ارسالها: 270
#111
Posted: 23 May 2011 15:14
عنصر گوگرد به صورت ترکیبات مختلف در کانسارهای بسیاری قابل پی جویی و اکتشاف است.
کانسارهای گوگرد آزاد:
در این گونه کانسارها گوگرد به صورت طبیعی یافت میشود و براساس خاستگاه آنها، خود به چهار گروه تقسیم میشوند:
کانسارهایی با خاستگاه زیستی:
که باکتریها در تشکیل آنها نقش اصلی را داشته و معمولاً رسوبی هستند.
کانسارهایی با خاستگاه آتشفشانی:
گوگرد در سنگهای آسمانی، در مجاورت چشمههای جوشان و همچنین آتشفشانها و مخروطهای آتشفشانی و یا به صورت رگههای گوگردی در داخل سنگهای آتشفشانی یافت میشود.
کانسار گوگرد به رنگ زرد با خاستگاه آتشفشانی - دریاچه کوه آتشفشان Kawah Ijen در جاوا اندونزی
کانسارهایی با خاستگاه اکسیداسیون و احیا:
اینگونه ذخایر معمولاً کوچک هستند و کاوکها و شکافهای سنگها را پر میکنند.
کانسارهایی با خاستگاه گرمابی:
گوگرد در این کانسارهای از واکنش شیمیایی بین هیدروکربنها و انیدریت در حرارت و فشار زیاد ایجاد میگردد.
کانسارهای سولفیدی گوگرد:
کانسارهای سولفورهای آهن:
گوگرد به صورت ترکیبی همراه با دیگر عناصر به صورت سولفید (مانند:پیریتPyrite)[۳۲][۳۳] یافت میشود. گوگرد در این کانسارها، از کانیهای غیرآهنی همراه با پیریت و پیروتیت بدست میآید. همچنین در کانسارهای رسوبی آهن لایهای که دارای زون سولفیدی میباشند، گوگرد یافت میشود.
کانسارهای سولفورهای فلزی غیر آهنی:
گوگرد همراه با کانیهای سولفوره مانند اسفالریت بازیابی میشود.
کانسارهای سولفاتی:
از بزرگترین منابع گوگرد به شمار میروند. گوگرد در این نوع کانسارهای همراه با مواد معدنی مانند گچ(CaSO4·2H2O)[۳۵] و انیدریت است. همچنین همراه با سولفات باریوم یافت میشود.
پودر گوگرد
گاز طبیعی و نفت:
مهمترین ذخایر گوگرد در جهان امروز به شمار میآیند. از این منابع، گاز طبیعی بهمراه گاز ترش یا هیدروژن سولفوره گازی (H2S) استخراج شده و گوگرد آزاد بعنوان محصول همراه بازیابی می گردد. گوگرد همچنین در نفت خام و گازهای طبیعی وجود دارد. از جهتی دیگر نکته شایان ذکر در مورد وجود ترکیبات گوگرددار در مواد نفتی قابلیت خورندگی آنها و صدمه زدن به تجهیزات توزیع است
ماسههای قیری و نفتی:
گوگرد به صورت کمپلکس آلی در آنها وجود داشته و به عنوان محصول همراه به هنگام پالایش آنها، بدست میآید.
زغال سنگ و شیل نفتی:
این عنصر در مقادیر کم نیز از زغال سنگ و نفت که در هنگام سوختن دیاکسید گوگرد تولید میکنند بدست میآید. استانداردهای سوختی بصورت فزایندهای به گوگرد برای استخراج سوختهای فسیلی نیاز دارند، لیکن دی اکسید گوگرد با قطرات آب ترکیب شده و باعث بوجود آمد باران اسیدی میشود.
اقیانوس ها:
گوگرد در آب اقیانوسها به صورت سولفاتهای محلول کلسیم، منیزیم و پتاسیم وجود دارد.
بنا بر آمار سال ۲۰۰۱ میلادی، کشورهای کانادا، هلند، اسپانیا، چین و آمریکا بیشترین میزان ذخایر گوگرد دنیا را بخود اختصاص داده اند.
کانسارهای گوگرد در ایران
بیشتر کانسارهای گوگرد ایران به صورت ترکیب با گازهای ترش و منابع نفتی همراه است که امروزه از این منابع مقادیر نسبتاً زیادی گوگرد تولید و صادر میگردد.
از مهمترین کانسارهای دگرگونی گوگرد در ایران میتوان به کانسار بستانه در غرب بندر لنگه ( ذخیره ۵۰۰ هزار تن )، کانسار خمیر در شمال غرب بندر خمیر ( ذخیره ۴۰۰ هزار تن )، کانسار دستکده در پایانه غربی جزیره قشم ( ذخیره ۲۵ هزار تن )، کانسار لاتیدان در غرب بندرعباس ( ذخیره ۶ هزار تن )، کانسار غرب بندرعباس ( ذخیره ۱۲۰ هزار تن ) و کانسار دلازیان در جنوب شرق سمنان ( ذخیره ۱ میلیون تن )اشاره نمود.
تعداد کانسارهای معدنی گوگرد ایران حدود ۵۰ واحد است که از این تعداد هیچ معدنی فعال نیست. ذخیره اعلام شده این معادن حدود ۵،۷ میلیون تن میباشد
نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت.
ارسالها: 3502
#112
Posted: 24 May 2011 14:24
۱۵ نشانه سرطان را بشناسید
بيشتر دردها دليل وجود سرطان نيستند. دردهايي كه مداوم هستند و به دلايل نامشخص ايجاد ميشوند حتما بايد تحت بررسي
قرار گيرند.
در اين شرايط پزشك سابقه خانوادگي شما را بدقت بررسي ميكند و براساس آن اطلاعات تصميم بگيرد كه چه آزمايشاتي
براي شما لازمتر است. در اين ميان برخي معتقدند سرطان بيمارياي است كه بيشتر در افراد سالخورده ايجاد ميشود.
هرچند بيشتر وقتها حق با آنهاست، اما خيلي از افراد جوان هم به سرطان مبتلا ميشوند. تحقيقات و مطالعات نشان ميدهد
خانمها در مقابل چكاپهاي منظم و آزمايشات سرطان نسبت به آقايان حساستر و مراقبتر هستند.
آنها معمولا خيلي بيشتر هم نسبت به نشانههاي بيماري نگران ميشوند. اما هميشه هم اينطور نيست. براي مثال خانمهاي
جوانتر خيلي از علائمي را كه ميتواند نشانه سرطان باشد، ناديده ميگيرند. البته خيلي از خانمها از آقايان هم در انكار
بيماري ماهرتر هستند. اينها كساني هستند كه عمدا علائم و نشانههاي سرطان را ناديده ميگيرند.
البته هميشه هم مساله انكار بيماري نيست. در بعضيها يك باور فرهنگي وجود دارد كه تصور ميكنند سرطان بيماري لاعلاج
است به همين خاطر لزومي نميبينند كه براي درمان مراجعه كنند، در حالي كه حرف زدن در مورد مسائل نگرانكننده نبايد
باعث واكنش منفي از سوي افراد شود.
نبايد اين حس به افراد القا شود كه بايد به دنبال هر نشانه كوچكي باشند. به همين دليل در ادامه ۱۵ مورد از متداولترين
علائم سرطان كه بايد حتما جدي گرفته شوند را برايتان معرفي ميكنيم كه ديگر هر مشكل كوچكي باعث نگراني شما نشود.
كاهش وزن بدون دليل: خيلي از خانمها بدشان نميآيد كه بدون هيچ سعي و تلاش وزنشان را پايين بياورند. اما كاهش وزن
بيدليل (مثلا ۵ كيلو در ماه بدون بالا بردن فعاليت بدني يا رژيم غذايي) حتما بايد مورد چكاپ قرار گيرد. كاهش وزن بيدليل
نشانه سرطان است مگر اينكه خلاف آن ثابت شود. همچنين ميتواند نشانه مشكل ديگري مثل پركاري تيروئيد نيز باشد.
پزشكتان بايد آزمايشاتي براي چك كردن وضعيت تيروئيدتان انجام داده و سيتياسكني از بقيه اندامهاي بدن هم تهيه كند.
پزشك بايد تكتك احتمالات را بررسي كند.
نفخ كردن: نفخ كردن ميتواند يكي ديگر از علائم سرطان باشد كه خيلي از خانمها به آن مبتلا هستند و البته ميتواند نشانه
سرطان تخمدان باشد. ساير علائم سرطان تخمدان عبارتند ازدرد شكم يا لگن، احساس سيري زودرس (حتي وقتي هيچ غذايي
نخوردهايد) و مشكلات ادرار. اگر اين نفخ كردن هر روز براي فرد اتفاق بيفتد و براي چند هفته فرد را آزار دهد، حتما بايد با
پزشكتان مشورت كنيد. در اين شرايط پزشك آزمايش خون، سيتياسكن و ساير آزمايشات لازم را براي شما انجام ميدهد.
تغييرات در سينه: بيشتر خانمها سعي ميكنند سينههاي خود را از نظر احتمال وجود غده بررسي كنند. اما اين تنها نشانه
براي سرطان سينه نيست. قرمز و ضخيم شدن پوست سينه ميتواند يك نشانه نادر و شديد سرطان سينه باشد، در ضمن
سرطان سينه التهابي هم بايد مورد آزمايش قرار گيرد. اگر جوش يا دانهاي روي پوست سينهتان مشاهده كرديد كه بيشتر از
يك هفته دوام پيدا كرد، حتما بايد به پزشك مراجعه كنيد. همچنين اگر ظاهر نوك سينههايتان تغيير كرد يا ترشحاتي غيرعادي
مشاهده كرديد، به پزشك مراجعه كنيد. در واقع تغيير در وضعيت ظاهر سينهها، نشانه بسيار نگران كنندهاي است.
