چگونه ميتوان با موجها غذا پخت؟ طاهره موسوي امروزه در اكثر خانهها مايكروفر (اجاق مايكروويو) براي پخت و پز سريع يا گرم كردن فوري غذا بكار ميرود. مزيت استفاده از اين دستگاه وقتي روشنتر ميشود كه شما شاغل باشيد. چون حتي ميتوانيد يك برنامه پخت غذا به دستگاه بدهيد تا وقتي به منزل برميگرديد، غذاي شما پخته و آماده خوردن باشد. يا اينكه وقتي گرسنه به منزل ميرسيد، ميتوانيد غذاي خود را سريع گرم كرده و نوش جان كنيد. البته شايد بعضيها از طعم غذايي كه در مايكروفر پخته شده يا چايي كه آب آن در مايكروفر به جوش آمده باشد، خوششان نيايد. شايد هم بعضي از شما شنيده باشيد كه تشعشعات امواج آن سرطان زاست و براي انسان ضرر دارد. درست است كه اغلب غذاهايي كه توسط مايكروفر پخته ميشود، طعم متفاوتي نسبت به اجاقهاي معمولي دارد اما جداي از طعم، نكته مهمتر آن است كه آيا استفاده از مايكروفر براي سلامت انسان ضرر دارد يا خير؟ براي اينكه بتوانيد تصميم بگيريد از اين <وسيله آسايش> استفاده بكنيد يا نه بهتر است مطالب زير را بخوانيد: مايكروويو چيست ؟ مايكروويو نوعي از امواج الكترومغناطيسي است كه در واقع امواجي راديويي با فركانس بسيار بالا هستند. هر چه فركانس تشعشع بالاتر رود، طول موج آن كمتر ميشود و به همين علت به آن < مايكروويو > يعني امواج كوتاه ميگويند. اشعه مادون قرمز و ماوراء بنفش و X هم از امواج الكترومغناطيسي هستند اما طول موج آنها حتي از امواج مايكروويو هم كوتاهتر است . اين امواج ممكن است در برخورد با يك ماده ، منعكس، منتشر يا جذب شود. مواد فلزي اين امواج را كاملا منعكس ميكنند. اغلب مواد غيرفلزي مثل شيشه و پلاستيك امواج را از خود عبور ميدهند و موادي كه جاري آب هستند مانند غذاها و حتي انسان، انرژي اين امواج را جذب ميكنند. اگر سرعت جذب انرژي يك ماده بيش از سرعت از دست دادن آن باشد، دماي آن ماده بالا ميرود. آيا با مايكروويو فقط غذا ميپزند؟ اين امواج معمولا براي ارتباطات ماهوارهاي، تلفن همراه، رادار، كمك به راهيابي در آسمان و دريا بكار ميرود. استفاده ديگر آن جهت گرم كردن در صنايع و درمان حرارتي در دياترمي است. اين موج پز چگونه كار ميكند؟ در اين دستگاه يك وسيله الكترونيكي به نام <مگنترون> براي توليد امواج مايكروويو بكار ميرود كه فركانس 2/450 مگاهرتز دارند. امواج توليد شده وارد فضاي بسته اجاق كه فلزي است شده و از ديوارهها منعكس ميشود تا توسط غذا يا مايع داخل آن جذب شود. امواج در غذا نفوذ كرده و ملكولهاي آب داخل آن را تكان ميدهد و با ايجاد سايش مولكولي توليد گرما و افزايش سريع دما ميكند. بهطوريكه دماي پخت در مايكروفر معمولا بسيار كوتاهتر از اجاقهاي معمولي است. ميزان گرما بستگي به رطوبت، شكل، حجم و توده غذاي حاضر دارد. به دليل وجود گرما بطور غير يكنواخت در بعضي غذاها، ممكن است سطح غذا گرم باشد اما دماي مركزي آن نزديك به جوش باشد. يا در بعضي غذاها ممكن است نقاطي كاملا پخته و نقاطي نپخته باقي بماند. آژانس حفاظت از انرژي تابشي و هستهاي در استراليا كه ميزان تشعشعات زيان آور ناشي از مصرف انواع محصولات صنعتي را بررسي ميكند تا خطرات احتمالي آن براي سلامت انسان را تخمين بزند، به نكات مطرح شده توسط اين مركز درباره مايكروفرتوجه كنيد: گرماي بيماري زا قرار گرفتن در معرض ميزان بالاي امواج مايكروويو ميتواند ايجاد گرما كند كه اين گرماي بيش از حد در بافت انسان اثرات جدي بر سلامت او ميگذارد از جمله سوختگيهاي عميق بافتي و <هايپرترمي> ايجاد ميكند. آيا غذا موجي شده؟! تحقيقات ثابت كرده است، شواهد مستندي دال بر اينكه تشعشعات مايكروويو در هر سطح بتواند موجب ايجاد يا تحريك سرطان شود، در دست نيست. وقتي كه دستگاه خاموش ميشود، امواج در غذا يا اجاق باقي نميماند. بنابراين غذايي كه در مايكروفر پخته شده، ضرري ندارد. آيا موجها به بيرون نشت نميكنند؟ همه مايكروفرها حداقل دو كليد قفل داخلي دارند كه به محض باز شدن در دستگاه، توليد امواج را متوقف ميكند. البته در حين روشن بودن، ممكن است مقداري از امواج از اطراف در، نشت كند. طراحي و ساخت مايكروفر بايد طوري باشد كه اين نشت را تا سطح مجاز استاندارد كاهش دهد. به همين منظور موسسات استاندارد آزمايشي براي بررسي نشت از ديواره اجاق طرح كردهاند تا با رعايت استاندارد و موارد احتياط اثري بر سلامت انسان نداشته باشد. بررسيهاي متعدد نشان داده كه سطح اين نشت در مايكروفرهاي استاندارد در حدي است كه اگر اجاق سالم بوده و درست استفاده شود، بيخطر است. چه ظرفهايي را با موج بپزيم؟ ظروف پلاستيكي معمولي براي استفاده در مايكروفر ساخته نشده و ممكن است در اثر حرارت تغيير شكل يا تغيير رنگ بدهد. فقط از آن دسته از ظروف پلاستيكي كه مخصوص مايكروفر ساخته شده، استفاده كنيد. اغلب ظروف سراميكي، آركوپال و پيركس براي استفاده در مايكروفر مناسبند بهجز ظروفي كه لبههاي رنگي فلزي دارند. از دستورات سازنده اجاق در مورد استفاده از فويل آلومينيوم، پيروي كنيد. تماس فويل با ديواره اجاق ميتواند جرقه ايجاد كند. با مايكروفر چگونه تا كنيم؟ هنگام استفاده به نكات زير دقت كنيد: - سطح در اجاق نبايد خراب شده باشد. - در بايد كاملا بسته شده و براحتي و نرمي بازو بسته شود. - لولاي در بايد در وضع مناسبي باشد. - اجاق بايد تميز باشد و بخصوص لبههاي در و سطح داخلي نبايد از غذا يا مواد سوخته پوشيده شده باشد. - خوردگي و زنگزدگي روي در يا لولا يا سطح داخلي اجاق آشكار نباشد. آيا ميتوان خطر تشعشع را كم كرد؟ براي جلوگيري از خطر تشعشع در استفاده از مايكروفر موارد احتياط زير را رعايت كنيد. - از دستورات سازنده اجاق در مورد بكارگيري و رعايت موارد احتياط در استفاده از اجاق پيروي كنيد. - هيچگاه دستگاه را دستكاري نكرده و قفل داخلي آن را از كار نيندازيد. - هيچ گاه بدون استفاده از سيني مخصوص كه در داخل دستگاه است، دستگاه را روشن نكنيد مگر با اجازه و دستور توليد كننده دستگاه. - هيچ گاه دستگاه را بدون گذاردن غذا يا آب در آن به كار نيندازيد مگر اينكه توليد كننده آن اجازه داده باشد. - هيچ وقت ظروف غذا يا وسيله سنگيني را (هنگامي كه در باز است) روي در دستگاه قرار ندهيد. - فضاي اجاق، در و دزدگير آن را با آب و ماده شوينده در فواصل منظم تميزكنيد، نبايد از اسكاچ و وسايل خراشنده استفاده كنيد. دستمال مرطوب و نرم بهترين وسيله براي زدودن غذاهاست. - هنگام استفاده كودكان از مايكروفر، بر كار آنها نظارت كنيد. نكات ايمني در استفاده از اجاق مايكروفر -1 در صورت گرم شدن بيش از حد مايعات تا دماي بالاتر از نقطه جوش ممكن است بطور ناگهاني بجوشد و سر برود. حتي بعد از اينكه ظرف از اجاق خارج شده باشد. بنابراين بهتر است در ظرف را بپوشانيد و اجازه دهيد تا قبل از خارج كردن كمي خنك شود. -2 لازم است يخ غذاهاي يخ زده را قبل از پخت كاملا آب كنيد. -3 براي استريل كردن شيشه شير بچه يا ساير ظروف از مايكروفر استفاده نكنيد. -4 قبل از مصرف غذاي آماده شده در مايكروفر آن را با قاشق هم بزنيد يا بگذاريد چند دقيقه بماند و سپس آن را بخوريد. بخصوص وقتي شيشه شير بچه را گرم ميكنيد، ممكن است سطح شيشه سرد بنظر برسد اما نقاط داغ در داخل شير، موجب سوختن دهان كودك شود. پس بهتر است قبل از استفاده، شيشه شير را محكم تكان دهيد تا گرما بطور يكنواخت پخش شود و حتما دماي شير را روي پوست دست خود امتحان كنيد. -5 تنها از ظروف مناسب مايكروفر استفاده كنيد. -6 از ظروف دربسته (كه در آن محكم چفت شده و چسبيده) استفاده نكنيد چون ممكن است بتركد. -7 هيچگاه مايعات قابل اشتعال را در اجاق گرم نكنيد چون موجب احتراق يا انفجار ميشود. -8 اگر آتش در داخل اجاق ايجاد شد، در آن را بسته نگهداريد، سيم را از برق بكشيد و به آتشنشاني زنگ بزنيد. -9 هيچگاه داخل سيستم را دستكاري نكنيد و سعي نكنيد خودتان آن را تعمير كنيد چون ولتاژ بالاي آن ممكن است موجب مرگ شما شود. -9 اگر اجاق شما خراب شده و فكر ميكنيد تشعشعات از كنار در آن نشت ميكند، از آن استفاده نكنيد و به مراكز مربوطه اطلاع دهيد. چند كلمه هم بشنويد از سولاردم، فرزند خلف مايكروفرها سولاردم خوب غذا را ميپزد و به اندازه اجاقهايي كه تركيبي از انرژيهاي مايكروويو، گريل(كباب پز) و همرفت (كانوكشن ) هستند، كارآمد است اما شما بايد هزينه زيادي فقط براي نور هالوژن بپردازيد. اگر آگهيهاي اجاق نوري سولاردم شما را جذب كرده باشد، احتمالا فكر ميكنيد كه اين اجاق با سرعت نور و تنها با استفاده از انرژي نور غذا را ميپزد. وقتي <انجمن مصرف كنندگان استراليا> يكي از آنها را خريد تا ايرادات آن را بررسي كند، گزارش زير را ارائه كرد: بسيار متعجب شديم از اينكه فهميديم اين اجاق تنها يك تركيب ساده از اجاقهاي مايكروويو، گريل و كانوكشن است كه علاوه بر آن، يك لامپ هالوژنه هم دارد. برخلاف آنچه آگهيها تبليغ ميكنند اين اجاق تنها با نور هالوژن غذا را نميپزد بلكه هدف اصلي كمك گرفتن از آن براي سرخ كردن و گرم كردن به روش خودكار است. مانند هر اجاق تركيبي مايكروويو- گريل - همرفت، شما ميتوانيد از آن به عنوان يك مايكروفر، گريل يا كانوكشن به تنهايي يا با هم (بسته به چيزي كه ميخواهيد بپزيد) استفاده كنيد. مزيت هر اجاق تركيبي همه كاره بودن آن است. شما ميتوانيد كلوچه، بيسكويت و غذاهايي را كه به طور معمول نميتوانيد در يك مايكروفر استاندارد قرار دهيد در آن پخته يا گرم كنيد. اين اجاق سريعتر از يك اجاق معمولي (كانوكشن) غذا را ميپزد و به همان اندازه زمان ميبرد تا غذا را سرخ كند. آشپزخانه شما خيلي گرم نميشود و شما در هزينه و انرژي صرفه جويي ميكنيد زيرا پخت سريعتر و كارآمد داشتهايد. كيفيت پخت چگونه است؟ ما 12 آزمايش با روش پختهاي متفاوت انجام داديم، در اين آزمايشها يخ تكههاي گوشت و مرغ كامل را ذوب كرديم. پيتزاي يخ زده و يك غذاي نمونه را در بشقاب گرم كرديم. كلم بروكلي را پختيم، يك مرغ كامل را سرخ كرديم. سوسيس و نان تست را برشته كرديم. انواع كيكهاي اسفنجي، تارت ميوهاي و كلوچه پختيم. ما دستورات سازنده اجاق را مو به مو رعايت كرديم و غذاها خوب پخته شد به جز پيتزايي كه به طور خودكار گرم شده بود كه ته آن به اندازه كافي پخته و برشته نشده بود. پوست و تارت ميوه و سوسيس چروك و سفت شده بود. اگرچه با كمي آزمايش و خطا با تغيير و تنظيم زمان نيرو و دما (و در مورد پيتزا با گرم كردن اجاق قبل از پخت) ميتوان اين اشكالات را نيز اصلاح كرد. نان تست در گريل به طور ناهمگن برشته شده بود و اين نشان ميداد كه اجاق در دماهاي بالا و زمان كوتاه نميتواند غذاها را خوب برشته كند . آيا با سرعت نور ميپزد؟ LG ادعا ميكند اجاق سولاردم تا 4 برابر سريعتر از يك اجاق كانوكشن غذا را ميپزد. ما مرغها را با روشهاي مختلفي سرخ كرديم. سريعترين آن 37 دقيقه طول ميكشد، يعني حدود نصف زماني كه اجاق كانوكشن زمان ميبرد. در ضمن ما براي دو نفر سيبزميني آبپز كرديم. با استفاده از كليد SPEED OUT اين كار 15 دقيقه زمان برد و در حالي كه در اجاق معمولي 40 دقيقه طول ميكشد. اما مثل همه مايكروفرها هر چه تعداد سيبزمينيزيادتر شود زمان بيشتري طول ميكشد تا بپزد. در صورتي كه در اجاقهاي معمولي زمان پخت به مقدار ماده غذايي بستگي ندارد. پس در سولاردم تنها زماني كه حجم خيلي كمي غذا پخته شود زمان پخت آن 4 برابر سريعتر از اجاقهاي معمولي خواهد بود. البته در هر صورت سولاردم سريعتر از اجاق معمولي غذا را ميپزد. آيا ضرر كمتري براي سلامتي دارد؟ LG ادعا ميكند غذاي پخته شده در اجاق سولاردم براي سلامتي بهتر است چون غذا را سريعتر و در دماي بالاتري ميپزد كه در اين حالت چربي كمتر و كربوهيدرات و پروتئين بيشتري در غذا نسبت به اجاقهاي معمولي باقي ميماند. جداي از عمق سرخ شدن گوشت، روش پخت آن كمترين تاثير را در ميزان چربي و كلسترول آن دارد. و در ضمن پختن نميتوان ميزان پروتئين و كربوهيدارت را افزايش دهد. سبزيجات معمولا با مايكروفر و بخارپز بهتر ميپزند و مواد مغذي كمتري از دست ميدهند. راي نهايي سولاردم غذا را خوب ميپزد و استفاده از آن بسيار آسان است و مثل همه اجاقهاي فردار مركب از مايكروفر و گريلهاي معمولي يك اجاق همه كاره اما كوچك است و شما مانند اجاق فردار قابليت پخت همزمان در طبقات مختلف آن را نداريد. ممكن است بعضي افراد آن را براي خود كافي بدانند اما براي پخت غذاهاي خانوادگي به اندازه كافي بزرگ نيست و البته به جز لامپ هالوژني كه به سرعت سرخ شدن غذا در آن كمك ميكند، هيچ مزيت ديگري نسبت به مايكروفرهاي تركيبي ندارد. البته بعضي مزيتهاي مايكروفرهاي تركيبي مانند گيرنده و حافظه پخت و گرم كردن را هم ندارد. گذشته از نياز به تعويض و سرويس لامپ هالوژن و هزينه آن، قيمت خود سولاردم نسبت به مايكروفرهاي معمولي بسيار گران است.
