انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  

۱۵ راز سربه مهر دنیا


مرد

 
نورهای مارفا

نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این انوار در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده می‌شوند. می‌گویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع 5/1 الی 2 متری زمین شناور می‌باشند. نورهای مارفا به رنگ‌های سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شده‌اند و به سرعت در جهات مختلف حرکت می‌کنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال می‌دهند این نورها، برق حاصله از تپه‌های کوارتز همان نزدیکی باشد.
-قاتل زودیاک

قاتل زودیاک در اواخر دهه 1960 به مدت ده ماه فعالیت ‌کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر می‌کرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن می‌کرد و خبر قتل آنها را می‌داد. او در نامه‌های خود به روزنامه‌ها می‌نوشت: من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذت‌بخش‌تر از حیوانات است چون انسان خطرناک‌ترین حیوان روی زمین می‌باشد... هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.
مری سلست

کشتی مری سلست در سال 1860 در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد.

نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن 103 فوت بود و 280 تن وزن داشت. به مدت ده سال مری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا این‌که سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «مری سلست» آن را به آب انداخت. کاپیتان جدید بنجامین بریگز 37 ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر 1872 به سمت ایتالیا راه افتاد.

هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شدو هیچ اثری از خدمه‌اش در آن دیده نمی‌شد ولی هیچ‌کس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال 1873 دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند.

در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده می‌شد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان مری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.
دی . بی . کوپر

دی.بی.کوپر یا «دن کوپر» نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ 24 نوامبر سال 1971 یک هواپیمای بویینگ 727 را ربود و پس از دریافت 200 هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز می‌کرد از آن پایین پرید. هیچ‌کس نمی‌داند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال 1980 یک پسر بچه هشت ساله 5800 دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پول‌هایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.
کتاب دست‌نویس وینیچ

کتاب وینیچ، کتابی دست‌نویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که کارشناسان سعی در شکستن رمز این خط داشته‌اند، تصاویری که در ورق‌های باقیمانده از این کتاب دیده می‌شود نشان می‌دهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماری‌ها می‌باشد.
زمزمه تائوس

«زمزمه تائوس» یا «زمزمه طبیعت» در بسیاری از نقاط دنیا شنیده می‌شود. این صدا اغلب در محیط‌های ساکت به گوش می‌رسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور می‌آید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ می‌دهد. هر چند که تاکنون پژوهش‌های بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچ‌کس نتوانسته به نتیجه‌ای دست یابد.بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک «تائوس» در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال 1997 کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچ‌کس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.
مهاجران رونوک

در سال 1584 سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سال‌های 1585 تا 1587 دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروه‌ها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجه‌ای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند. سرانجام این مهاجران شخصی به نام «جان وایت» را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. «وایت» به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی می‌کردند ولی وقتی در سال 1590 وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمی‌خورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شده‌اند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.
مثلث برمودا

مثلث برمودا، منطقه‌ای در آب‌های اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایق‌ها در آن ناپدید شده‌اند. در طی سال‌های بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدن‌های اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضایی‌ها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بوده‌اند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شده‌اند و هیچ دلیل محکمی از آن در دست نمی‌باشد، اما نزدیک به 15 سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.

جاده بیمینی

حتما شما هم مثل بسیاری از مردم دنیا درباره شهر گمشده «آتلانتیس» چیزهایی شنیده‌اید ولی «جاده بیمینی» کجاست؟ در سال 1968 غواصان، صخره‌ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگ‌های این صخره به طور طبیعی ساخته شده‌ ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگ‌ها، بسیاری فکر می‌کنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس می‌باشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده «ادگار کایس» پیشگو در سال 1938 است که می‌گفت: «در سال‌های 1968 الی 1969 بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی عیان خواهد شد.» دکتر «گرگ لیتل» باستان‌شناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخره‌ها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله می‌باشند. به هر حال این صخره‌ها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمی‌رسد که دست طبیعت خود به خود سنگ‌ها، شن‌ها و صدف‌ها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.


کفن تورین

کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیک‌ها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح می‌باشد. این کفن هم‌اکنون در کلیسای «سنت جان تعمیددهنده» در شهر تورین ایتالیا نگهداری می‌شود. با وجود بررسی‌های زیاد هنوز هیچ‌کس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان می‌دهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است ولی مدافعان این کفن، چنین نظریه‌ای را قبول ندارند. باستان‌شناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که می‌گویند سر عیسی‌مسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال 1999 در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیب‌شناسی، تجزیه خون و لکه‌های روی پارچه‌ها انجام گرفته بود، نشان می‌داد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفررا پوشانده بوده‌اند. این نتیجه‌گیری توسط دانشمندان دیگری نیز مورد تایید قرارگرفت
     
  
زن

Princess
 
یکی از معمول ترین سوالهایی که مطرح می شود این است که:



چه کسی صفر را کشف کرد؟

البته برای جواب دادن به این سوال بدنبال این نیستیم که بگوییم شخص خاصی صفر را ابداع و دیگران از آن زمان به بعد از آن استفاده می کردند.

اولین نکته شایان ذکر در مورد عدد صفر این است که این عدد دو کاربرد دارد که هر دو بسیار مهم تلقی می شود.

یکی از کاربردهای عدد صفر این است که به عنوان نشانه ای برای جای خالی در دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) بکار می رود.



بنابراین در عددی مانند ۲۱۰۶ عدد صفر استفاده شده تا جایگاه اعداد در جدول مشخص شود که بطور قطع این عدد با عدد ۲۱۶ کاملاً متفاوت است.

دومین کاربرد صفر این است که خودش به عنوان عدد بکار می رود که ما به شکل عدد صفر از آن استفاده می کنیم.

هیچکدام از این کاربردها تاریخچه پیدایش واضحی ندارند.

در دوره اولیه تاریخ کاربرد اعداد بیشتر بطور واقعی بوده تا عصر حاضر که اعداد مفهوم انتزاعی دارند بطور مثال مردم دوران باستان اعداد را برای شمارش تعداد اسبان، … بکار می برند و در اینگونه مسایل هیچگاه به مسیله ای برخورد نمی کردند که جواب آن صفر یا اعداد منفی باشد.



بابلیها تا مدتها در جدول ارزش مکانی هیچ نمادی را برای جای خالی در جدول بکار نمی بردند.

می توان گفت از اولین نمادی که آنها برای نشان دادن جای خالی استفاده کردن گیومه (”) بود.

مثلاً عدد۶″۲۱ نمایش دهنده ۲۱۰۶ بود. البته باید در نظر داشت که از علایم دیگری نیز برای نشان دادن جای خالی استفاده می شد

ولیکن هیچگاه این علایم به عنوان آخرین رقم آورده نمی شدندبلکه همیشه بین دو عدد قرار می گیرند بطور مثال عدد “۲۱۶ را با این نحوه علامت گذاری نداریم.

به این ترتیب به این مطلب پی می بریم که کاربرد اولیه عدد صفر برای نشان دادن جای خالی اصلاً به عنوان یک عدد نبوده است.

البته یونانیان هم خود را از اولین کسانی می دانند که درجای خالی ,صفر استفاده می کردند اما یونانیان دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) مثل بابلیان نداشتند.

اساساً دستاوردهای یونانیان در زمینه ریاضی بر مبنای هندسه بوده و به عبارت دیگر نیازی نبوده است که ریاضی دانان یونانی از اعداد نام ببرند زیر آنها اعداد را بعنوان طول خط مورد استفاده قرار می دادند.



البته بعضى ازریاضی دانان یونانی ثبت اطلاعات نجومی را بر عهده داشتند.

در این قسمت به اولین کاربرد علامتی اشاره می کنیم که امروزه آن را به این دلیل که ستاره شناسان یونانی برای اولین بار علامت ۰ را برای آن اتخاذ کردند، عدد صفر می نامیم.

تعداد معدودی از ستاره شناسان این علامت را بکار بردند و قبل از اینکه سرانجام عدد صفر جای خود را بدست آورد، دیگر مورد استفاده قرار نگرفت و سپس در ریاضیات هند ظاهر شد.

هندیان کسانی بودند که پیشرفت چشمگیری در اعداد و جدول ارزش مکانی اعداد ایجاد کردند هندیان نیز از صفر برای نشان دادن جای خالی در جدول استفاده می کردند.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
آیا صفر یعنی هیچ؟

آرام در کنار آنها نشستم و با علامت دست خواهش کردم بحث خود را ادامه دهند. سه نفر بودند ؛ توکا ، کبوتر و آرش … کبوتر با هیجان و اندکی خشم گفت: - هر چیزی را که نمی شود معنا کرد؛ “بالا” یعنی بالا و “پایین” یعنی پایین. بعد سرش را به طرف توکا برگرداند و گفت: - سرت را بالا بگیر . توکا از روی صندلی بلندشد، ایستاد و سرش را به طرف آسمان گرفت. – حالا ، آرش ، تو سرت را پایین بگیر. آرش بلند شد، کف دو دستش را روی زمین گذاشت و با حرکتی تند، تلاش کرد پاهایش را به طرف آسمان ببرد و روی دو دست خود بایستد ( مثل کسانی که آکروبات می کنند) ولی نتوانست و از سمت دیگر افتاد و پشتش محکم به زمین خورد. فریادی کشید و گفت: - چه کار سختی ؟ من نمی توانم . ولی کبوتر خشمگین تر به او گفت: - چرا خودت را به سادگی می زنی؟ همان جور که روی دو پایت ایستاده ای ، می توانی سرت را “بالا” بگیری؛ به طرف آسمان .( و ادامه داد) می بینید، “بالا” یعنی به طرف آسمان و طرف ستارگان و “پایین” یعنی به طرف زمین . این را همه می فهمند.

آرش زمزمه کرد: - ولی آسمان و ستارگان ، فقط “بالا” نیستند؛ حتی در “پایین” هم ، آسمان و ستاره است. پس به نظر تو “بالا” یعنی جایی که می تواند”پایین” یا “سمت راست” یا “سمت چپ” یا “روبه رو” و “پشت سرهم” باشد؟ توکا دخالت کرد: - “پایین” جایی است که همه چیز به طرف آن می افتد. کبوتر پذیرفت . ولی توکا ادامه داد: - پس آن طور که خیال می کنیم، نمی توان گفت :”بالا” یعنی بالا و “پایین” یعنی پایین . هر چیزی نیاز به تعریف دارد. ولی آرش موضوع را پیچیده تر کرد: - این درست! ما در ایران که در نیمکره شمالی هستیم، با آنها که از جمله در استرالیا ، یعنی نیمکره جنوبی هستند، در دو جهت مختلف ایستاده ایم ؛ “پایین” برای ما و برای آنها در دو جهت مخالف است. نمونه دیگری بیاوریم که در گفت و گوهای معمولی واژه های”بالا” و “پایین” معناهای دیگری هم دارند:”بالاتر از چهار راه” ، “پایین تر از فلان خیابان”.
این جا دیگر “بالا” و “پایین” به آن مفهومی که گفتیم، معنا نمی دهند . در ضمن ، اگر به کسی نشانی منزل خود را این طور بدهید:”پایین تر از چهارراه A و بالاتر از مغازه B ” ، در واقع او را سرگردان کرده اید. چهار خیابان یا کوچه در چهار راه A به هم می رسند؛ کدام طرف را بالا و کدام طرف را بالا و کدام طرف را پایین می دانید؟ … به هر حال ، برای درک آن در نظر گرفت . توکا گفت: من حرف دیگری دارم. – وقتی در هوای سرد زمستان ، نفس خود را بیرون می دهید، بخار آبی که از دهان شما خارج می شود، به طرف زمین نمی رود. وقتی کتری یا سماور می جوشد، باز هم بخار آب در جهت عکس می رود و به زمین نمی رسد. درست است که من گفتم :”پایین جایی است که همه چیز به طرف آن می افتد”؛ ولی مگر بخار آب جزو “همه چیز ” نیست؟ این مشکل را چگونه حل کنیم؟ کبوتر می اندیشید … بعد سرش را بالا گرفت و گفت: - مشکل دیگری هم هست .

من در یک فیلم که به یک سفینه واقعی فضایی مربوط بود، دیدم چیزی به طرف کف فضا پیما نمی افتد، همه چیز در هوا معلق می شود. نمی دانم در این باره چه بگویم؟ در آن “بالا” کجاست و “پایین” کجا؟ آرش دخالت کرد: - آن نقطه “صفر” است، مرز پایین و بالا است. نه بالایی وجود دارد و نه پایینی . کبوتر و توکا هر دو اعتراض داشتند. –”صفر ” یعنی چه ؟ مگر “صفر” به معنای “هیچ” نیست؟ چیزی که “هیچ” است، یعنی وجود ندارد. مگر می شود داوری خود را بر پایه “چیزی” بگذاریم که وجود ندارد؟ - سکوت! هر سه نفر رو به من کردند. می خواستند مشکل آنها را حل کنم . پرسیدم: - شماها به چه چیزی “واقعی”می گویید؟ از کجا بفهمیم” چه چیزی وجود دارد و چه چیزی وجود ندارد”؟ کبوتر: - چیزی “وجود دارد” که قابل لمس باشد، بتوان آن را “حس کرد، “وجودی” مادی باشد یا بشود آن را “شنید” یا “بویید”. “صفر ” نه قابل لمس است، نه قابل شنیدن و نه قابل بوییدن. – درباره مفهومهایی مثل “عشق” ، “دوستی”
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
10 مسئله عجیبی که در مورد خودتان نمی دانستید




1) معده یک اسید فاسد ترشح می کند.

یک مایع بسیار خطرناک است که نیروهای امنیتی هیچ فرودگاهی نمی تواند از شما جدا کند: این مایع در معده تان قرار دارد. سلولهای معده شما اسید هیدروکلرویک ترشح می کنند که ترکیبی فاسد و خورنده است که برای ضدزنگ کردن فلزات استفاده می شود. این ترکیب فلز را داغان می کند اما لایه غشایی معده از این ماده سمی در دستگاه گوارش محافظت می کند تا غذاهای شما را تجزیه کند.

2) وضعیت بدن بر حافظه تاثیر می گذارد.

سالگرد ازدواجتان را یادتان نمی آید؟ اشکالی ندارد روی یک زانو خم شوید به یادتان می آید. خاطرات در حواس ما قرار گرفته اند. یک رایحه یا صدا یک خاطره خیلی دور از بچگی را برایتان زنده خواهد کرد. ارتباطات بین این حواس و خاطرات آشکار یا گاهی مرموز هستند. یک تحقیق جدید به کشف این ارتباطات کمک می کند. خاطرات گذشته وقتی در حالت و وضعیت بدنی مشابه قرار بگیرید سریعتر به ذهنتان می رسد.

3) استخوان ها برای تنظیم موادمعدنی بدن می شکنند.

علاوه بر محافظت از اندام ها و عضلات بدن، استخوان ها به تنظیم سطح کلسیم در بدن نیز کمک می کنند. استخوان ها حاوی فسفر و کلسیم هستند که دومی مورد نیاز عضلات و اعصاب می باشد. اگر ذخیره این عنصر در بدن کم باشد، برخی هورمون های خاص باعث می شود استخوان ها شکسته تا سطح کلسیم بالا رود تا جایی که به یک غلظت خاص و مناسب از این عنصر در خارج سلولها برسیم.

4) بیشتر غذایی که می خوریم برای مغز است.

مغز بااینکه فقط 2 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد، 20 درصد از اکسیژن و کالری های آن را می گیرد. برای تامین منابع کافی برای این عضو مهم بدن، سه سرخرگ مغزی اصلی بطور مداوم اکسیژن به مغز پمپاژ می کنند. هرگونه انسداد یا پارگی در یکی از این رگ ها باعث گرسنه ماندن سلولهای مغزی می شود و موجب می شود که عملکرد مغزی در آن ناحیه آسیب ببیند و منجر به سکته شود.

5) هزاران تخمک غیرقابل استفاده توسط تخمدان هستند.

وقتی خانم ها به اواخر چهل و اوایل پنجاه سالگی خود می رسد، چرخه ماهانه قاعدگی که سطح هورمون ها را در بدن او تنظیم می کند و تخمک ها را برای تلقیح آماده می کند، خاموش می شود. تخمدان ها همینطور استروژن کمتر و کمتری تولید می کنند و این مسئله موجب تغییرات احساسی و جسمی در بدن زن می شود. فولیکول های رشد نیافته تخمک دیگر مثل قبل منظم تخمک تولید نمی کنند. یک دختر نوجوان به طور متوسط 34،000 فولیکول رشد نیافته تخمک دارد در حالیکه تقریباً فقط 350 تای آن در طول زندگی وی رشد می کنند و بالغ می شوند. تخمک های استفاده نشده بعداً خراب می شوند.

6) بلوغ ساختار مغز را تغییر می دهد.

می دانیم که تغییرات هورمونی در بدن برای تحریک رشد و آماده کردن بدن برای تولید مثل لازم هستند اما چرا نوجوانان اینقدر از نظر احساسی ناخوشایند هستند؟ هورمون هایی مثل تستوسترون رشد نورون های عصبی در مغز را تحت تاثیر قرار می دهند و تغییراتی که در ساختار مغز ایجاد می شود تغییرات رفتاری زیادی را در بر دارد. با بالغ شدن ناحیه جلویی غشای مغز، خامی احساسی، بی عاطفگی و قدرت ضعیف در تصمیم گیری را باید انتظار داشت.

7) موهای سلولی ماده مخاطی را حرکت می دهد.

اکثر سلولها در بدن پوششی مو مانند روی خود دارند که به عملکردهای بسیاری در بدن کمک می کند، از هضم غذاها گرفته تا شنوایی. در بینی، این موها به خشک کردن ماده مخاطی در حفره بینی تا گلو کمک می کند. هوای سرد این فرایند خشک کردن را کندتر می کند و باعث می شود که ماده مخاطی بالا بیاید و باعث شود که آب بینیتان بیاید.

8) دندان عقل فقط جای دندان ها در دهان را تنگ تر می کند.

سیر تکامل بی عیب و کامل نیست. اگر بود باید به جای دندان عقل بال در می آوردیم. گاهی اوقات ویژگی های بی استفاده در برخی انواع موجودات ایجاد می شود فقط به خاطر اینکه آسیبی نمی رساند. اما دندان عقل همیشه هم توسط دندانپزشکان جراحی و کشیده نمی شد. در گذشته، این دندانها یک ست دیگر از دندان های آسیاب بودند اما با رشد مغز، ساختار استخوان فک ما تغییر کرد و باعث شد که دیگر دهان جایی برای دندان عقل نداشته باشد.

9) دنیا با شما می خندد.

همانطور که وقتی کسی کنار شما خمیازه بکشد شما هم به خمیازه می افتید، شواهد جدید نشان می دهد که خنده هم تقلید برانگیز است. شنیدن خنده ناحیه مغز را تحریک به آن حرکت در صورت می کند. تقلید نقش مهمی در روابط اجتماعی دارد. اشاراتی مثل عطسه کردن، خندیدن، گریه کردن و خمیازه کشیدن راهی برای ایجاد روابط اجتماعی قوی بین یک گروه است.

10) پوست شما چهار رنگ دارد.

همه پوست ها در حالت عادی سفید کرم رنگ است. رگ های خونی نزدیک به سطح پوست سرخی به آن می دهد. رنگ دانه زرد هم پوست را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین ملانین قهوه ای رنگ هم که در واکنش به اشعات فرابنفش ایجاد می شود در تعداد بالا رنگ سیاهی به پوست می دهد. این چهار رنگ در اندازه های مختلف میکس شده و رنگ پوست همه نژادهای کره زمین را می سازد.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
میهمان
 

مشاهده موجودی عجیب : The Loch Ness Monster

http://3.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7ASGi12I/AAAAAAAADGI/TjL-EsUF2m0/Lochnessmonster.jpg
http://1.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7jTzaOWI/AAAAAAAADGo/Pkbin42PgNk/unsolved-16.jpg
لاک نس یا لخ نس نام برکه ای در بریتانیا است که سالیان سال است که مردم درباره مشاهده موجودی عجیب در آن هشدار می دهند! تاریخچه مشاهده این موجودات عجیب به قرن شانزدهم برمیگردد ولی یکی از جدید ترین مشاهدات در 22 جولای 1933 رخ داد و زمانی که آقای جرج اسپایسر به همراه همسرش یکی از شگفت انگیزترین موجودات زندگی اشان را جلوی اتومبیل خود دیدند.

این زوج گزارش دادند که این موجود بدن بزرگ و گردن باریک و یک دم بلند داشت! بخاطر سراشیبی جاده متاسفانه موفق به مشاهده قسمتی پایینی بدن حیوان نشدند! این موجود عجیب از جلوی اتومبیل آنها به سمت دریاچه حرکت می کرد!

البته این اولین باری در دنیای امروز نیست که چنین موجود عجیبی مشاهده می شود؛ بارها کشتی های نظامی با دستگاه های ردیابی خود نیز چنین موجودات عجیبی را شناسایی کرده اند و گاها افراد عادی نیز با استفاده از دوربین موفق به عکس برداری و فیلم برداری نیز شده اند؛ اما در تمامی این فیلم ها و عکس ها کیفیت بسیار پایین بوده و هیچ شخصی موفق به شناسایی کامل موجود نشده است.

پا گنده : Bigfoot
http://3.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7QxMwKJI/AAAAAAAADGQ/_obEQQdsCmQ/Smalfut.jpg
http://4.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7jiA0hNI/AAAAAAAADGs/eD3HxBPM1p4/unsolved-17.jpg
بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته می‌شود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانه‌ها می‌دانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت می‌کنند.



جک قاتل : Jack the Ripper
http://2.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7R8BOkTI/AAAAAAAADGc/aCJ_AoYo3hQ/unsolved-11.jpg

در اواخر سال 1888 لندن یکی از بدترین و ترسناک ترین روزهای خود را سپری میکرد! قاتلی که خود را Jack The Ripper مینامید شروع به کشتن زن ها در لندن کرد! البته طیف خاصی از زنان و کشتن آنها به شکل خاص! تمامی قربانیان این قاتل زنان فاحشه بودند و قاتل گلوی آنها را بریده و بدن آن ها را مانند تشریح بدن، باز میکرد!

در بسیاری مواقع پلیس دقیقا بعد از پاره شدن بدن قربانی به محل میرسید ولی نمیتوانست چیزی پیدا کند! حتی امروزه و با پیشرفته ترین دستگاه های شناسایی پلیس هم این قاتل شناسایی نشد. این قاتل ناشناس موضوع جالبی برای فیلم و کتاب شد، به طوری که بیشتر از 100 کتاب مختلف در مورد او نوشتند. تصویری هم که میبینید، نامه ای است که شخصی که خود را قاتل معرفی کرده به یک روزنامه ارسال کرده.



زن عجیب : The Babushka Lady
http://1.bp.blogspot.com/_nn3r_M0gve8/TRG7jdPDowI/AAAAAAAADGk/-CsqnZlbHng/unsolved-13.jpg

بعد از ترور جان اف کندی، FBI تمامی فیلم ها و عکس های ماجرا را برای پیدا کردن قاتل بازبینی کرد. تنها چیزی که در این فیلم ها خودنمایی میکرد زنی بود که در عکس میبینید! این زن اورکت قهوه ای رنگی پوشیده و یک روسری به سر خود گذاشته، حالت استادن وی نشان میدهد که چیزی جلوی صورت خود دارد که پلیس احتمال میدهد دوربین باشد! در زمانی که به جان اف کندی تیر اندازی شد و تمامی مردم در حال فرار از محل بودند، این زن همچنان در صحنه باقی مانده بود و مشغول فیلمبرداری بود!

پلیس FBI طی بیانیه های متعددی به شکل عمومی خواستار این شد که این زن خود را معرفی کرده و فیلم هایی که گرفته برای پیدا شدن شواهد بیشتر به آنها تحویل دهد ولی هرگز پیدا نشد!

در سال 1970 زنی به نام Beverly Oliver خود را معرفی کرد و گفت که او همان زن است! پلیس طی گفت و گوهایی که با او انجام داد فهمید که در گفتارهای این زن تناقض وجود دارد و احتمالاً دروغ می گوید. تا این لحظه هیچکس نفهمید که این شخص که بوده و آنجا چه می کرده.



منابع:
http://forum.irantrack.com/thread32241.html
http://manam-minevisam.blogsky.com/1389/05/31/post-329
http://manam-minevisam.blogsky.com/1389/05/29/post-326
http://www.dailycognition.com/index.php/2008/03/13/top-20-unsolved-mysteries.html
http://7zero-fa.blogspot.com/2010/12/top-18-unsolved-mysteries.html
     
  ویرایش شده توسط: roosana   
مرد

 
مثلث برمودا
منطقه وحشت

همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتی های بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا، کشتی ها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده‌است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدن های بی دلیل، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده‌است.

مشاهده‌ها و گزارش‌ها [
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاه های مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیام های غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده‌است برای مثال چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آب ها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، از جمله ی این حوادث است که بدون هیچ دلیلی رخ داده اند.
این پیامها رفته رفته ضعیف‌ تر و غیرقابل تشخیص تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارش‌ها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح رویت شده‌است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده‌است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان، دوباره شروع بکار کرده‌اند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. «خطری همانند یک خنجر هم اکنون... به سرعت می‌آید... ما نمی‌توانیم فرار کنیم...» در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.مثلث برمودا در حقیقت شبیه به یک بیضی است اما به دلیل وجود شکستگی هایی ذر اطرافش آن را مثلث فرض می کنند
علل واقعه( یکی از علت های کشف شده که در مدل آزمایشگاهی به اثبات رسیده است در مورد وقوع زلزله و خروج گازهایی از زمین می باشد که در هنگام عبور کشتی ها باعث فرو رفتن کشتی به اعماق آب می گردد ولی در مورد هواپیماهایی که از آن محل عبور کردند و ناپدید شدند خروج همین گاز ها از آب به سمت بالا باعث پایین کشیده شدن هواپیماها به سمت آب می شود که در صورت عدم کنترل هواپیما به داخل آب سقوط می کند ولی در هنگام آزمایش آن این مسئله در صورتی که هواپیما به این محل آشنا بوده و توانایی گرفتن دوباره ارتفاع را در صورت کم شدن ناگهانی آن داشته باشد قابل حل است. همچنین در مورد پیدا نشدن اجساد هواپیماها یا کشتی ها میتوان گفت تعدادی از موارد ناپدید شده در اعماق دریا کشف شده است که نمونه های کشفی با نمونه های غرق شده کاملا تطبیق دارد)

یک دانشمند ژئوفیزیک روسی می گوید: راز مثلث برمودا را کشف کرده است. ولادیلاو بوکرییف معتقد است: راز برمودا طبیعی است, چرا که یکی از شعبه های گرم گلف استریم، با گردش در مسیر عقربه های ساعت در دریای ساکار سوف، با جهش در ساحل فلوریدا به سمت عرض شمالی پیش می رود. برمودا یک گودال بزرگ است. وجود میکرو و ماکرو و گودال هایی در این منطقه، باعث به هم ریختگی جاذبه ای و مغناطیسی می باشند که موجب می شوند دستگاه ها از کار بیفتند و بدن انسان در زیر فشار بسیار سنگین و مرگ آور فرار گیرد. بوکرییف تاکید می کند که گردش آب در مثلث بر مودا، در جهت عقربه های ساعت می باشد و اشیاء را به سوی خود می کشد
علل فرضی غیر طبیعی
[دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.


نظریه و توضیحات کوشچه
]لارنس دیوید کوشچه محقق دانشگاه ایالت آریزونا در سال ۱۹۷۵ با انتشار کتابی به نام «اسرار مثلث برمودا برملا شد» اولین نظریه مخالف در این زمینه را منتشر نمود. تحقیقات وی در این کتاب شماری از اطلاعات نادرست و ناسازگار در مقاله بلیتزر را برملا نمود. وی در این کتاب به وجود ناسازگاریهای زیادی در گزارش‌های بلیتزر اشاره نمود و گفته‌های وی از زبان شاهدان عینی، افراد زنده مانده در حوادث و همچنین تمامی انسانهای درگیر را نادرست و غیرواقعی بیان نمود. وی بیان نمود که بسیاری از اطلاعات مهم در مقاله بلیتزر از قلم افتاده‌است و به هیچوجه کاملا بررسی نشده‌است. به عنوان مثال در داستان بلیتزر در مورد مفقود شدن قایق معروفی که قصد داشت دور دنیا حرکت کند و سرنشین آن دونالد کروهرست، بلیتزر به اسرار آمیز بودن این داستان اشاره نموده‌است در حالیکه شواهد روشنی در مورد دلایل مفقود شدن وی در دسترس است و یا همچنین در مورد کشتی حمل ذغال سنگ که بلیتزر آنرا اینطور بیان نمود که کشتی مزبور سه روز پس از ترک بندری در اقیانوس اطلس مفقود شده و دیگر هیچ ردپائی از آن یافت نشد بیان نمود که در گزارشات واقعی کشتی ای با همین نام از بندری در اقیانوس آرام حرکت نموده‌است. همچنین کوشچه معتقد بود که درصد زیادی از حوادثی که بنام اسرار مثلث برمودا یاد شده، کاملا خارج از منطقه مثلث برمودا اتفاق افتاده‌است و در اغلب موارد راه اثبات این مدعا بسیار ساده بوده‌است. وی با جستجو در مقالات چاپ شده در روزنامه‌های وقت و همچنین اطلاع از وضع هوای گزارش شده در آن روز توانست وجود مغایرت‌ها در داستانهای بیان شده در مورد اسرار مثلث برمودا را برملا سازد.

نتیجه گیریهای کوشچه [ویرایش]شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در این گزارشات در مقایسه با شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در دیگر مناطق اقیانوس، به هیچ وجه زیادتر نبوده‌است.
طوفانهای استوائی و گرمسیری بسیاری در این مناطق گزارش شده‌است و شمار گمشدگان در این گزارشات با توجه به تعداد این طوفانها نا متناسب، عجیب یا اسرارآمیز نمی‌باشد مضافا اینکه بلیتزر و نویسندگان دیگر در مقالات خود اشاره‌ای به این واقعیت ننموده‌اند.
اعداد و ارقام بیان شده در این گزارشات و تحقیقات آشفته اغراق آمیز می‌نماید، کشتی‌ها و قایق هائی مفقود گزارش می‌گردند درحالیکه آنها بلاخره به بندرها با تاخیر بازگشته بودند و این گزارش نشده‌است.


برخی از این گزارشات در مورد مفقودین درواقع هیچگاه اتفاق نیافتاده‌اند. بطور مثال حادثه‌ای، با عنوان سقوط هواپیما گزارش شده که مدعاست هواپیمائی مسافربری، در سال ۱۹۳۷ از بندر دیتونا در فلوریدا در مقابل چشم صدها شاهد عینی پرواز نموده و در مثلث برمودا سقوط نموده‌است درحالیکه در روزنامه‌ها محلی آن زمان هیچ نوشته‌ای در اثبات این شخصی که ادعا میکرد یافت نمی‌شود.
نتیجه گیری کلی کوشچه در مورد افسانه مثلث برمودا [ویرایش]افسانه‌ها و داستانهائی که بعنوان اسرار مثلث برمودا وجود دارد، توسط نویسندگانی منتشر شده که عمدا یا سهوا با داشتن تصورات نادرست، دلایل و مستندات ناقص و یا همچنین با پی روی از احساسات (sensationalism) نادرست سعی در نوشتن آنها نموده‌اند و این مقالات جعلی و تصنعی می‌باشند. منبع:بخش انتهای کتاب، صفحه ۲۷۷

مدلین رسبورتگارف دانشمند و محقق ایتالیایی قرن بیستم نیز در مورد بروز حوادث غیر عادی و خارق العاده در این منظقه پس ازتحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده است که اغلب حوادث یاد شده در این منطقه تنها اغراق امیز نشان دادن برخی حوادث عادی بوده اند .برای مثال کشتی فرانسوی (BHG3566) که در سال ۱۹۷۷ در این منطقه ناپدید شد دو روز بعد در بندر ریجسرا دیده شد و شواهد حاکی از گم شدن این کشتی به مدت کوتاهی می‌کرد در حالی که هنوز هم برخی نویسندگان از این حادثه با نام کشتی ارواح یاد می‌کنند و بر این باورند که این کشتی در منطقه مثلث برمودا از بین رفته است و در تسخیر ارواح می‌باشد.[۱]

پانویس [ویرایش]1.↑ جهان واقعی نوشته مدلین ربورستگارف، صفحه 202
اقتباس از وب سایت ویکی پدیا
ای هیچ، در هیچ، بر هیچ، سر هیچ، مپیچ
     
  
زن

 
این مطالب خوندنش باارزش و خوبه
     
  
علم و دانش

۱۵ راز سربه مهر دنیا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.


 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA