ارسالها: 151
#211
Posted: 6 Jan 2012 04:10
آرتروز یا درد مفاصل بدن
بیماری آرتروز یکی از شایعترین مشکلات مفاصل در بین خانمهای و آقایان ایرانی است که البته در اکثر مواقع در سنین بالا بروز میکند.
حتما در اطراف خود زنان و مردان زیادی را دیدهاید که از درد زانو شکایت دارند و هنگام بالا رفتن از پلهها مدام ناله میکنند. این بیماران عمدتا آرتروز دارند.
دکتر شهرام صادقی، متخصص طب فیزیکی در رابطه با این عارضه توضیح می دهند:
آرتروز چیست و چه بخشهایی از بدن را درگیر میکند؟
آرتروز یا استئوآرتریت، شایعترین بیماری التهاب مفاصل است. در این بیماری غضروف مفصل صدمه دیده و کمکم از بین میرود. آرتروز ممکن است هر مفصلی را درگیر کند، اما مفاصل بزرگ که وزن بدن را تحمل میکنند، مثل مفاصل زانو و ران و ستون فقرات بیشتر در معرض ابتلا هستند.
اصلیترین علایم این بیماری چیست؟
آرتروز علایم زیادی دارد، ولی سه علامت آن شایعتر و مشخصتر هستند. اول خشکی مفصل پس از استراحت است، به این معنی که گاهی اوقات وقتی مفصل بهمدت طولانی بیحرکت بماند و بخواهد دوباره فعالیت کند درد خواهد داشت. شاید دیده باشید که بیماران مبتلا به آرتروز زانو، صبحها که از خواب بیدار میشوند، به سختی راه میروند، اما بعد از مدتی، کمکم راه رفتنشان به حالت عادی بازمیگردد. خشکی مفاصل بعد از یک دوره طولانی عدم فعالیت بسیار شایع است، ولی به ندرت بیشتر از نیم ساعت طول میکشد.
دومین علامت کاهش انعطاف پذیری مفصل است؛ بههمین دلیل بیماران مبتلا به آرتروز نمیتوانند به راحتی مفاصل خود را خم و راست کنند و برای علامت بعدی هم میتوان به درد مفصل اشاره کرد.
توصیه میشود کسانی که بیشتر از دو هفته، چنین علایمی را در مفاصل خود دارند، حتما به پزشک مراجعه کنند.
چه اتفاقی میافتد که کسی به آرتروز مبتلا میشود؟
علت ایجاد این بیماری هنوز به طور واضح شناخته نشده است، ولی چند عامل وجود دارد که میتواند زمینه ساز ابتلا به آرتروز باشد. یکی سن بالا است که این بیماری معمولا در افراد بالای 40 سال دیده میشود.
مورد دوم جنسیت فرد است، چون آرتروز در خانمها بیشتر از آقایان بروز میکند، ولی دلیل آن هنوز به درستی مشخص نشده است.
مورد بعدی ناهنجاری های مادرزادی استخوانی و یا صدمه به مفصل است. آرتروز در ورزشکاران حرفهای که مدام در معرض ضربه خوردن هستند بسیار شایع است مثلا در فوتبالیستها. صدمات غیر ورزشی مثل تصادفات رانندگی هم زمینه را برای آرتروز مهیا میکند.
آیا چاقی هم در ابتلا به آرتروز تأثیر دارد؟
چاقی خطر ابتلا به آرتروز را افزایش میدهد. به طور کلی هر چقدر وزن بدن بالاتر باشد، مفاصل بزرگ (مثل زانوها) باید فشار بیشتری را تحمل کنند و در نتیجه خطر ابتلا به آرتروز در آنها بیشتر میشود. چاقی حتی احتمال بروز آرتروز در دستها را هم افزایش میدهد.
این بیماری چه عوارضی دارد؟
متأسفانه این بیماری با گذشت زمان بدتر میشود و هنوز درمان قطعی برای آن یافت نشده است، اما با کمک برخی روشهای درمانی میتوان درد ناشی از این بیماری را کاهش داد و کیفیت زندگی بیمار را بهبود بخشید.
حدود یک سوم بیماران مبتلا به آرتروز ممکن است دچار ناتوانیهای شدیدی شوند. گاهی درد و ناراحتی مفصل آنقدر شدید میشود که بیمار نمیتواند از آن مفصل استفاده کند.
به روشهایی برای کاهش درد و مشکل بیمار اشاره کردید. این روشها شامل چه مواردی هستند؟
در موارد بسیار شدید آرتروز، جراحی تعویض مفصل توصیه میشود، اما قبل از جراحی معمولا روشهای مختلفی پیشنهاد میشود که تا حد امکان کار به جراحی نکشد که یکی از آنها استراحت دادن به مفصل دردناک است. بیمار باید در هر ساعت، دست کم ده دقیقه به مفصل خود استراحت بدهد و سعی کند تا حد امکان فعالیتهای بدنی خود را طوری تنظیم کند که مفصل مبتلا کمتر فعال باشد. البته همانطور که گفته شد استراحت طولانی هم درد مفصل را بدتر می کند.
روش دیگر ورزش کردن است که باید حتما با نظارت و اجازه پزشک انجام شود تا مشکل مفصل را تشدید نکند، یا باعث بروز درد جدیدی نشود. ورزشهای سبک و مفرح مثل پیادهروی و شنا بیشتر توصیه میشوند. با ورزش کردن، عضلات اطراف مفصل تقویت شده و ثبات مفصل افزایش پیدا میکند. البته ورزش کردن نباید باعث بروز درد در مفصل شود و اگر چنین اتفاقی رخ داد، فورا ورزش را متوقف کنید.
در افرادی که اضافه وزن دارند، کم کردن وزن باید حتما مدنظر قرار گیرد. البته رژیم گرفتن و ورزش کردن برای کاهش وزن باید تحت نظر پزشک انجام شود.
برای کاهش درد ناشی از آرتروز میتوان از کیسه یخ استفاده کرد.
در اغلب موارد پزشک برای بیمار داروهای ضددرد و ضدالتهاب تجویز میکند که در کاهش درد مفصل مؤثر است.
روش های جراحی برای درمان آرتروز به چه شکلی هستند؟
این روشها از پاکسازی فضای مفصلی تا تعویض کامل مفصل متفاوت هستند و جراح بر حسب شدت بیماری، از یکی از این روشها استفاده میکند. بیماران توجه داشته باشند که جراحی زمانی توصیه میشود که درمانهای دیگر، مؤثر واقع نشوند و بیمار قادر به انجام فعالیتهای عادی روزمره خود نباشد.
برای بیماران مبتلا به آرتروز چه توصیههایی دارید؟
مهمترین نکته برای بیماران مبتلا به آرتروز به کارگیری روشهایی است که باعث کاهش درد و ناراحتیشان شود. مثل تمام بیماری های دیگر داشتن یک رژیم غذایی مناسب و سالم مفید خواهد بود. بیمار باید به حد کافی مواد مورد نیاز بدن خود را از طریق غذا تامین کند، چون اگر تغذیه نامناسب باشد، بدن ضعیف میشود و به تبع آن مقابله با بیماری دشوارتر میشود.
اگر پزشک برای شما داروی ضد درد تجویز کرد، حتما آن را سر وقت بخورید، چون اگر درد شروع شود و بعد شما داروی مسکن را مصرف کنید، درد دیرتر و سختتر کنترل میشود، اما مصرف مرتب و طبق دستور پزشک باعث میشود شدت حملات درد کاهش یابد.
سعی کنید از مفصل بیمار خود کمتر کار بکشید؛ مثلا اگر مفاصل انگشتان یک خانم آرتروز دارد، بهتر است از کیفی استفاده کند که روی شانه میافتد نه کیفی که باید در دست گرفته شود، و یا اگر دست شما مشکل دارد سعی کنید برای برداشتن اجسام از دست سالم خود بیشتر استفاده کنید تا فشار کمتری روی مفصل دردناک وارد شود.
بیمارانی که در مفصل زانو یا ران دچار مشکل هستند بهتر است در صورت صلاحدید پزشک از عصا موقع راه رفتن استفاده کنند.
سعی کنید بدنتان در هنگام راه رفتن یا نشستن، در وضعیت صحیحی قرار داشته باشد.
آب درمانی، هم بهعنوان ورزش و هم بهعنوان عاملی جهت تصحیح وضعیت ایستادن و راه رفتن میتواند به شما کمک کند. از پزشکتان درباره وضعیت صحیح و غلط قرارگیری بدن راهنمایی بخواهید.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
ارسالها: 3119
#212
Posted: 7 Jan 2012 12:04
میراث جاویدان «هنریتا لکس»
میراث به جا مانده از هر انسان، به فراخور جایگاه اجتماعی، شخصیتی، علمی و میزان ثروتش در طی حیات متفاوت است، از بعضی از افراد تنها خاطرهای در ذهن خانوادههایشان باقی میماند، اما بعضیهای دیگر حتی پس از مرگ هم میراثی از خود به جای میگذارند که بر زندگی انسانهای دیگر تأثیر میگذارد و روند تکامل یک جامعه را تغییر میدهد.
در این میان، البته کسانی هم پیدا میشوند که ناخواسته نام و خاطرهشان جاودان باقی میماند!
هنریتا لکس Henrietta Lacks یکی از این افراد بود. او در آگوست سال ۱۹۲۰ در یکی از شهرهای ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. خانواده آنها بسیار پرجمعیت بود، مادر هنریتا در هنگام دهمین زایمانش، درگذشت. پدر او که حس میکرد از عهده سرپرستی این همه فرزند برنمیآید، هر کدام از آنها را به خویشاوندی سپرد، وظیفه بزرگ کردن هنریتا هم به پدربزرگش سپرده شد.
در سال ۱۹۴۱، هنریتا با پسرعمویش ازدواج کرد، تا این زمان آنها در مزارع تنباکو کار میکردند، اما در این زمان برای کار به یک کارخانه نورد فلز رفتند، سپس آنها صاحب یک خانه و پنج فرزند شدند.
در ژانویه سال ۱۹۵۱، هنریتا که احساس تودهای در شکم میکرد و خونریزی غیرطبیعی بدون ارتباط با سیکل قاعدگی داشت، به بیمارستان رفت. از او آزمایش سیفیلیس به عمل آمد که منفی بود، برای آزمایشات بیشتر او را به بیمارستان جانز هاپکینز فرستادند. این بیمارستان، تنها انتخاب او بود، چون تنها بیمارستان در دسترسی بود که بیماران سیاهپوست را میپذیرفت.
آزمایشات پاتولوژی نشان دادند که او سرطان دهانه رحم دارد، او را چند روزی با گذاشتن میلههای رادیوم در داخل واژن درمان کردند و سپس با توصیه برای بازگشت مجدد برای پیگیری درمان، مرخص کردند.
در طی درمان با این شیوه، قسمت کوچکی از بافت دهانه رحم هنریتا که حاوی سلولهای سالم و همچنین سرطانی بود، البته بدون اجازه او، برداشته شد. این سلولها به دکتر «جورج اوتو گی» George Otto Gey داده شد.
هنریتا برای ادامه درمان با اشعه ایکس مجددا به بیمارستان بازگشت، اما در این زمان حال او بد شده بود، پزشکان که تصور میکردند بیماری زمینهای مقاربتی او وضعش را بدتر کرده، او را مورد درمان آنتیبیوتیکی قرار دادند.
در هشتم ماه اگوست، هنریتا در بیمارستان بستری شد و تا زمان مرگش در بیمارستان باقی ماند، او در چهارم اکتبر سال ۱۹۵۱، در ۳۱ سالگی، به خاطر نارسایی کلیوی ناشی از بیماری درگذشت، کالبدشکافی بعد از مرگ نشان داد که سلولهای سرطانی به همه بدن او دستاندازی (متاستاز) کرده بودند.
پیکر هنریتا را بدون سنگ قبر در یک مراسم خانوادگی به خاک سپردند.
اما میراث این زن «عادی» چه بود؟!
سلولهایش!
سلولهایی که به دکتر جورج گی داده شدند، خصوصیتی شگفتانگیز داشتند، آنها زنده میماندند و به رشد خود ادامه میدادند. تا پیش از آن، سلولهایی که از بدن افراد برداشته میشدند، تنها چند روز زنده باقی میماندند و همین مسئله باعث زحمت دانشمندان میشد و آنها نمیتوانستند آزمایشات دلخواه را روی سلولها انجام بدهد.
اما دکتر گی متوجه متفاوت بودن بعضی از سلولهای هنریتا از لحاظ توان بقا و تکثیر شد، آنها را جدا کرد و نام سلولهای هلا HeLa را بر آنها نهاد. این نام از ترکیب دو حرف اول نام کوچک و خانوادگی Henrietta Lacks ایجاد شد.
این سلولهای «جاودانی بودند، یعنی بر خلاف دیگر سلولهای انسانی که بعد از چند چرخه تکثیر، میمردند، زنده میماندند و تقسیم میشدند.
همین سلولهای فناناپذیر، سوژه آزمایشات مهم و تأثیرگذاری در پژوهشهای پزشکی و زیستشناسی شدند.
یکی از مهمترین پژوهشهایی که بدون یاری جستن از سلولهای هلا غیرممکن بود، پژوهشهای مربوط به ساخت واکسن بیماری فلج اطفال یا پولیو بود. در آن سالها ده هزار نفر روی این بیماری کار میکردند، با استفاده از همین سلولهای هلا بود که در سال ۱۹۵۴، جونانس سالک Jonas Salk موفق شد، واکسن بیماری فلج اطفال را بسازد.
به زودی تقاضا برای سلولهای هلا بالا رفت و سلولهای هلا به تولید انبوه رسیدند، از این زمان به بعد، سلولهای فناناپذیر هنریتا به محققان سراسر دنیا، پست میشدند و در پژوهشهای سرطان ایدز، مطالعات مربوط به اثر پرتوها و مواد سمی و نقشهبرداری ژنتیکی مورد استفاده قرار میگرفتند، آنها حتی برای آزمایش حساسیت به چسب و مواد آرایشی هم مورد استفاده قرار گرفتند.
تخمین زده میشود که تا به حال، بیست تُن سلول هلا تولید شده باشد و بیش از شصت هزار مقاله علمی با استفاده از همین سلولها نوشته باشد، هنوز هم هر ماه ۳۰۰ مقاله بر این تعداد اضافه میشود.
اما چرا سلولهای خانم هنریتا، چنین ویژگی منحصر به فردی داشتند، پژوهشگران حدس میزنند که عملکرد تلومراز (Telomerase) در این سلولها قدری با سلولهای طبیعی تفاوت داشته باشد.
در دهه هفتاد شماری از دانشمندان با خانواده هنریتا تماس گرفتند و از آنها خواستند که نمونه خون بدهند، تنها در این زمان بود که خانواده این زن متوجه شدند که سلولهای هنریتا قبل از مرگش برداشته شده و چنین کاربردهایی پیدا کرده است. اما هیچ عضو دیگر خانواده هنریتا، سلولهایی با خصوصیت او را نداشت. استفاده تجاری از سلولهای هنریتا باعث شد که کار به دادگاه هم کشیده شود، اما قاضی فدرال حکم داد که چنین کاربردی بیاشکال است.
در سال ۱۹۶۶، دانشکده پزشکی Morehouse آتلانتا و شهردار این شهر از خدمات پس از مرگ خانواده لکس تقدیر کرد، متعاقب آن از خدمات پژوهشگران درگیر در این پروژه مانند دکتر گی که متوجه ویژگی فناناپذیری سلولها هلا شد، هم تقدیر شد. در سال۲۰۱۱ دانشگاه ایالت مورگان به هنریتا دکتری افتخاری پس از مرگ اعطا کرد و در همین سال، قرار شد که نام یک دبیرستان که قرار است در سال ۲۰۱۳ افتتاح شود، به نام او باشد.
در سال ۱۹۹۸، بیبیسی مستند یک ساعتهای را در مورد این واقعه ساخت که در جشنواره بینالمللی سانفرانسیسکو، به عنوان بهترین مستند علمی جایزه گرفت.
در سال ۲۰۱۰، کتابی با نام «حیات جاویدان هنریتا لکس» به قلم «ربکا اسکلوت» نوشته شد که درباره خانواده هنریتا و تأثیرگذاری سلولهای هلا بود.
در می ۲۰۱۰ اعلام شد که شبکه تلویزیونی HBO، قصد دارد با همکاری اپرا وینفری و الن بال، فیلمی در مورد این ماجرا بسازد. در هفدهم همین ماه، یکی از قسمتهای سریال مشهور Law & Order، پخش شد که خط کلی داستان آن الهامگرفته از ماجرای هنریتا بود.
هنریتا لکس با اصلیت آمریکایی – آفریقایی، زن ، همسر و مادری بود که میراث جاودانی از خود به جا گذاشت که روی زندگی همه بشریت اثر گذاشت. شاید ما هم قسمتی از سلامتی خود را مدیون هنریتا باشیم.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 151
#213
Posted: 8 Jan 2012 15:07
۱۰ تفاوت قطب شمال و جنوب را بدانید
تغییر شکل
منطقه ی شمالگان که در قطب شمال قرار گرفته یک چرخه ی ذوب شدن طبیعی را دنبال می کند که در طی آن تقریباً نیمی از لایه های یخ در طول تابستان ذوب می شوند و در زمستان دوباره یخ می زنند. در زمستان مساحت یخ قطب شمال تقریباً به اندازه ی آمریکا است. با این حال تحقیقات جدیدی وجود دارند که ادعا می کنند لایه ی یخی که به قطر ۳,۵ کیلومتر در گرین لند قرار دارد به سرعت در حال ذوب شدن است به طوری که تا پایان قرن میلادی کنونی چیزی از آن باقی نخواهد ماند. سایر تحقیقات نشان داده اند که تا پایان این قرن ممکن است منطقه ی شمالگان در طول تابستان به کلی بدون یخ باشد.
از طرف دیگر در منطقه ی جنوبگان که در قطب جنوب قرار دارد این چرخه ی آب شدن یخ ها اتفاق نمی افتد و لایه های یخ تقریباً در تمام مدت سال به یک اندازه وشکل هستند. اما تحقیقات جدید ثابت کرده اند که قطب جنوب هم به دلیل تأثیرات گرم شدن کره ی زمین و تغییر در آب و هوا در حال ذوب شدن است. اگردر یک روز تمام یخی که در قطب جنوب قرار دارد ذوب شود ( که البته این اتفاق به این زودی نخواهد افتاد)ارتفاع آب دریاها و اقیانوس ها تا ۶۰ متر افزایش خواهند یافت. جالب این است که قطب شمال سریع تر ذوب می شود چون داخل آب اقیانوس است و جریان های آن سرعت ذوب شدن را افزایش می بخشند اما قاره ی قطب جنوب بر روی بستری از سنگ است و بنابراین جریان های اقیانوسی بر آن تأثیری ندارد.
سوراخ لایه ی ازن
درست در بالای منطقه ی جنوبگان در لایه ی ازن سوراخی ایجاد شده که در حال حاضر سه برابر مساحت آمریکا است. لایه ی ازنی که در بالای منطقه ی شمالگان قرار دارد هم هر روز نازک تر می شود اما هنوز سوراخی در این قسمت وجود ندارد. البته عبارت سوراخ لایه ی ازن به این معنی نیست که واقعاً به صورت فیزیکی سوراخی در این منطقه از جو ایجاد شده بلکه به این معنی است که ماده ی شیمیایی به نام ازن که جو زمین را پوشانده و از آن در برابر پرتوهای خورشیدی محافظت می کند به شدت صدمه دیده و در بعضی جاها به کلی ازبین رفته است.
صدماتی که در نیمکره ی جنوبی به لایه ی ازن وارد شده بسیار بیشتر از نیمکره ی شمالی است و این از آن جهت است که چون دمای نیمکره ی شمالی بالا تر است از تشکیل ابرهای استراتوسفری قطبی که ازن را ازبین می برند، جلوگیری می کند. با این وجود در سال های اخیر دمای استراتوسفر در قطب شمال نیز کاهش یافته که باعث ایجاد صدمات قابل ملاحظه ای در لایه ی ازن شده است.
سرد و بسیار سرد
دمای هوا در قطب جنوب بسیار سرد تر از قطب شمال است به طوری که در بعضی قسمت های قاره ی قطب جنوب برف ها هیچ وقت ذوب نمی شوند. در طول سال میانگین دمای هوا در قطب جنوب ۴۹- درجه ی سلسیوس است و این در حالی است که دمای هوای قطب شمال در طول زمستان ۳۴- درجه ی سلسیوس است و در تابستان چند درجه هم بالا تر می رود.
کمترین دمایی که تا به حال بر روی کره ی زمین ثبت شده ۸۹,۶- درجه بوده که مربوط به منطقه ی وستوک در نزدیکی قطب مغناطیسی جنوب است. قطب شمال در واقع یک لایه ی یخی است و از این جهت در برابر تغییرات آب و هوا بیشتر تأثیر می پذیرد.
خرس های قطبی و پنگوئن ها
اکثر افراد فکر می کنند خرس های قطبی و پنگوئن ها زیستگاه مشترکی دارند اما این دیدگاه اشتباه است. پنگوئن ها فقط در نیمکره ی جنوبی زندگی می کنند یعنی در منطقه ی جنوبگان، جایی که بر روی خشکی هیچ دشمن طبیعی ندارند. اگر پنگوئن ها و خرس های قطبی در یک منطقه ی مشترک زندگی می کردند آنوقت خرس ها هیچ نگرانی در مورد منابع غذایی نداشتند.
در هر صورت این اتفاق نیافتاده است و پنگوئن ها به صورت پرندگانی در آمده اند که قادر به پرواز نیستند و بالهای آنها به صورت باله در آمده اند که در موقع شنا کمک خوبی هستند. از طرف دیگر خرس های قطبی بزرگترین شکارچیان روی خشکی و بومی قطب شمال هستند. آنها در قسمت های یخ زده ی قطب شمال حکومت می کنند و از خوک های آبی، گاو های دریایی و گاهی حتی نهنگ های کوچک تغذیه می کنند.
طلای سیاه
تقریباً بیش از نیمی از ذخایر باقی مانده ی نفت جهان در زیر یخ های قطب شمال قرار دارند و بنابر این کشور روسیه قسمت بزرگی از این منطقه را در انحصار خود در آورده است و سعی در استخراج آن از طریق خط الرأس لومانوسوف دارد این محل در واقع یک برآمدگی زیر آبی در اقیانوس منجمد شمالی است. وسعت این منطقه ۱۸۰۰ کیلومتر است و تخمین زده می شود که بیش از ۱۰ میلیارد تن نفت خام داشته باشد.
آمریکا هم ادعای مالکیت بخشی از این منطقه را دارد و کشتی های یخ شکن را به منطقه فرستاده تا قلمرو خود را در نزدیکی آلاسکا مشخص کند. به نظر می رسد منابع نفتی در زیر پوسته ی قاره ی قطب جنوب هم وجود داشته باشند اما پیمان نامه ی قطب جنوب فعلاً هر گونه استخراج نفتی از این منطقه را شدیداً منع می کند.
قاره ی غیر قابل سکونت
باوجودی که عکس های بسیاری از مکتشفین قطب جنوب وجود دارد که پرچم هایشان را در یخ های قطب جنوب محکم می کنند اما قاره ی قطب جنوب تنها منطقه در کره ی زمین است که به هیچ کس تعلق ندارد. هنوز هم هیچ آثار تاریخی کشف نشده که نشان دهنده ی حضور مردم بومی در این منطقه باشد. قاره ی قطب جنوب توسط پیمان نامه ی قطب جنوب اداره می شود که تصریح میکند این منطقه یا منابع آن تنها باید در جهت مقاصد علمی و صلح جویانه استفاده شوند.
در مقابل بیش از ۴ میلیون نفر در منطقه ی شمالگان زندگی می کنند، چه در روستا های کوچک و چه در شهر ها مثل بارو در آلاسکا، ترومسو در نروژ و مورمانسک و سالکارد در روسیه.
همه جا یخ
جنوبی ترین قاره ی کره ی زمین ۹۰ درصد از کل یخ های زمین را در خود دارد که برابر با سه چهارم منابع آب شیرین در جهان است. بنابر این برخی افراد حتی به این فکر افتاده اند که بخشی از این یخ ها را جدا کنند و در مناطق کم آب جهان از آن استفاده کنند. در واقع شاهزاده ی عربستان سعودی محمد الفیصل برنامه ای برای بردن یک تکه یخ ۱۰۰ میلیون تنی از قطب جنوب به شبه جزیره ی عربستان را در نظر دارد. در مقابل یخ های قطب شمال بسیار کمتر از قطب جنوب است.
قاره در برابر اقیانوس
منطقه ی شمالگان در واقع یک اقیانوس است اما منطقه ی جنوبگان یک قاره است که بر روی بستر سنگی و اشکال مختلف زمین مثل کوه دره و دریاچه قرار گرفته و دور تا دور آن را نیز اقیانوس در بر گرفته است. در قاره ی قطب جنوب حتا یک آتشفشان فعال به نام کوه اربوس هم وجود دارد.
از نقطه نظر اجتماعی و سیاسی، منطقه ی شمالگان که تنها از یخ تشکیل شده منافع بسیاری از کشور ها را در یک جا جمع کرده، کشور هایی مثل کانادا، گرین لند ( بخشی از دانمارک)، روسیه، ایسلند، نروژ، سوئد، فنلاند و آمریکا. همانطور که قبلاً گفته شد قطب جنوب به هیچ کشوری تعلق ندارد و هرگز نه به سکونت در آمده و نه استعمار شده است.
گردباد قطبی
یک پدیده ی جالب که در نزدیکی قطب های جغرافیایی زمین اتفاق می افتد گردباد قطبی است. این پدیده یک گردباد عظیم است که در نزدیکی لبه های عمودی زمین اتفاق می افتد. گردباد قطبی در بخش های میانی و بالایی تروپوسفور و استراتوسفور قرار دارد.
این گردباد ها مناطق قطبی را در بر می گیرند و بخشی از منطقه ی آب و هوایی بین جریان های هوای منطقه ی قطبی و مناطق گرم تر همسایه در دو نیمکره هستند. گردباد قطبی جنوبگان از شمالگان قوی تر است و بیشتر هم طول می کشد. این مسئله بخاطر وجود خشکی های بزرگ در نیمکره ی شمالی است که باعث تولید موج های اتمسفری شده و از شدت گردباد قطبی کم می کنند. در مقابل در قطب جنوب عوامل چندانی برای اثر گذاشتن بر این پدیده وجود ندارد.
میدان مغناطیسی و منابع معدنی
از آنجایی که قاره ی قطب جنوب بر روی بستر سنگی قرار دارد منابع معدنی بسیاری هم مثل نیکل، طلا، نقره، پلاتین و آهن دارد که در قطب شمال وجود ندارند.
قطب های مغناطیسی زمین در نزدیکی قطب شمال و قطب جنوب قرار دارند. به این ترتیب که وقتی می گوییم قطب مغناطیسی شمال به منطقه ی جغرافیایی که در شمال وجود دارد اشاره می کنیم اما این درست نیست چون قطب شمال مغناطیسی زمین در جنوب است و قطب جنوب مغناطیسی در شمال. بر این اساس قطب نما شمال مغناطیسی را نشان نمی دهد بلکه شمال جغرافیایی را نشان می دهد اما به طور قراردادی گفته می شود که شمال مغناطیسی نزدیک قطب شمال و جنوب مغناطیسی در نزدیکی جنوب جغرافیایی است.
قطب های مغناطیسی کره ی زمین باقطب های جغرافیایی برابر نیستند زیرا منطقه ی مغناطیسی زمین مدام در حال تغیییر است. بر خلاف قطب های جغرافیایی، دو قطب مغناطیسی در حال حرکت هستند و این مسئله در آنها مشترک است. قطب شمال مغناطیسی (جنوب منطقه ی مغناطیسی) دقیقاً در قطب شمال وجود ندارد و با سرعت سالانه ی ۵۵ تا ۶۰ کیلومتر به سمت شرق در حرکت است و به همین ترتیب قطب شمال مغناطیسی (شمال منطقه ی مغناطیسی) هنوز داخل قطب جنوب است اما با سرعت ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر در سال به سمت غرب در حرکت است.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
ارسالها: 151
#214
Posted: 8 Jan 2012 15:08
تمام بدن عقربها پوشیده از چشم نوری است
سرتاسر بدن عقربها از چشم پوشیده شده است و گاه تعداد آنها به 12 میرسد، در این شرایط محققان احتمال میدهند موفق به کشف یک چشم دیگر بر روی بدن این جانداران شدهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محققان به تازگی دریافتهاند کل اسکلت بندی خارجی بدن عقربها عملکردی مانند یک گیرنده بزرگ نوری دارند، یک شبه چشم سرتاسری که میتواند پرتوهای ایجاد شده توسط ماه و ستارهها را ردیابی کند.
این تنها یک نظریه است اما میتواند دلیل درخشش فوق العاده این جانداران را در زیر نور فرابنفش به خوبی توضیح دهد. اهمیتی ندارد که این جانداران در نور روز چه رنگی داشته باشند، نور فرابنفش رنگدانههای درون پوسته سخت بدن آنها را وادار به درخشش میکند.
این ویژگی «فلورسنس» نامیده میشود و هنوز هیچکس نمی داند که چرا عقربها چنین ویژگی دارند. توضیحات از قبیل جذب جفت و یا بازتاب نورهای دریافت شده در طول روز برای توجیه این پدیده ارائه شدهاند. با این همه فسیلهای 430 میلیون ساله از این جانداران نشان میدهد این ویژگی از گذشتههای دور تا به امروز در میان این جانداران رواج داشته است.
«داگلاس گفین» محقق دانشگاه اکلاهاما طی مطالعه و نمونه برداری از گونهای خاص از عقربها با نام Paruroctonus متوجه شد این جانداران حتی در تاریک ترین شرایط نیز میتوانند در زیر جسمی پناه بگیرند. به گفته وی بسیار عجیب است که این جانداران چگونه میتوانند یک برگ از علف را یافته و در زیر آن بایستند. وی اولین دانشمندی نیست که گمان میبرد توانایی فلورسنس این جانداران در دید در شب آنها نقش دارد.
محقق دیگری با از بین بردن توانایی فلورسنس در عقربها و پوشاندن چشمهای آنها نشان داد که این جانداران توانایی یافتن سرپناه را در محیطهای باز به کلی از دست میدهند. مطالعهای دیگر نشان داد زمانی که نور سبز رنگ مشابه فلورسنسی که از آنها متساعد میشود به بخشی از بدن این جانداران تابانده میشود، اعصاب موجود در دم آنها فعال میشود.
گفین برای پیشبرد مطالعاتش رفتار بیش از 100 عقرب را در زیر نور فرابنفش، نور سبز و طول موجهای بلندتری که چشم آنها قادر به دیدنشان نبود مورد مطالعه قرار دادند در حالی که بخشی از چشمهای عقربها را پوشانده بودند تا دریابند آیا پوسته خارجی بدن آنها توانایی دیدن را دارند یا نه.
نتایج نشان دادند عقربهایی که چشم آنها پوشانده شده بود در زیر نور فرابنفش به همان اندازه بی دقت حرکت میکردند که عقربهای دیگر با چشم باز حرکت میکردند. از این رو محققان احتمال میدهند شاید عقربها نورهای فرابنفش پراکنده، مانند نور ستارهها را جذب کرده و رنگدانههای بدن آنها این نور را به فلورسنس سبز تبدیل میکنند.
نور ستارهها بسیار ضعیفتر از نور ماه هستند و به نظر نمی آید بتوانند منجر به درخشش رنگدانههای بدن عقربها شوند، اما گفین معتقد است بالا بودن تعداد رنگدانهها میتواند حساسیت بدن عقربها را بهاندازهاندامی مانند چشم بالا ببرد.
بر اساس گزارش لایو ساینس، برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره این پدیده، گفین به همراه دیگر محققان قصد دارند بدن عقربها را از لایهای ضد فرابنفش پوشش دهند تا تاثیر آن را بررسی کنند، البته این احتمال وجود دارد که این آزمایش طی چند روز عقربها را بکشد.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
ارسالها: 151
#215
Posted: 8 Jan 2012 15:09
ابداع تازه دانشمندان در دستیابی به فناوری غیب کردن
پنتاگون، وزارت دفاع ایالات متحده، روز چهارم ژانویه اعلام کرد که فیزیکدانان شاغل در این وزارتخانه موفق به طراحی نوعی فنآوری شدهاند که به کمک آن میتوان هر پدیدهای را به طور کامل از دید مخفی کرد.
به گزارش آژانس فرانس پرس، ابزار به کار گرفته شده در این فنآوری که در حال حاضر در شرایط آزمایشگاهی با موفقیت نتیجه داده است، توانایی آن را دارد که تابش پرتو نور را به شکلی خاص تغییر دهند. فرانس پرس به نقل از مقالهای که به تازگی در نشریه علمی «نیچر» چاپ شده مینویسد که با استفاده از فن آوری فوق، متخصصان توانستهاند که لحظه وقوع رویدادها را از دید ناظران به مدت کسری از ثانیه مخفی نگاه دارند.
پنتاگون در نظر دارد که از این فنآوری برای ساخت نسل جدید ادوات استتار جنگی استفاده کند – نوعی فن آوری موسوم به «پوشش نامرئی» که رنگهایی خاص را از گستره دید انسان مخفی نگاه میدارد.
موتی فریدمن، رئیس پروژه یاد شده از دانشگاه کورنل در نیویورک میگوید: «نتایج حاصل نشان میدهند که گروه ما به میزان قابل توجهی به ساخت عملی یک ابزار پوششی فضا-زمانی نزدیک شدهایم.»
دستاورد دانشمندان پنتاگون بر اساس یک قانون فیزیکی استوار است که بر پایه آن طیف رنگها با بسامد (فرکانس)ها و سرعتهای مختلف حرکت میکنند.
پوشش زمانی فوق با تابش یک پرتو سبز رنگ، که از درون یک کابل فیبر نوری منتقل میشود شروع به کار میکند. در مرحله بعد پرتو سبز به دو فرکانس مختلف تجزیه میشود: نور متمایل به آبی رنگ که سرعتی نسبتاً سریع دارد و نوری متمایل به سرخ رنگ که سرعت کمتری دارد. سپس، همین تفاوت جزئی در سرعت با افزودن نوعی مانع شفاف در مقابل دو پرتو تقویت میشود.
در نهایت این وقفه زمانی تقویت شده، در همان حال که پرتوهای آبی و قرمز از درون فیبر نوری گذر میکنند بین آنها تفکیک ایجاد میکند.
تفکیک ایجاد شده بسیار ناچیز و در حد ۵۰ پیکو ثانیه است، یعنی ۵۰ میلیونیم یک میلیونیم ثانیه. اما همین زمان هم برای گنجاندن و ارسال یک پالس لیزر با بسامدی متفاوت از درون نور در حال گذر در سیستم کفایت میکند.
پرتو سرخ و آبی در این مرحله وارد روند معکوس میشوند و با گذر از درون یک مانع ثانویه سرعت نور قرمز افزایش مییابد و آبی کندتر میشود. دست آخر هم هر دو پرتو با گذر از لنز معکوس مجدد به شکل پرتو سبز با هم ترکیب میشوند.
در این بین، ۴۰ پیکو ثانیهای که ظرف آن مدت لیزر پرتاب میشود از جریان فوتونهای نوری حذف شده و، در نتیجه، از دید مخفی میماند.
پس از اثبات عملی بودن ساخت این «پوشش»، گام بعدی برای پژوهشگران افزایش تدریجی وقفه زمانی میان پرتوها است، نخست در حد میکروثانیه و سپس میلی ثانیه.
اما پوشش زمانی، در صورت تولید خارج از آزمایشگاه، در ارتقا امنیت سامانههای ارتباطی فیبر نوری کاربرد به سزایی خواهد داشت، از آنجاییکه پیغامهای نوری را خرد میکند، آنها را با سرعتهای متفاوت ارسال و در نهایت مجدداً به شکل اولیه سوار و بازتولید میکند. کل این روند اخلال و دست بردن در ارسال و دریافت دادهها را بسیار دشوار خواهد کرد.
شایان ذکر است که بخشی از منابع مالی مورد نیاز پروژه فریدمن توسط آژانس پروژه پژوهشی پیشرفته دفاعی آمریکا (DARPA) تأمین شده است، واحدی از پنتاگون که مسئولیت طراحی و ارائه فنآوریهای آینده گرایانه با کاربرد نظامی را بر عهده دارد. بخشی فوق پیشرفته که از میان افتخارات و دستاوردهایش میتوان به پروژه «دارپانت» اشاره کرد که نسخه اولیه اینترنت کنونی به شمار میآید.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
ارسالها: 151
#216
Posted: 8 Jan 2012 15:10
استیون هاوکینگ: بزرگترین راز هستی، پدیده ای به نام زن
استیون هاوکینگ، یکی از سرشناس ترین دانشمندان جهان، در مصاحبه ای می گوید بزرگترین راز هستی که وی را در بهت و حیرت فرو برده، پدیده ای است به نام «زن».
خبرگزاری رویترز، روز پنجم ژانویه به نقل از مصاحبه جدید مجله معتبر «نیو ساینتیست» با استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهان شناس برجسته، می نویسد: هاوکینگ که تا کنون پاسخ سؤال های پیچیده بسیاری را در جهان علم یافته است، در پاسخ به این پرسش که بیشتر چه چیزی فکرش را به خود مشغول می کند، پاسخ می دهد: «زنان. سراسر وجودشان راز است.»
استیون هاوکینگ که قرار است روز یک شنبه هشتم ژانویه جشن تولد هفتاد سالگی خود را جشن بگیرد، اخیراً از سمت کرسی استاد ریاضیات لوکاسی در دانشگاه کمبریج بازنشسته شده، جایگاهی پر افتخار که پیش از او شخصیتی مانند اسحاق نیوتن عهده دار آن بوده است. به همین مناسبت «نیو ساینتیست» گفت و گویی را با این دانشمند بریتانیایی ترتیب داده است، نویسنده سوار بر صندلی چرخدار کتاب «تاریخچه زمان» از امیدهایش برای آینده دانش بشری و بزرگترین اشتباه علمی اش سخن می گوید.
مجله نیو ساینتیست: اگر امروز یک فیزیکدان جوان بودید و دوباره شروع می کردید، چه موضوعی را مورد مطالعه قرار می دادید؟
استیون هاوکینگ: نظریه جدیدی ارائه می دادم و یک رشته جدید ایجاد می کردم.
در طول روز بیشتر به چه چیزی فکر می کنید؟
زنان. سراسر وجودشان راز است.
زمانی آلبرت اینشتن «ثابت کیهانی» را بزرگترین اشباه علمی خود توصیف کرد، بزرگترین اشتباه شما چیست؟
پیشتر فکر می کردم که اطلاعات درون سیاهچاله ها از بین می روند. اما قانون AdS/CFT [که توسط خوان مالداچنا، فیزیکدان نظری آرژانتینی مطرح شد] این نظر مرا نقض کرد و باعث شد باورم را تغییر دهم. این مسئله بزرگترین اشتباه من، یا دست کم بزرگترین اشتباه علمی ام بود.
به نظر شما چه کشفی بیشترین تأثیر را در متحول کردن باور ما از جهان هستی خواهد داشت؟
کشف ذرات فراتقارنی در ذرات اصلی که تا کنون شناخته ایم. اگر بشریت به چنین کشفی نائل شود، سند مناسبی در دفاع از «اِم. تئوری» خواهد یافت.
[توضیح: جست و جو به دنبال ذرات فراتقارنی هم اکنون بخش مهمی از فعالیت ها در سازمان اروپایی پژوهش های هسته ای «سِرن» را تشکیل می دهد. دانشمندان معتقدند با کشف این ذرات و اثبات نظریه موسوم به «ام تئوری» توضیح جدیدی برای قوانین حاکم بر جهان خواهند یافت، پیشرفتی که، از جمله، نیروی گرانش را با بقیه نیروهای فیزیکی در اتحاد قرار خواهد داد.]
استیون هاوکینگ، پیشتر در مصاحبه ای گفته بود اعتقاد به وجود بهشت و یا نوعی از حیات پس از مرگ در حقیقت « افسانه ای » است برای مردمانی که از مرگ می هراسند. او با صراحت می گوید که پس از آخرین فعالیت مغز انسان دیگر حیاتی برای وی وجود ندارد. اعلام این نظر نشانی از مخالفت صریح وی با توجیحات دینی در این زمینه است.
استیون هاوکینگ، از سن ۲۱ سالگی به بیماری شدید فلج اعصاب مبتلا شد. وی برای دوره ای تحت تاثیر این بیماری به شدت بد بین بود ولی در نهایت به این نتیجه رسید که با وجود همه تردیدها و بی اطمینانی از ادامه زندگی باید از تمام لحظات زندگی لذت ببرد.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
ارسالها: 151
#217
Posted: 8 Jan 2012 15:10
پرکردن دندان با روش جدید بدون درد
مسواک پیشرفته پلاسمایی میتواند در 30 ثانیه، دندان فاسد و پوسیده را خالی کند، در حالی که تنها احساس خنکی اندکی در دهان بیمار ایجاد خواهد شد.
محققان دانشگاه میسوری، روش جدید و بدون دردی را برای جایگزین کردن شیوه کنونی پر کردن دندان ارائه کردهاند که میتواند تا سال 2013 جایگزین روش رایج شود.
کابوس دندانپزشکی، زندگی بسیاری از انسانها را در سرتاسر جهان مختل کرده است، ترسی که همواره و در بدترین وضعیت مانع از مراجعه به دندانپزشکها و ترمیم دندان های خراب میشود.
با این همه، تکنیک جدید که برای سوراخ کردن و پرکردن بدون درد دندان ارائه شده است، میتواند برای بسیاری از افراد که از دندانپزشکی هراس دارند، امیدوارکننده باشد.
این مسواک پیشرفته پلاسمایی میتواند در 30 ثانیه، دندان فاسد و پوسیده را خالی کند، در حالی که تنها احساس خنکی اندکی در دهان بیمار ایجاد خواهد شد.
در این تکنیک از واکنشهای شیمیایی برای ضدعفونی کردن حفرههای ایجاد شده در دندان پیش از پر کردن آنها استفاده میشود. سپس حفرهها با موادی خاص و به شیوهای پر میشوند که دوام آن بسیار بیشتر از دوام روشهای کنونی است. این به آن معنی است که دندانهای پر شده نسبت به قبل از دوام بالاتری برخوردار خواهند بود.
این روش، جهشی قابل توجه در تکنیکهای دندانپزشکی می باشد که مدتها به صورت ثابت باقی مانده است.
محققان بر این باورند که پر کردن دندان با کمک این مسواک پلاسمایی از 60 درصد استحکام بالاتر برخوردار خواهد بود.
دورههای آزمایشی بر روی این تکنیک در آستانه آغاز است و در صورتی که همه برنامهها درست پیش رود، دوران استفاده از مته دندانپزشکی و پرکردن دردناک دندان در سال 2013 به پایان خواهد رسید.
پر کردن دندان ها با اشعه
حتما شما هم این روزها زیاد شنیده اید که بعضی ها می گویند: من پیش دندانپزشکم رفتم و او با اشعه یا لیزر دندان هایم را پر کرد، به طوری که اصلا معلوم نیست پر شده است.
این ماده ترمیمی تا مدت های طولانی، فقط آمالگام (همان مواد سیاه رنگ یا نقره ای) بود. اما در سال های اخیر با پیشرفت علم، موادی همرنگ دندان یا همان کامپوزیت ها به عرصه دندانپزشکی ترمیمی وارد شده اند. این ترمیم های همرنگ دندان به دلیل زیبایی که دارند، برای ترمیم دندان های جلویی مفید هستند.
کامپوزیت هایی که اکنون مورد استفاده قرار می گیرند در ابتدا به شکل خمیر هستند و کامپوزیت نوری نامیده می شوند، زیرا در حضور نور شروع به سفت شدن می کنند. کامپوزیت ها مخلوطی از مواد به نام مونومر هستند که این مونومرها در حضور نور سفت شده و تبدیل به ماده ای سخت به نام پلیمر می شوند.
همانطور که گفته شد، این کامپوزیت ها به شکل خمیر هستند که دندانپزشک می تواند آن ها را به راحتی در حفره تراش داده شده روی دندان قرار دهد و آن را به شکل دلخواه شکل دهد. سپس با استفاده از نور آن را پلیمریزه و به حالت سفت و سخت در می آورد.
نوری که امروزه برای سخت شدن کامپوزیت ها استفاده می شود، طیف آبی نور مرئی است. پس بر خلاف آن که عده ای به اشتباه آن را لیزر یا اشعه ماورای بنفش می نامند، این نور همان نور مرئی است. این نور، قدرت نفوذ به حدود 2 میلیمتر از کامپوزیت را داراست.
پس دندانپزشک باید لایه به لایه، کامپوزیت را روی دندان بگذارد و هر بار حدود 20 تا 30 ثانیه نور آبی را بتاباند تا هر لایه سفت شود و بعد لایه بعدی را بگذارد. اگر کامپوزیت نور کافی دریافت نکند، ماده به خوبی سفت نمی شود و احتمال شکستگی در ترمیم و همچنین رنگ پذیری و تغییر رنگ آن در آینده وجود دارد.
بعد از سفت شدن کامپوزیت، دندانپزشک با استفاده از وسایل و برس های مخصوص، سطح آن را پولیش می کند تا زیبا و براق شود. از آنجا که رنگ های گوناگونی از کامپوزیت وجود دارد، دندانپزشک رنگی را انتخاب می کند که بیشترین شباهت را به رنگ دندان اولیه داشته باشد.
از دیگر مزایای کامپوزیت، علاوه بر زیبایی، این است که این ماده با استفاده از تمهیداتی که توسط دندانپزشک به کار بسته می شود، قابلیت چسبیدن به نسج دندان را دارد. همین امر باعث می شود تا نیاز نباشد که دندانپزشک تراش زیادی به دندان بدهد (بر خلاف آمالگام که نیاز به تراش نسج بیشتری از دندان دارد تا ترمیم از دندان جدا نشود). بنابراین با استفاده از کامپوزیت ها می توان بافت بیشتری از دندان را حفظ کرد.
از کامپوزیت علاوه بر ترمیم پوسیدگی ها، برای ترمیم شکستگی لبه دندان های جلویی، بستن فاصله های بین دندانی، تصحیح شکل دندان های بد فرم، و ارتودنسی برای چسباندن سیم های ارتودنسی ثابت، استفاده می شود.
مساله ای که طی کار کردن با کامپوزیت مهم است، این است که دندان مورد نظر و محیط اطراف آن باید تا جایی که امکان دارد خشک باشد تا حداکثر چسبندگی کامپوزیت با دندان فراهم شود. دندانپزشک این کار را با استفاده از پنبه و ساکشن های قوی انجام می دهد و بیمار نیز باید در این مرحله همکاری لازم را با دندانپزشک انجام دهد.
کامپوزیت ها را عموما در دندان های جلویی به کار می برند، چرا که مساله زیبایی در این دندان ها بسیار مطرح است.
امروزه کامپوزیت های جدیدی به بازار آمده اند که از استحکام بیشتری برخوردارند و می توان برای پر کردن دندان های خلفی هم از آن ها استفاده کرد.
نکته آخر این که ترمیم های کامپوزیتی باید هر ساله توسط دندانپزشک چک شوند تا در صورت به وجود آمدن هر گونه نقص در ترمیم، دندان مجددا ترمیم شود تا دچار پوسیدگی های ثانویه نگردد.
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do