ارسالها: 6216
#91
Posted: 10 Mar 2012 08:31
»»جنبه ی منفی عصبانیت
برخی مردم معتقدند عصبانیت همیشه منجر به طغیان می شود و در نتیجه ی انواع مختلف خشونت ، یا حتی آزار و اذیت کودکان به وجود می آید . افراد دیگر معتقدند از آنجا که بروز عصبانیت نامعقول است باید آن را پنهان کرد . بروز عصبانیت به این شیوه می تواند برای خود فرد ، سایر افراد یا برای مسائل مهم در زندگی وی ، منفی ، مخرب و زیان آور باشد .
اگر به کرات عصبانی می شوید ، بدانید که:
-در حفظ دوستان ، شرکاء ، خانواده یا کار خود دچار مشکل می شوید .
- خود و سایرین را به شدت ناراحت می کنید .
- خودتان و دیگران را ( اغلب آنهایی را که دوستشان دارید ) می رنجانید.
- در نهایت تنها و غمگین می شوید .
- و یا عصبانیت شما به خشونت منجر می شود که غیر قانونی است و احتمالاً دستگیری یا سایر جرائم را به دنبال خواهد داشت .
- عصبانیت می تواند زندگی شما را زیر سلطه خود درآورد .
اگر فرد افسرده باشد یا کمتر زندگی خود را کنترل کند ، گاهی اوقات از عصبانیت برای تدبیر یا ترساندن دیگران استفاده می کند ؛ زیرا این حالت حس توانایی و قدرت و کنترل برافراد پیرامون را ایجاد می کند و حفظ رابطه را با مشکل روبرو می سازد و می تواند منجر به احساس گناه یا شرم شود . چنین احساساتی ، اعتماد به نفس را کم و عصبانیت و تنهایی را زیاد می کند. بنابراین ، ناراحت کردن دیگران با استفاده از عصبانیت به هر نحوی هیچ وقت مطلوب نیست .
از سوی دیگر ، وقتی مردم عصبانیت خود را پنهان می کنند این حس در جای دیگری بروز می کند و خود فرد را در کنترل می گیرد .
وقتی عصبانیت خود را پنهان می کنید ممکن است به نتایج زیر برسید :
- این شیوه تنها د رکوتاه مدت کارایی دارد .
- دچار افسردگی ، کمیِ اعتماد به نفس یا اضطراب می گردید .
- احساس بسیار بد و ناخوشایندی پیدا می کنید و از خود متنفر می شود .
- به خود آسیبی می رسانید ، یا خود را مجازات می کنید .
- اغلب در برابر مسائلی که معمولاً باعث نگرانی شما نمی شوند به شدت واکنش نشان می دهید .
- افرادی را هدف قرار می دهید که با علت اصلی عصبانیت شما هیچ رابطه ای ندارند .
این شیوه ها مانع از مقابله سالم و مؤثر با عصبانیت می شوند و این بدان معناست که عصبانیت مانند بحران عاطفی عظیم و پنهان ، برای آسیب رساندن به خود فرد یا دیگران در انتظار فرصت است.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#92
Posted: 10 Mar 2012 08:33
»»جنبه مثبت عصبانیت
علیرغم نحوه بروز عصبانیت آن چنان که دیده می شود ، این احساس در زندگی ما می تواند مفید باشد و در دستیابی به موارد ذیل به ما یاری رساند :
- برای نیل به اهداف ، کنترل موقعیت های اضطراری و حل مشکلات
- کمک به بروز استرس ها و فشارهای عصبی به شیوه ای صحیح
- صحبت با دیگران در خصوص احساسات خود
- برانگیختن تغییرات در جهت عدالت اجتماعی
در گذشته که زنده ماندن کار پر مشقتی بود عصبانیت برای ادامه بقا سهم مهمی ایفا می کرد . وقتی مردم بدوی امنیت خود را از سوی حیوانات وحشی یا دشمنان در خطر می دیدند مقادیر زیادی ترکیبات شیمیایی از طریق حس عصبانیت وارد مغز می شد . این ترکیبات شیمیایی قدرت بسیار زیادی برای فرار کردن ، ایستادن و درگیر شدن با مهاجمان ، تمرکز داشتن در طی درگیری و کاهش حس درد تأمین می کرد.
