آشنایی با اضطراب و علائم آنهمه انسان ها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیت های تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.بررسی ها نشان میدهد ، اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر و در زنان، افراد کم درآمد و سالمندان شایع تر است.علائم و نشانه های اضطراب عبارتند از:ـ عصبی بودن، آرام و قرار نداشتنـ تنشـ احساس خستگیـ سرگیجهـ تکرر ادرارـ طپش قلبـ بیحالیـ تنگی نفسـ تعریقـ لرزشـ نگرانی و دلهرهـ بیخوابیـ اشکال در تمرکز حواسـ گوش به زنگ بودن
رفتارشما بر شخصیت کودک چه تاثیری می گذارد ؟آیا می دانید رفتار شما بر آینده فرزندتان تاثیر مستقیمی خواهد گذاشت و قسمت مهمی از شخصیت او با رفتار والدین و اطرافیان نسبت به او شکل می گیرد :کودکان وقتی با تشویق زندگی کنند با اعتماد بنفس باشد.کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشندوقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشندوقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشندوقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشندوقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشندوقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشنداما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزنداگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزنداگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزنداگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزنداگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزنداگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزنداگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزنداگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزنداگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزنداگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند
چگونه بهترین همسر را برای آینده انتخاب کنیم ؟خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیستخیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی استاگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستندیار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند. گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستندوقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی استعشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهیدمردمان
مشاوره و آموزشهای پیش از ازدواج برای جوانان لازم استپاسخ صریح و کوتاه به این پـرسش چـیزی نیـست جـز یـک “بـله” قاطع. ازدواج کردن آن هم بدون در نظر گرفتن آموزش های مقدمـاتی، درست ماننـد شـروع یـک کار تجاری بدون درنظر گرفتن سود و زیان است. همانطور که مطلع هستیدنیمی از ازدواج ها به طلاق ختم می شوند و میـتوان گـفت کـه از ایـن نیمه ی باقی مانده که برای مدت زمان زیادی در ازواج های دائـمی بـاقی میمانند تنها ۵۰% از آنها از زندگی خود رضایت داشته و خوشحال هستند. متاسفانه بسیاری از خـانم ها و آقایونی کـه با هـم آشنـا می شونـد و پـس ازمدتی تصـمیم بـه ازدواج بـا یکدیگـر را می گیرند، هیچ گونه توجهی به این آمار و ارقام نمیکنند.حقیقـت ایــنجاست که اگـر نخواهیـد ایـن حـقـایق را در نـظر بـگیـرید و فـقـط از روی شـانس و اقـبـال انتظار داشته باشید که ازدواج موفقـی در پیش روی داشته باشید، باید بدانید که احتمال موفقیت شما در رابطه یک به چهار است. به هر حال تکنیک ها و شیوه های متنوع زیادی وجود دارند که با استفاده از آنها می توان موفقیت زندگی مشترک را تضمین نمود.اکثر زوج ها متوجه نیستند که کلاس های آموزشی پیش از ازدواج می توانند تا حد بسیار زیادی از احتمال طلاق بکاهند. تحقیقات گویای این مطلب هستند که شرکت در این دوره های آموزشی می توانند تا ۳۰% احتمال بروز نفاق و جدایی را کاهش داده و زوجین را به سمت زندگی شاد تری هدایت نمایند. شرکت در این قبیل کلاس های مشاوره همچنین می تواند از استرس های شایع زمان پیش از ازدواج نیز بکاهد. تنها کمی تلاش می تواند احتمال موفقیت شما را در دراز مدت افزایش بخشد. شما باید هر کاری که از دستتان بر می آید را انجام دهید تا بتوانید رویاهایتان درباره یک ازدواج موفق را به حقیقت مبدل کنید، زندگی فوق العاده ای برای خود ایجاد نمایید و برای بقای آن از هیچ تلاشی مضایقه نکنید.آمادگی های پیش از ازدواج وابسته به حقیقت است و برای تداوم بخشیدن به ارتباط ضروری می باشد. این کار شما را به طور ضمنی برای رویارویی با چالش های آتی که هر زوجی بطور اجتناب ناپذیر با آن مواجه خواهد شد، آماده می کند. بهتر است اینکار را در همین ابتدای رابطه که هر دو نفر سرشار از انرژی و تازگی هستند، انجام دهید. در اینیک مورد بخصوص نباید سرتان را در برف ها فرو کنید و خودتان را به بیراهه بزنید. پژوهش های اخیر حاکی از آنند که در حدود یک سال پیش از ازدواج و یا حتی ۶ ماه قبل از آن فرصت بسیار مناسبی است که به مراکز مربوطه مراجعه کنید و در کلاس ها و دوره های آموزشی آمادگی برای ازدواج شرکت کنید. در این زمان میزان استرس و عادات منفی در پایین ترین حد خود قرار دارد و می توان از همان لحظه الگوهای ارتباطی را برقرار و محقق ساخت. این دوران درست زمانی است که مشکلات خیلی راحت تر به نظر می آیند و قابل حل می باشند.زوجین در بدو شروع رابطه با درخواست های بیشتری روبرو هستند. با توجه به زندگی مکانیکی عصر اخیر شرایط به گونه ای است که برقراری ارتباط قدری دشوار می نماید. این روزها اغلب مشاهده می شود که زوجین هر دو نفر مشغول به کار هستند و بچه دار شدن را برای بعد موکول می کنند. واقعاً شرایط سختی را دارند. در این شرایط هر دو نفر باید از شیوه های ارتباطی بسیار قوی برخوردار باشند تا بتوانند مشکلات متفاوت را حل کنند، صمیمت موجود را حفظ کرده و اهدافی را تنظیم نموده و برای رسیدن به آن ها تلاش کنند. بدون وجود یک چنین ساختاری طرفین خیلی راحت مغلوب استرس و فشار شده و خود را می بازند. مشکلات خیلی راحت تر از آنچه فکرش را می کنند وارد زندگی آنها شده و ریشه ی ارتباطشان را می خشکاند. البته اغلب افراد در ابتدای رابطه انتظارات مثبت غیر واقعی ای را در سر می پرورانند که به ندرت کم و کمتر خواهد شد. افرادی که در خانواده ی های طلاق به دنیا آمده اند و یا شاهد زندگی ناموفق والدینشان بوده اند، ممکن است خواهان انتظارات غیر واقعی و غیر منطقی از زندگی زناشویی خود باشند که همین مطلب باعث می شود در زندگی مشترک خود به موفقیت دست پیدا نکنند. آمادگی های پیش از ازدواج به عنوان یک فاکتور مصون کننده عمل کرده و شما را قادر می کند که قابلیت هایتان را ارتقا بخشیده و کمکتان می کند که راحت تر بتوانید از عهده مقابله با مشکلات بالقوه بر آیید. برای اینکه بتوان در زندگی موفق شد زوجین باید از تمام مزایای موجود بهره بگیرند.مشاوره و آموزش پیش از ازدواج چیست؟باید اذعان داشت که در بیشتر موارد زوجین به ندرت اتفاق می افتد که در این جلسات شرکت کنند، اما به هر حال در این میان عده ی انگشت شماری نیز هستند که در جلسات آمادگی پیش از ازدواج شرکت می کنند. تعداداین جلسات می تواند از یکی دو جلسه شروع شده و تا چندین مرحله ادامه پیدا کند. گاهی اوقات دفتر ارزیابی و آموزش مهارت ها نیز به آن اضافه می شود. به هر حال محتوی و مدت زمان این نوع جلسات مشاوره به جهت گیری زوجین ومشاوران بستگی دارد؛ اما متاسفانه همیشه نمی توان در یکی دو جلسه کلیه مواردی را که زوجین باید نسبت به آن آگاهی پیدا کنند را مطرح کرد و در یکی دو جلسه همه ی مطالب مهم را تحت پوشش قرار داد.جلسات مشاوره و کلاس های آموزشی آمادگی ازدواج را می توان به عنوان نوعی رویکرد مکمل و یا متناوب در نظر گرفت که خانم ها و آقایون نامزد کرده را با مهارت ها، عادات، و نگرش های یک زندگی موفق آشنا کرده و با آموزش تکنیک های غنی، راه را برای رسیدن به موفقیت هموار می سازد. زوجین همچنین با بهره گیری از این روش ها می توانند انتظار یک زندگی موفق و طولانی مدت راداشته باشند. باید توجه داشت که این نوع جلسات در ردیف کلاس های آموزشی قرار می گیرند و نه درمانی. برخی از این جلسات آموزشی وابسته به ارگان های مذهبی هستند و برخی دیگر از سوی گروهک های غیر مذهبی برگراز می گردند. در این جلسات مباحث عامی که ممکن است هر زن و مرد تازه ازواج کرده ای با آن برخورد کنند، مطرح می گردد. برخی از افراد تصور می کنند که این نوع آموزش ها مانند تعلیم رانندگی یا آمادگی برای امتحان معمولی و پیش پا افتاده هستند اما باید به این افراد گوشزد کرد که چنین نیست؛کتاب اخیر “سوزان پیور” با عنوان: “سوال سخت: ۱۰۰ سوال که باید پیش از گفتن “بله” از خود بپرسید” در میان پرفروش ترین کتاب های سال قرار دارد. خواندن این کتاب می تواند به افرادی که قصد ازوداج دارند کمک کند تا وارد یک فضای حمایت کننده شده و چهارچوبی خاص را در نظر بگیرند که به واسطه ی آن بتوانند این سوالات را از خود پرسیده و ببینند با پاسخ هایی که به آنها می دهند آیا می توانند در زندگی با فرد مورد نظر به موفقیت دست پیدا کنند یا خیر.هر نوع آموزش های مقدماتی که زوجین برای خود انتخاب می کنند – چه مذهبی و چه انواع غیر مذهبی – به هر حال باید شامل فعالیت هایی باشد که به آنها توانایی ها و مهارت های بالایی را می دهد تا بتوانند با چالش های اجتناب ناپذیر زندگی مواجه شده و آنها را در یک رابطه ی سرسپرده قرار داده و قابلیت زندگی مشترک را به آنها اعطا کند.در این جلسات باید به دنبال چه بود؟در اینجا لیست مختصری از ۷ نوع مهارت ارتباطی که وابستگی مستقیم آن با موفقیت در ازدواج ثابت شده است را برایتان ذکر کرده ایم:سازشانتظاراتشخصیت و اصالت خانوادگینحوه ی برقرای ارتباطنحوه تجزیه و تحلیل مشکلات و تعارض هاصمیمیت و رابطه جنسیاهداف بلند مدت باید مطمئن باشید که در جلسات مشاوره کلیه این مباحث مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. در این قسمت سوالاتی را مطرح میکنیم که میتواند به شما کمک کند تا کلاس های آموزشی مفیدی را برای کسب آمادگی پیش از ازدواج برای خود انتخاب کنید:آیا کلاس های مورد نظر حامل پرسشنامه ارزیابی فردی هست که شما بتوانید به واسطه ی آن نقاط ضعف و قوت خود را دریابید و ببینید باید بر روی چه قسمت هایی بیشتر کار کنید؟چند زوج دیگر مانند شما در آن کلاس ها شرکت می کنند؟ اگر کلاس ها در گروه های کوچکتری برگزار شوند، کیفیت بالاتر خواهد بود و مشاوران این امکان را پیدا می کنند که به صورت ویژه با هر یک از زوج ها کار کنند. از سوی دیگر هر چقدر تعداد شرکت کنندگان در یک کلاس کمتر باشند، کلاس می تواند خیلی جامع تر، فراگیرتر، و سیستماتیک تر برگزار شده و بیش از پیش شما را درگیر کشمکش های روزانه کند.آیا کلاس ها به طور اخص بر روی نیازهای زوج هایی که به تازگی با هم نامزد کرده اند و تازه عروس و دامادها و نیازهایشان متمرکز شده است؟ گاهی اوقات برخی از این کلاس ها هستند که مشکلات زوج های جوان را با سایر مشکلاتی که که ممکن است زوجین در سال های بعدی ازدواج با آن روبرو شوند را با هم مخلوط می کنند و در یک کلاس به بحث و بررسی در مورد آنها می پردازند. این امر ممکن است تا حدی زوج های جوان را از مسیر اصلی اهدافشان دور کند.آیا کلاس و یا رویکردهای مشاوره ای آنقدر انعطاف پذیر هستند تا به شما اجازه دهند که مهارت های فردی یادگیریتان کار کنند و برای همه افراد مفید واقع شود، و یا تنها قشر خاصی را تحت پوشش قرار می دهد؟ بهترین گزینه این است که ابتدا کلیه ی تکنیک های ارتباطی و شیوه های حل کشمکش ها را آموزش ببینید و بعد مهارت ها و استراتژی هایی را انتخاب کنید که با رابطه شما همخوانی و هماهنگی بیشتری داشته باشد و نیازهایتان را براورده سازند.آیا مباحثی که در این کلاس ها به شما آموزش داده می شوند برگرفته از تحقیقات مخصوص در زمینه ازدواج و زندگی مشترک هستند؟آیا این کلاس ها و جلسات مشاوره به شما و همسرتان کمک می کند که بر روی اهداف و استراتژی های مدیریت تمرکز کرده و مباحث مشکل آفرین زندگی تان را که تا کنون راه حلی برایشان نداشتید را حل نمایید. پاسخ به این قبیل سوالات می تواند به شما کمک کند تا با دید بازتری، کلاس هایی را انتخاب کنید که از هر نظر برایتان مفید تر است و کاربردی تر خواهند بود.اگر احساس کردید که در این جلسات مربیان و یا مشاوران، برخی از نکات مهم و و ضروری و حائز اهمیت را از قلم انداخته اند، زوجین باید در برنامه های تکمیلی که به این منظور برگزار می شوند نیز شرکت کنند. اکثر زوج ها ابتدا در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج شرکت می کنند و سپس هم از نقطه نظر مذهبی و هم غیر مذهبی و به تحلیل و بررسی ارتباط خود می پردازند.
روش هایی برای افزایش انرژی و تحرک در زندگیاگر زندگی شما یک نواخت کسل کننده و خالی از انرژی است رعایت نکات زیر زیر می تواند به پویایی شما کمک کند.۱- روزانه ۱۰ تا ۳۰ دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.۲- حداقل ۱۰ دقیقه در روز با خود خلوت کنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید.۳- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.۴- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»۵- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).۶- امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.۷- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.۸- با افراد بالای ۷۰ و زیر ۶ سال اوقات بیشتری صرف کنید.۹- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.۱۰- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.۱۱- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید۱۲- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.۱۳- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.۱۴- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.۱۵- این را درک کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.۱۶- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.۱۷- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.۱۸- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.۱۹- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.۲۰- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.۲۱- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.۲۲- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.۲۳- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.۲۴- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.۲۵- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.۲۶- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»۲۷- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.۲۸- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.۲۹- زمان حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.۳۰- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.۳۱- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.۳۲- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.۳۳- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.۳۴- بهترینها هنوز در راه اند.۳۵- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.۳۶- کار درست را انجام دهید!۳۷- گاه با خانواده در تماس باشید.۳۸- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»۳۹- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.۴۰- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.
آشنایی با تنفس درمانیتعریف :استفاده صحیح از تنفس ، جهت درمان را تنفس در مانی گویند .تاریخچه :در حالی که اضطراب اغلب از آرامش طبیعی ما جلوگیری می کند ، یکی از ساده ترین و موثر ترین راههای تمرکز بوسیله تمرین های تنفسی برای کاهش تنش و افزایش آرامش طرح ریزی شده است .بسیاری از سنتهای باستانی مثل یوگا و مدیتیشن از روشهای تنفس برای تغییر وضع روحی استفاده می کنند و پزشکان غربی نیز در پی تشخیص راهی برای ارتباط انواع تنفس مختلف با سلامتی هستند ، مثلا افراد هیجان زده تند تر از دیگران تنفس می کنند و فقط از بخش بالایی نیز استفاده و با ششهای پر از هوا تنفس می کنند ، در حالیکه افراد افسرده بیشتر آه می کشند و میل دارند بعد از بازدم شروع به صحبت کنند .تنفس راه واحدی برای تاثیر مستقیم به فرایندهای ناخودآگاه بدن است و از آن جا که همه اعمال از طریق دستگاه عصبی بصورت ارادی یا غیر ارادی انجام می شود ، کنترل اختیاری آسان است . بعضی از استادان یوگا یا مدیتیشن می توانند با اختیار ، ضربان قلب و فشار خون خود را پایین بیاورند . اما تعداد کمی از ما تشخیص می دهیم که می توانیم بر بدن خود کنترل داشته باشیم .در هر حال همه می توانند الگوی تنفس خود و از طریق آن بخش های دیگر سیستم عصبی خود را تغییر دهند و بر سطح کلی تنش و آرامش بدن خود کنترل داشته باشند .مقصود اصلی تنفس ،تامین هوای کافی برای شش هاست که اکسیژن ضروری را به خون جذب و در همه سطح بدن پخش کند . بازدم ، شش را برای تنفس بعدی خالی می کند . به علاوه به بدن این فرصت را می دهد که گازهای زاید مثل دی اکسید کربن را خارج می کند .انواع روش های تنفس درمانیمیزان تنفس بطور طبیعی در اوقات مختلف روز و در موقعیت های مختلف مثل راه رفتن ، نشستن ، دویدن تغییر می کند تا با تغییرنیاز به اکسیژن برای جذب و خروج دی اکسید کربن سازگاری داشته باشد . این موارد بستگی به سطوح مختلف آرامش و تنش دارد و به دو صورت اساسی تنفس منعکس می شود که عبارتند از تنفس سینه ای و تنفس دیافراگمی (یا شکمی )۱- تنفس سینه ایتنفس سینه ای ، سزیع ترین روش جذب اکسیژن به خون است . و معمولا در طول ورزش شدید ، هیجان ، ترس ، اضطراب یا شرایط اضطراری که احتیاج به عمل فردی است ، اتفاق می افتد ، اما وقتی که انرژی کم است ، برای افزایش انرژی نیز رخ می دهد .در طول تنفس سینه ای ، ماهیچه های دنده جمع می شوند و سینه را وادار به بالا و پایین رفتن می کنند تا هوا به سرعت به بخش بالای سینه برسد . تنفس ، سطحی و تند است و بیشتر بر دم تاکید دارد و واکنش کلی اضطراب که باعث تنش ماهیچه ها می شود ، در کل بدن ایجاد می شود .این کار در بعضی مواقع مناسب است و ممکن است در مواقع اضطرلری سبب نجات جان کسی شود . اما اگر زیاد طول بکشد یا الگوی دایمی تنفس بشود ، ممکن است بدن به حالتی با استرس مداوم دچار شود که برای سلامتی مضر است .در ضمن ممکن است تنفس زیادتر از حد موجب شود دی اکسید کربن زیاد از حد خارج و تغییراتی متابولیکی در بدن ایجاد گردد که احساس سوزش و غش را به دنبال داشته باشد .۲- تنفس دیافراگمیاین روش ، طریقه طبیعی و عادی است (در هنگام آرامش ) و باید بیشتر اوقات این طور باشد . تنفس کننده به جای اینکه از ماهیچه های دنده استفاده کند ، از انقباض موزون و آرام دیافراگم استفاده می کند که یک پرده ماهیچه ای گنبدی شکل است که سینه را از حفره های شکمی جدا می کند .همانطور که عمل دم را انجام می دهید ، دیافراگم جمع و باز می شود و فضای سینه را زیاد می کند و هوا را به داخل ششها می کشد .ششها کاملا پهن می شوند و به سمت پایین می روند و حرکت دیافراگم به آرامی اعضای شکمی را ماساژ می دهد . در بازدم ، دیافراگم به حالت آرامش در می اید و به سمت بالای سینه حرکت می کند و هوا را از شش بیرون می آورد . شما می توانید حرکت دیافراگم را هنگامیکه در حین دراز کشیدن و قرار گرفتن روی دست یا شکم نفس می کشید ، حس می کنید.تنفس دیافراگمی بسیار موثرتر از تنفس سینه ای است و آرامش را بیشتر می کند .ششها کاملا با هر تنفس پر و خالی می شوند . بنابرای اکسیژن بیشتری را در آن واحد برای متابولیسم تامین می کند و مانع ایجاد دی اکسید کربن در شش ها و اسید لاکتیک در خون می شود که ممکن است باعث بیماری عصبی و خستگی شود .متاسفانه تنفس دیافراگمی باید هوشیارانه توسط بزرگسالان دوباره آموزش داده شود . دلیل آن این است که ما تمایل به سختی داریم و بچه ها اغلب تنفس سینه ای را می آموزند که در آن سینه باید بیرون باشد و شکم تو ، که این کار مانع ایجاد الگوی تنفس طبیعی می شود .اساس روش تنفس درمانیبدن انسان مثل بدن حیوانات دیگر برای مقابله با محرکها یا استرسهایی سازش می یابد که در حالت طبیعی اتفاق می افتد ، مثل هنگامیکه خطری فرد را تهدید می کند یا عبادت کردن متوقف شده است . در چنین اوقاتی تنفس سینه ای سطحی و نامرتب رخ می دهد ، ماهیچه ها سخت می شود ، احساس هیجان و ترس ممکن است بوجود آید .در طبیعت موقعیتهای پر از اضطراب مدت کوتاهی طول می کشد و تنش به زودی از بین می رود و بدن و ذهن را آسوده می گذارد تا به حالت آرامش طبیعی خود باز گردد . اما در زندگی امروزی که فشار و سختی مداوم وجود دارد و ابراز احساسات فیزیکی کم است ، حالتی بوجود می آید که به راحتی نمی توان از آن خلاص شد .در مواردیکه استرس مداوم وجود دارد (مثل شغل سخت یا ازدواج مسئله دار ) اضطراب طولانی مدت رخ می دهد و ممکن است به رشد بیماری هایی مثل فشارخون بالا ، بیماری های قلب و شش ، میگرن ، سردرد و هیجان منتهی شود .موثر ترین راه برای مبارزه با اضطراب و جلوگیری از بروز چنین بیماریهایی، اختصاص دادن زمانی برای آرامش مرتب است . این کار می تواند آرامش فعال مثل مدیتیشن ، ورزش یا تمرین تنفس موزون یا آرامش غیر فعال مثل گوش کردن به موسیقی باشد . در واقع آرامش تنفس دیافراگمی مرتب ، آرامش ماهیچه ای و آسودگی ذهن وجود دارد . بدن انرژی کمتری از مواقع عادی استفاده می کند و کار کمتری از اعضایی مثل قلب ،شش و مغز کشیده می شود . تمرینات آرامش تب و فشارخون را پایین می آورند و باعث توسعه کار مفید می شود . همچنین شرکت کنندگان در این بررسی ها گزارش کرده اند که بهتر می خوابند ، مهارت های جدید را راحت تر می آموزند و احساس نیروی بیشتر می کنند . بنیه و سازگاری بیشتری دارند و کارها و لذت های بیشتری را در زندگی خانوادگی خود تجربه می کنند .روش استفاده از تنفس درمانیاولین قدم در یادگیری کسب آرامش ، توانایی تشخیص تنش های ذهنی و فیزیکی است . الگوی تنفس یکی از بهترین شاخص ها را ایجاد می کند ، در حالیکه تنفس سینه ای نشانه استرس است و می تواند در شرایط عادی رخ دهد ، مثلا هنگام ماندن پشت چراغ قرمز ، تصمیم گیری یا در صف اتوبوس ایستادن .متخصصان استرس عقیده دارند ، که یک روش خوب برای ایجاد آرامش در زندگی روزانه توجه به الگوی تنفسی است که فرد می تواند با توجه به نقاط استرس زا در طول روز آغاز کند . هرگاه متوجه شدید تنفس سینه ای دارید ، هوا را با نفس عمیق به درون بکشید و بگذارید به آرامی خارج شود . در حین بازدم باید در ماهیچه های سخت شده تمام بدن احساس آرامش کنید .به علاوه ، دوره آرامش ۱۵-۱۰ دقیقه ، سلامت جسمی و ذهنی را افزایش می دهد و شما را در مقابله با تاثیرات مضر استرس کمک می کند . کار را در یک اتاق ساکت که هوای تهویه شده داشته باشد و شما در آنجا احساس ناراحتی نکنید ، آغاز کنید ، لباس تنگ و چسبان بپوشید و روی زمین در حالیکه پاهایتان ۴۵ سانتی متر از هم باز بکشید .گردن و سر باید به پشت هم ردیف باشند . چشمان خود را ببندید و تنفس دیافراگمی را در حالیکه یک دست را به آرامی روی شکم می کشید تا حرکت دیافراگم را چک کنید ، تمرین کنید . بر روی ریتم تنفس خود تمرکز کنید و بگذارید صاف تر و مرتب تر شود تا جاییکه فاصله ای نباشد . همانطور که آرام تمرین می کنید موزون تنفس کنید و توجه خود را روی سردی هوای داخل شده و گرمی هوای خارج شده جلب کنید . وقتی که فکر به ذهن شما هجوم آورد ، بگذارید بدون اینکه در مغز بماند خارج شود ، سپس می توانید تمرکز خود را روی ریتم تنفس نگه دارید .بعد از ۱۰-۷ دقیقه مغز شما روشن می شود و بدن آرامش می یابد .به تدریج بگذلرید که از صداهای بیرون آگاه شوید و به آرامی چشمها را باز کنید . وقتی که کاملا آماده بودید ، خیلی آرام بلند شوید .آرامش پیشرفته ماهیچه ایدر هنگام اضطراب دستگاه عصبی فعالیت بیشتر و ماهیچه ها را بیشتر از حد معمول تحریک می کند و باعث منقبض و سخت شدن آنها می شود . روش آرامش پیشرفته ماهیچه ای برای از کار انداختن تاثیر استرس ، طرح ریزی شده است و گروههای ماهیچه ای را یکی یکی آرام کند و اگر بطور مرتب تمرین شود به شرایط سالم تر و بدون استرس منجر می شود . این روش به دو صورت معکوس سخت کردن و آرام کردن هر بخش از بدن انجام می شود .اتاق آرامی را که در آن احساس راحتی می کنید به مدت ۱۵-۱۰ دقیقه انتخاب کنید . کفشها را در آورید ، لباس تنگ بپوشید و با چشمان بسته روی تخت یا فرش دراز بکشید .در حالیکه سر ، گردن و تنه در یک ردیف باشد .کار را با بالا بردن ابروها و سخت کردن ماهیچه پیشانی در پنج شماره آغاز کنید . سپس آرام باشید و تفاوت را در ماهیچه ها حس کنید . این کار را تکرار کنید و سپس این روش را با گروههای دیگر ماهیچه انجام دهید . ابتدا چشمها را با فشار ببندید ، بعد با دهان باز و ماهیچه های سخت شده صورت ، لبها ، ابروها و چانه را چین دهید . این کار را با سفت کردن ماهیچه های آرواره و فشار دادن دندانها ادامه دهید . بعد با بالا بردن شانه ها و سخت کردن شانه ها و گردن و سپس با بالا بردن بازوی چپ و سخت شدن ماهیچه های بازو و فشار دادن شست و در ادامه با سخت کردن بازوی راست این کار را ادامه دهید.در این مرحله ماهیچه های دنده را منقبض و توجه کنید چطور تنفس شما تغییر می کند . آرام باشید و سپس ماهیچه های معده را کشیده ، سفت کنید ، تا ۵ شماره نگه دارید ، سپس آرام نمایید و نفس را بیرون دهید و سپس پای چپ را و بعد پای راست را کمی بالا ببرید و پا را از خود دور کنید تا ماهیچه ها سفت شوند . تا ۵ شماره نگه دارید و سپس بگذارید پایتان بیفتد . این کار را تکرار کنید
هراس اجتماعی نوعی اختلال اضطرابی استهراس اجتماعی نوعی اختلال اضطرابی است که پس از افسـردگـی و اعـتـیاد به الـکــل مــتـداول تـریــن اخــتـلال روانشناختی محسوب میشود.افـرادی کـه دچـار هـراس اجتماعی هستند، در مـوقعیـتهای اجتماعی، اضطراب شدیدی را تجربه میکنند. این گـونه افراد از موقعیتهایی که امکان دارد در آن از سوی دیگران مورد قضاوت و بررسی قرار گیـرند، هـراس دارند. آنها دائـما از آن بیـم دارنـد کـه مــورد قضاوت، ارزشـیابی، انتقاد، تحقیر و تمسخر دیگران واقــع شوند.البته اغـلب مـردم در موقـعیـتهای خـاص اجتماعی مـانند صحبت در جمع و یا ورود به یک مکان مملو از افراد نـا آشــنـا دچـار خجالت و دستـپاچگـی شـده و مــضطرب میشوند کـه ایـن نـوع تــرس همـگـانی بیـانـگر هـــراس اجتماعی نیست. در صـورتی اضطراب فرد جنبه هـراس اجتماعی پیدا می کند که: ۱) سبب شود تا فرد از موقعیت هراس آور اجتناب کند. ۲) هرگاه نتواند از آن بگریزد، آن موقعیت را با استرس و پریشانی شدید تحمل می کند. ۳) در زندگی روزمره فرد تداخل قابل ملاحظهای پدید میآورد: کار، تحصیل، خـانــواده و زندگی اجتماعی. افراد مبتلا به هراس اجتماعی از داشتن افکار نامعقول در رنجند. این گونه افراد معمولا از موقعیتهای زیر وحشت دارند: ۱) صحبت در جمع (متداول ترین)۲) قرار گرفتن در کانون توجه دیگران ۳) خوردن و آشامیدن در مقابل دیگران۴) نوشتن و یا کار کردن در حضور دیگران۵) پرسش در یک جمع و یا گزارش دادن۶) استفاده از توالت عمومی و وسایل نقلیه عمومی۷) مورد انتقاد و اذیت دیگران قرار گرفتن۸) ملاقات با افراد مهم مانند کارفرما، مدیر، رئیس۹) ارتـبـاط بـا دیـگران: قـرار ملاقات گذاشتن، به میهمانی رفتن، شلوغـی، آغاز گفتگو، خرید رفتن ۱۰) طرز تفکر دیگران نسبت به وی. ۱۱) اشتباه کردن در حضور دیگران● علائم هراس اجتماعیهنگامی که فرد در معرض موقعیت هراس آور قرار میگیرد، دچار این علائم می شود: ۱) چهره افروخته، لرزش بدن، خشکی دهان و گلو، تیک عصبی، افزایش ضربان قـلـــب، تعریق کف دستها، احساس سرگیجه و حالت تهوع، درد شکم، سر درد، تنفس سریع و کم عمق. ۲) احساس اینکه حرفی برای گفتن ندارد. ۳) احساس بلاتکلیفی و نبود اعتماد به نفس. ۴) هجوم افکار منفی: (خـودم را ملعبه دست دیگران کردم) جـز بـه افـکار مـنفی و بـازخوردها و واکنشهای منفی دیگران و خود اضطرابی نمیتواند تمرکز کند. ۵) درک این موضوع که این افکار نامعقول هستند. ۶) میل شدید به گریختن از محل. ● ترسهای برخاسته از هراس اجتماعی۱) نگرانی از آنکه دیگران متوجه علائم اضطرابی شوند؛ مانند: تـعریـق و جـمـلات از هــم گسیخته. ۲) ترس از احمق، مضحک و نادان به نظر رسیدن۳) ترس از ساکت، کسل کننده و خسته کننده به نظر آمدن. ۴) ترس از بی کفایت به نظر آمدن. ● قبل و بعد از موقعیت استرسزافرد نه تنها در لحظه موقعیت استرسزا دچار اضطراب میشود، بـلـکه پـیش از وقوع آن و حتـی از یــک هفته مانده به آن، صحنه استرسزا را پیش بینی کرده و اضـطراب وی آغـاز میشود. پس از پایان یافتن واقعه نیز عملکرد و گفتههای خود را مورد ارزیابی قرار میدهد و معمولا از آنها رضایت کامل نداشته و خود را مورد نکوهش قرار می دهد. هرگاه هراس اجتماعی فرد درمان نشود، عواقب زیر را به دنبال خواهد داشت: ۱) مصرف مشروبات الکلی برای غلبه بر اضطراب. ۲) استفاده از داروهای آرامبخش. ۳) افسردگی. ۴) مشکل در ایجاد و تداوم ارتباط با دیگران. ۵) محرومیت از فرصتهای شغلی و تحصیلی. ۶) انزوا و کناره گیری از خانواده و اجتماع. ۷) درگیر شدن با افکار خودکشی. ● روشهای درمان ۱) به کار بردن تکنیکهای غلبه بر اضطراب: شـامـل ریـلـکس کـردن عـضـلات، تـنـفس عـمیق و آهستـه، مدیتیشن و تصویر سازی ذهنی. ۲) آموزش مهارتهای اجتماعی: الگو سازی رفتارهای مناسب و پس از آن تمرین آنها در فعالیتهای واقعی زندگی. ۳) در معرض عامل هراس آور قرار دادن: فرد را به مرور با عامل وحشت زا روبرو کرده و ترس وی را اینگونه کاهش می دهند. ۴) دارو: آرام بخشها، داروهای ضد افسردگی و سرکوب کننده سروتونین. ۵) مشارکت در فعالیتهایی که اعتماد به نـفس و حـس امـنـیـت فـرد را افـزایش می دهد. ۶) به چالش طلبیدن افکار نامعقول و مثبت اندیشی.
تاثیر استرس در زندگی شمادر حالیکه بعضی از استرسها طبیعی و حتی ضروری هستند ، بسیاری از آنها می توانند بر روی کیفیت زندگی و سلامت شما تاثیر نامطلوب بگذارند .شما می توانید با شناسایی عوامل استرس زا در زندگی خودتان ، فهمیدن و پذیرفتن آنچه را که شما می توانید کنترل کنید و آنچه را که نمی توانید کنترل کنید و یادگرفتن مهارتهای مدیریت استرس اثرات آن را کاهش دهیداسترس بر روی هریک از ما اثرات متفاوتی دارد و موثرترین روشهای کنترل استرس برای هر شخص متفاوت است شما می توانید با آشنا شدن به روشهای مختلف بهترین راه را برای خودتان پیدا نماییدبرخی از تکنیکهای کاهش استرس ورزش : فعالیتهای منظم فیزیکی یکی از تاثیرگذارترین تکنیکهای مدیریت استرس است نوشتن : تحقیقات نشان داده که بیان احساسات از طریق نوشتن می تواند یک راه خیلی موثر در کاهش سطح استرس باشد بیان احساسات : صحبت کردن ، خندیدن ، گریستن و بیان عصبانیت از بخشهای طبیعی فرایند بهبود هیجان است انجام یک کار لذت بخش : یک سرگرمی یا فعالیتهایی که برای شما پرمعنی است می تواند به آرام سازی شما کمک کند. کارهای داوطلبانه یا خیرخواهانه می تواند یک عامل قوی برای خلاص شدن از استرس باشد آرام سازی جسمانی : شامل تمرینات نفس کشیدن ،تمرینات آرام سازی ماهیچه ها ،ماساژ ، یوگا ، آروماتراپی و روشهای سنتی چینی آرام سازی مانند تایی چی فعالیتهای متفکرانه : شامل یادگرفتن چگونگی آرام سازی بدن از طریق خود هیپنوتیزم ، مدیتیشن ، تمرینات تصویرسازی ، گوش دادن به موزیکهای آرام کننده و استفاده از تخیل برای کاهش استرسعلاوه بر برطرف کردن و بهبودی استرس خیلی مهم است که شما میزان استرس را در زندگی خودتان کاهش دهید یعنی رعایت اصل پیشگیری مقدم بر درمان است و این خیلی خیلی مهم تر است تا اینکه در یک زندگی پر استرس باشیم و به دنبال کسب روشهای بهبود استرس باشیمراههایی که سبب کاهش یا حذف استرسهای غیر ضروری در زندگی می شوند شامل روشهای مدیریت زمان : زمان بندی و اولویت گذاری برای وظایف و تعهدات می تواند سبب شود که شما انسان موثرتر و پربارتری باشید روشهای انطباقی موثر و مناسب : شناسایی روشهای برخورد با استرسهایی که واقعا کمک کننده نیستند و پیدا کردن بهترین روشهای انطباق می تواند سطح استرس شما را کاهش دهد در یک کلام چطور با استرس سازگار شویم گزینه های روش زندگی سالم : متعادل کردن وظایف و تعهداتمان ، استراحت کافی ، تغذیه مناسب ، سیگار نکشیدن و محدود کردن مصرف الکل همگی در کاهش استرس مهم هستند حمایت دوستان و خانواده : کسانی که از یک شبکه حمایتی اجتماعی قوی برخوردار هستند بهتر می توانند چالشهای زندگی را مدیریت کنند و پشت سر بگذارند تغییر طرز فکر : متوقف کردن افکاری که سبب استرس می شوند ، کار کردن روی روش حل مسئله و یادگیری ارتباط موثر همگی ابزارهایی هستند برای کاهش استرسیک سوال اساسی که خیلی از افراد از ما می پرسند این است که چگونه می توانم میزان استرس خودم را ارزیابی کنم ؟سطح استرس هر فرد بستگی دارد به خصوصیات ژنتیکی ، میزان حمایت دریافتی از طرف دوستان و خانواده ، نگرش افراد ، تجارب قبلی افراد از استرس و توانایی انطباق یا سازگاری افرادچیزی که برای یک فرد استرس زاست می تواند برای فرد دیگری استرس زا نباشد. سطح استرس شما در هر موقعیتی بستگی دارد به چگونگی درک شما از آن و اینکه آن موقعیت چقدر طول بکشدبعضی از مردم یاد گرفتند که چگونه بهتر از بقیه با استرس برخورد کنند. اگر شما به زحمت می توانید از موقعیتهای استرس زا بهبود پیدا کنید احتمالا نیاز دارید روشهای بهتری از انطباق را یاد بگیریدتغییرات زندگی نظیر از دست دادن یک فرد مورد علاقه یا مشکلات محیط کار می توانند استرس زیادی را ایجاد نمایندبرای ارزیابی سطح استرس فعلی بر اساس آخرین تغییرات زندگی خودتان می توانید از ابزارهای سنجش موجود در مراکز مشاوره و سایتهای اینترنتی استفاده کنیدثبت وقایع استرس زا و توجه به واکنشهای خودتان و روشهای انطباقی که در وقایع استرس دار روزمره بکار می برید راه دیگری است برای کشف اینکه چه چیزی سبب استرس در شما می شود و شما چه مقدار استرس احساس می کنید
چرا اول خانمها پا پیش نمی گذارند ؟چرا خانم ها اگر قرار باشد، ۱۰ سال هم صبر می کنند اما حرفی از قرار ملاقات به زبان نمی آورند؟ اگر واقعا این کار مردهاست پس چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی تنها به آقایون تعلق داشته خانم ها در آن پیشرفت نمی کنند و پشتکار بالایی خود را نشان نمی دهند؟ …شاید عده ای کمی از این نوع خانم ها وجود داشته باشد که شما اصلا نمیتوانید سر به سر آنها بگذارید و دستشان بیـنـدازیـد امـا بـایـد قــبول کنیم که تعداد آنها محدود است. علیرغم وجود پشتکاری که خانم ها در وجوه دیگر زندگی از خود نشان می دهند در مورد قرار های ملاقات کمی خجالتی می باشند و ترجیح می دهند این مطلب را طرف مقابل بازگو کند. پس زمانی که نوبت به گذاشتن قرار ملاقات می رسد این نوبت مردهاست که دست به کار شوند. کیش و مات چرا خانم ها اگر قرار باشد، ۱۰ سال هم صبر می کنند اما حرفی از قرار ملاقات به زبان نمی آورند؟ اگر واقعا این کار مردهاست پس چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی تنها به آقایون تعلق داشته خانم ها در آن پیشرفت نمی کنند و پشتکار بالایی خود را نشان نمی دهند؟ زمانی که صحبت از قرار ملاقات به میان می آید شکی وجود ندارد که اولین حرکت دشوار است. من در این یک موضوع طرف آقایون را می گیرم. این کار هم درست مثل سایر شغل هایی می ماند که خانم ها مشغول انجام دادن آنها هستند. چرا آنها نباید برای گذاشتن قرار ملاقات پیش قدم شوند و چرا نباید خانم ها به آقایون را پیشنهاد ازدواج دهند و به خواستگاری آنها روند. چنین کارهایی همیشه جزء وظایف مردها بوده است. در این قسمت دلایلی وجود دارد که چرا خانم ها هیچ گاه در این امر پیشقدمی نمیکنند و همیشه مردها باید جور این کار را به گردن بگیرند. درست مثل یک امتحان با روشی که یک مرد به یک زن نزدیک می شود، قضاوت های بیشماری می توان در مورد او برداشت کرد؛ آیا او اعتماد به نفس دارد یا دارای شخصیت متزلزلی است؟شاید بیش از اندازه از خودش مطمئن باشد. آقایون برای انجام این کار ترفند های بیشماری دارند (که من تمام آنها را به عینه دیده ام و دیگر غافلگیر نخواهم شد) که برخی از آنها به خوبی جواب می دهند و متاسفانه سایرین باعث ایجاد بدبختی برای فرد می شوند.این روش ها چه کار کنند یا نه باید همیشه توجه داشته باشید که نشان دهنده شخصیت درونیتان هستند. خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش قرار دهند و ببینند مردها برای رسیدن به آنها چگونه تلاش می کنند، به همین دلیل است که هیچ گاه خودشان پیش قدم نمیشوند و این کار را به عهده آقایون می گذارند.اگر مردی در رستوران به خانمی برسد و حوصله او را با تعریف از خود سر ببرد و به ۱۰۰۱ دلیل مختلف خانم را راضی کند که کس بهتری از او پیدا نخواهد کرد؛ این امر گویای دو مطلب می باشد (که هر دو به شدت ناخوشایند می باشند): عدم اعتماد به نفس یا/و اعتماد به نفس بیش از اندازه. مردی که در زمان شروع گفتگو با او جسورانه و خشن صحبت کند و انتظار داشته باشد که خانم شماره تلفن خود را در آورده و دو دستی تقدیمش کند (نه اینکه فقط شماره را به او بدهد بلکه تقدیم کند) باید اعتماد به نفس بیش از حدی داشته باشد. اگر مردی بتواند از این امتحان سربلند بیرون آید این شانس را پیدا می کند که خانم یکی دو مرتبه دیگر نیز با او قرار بگذارد و این بار به طور حتم خانم پیش قدم خواهد شد. مردهای قابل تحسین مردی که از خود احساسات نشان دهد چیزی جز موفقیت انتظار او را نخواهد کشید. مرکز مبارزه در ملاقات معمولا چیزی شبیه به این است: شما زمانیکه از کسی تقاضای بیرون رفتن می کنید چیزهایی مضاف بر آنچه که باید را به او تقدیم کرده اید و اگر یک چنین کارهایی را انجام ندهید درست مثل یک جلودار صف جنگ هستید که هیچ گونه مهماتی را با خود حمل نمی کند. اگر بدون هیچ سلاح و مهماتی بخواهید به خط مقدم بروید بدون شک شکست می خویرید. آقایون می بایست تمایل خود را به انجام چنین کارهایی بیشتر کرده و تمایلات احساسی خود را بیش از پیش برای خانم ها باز گو کنند. این قسمت جایی است که امتیاز به دست خانم هاست. آنها به خوبی می دانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه بروز دهد و علاقه خاصی به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود. اما زمانیکه یک مرد با اعتماد به نفس برای گذاشتن اولین قرار ملاقات گام بر می دارد در نظر خانم ها خیلی بهتر از شخص اول جلوه می کند. هر کس بتواند بیشترین تاثیر را بر روی خانم بگذارد، قابل تحسین بوده و به نتایج بهتری در این رابطه دست پیدا خواهد کرد. این امر در مسائل عشقی و عاطفی جایگاه ویژه ای دارد و شما نیز باید همیشه اهمیت آنها را در ذهن خود نگاه دارید. خانم ها چه از روی عمد و یا به طور ناخودآگاه انتظار دارند پیشنهاد را از فرد مقابل دریافت کنند و ترجیح می دهند برای برقراری قرار ملاقات پیشقدمی نکنند. گاهی اوقات ارزش های قدیمی و از مد افتاده (که در فیلم هایی نظیر کازابلانکا و بر باد رفته به درستی به تصویر کشیده شده اند) از مردها انتظار می رود که به خانم ها نزدیک شوند و حرکت اول را آنها انجام دهند. این موارد به صورت یک قانون در ذهن ما (به ویژه خانم ها) حک شده است و زن ها همیشه منتظر هستند تا مردها گام اول را در شروع یک رابطه بر دارند. در حالیکه امروزه خانم ها دیگر انتظار ندارند که آقایون به شیشیه اتاق آنها سنگ پرتاب کنند و یا از درخت بالا بیایند تا بتوانند به آنها برسند اما از فضای رمانتیک بدشان نمی آید. حداقل طوری برخورد کنید که احساس کنند شما در حال تعقیب کردنشان هستید. به طور قطع رسانه های امروزی و همچنین فرهنگ حاکم بر جامعه طوری پیش می رود که به خانم ها بقبولاند، افراد مستقلی هستند و به هیچ مردی نیاز ندارند. شاید به همین دلیل باشد که خانمها دوست دارند آن فضای کلاسیک و مردانه را در ذهن خودشان نگه دارند. آنها دوست دارند کسی تعقیبشان کند، از آنها قدردانی کند، و با گلبرگ های گل سرخ دوش بگیرند….. خوب شاید این آخری یک کمی زیاده روی باشد! خوب، فکر می کنم آقایون تا این لحظه متوجه شده باشند که چرا باید روش های برقراری روابط خود را باز سازی کنند. ممکن است دختری که برای ازدواج در نظر دارید شما را به بهترین ها برساند به همین دلیل باید بدانید که برای رسیدن به موفقیت رفتاری کاملا طبیعی از خود نشان دهید، با او دوستانه برخورد کنید و خودتان را بیش از اندازه دست نیافتنی نشان ندهید. همین که او تلاش شما را برای رسیدن به خودش مشاهده می کند متوجه می شود که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته اید که این کار را انجام داده اید بنابراین دیگر نیازی ندارید که اطمینان بیش از اندازه از خودتان نشان دهید. اگر او نیز در رسیدن به شما از خود علاقه نشان داد که چه بهتر
ناخن جویدن کودکان و پیشگیری از جویدن راه های پیشگیری از آنجویدن ناخن به عنوان یک واکنش روانى در کودکان معمولاً در سنین ۵ـ۴ سالگى آغاز مى شود. کارشناسان علل مختلفى براى جویدن ناخن مطرح مى کنند، آنان معتقدند علت عمده جویدن ناخن دراین سن ناشى از ترس و اضطراب است .البته ممکن است روشى براى ابراز دلگیرى ها، دلخورى ها، دلواپسى و یا جلب توجه هم باشد. هنگامى که کودک نمى تواند خشم خود را در مقابل ناکامى و محرومیت نشان دهد با جویدن ناخن آرامش پیدا مى کند.در هر صورت این رفتار به خود فرد و یا کودک آسیب وارد مى کند و غالباً از دوران کودکى شروع مى شود و شدت خود را در دوران ابتدایى و راهنمایى نشان مى دهد و در نتیجه آثارى نظیر افت تحصیلى و یاعقب ماندگى اجتماعى براى کودک به همراه دارد و لازم است والدین و اولیاى مدرسه بیشتر به آن توجه کنند.با این همه ، ناخن جویدن یک اختلال محسوب مى شود و از بین بردن آن در دوران کودکى آسانتر است، این مسأله ممکن است در بزرگسالى ادامه داشته باشد و به صورت عادت درآید. کارشناسان توصیه هایى براى جلوگیرى از ناخن جویدن کودکان دارند که در زیر مى آید.به دنبال علت ناخن جویدن کودک باشیدهیچ گاه منتظر پاسخ کودکتان که چرا ناخن هایش را مى جود نباشید و او را به خاطر انجام این عمل سرزنش نکنید، سعى کنید همیشه به دنبال علت باشید. توجه کنید کودکتان درچه موقعیت هایى این عمل را انجام مى دهد. جست وجو کنید که چه مسأله اى باعث شده است آرامش و امنیت کودکتان را به هم بزند. آن را دریابید، این تلاش شما براى پى بردن به مشکل کودک و توجه به حل آن مى تواند بزرگترین گام براى از بین بردن اختلال ناخن جویدن باشد.کوتاه کردن ناخنکوتاه کردن ناخنهاى بلند به کودکان در زمینه ترک این عادت بسیار کمک مى کند. ناخن هاى کوتاه شده کمتر جویده مى شوند، سعى کنید هرچند روز یک بار ناخن هاى کودک را بگیرید و سوهان بزنید.تنبیه نکنیدتوجه کودک را از جویدن ناخن دور کنید. کودک باید احساس خوبى نسبت به خود پیدا کند و یا در واقع به او اعتماد به نفس بدهید. تنبیه و شرمنده کردن کودک نه تنها به هیچ وجه اثرى در ترک این عادت نخواهد داشت، بلکه مى تواند مشکل را تشدید کند. بویژه بچه هاى کوچکتر که نمى توانند دلیل این که انگشتانش بدمزه است را بفهمند و این راه حل نمى تواند به آنها کمک کند.انگشتان کودک را به کار بگیریدسعى کنید حواس کودک را هنگام این عمل پرت کنید، از او کارهایى بخواهید که مجبور شود از انگشتانش استفاده کند مثل درست کردن یک کاردستى و یا کشیدن یک نقاشى .