خونريزي غيرعادي: خانمهايي كه هنوز به يائسگي نرسيدهاند خيليوقتها به خونريزيهاي زودتر از زمان عادت ماهيانه
بيتوجهي ميكنند. اما خونريزي بين زمان عادت ماهيانه بخصوص وقتي عادت ماهيانه منظم است، نياز به آزمايش و بررسي
دارد. خونريزي بعد از رسيدن به يائسگي ميتواند نشانه سرطان رحم باشد، بنابراين پزشك بايد بدقت سابقه خانوادگي شما را
بررسي و برحسب زمان خونريزي و ساير علائم، آزمايش فراصوت يا بيوپسي برايتان تجويز كند.
تغييرات پوستي: خيلي از ما خالهايمان را بدقت بررسي ميكنيم، چرا كه ميدانيم هر نوع تغيير در تعداد و اندازه آنها
ميتواند يكي از نشانههاي سرطان پوست باشد. اما بايد تغيير در رنگدانه پوست را هم جدي بگيريم. همچنين اگر يكدفعه دچار
خونريزي يا ورقه ورقه شدن پوست شديد حتما بايد به پزشك متخصص نشان دهيد.
بروز مشكل در بلع: اگر در قورت دادن مشكل داريد، احتمالا رژيم غذاييتان را تغيير دادهايد. پس جويدن چندان برايتان
دشوار نيست. احتمالا بيشتر از سوپ، غذاهاي مايع يا محلولهاي پروتئيني استفاده ميكنيد. اما اين مشكل در قورت دادن
ميتواند نشانه سرطان gi باشد مثل مري. پزشكتان بايد بدقت سابقه خانوادگي شما را بررسي كرده و آزمايشاتي مثل
راديولوژي سينه يا تست gi انجام دهد.
وجود خون در مدفوع: اگر در ادرار يا مدفوعتان خون مشاهده كرديد به هيچ وجه تصور نكنيد كه حتما از بواسير باشد، بلكه
ميتواند نشانه سرطان روده باشد. پزشك بايد سوالاتي از شما بپرسد و آزمايشاتي مثل كلونوسكوپي برايتان انجام دهد.
همچنين بالا آوردن خون موقع سرفه كردن هم بايد بدقت بررسي شود. البته اگر اين اتفاق يكبار بيفتد ممكن است خطر جدي
نباشد اما در صورت تكرار حتما بايد به پزشك مراجعه كنيد.
درد شكم و افسردگي: خانمهايي كه دچار درد در ناحيه شكم و احساس افسردگي به طور همزمان ميشوند نياز به چكاپ
دارند. برخي محققان رابطه بين افسردگي و سرطان لوزالمعده را پيدا كردهاند كه هنوز چندان شناخته شده نيست.
سوءهاضمه: بيشتر خانمهايي كه حاملگي را تجربه كردهاند انواع و اقسام مشكلات گوارشي كه با بالا رفتن وزن برايشان
اتفاق افتاده بود را به خاطر دارند. اما بروز مشكلات گوارشي و سوءهاضمه بدون هيچ دليل مشخص ميتواند خطرناك و
نشانه زودهنگام سرطان مري، معده يا گلو باشد. بنابراين پزشك بايد سابقه خانوادگي شما را بدقت بررسي كند و قبل از
انتخاب آزمايشات لازم براي شما، سوالاتي در مورد سوءهاضمهتان بپرسد.
عفونت دهاني: همه افراد بخصوص سيگاريها بايد بدقت مراقب لكههاي سفيدي كه درون دهان يا روي زبانشان ايجاد
ميشوند، باشند. بيشتر اين لكهها ميتوانند نشانههاي اوليه نوعي از سرطان باشند كه ميتوانند منجر به سرطان دهان شود.
از دندانپزشك يا پزشكتان بخواهيد بدقت وضعيت را بررسي كنند و درمورد درمان آن تصميم بگيرند.
درد: با بالا رفتن سن، شكايت افراد از درد بيشتر ميشود، اما درد ميتواند نشانه زودرسي از برخي سرطانها هم باشد،
گرچه بيشتر دردها دليل وجود سرطان نيست. دردهايي كه مداوم هستند و به دلايل نامشخص ايجاد ميشوند حتما بايد مورد
بررسي قرار گيرند. پزشكتان بايد سابقه خانوادگي شما را بدقت بررسي كرده و براساس آن اطلاعات تصميم بگيرد كه چه
آزمايشاتي براي شما لازمتر است.
تغيير در گرههاي لنفاوي: اگر غده يا برآمدگي روي گرههاي لنفاوي خود در زيربغل يا گردنتان مشاهده كرديد، لازم است با
دقت علت ايجاد آن بررسي شود. اگر يكي از گرههاي لنفاويتان بتدريج بزرگتر ميشوند حتما بايد به پزشك مراجعه كنيد. در
اين شرايط پزشك شما را معاينه خواهد كرد و دليل بزرگ شدن غده لنفي را بررسي خواهد كرد. همچنين ممكن است برايتان
نمونهبرداري از خون (بيوپسي) انجام دهد.
تب: اگر افزايش حرارت بدن و بروز تب در شما به دليل آنفلوآنزا يا ساير بيماريها نيست، ممكن است در صورت تداوم
نشانهاي از سرطان باشد. تب معمولا زماني كه سرطان از نقطه اصلي خود گسترش پيدا كرده باشد اتفاق ميافتد، اما
ميتواند نشانه سرطان خون هم باشد. ساير نشانههاي سرطان عبارتند از زرد شدن پوست بدن يا تغيير در رنگ مدفوع.
پزشك بايد شما را تحت معاينه دقيق فيزيكي قرار دهد و سابقه دارويي شما را بدقت بررسي كند و سپس آزمايشاتي مثل
راديولوژي، سيتياسكن، امآرآي و ساير آزمايشات را برايتان انجام دهد.
خستگي: خستگي نيز يكي ديگر از علائم مبهم سرطان است. اين مشكل ميتواند بعد از پيشرفت سرطان اتفاق بيفتد، اما ممكن
است ابتداي سرطانهايي مثل لوكمي (سرطان خون) يا برخي سرطانهاي روده هم ايجاد شود.
سرفه مداوم: سرفه معمولا با سرماخوردگي، آنفلوآنزا و حساسيتها همراه است و همچنين ميتواند يكي از عوارض جانبي
برخي داروها نيز به حساب آيد. اما سرفههاي مداوم سرفههايي كه بيش از ۳ تا ۴ هفته به طول انجامد به هيچ وجه نبايد
ناديده گرفته شوند. در اين شرايط پزشكتان بايد سابقه خانوادگي شما را بدقت بررسي كند، وضعيت گلو و ريههايتان را
معاينه كرده و آزمايشاتي مثل راديولوژي برايتان انجام دهد.
توصيههاي ضدِ سرطاني
سيگار را ترك كنيد:كشيدن سيگار نه تنها ميتواند احتمال ابتلا به سرطان ريه را افزايش دهد، بلكه سبب ابتلا به سرطان
دهان، كليه و پانكراس (لوزالمعده) نيز ميشود. بنابر اين اگر آماده نيستيد كه سيگار را براي هميشه ترك كنيد، حداقل ميزان
مصرف خود را كاهش دهيد تا خطر ابتلا به انواع سرطانها كاهش يابد.
مصرف غلات را افزايش دهيد : مصرف ۲ واحد يا بيشتر غلات غني و كامل در طول روز ميتواند تا ۴۰ درصد احتمال
ابتلا به سرطان پانكراس و ۵۰درصد احتمال ابتلا به سرطان پستان را كاهش دهد. بررسيها همچنين حاكي از اين موضوع
است كه فيبر موجود در غلات ميتواند از شما دربرابر ابتلا به سرطان كولوركتال حفاظت كند.
وزنتان را پايين بياوريد: ثابت شده كه بين اضافه وزن و ابتلا به ۶ نوع سرطان متفاوت از جمله سرطان سينه و كولون (
روده) رابطه نزديكي وجود دارد. در ضمن جالب است بدانيد افراد چاقي كه به سرطان مبتلا ميشوند، كمتر از سايرين به
درمانها جواب ميدهند.
ورزش كنيد: ورزش كردن نه تنها به كنترل وزن، بلكه به پيشگيري از ابتلا به انواع سرطانها هم كمك ميكند، حتي تا حدي
ميتواند براي افرادي كه نميتوانند سيگارشان را ترك كنند هم مفيد باشد.
مصرف آنتياكسيدانها را افزايش دهيد: مصرف ميوه و سبزيجات نه تنها به كنترل وزن كمك ميكند، بلكه به دليل
فيتوكميكالها و آنتياكسيدانهايي كه دارند ميتوانند از ابتلاي فرد به سرطان هم پيشگيري كنند.
سير بخوريد: اگرچه مصرف سير و پياز باعث ايجاد بوي بد دهان ميشود، اما تحقيقات نشان ميدهد سبزيجات اين خانواده
ميتواند احتمال ابتلا به سرطان مغز استخوان، تخمدان، كليه و... را كاهش دهد.
از پوست خود در برابر آفتاب محافظت كنيد: مواجهه طولاني مدت با نور آفتاب ميتواند احتمال ابتلا به سرطان پوست را
افزايش دهد. برخلاف تصورات عمومي، برنزه كردن چه به روش طبيعي و چه سولاريوم بيخطر نيست. سعي كنيد هر زمان
از منزل خارج ميشويد، ضدآفتاب با SPF مناسب استفاده كنيد و اگر براي طولاني مدت بيرون ميمانيد، عرق كرديد يا به
شنا رفتيد، هر چند ساعت يكبار كرم خود را تجديد كنيد.
تخممرغ بخوريد: بررسيهاي اخير پژوهشگران نشان ميدهد مصرف تخممرغ ميتواند از ابتلا به سرطان سينه پيشگيري كند.
محققان ميگويند زناني كه در هفته ۶ عدد تخممرغ مصرف ميكنند، ۴۴درصد در مقايسه با زناني كه ۲ عدد يا مقدار كمتري
در هفته تخم مرغ ميخورند، كمتر به سرطان سينه مبتلا ميشوند. دليل اين موضوع نيز وجود مادهاي به نام كولين در زرده
تخم مرغ است.
ويتامين D مصرف كنيد: درست است كه مصرف اين ويتامين نميتواند از ابتلا به همه سرطانها پيشگيري كند، اما طبق
بررسيها ميتواند احتمال ابتلا به سرطان سينه و كولون را كاهش دهد. ويتامين D در نور آفتاب و برخي ماهيهاي چرب
وجود دارد.
منبع: جام جم آنلاین
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 270
#113
Posted: 29 May 2011 09:23
سنگ کره یا لیتوسفر
پوسته و قسمت بالایی جبه از سطح زمین تا عمق حدود ۱۰۰ کیلومتر، سنگ کره را تشکیل می دهد. لایه نازک پوسته از مواد شیمیایی طبیعی به نام مواد معدنی، تشکیل شده از عناصر گوناگون، شکل گرفته است. اکسیژن فراوان ترین عنصر شیمیایی در سنگهای پوسته بوده و حدود ۴۷ درصد از وزن همه سنگها را به خود اختصاص می دهد. عنصر بعدی سیلیکون با فراوانی ۲۷ درصد است و پس از آن به ترتیب آلومینیوم (۸ درصد)، آهن (۵ درصد)، کلسیوم (۴ درصد) و سدیوم، پتاسیوم و منیزیوم ( هر کدام حدود ۲ درصد) می باشند. این عناصر ۹۹ درصد از وزن کل سنگ های موجود در سطح زمین را تشکیل می دهند.دو عنصر سیلیکون و اکسیژن تقریبا سه چهارم پوسته را تشکیل می دهند. ترکیبات این دوعنصر برای زمین شناسان بسیار پر اهمیت بوده و با نام "سیلیکا" شناخته می شوند. مواد معدنی که شامل سیلیکا می باشند "سیلیکات" نامیده می شوند. بیشترین ماده معدنی یافت شده در سطح زمین کوارتز است که از سیلیکای خالص ساخته می شود. گروهی دیگر از سیلیکاتها موادی می باشند که از سیلیکا، آلومینیوم، کلسیوم، سدیوم و پتاسیوم تشکیل شده اند. دو نوع دیگر از سیلیکات های رایج در سطح زمین پایراکسین (pyroxene) و آمفایبول (amphibole) نامیده می شوند که هر دو ترکیبی از سیلیکا، آهن و منیزیوم هستند.گروه دیگری از مواد معدنی رایج کربنات ها می باشند که از کربن و اکسیژن به همراه مقدار اندکی از عناصر دیگر تشکیل می شوند. مهمترین نوع از این گروه ترکیباتی متشکل از کلسیوم، کربن و اکسیژن هستند که می توان سنگ آهک را که در ساخت و ساز ساختمان ها بسیار به کار می رود، در این گروه نام برد. زمین دارای دو نوع پوسته است. زمینهای خشک قاره ها که اغلب از گرانیت و سیلیکات ها ساخته شده اند و کف اقیانوسها که از ترکیبات تیره و پر چگال سنگ های آتشفشانی با نام بازالت پوشیده شده اند. میانگین ضخامت پوسته قاره ای ۴۰ کیلومتر است که این مقدار در بعضی جاها کمتر و در بعضی جاها بیشتر است. میانگین پوسته اقیانوسی تنها ۸ کیلومتر است.
نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت.
ارسالها: 270
#114
Posted: 29 May 2011 09:26
بنزین
بنزین (به روسی: Бензин) مایعی مشتق شده از نفت است که در پالایشگاه نفت تولید میگردد و به عنوان سوخت در موتورهای درونسوز مورد استفاده قرار میگیرد.
این سوخت را نخستین بار در آلمان «بنزین» نامیدند. بر خلاف تصور برخی که فکر میکنند نام بنزین از نام برتا بنز (Bertha Benz) گرفته شده (که در سال ۱۸۸۸ برای رانندگی از شهر مانهایم به شهر فورتزهایم از داروخانه بنزین مورد نیاز خود را خریداری میکرد)، این نام از ماده شیمیایی بنزن میآید. در بسیاری از کشورها و زبانها نیز نام آن بنزین یا بسیار شبیه به بنزین است. نام «بنزین» در فارسی نیز از زبان روسی گرفته شده است.
در بیشتر کشورهای مشترک المنافع بریتانیا، به استثنای کانادا، از عبارت «پترول» (به معنی روغن سنگ) استفاده میکنند. عبارت گازولین عمدتا در آمریکای شمالی به کار میرود که معمولاً در کاربردهای محاورهای «گاز» گفته میشود که باید بتوان در زمینه کاربرد آن را از سوختهای گازی از قبیل گاز نفت مایع مورد استفاده در موتورهای درونسوز کاملا متمایز کرد. کلمه «بنزین» در انگلیسی بریتانیایی به یک مشتق دیگر نفت که در چراغ به کار میرود اشاره دارد و به هر حال این مورد استفاده امروزه رایج نیست.
واژهٔ «گازولین» (Gasoline) در سال ۱۸۶۵ از کلمه گاز گرفته شد. املای کنونی این کلمه ابتدا در سال ۱۸۷۱ به کار رفت. شکل کوتاه شده گاز در انگلیسی آمریکایی و برای اولین بار در سال ۱۹۰۵ ثبت شده است.
کلمه «پترول» اولین بار در سال ۱۸۹۲ به عنوان ماده پالایش شده مورد استفاده قرار گرفته (این کلمه قبلا به معنای نفت پالایش نشده بود) و تحت نام تجاری توسط کاپل و لئونارد و کارلس ثبت شد. اگرچه هنوز رسما به عنوان علامت تجاری ثبت نشده بود رقبای کارلس تا سال ۱۹۳۰ عبارت Motor Spirit را به کار میبردند.
مهمترین خاصیت بنزین عدد اکتان آن است که نشان دهنده میزان مقاومت بنزین در برابر انفجار زودهنگام در سیلندر موتور است که باعث ضربه زدن به موتور و آسیبهای جدی به موتور میشود. این عدد نسبت به مخلوط 2 و 2 و 4- تری متیل پنتان ایزومر اکتان و n - هپتان اندازه گیری میشود. معیارهای قراردادی مختلفی برای بیان عدد اکتان وجود دارد بنابراین بسته به سیستم مورد استفاده سوختهای مشابه ممکن است اعداد اکتان متفاوت داشته باشند.
نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت.
ارسالها: 270
#115
Posted: 29 May 2011 09:43
۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگسیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دولختی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگسیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سهلتی ۱۳. دریچه ششی
قلب یا دل یک اندام ماهیچهای است که مسئول تلمبه زدن خون به شریانها بوسیلهٔ حرکات ضرباندار است .
قلب انسان به طور میانگین نزدیک به صدهزار بار در روز میتپد. قلب انسان در قفسه سینه قرار دارد و همیشه در حال کار کردن است. برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد، نیاز است که توسط سرخرگهای تاجی (کرونری)، به ماهیچه خودش نیز خونرسانی مناسبی صورت پذیرد.
=====================================
کلیه ی [/url]
کُلیه (یا به فارسی کهن: گُرده)، یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است.
بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهرهها و زیر دندههای تحتانی واقع شده اند. کلیهها به رنگ قرمز متمایل به قهوهای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا میباشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضاء بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیهها هستند. در نتیجه کلیهها یکی از مهمترین اعضای بدن انسان هستند.
مهمترین وظیفه کلیهها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن میباشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ میشود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیهها میشود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگهای کلیوی به بدن باز میگردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل میشود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا میشوند و بداخل لولههای ه کوچک (توبول ها) جریان پیدا میکنند. قسمت عمده این آب توسط لولههای کوچک باز جذب میشود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار میشوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لولههای کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لولهای بنام میزنای وارد مثانه میشود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری میکند. پس از مثانه ادرار از طریق لولهای بنام میزراه از بدن خارج میشود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ۲ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید میکند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.
سه وظیفه اصلی کلیهها
1-کلیهها آب بدن را تنظیم میکنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیهها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت میباشد.
2-کلیهها مواد زائد را برداشت میکنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست میآیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیهها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح میشوند همچنین کلیهها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک میکنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند. اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئینها مانند: گوشت را تجزیه میکند، تشکیل میشوند. کراتی نین یک محصول زائد ماهیچه است. اگر فعالیت کلیهها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش مییابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف میکند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود میآیند، عمدتاً توسط کلیهها از بدن خارج میشوند.
۳- کلیهها هورمون میسازند: کلیههای سالم پیک (پیغام بر)های شیمیایی مهمی بنام هورمونها را نیز میسازند. این هورمونها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچههای قرمز و برداشت کلسیم از رودهها را تنظیم میکنند.
نشانههای بیماری کلیوی
بیماری کلیوی معمولاً بی سر و صدا پیشرفت میکند و پیش از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمدهای از فعالیت و عملکرد کلیه میگردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه میباشند.
گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت میباشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا آزمایش ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن میکند. به هرحال شکایات و علائم زیر میتوانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسیهای بیشتر توصیه میشود. بعضی از علائمی که میتواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارتاند از:
خستگی
پرفشاری خون
ورم چشم ها، دست یا پا
دفع ادرار خونی، تیره یا رنگ چای
شبادراری (بیشتر از یک بار در موقع خواب)
کاهش اشتها (کاهش وزن)
خارش سراسری پایدار
وجود خون در ادرار
زمانی که کلیهها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و به صورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه میتوانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش میدهد. اگر شما مبتلا به مرض قند میباشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند میباشند به ویژه و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشدهاند ماند مسکنها خودداری کنید. پیش از مصرف هر دارو حتماً با پزشک خود مشورت نمائید. دیگر داروهای ویژه مانند سموم، آفتکشها و مواد مخدر و ... نیز میتوانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان میکند.
[b]منبع
برداشت از دانشنامهٔ رشد
نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت.
