کاهش استرس و اضطراب در رفع خشکی دهان موثر استیک فوق تخصص گوارش عنوان کرد: خشکی دهان به ویژه در سنین بالا میتواند ناشی از اختلال کارکرد در غدد بزاقی به دلیل افزایش سن باشد اما درعین حال باید توجه داشت این مسئله میتواند ناشی از برخی بیماریها باشد.دکتر شهرام آگاه در گفت وگو با ایسنا، ضمن بیان مطلب فوق افزود: برخی بیماریهای خودایمنی میتواند باعث درگیری غدد بزاقی و اشکی به طور همزمان شود که علامت بارز آن اغلب خشکی دهان و خشکی چشم است و در این مورد به خصوص در افراد جوان و یا مبتلا به روماتیسم باید توجه ویژهای شود؛ چرا که این خشکی دهان ممکن است ناشی از خشک شدن غدد بزاقی باشد.وی تصریح کرد: همچنین بیماریها مانند دیابت و افزایش قند خون به دلیل دفع بیش از حد آب نیز ممکن است باعث خشکی دهان شود و یا در اثر مصرف برخی داروها از جمله داروهای اعصاب، داروهای کاهنده فشارخون و آنتی کولینرژیکهای میتوانند باعث کاهش ترشح بزاق و خشکی دهان شود.دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه افزود: مورد دیگری که مدنظر است استرس وعصبانیت دائم در افراد است که با تاثیری که براعصاب خودکار بدن می گذارد، میتواند باعث کاهش ترشح بزاق شده و خشکی دهان را به دنبال داشته باشد.دکتر آگاه تاکید کرد: شناخت علت خشکی دهان و دوری از آنها مانند کنترل قند خون در مواردی که علت دیابت باشد و یا کاهش استرس و اضطراب و کاهش تحریک اعصاب سمپاتیک میتواند تاثیر به سزایی در کاهش این عارضه داشته باشد.وی گفت: در مواردی که بیماریهای خودایمنی علت خشکی دهان باشد، درمان بیماری زمینهای و یا در صورت امکان کاهش دوز دارو میتواند در کاهش خشکی دهان نقش داشته باشد و در مواردی هم که خشکی دهان علت مشخصی ندارد معمولا تحریک کنندههای بزاق که مهمترین آنها غذاهای ترش مانند آبلیمو و یا داروهای افزایش دهنده ترشح بزاق (که البته به دلیل عوارضی که به دنبال دارند باید تحت نظر پزشک مصرف شود) از راههای دیگر درمان خشکی دهان است.
تنهایی مثل یک بیماری، واگیردار است براساس تازهترین یافتههای پزشکی، تنهایی هم مانند یک سرماخوردگی وخیم، مسری و واگیردار است.یک گروه از محققان با استفاده از اطلاعات حاصل از یک پژوهش گسترده و پیگیری شرایط سلامتی به مدت بیش از ۶۰ سال دریافتهاند که افراد تنها تمایل دارند تنهایی خود را با دیگران تقسیم کنند.براساس این تحقیق که از سوی پژوهشگران دانشگاههای شیکاگو،کالیفرنیا، در سان دیهگو و هاروارد انجام گرفته، بتدریج و به مرور زمان گروهی از افراد تنها و جدا از مردم به حاشیههای شبکههای اجتماعی کشیده میشوند.جان کاسیوپو روانشناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا و از پژوهشگران این تحقیق خاطرنشان کرد: ما یک الگوی فوقالعاده استثنایی از سرایت را شناسایی کردیم که باعث میشود مردم وقتی تنها میشوند به حاشیه شبکه اجتماعی کشیده شوند.افرادی که تنها هستند قبل از این که روابطشان بیشتر آسیب ببیند این تنهایی را به دوستان و اطرافیان خود منتقل میکنند.از آنجایی که تنهایی با انواع مختلفی از بیماریهای روانی و جسمی مرتبط است که میتواند عمر را کوتاه کند، محققان تاکید میکنند که تشخیص این احساس شدید تنهایی قبل از اینکه مردم به انزوا کشیده شوند، بسیار حائز اهمیت است و باید کمک کرد تا دوباره با اجتماع بازگردند.
فرو خوردن خشم برای سلامت قلب مضر استخطر بروز حمله قلبی در مردانی که خشم خود را از ناملایمتی ها و مشکلات در محل کار نشان نمی دهند، دو برابر افزایش می یابد.محققان سوئدی پس از بررسی سلامت جسمی نزدیک به ۲۸۰۰ کارمند مرد در شهر استکهلم متوجه رابطه میان بروز خشم و بیماری قلبی شدند.این افراد که متوسط سنی آنها ۴۱ سال بود، در فاصله زمانی سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ مورد آزمایش های پزشکی قرار گرفتند و از آن زمان تا سال ۲۰۰۳ تحت نظر بودند.در این مدت ۴۷ نفر از افراد مورد مطالعه در اثر حمله قلبی یا اختلال های قلبی-عروقی درگذشتند.محققان موسسه تحقیقات استرس در سوئد پس از بررسی مرگ این افراد به این نتیجه رسیدند افرادی که پس از بروز مشکل در محل کار، با فرو خوردن خشم سکوت می کنند یا از کنار موضوع می گذرند، احتمال ابتلای خود به اختلال های قلبی را دو برابر افزایش می دهند.به گفته این محققان، تنش ایجاد شده در اثر عصبانیت باعث افزایش فشار خون می شود و اگر به نحوی این تنش کاهش نیابد، سیستم قلبی-عروقی آسیب می بیند.دکتر کونستانزه لینه وبر که سرپرستی محققان را بر عهده داشت در این باره گفت: قبلا هم در این باره تحقیقاتی انجام شده بود ولی نکته قابل توجه ارتباط شدیدی است که میان فروخوردن خشم و بیماری قلبی وجود دارد.به گفته او اثرات منفی این موضوع در افراد کم تحرک و سیگاری بیشتر است.جودی او سالیوان از مسوولان بنیاد قلب بریتانیا هم در این باره گفت: استرس به تنهایی یک عامل خطرزا برای ایجاد بیماری قلبی و عروقی نیست … نکته مهم پیدا کردن راه هایی برای برخورد مثبت با استرس در منزل یا محل کار است.بی بی سی
اختلالات خلقی در دوره قاعدگی طبیعی استاختلالهای خلقی دوران قاعدگی که در ۲۰ تا ۳۰ درصد زنان دیده میشود، در بسیاری از موارد با اطلاع از طبیعی بودن روند و چگونگی آن تخفیف مییابد.مهین نجفیان اظهار کرد: اختلالات خلقی دوران قاعدگی بیشتر در زنان بالای ۳۵ سال دیده میشود و علت آن از نظر علمی کاملا شناخته شده نیست.وی افزود: عدهای این مشکل را ناشی از اختلالات هورمونی میدانند و برخی دیگر ژن خاصی را در بدن مسوول اختلالهای خلقی و روحی زنان در حین قاعدگی میپندارند.نجفیان ادامه داد: حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد زنان با این مشکل مواجه میشوند. برای درمان این بیماران، پزشک متخصص در موارد شدید دارو تجویز میکند؛ ولی در موارد دیگر بیمار پس از دریافت اطلاعات از پزشک و آگاهی از طبیعی بودن این روند، با آن کنار میآیند و عوارض بالینی آنان کاهش مییابد.وی گفت: نوع تغذیه و مصرف داروی مسکن در کاهش علائم اختلالات خلقی در دوره قاعدگی تاثیر ندارد.
چه کنیم تا مغزمان از کار نیفتداین روزها اسم آلزایمر زیاد تکرار می شود. به وفور شنیده ایم که هر چه سن ما بالاتر می رود، از تیزهوشی ما کاسته می شود. به مرور زمان مطالب را سریعتر از یاد می بریم، مثلا نام افراد از خاطرمان پاک می شود یا حتی فراموش می کنیم که همین الان می چه کاری خواستیم انجام دهیم. بله، این همه هست و همه این نیست. افزایش سن به معنی کند ذهن شدن نیست! در ادامه چند روش برای پیشگیری از این اتفاق معرفی میکنم:راهکار اول- ورزش دادن نیم کره چپثابت شده است که کنترل منطق، زبان و مهارتهای ریاضی بر عهده نیمکره چپ مغز قرار دارد. برای فعال نگهداشتن حداکثری این بخش، آموختن یک زبان جدید یا حل کردن جدول (مخصوصا سودوکو) موثر است.راهکار دوم – ورزش دادن نیم کره راستبخش راست مغز انسان مسائل مربوط به خلاقیت را کنترل می کند. برای فعال نگهداشتن این بخش به آموختن یک رشته هنری یا کار ذوقی مشغول شوید، مثلا در گروه کر عضو شوید یا نواختن پیانو را بیاموزید. همچنین می توانید در منزل فعالیتی آموزشی را شروع نمایید. مثلا آموزش زبان انگلیسی. همچنین کار با وسایل و ابزار آلات خود نوعی خلاقیت است.راهکار سوم – ورزش دادن کل مغزتمرین کنید که تمرکز داشته باشید. مدیتیشن اثرات نامطلوب استرس و نگرانی را به میزان محسوسی کاهش می دهد و کنترل مرکزی مغز انسان را به سوی شادی و رضایت سوق می دهد.سعی کنید مهارت از بر کردن مطالب را در خود تقویت کنید. یادتان می آید در زمان کودکی چگونه جدول ضرب حفظ می کردید یا نام شهرها را از بر می نمودید؟پس شاید الان بهتر باشد فرصت را مغتنم شمرده و شروع به حفظ کردن اشعاری مثل غزلیات حافظ یا حکایات گلستان و … کنید.راهکار چهارم- فعالیتهای اجتماعی خودتان را گسترش دهید:میزان رابطه اجتماعی شما و تعداد دوستانتان با ضعیف شدن مغز رابطه عکس دارد.نکته آخر:از روشهای روتین و تکراری برای انجام کارهای معمول خود بپرهیزید. مثلا قصد خرید دارید؟ یک مسیر جدید برای رفتن به مرکز خرید انتخاب کنید. باقی کارها هم همین طور.
چشمهای گریزان از خواب هوا که تاریک میشود، دوباره ترس از نخوابیدن آزارش میدهد، یک ماهی میشود که به محض رفتن در رختخواب، خواب از چشمهایش میرود و تا ساعتها برنمیگردد.وقتی حتی آخرین لامپ خانه همسایهها خاموش میشود، او هنوز بیدار است و مرتب از این دنده به آن دنده میشود. حتی کتاب خواندن هم اثرش را از دست داده و دیگر پلکهایش را سنگین نمیکند.خیلیها برایش توصیههایی کردهاند از تمرینات ورزشی پیش از خواب گرفته تا خوردن دمکرده گیاهان مختلف اما هیچ کدام ثمری ندارد. حالا او مانده است با شبهایی که با نخوابیدن سپری میشود و روزهایی که از شدت خوابآلودگی توان انجام هیچ کاری را ندارد.گاهی اوقات بدون آن که بدانیم عواملی دست به دست هم میدهند و شرایطی را ایجاد میکنند که کمکم خواب شبانهمان کمتر و کمتر میشود و وضع تا جایی پیش میرود که حتی شبهایی به خاطرمان میآید که تا دمیدن آفتاب چشم به اطراف دوختهایم.شاید برای آنهایی که تا صبح راحت میخوابند، بیخوابی یک بیماری به حساب نیاید، ولی بیخواب شدن آن هم درست در زمانی که بزرگترین آرزویت بسته شدن چشمهاست، از آن دست مشکلاتی است که اگر درمان نشود، به اندازه یک بیماری لاعلاج، آزاردهنده میشود.در واقع اهمیت خواب به اندازهای است که میتواند روی زندگی روزانه افراد اثرگذار باشد؛ به طوری که پژوهشها نشان میدهد که خواب کم یا اختلالات خواب روی فکر، قدرت تمرکز، توانایی فرد و حتی کیفیت کار روزانه فرد تاثیر میگذارد.این مساله به این علت است که در حین خواب، سلولهای بدن و مغز هر دو ترمیم میشوند و این بازسازی موجب میشود تا روز بعد سرحال و هشیار از خواب بیدار شویم، در حالی که بیخوابی این تعادل را برهم میزند.این در حالی است که بررسیها ثابت کرده کمبود خواب موجب افزایش میزان قند خون و در نتیجه افزایش فشار و افسردگی میشود.افزون بر این بیخوابی فرد را در معرض خطر ابتلا به دیابت و آسیبدیدگی مغز قرار میدهد، ضمن آن که موجب ایجاد تغییراتی در میزان هورمون تیروئید و هورمونهای استرس میشود که این تغییرات روی حافظه، سیستم دفاعی بدن، قلب و متابولیسم نیز اثر میگذارد.ضمن تایید این موارد در تعریف بیخوابی میگوید: اگر فردی در طول روز و در هنگام خواب، به خواب رفتنش بیش از نیم ساعت طول بکشد و این وضع بیش از ۳ روز در هفته و بیش از ۲ هفته در ماه تکرار شود، فردی است که به بیماری بیخوابی مبتلا شده است.در واقع ما انتظار داریم که افراد از وقتی سرشان را روی بالش میگذارند به خواب رفتنشان تا یک ربع اتفاق بیفتد ولی در برخی افراد این زمان به یک تا دو ساعت میرسد؛ اما اهمیتی نمیدهند و آن را وضعیتی طبیعی تلقی میکنند.دبیر انجمن روانپزشکان ایران این باور عمومی را که اگر کسی ظهر بخوابد در خواب شبش اثر میگذارد، درست میداند و میگوید: مغز انسان البته در افراد بالغ چیزی حدود ۶ تا ۸ ساعت در شبانهروز نیاز به استراحت دارد پس اگر فردی این نیاز را در ساعت دیگر روز جبران کند نیاز مغزش به استراحت کمتر میشود به همین جهت توصیه ما این است که افراد قسمت اعظم استراحت خود را برای شب بگذارند.وی بیخوابی را بیماریای معرفی میکند که عوارض زیادی به دنبال میآورد و در توضیح این عوارض میگوید: فردی که بیخواب میشود تحریکپذیر و در نتیجه عصبی میشود پس چنین فردی زیاد دچار اضطراب میشود ضمن آن که وقتی همه خوابند و یک فرد به تنهایی بیدار است بسیاری از افکار نگرانکننده به ذهنش هجوم میآورد.این در حالی است که افراد بیخواب صبحها با احساس خستگی بیدار و معمولا به سردرد دچار میشوند.● عوارضبه گفته این روانپزشک بیماریهای گوارشی و اختلالات اسکلتی از جمله دردهای پراکنده در بدن نیز از جمله عوارض جسمی بیخوابی هستند. مظاهری در ادامه با بیان این که در انسان یک «ساعت بدن» وجود دارد که مشخص میکند فرد باید در طول روز کار کند و در شب بخوابد میافزاید: اگر نظم ساعت بدن به هم بریزد فرد دچار اشکال میشود برای همین کسانی که روز میخوابند و شب کار میکنند این شیوه زندگیشان آنها را در درازمدت دچار مشکل میکند.وی در ادامه به علت بروز بیخوابی اشاره میکند و توضیح میدهد: فرد بیخواب از نظر مغزی دچار یکسری اشکالات میشود که این امر باعث فعال شدن مغز میشود.یعنی آن بخش از مغز که مربوط به خواب است دچار اشکال میشود به طوری که فرد احساس خستگی میکند ولی خوابش نمیبرد که این مساله میتواند ناشی از اضطراب یا اشتغالات ذهنی فرد باشد.● درماناین روانپزشک در بخش دیگری از گفتههایش به تشریح روشهایی برای راحت به خواب رفتن میپردازد و میگوید: باید سعی کنیم تا جای ممکن روزها نخوابیم و شبها استراحت کنیم. ضمن آن که گوش دادن به موسیقی ملایم پیش از خواب، دوش گرفتن، استقرار در محیط خواب آرام، استفاده از بالش نرم و پرهیز از خوردن مواد محرکی چون چای و قوه میتواند در داشتن خوابی آرام موثر باشد.او البته معتقد است که اگر با این روشها فرد هنوز به بیخوابی دچار بود باید به روانپزشک مراجعه کند چرا که بیخوابی از علائم اصلی افسردگی است.مظاهری در همین ارتباط توضیح میدهد: بدترین شیوه در درمان بیخوابی خوددرمانی است، یعنی فرد به صورت خودسرانه از داروهای خوابآور استفاده کند و با این کار تنها علامتهای یک بیماری را درمان کند، در حالی که افراد بیخواب با جدی گرفتن مشکل خود باید به روانپزشک مراجعه کرده و برحسب علت بروز بیخوابی به درمان بیماری خود مبادرت کنند.
مسائل و روابط جنسی در نوجوانان و جوانان (مسائل جسمی دوران بلوغ)معمولا ورود به نوجوانی با تحولات جسمی و روحی خاصی همراه است. تحولات جسمی ممکن است قابل رویت باشند و یا اینکه به چشم نیایند. مثلا تغییرات غدد داخلی بدن و ترشح هورمونها به چشم نمی آیند. اما مثلا رویش موی زیربغل قابل دیدن است. این تغییرات بنابر پیشینه خانوادگی، محل زندگی و چگونگی وضعیت تغذیه در افراد مختلف در زمان های متفاوتی شروع می شود. مثلا برای یک نفردر سن ۹ سالگی و برای نفر دیگری سن ۱۵سالگی اتفاق بیافتد.از مواردی که قابل مشاهده است برای دختر خانم ها رشد سینه ها است که ممکن است اول یکی و بعدا دیگری و یا هر دو با هم رشد کنند. این را هم بگویم که در این مرحله سینه ها دردناک هستند ومعمولا از نظراندازه هم با هم برابر نیستند که امری کاملا طبیعی است.رویش موی اطراف ناحیه تناسلی و کمی بعد تر موهای زیر بغل هم در این دوران اتفاق میافتد. همینطور تغییر تدریجی اندامشان از حالت بچه گانه به فرم یک زن بالغ به صورت جمع شدن چربی در ناحیه شکم، اطرف ران و باسن است.در ضمن ترشحات واژن وعادت ماهیانه یا رگل، یا قائدگی یا پریود هم از این دوران شروع می شوند. در این مرحله اندام تناسلی هم رشد و تغییرمی کنند مثلا رنگ ناحیه تناسلی تیره تر می شود و در نهایت از نظر ظاهری به اندام فرد بالغ شباهت بیشتری پیدا می کند تا به آلت تناسلی یک کودک.من از همین فرصت می خواهم استفاده کنم و یک دسته نکات دیگری را هم بگویم. شروع عادت ماهانه برای دختر خانم ها یک نقطه عطف و نشانه سلامت فرد است و خوشبختانه در فرهنگ ما در اکثر خانواده ها ورود به این مرحله توام با بالغ شدن برداشت می شود. یعنی بیشتر جنبه مثبت دارد تا منفی.اکثر دختر خانم ها پیش از اینکه اولین عادت ماهانه خود را داشته باشند از طریق مادر، خواهر بزرگتر، هم سن و سال های فامیل و یا دوستانشان در مدرسه با این پدیده آشنا می شوند اما گروهی هم هستند که پیش از اینکه چیزی در این مورد بدانند و یا شنیده باشند به یک باره با خونریزی مواجه می شوند که این می تواند برایشان بسیار ترسناک باشد و بعضا احساس منفی که به فرد می دهد باعث پایین آمدن اعتماد به نفس فرد و یا ناموفق بودن ارتباطات جنسی اش در زندگی آینده اش بشود.من همینجا از پدر ها و مادرها بخصوص مادرها تقاضا می کنم که در این مورد در سن مناسب برای دخترتان توضیح دهید. و اگر احساس راحتی نمی کنید موضوع را با مسئولین مدرسه مطرح کنید تا مربیان بهداشت، ورزش و یا علوم تربیتی که معمولا با بچه ها نزدیک تر هستند بتوانند این موضوع را برایشان به موقع توضیح دهند.با در نظر گرفتن میانگین سن عادت ماهانه در بین دختران ایرانی که غالبا در سال اول و یا دوم راهنمایی یعنی حدود ۱۲-۱۳ سالگی است، آموزش این نکته در کلاس سوم و یا چهارم ابتدایی یعنی در حدود ۹-۱۰ سالگی می تواند مفید باشد. چون افرادی هم هستند ممکن است زودتر به این مرحله برسند.عادت ماهانه معمولا ماهی یکباراتفاق می افتد و به مدت ۳ تا ۷ روز ادامه دارد. در بعضی افراد این دوران طولانی تر است. در سال های اولیه زمان عادت ماهانه ممکن است منظم نباشد اما بعد از آن معمولا در دوره های بین ۲۴ تا ۳۲ روزه اتفاق می افتد.در این دوران دخترخانم ممکن است دردهایی مثل درد کمر، درد زیر دل و غیره را داشته باشد و در بعضی افراد درد سینه ها هم به آن اضافه می شود. معمولا ورزش سبک، گرم کردن زیر شکم و یا نشستن بر روی کیسه آب گرم و غیره می تواند کمک کننده باشد. داشتن رژیم غذایی مناسب هم می تواند کمک کند که درچند برنامه آینده در موردش صحبت می کنیم.دراین دوران دختر خانم باید بطور مرتب نوار بهداشتی خود را تعویض کند یعنی حداکثر هر چهار ساعت یک بار. و بسته نوار بهداشتی را در جایی بدور از آلودگی و در پاکت بسته نگهداری کند. پس از استفاده هم باید آن را در روزنامه پیچیده و در سطل آشغال بیاندازد. افرادی که از پارچه استفاده می کنند باید فقط از پارچه نخی استفاده کنند، پارچه را تمیز بشورند و در جلوی آفتاب کاملا خشک کنند تا بتوانند دوباره از آن استفاده کنند و یا آن را اطو کنند.علاوه بر نوار بهداشتی و پارچه برخی افراد بخصوص در کشورهای غربی از تامپون استفاده می کنند. تامپون مثل یک گلوله فشرده شده از پنبه می ماند که داخل واژن گذاشته می شود تا خون را به خودش جذب بکند و نخ آن بیرون می ماند که برای بیرون آوردنش کمک می کند.در ایران تامپون در خانمهای مجرد کاربرد چندانی ندارد. زیرا داشتن پرده بکارت برای ازدواج مهم است و داخل کردن تامپون به واژن ممکن است به پرده آسیب بزند.به هرحال برای کسانی که ممکن است از تامپون استفاده کنند باید چند نکته را یادآور بشوم:اول اینکه نحوه گذاشتن تامپون را از روی دستورات روی جعبه کاملا خوانده و دنبال کنید و حتی الامکان در طول شب از تامپون استفاده نکنید چون نمی توانید هر چهارساعت یکبار عوضش کنید. و اینکه به محض احساس ناراحتی در زیر دل و یا سرگیجه باید تامپون را از واژن خارج کنید و به پزشک مراجعه کنید بدلیل اینکه در موارد نادر ممکن است تامپون باعث عفونت باکتریایی بشود که باعث شوک شده و بعضا مهلک است. - آیا اگر در دوران قائدگی خود را بشویید دچار کمر درد می شوید. نشستن خود در این موقع از نظر بهداشتی ایرادی ندارد؟ در جواب به خاطره و دوستان دیگری که ممکن است این سئوال برایشان مطرح باشد باید بگویم که دوش گرفتن و شستن ناحیه تناسلی در دوران عادت ماهانه هیچ ضرری ندارد و خرافاتی که حاکی از بچه دار نشدن و کمر درد بر اثر سشتن ناحیه تناسلی در هنگام عادت ماهیانه است اصلا پایه علمی ندارد. اتفاقا شستن ناحیه تناسلی با آب گرم کمی از ناراحتی ها و درد زیر دل را هم می تواند تخفیف بدهد. نظافت نکردن و نشستن این منطقه باعث بوی بد و بعضا ایجاد ناراحتی های پوستی مثل خارش و یا عفونتهای باکتریایی می شود. - مراحل بلوغ در پسران: برای آقا پسرها هم که جزو اولین تغییرات قابل مشاهده در دوران بلوغ بزرگ شدن بیضه ها است که معمولا از سن ۱۰ سالگی شروع می شود. بعد از آن یعنی بین ۱۱ تا ۱۵ سالگی به طول و عرض آلت تناسلی اضافه می شود و رویش مو دراطراف آلت تناسلی و بعضا بر روی پوست بیضه ها اتفاق می افتد.در همین زمان جعبه صوتی در حنجره گسترش پیدا می کند و تارهای صوتی کلفت ترمی شوند که صدای بم تری را ایجاد می کنند. رویش مو بر روی صورت و زیر بغل هم معمولا ۲ سال بعد از رویش موهای اطراف آلت تناسلی اتفاق می افتد.بسته به پیشینه قومی و خانوادگی موهای سینه هم ممکن است در برخی آقا پسرها ظهور پیدا کند. در اواخر دوران بلوغ ممکن است برخی پسرها رشد سینه را هم تا حد جزئی تجربه کنند که در تقریبا در تمامی موارد بدون دخالت پزشکی به حالت اولیه خودش بر می گردد.اتفاق دیگری که برای یک پسر در سن بلوغ می افتد اولین تجربه نعوظ و اولین تجربه انزال است. حالت نعوظ ممکن است بر اثر تحریک ایجاد شود و یا حتی بصورت ناخواسته و بدون اینکه در معرض محرکهای جنسی مثل فیلم و غیره باشند بوجود بیاید که کاملا طبیعی است.انزال هم برای این اتفاق می افتد که بدن یک پسر بالغ مایع منی را می سازد و می خواهد آن را از بدن خارج کند. مایع منی ممکن است تحت چند حالت از بدن خارج شود یا با خودارضایی و یا در هنگام خواب و یا در هنگامی که در معرض محرک های جنسی مثل فیلم و یا خیالبافی جنسی قرار دارید و همگی این موارد هم طبیعی هستند.اینجا یک صحبتی هم با پدرها و مادرهای عزیز داشته باشم که به فضای خصوصی فرزندشان احترام بگذارند و اگر مثلا دیدند که لکه ای روی ملحفه او بود آن را به روی فرد نوجوان نیاورند که باعث شرمندگی وی نشوند. در این سن ممکن است پسر شما وقت بیشتری را در حمام و یا توالت بگذراند که نباید باعث نگرانی شما شود.یک سری خرافاتی در مورد عملکرد اندام های تناسلی مردانه رایج است که متاسفانه فیلم های مستهجن هم به آنها دامن می زند.بطور مثال اینکه مایع منی به حالت پرشی از آلت خارج می شود برای همه واقعیت ندارد. نه تنها هر کسی با شخص دیگر در این مورد تفاوت دارد بلکه برای یک فرد هم در روزهای متفاوت می تواند شدت و ضعف داشته باشد.در پژوهش ها نشان داده شده که اگر فرد تعداد دفعات انزال خود را کم کند و عضلات کف لگن قوی داشته باشد می تواند فشار پرتاب مایع منی اش را تقویت کند.فشار بیشتر نشانه ای از سالم بودن و یا نبودن فرد بطور خاص نیست. مگر در افرادی که ناراحتی های عفونی و یا بیماریهای دستگاه تناسلی دارند مثلا عفونت پروستات که می تواند فشار انزال را کم کند. اما این حالت در مردان جوان نادر است. بهرحال اینکه در فیلها می بینید که مایع منی تا چند متر پرتاب میشود همه بازیهای سینمایی است.در جواب بازدیدکنندگانی که پرسیدند بر اساس ادرار کردن ایستاده آلت تناسلی شان به سمت پایین انحنا پیدا کرده، باید بگویم که زاویه آلت تناسلی ارتباط مستقیم با قوی بودن عضلات زیر شکم و کف لگن دارد.من هیچ پژوهشی را ندیدم که حاکی از این باشد که ایستاده ادرار کردن زاویه آلت را تغییر می دهد. چند پژوهش هست که پیشنهاد کرده نشسته ادرار کردن مثانه را بهتر تخلیه می کند اما اینکه در زاویه آلت چه نقشی دارد من به شخصه به پژوهشی برخورد نکردم.- مایع منی سئوال چه مقدار باید باشد ؟اینکه مایع منی به حدی است که فرد در آن غوطه ور می شود ادعای کاملا بی اساسی است.مقدار مایع منی از فردی به فرد دیگر فرق می کند و هر چقدر تعداد دفعات انزال بیشتر باشد مقدارش کمتر است. حالت دیگر این است که فرد دفعات انزال بالا دارد و در نهایت بدن خود را تطبیق داده و مقدار بیشتری مایع منی تولید می کند اما اگر مقدار اسپرم کافی باشد مقدار مایع منی نه در باروری خانم و نه در مقدار لذت جنسی آقا تاثیری ندارد بنابراین نگران آن نباشید. بالا و پایین بودن بیضه ها: - اکثر پسر ها می گویند : بیضه های من در حالت عادی یکی از آنها پایین تر از دیگری قرار دارد. آیا مشکلی دارد یا نه؟بطور طبیعی یکی از بیضه ها همیشه پایین تر از آن یکی قرار دارد و هیچ جای نگرانی در این مورد نیست.
از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده : معده خانۀ همۀ بیماریها و امساک و کم خوری در رأس همۀ داروهاستهمانطور که میدانید :بسیاری از افراد به علت نداشتن اطلاعات کافی از ساختار بدن خود, به بیماریهای مختلف مبتلا می شوند.در اصطلاح طب سنتی, هر فرد طبع و مزاجی دارد.طبع هر انسان که از بدو تولد تا پایان عمر, معمولاً تغییری نمی کند, یکی از سه حالت گرم (بازی), سرد (اسیدی) و یا معتدل (متعادل) است.مزاج یا همان اخلاط اربعه به چهار دستۀ : دم, صفرا, سودا و بلغم تقسیمبندی میشوند.در صورت وجود تعادل مزاجها در بدن انسان, فرد در سلامتی به سر می برد.بر خلاف طبع افراد که ثابت است, عدم توجه به نوع تغذیه در اخلاط اربعه و یا همان مزاج انسان تغیراتی را ایجاد کردهو باعث غلبۀ مزاجها در بدن انسان شده که در اصطلاح می گویند: فرد دموی, صفراوی, سوداوی و یا بلغمی مزاج است,که این خود زمینهساز بروز بسیاری از بیماریها است.عدم تعادل مزاج در مراحل اولیه و قبل از آنکه به مرحلۀ حاد برسد, حتی در آزمایشگاههای تشخیص طبی نیز قابل تشخیص نیست.بنابراین بهترین و عاقلانه ترین روش تأمین سلامتی این است که : ( خود پزشک خود باشیم )برای این کار ابتدا باید جسم و تن خود را بشناسیم و با آگاهی از علائم مربوطه بدانیم که چه طبع و مزاجی داریم.سپس بدانیم که برای هر طبع و مزاجی, مصرف چه غذاهایی مفید و کدام غذاها مضر است, پس لازم است که بدانیمهر مادۀ غذایی چه طبع و مزاجی دارد.در نهایت اگر خواهان بهره مندی از نعمت سلامتی باشیم و در صورتیکه بندۀ شکم خود نباشیم,میتوانیم با تغذیۀ مناسب با نوع طبع و مزاجمان از ابتلاء به بسیاری از بیماریها پیشگیری کنیمو حتی در صورت مبتلاء بودن به بیماریهایی که ریشه در نبود تناسب بین طبع و تغذیۀ ویا بر هم خوردن تعادل مزاجها دارد,میتوان با تغییر نوع تغذیه, این به هم خوردن تعادل را به تعادل رساند و در نتیجه بسیاری از بیماریها روند معکوس خود را طی کردهو بهبودی حاصل خواهد شد.کاری که با اتکاء صرف به بسیاری از داروهای طب جدید انجامش مقدور نخواهد بود.( بخشی از مطالب فوق برگرفته از کتاب پانزده روز تا سلامتی تألیف استاد جمشید خدادادی است )و چه خوب بود که پزشکان عزیز در کنار اشراف روی اصول و انواع داروهای طب جدید از حیث مباحث طب قدیم نیزمطالعات بیشتری را انجام میدادند, که به طور حتم آشنایی کامل با اصول طب قدیم در کنار دست آوردهای ارزشمند طب جدید,کمک شایانی به افزایش توانمندیهای جامعۀ پزشکی و در نتیجه ارتقاء سطح سلامت جامعه خواهد نمود.ما نیز به سهم خود در راستای علاقه, وظیفه انسانی و شغلی که داریم, در تلاشیم تا آثاری را که برای ارتقاء سطح آگاهی افرادنسبت به ساختمان بدن خود و در نتیجه بهره مندی از سلامت روحی و جسمی جامعه میتواند مفید واقع شود, به عموم مردم معرفی کنیم. امیدواریم افراد با رعایت اصول تغذیۀ صحیح, قدر سلامتی خود را بدانند و آرزومندیم همۀ بیماران از نعمت سلامتی بهره مند شوند.
libertycity: libertycity ممنونمرگ ناگهانی در ورزشکاران جوانعموما مرگ ناگهانی در ورزشکاران یک مورد در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر در سال می باشد. با بالارفتن سن این میزان بالا رفته و در مردان شایع تر است. علل مرگ از نظر موقعیت جغرافیایی می تواند متفاوت باشد .مثلا در آمریکای شمالی شایعترین علت مرگ ناگهانی (SD) در ورزشکاران کاردیومیوپاتی هایپر تروفیک (HCM) است. در ایتالیا،شایع ترین علت SD کاردیومیوپاتی بطن راست است و در آلمان میوکاردیت،در چین بیشترین علت SD ، سندرم مارفان است.۷۰ درصد علل مرگ ناگهانی در ورزشکاران جوان ( زیر ۳۵ سال ) را بیماریهای قلبی-عروقی (کاردیوواسکولار) تشکیل می دهد و اکثرا در طی مسابقات و ورزشهای سخت و شدید در ورزشکاران بوجود می آید. کاردیومیوپاتی هایپرترفیک (HCM) شایعترین علت مرگ ناگهانی ( در حدود ۹۰ درصد ) ورزشکاران جوان است ، ۱۰ درصد موارد دیگر را بیماریهای قلبی و عروقی تشکیل می دهد.از عللی که کمتر می باشند می توان به موارد زیر اشاره کرد:۱- هایپرتروفی میوکارد (ضخیم شدن لایه میانی قلب)۲- میوکاردیت (التهاب لایه میانی قلب)۳- بیماری قلبی الکیک ها ( در اثر مصرف زیاد الکل(اتانول) ایجاد می شود)۴- سندرم مارفان۵- کاردیومیوپاتی دیلاته (گشادی حفرات قلب)۶- ناهنجاریهای مادرزادی شریان کرونر۷- دیسپلازی بطن راستاز علل نادرتر:۱- پرولاپس دریچه میترال۲- تنگی دریچه آئورت۳- سارکوتیدوز۴-بیماری آترواسکلروز عروق کرونر۵- سندرم طولانی شدن زمان Q-T intervalمکانیسم SUDDEN DEATH در اثر ایست ناگهانی جریان خون عروق:طبق بررسیهای به عمل آمده توسط ECG(الکتروکاردیوگرام) و هولتر مانیتورینگ Holter monitoring ( تغییرات ECG در طی روز توسط Halter نشان داده می شود)، می توان آریتمی-آنبورمالتیی ها را مشخص می کرد.یکی از علل قلبی، آریتمی های بطنی است، که از بین آنها فیبریلاسیون بطنی ۸۰ در صد موارد علت SD را تشکیل می دهد،و از علل نادر تر برای آریتمی ها ( آریتمی که در آن ریت قلب پایین تر از ۴۰ تا در دقیقه می زند) و سیستول قلب می باشد.در فیبرلاسیون بطن معمولا تعداد ضربان ۲۵۰-۴۰۰۰ در دقیقه است و شکل و دامنه امواج در ECG متفاوت است. همانطور که در بالا ذکر کردیم شایع ترین علت SD در ورزشکاران جوان،کادیو میوپاتی هیپر تروفیک است. دز HCM خفیف وقتی از بیماران ECG بعمل می آوریم در وهله اول با ECG با قلب طبیعی یک ورزشکار اشتباه می شود و بایستی اینها را از هم افتراق بدهیم.تفاوت قلب ورزشکار با HCM۱- بیش از یک سوم مردان ورزشکار اندازه حفره بطن چپ آنها در زمان پایان دیاستول قلبی بیشتر از ۵۵ میلیمتر است ( منظور از مردان ورزشکار آنهایی که در سطوح بالای ورزشی کار انجام می دهند (Elite athletes ) ، بر عکس، اندازه حفره در بیماران HCM کمتر از ۴۵ میلیمتر است، وقتی این مقدار بیشتر از ۵۵ میلیمتر می شود این بیماران (HCM) کمتر از ۴۵ میلیمتر است،وقتی این مقدار بیشتر از ۵۵ میلیمتر شود این بیماران (HCM) یا در مراحل نهایی end-stage بیماریشان هستند یا به نارسایی قلبی پیشرفت کرده اند، بنابراین اندازه حفره بطن چپ دیاستول قلبی یک وجه تمایز قلب ورزشکار با HCM است.۲- تغییرات ECG : تغغیرات ECG بصورت افزایش ولتاژ برجسته بودن یا عمیق بودن موج Q و منفی بودن موج T از علایم اختصاصی HCM است.از دیگر علل قلبی SD در ورزشکاران- کاردیو میوپاتی دیلاته (Dilated cardiomyopathy) در ورزشکاران،اندازه حفره بطن چپ در (end-diastolic) معمولا ۵۳-۵۸ میلیمتر بیشتر شود پاتولوژیک است و مشابه کاردیومیوپاتی دیلاته است.- میوکاردیت : التهاب میوکارد در اثر عفونت یا مصرف نابجا دارو (drug abuse) ایجاد می شود. در این افراد حفره بطن چپ بزرگ شده که این بیماری قابل افتراق با قلب ورزشکار است، که وجود علائمی مانند آریتمی های آشکار قلبی، سنکوپ-طپش قلبیا نارسائی قلب (Systolic dyfunction) می توان آن را از قلب ورزشکار تمیز داد که تشخیص قطعی با آزمایش هستیولوژی(بافت شناسی) و بیوپسی(نمونه برداری) میوکارد است.- دیسپلازی بطن راست: دیسپلازی آرتیموژنیک بطن راست(کاردیومیوپاتی)، یک بیماری عضله قلب با علت ناشناخته که با جایگزین بافت فیبروز و چربی در میوکارد مشخص می شود.علایم کلینیکی متغیری دارد از انومالی های ساختمانی-عملکردی (Structural-functional) بطن راست گرفته تا آریتمی های بطنی-فوق بطن و مستعد فرد به SD است. در ورزشکاران Master sport بزرگی بطن راست و انبورمالیتی های هدایتی دیولاریزسیون،ریولاریزسیون مشاهده می شود، تشخیص افتراقی این دیسپلازی بطن راست با قلب ورزشکار است.تشخیص دیسپلازی با اکوکاردیو مشکل است،زیرا وقتی علایم مرفولوژیک و کلینیکی خفیف باشد اکوکاردیوگرافی کمک کننده نیست بایستی از MRI ( تصویربرداری مغناطیسی) جهت تشخیص کمک گرفت. در این مقاله با بررسی ۱۵۸ مورد SD در ورزشکاران جوان که از این ۱۵۸ مورد،۲۴ مورد( ۱۵ درصد) علت مرگ غیرقلبی بوده و از ۱۳۴ ورزشکار باقیمانده که علت SD بیماریهای قلبی-عروقی بوده، ۱۲۰ نفر ( ۷۰ درصد) مرد بودند. ۷۰ مورد(۵۲ درصد) پوست روشن ۵۹ مورد(۴۴ درصد) پوست تیره داشتند. متوسط سن ورزشکاران ۱۷ سال (۲۰-۴۰) سال بودند اکثریت آنها بسکتبالیست ها(۴۷ نفر) و فوتبالیست ها(۴۵ نفر) که اینها هر دو گروه با هم ۶۸ درصد تمام مرگها را تشکیل می دهند. در ۷۸ مورد مرگ ها در زمان ورزش کردن است و در ۴۲ مورد در زمان مسابقات ( رقابت های) ورزشی است. در ۸۰ مورد ( ۶۳ درصد) مرگ ها در حدفاصل ساعات (۲۱-۱۵) بوده است. مرگ ناگهانی ورزشکاران جوان اغلب در اثر فعالیت های ورزشی بوده و ممکن است بدنبال بیماریهای مختلف کاردیومیدپاتی هیپرتروفیک است. تحقیقات انجام شده جهت HCM قلبی و عروقی باشد که شایع ترین آنها تشخیص این گونه بیماریها که منجر به مرگ می شود کافی به نظر نمی رسد. در پایان نام تعدادی از بازیکنانی که به یکی از علل مذکور دچار ایست قلبی شده اند می آید:۱.مارک ویویان فو، بازیکن کامرونی در مسابقات Confederations Cup ۲۰۰۳۲. ماکنوس فه هر، بازیکن ۲۴ ساله مجارستانی که عضو تیم بنفیکا بود و در دیدار مقابل بوویستا در دقیقه ۹۲ پس از خنده تلخ روی زمین افتاد و مرد.۳. سرجینهو، بازیکن تیم پالمیراس در دیدار مقابل سائو پائولو به روی زمین افتاد و مرد. این بازیکن ۳۰ سال داشت.۴. جونیور، بازیکن تیم باشگاهی ایندیا که پس از به ثمر رساندن گل به روی زمین و افتاد و پس سکته قلبی جان سپرد.
نقش سدیم در گرفتگی عضلاتبرخی عقیده دارند که نیازی به اینکار نیست. شاید برای بعضی این موضوع صدق پیدا کند. ولی بدن هر شخص با شخص دیگر فرق میکند. بههمین خاطر فرد میبایست کاری را انجام دهد که برایش کارائی دارد. من به شخصه پی بردهام که بدنم آب را در خود نگه میدارد. بنابراین من باید سدیم را کاهش بدهم. زمانیکه قصد کاهش سدیم را دارید میبایست خیلی مراقب باشید. چون احتمال بروز یکسری مشکلات که شایعترین آنها گرفتگی عضلانی است وجود دارد. اولین چیزیکه اکثریت مواقع برای گرفتگی عضله توصیه میکنند اضافهکردن پتاسیم است. اما در این مورد این بدترین کاری است که میشود انجام داد میپرسید چرا؟یکی از اصلیترین کارهای سدیم و پتاسیم تنظیم مایعات درون بدن است. البته سدیم و پتاسیم دارای عملکرد دیگری نیز در بدن هستند. اما بحث ما در ارتباط با تأثیرات کاهش سدیم بر روی بدن است. پتاسیم که از آن بهعنوان الکترولیت نیز نام میبرند. در درون سلول حضور دارد و سدیم نیز در مایع بیرون سلول قرار دارد.سلولهای داخل بدن چندین وظیفه دارند که از جمله میتوان به ارسال پیامهای عصبی، انقباض عضلانی عملکرد قلب و… نام برد. مایعات داخل سلولی به تداوم بقاء بدن کمک میکنند. نسبت دقیق سدیم به پتاسیم در داخل و خارج سلولها جزء یکی از موارد حیاتی است که بدن به آن وابستگی شدید دارد.وقتی سطح سدیم و پتاسیم کاهش یابد چه اتفاقی میافتد؟ از علائم کاهش پتاسیم میتوان به خستگی، ضعف عضلانی و گرفتگی عضلانی و فلج رودهها که نهایتاً منجر به تجمع گاز و نفخ و درد شکم اشاره کرد.برخی از علائم کمبود سدیم میتوان به سردرد، بیخوابی، استفراغ، گرفتگی عضلانی، خستگی، گیجی و… اشاره کرد.همانطور که ملاحظه کردید علائم کمبود سدیم و کمبود پتاسیم خیلی شبیه به هم هستند و به همین خاطر هست که افراد دچار سردرگمی در خصوص افزایش هر یک از این دو میشوند. زمانیکه فرد دچار گرفتگی عضله میشود. بهصورت اتوماتیکوار فکر میکند که نیاز به پتانسیم دارد. در صورتیکه شاید نیاز به افزایش سدیم دریافتی و یا کاهش پتاسیم دریافتی داشته باشد.زمانیکه سدیم را از برنامه غذائی کم میکنید و دچار گرفتگی عضله میشوید. نیازی به مصرف پتاسیم بیشتر ندارید. چون مشکلتان بر هم خوردن بالانس پتاسیم به سدیم است و اصل مشکلتان در عدم دریافت کافی سدیم است.در این شرایط میزان مصرف آبتان خیلی بالا است بدن هم آب را در خود نگه نمیدارد.وقتی در حال تمرین هستید بدن آب و سدیم بیشتری را از طریق تعریق از دست میدهد و در این دوران در رژیم غذایتان سیبزمینی که یک منبع غنی از پتاسیم است نیز بهوفور وجود دارد. در ضمن مولتیویتامینهایتان نیز حاوی پتاسیم هستند. اینطور است که سطح سدیم کاهش قابل ملاحظهای کرده و از سوی دیگر سطح پتاسیم خیلی بالا رفته بهترین راه به منظور برقراری توازن در کاهش پتاسیم دریافتی است.با جابهجا کردن یک در میان سیبزمینی با برنج در وعدههای غذائی میتوانید تا حدودی از میزان پتاسیم دریافتی از طریق رژیمغذائی بکاهید. این کار امری بسیار حیاتی به شمار میآید. در آخرین مسابقهای که حضور داشتم در آخرین مسابقهام دو نفر از شرکتکنندگان کنار رفتند. که اولی قبل از پیشداوری بهوسیله آمبولانس به بیمارستان انتقال یافت و دومی نیز در اواسط پیشداوری بهدلیل گرفتگی شدید عضلانی مجبور به کنارهگیری شد. من به شخصه از همان اولین مسابقهام به اهمیت نسبت سدیم به پتاسیم پی بردم. خوشبختانه این شرایط برای من در دوران آمادهسازی برای شرکت در مسابقه پیش آمد در آن دوران گرفتگی رنج میبردم و مربیام به من توصیه کرد که باید موز بخورم. وقتی در خصوص مشکلم با متخصص تغذیهام مشورت کردم او به من در ارتباط با خطرات پتاسیم بیش از حد نکاتی را گوشزد کرد.در بیشتر مواقع در مورد خطرات سدیم بیش از حد چیزهائی میشنویم. اما در خصوص پتاسیم بیش از حد چطور. همین امر موجب کنجکاوی من گردید و به همین خاطر درصدد جمعآوری اطلاعات بیشتر در این ارتباط برآمدم.مسمومیت ناشی از پتاسیم که از آن بهعنوان (hyperkal lemia) نیز نام میبرند.در صورتی بروز میکند که سطح پلاسمای یونهای پتاسیم بیش از حد بالا برود. این مشکل در افراد مسن بیشتر مشاهده میشود. در اکثر آدمهای سالم بدن سطح پتاسیم را از طریق سلولهای گوناگون و همچنین یکسری از ارگانهای تنظیم میکند و کلیهها و در آخر استفراغ جزء این موارد به شمار میآیند.زمانیکه مقدار پتاسیم دریافتی بیش از حد باشد میتواند باعث برهم خوردن ریتم ضربان قلب شود که نهایتاً میتواند منجر به ایست قلبی گردد و مسمومیت ناشی از پتاسیم میتواند خطرساز باشد اما احتمال آن بسیار پائین است چون بدن بهصورت طبیعی آن را از طریق استفراغ تنظیم میکند.● کمبود پتاسیم یا همان hypokalemiaاز شایعترین دلایل کاهش پتاسیم میتوان به استفراغ شدید، اسهال و استفاده از داروهای دیورتیک (ادرارآور) و یکسری از نارسائیهای کلیوی و یا تغییرات اساسی در متابولیسم نام برد.● مسمومیت ناشی از سدیممسمومیت ناشی از سدیم بسیار خطرناک است و میتواند منجر به حمله صرعی و یا حتی مرگ شود. از عوارض دیگری که سدیم بیش از حد میتواند در پی داشته باشد میتوان بالارفتن فشارخون، تپش قلب، اختلال در تنفس، پف کردن بدن و تشنج اشاره کرد.