ارسالها: 6216
#71
Posted: 10 Mar 2012 06:07
علل کودک آزاری
کودک آزاری پدیده ای آگاهانه است که عوامل متعددی در ایجاد آن نقش دارند. از جمله؛
1- اعتیاد: به ویژه اگر پدر و مادر هر دو معتاد باشند.
۲ - فقر و فشار اقتصادی : تحقیقات نشان می دهند که خانواده های فقیر و مستمند بیشترین خشونت و فشار را بر روی کودکان می آورند. با این وجود نمی توان گفت که تمام خانواده های بی بضاعت با کودکان خود بد رفتاری می کنند.
۳ - ناآگاهی و فقر فرهنگی: متأسفانه برخی از خانواده های سنتی هنوز به نقش تنبیه برای پرورش کودک معتقدند. تأکید بیش از حد بر نمرات درسی، انتظارات نابجای والدین و معلمان، ایجاد فشار روانی و اضطراب در محیط مدرسه و خانه و... از عوامل کودک آزاری محسوب می شوند.
۴ - پرجمعیت بودن خانواده و داشتن اختلافات و آشفتگی های شدید خانوادگی.
۵ - مشکلات روانی والدین: در موارد بسیاری دیده شده است که پدر و یا مادر کودک آزار به علت عدم تعادل روانی و داشتن سوابق اختلالات روان شناختی، دست به چنین اعمالی می زنند.
۶ - ناسازگاری و ناآرامی کودک: در بعضی موارد والدین به علت عدم آگاهی از بیماری های کودکان مثل، بیش فعالی، ضعف قوای ذهنی، عقب ماندگی های گوناگون و... درصدد خشونت و بدرفتاری با کودک برمی آیند.
به منظورکاهش رفتارهای خشونت آمیز علیه کودکان می توان برنامه ریزی های مفیدی در جهت آگاه سازی والدین و مربیان تدوین کرد. از جمله؛ آموزش رفتار با کودکان با توجه به ارزش ها و معیارهای نوین روان شناختی در رسانه های گروهی، آموزش احترام به حقوق کودک در جامعه، اعتبار بخشیدن به جایگاه کودک در خانواده ، توجه به نقش مادران در پرورش کودک، برخورداری کودکان از کمک های اجتماعی مثل، کسب مشاوره های حقوقی - قضایی و کارشناسی های امور کودکان و تشکیل سمینارها و کنفرانس های متوالی در زمینه تثبیت حقوق کودک در جامعه.کودکان در دفاع از خود ناتوان و آسیب پذیرند و نیاز به حمایت و مراقبت دارند.
در این بین بزرگسالان می توانند با عنصر آگاهی، مهربانی و رفع ستم های زیان بار علیه کودکان، محیطی عاری از هرگونه خشم و خشونتی برای آنها بسازند. لازم است والدین با آگاهی و تسلط کافی، وظیفه خطیر تربیت فرزندان شان را به عهده بگیرند و تا سرحد امکان کمتر خود را در معرض آسیب های روانی _ اجتماعی قرار دهند تا بتوانند مسئولیت رشد و پرورش کودکان خود را به نحو مطلوب انجام دهند.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#72
Posted: 10 Mar 2012 06:09
هیپوکندریا ( خود بیمار انگاری )
واژه هیپوکندریا که متشکل از دو بخش هیپو به معنای پائین و کندروس به معنای غضروف دنده ها می باشد ، ابتدا توسط یونانیان باستان مطرح شد.آنها بر این باور بودند که یک سری نشانه های بیماری درست از زیر دنده ها(شکم فوقانی) منشا می گیرد.همچنین می پنداشتند علائم روحی که غالبا با درد وناراحتی همراهند نتیجه وجود بیماری هستند.ازآن زمان برای هربیماری ناشناخته یا غیر قابل تشخیص واژه فوق یعنی hypochondria را بکار می بردند.در علم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است و در عین حال خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا همان خود بیمار انگار گویند.تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد.این ترس از بیماری یا ابتلا ء به نشانه های آن ، ناخوشایند است و تاثیر منفی در روند عادی زندگی روزانه فرد دارد و نهایتا منجر به آزمایشات کلینیکی یا درمان می شود.حتی ممکن است بیمار موقتا بپذیرد که توضیح فیزیکی برای علائمی که وی بروز می دهد وجود ندارد. اصطلاحا هیپوکندریاک به فردی گفته می شود که گمان می کند بیمار است «یا تنها» تصور می کند علائمی از بیماری دارد اما واقعا هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط در باره سلامتی ، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است.این حالت باید «تشخیص مثبت» داده شود بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست بلکه وجود یک اضطراب اغراق آمیزهم باید در فرد تشخیص داده شود.شیوع خود بیمار انگاری در زنان و مردان یکسان است و درمیان همه گروه های سنی و طبقات اجتماعی ممکن است ظاهر شود.این نوع خود بیمار انگاری در میان دانشجویان پزشکی تحت عنوان سندرم دانشجویا پزشکی شایع است و علت آن آشنائی این افراد با انواع بیماری ها ومواجه شدن با آنهاست لذا به محض مشاهده یک نشانه شبیه نشانه موجود دریک بیماری خاص دچار اضطراب و ترس خاصی می شوند.هیپوکندریازیس غالبا نوعی پاسخ به حالت های استرس و یا بیماری های روحی مانند اضطراب و افسردگی است.برای مثال شخصی ممکن است پس از مرگ یکی از دوستانش در اثر سکته قلبی ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهانی در قفسه سینه را به معنی وقوع اتفاق مشابه برای خود تصور کند. بهرحال زمانی که انسان دچار اضطراب روحی است ، نشانه های جسمانی نیز بروز خواهند کرد.این نوع هیپو کندریازیس معمولا موقتی و گذراست اما برخی افراد با نوع طولانی تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکی به آن مبتلا بوده اند.این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بودند و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است.آنها بیماری را دستاویزی برای رهائی از کارهائی که باعث نگرانی شان می شود ، قرار می دهند و زمان و هزینه زیادی را برای دیدن متخصصین پزشکی صرف می کنند. علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و...) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسیر می شوند.نشانه های جسمی ممکن است متغیر یا ثابت و نیز می توانند مبهم یا کاملا اختصاصی باشند.هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملا از بین نرود.بهر حال بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جدی جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن این مطلب که خود بیمار انگار است وواقعا مبتلا به بیماری خاصی نیست ، شفا نمی یابد ، اما این آگاهی اولین قدم است.زمانی که خودبیمار انگاری در اثر یک رویداد مهم در زندگی فرد بروز می کند (برای مثال از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا اینکه شخص همواره در مورد وجود یک بیماری جسمی ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتی هیپوکندریا که در اثر اتفاقات ناگهانی روی می دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که دیرزمانی است از این ترس و نگرانی ها رنج می برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند چراکه دائما فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها راتایید می کنند و این اشخاص بهیچ وجه به مرحله اطمینان کامل از سلامتی خود نمی رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتی های جسمی مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمایشات بهترین راه برای مطمئن شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است و در صورت بروز نگرانی های افراطی و ترس از بیماری نیز کسب راهنمائی و مشاوره و احتمالا مصرف داروهای ضد اضطراب به تجویز پزشک اجتناب ناپذیر است.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#73
Posted: 10 Mar 2012 06:15
علل خشونت و پرخاشگری در کودکان
1- الگوپذیری کودکان از والدین
یکی از دلایل بسیار مهم پرخاشگری در کودکان یادگیری است. یعنی کودکانی که الگوهای رفتاری پرخاشگرانه داشتهاند، همانند الگوهای خود رفتار میکنند. چنانچه پدر یا مادری خلقوخویی عصبانی و پرخاشگر داشته باشند، مسلماً فرزندشان نیز پرخاشگر خواهد شد. این رفتار توسط کودک یاد گرفته میشود. از آن جا که کودکان با والدین همانندسازی میکنند، بنابراین بسیاری از رفتارهای پدر و مادر ناخودآگاه توسط فرزندان فراگرفته میشود. توضیح این که فرایند همانندسازی کاملاً ناخودآگاه صورت میپذیرد.
نکته دیگر این که حتماً لازم نیست والدین با خودِ کودک پرخاشگری کرده باشند؛ چنانچه او شاهد رفتارهای خشونتبار پدر و مادر با افراد دیگر نیز باشد، این گونه رفتار را فرامیگیرد. بنابراین کودکان از طریق مشاهده، رفتارهای والدین را میآموزند.
بر این نکته تاکید میکنم که کودکان با چشمان خود میآموزند؛ یعنی آن چه را مشاهده میکنند، یاد میگیرند؛ حتی اگر آن رفتار به طور مستقیم در مورد خود آنها صورت نگیرد.
2- کودکان ناکام پرخاشگر میشوند
ناکامی یکی از مسائلی است که به پرخاشگری میانجامد. وقتی کودک به هدف خود دست نیابد و ناکام شود، یکی از رفتارهایی که از او سر میزند پرخاشگری است.
3- اضطراب و پرخاشگری
کودکان مضطرب نمیتوانند کودکان آرامی باشند. آنها رفتارهایی پرخاشگرانه از خود بروز میدهند؛ البته بلافاصله پشیمان میشوند و از والدین خود عذرخواهی میکنند. اگر از کودک مضطرب بپرسیم که چرا پرخاش میکنی و عصبانی هستی؛ خواهد گفت نمیدانم.؛ یا خواهد گفت دست خودم نیست.
پس چنانچه کودکی بلافاصله بعد از عصبانیت و پرخاشگری پشیمان شد و عذرخواهی کرد، علت پرخاشگری او اضطراب است.
برای ازبینبردن خشم کودک بایستی اضطراب و نگرانی وی را شناسایی کنیم و در رفع آن بکوشیم.
4- پرخاشگری، نشانهای از تضادهای درونی
گاهی کودکان در دوگانگی و تضادهای درونی قرار میگیرند. یا بهتر بگوییم، گاهی بر سر دوراهیهایی گیر میکنند و نمیدانند کدام راه را انتخاب کنند؛ و این حالت آنها را دچار تعارض، اضطراب و خشم میکند. برای مثال کودکی که دوست دارد نزد مادرش در منزل بماند و از طرفی وقتی میبیند تمام کودکان به مدرسه میروند، همزمان تمایل به مدرسهرفتن نیز دارد، دچار دوگانگی میشود.
به کودکان خود کمک کنیم که در دوراهیهای زندگی، مدتی طولانی قرار نگیرند. آنها بایستی بهسرعت و بادقت درستترین کار را انجام دهند.
5- پرخاشگری و افسردگی
پرخاشگری و کجخلقی در کودکان چنانچه با علامتهای دیگر همراه باشد، میتواند نشانهای از افسردگی باشد که در این صورت لازم است شرایط زندگی کودک تمام و کمال مورد بررسیقرار گیرد.
6- پرخاشگری؛ بیماریها؛ مصرف دارو
بعضی از بیماریها به مصرف دارو نیاز دارد و ممکن است از عوارض جانبی داروها کجخلقی و رفتارهایی باشد که خشونت را برمیانگیزند.
7- خشونت و مدرسه
گاهی کودکان در مدرسه قربانی خشونت میشوند؛ و این قربانیشدن باعث میشود که خود آنها نیز عامل خشونت شوند. عواملی که به خشونت در مدرسه میانجامند، عبارتند از:
- وقتی کودکی توسط دانشآموزان دیگر مورد تمسخر قرار گیرد.
- وقتی کودکی توسط دانشآموزان دیگر کتک بخورد و قادر به دفاع از خود نباشد.
- وقتی کودکی همیشه از مشاجرات فرار میکند و حتی در مواقعی به گریه متوسل میشود.
- وقتی کودکی مرتب اشیا، وسایل و پول خود را گم میکند.
- وقتی کودک از لحاظ ظاهری (پارگی لباس و یا نامناسببودن آن) مورد تمسخر قرار میگیرد.
-خجالتیبودن و سکوت مکرر در کلاس.
-افت تحصیلی، افسردگی و ناراحتبودن.
این عوامل کودک را قربانی خشونت دیگران میکند و خود کودک نیز عامل خشونت میشود و رفتارهای پرخاشگرانه از او سر خواهد زد.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#74
Posted: 10 Mar 2012 06:15
تاثیر خشونت و بدرفتاری پدر و مادر کودکان
تأثیرات خشونت و بدرفتاری های پدر و مادر کودکان، از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. افردی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیان شان قرار گرفته اند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندان شان منتقل می کنند. خشونت نسبت به کودک به دو گروه تقسیم می شود:
الف) خشونت های روانی، مثل محرومیت های عاطفی، تهدید، شرمنده کردن، تمسخر، بی توجهی به نیازهای روانی - جسمی کودک، ناسزاگویی، تحقیر و....
ب) خشونت های بدنی، مثل کتک زدن، پرت کردن، سوزاندن، ضربه زدن با اشیا و....
کودکان و نوجوانانی که مورد بی مهری و محرومیت های عاطفی قرار می گیرند، رفتارهای مخالفت آمیزتر، مقاومت کننده تر، خشن تر و پرخاشجویانه تری از خود بروز می دهند. تنها پیامی که خشونت و تنبیه های بدنی برای کودک دارد این است که پدر و مادر هیچ علاقه ای به نیازها و خواسته های او ندارند و از این که جثه ای بزرگ تر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سوءاستفاده را می کنند و او را با اعمال زشت و خشن مورد سرکوب و ایذا قرار می دهند. کودک (یا نوجوان) نیز در این بین درمی یابد، کسانی را که با علاقه دوست می داشته است و به آنها اعتماد کامل کرده است، موجب غم، ناراحتی و آزار او می شوند.
والدین بدرفتار و خشن دارای خویی تند، عصبی و پرخاشگر هستند و بیشتر از آن که رفتارهای سازنده و مثبت از خود نشان دهند، در کلام و اعمال شان انتقاد، تهدید و خشونت دیده می شود. زمانی که بچه های این والدین تحت فشارهای روحی شدید قرار می گیرند و شروع به گریه و بی تابی می کنند، به جای آن که مورد محبت و نوازش واقع شوند، مورد اذیت و واکنش های تند آنها واقع می شوند. این گونه فشارهای عصبی بر کودک موجب شب ادراری، هراس، رفتارهای ضداجتماعی، ممانعت از نظم و انضباط در آنها دیده می شود و به نوعی آنها را به سمت اذیت و آزار هم کلاس ها و دوستان شان هدایت می کند. ادامه این روند منجر به انحطاط اخلاقی و پیامدهای منفی مثل بزهکاری، سیگار کشیدن، اعتیاد، مصرف دارو و... در آینده خواهد شد. تحقیقات نشان می دهند کسانی که بیش از ۴ حادثه بدرفتاری و آزار در کودکی تجربه کرده اند، ۱۲ برابر بیشتر با خطر اعتیاد به موادمخدر، الکل و... روبه رو هستند.
رفتارهای این دسته از والدین قابل پیش بینی نیست و کمتر با رفتار و اعمال کودک مرتبط است. برای مثال، کودک چه رفتار خوبی داشته باشد و چه کج خلقی و بداخلاقی کند، آنها کماکان او را مزاحمی کوچک می دانند. این والدین، کودک گریان و یا کودک خندان را به یک اندازه آزاردهنده می بینند. خشونت های بدنی در این والدین به طور ناگهانی بروز نمی کند، بلکه همراه با انواع دیگر پرخاشگری های لفظی و بدنی زیاد می شود. اینان توقعات نامتناسب و وارونه ای از فرزندان خود دارند. برای مثال، خودشان را کودک و فرزندان شان را مسئول زندگی و نان آور خود می دانند. معمولاً یکی از والدین (یا پدر و یا مادر)، نقش آزاردهندگی فعال را به عهده می گیرد و دیگری با سکوت اختیار کردن در برابر خشونت های او، نقش منفعلانه به خود می گیرد و با آزار کودک توافق می کند.
کودک آزاری یک بیماری طبی - اجتماعی است که روز به روز بیشتر در جوامع رسوخ می کند و بازتاب آن در تمام آمارهای جنایی مشهود می شود. خشونت و آزار کودکان مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، اکنون همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند.
برای مثال، طبق گزارش پلیس انگلستان، کودک آزاری در این کشور از سال ۱۹۹۶ بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است و علت آن هم افزایش خشونت در جامعه و خانواده است. در همین سال، حدود ۱۰ هزار مورد کودک آزاری در ایالات متحده منجر به مرگ کودکان شده است. آمار نشان می دهد که والدین بدرفتار معمولاً بین ۳۵ - ۳۰ سال دارند و کودکان آزار دیده هم در اکثر موارد زیر ۱۰ سال هستند.
بیشترین آزار نیز از نوع جسمانی بوده است.تهیه آمار دقیقی از بدرفتاری و آزار بدنی کودکان مشکل است، زیرا افرادی که این بدرفتاری های را انجام می دهند و نیز قربانیان آنها از این گونه رفتارها شرمسارند و از پذیرش این موضوع که دست به چنین اعمالی می زنند، وحشت دارند. علاوه بر آن، در بیشتر موارد این بدرفتاری ها در خلوت صورت می گیرد، و کودکانی که مورد آزار قرار می گیرند، از بازگو کردن آن چه بر آنها گذاشته است، ناتوانند.
تنها با بررسی و جمع آوری اخبار روزنامه ها در سال ۱۳۷۷ _ ۱۳۷۵ (و نه همه موارد بدرفتاری و خشونت علیه کودکان)، می توان دریافت، که بیشترین خشونت و آزار در مورد دختران زیر ۱۰ سال (۳۵ درصد) صورت گرفته است و بیشترین آزارگران مردان (۷۰درصد) بوده اند. هم چنین ۷۰ درصد این آزارگری ها در محیط خانه صورت می گرفته است. در مورد کودک آزاری ها، بیشترین درصد مربوط به کودکانی بوده است که والدین آنها از هم جدا شده اند. به عبارت دیگر، فرزندان حاصل طلاق و گسستگی های خانوادگی در معرض بیشترین اذیت و آزار و خشونت (۴۰درصد) بوده اند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی هم، روزانه بیش از ۲۳ کودک در نتیجه بدرفتارهای والدین خود تلف می شود
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#75
Posted: 10 Mar 2012 06:16
خشنونت علیه کودکان،معضلی اجتماعی
لیلا خاکسار-گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان که اولین مطا لعه و تحقیق جهانی و فراگیر در زمینه انواع خشونت در این زمینه و حاوی توصیه هایی برای پیشگیری و پرداختن به این امر مهم است،ارائه شد.
پروفسور پائولو سرجیوپینرو در یک نشست خبری ،با ارائه نتایج اولین پژوهش جهانی در زمینه انواع خشونت نسبت به کودکان در دنیا گفت:هر کس در این زمینه نقشی بر عهده دارد،اما مسئولیت اصلی بردوش دولت ها است و مسئولان باید از وقوع هر نوع خشونت علیه کودکان در هر کجا و به دست هر کس،جلوگیری کرده و در زمینه برنامه های پیشگیرانه برای تحلیل علل اصلی این خشونت،سرمایه گذاری کنند.
وی که از سوی دبیر کل سازمان ملل متحد به عنوان کارشناس مستقل برای مدیریت این پژوهش منصوب شده است همچنین گفت:بر اساس نتایج این گزارش،خشونت علیه کودکان در همه گروهای اجتماع و در هر کشور و جامعه ای رخ می دهد و اکثر اعمال خشونت امیزی که کودکان تجربه می کنند،از سوی آشنایان و افراد مورد اعتماد می شود و والدین ،همکلاسی ها،معملمان و کارفرمایان از جمله این افراد هستند. به گفته وی همچنین این گزارش نشان می دهد بخش مهمی از خشونتی که کودکان از آن رنج می برند،توسط قانون یا جامعه مورد پذیرش یا تحمل قرار گرفته و یا به عادتی در رفتار های اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است و در حال حاضر حداقل در 106 کشور جهان استفاده از تنبیه بدنی در مدارس و در 147 کشور استفاده تنبیه در مراکز کودکان ممنوع نیست و تا به امروز تنها در 16 کشور استفاده از تنبیه بدنی در خانه ممنوع اعلام شده است.
همچنین بنابر تخمین سازمان جهانی بهداشت که در این گزارش نیز به آن استناد شده است،تنها در سال 2002 ،53هزار کودک در جهان به قتل رسیده اند و 150میلیون دختر و 73میلیون پسر زیر 18سال مورد آزار جنسی قرار گرفته اند.
در همین حال بنابر تخمین های سازمان جهانی کار در سال2004،218 میلیون کودک به کار گرفته و 126 میلیون کودک به کارهای خطرناک گمارده شده اند.
8/1میلیون کودک برای فحشا و هرزگی مورد استفاده قرار گرفته اند و 2/1 میلیون هم قربانی قاچاق کودکان کودکان شده اند.
دکتر عمران رزاقی،مدیر کل دفتر سلامت روانی-اجتماعی وزرات بهداشت نیز در این باره گفت: بد رفتاری با کودکان یک مشکل اجتماعی بزرگ است که تاثیری جدی بر سلامت روانی و جسمی و رفاه و رشد قربانی و به طور کل جامعه میگذارد.
وی افزود:وزرات بهداشت در برنامه مشترک همکاری با یونیسف (2005تا2009) به این موضوع پرداخته و قصد دارد وضعیت تحقیقات و دانش راجع به کودک آزاری را بهبود بخشیده و استاندارهایی برای تشخیص زود هنگام کودک آزاری ایجاد کند.این پروژه شامل آموزش کارکنان بخش بهداشت،اطلاع رسانی و ارائه خدمات به کودکان نیازمند کمک از جمله خط تلفن یاری کودک است.
رزاقی در ادامه افزود:اگر چه اغلب خشونت ها گزارش نشده و پنهان می مانند و ارقام از نشان دادن بعد واقعی ماجرا عاجزند، ارقامی که در مطالعه سازمان ملل آمده اند تصویری تکان دهنده از این ماجرا نمایان کرده اند.
کریستین سالازار،نماینده یونیسف در ایران زمینه با اشاره به این که کودک آزاری و خشونت علیه کودکان در بسیاری از کشور ها و در سراسر جهان رخ می دهد، اظهار کرد:باید برای دستیابی به دیدگاهی کلی از ابعاد این مشکل در ایران پژوهش های بیشتری انجام شود.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#76
Posted: 10 Mar 2012 07:22
»»نگاهی به تاثیرات بازیهای رایانهای بر نوجوانان
علاقه و استقبال از بازیهای رایانهیی به حدی است که به گفته کارشناسان نیمی از رایانههای شخصی بیشتر به منظور بازی خریداری میشود.
این در حالی است که بیش از 73 درصد دانشمندان از پرداختن به بازیهای کامپیوتری کاربران را منع میکنند،خواه آن بازیها ساده یا مشکل باشند. بسیاری از دانش آموزان با فرا رسیدن فصل تابستان اوقات فراغت خویش را با بازیهای رایانهیی سپری میکنند.
این بازیها که به سطوح سنی پایینتر یعنی 3 سال رسیده به عنوان وسیلهگذران اوقات فراغت به عرصه بزرگسالان نیز کشیده شده است. دنیای پرهیاهوی بازی رایانه بیش از پیش در بین خانوادههای ایرانی گسترش یافته است.
بازار داغ بازی رایانه، بازار سیاه وسیعی در سطح کشور به وجود آورده است که به دلیل عدم وجود قانون کپیرایت، عناوین متنوع بازیهای تولیدکشورهای دیگر با قیمتی نازل در بازار عرضه میشوند.
در ایران تحقیق مدونی که به بررسی شیوع و گستردگی بازیهای ویدیویی رایانهیی پرداخته باشد وجود ندارد. بازیهای ویدیویی رایانهیی در ایران، شاید با یک تاخیر 1510 ساله نسبت به غرب درجامعه پدیدار شده است و شروع به رشد کردند.
کلوپهای ویدیویی که از آغاز در سطح شهرهای مختلف کشور شکل گرفتند چیزی بیشتر از یک مغازه متوسط یا کوچک نبودند که با تغییر شکل ابتدایی به شکل محل مراجعه انبوه کودکان و نوجوانان 7 تا 20 ساله مشتاق به بازیهای رایانهیی درآمدند. نخستین دستگاههایی که در این کلوپها به کار گرفته میشدند آتاری و میکرو بودند که با گذر زمان و فراگیرتر شدن دستگاههای پیشرفتهتری که از گرافیک و پردازش بالاتری برخوردار بودند جای خود را به سگا، سونی،پلیاستیشن و کامپیوتر دادند. دامنه سنی مراجعان به کلوپهای ویدیویی در ایران 7 تا 20 سال گزارش شده است. گسترش روزافزون بازیهای رایانهیی در خانوادههای ایرانی نشان از گسترش فرهنگی نوین در جامعه است.
عدم توجه به تفکر و فرهنگ صحیح بازیها میتواند خشونت را در بین کاربران افزایش دهد. یکی از اشتباهات متداول که گریبانگیر صنعت بازی رایانهیی در ایران است، درک نادرست از روند تولید یک بازی، یا بطور کلی صنعت تولید بازیهاست. بیشتر قشر متخصص و تولیدکننده در زمینه رایانه، از مقاطع مدیریتی تا مقاطع اجرایی به تولید بازیهایی به صورت یک تفریح یا سرگرمی یا یک امر غیر جدی نگاه میکنند. شاید دلیل وجود چنین فکری لفظ بازی باشد، به این صورت که چون محصول نهایی این پروسه یک سرگرمی و تفریح است، پس از تولید آن هم چیزی شبیه به همین مورد است. وجود چنین طرز فکر اشتباهی به عنوان معضل همواره مانع از سرمایهگذاری و پرداختن هزینههای مادی و معنوی از سوی مدیران و متخصصان تولید نرمافزار در داخل کشور برای تولید بازیهای رایانهیی بوده و هست. اصولا تولید یک بازی رایانهیی جز در مواردی خاص فرق چندانی با دیگر محصولات نرمافزاری ندارد که آن تفاوتها هم در جدیت و روند اصولی و مهندسی تولید یک نرمافزار نیستند و به مسائل دیگری مربوط میشوند. این موارد باعث شده فعالیتهای معدودی هم که از سوی برخی شرکتهای داخلی در زمینه تولید بازیها صورت گرفته است فقط جنبه نمایشی و جنبی داشته باشد و به عنوان فعالیت اصلی و زمینه کاری یک شرکت مطرح نباشد.
ابعاد فرهنگی مختلفی نیز در مورد بازیهای کامپیوتری در داخل کشور ناشناخته مانده یا مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند. از جمله آنها، بعد رسانهیی بازیهای رایانهیی است. امروزه بازیهای رایانهیی به عنوان یک رسانه نسبتا گسترده و جذاب در دنیا مطرح هستند و یک چنین رسانهیی درست مانند دیگر رسانهها، دارای توان بالایی در برخی زمینهها است. به عنوان مثال میتوان به تبلیغات تجاری، تبلیغات فرهنگی، آموزش و خیلی موارد دیگر اشاره کرد که متاسفانه فرهنگ ایجاد و استفاده هیچ یک از آنها (در یک بازی کامپیوتری) در کشورمان جا نیفتاده است و به بازی فقط به عنوان تفریح و گذران وقت نگاه میشود. اینها همه به نوعی به عدم وجود فرهنگ صحیح تولید و استفاده از بازیهای رایانهیی برمیگردد.
البته شاید بتوان گفت که صداوسیما تاحدودی خواسته و ناخواسته به اهمیت بازیهای رایانهیی پی برده است. گواه این مطلب برنامههای متعدد تلفنی است که هرچند تنها 30 درصد از خصوصیات یک بازی رایانهیی را دارا هستند، اما با استقبال عمومی همراه شدند.
بسیاری از کاربران بازیهای رایانهیی از خستگی چشم، پایینآمدن انرژی بدن، کندشدن تصمیمات و ... شکایت میکنند. در این مورد نتایج یک تحقیقات نشان میدهد هیجانهای رایانهیی میتواند به تخریب یا کندی عملکرد ذهنی کاربر منجر شود.
اعتیاد به بازیها، پرخاشگری، شرطبندی،کمشدن علاقه به فعالیتهای بدنی،فرار از مدرسه، دزدی برای تهیه پول بازی، صرف پول تغذیه برای بازی،گوشهگیری و آسیبدیدن بینایی کاربران و دهها تاثیر مخرب دیگر از عوامل اعتیاد به بازیهای رایانهیی است. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که کودکان، جوانان و والدین نسبت به بازیهای ویدیویی رایانهیی در مجموع دید مثبتی دارند.
خانوادهها سعی دارند با سرگرمکردن فرزندانشان به بازیهای رایانهیی از شیطنتهای آنان در امان باشند. تقویت زبان انگلیسی و آشنایی با فنآوری روز از جمله عواملی است که موافقت والدین را با بازیهای رایانهیی جلب میکند و آنان این موضوع را نه تهدید دانسته بلکه از وجود چنین فنآوری نیز خرسند هستند. دکتر قاسم قاضی روانشناس با اشاره به عدم تعهد شرکتهای سازنده بازیهای کارتونی به دنیای ساده و صمیمی کودکان را مساله مهمی دانست که در جریان بازیهای کارتونی الکترونیکی مشاهده میشود.
بازیهای رایانهیی در جریان ارایه مضامین جذاب و گیرای خود، با ارایه صحنههای پرخشونت و خشن، طرح اسلحههای مختلف، تاکید بر سرعت بیشتر، به نمایش گذاشتن برهنگی و... زمینه ارایه فرهنگ خاصی که بازیهای رایانهیی مبلغ آن هستند را برای جوانان فراهم میآورند.
وی تصریح کرد: «تحلیل رفتن افراد در بازیهای رایانهیی به سبب افراط، بتدریج از جهان اطراف بریده و دور میشوند.» قاضی، چاقی را یکی دیگر از معضلات اعتیاد به بازی رایانه دانست و افزود: «انجام بازیهای الکترونیکی، اسباب خانهنشینی نوجوانان را فراهم میآورد، که همین امر میتواند منجر به بروز چاقی شود که این خود به نوعی مشکل زیستی محسوب میشود و آسیبهای مختلف دیگری را در پی دارد.» بازیهای ویدیویی رایانهیی ابعاد مثبت و منفی بسیاری را در اوقات فراغت جوانان ایجاد کردهاند و بازتاب اثرات آنها در کشورمان نیز در حال شکلگیری است، بدین روی ضرورت بررسی هرچه بیشتر آثار این بازیها را انکارناپذیر میسازد
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#77
Posted: 10 Mar 2012 07:23
>>کمرویى کودکان و اعتیاد اینترنتى
بسیارى از اوقات مردم اینترنت را به عنوان راهى براى گریز از واقعیات یا به عنوان راهى براى برقرارى ارتباط با سایران ، بدون نگرانى درباره پیامدهاى اجتماعى آن برمى گزینند. مطالب بسیارى در باره اعتیاد اینترنتى منتشر شده است.
بسیارى از محققان مطالبى در خصوص رابطه ی میان اعتیاد اینترنتى و مشکلات اجتماعى از قبیل اضطراب و افسردگى منتشر کرده اند. اما یافتن رابطه ای میان کمرویى و اعتیاد اینترنتى مشکل است . از میان مطالعات منتشره، بسیارى از آنها به بررسى مشکلات اینترنتى مرتبط با دانش آموزان دبیرستانى و دانشجویان دانشکده پرداخته اند. از میان سطوح مختلف آموزشى، دانش آموزان مدارس راهنمایى گروه بسیار متفاوتى محسوب مى شوند، زیرا آنها در مرحله بسیار کمرویى قرار داشته و در حال رشد ذهنى و اجتماعى هستند. استفاده از اینترنت الزام سنى ندارد و بسیارى از نوجوانان در دسترسى به آن محدودیتى ندارند. این نوجوانان در معرض تغییرات متعددى هستند که هم فیزیکى و هم عاطفى است و عموماً در دوره بسیار کمرویى قرار داشته اند ؛ به ویژه هنگامى که آنان مى خواهند با سایران ارتباط برقرار کنند.
خجالتى بودن عاملى است که نوجوانان را مستعد کمرویى و زمینه را براى اعتیاد آنان به اینترنت فراهم مى کند.
در تلاش براى یافتن رابطه میان کمرویى و اعتیاد به اینترنت، با استفاده از روش پیمایشى در مدارس دوره متوسطه کشور هنگ کنگ ، پژوهشى اجرا شد. پس از آن که پرسش نامه ها مورد تحلیل قرار گرفت ، مشخص شد در مدارس دوره راهنمایى رابطه ی مهمى میان کمرویى و اعتیاد به اینترنت وجود دارد طورى که دانش آموزانى که کمروتر بودند بیشتر به اینترنت معتاد بودند. این وضع براى دانش آموزان مدارس متوسطه وجود نداشت. هرچند درباره ی این دسته از دانش آموزان نیز به نظر مى رسد که میان میزان زمانى که آنها به اینترنت مى پردازند و اعتیاد آنان به اینترنت رابطه وجود دارد.
براى بررسى این سؤال که آیا کمرویى بر اعتیاد به اینترنت تأثیرگذار است باید در ابتدا مشخص شود که منظور از اعتیاد به اینترنت چیست و چگونه مى توان اعتیاد به اینترنت و کمرویى را ارزیابى کرد. دکتر کى سى یونگ تعریف خوبى درباره ی اعتیاد به اینترنت داده است که در اکثر تحقیقات از آن استفاده شده است. یونگ براین باور است اعتیاد به اینترنت (IA) شامل اختصاص بیش از حد زمان یا تمایل به گذراندن وقت جهت شرکت در فعالیت هاى متعدد رایانه اى و اینترنتى است که شامل این موارد است:
1 ـ ارتباط موقت، استفاده از اتاق هاى گفت وگو یا برنامه هاى گفت وگو
2 ـ بازى هاى اینترنتى ، انجام بازى هاى ویدیویى رایانه اى یا اینترنتى
3 ـ استفاده ی بیش از حد از اطلاعات، جست و جو و جمع آورى داده
4 ـ اعتیاد به اینترنت، استفاده از رایانه براى بازى
بعد دیگر موضوع مورد بررسى مسأله کمرویى است. کمرویى مى تواند به عنوان رفتار و ارتباط با مشکل در موقعیت هاى اجتماعى تعریف شود. کمرویى یک ویژگى است که تقریباً در 40 درصد از افراد دیده مى شود. احتمالاً زنان بیشتر تجربه ی کمرویى داشته اند. برخى پژوهشگران درصدد این هستند تا کمرویى را به عنوان مشخصه هاى یک شخصیت «متمایز» که مى تواند منجر به طیفى از مشکلات اجتماعى شود بیان کنند.
تسایى و لینز در مقاله «اعتیاد به اینترنت نوجوانان در تایوان: یک مطالعه به روش مصاحبه اى »، به دنبال برخى از تحقیقاتى که قبلاً با استفاده از مقیاس یونگ بر روى شمارى از دانش آموزان 16 و 17 ساله تایوانى انجام شده ، داشتن اعتیاد به اینترنت را مورد شک قرار داده اند. تسایى ولینز با شمارى از دانش آموزان مصاحبه کرده و دریافتند که به نظر مى رسد .
در باره میزان زمانى که افراد با رایانه کار مى کنند مشکل وجود دارد. یوهانسون و همکارانش نیز عنوان کرده اند تمام مطالعاتى که دراین باره در فنلاند انجام شده نشان مى دهد اعتیاد به اینترنت در 8 تا 10 درصد از آنهایى که مورد مطالعه قرارگرفته اند شایع است. هر دو تحقیق فوق الزامات اعتیاد اینترنتى را مورد بحث قرار مى دهند اما درباره این که آیا کمرویى مى تواندبه عنوان عاملى کمکى در گرایش به اعتیاد اینترنتى مطرح باشد سخنى به میان نمى آوردند. اگرچه مطالعه اى توسط اسکالى، فیلیپز و استیونسن انجام گرفته که در آن کمرویى و اضطراب به عنوان الگوهاى پیش بینى کننده براى استفاده از اینترنت مورد بحث قرار گرفته اند.
تعدادى از تحقیقات درباره رابطه میان اعتیاد به اینترنت و کمرویى انجام گرفته است اسکالى و همکارانش تحقیقى را انجام داده اند که شامل مطالعه درباره استفاده از اینترنت، مقیاس کم گویى اجتماعى و فهرست ویژگى هاى اضطراب است که توسط نفر شرکت کننده تکمیل شد. اگرچه این تحقیق نتوانست نتیجه گیرى کند که کمرویى یک عامل کمکى به اعتیاد به اینترنت است ، اما آنها به نتایج جالبى دست یافتند. آنها دریافتند افراد کمرو و مضطرب بیشتر از کسانى که این قبیل مشکلات اجتماعى را ندارند از اینترنت استفاده نمى کنند، اما آنها توانستند پیش بینى کنند که چه اشخاصى با توجه به زمانى که به اینترنت اختصاص مى دهند مى توانند از سایران جدا بمانند. علاوه براین آنها پیش بینى کردند افزایش محبوبیت اینترنت و امکانات ارتباطى آن و استفاده هاى خارج از اینترنت مى تواند براى آنهایى که مشکلاتى با جنبه هاى خارج از اینترنت دارند زیان آور بوده و به ویژه موجب انزواى اجتماعى آنهایى شود که از سطح کمرویى بالایى برخوردارند . همچنین این نکته حائز اهمیت است. همانگونه که درمباحثات یوهانسن و گوتستام نیز ذکر شده، اعتیاد به اینترنت یک پدیده فرهنگى نیست و سرانجام این که اگرچه اسکالى ، فیلیپز و استیونسن کمرویى را به عنوان عاملى کمکى دراستفاده نادرست از اینترنت نشناخته اند، اما آنها فرضیاتى را تنظیم کردند که براساس آن کمرویى به استفاده مفرط از اینترنت براى برقرارى ارتباط کمک مى کند. همان طور که اعتیاد به اینترنت زیادتر مى شود، به منزوى شدن و رفتار نابجا ازنظر اجتماعى بیشتر کمک خواهد کرد.
پرسشنامه اعتیاد به اینترنت که توسط دکتر یونگ ارائه شده شامل 8 سؤال است . اگر افراد به 5 سؤال یا بیشتر پاسخ مثبت دهند، این احتمال وجود دارد که آنها از اعتیاد به اینترنت رنج مى برند. این سؤالها عبارتند از:
1ـ آیا شما در رابطه با اینترنت احساس شیفتگى مى کنید؟ (درباره فعالیت آنلاین قبلى خود و یا انتظار جلسه بعدى آنلاین شدن فکر کنید)
2ـ آیا احساس مى کنید به منظور دستیابى به رضایت مندى به افزایش میزان زمان استفاده از اینترنت نیاز دارید؟
3ـ آیا شما به طور مکرر تلاش هایى ناموفق براى کنترل ، کاهش یا توقف استفاده از اینترنت داشته اید؟
4ـ آیا هنگامى که مى خواهید ارتباط خود را با اینترنت قطع کنید احساس بى قرارى، بدخلقى، افسردگى یا زودرنجى دارید؟
5 ـ آیا بیشتر از زمانى که قصد داشتید، به اینترنت متصل بوده اید؟
6 ـ آیا به خاطر اینترنت خود را به خطر انداخته اید یا روابط و فرصت هاى شغلى و آموزشى خود را به خطر انداخته اید؟
7 ـ آیا به خاطر وجود اعضاى خانواده، یا دیگران دروغ گفته اید؟
8 ـ آیا از اینترنت به عنوان راهى براى گریز از مشکلات استفاده مى کنید ( به عنوان مثال احساسات ناامیدکننده ، گناه و افسردگى )؟
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#78
Posted: 10 Mar 2012 07:24
بچه ها را در بزرگراه اینترنت تنها نگذارید
درجهان بیش از ?? میلیون کودک با اینترنت سر و کار دارند آنها برای دستیابی به اطلاعات و برقراری ارتباط با دوستان و اعضای خانواده از طریق نامه الکترونیکی آموختن مهارت های رایانه ای و شرکت در بحث به اینترنت مراجعه می کنند.
کودکان ساکن روستاها می توانند با استفاده از اینترنت موزه ها یا مکان های دیدنی شهرها و سایر کشورها را ببینند. کودکان بیمار و ناتوان می توانند با سایر همسالان خود گفت وگو کنند و از احساس تنهایی خود بکاهند. در بعضی کشورها حدود ?? درصد مدارس ابتدایی و راهنمایی به اینترنت دسترسی دارند و بسیاری از مشاغل به مهارت های اینترنتی نیازمند است. با این همه لازم به ذکر است کار با رایانه و اینترنت موجب بهبود وضعیت تحصیلی کودک نمی شود. کودکان بهترین آموزش را با داشتن معلمین مجرب و تحصیل در کلاس های کوچک تر به دست می آورند. برای استفاده مؤثر از این ابزارهای الکترونیکی به آموزگاران ماهر و زمان کافی نیاز است تا دانش آموزان مورد توجه و تربیت انفرادی و مناسب قرار گیرند
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#79
Posted: 10 Mar 2012 07:37
اعتیاد اینترنتی
کامپیوتر و اینترنت یکی از وسایل ارتباطی در عصر جدید است که توسط انسان بکار گرفته شده است. این وسیله باعث سرعت و دقت در کارها و گسترش ارتباطات شده است بگونهای که کره زمین را تبدیل به دهکده جهانی کرده است. با وجود این ، نفوذ و گسترش آن باعث بروز مشکلاتی در جوامع شده است. از این مشکلات میتوان به «کاهش روابط اجتماعی واقعی» و «وابستگی به اینترنت» اشاره کرد. این نوعی تناقض است که علیرغم استفاده از اینترنت در جهت برقراری «ارتباط فردی» این وسیله خود به «کاهش روابط» منجر میشود.
«نوع و کیفیت تعامل اجتماعی» که این وسیله ارتباطی فراهم میآورد، علت این تنافض است. اینترنت از اهمیت «مجاورت فیزیکی» (Physical Proximity) بوسیله بوجود آوردن شکل دیگری از شبکههای ارتباطی (ارتباط مجازی) کاسته و ارتباط بین فردی ضعیفی را بوجود میآورد. از طرف دیگر استفاده روز افزون از اینترنت منجر به شکل گیری و گستر شنوع دیگری از «وابستگی و اعتیاد» (Dependency and Addiction) شده است «وابستگی به اینترنت» به دلیل آنکه همانند اعتیاد به مواد مخدر «علائم ترک و مصرف» را دارا میباشد، منجر به طبقه بندی آن به عنوان یک اختلال شده است.
تاریخچه
ظهور این «اعتیاد» به عنوان یک اختلال جداگانه اولین بار در سال«1995» توسط «ایوان گلدبرگ» ، (Ivan.goldberg) مطرح شد و در سال «1996» توسط «یانگ» ، (Young) توسعه یافت. از آن پس مراکز درمانی در سراسر آمریکا بوجود آمد و حتی در دادگاه و سیستم قانونی این کشور وابستگی به اینترنت به عنوان یک «اختلال روانی» واقعی پذیرفته شد.
ویژگیهای بالینی وابستگی به اینترنت
«وابستگی به اینترنت» را «اعتیاد مدرن» (Modern Addiction) نامگذاری کردهاند در واقع وابستگی به اینترنت یک وابستگی واقعی همانند اعتیاد به مواد مخدر و وابستگیهای دیگر است. اگر چه این نوع وابستگی مشکلات جسمی «اعتیادهای شیمیایی» را ندارد اما مشکلات اجتماعی ناشی از آن همانند اعتیادهای دیگر است.
«از دست داد کنترل برروی رفتار ، علائم ناخوشایند ناشی از ترک ، عطش ولع زیاد برای کار با اینترنت ، گوشه گیری اجتماعی و افت تحصیلی و شغلی» برخی از پیامدهای وابستگی به اینترنت هستنند. خصوصیات دیگری نیز برای افراد وابسته به اینترنت ذکر شده است؛ مانند: «استفاده از اینترنت برای فرار از مشکلات یا رفع احساس درماندگی ، گناه ، اضطراب و افسردگی ، دروغ گفتن مکرر به اعضای خانواده و دوستان برای پنهان کردن میزان درگیری با اینترنت».
تشخیص وابستگی به اینترنت
انجمن روانپزشکی آمریکا (A.P.A) معیارهای زیر را برای تشخیص اعتیاد به اینترنت پیشنهاد کرده است.
یک الگوی استفاده که موجب اختلال در عملکردها یا حالت ناخوشایند درونی در طول یک دوره دوازده ماهه شده ، فرد حداقل باید سه معیار از معیارهای هفتگانه زیر را داشته باشد:
بروز علائم تحمل: که به یکی از صورتهای زیر مشاهده میشود:
نیاز به افزایش ساعات کار با اینترنت به منظور حفظ رضایتمندی.
کاهش قابل ملاحظه اثر ، علیرغم استفاده مداوم در یک محدوده زمانی معیین
بروز علائم ترک: که به صورت دو علامت یا بیشتر از علائم زیر مشاهده میشود و در طول چند روز یا یک ماه پس از قطع ارتباط با اینترنت بروز میکند.
بی قراری ذهنی و بدنی
اضطراب
افکار وسواسی در مورد اینکه در اینترنت چه میگذرد.
داشتن خیالپردازی و رویا در مورد اینترنت.
حرکات ارادی و غیرارادی انگشتان دست برای تایپ کردن.
زمان استفاده از اینترنت بیشتر از مدت زمانی است که فرد از ابتدا قصد داشت.
تمایل مداوم یا کوشش نافرجام برای کنترل رفتار.
صرف وقت قابل ملاحظه برای امور مرتبط با اینترنت (خریدن کتابهای مربوطه ، کوشش برای بدست آوردن آدرسهای جدید و …).
کاهش فعالیت اجتماعی ، شغلی و تفریحی در اثر استفاده از اینترنت.
تداوم استفاده از اینترنت ، با وجود آگاهی از آثار منفی آن.
علت شناسی وابستگی به اینترنت
علت کمی
تحقیقات متعددی بر میزان «ساعات» زیاد استفاده از اینترنت تأکید کردهاند برای نمونه مطابق یک مطالعهای که در «دانشگاه تگزاس» برروی «531 دانشجو» انجام گرفت افراد وابسته به اینترنت (که با ملاکهای A.P.A شناسایی شده بودند) در هفته بطور متوسط «یازده» ساعت با اینترنت کار کرده بودند.
علت کیفی
بنظر میرسد عامل مهمتر از عامل کمی در تعریف وابستگی به اینترنت «عامل کیفیت» در حین کار با اینترنت است در واقع برخی از افراد بیش از«بیست» ساعت در هفته با اینترنت کار میکنند، بدون آنکه مشکلی پیدا کنند تحقیقات نشان میدهد بعضی فعالیتهای اینترنتی (نظیر بازیها و گبهای اینترنتی) بیش از بقیه خاصیت «اعتیادزایی» دارند، و بطور کلی هر وقت کار با اینترنت باعث کاسته شدن از اهمیت سایر جنبههای زندگی شود، حالت «مرضی» (Abnormal) پیدا میکند.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#80
Posted: 10 Mar 2012 07:38
استفاده از اینترنت، و افسردگی اجتماعی نوجوانان
بر اساس یک پژوهش با عنوان "نقش استفاده از اینترنت در افسردگی و انزوای اجتماعی نوجوانان" پرسش نامهای در اختیار 89 دانشآموز سال آخر دبیرستان قرار گرفت و درباره موارد زیر تحقیق شد:
- میزان استفاده از اینترنت: کم (کمتر از یک ساعت در روز)، متوسط (بین یک تا دو ساعت در روز)، زیاد (بیش از دو ساعت در روز(
- ارتباط با مادر، پدر و همسالان
- افسردگی
با توجه به نتایج حاصله، کسانی که نسبت به دیگران کمتر از اینترنت استفاده میکردند، ارتباط بیشتری با مادر و دوستان خود داشتند.
تأثیر استفاده و سوءاستفاده از اینترنت، هر روز بیشتر مورد تحقیق قرار میگیرد و دانشمندان علوم اجتماعی به دنبال بررسی موضوعات مرتبط هستند، طی یک تحقیق در سال 198 میزان اعتیاد به اینترنت از طریق نمرات "پرسشنامه افسردگی یک"(1) (BDI) مورد بررسی قرار گرفت. (یونگ و راجرز) میانگین نمرات پاسخ گویانی که بر اساس این پرسشنامه، معتاد به اینترنت تشخیص داده شدند، بر روی یک طیف خفیف تا متوسط قرار داشت
در یک پژوهش درازمدت 2 ساله (کرات و همکاران، سال 1998)، به خانوادههایی که به طور تصادفی انتخاب شده بودند کامپیوتر و آموزش استفاده از آن ارائه شد، بعد از یک تا دو سال، استفاده فزاینده از اینترنت با کاهش ارتباط خانوادگی و محافل اجتماعی محلی همراه بود، علاوه بر این شرکتکنندگان در این تحقیق، به تنهایی و افسردگی روزافزون دچار شده بودند. افزایش تنهایی و کاهش حضور اجتماعی به ویژه در نوجوانان دیده شد. این یافتهها، اهمیت تحقیق در زمینه استفاده از اینترنت توسط نوجوانان را روشن میسازد، به ویژه این که استفاده از آن در بین این گروه سنی رو به افزایش است.
در سال 1996 تقریباً 12% از نوجوانان 13 تا 17 ساله (که به اینترنت دسترسی داشتند)، از خدمات اینترنت استفاده کردند. گروه سنی 12 تا 17 ساله کاربران اینترنت که در سال 1996، 5/6% بود، در سال 2002 به 4/31% و در مورد گروه سنی 13 تا 17 ساله به بیش از 50% رسید. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات احتمالی استفاده از اینترنت بر نوجوانان است. انتظار میرود سطح بالای استفاده از اینترنت با میزان نامطلوب ارتباط و همچنین درجات افسردگی مرتبط باشد.
روش تحقیق شرکتکنندگان:
89 دانشآموز (37 پسر و 52 دختر) از یکی از دبیرستانهای فلوریدا انتخاب شدند. از این تعداد 76% قفقازی، 11% اسپانیش، 5% آسیایی، 3% افریقایی - آمریکایی و 5% از نژادهای دیگر بودند. شرکتکنندگان از نظر جایگاه اجتماعی - اقتصادی از طبقه متوسط به بالا بودند. (9/3 = M بر اساس شاخص دو عاملی هالینگ هد
مقیاسهای اندازهگیری
به دانشآموزان یک پرسشنامه 181 سؤالی از نوع لیکرت داده شد که ابعاد چندگانه روانی و رفتاری زندگی نوجوانان را بررسی میکرد. آنها در یک سالن بزرگ و در مدت 45 دقیقه بدون ذکر نام، پرسشنامه را تکمیل کردند.
- استفاده از اینترنت: میزان استفاده از اینترنت با یک سؤال واحد مورد ارزیابی قرار گرفت، "روزانه چند ساعت از وقت خود را با اینترنت صرف میکنید؟" گزینههای پاسخ عبارت بودند از: کمتر از یک (استفاده کم)، یک تا دو (استفاده متوسط) و بیش از دو ساعت (استفاده زیاد).
- کیفیت ارتباط با والدین و دوستان: برای ارزیابی کیفیت ارتباط از مقیاس صمیمیت (بلایت و فاستر - کلارک، سال 1987) که حاوی 24 پرسش است، استفاده شد.
به عنوان مثال: "تا چه اندازه برای نصیحت یا حمایت به مادر خود مراجعه میکنید؟" و "تا چه اندازه بهترین دوستتان در مورد آنچه که شما انجام میدهید، با شما همراه است؟" "پاسخها بر اساس مقیاس لیکرت دارای 5 حالت از "به هیچ وجه" تا "بسیار زیاد" بود. نوع سؤالات در مورد بهترین دوست و والدین مشابه بودند. (هر کدام 8 سؤال) که در برگیرندة نمراتی در زمینه ارتباط با مادر، ارتباط با پدر و ارتباط با همسالان بود.
- افسردگی: این موضوع توسط مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمالوژیک (CES - D رادلوف 1977) و با نمره حداقل 16 که نشاندهندة افسردگی است، بررسی شد. مقیاس CES - D برای جمعیت دبیرستانی، استاندارد شده است (رادلوف 1991).
این مقیاس از پایایی بازآمایی(2)، همسانی درونی(3) و اعتبار همزمان(4) مفاهیمی برخوردار است.
نتایج
در این تحقیق تنها گروههای کاربران زیاد و کم اینترنت مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل مجذور خی نشان میدهد که این گروه از نظر برخی عوامل دموگرافیک مانند جنس، نژاد و جایگاه اقتصادی - اجتماعی با یکدیگر تفاوتی ندارند. هر یک از دو گروه کاربران زیاد و کم اینترنت با استفاده از آزمونهای مستقل t از نظر درجات ارتباط و افسردگی مقایسه شدند.کابران کممصرف اینترنت در مقایسه با کاربران زیاد آن به طور چشمگیری رابطهای بهتر با مادران و دوستانشان داشتند، اما هیچ تفاوت قابل ملاحظهای بین کاربران کم و کاربران زیاد اینترنت از نظر ارتباط با پدر میزان افسردگی وجود نداشت.
جمعبندی
نتایج نشان میدهد که استفاده زیاد از اینترنت با پیوند ضعیف اجتماعی مرتبط است. بر عکس کاربرانی که از اینترنت کمتر استفاده میکنند، به طور قابل ملاحظهای با مادر و دوستانشان ارتباط بیشتری دارند. این نتایج جهتگیری خاصی را نشان نمیدهند. مثلاً نمیتوان گفت که آیا نوجوانان دارای ارتباطات ضعیف اجتماعی به طرف فعالیت اینترنتی ارتباطات اجتماعی را کاهش میدهد.
میزان استفاده از اینترنت با افسردگی ارتباطی ندارد. شاید نمرات نسبتاً بالاری CES - D در این نمونه (14=M) در مقایسه با نمونه رادلوف (18=M)، احتمال ظهور تفاوت معنیدار آماری را کاهش داده است، در تحقیقات آینده، طیف گستردهای از عوامل روانی و اجتماعی در میزان استفاده از اینترنت باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
پرسشنامه افسردگی یک مقیاس است برای سنجش افسردگی که توسط "آئورن بک" مشهور به "پدر شناختدرمانی" استفاده شد.
اساس آن یک سری واکنشهای کلیدی افراد به طبقات خاصی از موقعیتهای بالقوه افسرده کننده و برانگیزاننده اضطراب است.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....