع: روزنامه ایران
     
  
مرد

 
از پیر شدن خود واهمه دارید؟



لازم نیست ریز به ریز جزییات اخبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بدانید اما با مروری کلی بر اخبار می‌ توانید موضوعاتی برای صحبت کردن با دیگران پیدا کنید. به روز بودن در زمینه سلامت، مد، کامپیوتر، سیاست و اقتصاد جالب است.
حالا این شما هستید که در انتظار اولین نوه‌ تان هستید. گذر زمان خیلی جالب است و بازگشت به گذشته امکان ‌پذیر نیست. چه احساسی دارید از تصوری که از ذهن ‌تان گذشت؟ ترسیدید؟ خنده به لب‌ تان آمد؟ یا افسوس خوردید از این که سن و سالی از شما گذشته و همین روزها است که کسی شما را پدربزرگ و مادربزرگ خطاب کند؟ شاید هم برعکس، نه تنها نترسیدید و افسوس نخوردید؛ بلکه خیلی ساده و عادی از کنار این تصویر و تصور گذشتید، چون گذر عمر را امری طبیعی می‌ دانید و از این که سن و سال ‌تان را به دیگران بگویید واهمه ‌‌ای ندارید.

روی صحبت‌ ما با گروه اول است، گروهی که از پیری می ‌ترسند، افسوس روزهای رفته را می ‌خورند و مدام به دنبال مخفی کردن سن ‌شان هستند. حقیقت این است که گذر زمان به عمر همه ما اضافه می ‌کند اما این پیر شدن به معنی از کارافتادگی و رو به زوال رفتن نیست؛ چون راه‌ هایی وجود دارد که می‌ تواند شما را برای همیشه جوان نگاه دارد، راه‌ هایی که خرجی ندارند و لازم نیست که مثلا تن به تیغ جراح بسپارید یا از ژل ‌های مختلف و البته گران ‌قیمت استفاده کنید. فقط کافی است بخواهید و مغز و دل‌ تان را با آن ها همراه کنید.


1- سن ‌تان را در حاشیه نگه دارید:

سن و سال هیچ اهمیتی ندارد و چیزی نیست جز یک عدد! خیلی موارد در زندگی ما هستند که نمی‌ توانیم کنترلی روی آن داشته باشیم مثل زمان، خانواده و شرایط فیزیکی ‌ای که با آن متولد می ‌شویم. در این میان اهمیت سن ما مثل اهمیت رنگ چشم‌ ها یا نام پدر و مادر ما است. چه فرقی می ‌کند که با چشم‌ های آبی، مشکی یا قهوه‌ ای متولد شویم؟ مهم این است که بتوانیم با آن چشم ‌ها ببینیم. چه اهمیت دارد که نام پدر و مادر ما چه باشد؟ مهم این است که آن ها چه‌ جور آدم‌ هایی باشند. سن هم این ‌گونه ساده و بی ‌اهمیت است. مهم نیست 20 ساله باشید یا 40 ساله یا 80 ساله. سن و سال، شخصیت شما را تعیین نمی ‌کند و خیلی چیزهای مهم دیگری وجود دارد که شما را شکل می‌ دهد؛ مثل رفتار تان، تلاش ‌تان، هدف‌ های شما و تمام آن چیزهایی که در کنترل شما است؛ مثل طرز فکر و عملکردتان.

2- از هر روز زندگی ‌تان لذت ببرید:

شک نکنید که با تمام تیرگی ‌های موجود در زندگی، خصوصا در شرایط سخت، نقاط روشنی هم وجود دارد. نقاطی که باید توان دیدن آن ها را داشته باشید. می ‌پرسید مثلا؟ جواب می‌ دهم مثل طلوع آفتاب، آخرین باری که طلوع آفتاب را دیدید چه زمانی بود؟ آخرین باری که به نور روی درخت‌ ها نگاه کردید چه زمانی بود؟ آخرین باری که ماه و ستاره‌ ها را دیدید چه زمانی بود؟ اهل طبیعت نیستید؟ از آن ها لذت نمی‌ برید؟! ایرادی ندارد. آخرین فیلمی که دیدید، چه بود؟ آخرین کتابی که از خواندن آن لذت بردید؟ زندگی با همین کارهای ساده می ‌تواند زیباتر شود. با کارهایی چون یک مهمانی دوستانه. شاید احساس پیری شما ناشی از تنهایی‌ تان باشد. شاید تنها مانده‌ اید فکر می ‌کنید من 52 ساله شدم اما اگر در جمع دوستان ‌تان بروید، از حس تنهایی و افسردگی سن و سال بیرون بیایید و به خودتان بخندید که درگیر اعداد و رقم ‌ها شده‌ اید. خودتان را محبوس تنهایی ‌تان نکنید. دیوار تنهایی را با دوستان‌ تان بشکنید، دوستانی که روزهای زیادی است از آن ها بی ‌خبر هستید. اگر دسترسی به آن ها مشکل است لباس بپوشید و راهی مغازه سرکوچه شوید و برای خودتان یک خوردنی که مربوط به روزهای کودکی ‌تان است را بخرید. نمی ‌دانید این کار در حد معجزه می ‌تواند به شما کمک کند و حس خوبی را به شما بازگرداند.

3- زمان ‌تان را با این فکر نگذرانید که برای انجام این کار پیر هستید:

تا زمانی که شما سالم هستید و مشکل خاصی ندارید، می ‌توانید تمام کارهایی را که در سال ‌های قبل انجام می ‌داده ‌اید و برای شما جالب بوده را انجام دهید. حتی کارهایی را که دوست داشتید، انجام بدهید اما موقعیت آن را پیدا نکردید مثل استفاده از کامپیوتر. نگران نباشید، نترسید قرار نیست هوش فوق‌ العاده‌ای داشته باشید، برای کار با کامپیوتر یا یادگیری یک زبان تازه... کافی است آرزوهای تان را بخواهید و تلاش کنید به آن ها برسید.

شما می‌ توانید برای خودتان یک کامپیوتر بخرید و به دنیا متصل شوید. می ‌توانید به کلاس زبان بروید و خیلی کارهای دیگر که حتی شاید لازم نباشد برای به دست آوردن‌ شان پول خرج کنید، بلکه می ‌توانید از آن ها پول به دست بیاورید مثل مهارتی که دارید و می ‌توانید از راه آن کسب درآمد کنید، معلم بوده ‌اید و می‌ توانید در آموزشگاهی کار کنید، می ‌توانید به نوه ‌تان خطاطی یاد بدهید و خیلی موارد دیگر که کافی است کمی سر بچرخانید تا آن ها را ببینید. کارهای تازه ‌ای که پیش از این به سوی آن ها نرفته‌ اید چون وقت و جرات آن را نداشتید. نگران نباشید شما به اندازه کافی جوان هستید! کافی است خودتان این موضوع را باور کنید.

4- بیشتر مواظب خودتان باشید:

ویتامین‌ های لازم را به بدن‌ تان برسانید و غذای سالم بخورید. در خانه یا ورزشگاه برنامه ‌ای برای فعالیت بدنی ‌تان بریزید. در تنهایی ‌تان موسیقی ملایمی گوش کنید.

به سلامت خیلی اهمیت بدهید و آخر هر ماه سعی کنید دندانپزشک ‌تان را ببینید و چند ماه یک بار چکاپ کنید. یادتان باشد خیلی وقت‌ ها ضعف و احساس بیماری است که موجب پیری زودرس می ‌شود. پیری که در جسم شما رخ می ‌دهد و به احساس ‌تان راه پیدا می‌ کند.

5- مدام به گذشته نگاه نکنید:

گذشته مهم است اما نه به اندازه امروز و زمان حال. مدام به آن چیزی که در گذشته اتفاق افتاده فکر نکنید، برای امروز زندگی کنید. تنها چیزی که نمی‌ توان تغییر داد گذشته است. با بازگشتن به گذشته چه کاری را از پیش می ‌برید جز از دست دادن زمان حال؟ آینده هم که هنوز نیامده و در راه است، بنابراین تنها من و شما امروز را داریم. پس بیایید از امروز لذت ببریم. بگذارید گذشته بگذرد و برای آینده برنامه ‌ریزی کنید.

6- ذهن ‌تان را زنده نگه دارید:

حل جدول، چیدن پازل، یادگیری زبان، جور کردن یک سرگرمی همیشه ممکن نیست اما راه‌ هایی هستند برای ورزش دادن مغز. گشت و گذار در وب‌ سایت‌ ها و کسب اطلاعات جدید می ‌تواند مغز شما را تکان بدهد، در حالی که اگر هر‌ روزتان مثل دیروز بگذرد ناگهان به خودتان می ‌آیید و می ‌بینید شما مغزی دارید که 20 سالی است به روز نشده. شما با این مغز کهنه نمی ‌توانید همپای آدم‌ های امروز باشید. آدم‌ های به روز که تفاوت سنی با شما ندارند اما به دلیل اطلاعاتی که دارند با شما فاصله گرفته ‌اند، همین فاصله است که موجب می ‌شود احساس پیری و کهنگی به شما دست بدهد.

7- مروری بر اخبار داشته باشید:

لازم نیست ریز به ریز جزییات اخبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بدانید اما با مروری کلی بر اخبار می‌ توانید موضوعاتی برای صحبت کردن با دیگران پیدا کنید. به روز بودن در زمینه سلامت، مد، کامپیوتر، سیاست و اقتصاد جالب است. شما می‌ توانید خبرهای جدید درباره روش ‌های جدید پزشکی را به اعضای خانواده و همسایه ‌تان منتقل کنید و همیشه حرفی تازه برای گفتن داشته باشید، حرف‌ هایی که شما را در یادشان ثبت می ‌کند و آن ها همیشه شما را با خبرهای تازه به یاد می ‌آورند. شما آدمی به روز و تازه هستید و هیچ وقت پیر نمی ‌شوید.

8- هر روز، کار تازه ‌ای بکنید:

روزنامه ‌ها معمولا فهرستی از برنامه‌ هایی که قرار است در روزهای آینده برگزار شود را دارند. مثل برنامه سینماها، تئاتر، سالن‌ های موسیقی و حتی برنامه‌ های رایگان مربوط به شهرداری مثل نمایشگاه گل و گیاه. یکی از این برنامه‌ ها می ‌تواند برای شما لذت ‌بخش باشد و وقتی شما از زندگی لذت ببرید دیگر به فکر سن و سال‌ تان و حساب روز و ماه و سال نمی ‌افتید.
     
  
مرد

 
فکر خودکشی کردن را اینگونه از خود دور سازید




زمانی را برای انجام کارهایی که لذت می برید قرار دهید حتی اگر چیز های کمی شما را شاد می کند، خود را موظف به انجام آن کنید.
احساس خودکشی یک نقص شخصیت نیست، و به این معنا نیست که شما دیوانه، ضعیف و یا ناقص هستید. این تنها بدان معنی است که شما باید درد بیشتری را نسبت به توانمندیتان در حال حاضر تحمل کنید.. این درد در حال حاضر، طاقت فرسا و دائمی به نظر می رسد. اما با گذشت زمان و پشتیبانی، شما می توانید بر مشکلات خود غلبه و درد و احساس خودکشی را رفع نمایید.

* مقابله با افکار خودکشی :

مرحله 1: قول دهید که هر کاری را همان لحظه انجام ندهید

حتی اگر شما درد زیادی را تحمل می کنید سعی کنید بین فکر و عملتان فاصله ایجاد کنید. وقتی تحت فشار زیاد قرار می گیرید به خودتان قول دهید مثلا 24 ساعت صبر می کنم و همین الان اقدام به عمل نمی کنم. یا یک هفته زمان دهید.

افکار و اعمال دو چیزمتفاوت هستند . لزوما افکار خودکشی نباید به واقعیت تبدیل شود. نگذارید چیزی شما را به سمت عملی کردن افکار هل دهد. صبر داشته باشید. صبر مانع تبدیل شدن افکار به اعمال می شود.

مرحله 2 : اجتناب از مواد مخدر و الکل

افکار خودکشی می تواند قوی تر شود اگر شما مواد مخدر و الکل مصرف کنید. خیلی مهم است که شما در زمان ناراحتی و فشار الکل یا مواد مخدر مصرف نکنید.

مرحله 3 : مکان امنی پیدا کنید

چیزهایی را که می تواند در صدمه زدن به خودتان استفاده شود، از قبیل قرص، چاقو، ریش تراش، و یا سلاح گرم را حذف کنید. اگر شما قادر به انجام این کار نیستید ، به محلی که در آن شما احساس امنیت می کنید، بروید.

مرحله 4 : از اطرافیانتان حمایت و امید بگیرید

با مردم اطرافتان در ارتباط نزدیک باشید حتی اگر آن ها احساسات بدتری نسبت به شما داشتند زیرا می پذیرید که شما تنها نیستید و امید پیدا می کنید. مهم نیست که چقدر از خود نفرت دارید، ناامید، و یا منزوی هستید . فقط به خودتان زمان دهید و تنها نمانید.

مرحله 5 : احساس خودکشی را در خودتان نگه ندارید

بسیاری از ما به این نتیجه رسیده ایم که که اولین گام برای مقابله با افکار و احساسات خودکشی، به اشتراک گذاشتن آن با کسی است که مورد اعتماد ما است.. این ممکن است یک دوست، یک درمانگر ، یک روحانی، یک معلم، یک دکتر خانواده، یک مربی و یا یک مشاور با تجربه باشد. فرد مورد اعتمادی را پیدا کنید. اجازه ندهید که احساس ترس، شرم، و یا خجالت شما را از جستجوی کمک باز دارد. فقط صحبت کردن در مورد چیزی که شما را به اینجا رسانده می تواند در یافتن راه حل های بهتر کمک نماید.

* چرا احساس می کنم این راه درست است ؟

بسیاری از مواقع درد عاطفی می تواند به افکار خودکشی منجر شود. دلایل این درد برای هر یک از ما منحصر به فرد است ، و به توانایی ما برای کنار آمدن با درد مربوط شده ، که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. دردی که برای یکی قابل تحمل است ممکن است برای شما قابل تحمل نباشد و یا ممکن است وقتی دلیل خودکشی کسی را می شنوید برایتان خنده دار باشد. با این حال ، برخی از عوامل مشترک وجود دارد که ممکن است احساس یا فکر خودکشی را القا کند.

* احساس خودکشی اغلب با مشکلاتی مرتبط ست که قابل حل است:

فقدان ، افسردگی، اختلالات اضطرابی ، شرایط پزشکی ، مواد مخدر و الکلیسم ، مشکلات مالی، قانونی و یا مدرسه و دیگر مشکلات زندگی می توانند ناراحتی عاطفی عمیقی ایجاد کنند. آنها همچنین با توانایی ما برای حل مشکل تداخل پیدا کرده و حتی بر آن غلبه می کنند. شاید شما در حال حاضر توان مقابله با آن را ندارید ، اما مطمئنا در فرصت بهتر یا با کمک فردی دیگر بتوان مشکل را حل کرد.

بیماری های روانی مانند افسردگی ، اضطراب و اختلال دوقطبی با تغییر در شیوه زندگی ، مصرف دارو و روان درمانی قابل درمان هستند . بسیاری از افرادی که در جستجوی کمک برای مشکلات خود هستند با ایجاد تغییرات کوچک می توانند به راه حل های بیشتر و بهتری برسند. حتی اگر شما برای درمان یک اختلال قبلا اقدام کرده و موفق نشدید، باید بتوانید راه های دیگر را امتحان کرده و مطمئن باشید هر مشکلی یک راه حل دارد.

* چرا خودکشی تنها گزینه به نظر می رسد؟

اگر شما قادر به استفاده از راه حل های دیگر نیستید و خود کشی تنها راه حل به نظر می رسد، به این معنی نیست که راه حل های دیگر وجود ندارد، بلکه شما در حال حاضر نمی توانید آن ها را ببینید. درد عاطفی شدید که شما در حال حاضر تجربه می کنید، تفکر را تحریف می کند و پس از آن سخت تر می شود راه های دیگر را دید و یا از اطرافیان کمک گرفت. درمانگران ، مشاوران، دوستان و یا عزیزان ، می توانند به شما کمک کنند تا راه حل های دیگر را ببینید. به آن ها فرصتی برای کمک دهید.

* بحران خودکشی تقریبا همیشه موقت است.

اگر چه ممکن است به نظر می رسد که درد و ناراحتی شما هرگز به پایان نمی رسد ، مهم است که درک کنید بحران معمولا موقت است. به یاد داشته باشید : خودکشی یک راه حل دائمی برای یک مشکل موقت است. به خودتان زمان لازم برای تغییرات و فروکش کردن درد را بدهید.

اگر شما به خودتان وعده داده 24 ساعت یا یک هفته ( در مرحله 1) صبر کنید از آن برای اطلاع دادن به اطرافیان استفاده کنید. شما می توانید با یک دوست مورد اعتماد، اعضای خانواده ، دکتر، یا درمانگر تماس بگیرید. مهم این است که به حرفتان گوش دهد و شما را بپذیرد.

* راه هایی برای کنار آمدن با احساسات و افکار خودکشی

همانطور که در بالا توضیح دادیم احساسات و افکار خودکشی موقت هستند و با تغییر شرایط از بین می روند. در این میان، برخی راه ها برای کمک به کنار آمدن با احساسات و افکار خودکشی شما وجود دارد.

* کارهایی که باید انجام داد:

** هر روز صحبت با کسی ، ترجیحا چهره به چهره ارتباط برقرار سازید. از دوستان و یا فرد مورد اعتماد بخواهید مدتی را در طول روز با شما سپری کند و یا با درمانگر خود تلفنی ارتباط داشته و احساساتات را با او در میان بگذارید.

** یک طرح ایمنی بریزید. مجموعه ای از مراحل که شما می توانید در طول یک بحران خودکشی دنبال کنید را بنویسید. شماره تماس درمانگر یا اعضای خانواده و دوستانتان را در دسترس قرار دهید.

** یک برنامه روزانه نوشته و سعی کنید در انجام آن نظم داشته باشید و حتی زمانی که احساسات خارج از کنترل شما می شود از برنامه تان فاصله نگیرید.

** دریافت آفتاب و یا طبیعت گردی برای حداقل 30 دقیقه در روز می تواند موثر باشد.

** ورزش به عنوان شور و نشاط برای شما امن است. برای به دست آوردن بیشترین سود ، به مدت 30 دقیقه ورزش در هر روز داشته باشید.

** زمانی را برای انجام کارهایی که لذت می برید قرار دهید حتی اگر چیز های کمی شما را شاد می کند، خود را موظف به انجام آن کنید.

** اهداف شخصی خود را به یاد داشته باشید: به اهدافتان در هر لحظه فکر کنید و برای به انجام رساندن آن برنامه ریزی نمایید .

* کارهایی که نباید انجام داد :

** تنها بودن . تنهایی می تواند افکار خودکشی را ایجاد و حتی بدتر کند.

** الکل و مواد مخدر . مواد مخدر و الکل می تواند افسردگی را افزایش دهد ، مانع توانایی حل مسئله درست شده و منجر به تکانه ای عمل کردن شود.

** انجام کارهایی که به شما احساس بدتری می دهد. گوش دادن به موسیقی غم انگیز ، نگاه کردن به عکس های خاص، خواندن نامه های قدیمی ، و یا بازدید از قبر یک دوست، می تواند تمام احساسات منفی را افزایش دهد.

** فکر کردن در مورد خودکشی و دیگر افکار منفی . سعی کنید وارد افکار خودکشی نشوید . حواستان را پرت کنید. چند ثانیه چند ثانیه به فکرتان استراحت دهید.

* دوره نقاهت احساسات خودکشی

حتی اگر افکار و احساسات خودکشی فروکش کرده است ، بازهم در پی کمک گرفتن باشید. به دنبال درمانگر باشید زیرا می تواند به شما کمک کند دیگر به سمت این افکار حرکت نکنید.

* پنج گام برای رسیدن به دوره نقاهت بعد از افکار و احساسات خودکشی

** شناسایی محرک یا موقعیت هایی که منجر به احساس ناامیدی و یا تولید افکار خودکشی می شود و یافتن راهی برای جلوگیری از آن ها.

** مواظب خودتان باشید. خوب بخورید و خواب خوبی داشته باشید. ورزش کنید. ورزش با آزاد کردن آندروفین احساس بهتری به شما می دهد.

** شبکه حمایتی بسازید. خودتان را با تاثیرات مثبت و افرادی که به شما احساس خوبی می دهند احاطه کنید.

** توسعه فعالیت ها و منافع جدید . یافتن سرگرمی های جدید، فعالیت های داوطلبانه ، و یا کار که به شما احساس معنا و هدف می دهد. وقتی که شما به انجام چیزهایی می پردازید که احساس بهتری نسبت به خودتان میگیرید، کمتر احتمال دارد به افکار خودکشی بازگشت کنید.

** یادگیری مهارت مقابله با استرس به روشی سالم . یافتن راه های سالم نگه داشتن سطح استرس خود در حد نرمال ، از جمله ورزش ، مراقبه، استفاده از استراتژی های حسی برای استراحت، تمرین تنفس ساده ، و به چالش کشیدن افکارتان.
     
  
مرد

 
استرس خود را به کاربردن این کلمات افزایش خواهید داد




حالا فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر ما بیش از حد از واژه‌های منفی استفاده کنیم؟ استفاده از کلمات منفی ،‌واکنش ترس را در ما فعال می‌کند که در نتیجه میزان هورمون استرس هم بالا می‌رود که برای این حالت آمیگدال (یک ساختار کوچک در مغز که مسئول کنترل احساسات شدید از جمله ترس ،‌خشم ، عشق و شادی و غیره است) مسئول است.
آیا تا به حال به قدرت کلمات اندیشیده اید؟مراقب باشید!کلمه ای که به زبان می آورید می تواند آینده شما را به طور شگفت انگیزی تحت تاثیر قرار دهد.کلماتی مانند "من نمی‌توانم " ، "من نخواهم توانست" و "این واقعا سخت است" بیش از هر چیز برای آینده شما مضر هستند.برای آشنایی با قدرت کلمات با ما همراه باشید.

واژه‌های مثبت بخش قدامی مغز را قدرت می‌بخشند


دکتر اندرو نیوبرگ و مارک روبرت والدمن، نگارنده کتاب تغییر زندگی به نام "کلمات می‌توانند ذهن شما را تغییر دهند" اینطور می‌نویسند: صرفا یک کلمه این قدرت را دارد که روی ژن تنظیم استرس روح و جسم تاثیر بگذارد.

در همین راستا با استفاده از لغات مثبت در زندگی روزانه‌مان در واقع باعث می‌شویم قسمت قدامی مغز با این واژه‌ها ورزش کند و تاثیرگذارتر باشد.

با تحریک فعالیت لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز در حقیقت قسمتی از مغز را توسعه می‌دهید که مسئول گفتار واژه‌های درست و تفکیک آنها از نادرست‌هاست. و همچنین شما با توسعه این قسمت در واقع توانایی نادیده گرفتن پاسخ‌های اجتماعی غیر قابل قبول را بسط می‌دهید. در نتیجه استفاده متعدد از واژه‌های مثبت، قدرت کنترل زندگی و انتخاب‌هایتان را در دست خواهید گرفت.

کلمات منفی هورمون استرس را افزایش می‌دهند


حالا فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر ما بیش از حد از واژه‌های منفی استفاده کنیم؟ استفاده از کلمات منفی ،‌واکنش ترس را در ما فعال می‌کند که در نتیجه میزان هورمون استرس هم بالا می‌رود که برای این حالت آمیگدال (یک ساختار کوچک در مغز که مسئول کنترل احساسات شدید از جمله ترس ،‌خشم ، عشق و شادی و غیره است) مسئول است.

هر چقدر منفی بافی در یک فرد بیشتر باشد، چه بخواهد و چه نخواهد هورمون‌های استرس بیشتری را در بدن خود فعال و روان می‌کند.

البته ممکن است این درست باشد که کمی استرس می‌تواند برای بدن ما خوب باشد اما مقدار بیش از حد استرس این توانایی را دارد که چه به لحاظ روحی و چه جسمی مشکلات عدیده‌ای برایمان ایجاد کند.

تغییر نگاه به خود و دیگران


پزشکان همچنین نکته دیگری را درباره استفاده از زبان مثبت در زندگی اضافه می‌کنند مبنی بر اینکه به کار بردن کلمات مثبت کارکرد لوب آهیانه‌ای را نیز در ساختمان مغز تغییر می‌دهد، این قسمت مسئول دید ما نسبت به خودمان و دیگران است. مادامیکه دید مثبتی نسبت به خودمان داشته باشیم و البته در عین حال از واژه‌های مثبت در گفتارمان استفاده کنیم یاد می‌گیریم که در دیگران هم خوبی‌ها را ببینیم.

یک تصویر منفی نسبت به خودمان که از دل یک زبان منفی بیرون می‌آید تمام وجود ما را با شک و تردید انباشته خواهد کرد و سبب می‌شود در رفتارمان با دیگران هم همین نگاه را داشته باشیم و خب در نتیجه رفتار اجتماعی‌مان تحت تاثیر چنین واقعه‌ای قرار می‌گیرد.

آزمایش‌ها و تحقیقات


تحقیقات متعددی انجام شد تا صحت این ماجرا تائید شود که آیا استفاده از کلماتی با بار مثبت می‌تواند در پروسه افکار و اذهان ما تغییرات قابل قبولی ایجاد کند. در یکی از این تحقیقات از بزرگسالان بین ۳۵ تا ۵۴ سال خواسته شد برای سه ماه آینده هر روز سه موضوع را که آنها را خوشحال‌تر می‌کند یادداشت کنند و توضیح بدهند که چرا این سه مورد را انتخاب کرده‌اند.

در نتیجه این تحقیقات سه ماهه مشخص شد این دسته از بزرگسالان بیشتر خوشحال و کمتر افسرده هستند.

اما آنچه که این تحقیق ثابت می‌کند این است که ما این ظرفیت را داریم تا با تمرکز کردن بر روی آنچه که باعث خوشحالی‌مان می‌شود بیشتر به آدم مثبتی تبدیل شویم تا اینکه بخواهیم صرفا بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز شویم.

متدهای کاربردی برای بهره‌مندی از زبان مثبت


زمانی‌که عصبانی هستیم از لغاتی استفاده می‌کنیم که حین بازگشت آرامش معمولا از به کار بردن آنها پشیمان می‌شویم.

کارشناسان در این باره می‌گویند وقتی عصبانی هستید و از لغات عصبانی در چنین شرایطی استفاده می‌کنید، این واژه‌ها قسمت منطق و استدلال را در بخش لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز تعطیل می‌کنند! در این حالت آمیگدال که مرکز کنترل احساسات شدید است واکنش‌ها را به کنترل خود در می‌آورد و به همین دلیل است که بیشتر ما وقتی عصبانی هستیم نمی‌توانیم قبل از واکنش نشان دادن فکر کنیم. برخی پزشکان چنین حالتی را های جکینگ آمیگدال می‌نامند.

با این حال وقتی ما استفاده از زبان مثبت را به یک عادت در زندگی‌مان تبدیل کنیم می‌توانیم بخش قدامی مغز یا همان لوب فرونتال را برای تاثیرگذاری بیشتر حتی در شرایطی که عصبانی هستیم و در موقعیت‌های پیچیده قرار داریم تمرین بدهیم. در چنین شرایطی می‌توانیم حین مواجهه با چالش‌هایی که خشم‌مان را بر می‌انگیزند منطقی‌تر برخورد کنیم.

اگر در حال حاضر شما درباره میزان استفاده از لغات مثبت خود نسبت به منفی‌ها آگاهی‌ کامل ندارید، در صورتی که برایتان امکان دارد آنها را یادداشت کنید. همچنین خودتان را در قاب‌های مثبت ذهنی قرار بدهید. هر روز سه اتفاق را که شما را خوشحال می‌کنند یادداشت کنید و این رویه را ادامه بدهید تا ببینید چطور احوالات‌تان به سمت بهتری هدایت می‌شود. در واقع شما خوشحالی را تمرین می‌کنید و آن را برای خودتان شرطی و درونی خواهید کرد.

منبع: خبرآنلاین
     
  
مرد

 
هوش کودک از مادر به ارث میرسد یا پدر؟
تحقیقات اخیر دانشمندان نشان می‌دهد که کودکان هوش خود را از مادرشان به ارث می‌برند. بر اساس گزارش ایندیپندنت، به گفته این دانشمندان پدر در به ارث رسیدن میزان هوش و ذکاوت به کودکان هیچ دخالتی ندارد.

تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که زنان به خاطر داشتن دو کروموزوم X احتمال بیشتری برای انتقال ژن هوش به فرزندانشان دارند.این در حالی است که مردان فقط یک کروموزوم X دارند و علاوه بر این دانشمندان اکنون بر این باورند که ژن حامل عملکردهای شناختی پیشرفته که از پدر به ارث می‌رسد ممکن است به طور خودکار غیرفعال شوند.

مطالعات آزمایشگاهی با استفاده از موش‌های اصلاح ژنتیک شده نشان داد که کسانی که با یک دوز اضافی از ژن مادر به دنیا آمده‌‌اند مغزی بزرگ و جسمی کوچک دارند اما این موضوع در مورد کسانی که این دوز اضافی را از پدرانشان به ارث برده‌اند بلعکس است یعنی مغزی با حجم کوچکتر و جسمی بزرگتر دارند.

این موضوع یک پیوند قوی میان کودک و مادر ایجاد می‌کند و تصور می‌شود احساس امنیتی که به این واسطه در کودکان ایجاد می‌شود به آنها اجازه می‌دهد تا به کشف جهان بپردازند و در حل مشکلات اعتماد به نفس داشته باشند.

علاوه بر این، به گفته محققان مادران تمایل دارند به کودکانشان در حل مشکلات کمک کنند به جای اینکه آنها را راهنمایی کنند تا با استفاده از پتانسیل بلقوه خود به رفع مشکلاتشان بپردازند.

منبع: تسنیم نیوز
     
  
مرد

 
اعتماد به نفس پایین کودکان را چگونه درمان کنیم؟




وقتی کودک احساس ارزشمند بودن داشته باشد، می تواند برای آینده خود اهداف خوبی تعیین یا چیزهای جدیدی را امتحان کند. به عنوان پدر یا مادر این وظیفه شما است که با احترام به خویشتن و ارزش قائل شدن برای خود، توانایی های خود و فرهنگ خود را به کودک بیاموزید.
اعتماد به نفس پایین برای کودک مضر و مشکل ساز خواهد بود می تواند باعث تضعیف کیفیت زندگی وی شود و در زمینه تحصیلی به وی آسیب برساند و در موفقیت وی خلل ایجاد کند بهتر است در صورت مشاهده هرگونه مشکل در اعتماد به نفس و اراده در فرزندتان به مشاوره با روانشناس بپردازید .

اولین جامعه ای که کودک در آن قرار می گیرد خانواده است. یکی از مسائلی که پدر و مادر در آن نقش مستقیمی دارد تاثیر در ایجاد اعتماد به نفس در کودک است که این موضوع نقش تعیین کننده ای در موقعیت و جایگاه آینده کودک در جامعه دارد. به همین دلیل والدین می توانند با تربیت مناسب این ویژگی را در کودک پرورش دهند و یا اینکه با رفتار نامناسب با کودک خویش تأثیری منفی در اعتماد به نفس او برجای گذارند. نداشتن اعتماد به نفس دغدغه یکی از مادران است که می گوید: پسر ۸ ساله من نسبت به هم سن و سالانش اعتماد به نفس پایینی دارد به طوری که علاقه ای به امتحان کردن تجربه های جدید ندارد و اغلب در مورد خودش منفی صحبت می کند.

این جمله را زیاد از او می شنویم که می گوید «من نمی توانم». بارها از او خواسته ام تا تنهایی برای خرید وسایل مورد نیازش به مغازه محل برود اما از انجام این کار خودداری می کند. به گفته وی،هنگام مواجهه با مشکلات نیز تحمل کمی دارد، به راحتی کارها را رها می کند یا منتظر من و پدرش می ماند. اگر در انجام کاری شکست بخورد زود ناامید می شود و حتی گاهی اوقات گریه می کند. وی ادامه می دهد: از آنجایی که او فرزند اول است و تا ۶ سالگی تک فرزند بوده است، احساس می کنم در اثر توجه زیاد من و پدرش شخصیتی متکی و وابسته دارد و به همین دلیل اعتماد به نفسش پایین است.

یکی دیگر از مادران پایین بودن اعتماد به نفس دختر ۵ ساله اش را مشکل اصلی او در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران بیان می کند و می گوید: وقتی دخترم در جمع هم سن و سالانش قرار می گیرد نسبت به دیگر کودکان شخصیتی منفعل و منزوی دارد. در جمع آن ها حضور دارد اما هیچ اظهارنظری نمی کند و ابتکار عملی ندارد. وی می افزاید:بارها رفتارش را زیر نظر گرفته ام. حتی اگر یکی از کودکان حق او را ضایع کند، قدرت دفاع از خود را ندارد و این مسئله برای من بسیار ناراحت کننده است. به طور مثال اگر در جمع کودکان مسابقه ای مانند کشیدن نقاشی یا خواندن شعر برگزار شود از شرکت کردن امتناع می کند در حالی که در تنهایی خود هم نقاشی های خوبی می کشد و هم شعرهای بسیاری را از حفظ می خواند.

اعتماد به نفس پایین؛ منبع اضطراب


یکی از روانشناسان در این باره می گوید: اعتماد به نفس مجموعه باورها و احساسات ما در مورد خودمان است. اینکه ما چگونه شخصیت خود را تعریف می کنیم، انگیزه ها، نگرش و رفتار ما را تحت تأثیر قرار می دهد و بر سازگاری عاطفی ما نیز تأثیر دارد. الگوی اعتماد به نفس خیلی زود در زندگی شکل می گیرد. پس از همان دوران کودکی والدین باید به فکر باشند.

اعتماد به نفس مناسب، سلاح کودک در برابر چالش‌های دنیاست. کودکانی که احساس خوبی در مورد خود دارند، راحت‌تر می‌توانند با مشکلات محیط اطراف و فشارهای موجود در جهان مقابله کنند. آنها تمایل بیشتری به شادی و لذت از زندگی دارند.

این کودکان واقع ‌بین و خوش بین هستند. در مقابل، چالش‌های محیط زندگی برای کودکانی که اعتماد به نفس پایین‌تری دارند، می‌تواند به منزله یک منبع عظیم اضطراب و عصبانیت باشد. کسانی که تفکر منفی راجع به خود دارند، سخت‌تر می‌توانند برای مشکلات خود راه‌حل پیدا کنند. «مطهره طاهری» ادامه می دهد: اگر کودک دچار افکاری همچون «من خوب نیستم» یا «نمی‌توانم کاری را درست انجام دهم» باشد، ممکن است در آینده تبدیل به فردی مطیع، افسرده یا منزوی شود و هنگام رویارویی با یک چالش جدید، سریع پاسخ دهد که «من نمی‌توانم». کودکان و نوجوانان با اعتماد به نفس پایین، موانع موقتی را به شکل مشکلی دائمی و غیرقابل تحمل می بینند و حس بدبینی در آن ها غالب است.

نقش والدین


وی تصریح می کند: امری بدیهی است که پدر و مادر نقش مهم و موثری در پرورش اعتماد به نفس کودک دارند. بچه ها نسبت به کلمات و جملات والدین بسیار حساس هستند. پس والدین نه تنها زمانی که فرزندشان کاری را درست انجام می دهد، بلکه برای تلاش های کودک هم باید از او تعریف کنند و در این تعریف و تحسین راستگو باشند. پدر و مادر باید الگوی مثبتی برای کودک خود باشند. اگر یکی از والدین بسیار از خودش انتقاد می کند، یا بدبین است یا اینکه در مورد توانایی ها و محدودیت های خود غیر واقعی و نامعقول فکر می کند. چنین پدر و مادری باید بداند که این موارد را به کودک خود نیز آموزش می دهد. مهم است که والدین باورهای نادرست بچه ها در مورد خودشان را شناسایی کنند.کمک کردن به بچه ها برای تعیین استانداردهایی دقیق تر و ارزیابی واقع بینانه تر از خود به برداشت مثبت آن ها از خودشان کمک می کند.

طاهری با بیان اینکه عشق و علاقه والدین می تواند کمکی باشد برای تقویت اعتماد به نفس فرزندان ادامه می دهد: کودکتان را در آغوش بگیرید و بگویید که به او افتخار می کنید. از فرزندتان مکرر و با صداقت تعریف کنید. البته بدون افراط کردن چرا که آن ها متوجه می شوند که کدام حرف از قلب و دل شما برخاسته است. بازخوردی مثبت و دقیق به فرزندتان بدهید با این روش رفتار فرزندتان را تایید کرده و به انتخاب های او پاداش می دهید. همچنین او را برای برخورد مناسب آینده تشویق می کنید. محیط خانه را امن و آرام نگه دارید. کودکانی که در خانه احساس امنیت ندارند اعتماد به نفس کمی خواهند داشت.

وی خاطر نشان می کند: همیشه به یاد داشته باشید که به کودک خود احترام بگذارید به فرزند خود اجازه بدهید تجارب جدیدی کسب کند به او فرصت بدهید که در فعالیت هایی شرکت کند به خصوص فعالیت هایی که مشوق همکاری هستند و نه رقابت، در تقویت اعتماد به نفس او کمک می کنند. در نهایت اگر فکر می کنید که فرزند شما اعتماد به نفس پایینی دارد از متخصصین امر کمک بگیرید. در این مواقع همکاری و مشورت افراد متخصص را باید در اولویت قرار داد. آن ها با شیوه های درمانی خود می توانند حس بهتر و مثبت تری در فرزند شما ایجاد کنند.

وقتی کودک احساس ارزشمند بودن داشته باشد، می تواند برای آینده خود اهداف خوبی تعیین یا چیزهای جدیدی را امتحان کند. به عنوان پدر یا مادر این وظیفه شما است که با احترام به خویشتن و ارزش قائل شدن برای خود، توانایی های خود و فرهنگ خود را به کودک بیاموزید. این مشاور تأکید می کند: توجه ویژه خود را همیشه به فرزندتان نشان دهید. این باعث می شود تا کودک به طور غیرمستقیم درک کند تا چه اندازه برای او ارزش قائل هستید. این توجه زمان زیادی از شما نمی گیرد مثلاً وقتی در حال چک کردن پیام های تلفن همراه خود هستید، می توانید چند دقیقه از کار دست بکشید و به حرف های او گوش کنید. یا هنگامی که سوالی از شما می پرسد با دقت به او پاسخ دهید و در آن لحظه کوتاه، کارهای دیگر خود را کنار بگذارید در چشمان او نگاه کنید تا باور کند واقعاً به او توجه دارید و همه حرف هایش را می شنوید.

با کودک خود همدردی کنید


وی ابراز همدردی کردن با کودک را عاملی مهم در تقویت اعتماد به نفس می داند و می گوید: اگر کودک قادر نیست کارهایی را انجام دهد که هم سن و سال های او انجام می دهند، با او همدردی کنید و این درد را با اشاره به نقاط مثبت او تسکین دهید. به طور مثال اگر کودک نمی تواند همچون دوستش توپ بگیرد به او بگویید «دوستت خیلی خوب توپ ها را می گیرد و تو هم خیلی خوب نقاشی می کنی» این باعث می شود تا کودک به جای تمرکز روی نقاط منفی خود به توانایی ها و مهارت های خود فکر کند و در نتیجه اعتماد به نفس بیشتری بیابد.وی خاطر نشان می کند: شهامت بخشیدن به کودک در خلال انجام کارها باعث می شود تا با توان بیشتری مسئولیت هایش را به انجام برساند. این حتی از تشویق پس از انجام کارها نیز موثرتر است به طور مثال اگر کودک در تلاش برای بستن بند کفش خود است او را تشویق کنید به جای اینکه بگویید من برایت انجام می دهم.

وی عنوان می کند: یکی از احتمالات و نتایج خطر کردن فرزندان این است که اشتباه کنند. این امر اشکالی ندارد حتی کودک می آموزد اشتباه کردن نیز جزوی از زندگی است و این به رشد اعتماد به نفس او کمک می کند. به طور مثال هنگامی که کودک بشقاب خود را لبه میز می گذارد و بشقاب به زمین می افتد به او اجازه دهید تا خودش یاد بگیرد دفعه بعد بشقاب را کجا باید بگذارد که به راحتی واژگون نشود. به این ترتیب او اعتماد به نفس خود را از دست نمی دهد و متوجه می شود گاهی می توان اشتباه کرد.

منبع: روزنامه سیستان
     
  
مرد

 
مثبت اندیشی را اینگونه در خود تقویت نمائید



شما دقیقا همانی خواهید شد که فکر می‌کنید هستید. موفقیت یا عدم موفقیت شما بستگی دارد به طرز تفکر شما از خودتان. اگر به خود بگویید که هدف یا آرزوی شما غیرممکن است، به آن دست نخواهید یافت.
اندیشه مثبت مانند منبعی از انرژی است که علاوه بر تقویت صاحب اندیشه، ‌اطرافیان او هم می‌توانند از فضای مثبت آن بهره مند شوند.

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید چرا برخی مردم هر آنچه را که در زندگی می‌خواهند، به دست می‌آورند؟ تقریبا همه ما نمونه‌هایی از اینطور آدم‌ها را می‌شناسیم. کسانی که مشاغل خوب دارند، خانه‌های بسیار لوکس و مجلل دارند، اتومبیل‌های آخرین مدل سوار می‌شوند، از وضعیت فیزیکی خوب و زیبایی برخوردارند و به نظر می‌رسد که همه آنها را دوست دارند.

این آدم‌ها معمولا خیلی فرهیخته، باهوش و با استعداد به نظر می‌آیند. در مقابل هم کسانی هستند که همین ویژگی‌ها و پتانسیل‌ها را دارند اما چیز زیادی به دست نمی‌آورند.

واقعا چرا برخی مردم از دیگران موفق‌ترند؟ پاسخ این پرسش بسیار آسان و مشخص است. انسان‌های موفق، موفق‌اند چون نگاه و برخوردشان با زندگی درست و مثبت است. بیایید با هم نگاهی به گام‌ها و مراحل کسب مهارت مثبت اندیشی داشته باشیم:

گام اول: شما می‌توانید

شما دقیقا همانی خواهید شد که فکر می‌کنید هستید. موفقیت یا عدم موفقیت شما بستگی دارد به طرز تفکر شما از خودتان. اگر به خود بگویید که هدف یا آرزوی شما غیرممکن است، به آن دست نخواهید یافت.

اگر بتوانید فکرتان را در مورد خود و توانایی‌های خود تغییر دهید،‌ زندگی شما تغییر خواهد کرد. واقعیت این است که "شما هر کاری را می‌توانید انجام دهید" کافیست فقط این را باور کنید. مادامی‌ که ایمان به انجام کاری داشته باشید، هیچ چیز غیر ممکن وجود ندارد. افکار خوب به تغییرات مثبت منتهی می‌شود و بالعکس.

گام دوم: گفت و گوی درونی

بیایید فرض کنیم شما تصمیم گرفتید وزن کم کنید، به همین منظور در یک کلاس ورزشی ثبت نام می‌کنید. زمان رفتن به کلاس فرارسیده و شما خسته‌اید. شروع می‌کنید و با خود می‌گویید که " من خیلی خسته‌ام و نمی‌توانم باشگاه بروم" این همان افکار منفی است، چون واقعیت این است که با وجود یک مقدار خستگی هم می‌توانید در کلاس حاضر شوید.

به منظور ایجاد انگیزه برای رفتن به باشگاه ورزشی،‌شما باید در مورد آن مثبت فکر کنید تا خود را وادار به رفتن کنید. برای مثال می‌توانید به خود بگویید که من حتی برای 20 دقیقه هم که شده می‌توانم در کلاس حاضر شوم. بعد می‌بینید که وضعیت جسمی و روحی شما به سمت بهبودی حرکت می‌کند.

گام سوم: دنیا را عوض کنید

نکته قابل توجه که در مورد مثبت اندیشی وجود دارد مسری بودن آن است. اگر شما مثبت فکر کنید و افکار دلگرم کننده داشته باشید، این طرز تفکر را به اطرافیان خود نیز القا می‌کنید.

کسانی را در نظر بگیرید که افرادی بسیار مثبت هستند. این افراد همواره دیگران را وادار می‌کنند به اینکه بهتر باشند. و تماس با این افراد باعث می‌شود بخشی از انرژی مثبت و روحیه شاد آنها به دیگران منتقل ‌شود. به همین ترتیب کسانی که منفی باف هستند، سطح انرژی را در وجود دیگران پایین می‌آورند و هیچکس تمایلی به معاشرت و همراهی با آنها ندارد.

با داشتن طرز تفکر مثبت،‌ شما می‌توانید انرژی خوب و مثبت را در اطراف خود نیز پراکنده کرده و جهان را به سمت بهتر شدن تغییر دهید.

گام چهارم: رد کردن منفی‌ها

همیشه کسانی وجود دارند که آیه یاس می‌خوانند و انسان‌ها را در انجام اهدافشان دلسرد می‌کنند. مثلا تصور کنید به یکی از بستگان خود می‌گویید که امیدوارید در یک دانشگاه خوب و معتبر پذیرفته شوید و ایشان در جواب شما بگویند:" تو از هوش لازم برای ورود به چنین دانشگاهی برخوردار نیستی" حال اگر شما به این ندای منفی گوش کنید، از پرداختن به افکار مثبت باز می‌مانید. پس اگر کسی به شما گفت که نمی‌توانید کاری را انجام دهید،‌ باید حرف‌های او را کاملا فراموش کنید.

انسان‌های بدبین خودشان را هم باور ندارند چه رسد به دیگران. بهترین راه مواجهه با انسان‌های بدبین این است که به آنها اثبات کنید که اشتباه می‌کنند. فقط شما هستید که می‌توانید تصمیم بگیرید که می‌خواهید چه کسی باشید و در زندگی چه کارهایی انجام دهید. اگر تصمیم به انجام کاری دارید مطمئن باشید حتما راهی برای انجام آن وجود دارد.

منبع: همشهری
     
  
مرد

 
انسان بزرگ


روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.

پس از ساعتی او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود.

زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می گوید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.

دو ونسنزو تحت تاثیر حرف های زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.

یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد بلکه ازدواج هم نکرده او شما را فریب داده.

دوست عزیز دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟

بله کاملا همینطور است

دو ونسزو می گوید : در این هفته، ای بهترین خبری است که شنید
     
  
مرد

 
همسربی توجه تان را اینگونه متوجه خود کنید




وقتی می‌خواهید در مورد یک موضوع مهم بحث کنید و تصمیم بگیرید، شکم‌تان را از غذا پر نکنید. محققان ثابت کرده‌اند که وقتی غذای سبکی می‌خورید و نه با افت قند خون و نه با سنگینی معده روبه‌رو هستید، بهتر می‌توانید فکر کنید.
شاید از نظر شمایی که نمی‌توانید 5 دقیقه در مورد گرفتن یک تصمیم ساده با همسرتان حرف بزنید و بی‌آنکه میانه‌تان شکراب شود از پای میز مذاکره بلند شوید، مردها عجیب‌ترین آدم‌های روی زمین باشند. اما واقعیت این است که مردها چندان هم عجیب نیستند. اغلب آقایان الگوهای واحدی برای فکر کردن و واکنش نشان دادن دارند و البته از آنجا که اغلب خانم‌ها هم به شیوه‌های ثابتی می‌خواهند با همسرشان وارد گفت‌وگو شوند و حاضر نیستند با آزمون و خطا این روش‌ها را تغییر دهند، شانس ختم به خیر شدن بحث‌های زن و شوهری پایین می‌آید. اما باور کنید که توی دست گرفتن رگ خواب همسرتان کار سختی نیست و اگر برخی ریزه‌کاری‌ها را رعایت کنید، می‌توانید بدون بالا رفتن صدا یا برگرداندن روی‌تان، گفت‌وگوی امروز‌تان با آقای همسر را به سرانجام برسانید. ما این نکات ساده اما مهم را با شما در میان می‌گذاریم.

قبل از تصمیم گرفتن چرت بزنید

اگر شما هم از آن دسته خانم‌هایی هستید که بی‌مقدمه و در یک لحظه مهم‌ترین تصمیم‌های زندگی‌شان را می‌گیرند و انتظار دارند همسرشان گوش به فرمان‌شان شود، خبر خوبی برای‌تان نداریم. گذشته از اینکه مردها نمی‌توانند مثل شما در لحظه تصمیم‌گیری کنند، باید بدانید که خود شما هم پیش از چیدن برخی مقدمات نمی‌توانید بهترین تصمیم را بگیرید. اگر فکری به سرتان زده، پیش از آنکه با همسرتان آن را در میان بگذارید، خودتان را به یک چرت نیم ساعته ‌مهمان کنید. محققان می‌گویند، چرت زدن قدرت تصمیم‌گیری را بالا می‌برد و به افکار شما سر و سامان می‌دهد؛ پس بخوابید و بگذارید فکری که به سرتان زده ته‌نشین شود و اگر بعد از بیداری باز هم در موردش مصمم بودید، آن را با همسرتان در میان بگذارید.

پازل را کامل کنید

پیش از آنکه همسرتان را به بی‌توجهی محکوم کنید، به شرایطی که برای بحث کردن انتخاب کرده‌اید نگاه کنید. مردها مثل خانم‌ها نمی‌توانند چند کار را در یک زمان انجام دهند و اگر همسرتان مشغول سفت کردن پیچ‌های در هست یا برنامه نود می‌بیند، نمی‌توانید از او انتظار داشته باشید با شما در مورد چیزهایی که تمام روز به آنها فکر می‌کردید صحبت کند و بی‌مقدمه تصمیمش را هم بگیرد. بهتر است زمانی که همسرتان در وضعیت مناسب است از او بپرسید که آیا آماده گفت‌وگو هست و بعد هم به جای اینکه در لحظه گفت‌وگو منتظر پاسخ نهایی‌اش باشید، از همسرتان بخواهید به حرف‌های‌تان فکر کرده و چند ساعت بعد نتیجه را اعلام کند. البته نباید این احتمال که همسرتان فکر کردن به حرف‌های شما را فراموش خواهد کرد را هم نادیده بگیرید و از چنین اتفاقی تعجب کنید.

خودتان را جای دیگران نگذارید


اگر مواد لازم برای گرفتن تصمیم‌تان، اطلاعاتی است که دیگران به شما داده‌اند یا برداشت‌هایی است که با مشاهده زندگی آنها پیدا کرده‌اید، باید بگوییم خطر بزرگی تهدید‌تان می‌کند. درست است که شما می‌توانید از سختی‌ها و شکست‌های دیگران درس بگیرید و البته با نگاه کردن به موفقیت‌های‌شان چند قدم به پیدا کردن کلید موفقیت نزدیک‌ شوید. اما یادتان نرود شما دقیقا در شرایط آنها نیستید و ممکن است آنها هم با قرار گرفتن در موقعیت شما، تصمیمی متفاوت از آنچه امروز می‌گیرند را انتخاب کنند. اگر دوست‌تان آزادی زیادی دارد اما همسرتان شما را محدود می‌کند، چاره کار شما دقیقا الگو گرفتن از سبک زندگی او نیست. شما قرار نیست تا پایان عمر بسوزید و بسازید اما برای گرفتن تصمیم‌های تازه، باید قدم‌به‌قدم پیش بروید و مقدمات تغییر را پیش از اتفاق افتادن تغییر فراهم کنید. شما نمی‌توانید از همسرتان انتظار داشته باشید باورهایی که سال‌های سال در ذهن و زندگی‌اش خانه کرده‌اند را یک‌شبه کنار بگذارد و با همه تصمیم‌های شما همراه شود. گاهی برای رسیدن به نتیجه دل‌خواه‌تان به زمان و صبوری بیشتری نیاز دارید.

از هیچ چیز تعجب نکنید

شما نمی‌توانید تصمیمی تازه بگیرید و هیچ پیامدی را در زندگی‌تان احساس نکنید. همه راه‌های تازه‌ای که انتخاب می‌کنید، هزینه‌هایی را هم به زندگی‌تان تحمیل می‌کنند. گرچه شما قبل از رفتن از آن راه‌ها باید هزینه‌های‌شان را هم محاسبه کنید اما فراموش نکنید که بخشی از پیامد‌های آن اتفاق‌ها از چشم شما پنهان می‌ماند و تا زمانی که در شرایط پیش آمده قرار نگیرید، نمی‌توانید احساس‌شان کنید. به همین دلیل اگر همسرتان همیشه به تغییر‌ها به شیوه خاصی واکنش نشان می‌داده، باید انتظار کمی تعدیل شدن واکنش یا تشدید شدنش در این گفت‌وگو را داشته باشید و از چنین پیشامد‌هایی تعجب نکنید. گذشته از این همسرتان هم مثل همه آدم‌ها ممکن است خط‌قرمزهایی داشته باشد و عجیب نیست اگر شما از برخی از این خط‌قرمز‌ها بی‌خبر باشید. به همین دلیل است که گاهی به خیال خودتان یک بحث ساده را پیش می‌کشید اما با واکنش اغراق شده او روبه‌رو می‌شوید. این موقعیت دقیقا همان موقعیتی است که نادانسته در آن از خط‌قرمزهای پنهان همسرتان عبور کرده‌اید.

معده‌تان را پر نکنید

وقتی می‌خواهید در مورد یک موضوع مهم بحث کنید و تصمیم بگیرید، شکم‌تان را از غذا پر نکنید. محققان ثابت کرده‌اند که وقتی غذای سبکی می‌خورید و نه با افت قند خون و نه با سنگینی معده روبه‌رو هستید، بهتر می‌توانید فکر کنید. گفتیم که قبل از گرفتن تصمیم نهایی، باید یک چرت بزنید. حالا اگر آرامش بدن و ذهن‌تان را با چنین تغذیه‌ای هم همراه کنید، شانس‌تان در زدن تیر به هدف و بالا بردن توان‌تان برای راضی کردن همسرتان بالا می‌رود. حتی اگر ساعت‌ها از غذاخوردن‌تان گذشته، حتما قبل از بحث یک میان‌وعده میل کنید؛ چراکه وقتی میزان گلوکز خون شما پایین است، مغزتان ناگهانی واکنش نشان می‌دهد و نمی‌تواند عواقب واکنش‌هایی که نشان می‌دهد را پیش‌بینی کند.

پشت دیوار ترس قایم نشوید

ترس از باخت می‌تواند باعث عقب‌نشینی شما شود. عجیب نیست که وقتی پاسخ منفی همسرتان را می‌دانید، حتی فکر مذاکره کردن با او را هم نکنید. تحمل کردن چیزهای آزار‌دهنده به‌خاطر ترس از باختن در گفت‌وگو‌های زن و شوهری یا ترس از دعواهای زناشویی، یکی از خطرناک‌ترین اتفاقاتی است که در کمین شما نشسته است. تصور نکنید یک زندگی بی‌دعوا و بحث، زندگی موفقی است. روانشناسان می‌گویند نبودن تنش و دعوا یکی از زنگ‌خطر‌هایی است که می‌تواند از رو به پایان بودن خوش‌بختی شما خبر دهد. نگران نباشید؛ قرار نیست جنجال بزرگی درست کنید. قرار است با زبان درست و در شرایط مناسب حرفی که فکر می‌کنید درست است را بزنید و برای خلاص شدن از وضعیتی که هر روز آزارتان می‌دهد، کاری کنید.

درهای گفت‌وگو را نبندید


این بار هم به نتیجه‌ای که می‌خواستید نرسیدید؟ اشکالی ندارد. شما هنوز هم برای تغییر دادن مسیر زندگی‌تان و اصلاح کردن برخی ایرادهایی که به رابطه‌تان وارد می‌دانید زمان دارید. اگر امروز در بحث در مورد یک موضوع خاص به نتیجه‌ای که می‌خواستید نرسیدید، نباید ماجرا را تمام‌شده بدانید. شاید این بار هم درجا زده باشید و دستاوردی نداشته باشید، شاید هم تنها یک قدم به حل مشکل نزدیک‌تر شده باشید؛ مهم این است که شما نظرتان را به همسرتان گفته‌اید و بیهوده او را در این خیال که همه چیز ایده‌آل است نگه نداشته باشید. مطمئن باشید بیان نارضایتی اولین و مهم‌ترین قدم در خلاص شدن از آن است.

حاشیه‌ساز نشوید

شما هر روز و هر لحظه که با همسرتان زندگی می‌کنید، یک قدم به شناختنش نزدیک‌تر می‌شوید. احتمالا همین حالا که این مطلب را می‌خوانید، می‌توانید بگویید همسرتان از چه حرف‌ها و جملاتی بدش می‌آید یا در چه شرایطی دوست ندارد بحث کند. پس این بار که برای گفت‌وگو پیش‌قدم شدید، این پیش‌فرض‌ها را به یاد بیاورید. گذشته از این، با زدن مثال‌هایی در مورد خانواده و دوستان او، بی‌جهت باعث گارد گرفتنش نشوید. شما یک هدف مشخص دارید و از منظر دید خودتان و باتوجه به شرایط‌‌تان در مورد آن صحبت کنید. وقتی با حاشیه‌سازی بی‌جهت همسرتان را آشفته و مضطرب کرده و گفت‌وگو را به میدان مبارزه‌ای تبدیل می‌کنید که همسرتان خود را در آن بازنده می‌بیند، انگیزه او برای بردن به شیوه‌های ناجوانمردانه را هم بیشتر می‌کنید.

پوست بترکانید

روی همسرتان، رفتارها و حرف‌هایش ذره‌بین بگذارید؛ نه به این دلیل که اشتباهات او را بزرگتر ببینید بلکه برای پیش‌بینی کردن خواسته‌ها و واکنش‌هایش با دقت به لحظه‌لحظه زندگی او خیره شوید. درست است که همه آدم‌ها و البته همه مردها از کلیشه‌های رفتاری مشابهی پیروی می‌کنند اما نباید فراموش کنید که همسرتان در نوع خود یک مرد منحصربه‌فرد است که ممکن است بسیاری از رفتارهایش در آن کلیشه‌ها نگنجد؛ پس به جای اینکه از نویسنده‌ها و مشاورها انتظار داشته باشید همه چیز را با شما در میان بگذارند، خودتان برای خودتان یک کارگاه همسرشناسی برگزار کنید.

منبع: سیب سبز
     
  
مرد

 
چگونه از خودخوری کردن دور شویم؟ عواقب خودخوری چیست؟



پایان دادن به نشخوار افکار قدیمی، پیش داوری و پیش بینی فاجعه برای آینده، به زبان ساده است. اما با تمرین مستمر می توان الگوهای فکری منفی را محدود کرد. در ادامه با ۵ روش متوقف کردن این مشکل آشنا می شوید:

هرکسی گاهی خودخوری میکند، اما به نظر می رسد بعضی افراد هرگز نمی توانند رگبار پیوسته افکار خود را ساکت کنند. این دیالوگهای تک نفره اغلب شامل الگوهای مخرب و افکاری این چنینی است:

- نباید امروز توی جلسه ابراز وجود می کردم؛ چون همه به چشم یه احمق به من نگاه کردن. باید سر کار قبلیم میموندم. اگه همون جا مونده بودم، شادتر بودم.

- پدر و مادرم همیشه می گفتن هیچی نمی شیم. حق با اون ها بود!

غصه خوردن و نگرانی اغلب شامل فاجعه و پیش بینی های آینده است. این افراد ممکن است این طور فکر کنند:

- فردا که سخنرانی کنم، آبروم میرہ، دستھام میلرزه، صورتم قرمز می شه و همه میفهمن عرضه ندارم!

- هر کاری هم کنم، هیچ وقت ترفیع نمیگیرم.

- نامزدم یکی بهتر از من پیدا می کنه و درنهایت من تنها می مونم.

این افراد تنها از کلمات برای اندیشیدن استفاده نمی کنند.، بلکه گاهی این تصاویر را تجسم نیز می کنند؛ مثلا در ذهنشان بارها و بارها مجسم می کنند که ماشینشان کنار جاده خراب می شود. همچنین تمایل آنها به فکرکردن زیاد درباره هرچیزی، مانع انجام کار مفیدشان می شود.

خطرات خودخوری
فکرکردن زیاد درباره هرچیز، نه تنها مزاحمتان است، بلکه می تواند تأثیر زیادی بر سلامتی تان بگذارد.

به گفته محققان، فکرکردن به کمبودها، اشتباهات و مشکلات، خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش می دهد. وقتی سلامت روانی شما کم می شود، بیشتر در فکر فرو میروید و مشکل تر می توانید این چرخه معیوب را بشکنید.

براساس مطالعات، خود خوری کردن منجر به ناراحتیهای عاطفی جدی نیز می شود که اغلب افراد برای فرار از این مشکل، به روش های ناسالم مثل پرخوری یا مصرف مواد مخدر روی می آورند. اگر خود خوری میکنید، حتما می دانید که وقتی ذهنتان خاموش نیست نمی توانید بخوابید.

بررسیهای انجام شده در تایید این موضوع نشان داده اند که خود خوری کردن و غصه خوردن منجر به کاهش زمان خواب و کیفیت آن می شود.

چگونه دست از خود خوری کردن برداریم؟

پایان دادن به نشخوار افکار قدیمی، پیش داوری و پیش بینی فاجعه برای آینده، به زبان ساده است. اما با تمرین مستمر می توان الگوهای فکری منفی را محدود کرد. در ادامه با ۵ روش متوقف کردن این مشکل آشنا می شوید:

- حواستان باشد چه زمانی زیاد فکر می کنید: هوشیاری نخستین گام پایان دادن به خود خوری است. به طرز فکرتان توجه کنید. وقتی متوجه می شوید دارید وقایع گذشته را بارها و بارها در ذهنتان بازپخش می کنید یا غصه چیزی را می خورید که از کنترل شما خارج است، بدانید که افکارتان کارایی ندارند.

- افکارتان را به چالش بکشید: همراه شدن با افکار منفی کار ساده است، پس پیش از آنکه به این نتیجه برسید که به خاطر بیمارشدن اخراج می شوید یا اگر فراموش کنید به موقع کرایه خانه را پرداخت کنید، بی خانمان می شوید، بدانید که افکارتان به احتمال زیاد به طرز مبالغه آمیزی منفی هستند. یاد بگیرید پیش از آنکه این افکار شما را دیوانه کنند، آنها را شناسایی کرده و اشتباهات فکری تان را با چیز دیگری جایگزین کنید.

- روی حل مشکلات تمرکز کنید: فکرکردن به مشکل، کمکی به شما نمیکند و درواقع باید به دنبال راه حل باشید. از خودتان بپرسید قدم بعدی که می توانید برای درس گرفتن از یک اشتباه یا جلوگیری از تکراران در اینده بردارید، چیست. به جای اینکه بپرسید: «چرا این اتفاق افتاد؟» بپرسید: «برای آن چه کاری می توانیم انجام دهیم؟»

- برای تامل و اندیشیدن، برنامه ریزی زمانی داشته باشید: دلواپسی برای مشکلات به مدت طولانی، کارایی ندارد، اما کمی تامل می تواند کمک کننده باشد. فکرکردن به اینکه چگونه می توانید کار متفاوتی انجام دهید یا خطرهای احتمالی سر راه برنامه های خودتان را بشناسید و بدانید چه چیزهایی می توانند کمک کنند در آینده عملکرد بهتری داشته باشید. بیست دقیقه در روز برای اندیشیدن وقت بگذارید و در طول این مدت، به خودتان اجازه غصه خوردن، خود خوری و سبک وسنگین کردن هرچه را که می خواهید، بدهید، اما زمانی که وقتتان تمام شد، به سراغ یک کار موثر بروید. اگر متوجه شدید بیشتر از محدوده مجاز زمانی خود در فکر می روید، به خودتان یاداوری کنید که بعدا می توانید درباره اش فکر کنید .

- هوشیاری و توجه کردن را تمرین کنید: اگر در زمان حال زندگی کنید، غیرممکن است به فکر گذاشته باشید یا غصه اینده را بخورید. به خودتان قول بدهید بیشتر حواستان به اینجا و اکنون باشد. درست مانند هرمهارت دیگری، هوشیاری و توجه نیز نیازمند تمرین کردن است؛ اما به مرور زمان می تواند خود خوری را کاهش دهد.

- کانال را عوض کنید: درواقع هرچه بیشتر تلاش کنید مانع ورود یک فکر به مغزتان شود، احتمال ابراز وجود آن در ذهنتان بیشتر میشود. بهترین راه عوض کردن کانال ذهنی این است که خودتان را مشغول کنید؛ مثلا ورزش کنید، درباره یک موضوع کاملا متفاوت حرف بزنید یا مشغول انجام پروژه ای شوید.

منبع: لحظه نما
     
  
صفحه  صفحه 19 از 22:  « پیشین  1  ...  18  19  20  21  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA