ارسالها: 1095
#41
Posted: 2 Apr 2012 06:42
راه های صرفه جویی در مصرف انرژی
این همه پول پس کجا می رود ؟
پاسخ این است : ...
دور ریخته می شود ! بله. خانوارهای ایرانی ۵ برابر استاندارد انرژی مصرف میکنند بی آنکه رفاه بالا داشته باشند. صرفه جویی باعث میشود هم لذت بیشتری ببرید وهم پول کمتری بدهید.
پس با ما باشید با روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی.
صرفه جویی چیست ؟
صرفه جویی یعنی پیدا کردن روشهای نو آورانه برای استفاده بهتر از منابع محدود. بخصوص منابع تجدید ناپذیر.
صرفه جویی در مصرف آب
جدول استاندارد مصرف آب آشامیدنی بر اساس 130 لیتر برای یک نفر در روز
استحمام: 43 لیتر
دستشویی: 26 لیتر
لباسشویی: 5.17 لیتر
پخت و پز: 13 لیتر
نظافت خانه و آبیاری باغچه: 5.8 لیتر
کولر و تهویه: 5.4 لیتر
آشامیدنی و غیره: 5.4 لیتر
ظرفشویی: 13 لیتر
جمع کل: 130 لیتر
* چکه شیر ها مقدار زیادی آب بهدر میدهد. در نگاه آول کم به نظر می آید. اما چکه شیر آب می تواند یک مخزن ۱۰۰۰ لیتری را یک شبه خالی کند. هر متر مکعب آب هم حدود ۵۰۰ تومان قیمت دارد!
* عادت کنید هنگام لیف و صابون شیر آبحمام را باز نگذارید. سخت نیست. امتحان کنید.
* برای شستن ماشین جون خود نیازی نیست شیلنگ آب تمام وقت تا آخر باز باشد تا ماشین تان خیلی خیلی تمیز شود. با یک سطل اب هم همان اندازه تمیز می شود.
* چیز خیلی سخت و ژیچیده ای نیست. خودتان ببینید کجا می شود آب کمتری بهدر داد.
بهدر دادن آب = نشانه فرهنگ رشد نیافته
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#42
Posted: 20 May 2012 12:45
چرخ زندگی تان خوب می چرخد یا بد؟ آرام است یا تند؟
آیا چرخ زندگی من خوب می چرخد ؟ این سئوالی است که هر چند یک بار از خود پرسیده ایم یا شاید سئوالی باشد که از یکدیگر می پرسیم اما شاید سوال مهم تر این است که چه عواملی را باید در جواب دادن به این سئوال مدنظر داشت .این مقاله به چگونگی چرخه زندگی و حرکت آن به سمت جاده آرامش و زندگی شاد می پردازد.
الگوی چرخ زندگی
الگوی چرخ زندگی به دایره ای که به ۸ قسمت مساوی تقسیم شده است اتلاق می شود که که هر یک از این قسمت ها به بررسی یک بعد از زندگی می پردازد . مطابق شکل کار و درآمد مالی ، سلامتی، تفریح و سرگرمی ، عشق، خانواده ، یادگیری و رشد ، معنویّت ، دوستان و ارتباطات قسمت های مختلف این دایره را تشکیل می دهند.
شما به هر قسمت از زندگی تان پس از بررسی نمره ۰ نا ۱۰ را می دهید و سپس خانه های مربوط به آن را متناسب با نمره نقطه گذاری می نمایید ، پس از اتصال نقطه ها به هم چرخ زندگی خود را به دست خواهید آورد.مثلاً تصویر زیر چرخ زندگی فردی است که از لحاط مالی و رشد و یادگیری و خانواده موقعیت مناسبی دارد ولی از نظر خانواده ، عشق ، تفریح و دیگر موارد شرایط مناسبی ندارد پس خوب نچرخیدن چرخ زندگیش و نداشتن آرامش آن محتمل به نظر می رسد.
برای بررسی هر یک از موارد می توانید از سولات زیر کمک بگیرید
کار و درآمد مالی
در آمد سالیانه شما چقدر است؟ کجا زندگی می کنید؟ چقدر پول نقد دارید؟ دارایی شما چقدر است؟ اگر بخواهید به سطح مالی زندگی خود نمره دهید از ۱۰ چه نمره ای می دهید؟ آیا از شغل خود راضی هستید ؟ درآمد تان خوب است؟ چقدر جای رشد و ترقّی در شغل شما وجود دارد؟ همکاران و مشتریان شما چه کسانی هستند؟
سلامتی
آیا به بیماری مبتلا هستید؟ ورزش می کنید؟ احساس می کنید چقدر زنده می مانید؟ بدنتان را هر چند وقت چک می کنید؟ روزانه غذای خوب و میزان آب مناسب مصرف می کنید؟
خانواده
آیا می توانید به خانواده خود تکیه کنید؟ چند ساعت از روز با خانواده می گذرانید؟ آیا با آنها خود به تفریح می روید؟ برای در کنار آنها بودن مشتاقید؟ آیا به خانواده خود افتخار می کنید؟
عشق و ازدواج
از ازدواج خود راضی هستید؟ در زندگی مشترک چقدر احساس یکنواختی می کنید؟ آیا ازدواج را به عنوان نقطه درخشان و آرامش بخش در زندگی می دانید ؟ آیا کسی را دارید تا به او عشق بورزید ؟ آیا کسی عاشق شماست؟
یادگیری و رشد
آیا همیشه در حال یادگیری هستید؟ به طور متوسط در ماه چه تعداد کتاب می خوانید؟ آیا به جای خواندن کتاب زیاد تلویزیون می بینید؟ (تحقیق ها نشان می دهد که مردم به صورت متوسط روزی ۶ ساعت تلویزیون می بینند یعنی چیزی حدود یک چهارم عمرشان) آیا در زمینه علم کاری خود به روز هستید؟ آیا در حال یادگیری زبان جدید هستید؟
معنویت
چه قدر حضور خدا را در زندگی خود حس می کنید؟ چقدر به دیگران کمک می کنید ؟ آیا انسان دوستید؟ آیا همدرد دیگرانید؟
دوستان
چه تعداد دوست صمیمی دارید؟ آیا در مواقع غم دوستانی دارید؟ دوستان شما چه کسانی هستند؟ آیا در داشتن دوست تنهایید؟ چقدر از با دوستانتان بودن لذت می برید؟
تفریح و سرگرمی
چه میزان از وقتتان را به عنوان وقت آزاد و سرگرمی اختصاص می دهید ؟ تعطیلات را چگونه می گذرانید؟ به کجاها سفر کرده اید؟ برای اینکه سرگرم و شاد باشید چه کارهایی می کنید؟
نکاتی در ارتباط با چرخ زندگی که گفتن آن لازم می باشد .
۱ – متناسب بودن قسمت های مختلف چرخ زندگی به اندازه کامل بودن هر قسمت اهمیت دارد ، به بیان بهتر تناسب رشد بین قسمت های مختلف زندگی هر فرد باعث زندگی نرمال تر آن می شود.
۲ – در بررسی هر قسمت می توان به موارد میزان امنیت ، رضایتمندی ، میزان انرژی دریافتی ، موفقّیت و شکست ها و از این قبیل توجه داشت.
۳ – می توان برنامه ریزی زندگی را (کوتاه مدت یا بلند مدت ) بر اساس چرخ زندگی انجام داد.
۴ – گاهی می توان برای مدتی معّین روی قسمتی خاص از زندگی متمرکز شد . مثلا اگر قرار است برای آزمون خاصی آماده شوید بهتر است برای قسمت یادگیری و رشد وقت بیشتری را بگذارید.
۵ – میزان سوالاتی که برای یک قسمت از زندگی به کار می رود کاملاً به موقعیت اجتماعی ، فرهنگی ، خانوادگی و…. بستگی دارد مثلا ممکن است برای افراد با درآمد مالی مختلف ، نمره ۸ معناهای کاملاً متفاوتی داشته باشد یعنی فردی با درآمد ۶۰۰ هزار تومان این نمره را برای خود قائل شود ولی فرد دیگری با درآمد ۶ میلیون تومان به خود نمره ای کمتر از این را بدهد.
اکسیژن ناب آرامش ، گوارای وجود
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#43
Posted: 20 Jun 2012 18:18
تزریق عشق به زندگی!
همسرداری مهارتی است که زوجین با شناخت خصوصیات اخلاقی یکدیگر مانند حساسیتها، توانمندیها و تفاوتهای اخلاقی میتوانند به نیازهای طرف مقابل پاسخ دهند، طوری که هر دو احساس رضایت خاطر نموده و به آرامش نسبی دست یابند و این موفقیت زمانی اتفاق میافتد که به کلیدهای برقراری ارتباط با همسر خود توجه کنید. در ادامه مطلب کلیدهای برقراری ارتباط صحیح را به بانوان ارائه مینماییم و امیدواریم با بکارگیری آنها حالاتی نظیر امنیت، آرامش، دوستی و صمیمیت متقابل در زندگی زوجین برقرار شود.
سعی کنید جذاب باشید
زنانه رفتار کنید؛ با تمام دلسوزیها، مهربانیها و شفقتهای مخصوص این جنس، مردها نمیخواهند که همسرشان با آنها رفتار مردانهای داشته باشد. جذاب لباس بپوشید. اگر خانهدار هستید، تمام طول روز را با لباس خواب خود سپری نکنید. زیبا لبخند بزنید. به فکر تناسب اندام خود باشید تا برای فرزندانتان نیز مادر سالمتری باشید. حالتها و عادات ناخوشایند را در خود از بین ببرید؛ مثلا خیلی بلند نخندید، بلند حرف نزنید مثل فیل راه نروید و آه و ناله نکنید. موهای خود را شانه بزنید و هر روز چند بار این کار را انجام دهید. جذاب به نظر برسید و از او دلربایی کنید. مواظب پوست خود باشید؛ به خصوص پوست صورت. صورت شما مرکز اصلی توجه است.
از همسرتان قدردانی کنید
به تمام حق و حقوق هم احترام بگذارید. وقتی همسرتان به خانه میآید، دوان دوان به استقبالش بروید، به او لبخند بزنید و به گرمی از او استقبال کنید. طوری رفتار کنید که او باور کند از نظر زیبایی، هوش و … مقبول و دلخواه شماست. اعتماد به نفس او را تقویت کنید. به او بگویید که بهترین همسر دنیاست. با خانوادهاش ارتباط تلفنی برقرار کنید. با صداقت از او به خاطر اینکه شما را حمایت مالی میکند، تشکر کنید؛ هر چند که این کار وظیفهاش است. به خاطر داشته باشید که همسرتان نیز احساس دارد؛ بنابراین به احساساتش توجه کنید. پختن غذاهای مورد علاقهاش را یاد بگیرید. همیشه او را مطمئن کنید که چیزی برای شام در خانه هست. به سرگرمیهای او علاقه نشان دهید. به همسرتان بگویید که چقدر دوستش دارید. بگذارید او بداند به خاطر زحماتی که میکشد، قدر دانش هستید. به این ترتیب او با روحیه بهتری به محل کارش میرود.
این کارها را انجام ندهید
به محض ورود همسرتان به خانه، با انواع مشکلات به استقبال او نروید. بگذارید کمی خستگی در کند. هرگز از او نپرسید به چه چیزی فکر میکند؟ از غرولند کردن، به خصوص نق زدنهای بیدلیل خودداری کنید. راجع به همسرتان با هر کسی که برخورد میکنید، حرف نزنید. برای حل مشکلات و مسائل مربوط به زناشویی خود بهتر است از مشاور کمک بگیرید. هرگز به او نگویید «داری منو عصبانی میکنی» یا «این کارت اعصابم را خرد میکند.» خشم، عصبانیت و ناراحتی خود را به شکل عملی نشان دهید، نه با کلام. اگر همسرتان در انجام کاری ناتوانتر از شماست و شما بسیار بهتر از او میتوانید آن کار را انجام دهید، از انجام آن در کنار او خودداری کنید. سعی کنید به خاطر چیزهای کوچک و کماهمیت عصبانی نشوید. هرگز از او پیش دوستان و نزدیکانتان بدگویی نکنید. روزی که آنها دیگر با شما موافق نباشند، بابت این مساله تاوان سنگینی پرداخت خواهید کرد. بدون هماهنگی با همسرتان خانه را برای ساعتهای طولانی ترک نکنید. وقتی که خواب آلوده و خسته است راجع به چیزهای بسیار مهم با او حرف نزنید. بحثهای حقیقی را به زمان مناسبتری موکول کنید. سعی کنید بیش از حد به خرید نروید و بخشی از پولهایتان را پسانداز کنید. اگر از روابط زناشویی خود با همسرتان راضی نیستید، این موضوع را با او در میان بگذارید. اجازه ندهید مسائل کوچک با گذشت زمان بزرگتر، حادتر و لاینحلتر شوند. هرگز همسر خود را با سایر مردها و همسران دوستان خود مقایسه نکنید. این کار بسیار مخرب است و زندگی مشترکتان را ویران میکند.
منطقی و عاطفی باشید
خانه را تمیز نگاه دارید؛ دستکم در حدی که او انتظار دارد. گاهی اوقات کارهای بسیار ساده خانه را به او بدهید که انجام دهد و سپس به خاطر آن از او تشکر کنید. این کار او را تشویق میکند تا در انجام کارها و کمک به شما مصممتر شود. وقتی که در حال صحبت راجع به موضوعی خستهکننده با شماست، به حرفهایش گوش دهید و یا لااقل وانمود کنید که کاملا گوش میدهید. گاهی اوقات با پرسیدن یک سوال، علاقه خود را به شنیدن ادامه حرفهایش نشان دهید. اگر سرحال نباشد، به او فرصت دهید تا از لاک خود بیرون آید. به هنگام ناراحتیهایش به او امید بدهید. اگر عصبانی شد، بگذارید با فریاد کشیدن خود را خالی کند. وقتی که کاملا آرام گرفت، شما میتوانید حرفهایتان را به او بگویید. گاهی اوقات با دادن یک هدیه کوچک او را متعجب کنید. حتی اگر هدیه شما چیزی باشد که او واقعا نیاز دارد. در روابط خصوصیتان اوقات خوشی را با او سپری کنید. گاهی اوقات یک بعدازظهر عاشقانه را بدون حضور بچهها با او سپری کنید. اگر گاهی اوقات ناهار همسرتان را شما تهیه کرده و به او میدهید تا در محل کارش بخورد، میتوانید یک پیغام عاشقانه یا یک بیت شعر زیبا نیز در کنارش بگذارید. اگر ناهار او را خودتان تهیه نمیکنید، چنین پیغامی را به شکلی دیگر به او برسانید؛ مثلا در جیب کت یا لباس یا در داشبورد ماشینش بگذارید. با مادر همسرتان نیز به اندازه مادر خودتان مهربان باشید.
به فکر شادی همسرتان باشید
اجازه دهید گاهی اوقات بدون احساس شرمندگی یا عذاب وجدان با دوستانش خوش بگذارند؛ به خصوص اگر دوستانش مردان خوبی باشند. هر خواستهای که از او دارید، بدون رودربایستی به او بگویید و صبر نکنید او خواستههای شما را حدس بزند. باید تمرین کنید روابط عاطفی خوبی با هم داشته باشید. با هم شوخی کنید. اگر ذاتا شوخطبع نیستید، از برخی کتابها و اینترنت استفاده کنید و تعدادی جوک با مزه یاد بگیرید. از زمان عاقلانه استفاده کنید. اگر خانهدار هستید، سعی کنید همواره روابط اجتماعی و فعال خود را حفظ کنید. این کار باعث شادی شما میشود و این شادی به همسرتان نیز انتقال مییابد. تمام این کارها را بدون هیچگونه انتظار چشمداشتی انجام دهید تا از نتایج آن در زندگی بهرهمند شوید. زن و شوهر باید بسیار منطقی و معقول راجع به آنچه دوست دارند و آنچه که دوست ندارند، راجع به خواستههایشان و بسیاری چیزهای دیگر با هم صحبت کنند. طوری با او حرف نزنید که گویی نوکر و خدمتکار شماست! گاهی اوقات با همسرتان یک مسابقه بگذارید و طوری وانمود کنید که او پیروز است؛ حتی اگر حقیقتا هم اینگونه نباشد. لباسهایش را مرتب بشویید و اتو کنید تا همیشه با طراوت و تمیز به نظر برسد. او را تشویق به انجام کارهای خوب کنید.
عجله نکنید و صبر داشته باشید
از خدا بخواهید که به شما قدرت بیشتری بدهد و پایههای عشق و زندگیتان را تقویت کند. از او بخواهید که احساس بین شما و همسرتان را روز به روز افزایش دهد. با آنچه که دارید، خوشبختی را حس کنید. هیچکس و هیچ وضعیتی مطلق نیست. اگر در پی کمال هستید، باید صبور باشید. به خدا توکل کنید، خدا را دوست داشته باشید و رابطه خود را با خدا بهتر و عاشقانهتر کنید و به خاطر داشته باشید که خدا نیز شما را دوست دارد. وقتی خدا شما را دوست بدارد، تمام کائنات شما را دوست خواهند داشت. ناملایمات را صبورانهتر تحمل کنید و بیتابی نکنید. به نیازهای همسرتان توجه کنید. یکدندگی و لجبازی نکنید و بالاخره طوری رفتار کنید که گویی همسرتان یک سوپرمن واقعی است.
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 6216
#44
Posted: 24 Jun 2012 07:43
راه های کاهش بوی عرق
بهترین راه برای مبارزه با بوی عرق بدن، جلوگیری از ایجاد آن است. رعایت بهداشت شخصی مثل استحمام روزانه، شستن لباس ها و استفاده از مواد ضد تعریق و خوشبو کننده در زیر بغل و تمیز نگه داشتن پاها و جوراب و کفش در جلوگیری از این بوی نامطلوب تأثیر بسزایی دارد.
عرق کردن در این شرایط طبیعی است: هنگام ورزش یا کار کردن شدید، در هوای گرم، هنگام عصبانیت یا داشتن استرس. ولی عرق کردن بیش از حد در هر حالتی (هیپرهیدروزیس) مثلا حتی در هوای خنک، نشان دهنده ی وجود یک مشکل در بدن است و باید به پزشک مراجعه کرد.
خود عرق به تنهایی معمولا مشکلی ایجاد نمی کند، ولی بوی ناشی از آن مشکل زاست که بیشتر مواقع با استفاده از مواد ضد تعریق و خوشبوکننده (مثل مام های جامد) و حمام کردن مرتب و تمیز نگه داشتن لباس ها، برطرف می شود.
عرق کردن باعث حفظ دمای مطلوب بدن و خنک نگه داشتن آن، مرطوب کردن پوست، و حفظ تعادل مایعات و الکترولیت ها و مواد شیمیایی در بدن مثل سدیم و کلسیم می شود. پس خود عمل تعریق برای بدن ضروری و مفید است.
اما بعد از این که عرق از پوست خارج شد، باکتری های موجود در روی پوست، شروع به تجزیه مواد آن می کنند و باعث ایجاد بوی بدی می شوند. استفاده از مواد ضد تعریق و خوشبوکننده باعث کاهش ترشح عرق و حذف بوی بد آن می شوند.
اگر به طور غیرعادی و در هر حالتی، بیش از حد عرق می کنید، حتماً نزد پزشک بروید تا علت مشکل شما را تشخیص دهد و درمان کند
راه های کاهش بوی بد عرق
1- به طور مرتب حمام کنید. با این کار تعداد باکتری هایی را که روی پوست هستند کم می کنید.
2- لباس های نخی و نازک و گشاد بپوشید. با این کار پوست شما به راحتی نفس می کشد و کمتر عرق می کنید. اگر هم عرق کنید، عرقتان زود خشک می شود.
3- از مواد ضد تعریق استفاده کنید. بعد از بیرون آمدن از حمام و خشک کردن خودتان، مواد ضد تعریق و خوشبوکننده (خصوصاً مام های صابونی یا جامد) را به زیر بغل خود بمالید. به یاد داشته باشید که این کار را بلافاصله بعد از استحمام باید انجام دهید. در غیر این صورت اگر مدتی بگذرد و عرق کنید، سپس مام بزنید دیگر فایده ای ندارد و عرق شما بو خواهد گرفت. استفاده از این مواد بدون استحمام، فایده ای ندارد.
همچنین می توانید قبل از خوابیدن در شب، حمام کنید. سپس بعد از خشک کردن زیر بغل خود با حوله، مام را به زیر بغل خود بمالید. با این کار وقتی شما می خوابید، دیگر عرق نمی کنید و مام بهتر می تواند تأثیر خود را داشته باشد.
4- استفاده از مواد خوشبوکننده به تنهایی مثل اسپری ها در کاهش بوی عرق تأثیری ندارد، چون فقط آن را تا مدتی مخفی می کند، ولی مواد ضد تعریق، عرق کردن را کم می کنند. بیشتر مواد ضد تعریق، خوشبو هم هستند.
5- مراقب غذاهایی که می خورید باشید. اگر خوراکی یا نوشیدنی باعث می شود بیش از حد طبیعی عرق کنید یا عرق شما بو دهد، آن را مصرف نکنید مثل نوشیدنی های کافئین دار (قهوه و کولا) و سیر و پیاز خام.
6- لباس های عرقی و بودار خود را هر روز عوض کنید و بشویید. در غیر این صورت نکات بالا تأثیری در کاهش بوی عرق نخواهند داشت.
7- زیر بغل خود را خشک و تمیز نگه دارید. میکروب های مولد بو به سختی در محیط خشک فعالیت می کنند.
لباس های نخی و نازک و گشاد بپوشید. با این کار پوست شما به راحتی نفس می کشد و کمتر عرق می کنید
8- بعد از ورزش کردن، لباس و بدن خود را بشویید.
9- بعد از آمدن از محل کار یا مدرسه، جوراب و پاهای خود را بشویید و اگر لباستان بوی عرق می دهد، دیگر آن را نپوشید تا بشویید.
10- بعضی وقت ها، مصرف غذاهای چرب و مواد غذایی با بوی تند مثل پیاز، سیر و ادویه کاری می توانند از منافذ پوستی به بیرون ترشح شوند و بوی بدی ایجاد کنند.
11- موهای زیر بغل خود را به طور مرتب تمیز کنید. با این کار از تجمع باکتری ها در زیر بغل و ایجاد بوی بد جلوگیری خواهید کرد.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#45
Posted: 29 Aug 2012 16:30
آداب غذا خوردن و رستوران رفتن
یکی از مهمترین رفتارها، آداب غذا خوردن است که در تمامی روابط فردی تا روابط دیپلماتیک مهم و ضروری بوده و مورد قضاوت قرار میگیرد. بدون شک غذا خوردن حتی در یک میهمانی ساده، معیار بسیار مهمی برای قضاوت در رابطه با شخصیت فردی و اجتماعی یک انسان است.
فیدیلیو: امروزه در دنیا، روابط اجتماعی یکی از اصول و شرایط پیشرفت در هر زمینهای میباشد. برخورداری از روابط صحیح، رعایت اصول ادب و نزاکت اجتماعی، آداب غذا خوردن، ارتباط کلامی و حتی راه رفتن، خندیدن و بسیاری از رفتارهای روزانه نه تنها برای فرد و مجموعه ارزش به حساب می آید بلکه توجه به آن ضروری و واجب نیز هست.
یکی از مهمترین رفتارها، آداب غذا خوردن است که در تمامی روابط فردی تا روابط دیپلماتیک مهم و ضروری بوده و مورد قضاوت قرار میگیرد. بدون شک غذا خوردن حتی در یک میهمانی ساده، معیار بسیار مهمی برای قضاوت در رابطه با شخصیت فردی و اجتماعی یک انسان است. آیا تا بحال از غذا خوردن فردی، در مورد او را قضاوت کردهاید؟ مخصوصاً وقتی بار اول بیرون میروید!
روانشناسان از نحوۀ غذا خوردن یک فرد به زوایای شخصیت وی پی میبرند و آن را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند. پس بهتر است هر فرد در هر جایگاه و مقامی، آداب صحیح غذا خوردن را بداند و آن را رعایت کند.
بهتر دیدم، این هفته مطالبی را در باب آداب غذا خوردن برایتان جمعآوری کنم و آنهایی را که اهمیت بیشتری دارند را با یکدیگر مرور کنیم. برخی از نکاتی که ذکر خواهد شد، هنگام صرف غذا خوردن در رستوران بکار گرفته میشوند که عبارتند از:
- در زمان ورود به رستوران ابتدا میزبان برای راهنمایی وارد رستوران میشود. میزبان باید درب رستوران را برای میهمان باز نگه دارد.
-در رستورانهای خاص، راهنمایی انتخاب صندلی با میزبان است. اگر میهمان فرد مهمی باشد باید وی سمت راست خانم میزبان و همسرش سمت راست میزبان آقا نشانده شود.
- بهتر است آقا و خانم میزبان (دعوتکنندگان ضیافت) در دو انتهای میز غذا خوری و یا در وسط میز روبروی یکدیگر بنشینند.
- به طور کلی باید نحوه نشستن مهمانان طوری ترتیب داده شود که هیچ دو مرد و دو زنی کنار یکدیگر قرار نگیرند.
- زوج متأهل باید روبروی یکدیگر و زوج نامزد کنار یکدیگر بنشینند.
- بهتر است گروههای سنی در کنار یکدیگر بنشینند به طوری که بزرگترها در رأس میز و جوانترها سمت دیگر حضور یابند.
- اگر تعداد میهمانان کم است، میزبان باید دستور غذا را از میهمانان گرفته به پیشخدمت انتقال دهد و سپس مخلفات بیشتری سفارش دهد.
- غذا باید در جهت خلاف عقربههای ساعت و از سمت چپ افراد سرو شده و ظروف غذا از سمت راست میهمانان جمع آوری شود.
- دستمال سفره، هنگام آغاز صرف غذا باید روی زانو قرار داده شود و تا انتهای صرف غذا باید همانجا باقی بماند. از دستمال سفره باید تنها برای تمیز کردن مختصر دهان استفاده کرد نه صورت یا پیشانی
- اگر خواستید صندلی خود را برای مدت کوتاهی ترک نمایید باید دستمال سفره را روی صندلی خود قرار دهید تا دیگران و پیشخدمت متوجه بازگشت شما شوند. هنگام پایان یافتن صرف غذا باید دستمال سفره را به طور مرتب روی میز و سمت راست بشقاب خود قرار دهید. (آن را تا یا مچاله نکنید)
- پیش از آنکه میزبان شروع به صرف غذا نکرده و یا اجازه صرف غذا را نداده نباید شروع به غذا خوردن نمایید.
- در حین صرف غذا نباید میز غذا را ترک کنید مگر در موارد اضطراری مانند رفتن به دستشویی و یا داشتن حالت تهوع، در این هنگام عذرخواهی کنید و میز را ترک نمایید.
- اگر از روی میز چیزی خواستید که دستتان به آن نمیرسید سعی نکنید خودتان آن را بردارید بلکه از فردی که به آن نزدیک است بخواهید که آن را به شما بدهد.
- هنگامی که غذا خوردنتان پایان یافت هیچ گاه بشقابتان را به سمت جلو هل ندهید، این عمل خلاف آداب تشریفات است.
- برای بریدن و خرد کردن غذا، چنگال را با دست چپ و کارد را با دست راست گرفته و سپس با چنگال آن چیزی را که میخواهید ببرید محکم نگاه داشته و آن را با کارد ببرید، سپس چنگال را به دست راست منتقل کرده و میل کنید.
- بر روی صندلی راست و مستقیم بنشینید، هیچگاه به جلو و یا عقب خم نشوید.
- در هنگام صرف غذا مشغول محاورههای دلنشین و مطبوع باشید و از موضوعات بحث انگیز پرهیز کنید.
- اگر تکههایی از غذا میان دندانهایتان گیر کرد با عذرخواهی میز را ترک کرده به دستشویی بروید و آن را خارج کنید.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#46
Posted: 29 Aug 2012 16:30
- آرام و با حوصله غذا بخورید، غذا خوردن شتابزده بیحرمتی به میزبان میباشد.
- لقمه های کوچک برداشته و با دهان بسته غذای خود را بجوید. با دهان باز غذا را نجوید و یا با دهان پر صحبت نکنید.
- هیچگاه پیش از چشیدن غذا به آن ادویه اضافه نکنید. این عمل بیاحترامی به میزبان و آشپز میباشد.
- هرگز سر میز سیگار نکشید.
- هنگامی که از غذا خوردن فارغ شدید، دستتان را روی زانو و یا میز (مچ دست روی لبه میز) قرار دهید. هنگام صرف غذا آرنج خود را روی میز قرار ندهید.
- هنگامی که در رستوران مهمان هستید، هیچگاه باقیماندۀ غذایتان را به خانه نبرید.
- زمانی که میهمان هستید برای سفارش غذا سعی کنید از گرانترین غذا به خاطر رعایت صرفهجویی برای میزبان و از ارزانترین غذا برای رعایت احترام خود استفاده نکنید.
- در رستوران بهتر است غذایی سفارش دهید که صرف آن با کارد و چنگال مقدور باشد. غذاهایی که باید با دست خورده شوند را به موقعیتهای غیر رسمی اختصاص دهید.
- برای پر کردن قاشق سوپ خوری آن را به سمت بالای بشقاب حرکت دهید.- اگر سوپ داغ بود برای خنک کردن به آن ندمید بلکه صبر کنید تا خودش خنک گردد.
- چای را نیز برای خنک شدن در نعلبکی نریزید.
- توجه داشته باشید که قاشق سوپ خوری گرد و قاشق غذاخوری بیضی شکل است.
- هنگام صرف سوپ، پهلوی قاشقتان را به دهان برده و از پهلوی قاشق سوپ را اندک اندک بنوشید (هورت نکشید).
- سعی کنید قاشق یا چنگال به دندانهایتان نخورد و صدا ندهد.
- هنگام سفارش غذا در رستوران، اگر از نوع و محتویات غذای مورد نظر آگاهی نداشتید از پیشخدمت کمک بخواهید.
-برای خارج کردن استخوان و یا غضروف غذا از دهان، از قاشق و یا چنگال کمک بگیرید (نه با دست) و آن را گوشه بشقاب خود قرار دهید.
- غذاهایی را که شما مجاز هستید با دست بخورید عبارتند از: تکه نان، بلال، گوشت دنده ها، صدف و خرچنگ خوراکی، مرغ سوخاری، ساندویچ، میوههای کوچک، شیرینی، سیب زمینی سرخ کرده، چیپس و پیتزا
- اگر نمیدانستید چگونه باید غذایی را میل کنید بهتر است به دیگران نگاه کنید. - کارد، چنگال و قاشقی را که استفاده کردهاید مجدداً روی میز قرار ندهید بلکه آنها را روی بشقاب بگذارید.
- هنگام صرف غذا خم نشوید و صورت خود را به سمت غذا نبرید بلکه غذا را توسط قاشق و چنگال به سمت دهان خود ببرید.
- اگر قاشق و یا کارد و چنگال شما به زمین افتاد آن را بردارید به پیشخدمت بدهید و تمیز آن را درخواست کنید.
- هرگاه چیزی را سهواً روی لباس میهمان دیگری ریختید با خونسردی از وی عذر خواهی کرده و بگذارید خود فرد و یا پیشخدمت آن را تمیز کند خودتان اقدام به تمیز کردن لباس فرد نکنید.
- اگر میهمانی از شما درخواست نمک و یا فلفل نمود، هر دو را به وی بدهید حتی اگر میهمان تنها یکی از این دو را درخواست کرده باشد.
- پیش از نوشیدن مایعات، لبهای خود را با دستمال پاک کنید تا جای لک چربی روی لیوان شما نمایان نگردد.
- هنگام نوشیدن آب یا مایعات دیگر سعی کنید لب بالای خود را داخل مایع نگه دارید، این عمل باعث می شود هوای اضافی همراه مایع داخل گلو نشده که صدا دهد.
- از واژه های «متشکرم» و «لطفاً» در سر میز غذا بسیار استفاده کنید.
- اگر حشره، تار مو و یا هر چیز دیگری را در غذای خود یافتید آن را اعلام نکنید بلکه مخفیانه آن را از غذایتان خارج کنید و یا آهسته به پیشخدمت نشان داده و دستور تعویض غذا دهید.
- همیشه در انتهای صرف غذا، از میزبان و یا آشپز تشکر کرده و از غذا تعریف کنید، حتی اگر غذا زیاد هم خوشایند نبود باز تشکر کنید. لازم نیست دروغ بگوئید، بلکه می توانید مثلاً از سس غذا تعریف کنید.
- هنگام صرف غذا خود را نخارانید و بینی خود را تمیز نکنید. هرگاه خواستید عطسه و یا سرفه کنید حتماً جلوی دهان و بینی خود را با دستمال بگیرید.
- سعی کنید رومیزی را تا انتهای صرف غذا تمیز نگاه دارید.- هنگامی که صرف غذایتان پایان یافت، کارد و چنگال خود را به صورت موازی در سمت راست روی بشقاب قرار دهید. اگر خواستید میز را برای مدت کوتاهی ترک کنید و یا غذای شما نیمه تمام بود، باید کارد و چنگال را به صورت ضربدری روی بشقاب قرار دهید تا دیگران و پیشخدمت مطلع گردند که شما باز خواهید گشت.
- فراموش نکنید در رستوران و به طور کلی فضاهای سربسته نباید کلاه و دستکش بپوشید.در پایان، ابتدا از میزبان تشکر نموده سپس اجازه رفتن بگیرید. در موقع خروج همهمه نکنید، بلکه با متانت و آهسته رستوران را ترک کنید. جابجایی صندلی ها و اشیاء دیگر را به عهده پیشخدمت ها بگذارید.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 85
#47
Posted: 22 Sep 2012 19:32
آیا کودکمان برای رفتـن به مدرسـه آمـاده است؟
با رسیدن اولین روز ماه مهر و فصل بازگشایی مدارس، پدر و مادرها سعی در آماده کردن فرزندانشان برای فرستادنشان به مدرسه اند. محیطی که مسلما از جهات مختلف با محیط خانه تفاوت هایی دارد ...
جام جم : همه ما از اولین باری که مدرسه رفتیم خاطراتی داریم. بعضی از ما با علاقه پا به مدرسه گذاشتهایم و بعضی دیگر با نگرانی و ترس از جدا شدن از خانوادهمان! شاید به همین علت است که تلاش میکنیم برای فرزندانمان از این روز خاطرهای خوش به جا بماند. بعضی متخصصان معتقدند اگر کودک آماده رفتن به مدرسه باشد، نه تنها با علاقه پا به مدرسه میگذارد بلکه از این روز و روزهای دیگر مدرسه خاطرهای خوش برایش به جا خواهد ماند. ممکن است بپرسید از کجا بفهمیم کودکمان آماده مدرسه رفتن است؟ و برای آماده شدنش چه کنیم؟ این موضوعی است که در این مقاله تقدیم شما دوستان خواهد شد.
نه تنها مدرسه بلکه قدم گذاشتن در هر مکان جدیدی میتواند برای انسان اضطراب آور باشد. اگر بعد از یک یا چندروز کودک از مدرسه رفتن لذت ببرد، ممکن است دیگر ترسی از آن نداشته باشد اما اگر از آن لذت نبرد به احتمال زیاد احساس طردشدگی خواهد کرد و دوری از والدین برایش بیشتر از قبل نگران کننده و ترس آور خواهد شد. با آماده ساختن کامل کودک برای مدرسه، میتوانید بیشترین شانس ممکن را برای لذت بردن از مدرسه به او بدهید. در ضمن برای اینکه کودک شما از وقتی که در مدرسه میگذراند سود ببرد، باید مهارتهای پایهای معینی را قبلاً به دست آورده باشد.
متخصصان معتقدند داشتن گروهی از مهارتها میتواند کودک را برای ورود به مدرسه آماده کند.
مهارتهایی که شما باید سعی کنید کودکتان قبل از ورود به مدرسه آنها را به دست آورد بدین شرح است:
مدرسه یک محیط اجتماعی است. بنابر این کودکی که میخواهد به مدرسه برود باید یک سری مهارتهای اجتماعی را داشته باشد مثلا لازم است بتواند در کارهای کوچک منزل کمک کند و وظایف ساده را به انجام برساند. این کودک توانایی مشارکت را دارد. هنگام بازی با گروه کوچکی از دوستانش کاملاً احساس راحتی میکند. میتواند کارهای شخصی خود مثل شستن و خشک کردن دستهایش را انجام دهد. وقتی یک فعالیت جدید پیشنهاد میشود آمادگی مشارکت در آن را دارد. وقتی به او دستورالعمل انجام کاری را میدهید با خوشحالی از آن پیروی میکند.
در ضمن کودک باید یک سری مهارتهای جسمانی را داشته باشد تا بتواند از پس کارهای شخصی خود در هر محیطی که والدینش حضور ندارند بر بیاید. مثلا لازم است از عهده بستن دکمهها، زیپها و بند کفشهایش بر آید. او باید بتواند بازیهایی که با انگشت انجام میشود انجام دهد، مثلا چیزی را با قیچی ببرد، در ضمن لازم است بتواند سایر کارهای کوچک را که نیازمند مهارت دستها است انجام دهد. مثلا بتواند یک توپ را بگیرد و پرتاب کند. بتواند با هر پا چند قدم بجهد. ( لی لی کند) بتواند دست چپ خود را از روی سر به شانه سمت راست برساند و برعکس. چنین کودکی نباید بدون دلیل بی قرار یا بی تفاوت شود.
علاوه بر مهارتهای اجتماعی و جسمی کودک باید یک سری مهارتهای ذهنی هم داشته باشد. مثلا بتواند راجع به واقعهای که اخیراً رخ داده است به طور قابل فهم و تا حدی روان صحبت کند. از داستانها لذت ببرد و بتواند بدون ورجه وورجه کردن زیاد به آنها گوش دهد. کودک باید رنگها را بشناسد و نام آنها را بداند. در ضمن باید نام خانوادگی، نشانی و شماره تلفن منزل خود را نیز یاد بگیرد. لازم است از نظر تلفظ لغات، ادای کلمات و ساختن جملات نسبتاً روان باشد. تعدادی شعر و آواز کودکان را حفظ کرده باشد. کودکی که آماده مدرسه رفتن است به خواندن تمایل دارد و به کتابها و سایر مطالب خواندنی علاقه نشان میدهد. البته اگر فقط به داستانهای مصور علاقه داشته باشد نیز کافی است. اما باید بتواند داستانهای مورد علاقهاش را به صورت کلی به یاد آورد.
آماده و علاقمند
ممکن است بگویید کودکتان همه این مهارتها را دارد اما علاقهای به مدرسه رفتن نشان نمیدهد. اینجاست که نقش علاقهمند کردن شما پر رنگ میشود. البته باید بدانیم که چگونه به کودک خود کمک کنیم مدرسه را دوست داشته باشد. قسمت اعظم سالهای خردسالی کودک شما در منزل گذشته و اکثر علایق او محدود به نزدیکی یا داخل منزل است او هیچ دیدی نسبت به مدرسه ندارد مگر اینکه شما او را با مدرسه آشنا کرده باشید. یکی از راههای تشویق کودکتان به حداکثر بهره برداری از تمامی فرصتهای یادگیری موجود در مدرسه، افزایش علاقه او به خود مدرسه است. راههای سادهای برای تقویت نگرش مثبت نسبت به مدرسه وجود دارد.
به کودک نشان دهید که مدرسه یک فرصت تازه برای شناختن دنیا و یاد گرفتن چیزهای تازه است. البته مدرسه به آنها این فرصت را میدهد که با دوستان تازهای هم آشنا شوند و بازیهای تازهای یاد بگیرند. با این حال به کودک بفهمانید که مدرسه تنها جای دوست پیدا کردن و بازی نیست. بعضی از بچهها فقط به بازی علاقه نشان میدهند. اینگونه بچهها مدرسه را تا جایی که فقط برای بازی کردن باشد دوست دارند ولی همین که به کلاسهای بالاتر میروند از مدرسه بدشان میآید. این کودکان لازم است که بدانند بازی در کنار یادگیری علم در مدرسه است و نه تمام آن! این کودکان را باید از قبل با مسئولیتهایی در حد سن و سالشان آشنا کرد. واداشتن کودک به انجام کارهای ساده، مسئولیت دادن به او، تکیه بر بازیهای تخیلی و خلاق، و دادن تکالیف ساده یادگیری و حافظهای به کودکتان کمک میکند مدرسه را خیلی بیشتر دوست داشته باشد و در آنجا شکوفا شود.
خاطرات خوب بگویید
علاوه بر همه اینها نگرش خود شما به یادگیری، آموزش و مطالعه تأثیر شگرفی بر نگرش کودک شما به مدرسه، دروس مختلف و آموزگاران دارد. اگر میخواهید کودکتان از مدرسه لذت ببرد و حداکثر استفاده را از آن بکند، داشتن یک نگرش مثبت کاملاً ضروری است. اگر شما از جو احساسی مدرسه و آموزگار و نوع انضباط حاکم بر مدرسه بد گویی کرده باشید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان به مدرسه علاقهمند شود. بنابر این اگر هم تجربه خوبی از مدرسه نداشتهاید آن را در برابر فرزندتان باز گو نکنید و یا دست کم نکات مثبت سازگاریتان را بیان کنید تا او آرامش خاطر پیدا کند. میتوانید از تجربیات خوب زمان تحصیلتان برای کودک بگویید تا از مدرسه تصویر مثبتی در ذهنش بسازد.
علاوه بر این متخصصان معتقدند آموزگارانی که با شاگردان خود رابطه خوبی دارند و از انضباط بدون تبعیض و همراه با دموکراسی استفاده میکنند، شاگردان خود را به دوست داشتن مدرسه تشویق میکنند. بنابراین اگر در انتخاب مدرسه و آموزگار فرزندتان وسواس به خرج دهید تا معلمان خوبی برای او فراهم کنید، به آماده شدن فرزندتان برای روزهای آتی کمک کرده اید.
جدایی را تمرین کنید
آمادگی جدا شدن، چه قبل از مدرسه و چه بعد از مدرسه، باید بین پدر و مادر و کودک ایجاد شود. یعنی پدر و مادر با آموختن مهارتهایی به فرزندشان این اعتماد به نفس را در او ایجاد کنند که کودک بتواند ساعاتی دور از والدین باشد و این تجربه را کسب کند که عدم حضور یا خروج آنها از خانه برای ساعاتی، نه تنها اتفاقی ایجاد نمیکند. به همین دلیل روانشناسان توصیه میکنند که باید کودک را قبل از سنین ورود به مدرسه در زمانهایی کوتاه به مراقب جدید یا مهدکودک بسپارید یا به بهانه خرید برای مدت کوتاهی بیرون بروید تا کودک تنهایی و جدایی از مادر را تجربه کند. آنها میگویند احتمالاً رفتن به مهد کودک و آمادگی، سازگاری با مدرسه را آسانتر میکند. مسلماً کودکانی که از نظر جسمی و فکری آگاهی برای مدرسه رفتن را پیدا کردهاند نگرش مطلوبتری نسبت به مدرسه دارند تا کودکانی که هیچگونه آمادگی برای کلاسهای نخست خود ندارند. اگر تمایلی برای فرستادن کودکتان به مهد کودک ندارید، با روشهای دیگر جدایی از کودک را تمرین کنید. از طرفی، اجازه دهید تا کودک شما بداند که میفهمید چقدر سخت است که انسان از کسی که تا این حد دوستش دارد جدا شود.
خداحافظی کنید
هنگام ترک کودک او را ببوسید و نوازش کنید و با خوشرویی از او خداحافظی کنید. البته مراسم خداحافظی و ترک کودک را خیلی طولانی نکنید. بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چند بار برنگردید اما پس از بردن کودک به مهد یا مدرسه مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا دانشآموزان تنها بگذارید و به خانه برگردید. در عین حال، فراموش نکنید که دزدکی و یواشکی ترک کردن کودک بزرگترین اشتباه است.
کودک را از شرایطی که ایجاد نگرانی میکند، دور کنید و بدانید که با برخورد آرام، منطقی و خالی از ترس شما با مدرسه، کودک شما نیز با آرامش بیشتری موقعیت جدید را میپذیرد. در عین حال، یادگیری را امری شیرین و لذتبخش نشان دهید. پدر و مادری که با فراگرفتن چیزی جدید شاد و خوشحال میشوند و این شادی را در محیط خانه نشان میدهند در واقع به کودک میآموزند که یادگیری و کشف همه را خوشحال میکند و اصولا امری جذاب و خوشایند است. توجه داشته باشید که برای ایجاد عادت مطالعه در کودک هیچ چیزی موثرتر از وجود پدر و مادری نیست که در حضور و همراه با کودک مطالعه میکنند و مطالعه را امری لذتبخش نشان میدهند. با کودکانتان صحبت کنید و به صحبتهای آنها گوش دهید. برای کودک قصه بخوانید و در مورد آن به گفتوگوی دوطرفه بنشینید. با این کار مهارت کودکتان را در نشستن، گوش دادن، صحبت کردن و دقت و تمرکز افزایش میدهید.
تایم لاین راهنمای والدین دانش آموزان پیش دبستانی و اول دبستانی :
- از یک ماه تا یک هفته پیش از آغاز کار مدرسه، زمانی را به حرف زدن با کودک تان در باره ی مدرسه اختصاص دهید.
- چند ساعتی، جدایی از هم را تجربه کنید.
- داستانهایی در زمینه ی نخستین روز مدرسه، برای کودک تان بخوانید.
- برای خرید پیش از ورود به مدرسه، برنامه ریزی کنید.
- وسایلی را که کودک تان به آنها در مدرسه نیاز خواهد داشت، بخرید یا تهیه کنید.
- به کودک تان اجازه بدهید ظرف غذا، کوله پشتی و دیگر لوازم خود را برای نخستین روز مدرسه، خودش انتخاب کند.
- لوازمی را که کودک تان به آنها در خانه نیاز خواهد داشت، بخرید.
- نام کودک تان را روی همه ی لوازم او اعم از ظرف غذا، مداد و دفتر و مدادرنگی و... بنویسید یا بچسبانید. نام کودک تان را بر لباسهایی که احتمال دارد در طول روز در بیاورد و وسایلی مانند پیشانی بند، کلاه و دستکشها با برچسب بدوزید یا با جوهرهای ماندگار بنویسید.
- به کودک تان موارد امنیتی مهم را آموزش دهید و اطمینان پیدا کنید که آنها را به خوبی میفهمد و به خاطر میسپرد.
یک هفته پیش از گشایش مدرسهها :
- قوانین مدرسه را با فرزندتان بخوانید و مرور کنید.
- اطمینان حاصل کنید که همه فرمهای مدرسه کاملاند و به مدرسه تحویل داده شده اند.
- به فرزندتان بیاموزید که چگونه در کلاس درس رفتار کند و به آموزگار سلام بدهد.
- اگر کودک شما پیاده، با اتوبوس یا با سرویس به مدرسه خواهد رفت، یک بار در مسیر رفتن تا مدرسه با او همراه شوید.
- اگر مسئولان مدرسه روز یا ساعتی را برای آشنایی با مدرسه تعیین کرده اند، با کودک تان درآن روز همراهی کنید. اگر برنامهای برای آشنایی با مدرسه ترتیب داده نشده است، یک قرار بگذارید تا کودک تان با ساختمان مدرسه آشنا شود. در ضمن اگر کودک شما نیازهای ویژهای دارد، مدرسه را از این موضوع آگاه سازید و اطمینان حاصل کنید که امکانات رفاهی مطلوب تهیه شوند.
- کودک خود را هر شب اندکی زودتر به رختخواب بفرستید تا برای موقع مناسب خواب در شبهای مدرسه آماده شود.
- کودک خود را عادت دهید تا صبحها در ساعت مناسب برای رفتن به مدرسه بیدار شود.
- یکی دو روز آخر پیش از بازگشایی مدرسه را با کودکتان در خانه بگذرانید.
شب پیش از گشایش مدرسه :
- با کمک کودک روپوش مدرسه ی کودک تان را برای صبح فردا آماده کنید.
- غذایش را در ساعت مناسبی به او بدهید.
- پیش از آنکه کودک تان به خواب برود، به دقت به حرفهایش درباره ی نگرانیهای او از رفتن به مدرسه گوش کنید و به او پاسخ دهید.
- یک داستان پیش از خواب درباره ی روز اول مدرسه برای کودک بخوانید.
- بستهای کوچک از وسایل مدرسه را که میتواند در مدرسه باقی بگذارد، در کیفی برایش بگذارید.
- ناهار کودک تان را برای روز بعد بسته بندی کنید و در یخچال بگذارید.
- همه ی چیزهایی را که کودک تان با خود به مدرسه خواهد برد، در یک جا جمع کنید.
صبح روز گشایش مدرسه :
- همه ی کارهایی را که باید در آخرین دقیقهها انجام شوند، در نظر داشته باشید.
- اگرچه نمیتوانید این کار را هر روز انجام دهید، تلاش کنید کودک تان را در نخستین روز، خودتان به مدرسه ببرید و با او خداحافظی کنید.
- اجازه بدهید پیش از آنکه ترکش کنید، به محیط عادت کند. یک خداحافظی شاد داشته باشید و زمانی که اتوبوس میآید یا زنگ مدرسه را میزنند، او را بی درنگ ترک کنید.
نگرشی بر نقش بهداشت روانی و نحوه آموزش و سلامت روان معلمان
از آنجا که والدین بچه ها بهترین مدرسه از نظر سطح علمی را انتخاب می کنند تا فرزندانشان جایی تحصیل کنند که در پایان ترم، عملکرد مثبت و قابل قبولی داشته باشند، اما آیا تا به حال به بهداشت روانی کودک خود در مدرسه نیز فکر کرده اید؟ مهمترین الگو ی دانش آموزان در مدرسه معلمشان است. آیا در مورد نحوه ی آموزش و سلامت روان معلمان تحقیق کرده اید؟
معلم نقش به سزایی در بهداشت روانی دانش آموزان دارد. معلمی که بتواند با خلوص نیت به شاگردانش محبت کند و شاگردان این حس را داشته باشند که معلم شان را از محرمان خود بدانند، با این حس امنیت به راحتی به تحصیل می پردازند. اگر نحوه برخورد معلم به گونه ای باشد که شاگردان از هر طبقه و با هر بهره هوشی احساس کنند که معلم برای تک تک آنان ارزش قائل است، با تجربه چنین حسی ارزش شخصی خود را شناسایی می کنند.
اما علاوه بر تحقیق در مورد معلم فرزندتان، بهداشت روانی مسوولان مدرسه فرزندتان را نیز فراموش نکنید. علاوه بر تاثیر الگو پذیری رفتاری از مسوولان، نوع برخورد با دانش آموزان نیز میتواند سودمند و یا مخرب باشد.
محیط مدرسه از لحاظ فیزیکی هم بسیار حائز اهمیت است. شرایط محیطی مدرسه و محلی که مدرسه در آن واقع شده و امنیت ساختمان از لحاظ ضد زلزله بودن، نور و رنگ مدرسه در یادگیری و آرامش فرزندتان بسیار مهم است.
وجود مشاور در مدرسه، می تواند در سلامت روان کودکتان تاثیر بگذارد. مشاور در مدرسه با بررسی عوامل مخرب بر سلامت روان کودکان و با ارائه راه کار، باعث سالم شدن فضای روانی در مدرسه می شود. زمانی که یک مشاور در مدرسه وجود دارد، والدین نیز با اطمینان خاطر فرزندانشان را به مدرسه می فرستند.
در محیط خانواده نیز، والدین در صورتی که به تغذیه کودک اهمیت بدهند، آرامش بیشتری به کودکان خود هدیه می کنند. ورزش نیز به همین میزان در سلامت روان کودکان نقش دارد. دانش آموزانی که از لحاظ آمادگی جسمانی در وضعیت خوبی قرار دارند در تعاملات بین دوستان و هم سن های شان، قوی تر عمل می کنند و از لحاظ روانی نسبت به کسانی که به ورزش اهمیت نمی دهند، سالم ترند. طی تحقیقات صورت گرفته بین این دو گروه دانش آموزان، کسانی که ورزش می کنند، نسبت به گروه دیگر از حسادت و ستیزه جویی کمتری برخوردارند.
من زنی هستم آزاد!
در فطرت من حیا نهاده شده
می دانم کجا باید شرم کنم و کجا می شود رها بود
تو به من نیاموز
قانونگذار!
ارسالها: 85
#48
Posted: 7 Oct 2012 12:59
داستـان عبـرت انگیـز یـک ازدواج نامـوفق
زمانی که پدرم به من گفت: وقتش است ازدواج کنم، نمیدانستم عاقبتش سر از پشت میلههای زندان درآوردن باشد. چون آن لحظه انگار داشت افکارم را به زبان میآورد. افکاری که مدتها ذهنم را به خود مشغول کرده بود، برای همین کانال تلویزیون را عوض کردم، اما به جای اینکه به تصویر خیره شوم، سرم را پایین انداختم. مادرم که چشمهایش از ازدواج قریبالوقوع من میخندید، سینی چای و شیرینی را زمین گذاشت و گفت: به امید خدا خوشبخت شی مادر! پدرم هم سرتکان داد: بله اگر آستین بالا نزنیم شاید خیلی دیر شود و مجبور بشیم ترشی بیندازیمت!
و همه از این شوخی خندیدند جز من که مطمئن بودم تا بناگوش سرخ شدهام. من هیچ وقت خانم اسعدی؛ مادر مرجان را ندیده بودم یعنی رفت و آمد خانوادگی نداشتیم. اما شده بود که مادرم درباره خانم اسعدی حرف زده باشد. زنی که یک تنه بچههایش را بزرگ کرده و نصف دنیا را هم با پولی که از پدرش ارث رسیده، گشته بود. من بیتجربهتر از این بودم که بخواهم سوالی درباره مرجان بپرسم در ضمن رویم هم نمیشد. بیعلت نبود که دوستان به من لقب فرشید سر به زیر داده بودند. گاهی خودم از خجالت ذاتیام عذاب میکشیدم و خودخوری میکردم. تازه در شرکت تعمیرات کامپیوتر با یکی از دوستانم شریک شده بودم. به گذشته که نگاه میکردم میتوانستم با اطمینان بگویم تا آن زمان زندگی خوبی داشتهام. خاطرات خوشی از سربازی و دبیرستان برایم به یادگار مانده بود. درسخوان بودم و راحت کنکور قبول شدم و در دانشگاه هم کار دانشجویی داشتم و هم خیلی سریع واحدها را پاس میکردم. گاهی آخر هفته با دوستان، شمال میرفتیم گروه شش نفرهای بودیم که همه با هم جور بودیم انگار همهمان را با هم قالب گرفته باشند.
به خودم که آمدم کارشناسی ارشد را هم گرفته بودم و تازه رفته بودم سرکار اما دیگر خبری از مسافرتهای دسته جمعی با برو بچهها نبود، چون آنها دیگر با خانم و بچههایشان سفر میرفتند و من تک مانده بودم وقتی اخبار را از تلویزیون نگاه میکردیم، پیشنهاد داد سرو سامانی به وضع زندگیام بدهم، از شما چه پنهان مدتها بود به این قضیه فکر میکردم اما رویم نمیشد به کسی چیزی بگویم. اما حالا که دوستانم همه ازدواج کرده بودند و پدرو مادرم هم مسئله را مطرح کرده بودند باید تکانی به خودم میدادم اما نمیدانم چرا اضطراب مبهمی به دلم افتاده بود.
روز خواستگاری نمیخواستم لباس نو بپوشم نمیخواستم کسی بفهمد دل توی دلم نیست. اما مادرم پایش را کرده بود توی یک کفش که باید کت و شلوار طوسیام را بپوشم. میگفت: مادرجون من جلوی خانم اسعدی آبرو دارم
در چند روز گذشته آن قدر از شخصیت خانم اسعدی گفته بود که یک بار به خودم جرات دادم. گفتم: مگه قراره برم خواستگاری خانم اسعدی؟ که پدرم بر خلاف معمول با صدای بلند خندید اما مادرم با اخم جواب داده بود: دختر میخواهی مادرش را ببین!
مادرم سبد بزرگی از گلهای ارکیده گرفت، که پیدا بود باید خیلی گران باشد حتی سر این قضیه میانشان جر و بحثی هم درگرفت. پدرم حرف درستی میزد: ما که نباید خودمونو چیزی که نیستیم، نشان بدیم.
فریده؛ خواهرم هم حرفش را تایید کرد.
فریده گفت: مامان وضع ما خیلی هم خوبه اما اصلا معنی نداره که از همین اول بعد توقعاتشون میره بالا.
مادرم به فریده چشم غرهای رفت و تند گفت: مرجان جون تو پر قو بزرگ شده اما چشمش دنبال مال و منال نیست! و تا وقتی به نیاوران برسیم هیچ کدام حرفی نزدیم
خانه آنها بزرگتر و مجللتر از آن بود که گمان میکردم. منزل ویلایی با سقف کج شیروانی و یک حیاط پر از گل رز با تاب و آلاچیق. سبد گل توی دستهایم سنگینی میکرد همین طور عرق میریختم با اینکه هوا اصلا گرم نبود. دم در وقتی خواستیم کفشهایمان را دربیاوریم خانم اسعدی که زنی درشت اندام و خوشچهره بود، گفت: منزل خودتونه بفرمایین!
در سالن آیینهکاری نشستیم و خدمتکار برایمان چای و شیرینی آورد. مادرم با خانم اسعدی مدام حرف میزدند، از استعفای فلانی از اضافهکارو و من معذبتر از آن بودم که به آینده فکر کنم، نمیدانستم دوستانم هم چنین مراحل زجرآوری را پشت سر گذاشته بودند یا حدود ۱۰ دقیقه بعد مرجان به سالن آمد. خانم اسعدی ما را خیلی رسمی به او معرفی کرد.
من در همان نگاه کوتاهی که به او انداختم، دلم لرزید. نمیدانم چه اتفاقی افتاد. تا قبل از او دخترهایی که این طرف و آن طرف میدیدم نتوانسته بودند همچین تاثیری روی من بگذارند. شاید با وجود زیبایی حرف مادرم که میگفت او علیرغم ثروت به پول اهمیتی نمیدهد باعث شد که نمیدانم هرچه که بود من همان پسر خجالت زده و معذب لحظات قبل از آمدن مرجان نبودم و او دانشجوی تغذیه و پنج سال کوچکتر از من بود. متین و موقر به نظر میآمد. حتی متوجه نشدم یک بار سرش را بلند کند و به من نگاه کند. برخلاف تصورم نه مادر من و نه مادر او پیشنهاد نکردند که به اتاقی دیگر برویم و صحبتهای اولیه را بکنیم برخلاف چیزهایی که درباره دوستانم شنیده بودم. در پایان که بعد از یک ساعت نشستن و صحبت از هر چیزی غیر از عروسی بلند شدیم و خداحافظی کردیم یک دفعه متوجه شدم انگار من نیامدم تا کسی را بپسندم، این آنها هستند که باید من را بپسندند. قبلا هیچ وقت در موقعیتی اینچنینی قرار نگرفته بودم. برای همین زانویم به لبه میز گرفت و نزدیک بود فنجان چای به زمین بیفتد.
در ماشین، فریده آرام و شمرده نظرش را اعلام کرد: انگار از دماغ فیل افتاده بودند.
مادرم به او گفت: چیه فریده؟ چرا میخوای زندگی داداشتو به هم بریزی؟
فریده هم متقابلا جواب داد: من به هم میریزم یا شما؟ چرا اصلا حرف عروسی رو پیش نکشیدین؟ مگه ما رفته بودیم عید دیدنی؟
- تو اینا رو نمیشناسی. خیلی خونواده سطح بالائین جلسه اول خانم اسعدی بهم گفته بود رسمشون نیست از این حرفا بزنن.
- به حق چیزای ندیده و نشنیده! رسمه یا خودشون ابداع کردن؟
همه ساکت و منتظر شنیدن نظر من بودند و نگاه پدرم که در صندلی جلو کنارم نشسته بود بدجور روی صورتم سنگینی میکرد.
آب دهانم را قورت دادم و با جراتی که در خودم سراغ نداشتم، گفتم: من من موافقم!
یادم میآید تا دو روز بعد که مادرم با من صحبت کرد، نه غذای درست و حسابی خوردم و نه خوب خوابیدم. احساس میکردم نمیتوانم جلوی احساسی را که در دلم شکفته بود، بگیرم. به جای تصاویر خوب و امیدوار کننده از ازدواجم با مرجان مدام فکر میکردم جواب آنها منفی است. سطح خانوادگی آنها خیلی بالاتر از ما بود مگر درآمدم چقدر بود که او بخواهد با من زیر یک سقف زندگی کند آن هم من که نمیخواستم دستم را جلوی پدرم دراز کنم و میخواستم روی پای خودم بایستم، اصلا شاید خانم اسعدی به اصرار مادرم از روی دوستی گفته بود خانهشان برویم و حالا هم
اما مادرم که چشمهایش از خوشحالی برق میزد گفت: پنجشنبه شب خانم اسعدی ما را به منزلشان دعوت کردند تا هم من با مرجان صحبت کنم و هم بیشتر آشنا شویم. آن جا بود که اعتماد به نفس از دست رفتهام را دوباره پیدا کردم. آنها از اول من را پسند کرده بودند با این که میدانستند وضعیت مالی خوبی ندارم اما تحت تاثیر چیزهایی دیگر قرار گرفته بودند، مثلا نجابت، مردانگی و
حالا که به آن روزها فکر میکنم، میبینم حسابی به خودم مغرور شده بودم. بله جواب آنها غیر از مثبت چیز دیگری نمیتوانست باشد.
روز مهمانی که برای شام هم دعوت بودیم، من و مرجان نیمساعت در اتاق او با هم صحبت کردیم. من متوجه شدم او حتی زیباتر از آن است که روز اول به نظرم آمده بود، چشم و ابروی مشکی، مهربان، خانمی و متانت از سرتا پایش میریخت. گفت که خیلی خواستگار دارد (با زیبایی او اصلا بعید نبود) گفت: برایش مردانگی و اخلاق مرد مهم است، نه پول و داراییاش (خوشحال بودم) اما گفت: برایش خیلی اهمیت دارد که مرد زندگیاش به خاطر او چه کارها میکند. (حاضر بودم هرکاری بکنم) آن شب خاطره انگیزترین شب زندگیام بود. شام عالی بود و همه چیز خوب پیش رفت.
بعد از آن شب، من و مرجان چند بار با هم بیرون رفتیم. برای اینکه نشانش بدهم به خاطرش حاضرم چه کارها بکنم او را به رستورانی گرانقیمت بردم و حسابی ولخرجی کردم. به خودم میگفتم؛ برای او پول مهم نیست اما به هرحال در آسایش و رفاه زندگی کرده است و من باید برای او همه چیز را فراهم کنم که در آینده حسرت زندگی در خانه خودش را نکشد. در صحبتهایمان بیشتر با خلق و خوی هم آشنا میشدیم اما من فقط متوجه میشدم با اینکه کار ما دارد کمکم به سرانجام میرسد اما خیلی دور از دسترس به نظر میآید و هر کاری به عقلم میرسید کردم. با یکی از دوستانم مشورت کردم در هر بار دیدن برایش عطر و گل میخریدم. که او فقط با یک مرسی خشک و خالی آنها را قبول میکرد. تازه داشتم معنی زندگی را میفهمیدم، من و او در کنار هم زندگی خوبی پیدا میکردیم مثل بقیه دوستانم محصول زندگیمان را درو میکردیم، اما با این حال معنی واقعی ازدواج هنوز برایم مبهم بود گرچه آن قدر احساس خوشبختی میکردم که نمیخواستم به چیز دیگری فکر کنم. همه چیز خوب پیش میرفت و ما به وصال هم میرسیدیم.
چند شب بعد که مادرم مطرح کرد مهریه را هزار سکه طلا در نظر بگیریم. من حتی اعتراضی نکردم آن قدر سرمست موفقیت بودم که حتی گفتم سه هزار تا هم برای مرجان کم است. اما لبخند روی لبهای من و مادرم با دیدن اخم و چهره بق کرده فریده و پدرم روی لبها خشک شد.
فریده گفت: شما دو نفر اصلا معلوم است چهتان شده؟
پدرم که به ندرت عصبانی میشد با صورتی برافروخته از اتاق بیرون رفت.
سر همین جریان برای اولین بار دیدم که بین پدرو مادرم دعوا راه افتاد آنها که در تمام این سالها به هم تو نگفته بودند سر هم فریاد کشیدند و پدرم مستقیم مخالفتش را اعلام کرد: گفت: چرا داری دستی دستی این بچه رو بدبخت میکنی خانم اسعدی مگه کیه که این قدر سنگش را به سینه میزنی؟
مادرم داد زد: کیه؟ استخون دارن با این همه خواستگار حاضر شده دختر به ما بده، منت سرما گذاشته ما نباید کاری واسش بکنیم؟ که آبروشون حفظشه؟ که سرشکسته نشن تازه داریم برای حیثیت پسر خودمون میکنیم.
انگار هوش و حواسم را از دست داده بودم. دلم میخواست هر چی مرجان میگفت همان میشد و این گونه هم شد، او دوست داشت جشن ازدواج مفصلی میگرفتیم، یک بار که به خانهمان آمده بود، احساس کردم که جور خاصی به اسباب و اثاثیهمان نگاه میکند، از این رو زیر بار قرض رفتم و خانه پدری را رنگ کردم و مبلمان نو تهیه کردم.
روزها به سرعت گذشتند و من خودم را در محضر دوش به دوش مرجان دیدم. مادرم با رنگی پریده مرا به کناری کشید و گفت که خانم اسعدی گفته چون دایی مرجان از امریکا به خاطر او آمده و آبرو دارند همین طور ظاهری بگوییم هزارو پانصد سکه اما در دفتر همان پانصد تا را بنویسیم. من نمیدانم عقلم را از دست داده بودم که وقت نوشتن مهریه با صدای بلند اعلام کردم دو هزارسکه مهر مرجان میکنم و بیتوجه به چهرههای رنگ پریده فریده و پدرم دفتر را امضا کردم.
اما نمیدانم چرا از آن روز به بعد رفتار مرجان یک دفعه عوض شد بدون هیچ پردهپوشی گفت باید حق طلاق را هم به او بدهم. کمتر سعی میکرد مرا ببیند، وقتی میدید از رفتار فریده و حتی مادرم ایراد میگرفت. به من میگفت چرا این قدر بلند میخندم یا چرا توی انتخاب رنگ لباسم دقت نمیکنم. چرا کارم جای بهتری نیست چرا پدرم مدام اخم میکند و بهتر است بعد از جشن عروسی کاملا با همه قطع رابطه کنیم. دنبال خانه که بودم هر بار، هر جایی را که انتخاب میکردم ایراد میگرفت یکی آفتابگیر نبود و دیگری طبقه آخر بود آخر گفت چه طور است اصلا در خانه خودشان با مادرش زندگی کنیم؟ هم مادرش تنها نمیماند هم جای آبرومند میمانیم.
من برای اینکه او را از دست ندهم با هر چه میگفت موافقت میکردم. اما پنهانی سیگار میکشیدم. از چند تا از دوستانم پول قرض گرفتم و برایش انگشتر و گوشواره خریدم اما یاد مراسم عروسی که میافتادم، پشتم میلرزید پول زیادی نداشتیم و آنطور که مرجان برنامهریزی کرده بود کم کم پانزده میلیون خرجمان میشد مجبور بودم قرض کنم. دیگر یادم نمیآید روزها چه طور میآمدند و میرفتند. با شریکم حرفم شد و از محل کار بیرون آمدم. مرجان پیشنهاد کرد همراه داییاش به آمریکا برویم یا توی شرکت عمویش کار کنم. گیج و منگ بودم. فقط احساس میکنم از آن کسی که بودم خیلی فاصله گرفتهام و فریده یک روز ظهر به اتاقم آمد و همین مسئله را خاطرنشان کرد. گفت: فرشید اصلا متوجه شدی چی به روز خودت آوردی؟
لاغرشده بودم و زیر چشمهایم گود افتاده بود.
- این چه زندگیه فرشید اون داره مدام تو رو تخریب میکنه بعد تو
کلمه تخریب توی گوشم زنگ زد. فریده راست میگفت این دقیقا همان اتفاقی بود که داشت برای من میافتاد. من از شخصیت اصلیام دور شده بودم، چون همه کارهایم به نظر مرجان غلط بود، او مرا تخریب میکرد تا به چیزهایی که میخواست برسد و من هم به خاطر علاقهای که به او داشتم قبول میکردم.
فریده وقتی سکوت مرا دید پدرم را صدا کرد. آنها مدام حرف میزدند توی صحبت هم میپریدند تا مرا متوجه وضعیتم کنند. این طور که آنها میگفتند من مردی تخریب شده بودم که به جای رشد کردن در این مدت کم، توی مرداب فرو رفته بودم. این معنی واقعی ازدواج بود؟ این بود معنی آسایش و دروی محصول زندگی؟ زندگی که هنوز شروع نشده بود، این بلا را سر من آورده بود اگر شروع میشد چه نتیجهای میداد؟ مرجان که مدام مرا تخریب میکرد تا از نو چیزی که میخواست از من بسازد اگر من همان چیزی که او میخواست نمیشدم چه کار میکرد؟ رهایم میکرد؟
عصر همان روز خجالت را کنار گذاشتم و پای تلفن به توصیه فریده و پدرم به مرجان گفتم که بهتر است با هم صحبت جدی داشته باشیم. من او را دوست داشتم اما دوست داشتن او این بلا را سرمن آورده بود! کاملا متوجه شدم که مرجان از نوع برخورد من جا خورد، اما سعی کرد خودش را از تک و تا نیندازد. حتی گفت فریده مرا پرکرده است؟ بعد هم در عرض پنج دقیقه از این که مطابق میلش رفتار نکرده بودم و به خودم جرات داده بودم در برابرش بایستم آن قدر ناراحت شد که گوشی را گذاشت.
تا چند روز بعد که مدام با خودم کلنجار میرفتم چه کار کنم؟ راه درست چیست، با چند تا از دوستانم صحبت کردم به نظرم رسید به اندازه ده سال پیر شدهام. مرجان به تلفنهایم جواب نمیداد. مادرم یک روز عصبی و برافروخته از سرکار آمد که چی شده و من چه کردم و چرا دارم همه چیز را به هم میریزم شب در خانه ما قیامتی به پا شد که بیا و ببین. من مثل آدمهای مسخ شده فقط ناظر همه چیز بودم، بدون اینکه بتوانم کاری بکنم. احساسم جریحهدار شده بود. یک کلمه حرف من که مطابق میل مرجان نبود زندگی مرا به مرزی باریک کشانده بود. پدر، مادرم و فریده به جان هم افتاده بودند و فریاد میزدند خانواده از هم پاشیده شده بود.
و آخر همان هفته اتفاقی افتاد که نباید میافتاد فهمیدیم که مرجان مهریهاش را اجرا گذاشته است دوهزار سکه طلا. حکم جلب من را گرفته بود، مادرم را همان غروب به خاطر گرفتگی قلب به درمانگاه بردند و به نظرم رسید پدرم بیست سال پیر شد. فریده گریه میکرد: چه قدر بهتون گفتم گوش نکردین چرا؟ چرا؟
مرجان در روز دادگاه به قاضی گفت: من اصلا دوستش نداشتم، به اصرار مادرم باهاش عقد کردم و میخواستم ببینم برای من چی کار میکند، که نکرد!
این حرفش آخرین ضربه را به شخصیت من وارد کرد. خرد شده و ناامید بودم اما با این حال عصبانی شدم و داد و فریاد کردم. گفتم دوستش دارم و طلاقش نمیدهم. مثل آدمی بودم که دارد غرق میشود، اما به یک پر میآویزد. تا به خودم بیایم پشت میلههای زندان بودم با آیندهای تاریک و مبهم، با خانوادهای دردمند و مضطرب با این سوال که این چه طور زندگی بود که دو نفر به جای اینکه با هم همه چیز را بسازند هرچه را که دارند نابود میکنند ...
من زنی هستم آزاد!
در فطرت من حیا نهاده شده
می دانم کجا باید شرم کنم و کجا می شود رها بود
تو به من نیاموز
قانونگذار!
ارسالها: 1484
#49
Posted: 8 Nov 2012 01:07
فنگ شویی چیست؛ تاثیر فنگ شویی در دکوراسیون اتاق خواب
فنگ شویی یا فانگ شویی (Fengshui) فلسفه و هنری باستانی است که سابقه آن به ۳۰۰۰ سال پیش در کشور چین باز می گردد. بر اساس آن هر فضایی دارای انرژی است و با بکارگیری و حفظ تعادل بین اشیا و فضا، سلامتی و خوشبختی برای انسان رقم می خورد.
فنگ به معنی باد و شویی آب است. در فرهنگ چینی باد و آب مظهر سلامتی و پاکی است. در نتیجه فنگ شویی خوب، خوشبختی است و فنگ شویی بد، بدشانسی و بدبختی است.
اساس فنگ شویی دیدگاهی است که فلسفه و فنون باستانی چین به جهان دارد. بر اساس این دیدگاه، زمین، زنده و منبع انرژی است.
یک روز بهاری را تجسم کنید. خورشید می درخشد و نسیم خنکی می وزد در حالیکه شما بر امواج آرام دریا در حال استراحت هستید. اکنون احساس فوق العاده ای دارید. چرا این احساس را داخل خانه خود نبرید؟ هدف فنگ شویی ایجاد اینگونه تغییرات برای احساس کردن لطافت باد و آب است.
در ادامه به نکاتی برای طراحی دکوراسیون یک اتاق خواب آرامش بخش، بر اساس قواعد فنگ شویی اشاره می کنیم:
اتاق خواب مکانی برای استراحت است
تلویزیون، کامپیوتر، وسایل ورزشی و هرگونه وسایلی که با استراحت منافات دارند را از اتاق خواب خود بیرون ببرید، زیرا که وجود این وسایل در اتاق خواب باعث از بین رفتن انرژی های مثبت و نهایتاً آرامش شما می شود.
ریخت و پاشها را مرتب کنید
اتاقتان را مرتب کنید و از شر هر چیزی که دوست ندارید در اتاقتان باشد خلاص شوید. جمع کردن ریخت و پاش ممکن است زمانبر و خسته کننده باشد، ولی باعث می شود که احساس خوبی به شما دست دهد و بتوانید تغییرات را بر طبق علاقه خود اعمال کنید. از این مرحله فرار نکنید، زیرا مهمترین مرحله هماهنگ کردن انرژی ها، پاکیزگی و مرتب بودن است.
بگذارید هوای تازه و نور کافی وارد اتاق شود
پنجره ها را باز کنید و هوای تازه و پاک را به اتاق خود راه دهید. گیاهان خانگی نیز می توانند هوای اتاق را تصفیه کنند، به شرطی که اتاق بزرگ و گیاهان دور از تخت خواب گذاشته شوند. اجازه دهید نور طبیعی و کافی در روز به اتاق وارد شود.
درجات مختلف نوری را در اتاق خوابتان ایجاد کنید
شبها درجات مختلف تیرگی و روشنی ایجاد کنید. می توانید ازلامپهایی که دارای سوییچ های تنظیم شدت نور هستند و یا از شمع هایی که دارای کیفیت بالا و فاقد مواد سمی می باشند، استفاده کنید. روشن کردن شمع حداقل ۱۵ دقیقه قبل از خواب، باعث جذب انرژی و داشتن خوابی راحت می شود.
دکوراسیون و رنگهای مناسب
رنگ، مهمترین بخش دکوراسیون است. رنگ های متناسب برای دکوراسیون، درجات رنگی بین رنگ پوستی تا شکلاتی است. آبی روشن و سبز نیز مناسب می باشند. باید دقت داشت که از رنگ های سرد به تنهایی استفاده نکرد زیرا مانع از داشتن خوابی آرام می شود. بهتر است رنگ های سرد و گرم در کنار هم به کار گرفته شوند.
دکوراسیون متناسب، می تواند انرژی های موجود در اتاق خواب را متعادل نگاه دارد. برای مثال دو میز کوچک در دو طرف تخت خواب، محل مناسبی برای گذاشتن چراغ خواب، کتاب، لیوان آب، ساعت و یا وسایل کوچک مورد نیاز قبل از خواب می باشد. همچنین توصیه شده که آینه ای کوچک را به جای قرار دادن یک آینه بزرگ در اتاق خواب، برگزیده و در گوشه اتاق خواب خود بگذارید.
تابلو و تصاویر مناسب
تصاویر تابلوهای اتاق خواب خود را با دقت انتخاب کنید. تصاویر خشن با رنگهای تند مناسب اتاق خواب و استراحت نمی باشد. می توانید تصاویر و یا اتفاقاتی که دوست دارید در زندگیتان اتفاق افتد را انتخاب کنید.
تمامی درها را ببندید
قبل از خواب درِ اتاق خواب و تمامی درهای مشرف به آن را ببندید. نظم حاکم در اتاق خواب، آرامش را به شما منتقل می کند.
*******
پایه و اساسی که در زمان قدیم از مفهوم «فنگ شویی» برداشت می شده، هم اکنون در چین هم در زمره خرافات قرار می گیرند. اما این عبارت، امروزه بیشتر به عنوان اصطلاحی برای طراحی دکوراسیون (از مکان قرارگیری اشیا تا نور محیط، رنگ دیوارها و نظم اتاق) و به منظور زیبایی و سادگی بیشتر در مکان های مختلف منزل و محل کار به اجرا در می آید.
فنگ شویی اتاق خواب باعث هماهنگی انرژی های مقوی و نفسانی می شود. این هماهنگی شما را به هیجان و آرامش همزمان دعوت می کند. می تواند چرتهای نیمروز، خواب شبانه و عشق ورزیدن شما را مفرح و لذت بخش تر کند، پس چرا از همین الان شروع نکنیم؟
YEMARD
ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد
به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد
زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما کن
که چشمم را بجز چشمت ، دگر چشمی نمی سازد . . .
ارسالها: 1484
#50
Posted: 11 Nov 2012 11:52
بخور نخورهای دوران بارداری
درمانگران طب طبیعی بر این باورند با اصلاح سبک زندگی و گنجاندن میوهها و سبزیهای سالم و تازه به جای مکملها میتوان تمام نیازهای بدن زنان باردار را تامین کرد و علاوه بر این به حفظ تندرستی، نشاط و شادابی آنها و جنینی که به همراه دارند، کمک کرد.
تغذیه در دوران بارداری از جمله مهمترین عوامل حفظ سلامت و تندرستی زنان باردار و جنین آنها محسوب میشود. از نگاه بسیاری از درمانگران شیوههای طبیعی و حتی پزشکی مدرن گنجاندن میوه و سبزی تازه در برنامه غذایی هفتگی و روزانه زنان باردار و مادران شیرده از جمله مهمترین و واجبترین نکاتی است که هر مادر بارداری باید آن را جدی بگیرد. اگر چه ممکن است در سراسر جهان قرصها و مکملهای غذایی، ویتامینها و مواد معدنی در طول دوران بارداری توسط متخصصان و پزشکان برای زنان تجویز شود اما درمانگران طب طبیعی بر این باورند با اصلاح سبک زندگی و گنجاندن میوهها و سبزیهای سالم و تازه به جای مکملها میتوان تمام نیازهای بدن زنان باردار را تامین کرد و علاوه بر این به حفظ تندرستی، نشاط و شادابی آنها و جنینی که به همراه دارند، کمک کرد.
کاهش تهوع بارداری با به
مصرف میوه به در دوران بارداری تاثیر بسیار زیادی در کاهش میزان تهوع ناشی از بارداری در زنان دارد. به اعتقاد درمانگران طب سنتی از آنجا که در دوران بارداری قاعدگی در زنان به طور کامل قطع میشود، خروج برخی از اخلاط و مواد زائد از بدن که به واسطه قاعدگی هر ماه صورت میگرفت، حین بارداری انجام نمیشود. بنابراین این مواد زائد در بدن باقی میماند و این مسئله به مرور موجب تحریک دریچه مری یا دهانه معده در خانمهای باردار میشود. این موضوع موجب میشود این دریچه به خوبی وظیفه خود را انجام ندهد و همین مسئله برخی ناراحتیهای گوارشی مانند تهوع را برای زنان باردار به همراه دارد. از این رو درمانگران به زنان باردار توصیه میکنند در طول دوران بارداری هر روز یک عدد به مصرف کنند زیرا به از جمله میوههایی محسوب میشود که میتواند موجب تقویت دستگاه گوارشی به ویژه معده و مری شود و به این ترتیب احتمال ابتلا به تهوع دوران بارداری را کاهش دهد.
کاهش اسپاسمهای عضلانی در بارداری
یکی دیگر از میوههایی که تاثیر زیادی در حفظ سلامت زنان باردار و جنین آنها دارد، موز است. موز به دلیل داشتن مقادیر قابل توجهی ویتامین B6 و B12در گروه میوههای ارزشمند دوران بارداری قرار میگیرد که میتواند مقدار قابل ملاحظهای پتاسیم، منیزیم و دیگر مواد معدنی را به بدن مادر و جنین برساند. به این ترتیب نه تنها فواید بیشماری مانند افزایش مقاومت ماهیچهای مادر در برابر اسپاسمها و انقباضهای ماهیچهای را همراه دارد بلکه به کیفیت و روند تکامل سیستم عصبی جنین هم کمک میکند. علاوه براین موز به دلیل داشتن مقداری قابل توجهی پتاسیم میوه مفیدی برای کنترل میزان فشار خون مادران باردار محسوب میشود. بنابراین توجه داشته باشید در برنامه غذایی روزانه خود در دوران بارداری موز تازه و رسیده را هم بگنجانید.
افزایش شیردهی با انجیر
اگر به راههای افزایش شیر در دوران بارداری فکر میکنید و برایتان مهم است که نوزادتان را با شیر خودتان تغذیه کنید توصیه میکنیم مصرف میوههایی مانند انگور شیرین و انجیر را در برنامه غذایی روزانه خود قرار دهید. با مصرف انگور و انجیر تازه میتوانید علاوه بر دریافت مواد معدنی مفیدی که در این میوهها وجود دارد به افزایش میزان شیر خود در دوران بارداری بپردازید. انجیر سرشار از ویتامینهای A، B و C است و میتواند بخشی از نیازهای بدن مادر باردار را به مواد معدنی همچون پتاسیم، کلسیم و آهن تامین کند. در عین حال زنان بارداری که انجیر تازه را در رژیم غذایی روزانه خود قرار میدهند میتوانند با مصرف این میوه به تقویت دستگاه هاضمه و گوارش خود بپردازند. به اعتقاد بسیاری از درمانگران شیوههای طبیعی تهیه سوپ انجیر نیز یکی از مفیدترین غذاها در دوران بارداری است که به افزایش شیردهی کمک میکند.
کیوی را فراموش نکنید
کیوی از بهترین میوههایی است که مصرف آن را میتوان به خانمهای باردار توصیه کرد. در صورتی که در گروه افرادی که به این میوه خوش آب و رنگ حساسیت دارند، نیستید میتوانید مصرف آن را به رژیم غذایی خود اضافه کنید. کیوی سرشار از ویتامین c، فیبر، آهن و کلسیم است و میتواند منبع خوبی برای تامین نیازهای غذایی زنان باردار و جنین آنها باشد. بنابراین مصرف این میوه در دوران بارداری میتواند به بهبود روند خونسازی در زنان باردار کمک کند و میزان کمخونی را در این دوران کاهش دهد. از سوی دیگر وجود منیزیم موجود در کیوی باعث میشود جذب کلسیم در بدن مادر افزایش یابد چرا که میزان جذب کلسیم در بدن انسان با وجود منیزیم بیشتر و بیشتر میشود و این مسئله میتواند تاثیر زیادی در اسکلتبندی و افزایش مقاومت استخوانها، دندانها و بدن کودک داشته باشد.
این توصیه را جــــدی بـــگیرید
همیشه به یاد داشته باشید که برای تامین میوه و سبزی مورد نیاز خود به ویژه در دوران بارداری به سراغ میوهها و سبزیهای تازه بروید و سعی کنید این مواد را از مراکزی تهیه کنید که به آنها اطمینان دارید. باید مراقب باشید پیش از مصرف این خوراکیها آنها را به خوبی بشویید و با خیال راحت آنها را مصرف کنید چرا که ممکن است برخی مراکز پرورش میوهها و سبزیها برای حفظ سلامت محصولشان از سموم مختلف استفاده کرده باشند و در صورتی که شما میوه یا سبزی را به خوبی نشویید این سموم به همراه میوه وارد بدنتان شود. بنابراین سعی کنید برای تهیه میوه یا سبزی به سراغ مراکزی بروید که به صورت ارگانیک این محصولات را پرورش میدهند و برای پرورش آنها از مواد و کودهای شیمیایی استفاده نمیکنند.
با احتیاط به سراغ آناناس بروید
درمانگران شیوههای طبیعی درمان در سراسر جهان همواره توصیه میکنند زنان باردار با احتیاط بیشتری به سراغ میوههایی مانند آناناس و انبه بروند. آنها بر این باورند که مصرف نامناسب و بیاندازه این نوع میوهها ممکن است عوارضی را برای خانمهای باردار داشته باشد. به اعتقاد این گروه از آنجا که این مواد موجب بروز انقباضاتی در دهانه رحم و رحم میشوند در گروه میوههایی قرار میگیرند که بهتر است با مشورت پزشک یا یک متخصص طب سنتی و به مقدار مشخص برای زنان باردار تجویز شود. بنابراین سعی کنید از مصرف بیش از اندازه و بیقاعده آناناس و انبه در دوران بارداری پرهیز کنید و حتما در این زمینه با پزشکتان مشورت کنید.
پیشگیری از ناراحتیهای تنفسی
تحقیقات نشان میدهد مصرف سیب میتواند تاثیر زیادی در بهبود عملکرد ریه در دوران بارداری داشته باشد و میزان اختلال تنفسی و تنگی نفس در دوران بارداری را کاهش دهد. در تحقیقاتی که محققان فرانسوی انجام دادند نشان داد وجود فلاونوئیدهای موجود در سیب موجب میشود احتمال ابتلا به بیماریهای تنفسی مانند آسم و حتی دیابت در افرادی که مصرف سیب را در برنامه غذایی خود قرار میدهند به حداقل برسد. از سوی دیگر مصرف این میوه حین دوران بارداری به پیشگیری از ابتلا به آلرژی و آسم در کودکان نیز کمک میکند. از این رو این محققان به خانمهای باردار توصیه میکنند در طول هفته دست کم ۴ سیب بخورند تا بتوانند سلامت خود و فرزندشان را تضمین کنند.
YEMARD
ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد
به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد
زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما کن
که چشمم را بجز چشمت ، دگر چشمی نمی سازد . . .