خطرناك است، با احتياط ميل شود دكترعلي اخوان بهبهاني واياگرا را ميتوان به جرات سرشناسترين داروي درمان ناتوانيهاي جنسي در بين مردم دانست اما اطلاعات ناقص در مورد آن موجب مصرف غلط اين دارو و افزايش عوارض جانبي آن شده است؛ چرا كه باورهاي نادرست زيادي در مورد اين دارو كه در بيش از 23 ميليون نفر در سراسر جهان مورد استفاده قرار ميگيرد ، وجود دارد. برخي از داروها در ابتداي توليد خود به منظورهاي ديگري ساخته شده بودند ولي پس از آزمايشها، عوارض جانبي را ايجاد كردند. سيلدنافيل كه بيشتر با نام تجاري خود يعني واياگرا شناخته ميشود براي اولين بار توسط شركت دارويي فايزر ساخته و براي درمان آنژين صدري(بيماري قلبي) مورد استفاده قرار گرفت. در طي آزمايشهاي اين دارو ديده شد در اثر مصرف، افزايش نعوظ رخ ميدهد. از آن به بعد، از 27 مارس 1998 اين دارو به عنوان اولين داروي درمان ناتوانيهاي جنسي در آمريكا استفاده شد. واياگرا چه كار ميكند در اغلب مردها گاه گاهي اشكالات در نعوظ تجربه ميشود ولي اگر مكررا اتفاق افتد، احتياج به درمان دارد. ديابت، بالا بودن فشار خون، مشكلات قلبي، عدم تعادل هورموني و مسائل پروستات عوارض بعضي از داروها مخصوصا داروهاي ضد فشار خون و روانگردان، اضطراب، افسردگي و عدم اعتماد به نفس از جمله عواملي هستند كه احتمال اختلالات نعوظ را افزايش ميدهد . واياگرا با شل كردن عضلات آلت تناسلي مردانه باعث نفوذ مقدار بيشتري خون به آن شده و در نتيجه ميزان نعوذ را افزايش ميدهد واغلب براي درمان اختلال نعوذ در مردان مورد استفاده قرار ميگيرد اما موارد مصرف ديگري نيز دارد ، كه با نظر پزشك تعيين ميشود. البته بررسي پژوهشگران ايتاليايي نشان ميدهد در مرداني كه از اين دارو استفاده ميكنند، ميزان هورمون جنسي تستوسترون هم افزايش مي يابد. اين قرص به راحتي و به سرعت از دستگاه گوارش جذب ميشود. واياگرا توسط آنزيمهاي كبدي متابوليزه مي شود و كبد و كليه در دفع آن نقش دارند. سيلدنافيل يا واياگرا بهصورت قرصهايي با پوشش آبي رنگ 25 ، 50 ، و 100 ميلي گرمي در دسترس مصرف كنندگان قرار دارد. حتي يك قرص معمولا سيلدنافيل را به صورت يك قرص در زمان مورد نياز مصرف ميكنند،اينزمان ميتواند از نيم تا 4 ساعت ( و معمولا يك ساعت) قبل از تصميم به مقاربت مصرف شود. همزماني غذاهاي چرب همراه اين داروباعث تاخير در شروع تاثير آن مي شود. در مورد اغلب بيماران درمان با قرص 50 ميليگرمي آغاز ميشود. البته توجه داشته باشيد حتي در صورت استفاده از واياگرا باز هم جهت ايجاد نعوظ احتياج به تحريكات فيزيكي و ذهني و تمايل بيمار به ايجاد نعوظ وجود دارد . آن روي سكه واياگرا داروي نسبتا پرعارضهاي است. طبيعتا همه اين عوارض اهميت يكساني ندارند و بر اساس نوعشان حتي ميتوانند با خطر مرگ همراه شوند. برخي از عوارض جانبي شايع واياگرا شامل سردرد ،قرمزي و احساس گرما در صورت و قسمت فوقاني بدن، ناراحتي معده، ترس از نور، احساس نبض، آبريزش بيني، احتقان بيني، عطسههاي مكرر ،تغييرات بينائي،آبي رنگ به نظر رسيدن اجسام و اسهال است. از جمله واكنش هاي حساسيتي نسبت به اين دارو ميتوان به احساس بسته شدن حنجره، تورم لبها، زبان و صورت، همچنين پيدايش كهير، درد قفسه سينه و ضربان نامنظم قلب ، گزگز و سنگيني سينه ، بازو يا گردن و فك تحتاني ، تورم پاها ، كوتاهي نفس و احساس منگي طولاني مدت يا شديد اشاره كرد. نعوظ بيش از حد دردناك و طولاني مدت ( بيش از 4 ساعت ) هم از ديگر عوارض اين دارو است. سكته قلبي ناشي از مصرف سيلدنافيل به ندرت در بيماران فاقد سابقه ابتلا به بيماريهاي قلبي- عروقي و بدون مصرف همزمان با داروهاي مستعد كننده مشكلات قلبي- عروقي گزارش شده است. افت فشار خون، آسيب عضلات قلب و ايجاد لخته در عروق نيز با مصرف سيلدنافيل گزارش شده است. تداخلات دارويي برخي از داروها باعث تغيير اثربخشي و عوارض اين دارو ميشوند، براي مثال داروهاي قلبي حاوي نيترات ، ساير داروهاي مورد استفاده براي اختلال نعوظ ، برخي داروهاي ضد ايدز، سايمتيدين، فنوباربيتال، كارباماز پين، ريفامپين باسيلدنافيل تداخل اثر دارند و مصرف همزمان آنها بايد بسيار با احتياط صورت گيرد. نيتروگليسيرين يا داروهاي نيتراتي مانند ايزوسوربايد، مونو نيتراتايزوسوربايد، دينيترات، قرصها يا اسپري زير زباني نيتروگليسيرين نوارها و برچسب ترابوستي نيترو گليسيرين، نيز منع مصرف همزمان با اين دارو را دارند . واياگرا كور ميكند؟ بهتازگي محققان سازمان غذا ودارو در امريكا تحقيقات گسترده اي را براي بررسي تاثير داروي واياگرا بر ايجاد نوعي كوري شروع كرده اند .اين فرم از كوري اصطلاحا NAION نام دارد و اغلب در مردان مبتلا به مرض قند يا مبتلايان به بيماري هاي قلبي كه به اختلال در نعوظمنجر ميشوند ، پديد مي آيد. طبق گزارش سازمان غذا و داروي آمريكا 50 مورد از اين بيماري در مصرف كنندگان واياگرا گزارش شده است. امادر مورد اينكه آيا واقعا NAION را نيز بايد از عوارض اين دارو دانست يا نه، بايد گفت هنوز راه نسبتا زيادي براي تائيد يا رد اين مسئله در پيش است . دارو سرگرمي نيست بسياري از كارشناسان آگهيهاي تلويزيوني شركتهاي دارويي توليدكننده داروهاي ضد ناتواني جنسي مانند واياگرا در جهان را علت اصلي روي آوردن جوانان به مصرف اين داروها ميدانند. هرچند اين دارو بدون نسخه پزشك نبايد استفاده شود اما در تلويزيونهاي خارجي و بسياري از سايتهاي اينترنتي تبليغ شده و فروش اينترنتي هم دارد به طوري كه در فاصله بين سالهاي 1999 تا 2001 نزديك به 1ميليارد دلار فروش داشته است. واياگرا در اصل براي مردان سالمنداي كه دچار مشكلات جنسي هستند، توليد شده بود. اما آمارهاي اخير حاكي از آن است كه از هنگام ورود اين دارو به بازار در سال1998 تعداد موارد تجويز آنها براي افراد زير 45 سال، 300 درصد افزايش يافته است. حتي بسياري از مردان جوان كه دچار هيچ مشكلي هم نيستند، اذعان مي كنند كه به مصرف تفريحي اين دارو روي آوردهاند. اما آيا مصرف چنين داروهايي به خصوص در درازمدت خطري براي سلامتي مردان جوان ندارد؟ در حال حاضر اجماع نظري در اين مورد وجود ندارد. امروزه اين دارو كه اسامي عاميانهاي هم پيدا كرده، مثل <آقاي آبي)Mr. Blue( > ، سكستازي ( Sextasyبه تركيب واياگرا و اكستازي ميگويند) و ويتامينV، از سوي بسياري از افراد به صورت تفريحي مصرف ميشود و اين در حالياست كه اين داروها اصولاً براي مصارف تفريحي طراحي نشده اند. 8 توصيه مهم درباره واياگرا -1 استفاده از اين دارو در افراد مسن، خصوصا كسانيكه از داروهاي خاصي مثل نيتراتها ( كه در داروهاي بيماران قلبي استفاده ميشود) استفاده مي كنند، بايد با نظر مستقيم پزشك مربوطه و تجويز او صورت گيرد ، در غير اينصورت ميتواند مخاطره آميز باشد. -2 در صورتيكه نعوظ بيشتر از 4 ساعت به طول انجامد، بدليل احتمال آسيب به آلت تناسلي، مراجعه پزشكضروري است. -3مصرف سيلدنافيل در بيماران مبتلا به اختلالات خونريزي دهنده يا زخم معده و دوازده بايستي با احتياط صورت گيرد. -4در صورتيكه در خلال نزديكي علائمي مثل منگي ، گيجي ، تهوع ، يا دردهاي قلبي ( درد سينه، احساس سفتي و فشار در سينه، كرختي ، گزگز و درد در قفسه سينه يا شانه و فك تحتاني ) درمصرف كننده پديد آمد، از ادامه فعاليت جنسي بايد خودداري كرد و سريعا به پزشك مراجعهكرد. -5 مصرف بيشتر از يك قرص سيلدنافيل در روز توصيه نميشود. -6 در صورت مصرف اتفاقي بيش از مقادير توصيه شده، بيمار را بايد سريعا ًبه بيمارستان منتقل كرد. -7 دارو را بايد دور از نور و رطوبت در دماي زير 30 درجه سانتيگراد، درون جعبه در بسته نگهداري كرد. -8 با توجه به احتمال بروز عوارض قلبي شديد ناشي از مصرف اين دارو توصيه ميشود كه فقط تحت نسخه پزشك مصرف شود. مهمترين نوصيه اين است: هيچگاه از سر تفنن يا كنجكاوي اين دارو را مصرف نكنيد
يك اتفاق نادر در عالم پزشكي برود ميخ آهني در سر بر اساس گزارشي كه در آخرين شماره مجله پزشكي جراحي مغز و اعصاب منتشر شده، جراحان به كمك دريل و ميخ كش سوزني اين 12 ميخ را از سر او خارج كردند و اين مرد بدون عوارض يا مشكل خاصي هم اكنون زنده است. مرد 33 ساله اي كه هويت او فاش نشده است، سال گذشته در حالي كه در اثر مصرف زياد موادآمفتاميني قصد خود كشي داشته، اين 12 ميخ را يكي يكي به سر خود شليك كرده است. طول برخي از اين ميخ ها به حدود 5 سانتي متر مي رسد. پزشكان وقتي اين بيمار را براي يافتن علت سردرد شديدش در بخش اورژانس معاينه كردند، چيزي روي سرش نديدند.ولي زماني كه عكسهاي راديوگرافي سر وي حاضر شد، پزشكان با تعجب متوجه 6 ميخ دسته شده در قسمت بين چشم و گوش راست، 2 ميخ در زير گوش راست و 4 ميخ در سمت چپ سر او شدند. دكتر الكساندر وست، جراح مغز و اعصاب و كسي كه درمان اين مرد تحت نظر وي انجام شده است، در اين باره مي گويد:<تا پيش از اين كسي بعد از شليك كردن اجسام خارجي به سرش زنده نمانده بود. او ابتدا به ما گفت كه دچار حادثه اي شده كه در آن دستگاه ميخ كوب اين بلا را به سرش آورده ولي بعدا به خودكشي با اين دستگاه اعتراف كرد.> بر اساس اين گزارش، ميخ ها داخل سر اين مرد اهل اورگان، نزديك عروق بزرگ و ساقه مغز او بودند ولي آنها را سوراخ نكرده بودند. اين مرد پس از خارج كردن ميخ ها از سرش و بهبود شرايط جسمي به بخش روانپزشكي منتقل شد و حدود يك ماه تحت درمان و مراقبتهاي روانپزشكي بود.
مشاوره ژنتيك براي همه مادران بالاي 30 سال ضروري است دكتر فرنوش صفويفر سوال كردن از دكتر داريوش فرهود درباره بيماريهاي ژنتيك هم آسان است و هم سخت. آسان از آن جهت كه مردي در آستانه دهه هشتم عمر، با انبوهي فعاليتهاي علمي درباره ژنتيك و چنين سابقه پرباري از پژوهش، پزشك و داراي مدرك دكتراي ژنتيك انساني، ليسانس روانشناسي، پاسخ هر سوالي را در اين باره به كفايت و دقت در چنته دارد. اما سخت، چرا كه با كسي رو به رو هستيم كه از بنيانگذاران گروههاي دانشگاهي و نيز انتشارات در اينباره محسوب ميشود؛ مسلما آشنايي با بيماريهاي ژنتيك، روشهاي مشاوره و تشخيص آزمايشگاه آنها از زبان استاد اين رشته و پايهگذار اولين كلينيك ژنتيك در ايران، شنيدني و ارزنده خواهد بود. اگر اجازه بفرماييد ابتدا از خودتان شروع كنيم. آقاي دكتر، چه شد كه در رشته پزشكي به دو شاخه ژنتيك و روانشناسي پرداختيد؟ آيا اتفاقي بود يا دليل خاصي داشت؟ نه، به هيچ وجه اتفاقي نبود. وقتي من در سال 1335 براي گذراندن دوره پزشكي به آلمان رفتم. براي كل دوره كار علميام برنامهريزي داشتم. اهميت بيماريهايژنتيك به خصوص در عصر حاضر، بر كسي پوشيده نيست. من از همان زمان به اين موضوع واقف بودم. ميدانستم ژنتيك، چهره كل پزشكي را تغيير خواهد داد و اين طور هم شد. الان پيشبيني اين است كه تا 20 سال ديگر تمام تشخيصها، پيشگيري و درمانها بر پايه ژنتيك است، منهاي مواردي كه نياز به جراحي دارد. در كنار پزشكي و ژنتيك، ضلع ديگر مثلثي كه به يك نتيجه كارآمد و درست منتهي ميشود، روانشناسي است. روانشناسي، اخلاق پزشكي و انسانشناسي، چيزي است كه اگر در مطالعات و اقدامات پزشكي، بهخصوص در ژنتيك ناديده گرفته شود، بهشدت ما را دچار مشكل خواهد كرد. بنابراين من با آگاهي كامل اين برنامه را براي پيشرفت علمي خودم ريختم و از ابتدا هدف داشتم. اگر بخواهيد تعريفي از بيماريهاي ژنتيكي ارائه دهيد، چه خواهيد گفت؟ كل بيماريها را ميتوان به دو دسته اكتسابي و مادرزادي تقسيم كرد. عامل همه بيماريهاي مادرزادي ژنتيك نيست. (مثلا برخي توسط عوامل خارجي ايجاد ميشود) آنهايي كه با نقص در محتواي ژنتيكي فرد همراه هستند، چه در سطح ژن و چه در سطح كروموزوم، ژنتيكي نام دارند. بيماريهاي ژنتيكي ناشي از نقص ژنتيكي هم به تكژني و چندژني تقسيم ميشوند. حدود 9 تا 10 هزار بيماري تكژني وجود دارد كه از بين آنها حدود 100 تا 150 نوع آن را ميتوان با روشهاي تشخيص پيش از تولد شناسايي كرد. اما تعداد بيماريهاي چندژني يعني جايي كه يك صفت توسط چند ژن منتقل ميشود، بسيار بسيار زياد است. ميتوان گفت همه بيماريها- غير از انواع تك ژني- از جمله چند ژنيها هستند. يعني نوع محتواي ژنتيكي انسان در ابتلايش موثر است. نقش ژنتيك در بسياري از بيماريها مثل ديابت، فشارخون و غيره شناسايي شده. حتي در بيماريهاي ويروسي هم، وجود زمينههاي خاص ژنتيكي ميتواند فرد را مستعد ابتلا به بيماري يا شديدتر شدن آن بيماري كند. خانوادهها در چه زماني براي مشاوره ژنتيك بايد مراجعه كنند؟ موارد خاصي هست كه در آن ما توصيه ميكنيم حتما پيش از بچهدار شدن مشاوره ژنتيك صورت گيرد. اگر زوجين يا بستگان نزديك آنها داراي نوعي بيماري ژنتيكي باشند، انجام اين مشاوره ضروري است. اگر پدرومادر، بهخصوص مادر در سنين بالاتر از 30 سالگي بخواهند بچهدار شوند، احتمال بهوجود آمدن مشكلات ژنتيكي بيشتر است. اگر در خانمي سابقه چند سقط يا مردهزايي يا نازايي و ناباروري وجود داشته باشد، لازم است پيش از بچهدار شدن، زوجين از لحاظ مسائل احتمالي ژنتيكي بررسي شوند. وجود بعضي بيماريها در پدر و مادر يا خانواده آنها باعث ميشود يك مشاوره ژنتيك توصيه شود. مهمترين اين بيماريها، انواع عقبماندگيهاي ذهني، معلوليت و ناشنواييهاست. در درجه دوم در بيماريهايي نظير بيماريهاي قلبي-عروقي، ديابت، انواع سرطان و بيماريهاي رواني و پوستي، ميتوان زمينه ژنتيك خانواده را بررسي كرد. ميبينيد كه مشاوره ژنتيك تقريبا تمام طيف بيماريها را دربرميگيرد. در مورد ازدواجهاي خويشاوندي و نقش آنها در بروز بيماريهاي ژنتيكي چه نظري داريد؟ ازدواجهاي خويشاوندي به طور كلي و مطلق نفي نميشود. اگر در يك فاميل بيماري خاصي بهطور تكرار شونده در بين اعضاي مختلف فاميل وجود نداشته باشد، ميزان شيوع بيماريهاي ژنتيكي در يك ازدواج خويشاوندي حدود 4 تا 5 درصد است. اين عدد در بينازدواجهايغير خويشاوندي 2 تا 3 درصد است، يعني تفاوت آن چندان زياد نيست. منتها به شرطي كه مطمئن باشيم آن شرط اول برقرار است، يعني زمينه بيماري ژنتيك در آن خانواده وجود ندارد. به همين دليل وقتي در يك فاميل سابقه بيماريهاي ژنتيك هست، اين ميزان بسيار بالاتر ميرود و نياز به بررسي و مشاوره هست. هماكنون چه روشهاي تشخيصي، پيش از تولد براي بيماريهاي ژنتيكي وجود دارد؟ براي تشخيص بيماري ژنتيكي جنين، دو دسته روش وجود دارد. دسته اول: روشهاي غيرتهاجمي هستند كه انواع و اقسام روشهاي آزمايشگاهي شامل هورمون، بيوشيمي و سونوگرافي را دربرميگيرد. همه اينها به علاوه سوابق بيماريها در مادر و پدر و خانواده و نيز سن آنها، بين 70 تا 80 درصد ضريب اطمينان دارد و ميتواند در تشخيص به ما كمك كند. البته سونوگرافي از پايان سهماهه اول كه تكامل جنين به حد مشخصي رسيد، كارآيي دارد. اما دسته دوم روشهاي تهاجمي هستند كه تا 99/5 درصد تشخيص را مسجل ميكنند و اين يعني يك اطمينان بسيار بالا. از مهمترين اين روشها ميتوان به آزمايش مايع آمنيوتيك (مايعي كه دور جنين را در رحم ميگيرد) اشاره كرد. در اين آزمايش با سوزنهاي مخصوص و با هدايت سونوگرافي ، مقداري از مايع دور جنين برداشته و آزمايشهاي مختلف روي آن انجام ميگيرد كه معمولا براي تشخيص بيماري كروموزمي كاربرد دارد و در هفته 15 تا 20 بارداري كه حجم كافي مايع وجود دارد، قابل انجام است. اين روش عليرغم آنكه جزء روشهاي <تهاجمي> است، عوارض بسيار نادري براي جنين و مادر خواهد داشت و در مجموع ميتوان گفت بيخطر محسوب ميشود. مايع كم شده نيز به تدريج جبران ميشود. از ديگر روشهاي تهاجمي ميتوان به نمونهبرداري از پرزهاي جفتي اشاره كرد كه در هفته 9 تا 11 بارداري قابل انجام است و دقت بسيار بالايي براي تشخيص بسياري از بيماريهاي احتمالي ژنتيكي جنين دارد و باز خطر چنداني را به دنبال ندارد. روش ديگر نمونهبرداري از خون بندناف است كه دقت روشهاي قبلي را ندارد و چندان توصيه نميشود. آيا ممكن است براي تشخيص برخي بيماريهاي ژنتيكي نياز به امكانات و روشهايي باشد كه در داخل موجود نيست و نياز به اعزام به خارج داشته باشيم؟ الان ما در اكثر بيماريهاي شايع ژنتيكي كشورمان، مثل تالاسمي، روشهاي پيشرفته ژنتيكي را در اختيار داريم. شايد در مورد بيماري نادري مثل لش نيهان نياز به آزمايشگاه خارجي و تعيين ترادف دي.ان.آ باشد كه آن هم با ارسال نمونه از طريق ما امكانپذير است و نياز به اعزام نيست. ولي در مورد بيماريهاي شايع، خير. چنين نيازي نيست. اين تصور كه بيماريهاي ژنتيكي درمانناپذيرند، تا چه حد صحت دارد؟ سابق بر اين، در مورد اين بيماريها فقط درمان علامتي انجام ميشد. يعني مشكلات و عوارضي را كه فرد در نتيجه آن بيماري اصلي به آن دچار ميشد، تا حدي رفع ميكردند. مثلا فرد مبتلا به نشانگان داون، دچار كمكاري تيروئيد بود، آن را درمان ميكردند. ولي الان بحثي به نام <ژندرماني> وجود دارد كه بهخصوص در برخي بيماريها مثل سرطانها، ديستروفيهاي عضلاني و غيره كاربرد دارد. البته همه اينها نياز به كار و تحقيق بيشتر دارد تا رواج پيدا كند. در مورد برنامههاي مراقبت بيماريهاي ژنتيك در كشور چه نظري داريد؟ وقتي كشوري ميخواهد در مورد سياستهاي بهداشتي خود تصميمگيري كند، بايد در مورد بيماريهاي مختلف اولويتبندي كند. يعني ببيند هزينه و امكانات خود را طبق چه اولويتي براي بيماريهاي مختلف صرف كند. چون به هر حال در همه اينها محدوديتهايي هست. در اين اولويتبندي فاكتورها و عوامل مختلفي در نظر گرفته ميشود. مثلا فراواني بيماري را در جامعه ميسنجند. آيا اين بيماري آن قدر شايع هست كه ما روي آن هزينه و نيرو بگذاريم؟ فاكتور مهم ديگر، هزينه و مخارجي است كه آن بيماري به جامعه تحميل ميكند. سن افراد مبتلا و عمر متوسط آنان هم اهميت دارد. مسئله مهم ديگر آن است كه اين بيماري تا چه حد با روشها و دانش امروزي قابل پيشگيري است؟ اگر ما روي بيماري تمركز كنيم، هزينه بگذاريم، آموزش دهيم، غربالگري كنيم، آيا ميتوانيم بروز آن را كم كنيم يا خير. مطمئنا بهتر است اين اقدامات جايي انجام شود كه بتوان چنين نتيجهاي را گرفت. همينطور درصد از كار افتادگي و ناتوانياي كه بيماري ايجاد ميكند هم مهم است. بيمارياي مثل سينداكتيلي (بههم چسبيدن انگشتان)، با مسئلهاي مثل نابينايي و عوارض و ناتواني ناشي از آن قابل مقايسه نيست. پس پيشگيري از نابينايي مهمتر است تا سينداكتيلي. قابليت انتقال در بيماريهاي ژنتيكي از نسلي به نسل ديگر هم اهميت دارد. با محاسبه مجموع اين عوامل و بسياري عوامل ديگر، <بار بيماري> يعني ميزان واقعي اثر منفياي كه بيماري در جامعه (نه فقط فرد و خانوادهاش) ايجاد ميكند، تخمين زده ميشود و بر اساس آن اولويتبندي بيماريها براي برنامهريزي مشخص ميشود. در مورد بيماريهاي ژنتيك، محاسبهها چنين نتيجه داده است كه اولويت اول برنامه كشوري، تالاسمي است. پس از آن هموفيلي، ديستروفي عضلاني، نابيناييها و ناشنواييها. در مورد برنامه كشوري مراقبت از تالاسمي كه من خود طراح آن بودهام، اصل اول غربالگري افراد ناقل است. يعني ما مقطع خاصي را انتخاب كنيم، هر كس كه خواست از آنجا بگذرد، از لحاظ ژن تالاسمي آزمايش شود. همانطور كه ميدانيد ناقل ژن تالاسمي بودن به معناي بيمار بودن نيست. ما ميخواهيم كاري كنيم كسي كه حامل يك ژن تالاسمي است و هيچ بيماري و مشكلي ندارد، با ازدواج با فرد مشابه خود كه اوهم حامل ژن تالاسمي است، باعث تولد فرزندي كه هر دو ژن را دارد و مبتلا به بيماري است، نشود. به همين دليل همه كساني كه قصد ازدواج دارند، حتما از اين لحاظ بررسي ميشوند. البته ما در اين طرح ژنها را شناسايي نميكنيم، بلكه عوارض وجود ژن را كه نوعي كمخوني خفيف و ويژه در فرد است، شناسايي ميكنيم و اگر اينجا مشكل بود، آزمايشهاي تخصصيتر را انجام ميدهيم. به هر صورت در كشور ما مقطع انجام اين آزمايشها و غربالگري، پيش از ازدواج تعيين شده است. ميتوانست اين زمان، وقت ديگري باشد. مثلا همه دانشآموزان اول دبيرستان، يا كساني كه فارغ التحصيل ميشوند و غيره. كه هر كدام مضرات و مزايايي دارد. از وقتي كه براي اين گفتگو اختصاص داديد متشكرم.
برداشتن تخمدان ها زوال عقل مي آورد يك پژوهش تازه انجام شده بر روي بيش از 2 هزار و500 زن نشان ميدهد عمل جراحي برداشتنتخمدان ميتواند خطر ابتلا به بيماري زوال عقل را افزايش دهد. براساس تحقيقي كه دانشمندان مايوكلينيك در مينه سوتا انجام داده اند، اين خطر به ويژه در زنان جوان بيشتر است به طوري كه برداشتن يك تخمدان در سنين زير 38 سالگي خطر ابتلا به زوال عقل را 260 درصد يعني بيش از دو و نيم برابربيشتر مي كند. دانشمندان ميگويند علت اين امر ميتواند از دست رفتن هورمون اصلي زنانه يعني استروژن باشد كه روند پيري را در خانم ها به تعويق مي اندازد. علت ديگري كه ميتوان براي اين موضوع در نظر گرفت اين است كه زناني كه به سرطان تخمدان مبتلا مي شوند و در نهايت تخمدان خود را با جراحي از بدن خارج ميكنند، احتمالا از نظر ژنتيكي بيشتر در معرض خطر ابتلا به زوال عقل هستند. در اين پژوهش كه نتايج آن در همايش آكادمي نورولوژي آمريكا ارائه شد، پژوهشگران هزار و209 زن كه هر دو تخمدان خود را ازدست داده بودند و هزار و 302 نفر كه يكي از تخمدانهايشان را برداشته بودند، مورد بررسي قرار داده و دريافتند در كل،احتمال ابتلابه زوال عقل در زناني كه جراحي تخمدان داشتهاند نسبت به زنان سالم 40درصد بيشتر است. اين احتمال در زناني كه قبل از سن 46 سالگي هر دو تخمدان خود را از دست داده بودند،70 درصد بود. دكتر والتر روكا سرپرست اين پژوهش ميگويد:< زناني كه هر دو تخمدان خود را برداشته بودند،از درمان دارويي براي جايگزين كردن هورمون استروژن استفاده ميكردند، اما اين دارو درماني به احتمال زياد ناكافي بوده، به ويژه كه بسياري از آن ها در سنين كم تخمدان خود را از دست داده بودند.> دكتر روكا ميگويد:< زناني كه براي جلوگيري از ابتلا به سرطان تخمدان ، اين عضو را با جراحي داوطلبانه خارج ميكنند، بايد به اين نتايج توجه بيشتري كنند.>وي اضافه مي كند:<جراحي تخمدان هم مثل هر درمان يا جراحي ديگري معاملهاي بين مزايا و معايب است.> پيش از اين، همين گروه از پژوهشگران دريافته بودند كه برداشتن تخمدانها با افزايش احتمال بروز بيماري پاركينسون نيز در ارتباط است.علاوه براين، شواهد نيز حاكي از آنند كه برداشتن تخمدانها ميتواند منجر به افزايش احتمال بروز بيماري هاي قلبي و پوكي استخوان شود. هر چند اين يافته ها هنوز نياز به بررسي بيشتري دارند،اما به تنهايي مي توانند اهميت دقت و احتياط بيشتر را در تصميمگيري براي برداشتن تخمدانها نشان دهند. پاسخ با نقل قول پاسخ با نقل قولتبلیغات در اینترنتMay 5th, 2006, 06:05 AM #917shima31330shima31330 آنلاین نیست.Registered User shima31330 آواتار هاتاریخ عضویت Feb 2006محل سکونت tehranنوشته ها 368مغز بچه هاي باهوش ديرتر كامل مي شود دكترپريسا شباني واژه هوش از آن كلماتي است كه دغدغه ذهن همه است. مادران در طول دوره بارداري سعي ميكنند رژيم غذايي خوبي داشته باشند تا فرزندشان باهوش شود، اولين دعاي مادربزگها هم براي نوههايشان اين است كه <خدا عقل و هوشت را زياد كند.> مدرسهها با آزمونهاي مختلف سعي ميكنند كه بچههاي باهوش را غربال كنند و مهمترين فاكتور در مصاحبههاي استخدامي ميزان ضريب هوشي و معدل نمرات و... است، خلاصه هوش حرف اول را ميزند. آيا ميشود فهميد كه بچهاي كه به دنيا آمده، چقدر باهوش است؟ آيا ميتوان كاري كرد كه اين بچه باهوشتر شود؟ و اصلا چرا بعضي بچهها باهوشتر از بقيهاند؟ هميشه اول، گاهي هم آخر! بچههاي خيلي باهوش، ممكن است از خيلي جهات نسبت به همسن و سالان خودشان جلو باشند. اما يك مطالعه جديد نشان داده است كه در اين بچهها تكامل قسمتي از مغز كه گفته ميشود عمل تفكر در آن انجام ميشود، نسبت به ساير بچهها ديرتر صورت ميگيرد. به طور طبيعي ضخامت قسمت خارجي مغز كه به آن كورتكس ميگويند. در طول دوره كودكي افزايش مييابد و در هر فردي با رسيدن به سن خاصي متوقف شده و بعد از آن شروع به نازك شدن ميكند. در اين مطالعه نشان داده شده كه در بچههايي كه هوش فوقالعادهاي دارند، كورتكس مغز نسبت به ساير بچهها، چند سال ديرتر به ضخيمترين حالت خود ميرسد. البته تاكنون مشخص نشده كه اين تاخير چگونه بر بالاتر بودن هوش اين بچهها تاثير ميگذارد و اصلا آيا ارتباطي بين اين دو مسئله وجود دارد يا نه. از طرف ديگر، محققان ميگويند، اين يافتهها نقش محيط و تاثير تحريكات محيطي را بر روي ميزان هوش بچهها و يا افزايش آن رد نميكند. دكتر جودي راپورت از دستاندركاران اين تحقيق ميگويد:<در واقع اين تاخير در تكامل چون باعث ميشود، نازك شدن كورتكس ديرتر شروع شود. در هر زمان، در مقايسه با ساير بچهها، ضخامت كورتكس در بچههاي باهوشتر بيشتر خواهد بود و ميزان هوش هم بالاتر.> در تحقيق انجام شده، 307 كودك مورد مطالعه قرار گرفتهاند و تكامل قسمت قدامي مغز آنها يعني جايي كه عهدهدار مهارتهاي مغزي است، بررسي شد. در بچههايي كه بهرههوشي هاي بسيار بالا و در حد 121 تا 149 داشتند، ديده شد كه ضخامت اين قسمت از مغز در حدود سن 11 سالگي به حداكثر ميرسد ولي در بچههايي كه تنها كمي، بهرههوشيشان پائينتر از گروه اول بود، حداكثر ضخامت قشر مغز در حدود 9 سالگي ايجاد ميشود. در كودكان باهوش متوسط، حداكثر ضخامت در 6 سالگي است. بدين ترتيب قشر مغز كودكان باهوش بالا در سن 11 سالگي يعني ديرتر از ساير بچهها شروع به نازك شدن ميكند. هنوز كسي نميداند كه چه اتفاقي در مغز باعث ضخيم شدن و يا نازك شدن كورتكس ميشود و بنابراين نميتوان مشخص كرد كه چگونه اين تغييرات باهوش ارتباط پيدا ميكنند. ژنتيك يا محيط تكامل مغز و هوش ارتباط ثابت شدهاي با ميزان تحريكي كه به كودك ميرسد و نحوه كار كردن با او دارد. مثلا يك كودك با بهرههوشي بسيار بالا اگر در محيطي بزرگ شود كه تحريكات مناسب اجتماعي به او نرسد و آموزش مهارتهاي هيجاني، اجتماعي و تقويت هوش در او صورت نگيرد، ممكن است از نظر هوش، بازدهي به اندازه يك كودك با بهرههوشي متوسط داشته باشد كه تقويت هوش در او به درستي صورت گرفته است. در اين مطالعه ميزان ضخامت قشر مغز با استفاده از انجام ام.آر.آي در زمانهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است، ولي اين به معني آن نيست كه به طور معمول براي بچهها ام.آر.آي بيمورد انجام دهيم تا مثلا بخواهيم ميزان هوش آنها را تعيين كنيم چون هنوز مشخص نشده است كه هوش بالاي اين بچهها باعث بيشتر بودن ضخامت كورتكس و تاخير تكامل آن است و يا برعكس اين تاخير تكامل و بيشتر بودن ضخامت باعث هوش بالاتر شده.
قلب، طعم شكلات را دوست دارد دكتر عليغلامرضا نژاد نظر شما در مورد شكلاتهاي بزرگ و خوشمزه چيست؟ با آنها موافق هستيد يا جزء گروهي هستيد كه معتقدند اين شكلاتها براي سلامت مضر هستند؟ مخصوصا مادرها و مادربزرگها چندان با خوردن شكلات موافق نيستند و معتقدند اين جور هلهوهولهها هيچ خاصيتي ندارند و تنها با سير كردن شما و از بين بردن اشتها، جلوي غذا خوردن را ميگيرند. اما پژوهشگران چندان با اين عقايد موافق نيستند. بررسيهايي كه دانشمندان علوم تغذيه در مورد اين شكلاتهاي خوشمزه انجام دادهاند، نشان ميدهد كه اگر چه اين خوراكي اثرات سويي در مورد بعضي از بيماريها دارد، اما در برخي موارد در پيشگيري از بعضي بيماريها هم مفيد است. بيماريهاي قلبي- عروقي از شايعترين و ترسناكترين بيماريها هستند و بهويژه در افراد مسن از دردسرسازترين و خطرناكترين بيماريها در نظر گرفته ميشوند. اين بيماريها سالانه بيش از 17 ميليون نفر را قرباني ميكنند و شايد شايعترين علت مرگومير باشند. به علت اهميت بسيار زياد اين بيماريها، تلاشهاي بسيار زيادي در جهت مقابله با آنها صورت گرفته است و در اين بين، محققان علوم تغذيه همچندان بيكار نماندهاند و تلاش كردهاند تا از طريق غذاها در جهت مقابله با اين بيماريها برآيند، البته تلاشهاي آنها بياثر هم نبوده است. پژوهشها نشان دادهاند كه غذاهايي نظير ميوه، سبزيجات و چاي، غني از مواد آنتياكسيداني هستند كه ميتوانند از ابتلا به بيماريهاي عروق كرونر قلب پيشگيري كنند. با توجه به جذابيت بسيار زياد شكلاتها، نظر اين دانشمندان به سمت بررسي اثرات شكلاتها بر روي بيماريهاي عروق قلب هم جلب شده است. تاكنون مطالعات بسيار وسيعي در مناطق مختلف دنيا در مورد اثرات مصرف شكلات بر روي بيماريهاي قلبي انجام شده است. حالا به نظر شما براساس اين مطالعات آيا پزشكان با خوردن شكلات براي پيشگيري از بيماريهاي قلبي عروقي موافقند يا نه؟ دانشمندان معتقدند شكلات منبع سرشاري از نوعي آنتياكسيدان با نام فلاونوئيدهاست و در واقع ميزان اين ماده در درون شكلات از هر ماده ديگري بيشتر است. بههمين دليل بسياري از محققان عقيده دارند كه مصرف شكلات از اين طريق ميتواند از بدن در برابر بسياري از بيماريها دفاع كند و از اين ميان بيماريهاي قلبي-عروقي هم از شكلات بسيار سود ميبرند. البته برخي ديگر از محققان هم معتقدند كه شكلاتها حاوي مقادير زيادي از چربيهاي اشباع (عمدتا از نوع اسيداستئاريك با زنجيره بلند) هستند كه خود ميتوانند براي سلامت قلبوعروق مضر باشند. اما به هر حال، برخلاف اسيدهاي چرب غيراشباع كه بهشدت قدرت توليد پلاكهاي آتروفي در درون عروق كرونر را دارا هستند، اسيدهاي چرب اشباع (نظير همين اسيد استئاريك) يا چنين قابليتي را ندارد و يا خطر آنها در مقايسه با ديگر انواع چربيها چندان زياد نيست. به همين دليل ميتوان گفت كه از اين نظر نبايد چندان نگران مصرف شكلاتها بود. حتي برخي يافتههاي جديد محققان نشان ميدهند كه اين چربيهاي شكلاتي گاهي ميتوانند تا حدودي سطح تريگليسيريدهاي خون را پائين هم بياورند و با اين حساب باز هم به نفع وجود اثرات حفاظتي در مقابل بيماريهاي قلبي عروقي در مصرف شكلات است. اسيداستئاريك بهعنوان چربي اصلي شكلات، اثرات مفيد ديگري نيز دارد. اين چربي ميتواند فشارخون را پائين بياورد و نيز جلوي لخته شدن خون و چسبندگي پلاكتها (سلولهاي انعقادي خون) را بگيرد، برخلاف عقايد پدرومادرها كه فكر ميكنند اين شكلاتهاي چرب باعث چاق شدن ميشوند و از اين طريق فرد را مستعد ابتلا به بيماريهاي قلبي- عروقي ميكنند. اكثر دانشمندان بر اين اعتقادند كه حتي چربي موجود در شكلات هم از نوع چربيهاي بيخطر و حتي مفيد است و در مجموع، باعث حفاظت قلب و عروق شما از تصلب شرايين ميشود. اما همانطور كه پيش از اين گفته شد، اثر اصلي شكلاتها در پيشگيري از بيماريهاي قلبي- عروقي مربوط به غلظت بالاي آنتياكسيدانهايآنهاست. آنتياكسيدانهايي نظير فلاونوئيدها، اپيكاتكين، كاتكين و نيز پروسيانيدينها در غلظتهاي بالا در شكلات وجود دارند كه نه تنها براي بيماريهاي قلبي- عروقي بلكه براي بسياري از بيماريهاي ديگر نيز ميتوانند مفيد باشند. هر 100 گرم شكلات صبحانهاي كه مصرف ميكنيد حاوي 170 ميليگرم فلاونوئيد است. جالب اينجاست كه به نظر ميرسد هر چه شكلات پررنگتر و تيرهتر باشد ميزان آنتياكسيدانها و بالطبع اثرات مفيد آن هم بيشتر ميشود. با توجه به اينكه به نظر ميرسد يكي از وقايع محوري و بنيادي در ايجاد تصلب شرايين، اكسيده شدن برخي چربيهاي نامناسب خون در جدار عروق است، موادي كه اثرات آنتياكسيداني دارند ميتوانند در پيشگيري از تصلب شرايين و گرفتگي عروق كرونر قلب مفيد باشند. كاتكينها، اپيكاتكينها و ديگر آنتياكسيدانهاي موجود در شكلات علاوه بر اينكه داراي اثرات مفيد مزبور هستند، ممكن است سطح برخي از فاكتورهاي التهابي موجود در خون نظير لكوترينها و پروستاسيكلينها را نيز در درون خون كاهش دهند و از اين طريق هم باز در مقابل ايجاد آترواسكلروز محافظت كنند. مطالعات بسياري كه بر روي هزاران زن و مرد انجام شدهاند، همگي ثابت كردهاند كه مصرف شكلات ميتواند ميزان مرگومير ناشي از انفاركتوسهاي قلبي و حتي انفاركتوسهاي مغزي را بهطور قابل توجهاي كاهش دهد. بر اساس اين مطالعات مصرف روزانه 50 گرم شكلات پررنگ ميتواند خطر بروز انفاركتوس مغزي را تا حدود 10/5 درصد كاهش دهد. انتشار اين اطلاعات در كشورهاي اروپايي و آمريكايي ظرف مدت كوتاهي باعث افزايش شديد مصرف شكلات در سبدغذايي اروپاييها و آمريكاييها شده است. حالا نظر شما چيست؟ هنوز هم با شكلات مخالفيد؟ آيا به اين راحتي ميتوانيد از شكلاتهاي خوشمزه چشمپوشي كنيد؟
شنا كنيد ولي سالم بمانيد دكترفرنوش صفوي فر براي آنكه بتوانيد در روزهاي گرم بهار و تابستان از دلچسبترين و مفرحترين ورزش اين فصلها استفاده كنيد، بايد استخري متناسب با شان سلامت شما فراهم شود. براي اجزاء مختلف يك استخر، استانداردهايي تعيين شده و بازرسان بهداشتي طي بازديدهاي مختلف نظارتي خود، اين استانداردها را چك ميكنند تا استخرهايي كه شما براي گذراندن اين فصلها انتخاب كردهايد، از هر لحاظ پاك و سالم باشد. آب مهمترين جزء يك استخر پاك، آب آن است. در هر استخر بايستي يك دستگاه كلرزني و نيز سيستم تصفيه آب وجود داشته باشد. اما براي اطمينان از تميز و بهداشتي بودن آباستخر، اين كافي نيست. متصديان نگهداري استخر بايد هر روز به وسيله دستگاه كوچك مخصوصي كه در اختيار دارند، مقدار كلر آب را بسنجد و در دفتر مخصوصي ثبت كنند. مورد ديگري كه روزانه كنترل ميشود مقدار اسيدي يا قليايي بودن آب (يا اصطلاحا )PH است كه آن هم در اين دفتر ،ثبت ميشود و در صورت بازديد بازرسان بهداشت محيط، ارائه ميشود. درست است كه براي رفع آلودگيهاي آب استخر بايستي در آن كلر وجود داشته باشد، اما همه ما گاهي تجربه كردهايم كه بعد از استخر دچار سوزش چشم، بيني و آبريزش و التهاب آن شدهايم، در صورتي كه به عنوان مثال دفعه قبل در استخر چنين حالتي برايمان پيش نيامده. علت آن است كه زيادي مقدار كلر استخر هم مثل كمبود آن مشكلساز است. <كلر باقيمانده> مقياسي است كه كارشناسان بهداشت محيط براي تعيين وضعيت مطلوب كلر آب استخر استفاده ميكنند و معرف مقدار كلري است كه آب بعد از طي مسير از منبع كلر تا استخر حاوي آن خواهد بود. اين مقدار بايد بين يك تا 3/5 ميليگرم در ليتر باشد، كه البته در شرايط مختلف مثل زمانبروز همهگيري ممكن است مقادير بيشتري تعيين شود. PH مناسب آب، كه آنهم توسط دستگاههاي كوچك قابل حمل اندازهگيري ميشود، بايد بين 7/2 تا 8 باشد. اما ساير خصوصيات بهداشتي آب استخرها مانند خصوصيات فيزيكي، شيميايي و همينطور وجود عوامل بيماريزاي ميكروبي و قارچي گوناگون، توسط كارشناسان بهداشتي كه مرتبا استخرها را بازديد ميكنند، بررسي ميشود. تمهيدات جانبي براي پاك ماندن آب از آبي كه در استخر تصفيه شده و كلر زده ميشود، بايد طوري استفاده شود كه حداقل آلودگي به آن اضافه شود و ديرتر كثيف شود. اول آنكه شناگران قبل از ورود به استخر بايد دوش گرفته و بدن خود را كاملا شستشو كنند. البته دوش گرفتن بعد از استفاده از استخر هم لازم است، علت آن است كه كلر باقيمانده و نيز آلودگيهاي احتمالي روي پوست و مو زدوده شود. تعداد كافي دوشهاي موجود در محوطه استخر هم براي استفاده بهينه از آنها مهم است. اين تعداد بر حسب تعداد شناگران و مدت زمان نوبت شنا (اصطلاحا سانس) تعيين ميشود. حوضچه محتوي ماده ضدعفوني كننده هم چيزي است كه وجود آن براي هر استخري لازم است. از اين حوضچه براي ضد عفوني كردن پاي شناگران، بعد از دوش و قبل از ورود به استخر بايد استفاده كرد. از طرف ديگر، وضعيت ساختمان و شيببندي موجشكن استخر بايد به نحوي باشد كه آب سرريز شده از استخر، دوباره به داخل آن بازنگردد و باعث آلودگي آن نشود. درجه حرارت آب دماي مناسب آب، فاكتور مهم ديگري در يك استخر است كه لذت بردن و سالم ماندن متعاقب آن، نقش اساسي دارد. استخرهاي روباز شايد نتوانند كنترل چنداني روي حرارت آب داشته باشند، اما اصلي كه در مورد استخرهاي سرپوشيده وجود دارد، آن است كه حرارت آب داخل استخر بايد 25 درجه سانتيگراد باشد و هواي اطراف استخر نبايد بيش از 5 درجه سانتيگراد گرمتر و يا يك درجه سانتيگراد سردتر از آب استخر باشد. اندازه استاندارد استخر شايد تا به حال برايتان پيش آمده كه به اميد يك شناي درست و حسابي خودتان را به استخر رسانده باشيد و ببينيد كه آن قدر شلوغ است كه اگر وارد آن شويد، دست و پايتان از آن بيرون ميزند! در اين حالت مديريت استخر قانون را نقض كرده است. چون آييننامه بهداشتي استخرهاي عمومي ميگويد، حداقل مساحت مورد نياز براي هر شناگر (كه عمق متوسط حدود 18 متر دارد ) معادل 1/5 متر است. در استخرهاي آموزشي كه عمق متوسط آن حدود يك متر است، مساحت مورد نياز براي هر نفر كمي بيشتر و معادل 1/8 متر است. سرويسهاي بهداشتي، رختكن و كمدهاي نگهداري وسائل شناگران هم متناسب با همين تعداد بايستي در نظر گرفته شود. وسائل مشترك شايد جالب باشد بدانيد مسئوليت آنكه هر شناگر از وسائل شناي مخصوص به خودش استفاده كند، به عهده مدير و متصدي استخر است،كه بايد نظارت داشته باشد تا هر شناگر از مايو، حوله، كلاه، دمپايي، بينيبند و ساير وسائل مخصوص به خود استفاده كند! پس اگر خواستيد دمپاييتان را به دوست و همراهتان امانت بدهيد، اين كار را دور از چشم پرسنل استخر انجام دهيد! غرق نشدن ! ميرسيم به مهمترين معيار يك استخر سالم و بيخطر، يعني در نظر گرفتن امكانات لازم براي غرق نشدن شناگران . اول آنكه پوشش سطح محوطه اطراف استخر بايد طوري باشد كه باعث لغزندگي و ليز خوردن شناگران نباشد.وجود وسائلي كه براي نجات غريقهاي احتمالي به كار ميرود، جزء واجبات يك استخر ايمن است. وسائلي مثل حلقه نجات، تيوپ، طناب، لولههاي مخصوص عصايي شكل، چوب و تيرك و غيره.صد البته كه وجود اين وسائل به تنهايي كافي نيست و حتما بايد يك نجات غريق حرفهاي و آموزش ديده براي استفاده از آنها درمواقع لزوم در استخر حضور داشته باشد. تعداد نجات غريقها هم بايد متناسب با تعداد شناگران و مساحت كلي محوطه استخر در نظر گرفته شود. قوانين ايمني در استخر -1 در طول استخر شنا نكنيد، بلكه در عرض حركت كنيد. -2 با دوستان و همراهانتان شوخي نكنيد، سعي نكنيد آنها را به شوخي غرق كنيد. به جاي اين كار ميتوانيد برايشان لطيفه تعريف كنيد، آنهم بيرون استخر. -3 به توصيههاي نجات غريق محترم توجه كنيد. -4 از شيرجه زدن و شالاپ وشلوپ راه انداختن در استخر عمومي خودداري كنيد. اگر قرار باشد بيمار شويم...... چند بيماري عفوني هستند كه در صورت بهداشتي و پاك نبودن آب استخر، به انسان منتقل خواهد شد. مشهورترين اين بيماريها، عفونتهاي گوارشي است، بخصوص عامل بيماري وبا يا ويبريو كلرآست. اما در صورتي كه كلر باقيمانده آب استخر كافي باشد يا در شرايطي كه همهگيري وبا وجود نداشته باشد، دليلي براي نگراني از بابت ابتلا به وبا نداريم. بخصوص كه انتقال بيماري از راه خوردن آب آلوده اتفاق ميافتد و نه صرف شنا كردن در آن. سينوزيت نيز يك بيماري عفوني است كه تقريبا به طور شايع در بين شناگران نيمه حرفهاي و حرفهاي ديده ميشود. شايد يك عامل مستعد كننده اين افراد به سينوزيت، تماس زياد مخاط بيني و سينوسها با كلر زياد است كه باعث حساسيت بيشتر آنها در مواجهه بعدي با عفونتهاي اين منطقه ميشود، استفاده از بينيبندها كمك كننده است ولي متاسفانه چاره ساز نيست . شستشوي مخاط بيني بعد از هر نوبت شنا با سرم فيزيولوژي نمكي هم ميتواند موثر باشد. با اين همه، خانمها هميشه از بابت انتقال عفونتهاي واژينال در استخرها نگرانند. اكثر آنها بيشتر نگران بيماريهاي قارچي هستند. در صورتي كه شيوع بيماريهاي قارچي و انتقال آنها در استخرها بسيار نادرتر است تا عفونتهاي انگليخاص به نام تريكوموناس. متاسفانه برخي خانمهاي شناگر با توجه به همين پيش زمينه نادرست، با مشاهده اولين علائم غير طبيعي مانند سوزش، خارش و غيره اقدام به خود درماني و مصرف كرمهاي ضد قارچ واژينال ميكنند كه واضح است نتيجه بخش نخواهد بود. براي درمان عفونتهاي واژينال به پزشك يا ماما مراجعه كنيد و براي پيشگيري از آن هم در روزهاي شلوغ و در استخرهايي با ظاهر غير بهداشتي شنا نكنيد.
حمايت اسقف ميلان از كاندوم در واقع اين روزها بحث اجازه كليساي كاتوليك براي استفاده از كاندوم كه تا كنون توسط پاپ منع مي شد، مطرح است. اين كاردينال برجسته ايتاليايي استفاده از كاندوم را در بين زوجها براي جلوگيري از انتقال و گسترش ايدز تاييد كرده است. كاردينال شجاع البته فعلا كاردينال كاريو ماريا مارتيني فقط درباره استفاده از كاندوم در بين زوج هايي اظهار نظر كرده است كه يكي از آنها مبتلا به ايدز يا آلوده به ويروس اين بيماري هستند. كاردينال مارتيني كه اسقف اعظم ميلان است، نظرات اخير خود را در گفتگو با يك هفته نامه ايتاليايي به نام لپروسوبيان كرده است.اودراينباره ميگويد: < مبارزه عليه ايدز كه عامل بيش از 3 ميليون مرگ است و بيش از همه، مناطق زير صحراي آفريقا را تحت تاثير قرار داده، بايد با هر وسيله ممكن دنبال شود.> تا كنون واتيكان در مورد گفته ها و نظرات كاردينال مارتيني هيچ اظهار نظر رسمي نكرده است. اما به گزارش بي.بي.سي از رم، حرف هاي اين كاردينال شجاع، موضوع بحث كليساي واتيكان است. واتيكان معتقد است كه در هيچ شرايطي حتي براي جلوگيري از انتقال ايدز نبايد از كاندوم استفاده شود. بر اساس تعاليم كليساي كاتوليك بهترين راه براي مبارزه با اين بيماري خويشتنداري است. نظر پاپ در مورد كاندوم گسترش ايدز در جهان خصوصا در آفريقا باعث شد كه چندي پيش اسقف هاي آفريقايي كه براي گردهمايي معمول به واتيكان سفر كرده بودند، در مورد اجازه استفاده از كاندوم، حداقل در بين زوج هايي كه يكي از آنها آلوده به ويروس ايدز است، سوال كنند. اما پاپ بنديكت شانزدهم پاسخ آنها را چنين داد:<گسترش بيماري و ويروس ايدز در آفريقا بايد بوسيله وفاداري و خويشتنداري مهار شود نه توسط كاندوم.> در واقع پاپ بنديكت شانزدهم كه حدود يك سال پيش به عنوان رهبر كاتوليك هاي جهان انتخاب شد، راه ساير پاپ هاي واتيكان را در پيش گرفته و همانند آنها با هرگونه وسيله پيشگيري از بارداري مخالف است. البته مشكل اصلي درمورد ايدز اينجاست كه 10 ميليون نفر از 40 ميليون آلوده به ويروس ايدز جهان، كاتوليك بوده و تحت حمايت هاي مالي و معنوي پاپ هستند. مسلما چنين افرادي كه به نوعي ادامه حيات خود را منوط به كمك هاي واتيكان مي دانند، از تعاليم آن هم اطاعت مي كنند. اميدواري به پاپ جديد منع استفاده از كاندوم توسط واتيكان آنقدر بر سر راه مبارزه با ايدز مشكل ايجاد كرده كه عده زيادي از مسئولان بهداشتي جهان حتي در سازمان ملل، در زمان فوت پاپ ژان پل دوم و انتخاب پاپ بعدي تلاش كردند تا فردي پاپ شود كه با موضوع استفاده از كاندوم خيلي مخالف نباشد. ليوندا نگونياما، كاتوليكي كه قبلا براي برنامه ايدز كنفرانس اسقف كاتوليك آفريقاي جنوبي كار مي كرد و اين روزها هماهنگ كننده بسيج درمان در آفريقاي جنوبي است، در آن زمان مي گفت: <اظهار نظر پاپ محدود شده است و هر كسي مي داند كه او خيلي در اين زمينه آزاد نيست اما پاپ آينده فردي است كه مي تواند از اين تغيير مقام به عنوان يك فرصت استفاده كند.> البته كاردينال مارتيني در زمان انتخاب پاپ جديد در آوريل سال 2006 ، نفر دوم مطرح براي احراز مقام رهبري كاتوليك هاي جهان بود.
ديابت خطر مرگ زود هنگام را افزايش ميدهدخطر مرگ زود هنگام جوانان مبتلا بيماري ديابت نوع دوم نسبت به افراد هم سن كه به اين بيماري مبتلا نيستند، بيش از سه برابر است.به گزارش روز چهارشنبه شبكه خبري بي.بي.سي، تحقيقي كه بر روي ۲۶۴هزار بيماري در مجله "ديابتيك مديسين" انجام شد، نشان ميدهد احتمال مرگ زود هنگام در افراد ديابتي نسبت به افراد سالم دو برابر است.احتمال مرگ زودهنگام بيماراني كه به ديابت نوع دو مبتلا بوده و سني بين ۳۵تا ۵۴سال دارند، نسبت به همسالان خود كه بيمار نيستند سه برابر بيشتر است.ديابت نوع دو در سالهاي بالاي عمر بروز كرده و با چاقي و رژيم غذايي افراد مرتبط است.نتايج اين تحقيق كه در مجله پزشكي ديابتيك مديسين به چاپ رسيده است از سوي موسسه خيريه ديابت انگليس شگفت انگيز و شوكهكننده خوانده شده است.ديابت نوع اول در سنين پايين عمر تشخيص داده ميشود و بر اثر ناتواني بدن در ساخت انسولين روي ميدهد.ديابت نوع دوم بوسيله تغييرات در شيوه زندگي از جمله در رژيم غذايي سالمتر و كاهش وزن و افزايش فعاليتهاي فيزيكي درمان ميشود.هر دو نوع ديابت منجر به بيماريهاي مانند قلبي، كليوي و آسيب عصبي و همچنين قطع عضويي از بدن و نابينايي ميشود.
تشعشعات ساطع شده از تلفنهمراه بر عملكرد مغز تاثيرگذار است نتايج جديدترين مطالعات پزشكي انجام شده نشان ميدهد كه تشعشعات ساطع شده از تلفن همراه بر عملكرد مغز تاثيرگذار است. به گزارش سرويس فناوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دانشمندان موسسهي علوم مغز دانشگاه ملبورن استراليا، در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه مدت زمان پاسخگويي افراد هنگام يك مكالمهي 30 دقيقهيي با تلفن همراه افزايش مييابد، اما به نظر ميرسد حافظهي آنان بهبود پيدا ميكند. اين تحقيق بر روي دو دسته از افراد به صورت داوطلبانه صورت گرفت و نتايج حاكي از ايجاد تغييرات اندك، اما تاثيرگذار حاصل از تشعشعات تلفن همراه در مغز افرادي بود كه هنگام استفاده از تلفن همراه به مدت نيم ساعت، در ميدان مغناطيسي ايجاد شده قرار داشتند. اين تحقيق همچنين نشان داد افرادي كه به مدت نيم ساعت و بيشتر با تلفن همراه صحبت كنند، مدت زمان بيشتري را حين مكالمه براي پاسخگويي و يافتن جواب مناسب نياز دارند. دربارهي رانندگاني كه از تلفن همراه حين رانندگي استفاده ميكنند نيز مشخص شد كه آنها در هنگام مواجه شدن با خودرويي از مقابل، زمان بيشتري را احتياج دارند تا از ميان ترمز، تغيير مسير يا بوق زدن يكي را انتخاب كنند. با اين وجود، يكي از آثار مثبت گفتوگوي بلند مدت با تلفن همراه، بهبود عملكرد حافظهي مغز است كه ميتواند در به خاطر سپردن شمارههاي بلند كمك كند. در عين حال، نتايج اين مطالعه نشان دهندهي مضر بودن استفاده از تلفن همراه براي سلامتي انسان نيست.