خواب با سلامت انسان ارتباط نزديك دارد محققين چيني تاكيد كردند خواب كه يك سوم از عمر و حيات انسان را در بر ميگيرد با سلامت انسان ارتباط نزديك دارد وخواب كافي و خوب يك اصل براي سلامتي انسان است. به گزارش روز دوشنبه راديو چين، پژوهشها نشان ميدهد، خواب انسان در يك شب در چهار تا پنج دوره متناوب و هر دوره شامل سه بخش مي باشد. بخش نخست، دوره خواب سبك، بخش دوم دوره خواب سنگين و بخش سوم دوره حركت سريع چشمان ناميده شده است. در اين دوره كره چشم انسان به حركات رفت و آمد سريع غيرپيوسته ميپردازد و پس از پايان اين دوره، انسان بار ديگر به خواب سبك وارد شده و دوره تناوب جديد آغاز ميگردد. "جان جين سين" رييس انجمن تحقيق و بررسي خواب درچين، مدت زمان خواب براي افراد را متفاوت دانست و گفت كه بهطور ميانگين، يك سالمندتقريبا به 5/7 ساعت خواب نياز دارد، با اين حال ساعات خواب بين 6 تا ۹ساعت در افراد معمولي در نوسان است. وي بر اساس پژوهشهاي انجام شده، گفت: خواب زياد از حد و در مدت طولاني نه تنها براي بدن زيانآور است، بلكه در ميزان عمر انسان تاثير منفي برجاي خواهد گذاشت. به گفته اين پژوهشگر چيني، خوب خوابيدن نيز كه در سلامت انسان موثر است به عادت خواب در افراد و انديشه انسان بستگي دارد. اگر بدن انسان بسيار آرام باشد، به طور طبيعي به ميزان خواب سنگين ميرسد. اگر افراد خيلي دير به خواب روند، مدت زمان خواب سنگين آنها كم ميشود. وي استراحت ظهر را "يك عادت بسيار خوب" دانست و گفت البته فكر انسان پس از دوره خواب سنگين ظهر مدتي مغشوش است و براي هشياري مدت زماني مورد نياز است، اما اين استراحت در سلامت تاثير دارد. بر اساس بررسيهاي انجام شده، حدود ۲۰تا ۳۰درصد مردم چين هنگام خواب از مشكل خرخر كردن رنج ميبرند و حدود ۴۰درصد سالمندان يا بيخوابي مواجه هستند كه اين بيماريها سلامت جسمي و روحي مردم اين كشور را مورد تهديد قرار داده است. بر اساس تحقيقات پژوهشگران چيني، عوامل بيخوابي زياد است و عناصر رواني، عوامل محيط زيست و بيماريهاي ديگر در بيخوابي موثرند از اين رو، كليد درمان بيخوابي، مصرف داروي مناسب است.
هورمون كورتيزول موجب كاهش ترس در انسان ميشود تهران، خبرگزاري جمهوري اسلامي مطالعات دانشمندان آلماني،آمريكايي و سوئيسي نشان ميدهد ترشح هورمون "كورتيزول "در خون، ترس در انسان را به مقدار قابل توجهي كاهش ميدهد. به گزارش روز سه شنبه يك منبع اينترنتي و به نقل از خبرگزاري آلمان، براساس مطالعات مذكور هورمون "كورتيزول" كه به نام هورمون "استرس و فشار" معروف است موجب كاهش برخي از انواع ترس در انسان ميشود. بر اساس اين تحقيقات، هورمون مزبوردر برخي موارد حتي ميتواند موجب درمان كامل نوعي ييماري رواني بنام "فوبي"( (Phobieشود كه فرددرآناز برخي حيوانات مانند انواع عنكبوتيان ميترسد. محققان در آزمايشات خودبر روي چندگروه كهبهترسهاي بيمارگونهاي نظيرترس از قرار گرفتن در اجتماع و ترس از حيوانات گزندهاي چون رتيل و عقرب مبتلا بودند ،به اين نكته رسيدند كه آنهاپس ازگذشت يك ساعت از خوردن مقداري از هورمون "كورتيزول "، ترسشان در برابر قرار گرفتن در مقابل محركهابه ميزان قابل توجهي متوقف شدهاست. بر اساس مطالعات ياد شده ترسهاي بيمارگونه ميتواند هورمون كورتيزول مغز را از بين ببرد و حتي موجب شود به حافظه و آنچه كه به عنوان خاطره از آن ياد ميشود، خدشه وارد گردد. تحقيقات اين گروه از دانشمندان نشان داد كه ميزان ترشح اين هورمون با ميزان ترس افراد نسبت عكس دارد، يعني هرچقدرميزان اين هورموندرخون افزايش يابد ميزان ترس فرد در برابر محركها كاهش مييابد. در اين تحقيق ۴۰فرد با بيماري "ترس از اجتماع" و ۲۰نفر با بيماري "ترس از گزندگان" شركت كردند.
مثانه های آزمايشگاهی، دستاوردی بزرگ برای پزشکی دانشمندان آمريکايی کيسه های مثانه را که در آزمايشگاه با رشد سلول های خود بيماران توليد شده اند با موفقيت در بدن بيماران امراض مثانه ای کار گذاشته اند. پژوهشگران مرکز تحقيقاتی ويک فارست در دانشگاه کارولينای شمالی هفت مورد پيوند مثانه آزمايشگاهی انجام داده اند که برخی از آنها سالهاست به خوبی کار می کنند. جزئيات اين تحقيق که دستاوردی بزرگ برای علم پزشکی خوانده شده، در سايت اينترنتی لانست درج شده است. گروه محققان تلاش دارد با بکارگيری تکنيکهای پيشرفته، به توليد اعضای ديگر بدن مانند قلب بپردازد. بيماری مثانه می تواند به بيماری های حاد کليوی منجر شود. نارسايی های مثانه را تاکنون با عمل جراحی درمان می کردند که می تواند با عواقب ناخوشايندی همراه باشد. در عمل جراحی معمولا لايه ای از روده کوچک يا معده را برای ترميم مثانه به کار می برند، اما به دليل تفاوت جنس و کارکرد بافت های گوناگون بدن، اين نوع عمل جراحی می تواند با نارسايی هايی همراه باشد و عواقبی مانند سرطان يا توليد بالای سنگ مثانه داشته باشد. تيم محققان مرکز ويک فارست از هفت جوانی که به بيماری مثانه مبتلا بودند، سلولهای عضلانی و سلولهای مثانه گرفتند و آنها را در شرايط آزمايشگاهی مناسبی رشد دادند. مشکل ناسازی بافتهای ناهمگون در اين فرايند، سلولهای فراهم آمده در آزمايشگاه، در قالبهايی به شکل مثانه، هفت تا هشت هفته رشد می کنند. محققان مثانه های رشد يافته را با عمل جراحی به مثانه اصلی بيماران متصل کردند و آنها را تا ۵ سال زير مراقبت گرفتند. معاينات بعدی نشان داد که مثانه های آزمايشگاهی به خوبی توانسته اند کار کنند بدون آنکه نارسايی های ناشی از مثانه های پيوندی را به دنبال داشته باشند. حالا پژوهشگران تلاش می کنند ۲۰ نوع بافت و عضو، از جمله مجاری خون و قلب را در آزمايشگاه پرورش دهند. دکتر آنتونی آتالا يکی از سرپرستان اين طرح می گويد: "اين گام کوچکی بود در جهت گسترش توانايی ما در جايگزينی بافتها و اندامهای بيمار." او اضافه می کند: "ما قصد داشتيم آهسته و با احتياط پيش برويم تا مطمئن شويم در جهت درستی گام برمی داريم. اين آزمونی کوچک و محدود بود، اما توانست به ما نشان بدهد که پرورش بافتها روشی قابل اعتماد است که می توان آن را گسترش داد." مراقبت شيوه درمان برای مدتی طولانی و اعلام نتيجه پس از چند سال، بر اهميت و اعتبار اين دستاورد افزوده است. پزشکان رشد موفقيت آميز مثانه آزمايشگاهی را شيوه ای مناسب برای درمان برخی از بيماريهای حاد مانند سرطان مثانه دانسته اند.
هشدار سازمان جهانی بهداشت درباره کمبود دارو سازمان بهداشت جهانی در گزارشی که به تازگی انتشار يافته خواستار اين شده که برای تضمين دسترسی ميليون ها نفر در کشورهای درحال توسعه به داروهای لازم، اقدامات جهانی بعمل آيد. در اين گزارش که به دستور سازمان ملل متحد تهيه شده، نتيجه گيری شده که اقداماتی که تاکنون در زمينه کمک به کشورهای فقير برای دسترسی به دارو صورت گرفته ناکافی بوده و هنوز کارهای زيادی بايد انجام شود. بيش از نيمی از جمعيت فقيرترين بخش های آفريقا و آسيا به داروهای ضروری دسترسی ندارند که دليل عمده آن گران بودن اين داروهاست. علاوه براين برای بسياری از بيماری هايی که در کشورهای فقير بيشتر ديده می شود کمتر مداوايی فراهم است. دليل اين امر اين است که شرکت های دارويی انگيزه مالی برای ساختن داروهايی که فقط مورد استفاده کشورهای فقير است ندارند. گزارش مورد بحث توسط گروه مستقلی از پزشکان و دانشمندان تهيه شده است. آنها از دولت های کشورهای ثروتمند خواسته اند که از پژوهش هايی که صرفا کشورهای در حال توسعه از آن استفاده می برند حمايت کنند. موضوع بحث انگيزتر ديگر اين است که در اين گزارش پيشنهاد شده که سياست حق انحصاری توليد دارو و صدور جواز برای آن بايد به نحوی باشد که با قابل دسترس بودن داروهای جديد همخوانی داشته باشد. اين اولين بار است که سازمان جهانی بهداشت دستور تهيه گزارشی را داده است که تا اين حد از نزديک به تجارت توليد و فروش دارو پرداخته است. بديهی است که توصيه های اين گزارش موجب خرسندی صنعت داروسازی نخواهد شد زيرا دست اندرکاران اين صنعت، معتقدند که مقررات سخت درباره حق مالکيت معنوی، برای تضمين انجام پژوهش های دارويی دراز مدت ضروری است. اين گزارش در ماه مه در اجلاس ۱۹۲ کشور عضو سازمان جهانی بهداشت مورد بحث و گفتگو قرار خواهد گرفت.
مصرف پونه باعث تقويت لثههاي دندان ميشودخبرگزاري دانشجويان ايران - اراكپونه حاوي ترکيباتي شيميايي، اسانس روغني، قند، استات دومانتيل و پولدژون است و داراي خواص خلط آور، ضدعفوني کننده، صفرابر و هضم کننده غذاست.به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، پونه جهت رفع سياه سرفه، آسم و جلوگيري از سکسکه به کار ميرود و در مصارف خارجي جهت رفع لکه هاي پوستي استفاده مي شود.ماليدن دم کرده آن جهت رفع خارش مفيد است. همچنين ماليدن سوخته گياه براي تقويت لثه هاي دندان سودمند است.شايان ذکراست پونه سبب ازدياد ترشح عرق بدن مي شود و استشمام بوي آن براي رفع بي هوشي به کارمي رود، پونه براي روده ها مضر است و بايد با کتيرا خورده شود.اسانس پونه موجب پراکندگي حشرات ميشود.===========================پيوند چربي باعث برطرف شدن بسياري از آسيبهاي ظاهري ميشود هرگونه نقص ظاهري به علت از بين رفتن قسمتي از بافتهاي بدن (كاهش نسوج)، از طريق جايگزيني چربي بدن خود بيمار در آن قسمتها قابل درمان است. به گزارش خبرگزاري «بهداشت و درمان» ايسنا واحد علوم پزشكي ايران، دكتر «امير هوشنگ احساني»، استاديار پوست دانشگاه علوم پزشكي تهران در مطالعه خود مبني بر پيوند چربي (Fat trans plantation) اين عمل را براي پركردن چينهاي بين ابرو و كنارههاي دهان، لب، گردن و تصحيح نقايص پوستي نظير مورفه آ، لوپوس پروفوندوس (نوعي بيماري خود ايمني)، همي آتروفي صورت و تغيير شكلهاي دست، روشي مناسب ارزيابي كرد. وي با اشاره به عوارض كم اين روش درماني نسبت به ساير عملها ميافزايد : زمان كوتاه عمل جراحي، تورم موقت، كبودي خفيف و درد اندك در محل دريافت پيوند چربي، از ويژگيهاي عمده اين روش درماني است. دكتر احساني افزود: ميزان جذب چربي تزريق شده با گسترش بي حسي تورمي، كشيدن با سرنگ و اصلاح تكنيك تزريق كاهش مييابد در نتيجه اين عمل هر 3 تا 6 ماه يك بار قابل تكرار است.
استروژن موجود در قرصهاي ضد بارداري عامل اصلي ايجاد سنگ صفرا در زنان است شيوع سنگ كيسه صفرا نسبت به عوامل محيطي و ژنتيكي در جمعيتهاي مختلف متفاوت و در زنان دو برابر مردان است. دكتر عبدالرحيم مسجديزاده، فوق تخصص گوارش و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز، در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - منطقه خوزستان - اظهار كرد: آمار دقيق شيوع سنگ كيسه صفرا در ايران تعيين نشده است ولي در برخي جوامع چون اسكاندنياوي ٥٠ درصد مردم در سن بالاي ٥٠ سال و در جنوب آريزوناي هند تا ٧٠ درصد خانمهاي مسنتر از ٢٥ سال داراي سنگ كيسه صفرا هستند. وي افزود:شيوع سنگ كيسه صفرا در خانمها به علت تاثير هورمونهاي جنسي چون استروژن در افزايش ترشح كلسترول در صفرا، بيشتر است. نقش عوامل ارثي در ايجاد سنگ مشخص نيست ولي به هر حال اگر يكي از بستگان خانواده دچار سنگ باشد، شيوع سنگ در بستگان درجه اول او ٥/٤ برابر بيشتر از افراد بدون سنگ خواهد بود. مسجديزاده با اشاره به تقسيم سنگهاي كيسه صفرا به سه دسته بر اساس تركيب شيميايي آنها گفت: سنگهاي كلسترولي عموما بزرگ، سفيد يا زرد رنگ بوده، سنگهاي پيگماني قهوهاي و سنگهاي پيگماني سياه كه عمدتا از جنس پيروبينات كلسيم هستند، ٧٠ تا ٨٠ درصد سنگها از نوع كلسترولي هستند. اين فوق تخصص گوارش چاقي را ريسك فاكتور شناخته شدهاي براي شيوع سنگ كيسه صفرا در برخي افراد دانست و توضيح داد: ٢ درصد افراد چاق سالانه دچار سنگ كيسه صفرا ميشوند و ارتباط واضحي بين افزايش توده وزن بدن و سنگ صفرا وجود دارد. وي خاطرنشان كرد: بايد توجه داشت كه كاهش سريع وزن بدن نيز ميتواند عامل ايجاد كننده سنگ كيسه صفرا باشد. در ٢٥ درصد افراد چاق كه تصميم به رژيم غذايي شديد براي كاهش وزن خود ميكنند و در ٥٠ درصد افرادي كه به اين منظور عمل جراحي انجام دادهاند، سنگ كيسه صفرا ايجاد ميشود. مسجديزاده با اشاره به بالا رفتن احتمال شيوع سنگ كيسه صفرا در زمان حاملگي تصريح كرد: تقريبا ٢ تا ٣٠ درصد زنهاي حامله دچار سنگ كيسه صفرا ( سنگهايي با اندازه كمتر از دو ميليمتر) به دليل عوامل هورموني ميشوند. وي درباره ارتباط مصرف برخي داروها با سنگ كيسه صفرا توضيح داد: استروژن موجود در قرصهاي ضد بارداري عامل اصلي ايجاد سنگ صفرا است. امروزه سعي شده از داروهاي با استروژن كمتر براي جلوگيري از حاملگي استفاده شود تا به اين ترتيب شيوع سنگ ناشي از اين داروها كاهش يابد. مسجديزاده افزود: ارتباط داروهاي كاهش دهنده چربي خون، آنتيبيوتيكها و دارويي كه در درمان بيماري آكرومگالي استفاده ميشوند، با سنگ كيسه صفرا مشخص شده است. عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز با بيان اينكه افزايش سطح كلسترول سرم ارتباطي با ايجاد سنگ ندارد، يادآور شد: در مورد ارتباط رژيم غذايي و چربي خون با سنگ كيسه صفرا بايد گفت كه بر اساس برخي مطالعات بين افزايش سطح كلسترول خون و ايجاد سنگ ارتباطي وجود ندارد و بر خلاف آن افزايش سطح تري گليسريد خون ارتباط بيشتري با شيوع سنگ دارد. وي با اشاره به عوامل مهم دخيل در تشكيل سنگ صفرا اظهار كرد: اشباع كلسترول صفرا، كاهش درصد اسيدهاي صفراوي موجود در صفرا و اختلالات حركت كيسه صفرا از عوامل موثر محسوب ميشدند. اين فوق تخصص گوارش توضيح داد: سنگها به دو دسته داراي علامت و بدون علامت تقسيم ميشوند. اگر فردي در درون كيسه صفرا خود سنگ داشته و بدون علامت باشد، برداشتن كيسه صفرا از راه جراحي به صورت پيشگيرانه غيرضروري است، بر عكس بيماراني كه داراي سنگ كيسه صفرا بوده و از درد شاكي هستند احتمال تشديد آن با طول زمان بيشتر ميشود. مسجديزاده ادامه داد: تمايز درد صفراوي از ساير دردها بايد توسط پزشك متخصص انجام شود تا با تشخيص نياز به برداشتن كيسه صفرا در بيماران تبديل به يقين شود. بيماران ديابتي با سنگ كيسه صفرا بدون علامت داراي شرايط مساوي با بيماران غير ديابتي هستند. بنابراين برداشتن كيسه صفرا در بيماران ديابتي بدون علامت توصيه نميشود. وي با اشاره به علائم باليني سنگهاي كيسه صفرا توضيح داد: ٢ درصد سنگها باعث مسدود شدن راه صفراوي شده كه دردهاي صفراوي، زردي و عفونت را بهمراه دارند. پنج درصد سنگها در مدخل خروجي صفراوي گير افتاده و سبب التهاب شديد لوزالمعده حاد ميشوند و ١٠ درصد نيز سبب بسته شدن مجراي كيسه صفرا و التهاب كيسه صفرا ميشوند.
زنجبيل و فلفل سرطانهاي مرگبار را درمان ميكنند پژوهشگران ميگويند زنجبيل ميتواند سلولهاي سرطاني تخمدان را از بين ببرد و فلفل نيز تومورهاي لوزالمعده را كوچكتر كند. به گزارش خبرگزاري رويترز از واشنگتن، نتايج اين تحقيق شواهد ديگري در مورد فوايد برخي انواع ادويه جات در جلوگيري از بروز يا پيشرفت سرطان ارايه ميكند. هر چند تحقيقات در مورد زنجبيل در محيط آزمايشگاه انجام شده است و تا بررسي اين ماده در بيماران سرطاني راه درازي درپيش است ، اما اولين گام در اين زمينه محسوب ميشود. دكتر ربكا ريو استاديار زنان و زايمان مركز سرطان دانشگاه ميشيگان و همكارانش محلول حاوي پودر زنجبيل را بر روي كشت سلولهاي سرطان تخمدان آزمايش كردند. محققان در نشست انجمن تحقيقات سرطان آمريكا اعلام كردند اين ماده سلولهاي سرطاني را به دو طريق از بين ميبرد يكي از طريق فرايند خودكشي و در روش ديگر سلولها خود را هضم ميكنند. سرطان تخمدان در بيشتر مبتلايان عود ميكند و در نهايت در برابر شيمي درماني مقاوم ميشود. اگر زنجبيل بتواند سلولهاي سرطاني را از دو طريق خودكشي و خود خواري نابود كند مانع از مقاومت بيماري در برابر شيمي درماني خواهد شد. براساس اعلام انجمن سرطان آمريكا هر ساله ۲۲هزار زن در آمريكا به بيماري مبتلا ميشوند كه ۱۶هزار تن آنها جان خود را از دست ميدهند. زنجبيل به مهار التهاب كمك ميكند. التهاب در تشكيل سلولهاي سرطاني تخمدان نقش دارد. محققان دريافتند خودكشي سلولي با استفاده از زنجبيل اثربخش تر از شيمي درماني با استفاده از پلاتين است. سانجاي سريواستاوا از دانشكده پزشكي دانشگاه پيتزبورگ ميگويد تحقيق ديگري نيز نشان داد ماده capsaicinكه عامل تندي فلفل است در موشها سلولهاي سرطان لوزالمعده را وادار به خودكشي ميكند. اين ماده باعث مرگ سلولهاي سرطاني و كاهش قابل توجه حجم تومورها شد. اين تركيب سلولهاي سرطان لوزالمعده را از بين برد ، اما تاثيري بر روي سلولهاي طبيعي و سالم لوزالمعده نگذاشت. سال گذشته محققان در تحقيق بر روي سلولهاي لوزالمعده در محيط آزمايشگاه به نتايج مشابهي دست يافتند. سرطان لوزالمعده بسيار مرگبار است بطوري كه از ميان ۳۲هزار تن كه هر ساله به اين بيماري مبتلا ميشوند ۳۱هزار تن آنها جان ميسپارند. پژوهشگران در لس آنجلس نيز دريافتهاند اين ماده سلولهاي سرطان پروستات را نيز از بين ميبرد. در تحقيقات ديگري ادويه زردرنگ زنجبيل نيز از گسترش سرطان ريه و سينه در موشها جلوگيري كرد. كارشناسان خاطر نشان كردند بسياري از تركيباتي كه سرطان را در موشها متوقف ميكند همين تاثير را در انسانها ندارد.
استفاده از فناوري نانو براي بازگرداندن بينايي به يك موش صحرايي لندن، خبرگزاري جمهوري اسلامي يك گروه از محققان هنگ كنگي و آمريكايي با قطع اعصاب بينايي يك همستر (نوعي موش صحرايي) ابتدا جانور را كور كردند و سپس با تزريق محلولي حاوي ذرات نانو به رشتههاي قطع شده اعصاب بينايي امكان رشد كردن دوباره دادند و جانور بينايي خود را به دست آورد. گروه محققان بيمارستان هنگكنگ با همكاري پژوهشگران موسسه تكنولوژي ماساچوست (ام آي تي) در مقالهاي كه در ارگان آكادمي ملي علوم آمريكا به چاپ رساندهاند ضمن تشريح اقدام خود ابراز اميدواري كردند كه بتوانند در آينده از اين روش در ترميم جراحات وارده به مغز افراد استفاده كنند. در آزمايش اخير محققان ابتدا با ايجاد شرايطي مشابه شرايط وارد شدن ضربه و آسيب مغزي به همستر ، رشتههاي اعصاب بينايي آن را قطع كردند. ترميم رشتههاي عصبي يكي از بزرگترين چالشهايي است كه پيش روي پزشكان و محققان قرار دارد و موفقيتهايي كه تاكنون در اين زمينه بدست آمده محدود و مجموعهاي از علل مانع از دستيابي به موفقيت در اين حوزه بودهاند. از جمله اين علل آنكه زخمهايي كه بر روي بافتهاي مجروح شده به وجود ميآيد و نيز فاصلهاي كه بر اثر بريدگي و قطع شدگي در ميان رشتههاي عصبي ايجاد ميشود مانع آن است كه پزشكان بتوانند روشهاي متداول ترميم و درمان را در مورد اين بافتها اعمال كنند. محققان هنگ كنگي و آمريكايي براي برون رفت از اين بن بست به فكر افتادند از امكاناتي كه فناوري نانو براي دستكاري در ترازهاي اتمي ارائه ميدهد، استفاده كنند. اين گروه به بخشهاي جراحت ديده در رشته اعصاب بينايي همستر محلولي حاوي پپتيدهاي مصنوعي تزريق كردند. اندازه هر يك از اين مولكولهاي پپتيد به گونهاي تنظيم شده بود كه بيش از پنج نانو طول نداشته باشند. پپتيدها به محض اينكه به بخشهاي جراحت ديده رسيدند به صورت خودجوش يك ساختار داربست مانند و ضربدري از رشتههاي نانو به وجود آوردند كه بين بخشهاي قطع شده پلي بوجود ميآورد. دانشمندان سپس مشاهده كردند كه رشتههاي قطع شده اعصاب بينايي با استفاده از اين داربست نانو شروع به بازسازي و اتصال دوباره كردند. اين داربست در عين حال از بروز حالت دلمه بر روي زخم نيز جلوگيري به عمل آورد. دلمه روي زخم يكي از عواملي است كه مانع از متصل شدن دو بخش قطع شده رشتههاي عصبي ميشود. نكته حائز اهميت آنكه رشتههاي تازه روييده در مغز همستر عملا بينايي حيوان را به آن بازگرداندند. به گفته دكتر راتلج اليس-بنكه رئيس گروه پژوهشي كه تحقيق اخير را به انجام رساندهاند كاري كه گروه وي انجام داده آن است كه رشتههاي عصبي جانور را قطع كرده و سپس مواد ترميمكننده را بر روي زخم قرار داده و به نظاره نحوه واكنش مغز در مقاطع زماني مختلف پرداخته است. اما آنچه كه گروه شاهد آن بوده به كلي دور از انتظار بوده و تا اين زمان به وسيله هيچ محققي مشاهده نشده است. اين دانشمندان شاهد بودند كه رشتههاي عصبي هم در مغز همسترهاي جوان كه به صورت عادي در حال رشد و توليد رشتههاي جديد است و هم در مغز همسترهاي بزرگسال كه كار رشد آن متوقف شده، پس از تزريق دارو به نحو فعال شروع به توليد رشتههاي جديد كردهاند. به اين ترتيب اين گروه از پژوهشگران شاهد بازگشت توانايي بينايي و اعاده رفتار طبيعي جانور بودهاند. اين نكته از آن رو براي محققان حيرت- آور است كه تصور اوليه آنان آن بود كه براي كمك به رشد دوباره سلولهاي عصبي بايد عوامل رشد growth factorsرا فعال سازند. اما در اين آزمايش نشان داده شد كه مواد نانو ميتوانند مستقيما خود رشتههاي عصبي را به فعالييت وادارند و آنها را رشد دهند. در اين آزمايش محققان مشاهده كردند پپتيدها در درون بدن به وسيله اجزاي بدن خود همستر به مواد بيخطري تجزيه ميشوند و سه تا چهار هفته پس از تزريق از طريق ادرار جانور از بدن آن خارج ميشود. به اعتقاد دانشمنداني كه پژوهش اخير را به انجام رساندهاند اقدام اخير توانسته بر برخي از مهمترين موانع بازسازي رشتههاي عصبي غلبه كند و زمينه را براي پيشبرد تحقيقات در اين حوزه مهياتر سازند. محققان اميدوارند در مراحل بعدي اين شيوه را بر روي انسان و در جريان جراحيهايي زيست-عصبي به منزله روشي براي كاستن از ميزان جراحتهاي اين نوع جراحيها به اجرا در آورند. هدف نهايي اين روش كه در گامهاي مختلف به اجرا در خواهد آمد آن است كه بتوان آن را به شيوه موثري براي متصل كردن رشتههاي عصبي قطع شده بر اثر سكته مغزي يا جراحتهاي وارده به سر تبديل كرد.
بين حجم متوسط پلاكتي و بيماري آنميآپلاستيك رابطه وجود دارد تبريز ، خبرگزاري جمهوري اسلامي تحقيق منتشر شده در مجله تخصصي دانشگاه علوم پزشكي تبريز نشان ميدهد كه بين حجم متوسط پلاكتي و"آنميآپلاستيك" به عنوان يكياز بيماريهاي شايع پلاكتي رابطه معناداري وجود دارد. يافتههاي اين تحقيق نشان ميدهد كه "حجم متوسط پلاكتي " ( ( MPVبه عنوان شاخصي از نحوه توليد پلاكت در نارساييهاي توليد پلاكتي ، كاهش و در افزايش توليد پلاكتي ، افزايش مييابد. اين تحقيق با هدف بررسي نقش تغييرات حجم متوسط پلاكتي درتشخيص بيماريهاي پلاكتي شامل "لوسمي"،"پورپوراي ترومبوسيتوپني ايديوپاتيك" و"آنمي آپلاستيك" صورت گرفتهاست. در اين تحقيق ۱۰۰بيمار بستري شده به علت اختلالات پلاكتي در مركز پزشكي كودكان تبريز با ۲۰بيمار غيرخوني مقايسه شده و پارامترهاي پلاكت ، سلولهاي سفيد خوني ، هموگلوبين و "حجم متوسط پلاكتي" توسط "كولتر كانتر "H1مطالعه شدند. از ۱۰۰بيمار مبتلا به اختلالات پلاكتي مورد مطالعه ، ۶۶بيمار مبتلا به لوسمي ، ۲۷بيمار مبتلا به ITPو هفت نفر ديگر مبتلا به آنميپلاستيك تشخيص داده شدند. يافتههاي تحقيق حاكياست كه رابطه معناداري بين حجم متوسط پلاكتيو بيماري -هاي شايع پلاكتي شامل لوسمي و پورپوراي ترومبوسيتوپني ايديوپاتيك وجود نداشته و نميتوان از اين مقوله در تشخيص بيماريهاي ياد شده استفاده كرد. محققان اين مطالعه نتيجهگيري كردهاند كه " حجم متوسط پلاكتي " تنها به تشخيص بيماري " آنمي آپلاستيك " كمك كرده و در دو بيماري ديگر از ارزش تشخيصي مطمئني برخوردار نيست.
راز تفاوت انسان با ميمونهاي نزديك به انسان كشف شد دانشمندان در پژوهشهاي گذشته خود به صورت نظري به اين نكته پي برده بودند كه باوجود آنكه شمار زيادي از ژنهاي آدميان با ميمونهاي موسوم به نخستيان مشترك است، اما تفاوت در نحوه عمل اين ژنهاي مشابه در انسانها و ميمونها، موجب ميشود ميان انسان و نخستيان تفاوتهاي چشمگير پديد آيد. به تازگي يك گروه از محققان موفق شدهاند براي نخستين بار اين فرضيه را كه به صورت نظري مطرح شده بود به صورت عملي نيز مورد تاييد قرار دهند. "يواف جيلاد" متخصص ژنتيك انساني در دانشگاه شيكاگو به اتفاق همكارانش فعاليت ژنهاي مشابه را در انسان، شمپانزه، اورانگ اوتان و ميمونهاي روسوس اندازهگيري كرد و به اين نتيجه رسيد كه در مورد ۹۰۷ژن كه اطلاعات دقيقي در خصوص آنها به دست آمد، هر زوج از ژنها در هر يك از اينگونه بين ۱۲تا ۱۷درصد، از حيث فعاليت و آثار عملي، با ژنهاي مشابه در ديگر گونهها تفاوت دارند. جيلاد كه نتيجه بررسيهاي خود را در نشريه نيچر به چاپ رسانده خاطر نشان كرد كه در ميان ژنهاي مورد بررسي بخصوص ژنهايي كه وظيفه رمز كردن عوامل نگارش transcription factorsرا ايفا ميكنند در انسانها بيش از گونههاي ديگر فعال هستند. اين عوامل نگارش ژنهايي هستند كه وظيفه ژنهاي ديگر را كنترل ميكنند. به اعتقاد جيلاد اين نكته بينه خوبي در اين خصوص ارائه ميدهد كه چرا انسانها با ديگر گونهها تفاوتهاي اساسي دارند. در تحقيق اخير همچنين بسياري از ژنهايي را كه تراز فعاليتشان در ۷۰ ميليون سال گذشته ثابت باقي مانده و دستخوش تغيير نشده مشخص شده است. در ۷۰ميليون سال قبل هر چهار گونهاي كه در آزمايش اخير مورد بررسي قرار گرفتند داراي نياي مشتركي بودهاند. دانشمندان معتقدند اين ژنها در زمره آن دسته از بخشهاي ساختمان ژنتيك نخستيان هستند كه بروز هر نوع تغيير در آنها ميتواند عوارض زيانباري به وجود آورد و ازين رو سيستم حفاظتي بدن مانع از ايجاد جهش در آنها ميشود. بهاعتقاد دانشمندان با مطالعه در اين نوع از ژنها ميتوان اطلاعات ارزشمندي در خصوص آن دسته از جهشهايي كه موجب بروز بيماري در موجودات زنده ميشود به دست آورد.