چنین واکنش هایی ، بخشی از نحوه عکس العمل بدن برای دفاع از خود و کمک به واکنش در مقابل موقعیت های خطر ساز یا تهدید کننده هستند .
در زندگی امروزی ، عصبانی شدن در موارد زیر مفید است :
-وقتی که با شما رفتار نامناسبی صورت گرفته یا به احساستتان صدمه خورده است .
- کمک به حفظ احساسات مثبت
- کمک به اعتماد به نفس و دفاع از حقوق فردی
- نشان دادن عدم تأیید نقض قوانین یا معیارهای اجتماعی .
ایجاد تغییراتی در شیوه حیات جامعه . وقتی گروهی از مردم به خاطر مسائل یکسان عصبانی می شوند ،
اغلب به یکدیگر می پیوندند تا آن موقعیت را تغییر دهند مانند تظاهرات علیه رژیم یا اعتراض علیه جنگ .
نکته : عصبانیت می تواند مفید باشد اما تنها با این شرط که به روش مؤثری آن را بروز دهید و به خود یا دیگران و یا به اموال آسیب نرسانید .
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#93
Posted: 10 Mar 2012 08:34
»»درمان اختلال ضد اجتماعی
روان درمانی
اگر شخصیتهای ضد اجتماعی از حرکت بازداشته شوند (مثل بستری کردن در بیمارستان) همچنین «گروههای خود یاری» بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای این افراد مفید است. نکته مهم در روان درمانی این افراد ایجاد محدودیتهای صریح قبل از شروع درمان است.
دارو درمانی
درمان دارویی بیشتر برای بهبود علائم اضطراب ، خشم یا افسردگی همراه با رفتار ضد اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. اما چون این افراد اکثرا سوء مصرف الکل و مواد داشتهاند، باید در تجویز داروها احتیاط کرد.
»»عوامل خانوادگی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
نظریه روانکاوی
نظریه روانکاوی ، رشد وجدان (فرا خود) را به میزان رابطه محبت آمیز کودک با والدین وابسته میداند. در یک خانواده سالم چنین محبتی باعث میشود که کودک «ارزشهای والدین خود را (که بازتاب ارزشهای جامعه است) درونی سازد (قبول کند) چون دوست دارد مانند والدین خود باشد و از این میترسد که اگر بر خلاف خواستههای (ارزشهای) والدین رفتار کند از محبت آنها محروم شود. بدین ترتیب کودکی که از والدین خود محبتی دریافت نکرده، ترسی هم برای از دست دادن آنها ندارد و در نهایت وجدان (فرا خود) در آنها تشکیل نمیشود. این نظریه اگر چه منطقی بنظر میرسد، اما نتایج تحقیقات نشان دادهاند که همه کودکان محروم از محبت والدین شخصیت ضد اجتماعی نمیشوند و برخی از کودکان برخوردار از محبت والدین نیز ضد اجتماعی شدهاند.
نظریه یادگیری اجتماعی
برای کودک «جامعه» و بویژه «والدین» الگوهای خوبی برای «تقلید و یادگرفتن» نوع رفتار مورد قبول ارزشهای جامعه است. در بعضی از خانوادهها کودک یاد میگیرد که با«جذاب بودن ، دوست داشتنی بودن و توبه کردن» میتواند از تنبیه کار بد خود معاف شود. چنین الگویی میتواند به این یادگیری منجرشود که «نوع کردار (رفتار) مهم نیست بلکه توانایی وانمود کردن ، توبه کردن و پشیمانی» از همه مهمتر است.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#94
Posted: 10 Mar 2012 08:36
»»عوامل زیست شناختی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
مطالعات آزمایشی نشان داده است که افراد ضد اجتماعی کوچکترین اضطرابی در مورد تنبیه شدن و ناراحتیهای آینده (نتیجه کارها) ندارند. به عنوان نمونه در یک آزمایش دو گروه آزمودنی (گروه اول: افراد سالم ، گروه دوم: افراد دچار شخصت ضد اجتماعی) در انتظار دریافت شوک الکتریکی قوی به پوستشان بودند. (قبلا دستگاههای اندازه گیری به پوست دو گروه وصل شده بودند). نتایج نشان داد افراد سالم هرچه به زمان دریافت شوک نزدیک میشدند، تنش و اضظراب بیشتری نشان میدادند و در لحظه وارد شوک ، مقاومت پوستشان بصورت ناگهانی یافت (علامت افزایش اضطراب).ولی هیچ یک از افراد ضد اجتماعی چنین واکنش پوستی که حاکی از اضظراب در آنها باشد، نشان ندادند. تحقیقات بیشتر این فرض را مطرح میکنند که ممکن است دستگاه عصبی خودکار در افراد ضد اجتماعی از همان آغاز تولد «کم واکنش» باشد. چنین کمبودی میتواند تبیین کند که چرا این افراد این همه به دنبال شور و هیجان هستند و تنبیه و مجازات نمیتواند آنها را از کارشان باز دارد.
»»ملاکهای تشخیص اختلال ضد اجتماعی
الگوی مستمر بیاعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از پانزده سالگی شروع میشود و وجود سه علامت (یا بیشتر) از علائم زیر برای تشخیص ضروری است.
ناتوانی برای سازگاری با موازین اجتماعی و قانونی که با دست زدن به اعمال تکراری زمینه ساز دستگیری ، تظاهر نماید.
فریبکاری ، که با دروغ گویی مکرر ، استفاده از نامهای غیر واقعی یا «گوش بر» برای نفع و لذت شخصی ، مشخص میشود.
رفتار تکانشی (لحظهای) و ناتوانی برای طرح ریزی پیشاپیش.
تحریک پذیری و پرخاشگری که با نزاع و حملات فیزیکی مکرر تظاهر میکند.
بیاحتیاطی نسبت به ایمنی (سلامت) خود و دیگران.
عدم احساس مسئولیت مستمر که با ناتوانی مکرر برای حفظ شغل و عدم احترام به تعهدات مالی تظاهر
میکند.
فقدان احساس پشیمانی ، که با بی تفاوتی یا دلیل تراشی نسبت به آزار ، بد رفتاری یا دزدیدن مال دیگران ، تظاهر میکند.
سن فرد بالای 18 سال است.
شواهد اختلال سلوک با شروع قبل 18 سالگی وجود دارد.
وقوع رفتار ضد اجتماعی منحصرا در جریان اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال مانی نیست.
تشخیص افتراقی اختلال ضد اجتماعی
اختلال سلوک
اگر ملاکهایی برای تشخیص وجود داشته باشد ولی سن فرد موقع تشخیص از 15 سال پایینتر باشد تشخیص «اختلال سلوک» گذارده میشود (اختلال سلوک بر روی محور I کد گذاری میشود).
رفتار غیر قانونی
افراد زیادی کارهایی انجام میدهند که بر خلاف قانون یا ارزشهای اجتماع است ولی تمام آنها تشخیص ضد اجتماعی دریافت نمیکنند. با توجه به اینکه رفتار ضد اجتماعی شامل زمینههای متعدّدی از زندگی شخص دچار اختلال میشود، از رفتارهای غیر قانونی قابل تشخیص است. در زیر به علت شناسی اختلال ضد اجتماعی پرداخته میشود.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#95
Posted: 10 Mar 2012 08:38
»»رفتار و اعمال ضد اجتماعی
انواع مختلفی از رفتارهایی که مطابق ارزشهای جامعه و قانون ارتکاب به آنها «نهی یا جرم» تلقی شده است؛ در افراد دچار شخصت ضد اجتماعی دیده میشود. «دروغ گویی ، فرار از مدرسه و خانه بصورت مکرر ، دزدی ، نزاع ، سوء مصرف الکل و مواد ، تجاوز (به همجنس یا غیرهمجنس ) ، بد رفتاری با همسر و فرزندان » فقط نمونههایی از اعمال و رفتار این بیماران است. افراد ضد اجتماعی در به بازی گرفتن دیگران مهارت دارند و به راحتی میتوانند دیگران را برای شرکت در طرحهایی که برای بدست آوردن پول و شهرت نزدیکترین راه است، راغب سازند. شاید اصطلاح «مردان گوش بر یا گول زن» بتواند ویژگیهای افراد ضد اجتماعی را در خود جمع کند.
با وجود اعمال ضد اجتماعی و خلاف قانون و با اینکه اکثرا پروندههای متعددی در محاکم قضائی دارند، ولی در این افراد رفتار یا صحبتی که حاکی از پشیمانی و ناراحتی واقعی از اعمال گذشته باشد دیده نمیشود و موقعی که از زندان آزاد میشوند، فورا کارهای ضد اجتماعی خود را از سر میگیرند. گوئی این افراد فاقد وجدان هستند. نکته مهمی که شاید باعث تعجب شود این است که ظاهر افراد ضد اجتماعی راضی کننده و حتی فریب دهنده است. فریبنده از آن جهت که افراد با دیدن بیماران ضد اجتماعی در ظاهرشان نوعی قابل اعتماد بودن را احساس میکنند، ولی در پس این روکش «تنش ، خصومت ، تحریک پذیری و خشم» نهفته است.
همچنین این بیماران موقع صحبت (مصاحبه) با هوش کلامی خود افراد (درمانگر) را تحت تأثیر قرار میدهند. آنها وقایع و کارهای غیر قانونی خود را (بعد از تحریف حقایق) با «آب و تاب» و شرح جزئیات هیجان انگیز بیان میکنند. افراد ضد اجتماعی با این توانایی خود با تجربهترین پزشکان را هم میتوانند فریب دهند.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#96
Posted: 10 Mar 2012 08:39
»»عوامل خانوادگی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
نظریه روانکاوی
نظریه روانکاوی ، رشد وجدان (فرا خود) را به میزان رابطه محبت آمیز کودک با والدین وابسته میداند. در یک خانواده سالم چنین محبتی باعث میشود که کودک «ارزشهای والدین خود را (که بازتاب ارزشهای جامعه است) درونی سازد (قبول کند) چون دوست دارد مانند والدین خود باشد و از این میترسد که اگر بر خلاف خواستههای (ارزشهای) والدین رفتار کند از محبت آنها محروم شود. بدین ترتیب کودکی که از والدین خود محبتی دریافت نکرده، ترسی هم برای از دست دادن آنها ندارد و در نهایت وجدان (فرا خود) در آنها تشکیل نمیشود. این نظریه اگر چه منطقی بنظر میرسد، اما نتایج تحقیقات نشان دادهاند که همه کودکان محروم از محبت والدین شخصیت ضد اجتماعی نمیشوند و برخی از کودکان برخوردار از محبت والدین نیز ضد اجتماعی شدهاند.
نظریه یادگیری اجتماعی
برای کودک «جامعه» و بویژه «والدین» الگوهای خوبی برای «تقلید و یادگرفتن» نوع رفتار مورد قبول ارزشهای جامعه است. در بعضی از خانوادهها کودک یاد میگیرد که با«جذاب بودن ، دوست داشتنی بودن و توبه کردن» میتواند از تنبیه کار بد خود معاف شود. چنین الگویی میتواند به این یادگیری منجرشود که «نوع کردار (رفتار) مهم نیست بلکه توانایی وانمود کردن ، توبه کردن و پشیمانی» از همه مهمتر است.
درمان اختلال ضد اجتماعی
روان درمانی
اگر شخصیتهای ضد اجتماعی از حرکت بازداشته شوند (مثل بستری کردن در بیمارستان) همچنین «گروههای خود یاری» بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای این افراد مفید است. نکته مهم در روان درمانی این افراد ایجاد محدودیتهای صریح قبل از شروع درمان است.
دارو درمانی
درمان دارویی بیشتر برای بهبود علائم اضطراب ، خشم یا افسردگی همراه با رفتار ضد اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. اما چون این افراد اکثرا سوء مصرف الکل و مواد داشتهاند، باید در تجویز داروها احتیاط کرد.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#97
Posted: 10 Mar 2012 08:40
»»وقوع رفتار ضد اجتماعی منحصرا در جریان اختلال اسکیزوفرنی یا اختلالمانی نیست
.
تشخیص افتراقی اختلال ضد اجتماعی
اختلال سلوک
اگر ملاکهایی برای تشخیص وجود داشته باشد ولی سن فرد موقع تشخیص از 15 سال پایینتر باشد تشخیص «اختلال سلوک» گذارده میشود (اختلال سلوک بر روی محور I کد گذاری میشود).
رفتار غیر قانونی
افراد زیادی کارهایی انجام میدهند که بر خلاف قانون یا ارزشهای اجتماع است ولی تمام آنها تشخیص ضد اجتماعی دریافت نمیکنند. با توجه به اینکه رفتار ضد اجتماعی شامل زمینههای متعدّدی از زندگی شخص دچار اختلال میشود، از رفتارهای غیر قانونی قابل تشخیص است. در زیر به علت شناسی اختلال ضد اجتماعی پرداخته میشود.
عوامل زیست شناختی اختلال شخصیت ضد اجتماعی
مطالعات آزمایشی نشان داده است که افراد ضد اجتماعی کوچکترین اضطرابی در مورد تنبیه شدن و ناراحتیهای آینده (نتیجه کارها) ندارند. به عنوان نمونه در یک آزمایش دو گروه آزمودنی (گروه اول: افراد سالم ، گروه دوم: افراد دچار شخصت ضد اجتماعی) در انتظار دریافت شوک الکتریکی قوی به پوستشان بودند. (قبلا دستگاههای اندازه گیری به پوست دو گروه وصل شده بودند). نتایج نشان داد افراد سالم هرچه به زمان دریافت شوک نزدیک میشدند، تنش و اضظراب بیشتری نشان میدادند و در لحظه وارد شوک ، مقاومت پوستشان بصورت ناگهانی یافت (علامت افزایش اضطراب).
ولی هیچ یک از افراد ضد اجتماعی چنین واکنش پوستی که حاکی از اضظراب در آنها باشد، نشان ندادند. تحقیقات بیشتر این فرض را مطرح میکنند که ممکن است دستگاه عصبی خودکار در افراد ضد اجتماعی از همان آغاز تولد «کم واکنش» باشد. چنین کمبودی میتواند تبیین کند که چرا این افراد این همه به دنبال شور و هیجان هستند و تنبیه و مجازات نمیتواند آنها را از کارشان باز دارد.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#98
Posted: 24 Mar 2012 08:19
همدلی و همدردی در زندگی زناشویی
احتمالا در مواقع مختلفی این جمله را به همسرتان گفته اید که "خودت را جای من بگذار ..." ما این عبارت را وقتی کسی احساسمان را درک نمی کند و مایلیم ما را بفهمد به کار می بریم در این موارد ما احتیاج داریم در رویارویی با مشکلات تنها نباشیم ما به همدردی و همدلی همسرمان احتیاج داریم همدردی را می توان این گونه تعریف کرد توان شرکت در عقاید و احساسات دیگران را داشتن این ویژگی انسان است که موجب می شود از خود بیرون بیاییم احساسات حتی زمانی که قدرت تشریح کلامی آنها را نداریم انتقال می یابد همه ما به نوعی با شکست ناکامی مواجه شدهایم ولی بدتر ازآن برایمان نداشتن حامی و درک نشدن از سوی دیگران و به ویژه همسر –بوده است .در اتفاقات وحوادث مختلف زندگی احساس همدلی و هم احساسی که زوجها نسبت به یکدیگر نشان می دهند موجب ایمنی و افزایش روحیه همسر میشود .
جملات کلیدی : بیان بسیاری از کلمات باعث ایجاد همدردی و همدلی درهمسرمان می شود ولی مشکل اینجاست که گفتن آن برای بعضی افراد دشوار است گفتن "من اشتباه کردم " (حتی بدون عذرخواهی ) به همسرمان آگاهی می دهد که ما نسبت به رنج و ناراحتی که به همسرمان وارد کرده ایم آگاهی داشته و ناراحت شده ایم عبارت "متاسفم" نیز همین تاثیر را می تواند داشته باشد این کلمات ما را از حصار خودبینی بیرون می آورد و به همسرمان نزدیک می کند عبارت کمکم کن نیز به گونه ای دیگر باعث ایجاد احساس هم دردی در همسر شما می شود این عبارت بیانگر نیاز کنونی فرد به نیرو و حمایت شخص دیگری است نیاز به در کنار هم بودن و درک شدن در لحظه حاضر مهم نیست که ما چقدر مستقل و متکی به خود هستیم به هرحال همیشه به دیگران به خصوص همسرمان نیاز داریم .هنگامی که اعتماد به نفسمان کاهش یافته و دچار مشکلات هستیم همسرمان می تواند به ما اطمینان و آرامش دهد و برای درک و تحلیل مشکلات کمکمان باشد به طور مسلم ممکن است همسرتان همیشه این اطمینان و آرامش را خود به خود برای شما به وجود نیاورد بلکه ابتدا شما باسید شرایط را مهیا سازید. عبارت دیگری که باعث همدلی و صمیمیت زوجها به یکدیگر می شود " دوستت دارم " است نباید فراموش کنیم که حتی مطمئن ترین افراد نیز گاه به گاه نیاز به اطمینان دهی از همسر و شنیدن این جمله دارند .گاهی اوقات بیان "دوست دارم " به این معناست که : "تو را سرسری نمی گیرم گ و برایم با ارزش هست " در زمانی که همسرتان دچار شکست و مشکلات مختلف است عبارت ذکر شده این معنا را می دهد "علیرغم اشتباهات ومشکلاتی که داری تورا درک می کنم و دوست دارم فاصله ای که بین زوج ها (وسایر افراد) ایجاد شده و گسترش می یابد می تواند با بیان کلمات مناسب در زمان مناسب کاهش یابد .
صحبت موثر : همسری که دچار مشکلاتی شده بود مگفت "اگر شوهرم مرا واقعا دوست داشت می فهمید این چند روز چقدر ناراحت هستم در طی مصاحبه مشخص شد وی احساسات و مشکلاتش را برای همسرش بازگو نمی کند ولی توقع داره شوهرش ازآنها اطلاع داشته باشد و با وی همدردی کند .گرچه یک همسر باهوش و ظریف بدون اینکه همسرش جمله ای بگوید می تواند از شواهد و قراین متوجه حالات او شود ولی این امر در هر زمانی و موقعیتی صدق نمی کند بیشترین راه مطلع شدن افراد از وضعیت همسرشان از طریق حرفهایی می باشد که او بیان می کند .زوجها باید متقابلا به یکدیگر بفهمانند چه احساساتی نسبت به مسایل پیش آمده دارند .
روشهای غیر کلامی : برای ایجاد و گسترش همدلی و صمیمیت زوجها به یکدیگر جنبه ها و روشهای غیرکلامی نیز اهمیت دارند هرگاه با دیگران تماس گرفته و ارتباط برقرار می کنیم .جسم می تواند گزارش فوری بدهد و رشته ای از علایم و اشارات را برای راهنمایی به معرض نمایش بگذارد مثلا لبخند در بسیاری مواقع می تواند گویای مسایل مهمی باشد بدون لبخند روابط ما و همسرمان (وسایرین ) بسیار خشک و محدود می شود .درآغوش گرفتن و نوازش نیز در ایجاد همدردی و صمیمیت در بین زوجها و سایر افراد نقش مهمی دارد .در مسابقات ورزشی بعد از اتمام مسابقه بغل گرفتن (وبوسیدن) برای برد یا باخت موجب خشنود یست . اعضای خانواده ای که در مراسم عزاداری دور هم جمع می شوند آرامش عمیق و تسکین بخشی را در بازوان یکدیگر می یابند .
خودتان را جای همسرتان بگذارید .
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#99
Posted: 24 Mar 2012 08:19
ائوفور کتومی دوطرفه
نسبت تصادف میزان مرگ و میر به هر علت بیماری قلب مهلک و غیر مهلک کرونر و حمله افزایش یافت . غالبا ائوفورکتومی دوطرفه در زمان هیسترکتومی برای بیماری خوش خیم جهت پیشگیری از سرطان تخمدان انجام می شود طی یک بررسی آینده نگر مشاهده یی ،محققان پیامد های درازمدت ائوفورکتومی دوطرفه را مورد ارزیابی قرار دادند که در 56 درصد از 29000 خانمی انجام شده بود که به علت بیماری خوش خیم هیسترکتومی شده بودند .در مدت پیگیری 24 ساله و پس از تطبیق از نظر عوامل خطرساز برجسته ، درخانم هایی که ائوفورکتو می دوطرفه شده بودند احتمال مرگ ومیر به هر علت ،بیماری کرونر مهلک و غیرمهلک ، حمله ، سرطان ریه ومرگ ومیر تمامی سرطانها افزایش یافته بود .ائوفورکتومی دوطرفه بااحتمال کمتر سرطان پستان ،سرطان تخمدان و تمامی سرطان ها همراه بود . تنها 34 نفر از 13305 خانمی که تخمدان شان حفظ شد در پیگیری به علت سرطان تخمدان درگذشتند .محققان تخمین زده اند که برای هر 9 مورد ائوفورکتومی انجام شده باید در انتظار یک مرگ اضافی دردراز مدت بود . متاسفانه پیامدهای مصرف استروژن پس از ائوفورکتومی در خانم هایی که از این داروها استفاده می نمودند گزارش نشده است .
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#100
Posted: 24 Mar 2012 08:20
چقدر یکدیگر را میشناسید ؟
چگونه شخصیتی دارید ؟ چطور آدمی هستید ؟ اگر از نزدیکان خود راجع به شخصیتتان بپرسید آنها شما را چگونه توصیف می کنند ؟ روان شناسان اثبات کردند که آدمی خود و دیگران را به کمک پنج خصلت اصلی معرفی و شناسایی می کنند آیا این خصوصیات ارثی است ؟ در واقع این کشف شگف انگیز پس از انجام آزمایشات و تحقیقات مکرر که آغاز آنها در دهه پنجاه درارتش و نیروی هوایی آمریکا بود اتفاق افتاد .طبق یک فرم نظر خواهی از دانشجویان افسری خواستند که خود ودوستانشان را مورد قضاوت و شناسایی قرار دهند سپس دو دکتر روان شناس و دانشمند به کمک یک "متدریاضی " به نام تجزیه فکتورها جواب های دانشجویان را مورد برسی قرار دادند و به این تجزیه رسیدند که آنها خود و رفقای خود را به گونه ای تفتیک و براساس خصوصیات شخصی طبقه بندی کرده بودند که دقیقا مثل این که آنها دارای پنج خصلت و خصوصیت شخصی هستند . این دو دانشمند نتایج مطالعات خود را با نتایج چهار پژوهش مشابه دیگر مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که در تمامی این مطالعات همواره این پنج خصوصیت تکرار می شدند و آشکارا این خصلت ها نوعی از خصوصیات اصلی به شمار میآمدند . در نقاطی دیگر از دنیا نیز این خصلت ها بررسی شدند و سرانجام متخصصان پس از بررسی های کلامی به دلیل این که پنج صفت ،صفات کلی هستند و انتخاب یک صفت کلی کار سختی بود این پنج خصلت را این گونه معرفی کردند :
1 "عصیت" و قطب مخالف آن " استکام و تعادل اساسی و درونی" 2 معاشرتی و برون گرایی 3 قابل محق بودن 4 خودآگاهی و وجدان 5 بازبودن برای تجارب نو .
دراینجا این سوال پیش می آید که دست آدمی دارای پبج انگشت است که هرکدام دارای طول معین و متفائتی از یکدیگر است و این بدون آن که در ظاهر علت معینی هم هم برای آن وجود داشته باشد پذیزفته شده است بنابراین منطق آدمی در طی دوران تکامل خویش به این نکته پی برده است که باید به آن دسته خصوصیات و خصلت های همراه و یار خویش توجه داشته باشد که برای بقای زندگی و وجودش از اهمیت به سزایی برخورد دار است هنگامی که برای نخستین بار با یک فرد جدیدی آشنا می شوید اولین سوالی که در ذهن شماست این است که آیا این شخص قابل تحمل و خوش برخورد صمیمی و دوستانه ویا غیر قابل تحمل می باشد یا اصلا او چگونه است .توجه به چنین موارد اساسی و با اهمیت سرشت آدمی ،نتایج و عواقب مثبت و نیکویی به همراه خواهد داشت .به خصوص هنگامی که یک زوج تصمیم می گیرند برای همیشه با هم زندگی کنند .پس از بررسی بر روی 166 زوج تازه ازدواج کرده و علاقه مند به یکدیگر ،نتایج این تحقیق بسیار جالب توجه است .درتمام این موارد فردی که دارای همسری با این پنج خصوصیت بود نه تنها در کل از ازدواج و زندگی خویش خوشنودتر بود بلکه از زندگی زناشویی و خصوصی اش نیز رضایت داشت شریک خود را مورد علاقه و محبت خود می دید او می توانست باهمسر خویش گفتگو کند بخندد و از زندگی لذت ببرد .زنان به همسرانی گشاده رو ، معشرتی و برونگرا علاقه مند بودند که در این رابطه خوش صحبتی و توانایی گفتگو با همسر برای آنها از اهمیت کمتری برخوردار بود تا خصلت برتری و قدرت طلبی مردانه که این خصوصیت نیز یکی از مشخصات باز بودن و برون گرایی به حساب می آید که جرءپنج خصلت بود .درطول تکامل زنان در این جهت حرکت کردند وبدین نکته حیاتی و در امر تنارع بقا پی بردند که بهتر است در جستجوی مردان برتری طلب و قدرتمند باشند زیرا که اینگونه مردان زودتر و بهتر می تواند در ردهبندی طبقاتی و قدرت جایی برای خود دست وپاکنند .
واما مردان ... یک نمونه از استراتژی هایی که مردان به کار میبنندند تا بتوانند زنان را از خودشان راضی نگه دارند را دریک سری تحقیقاتی که دکتر دیوید باس انجام داد .اینگونه پیدا کرد که مردان خوش خلق و قابل تحمل به ابراز عشق و علاقه نسبت به زنان میپردازند ووقت وزندگی خود را از جان و دل صرف همسر خود میکنند .مردان برون گرا و معاشرتی به اهدای هدایای گرانبها و دعوت به رستئرانها ی درجه یک به تظاهر به جاه طلبی می پردازند . و هنگامی که مردان دارای روحیه ای برای باز بودن در برابر تجارب نونباشد شخصیت اصلی خویش را که همان مرد سالاری است ظاهر می نمایند و هرکس که جرات نگاه کردن به زن آنان را در خود راه دهد به ضرب وشتم تهدید می کنند وآن دسته از مردان که کمتر از وجدان و وفاداری خبر دارند به همسران خود خیانت می کنند .به طور کلی تمام افراد متاهل اعم از مرد و زن هنگامی که از وجدان و اخلاقیات کمتری برخوردار باشند به همسر خود خیانت می کنند .
اگر بسیاری ازاین نتایج را به تنهایی و مجرد بنگریم از شگفی چندانی هم برخوردار نیستند این نتیجه گیریها هنگامی که در ترکیب با یکدیگر و در موقعیت های پیچیده بررسی می شوند قابل توجه هستند مردی که به همسر خویش خیانت میکند در زندگی شغلی و اجتماعی هم نمی توان به او اعتماد کرد .امروزه دانشمندان و روانشناسان براین باورند که موقعیت هایی که در آن قرار می گیریم تعیین کننده اعمال و رفتار ما هستند یک دانش آموز که در زنگ تفریح استراحت می کند هنگامی که به کلاس درس برمی گردد مسلما باید سکت کند اما اگر کسی خود را کاملا مقید به قوانین محیط خویش نمی داند این قانون در موردش صادق نیست .همه ما خودمان را شجاع با محتاط ، خوش برخورد ،متجدد، جدی ویا دارای خصوصیاتی از این دست می دانیم .اما در موقعیت های گوناگون زندگی این واقعیات روشن می شود که ما واقعا دارای چه روحیه و چه خصلت هایی هستیم .
حتی بااین فرض که ما بارگه های معینی از شخصیت به این جهان چشم گشوده باشیم مسلما زندگی ما از قبل تعیین شده و معین نگردیده است انسانها می توانند خود را تغییر دهند پس با دیدی باز ونگاهی مثبت بهترین ها را پیدا کرده و در روح و روانمان نهادینه کنیم .
" مردان خوش خلق وقابل تحمل به ابراز عشق وعلاقه نسبت به زنان می پردازند و وقت وزندگی خد را از جان و دل صرف همسر خود می کنند . "مردان برون گرا و معاشراتی به اهدای هدایای گرانبها و دعوت به رستورانهای درجه یک به تظهار به جاه طلبی می پردازند ".و....
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....