ویرایش شده توسط: libertycity
ارسالها: 1460
#116
Posted: 31 May 2011 14:38
سيم هاي نانومقياس
نانوسيم چيست؟
شايد هنوز ساخت تراشههاي كامپيوتري كه براي ايجاد سرعت محاسباتي بالا به جاي جريان الكتريسيته از نور استفاده ميكنند، تشخيص انواع سرطان و ساير بيماريهاي پيچيده فقط با گرفتن يك قطره خون، بهبود و اصلاح كارتهاي هوشمند و نمايشگرهاي LCD ؛ تنها يك رويا برايمان باشد و اين مسائل را غير واقعي جلوه دهد اما محققين آينده قادر خواهند بود تمام اين روياها را به حقيقت تبديل كنند و دنيايي جديد از ارتباطات و تكنولوژي را بواسطه معجزه نانوسيمها به ارمغان آورند.
تا كنون با نانوساختارهاي مختلفي از جمله نانولولههاي كربني، نانوذرات و نانوكامپوزيت آشنا شدهايد؛ يكي ديگر از نانوساختارهايي كه امروزه مطالعات و تحقيقات بسياري را به خود اختصاص داده است نانوسيمها است.
عموماً سيم به ساختاري گفته ميشود كه در يك جهت (جهت طولي) گسترش داده شده باشد و در دو جهت ديگر بسيار محدود شده باشد. يك خصوصيت اساسي از اين ساختارها كه داراي دو خروجي ميباشند رسانايي الكتريكي ميباشد. با اعمال اختلاف پتانسيل الكتريكي در دو انتهاي اين ساختارها و در امتداد طولي شان انتقال بار الكتريكي اتفاق ميافتد.
ساخت سيمهايي در ابعاد نانومتري هم از جهت تكنولوژيكي و هم از جهت علمي بسيار مورد علاقه ميباشد، زيرا در ابعاد نانومتري خواص غير معمولي از خود بروز ميدهند. نسبت طول به قطر نانوسيمها بسيار بالا ميباشد. ( L>>D )
مثالهايي از كاربرد نانوسيمها عبارتند از: وسايل مغناطيسي، سنسورهاي شيميايي و بيولوژيكي، نشانگرهاي بيولوژيكي و اتصالات داخلي در نانوالكترونيك مانند اتصال دو قطعه ابر رساناي آلومينيومي كه توسط نانوسيم نقره صورت ميگيرد.
انواع نانوسيمها:
1. نانوسيمهاي فلزي: اين نانوساختارها به دليل خواص ويژهاي كه دارند نويدبخش كارايي زيادي در قطعات الكترونيكياند.
توسعه الكترونيك و قدرت يافتن در اين زمينه بستگي به پيشرفت مداوم در كوچك كردن اجزاء الكترونيكي است. با اين حال قوانين مكانيك كوانتومي، محدوديت تكنيكهاي ساخت و افزايش هزينههاي توليد ما را در كوچكتر كردن تكنولوژيهاي مرسوم و متداول محدود خواهد كرد. تحقيق فراوان در مورد تكنولوژيهاي جايگزين علاقه فراواني را متمركز مواد در مقياس نانو در سالهاي اخير كرده است. نانوسيمهاي فلزي بخاطر خصوصيات منحصر به فردشان كه منجر به كاربرد گوناگون آنها ميشود، يكي از جذابترين مواد ميباشند.
نانوسيمها ميتوانند در رايانه و ساير دستگاههاي محاسبهگر كاربرد داشته باشند. براي دستيابي به قطعات الكترونيكي نانومقياس پيچيده، به سيمهاي نانومقياس نياز داريم. علاوه بر اين، خود نانوسيمها هم ميتوانند مبناي اجزاي الكترونيكي همچون حافظه باشند.
2. نانوسيمهاي آلي: اين نوع از نانوسيمها، همانطور كه از نامشان پيداست، از تركيبات آلي بهدست ميآيند.
علاوه بر مواد فلزي و نيمه رسانا، ساخت نانوسيمها از مواد آلي هم امكانپذير است. به تازگي، مادهاي بنام «اليگوفنيلين وينيلين» براي اين منظور در نظر گرفته شده است.
ويژگي اين سيمها (نظير رسانايي و مقاومت و هدايت گرمايي) به ساختار مونومر و طرز آرايش آن بستگي دارد.
3. نانوسيمهاي هادي و نيمههادي: ساختار شيميايي اين تركيبات باعث بوجود آمدن خواص جالب توجهي ميشود.
آينده نانوتكنولوژي به توانايي محققين در دستيابي به فنون ساماندهي اجزاي مولكولي و دستيابي به ساختارهاي نانومتري بستگي دارد. محققين اكنون توانستهاند با تقليد از طبيعت به ساماندهي پروتئينهاي حاصل از خمير مايه براي توليد نانوسيمهاي هادي دست يابند. ساماندهي اجزاي زنده در طبيعت، بهترين و قديميترين نمونه ساخت «پائين به بالا» است و لذا ميتوان از آن براي فهم و نيز يافتن روشهائي براي ساخت ادوات الكترونيكي و ميكرومتري استفاده كرد. تا كنون از فنون ساخت «بالا به پائين» استفاده ميشد كه اين فنون در مقياس نانومتري اغلب پر زحمت و هزينهبر است و تجاريسازي نانوتكنولوژي به روشهاي آسان و مقرون به صرفه نياز دارد كه بهترين الگوي آن هم طبيعت پيرامون ماست؛ فقط كافي است كمي چشمانمان را باز كنيم و با دقت بيشتري اطرافمان را بنگريم.
4. نانوسيمهاي سيليكوني: اين نوع از نانوسيمها سمي نيست و به سلولها آسيبي نميرسانند.
اين نوع از نانوسيمها بيشترين كاربرد خود را در عرصه پزشكي مانند تشخيص نشانههاي سرطان، رشد سلولهاي بنيادي و ... نشان داده است كه در ادامه به آن ميپردازيم.
نمونهاي از نانوسيمهاي سيليكوني
روشهاي ساخت نانوسيمها:
1. تكنيكهاي ليتوگرافي
• ليتوگرافي نوري: در اين روش از تغييرات شيميايي در يك ماده سخت شونده در اثر نور استفاده ميشود. از يك سري ماسكهاي نوري براي تعريف مناطق فعال شونده در اثر نور استفاده ميشود. يكي از محدوديتهاي اين تكنيك محدوده پراش موج نوري است. طول موج نوري كه در حاضر در صنايع استفاده ميشود در حدود nm 248ميباشد ولي با طراحيهاي دقيق مالك و به كارگيري بسيار دقيق پليمرهاي سختشونده ميتوان به ابعاد كمتر nm 100 هم رسيد.
• ليتوگرافي با اشعه الكتروني: در اين روش عمدتا از يك پليمر سختشونده و قرار دادن آن بر يك پايه استفاده ميشود. آنگاه يك اشعه الكتروني با انرژي بالا بر روي سطح تابيده ميشود با تابش اشعه الكتروني طرح مورد نظر شكل داده ميشود. پس از يونيزه شدن ماده و حل شدن پليمر توسط حلالهاي شيميايي طرح مورد نظر براي ساخت نانو سيم حاصل ميشود.
• ليتوگرافي با پراب روش: ليتوگرافي با استفاده از پراب روشيپ براي ساخت نانوسيمهاي زير nm100 بكار ميروند. پرابهاي الكتروني مانند ميكروسكوپ نيروي اتمي(AFM) و يا ميكروسكوپ روش تونلي (STM) از انتخابهاي اين روش براي ساخت نانوسيمها ميباشد.
از مزاياي روشهاي ليتوگرافي انعطاف اين روشها در الگوسازي براي نانوسيمها ميباشد. بعبارت ديگر با اين روشها ميتوان به نانوسيمها هر شكل قابل ترسيم را داد.
2. رسوب الكتروشيميايي در حفرات: روشهاي الكتروشيميايي بطور گستردهاي براي ساخت نانوسيمها استفاده ميشود. يك الگوي مناسب بايد حفراتي يكنواخت و بلند داشته باشد، قطر حفرات در اين نوع الگو از چند نانومتر تا nm 20 ميتواند داشته باشد.
فناوري نانو ، نويد كنترل خواص جديدي از مواد را مي دهد كه زائيده ابعاد نانو مقياس ذرات است ، همين خواص باعث شد شركتهاي خصوصي ، دولتها و سرمايهگذاريهاي خطرپذير جهان در سال 2005 حدود 15ميليارد دلار در اين فناوري سرمايهگذاري كنند، همچنين براساس پيشبينيهاي صورت گرفته بازار كالاهاي توليدي مبتني بر اين فناوري در سال 2015 به رقم 6.2 ميليارد دلار ميرسد. توليد اين محصولات نيازمند نانومواد ،اندازهگيري و فناوريهاي ساخت است. صنعت الكترونيك در تجاري سازي فناوري نانو پيشگام است. نانوالكترونيك شامل نيمههاديهاي كمتر از nm 90 ،اشكال جديدي از حافظههاي داراي نيمه هادي ، حافظههاي اطلاعاتي نانوالكترومكانيكي، نمايشگرهاي آلي ، نمايشگرهاي نشر ميداني،نانو لولههاي كربني، حسگرهاي مختلف و پارهاي از ادواتي كه اكنون در حال ساخت براي به كارگيري در ابزارآلات الكترونيكي ميشود. طبق برآورد بازار تجهيزات نانوالكترونيك در سال 2005 نزديك 60 ميليارد دلار بوده و به نظر مي رسد تا سال 2010 به 250ميليارد دلار برسد. بازار نانومواد ونانوابزار مورد استفاده در توليد اين تجهيزات 108ميليارد دلار بوده كه از اين رقم 10درصد آن مربوط به نانومواد ،ابزارها، تجهيزاتي مانند ليتوگرافي ماورابنفش دور، ليتوگرافي چاپ نانو ،كاتاليستها و نانوسيمها است.
كاربردهاي نانوسيم:
كاربرد نانوسيم در تشخيص بيماريها: از نانوسيم هايي كه از مواد مورداستفاده در تراشه رايانههاي امروزي مثل سيليكون و نيتريد گاليون ساخته شده است ميتوان براي تشخيص بيماريها استفاده كرد . شايد بپرسيد ابزار رايانهها چه ارتباطي به تشخيص بيماري و بدن انسان دارد ، بدن انسان نيز همانند يك رايانه بايد حسگرهايي داشته باشد كه بتواند در صورت بروز مشكل و خطا و يا وجود مواد سمي به ابزارهاي هشداردهنده خارجي اخطار دهد و درصدد رفع آن برآيد همانند يك رايانه كه اگر مسيري اشتباه را در آن اجرا كنيد و يا ويروسي در آن پيدا شود پيغام (ERROR) ميدهد اما اين كار چگونه امكان پذير است؟!
دانشمندان موفق شدند نانوسيمهاي انعطافپذير و طويلي را توليد كنند كه طولهاي متغير اين نانوسيمها بين 1 تا nm100 و يا حتي در ميليمتر ميباشد و از لحاظ مقايسه حدود هزار مرتبه باريكتر از موي انسان است. بلندي ، انعطافپذيري و استحكام اين نانوسيمها خصوصيات ويژهاي را به آن مي بخشد . به عنوان مثال نازك بودن وطويل بودن باعث افزايش سطح آن ميشود . لذا از اين ساختارها مي توان در طراحي حسگرهاي بسيار سريع و حساس استفاده كرد. اين نانوسيم ها توانايي توليد اشعه ماوراي بنفش نامرئي را دارد ، نور از يك انتها وارد نانوسيم شده و از انتهاي ديگر شروع به تابيدن ميكند. نانوسيمها بدون هيچ اتلافي اين نور را به طور موثري عبور ميدهد. و در مسير خود اگر به يك عامل بيماريزا يا ماده سمي برخورد كند نانوسيم شروع به تابيدن ميكند و سيستم هشدار دهنده بسيار سريعي را ايجاد ميكند و اين ميتواند بيماري را زودتر وسريعتر از هر آزمايشي تشخيص دهد.
استفاده از نانوسيمها در رگهاي خوني براي تحريك اعصاب مغزي: هميشه انتقال فرستندههاي كوچك به درون رگها و هدايت آنها بطرف محلهاي موردنظر را در فيلمهاي تخيلي ديده بوديم اما هيچ باور نميكرديم كه روزي اين را در واقعيت ببينيم.!
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 1460
#117
Posted: 31 May 2011 14:41
تلسكوپ
اختراع تلسكوپ و پس از آن با وجود نظريات دانشمنداني چون راجر بيكن در قرن سيزدهم ميلادي، كه در آن فكر استفاده از تركيبي از عدسي هابراي ديدن اجرام دورتر مطرح شد، به نظر مي رسد بايد نخستين كسي را كه موفق به ساخت تلسكوپ واقعي شد،
هانس ليپرشي عينك ساز آلماني دانست كه اين كار را در سال 1608 ميلادي به انجا اخبار اين اختراع به سرعت پراكنده شد و گاليله گزارش هاي آن را در سفري، كه يك سال بعد به ونبز رفت، شنيد. گاليله تلسكوپ دست ساز خود را در سال 1906 ساخت و نخستين منجمي شد كه با تلسكوپ آسمان را كاويد.
تلسكوپ چگونه كار مي كند؟
جمع آوري نور از آسمان كماكان منبع اصلي دريافت اطلاعات از كيهان براي اخترشناسان است. بيش تر اجسام آسماني، به استثناي ماه و خورشيد، دور و نسبتاً كم فورغ اند. تلسكوپ تا حد ممكن نور جمع آوري مي كند؛ به همين سبب،يكي از مهم ترين ويژگي هاي تلسكوپ،قطر دهانه آن است. دو نوع تلسكوپ وجود دارد بازتابي ها باستفاده از آيينه و شكستي ها با استفاده از عدسي نور را جمع مي كنند.
بيش تر تلسكوپ هاي حرفه اي امروزي بازتابي هايي با آينه هاي چند متري اند كه بر فراز قله كوه ها، بالاتر از آشفتگي هاي حاصل از حركت هوا در لايه هاي پاييني جو، قرار گرفته اند.
اخترشناسان به چند دليل تلسكوپ هاي بازتابي را به تلسكوپ هاي شكستي ترجيح داده اند.
1-آيينه هاي بزرگ مي توانند به نازكي آيينه هاي كوچك باشند، اما عدسي بزرگ مي بايست ضخيم تر باشند و در نتيجه سنگين تر مي شوند.
2-يك عدسي دو سطح دارد كه مي باست صيقل داده شده و تميز شود؛ آينه ها فقط يك سطح دارند.
3-شيشه نور را جدب مي كند و در شيشه هاي ضخين تر نور بيشتري جذب مي شود.
4-عدسي ها فقط توسط قسمت بيروني و در اطراف محكم مي شوند، اما آيينه ها توسط تمام قسمت پشت محكم مي شوند.
5-در عدسي هاي بزرگ شيشه به واسطه وزنش تغيير شكل مي دهد و تصوير در خارج از كانون شكل مي گيرد.
6-در عدسي، رنگهاي مختلف با مقادير متفاوتي شكسته مي شوند. رنگ آبي بيشتر از نور قرمز منحرف مي شود.
نخستين تلسكوپ بازتابي
آيزك نيوتن، نخستين فردي بود كه بررسي تجزيه نور و شكل گيري طيف از طريق منشور پرداخت، او نتيجه گرفت كه عدسي ها همواره تصاويري با تجزيه و خطاي رنگي ايجاد مي كنند از اين رو به طراحي تلسكوپي پرداخت كه به جاي عدسي در آن براي گردآوري نور، از آيينه استفاده مي شد. تلسكوپ بازتابي او در سال 1668 ميلادي ساخنه شد و وي نخستين تلسكوپ بازتابي را ساخت از اين رو به تلسكوپ هاي بازتابي، انعكاسي و نيوتني هم مي گويند.
صدخانه
تلسكوپ هاي بزرگ در مكاني ثابت نصب مي شوند. براي حفاظت از تلسكوپ ها و لوازم جانبي آن ها، تلسكوپ ها را درون ساختماني قرار مي دهند كه اغلب به صورت گنبدي دوار و بزرگ است.
شكاف باز و بسته شونده اي در گنبد، پنجره اي است كه تلسكوپ از آن به آسمان مي نگرد. اين ساختمان محافظ تلسكوپ و ابزارهاي آن از گرما و تابش خورشيد در روز، گرد و غبار، برف و باران است. از سوي ديگر، سبب كاهش نورهاي مزاحم محيط بر تلسكوپ و دستگاه هاي حساس رصدخانه مي شود.به سبب حركت تلسكوپ در پيمايش كره آسمان، فضايي گنبدي انتخاب مناسبي است. گنبد نيز با حركت آرام تلسكوپ به دنبال ستاره ها و اجرام سماوي جا به جا مي شود.
نخستين رصدخانه در عصر تلسكوپ ها
در دهه 1670 ميلادي، رصدخانه پاريس نخستين رصدخانه مجهز به تلسكوپ در جهان بود. پيش از عصر تلسكوپ، رصدخانه هاي تاريخي بسياري مانند رصدخانه بزرگ مراغه ساخته شده بود.
رصدخانه هاي ايران
تا زمستان 1388، بيش از 30 رصدخانه در ايران براي كاربري آموزشي، تفريحي و تحقيقاتي ساخته شده استكه بيشتر آن ها به دانشگاه ها و مراكز آموزشي تعلق دارد و برخي نيز متعلق به مراكز عمومي، انجمن ها و مراكز نجوم است يا براي استفاده شخصي ساخته شده اند.
رصدخانه ملي ايران
اخترشناسان حرفه اي در انتظار ساخت تلسكوپ بزرگي در ايران اند كه براي تحقيقات به روز اخترشناسي قابل استفاده باشد. طرح رصدخانه ملي، تلسكوپي به قطر حدود 3 متر است كه بزرگترين تلسكوپ منطقه خواهد شد. اين تلسكوپ با توجه به توانايي هدايت روبوتي، آشكارسازها و ساختار اپتيك جديد، در كنار تلسكوپ هاي غول پيكر جهان، تلسكوپي توانا خواهد شد و علاوه بر رفع نياز شماري از تحقيقات داخلي، در طرح هاي بين المللي با حضور شبكه اي از تلسكوپ ها همكاري خواهد كرد.
بزگترين رصدخانه هاي جهان
تلسكوپ بسيار بزرگ VLT كه مي توان گفت گردآوري نور آن برابر با آيينه 4/16 متري است.
تلسكوپ دوچشمي بزرگ LBT گردآوري نور آن برابر با آيينه 8/11 متري است.
تلسكوپ بزرگ جزاير قناري GTC كه قطر آيينه آن 4/10 متر است.
تلسكوپ بزرگ آفريقاي جنوبي SALT با قطر مفيد 8/9 متر.
تلسكوپ هابي – ابرلي با قطر مفيد 2/9 متر.
تلسكوپ كك 1 كه قطر آيينه آن 10 متر است.
تلسكوپ كك 2 دوقلوي تلسكوپ كك 1 است.
تلسكوپ سوبارو كه قطر آيينه آن 3/8 متر است.
تلسكوپ جميني شمالي كه قطر آيينه آن 1/8 متر است.
تلسكوپ جميني جنوبي كه قطر آيينه آن 1/8 متر است.
تلسكوپ چند آيينه اي MMT كه قطر آيينه آن 5/6 متر است.
تلسكوپ BTA كه قطر آيينه آن 6 متر است.
تلسكوپ ماژلان1 كه قطر آيينه آن 6/5 متر است.
تلسكوپ ماژلان2 كه قطر آيينه آن 6/5 متر است.
تلسكوپ هيل كه قطر آيينه آن 5 متر است.
آينده تلسكوپ هاي بزرگ
فن آوري ساخت آيينه هاي سبك و آيينه هاي چند تكه اي غول پيكر، آينده شگفتي را از اختر شناسي رسم مي كنند. امنون روياي اخترشناسان تلسكوپ هاي بسيار بزرگ تر است.
طرح تلسكوپ غول پيكر ماژلان با هفت آيينه نخستين نمونه از اين غول هاي آينده است كه احتمالا در سال 2018 كامل خواهد شد، قطر اين تلسكوپ 5/24 متر خواهد بود.
تلسكوپ فوق بزرگ ELT با آيينه 42 متري چند تكه، اروپايي ها مي سازند كه احتمالاً تا پايان دهه2010 ميلادي كامل خواهد شد.
تلسكوپ فضايي هابل
بهترين تلسكوپ براي اخترشناساني كه در جست و جوي تصاوير فوق العاده واضه از اعماق كيهان اند، تلسكوپ فضايي هابل است. هابل، كه پس از چند دهه برنامه ريزي در سال 1990/1369 به فضا پرتاب شد، رصدخانه اي بي سرنشين است. اين تلسكوپ در مداري به ارتفاع حدود 600 كيلومتري قرار گرفته است.
============================
مزاياي تلسكوپ هاي فضايي
تلسكوپ هايي كه كيهان را از روي زمين مي نگرند، بايد از ميان جو آشفته زمين به بالا خيره شوند و جو پيوسته نور ستاره ها و كهكشان ها را منحرف و آشفته مي كند،درست مثل اينكه از ميان آب هاي آشفته در اسخري شلوغ به اطرافتان نگاه مي كنيد.
به همين سبب است كه به نظر مي رسد ستاره ها چشمك مي زنند.هابل از قرار گاهش برفراز جو ديد واضح و روشني از همه چيز در كيهان دارد؛ از سيارات نزديك تا اختروش هايي در فاصله ميلياردها سال نوري از ما.
منبع: پارس اسكاي
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 1460
#118
Posted: 31 May 2011 14:43
تصوير سرچشمه جواني كيهاني
به گزارش مهر، سرچشمه جواني در بسياري از داستان ها و فيلم ها يك افسانه است اما آنچه توسط تلسكوپ فضايي هابل به ثبت رسيده به هيچ وجه افسانه نيست.
تصوير جديد هابل كهكشان NGC 5775 را نشان مي دهد كه در فاصله 85 ميليون سال نوري از زمين در گروه كهكشاني به نام خوشه سنبله قرار گرفته است اين كهكشان يك كهكشان مارپيچي است كه به شكلي از زمين منحرف شده كه تنها لبه آن قابل مشاهده است.
موقعيت ويژه اين كهكشان به محققان امكان داده تا هاله اي وسيع از گازهاي داغ را در اطراف كهكشان NGC 7557 رديابي كنند، اما اينكه اين مواد چگونه به اين منطقه از كهكشان رسيده اند، هنوز مشخص نيست.
برخي از اخترشناسان بر اين باورند كه گازهاي داغ صفحه كهكشاني به واسطه انفجارهاي ابرنواختري به شكل يك هاله درآمده اند كه در نهايت پس از سرد شدن، مشابه يك سرچشمه كيهاني، دوباره به صفحه كهكشاني باز گشته اند از اين رو اين عكس بر اساس رويداد كيهاني كه در آن به ثبت رسيده، سرچشمه كيهاني جواني نامگذاري شده است.
درباره اين كهكشان پديده شگفت انگيز ديگري وجود دارد كه توجه اخترشناسان را به خود جلب كرده است، يك پل هيدروژني كهكشان NGC 7557 را به كهكشان همسايه كه NGC 5774 نام دارد، وصل كرده است.
كهكشان NGC 7557 و همسايه اش NGC 5774 كهكشان هاي مارپيچي هستند كه در مسير برخورد با يكديگر قرار داشته و اكنون مراحل اوليه تركيب شدن را پشت سر گذاشته اند.
منبع: جام جم
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 1460
#119
Posted: 31 May 2011 14:48
آيا سيب ها در بهار سريع تر مي افتند؟
ماركوس چاون (1)
هر فردي درباره ي سيب نيوتن شنيده است. وي در يكي از روزهاي پاييز 1666 ميلادي به زمين افتادن سيب را مشاهده كرد و همين موضوع سؤالاتي را براي او مطرح كرد.
نيوتن با خود فكر كرد: "چرا سيب بايد هميشه به طور عمودي به زمين بيفتد؟ چرا نبايد به اطراف يا به طرف بالا برود و همواره به سمت مركز زمين سقوط مي كند؟"
سؤالي كه نيوتن از خود نپرسيد اين بود كه آيا سيب ها و پرتقال ها به طور متفاوتي مي افتند؟ و يا اين كه آيا يك سيب در فصل بهار طور ديگري مي افتد؟ اينها مسائل عجيبي به نظر مي رسند ولي آلن كاستلسكي (2)، فيزيكدان دانشگاه اينديانا، تصور مي كند كه اين نكات داراي اهميت هستند. اين فيزيكدان و يكي از دانشجويان سابق وي دريافته اند كه چنين اشتباهات فاحشي درباره ي بهترين نظريه ما، يعني جاذبه، باعث شده كه به آساني طي قرن ها از كشفيات جديد سرباز زده شود.
بررسي هاي بيشتر از جمله مقاله اي كه در نشريه ي Physical Review Letters آمده، نشان مي دهد كه چنين احتمالاتي به ما كمك مي كند تا با شگفتي هاي بيشتري در جهان آفرينش آشنا شويم.
كاستلسكي مي گويد: "ما به يك كشف اعجاب انگيز و لذت بخش دست يافتيم".
اين اوج كار كاستلسكي در طول 20 سال بود. در سال 1989 وي به اين فكر افتاد كه چطور مي توان به وجود يك اشتباه در بهترين ادراك ما از عالم در قالب دو نظريه ي بزرگ و مشهور پي برد. اولي، نسبيت عام، نظريه ي اينشتين درباره ي چگونگي عملكرد جاذبه زمين بود. ديگري، مدل استاندارد فيزيك ذرات اتمي بود كه به شرح كوانتومي مواد اطراف ما و همه ي نيروهاي ديگر به جز جاذبه مي پردازد.
در حال حاضر، نسبيت و مدل استاندارد ناقص هستند. هنگامي كه جاذبه قوي باشد، نسبيت كارايي ندارد؛ براي مثال در مورد توصيف مه بانگ (بيگ بنگ) (3)، يا قلب يك سياه چاله اين مسئله صدق مي كند. مدل استاندارد هم بايد آن قدر بسط داده شود تا به نقطه اي برسد كه بتوان اجرام ذرات بنيادي جهان را محاسبه كرد. اين دو نظريه ناقص هستند و داراي مفاهيم زماني كاملاً متفاوت اند. همين امر باعث شده كه نتوان اين دو را در قالب "نظريه ي كلي" يكي كرد.
مسئله اين است كه نسبيت و مدل استاندارد با وجود كاستي هايي كه دارند، نظريه هاي بسيار خوبي هستند. هر يك از آنها به طور جداگانه به صور كامل ترين پديده هاي فيزيكي معرفي شده به علم، وصف مي شوند. اگر ما بخواهيم بدانيم كه نظريه ي پيوند دهنده آنها چگونه است، بايد چيزهايي را پيدا كنيم كه آنها نمي توانند توضيح دهند. كاستلسكي مي گويد: "چالش اصلي، پيدا كردن آن پديده ها است." اين چيزي است كه وي فكر مي كند قادر به انجام آن است. آنها با حمله به يك قضيه ي مهم و تقريباً ثابت فيزيك به نام "تقارن لورنتس" (4)، كار خود را آغاز كردند. اين مطلب نشان مي دهد كه براي هر فردي كه با سرعت يكنواختي نسبت به شما حركت مي كند، با هر جهت فضايي، قوانين فيزيك يكسان هستند.
يكي از نتايج تقارن لورنتس آن است جهان بايد ايزوتروپيك باشد: به هر طرف كه نگاه يا حركت كنيد، همه ي اشيا كاملاً يكسان به نظر مي رسد و به طور همانند رفتار مي كنند. هيچ "بالا" يا "پاييني" وجود ندارد و هيچ جهتي وجود ندارد كه در آن نور، مردم يا سيارات بتوانند راحت تر حركت كنند.
تاكنون هيچ چيز در دنيا نتوانسته است تقارن لورنتس را نقض كند، ولي اين به معناي آن نيست كه قانون لورنتس نقض ناشدني است. اين فقط بدان معنا است كه ما تاكنون در جاي اشتباهي جست و جو كرده ايم و يا اين كه آزمايش هاي صورت گرفته در مورد نقض تقارن به اندازه ي كافي دقيق نبوده اند.
كاستلسكي به طور تصادفي به خرده گيري از تقارن لورنتس نپرداخته است. تلاش هاي متفاوت براي ايجاد يك نظريه ي كلي نشان داده كه تقارن لورنتس قابل نقض است. "نظريه ي ريسمان" و "گرانش كوانتومي حلقوي" از جمله معروف ترين اين دستاوردها هستند.
كاستلسكي اميد خود را به يك نظريه ي خاص و كلي محدود نكرده، بلكه در عوض رويكرد بازتري اتخاذ كرده كه به باور او به ما اين ايده را مي دهد كه در كجا به دنبال موارد نقض تقارن لورنتس بگرديم و نظريه هاي جديد ارائه دهيم.
كاستلسكي و همكارانش از نظريه ي نسبيت و مدل استاندارد به عنوان نقطه ي شروع استفاده كردند و سپس راه هاي نقض تقارن را نشان دادند. آنها مسئله را اين گونه مطرح مي كنند كه جهان با ميدان هاي نيرويي كه تاكنون ناشناخته مانده پر شده، كه اين نيرو به فضا يك جهت "مرجع" مي دهد و بنابراين تقارن را نقض مي كند. نتيجه، نظريه اي بود كه كاستلسكي آن را مدل استاندارد بسط يافته يا SME مي نامد.
SME با در برداشتن همه ي نيروها و ذرات شناخته شده و بيان چگونگي تعامل آنها با ميدان هاي جديد نيرو، نشان دهنده ي مجموعه اي از پديده هاي ناشناخته اي است كه مي توانند يك نقض قابل مشاهده از تقارن لورنتس را ارائه دهند. كاستلسكي مي گويد: "در حال حاضر، آزمايشگران مسير كار خود را از طريق فهرست ادامه مي دهند."
