اختلالات تجزیهای و تبدیلی یا هیستری (hysteria)اختلالات تجزیهای و تبدیلی که برای سهولت بیان در منابع قدیمیتر علمی، با اصطلاح کلی هیستری (hysteria) خوانده میشوند، دلالت بر طیف گستردهای از انواع بیماریهای جسمی و روانی دارد که در ارتباط با مفهوم تلقین هستند.منفعت طلبی، جلب توجه اطرافیان، نیازمندی عمیق به مهر و محبت، حذف خاطرات بد و مقابله با تجربههای نامطلوب و تلخ زندگی و مسائل بسیار دیگری از این قبیل سبب میشوند شخص به صورت ناخودآگاه (یعنی بدون آن که خودش متوجه باشد) علائم بیماریهای مختلف جسمی و روانی را تقلید کند و در واقع به یک حالت هیستریک مبتلا گردد؛به عنوان مثال شخصی که در یک محیط بسیار پرسر و صدا و شلوغ، کار یا زندگی میکند ممکن است به طور ناگهانی دچار ناشنوایی کامل ـ کری عصبی ـ گردد، حال آن که دستگاه شنوایی او کاملاً طبیعی و سالم است و هیچ اشکالی در آن دیده نمیشود؛ یا کودکی را در نظر بگیرید که از ورود به مدرسه، متنفر است، اما هنگامی که مجبور به رفتن مدرسه میشود، هر صبح قبل از حرکت، دچار دردهای شدیدی میشود که با معاینات پزشکی، مشکلی دیده نمیشود. یا زن جوانی که دوست ندارد همسرش او را در خانه تنها بگذارد، به همین دلیل به طور ناخودآگاه، دچار حملات شدید تهوع واستفراغ و … میگردد.البته لازم به توجه است که حالات هیستریک معمولاً در افرادی به وقوع میپیوندد که دارای شخصیتهای خاص و به شدت تلقین پذیر ـ هیستریونیک ـ هستند.ضمناً باید توجه داشت که مفهوم “هیستری” با مفهوم تمارض ـ تظاهر به بیماری کردن ـ به کلی متفاوت است، چرا که شخص هیستریک واقعاً و بدون آن که خود بخواهد، علائم بیماریها را تقلید میکند، اما شخص تمارض کننده، خود به خوبی میداند که بیمار نیست، اما به دلایلی تظاهر به بیماری میکند.مبتلایان به اختلالات هیستریک، ممکن است علائم هر بیماری جسمی دیگر و روانی را تقلید نمایند، مثلاً دچار فلج شوند، به حملات صرع مبتلا گردند، کور شوند، هویت خود را فراموش کنند و علائم بیماریهای روانی مختلف را نشان دهند و …لازم به توضیح است که این اختلال به شکل کم و بیش طبیعی، در افراد کاملا سالم نیز ممکن است به چشم بخورد؛ به عنوان مثال یکی از شایعترین جلوههای آن در میان برخی از دانشجویان پزشکی دیده میشود که ضمن ورود به هر بخش آموزشی جدید در بیمارستان، علائم بیماران آن بخش را در خود مییابند!مثلاً در ورود به بخش قلب، احساس میکنند که صدای قلبشان غیر طبیعی است، یا در ورود به بخش روماتولوژی ـ بیماریهای مفصلی ـ احساس درد شدیدی در زانو و سایر مفاصل خود میکنند و یا در ورود به بخش روانپزشکی، گمان میکنند که دچار یک بیماری شدید روانی، مثلاً اسکیزوفرنی ـ جنون جوانی ـ هستند!البته همانطور که گفته شد ارتباط ظریف حالات هیستریک با پدیده نیرومند تلقین، توجیه کننده قضیه در تمام موارد است.صرف نظر از مشکلات مختلفی که اشخاص مبتلا به هیستریک برای خود و اطرافیانشان ایجاد میکنند، پیوسته هزینههای کلان و سرسام آوری از بودجه خانوادهها، بیمارستانها و مراکز بهداشتی صرف آزمایشات تشخیصی و درمان بیهوده و بینتیجه بیماریهای ساختگی افراد هیستریک میگردد، لذا چنانچه روشهای موثری، برای پرهیز از این قبیل اختلالات و پیشگیری از آنها پیدا شود، نتایج بسیار مطلوبی حاصل خواهد شد.زیر بنای بروز اختلالات هیستریک این است که مبتلایان به این اختلال، نیاز مفرطی به جلب توجه اطرافیان دارند و حتی میخواهند مرکز همه توجهات قرار بگیرند.این افراد نیاز مبرمی به محبت و تایید اطرافیان در خود احساس میکنند که البته ارضای این نیاز برای اطرافیان بسیار دشوار است و احیاناً هم اگر این توجه و محبت به وسیله کسی به آنها داده شود، آن وقت شروع به امتحان آن فرد میکنند، تا حدی که اغلب منجر به بازگرفتن محبت ـ توسط شخص محبت کننده ـ می شوند.بر این اساس چنانچه انسان، پیوسته کسی را در دسترس داشته باشد که آن شخص را قدرتمندترین قدرتمندان و درعین حال مهربانترین مهربانان بداند و متوجه باشد که آن قدرتمند مهربان پیوسته به او نگاه میکند و به امور او بیش از هرکسی آگاه است و از هیچ نعمت و محبتی نسبت به او دریغ نمیکند، دیگر هرگز محبت و عشقی را از غیر او، انتظار نخواهد داشت،در نتیجه احتمال ابتلا به هیستری در مورد او بسیار کم خواهد بود و این صفت ـ انتظار نداشتن عشق و محبت جز از خدا ـ صفت بندگان خالص خدا و نمازگزاران حقیقی است.به این ترتیب تلقینهای سازنده روانی توأم با نماز، به خصوص تلقینی که بوسیله نماز انسان در مقابل مهربانترین، دلسوزترین و متوجهترین و در عین حال تواناترین و موثرترین و قدرتمندترین موجود هستی به وجود میآید، میتوانند به عنوان درمانگر این قبیل اختلالات مطرح باشند، زیرا با تکرار نمازهای یومیه، نمازگزار میآموزد برای آنکه بتواند رحمت بیکران خالق آفرینش را به سمت خود متوجه سازد، چارهای ندارد جز آن که دستورات سعادت بخش او را اجرا کند و در صدر این دستورات این است که پیوسته به اقامه نماز بپردازد.
نکاتی برای زیباتر شدن زندگی زناشویی :دنیای زنان بعضی اوقات تفاوت های بزرگی با دنیای مردان دارد و ممکن است بعضی مردها این موضوع را درک نکنند، در اکثر اوقات زنان در هنگام ازدواج مخصوصا در سنین پایین تر تصور میکنند که شب های عاشقانه در کنار همسرشان خواهند داشت و این آرزوها را در مرد مورد علاقه خود جستجو میکنند. اما گاهی اوقات شاهزاده سوار بر اسب سفید رویای دختران تبدیل به دیو قصه ها می گردد.خانم محترم ما می دانیم که همسر شما همان شاهزاده رویاهایتان نیست ولی اطمینان هم داریم که او دیو قصه ها هم نیست .شما می توانید بجای عیب گرفتن از شوهرتان یک بار هم که شده به بررسی اخلاق و رفتار خود بپردازید . ما اطمینان داریم شما می توانید با اخلاق خوب خود او را به همان شاهزاده مورد نظر تبدیل کنید :نکات زیر کمک خواهد کرد که به ازدواجتان انرژی دوباره دهید و از نو هر آنچه را که دوست دارید بسازید.۱- بهترین کارهایی که برای شوهرتان بسیار مفید است، برای شما هم مفید خواهدبود.غذاهای سالم بخورید، خودتان را زیبا نگه دارید و مرتباً ورزش کنید. این کارها باعث میشود همیشه احساس خوبی داشته باشید و پر طراوت و جذاب باشید و شما در نظر شوهرتان همان زن زیبا و جذابی که همیشه دوست داشته، باقی خواهید ماند، مهم نیست که شما چند سالتان باشد.۲٫از رفتار و اعمال خوب همسر خود قدردانی کنید.هنگامی که پژوهشگران از مردان پرسیدند که در زندگی زناشویی خود چه میخواهند، قدردانی در لیست همگی آنها وجود داشت. پس به خاطر داشته باشید و توجه داشته باشید به کارهایی که همسرتان برای شما، فرزندان و خانه انجام میدهد و از او تشکر کنید. شما لبخندی بر روی لبانش و لذتی در قلبش ایجاد خواهید کرد.۳٫عشق را در زندگیتان نگه دارید.آخرین باری که برنامه ریزی کرده اید برای داشتن یک زمان عاشقانه در کنار همسرتان چه وقت بوده است؟ اگر شما نمی توانید به این سؤال پاسخ دهید سریعاً به فکر باشید.مهربان بودن، یادداشتهای عاشقانه، هدیه ای کوچک برای او، برنامه ریزی برای یک روز عاشقانه و ابتکار در مسائل جنسی همگی باعث میشود که به او یادآوری کنید که هنوز هم او برایتان جذاب است.۴٫اجازه دهید او هم زمانهایی مردانه داشته باشد.هر کس به زمانهایی برای خودش نیاز دارد که از یک سرگرمی لذت ببرد یا با دوستانش جمع شود. اگر همسر شما فوتبال دوست دارد، در حالیکه شما به آن علاقه ندارید از او اشکال نگیرید.او را تشویق کنید که رابطه ای دوستانه با مردان دیگر داشته باشد. او از این مصاحبتها لذت خواهد برد. مطالعات نشان میدهد مردانی که در کنار دوستانشان بوده اند، سالم تر بوده اند و زندگی طولانی تری داشتهاند.۵٫حق تقدم با اوست.فشارهای روزانه کار، خانه و بچه ها کافی است که او را خسته کند. زمانی را بسازید برای دو نفرتان که استراحت کوتاهی داشته باشید، دور از کارهای کسالت آور روزانه. احساس علاقه نسبت به کارش و سرگرمی هایش نشان دهید، این کار باعث میشود که او بداند که او برایتان چقدر اهمیت دارد.۶٫سعی نکنید او را تغییر دهید.آیا شما خوش مشرب هستید و شوهرتان کم رو؟ آیا دوست دارید خانه همیشه تمیز باشد و حوله شوهرتان همیشه بر زمین است؟ روانشناسان میگویند شما نمی توانید دیگران را تغییر دهید، یقین داشته باشید شما تحت تأثیر قرار خواهید گرفت. پس دنبال راههایی غیر از غر زدن و نق زدن باشید.برای مثال توافق در روابط اجتماعیتان با کم کردن تعداد مهمانها و یا رفتن شما به تنهایی در مهمانی و قرار دادن یک سبد در حمام برای قرار دادن رختها و تشویق کردن او وقتی که در مهمانی شرکت کرد و یا حوله های کثیف را سر جایش قرار داد. ایجاد دلگرمی و تشویق همیشه بهتر از عیب جویی و سرزنش است.۷٫به او بگویید که چه میخواهید.این آسان است که فکر کنید کسی که با او زندگی میکنید کاملاً شما را میشناسد، اما این حقیقت ندارد. بسیاری از ما همه چیز را همان طوری میبینیم که دوست داریم. پس غافلگیر نشوید شوهرتان فکر کند که شما هر آنچه که میخواهید همان است که اومی خواهد. اگر شما در آغوش گرفتن و یا یک مشورت و یا یک ژاکت قرمز برای تولدتان میخواهید به او بگویید.۸٫وقتی را هم با دوستانتان بگذرانید.وقتی شما شوهر میکنید فکر میکنید که از دوستانتان باید کنار بکشید و در کنار شوهرتان باشید. اما یک نفر نمیتواند تمام احتیاجات شما را رفع کند و این انتظار نا معقولی است که از شوهرتان بخواهید هم شوهرتان باشد، هم رفیق و هم بهترین دوست دخترتان. زمانی را برای دوستانتان اختصاص دهید این کار باعث میشود که شما انرژی یابید.۹٫اجازه دهید بعضی اوقات آزاد باشد.همان طور که شما نیاز دارید بعضی اوقات ریلکس کنید و تنها باشید شوهرتان هم به این نیاز دارد. ممکن است استراحت شما بعد از یک روز کار، دراز کشیدن روی تخت و یا یک دوش گرم باشد و استراحت او به نحوی دیگر باشد، مثلاً روزنامه بخواند و یا تلویزیون نگاه کند اجازه دهید او همان طور که میخواهد خود را شارژ کند، شاید کارهای خانه و خرید کردن بیشتر او را خسته کند.۱۰٫به او ایمان داشته باشید و بگذارید او این را بداند.مردان میتوانند بسیار به شجاعت و دلیری تظاهر کنند، اما آنها هم مثل ما بعضی اوقات اعتماد به نفس کمی دارند و درمانده میشوند و احساس ضعف میکنند. هنگامی که او به خانه میآید خصوصاً وقتی که او خود را باور ندارد، نیاز دارد که بداند کسی که او را باور دارد در خودش زندگی میکند.
بیست نکته جهت افزایش اعتماد به نفس یک – توکل به خدادو- تمرکز پیشاپیش روی موفقیتسه- تهیه یک لیست از توانائی هاچهار- مواظبت از جسم خودپنج- داشتن تبسم بر لبشش – داشتن ژست (حالت) مناسبهفت – تنفس عمیقهشت – خواب مناسبنه – گذشت وبخشیدن همهده – تشکر از خوبی دیگرانیازده – شکر گزاری در همه حالدازده – فکر نمودن به اعتماد به نفسسیزده – تکرا ر عبارات تائیدی مثبتچهارده – مطالعه کتب الهام بخش و مفیدپانزده – توجه به ظاهر خودشانزده – احترام به دیگرانهفده – حرف زدن با صدای بلند و جدیهجده – افزودن بر سرعت راه رفتن تا میزان ۲۵% و تا حد اعتدالنونزده – جدی بودن هنگام دست دادنبیست – تسلیت و تبریک گفتن و هدیه دادن
چگونه می توان در تمام مدت زندگی شاد بود ؟بهترین راه برای شاد بودن این است که از خصوصیات افراد شاد پیروی کنید، یکی از راه های شاد بودن ، توجه به آدم های اطراف است چون ما ۹۰ درصد وقت مان در ارتباط با دیگران می گذرد و اگر مهارت ارتباط بادیگران و درک آنها را نداشته باشیم ، نمی توانیم شاد زندگی کنیم.به همین سادگی ، شما باید سعی کنید افرادی را که با آن ها در تماس هستید کاملاً بشناسید ، به حرف آنها گوش کنید، به آن ها احترام بگذارید ، با صداقت با آن ها صحبت کنید ، تشویق شان کنید ، از آن ها حمایت کنید و درباره تفاوت ها و اختلاف نظرهایتان گفت وگوکنید . اما واقعیت این است که رعایت کردن این هفت عادت در تمام زندگی به همین آسانی ها هم که فکر می کنید نیست.۱- مروری بر رفتار خودتان داشته باشید :امروز صبح با افراد خانواده تان یا همکارانتان چه طور صحبت کردید ؟آیا دقیقاً به حرف هایشان گوش دادید یا یک گوش تان در بود و آن یکی دروازه ؟آیا آن ها را برای کاری که قرار بود امروز انجام دهند تشویق کردید ؟آیا آن ها را حمایت کردید و به آن ها گفتید اگر به کمک احتیاج داشته باشند شما می توانید کمکشان کنید ؟آیا سر میز صبحانه چهار دانگ حواستان به خوردن صبحانه و نوشیدن چای بود؟۲- دیگران را درک کنید : زمانی را برای شنیدن صحبت های کسانی که با آن هازندگی می کنید ، در نظر بگیرید . چه افراد خانواده تان باشند یا هم اتاقی های خوابگاه دانشجویی . به هر حال شما با آن ها زندگی می کنید و باید وقتی برای آن ها درنظر بگیرید.در این لحظات نه تلویزیون تماشا کنید نه با تلفن همراه صحبت کنید .لازم نیست درباره شلوغی و ترافیک خیابان صحبت کنید ، فقط شنونده باشید و اجازه دهید که حرفشان را بزنند و موضوعات شان را با شما در میان بگذارند.۳- از رؤیا کمک بگیرید:چشم هایتان راببندید و خودتان را تصور کنید که یک فرد کاملاً شاد هستید که در رابطه با دیگران هیچ مشکلی ندارید و می توانید مشکل آن ها را به راحتی حل کنید. تصور کنید فردی شما را ناراحت کرده و شما به جای این که عصبانی ، ناراحت و افسرده شوید ، با آرامش مشکل را حل می کنید ، خوب می دانید که چطور باید با این مشکل برخورد نمایید.یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید چطور می خواهید زندگی کنید ؟ در پاسخ تان بگویید می خواهم دیگران را دوست داشته باشم و دیگران هم مرا دوست داشته باشند، بعد فکر کنید که برای این خواسته تان چه کار کرده اید.۴- غصه نخورید :خودتان رابرای موضوعات بی اهمیت ناراحت نکنید. سعی کنید درباره موضوعات فکر کنید و ببینید آیا واقعاً ارزش این را دارند که خودتان و دیگران را ناراحت کنید؟ اگر پاسخ منفی بود ، موضوع را فراموش کنید . اگر کمی گذشت داشته باشید ، می توانید شادتر زندگی کنید.۵- واقعیت را قبول کنید:شما باید این واقعیت را بپذیرید که تنها کسی که می توانید تغییر دهید ، خودتان هستید. اگر همسرتان کاری کرد که به شدت ناراحت و عصبانی شدید ، خیلی سخت نگیرید و سعی نکنید او را تغییر دهید.اول خوب فکر کنید و ببینید آیا می توانید خودتان کاری کنید که این مشکل برطرف شود یا نه. اگر با دیگران اختلاف نظری داشتید که خیلی برایتان مهم بود و نمی توانستید شرایط را تحمل کنید، سعی کنید درباره موضوع با هم مذاکره و گفت وگو کنید. ریشه های مشکل را بررسی کنید و سعی کنید راه حلی پیدا کنید تا شرایط برای هر دو طرف قابل قبول باشد.۶- الگو انتخاب کنید :سعی کنید در زندگی تان یک الگو انتخاب کنید و در شرایط سخت و دشوار و تصمیم گیری های حیاتی قبل از این که خودتان تصمیم بگیرید ، اول فکرکنید که الگوی مورد نظرتان اگر در این شرایط قرار می گرفت، چه طور باموضوع برخورد می کرد و سپس سعی کنید شما هم تصمیمی شبیه او انتخاب کنید.۷- بخوانید و بنویسید:سعی کنید درباره شاد بودن و روش های شاد زندگی کردن تا می توانید اطلاعات به دست آورید ،کتاب بخوانید،مجلات ، مقالات و روزنامه های مربوط به این موضوع را مطالعه کنید و سعی کنید هر روز معلومات خود را در این باره افزایش دهید .برای این که مطالب رافراموش نکنید ، یک دفتر یادداشت داشته باشید و نکاتی که به نظرتان جالب می آید ،یادداشت کنید و هر وقت فرصت کردید آن ها را مرور کنید. خنده را جدی بگیریددر توضیح اثرات سودمند خنده می توان به تأثیر آن بر بهبود عملکرد رگ های خونی و فوایدبی شمار خنده بر قلب اشاره کرد.این روزها ، هر طرف را که نگاه می کنی ، مردمی را می بینی که غمگین اند، غصه دارند یا اگر هیچ غمی نداشته باشند ، عادت کرده اند خودشان به دنبال غم و غصه بگردند.انگار یادشان رفته ما ایرانی ها ، بهانه های بزرگی برای شاد بودن و خندیدن نمی خواهیم و در فرهنگ مان ، ضرب المثلی نظیر خنده بر هر درد بی درمان دواست را داریم!تحقیقات مختلفی که در سرتاسر جهان روی تأثیرات خنده بر سلامت انجام شده هم بیانگر این حقیقت است که شاید خنده واقعاً بهترین دارو باشد؛ خنده ، فشارهای زندگی روزمره را کاهش می دهد و باعث بالارفتن کیفیت واکنش ها در محیط کار می شود، استرس را از بین می برد و واکنش بدن راهنگام فشارهای عصبی تغییر می دهد.با این همه تنها در یک مورد است که دانشمندان در رابطه با خندیدن ، هشدار داده اند و آن در بیماران مبتلا به آسم است.زنان بیشتر از مردان می خندنددانش بشری آن چنان پیشرفته شده است که برای هر عامل تأثیر گذاری بر سلامت ، رشته ای تخصصی در نظر گرفته و به کمک آن ، ابعاد مختلف قضیه را به شکلی علمی و تخصصی بررسی می کند. مثلاً بررسی روان شناختی و تن شناختی خنده با اسم ژلاتولوژی (gelatology) به مفهوم خنده شناسی معرفی می شود و پژوهشگران موضوع خنده یا ژلاتولوژیست ها هم می کوشند تا به ماهیت خنده هم پی برده و به این سؤال که چرا انسان می خندد ، پاسخی علمی بدهند.آن ها در پژوهش های خود دریافته اند که مغز انسان چگونه یک لطیفه یا یک شوخی را می گیرد و خنده ، چگونه می تواند واقعاً به صورت بهترین داروها عمل کند. این محققان دریافته اند که بخش قدامی یا بیرونی قسمت خاکستری رنگ مغز ، قسمتی است که یک موضوع خنده دار بر آن اثر می کند و واکنش خنده را به وجود می آورد.در این میان دانشمندی به نام رابرت پروواین ، از دانشگاه مریلند در بالتیمور آمریکا، دریافته است که ما در هنگام گفت و گوهای عادی به نسبت بیشتر می خندیم تا با شنیدن جوک و لطیفه که گه گاه پیش می آید. وی می گوید زن ها معمولاً بیشتر ازمردها می خندند ، چون مردها بیشتر، به گفتن چیزهای خنده دار تمایل دارند.توصیه هایی برای شادیشاد بودن آن قدر هم سخت نیست . فرهنگ باستانی ایرانیان بر اساس شاد بودن و شاد کردن پایه گذاری شده است تا انسان ها به توانند قدرتمندتر و تندرست تر زندگی کنند.روان شناسان می گویند توصیه های زیر به شما کمک می کنند تا شادتر زندگی کنید:۱- از چیزهای بسیار ساده هم می توان لذت برد و شاد شد. دیدن یک منظره زیبا، یک فیلم قشنگ یا یک دوست خوب هم می تواند انسان را شاد کند.۲- بهترین حالت را در خودتان و در شرایط موجود اطراف تان پیدا کنید . هیچ کس همه چیز ندارد و هرکس اندوهی دارد که با شادی زندگی آمیخته است . هنر آن است که در شرایط سخت بخندیم.۳- شما نمی توانید همه را از خود خرسند و خشنود کنید ، پس اجازه ندهید انتقادها شما را نگران کنند.۴- اجازه ندهید دیگران معیارهایتان را تعیین کنند، خودتان باشید و به چیزی که نیستید، تظاهر نکنید.۵- کارهای سودمندی که از انجام آنها لذت می برید بیشتر و بیشتر کنید.۶- نفرت و حسادت را از خودتان دور کنید ، چرا که این دو ، دشمن روح شما هستند، روح شما را اندوهگین می کنند و هیچ اتفاق خوشی هم برایتان نمی افتد.۷- علایق و دلبستگی های زیادی داشته باشید . اگر مسافرت دوست دارید و نمی توانید بروید ، سینما را امتحان کنید . کتاب های جدید بخوانید ، به پارک بروید یا ورزش و پیاده روی کنید.۸- گذشته را در گذشته رها کنید ،و تنها از آن پند بگیرید و به خاطرداشته باشید در صورتی که مشکلی پیش آمد، همیشه به یافتن راه حل آن فکر کنیم نه به خود مشکل.۹- خودتان را به کارهای گوناگون سرگرم و مشغول کنید. کسی که سرش گرم باشد فرصتی برای غصه خوردن ندارد! خنده هایت را برای روز مبادا نگه ندار
آشنایی با اکستازی و عوارض فردی و اجتماعی آنچراغ ها روشن و خاموش می شوند. صدای موسیقی گوش را کر می کند. شدت رقص نورها هر لحظه بیشتر می شود. اشباحی میان تاریکی و روشنایی خانه به شدت هر چه تمامتر بالا و پایین می پرند. آنها خسته نمی شوند. انگار اصلا خستگی برایشان معنایی ندارد . شور و هیجان آنقدر بالاست که فکر می کنی این آدم ها از کره دیگری با انرژی فوق تصور آمده اند. اما … ساعتی بعد بوی مرگ فضای خانه را پر می کند. ۲۴ ساعت بعد از هیاهویی این خانه خبری نیست. همه چیز به هم ریخته است اما کسی نای بلند شدن ندارد. هر کس گوشه ای خزیده و زانوی غم به بغل گرفته. دیگر رقص نور و موسیقی هم آن ها را به هیجان نمی آورد. انگار همه مرده اند. بوی مرگ فضای خانه را گرفته. آدم های این جا حتی به اندازه یک آدم پیر و فرسوده هم توان حرکتی ندارند. دیگر از آن همه فریادهای شاد خبری نیست. حالا حتی بعضی از آن ها گریه می کنند. خیلی ها نای گریه کردن هم ندارند.ساعت های قبل آن ها سرشار از یک انرژی کاذب دنیا را در دستان خود می دیدند و احساس می کردند توان انجام هر کاری را دارند، اما حالا نه تنها دیگر دنیایی در دستانشان نیست که حتی توان از جا برخاستن هم ندارند.اکستازی را باید جادوی مرگ در قرن حاضر خواند ، تاثیر این قرص نیروزا آنقدر ها با قی نمی ماند و وقتی به پایان برسد دیگر از شور و هیجان خبری نیست. آنچه باقی می ماند افسردگی و احساس بیهودگی است. احساسی که ممکن است ترا تا حد مرگ به جنون بکشاند.باور نمی کنم خندیدن برایت آنقدر مشکل شده که برای انجامش مجبوری دست به دامان یک محرک خارجی شوی. محرکی که تو را شاد نمی کند. تو را به دست جنون می سپارد تا هر چه می خواهی بر سر خودت بیاوری. راستی بهانه هایت برای خندیدن تا به این حد ته کشیده که فکر می کنی اکستازی دوست خوبی است وبهانه بهتری برای خندیدن، برای شاد بودن و برای این که در وجودت احساس کنی پر از انرژی هستی؟!مواد مخدر و اعتیاد واژه های آشنایی است که تمام جوامع بشری به نوعی با آن دست به گریبانند. اما با شیوع بیماری هایی چون ایدز ، هپاتیت و … اعتیاد شکل دیگری به خود گرفته است. در حال حاضر یک فرد که مواد مخدر مصرف می کند فقط معتاد نیست بلکه می تواند ناقل بیماری های بسیار خطرناک هم باشد. این در حالی است که همه جوامع بشری سالهاست در راه مبارزه با مواد مخدر گام برداشته اند و هزینه های گزافی هم پرداخت کرده اند. در کشور ما هم این هزینه ها چندان کم نبوده است. جدای از هزینه های مادی که برای مبارزه با این مواد به جامعه تحمیل شده است، صدها شهید نیز برای رسیدن به جامعه ای عاری از مواد مخدر داشته ایم. اکستازی چیست ؟ پایه شیمیایی اکستازی شبیه مسکالین و speed است. به اعتقاد بسیاری از متخصصان اکستازی مانند LSD جزو اصلی گروه مواد مخدر توهم زا و سرخوشی آور به شمار می رود. در ساخت اکستازی موادی همچون استون، نیترواتان، کلورفورم و یا حتی فورمامید به عنوان مواد پایه به کار می روند.موادی که همگی در صنعت شیمیایی و دارو سازی کاربرد داشته و می توان به طور کاملا قانونی آن ها را تهیه و بعضی از این مواد را بدون هیچ منعی استفاده کرد. عموما ساخت این مواد در آزمایشگاه های زیرزمینی صورت می گیرد. اما در مورد اکستازی قضیه فرق می کند. این ماده نه تنها در لابراتوارهای کوچک زیرزمینی تولید می شود، بلکه در کارخان۰جات بزرگ هم هست. در سال ۱۹۸۹ فقط در مرز آلمان و هلند ۳/۱ میلیون عدد قرص اکستازی مصرف شده است. ازنظر شیمیایی قرص اکس ترکیبی است به نام سه وچهار متیلن دی اکسی متیل آمفتامین(MDMA) . اکستازی یا متیلن دی اکسی متیل آمفتامین از جدیدترین خانواده آمفتامین ها محسوب می شود.فرمول شیمیایی آن C۱۱H۱۵N۲O می باشداکثرا آن را با موادی مانند کتامین اسپیدDXM MDEA مخلوط میکنندDXM دارویی برای درمان سرفه است که از طریق خشک کردن ریه ها در پزشکی به کار می رود .ولی چون خاصیت جذب آب دارداستفاده زیاد آن خطرناک است .MDMA ترکیب جدیدی نیست اکستازی خالص پودری سفید متشکل از کریستالهای ریزاست از این پودر بوی کپک بم مشام می رسد در صورت ناخالصی اکستازی به رنگهای قرمز وقهوه ای نیز دیده میشود این ماده به اشکال قرص کپسول پودر استنشاقی وبرچسبهای پوستی موجود است۰قرص های اکس که بین ۸ تا ۱۲۰ میلی گرم وزن دارند می توانند سفید باشند اما با نشانه هایی مثل چهره های خندان یا ستاره که روی آنها حک شده است به فروش می رسد .قرص هایی که روی آنها آرم شبدر و میتسوبیشی حک شده بسیار خطرناک هستند .این قرص اغلب به نام Love Pill نامیده می شود چرا که به صورت مقطعی قدرت درک انسان بویایی لامسه بینایی چشایی وشنوایی را تقویت می کند علائم قرص اکستازی تا حدود ۲۰ دقیقه بعد از مصرف نمایان می شود این نشانه ها شامل زدن نبض ضربان بالای قلب دهان خشک مردمک گشاده شده تنش عضلانی گرفتگی عضلانی تلاطم معده وهمچنین گرم ومرطوب شدن است .همچنین اکستازی این توانایی را دارد که با شاخه شاخه شدن اعصاب مغزی یا پاره شدن آنها کمک کرده وبه دنبال آن شبکه اعصاب مغز دچاراختلال می شود .MDMA به نورونهای سروتونژیک در مغز آسیب می زند این نورونها سروتونین ترشح می کنند .این ماده بعد از ترشح باعث ایجاد شادی در فرد می شود واصولا وقتی ترشح آن زیاد می شود که فرد باید احساس شادی بکندبعد ازاین مرحله شادمانی سلولها مواد دیگری ترشح می کنندکه سطح سروتین را پایین می آورد. اکس این سلولها را بلوکه می کند وباعث می شود سروتین برای مدت بیشتری باقی بماندوفرد برای زمان بیشتری احساس شادی وبی غمی کند .مصرف طولانی مدت اکس چرخه تولید ومتابولیسم سروتین را مختل می کند ودر نتیجه میزان سروتین مغزی کاهش پیدا می کند . همین امر باعث بروزافسردگی می گردد.خطرات اکستازی شامل مراحل زیر است :۱-به دلیل شرایط نا مساعد ساخت اغلب قرص ها تا ۴۰ درصد خالص هستند ۲- مصرف کنندگان معتقد هستند که هرچه از مدت زمانی که قرص را مصرف می کنند بگذرد برای گرفتن نتیجه مشابه باید میزان بیشتری مصرف کنند .۳-حدود ۹۰ درصد افرادی که اکستازی مصرف می کنند برای از بین بردن دردها وبیماری های بعدی به مواد مخدری چون هرویین روی می آورند.۴- ۶۷درصد افرادی که این قرص ها را مصرف می کنند پس از مدتی بنده قرص شده ومجبور می شوند طی برنامه منظمی آن را مصرف کنند .قرص های موجود در بازار ایران عناوین مختلفی دارند:دلفین لنگر صلیب سرخ رنو سان شاین سوپرمن هوندا اپل امگا پلیکان لاو مرسدس وغیره .این قرص ها باقیمت هرعدد ۶ تا ۱۲ هزار تومان به فروش می رسند . دلفین ارزانتر است . زودتر بی اثر می شود .صلیب سرخ قویتر است جوانانی که اقدام به مصرف این قرص ها می کنند به دلیل اینکه دچار توهماتی در بینایی شنوایی ودیگر حواس می شوند بدون آنکه متوجه خطرات بشوند دست به کارهایی می زنند مثلا پنجره را باز کرده وبیرون می پرند ویا در ماشینی که به سرعت حرکت می کنند در را باز کرده وبیرون می پرند این افراد چیزهایی را که واقعیت نداد می بینند ومی شنوند ودر مورد عوارض طولانی مدت اکس باید گفت این قرص ها به کبد وکلیه آسیب می رسانند وفشار خون را بالا می برند ودر یکی از حمله های فشار خون خونریزی مغزی ایجاد می شود .این مواد اعتیاد آور هستند به این معنا که فرد تمایل به استفاده مجدد برای رسیدن به حالات دلخواه پس ازمصرف را پیدا می کند وبه سرعت میزان دوز مورد نیاز افزایش پیدا میکند وشخص بعد از عادت به اکس برای کنار گذاشتن آن دچار علایم اضطراب وعلایم ترک می شود. علایم مصرف اکستازیالبته علایم آنی مصرف اکستازی با فاکتورهای مختلفی مانند میزان دفعات مصرف ، میزان خلوص ماده موثر، وضعیت روحی و جسمانی، انگیزه و موقعیت مکانی مصرف کننده ارتباط متستقیم دارد.در واقع اکستازی همانند بسیاری از مواد مخدر دیگر فقط احساس اولیه مصرف کننده را تشدید می کند.این مواد تغییر ایجاد نمی کنند، مثلا احساس سرخوردگی، اندوه، تبدیل به شادی و سرخوشی نمی شود. شاید به همین دلیل اطلاق مواد روان گردان به انواع محصولات اکستازی چندان درست به نظر نیاید.همچنین برای بسیاری از افراد اکستازی محرک هیجان آور و در عین حال آرامش بخش است و علاوه بر آن تاثیرات توهمی ، تحریک فانتزی را نیز به دنبال دارد. اما مصرف کنندگان پیش از آن که عوارض روانی مواد را احساس کنند ابتدا عوارض جسمانی مصرف مواد را تجربه می کنند.افرادی که به دفعات این مواد را مصرف می کنند احساس سوزن سوزن شدن بدن ، بی قراری ، نا آرامی و اضطراب را توصیف می کنند.از عوارض ناخواسته ای که نیز ممکن است بروز کند می توان به تهوع، خشکی دهان ، انقباض عضلات فک و همچنین عدم تعادل اشاره کرد.علاوه بر این مصرف اکستازی همراه با فعالیت شدید بدنی ممکن است عوارض جسمانی – روانی مانند کم آبی شدید، استفراغ ، ترس و واهمه شدید را در پی داشته باشد. این عوارض معمولا پس از حرکت های شدید و طولانی در محل گرم و پر جمعیت به ویژه محفل های شبانه و پارتی ها بروز می کند که در موارد نادر منجر به سکته قلبی و یا مغزی نیز شده است. مصرف کنندگان گاه تا حد مرگ می رقصند تا جای که آب بدنشان به شدت کاهش یافته و به دلیل مصرف مواد، سیستم گیرنده های درد در بدنشان مختل شده و شخص مشکلات ناشی از کم آبی شدید را احساس نمی کند. تاثیرات روانیاز نظر روانی مصرف اکستازی در بسیاری از افراد اعتماد به نفس را افزایش داده و شخص راحت تر با دیگران ارتباط برقرار می کند، به طوریکه معاشرتی شدن، بی پروایی در رفتار و گفتار، احساس محبوب بودن و مورد توجه قرار گرفتن، احساس قدرت و نیروی فوق العاده داشتن ، بروز رفتارهای هیجانی و تشدید امیال جنسی از آثار مصرف اکستازی گزارش شده است.بزرگترین مشکل مصرف کنندگان اکستازی پایان سرخوشی اولیه است. زیرا با از بین رفتن تاثیر دارو و نشئگی حاصل از سوء مصرف یا به اصطلاح “اکستازی فیلم”، افسردگی شدید و عمیق بروز می کند. افسردگی همراه با عوارض دیگر مانند بی قراری، اضطراب، خستگی و کوفتگی عضلات، همچنین بی انگیزگی و بی تفاوتی شدید در زندگی روز مره فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در کنار این موارد میل مفرط و شدید به مصرف مجدد مواد نیز در فرد به وجود می آید که می تواند اولین قدم و همچنین قدم تعیین کننده در راه وابستگی روانی به مواد مخدر باشد.عوارض دراز مدتهنوز در مورد عوارض دراز مدت سوء مصرف اکستازی اطلاع دقیقی در دست نیست . اما در این نکته که سوء مصرف اکستازی با خلوص بالا و به دفعات، کارایی و عملکرد سیستم عصبی مغز را به شدت دچار آسیب می کند شکی وجود ندارد. بیش از همه حافظه کوتاه مدت مغز دچار اختلال می شود.بعضی مصرف کنندگان می گویند که در حالت نشئگی حافظه کوتاه مدتشان را به کلی از دست داده اند اما در بعضی موارد حافظه دراز مدتشان فعال شده است. اکستازی مانند دیگر مواد مخدر سیستم ایمنی بدن را به شدت تضعیف می کند و آسیب پذیری بدن را در برابر بیماری های عفونی و ویروسی به شدت افزاش می دهد. علاوه بر آن ارگان هایی که کار دفع مواد سمی زاید بدن مثل کلیه و کبد را بر عهده دارند دچار صدمات جبران ناپذیر می شوند.افرادی که مصرف را تازه شروع کرده اند زندگی روز مره شان هنوز تحت تاثیر مصرف قرار ندارد، اما پس ازحدود شش ماه مصرف مداوم، اشتیاق مفرط و غیر قابل کنترل به مصرف دایمی در آنها به وجود می آید. ضمن این که اشتیاق به مصرف این مواد فرد را به سمت استعمال و مصرف مواد مخدر دیگر مانند حشیش، کوکایین و حتی بعضی داروهای پزشکی روان گردان سوق می دهد. اکستاسی و ممنوعیت جهانیمجلس انگلستان ، پیش از رسیدن قرصهای اکستاسی از آمریکا به این کشور ، مجازات سنگینی را برای تولید ، توزیع و مصرف این قرصها وضع کرد . اما نتیجه کاملاً برخلاف انتظار بود .جوانان انگلیسی بسیار بیشتر از آمریکاییها به اکستاسی روی آوردند . زندگی برخی از جوانان انگلیسی آنچنان به اکس وابسته شد که بار سفر بستند و خود را به آمریکا رساندند .در دهة ۱۹۹۰، در گوشه و کنار خیابانهای آمریکا جوانانی ژندهپوش به چشم میخوردند که کشورشان را برای راحت تر مصرف کردن قرصهای اکس ترک کرده بودند . اما قرصهای اکستاسی ، با همان سرعتی که جای خود را در میان جوانان آمریکایی و اروپایی باز کردند ، از رواج افتادند .در قانون کیفری آمریکا جرم کسی که این قرصها را به دوستانش میدهد از جزای فروشندگان قرصها بیش تر است . در این کشور سالانه ۴/۳ میلیون نفر دستکم یکبار از اکستاسی استفاده میکنند .براساس یک پژوهش : مصرفکنندگان «اکستاسی» طی ۱۵ ماه نیمی از دوستان سالم خود را آلوده میکنند .نخستین موضوع این است که متوسط سن مصرف کنندگان امروزه به نسبت سالهای قبل بسیار پایین آمده است و از طرف دیگر هم الگوی مصرف از مصرف تریاک به صورت تدخین به طرف مصرف هرویین به صورت تزریق در حال حرکت است . سومین تفاوت نیز در پیدایش مواد مصرفی جدید مانند کوکائین و هم چنین مواد صناعی در بین مصرفکنندگان است .سومین تفاوت نیز در پیدایش مواد مصرفی جدید مانند کوکائین و هم چنین مواد صناعی در بین مصرفکنندگان است . مصرف مواد غیر قانونی ساختنی امروزه به عنوان یکی از مشکلات نوپدید در زمینه سوء مصرف مواد ظاهر شده است .حداکثر زمان خطر انتقال بیماری تا ۱۰ ماه اول پس از نخستین مصرف اکستاسی در مورد شاخص میباشد .یافتههای تحقیقات پژوهشگران دانشکده بهداشت و موسسه تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این تحقیق که اولین مطالعه با استفاده از تحلیل بیماریهای مسری و تحلیل بقا برای بررسی نحوه انتشار مصرف اکستاسی در گروههای دوستان بوده است ، نشان میدهد که مصرف اکستاسی یک بیماری مسری در بین گروههای دوستان میباشد که به نظر میرسد در این گروهها در حال گسترش میباشد و ظرف ۱۵ ماه نیمی از دوستان سالم یک فرد را آلوده میسازد ؛ بنابراین انجام مطالعات بیش تربرای شناخت بهتر همه گیر شناسی و انتشار این بیماری ضروری است .
چرا افراد خوش بین موفق ترند؟اگر قرار باشد جملهای را انتخاب کنم تا با آن تمامی پند و اندرزم را بیان کرده باشم، فقط خواهم گفت: هرگز نگــذار افکار بد به ذهنت راه یابد!» کنفوسیوس.آیا شما از جمله افرادی هستید که مغلوب احساسشان میشوند و یا جزو افرادی هستید که با فکر و درایت بر احساسشان کنترل دارند؟نمیدانم شما جز افراد خوشبین هستید یا نه، اما اگر در اطرافتان با افراد خوشبینی سروکار داشته باشید و نگاهی بهخصوصیات و ویژگیهای اساسی این افراد بیندازید، درمییابید که رمز موفقیت و بشاش بودن این افراد در نوع نگاه آنها به زندگی و مسائل پیرامونشان و همچنین کنترل آنها برافکار و احساسشان است، زیرا این افراد بهخوبی به این امر واقفاند که سرنوشت زندگیشان فقط بهدست خودشان رقم میخورد و خود حاکم بر سرنوشتشان هستند و نه محکوم به سرنوشتشان.آنها میدانند که در این دریای پرتلاطم زندگی، خود سکاندار کشتیشان هستند و بهخوبی میدانند که چگونه کشتی زندگیشان را در جز و مد زندگی با دیدی باز به افقی زیبا و دلنشین که سرشار از انرژی مثبت است به جلو هدایت کنند. اگر شما هم مایلید که بر سرنوشت و بر امور زندگی خود مسلط باشید، پس باید بدانید که بایستی ابتدا از خودتان شروع کنید ( از کوزه همان برون تراود که در اوست)؛ بدینمنظور بایستی بیش از پیش بر خود و بهخصوص بر احساستان کنترل داشته باشید. زمانی که اراده میکنید خود حاکم بر زندگیتان باشید، دیگر مثل توپ در زمین بازی زندگی به اینسو و آنسو پرتاب نخواهید شد، و در این زمان است که دیگر احساس مستأصل بودن و فنا شدن در وادی زندگی را نخواهید داشت. فرد خوشبین آنطور که دوست دارد و احساس میکند رفتار میکند (البته در چهارچوب رفتاری عاقلانه و انسانی) صرفنظر از اینکه دیگران چه میگویند، چه میکنند و یـــا اوضاع و احوال چگونه است، چرا که اینگونه افراد بهخوبی میدانند که عظمت، شکوه و زیبایی زندگی و نوع حیات آنها در نگاه و دید آنهاست چرا که زندگی زیباست و خداونــد متعـــال – خالق او – تمامی این زیباییها را در اختیار اشرف مخلوقاتش قرار داده که البته برای درک و لمس این زیباییها باید حس و حال دیگری داشت و داشتن این حس و حال اکتسابی است و باید آن را فرا گرفت.البته به نظر میآید که خوشبین بودن و رضایتمندی از زندگی با مسائل و مشکلاتی که در زندگی با آن روبهرو هستیم، کمیدور از ذهن باشد، اما با صبر و شکیبایی و با علم به اینکه خوشبختی و سعادت انسان در گرو خواست و اراده اوست و بستگی به طرز فکر او دارد، میتوان داشتن حس خوب را در خویشتن تقویت کرد و نگذاشت سختیهای زندگی ما را از پا درآورد و بازنده زندگی کند. بهعنوان مثال بهتر است در هر شرایطی که قرار میگیرید بهجای اینکه عجولانه و بدبینانه تصمیم بگیرید بــــا خودتان کمی خلوت کنید و جنبههای مثبت و منفی آ ن را بسنجید و بعد واقــعبینــانــه – نـــــه عجولانه – تصمیم بگیرید. بهجای اینکه در سختیها احساس یاس و درماندگی کنید میتوانید با کمیتامل بر اوضاع و احوال آنطور که مایلید تاثیرگذار باشید.اگــر موفق به انجام این کار شدید بدانید که قدمی بزرگ برداشتهاید. البته برداشتن عینک بدبینی و تبدیل آن به عینک خوشبینی زمان میبرد و مسلما فرد تمایل دارد از عینک قبلی که به آن عادت کرده، استفاده کند، اما سعی کنید که خود را به عینک جدید عادت دهید و بدانید که فقط با عینک خوشبینی است که میتوان کمتــر احساس نگـــرانی، عدماطمینان، یاس و درماندگــی کرد. پس بکوشیم تا عظمت نگــــاه خود را دریابیم و با انرژی مثبتی که در ما نهفته شده است با انرژی موجود در کائنــــات، همآهنگ و همآواز شویم.
مهارت سخنرانی موفقهمهی ما در بعضی مراحل زندگی مجبور به سخنرانی کردن میشویم. مصاحبه ای برای کار جدیدتان است؟ سخنرانی برای ناظر یا هیئت مدیره ی شرکت محل کارتان است؟بله، همهی اینها سخنرانیهای بسیار مهمی هستند و میتوانند آینده ی شما را رقم بزنند. پس نگذارید که این فرصتها از دست بروند بدون اینکه شانس موفقیتتان را بالا ببرید.در اینجا به نکاتی اشاره میکنیم که هنگام سخنرانی کردن برای شنوندگانی حرفه ای و متخصص باید به خاطر داشته باشید.۱- شنوندگان را هم درگیر کنید شنوندگان هم دوست دارند که وارد ماجرا شوند، نه اینکه فقط گوش کنند و حوصله شان سر برود. شما باید به آنها برای نشستن و گوش دادن به حرفهایتان دلیل بدهید. ۳۰ تا ۹۰ دقیقه زمان دارید تا بتوانید توجه آنها را جلب کنید. میتوانید همان تکنیک قدیمی شروع کردن سخنرانی با یک جوک را به کار گیرید. اما…شاید زیاد هم ایده ی جالبی نباشد.اشتباه نکنید–مطمئناً دادن یک جنبه ی شوخی آمیز به سخنرانیتان قابل قبول است. اما اگر این جنبه را به صورت کلی وارد سخنرانی کنید با اینکه سخنرانی را با یک جوک شروع کنید بسیار متفاوت است.پس بهتر است که آن را با یک سوال آغاز کنید. این تکنیک بسیار جواب میدهد. چون شنوندگان را هم وارد بحث میکند. تکنیک دیگری که گه گاه توسط بعضی سخنرانان به کار گرفته میشود بردن نام بعضی از اشخاص بین حضار است.۲- سرزنده و با روح باشید بهترین سخنرانان کسانی هستند که چه در حرکاتشان و چه در سخن گفتنشان با روح و سرزنده هستند. خوب نیست که خود را پشت سکو پنهان کنید یا فقط در گوشه ای باستید. دفعه ی بعد این کار را امتحان کنید: وقتی برای یک گروه ۲۰ نفره یا بیشتر سخنرانی میکنید، حین صحبت کردن بین شنوندگانتان راه بروید. هر از چند گاهی ایستاده و دستتان را روی شانه ی یکی از شنوندگان قرار دهید. با این کار باعث خواهید شد که توجه آنها به شما بیشتر جلب شده و به حرفهایتان دقیق تر گوش کنند.۳- صدایی تاثیرگذار داشته باشید روی چیزی که میخواهید تحویل دهید، زمان بگذارید. کسی توقع ندارد که مثل یک گوینده ی تلویزیون بیایید و بروید. باید بتوانید صدایی خوشایند و سرگرم کننده تحویل دهید. هنگام سخنرانی به این چهار نکته توجه داشته باشید: تن صدایتان را هر از گاهی تغییر دهید، درجه ی صدا را بالا و پایین ببرید، سرعت صحبت کردنتان را تغییر دهید، و گاه گاهی برای تاثیر گذاری بیشتر سکوت کنید.۴- از کارهایی که باعث پرت کردن حواس شنوندگان میشود دوری کنید هیچ چیز به اندازه ی این کار نمی تواند یک سخنرانی را خراب کند. چند وقت پیش مدیری را دیدم که سخنرانی اش را فقط به خاطر اینکه با پول خردهای توی جیبش بازی میکرد از دست داد. بعد از سخنرانی کسی درمورد محتویات سخنرانی او حرفی نمی زد، همه فقط میگفتند که چقدر از صدای جرینگ جرینگ پول خردها اعصابشان خرد شده است. کنار گذاشتن این عادت ها کار سختی نیست. گهگاه هنگام تمرینات سخنرانیتان فیلمبرداری کنید و بعد آنرا مرور کرده و پی به عادت های آزاردهنده تان ببرید تا بتوانید آن ها را کنار بگذارید.۵- لباس مناسب بپوشیدروزی با یکی از مدیر عاملان صحبت میکردم که میگفت اولین چیزی که در برخورد با یک فرد به آن توجه میکند لباس هایش است. باید بتوانید طوری لباس بپوشید که حداقل یک پله از حضار بالاتر باشید.متوجه باشید که کفش های ارزان، شلوار جین و بلوزهای رنگی مناسب انجام یک سخنرانی نیست. به لباس پوشیدنتان خیلی دقت کنید.۶- حرف های تازه بزنیداز تکرار کردن داستان ها و خاطرات همیشگی پرهیز کنید. حرف های تازه بزنید. سعی کنید در سخنرانیتان جایی هم برای وقایع روز باز کنید. حتماً آن روز یا آن هفته اتفاق جدیدی افتاده است که در موردش صحبت کنید. حرف ها و مطالب تکراری شنوندگان را خسته و بی حوصله خواهد کرد. حرف های جدید برعکس آنها را راغب به گوش کردن و توجه بیشتر میکند.۷- تمرین داشته باشیدچندین مرتبه تمرین کردن سخنرانیتان میتواند باعث موفقیتتان شود چون معمولاً رقبایتان این کار را نخواهند کرد. معمولاً افراد فقط چند دقیقه قبل از سخنرانیشان نگاهی به نوشته هایشان میاندازند، اما سخنرانان موفق همیشه برای تمرین آن هم وقت میگذارند. یک سخنران واقعی از قبل برنامه ریزی میکند که چطور سخنرانی خود را شروع کند و چطور به پایان برساند. میدانند که چه موقع بین حضارراه بروند و دست روی شانه ی چه کسی بگذارند. میدانند که چه زمانی سکوت کرده و چه زمانی تن صدایشان را تغییر دهند. میدانند که به کجا نگاه کنند. با تمرین کردن مطمئناً سخنرانی بهتری ارائه خواهید داد.مقدمهچینیبسیاری افراد حتی در دوران تحصیل و برای نوشتن انشاء نیز برای پرداختن به مقدمه دچار مشکل میشوند. با توجه به نکات زیر حداقل از اصول کلی مقدمه آگاه خواهند شد:- مقدمه باید مختصر باشد، اما در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعی پرداخته شود.- مقدمه نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل کند، بلکه باید شنونده را جذب کند و برای پیگیری کلام انگیزه لازم را در او به وجود آورد.- مطالب بیان شده باید مرتبط با یکدیگر باشند، نهاین که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث، هیچ نتیجهای از آنها گرفته نشود.- در نهایت با نوع کلام خود سعی کنید ارتباطی میان خود و شنوندهایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.اصل موضوع سخرانی را چگونه بیان کنیمو اما در پرداختن به مطالب اصلی کلام، پس از مقدمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:- از کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.- القاب، عناوین و اصطلاحات فوق تخصصی، کمکی به درک بهتر موضوع نمیکند. البته هنگام نیاز باید به آنها اشاره کرد. اما موضوع اصلی نباید تحت الشعاع این مساله قرار گیرد، زیرا شنونده خسته میشود.- برای پرداختن به موضوع، در صورت امکان میتوانید از داستانهای کوتاه، ضرب المثلها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید.- سعی کنید حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشید تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنید.- به یاد داشته باشید هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر خواهید دانست و هرچه بیشتر بدانید و بیاموزید، به جاهای بهتری میرسید.- وقتی از جنبههای گوناگون یک مساله آگاه باشید، با اعتماد به نفس بیشتری راجع به آن صحبت میکنید و این حس مثبت خود را به شنونده نیز منتقل خواهید کرد.- با اشاره به ارزش و اهمیت موضوع، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید و در صورت لزوم جزییاتی که مرتبط با مساله باشند را نیز تشریح کنید.- دیگران را در بحث خود وارد کنید و از نظرات آنها نیز مطلع شوید، چرا که اگر تا انتهای بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمیبرای شنوندگان ایجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.- هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و همراهی با گفتههای شماست. حتی اگر سکوتی نیز حکمفرما شد، سعی کنید با طرح برخی سؤالات در ارتباط با موضوع آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.- از مکثهای طولانی و توپوق زدن جدا بپرهیزید؛ زیرا این گونه موارد نه تنها حاکی از عدم تسلط و آگاهی کافی شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگی و ارتباط میان موارد را از میان میبرد و در ضمن موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما میشود؛ البتهاین کار نیاز به تمرین دارد، اما ضروری و ممکن است.- توجه داشته باشید حتی عامیترین مردم نیز قادر به درک میزان توانایی شما در بیان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم همیشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصیلی شان. پس اگر عالی ترین مدارک تحصیلی را نیز داشته باشید، اما در انتقال مفاهیم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشید، موفقیتی کسب نخواهید کرد.- موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری میکنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیتهای روزافزون دست یابید.
آموزش مهارت های همسرداریزندگی مشترک افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود.زیرا این مهارت ها و توانایی های انسان است که در وقت لزوم، به یاری او میآید تا مشکلات ، اختلافات و نقاط ضعف و کاستی های زندگی مشترکش را برطرف نماید. حال چنانچه زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد.بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یک زندگی مشترک، همیشه در گرو توانایی ها و مهارت های خاصی است که در حقیقت تضمین کننده ای قابل اطمینان برای خوشبختی زوجین به حساب میآیند.به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.مهارت در خودآگاهیآگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک میکند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان میدهد که چگونه میتواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها میشود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان میدهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان میسازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر مینماید، به زندگی او آرامش میدهد و احساس رضایت مندی اش را رونق میبخشد.«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها میشود.به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمیها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که میتوان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.شناخت تفاوت های میان زنان و مرداندر یک بعد کلی میتوان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، میتوان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:.۱دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل زناشویی کاملاً متفاوت استاین تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه زناشویی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوتها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش میشود..۲ استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارداستقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و میخواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، میتواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور میکند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است. .۳ زنان میخواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت میدهندچنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده میشود و واکنش های عاطفی شدید نشان میدهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام میگذارد و به سلامت وعقیده و … آنان اهمیت میدهد..۴ مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم استبا مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ مینماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده میشود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را میتوان یکی از این ناراحتی ها دانست.البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد..۵ صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم استزن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه مینمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود..۶ نگاه مردان به مسائل، کلی تر استمردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمیشوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب میشود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول میسازد..۷جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت داردمردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمیو آراستگی زن قرار میگیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست..۸زن ها عاطفی تر از مردها هستندیکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و … را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو میشود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است.باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک میشود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری میکند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد میدهد و او را به موفقیت میرساند.۹٫مهارت در همدلی با افرادهمدلی با افراد مهارت خاصی میخواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمیبه انسان ها کمک بسیاری میکند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور میکنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمیتوان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند.اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را میتواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، میتوانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.اصول مهارت همدلی. به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.هنگامیکه کسی صحبت میکند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمیاست. نمیتوان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که میگوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.. با احساس و عواطف طرف مقابلتان همراه و هماهنگ شوید.هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمیتوان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن میگوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است..به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن میگوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش میپردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او میکنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید..خود را به جای طرف مقابل بگذارید.تنها در این صورت است که میتوانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.. در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد میسازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.۱۰٫مهارت حل اختلافاین مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.اصول مهارت حل اختلاف- صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.- منفی سخن نگویید.اگر برای وصل کردن، قدم جلو میگذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.- در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش میشود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر مینماید.- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، میخواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.- نظر و عقیده خود را بیان کنید.ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمیصادر نمایید.- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر مینماید.- عذرخواهی مشکل نیست.در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمیکند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز میسازد. حال چنانچه لزومیبه عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.- هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.۱۱٫مهارت تصمیم گیریتصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری میکنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.انواع تصمیم گیری۱٫تصمیم گیری احساسی؛ که تصمیم براساس یک احساس خاص ( عشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و…) گرفته میشود. .۲ تصمیم گیری اجتنابی؛ تصمیمیکه فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی میکند تا آنجا که میتواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود میآورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد. ۳٫ تصمیم گیری اخلاقی؛ تصمیمیاست که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه میکند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.۴٫تصمیم گیری تکانشی؛ این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت میگیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله میکند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او میگیرد.۵٫تصمیم گیری مطیعانه؛ سبک تصمیم گیری مطیعانه، میتواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم میگیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا میشود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را میتوان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.۶٫تصمیم گیری عقلانی؛ سالم ترین تصمیم ها، تصمیمیاست که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده میشود.اصول تصمیم گیری عقلانیتصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:- مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی است که فرد متوجه میشود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری مینماید.- حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات: با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را مییابد تا تصمیمیدرست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب: فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.- تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمیکه گرفته میشود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.- برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.- اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده میشود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمیمیپردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمیرا که فکر میکرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار میدهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند.
چرا می خوابیم و اگر نخوابیم چه اتفاقی می افتد ؟سوال مهم این است که “اصولا ما چرا می خوابیم؟این سوالی است که قرن ها ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده اما تا کنون هیچ کس پاسخ قاطعی برای آن ارائه نکرده است .برخی معتقدند خواب پس از فعالیت های روزانه به بدن فرصت تجدید قوا می دهد اما بررسی ها نشان داده است انرژی ای که با خوابیدن حتی به میزان ۸ ساعت حفظ می شود بسیار ناچیز است ( حدود ۵۰ کیلوکالری یعنی به اندازه انرژی حاصل از مصرف یک تکه نان تست).تحقیقات نشان می دهد، ما باید بخواهیم برای اینکه خواب برای حفظ مهارت های شناختی انسان مانند سخن گفتن ، حافظه ، خلاقیت و تفکر انعطاف پذیر ضروری است.اگر نخوابیم چه اتفاقی می افتد ؟یک راه آسان برای اینکه بفهیم نقش خواب در زندگی و سلامت انسان چیست ، این است که ببینیم اگر انسان نخوابد چه اتفاقی می افتد.کم خوابی بر فعالیت مغز تاثیر منفی دارد؛ اگر شما شبی را تا صبح نخوابیده و بیدار مانده باشید احتمالا با علائمی مانند بدخلقی ، گیجی و تلوتلو خوردن ، زودرنجی و تحریک پذیری و فراموشی آشنا هستید.فقط با یک شب بیخوابی تمرکز به میزان زیادی مختل و توانِ توجه انسان نیز به گونه ای چشم گیری کم می شود.در صورتی که محرومیت از خوابِ کافی ادامه داشته باشد ، بخشی از مغز که مسئول کنترل زبان ، حافظه ، برنامه ریزی و احساس زمان است ، به شدت متاثر و عملا متوقف می شود.تحقیقات همچنین نشان می دهد افراد کم خواب اغلب در پاسخ به وضعیت هایی که سریع تغییر می کنند و همچنین در قضاوت منطقی ، دچار مشکل هستند.
عاطفه در رایانه چیست و آیا می توان با کامپیوتر رابطه عاطفی برقرار کرد ؟انتقال احساس به رایانهخانم روزالین پیکارد داراى یک گروه تحقیقاتى در زمینه رایانه در موسسه موسوم به «آزمایشگاه رسانه اى» در دانشگاه MIT آمریکا است. وى درصدد است سیستم هاى پردازشگر نوآورانه اى تولید کند که قادر باشند عواطف و احساسات را تفسیر کنند و به حالات احساسى کاربران رایانه واکنش نشان دهند.دکتر پیکارد در مورد نحوه ساخت رایانه هاى داراى عاطفه و احساسات و برخورد صحیح میان انسان و ماشین به مصاحبه اى با هفته نامه اشپیگل چاپ آلمان پرداخته است. متن این مصاحبه که در شماره هفته نامه مذکور (شماره ۱۸ سال ۲۰۰۴) به چاپ رسیده در زیر از نظرتان مى گذرد.خانم پیکارد، آخرین بارى که دچار نوعى احساس عاطفى در برخورد با یک رایانه شدید، کى بود؟درست چند روز پیش. من مهمانان مهمى داشتم و مى خواستم براى آنها از یک متن پرینت بگیرم. به جاى آنکه دستگاه فرمان چاپ را به چاپگر بفرستد پیغامى روى صفحه نمایشگر ظاهر شد که خبر از بروز نوعى اشتباه مى داد. در آن زمان واقعاً عصبانى شدم.براساس طرح شما یک چاپگر که مجهز به «برنامه هاى احساسى» باشد در هنگام بروز نقص چه پیامى باید ارائه دهد؟هرگونه برخورد و واکنشى میان انسان و ماشین باید براساس همان معیارهایى صورت گیرد که ارتباطات متقابل میان دو انسان را شکل مى دهند.یعنى مى گویید اگر قرار باشد یک دستگاه چاپگر را به برخوردها و واکنش هاى عاطفى مجهز کنیم، باید این دستگاه به هنگام خراب شدن از کاربران معذرت خواهى کند؟ما با انجام آزمایش هاى مختلف به این نتیجه رسیده ایم که دستگاه هایى که بتوانند به احساسات کاربران خویش واکنش نشان دهند در بین عموم ارزش و امتیازات بیشترى پیدا مى کنند. من معتقدم دستگاه هاى پردازشگر به احساسات و عواطف بیشترى نیاز دارند!ببینید، به نظر مى رسد شما در مورد مقایسه رایانه با انسان مبالغه مى کنید و خیلى ها چنین چیزى را قبول ندارند.اما برخورد این دو شباهت هاى زیادى به رفتار و برخورد میان دو انسان دارد.آیا فکر مى کنید به جاى نحوه ارتباطات فعلى میان انسان ها و رایانه واقعاً مى توان به رایانه احساس بخشید و این احساس ها را در مواقع لازم تحریک کرد؟احساسات انسان وابسته به بدن وى هستند. لذا گروه کارى اى که من آن را اداره مى کنم براى دادن احساس به رایانه به دنبال کپى کردن کامل از احساسات انسانى نیستند، بلکه مى خواهند رایانه ها را تنها به مکانیسم هایى مجهز کنند که وظایفى شبیه احساسات انسان را ایفا کنند. ما مى خواهیم رایانه درست مثل یک انسان که با حرکات بدن و یا حالت چشم روحیه خود را نشان مى دهد نمود احساسى بیرونى داشته باشد.اما رایانه که مثل انسان چشم و صورت ندارد که چنین کارى را انجام دهد.ببینید ما براى ارتباط احساسى میان دوطرف در رایانه مجموعه اى از سنسورها را قرار مى دهیم. به عنوان مثال برخى رایانه هاى آزمایشى ما از طریق دوربین حرکات چشم و حالت صورت کاربران را زیر نظر مى گیرند. رایانه هاى دیگرى نبض، تنفس و آهنگ بیان جملات توسط مخاطب انسانى خویش را بررسى مى کنند. احساسات را نمى توان به صورت کاملاً طبیعى اندازه گیرى کرد اما آن دسته از واکنش هاى بدن انسان که ناشى از خشم، ترس و کنجکاوى هستند، ملموس و قابل بررسى اند.به نظر مى رسد آنچه شما درصدد دستیابى به آن هستید نمى تواند خیلى چیزى فراتر از دستگاه هایى نظیر دستگاه دروغ سنج باشد.پس از حملات یازده سپتامبر پیشنهادهاى مختلفى مطرح شد مبنى بر اینکه ما دستگاه هاى خود را در خدمت مراکز بازرسى و سنجش دروغگویى قرار دهیم. من نمى خواهم چنین کارى را انجام دهم. البته فشار شدیدى در این زمینه وجود دارد. نمى خواهم دستگاه هایم در اختیار افراد غیرکارشناس و در جهت مقاصد نظامى و امنیتى قرار گیرند.آیا اصلاً شما فکر مى کنید که بتوان فردى را که قصد دارد عملیات انتحارى انجام دهد، از طریق اندازه گیرى و سنجش ویژگى هاى بدنى شناسایى کرد؟خیر، دستگاه هایى نظیر دستگاه هاى دروغ سنج اطلاعاتى ارائه مى دهند که به سختى قابل تفسیر هستند.آیا اصلاً تحقیقات شما از سوى همکارانتان جدى گرفته مى شود؟بله، کاملاً. مدت ها است که برخى دستاوردهاى ما عملاً مورد استفاده قرار گرفته اند. به عنوان مثال چند سال پیش یک دستگاه جست وجوگر ویدیویى براى رایانه ها ابداع کردیم که اکنون مورد استفاده قرار مى گیرد.فکر مى کنید چه زمانى بشر بتواند در کنار هوش نوعى احساس و عاطفه را هم در رایانه پیاده کند؟ما در بحث انتقال احساس به رایانه در همان مرحله اى هستیم که در دهه شصت زبان رایانه و برنامه نویسى رایانه اى در آن مرحله قرار داشت _ در آغاز راه- اما امروز تحولات سریع تر اتفاق مى افتند. طى ده سال آینده برخورد با پردازشگرهاى احساسى امرى عادى خواهد شد.در فیلم علمى تخیلى«۲۰۰۱» فضانوردان و ستاره شناسان توسط رایانه تربیت مى شوند. آیا فکر مى کنید به چنین زمانى برسیم؟وقتى فیلم مذکور را که ساخته استنلى کوبریک است براى اولین بار دیدم واقعاً تحت تاثیر آن قرار گرفتم. رایانه موسوم به «هال» تا حد اعجاب آورى احساسى است. اگرچه این رایانه التماس هم مى کند، اما قاتل نیز هست. ما چنین چیزى را نمى سازیم.