ارسالها: 3620
#1
Posted: 10 Jul 2011 07:31
سلام و خسته نباشید خدمت پرنسس عزیز
حسادت
در تالار خانه و خانواده
خیلی ممنونم
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#2
Posted: 11 Jul 2011 14:26
با سلام خدمت بچه های گل لوتی
هر كسی از بچه ها نظرش را در مورد حسادت بگه...یا اگه مطلبی دارید در اختیار بچه ها قرار دهید
ديو حسادت
در ميان هفت گناه كبيره فقط حسادت است كه مفرح نيست. تنبلی و خشم به نظر نمیرسد كه چندان لذت بخش باشند، اما خود را به تنبلی سنگين سپردن مسرت بخش است و بيان كردن خشم با خود آسودگی میآورد كه خالی از شعف نيست. در عوض حسادت به احتمال بسيار نامشهودترين و بلكه بايد گفت كه موذیترين در ميان هفت گناه كبيره است. مطمئناً حسادت گناهی است كه كمترين احتمال را دارد كه مردم بخواهند آن را به گردن بگيرند، زيرا اعتراف كردن به آن به اين معنا است كه شخص بپذيرد نظر تنگ، ناخن خشك، گدامنش، و از گذشت و فداكاری بی بهره است. همچنين میتوان گفت كه حسادت شايعترين گناه است. جدا از سقراط، عيسی، ماركوس اورليوس، سنت فرانسيس، مادر ترزا و چند تايی ديگر ما همگی بالاخره گاهی پيش آمده كه جرقهی حسد را در خود احساس كرده ايم، ولو اينكه در شدتهای متغير، از آن سوزش ناچيز گرفته تا آن زخم دردناك روح فرسا و جريحه دار كننده. از آنجا حسادت بسيار شايع است ـ من خوانده ام كه در تمامی زبانهای شناخته شدهی جهان واژهای برای حسد وجود دارد ـ پذيرفتن اين ادعا كه حسادت ورزيدن بخشی از طبيعت انسان است ابداً دشوار نيست.
در حوزهی سياست، حسادت يا به هر تقدير اميد برای محو كردن آن گفته میشود كه اصل حاكمی است از سوسياليسم، درست آنگونه كه حرص و طمع اصل حاكمی از سرمايه داری است (هرچند كه تبليغات تجاری سرمايه داری معاصر فقط كمی بيشتر از تحريك دائمی حسادت هستند). در صحنهی بين المللی بسياری از جنگها، اگر چه نه همهی آنها به علت حسادت يك ملت به قلمروی ديگری آغاز شدهاند و همهی آنها از آن سرچشمه میگيرند، يا به خاطر احساس خطر ثروتمندانی كه از روی حسد محتاط شدهاند. يعنی جنگ به اين بهانه كه ملت ثروتمندی احساس میكند كه توسط كسانی كه مال و منال كمتری دارند در معرض خطر قرار گرفته و احتمال دارد كه آنها به موقعيت ممتازش حسادت بورزند. در همين رابطه دشوار است نپذيرفتن اينكه بيشتر احساسات ضدآمريكايی پس از 11 سپتامبر كه برخی از آنها با تمام وجود كينه توزانه هستند حد اقل تا حدی از حسادت ناشی شدهاند. نويسندهای هندی به نام راماچاندرا گوها در نشريهی گرانتا (Granta) مینويسد: «از ديدگاه تاريخی علت ضدآمريكاگرايی در هندوستان بيزاری زيباشناسانه از بزرگترين استعداد آمريكايی، يعنی پول در آوردن است». اما آيا «انزجار زيباشناسانه» میتواند در اينجا چيزی بيشتر باشد از نام مستعاری برای حسد كه به خوبی جامهی مبدل نپوشيده؟ اين همچنين میتواند يك آزمون رورشاخ (تعبير لكههای جوهر) باشد: بگو به چه حسادت میورزی و بدين ترتيب مطالب بسياری در بارهی خودت افشا خواهی كرد. البته میتواند همهی اينها باشد ـ و بلكه بيشتر. هيچ كس شك ندارد كه حسد هر چه هست واژهای است حاكی از اتهام: يكی از معدود واژههای باقی مانده در زبان انگليسی كه قدرت خود را در مبهوت كردن ديگران همچنان حفظ كرده است. ما اغلب میتوانيم به خوبی بخوابيم چنانچه در خصوص يكی از شش گناه كبير ديگر مورد اتهام قرار گرفته باشيم، اما متهم شدن به حسادت شديداً رنج آور است. يك چنين اتهامی به نحو روشنی يكراست به شخصيت انسان برخورد میكند. هرچند كه هيچكدام از تمامی گناهان كبيرهی ديگر مورد تاييد اديان نيستند، اما به طور كامل يك شخص را حقير نمیكنند، بی ارزش و كوچك جلوه نمیدهند و فاقد صلاحيت اعلام نمیكنند.
يافتن معنای حسادت در واژه نامهی وبستر (Webster) معادل دقيقی ارائه نمیدهد: معنای اولی كه در آنجا در نظر گرفته شده است «بدخواهی و بدانديشی» است و معنای دوم «آگاهی دردناك يا رنج آور از امتيازی كه شخص ديگری از آن بهره مند است و شخص حسود آرزوی برخورداری از همان مزيت را دارد». فرهنگ آكسفورد كمی بهتر است: در آنجا حسد ابتدا به معنای «احساس شريرانه يا خصمانه، خصومت، بدخواهی، دشمنی و عداوت» در نظر گرفته شده و سپس «بدجنسی، آسيب، شرارت» آمده است. هردوی اين معادلها گنگ و پراز ابهام هستند. اما فرهنگ بزرگ اكسفورد در سومين معنای در نظر گرفته شده است كه به طور جدی دست به كار میشود. در آنجا حسد به «احساس خجالت و شرمساری و خصومتی كه به هنگام تأمل از امتياز برتر كه ديگری از آن بهره مند است در انسان ايجاد میشود» معنا شده است. كاربرد حسد در اين معنای سوم سرو و كله اش در حدود سال 1500 پيدا میشود. يك معنای چهارم هم افزوده شده است، معنايی كه در آن اين واژه بدون داشتن «قصد بد» (يا بار منفی) مورد استفاده قرار گرفته و در رابطه قرار داده شده است با (اول) اشتياق برای هم تراز شدن با ديگری در موفقيت، تفوق، رقابت و معنای (ب) از «اشتياق برای مزيتهايی كه شخص ديگری از آنها بهره مند است» میگويد. ارسطو در «فن بيان» از هم چشمی و تقليد به عنوان حسادت خوب اشاره میكند يا حسادتی كه به ستايش و بنابراين به تلاش برای تقليد از كيفيتهايی میانجامد كه شخص توسط حسادت ورزيدن به آنها آغاز میكند. با اين وجود بايد اضافه شود كه حسادت معمولاً بدين شكل عمل نمیكند. كمی حسادت ورزيدن بد نيست اما انباشته شدن از آن، همانگونه كه هركس آن را عميقاً احساس كرده باشد میداند عاقبت خوبی نداشته است.
معانی كه در هر دو فرهنگ لغت آكسفورد و وبستر آمده به تمايز حساس بين حسادت ورزيدن و غبطه خوردن بی توجه است. اغلب مردم كه در آموختن تمايز مفيد مابين آنها ناكام ماندهاند به خطا هر دو واژه را به طور مترادف استفاده میكنند. اما من بر اين گمان هستم كه مردم هميشه چنين نمیكنند. H. W. Fowler در كتاب بی نظير خود «Modern English Usage» در 1926 برای هيچ كدام از دو واژه مدخلی در نظر نگرفته است، كه حكايت دارد از اين كه در گذشته در اين مورد سردرگمی وجود نداشته است. Brayan A. Garner در كتاب خود Dictionary of Modern American Usage در 1998 اشاره دارد كه نويسندهی دقيق ميان كاربرد اين دو واژه اختلاف قائل است. اما خودش به شخصه به اندازهی كافی چنين نمیكند. او مینويسد: «غبطه خودرن به طور كل محدود میشود به متنهايی كه در روابط عاطفی و عاشقانه درگيرند و حسادت ورزيدن به طور گسترده در تامل حاكی از رنجش شخصی سعادتمندتر استفاده میشود».
با لذت عميق و متكلفانهای كه شخص در سرهم كردن كاربرد مورد تاييد يك اهل فن میبرد مايلم بگويم كه او «تقريباً اشتباه میكند». تمايز اصلی اين است كه انسان غبطه میخورد به آنچه يك نفر دارد و حسادت میورزد به آنچه ديگران دارند. غبطه خوردن هميشه دارای بار منفی نيست. همه چيز به كنار انسان میتواندغبطه خورد به شأن و منزلت، حقوق شهروندی و نيك نامی يك نفر. حسادت ورزيدن به استثنای كاربرد در مفهوم هم چشمی و تقليد ارسطويی آن دارای بار منفی است. اگر غبطه خوردن در اصطلاح كليشهای به عنوان ديو حسادت (هيولای سبز چشم) خوانده میشود، حسادت بايد ديو لوچ شرم روی، ديو چپ چشم شرمنده، ديو گرفته چشم خجالتی (با چشمانی قی كرده) باشد. اگرچه بين حسادت ورزيدن و غبطه خوردن اين مورد دومی است كه غالباً با اشتياق بيشتر احساس میشود اما همچنين میتواند مورد واقعیتر هم باشد: همه چيز به كنار، گاهی احساس غبطه خوردن برای يك نفر كاملاً معقول و درست است. و نه همهی غبطه خوردنها هميشه همان نقش حسادت عاشقانه است. شخص میتوان غبطه خورد ـ باز هم به درستی ـ به نيك نامی يك نفر، به صداقت و درستی او و ساير چيزهای خوب. احساس حسادت داشتن در هيچ مورد درست نيست. حسود بودن فی نفسه (ipso facto) خطاست.
با صرف نظر از حسادت مبتنی بر هم چشمی وتقليد تنها جنبهی حسادت كه به نظر من دارای بار منفی نيست نوعی از آن است كه من به شخصه حس كرده ام، و گمان میكنم ديگرانی كه اين مقاله را میخوانند نيز حس كرده باشند: اين حسادتی است كه من آن را به عنوان حسادت توأم با حسن نيت (يا صميمانه) میپندارم و حالت حسودانهای است كه يك انسان نسبت به كسانی احساس میكند كه دارای ايمانی دينی، حقيقی، عميق و حاكی از هوشمندی هستند. ايمان دينی كه آنها را در تيرهترين بحرانها از جمله مرگ مشايعت میكند. چنانچه فردی به شخصه بی ايمان است اما آرزو دارد كه هيجان ايمان دينی را در خود احساس كند، در اين صورت من نمیتوانم از نامهی فلانری او كانر (Flannery O’Conner) مطلب بهتری را به او توصيه كنم. در آنجا پی به وجود خانمی میبريم كه در دههی سوم زندگی خود است، هنگامی كه قريحهی تابناك در او شكوفه داده اما میداند كه پيش از وقت خواهد مرد و در حاليكه توسط مذهب كاتوليك روحيه گرفته، بدون ترس و بدون برزبان آوردن حتی شكايتی با پايان زندگی خود مواجه میشود.
در زمانی نه چندان دور من در وين اجرای بسيار فوق العادهای از سمفونی نهم بتهوون را شنيدم و بی اندازه توسط آن به هيجان آمدم، اما نمیتوانم جلوی شگفتی خودم را بگيرم از اين فكر كه چنانچه من در حالتی از ايمان مذهبی میبودم چقدر بيشتر به هيجام میآمدم زيرا سمفونی نهم به نظر من از بسياری جهات اثری است مذهبی. حسادت مبتنی بر حسن نيت دريغا كه حسادتی است كه شخص هيچ كاری در اين باره از دستش ساخته نيست، فقط اينكه میتواند آن را بی سر و صدا درون خود نگه دارد.
حسادت همچنين بايد از حسرت چيزی را خوردن متمايز گردد. انسان ديگرانی را میبيند كه از آسودگی و فراغت اجتماعی قابل توجهی برخوردار هستند و آرزو میكند كه مانند آنها باشد، يا اينكه مشتاقانه احساس میكند چقدر خوب میبود كه برای بار ديگر میتوانست جوان شود. يا سخت مشقاق است كه ثروتمندتر باشد، يا برای آن كه قد بلند تر، لاغر تر، عضلانی تر، كمتر دستپاچه يا به طور كل زيباتر باشد روز شماری میكند. همهی اينها حسرت چيزی را خوردن است. حسادت هرگز عام نيست بلكه به طور كامل خاص است ـ حد اقل آن نوع حسادتی كه انسان شديداً در خود احساس میكند.
شخص حسود گرايش دارد به اينكه يك جمع كنندهی بی عدالتی باشد. به قول ويليامهازليت «حسادت در ميان ساير تركيباتش علاقهی خاصی دارد به عدالت. ما نسبت به خوش بختی كه به نظرمان بی مورد يا دور از انصاف میآيد شديداً خشمگين میشويم اما نه در مقابل خوش بختی سزاوار و به حق». در اين مورد من فقط تا حدی حق را به جانبهازليت میدهم. حسادت اغلب احساساتی را بيان میكند كه بيشتر شخصی هستند تا اينكه حاكی از علاقهای برای عدالت باشند. در تمايز مفيد ديگر كيركگارد (Kierkegaard) در «بيماری تا به هنگام مرگ» مینويسد: «ديگران را تحسين كردن همان چشم پوشی سعادتمند است و حسادت ورزيدن به آنها از خود راضی بودن تاسف انگيز». در هر حال حسادت يك پرسش اصلی را مطرح میسازد: پس من چه؟ چرا آن مرد يا آن زن زيبا است، ثروتمند است، قدرتمند است، همهی جهان او را دوست دارند، و خيلی هنرهای ديگر دارد و يا در هر حال در هر چيزی نسبت به من سر است؟ چرا من نبايد آن گونه باشم؟ دوروتی سی يرس (Dorothy Sayers) در كتاب كوچكی در بارهی هفت گناه كبيره مینويسد: «حسادت مساوات طلب كبير است. اگر نتواند همه چيز را با بالا آوردن در يك سطح قرار دهد میخواهد همين كار را با پائئن آوردن سطوح انجام دهد. حسادت در بهترين حالت مثل يك آدم جاه طلب است و يك آدم پر افاده و در بدترين حالت مانند يك ويران كننده ـ به جای آن كه كسی را از خودش سعادتمندتر ببيند حاضر است كه همه يكجا درمانده و مفلوك باشند». شخص حسود ذهن خودش را به دست خود مسموم ميكند. حسادت معمولاً كمتر به اين كه يك نفر چه چيزهايی را ندارد میپردازد بلكه بيشتر به اين موضوع كه ديگران چيز چيزهايی را بيشتر دارند. ويژگی شديدی از تنگ نظری در حسادت جا خوش كرده است. در نتيجه حسادت شخص حسود را آن گونه كه امانوئل كانت در «متافيزيك اخلاق» میگويد «مصمم به بر باد دادن سعادت ديگران میكند».
انسان ممكن است كه شخصی يا چيزی را ـ زندگی خانوادگی، سلامت، خوشبختی ديگر ـ حسادت برانگيز بخواند بدون اين كه كمترين قصد كينه يا عداوتی داشته باشد. به همين نحو، يك نفر میتواند بگويد: «من به دو ماه تعطيلات و مسافرت تو به جنوب فرانسه حسوديم میشود» بدون آن كه در ذهن گوينده نقشهی شومی برای آن كه خودش به جای آن دوست به آن تعطيلات برود باشد. يا شخص ديگری ممكن است بگويد: «من به مسئوليتهايی كه او در شغل خودش دارد حسوديم نمیشود» كه در اينجا منظور گوينده خرسند بودن از نداشتن چنين دردسرهای شغلی است. واژهی ديگری حد فاصل ميان حسادت و ستايش میبايست وجود میداشت كه ندارد، همان گونه كه لازم بود واژهی ديگری ميان استعداد و نبوغ میبود. زبان در اين گونه موارد بی كفايت است. همچنين حسادت را نبايد با بگومگوهای عمومی اشتباه گرفت. شخص ممكن است چيزی داشته باشد كه ديگری نيز همان را بخواهد ـ مشتریهای زياد، منصبی دولتی و بلند پايه يا پر اهميت، موقعيتی با اختيارات بسيار زياد ـ و شخص برای بدست آوردن اينها كمتر يا بيشتر به شكل پرخاشجويانه مبارزه يا رقابت میكند، اما در هر حال به صورت علنی و آشكار. صراحت طبيعت بازی را تغيير میدهد. حسادت هرگز به صورت علنی بروز نمیكند بلكه به صورت مرموز، همراه با توطئه و پنهانی است. هلموت شوك (Helmut Schoeck) در «حسادت: نظريهای برای رفتار جمعی» كه جامعترين كتاب در بارهی اين موضوع است اشاره میكند كه: «حسادت جريانی است بی صدا و مرموز و نه هميشه اثبات شدنی». حسادت برای آنكه حسادت باشد لازم است كه در پشت نكتهای پررنگ از بدخواهی و خباثت مخفی شده باشد ـ گاهی البته بيش از فقط يك نكته. La Rochefoucauld هنگامی كه نوشت: «در بدبختی و مصيبتی كه برای بهترين دوستان خودمان پيش میآيد هميشه چيزی را پيدا میكنيم كه برای ما ناخوشايند نيست (2)» باب موضوع حسادت را با ظرافت تمام به عنوان دشنهای سيمين گشود. بله، در حقيقت آن چيزی كه ابداًَ ناخوشايند نيست. حسادت، اين نازنين ديرينهی ما.
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#3
Posted: 11 Jul 2011 14:26
روشهاي غلبه بر حسادت
منشاء حسادت
امكان دارد شما اين رفتار را بواسطه تجاب پيـشـين خـود با افراد مخـتـلف كـسـب كـرده باشيد. اگر در گذشته مورد خيانت قرار گرفته باشيد اين امكان وجود دارد سبب آن شود كه از بيم تكرار آن بيشتر او را تـحت كـنـتـرل، نـظارت و سلطه گري قرار دهـيـد. حـتي در زمانيكه دليلي براي شك و ترديد به او وجود ندارد شما به طور فزاينده اي از ادامه ارتباط با وي مايوس مي شويد و مي خواهيد به هر قيمتي كه شده از موقعيت هاي خطرناك، پنهان و بالقوه اجتناب ورزيد.
همچنين امكان دارد شما فردي باشيد كه در گذشته وفادار نبوده و خيانت كرده باشيد و به قـصـد پرهيز از آن كه نكند چنين امري براي خودتان اتفاق بيافتد وسواس بخرج داده و مي خواهيد مطمئن شويد كه تنها فرد مورد علاقه وي هستيد.
اما حسادت اغلب حاصل عدم اعتماد بنفس و عزت نفس خود شخص ميـبـاشـد. امكان دارد شما احساس كنيد به قدر كفايت لايق و مناسب وي نيستيد و تنها از روي اتـفاق، شانس و تقدير با همديگر ازدواج نموديد. اغلب ديگران خوش سيما تر وزيبا تر از خودتان بنظر مي رسند و اين احساس، تهديدي براي شما محسوب ميگردد.
مشاهـده وي در حـال ارتـبـاط با مردان (يا زنان) ديـگر، ايـن احـسـاس را در شـما بـوجود مياورد كه نكند از دست شما ربوده شود. هرگاه زمان اندكي با او باشيد ممكن است از رابطه نزديك و صميمي وي با دوستانش آزرده خاطر گـرديـد، افـرادي كه او در تـمام طـول زندگي خود با آنها آشنايي داشته است.
چرا حسادت خطرناك است؟
حسادت در مورد اشخاصي كه قادر به كنترل آن نميباشند، براي ارتباطشان مضر و زيان آور است. چون سبب از ميان رفتن عاملي ميگردد كه دو نفر را به هم پـيـوند مي دهـد: اعتماد. هر گاه به نامزد و يا هـمـسـر خـود بـگويـيد كه وي اجازه ندارد با همكار مرد خود ناهار بخورد مثل آن است كه بگوييد به او اعتماد نداريد (مگر آنكه به علتي اعتماد شما به وي سلب شده باشد). اگر نـيـاز به اعمال محدوديت هاي بسياري پيدا كنيد، آيا لازم است كه حتما" هميشه در كنارش قرار داشته باشيد؟
حسادت همچنين از كيفيت زماني كه با همديگر هستيد ميـكاهد بـطـوري كه بي ترديد مـنـجـر به نـزاع و مـشـاجـره هـاي متـعـددي خـواهـد شـد تـا جـايي كه شما تنها بر روي خصوصيات منفي يكديگر تمركز مي كنيد.
از آن گذشته اكثر وقتتان صرف اين فكر احمقانه كه ممكن است او به شما خيـانت كنـد، خواهد شد. پيـش از آنكه متوجه گرديد، بخـش اعظمي از ارتـباطـتـان صرف اتفاقاتي كه ممكن است بيافتد ميگردد تا صرف اتفاقاتي كه واقعا" در حال افتادن است.
هر اندازه ارتباط پيشرفت ميكند كنترل حسادت دشوار تر مي شود. بنابراين اگر شما به مرحله خطرناكي رسيده ايد زمان آن فرا رسيده كه هر چه سريع تر ياري بطلبيد.
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#4
Posted: 11 Jul 2011 14:27
بياموزيد خود را كنترل كنيد
در اين بخش 5 راه حل براي تحت مهاركردن حسادت پيش از آنكه كنترل خود را از بدهيد و كاري انجام دهيد كه بعد افسوس بخوريد، ارائه شده:
1- از تجارب گذشته درس بگيريد ببينيد كه رفتارتان چگونه بر روابط گذشته يتان تاثير گذاشته و از آن بهـره بـگيـريـد تا به شما كمك كـنـد بـهـتـر عـمل كنيد. شما خيلي زود پي خواهيد برد كه اين كج خلقي ها موجب مشكلات زندگي عشقي شما ميباشند. بدانيد دلخور شدن بيدليل از دست او، كمكي به بهبودي وضعيت زندگي شما نخواهد كرد
- با واقعيت برخورد كنيد به موضوعي كه در واقع در حال اتفاق افتادن است تمركز كنيد. نه آنچه شما ميـپـنـداريد در حال اتفاق افتادن ميباشد. چون بمرور زمان احتمال دارد در تشخيص واقعيت از توهم و خيال دچار مشكل گرديد. شما هـم نميخواهيد كه روابط عالي خود را بر سر مسايلي كه هيچگاه در واقعيت اتفاق نيفتاده تباه كنيد. بـه تـخـيل و تـصورات خود اجازه ندهيد به شما امر كند كه او چگونه فردي است.
3- خود را محترم بشماريد آگاه باشيد كه او بدليلي شما را برگزيده و هيچ احتياجي ندارد در جاي ديگري بسادگي وسوسه شود. به خاطر داشته باشيد كه شما به همان اندازه افرادي كه نسبت به آنها احساس خطر مي كنيد، شايسته هستيد.
4- از عقيده ديگران سود ببريد از يك دوست بخواهيد كه رفتار شما را نسبت به همسرتان زيـر نـظر بگيرد. ممكن است با بهره گيري از نقطه نظر يك شخص بي طرف كاملا به حد و حدود اعمال و كـردارتان پي ببريد.
5- برخي قوانين را از همان ابتدا وضع كنيد تلاش كنيد چند راهــبرد كلي وضع كنيد كه چه چيز مقبول و مـورد پـسـند شـما است و چه چيز نيست. با اين كار هر دوي شما توجيهي براي خشم و ناراحتي خود در زمانيكه هر كدام از شما رفتاري ناشايست و نامناسب داشته باشد، خواهيد داشت.
زياده روي نكنيد
شما مجازيد احساس حسادت كنيد البته تا آنجايي كه قادر باشيد به طريق مثبتي آن را كنترل كرده و از مجراي مناسبي هدايتش كنيد. بخاطرداشته باشيد گفتگوي دوستانه مردي (يا زني) با همسر شما امري طبيعي و عـادي است. آن را نوعـي تملق گويي به حساب آوريد. تا هنگامي كه او فقط نگاه ميكند و به او دسـت نميزند اينهمه هياهو براي چيست؟
بخاطر داشته باشيد كه اعتماد بنياد هر ارتباط ميباشد. شما نبايد اجازه دهيد احساس نا امني ارتباط شما را تباه گرداند. از آن مهم تـر بـه هـمسـر خـود هـمان انـدازه احـتـرام بگذاريد كه خود انتظار آن را از او داريد. اگر قرار است شما هر كاري را كه بخواهيد انجام دهيد او نيز مي تواند.
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#5
Posted: 11 Jul 2011 14:27
حسادت; هيولاى درون
كارلا بهترين دوست من بود. هر روز با هم ناهار مى خورديم و هر روز از منزل تا مدرسه پياده مى رفتيم. شريك غم ها و شاديهاى هم بوديم و خلاصه تمام روز را با هم مى گذرانديم اما حالا او تمام وقتش را با جوليا مى گذراند؛ جوليا دخترى متملق وموذى است و فكر مى كند زيباترين دختر دنيا است . اصلاً نمى توانم او را تحمل كنم. از تصور اينكه دبيرمان باز هم بگويد جوليا بهترين نمره كلاس را گرفته، حالم به هم مى خورد. حوصله ديدن كارلا را هم ندارم، ما قبلاً دوستان خوبى بوديم، اما از وقتى كه با جوليا دوست شده ، مانند او موذى و متملق شده است. مى دانم كه حسودى ام مى شود، اما چه بايد بكنم.
حسادت احساسى است كه سبب از بين رفتن دوستى مى شود. خيلى از افراد ناخواسته و بدون آگاهى حسودهستند. حس حسادت سبب مى شود تمام افراد حتى خود فرد حسود، دچار عذاب شود، در واقع اين حس همه را آزار مى دهد.
زمانى كه حس حسادت در ما زنده مى شود، احساس مى كنيم كه حق با ماست و توقع داريم كه پيروز شويم . گرچه تنها حاصل حسادت ، شكست است و تأثيرات مخربى روى ذهن افرادو روابط دوستانه آنان برجاى مى گذارد.
چرا حسادت اين قدر كشنده و مهلك است ؟ دقت كرده ايد ، زمانى كه فردى دچار اين حس مى شود و يا اگر خود شما به اين حس دچار شويد، درست مثل يك قطعه آهن كه جذب آهنربا مى شود تمام توجه مامعطوف فرد يا موضوع مسبب اين حس مى شود و دراين ميان به دليل اينكه ذهن ما تنها روى يك موضوع فكر مى كند، افكار مثبت و سازنده از ذهن ما خارج مى شود و ذهن منتفى مى شود. سپس همانطور كه ذهن ما روى آن موضوع آزاردهنده متمركز مى شود ، احساس خشم و نفرت در ما اوج مى گيرد. اگر دراين دور باطل گرفتار شويم ، آرام آرام به فردى غيرمنطقى و غيرقابل تحمل تبديل مى شويم. به گذشته فكر كنيد ، به زمانى كه شما نسبت به فرد خاصى ، حسادت مى كرديد، آيا احساس خشم و عصبانيت شما با گذشت زمان عميق تر و ريشه دارتر نشده است؟ اين حس كه بتدريج در وجود شما ريشه مى دواند، به شمشير دولبه اى بدل مى شود كه يك لبه آن فرد موردنظر و لبه ديگر آن خود شما را مجروح مى كند، زيرا خشم نهفته در وجود شما با آگاهى از آنچه فرد مقابل به دست آورده است يا دارد، اوج مى گيرد. با گذشت زمان اين حس آنچنان قدرتمند مى شود كه زندگى شما را تحت كنترل خود قرار مى دهد و شما را وادار مى كند براى تلافى كردن و انتقام گرفتن از فرد مقابل سبب آزار خود شويد. اجازه ندهيد كه چنين حادثه اى براى شما اتفاق افتد.
از دام حسادت فرار كنيد
شما مى توانيد از دام حسادت آزاد شويد. اما چطور؟
بسيارى از نوجوانان نسبت به دوستان خود وفادارند و در آنان وظيفه شناسى وجود دارد. وفادارى و احترام تا جايى كه سبب دروغ گفتن و فريب دادن فرد مقابل نشود ، خوب است . بسيارى از افراد دچار اين اشتباه مى شوند كه دوست آنها ديگر حق ندارد با ديگرى دوست شود (دوستى كند). حسادت آنان از اين باور سرچشمه مى گيرد. به عبارتى اين افراد زمانى دچار حسادت مى شوند كه دوستشان با ديگران نيز ارتباط دوستانه برقرار كند. افراد حسود نسبت به دوستان خود احساس مالكيت مى كنندو دلشان مى خواهد رفتار اجتماعى دوست خود را تحت كنترل درآورند. هوشيار باشيد : اگر احساس كرديد دوست شما سعى دارد شما را كنترل كند و براى شما محدوديت هايى به وجود آورد زنگ خطر براى شما به صدا در آمده است. بعضى اوقات قطع اين دوستى به نفع شماست. حتى اگر اين قطع ارتباط براى شما بسيار دردناك باشدو سبب اندوه فراوان بشود. بسيارى از اختلافاتى كه در زندگى خانوادگى رخ مى دهد نتيجه حسادت يكى از طرفين است . در مقام يك همسر، بايد بدانيد كه شريك زندگى شما، قبل از آشنايى با شما، خانواده، فاميل و دوستان متعددى داشته است. شما نيز خانواده اى داشتيد و با افراد زيادى آشنا بوديد. زمانى كه زندگى مشترك خود را آغاز مى كنيد بايد از انتخاب خودمطمئن باشيدو رفتارتان در برابر همسرتان به وضوح بيانگر اطمينان شما از انتخابتان باشد. بايد طورى رفتار كنيد كه او بداند عشق و علاقه به مادر و محبت به پدر ، خواهر و برادر نمى تواند از شدت علاقه شما نسبت به او بكاهد . هريك از دوستانتان را نيز به دليل ويژگى خاص رفتارى و نزديكى فكرى براى دوستى انتخاب كرده ايد همسر شما بايد اين را قبول كند كه به عنوان شريك زندگى در فكر و قلب شما جايگاه والايى دارد و هيچ يك از دوستان نمى توانندجاى او را نزد شما بگيرند.
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#6
Posted: 11 Jul 2011 14:28
اگر شما حسود هستيد:
اگر بهترين دوست شما تغيير كرد و دوستان ديگرى پيدا كرد، چه كار مى توانيد بكنيد، هيچ كار !دوست شما فرد مستقلى است و شما نمى توانيد او راكنترل كنيد. اگر شما از بى وفايى او دچار خشم شده ايد چه كار مى توانيد بكنيد، هيچ كار ؟ همه انرژى و نيروى شما صرف جنگيدن با اين احساس مى شود. بهتر نيست اين انرژى و نيرو را صرف پيداكردن دوستان بيشتر كنيد . حس حسادت شما تنها باعث آزار ديگران نمى شود، بلكه خود شما هم از اين احساس لطمه هاى فراوانى مى خوريد . درواقع سبب مى شويد ساير دوستانتان نيز شما را ترك كرده، يا از شما دور شوند.
اگر مى خواهيد اين حس خود را از بين ببريد، بايد فكر كنيد چرا حسادت مى كنيد؟ چرا احساس مى كنيد كه مالك دوست ياهمسرتان هستيدو نگران از دست دادن اوييد؟
شايد شما از افرادى هستيد كه نياز به تأييد ديگران دارند. علاقه داريد كه هميشه كسى با شما موافق باشد. از اين نگرانيد كه مردم شما را دوست نداشته باشند. براى يافتن دوست جديد تلاشى نمى كنيد، چون هراس داريد كه شما را نپذيرند.
اين را بدانيد كه هيچ كس مورد تأييد همه قرار نمى گيرد. بنابراين انتظار نداشته باشيد كه مورد قبول همگان واقع شويد، اما افرادى هستندكه مورد قبول اكثريت واقع مى شوند. اگر شما وظيفه خود را به عنوان يك دوست انجام دهيد، مى توانيد از افرادى باشيد كه اكثريت او را تأييد مى كنند. سعى كنيد با ديگران رفتار دوستانه داشته باشيد. اگر دوستان خوبى داشته باشيد، احساس حسادت در شما كمتر رشد مى كند، زيرا اگر يكى از دوستان ، بنا به هر دليلى شما را ترك كند ، زياد ناراحت نخواهيد شد. يكى از راههاى يافتن دوستان متعدد، شركت در فعاليت هاى ورزشى و كلاسهاى آموزشى مختلف است . اگر فعاليت خاصى را دنبال مى كنيد، مى توانيد با ساير افرادى كه چنين فعاليتى دارند، ارتباط دوستانه برقرار كنيد . فعاليت هاى مختلف و موردعلاقه شما سبب مى شود كه ذهنتان به قدرى مشغول باشدكه حس حسادت از شما دور شود و شما نيز با انجام كارهاى موردعلاقه خود، اندازه
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#7
Posted: 11 Jul 2011 14:28
بررسى پيامدهاى حسادت در زندگى و اجتماع
حسادت
مينو كى
مردى از تحمل بار سنگين رنج و مرارت خود سرگردان بود وهر روز به درگاه پروردگاه دعا مى كرد«همه شادمان هستند وچرا بايد من در چنين عذاب اليمى باشم؟»
تا اينكه يك روز به سبب درماندگى بسيار به درگاه خدا دعا كرد:«پروردگارا تو مى توانى رنج هاى ديگران را به من بدهى ومن براى پذيرش آن آماده ام، اما رنج مرا از دوشم بردار كه ديگر بيش از اين تاب تحملش را ندارم.
مرد آن شب وقتى به خواب رفت در آسمان ندايى شنيد كه خطاب به او و ديگران مى گفت: «رنج هايتان را بياوريد».
همه انسانها از رنج هاى خود خسته بودند و دعا كرده بودندكه براى پذيرفتن رنج هاى ديگران آماده اند و رنج هاى خود را غيرقابل تحمل دانسته بودند.
بلافاصله همه رنج هاى خود را در سبدى جمع كردند. همه از اينكه دعايشان مستجاب شده خوشحال بودند. به فرمان خداوند همه سبدهاى پر از رنج كنار ديوارى گذاشته شد آنگاه خداوند فرمود: حالا انتخاب كنيد، هر كسى مى تواند هر سبدى را كه مى خواهد بردارد صحنه شگفت انگيزى بود، مردى كه هميشه در حال دعا كردن و زارى بود به سوى سبد خود شتافت وقبل ازآنكه كسى آن را بردارد آن را برداشت وقتى به ديگران نگاه كرد صحنه شگفت انگيزى راديد، همه به سوى سبدهاى خودشان مى شتافتند. انگار همه از انتخاب مجدد رنج خويش شادمان بودند.
براى نخستين بار هركس توانسته بود واقعيت بدبختى ها و رنج هاى ديگرانر ا ببيند. سبدهاى ديگران نيز به همان بزرگى و يا حتى بزرگتر از سبدخودشان بود.
همه خوشحال وشادمان رفتند. هيچ چيز تغيير نكرده بود.صبح آن شب مرد ناراضى بار ديگر به درگاه خداوند دعا كرد واين بار چنين گفت : «ديگر هرگز درخواستى نخواهم كرد، هرآنچه را كه به من داده اى براى من خوب است».
واژه حسادت مترادف و هم معنا با رشك ورزيدن و كشمكش است. حسادت با سنجيدن و مقايسه كردن در وجود هر انسانى پديد مى آيد در حقيقت مى توان گفت حسادت محصول شرطى شدن نسبت به مقايسه است.
بنابراين اگر انسانها خود را با ديگران مقايسه نكنند حسادتى نيز وجود نخواهد داشت.دراين زمان است كه انسان به راحتى خودش را مى بيند و نيازى هم در اينكه بايد به شخص ديگرى با موقعيت ديگرى تبديل شود احساس نخواهد كرد.
مريم منصورى - كارشناس علوم اجتماعى - در اين مورد مى گويد: حسادت از مبادله روانى ميان اشخاص بوجود مى آيد و متأثر از فرهنگ حاكم و محيط است. زمينه فرهنگى آن نيز در اساطير و ادبيات فارسى فراوان وجود دارد. براى مثال تمثيل حسادت زاغى به هدهد است كه به رهنمود معروف مولانا بر اين كه « همدلى از هم زبانى بهتر است» مى رسد.
در فرهنگ كشور ما زنان به حسادت بيشتر از مردان معروف شده اند. در اين مورد عقايد متفاوتى وجود دارد.
كارن هورناى - طرفدار اوليه حقوق زن - در اين مورد معتقد است كه مردان براى تحقير، كم بها نشان دادن و پايين نگه داشتن پايگاه زنان اين مورد را به زنان نسبت داده اند و به اين طريق خواسته اند تا برترى شان را در طول تاريخ ودوره هاى مختلف ثابت كرده وحفظ كنند.
مريم دليلو - مدرس دانشگاه - در اين مورد مى گويد: در اذهان مردم ديده مى شودكه حسادت در زنان بيشتر از مردان است. اين باور را مى توان در محدوديت ها و تفاوتهاى فيزيولوژيك وموانعى كه در خانواده ها و جوامع پيشرفته زنان را كند مى كند، جست وجو كرد.
اين استاد دانشگاه معتقد است اگر انسانها خود را خليفه خدا در زمين بدانند وبا اعتماد به نفس در رقابت هاى اجتماعى گام بردارند مى توانند اين اطمينان را داشته باشند كه خداوند زن و مرد را برابر آفريده و هركدام از اين دو جنس در سايه تلاش مى توانند به آنچه كه در توان دارند برسند و خدا نيز در اين راه يار و مددكار آنان خواهد بود.
انسان ها برطبق خصوصيات درونى وذاتى كه دارند با ديگر انسانها متفاوت هستند بنابراين اگر به اين نكته توجه شود بسيارى از ريشه هاى حسادت در وجود انسانها خشك خواهد شد و هر فردى خود را يگانه و غيرقابل مقايسه با ديگران خواهد ديد و متوجه خواهد شد كه او تنها«خودش» است وهيچ كس به او شباهت ندارد و اونيز شبيه كسى نيست و اصلاً نيازى هم نيست كه او به شخص ديگرى شباهت داشته باشد.
حسادت و مقايسه خود با ديگران و يا زندگى ديگران با خود و آنچه كه آنان دارند و ما نداريم موجب مى شود كه شخص در طول زمان دچار بيمارى هاى روحى و روانى شود.
روانشناسان در اين مورد مى گويند: غريزه نيروى زيستى فطرى است كه هر جاندارى را آماده مى كند تا بتواند در شرايط مناسبى به شيوه اى كه خاص خود او است عمل كند.
به عقيده اين روانشناسان ريشه حسادت از زمان كودكى و سن ۲ ، ۳ سالگى آغاز شده و در سن ۴ تا ۶ سالگى به اوج خود مى رسد. اين حسادت در ميان كودكان با تولد فرزندى جديد آغاز مى شود وهمزان در سنى كه كودك بايد وارد مدرسه شود به حسادت نسبت به همسالان و همكلاسى هاى خود بروز كرده و ادامه مى يابد.
مريم دليلو در مورد اهميت نقش خانواده در اين دوره از زندگى مى گويد: نقش مهم خانواده در شكل گيرى شخصيت كودكان و بطور كلى انسانها در اين دوره به چشم مى خورد.
و محيط خانه وتربيت خانوادگى عامل مهمى در رشد يا سركوبى حسادت است. اگر والدين بتوانند به فرزندان خود رقابت سالم را آموزش دهند از ايجاد حس حسادت در كودك جلوگيرى به عمل مى آيد.
والدينى كه به دلايل مختلف گاهى با توجه بيش از حد به يكى از فرزندان روابط ناسالم را در خانواده پايه ريزى مى كنند وبا برخوردهاى غيرعادلانه و بى عدالتى جو تبعيض را در محيط خانواده به وجود مى آورند باعث برانگيخته شدن حس حسادت در كودكان مى شوند كه عواقب آن تا سالهاى بعد در آنان نمود پيدا خواهد كرد.
مسؤولان آموزشى و معلمانى كه به عنوان مكانهاى اجتماعى به شمار مى روند ويا محيط كار و دانشگاه نيز مى توانند از عوامل مساعد رشد حسادت درشخص و درنهايت در جامعه باشد.
مسؤولان آموزشى و مسؤولان مراكز مختلف بايد بدانند كه نبايد به گونه اى رفتار كنند كه حس حسادت رادر كودكان، نوجوانان و... ايجاد نمايند.
رفتارهاى اجتماعى و تفاوت فرهنگ هاى مختلف در جوامع گوناگون باعث شده است كه حس حسادت در بعضى از جوامع بيشتر از جوامع ديگر به چشم بخورد. به علت همين تفاوت هاى فرهنگى است كه مردم شناسان پى برده اند بعضى از جوامع بعضى از غرايز و صفات را كمتر از جوامع ديگر برخوردارند.
اوشو - فيلسوف هندى - در مورد حسادت مى گويد: مقايسه را رها كن ، حسادت در تو ناپديد مى شود.
ديگر فلاسفه هند نيز حسادت را عامل داشتن روانى ناسالم مى دانند و راه مبارزه با آن را قراردادن عامل سالم در برابر آن مى دانند.
با رشد كردن حسادت در ميان افراد آنان از داشتن طبيعتى سالم و روانى آرام دور شده و تبديل به انسانهايى شرور و ناجنس مى شوند.
كشاورزى بر بلنداى تپهاى ايستاده بود و به خساراتى كه سيل به بار آورده بود نگاه مى كرد همسايه اش به او گفت: چه نشسته اى و چه را نگاه مى كنى كه دامهايت را سيل به پايين دره برد.
كشاورز حسود پرسيد: گاوهاى ديگران چه شد؟ وهمسايه پاسخ داد: سيل آنها را نيز برد.
كشاورز حسود با خوشحالى گفت: پس به آن بدى كه فكر مى كردم نيست!
اين فكر كه اگر همه در بدبختى باشند و ضرر كنند خوب است واگر همه شاد باشند تلخ است باعث مى شود تا اشخاص سلامت قلب، فكر و روان خود را از دست بدهند.
در اينجا بايد به اين نكته توجه كرد كه چرا انسانها فكر مى كنند تا به ديگران بايد بينديشند و چرا اجازه رشد به سعادت و خوشبختى خود نمى دهند تا جوهر وجودى شان شكوفا شود. چرا عده اى از افراد احساس تهى بودن مى كنند؟
عده اى از متخصصان معتقدند: اين گونه افراد با نگاه كردن به ظاهر زندگى ديگران و يا بيرون به قضاوت در مورد آنچه كه فقط مى بينند مى نشينند. آنان به مقايسه درون خود با بيرون ديگران مى پردازند و از همين جاست كه حسادت توليد مى شود.اين افراد خود را بى ارزش تصور كرده و به شادى ديگران غبطه مى خورند.در حاليكه شايد شادى آن افراد ظاهرى باشد و در اين حالت شما درون و حالت قلب خود را با ظاهر ديگران مقايسه كرده و پس از اين مقايسه دردناك باعث ناراحتى و بيمارى روحى خود مى شويد.
دكتر آقاجانى - جامعه شناس و استاد دانشگاه - در پاسخ به اين سؤال كه زنان در چه شرايطى دچار احساس حسادت مى شوند مى گويد: در اجتماعات ابتدايى قسمت اعظم توفيقات اقتصادى به دست زنان اتفاق افتاده است نه به دست مردان در آن زمان كه قرن هاى متوالى مردان دائماً با طريقه هاى كهن خود به شكار اشتغال داشتند، زن در اطراف زراعت را ترقى مى داد و هزاران هنر خانگى را ايجاد مى كرد كه هركدام از آن هنرها پايه صنايع بسيار مهمى شد.
وى مى گويد: با توانايى هايى كه زن در عرصه زندگى به دست آورد، دوره اى زندگى به نام عصر زن سالارى يا مادر تبارى بوجود آمد.در شاهنامه فردوسى ابيات بسيارى در مورد زنان وجود دارد كه گوياى شأن و منزلت اخلاقى و اجتماعى زنان است.
زنان شاهنامه زنانى تمام عيار هستند.خردمند،بزرگ منش، اهل رزم ، دلير وزيبا و قابل احترام، بنابراين با مقايسه زن اندرونى ديروز و زن بيرونى امروز از زواياى مختلف بايد گفت حسادت و رقابت زن جداى از زندگى او نمى تواند باشد. زنان در دوره هاى مختلف تاريخ از حقوق و امتيازات كمترى نسبت به مردان برخوردار بوده اند، نقشى كه به يك زن محول شده بود قابل تعريف است. نقش خانه دارى، مادرى و تربيت فرزند به عهده زنان بود. با توجه به توانمند بودن زنان چه اتفاقى افتاده است كه برچسب حسادت را تنها به زنان مى زنند آيا مردان دچار حسادت و رقابت نيستند؟
اين جامعه شناس معتقد است: خانه نشينى تدريجى زنان كه در شرايط تاريخى و اجتماعى در كشور ما تقويت شده سبب گرديده كه زنان از ارزش كمترى برخوردار شوند و از مقام اجتماعى شان كم شود.
بايد گفت وقتى به كسى يا چيزى حسادت مى كنيم ترس در وجود ما پديد مى آيد. ترس از قضاوتى كه مردم نسبت به ما و ديگران مى كنند. حسادت همچنين باعث مى شود تا اعتماد به نفس خود را از دست بدهيم. از موفقيت ديگران رنج بكشيم و به جاى اينكه به كشف و درك رموز آن موفقيت ها بپردازيم و با ايجاد رقابتى سالم ، پيشرفت كنيم با حسادت از استعدادهايى هم كه خود داريم، باز بمانيم.
دليلو معتقد است: با كنترل نفس مى توان از زندان حسادت نجات يافت و با خودشناسى نعمت هاى درونى به مبارزه با نقاط ضعف پرداخت. انسانها بايد آنطور كه آفريده شده اند خود را دوست داشته باشند و با داشته و نداشته هاى خود كنار بيايند.
منصورى - كارشناس علوم اجتماعى - هذيان حسادت را ناشى از اختلالات محتواى فكر مى داند و معتقد است: با وجود توسعه يافتگى شهرها و بالا رفتن تحرك اجتماعى و به دست آوردن منزلت هاى اجتماعى زنان در شغل و تحصيل و توجه به بروز نيازهاى بيشتر، حسادت مى تواند از صافى گذشته و به رقابت سازنده تبديل شود.
شخصيت زن امروز فراتر از اين است كه خود را درگير حسادت جنسى كند. اگر بروز رفتارهاى دفاعى زنان يا هر نوع مكانيسم دفاعى مثل برون فكنى با هدف حفظ موقعيت هاله اى از حسادت آن هم به شكل منفى را به دنبال دارد چرا تلاش و رقابت براى اهداف متعالى كه اين هاله را آن هم به شكل مثبت هويدا مى كند ناديده گرفته شود.
توسعه يافتگى شهرها با پيامد واقف شدن زنان به حقوق خود و محدود و منطقى شدن خواسته هاى آنان باعث مى شود تا حسادت و رقابت آن هم با كارايى مثبت مركبى باشد براى عبور و عروج هرچه سريعتر زنان از ورطه زندگى و با پرورش مثبت اين خصيصه در دختران مى توان به آينده اى روشن دست يافت.ا
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#8
Posted: 11 Jul 2011 14:29
حس حسادت
در جهان،عشق به وفور يافت مي شود و به مقدار كافي براي همه وجود دارددوست داشتن ديگران فرصتي است كه مي تواند استعداد دريافت و ابراز عشق را در شما به طور تصاعدي بالا ببرد اگر ما سعي كنيم كه از روابط خود با ديگران و در نهايت از زندگي لذت ببريم قادر خواهيم بود كه حسادت را در درون خود از بين ببريم
«كتي لابريولا» مشاور خانواده طي تحقيقاتي
بر روي زوج هاي جوان به نتايجي در مورد حس حسادت، علل و عوامل آن و راه هاي مقابله با اين حس دست يافت.وي مي گويد: «در مشاوره هايي كه با زوج هاي جوان داشتم، بزرگ ترين مشكلي كه بيشتر آنها با آن روبه رو بودند و به نوعي مانع موفقيت آنها مي شد، حسادت بود. به رغم اين كه ما به يكديگر اطمينان داريم و فكر مي كنيم كه به خوبي همديگر را مي شناسيم، ولي اكثر ما كم وبيش با حس حسادت درگير هستيم. درصد كمي از افراد وجود دارند كه هرگز حسادت را تجربه نكرده باشند. من همواره به مراجعينم توصيه مي كنم كه با حسادت همانند يكي از عادات زشت رفتار كنند و بدانند كه هر لحظه امكان دارد چنين حسي در درون آنها بيدار شود و همواره به آنها يادآوري مي كنم كه تدابير و سياست هاي لازم براي مقابله با آن را ياد بگيرند تا خطرات و صدمات ناشي از آن را به حداقل ممكن برسانند.»
حسادت از مجموع ساير احساسات
به وجود مي آيد
ما همواره به حسادت همانند يك حس منفرد و يگانه مي نگريم درصورتي كه اين طور نيست و يك دسته از احساسات به هم مي پيوندند و باعث به وجود آمدن حسادت مي شوند. حسادت مي تواند از مجموع احساساتي نظير: خشم، ترس، خيانت، نگراني، اضطراب، ناراحتي، افسردگي، دلتنگي، غبطه و... به وجود آيد. شناختن احساساتي كه در شكل گيري حسادت موثر هستند، نقش ويژه اي را در غلبه بر اين حس، ايفا مي كند. هنگامي كه احساس حسادت مي كنيد اولين چيزي كه در وجودتان به وجود مي آيد، چيست؟ با تجزيه دقيق حسادت خود مي توانيد گام بزرگي در جهت فهم و درك اين حس و حل كردن مسايل و مشكلات ناشي از آن برداريد. آيا اجزاي تشكيل دهنده حسادت شما در همه زمان ها يكسان هستند و يا تركيب آنها در زمان ها و مكان هاي مختلف متغير است؟ براي مثال خانمي اجزاي تشكيل دهنده حسادت خود را اين چنين برآورد مي كند؛۵۰ درصد ترس از ترك شدن، ۲۰ درصد خشم، ۲۰ درصد احساسات ضعيف و ۱۰ درصد احساس خيانت. با اين حال همسر وي توانست اطمينان او را به خود جلب كند و با مهرباني و عشق با او رفتار كرد، در نتيجه احساس ترس از ترك شدن و خشم در او به حداقل رسيد و حسادت او قابل كنترل شد چون ترس او كه بيشترين ميزان حسادت را به خود اختصاص مي داد از بين رفته بود و او توانست به راحتي ساير احساسات خود را با همسرش در ميان گذاشته و آنها را حل كند.
علت عمده حسادت ترس است
درك كردن اين نكته از اهميت خاصي برخوردار است كه ما ابتدا بدانيم كه حسادت چيست و دلايل بروز آن كدام است. حسادت عمدتاً به دليل ترس به وجود مي آيد. ترس از تغييرات، ترس از دست دادن قدرت، ترس از عدم كنترل يك رابطه، ترس از كمبود، ترس از ترك شدن و... حسادت پاسخي است كه از عدم اطمينان ما نسبت به دوست داشته شدن و مطلوب بودن به وجود مي آيد.
در انواع حسادت حسي در پشت آن قراردارد كه چشمگيرتر از خود آن است. در پس حسادت نيازي ناشناخته و يا ترسي عميق از عدم برآورده شدن نيازها وجود دارد. شناختن اين گونه ترس ها و نيازهاي ناشناخته كليد آشكار شدن حسادت و از بين بردن آن است. علت عمده حسادت، موقعيت هايي است كه از مواجه شدن با آنها واهمه داريم.
هنگامي كه حس حسادت درون ما بيدار مي شود، ذهن ما به سمت جنگيدن يا فرار كردن سوق پيدا مي كند زيرا ما احساس مي كنيم كه بقا و پايندگيمان در معرض خطر قراردارد. هنگامي كه دچار حس حسادت مي شويد، از خودتان بپرسيد كه «واقعاً از چه چيزي واهمه دارم؟» «به چه چيزي نياز دارم تا از اين موقعيت خلاص شوم؟» «بدترين چيزي كه مي تواند اتفاق بيفتد، چيست؟» «و اين اتفاق چطور مي تواند به وقوع بپيوندد؟»
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#9
Posted: 11 Jul 2011 14:29
حسادت توسط باورهاي ما شكل مي گيرد
سه باور كهن در جامعه ما در مورد برقراري رابطه (كه البته منظور از اين رابطه، روابط مشروع و در حد برطرف كردن نيازهاي اجتماعي است. حتي اين رابطه مي تواند با خواهر، برادر، مادر و يا پدر هريك از زوجين باشد.) وجود دارد كه باعث به وجود آمدن حسادت حتي در مردم متعادل جامعه مي شود. اكثر ما بدون اين كه شناختي در مورد اين عقايد داشته باشيم به سمت آنها جذب مي شويم. شناختن و باز كردن اين عقايد نشان مي دهد كه حسادت از كجا نشات مي گيرد، با خواندن هركدام از اين نظريه ها، ببينيد كه شما جزو كدام دسته از موارد زير هستيد. توجه داشته باشيد كه اين عقايد خواه ناخواه در ذهن شما جا افتاده اند. فقط بايد ببينيد كه كدام يك بيشترين تاثير را در شما داشته است.
باور نخست: اگر همسرم واقعاً به من علاقه مند است، پس نبايد به شخص ديگري نياز داشته باشد. اين عقيده نشان مي دهد كه هرگونه علاقه اي كه همسر شما نسبت به شخص ديگري اعم از خانواده، دوستان و غيره ابراز مي دارد، رابطه اي مستقيم با اين موضوع دارد كه او چقدر شما را دوست دارد. بنابراين ابراز عشق و علاقه كمتر برابر است با دلبستگي پيدا كردن او به شخص ديگر. شما با اين ديد غلط، خود را بيمار مي كنيد. اين عقيده بسيار نامعقول و مثل اين است كه بگوييم: «هنگامي كه يك زوج صاحب فرزند دوم مي شوند، نمي توانند فرزند اول خود را دوست داشته باشند و يا اين كه اگر آنها صاحب فرزند دوم شوند، نمي توانند هيچ گونه علاقه اي نسبت به او داشته باشند.»
باور دوم: اگر همسرم از دركنار من بودن راضي و خوشحال است و اگر همسر مناسبي براي او هستم، او هيچ كمبودي در زندگيش ندارد، پس به هيچ عنوان نبايد روابط دوستانه با اشخاص ديگر داشته باشد. اين عقيده مي تواند بسيار خطرناك و مخرب باشد، زيرا با عقيده اول، شما مي توانيد حداقل، تقصيرات را به گردن همسرتان بيندازيد. زيرا احساس مي كنيد شما را به اندازه كافي دوست ندارد ولي اين عقيده بيانگر اين نكته است كه اگر همسر شما به شخص ديگري دلبستگي پيدا كرد (كه البته اين نظر شخص شماست و ممكن است كه اصلاً علاقه اي در كار نباشد.) اين اشكال از شماست و شما مقصر هستيد كه نتوانسته ايد همسر مناسبي براي او باشيد و تا حالا هم رابطه شما اشتباه بوده و زندگي شما در معرض خطر نابودي است. اگر واقعاً به اين باور رسيده ايد كه چون شما همسر مناسبي نبوده ايد، همسرتان از شما سرد شده و شما لياقت همسري او را نداشته ايد، خود را آماده كنيد چون در اكثر مواقع دچار حس حسادت خواهيد بود.
باور سوم: دوست داشتن چند نفر در آن واحد امكان پذير نيست.
اين عقيده از اين مطلب سرچشمه مي گيرد كه عشق را مادي و متناهي فرض كنيم و بر اين باور باشيم كه عشق داراي يك منبع محدود است. درصورتي كه چنين نيست و عشق داراي منبعي پايان ناپذير است كه به هيچ وجه تمام شدني نيست. بنابراين اگر همسر شما به شخصي مثلاً يكي از اعضاي خانواده اش محبت مي كند، دليل بر اين نيست كه ديگر شما را دوست ندارد و علاقه اش نسبت به شما كم شده و يا شما را كمتر از او دوست دارد.
بعضي از مردم احساس مي كنند كه مواقعي در زندگي شان وجود دارد كه به ميزان كافي از وقت، عشق، محبت، حمايت و تعهد طرف مقابل برخوردار نمي شوند. آنها همواره نگران اين مسئله هستند كه اگر همسر آنها به شخص ديگري علاقه مند شود، از موارد فوق بهره كمتري ببرند. چون همه اين باورها برپايه ترس است، براي غلبه بر آنها بايد تلاش و وقت زيادي صرف كرد. باور نخست ناشي از يك ترس عميق است كه شما دوست داشتني نيستيد و هر لحظه ممكن است ترك شويد. باور دوم شامل عدم اطمينان خاطر و ترس از شايسته نبودن است و باور سوم شامل ترس از محروميت و كمبود محبت و توجه است. سعي كنيد شرايط خود و همسرتان را درك كنيد و روي عقايد غلط خود كار كنيد و به تدريج عقايد درست و منطقي را جايگزين آنها كنيد. عقايدي كه به راحتي با شرايط شما و همسرتان سازگاري داشته باشد. عقايد جديد را به كار ببنديد و تاثير آنها را در زندگي تان مشاهده كنيد.
عقايد جديد
عقيده اول: همسرم خيلي مرا دوست دارد و به روابطي كه بين ما وجود دارد پايبند است و كاملاً به هم اعتماد داريم، بنابراين تجربه كردن روابط ديگر البته نه به معني بي بندوباري، بلكه در حد روابط اجتماعي روزمره بلامانع است.
عقيده دوم: رابطه زناشويي ما بسيار مستحكم و استوار است و هيچ چيزي نمي تواند پايه هاي زندگي ما را متزلزل كند. پس دليلي براي نگراني وجود ندارد. همسر من از با من بودن بسيار خرسند است و روابطي كه با ديگران داريم به هيچ وجه لذت زندگي ما را تهديد نمي كند.
عقيده سوم: در جهان عشق به وفور يافت مي شود و به مقدار كافي براي همه وجود دارد. دوست داشتن ديگران، فرصتي است كه مي تواند استعداد دريافت و ابراز عشق را در شما به طور تصاعدي بالا ببرد. اين عقايد ممكن است در ابتدا عجيب و غريب و يا حتي خنده دار به نظر برسد و اين نشان مي دهد كه الگوهاي قديمي غلط درباره عشق و دوست داشتن، چگونه با روح و ضمير ما عجين شده اند و همچنين اهميت برطرف شدن اعتقادات قديمي محرز مي شود. اگر ما سعي كنيم كه از روابط خود با ديگران و در نهايت از زندگي لذت ببريم، قادر خواهيم بود كه حسادت را در درون خود از بين ببريم.
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب
ارسالها: 3620
#10
Posted: 11 Jul 2011 14:30
چه كنيم حسود نباشيم ؟
همه ميدانند كه حسادت صفتي ناپسند است. با اين حال همه ما در ميان اطرافيان و آشنايان افرادي را سراغ داريم كه به حسادت شهرهاند و خودمان هم در برخي امور زندگي از حسادت در امان نميمانيم. البته حساب حسادت را بايد با آنچه در ادبيات، رشك ناميده ميشود از هم جدا كرد. رشك به معني حسرت بردن نسبت به ديگري است و در پي آن تلاش و ايجاد انگيزه براي ارتقاي خود و دستيابي به آنچه نداريم و ديگري دارد. در قرآن كريم ذكر ميشود كه مومنان در بهشت نسبت به مومنان ديگري كه جايگاهي بالاتر از آنان دارند رشك ميبرند.
در حقيقت رشك مانند حسادت جنبه تخريبي ندارد و به كسي كه نسبت به او رشك برده ميشود آسيبي نميرساند. از اين منظر رشك ميتواند براي پيشرفت در زندگي خصوصيتي مفيد و كاربردي باشد. حتما شنيدهايد كه برخي ميگويند بدون حسادت كردن به جايي نميرسيدند و درجا ميزدند. منظور اين افراد رشك بردن است و به اشتباه به جاي آن واژه حسادت را به كار ميبرند.
اولين حسود تاريخ كه قابيل بود كه كارش به قتل برادر كشيد. حال براي فرونشاندن آتش حسادت در خود و جلوگيري از تبديل آن به يك عادت و رذيله اخلاقي چه بايد كرد؟
بلندنظر باشيد
تنگنظري ريشه حسادت است. اين كه فردي از پيشرفت مادي و معنوي ديگري و برخورداري وي از نعمات زندگي ناراحت و آزرده شود چه معنايي جز تنگنظري ميتواند داشته باشد. ديگران ممكن است بنا به قضاوت ما به حق يا ناحق از ثروت و دارايي، ارزشهاي اجتماعي و... نظير خوشنامي و شهرت برخوردار باشند. حال بايد انديشيد تغيير وضعيت آنان يا احتمالا تلاش براي خدشهدار كردن شرايط آنان يا بدگويي پشتسرشان چه سودي به حال ما دارد و چه منفعتي برايمان به ارمغان ميآورد. حسودها گمان ميكنند اگر ديگران پيشرفت نكنند يا از نعمات برخوردار نباشند آنان زندگي بهتري خواهند داشت!
خوشبين باشيد
پيشرفت ديگران بايد بيش از آنكه مايه بياعتنايي يا حسادت ما باشد باعث خوشحاليمان شود. براي مثال اگر در ميان افراد فاميل فردي از نظر اقتصادي و شغلي موفق باشد اين امكان را براي ساير آشنايان پديد ميآورد كه آنان نيز پيشرفت كنند. يك كارخانهدار يا كارآفرين ميتواند جوانان فاميل را از بيكاري نجات دهد و يك مدير موفق و خوشنام ميتواند به آشنايانش براي پيمودن مسير پيشرفت كمك كند. اگر خانداني موفق داشته باشيد كه دستشان به دهانشان ميرسد و ميتوانند زير بال و پر شما را هم بگيرند باعث خوشحاليتان است يا اگر اطرافياني فقير با وضعيت نابسامان داشته باشيد كه از شما پول قرض بخواهند يا زحمتتان بدهند كه ضامن فلان وامشان شويد.
مقايسه نكنيد
از قديم گفتهاند دست بالاي دست بسيار است. آن كه به او حسادت ميكنيم خود نسبت به ديگران حسادتهاي رنگارنگي دارد و شرايط امروز ما نيز براي بسياري مايه حسادت و حسرت است. اگر قرار باشد شرايط خود را با ديگري كه از ما بالاتر است، مقايسه كنيم و حسرت خوردن و حسادت ورزيدن در اينباره را روا بدانيم بايد كار و زندگي را تعطيل كنيم و بنشينيم صبح تا شب غصه بخوريم و بدگويي كنيم. البته اگر كارمان به جاهاي باريك نكشد.
اعتماد به نفس خود را تقويت كنيد
عزت نفس در مقابل حقارت قرار ميگيرد كه ريشه اغلب حسادتهاست. افراد ضعيف كه براي شخصيت خود و موجوديتشان ارزشي قائل نيستند تا اين درجه پايين ميآيند كه به خاطر چيزي به ديگري حسادت كنند. صاحبان اعتماد به نفس به جاي حسادت بيهوده شرايط خود را ميپذيرند، براي ارتقاي خود تلاش ميكنند و با صبوري مسير ترقي را ميپيمايند.
براي شخصيت خود ارزش قائل باشيد
ديگران حسادت را ميشناسند و آن را در ميان رفتار و گفتار شما تشخيص ميدهند. همانطور كه شما اين توانايي را داريد كه حسادت ديگران را تشخيص بدهيد. درك حسادت شما شخصيتتان را نزد ديگران خرد ميكند و قضاوت منفي آنان را بر ميانگيزد.حسادت مانند هر رذيله اخلاقي ديگري فرصتهاي ناشي از اعتماد ديگران نسبت به شما را از بين ميبرد. حتي ممكن است افرادي كه سوءنيت دارند با شناخت اين صفت يا احتمال بروز آن و در حقيقت شناسايي اين نقطه ضعف شما را براي مقاصد خود به كار گيرند. حسادت همانقدر مايه پليدي و فساد است كه دروغ، غيبت و ساير رذايل اخلاقي.
از روح خود محافظت كنيد
از قديم گفتهاند حسود نياسود! حسودان به بيماري روحي مزمني گرفتارند كه آرامش دروني آنان را ذره ذره ميخورد و آنان را مضطرب ميكند. استرس دروني ناشي از حسادت بتدريج زمينه ساير انحرافات روحي و رواني را پديد ميآورد. كساني كه بر حسادت غلبه نكنند و تسليم آن شوند در بلندمدت با انواع عقدههاي رواني مواجه ميشوند كه براي فرار از آنها راهي نمييابند. حسودها در معرض لغزشها هستند و چهبسا آرامش و سعادت خود را به پاي حسادتشان بريزند.
__________________
منم فرزند ایران از نسل کوروش و داریوش بزرگ نه از نسل دروغ و فریب