تاكنون آنها چيزي بدست نياورده و نتيجه عكس گرفته اند. محققان بررسي مي كنند كه آيا ساعت ها در جهت هاي خاص فضايي سريع تر حركت مي كنند، يا اين كه ميدان مغناطيسي يك ماده كه توسط ميدان الكترون هاي آن به وجود مي آيد، با تغيير جهت محور چرخش عوض مي شود يا خير.
با اين حال، اين امر به معناي آن نيست كه تصور كنيم ميدان هاي نيرو در SME وجود ندارند. برخي از ميدان ها ممكن است در فوتون ها نامرئي باشند ولي در ذرات ديگري مانند نوترون قابل مشاهده باشند. يا اين كه ممكن است يك ميدان به شدت با جاذبه تعامل نشان دهد ولي با الكترومغناطيس خير.
براي اين كه ببينيد اين نظريه چطور عمل مي كند، به ميدان هاي SME مورد نظر كاستلسكي بينديشيد - كه آن را "ميدان X" مي ناميم- كه در منظومه شمسي جاري است.
ميدان X، مانند يك ميدان مغناطيسي يا الكتريكي، داراي جهتي است كه مي توان آن را به صورت يك سري پيكان نشان داد. هنگامي كه يك نوترون يا پروتون از آن عبور مي كند چه اتفاقي مي افتد؟
در آغاز، اين ميدان مي بايست يك اثر نافذ بر چرخش ذره داشته باشد يا در خطر سير آن تغيير فازي كوچكي ايجاد كند. يا اين كه مي تواند به صورت انواع پاسخ هاي مختلفي باشد كه ذره به ميدان مي دهد.
ما هرگز به چنين تأثيراتي توجه نكرده ايم و بنابراين هيچ وقت چنين ميداني را كشف نكرديم. اما كاستلسكي متذكر مي شود كه شايد علت، آن است كه ما در مسير درست جست و جو نكرده ايم. اگر ميدان X و جاذبه ي خورشيد بر يكديگر اثر كنند، ممكن است اثرات مثبتي داشته باشد كه به آن توجه نكرده ايم. چنين تعاملي ميان ميدان X و جاذبه ي خورشيد مي تواند معدن بزرگي براي تحقيقات دانشمندان باشد. جديدترين محاسبات كاستلسكي نشان مي دهد كه اين تعاملات مي تواند موارد نقضي در تقارن ايجاد كند كه مقدار آن 30^10 برابر بزرگ تر از مواردي است كه محققان تاكنون تلاش كرده اند بيابند.
اگرچه در مقايسه با ساير نيروهاي بنيادي، جاذبه به طور حيرت آوري ضعيف است، ولي باز هم كشف موارد نقض دشوار است؛ بنابراين اختلافات ناشي از ميدان X هنوز به سختي قابل اندازه گيري هستند.
يكي از راه هايي كه مي توان شاهدي براي ميدان X پيدا كرد، تفاوت هاي كوچكي است كه در قدرت جاذبه در زمان هاي مختلف سال به وجود مي آيد. كاستلسكي مي گويد: "سيب در فصل هاي مختلف ممكن است با سرعت هاي متفاوت به زمين بيفتد و اين مي تواند يك تأثير چرخه اي باشد".
اين موضوع به علت آن است كه كشش گرانشي خورشيد مي تواند ميدان X را اندكي منحرف كند. طبق محاسبات كاستلسكي، جاذبه باعث مي شود نوك پيكان هاي ميدان X به سمت خورشيد باشد كه مقدار آن به قدرت ميدان گرانشي در آن مكان بستگي دارد (شكل ... را ببينيد). به وسيله ي آزمايش هايي كه طرح ريزي مناسبي دارند، مي توان كشف كرد كه چگونه در اثر گردش زمين به دور خورشيد و به علت دگرگوني در ميدان X در مكان هاي مختلف در فضا، رفتار يك ذره تغيير مي كند.
احتمال ديگري كه كاستلسكي مطرح مي كند، آن است كه ميدان X، ذره ها را به شيوه هاي مختلف تحت تأثير قرار مي دهد. براي مثال، هر نوع كوارك (6) ممكن است ميدان X را با درجات متفاوتي حس كند. يا اين كه تعداد الكترون هاي يك اتم تعيين كنند كه آن اتم چگونه با ميدان نيز با جاذبه جفت شود.
اين موضوع همچنين مي تواند تركيبي از چند عامل باشد- براي مثال ذرات سازه اي اتم ها و جايگاه آنها در فضا- كه جزئيات دقيق تري از چگونگي تركيب اجزا با ميدان X و جاذبه و اثرات پيش بيني شده را ارائه مي دهد. كاستلسكي مي گويد: "سيب ها و پرتقال ها ممكن است با سرعت هاي متفاوتي بيفتند."
آغاز تحقيق
مايك توبار، (7) فيزيكدان دانشگاه استراليا واحد غرب، مي گويد اگرچه احتمال تأييد آن كم است ولي مقاله ي كاستلسكي يك ديدگاه جديد و هيجان انگيز ارائه مي دهد. وي مي گويد: "اين يك پيشرفت مهم است." رونالد ولور (8) از دانشگاه هاروارد در تأييد اين مطلب مي گويد: "من پيش بيني مي كنم كه هم اكنون گروه هاي آزمايشي متعددي در حال بررسي اثرات پيشنهادي كاستلسكي هستند."
بنابراين آنها از كجا شروع مي كنند؟ از آنجا كه تأثيرات به صورت ناهنجاري در واكنش ذرات به جاذبه نمايان مي شوند، كاستلسكي و دستيارش پيشنهاد كرده اند كه نسخه ي اصلاح شده اي از قانون جهاني جاذبه ي نيوتن مورد آزمايش قرار گيرد. موضوع آن است كه ببينيم آيا اين قانون هنگامي كه در مورد تركيبات مختلف ذرات- پروتون، نوترون و الكترون- به كار مي رود ثابت و سازگار است يا خير. تاكنون بخش ناچيزي از اين گستره ي جديد از تأثيرات احتمالي مورد تحقيق قرار گرفته است.
يك نمونه از چنين تحقيقاتي توسط گروه اريك آدلبرگر (9) در دانشگاه واشنگتن واقع در سياتل صورت گرفته، كه در آن به تفاوت در شيوه هاي واكنش تيتانيوم و بريليوم نسبت به جاذبه پرداخته شده است.
كاستلسكي مي گويد: "آزمايش آدلبرگر به مقايسه ي افتادن هم زمان يك سيب و يك پرتقال مي پردازد."
اگر تفاوتي در كشش جاذبه براي اين عنصرهاي مختلف وجود داشته باشد، خيلي كم است. دليل تلاش محققان واشنگتن اين است كه آنها متخصص به كارگيري بسيار دقيق ترازوهاي پيچشي (10) هستند و بدين وسيله، با اندازه گيري كشش گرانشي بين دو جرم، به بررسي وضعيت آنها مي پردازند.
به منظور انجام چنين آزمايشي، آنها همچنين بايد ترازويشان را از ميدان هاي مغناطيسي و لرزش هاي آزمايشگاه هاي اطراف دور نگاه مي داشتند، و همچنين مي بايست كشش هاي گرانشي ناشي از سطح ايستايي آب هاي زير زميني را نيز كه در زمان هاي مختلف سال متفاوت است، جبران مي كردند.
با اين همه، در پايان آنها دريافتند كه هيچ تفاوتي در جفت شدن بريليوم و تيتانيوم با جاذبه وجود ندارد- دست كم در يك جزء از 100 ميليارد.
كاستلسكي بي باك عمل مي كند. آزمايش آدلبرگر تنها به بررسي يك نوع تعامل بين ميدان فرضي و جاذبه پرداخته است. كاستلسكي باور دارد كه آزمايش هاي انجام شده در زمان هاي مختلف سال مي توانند جنبه ي ديگري از جفت شدگي را نشان دهند. با تغيير فصل ها، جهت گيري نسبي سرعت زمين و پيكان هاي ميدان جاذبه به طور چشمگيري تغيير مي كنند.
اگر اين طرح شكست بخورد، گزينه هاي ديگري وجود دارد مانند ميدان پاد الكترون براي جداسازي تقارن جهان، كاستلسكي مي گويد: "سيب ها و ميوه هايي غير از سيب، با سرعت هاي متفاوتي مي افتند. بررسي اين نظريه حتي سخت تر هم هست: براي مثال در حال حاضر ما براي جمع آوري پاد الكترون كافي جهت تهيه ي جرم يك سيب، قابليت هاي لازم را نداريم. گرچه اتم هاي پاد هيدروژن ساخته شده اند و تلاش هايي در اين جهت صورت گرفته كه آيا اين نوع اتم ها با سرعتي متفاوت نسبت به هيدروژن سقوط مي كنند يا خير." كاستلسكي مي گويد: "در دهه ي آينده به نتايجي دست خواهيم يافت."
كاستلسكي به آزمايش هاي ديگري اشاره مي كند كه ممكن است ميدان هاي فرضي SME را نمايان سازند. حسگرهاي جاذبه ابررسانا، ليزرهايي كه فاصله ها را تا ماه بررسي مي كنند، تداخل سنج هاي اتمي و آزمايش هاي گرانشي ماهواره اي مانند microSCOPE و STEP يا هر اقدامي از اين دست، مي تواند به ما كمك كند كه دريابيم اين تقارن سخت در كجا قابل در هم شكستن است و نيز اين كه آن نظريه ي نهايي و دل فريب جهان آفرينش در چه موقعيتي خود را نمايان مي كند.
بسيار خوب، اين اميدبخش است. گرچه ولور موافق است كه چنين آزمايش هايي مهم هستند، ولي هنوز متقاعد نشده است كه موارد نقضي از تقارن را نشان مي دهند. وي مي گويد: "به هيچ وجه نمي توان مطمئن شد نقض تقارن ها وجود دارند، يا اين كه بشر هرگز بتواند آنها را بيابد."
آدلبرگر درباره ي موارد قابل پيش بيني نيز دقت نظر دارد، ولي فكر مي كند به هر حال بهتر است به جست و جو ادامه دهيم. وي باور دارد كه وفق دادن نسبيت با نظريه ي كوانتومي به قدري مهم است كه ما نمي توانيم هيچ يك از اصول اساسي را آزمايش نشده رها كنيم. آدلبرگر مي گويد: "به نظر مي رسد به احتمال زياد ما داريم مسئله ي مهمي را در فيزيك از دست مي دهيم." وي ادامه مي دهد: "اگر اثرات بزرگ نقض تقارن لورنتس وجود داشته باشند براي من شگفت آور خواهد بود. ولي بررسي اين كه آيا طبيعت به پيش داوري هاي ما اهميت مي دهد يا خير، قطعاً ارزشمند است."
منابع:
نيوساينتيست، 18 آوريل 2009
ماهنامه ي علمي - فني دانشمند، شماره ي 558
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 270
#120
Posted: 31 May 2011 19:08
نخاع به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلیتر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط میسازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین میکنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دستههای عصبی قرار گرفتهاند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز میبرند.
راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن میبرند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل میدهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کردهاند.
ساختمان نخاع
اعصاب نخاعی
در انسان 21 جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج کمری ، 5 زوج خاجی و 1 زوج دنبالچهای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم میشود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی میگردد. اعصاب کمری و خاجی و دنبالچهای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون میآیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود میآورند. ریشههای خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشههای قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بیحسی یا فلج در اندامهای وابسته میشود.
گانگلیونها
در مسیر هر یک از ریشههای خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده میشود و اعصابی که به گردن و دستها میروند از آن ریشه میگیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه مییابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه میگیرند.
مخروط نخاعی
انتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهرههای اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک میشود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده میشود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهرهها به استخوان دنبالچهای چسبیده است.
ماده سفید و خاکستری
در مقطع نخاع ، ماده خاکستری که در وسط ماده سفید قرار دارد، تقریبا به شکل حرف H به نظر میرسد. یعنی دارای دو نیمه جانبی است که بوسیله یک بخش رابط به یکدیگر مربوطند. رنگ خاکستری این بخش نشانه فقدان میلین و وجود اجسام سلولی نورونها در آن است. در وسط ماده خاکستری مجرای مرکزی نخاع قرار دارد. قطر این مجرا در انتهای نخاع ، یعنی در ناحیه مخروط نخاعی بیشتر است. ماده خاکستری در دو طرف مجرای مرکزی نخاع به دو نیمه قدامی و خلفی تقسیم میشود که به ترتیب شاخهای قدامی و شاخهای خلفی ، نامیده میشوند.
اجسام سلولی نورونها در بعضی نواحی ماده خاکستری با هم تجمع شده و هستههای بخش خاکستری نخاع را میسازند. قسمت جلویی ماده خاکستری نقش حرکتی دارد و نورونهای حرکتی عضلات مخطط اسکلتی و نورونهای حرکتی عضلات صاف احشایی به ترتیب در بخشهای پیشین و پسین آن قرار دارند. بخش خلفی ماده خاکستری نخاع عمل حسی دارد و پیامهای آورنده مختلف از نواحی پوستی ، عضلات و احشایی دریافت میدارد.
پردههای نخاع
سخت شامه
پرده سختی است متشکل از بافت همبندی متراکم که سطح خارجی آن در مجاورت پریوست استخوانها قرار گرفته است. در نخاع ، سخت شامه بوسیله فضایی به نام فضای اپیرورال از پریوست جدا شده و اتصال آن به پریوست محدود به یک سری لیگامان موسوم به لیگامانهای دندانهای است. فضای اپیرورال محتوی شبکه وریدی ، بافت همبند شل و بافت چربی است.
عنکبوتیه
پرده ظریفی است از الیاف کلاژن و الاستیک که فاقد رگهای خونی است. قسمتی از عنکبوتیه که در مجاورت سخت شامه قرار دارد به صورت پردهای صاف میباشد که توسط استطالههای ظریفی شبیه تارهای عنکبوت با نرم شامه مرتبط میگردد. فضای موجود بین این استطالهها فضای زیر عنکبوتیه را تشکیل میدهند که حاوی مایع مغزی نخاعی و محل عبور رگهای خونی است. عنکبوتیه در همه جا توسط سلولهای پهن و سنگفرشی پوشیده شده است.
نرم شامه
لایه ظریفی از بافت همبند شل و پر عروق میباشد که عمدتا از الیاف کلاژن و الاستیک تشکیل شده و بوسیله سلولهای پوششی پهن و سنگفرشی پوشیده شده است. اگر چه نرم شامه در مجاورت نزدیک بافت عصبی قرار گرفته ، ولی بوسیله زواید سلولهای گلیال از بافت عصبی جدا شده و در تماس مستقیم با آن نمیباشد. این پرده ظریف در تمام چینهای بافت عصبی مرکزی نفوذ کرده و همراه با رگهای خونی به درون بافت عصبی نیز راه مییابد.
مایع مغزی نخاعی (CSF)
سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان یک ضربه گیر ، سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ مینماید و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که عمدتا از رگهای خونی شبکه کروئید و به مقدار کمتر از عروق نرم شامه و بافت مغزی نشات میگیرد، بین 80 تا 150 میلیلیتر متغیر میباشد. مقدار مایع مغزی نخاعی در شرایط مننژیت افزایش مییابد. با برداشت مایع مغزی نخاعی و تجزیه آن میتوان به عامل ایجاد کننده مننژیت پیبرد.
سد خونی مغزی
تزریق مواد رنگی به دستگاه گردش خون نشان میدهد که مواد رنگی در همه بافتها غیر از سیستم عصبی مرکزی قابل ردیابی است. این امر بیانگر نوعی سد بین خون و سیستم عصبی مرکزی میباشد که اصطلاحا سد خونی مغزی نام گرفته است.
ساختمان تشریحی ماده خاکستری نخاع
شاخ پشتی ماده خاکستری
شاخ پشتی ماده خاکستری یک ناحیه حسی است که نورونهای حسی موجود در آن بوسیله سیناپس با رشتههای حسی وارده به آن اطلاعات دریافت شده از محیط را به سایر قسمتهای نخاع و یا مراکز بالاتر منتقل میکنند. رشتههای حسی وارده به شاخ پشتی ، در واقع آکسون نورونهای حسی موجود در گانگلیونهای نخاعی هستند، که از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میگردند.
شاخ شکمی ماده خاکستری
شاخ شکمی ماده خاکستری ، در مقایسه با شاخ پشتی یک ناحیه حرکتی میباشد که حاوی جسم سلولی نورونهای حرکتی سوماتیک است و آکسون آنها از طریق ریشههای قدامی نخاع را ترک کرده و به ارگانهای عامل ختم میگردند.
شاخ جانبی
جسم سلولی نورونهای اتونوم در ناحیه میانی ماده خاکستری و قسمتی به نام شاخ جانبی قرار گرفته که آکسون آنها همراه با آکسون نورونهای حرکتی سوماتیک از طریق ریشههای شکمی ، نخاع را ترک کرده و در گانگلیونهای اتونوم با نورونهای پس گانگلیونی سیناپس مییابند. از نظر هیستولوژیک ، شاخهای پشتی و شکمی حاوی سلولهای گلیال و جسم سلولی نورونها میباشند. ولی جسم سلولی موجود در شاخهای پشتی مدور ، کوچک و جسم سلولی موجود در شاخهای شکمی از نوع چند وجهی و بزرگ میباشد. از طرف دیگر ، شاخهای پشتی باریک و بلند و شاخهای شکمی ، پهن و کوتاه میباشند.
ساختمان تشریحی ماده سفید نخاع
ماده سفید نخاع از رشتههای میلیندار و بدون میلین و سلولهای گلیال تشکیل شدهاند، که دارای شیار باریک در قسمت خلفی ، به نام شیار میانی - خلفی و یک شیار نسبتا عریض و حاوی نرم شامه در قسمت قدامی به نام شیار میانی قدامی میباشد. ماده سفید را در حد فاصل شاخهای پشتی ستونهای خلفی ، در طرفین قسمت میانی ماده خاکستری ستونهای جانبی و در مجاورت شاخهای شکمی ، ستونهای قدامی مینامند.
انعکاسهای نخاعی
نخاع علاوه بر نقشی که در انتقال پیامهای عصبی به سطوح بالاتر و پایینتر دارد، خود مرکز عصبی اعمال بسیاری است که بدون نیاز به پیامهای مغزی صورت میگیرند. این اعمال انعکاسها یا بازتابهای نخاعی هستند که به واسطه یک مسیر عصبی بنام قوس نخاعی انجام میشوند. سادهترین قوس نخاعی که در انعکاسهای تک سیناپسی دیده میشود شامل یک نورون حسی و یک نورون حرکتی است که در نخاع با یکدیگر سیناپس میکنند. ولی اغلب انعکاسها از نوع چند سیناپسی است که در مسیر عصبی یک یا چند نورون رابط در بین نورونهای حسی و حرکتی وجود دارد.
در هر انعکاس نخاعی ، موج عصبی حاصل از تحریکی که بر تار عصبی حسی وارد میشود از راه ریشه خلفی به نخاع میآید و پس از آنکه به عصب حرکتی منتقل گردید از راه ریشه قدامی نخاع به اندام عمل کننده (عضله یا غده) میرسد. قطع ارتباط با مغز بر اثر حالت شوکی که ایجاد میکند ابتدا باعث از بین رفتن یا تضعیف کلیه انعکاسهای نخاعی میشود ولی پس از مدتی اعمال مذکور دوباره ظاهر میگردد. مهمترین انعکاسهای نخاعی عبارتند از: انعکاسهای کششی عضلات ، انعکاسهای محافظتی ، انعکاسهای خاراندن ، انعکاسهای نگاهدارنده وحرکتی ، انعکاسهای ایجاد کننده اسپاسمهای عضلانی و انعکاسهای خودکار.
نادر شاه افشار: از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت.