انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 21 از 22:  « پیشین  1  ...  19  20  21  22  پسین »

Journal of Family | مجله خانواده


مرد

 
رستوران رفتن کمال الملک در اروپا



کمال الملک نقاش چیره دست ایرانی (دوران قاجار) برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد. زمانی که در پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت. یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز می گذاشتند و می رفتند، معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا که  این مبلغ اضافی بعنوان انعام به گارسون می رسید

اما کمال الملک پولی در بساط نداشت بنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آن کشید، بشقاب را روی میز گذاشت و از رستوران بیرون آمد. گارسون که اسکناس را داخل بشقاب دید دست برد که آن را بردارد ولی متوجه شد که پولی در کار نیست و تنها یک نقاشی ست بلافاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفت و شروع به داد و فریاد کرد صاحب رستوران جلو آمد و جریان را پرسید.

گارسون بشقاب را به او نشان داد و گفت این مرد یک دزد و شیادست بجای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده صاحب رستوران که مردی هنر شناس بود دست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک داد.   بعد به گارسون گفت رهایش کن برود این بشقاب خیلی بیشتر از یک پرس غذا ارزش دارد. امروز این بشقاب در موزه ی لوور پاریس بعنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداری می شود.
     
  
مرد

 
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد  در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت.

با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.

وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

دختر گفت : او هم به آن مهمانی خواهد رفت.

مادر گفت : تو شانسی نداری نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا.

دختر جواب داد : می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت : به هر یک از شما دانه ای می دهم کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد ملکه آینده چین می شود.

همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند اما بی نتیجه بود گلی نرویید.

روز ملاقات فرا رسید دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگ ها و شکل های مختلف در گلدان های خود داشتند.

لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.

شاهزاده اینگونه توضیح داد : این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند

او گل صداقت را پرورانده ...

همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند امکان نداشت گلی از آنها سبز شود
     
  
مرد

 
آقایان چند دسته اند، آنها را بشناسید

آقایان مثبت آنهایی هستند که در مدرسه همیشه نفر اول بودند، آنها دوستانی مهربان و زیبا دارند، مورد تحسین خانواده اند، به دلایلی از خوردن برخی غذاها مانند گوشت پرهیز می کنند، در مسابقات ورزشی شرکت دارند و در نهایت افرادی که ممکن است گاهی صبر شما را لبریز کنند.



هر فردی خصوصیات مخصوص به خود را دارد. آقایان نیز همین گونه اند. کافی است سرتان را از پنجره خانه تان بیرون ببرید و به رفتار آنها با دقت نگاه کنید. البته چرا راه دور؟ مطمئنا در اطراف تان مردان زیادی را دیده اید. پدر، همسر، استاد، دوست، مدیر... هر کدام رفتارهای منحصر به فرد خود را دارند. اما شما کدامیک را می پسندید؟

ما در این مطلب آقایان را از نظر شخصیتی به چند دسته تقسیم کرده ایم. اگر شما هم دوست دارید بدانید که آقایان چند دسته اند و خصوصیات بارزشان چیست، با ما همراه باشید.

1. رفیق واقعی

حتما شما هم زمانی که صحبت از رفیق می شود به یاد کلماتی چون «وفادار»، «وابسته» یا «پایدار» می افتید. بله درست است این دسته از آقایان در دوستی هایشان کم نمی گذارند. آنها برای عزیزان شان هر کاری که از دست شان برآید انجام می دهند. اما اگر فکر می کنید که این رفتار کسل کننده است، اشتباه کرده اید. آنها افراد جذاب و دوست داشتنی هستند که پا به پای رفقایشان می خندند و می گریند. البته اگر در این رفتار افراط شود، عاقبت خوبی را به همراه نخواهد داشت.

2. ورزشکار 

همه آقایان دوست دارند که مقابل آینه بایستند و اندام شان، از بازو گرفته تا شکم و پا، را با دقت بررسی کنند. اما برخی از آنها تنها به این کار راضی نمی شوند، آنها زمان زیادی را در باشگاههای ورزشی می گذرانند و دوست دارند ظاهری بسازند که زبانزد خاص و عام شود. عکس های زیادی از این دسته از آقایان در شبکه های اجتماعی خواهید دید، زیرا که آنها به اندام خود می بالند و دوست دارند مورد تحسین دیگران نیز قرار گیرند.

3. خوش تیپ 

برای این دسته از آقایان، خوش تیپی حرف اول را می زند. آنها زمان زیادی را صرف لباس خریدن در پاساژها می کنند و حتی بیشتر از آن زمان زیادی را در مقابل آینه به ست کردن آنها می پردازند. آنها همیشه به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند تا مبادا تاثیری منفی از خود در یاد دیگران باقی گذارند. اگر می خواهید با این دسته از آقایان ارتباط برقرار کنید، حواس تان بیشتر از قبل به ظاهرتان باشد.

4. معتاد به بازی 

این افراد آنقدر عاشق بازی کردن اند که ساعت های زیادی را بی آنکه بدانند، به عنوان مثال در مقابل بازی های رایانه ای، می گذرانند. آنها آنقدر غرق ماجراجویی هایشان می شوند که گاهی همه چیز، از غذا خوردن گرفته تا خرید و حتی داشتن همسر و فرزند، را فراموش می کنند. اگر انتظار دارید که این رفتار به مرور زمان از بین رود، اشتباه کرده اید. خبر بد این است که اعتیاد به بازی با افزایش سن شان نه تنها کم نشده بلکه بیشتر نیز می شود. به بیانی، بودن با این افراد صبر ایوب می خواهد.

5. علاقمند به جنس مخالف 

اگر چه برخی از آقایان سرشان در کار خودشان است و توجهی به جنس مخالف نشان نمی دهند، اما برخی دیگر تمام زندگی شان را صرف خوشگذرانی با جنس مخالف می کنند. آنها تمام تلاش شان را به کار می گیرند تا بتوانند در مقابل خانم ها جلب توجه کنند و آنقدر در این کار تبحر دارند که به سادگی در دام شان اسیر می شوید. اگر عاشق همچین مردی می شوید، حواس تان باشد، مهم نیست که چند سال با آنها در ارتباط هستید، آنها یک شبه می توانند همه چیز را فراموش و برای شما جایگزینی دیگر پیدا کنند.

6. باهوش 

مردها از هوش بالایی برخوردارند اما تنها برخی از آنها از هوش شان به خوبی استفاده می کنند که این دسته از آقایان جزوشان هستند. مهم نیست که آنها در طول روز چقدر زمان دارند، همیشه زمانی را به کتاب خواندن یا سرچ کردن مقاله های علمی در اینترنت اختصاص می دهند. آنها به دنبال یادگیری زبان دیگری هستند و حتی از خواب شان برای کسب تجربه های جدید، می گذرند.

7. مثبت 

آقایان مثبت آنهایی هستند که در مدرسه همیشه نفر اول بودند، آنها دوستانی مهربان و زیبا دارند، مورد تحسین خانواده اند، به دلایلی از خوردن برخی غذاها مانند گوشت پرهیز می کنند، در مسابقات ورزشی شرکت دارند و در نهایت افرادی که ممکن است گاهی صبر شما را لبریز کنند. آنها به دلیل این که به سلامت و شیوه زندگی خود اهمیت زیادی می دهند، طول عمر بالایی دارند.

8. عصبی 

به دلیل خلق و خو یا حتی فشار کار و زندگی، برخی از آقایان زود از کوره در می روند. کافی است که چیزی بر وقف مرادشان نباشد، به سرعت عکس العمل منفی از خود نشان می دهند. اگر می خواهید با این افراد در ارتباط باشید، باید محتاطانه تر عمل کنید، در غیر این صورت مدام جنگ و جدال خواهید داشت.

9. عاشق 

آقایان عاشق آنهایی هستند که همیشه در حال شعر خواندن اند یا که همیشه دست شریک زندگی شان را در دست می گیرند و او را لحظه ای از خود دور نمی کنند، آنهایی که تا ساعت ها پس از این که همسرشان به خواب رفت، بالای سر او بیدار می مانند و تماشایش می کنند. شاید خانم های زیادی این دسته از آقایان را بپسندند اما حواس تان باشد که در این کار زیاده روی نکنید، زندگی جنبه های مهم دیگری هم دارد
     
  
مرد

 
چرا من ؟

بهترین و افسانه ای ترین تنیسور جهان آرتور اش هنگامی که برای جراحی قلب خود در بیمارستان بود.

با سهل انگاری پرستاران با تزریق خون آلوده به بیماری ایدز مبتلا شد.

طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟

آرتور اش در پاسخ این نامه چنین نوشت : در سر تا سر دنیا

بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.

از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند.

و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند.

پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.

پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.

چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.

و دو نفر به مسابقات نهایی

وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که خدایا چرا من؟

و امروز وقتی که از این بیماری لاعلاج درد می کشم باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم: چرا من؟
     
  
مرد

 
نتنتنت
     
  
مرد

 
به خودمان احترام بگذاریم
عصر ایران- روز تعطیل، شبانگاهان و خانوادگی برای صرف شام به دو سه غذا فروشی مراجعه کردیم. هدف از رستوران رفتن اما تنها صرف غذا نیست. تغییر فضا و گپ و گفت در محیط متفاوت هم هست.

با این وصف ایستادن در پیاده رو و در صف انتظار یک پیتزا فروشی – هر قدر هم مشهور- هیچ یک از این اهداف را تأمین نمی کند جز شکمی سیر کردن.

یادمان باشد به خودمان باید احترام بگذاریم. این که سفارش غذا بگیرند، با احترام برخورد کنند بهتر است یا چشم مشتری و پرسنل در پی اتمام غذای ما باشد.

یادمان باشد پیتزا یا هر غذای سریع و غیر سریع دیگر بهانه است و باید به خودمان احترام بگذاریم. وقتی داریم بابت خدماتی که می دهند پول می دهیم چرا باید سرپا در خیابان منتظر بایستیم تا نوبت مان بشود؟

اگر قرار است در پیاده رو باشیم چرا میز و صندلی نگذارند و تصویر شهر را مهربانانه تر نکنیم؟

شهرداری اجازه نمی دهد؟ اگر اجازه نمی دهد نیم ساعت در خیابان در صف بایستیم تا نوبت پیتزای ما برسد؟!

جای دیگری نیست تا نشسته و در آرامش غذا بخوریم با نوای موسیقی ولو کمی دورتر؟
     
  
مرد

 
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند.

وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد.

پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد.

و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد.

و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت:

اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم.

دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد.

اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود.

و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود.

در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت.

دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت ولی چیزی نگفت!

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت.

و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود.

وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده.

پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم!

اما مهم نیست اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم.

معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است.

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد.

آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت.

و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
     
  
مرد

 
عصر ایران - در آستانه دور دوم انتخابات، ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که دست به دست گشت و میلیون ها نفر آن را دیدند و برای هم ارسال کردند.

ماجرای ویدئو این بود که در سخنرانی یکی از کاندیداهای معروف، یک دانشجو به او می گوید: "من سوالی از شما می پرسم که اگر به آن درست جواب دادید، مشخص می شود که صداقت دارید؛ شما در رزومه خود گفته اید که مدرک تافل انگلیسی دارید" و سپس یک سؤال ساده به زبان انگلیسی از او می پرسد.
کاندیدا معروف و مدعی داشتن تافل که غافلگیر شده بود، نمی تواند حتی یک کلمه به انگلیسی صحبت کند و شروع به فرافکنی می کند و در حالی که حامیانش متعرض دانشجوی پرسشگر شده اند و موافقان و مخالفان شعار می دهند، سالن سخنرانی را ترک می کند...!

نکته اساسی در این باره، این نیست که آیا این کاندیدای معروف، زبان انگلیسی بلد بود یا خیر؟ بلکه سخن بر سر این است که ما وارد عصر جدیدی شده ایم که مناسبات آن با دیروز، به کل متفاوت است.

عصر ارتباطات، اگر تا دیروز به معنای گسترش رسانه های یکسویه مانند شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای، روزنامه ها و این اواخر سایت ها بود، ولی اکنون معنایی فراتر یافته است چرا که با رواج شبکه های اجتماعی - که رویدادی تاریخی و تاریخ ساز است - هر فردی که یک گوشی هوشمند داشته باشد، به محص اتصال به اینترنت، تبدیل به یک رسانه می شود.

این است که یک اتفاق کوچک در گوشه ای دور افتاده در دنیا که تا دیروز در همان جا می ماند و ای بسا در محله مجاور هم کسی خبردار نمی شد، امروز می تواند مهم ترین خبر روز دنیا باشد و منشأ تحولات بزرگ بین المللی.
نمونه بارزش، خودسوزی یک دستفروش تونسی به نام "بوعزیزی" در یکی از شهرهای دورافتاده این کشور بود که فیلم آن در شبکه های اجتماعی منتشر شد، اعتراضات در تونس بالا گرفت و سپس تحولات موسوم به "بهار عربی" در برخی کشورها شکل گرفت و ... .

اینک اگر مسؤولی به دروغ بگوید که از آکسفورد دکتری دارد یا در کارنامه اش دم از داشتن مدرک تافل بزند یا آماری ساختگی بدهد یا در جمعی کوچک سخنان موهن بگوید یا فامیلش را بدون صلاحیت به کار بگمارد یا 16 میلیارد تومان از پول بیت المال را به حساب دانشگاه شخصی اش واریز کند یا ... نمی تواند با خیال آسوده سر بر بالین بگذارد چون به احتمال قوی، کسی در اداره ای سندی را رو می کند، یا فیلمی را به گروهی از دوستانش می فرستد تا در کمتر از 24 ساعت، در همه جهان منتشر شود، یا کارمند شریف بانکی که از سوء استفاده 16 میلیاردی آشفته می شود و از صفحه مربوط به تراکنش مالی آن در مانیتور عکس می گیرد و آن را منتشر می کند و ... .

اگر تا دیروز می شد رسانه ها را - که تعدادشان محدود است - با بخشنامه، سانسور، محاکمه و ... محدود کرد یا حتی به خودسانسوری واداشت، اینک نمی توان مطمئن بود که همه 46 میلیون ایرانی که متصل به تلگرام هستند، خود را مقید به محدودیت ها می کنند و خط کشی شده می نگارند و منتشر می نمایند.
همین فیلم مربوط به تافل کاندیداهای معروف، چنان در میان مردم دست به دست شد که حتی در نتیجه انتخابات نیز موثر بود و آن فرد را از مجلس دهم حذف کرد.

شبکه های اجتماعی، هر چند همانند همه پدیده های دیگر، ضعف و آفت نیز دارند ولی استفاده درست از آنها، می تواند مهم ترین عامل برای نظارت ملی و همگانی بر مسؤولانی باشد که باید بدانند هر جا که یک موبایل هوشمند وجود دارد، این امکان وجود دارد که همان جا تبدیل به محضر عموم ملت شود.
اگر فلان نماینده مجلس که در ستاد انتخاباتی خودش و در جمع هوادارانش، آن سخنان سخیف را گفت، این را می دانست که نه در یک جمع محدود که در حضور همه ملت ایران سخن می گوید، حتماً سنجیده تر سخن می گفت، همین طور است نماینده دیگری از جناح مخالف، که جوک قومیتی می گفت و نمی دانست که فیلم خنده هایش، اشکش را در خواهد آورد.

رسانه های جمعی، جهان را به "دهکده جهانی" تبدیل کردند و با گسترش شبکه های اجتماعی، همه ما در "اتاق جهانی" زندگی می کنیم. این را همه باید بدانند، به ویژه آنان که مورد توجه جامعه اند، از ورزشکاران و هنرمندان گرفته تا سیاستمداران و فعالان اجتماعی
     
  
مرد

 
کارهایی که خلاقیت را می کشد
تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید نه تنها به تحلیل نیاز دارند، بلکه باید از سوی افراد متخصص و واجد شرایط، مورد بررسی قرارگیرند تا امکان اعتبارسنجی درست آن‌ها وجود داشته باشد. در دنیای کسب‌وکار امروزی، تنها یک موضوع با ثبات بوده و آن هم تغییر است.
برخی موانع روان‌شناختی نه تنها مانع شکل‌گیری تفکر خلاق می‌شود بلکه ایده‌های خلاقانه را نیز دستخوش تغییرات اساسی می‌سازد. در این مطلب تعدادی از این موانع را مورد بررسی قرار می‌دهیم

کارهایی که موجب از بین رفتن خلاقیت می شوند

کسب‌وکارها و استارت‌آپ‌ها مدت زمان نسبتا طولانی است که بر مبنای یک الگوی کسب‌وکار مشخص کار خود را آغاز می‌کنند. راهکارهایی که به نام روش‌های موفقیت‌آمیز از آن‌ها نام برده شده و به خوبی چهارچوب‌ها و مسیرهای پیشرفت و موفقیت را تعریف کرده‌اند. در نتیجه افراد موفق در صورتی می‌توانند از قدرت خلاقیت خود به شکل درستی استفاده کنند که راهکارهایی که عملکرد درست آن‌ها در گذشته اثبات شده است را مورد توجه قرار دهند. کارآفرینان هوشمندتر می‌دانند که باید میان فرآیندهای اثبات شده و رویکردهای نوینی که با استفاده از خلاقیت خود، آن‌ها را ابداع کرده‌اند تعادلی را برقرار کنند.

مربیان کسب‌وکار بر این باور هستند که امکان برقراری تعادل میان یک رویکرد سنتی و یک رویکرد جدید برای استارت‌آپ‌ها کار سختی است. به واسطه آن‌که کارمندان یک استارت آپ، به طور ذاتی در برابر یکسری تغییرات مقاومت از خود نشان می‌دهند. راس تیلور در کتاب خود تحت عنوان: "خلاقیت در کار، مغز را انباشته کرده و ایده‌های جذاب ارائه کنید" به معرفی یکسری موانع روان‌شناختی پرداخته، که نه تنها مانع شکل‌گیری تفکر خلاق می‌شود بلکه ایده‌های خلاقانه را نیز دستخوش تغییرات اساسی می‌سازد. در این مطلب تعدادی از این موانع را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1.به کارگیری بیش از اندازه آمارها

آمارهایی که همگی نشان از ضرر و زیان‌های غیرمترقبه‌ای در سه ماه گذشته داشته‌اند، باعث می‌شوند تا مدیران شرکت‌ها، تصمیمات عجولانه‌ای اتخاذ کنند، با این امید که هزینه‌ها را تا حد امکان کاهش دهند. در حالی که اگر تحلیل‌های بیشتری انجام شود و از تفکرات خلاقانه‌ای به منظور پیدا کردن منابع درآمدزایی جدیدی استفاده شود، ضررها تا حد قابل قبولی جبران می‌شوند. اگر از آمارها و داده‌ها به شکل پالایش نشده‌ای برای تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود، بدون آن‌که علت واقعی بروز مشکلات شناسایی شده و راه‌کارهای احتمالی پیشنهاد شود، خلاقیت برای همیشه از میان خواهد رفت.

2. خوش‌بینی بیش از اندازه

برای آن‌که در کسب‌وکار خود موفق باشید باید خوش‌بین باشید. اما خوش‌بینی بیش از اندازه باعث می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت به تعویق افتاده و حتی باعث به وجود آمدن ابهام شود. کارآفرینان نباید در انتظار مشاهده شواهد مثبتی باشند که دیدگاه‌های آن‌ها را تایید می‌کند. به عبارت دقیق‌تر در تصمیم‌گیری‌ها باید واقع‌بین و در هنگام اجرا خوش‌بین باشید.

3. روش رایج انجام کارها

طبیعت ذاتی انسان‌ها به این شکل است که تصور می‌کنند همان قاعده‌ای که در ابتدای کار یاد گرفته‌اند و سال‌های متمادی است از آن استفاده کرده‌اند، درست بوده و راهکا‌رهای دیگر ممکن است آن کارایی را نداشته باشند. این تفکر بسته، مانع از آن می‌شود تا تعدادی از مردم تجربه‌های جدید را یاد بگیرند. مهم‌ترین مانعی که باعث می‌شود انسان‌ها به سراغ یادگیری تجربیات جدید متمایل نشوند، تغییر کردن است. به واسطه آن‌که، باید تجربیات گذشته خود را به کناری قرار دهند که این تغییر نگرش، از یادگیری مهارت‌های جدید به مراتب سخت‌تر است.

4. اثر تقدم و تاخر

انسان‌ها به طور ذاتی اولین و آخرین مطلبی که شنیده‌اند را به خوبی به خاطر می‌سپارند. به این پدیده در اصطلاح روانشناسی، اثر تقدم و اثر تاخر (primacy and recency effect) گفته می‌شود. زمانی که تولیدکننده‌ای محصولی را ارائه می‌کند، در اکثر مواقع آخرین محصولی که ارائه کرده را به یاد می‌آورد و از محصولی که متناسب با نیازهای مشتری است، غافل می‌شود. به طور طبیعی ما همواره اطلاعات و مسایلی که به لحاظ بازه زمانی به ما نزدیک‌تر هستند را خوب به یاد می‌آوریم. در صورتی که در بیشتر موارد این موضوع به نفع ما نیست.

5. تحت تاثیر تفکر گروهی قرار گرفتن

نتایجی که از یک تفکر گروهی حاصل می‌شود در اغلب موارد تحت تاثیر رهبر گروه قرار گرفته یا در حالت کلی‌تر از حاصل‌ضرب کوچک‌ترین مخرج مشترک تمامی اعضا به دست می‌آید. بسیاری از افراد سعی می‌کنند به جای آن‌که خود را در چالش مخالفت کردن با نظر رهبر گروه قرار دهند، نظر او و دیگر اعضا را تایید کنند. همین موضوع باعث می‌شود تا ایده‌های خلاق هیچ‌گاه به درستی ارزیابی نشده و به راحتی حذف شوند. تنوع دیدگاه‌ها در اغلب موارد تفکرات گروهی را با چالش جدی همراه می‌سازد.

6. کمترین تمایل به پذیرش ریسک

انسان‌ها همواره به دنبال به دست آوردن چیزی هستند که برایشان ارزشمند است. اگر این دیدگاه اساسی شما باشد که: "رفتار من از همان ابتدای کار باید صحیح باشد" باعث می‌شود در کارها و ایده های جدید خود ریسک نکنید. استارت‌آپ‌ها کار خود را با استناد به دو مفهوم کاملا ارزشمند "شکست سریع" و "ارائه محصولی با حداقل ویژگی‌های قابل قبول" (MVP) آغاز می‌کنند. این دو رویکرد به آن‌ها کمک می‌کند خلاقیت را به سادگی به ظهور رسانده و ریسک‌ را قبول کرده ولی به حداقل برسانند.

7. تفکر دو قطبی

شکست‌هایی که در ابتدای کار رخ می‌دهد باعث به وجود آمدن تاثیرات محافظه کارانه و منفی در تصمیم‌گیری‌های آتی می‌شود، رویکردی که در نهایت، به کسب‌کار آسیب جدی وارد می‌کند. تعدادی از انسان‌ها دوست دارند برای غلبه بر چالش‌ها از تفکر، یکی از این دو/یا (either/or) به جای تفکر خلاقانه، هردو/و (both/and) برای ارائه راه‌حل برای مشکلات استفاده کنند. در زمان رویارویی با دو تفکر متضاد، سعی کنید نکات مثبت دو طرف را استخراج کنید.

8. به وجود آمدن استرس بیش از اندازه

هر چه با مسائلی بحرانی و چالشی‌تر روبرو شوید، به همان نسبت تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید با خلاقیت کمتری همراه خواهند بود. استرس باعث می‌شود تمرکز شما از میان رفته و تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید به دور از یک تفکر منطقی باشند. در این حالت تعامل خوب، کم شده و جمع‌آوری اطلاعات به سختی امکان‌پذیر می‌شوند. در نتیجه تصمیم‌گیری‌های کوتاه مدت با شتاب و هیجان کاذب همراه خواهند بود.

9. دریافت نتایج و بازخوردها بدون تحلیل

تصمیماتی که اتخاذ می‌کنید نه تنها به تحلیل نیاز دارند، بلکه باید از سوی افراد متخصص و واجد شرایط، مورد بررسی قرارگیرند تا امکان اعتبارسنجی درست آن‌ها وجود داشته باشد. در دنیای کسب‌وکار امروزی، تنها یک موضوع با ثبات بوده و آن هم تغییر است. در دنیای کنونی حتی بهترین تصمیمات نیز باید بهینه شده و مطابق با نیازها تغییر پیدا کنند. به واسطه آن‌که محیط پیرامون و ذائقه مشتریان به طور پیوسته در حال تغییر است.

10. عدم یادگیری

در حالی که تجربه کسب کردن رویکردی اجتناب‌ناپذیر است، در مقابل یادگیری این‌گونه نیست. زمانی که نتایج به دست آمدن از تصمیم‌گیری‌ها را مورد ارزیابی قرار دهید، فرآیند یادگیری ساده‌تر می‌شود. دقیقا به همان شکلی که آمار مربوط به فروش، درک بهتری از شرایط بازار را در اختیار شما قرار می‌دهد. خلاقیت اگر با یادگیری همراه نباشد، عمر کوتاهی خواهد داشت و به شما کمکی نخواهد کرد. همواره به این نکته توجه داشته باشید که یادگیری به معنای گوش کردن مداوم و تاثیرگذار، و تفکر خلاقانه به معنای درس گرفتن از شکست‌ها و اتفاقات ناخوشایند است.
     
  
مرد

 
زن های فداکار ولی دوست نداشتنی
اگر شاغل هستید و درامد خوبی دارید کمک خرج منزل باشید اما موتور اقتصادی نباشید. مدیر اقتصاد خانواده باید مرد خانه باشد. گاهی بعضی زنها با مهربانی و فداکاری همه محصول کارشان را در اختیار خانواده قرار می دهند و هیچ توقعی ندارند اما نهایتا از این کار ضربه های بدی می خورند.
قربانی شدن یکی از بدترین بلاهایی است که زنها گاهی خودشان سر خودشان می آورند زنهای فداکاری که بسیار زحمت می کشند خودشان را فدای رفاه اطرافیان می کنند اما متاسفانه زیاد دیده و درک نمی شوند. و مهمتر اینکه محبوب و مطلوب نیستند و گاهی از این شکل زندگی ضربات بدی متحمل می شوند. ولی قبل از هر کسی باید خودشان را ملامت کنند نوع نگاه و طرز فکر و عادتهای اخلاقی خودشان مهمترین عامل در قربانی شدن ایشان است .

خدمتکار خانه نباشید

بعضی از خانم ها عادت کرده اند به شکلی وسواسی خودشان را سرگرم کارهای خانه می کنند. ، توجه بیش از حد به نظافت منزل، درس و مشق بچه ها یا ... از این زنها خدمتکارانی ساخته که وقت و حوصله ای برای دلبری و دلربایی باقی نگذاشته است. اگر چه رسیدگی به کارهای خانه بسیار خوب و موجب فراهم آمدن محیطی آرام و دلپذیر خواهد بود اما نباید زن را تبدیل به خدمتکار خانه کند. برای زن بهتر است که بیشتر خانم خانه باشد نه خدمتکار آقا.

خانم لمبروزو در کتاب روح زن می گوید :عشق مرد ارتباطی با فداکاریها و نیکوکاریهای زن ندارد و اساساً این چیزها در عالم عشق مردانه بی مفهوم است. هر چند ممکن است قدردانی، ستایش و تحسین مردان را برانگیزد.

سعی کنید کارها را بیشتر در زمانی که همسرتان نیست انجام دهید. زمانی که همسرتان در خانه است ساعاتی را کنار هم بنشینید با هم حرف بزنید و شوخی کنید یا با هم فیلم ببینید و به مهمانی بروید. حتی با هم غذا درست کنید و ... به هر حال سعی کنید با هم باشید.

معلم همسرتان نباشید

اخلاق گرایی خوب است اما اخلاق گراها گاهی به معلم های اخلاق تبدیل می شوند مخصوصا اگر تحصیلاتتان از همسرتان بیشتر است باید توجه داشته باشید که معلم همسرتان نباشید . معلم ممکن است مورد اعتماد یا مورد ستایش قرار گیرد اما مورد علاقه بودنش تضمینی نیست. معلم همسر شدن از دلبری شما می کاهد. وقتی در جایگاه همسر هستید اولویت اول دلبری و دلربایی است. رفتار خودتان را مدتی مد نظر داشته باشید مواظب باشید اهل نصیحت کردن و راهکار نشان دادن نباشید شما بانوی خانه هستید باید محبوب باشید. ممکن است مواهب شخصیتی شما زیاد باشد از آن مواهب در جای خودش استفاده کنید. یک زن مامور به تربیت شوهر نیست بلکه مسئول آرامش و محبت خانه است.

مرد زندگی نباشید

هر چند توانایی و مهارتهای زیادی داشته باشید خودتان را مرد زندگی نکنید و مسئولیتهای مردانه را به عهده نگیرید. گاهی عدم توانایی و ضعفهای اخلاقی برخی مردان به مرور از زنهای ایشان مردهای توانایی می سازد اما این کار هم موجب ظلم به زن و هم موجب تحقیر مرد است . این چنین زنها اگر چه بسیار فداکاری می کنند و در واقع خودشان را قربانی می کنند اما باز هم محبوبیت و مطلوبیت چندانی ندارند. مرد ها اصولا عاشق زنی هستند که به او تسلط داشته باشند و بتوانند از او مراقبت و حمایت کنند نه زنی که برایشان مادری می کند. اگر همسرتان شخصیت اهمال کار یا ضعیفی دارد مسئولیتهای او را مستقیما به عهده نگیرید بلکه مانند معلولی که به او یاد می دهند چطور خودش کارهای خودش را انجام دهد به او یاری برسانید که خودش مسئولیتهای خودش را انجام دهد. به جای او کار نکنید به او کمک کنید خودش کارهایش را انجام دهد. البته گاهی هم دستپاچگی و عجول بودن زنها را به دخالت در کارهای مردانه وامی دارد. بهتر است نگاه و طرز فکرتان را اصلاح کنید و در کارهای همسرتان دخالت نکنید و مزه زن بودن در کنار یک مرد را تجربه کنید.

موتور اقتصادی نباشید

اگر شاغل هستید و درامد خوبی دارید کمک خرج منزل باشید اما موتور اقتصادی نباشید. مدیر اقتصاد خانواده باید مرد خانه باشد. گاهی بعضی زنها با مهربانی و فداکاری همه محصول کارشان را در اختیار خانواده قرار می دهند و هیچ توقعی ندارند اما نهایتا از این کار ضربه های بدی می خورند. چنین زنانی بیشتر مورد طمع واقع می شوند تا مورد محبت. انتظارات اطرافیان از شما بالا می رود و یک روز متوجه می شود که دیگر نمی توانید کار نکنید و مجبورید ادامه بدهید ولی با همه فداکاریهایی که می کنید خیلی محبوبیت ندارید بلکه انتظارات زیادی که نمی توانید براورده کنید دیگران را زود از دست شما عصبانی می کند.

شما می توانید به کار دلخواهتان مشغول باشید اما حواستان باشد موتور اقتصادی خانواده نباشید. ساعات کاری شما نباید زیاد باشد و اولویت شما باید همسری و مادری باشد. پول جمع کردن و تامین مخارج خانواده وظیفه شما نیست . طوری رفتار نکنید که اگر نتوانستید به کارتان ادامه دهید به زندگی لطمه ای وارد شود یا همسرتان ناراحت شود.
     
  
صفحه  صفحه 21 از 22:  « پیشین  1  ...  19  20  21  22  پسین » 
خانه و خانواده

Journal of Family | مجله خانواده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA