انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 1 از 23:  1  2  3  4  5  ...  20  21  22  23  پسین »

The World Of Kids | دنیای کودکان


زن

Princess
 
در اینجا هم میخوایم به دنیای کودکان سرک بکشیم
سوالهای کودکان و جوابهای ما
برخورد ما با کودکان
آثار رفتارهای ما با کودکان
و هر چه که در مورد آنها باید بدانیم
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
در زمان‌های گذشته، بسیاری از نوجوانان و جوانان معمولا اوقاتی از شبانه‌روز خود را در مزارع، کارگاه یا کارخانه مشغول به کار بودند و از طریق کارفرمایان و همکاران خود اطلاعاتی به دست می‌آوردند و پاسخ برخی پرسش‌های خصوصی خود را می‌یافتند. امروزه به دلیل تغییر شرایط زندگی و نیز به دلیل کمبود وقت و مشغله کاری والدین، بیشتر پدرومادرها نمی‌توانند به پرسش‌های نوجوانان خود پاسخ دهند.

دکتر محسن فراهانی فرمهینی، روان‌شناس تربیتی کودکان درباره‌ آداب تربیت جنسی کودکان در این باره توضیح می دهد :

آقای دکتر! به نظر شما اصلا چرا باید درباره موضوعاتی این قدر سخت و حساس با بچه‌ها حرف زد؟ چرا اجازه ندهیم وقتی خودشان بزرگ شدند و ازدواج کردند، با این مسایل مواجه شوند؟
شاید اگر بلافاصله بعد از وارد شدن بچه‌ها، از دنیای کودکی به دنیایی که مسایل جنسی در آن معنی دارد، یعنی دوران بلوغ و بعد از آن، فرد ازدواج می‌کرد و امکان این را پیدا می‌کرد که غرایزش را به نحو صحیح و مشروع برآورده کند، می‌توانستیم صبر کنیم و آموزش را از همان زمان شروع کنیم اما در شرایط فعلی، بین بلوغ و ازدواج فرد فاصله طولانی، گاه حتی تا 20 سال، وجود دارد. در این فاصله هم این فرد در برابر انواع و اقسام تحریک‌کننده‌ها قرار دارد. تلویزیون، ماهواره و اینترنت، از ویژگی‌های عصری است که در آن زندگی می‌کنیم و به نظر می‌رسد باید آگاهی و ‌تربیت جنسی را از طریق صحیح به فرزندان منتقل کنیم. تهاجم فرهنگی را هم باید در نظر گرفت. بعضی رسانه‌ها با نشانه گرفتن یکی از دل مشغولی‌های نوجوانان وارد می‌شوند و اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار می‌دهند که ممکن است باعث انحراف جنسی آنها شود. به همین علت هدایت جنسی، طبق آموزه‌های اسلام، موضوع مهمی است. اگر راهنمایی‌های لازم از سوی پدر و مادر انجام نشود، ممکن است فرزند ما در دام کسانی بیفتد که اطلاعات غلط و بی‌حد و حصر در اختیارش قرار می‌دهند و دچار انحراف جنسی شود.


پس شما معتقدید که باید آموزش مسایل جنسی را از کودکی شروع کرد. خب، چه سنی برای شروع مناسب‌تر است؟
آموزش در تمام مراحل سنی باید صورت بگیرد. به سن خاصی نمی‌شود اشاره کرد. از دوران پیش از دبستان، دبستان، دوران بلوغ، جوانی، میانسالی و حتی سالمندی این آموزش‌ها لازم است. البته شکل آن در هر دوره متفاوت است.


یعنی با کودک پیش‌دبستانی هم می‌شود درباره مسایل جنسی صحبت کرد؟
بله، ولی با در نظر گرفتن درک و فهم کودک در این سن و همین طور ویژگی‌های روحی‌اش. باید توجه داشته باشیم که در این سن آنها نیاز دارند چه مسایلی بیاموزند. به طور کلی شکل‌گیری هویت جنسی و اینکه فرد دختر و پسر بودن خودش را قبول کند، در این سن اتفاق می‌افتد. دوم اینکه در این سن باید حواس‌مان باشد که از بیداری زودرس جنسی کودک پیشگیری کنیم.

در سنین دیگر، چه‌طور؟
سه تا چهار سالگی به بعد، سن سوال کردن است و یک طیف سوالات بچه‌ها همین سوالات جنسی است. البته این سوالات جنسی ناشی از کنجاوی، جلب توجه و وقت گذراندن است. در این سن بچه‌ها اصرار دارند بدن‌شان را محرمانه نگه ‌دارند و از لخت بودن احساس شرم می‌کنند. لازم است پدر و مادر این حالت را تقویت کنند که فرزندشان در سنین بالاتر به «بی‌‌پروایی جنسی» کشیده نشود. سن 5 تا 6 سالگی سنی است که هورمون‌های جنسی خیلی کم ‌ترشح می‌شوند. در این سن به سوالات بچه‌ها باید کوتاه اما صحیح، پاسخ داده شود. در سن 7 سالگی، پسرها نسبت به دخترها ابراز علاقه می‌کنند اما این علاقه صرفا جنبه دوستی دارد نه جنسی و نباید نگران باشید؛ اگر چه بازهم ارتباط‌شان باید کنترل‌شده باشد.

در زمان بلوغ باید راجع به مسایل جنسی و بهداشت بلوغ بی‌پرده‌تر صحبت کرد. درست است؟ در این سن آموزش باید چه طور باشد؟
این، سوال خیلی از خانواده هاست. آنها احساس می‌کنند وقتی فرزندشان بالغ می‌شود، خودشان بیشتر دستپاچه می‌شوند. نمی‌دانند چه‌طور درباره این مسایل باید سرصحبت را باز کنند.
آموزش زود رس و شتاب‌ زده مسایل جنسی به کودکان می‌تواند به ‌اندازه آموزش‌های با تاخیر و پنهان‌سازی، آسیب‌زا باشد. آموزش‌های جنسی باید به تدریج، زمان‌بندی شده، متعادل و متناسب با ویژگی‌های سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود.ارایه ‌تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیما اطلاعات جنسی را در اختیار بچه‌ها قرار می‌دهیم، به‌ویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقت‌ها این آموزش‌ها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسب‌تر هم باشد.


گاهی اوقات بچه‌ها سوال‌هایی می‌پرسند که ما غافلگیر می‌شویم. نمی‌دانیم چه‌طور باید جواب بدهیم. گاهی این سوالات را نشنیده می‌گیریم. شما این را قبول دارید؟ اگر نه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سوالات چه‌طور باید پاسخ بدهیم؟
در پاسخ به سوالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسایل مورد توجه قرار بگیرد: اول اینکه وقتی با این سوال مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم.

دوم اینکه باید شنونده خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سوال‌اش را کامل بپرسد. موقع جواب دادن هم نباید جواب‌های ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد و نباید دروغ گفته شود.
مثلا بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می‌گویند ما تو را خریدیم! این اطلاعات غلط باعث می‌شود بچه‌ها وقتی کمی بزرگ‌تر شدند، به پدر و مادرشان بی‌اعتماد شوند.
پس پاسخ‌ها باید درست باشد و بر مبنای خرافه‌ها نباشد. آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بی‌مورد پرهیز کنند. همان‌طور که اشاره شد آموزش باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل فهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخ‌ها اگر غیرمستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سوالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباه‌مان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.


خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوه‌ها خبر دارند. از کجا باید چیزهایی شبیه به اینها را یاد بگیرند؟
مساله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها در این‌باره نیست. دریک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزش‌های جنسی به فرزندتان نمی‌دهید، پاسخ‌ها متفاوت بود. عده‌ای می‌گفتند حیا مانع می‌شود.
گروه دیگری می‌گفتند ما می‌خواهیم این اطلاعات را بدهیم اما خودمان هم نمی‌دانیم چه‌طور این کار را انجام بدهیم.
گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند. پس موانع این عدم آموزش، فراوان است. اما اگر مساله کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانه‌های جمعی، انجمن اولیا و مربیان، کارگاه‌های آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزش‌های شهروندی سازمان‌های غیردولتی این کار را انجام می‌دهند اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.

والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و می‌گویند ما که از این شیوه‌ها بلد نیستیم؛ بچه خودش بزرگ می‌شود و کم‌کم چشم و گوش‌اش باز می‌شود! این چه اشکالی دارد؟
اگر آموزش‌های لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بی‌حد و حصر به دست بیاورند.
در یک تحقیق که انجام داده‌‌ایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست می‌آورید. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدین، 11 درصد معلم‌ها و 9 درصد رسانه‌های مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.

خب، این چه اشکالی دارد؟
این آمارها نشان می‌دهد والدین، مدارس و معلم‌ها نتوانسته‌اند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است.
ممکن است با تجربه کردن علایم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی در موارد کمی این حالت به خودکشی منجر شده است.
نتیجه یک تحقیق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11 درصد پسران از وقوع بلوغ‌شان شوکه ‌شده و به شدت دچار سردرگمی می‌شوند.

بعضی خانواده‌ها تصور می‌کنند آموزش مسایل جنسی به فرزندان باعث می‌شود آنها به اصطلاح، چشم و گوش‌شان باز شود یا اینکه اگر پدر و مادر درباره این مسایل با فرزندان‌شان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می‌شود. نظر شما چیست؟
من هم موافق‌ام که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است اما معتقدم اگر در ارایه آموزش‌های جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کرده و حرمت‌ها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیرمستقیم ارایه دهیم، این مشکل پیش نمی‌آید.
در بحث آموزش‌های جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است. میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاع جنسی به فرزندان‌مان ندهیم. باید توجه داشت در طرح مسایل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیاده‌گویی نکنیم و به حواشی نپردازیم. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که فرزندان ما بیشتر از اعمال ما می‌آموزند تا از گفتار.


منظورتان چیست؟
ببینید؛ مراقبت والدین در رابطه با‌تربیت جنسی دو بعد دارد، یکی در رابطه با خودشان و دیگری در رابطه با فرزندان، مراقبت‌های والدین در مورد اعمال خودشان این است که در مناسبات جنسی‌شان نهایت دقت را داشته باشند و دور از چشم فرزندان باشد.
در متون دینی ما آمده که از شش سالگی اتاق خواب کودک را جدا کنند. همچنین بچه‌ها را عادت دهند که وقتی وارد اتاق آنها می‌شوند، در بزنند. مراقب شوخی‌هایشان باشند. شوخی‌ها ممکن است خیلی از اطلاعات را به شکل غیرمستقیم به فرزندان بدهد.
اما مراقبت‌های والدین در رفتار با فرزندان، شامل موارد زیادی می‌شود. از جمله شستشو و تطهیر در سنین پیش از دبستان که باید مراقب باشند تحریک صورت نگیرد.

در آموزه‌های دینی ما آمده که وظیفه استحمام پسر بعد از سه سالگی به عهده پدر است. پوشش و لباس مناسب هم برای بچه‌ها مهم است. لباس‌های تحریک کننده، چسبان و تنگ برای بچه‌ها مناسب نیست. در بازی‌ها محدوده سنی رعایت شود و بچه‌ها با افراد غیرهم‌جنسی که با آنها تفاوت سنی مشهود دارند، بازی نکنند والدین باید در روابط و معاشرت‌ها، نوازش‌ها و در ایجاد عادات صحیح در بچه‌ها دقت داشته باشند. اینها ریزه‌کاری‌هایی است که والدین باید در رفتار خود با بچه‌ها به آن دقت کنند چون آموزش در بطن همین رفتارها اتفاق می‌افتد.

این‌طور که می‌گویید وظایف پدر و مادرها در این‌ حوزه، خیلی زیاد می‌شود.
البته سخت است ولی به هر حال وظیفه است. بعضی پدر و مادرها در تغذیه و سلامت فرزندشان خیلی دقت می‌کنند اما تصور می‌کنند آموزش‌های جنسی وظیفه آنها نیست. توجیه آنها هم این است که موضوع سخت و حساسی است اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه بعد وظیفه مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آثار سوء کودک آزاری چیست؟

زمانی اقدام به کتک زدن یا ناسزاگویی به کودک می کنیم که دیگر کنترل از دست ما خارج شده و رفتارهای او تحمل ما را تمام کرده است. به هر دلیلی که این عمل صورت گیرد، چه با هدف تربیت کودک، چه بعلت از دست دادن تحمل ما و چه به عمد؛ آثار منفی فراوانی دارد و کودک آزاری محسوب می شود. پس با اندکی تحمل و تأمل متن زیر را بخوانید و بدانید که هدف ما کمک کردن به شما و فرزندتان است.


تعریف کودک­ آزاری:
آزار و بد رفتاری با کودک از دیدگاههای قانونی، پزشکی و اجتماعی تعریف شده است و شامل هر گونه آزار بدنی، جنسی و هیجانی و غفلت از کودک (زیر 18 سال) توسط فرد بزرگتر (بالای 18 سال) دانسته شده است.


کودکی که مورد بد رفتاری واقع شده کودکی است که رفاه و سلامت روانی و جسمی او در اثر رفتارها یا بی­توجهی والدین یا سایر افرادی که مسئول مراقبت از او هستند، آسیب دیده یا در معرض تهدید قرار گرفته است."

سوءرفتار با کودک شامل هرگونه صدمه عمدی به کودک است مثل:
آزار یا آسیب جسمی، غفلت ورزیدن یا بی­توجهی به صدمه دیدن کودک، غفلت و بی­توجهی در بر طرف ساختن نیازهای عاطفی و جسمی کافی، نظارت ناکافی، رها کردن او، وضع قوانین نامناسب و غیر عادلانه در مورد کودکان .
حدود کودک­آزاری از تحقیر و تهدید و کتک زدن او تا محروم ساختن کودک از غذا، لباس، سر پناه و محبت پدر و مادری، آزار و بد رفتاری جسمی که ممکن است موجب صدمه دیدن و مرگ کودک شود، گسترده است .


انواع کودک ­آزاری
الف- آزار جسمی:
­آزار جسمی به هر نوع آسیب جسمی غیر اتفاقی و ناگهانی که توسط مراقب کودک ایجاد شده است، اطلاق می­شود. کودک ­آزاری جسمی ممکن است به شکل سوزاندن، لگد زدن، گاز گرفتن، کتک زدن، سیلی زدن، هل دادن، استفاده از اشیاء تیز، کتک زدن با طناب و شلاق و کمربند ، پرت کردن ، آویزان کردن و مشت زدن باشد.
طبق تعریف، آسیب ایجاد شده نباید ناشی از یک اتفاق باشد. همچنین نیت مراقب کودک الزاماً آسیب زدن به کودک نیست. کودک ­آزاری جسمی ممکن است ناشی از انضباط افراطی یا تنبیه نامتناسب با سن یا وضعیت کودک باشد همچنین ممکن است والدین در اثر ناپختگی، استرس یا مصرف الکل و سایر مواد به طور مکرر خویشتن ­داری خود را از دست بدهند.
صدمات وارده به شکم و سر ـ که دو نقطه آسیب­پذیر بدن هستند ـ تا زمانی که آسیب درونی ایجاد نکرده باشد ناشناخته می­ماند. صدمات وارده به شکم ممکن است موجب بزرگ شدن شکم، پارگی و استفراغ شود. صدماتی که به سر وارد می­شود می­تواند موجب تورم سر، سرگیجه، تاری دید، پارگی شبکیه چشم و حتی مرگ شود. شکستگی اندام ها و آسیب به سایر قسمت های بدن نیز ممکن است رخ دهد.


ب- بد رفتاری عاطفی و روانی
بد رفتاری عاطفی به سرزنش کردن، تحقیر کردن، تهدید کردن، مقایسه کردن، طرد کردن، تبعیض قائل شدن بین کودکان و بی­توجهی به سلامت و رفاه کودک اطلاق می­شود.


مثالهایی از آزار عاطفی و هیجانی:
* مقایسه کودک با سایر کودکان.


* سرزنش کردن او که باعث بیماری و مریضی والدین شده است ( مریضم کردی، از دستت سردرد گرفتم، وقتی از دستت مریض شدم و مُردم آن موقع می فهمی با من چه کار کرده ای.)


* تحقیر کردن او که کارهایش احمقانه است و هیچ نمی فهمد ( دیوانه هستی، مثل احمق ها رفتار می کنی، اندازه یک ... هم نمی فهمی، بهتر از این نمی توانی فکر کنی، چقدر دست و پا چلفتی هستی.)


* محروم کردن او از عشق و دوست داشتن (دیگر دوست ندارم، مادرت نمی شوم. من یک بچه با تربیت و آرام می خواهم یک بچه که حرف بفهمد، پسر من نیستی.)


* تهدید او به جدایی (دیگر در این خانه نمی مانم، میروم و دیگر هم بر نمی گردم).


* ارعاب و ترساندن او( اگر به حرفم گوش نکنی بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند.)


* قهر کردن با او.

ج- سوء استفاده جنسی
سوءاستفاده جنسی به تماسها و تعاملات بین کودک و مراقب بزرگسال اطلاق می­شود که در آن کودک با هدف تحریک جنسی فرد متجاوز یا شخص دیگر مورد استفاده قرار می­گیرد. سوء استفاده جنسی ممکن است توسط افراد زیر 18 سال نیز رخ دهد و این زمانی است که شخص سوءاستفاده کننده هم به طور قابل ملاحظه­ای از قربانی بزرگتر است و هم از قدرت کنترل برخوردار است.
سوء استفاده جنسی ممکن است در درون خانواده یا توسط مراقب بزرگسال خارج از خانواده به عنوان مثال یکی از اقوام، دوست خانوادگی، یا پرستار کودک صورت پذیرد. در صورتی که کودک فرد سوء استفاده کننده را بشناسد حتی اگر از نظر جسمی آسیب شدیدی متحمل نشده باشد، وقتی متوجه شود که مورد سوء استفاده قرار گرفته است احساس مورد خیانت واقع شدن بیشتر از خود سوءاستفاده موجب ناراحتی او می­شود. پسران به اندازه دختران در معرض سوء استفاده جنسی قرار دارند هرچند که از لحاظ آماری به اندازه دختران گزارش نمی­شوند.
کودکانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می­گیرند نه تنها به دلیل تهدیدهای فرد سوءاستفاده کننده بلکه به علت سرزنش شدن از سوی دیگران و ترس از باور نکردن حرفهایشان، سعی می­کنند ماجرا را پنهان نگه دارند.


د- بی­توجهی و غفلت
کودکان همچنین ممکن است به وسیله مورد غفلت و بی­توجهی واقع شدن از نظر جسمی، عاطفی، تربیتی، تحصیلی مورد آسیب قرار گیرند. مثل بی توجهی به تغذیه کودک و بر طرف نکردن نیازهای بهداشتی و جسمی او، امنیت کودک را تامین نکردن، محبت نکردن به کودک، عدم ابراز علاقه، حمایت وتربیت او. این موارد می تواند آسیبی جدی برای سلامتی کودک باشد.

غفلت و مصامحه شایع­ترین نوع آزار است و عبارتند از:
بی­توجهی جسمی:
شامل غفلت از سلامت کودک، رها کردن وی، بی توجهی به سلامت جسمی کودک مثل انجام ندادن واکسیناسیون کودک، نبردن او به نزد پزشک در هنگام بیماری و ندادن داروهای او، تهیه نکردن لباس و پوشش مناسب در سرما و گرما و...

بی­توجهی یا غفلت عاطفی:
آزار شدید و همیشگی همسر در حضور کودک، نشان ندادن علاقه و عشق


بی­توجهی تحصیلی:
اجازه دادن به فرار همیشگی کودک از مدرسه، شکست در فرستادن کودک به مدرسه و سایر موارد فرار کودک به علت عدم مراقبت و مواظبت از کودک از انواع بی­توجهی در زمینه تحصیلی کودک است.


بی توجهی به سر و وضع ظاهری کودک:
طوری که او در میان سایر کودکان احساس خفت کند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
چرا بچه ها با هم دعوا می کنند؟ و الدین چه باید بکنند؟

گاهی آنها خسته،عصبی و گرسنه هستند،گاهی نیز به دنبال جلب توجه هستند،گاهی میخواهند قدرت خود را اثبات کنند و گاهی نیز دنبال یک همبازی و همراه می گردند.
اگر بدانید بچه ها چرا با هم دعوا می کنند شاید این موضوع بتواند به شما کمک کند تا بدانید چه کاری را باید انجام دهید تا این تنش ها کاهش یابد و روابط دوستانه تری بین بچه ها حاکم شود.

این علل می تواند به ترتیب زیر باشد:
* توجه نکردن به نیازهای اساسی آنان
در نظر بگیرید شما مشغول تمیز کردن،نظافت و یا در حال صحبت با یکی از دوستان هستید،یا ساعتی است که مشغول مکالمه تلفنی هستید،در همین لحظه دعوا و جنگ فرزندان شما اوج می گیرد (مامان اون منو زد،کتابم را گرفت،مامان اون منو هل داد،مامان داره به من دهن کجی می کنه و (...
شاید اگر شما کار خود را رها کرده و به این بیندیشید که چه چیزی در حال حاضر حرف اول را می زند؟ بتوانید مشکل را کمی حل کنید.وقتی بچه ها خسته،گرسنه و عصبی هستند،احساس لذت، شادی و همکاری با یکدیگر را ندارند،اگر به آنها کمک کنید چند دقیقه استراحت کنند،اگر خسته و خواب آلود هستند به آنها کمک کنید تا کمی بخوابند،یک خوراکی یا نوشیدنی خنک به آنها بدهید و یا یک کار جالب را برای آنها تدارک ببینید ممکن است به طور شگفت انگیزی جوّ صلح و آرامش به خانه حکمفرما شود.


* تلاش برای بدست آوردن توجه:
بعضی اوقات برای اینکه بچه ها توجه والدین را جلب کنند وارد یک عادت بد و چرخه معیوب میشوند.تا زمانی که آنها ساکت،آرام و منطقی هستند و با هم همکاری و بازی می کنند،شما سرگرم کارهای خودتان هستید و هیچ توجهی به آنها ندارید.اما بلافاصله که جنگ و دعوا را با هم شروع میکنند شما سر صحنه حاضر می شوید،با آنها حرف می زنید،حتی آنها را دعوا می کنید،نصیحت میکنید و برای آنها وقت می گذارید.اگر در خانه شما این حالت وجود دارد،وقت آن است که با یک برنامه ریزی صحیح و تجدید نظر در برنامه های گذشته تصمیم بگیرید:

* زمانی که فرزندان شما رفتار خوب و مناسب دارند،به آنها توجه کنید و آنها را تشویق و تحسین کنید.به طور مثال وقتی می بینید آنها مشغول بازی با یکدیگر هستند و در آن زمان رفتار دوستانه ای با هم دارند با یک بستنی یا میوه سراغ آنها بروید و بگویید:چقدر لذت می برم از اینکه می بینم شما به این خوبی با هم بازی می کنید و با هم دوست هستید و ...


* سعی کنید نسبت به دعواها و جر و بحث های کوچک بی توجه باشید،گویی نه چیزی می بینید و نه چیزی می شنوید،سرگرم کار خودتان شوید،خونسرد و آرام بمانید و از نگاه کردن به آنها اجتناب کنید.بعضی مواقع لازم است کارهای بچه ها را نادیده بگیرید.البته مشروط به این که هیچکدام از آنها در معرض آسیب و خطر نباشند.اگر می بینید اوضاع خارج از کنترل نیست،ممکن است ترک کردن اتاق یا گوش دادن به یک موسیقی برای شما مفید باشد.چشم پوشی و نادیده گرفتن، زمانی بهتر اثر دارد که شما سعی می کنید زمانی که بچه ها رفتارهای خوب و مناسب دارند به آنها توجه کنید و آنها را تحسین و تشویق کنید.
به بچه ها بیاموزید که توجه را به روش مثبتی بطلبند و با رفتارهای منفی متوسل به جلب توجه نشوند.مثلا به فرزند خود بگویید: موقعی که دلت می خواد من بغلت کنم و نوازشت کنم به من بگو.من همیشه نمی توانم برای یک مدت طولانی با تو بازی کنم اما می توانم زمانی را برای خواندن کتاب برای تو بگذارم،جیغ و فریادهای تو گوش مرا اذیت می کند،سعی کن شانه هایم را تکان دهی و آرام خواسته ات را بگویی.زمانی را به هر کدام از بچه ها اختصاص دهید.
مطالعات نشان داده که توجه یک به یک با زمان 20- 15 دقیقه برای هر بچه در طول روز بطور قابل توجهی از رفتارهای پرخاشگرانه و نق زدن او می کاهد.مثل: بازی کردن با او،خواندن کتاب برای او،یا بطور خیلی ساده درگیر کردن او در فعالیت های معمول روزانه (مثل،شستن ماشین، گردگیری،آشپزی و ...) راه های خوبی برای توجه مثبت به کودک هست.


* مقایسه کردن کودکان با یکدیگر:
گاه شما متوجه نیستید ولی ممکن است به دلایل مختلف بچه ها را با یکدیگر مقایسه کنید.شاید فکر می کنید چنین مقایسه ای کودک را شرمنده کرده و انگیزه ای می شود تا او بهتر عمل کند،اما برعکس،مقایسه کردن باعث ایجاد حسادت و رشک در بچه ها می شود و روابط آنها را با هم خراب میکند.

به مثالهای زیر توجه کنید:
* سارا 5 ساله از جمع کردن اسباب بازی هایش امتناع می کند.
مادر:
ببین من از برادرت می خواهم که اسباب بازی هایش را جمع کند،بلافاصله این کار را انجام می دهد، چقدر کار خوبی می کند اما تو هیچ وقت اسباب بازی هایت را جمع نمی کنی.

احساس سارا:
برادر من خوب است،خیلی خوب است،ولی من از او متنفرم.

بهتر است مادر اینطور بگوید:
سارا اسباب بای هایت کف اتاق است ممکن است کسی روی آنها پا بگذارد و بشکند،لطفا آنها را جمع کن و بگذار داخل سبد.

* مادر به پسرش که در حال مطالعه یک کتاب است نگاه می کند و می گوید:
تو پسر عجیبی هستی،چقدر دلم می خواست برادرت هم مثل تو کتاب خوان بود،او همیشه در حال دویدن و سر و صدا کردن است،او هیچوقت خواندن را یاد نمی گیرد،نگران او هستم.


احساس کودک:
* احساس غرور از اینکه مادر خوشحال است.

* اگر یک زمانی نتوانم به این خوبی مطالعه کنم مادر در مورد من هم همین را خواهد گفت؟


* من بهتر از برادرم هستم .او بی ارزش و سر به هواست.

بهتر است مادر اینگونه بگوید:
آفرین که مشغول خواندن کتاب هستی.کتاب جالبی است؟ شرط می بندم که تو یک کتاب خوان خوب هستی.

* علی 4 ساله پشت میز غذا خوری می نشیند و شام خود را می خورد.


مادر: تو پسر بزرگی هستی،موقع غذا خوردن مثل بچه ها خودت را کثیف نمی کنی.


احساس کودک:
من از یک بچه خردسال بهترم!!! ولی هنوز خوب نیستم.


بهتر است مادر اینطور بگوید:
من دیدم که تو همه غذاتو خوردی و با دستمال صورتت را پاک کردی،آفرین پسرم تو واقعا آداب غذا خوردن را یاد گرفتی.
هر کدام از فرزندان شما علایق و شخصیت واحد و خاصی دارند.علایق و صفات آنها را تشویق و تحسین کنید.از مقایسه کردن آنها اجتناب کنید و سعی نکنید آنها را به رقابت کردن با هم بیندازید.گفتن اینکه: آفرین نقاشی و رنگ آمیزی ات را دوست دارم بهتر است تا اینکه بگویید،آفرین بهتر از سارا نقاشی می کشی.


*توانایی متفاوت کودکان در همکاری و بازی کردن با هم.
به نظر می رسد بعضی از بچه ها یک توانایی خاصی برای جذب خواهر یا برادرشان به بازی دارند ولی عده ای از بچه ها در این زمینه مشکل دارند و زود به این نتیجه می رسند که باید با بحث و دعوا برادر یا خواهرشان را درگیر بازی کنند..یعنی هدف اصلی آنها این است که با خواهر یا برادرشان بازی کنند اما نمی دانند چگونه باید شروع کنند و این کار را انجام دهند.شما به کرات این جملات را از زبان فرزندانتان شنیده اید (باید با من بازی کنی،مامان ببین نمی خواد با من بازی کنه،من حوصله ام سر رفته .اصلا حالا دیگه نوبت منه که پلی استیشن بازی کنم و ...)
شما می توانید به فرزندانتان بیاموزید که چگونه با یکدیگر ارتباط بهتری برقرار کنند.به بچه ها کلماتی را یاد دهید که باعث بازی بهتر و همکاری بهتر آنها شود.


به طور مثال: آیا ممکن است با من بازی کنی؟ و یا آیا ممکن است من با اسباب بازی هایت بازی کنم؟ خواهش می کنم،من حوصله ام سر رفته است،دوست دارم با هم بازی کنیم.فعالیت هایی را تدارک ببینید که برای سنین مختلف جالب باشد و بچه های با گروه سنی متفاوت بتوانند و علاقمند باشند که آنها را انجام دهند.بچه های بزرگتر خیلی زود از بازی با بچه های کوچکتر خسته می شوند،چرا که بچه های کوچکتر می خواهند بازی کنند اما مهارت های محدودی دارند.به بچه های بزرگتر یاد دهید که چگونه برای وادار کردن بچه های کوچکتر به بازی به آنها تکالیف ساده بدهند. وقتی را برای هر کدام از فرزندان خود اختصاص دهید و با آنها فعالیت هایی را انجام دهید که متناسب با سن،علایق و نیازهای آنهاست.
شرایطی را ایجاد کنید که هر کودکی احساس کند بی نظیر و خاص است.لازم نیست و یا حتی ممکن نیست که با بچه ها بطور مساوی رفتار کنید.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
کدامیک بهتر است:کودک آرام یا بهانه گیر؟

داشتن کودکی آرام و بی سر و صدا(سهل گیر) یا کودک بهانه گیر- دست مادر نیست:

در مطالعات اخیر محققین دریافته اند،اینکه کودک شما بی سروصدا یا بهانه گیر باشد ارتباطی با مهارتهای والدین بودن شما ندارد زیرا این ترکیبی از ژن معین و الگوی خاص فعالیت مغز است که رفتار کودک را مشخص می کند.محققین کانادایی ارتباط متقابل بین ژن دی آر دی 4 و فعالیت در کورتکس پیشانی مغز را مورد آزمایش قرار داده اند تا ببینند آیا می توان رفتار کودکان را پیش بینی کرد ؟
مطالعات گذشته می گفتند که ژنهای دی آر دی 4 بلند تر ( ژنهای ناهمسان مجاور ، الل) با افزایش پاسخ دهی حسی،رفتار جستجوی خطر و مشکلات توجهی در کودکان ارتباط دارند.همچنین مشخص شده،نوزادانی که در کورتکس پیشانی قسمت چپ مغزشان فعالیت بیشتری دارند آرام هستند و تلاش کمتری برای آرام کردن آنها نیاز است.به عبارت دیگر،کودکانی که در کورتکس راست پیشانی فعالیت بیشتری دارند مضطرب ترند،سخت تر آرام می شوند و به عنوان کودکی تلقی می شوند که حالت طبیعی ندارند.
در این مطالعه،لویس اشمیت از دانشگاه مک مستر در همیلتون آنتاریو و دانشکده های آن فعالیت مغز را در نوزادان 9 ماهه محاسبه کرد.هنگامیکه کودک 4 ساله می شد،مادر او پرسش نامه ای را در مورد رفتار کودک خود تکمیل می کرد و نمونه های دی ان ای برای تحلیل ژن دی آر دی 4 از کودک گرفته می شد.
محققین دریافتند که کودکانی که فعالیت بیشتری در کورتکس چپ پیشانی داشتند و نسخه ی دی آر دی 4 آنها بلند تر بود نسبت به آنهایی که ژن کوتاهتری داشتند راحت تر در 48 ماهگی آرام میشدند . کودکانی که نسخه ی ژن آنها بلندتر بود و فعالیت بیشتری در کوتکس راست پیشانی داشتند کمترین آرامش را داشتند و مشکلات توجهی آنها نسبت به کودکان دیگر بیشتر بود.این تحقیقات نشان می دهند که طول ژن دی آر دی 4 نقش مختلفی ( در مورد بهتر یا بدتر بودن ) در رفتار کودکان ایفا می کند .محققین افزودند که الگوی فعالیت کورتکس پیشانی احتمالاً برچگونگی تأثیردی آر دی 4 بر رفتار کودک تأثیر می گذارد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آثار سوء بد رفتاری با کودک چیست؟

بسیاری از ما می دانیم که آثار سوء بد رفتاری چه تاثیراتی می تواند بر روی کودک داشته باشد ، اما این موضوع به چه رفتاری اطلاق می شود ؟


1- کودکان از ما الگو می گیرند.
وقتی با فریاد و داد به کودک خود می گوییم که دیگه نبینم با من بلند صحبت کنی؛ وقتی کودک خود را در حمام یا دستشویی حبس می کنیم یا با او قهر کنیم؛ وقتی کودک خود را کتک می زنیم که دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند، او دقیقآ همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار خواهد برد. فرزند ما از ما الگوبرداری می کند. وقتی آنها را کتک می زنیم، تحقیر می کنیم، ناسزا می گوییم، تمسخر می کنیم و... آنها نیز همین روش را به عنوان راه حل در ارتباطات خود استفاده می کنند.

2- تنبیه هیجانی و جسمی مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد و منجر به آسیب روانی او می شود.
روش های تنبیهی پرخاشگرانه منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی در کودک می گردد.
مطالعات نشان داده است که تنبیه بدنی دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی می کند. تنبیه بدنی و فیزیکی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است.


3- خطر آسیب جسمی.
تنبیهاتی که از روی خشم و عصبانیت باشد، منطقی نیست و خطر آن وجود دارد که آسیب و صدمه ای به کودک برسد. تنبیهات بدنی ممکن است منجر به معلولیت و حتی مرگ کودک گردد.


4- بی ثباتی در روش تربیت.
وقتی در زمان خشم و عصبانیت کودک خود را تنبیه می کنیم، چون در آن زمان کنترلی بر رفتار خود نداریم پس از مدت کوتاهی از رفتار خود پشیمان و نادم گشته و سعی در جبران آن می کنیم. به کودک رشوه می دهیم، از خطاهای او چشم پوشی می کنیم و در اعمال تربیت او کوتاهی می کنیم تا حمله مجدد و خشم و عصبانیت و این موضوع منجر به نوسانات و ناهماهنگی هایی در روش والدگری ما می شود و مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد. معمولآ والدین زمانی کودک خود را کتک می زنند و او را تنبیه بدنی و کلامی می کنند که در این روش تربیت، از یک طرف پرخاشگری و خشونت و از طرف دیگر انعطاف ، تساهل زیاد و انفعال وجود دارد. ثبات و تداوم در روشهای تربیتی از بین می رود ، نوع پیامد رفتاری کودک بستگی به حالت احساسی والدین دارد. در این شرایط که ثباتی در روشهای والدگری وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیش بینی نیست پس از مدتی کودک گیج و آشفته می شود، چون نمی داند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است که پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش می یابد و والدین خود را ناکام و ناتوان در مقابل بد رفتاری کودک احساس می کنند.


5- تضییع حقوق کودک.
تنبیه نباید منجر به تضییع حقوق کودک گردد. مواردی چون زندانی کردن در دستشویی و حمام، حبس کودک در مکان تاریک و ترسناک، محروم کردن او از غذا و پوشاک، مقایسه، تمسخر، ارعاب و ترساندن او، قرار دادن او در سرما و گرما، کتک زدن و تنبیه بدنی و ...کودک آزاری محسوب می شوند و حقوق کودک را تضییع می کنند.
حال که مضرات و بی فایده بودن تنبیه فیزکی، هیجانی و کلامی را فهمیدیم وقت آن است که روشهای خود را عوض کنیم و از روشهای تنبیهی صحیح برای تربیت کودک خود استفاده کنیم.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
طلاق و برخورد صحیح با بچه ها

عوامل استرس زای متعدد،عدم توانایی برای مدارا با موقعیت های مختلف،مشکلات و بیماری های روانپزشکی معمولاً عمده ترین دلایل طلاق هیستند.
آنچه از نظر یک درمانگر و روانپزشک کودک و نوجوان برای مداخله اهمیت دارد این است که:
* بچه ها باید مراقبت شوند.


*نباید بچه ها قربانی اختلاف والدین شوند و به عنوان گره یا وسیله ای جهت رسیدن به اهداف واالدین استفاده شوند.


مسائل و مشکلات پس از طلاق:
معمولآ پس از طلاق شرایطی پیش می آید که باید به نحوی با آنها مدارا شود.عمده ترین مواردیکه شخص پس از طلاق مجبور به مدیریت آنهاست شامل موارد زیر است:
* فراهم نمودن مقدمات، شرایط و امکانات یک زندگی جداگانه و جدید.


* مدیریت روش های تربیت فرزندان و مدارا با نیازها و حالات هیجانی آنها.


* مدیریت موارد ناگهانی و اورژانسی


* شرایط انتقال کودک بین والدین


* توزیع مجدد امکانات اقتصادی.


* مدارا با مسائل اجتماعی و فرهنگی.
معمولاً ماه های اولیه طلاق زمان سختی است.زمان احساسات و رفتارهای هیجانی شدیدو غیرمنطقی نسبت به طرف مقابل. ممکن است والدین آنقدر درگیر شرایط سخت پس از طلاق و مدیریت مسائل و مشکلات آن باشند که نقش و مهارت های والدی آنها کاهش یابد.آنها در روش های تربیتی خود ناهماهنگ و غیرقابل پیش بینی می شوند و کمتر می توانند تربیت صحیح را اعمال کنند. نزاع والدین ممکن است فرزندان را مضطرب کند و فکر کنند که باید جانب یکی را بگیرند و ارتباطشان را با والدین طرف مقابل قطع کنند.گاه نیز برخی از استرس ها و ناراحتی ها در خانواده وجود داشته که پس از طلاق وقتی یکی از والدین خانه را ترک می کند،کاهش می یابد. مثل پرخاشگری،الکلیسم،آزار عاطفی و هیجانی.مسئله دیگر این است که والدین و فرزندان مجبورند با فشارهای اجتماعی و فرهنگی مدارا کنند.در مورد مسائلی که به طور تأخیری در پدیده طلاق دیده می شود می توان به مواردی چون ازدواج مجدد یکی از والدین یا هر دو اشاره کرد که کودک مجبور است با این قضیه تطابق برقرار کند. به نظر می رسد والدین نباید در انجام این تصمیم عجله کنند و اجازه دهند کودک مرحله به مرحله تطابق لازم را برقرار کنند.


تاثیر طلاق روی کودکان:
طلاق می تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی،فکری و رفتاری را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلف بستگی دارد.از جمله:سرشت،ذات و شخصیت کودک،میزان آسیب پذیری یا مقاومت و تاب آوری او،وجود یا عدم وجود بیماری روانپزشکی،سن کودک،شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق،نحوه برخورد والدین با پدیده طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خودشان،چگونگی شرایط و فرآیند طلاق ( مثل حضور در دادگاههای متعدد، نزاع و درگیریهای متعدد بین خانواده ها و انتقام جویی و...)، وجود سیستم های حمایتی و برقرار شدن هرچه سریعتر شرایط زندگی عادی کودک پس از طلاق و...
نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع می شود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم می شوند.


نگرش کودکان نسبت به طلاق والدین:
عده ای از بچه ها طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آنها دارند. احساسات شدید حتی ممکن است تا سال ها طول بکشد.ممکن است آنها احساس کنند که حداقل توسط یکی از والدین طرد شده اند و دیگر مورد توجه و علاقه نیستند.ممکن است آنها نسبت به والدین خود خشم و عصبانیت داشته باشند.معمولاً درک بچه ها،استدلال و احساس آنها به سن آنها نیز بستگی دارد.در برخورد با نوجوانان باید مواظب باشیم که آنها را در موقعیتی قرار ندهیم که بخواهند ما را حمایت کنند، نباید به بچه ها تکیه کنیم.
گاه بچه ها عصبانی هستند و تمایل دارند از یکی جانبداری کنند.باید به آنها گفته شود که دعوای والدین به آنها ارتباطی ندارد و نباید خودشان را درگیر ماجرا کنند.
لازم است به آنها این اطمینان خاطر را بدهیم که هم مادر را خواهند داشت و هم پدر را.تماس مکرر و منظم از طرف هر دو والد بهترین راه حل است.هم در دختران و هم در پسران نیاز به پدر در دوره نوجوانی افزایش می یابد و احساس طرد شدن توسط پدر در این سن روی رشد نرمال نوجوان تأثیر می گذارد.


شرایطی که کودکان پس از طلاق تجربه می کنند ممکن است موارد زیر باشد:
* ترس از جدایی و ترک شدن توسط والدین و اضطراب این که چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد و چه کسی آنها را ترک خواهد کرد.


* نگرانی راجع به اینکه آیا والدین باقیمانده قادر است به تنهایی همه چیز را مدیریت کند.


* اضطراب شدید که ممکن است روی تکالیف نرمال رشدی تأثیر بگذارد.
وابستگی والدین باقیمانده نسبت به کودک که ممکن است منجر به محدود کردن کودک از ارتباطات لازم متناسب با رشد و وابستگی و اضطراب در کودک گردد. احساس شوک و بهت،تأسف و حسرت عمیق،عده کمی نیز ممکن است احساس آسودگی و فراغت داشته باشند.
مسئولیت گرفتن زیاد بچه ها که ممکن است فکر کنند که حالا باید نیاز روانی یا فیزیکی پدر یا مادر را برآورده کنند؛که این موضوع ممکن است آنها را از پاسخ دهی به نیازهای نرمال رشدی باز بدارد. شاهد خشونت و جنگ بین والدین بودن که روی روابط آینده آنها با جنس مخالف و رشد روانی انهاتأثیر می گذارد. خشم شدید نسبت به والدین،ترس از این که باید محبت و وفاداریشان بین دو والد تقسیم شود. احساس گناه راجع به این که آنها در جدایی و طلاق والدین نقش داشته اند و شاید می توانستند جلوی آن را بگیرند.
در نوجوانی افسردگی،پرخاشگری،اشتغال ذهنی با خودکشی،خشم شدید،اشتغال ذهنی با اخلاقیات،قضاوت کردن،مقصر را مشخص کردن،اضطراب راجع به آینده،ترس از این که ازدواج خودش نیز مثل والدینش با شکست روبرو شود؛ دیده می شود.

پسران بیش از دختران در طلاق آسیب می بینند:
در حوزه ارتباط اجتماعی،مشکلات شخصی و مسائل روانی،هم در مراحل ابتدایی و هم در درازمدت. دختران به خصوص قبل از نوجوانی تطابق بهتری با مسئله طلاق برقرار می کنند. والدین باید به فرزندانشان بگویند: ما قصد داریم طلاق بگیریم و از هم جدا شویم.این به آن معناست که ما نمی خواهیم با یکدیگر زندگی کنیم.اما همیشه والدین تو هستیم،هر دوی ما تو را دوست داریم.تو مجبور نیستی بین ما یکی را انتخاب کنی.تو عامل و باعث طلاق ما نیستی و نمی‌توانی هم از آن جلوگیری کنی.بعداً هر زمان که خواستی می توانیم مجدد راجع به آن صحبت کنیم، راجع به احساسات تو، تغییراتی که رخ داده و...
تو همچنین می‌توانی آن را به دوستانت بگویی یا به هر کس دیگری که فکر می کنی گفتن آن به تو آرامش می‌دهد.هیچ کودکی دوست ندارد در مقام قضاوت قرار گیرد.در نیتجه نباید از بچه ها نظر خواست و از آنها پرسید:فکر می کنی تقصیر کیه؟من بیشتر تقصیر دارم یا پدرت؟بچه های کوچک تر و ناتوان تر از آن هستند که قدرت انتخاب را به آنها واگذار کنیم.این کار بار سنگینی از تصمیم گیری و مسئولیت را به دوش آنها تحمیل می کند. والدین نبایداز کودک بپرسند:من نمی‌دانم تو خودت انتخاب کن با من می‌خواهی زندگی کنی یا با پدرت؟
هنگام طلاق باید احساس مسئولیت بچه ها را از آنها گرفت.نباید آنها این حس را داشته باشند که باید کاری بکنند،باید نجات دهنده باشند و باید یکی را انتخاب کنند.باید والدین به آنها بگویند که این موضوعی است بین من و پدرت،بین من و مادرت و به تو ارتباطی ندارد.ما خودمان آن را حل خواهیم کرد.لازم است کودکان جزئیات شرایط زندگی روزمرۀ بعدی خود را بدانند و اطلاعات لازم به آنها داده شود:فعلاً ما چند ماه در منزل مادر بزرگ زندگی می کنیم و تو به مدرسه قبلی خودت می روی و .....
کودک باید بداند که هر کجا زندگی کند و با هر کسی زندگی کند ارتباطش با طرف دیگر قطع نخواهد شد و با هر دو نفر ارتباط خواهد داشت.ممکن است همسرمان برای ما همسر مهربان و خوبی نبوده ولی این دلیل نمی شود که پدر یا مادر خوبی نباشد.صحبت کردن راجع به خاطرات منفی و بدی که از او و خانواده‌اش داریم،کمکی به فرزندمان نخواهد کرد.صحبت ما راجع به والدین دیگر ممکن است حاوی اطلاعات باشد ولی نباید احساسی،قضاوت گونه و دلالت بر بد بودن او باشد:روز پنجشنبه تو را نزد پدرت می برم.جمعه ساعت 7 شب می آیم دنبالت.فکر نکنم تو بیشتر از این بتوانی آنجا بمانی چون ظاهراً پدرت عازم سفر است.
خلاصه کلام در زندگی روزمره کودکان،زمان های بسیاری است که آنها تحت تآثیر سوء استرسهای مختلف هستند،آنچه مهم است سیستم حمایتی پیرامون آنهاست.بچه ها در زمان بحران باید بتوانند از بزرگترها حمایت دریافت کنند.در زمان طلاق نیز حمایت خود را از آنان دریغ نکنیم و آنها را چون وسیله ای برای رسیدن به اهدافمان استفاده نکنیم.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
6 بازی خلاق برای کودکان!

آیا می دانید بازی های کودکان تاثیر بسیار زیادی بر هوش و استعداد آینده آنها خواهد داشت؟در این مقاله به شش نوع از این بازی ها می پردازیم...

1) شن ‌بازی
وسایل مورد نیاز:جعبه شن یا رفتن به کنار ساحل
روش انجام کار:کودک دست‌هایش را داخل شن فرو می‌کند.وقتی خوب دست‌هایش پوشیده شد،از او بخواهید سعی کند تا انگشتان دو دستش از زیر شن‌ها همدیگر را بگیرند.همچنین از او بخواهید تا دست‌هایش را در زیر شن‌ها تکان بدهد.در مرحله بعد می‌توانید روی پاهای او را هم شن بریزید و همین فعالیت را با پاهایش انجام دهید.


2)اتوبوس،کشتی یا قطار
روش انجام کار:ممکن است برای عبور و مرور در شهر از یک وسیله نقلیه خاص استفاده کنید و از شیوه‌های دیگر استفاده نکنید.برای نمونه ممکن است با وسیله نقلیه شخصی به عبور و مرور بپردازید.اگر چنین است،یک روز به همراه کودک‌تان از وسایلی که معمولا از آنها استفاده نمی‌کنید (مثلا اتوبوس‌های عمومی‌یا مینی‌بوس) استفاده کنید و گشتی در شهر بزنید. مطمئنا کودک‌تان از این سفر لذت بسیاری خواهد برد و سفر فوق برای هر دوی شما آموزش پرباری خواهد بود.


3)ورزش کردن به همراه شعر خواندن
روش انجام کار:یک شعر جالب انتخاب کنید.آن را با صدای بلند بخوانید.هر شعری برای خود حرکت، آهنگ،ریتم و احساس دارد.در هر حال با کودک خود هنگام خواندن اشعار،حرکات جالبی به تناسب شعر انجام دهید.


4)افکار روشن
روش انجام کار:با کودک تان دراز بکشید و چشم‌هایتان را ببندید و به آرامی‌ صحبت کنید.بگویید که ما هر دو در سایه دراز کشیده‌ایم.سایه‌ای که خیلی دلپذیر است.نفس عمیق بکشید و احساس کنید در آرامش کامل هستید.تمام ناراحتی‌ها و غم و غصه‌هایتان را بیرون بریزید.نفس کشیدن را با خوشحالی ادامه دهید.نفس کشیدن و به ذهن آوردن افکار،احساسات خالص و بدون غم و غصه،افکار و احساسات ناخوشایند را از ذهن تان بیرون می‌کند و باعث می‌شود مملو از احساس شادکامی ‌شوید.به این ترتیب،شما و فرزندتان،احساس نزدیکی بیشتری با هم خواهید کرد.


5)بریدن و چسباندن گل‌ها
وسایل مورد نیاز:گل‌های تازه،کتاب سنگین،مقوا،چسب،پلاستیک نازک سفید رنگ یا کاغذ سلفون، قیچی،روزنامه.
روش انجام کار:کتاب را باز کنید و گل‌ها را لای روزنامه،بین صفحه‌های کتاب قرار دهید.همه گل‌ها را به همین صورت بین صفحه‌های کتاب جای دهید.کتاب را ببندید و چند روز صبر کنید.وقتی گل‌ها خشک شدند،آنها را با دقت بردارید.پلاستیک را دو سانت بزرگ‌تر از مقوا ببرید.حالا گل‌ها را روی مقوا بچسبانید و روی آن با پلاستیک بپوشایند و دور آن را چسب بزنید.قسمت‌های تا خورده و گوشه را صاف کنید تا گل‌ها به حالت طبیعی خود روی تابلو بمانند.


6)ابزار ساده‌ای برای تولید صدا و ریتم
وسایل مورد نیاز:بطری‌های پلاستیکی گردن باریک،برنج،لوبیا،ارزن،ماکارونی،نوار چسب.
روش انجام کار:بطری‌ها را پر از برنج،لوبیا،ماکارونی و ارزن کنید.در آنها را محکم با نوار چسب ببندید. با نوار چسب برایشان دستگیره بسازید.بهتر است برای هر کودک دو عدد از آنها تهیه کنید.حال اجازه دهید کودکان آنها را به دست بگیرند و تشویق‌شان کنید تا با تکان دادن و به هم زدن دست‌ها صدا تولید کنند.می‌توانید با پخش یک موزیک مفرح از کودکان بخواهید تا با تکان دادن بطری‌ها صدا تولید کنند و همراه آن حرکت کنند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
شخصیت خود و دیگران را چگونه بشناسیم؟
(نظریه Transactional Analysis)



شاید شما هم از رفتارهای آدمیان به شگفت آمده باشید. اگر با نظریه تحیلی عاملی”اریک برن” آشنا شوید ، خود و دیگران را بهتر درک کرده و می توانید رفتارتان را بهبود بخشید. ضمنا کمتر نسبت به رفتار دیگران متعجب می شوید. در این نظریه شخصیت هر فردی از بخش تشکیل شده است. ولی در هرفردی یکی از این بخشها غالب هست ، لذا بیشتر کارهای فردی از بخش غالب سرچشمه می گیرد. در ادامه به توضیح مفصل این سه بخش شخصیت می پردازیم. ارک برن می گوید رفتارها ، افکار ، احساسات و عواطف مختلف انسان از بخش های مختلف شخصیت وی سرچشمه می گیرد. وی اجزاء شخصیت انسان را به ۳ بخش تقسیم می کند....

۱ – حالت من کودک child ego stage

۲ – حالت من والــد parent ego stage

۳ – حالت من بالــغ ego stage adult




۱ – حالت من کودک

کودک به هنگام به دنیا آمدن ،احساس های درونی و نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود . مثلا با گرسنه بودن، می گرید . و با تامین بودن ، می خندد…. و این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحاء مختلفی ادامه می یابد

این بخش شخصیت بدون هیچ تدبر ، فکر یا بررسی جوانب ، فقط با احساسات و لذات سرو کار دارد . پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است



سه خاصیت کلی << حالت من کودک >> عبارت است از:

۱ – هرگز از لذت جویی سیر نمی شود

۲ – آینده را نمی بیند

۳ – خواسته اش را به تاخیر نمی اندازد



احساسات منفی ، خلاقیت ، کنجکاوی ، علاقه به دانستن ، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من است. این بخش از شخصیت فرد را وا می دارد که هر چیزی را شخصا خودش تجربه کند . اصلا خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد

تمایلی به رعایت قیود اجتماعی ، عرف ، مذهب ، قانون ، تعقل و… ندارد….



۲– حالت من والد


در سالهای اولیه کودکی ( مخصوصا ۵ سال اول ) ، باید و نباید های زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده می شود

این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال در حالت من والد کودک ثبت می گردد. و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد

این بخش شخصیت ، مسئول خشک و متعصب کارهای انضباطی فرد ، قانون مداری ، باید ها و نبایدها در افراد مختلف است. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف ، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید از این بخش شخصیت خود استفاده می کند.

همانطور که بعدا خواهیم گفت . ۳ بخش شخصیت در هر فرد وجود دارد ولی مقدار اثر گذاری آنها از فردی به فرد دیگر فرق می کند. همچنین حاکمیت شخصیت در هر فرد ممکن است به عهده یکی از این اجزاء باشد که هر کدام طبیعتا حکومتهای متفاوتی را بنا خواهند گذاشت. پس شخصیت افراد متفاوت خواهد شد.

شاید شما کسانی را دیده باشید که برای آنها زندگی کار است و کاراست و کار

و یا کسانی را دیده باشید که بسیار سخت گیر و منضبط هستند به مانند یک نیروی نظامی مقید به تریبت و توالی خاصی هستند و هیچ انعطافی را در زندگی نمی پذیرند

این افراد باید سر ساعت خاصی بیدار شوند یا به رختخواب بروند و استثنائی بر این امر قائل نیستند

اضافه کاری و غرق شدن در کارهای جدی چنان است که تفریح و سرگرمی خانواده ، دوستان و فرزندانشان بی اهمیت جلوه می کنند. جلسات متعدد دارند. قرارهای متعدد دارند. در شیوه تربیتی سخت و خشک و متعصب عمل می کنند.دیدن خنده آنها مانند خورشید گرفتگی هر چند سال یکبار در یک زمان کوتاه اتفاق می افتد و البته آنها هم روی نظم معین خودش که می توانید رصد کنید

( فراموش نکنید شخصیتی نداریم که فقط همین یک جزء را داشته باشد ولی شخصیت های زیادی در فرهنگ و جامعه ما هستند که این بخش بر سایر بخشهای شخصیت غلبه داشته و آنها را زیر حکومت خود دارد.)



۳ – حالت من بالغ

این بخش شخصیت مخ شخصیت است. در واقع مجموعه ای از احساسات ، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل است که فرد را با واقعیتهای موجود تطبیق و هماهنگی می دهد

این بخش شخصیت است که:

- تجزیه و تحلیل می کند

- آینده نگری می کند

- میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار می کند

- احتمالاتی را که برای حل و فصل موثر دنیای خارج ضروری هست محاسبه می کند

- فعالیتهای دو بخش قبلی ( کودک و والد ) را تنظیم می کند و واسطه عینی شدن میان آنهاست

در واقع شخصیت کامل انسانی ، شخصیتی هست که ۳ بخش فوق ( کودک – والد – بالغ ) توام به صورت متعادل در آن حضور داشته باشد. لیکن رئیس بخش بالغ باشد و با روشنفکری در جای خود به کودک و در جای خود به والد اهمیت دهد. و شخصیت را با تجزیه وتحلیل متعادل نگه دارد
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
سرنخهای شناسایی شخصیت



● چه بخشی از شخصیت شما بر شما حاکم است؟

از دید ارک برن شخصیت ما از تعامل ۳ جزء مختلف ( ۱ – کودک ۲ – والد ۳ – بالغ ) تشکیل شده است . همچنین توضیح داده شد که خصوصیات هر یک از این ۳ بخش چگونه است و اگر هر کدام بر شخصیت یک فرد حاکم شود آن شخص چگونه رفتار می کند ، احساس می کند ، فکر می کند و یا صحبت می کند





● هر یک از سرنخهای زیر نشان دهنده یکی از بخشهای سه گانه شخصیت است:





۱ – جزء کودک

الف ) سرنخهای کلامی:

- کاشکه

- دلم می خواد

- نمی دونم

- می خوام

- به من چه

- شاید وقتی که… ( بزرگتر شدم ، قبول شدم ، مدر ک گرفتم ، …..)

- نگاه کن چه کار کردم …( گزارشم را ببین ، ماشینم را ببین ، لباسم را ببین ، کارم رو ببیین و…)

- صفات تفصیلی ( مثل بهتر ، بهترین ، بزرگتر ، بزرگترین ….)

مثالی در زیر که همه سرنخهای کلامی از جزء کودک شخصیت ناشی می شود:

” کاش پارسال این زمین را خریده بودم داشتم

دلم می خواد بهترین فرزند را داشته باشم

نمی دونم چطور باید حرفهایم را به بعضی ها بفهمانم

شاید وقتی تجربه دار بشم بتونم

در گزارش من ، بهترین ، پرمحتواترین و… مطالب را خواهی یافت



ب ) سرنخهای جسمانی

- غش غش خندیدن

- وول خوردن

- شعف

- چشم پائین انداختن

- کج خلقی

- جیغ

- ناله

- چشم گرداندن

- شانه بالا انداختن

- لج کردن

- قهر کردن

- سر به سر گذاشتن

- رجز خواندن

( بررسی کنید چه مقدار از نظر کیفی و کمی این سرنخها کلامی و جسمانی در شما و اطرافیانتان وجود دارد . آیا این سرنخها در شما یا آنها غالب نیست؟)





۲ – جزء والد

الف ) سرنخهای کلامی :

- دیگه نمی تونم

- جونم به لب رسیده

- گوش کن ، همیشه هم یادت باشه

- قیودی مثل : هرگز ، همیشه ، هیچ وقت

- آخه چند دفعه بهت بگم

- می خوام ته و توی این موضوع را در آورم، برای اولین و آخرین بار

- بیشتر کلمات تنبیه کننده یا تشویق کننده استفاده می کنند مثل : بی شعور ، مسخره ، بد ، نفرت انگیز ، وحشتناک ، تنبل ، مزخرف ، بی خود ، طفلک ، جرات نمی کنه ، خوشگل ، نکن ، عیب نداره ، باز دیگه چه شد ، بازم و کلمه های باید و مجبور است



ب ) سر نخهای جسمانی :

- اخمها و چین های پیشانی

- سر تکان دادن

- نگاه ترس آور

- انگشت روی لبها نهادن

- دستها روی سینه گذاشتن

- آه کشیدن

- لبهای در هم فشرده

- انگشت سبابه که اشاره می کند



کسانی که بخش والد شخصیتشان بر آنها حاکم هست. افراد جدی ، خشک ، کاری و غیر قابل انعطاف هستند. آنها محکم حرف می زنند و کمتر اهل مشورت هستند. گویا همیشه حق همان است که از دهان آنها در می آید و در این مسئله حتی تردید هم نمی کنند ، چه برسد به اینکه بخواهند مشورت دیگران را قبول کنند. بر خلاف دسته اول ( کسانی که جزء کودک شخصیت بر آنها حاکم است) ، این افراد به جای لذت طلبی ، فقط به دنبال واقع نگری ، آینده نگری و سخت کوشی هستند. معمولا خانواده این افراد از دستشان کلافه اند.

از تفریح و … در زندگی آنها اثر زیادی به چشم نمی خورد. بکن و نکن ها و دستورات متوالی آنها اطرافیانشان را در فشار می گذارد. گوش شنوای زیادی ندارند. فقط به هدف می اندیشند و هیچ انعطافی را با دیگران نشان نمی دهند

زندگی تک بعدی آنها ، اگر چه بر خلاف گروه اول است ولی چون تک بعدی هست رضایت خودشان و دیگران را به همراه ندارد و آرامش آنها مخدوش است

خود و اطرافیانتان را از نظر این سرنخها مورد دقت قرار دهید





۳ – سرنخهای جزء بالغ شخصیت:

- کلماتی که نشان دهند تجزیه و تحلیل و بررسی هست. مثل :

- چرا ؟ چه ؟ کجا ؟ کی ؟ چطور ؟ چقدر ؟ از چه طریق ؟

- استفاده از قیودی مثل : تا حدی ، احتمالا

- کلماتی که انعطاف فرد را نشان می دهد: به نظر من ، من فکر می کنم

- کلماتی که نشان دهنده تامل و صبر است؟ تا فردا بررسی می کنم . صبر کنم بیشتر ارزیابی کنم





‌● خلاصه و نتیجه گیری:

اگر بخواهید در زندگی لذت ببرید و به آرامش برسید باید قسمت بالغ شخصیتتان بر شما حکومت کند. (البته منظور این نیست که دو بخش کودک و والدتان از بین بروند.)

در واقع این جزء بالغ است که شما را متعادل می سازد . یعنی تا حدی کودک وجودتان را ارضاء و شاد می کند . ولی نه آنقدر که فرامین والد شخصیت را زیر پا بگذارد و موجب شود پیشرفت و موفقیت و آینده نگری فرد به خطر بیفتد.

قسمت بالغ شخصیت ، مخ متفکر و مرکز کنترل شخصیت هست که با تجزیه و آنالیز موقعیت های گوناگون سعی می کند آنها را با درون فرد سازگار کند.

- اگر متعصب هستید

- اگر دائما فقط به فکر لذت بردن هستید و به آینده توجهی ندارید

- اگر فقط به فکر خودتان هستید

- اگر انتقاد پذیر نیستید

- اگر در برابر مشکلات همیشه به شیوه تکراری از یک روش منسوخ استفاده می کنید

بدانید که قسمت بالغ شخصیتتان بر شما حاکم نیست.

از طرف دیگر اگر همیشه فقط با سخت کوشی اتان همه را خسته کردید و فقط به دنبال ثروت ، قدرت ، پیشرفت و علم هستید و هیچ وقتی به خود و اطرافیانتان برای لذت بردن ، نمی دهید ، بازهم بدانید که قسمت بالغ شخصیتان کنترل شما را به عهده ندارد
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 1 از 23:  1  2  3  4  5  ...  20  21  22  23  پسین » 
خانه و خانواده

The World Of Kids | دنیای کودکان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA