توسعه ماهیچه های بیونیک برای پلک زدنپژوهشگران آمریکایی نوعی ماهیچه بیونیک را توسعه داده اند که می تواند حرکات پلک چشم را در بیمارانی که اعصاب صورت آنها دچار آسیب شده است بازگرداند.بیمارانی که از سکته مغزی، فلجی و یا جراحات وارده به اعصاب صورت رنج می برند قادر به باز و بستن چشم و یا پلک زدن نیستند. عدم توانایی در پلک زدن موجب بروز مشکلاتی در سلامت چشم می شود.اکنون محققان مرکز پزشکی دیویس در دانشگاه کالیفرنیا تکنیکی را ارائه کرده اند که می تواند برای توسعه ماهیچه های مصنوعی استفاده شود. این تکنیک، ترکیبی از الکترودها و پلیمرهای سیلیکونی است که حتی می تواند برای ساخت ماهچیه های سایر قسمتهای بدن نیز به کار رود.این ماهیچه های بیونیک برپایه “پلیمرهای الکترواکتیو مصنوعی” (EPAM) قرار دارند و می توانند موجب پلک زدن شوند.این دانشمندان در این خصوص اظهار داشتند: “این اولین نوع از ماهیچه های مصنوعی برای یک سیستم بیولوژیکی است. ماهیچه های صورت به نیروهای نسبتا پایینی نیاز دارند که بسیار کمتر از نیروی مورد نیاز برای حرکت انگشتان و یا باز و بسته کردن یک بازو است.”براساس گزارش سافت پدیا، این سیستمهای ماهچیه ای مصنوعی همانند ماهیچه های طبیعی هستند و می توانند به روشهای مختلفی به نیروی اولیه ای که دریافت می کنند پاسخ دهند. به همین دلیل می توانند برای سایر قسمتهای بدن نیز مفید باشند و برای مثال به خندیدن و یا کنترل مثانه کمک کنند.
تولید سوخت سبز از مرکباتمحققان ایرانی دانشگاه سوئد در هنگام مطالعه بر روی امکانات استفاده از بازیافت پسماندها موفق به یافتن منبعی دور از ذهن برای تولید سوخت سبز و پاک شده و توانستند روشی را برای تبدیل پسماند مرکبات به سوخت سبز ارائه کنند. محمد طاهرزاده به همراه تیم تحقیقاتی اش در مدرسه مهندسی دانشگاه بوراس در سوئد که پیشتر موفق شده بود از پسماندهای مختلف ، اتانول و گازهای زیستی تولید کند اکنون برای تولید سوخت های زیستی بر روی پسماندهای مرکبات تمرکز کرده است.پسماند مرکبات از جمله موادی است که به دلیل داشتن نوعی ماده آنتی باکتریال که فرایند تجزیه آن را کند می کند از چرخه بازیافت خارج شده است اما طاهرزاده به تازگی دریافته است که پوست اسیدی این میوه ها از قابلیتهای زیادی برخوردارند که در گذشته توجهی به آنها نشده بود.وی به همراه همکارانش روشی را برای تولید چهار محصول از پسماندهای مرکبات ارائه کرد: لیمون، ماده ای آنتی باکتریال ، پکتین نوعی ماده ژله ای که در صنایع غذایی کاربرد دارد ، گازهای زیستی و اتانول که هر دو به عنوان سوخت مورد استفاده قرار می گیرند.بر اساس گزارش گیزمگ ، طاهرزاده به همراه دانیل یارحمیدی بر این باورند استفاده از این شیوه در تولید چهار محصول فوق به خصوص در مناطق گرمسیری و مناطقی که کشت مرکبات در آنها رواج دارد بسیار موفقیت آمیز خواهد بود.در عین حال این دو دانشمند از شیوه تولید سوخت خود به عنوان شیوه ای یاد می کنند که در آینده می تواند به بهبود محیط زیست جهانی کمک کند.
کشف منبعی جدید برای تولید سلولهای عصبی در مغز گروهی از محققان آلمانی موفق به کشف منبع جدیدی برای تولید سلولهای عصبی در مغز شدهاند.این کشف پیشرفت مهمی در زمینه درک پروسههای ترمیم و بازسازی در مغز است.این محققان سلولهایی را کشف کرده اند که قادر هستند نورونهای جدید گلوتاماترژیک را در پی آسیبدیدگی قشرمخ در ناحیه پیشانی تشکیل دهند.محققان می گویند به ویژه در بیماری آلزایمر تحلیل سلولهای عصبی نقش حیاتی ایفا می کند.در آینده گزینههای درمانی جدید برگرفته از هدایت پروسه تولید ویا مکانیسم مهاجرت امکان پذیر خواهد شد. این در حالی است که تنها تا چند سال قبل متخصصان اعصاب تصور می کردند فرایند رشد سلولهای عصبی درمغز فرد بالغ غیرممکن است.پس از آن محققان مناطقی را در جلو مغز انسان شناسایی کردند که در آنها سلولهای عصبی جدید در تمام طول عمر قابل تولید بودند.دانشمندان آلمانی هم اکنون نگاه دقیق تری به این منطقه از مغز در موشها انداختهاند.براساس این یافتهها حتی در جلوی مغز سلولهای عصبی دیگری وجود دارند که به طور منظم تولید می شوند.محققان می گویند سلولهای این منطقه را می توان جایگزین سلولهای عصبی آسیب دیده کرد.
محققان از شلتوک برنج ، ماده رنگزای غذایی تولید می کنندمسوول مرکز رشد پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ از انجام مطالعات مقدماتی برای تولید ماده رنگزای غذایی با استفاده از شلتوک برنج در یکی از واحدهای فناور این مرکز خبر داد. کمال الدین قرنجیک روز چهارشنبه در حاشیه سومین همایش بین المللی رنگ و پوشش و دومین همایش بین المللی پوشش های خودرویی در وزارت کشور در جمع خبرنگاران افزود: تولید مواد رنگزای غذایی ایده یکی از واحدهای فناور این مرکز است که می خواهد ماده رنگزای موناسکوس را به روش بیوتکنولوژی تولید کند.وی اظهار داشت: دراین روش یک سری باکتری ها را بر روی شلتوک برنج رشد می دهند که موجب تولید ماده رنگزا می شود.وی با اشاره به اینکه این ماده رنگزا دارای ارزش غذایی بسیار بالایی است گفت: امروزه در موارد زیادی شاهد این هستیم که برخی مواد رنگزای مصنوعی مصرفی خاصیت سمی دارد که ازاین رو کم کم از دایره تولید و مصرف خارج می شود، اما این ماده رنگزا نه تنها دارای قارچ های سمی نیست بلکه از نظر ارزش غذایی نیز بسیار مفید است.قرنجیک افزود: البته این طرح در مرحله مطالعات مقدماتی است و به زودی وارد مرحله اجرا می شود.وی ادامه داد: در حال حاضر ۱۲ واحد فناوری با ۱۲ ایده مختلف که تقریبا تمام آنها نو است، در مرکز رشد پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ فعالیت می کنند.قرنجیک افزود: دراین واحدها افرادی را پذیرفتیم که ایده های نو داشتند، اما نمی دانستند که این ایده ها قابلیت تولید دارد ازاین رو پذیرش تمام این افراد با ایده هایشان بر پایه دانش و بررسی علمی بود.مسوول مرکز رشد پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ اظهار داشت: از این ۱۲ واحد فناور ۹ ایده آنها در مرحله رشد مقدماتی پذیرفته شد که هم اکنون شش مورد آن وارد مرحله رشد مقدماتی شده است.به گفته وی طرح های باقیمانده ظرف مدت یک تا دو هفته دیگر وارد این مرحله می شود.* تولید شمع با شعله های رنگیوی ادامه داد: یکی از طرح های این واحدهای فناور تولید شمع های رنگی است که رنگ های مختلف می سوزد.قرنجیک افزود: اگر شمعی رنگش قرمز باشد شعله اش به رنگ قرمز می سوزد ، رنگ سبز شعله سبز و اگر بی رنگ باشد رنگ شعله هم بی رنگ است.* تولید پوشش های خودتمیز شوندهوی به تولید پوشش های خود تمیز شونده اشاره کرد و گفت: اگر لایه ای از این پوشش برروی برج ها و ساختمان های بلندی که شستشوی آنها مشکل است کشیده شود در صورت کثیف شدن با قرار گرفتن در برابر نور خورشید یا آب باران به خودی خود شسته می شود.به گفته وی این طرح مرحله نمونه را تمام کرده و وارد مرحله تولید نیمه صنعتی شده است.مسوول مرکز رشد پژوهشگاه علوم و فناوری رنگ اظهار داشت: همچنین این مرکز موفق به تولید جوهر چاپ برای پرینترها شده که وارد مرحله تولید صنعتی و فروش شده است.سومین بین المللی رنگ و پوشش و دومین همایش بین المللی پوشش های خودرویی با حضور محققان داخلی و خارجی از ۲۶ تا ۲۷ آبان ماه در وزارت کشور برگزار شد.
پانسمان ضد میکروبی نانو نقره به کمک زخم های دیابتیک می آید مدیر فروش شرکت پژوهشگران نانو فناوری در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، گفت: این پانسمان را دکتر “سید وحید حسینی” دکترای داروسازی از دانشگاه تهران تولید کرده است.“مهدیه فراز کیش” افزود: حسینی این پانسمان را با استفاده از نانو کریستال های نقره و به روش غوطه ور سازی ساخته است.فراز کیش خاطر نشان ساخت: پانسمان ضد میکروبی نانو نقره قابلیت تعویض طولانی مدت دارد و می تواند ۴ الی ۷ روز بر روی زخم باقی بماند.وی با مقایسه این محصول ایرانی با برند Acticod که در ایران استفاده می شود، تاکید کرد که بهای این پانسمان ضد میکروبی نانو نقره نسبت به نمونه خارجی آن حدود یک سوم است.فراز کیش در توصیف دیگر قابلیت های این پانسمان به شناساگر زمان تعویض آن اشاره کرد و گفت: زمانی که رنگ پانسمان از نقره ای به سفید برمی گردد نشان می دهد که زمان تعویض پانسمان فرا رسیده است.وی تاکید کرد: این پانسمان به دلیل طولانی بودن زمان تعویض، می تواند به از بین بردن جای زخم ها بر روی پوست کمک کند.مدیر فروش شرکت پژوهشگران نانوفناوری گفت: بحث بازاریابی این محصول از حدود یک سال پیش آغاز شده و حدود یک ماه است که این محصول در بیمارستان های تهران به فروش می رسد.این نوآوری در دومین جشنواره فناوری نانو که از ۱۳ تا ۱۷ آبان ماه در مصلی امام خمینی (ره) برگزار شد، ارایه گردید.
شبکیه مصنوعی، چشمروشنی فناوری نوینپژوهشهای جدید محققان نسل دیگری از ریزادوات قابل کاشت در بدن انسان را تحت عنوان فناوری شبکیه مصنوعی رونمایی میکند که میتواند نویدبخش احیا و بازگرداندن موهبت خدادادی بینایی به نابینایان و گشودن مرزهای نور به چشم افرادی شود که بر اثر حادثه یا بیماریهای چشمی از قدرت بینایی محروم شدهاند.بتازگی محققان انستیتو فناوری ماساچوست (ام.آی.تی) موفق به ارائه محصولی تحت عنوان شبکیه مصنوعی شدهاند که میتواند به صورت مستقیم به عصب بینایی وصل شده و به عنوان رویکردی محوری برای کاربرد طیف وسیعی از ایمپلنتهای حلزونی مطرح شود.به گفتهشان کلی، دانشیار ام.آی.تی که این شبکیه مصنوعی به همت او توسعه یافته است، فناوری حاضر بر خلاف معدود روشهای کاشت تجهیزات توانمندکننده بینایی در چشم توانسته است با دور زدن روال معمول مکانیسم بینایی و فاکتور گرفتن از سلولهای نوریاب و رنگیاب با جهشی یکباره مستقیما به سراغ خود عصب بینایی رفته و به آن متصل شود.در واقع ساز و کار فناوری شبکیه مصنوعی به این صورت است که با استفاده از دوربینی خارج از محدوده چشم تصاویر جمعآوری شده و به تراشهای درون چشم انتقال مییابند و سپس با استفاده از جریانی الکتریکی اعصاب بینایی چشم مستقیما تحریک میشوند.به اعتقاد محققان، شبکیه مصنوعی برای کمک به افرادی طراحی شده است که از بیماری زوال لکهای پیشرفته یا تورم رنگیزهای شبکیه رنج میبرند و ازجمله بیماریهای چشمی پیشروندهای محسوب میشوند که به کوری دائمی بیماران مبتلا و معمولا بیماران سالخورده میانجامد.این در حالی است که تجویز برخی داروها تنها میتواند این فرآیند را به تاخیر بیندازد و به محض این که سلولهای نوریاب (سلولهای میلهای) و رنگیاب (سلولهای مخروطی) از بین بروند، دیگر نمیتوان برای این قبیل بیماران کاری کرد و نابینا میشوند، اما آنچه در این میان هدف محققان برای رویکرد ترمیم و بازگرداندن بینایی به این قبیل از بیماران قرار گرفته، خود اعصاب پس زمینه این سلولهاست که در این میان جان سالم به در میبرند.برای این که بیماری دوباره قادر به دیدن شود، به محرکی برای تحریک این اعصاب نیاز است.به همین منظور و برای تحریک اعصاب بینایی بازمانده، از بار الکتریکی خفیفی که با استفاده از مکانیسمی متکی به خود اعمال میگردد، استفاده میشود و در نهایت این وسیله که از راه جراحی در چشم کاشته میشود، میتواند اعصاب بینایی را تحریک و برای فرد امکان دیدن مجدد را فراهم کند.با این اوصاف محققان خاطرنشان میسازند که همچون ایمپلنت حلزونی، یک ایمپلنت شبکیهای به وضوح و شفافی دید و بینایی طبیعی نخواهد بود و در عوض، فرد بیمار شبکهای پیکسلبندی شده یا به عبارتی مجموعهای از نقاط و خطوط با رنگهای گوناگون را که معمولا به رنگ زرد و سایههای خاکستری هستند میبیند.در حال حاضر این شبکیه مصنوعی تنها چند دوجین پیکسل را تولید میکند که هر یک پهنایی حدود ۴۰۰ میکرون دارند.البته در چنین اندازهای همین پیکسلها چندین عصب بینایی را همپوشانی میکنند که میتواند نظیر اتفاقی که در فرآیند چاپ رایانهای میافتد و صفحه تصویر رنگی بد تنظیم شده و رنگهای پیکسلها کمرنگ از کار درمیآید، در اینجا نیز موجب آمیختگی رنگها با همدیگر شود.تعداد محدود پیکسلهای تولیدی این سامانه شبکیه مصنوعی در حالی است که به اعتقاد محققان رسیدن به محصولی تجاری که موفق از کار درآید نیازمند چندصد پیکسل خواهد بود.از این رو با کاهش اندازه هر پیکسل تا عرض ۱۰۰ میکرون دانشمندان میتوانند چند هزار پیکسل را روی اعصاب بینایی جای دهند و مشابه تفاوت یک تلویزیون معمولی با مدلهای صفحه تخت که از وضوح رنگ و تصویر بالایی برخوردار است، در شبکیه مصنوعی نیز افزایش تعداد پیکسلها، بهتر شدن تصویر را به دنبال خواهد داشت.به گفته محققان، تصاویر حاصل به همراه منبع قدرت از یک جفت عدسی که در قالب یک عینک مهیا شده تامین میشوند؛ به نحوی که یک دوربین ظریف کار جمعآوری هر گونه تصویر حاضر در میدان دید کاربر را انجام میدهد و سپس به صورت انتقال بیسیم آن را به تراشهای درون چشم فرد منتقل میکند.در این میان توان مصرفی دستگاه کار گذاشته شده در چشم نیز به صورت بیسیم انتقال داده میشود؛ برای این منظور از فناوری مشابهی که میتوان تلفن را با گذاشتن روی صفحه رسانگر مخصوصی شارژ کرد، استفاده شده است.استفاده از فناوری با هدف بازگرداندن قدرت بینایی افراد یا جبران بخشی از دید از دست رفته بیماران، رویکرد مناسبی برای درمان بیماریهای چشم محسوب میشودالبته گروه تحقیقاتی ام.آی.تی تنها گروهی نیستند که روی فناوری شبکیههای مصنوعی کار میکنند.در همین رابطه، دکتر جیمز ویلند از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی با همکاری شرکتی فعال در زمینه توسعه دید ثانویه و تجهیزات مربوطه، تاکنون روی حدود ۳۰ نفر در نقاط مختلف دنیا، به کاشت تجهیزات شبکیهای از طریق جراحی اقدام کرده است.شباهت ایمپلنتهای این شرکت با نمونه محققان ام.آی.تی در محور بودن فناوری کاشت حلزونی در هر دو مکانیسم است که به طور مستقیم یک عصب حسی را تحریک میکند.به ادعای دکتر ویلند، گزارشهای اولیه درباره کارایی و تاثیر بخشی دو نمونه از شبکیههای مصنوعی تولیدی این شرکت مثبت بوده است و از این پس افراد میتوانند از این ابزار برای ردیابی حرکت و جهت حرکت استفاده کنند و همچنین میتوانند اشکال فضایی گوناگون جدا از هم را تشخیص و تمییز دهند.با این اوصاف، هر دو مدل تجهیزات کاشتنی شبکیهای محصول گروه ام.آی.تی و شرکت مزبور هنوز با کاربرد گسترده خود سالها فاصله دارند؛ چراکه برای تصویر افکنی یک تصویر کاملا رنگی روی شبکیه، پیکسلها باید اندازهای برابر یا کمتر از اندازه یک سلول عصبی منفرد و پهنایی حدود ۱۰ میکرون داشته باشند و به همین سبب فرآیند کوچکسازی و فشرده کردن مدارات تا این اندازه سالها زمان میبرد.البته مکانیسم جالب و مخصوص فناوری شبکیه مصنوعی که مستقیما سراغ اعصاب بینایی میرود، در حالی مطرح میشود که پیش از این نیز فناوریهای ایمپلنتی برای بازگرداندن بخشی از بینایی از دست رفته افراد ناشی از بیماری یا جراحات پس از تصادفات ارائه و کار شده است، اما تفاوت عمده مدلهای کاشتنی در چشم بیماران ازجمله فناوری تلسکوپ ایمپلنت که با الهام از تلسکوپ اصلی گالیله ساخته شده در درشتنمایی و تقویت تصاویر است تا از این راه به بازسازی بخش از دست رفته بینایی افراد کمک شود.شیوه کارکرد فناوری تلسکوپی با قرنیه و به صورت لنزهای ثابت شده مخابره تصویر رادیویی (تله فوتو) است که طی آن تصاویر روی ناحیه وسیعتری از شبکیه افکنده میشوند و به افراد امکان میدهند تا آنچه را که میبینند، با جزییات بیشتر تشخیص داده و واکنش نشان دهند.استفاده از فناوری تجهیزات کاشتنی در چشم با هدف بازگرداندن قدرت بینایی افراد یا جبران بخشی از دید از دست رفته بیماران، رویکرد مناسبی برای درمان بیماریهای تخریبی چشم و در راس آنها زوال پیشرفته لکهای محسوب میشود.این بیماری که فرمی از کوری تدریجی و پیش رونده تلقی میشود، میتواند در عرض چند ماه توسعه یابد یا ظرف چند دهه به آشکارسازی کامل خود یعنی کوری منتهی شود.این در حالی است که تاکنون علت شناخته شدهای برای این بیماری که میتواند در اشکال خیس و خشک روی دهد گزارش نشده است و به رغم این که داروهای رایج میتوانند بیماری را کند یا متوقف سازند، اما هیچ درمانی برای برطرف کردن بافت همبند یا جای زخمی که درون چشم توسعه مییابد، وجود ندارد.اما به باور محققان تلاشهای صورت گرفته در زمینه ادوات و تجهیزات ایمپلنت محور ازجمله فناوری پیشرفته لنزهای تماسی و مدارات الکترونیکی شبه تلویزیونی چشمی و همچنین توسعه فناوری شبکیه مصنوعی تا همین حد نیز علاوه بر هدیه کردن زندگی دوباره به بیماران و حادثهدیدگان چشمی میتواند نویدبخش بازگرداندن و احیای قدرت بینایی برای نابینایان نیز محسوب شود.مترجم: مهریار میرنیامنبع: دیسکاوری
تجسم واقعی مشکلات روانپزشکیبه کارگیری روشهای نوین و تکنولوژیهای جدید، در پیشرفت دانش بشری جهت رفع مسائل و مشکلات تأثیر بسزایی داشته و دارد.امروزه تحقیقات و مطالعات دامنهدار متخصصان و دانشمندان علوم روانشناختی و روانپزشکی همچون دیگر متخصصان قرن جاری در جهت استفاده از تکنولوژیهای نوین در ارزیابی توانمندیها و اختلالات کارکردی مغز متمرکز شده است.بر همین اساس از دهه ۱۹۹۰ میلادی و با برجستهتر شدن علل بیولوژیک اختلالات، پژوهشهای بالینی متعددی به منظور استفاده از این فناوریها در تشخیص بهینه و به کارگیری ابزارهای نوین درمانی در کنار دارودرمانی مورد توجه قرار گرفت و در حال حاضر گرایش جهانی به استفاده از این تکنولوژیها در حال افزایش است.از ویژگیهای قابل توجه این تکنولوژیها برای متخصصان و مردم، توانایی عینیت بخشیدن به تشخیصها و نتایج درمانهای روانشناسی و روانپزشکی اعم از دارو درمانی و رواندرمانی است که میتواند تا حد بسیار زیادی بر موانع ذهنی عامه مردم درباره دریافت خدمات روانشناسی و روانپزشکی غلبه کند.اما اینکه این روشهای درمانی کدامند و چه کاربردهایی دارند، سوالاتی بودند که با دکتر رضا رستمی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه تهران مطرح کردیم.در حال حاضر در کشورهای دنیا و به طبع آنها در کشور ما از تکنولوژیهای نوین درمانی و تشخیصی در حوزه رواندرمانی استفاده میشود، اما این روشها چه کاربردهایی دارند و اصلیترین و موثرترین آنها کدامند؟یکی از روشهای نوین بررسی کارکرد مغز که ضمن مقرون به صرفه بودن، عوارضی هم ندارد، روش الکتروانسفالوگرافیکمی (QEEG) است. البته استفاده از این روش بتازگی در کشور ما آغاز شده است.اما برای اولین بار یک روانپزشک آلمانی به نام «دکتر هانس برگر» در سال ۱۹۲۴ میلادی، موفق به کشف روشی برای ارزیابی فعالیت الکتریکی مغز شد که EEG یا الکتروانسفالوگرافی نام گرفت.بعد از آن و برای اولین بار در سال ۱۹۳۲، با استفاده از یک تکنیک ریاضی به نام تبدیل فوریه، محققان توانستند به تحلیل کمی امواج مغزی بپردازند؛ روشی که بعدها QEEG یا الکتروانسفالوگرافی کمی نام گرفت.در این روش فعالیت امواج مختلف مغزی برحسب عدد و رقم و در فرکانسهای مختلف بیان میشود. از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد به فعالیت امواج مغزی او بستگی دارد، QEEG با ارزیابی این فعالیتها به بررسی عملکرد مغز و نقاط ضعف و قوت آن میپردازد.تکنیک درمانی بیوفیدبک با بهکارگیری مفاهیمی از علوم مختلف در دهه ۱۹۵۰ مورد استفاده قرار گرفت و بتدریج رواج یافت، تا این که در سال ۱۹۶۹ به این نام شناخته شد.در بیوفیدبک کاربردی، هدف اصلی، بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در بدن و حتی مغزش به وقوع میپیوندد و افزایش قدرت کنترل بر آن است. با ارائه این تکنیک، افراد فیدبکهای واضح و مستقیمی را از سیستم فیزیولوژیشان دریافت میکنند که به آنها در کنترل عملکرد این سیستم کمک میکند.بیوفیدبک بر این نکته تأکید دارد که انسان قادر است به طور ارادی بر عملکرد سیستم خودکار تأثیر بگذارد.آنچه بیوفیدبک را از روشهای آرامسازی و تمرکزی متمایز میسازد و از اجزای اصلی آن به حساب میآید، استفاده از ابزار و ماشینهای مختلفی است که به دریافت فیدبک و داشتن درک بهتر و نهایتا اعمال کنترل بیشتر بر فرآیندهایی نظیر انقباض عضلات، دمای پوست، ضربان قلب، فشار خون و… کمک میکنندنوروفیدبک هم نوعی بیوفیدبک است که از فعالیت امواج مغزی بازخورد ارائه میکند. نوروفیدبک مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است، چرا که مغز مرکز اصلی توزیع هیجانات، علائم جسمی، افکار و رفتارهاست.وقتی کارکرد مغزی یک فرد با QEEG ارزیابی میشود، روانشناسان به دنبال ارتباطهایی بین علائم روانی فرد و نقاط ضعف و قوت مشخص شده در QEEG هستند. نوروفیدبک فرد را در یادگیری فرآیندی که به ارتقا و افزایش توانمندیهای مغزی منجر میشود، یاری میدهد.آیا این روشها جایگزین روشهای درمانی دیگری شدهاند؟این روشها هر کدام دارای فواید مخصوص به خود هستند و قرار نیست روشی جایگزین روش دیگری شود.البته در شرایط خاصی ممکن است یک روش موفقتر از دیگر روشها عمل کند، مثلا در مورد ADHD و اختلالات یادگیری نوروفیدبک از دیگر روشها موفقتر است. در میان روشهای تشخیصی هم مهمترین حسن QEEG عینی کردن تشخیصهای روانپزشکی است.به طور کلی این روشها در درمان چه بیماریهایی به کار میرود و در نقطه مقابل برای چه مشکلاتی منع استفاده وجود دارد؟در جهان از این روشها برای تشخیص دقیق و درمان اختلال بیشفعالی / کمبود توجه (AD/HD) ، افسردگی، اضطراب، تومورهای مغزی، صرع، اختلالات یادگیری، اوتیسم، سوءمصرف الکل یا مواد، سکته، آسیبهای مغزی، بیماریهای مغزی مثل مننژیت و آنسفالیت، اسکیزوفرنی، دمانس و آلزایمر استفاده میشود.در ایران از این روشها بیشتر در درمان ADHD ، اختلالات یادگیری، اختلالات دوران کودکی و افزایش کارایی افراد سالم و هنرمندان و ورزشکاران استفاده میشود.البته با توجه به تکنولوژیک بودن درمان و نقش فعال خود فرد در درمان، افرادی که دارای عقبماندگی ذهنی هستند، با درمان همکاری نمیکنند یا هنگام مواجهه با فناوری دچار اضطراب و استرس شدید میشوند که شرایطشان برای این روش، مناسب نیست.علاوه بر این، از آنجا که در موفقیت این روشها بویژه در مورد کودکان، همکاری خانواده نیز لازم است، چنانچه محیط خانواده متشنج باشد، درمان اثربخشی لازم را نخواهد داشت.در این شیوهها به مراجعان چه مراحل درمانی پیشنهاد میشود؟در QEEG پس از قرار دادن کلاه الکترودها روی سر بیمار، وی به آرامی مینشیند و امواج مغزی در حالات گوناگون از سطح سر به وسیله دستگاه ثبت میشود.از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد بستگی به فعالیت امواج مغزی او دارد، روشهای نوین با ارزیابی این فعالیتها به بررسی عملکرد و نقاط ضعف و قوت مغز میپردازنددر نوروفیدبک، حسگرهایی که الکترود نامیده میشوند، روی پوست سر بیمار قرار میگیرند.این حسگرها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت میکنند و در قالب امواج مغزی (در اغلب موارد، به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی رایانهای یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند.در این حالت، پخش فیلم یا هدایت بازی رایانهای بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام میشود. به این شکل، فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود پی میبرد و سعی میکند با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.به کلاههای الکترودی به عنوان یکی از ابزار درمانی در این روشها اشاره کردید. این کلاهها که مجموعهای از سیمهای رنگارنگ هستند، دقیقا چه میکنند و به طور کلی در این روشها از چه فناوری و تجهیزاتی استفاده میشود؟در QEEG از کلاه مخصوصی استفاده میشود که حداقل ۱۹ کانال دارد و ثبت و تفسیر نتایج آن، با رایانه و نرمافزار تحلیلی مخصوص صورت میگیرد. نوروفیدبک به دستگاه نوروفیدبکی نیاز دارد که طبق استانداردهای ۹۰۰۰ ISO و جدیدتر ساخته شده باشد؛ همچنین رایانه و نرمافزارهای نوروفیدبک، چسب و ژل مخصوص. فضایی که مورد استفاده قرار میگیرد، باید استانداردهای لازم را داشته و از فضا و نور و دمای مناسب برخوردار باشد.آیا این روشها مورد تایید مراکز علمی و پژوهشی معتبر دنیا قرار گرفته؟ و آیا در ایران تاییدیههای لازم را دریافت کرده است؟نوروفیدبک و QEEG دارای تاییدیههای بینالمللی FDA و CE هستند و توسط انجمن روانشناسی و روانپزشکی امریکا مورد تایید قرار گرفتهاند. در ایران هم مراکزی میتوانند از این روشها استفاده کنند که مورد تایید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و سازمان نظام پزشکی باشند.اما این روشها از چه زمانی در ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند؟ آیا آماری از تعداد افراد تحت مداوا با این روشها و میزان اثرگذاری آنها بر گروههای مختلف جامعه وجود دارد؟از سال ۱۳۸۴ مرکز جامع اعصاب و روان آتیه اقدام به راهاندازی بخش تکنولوژیک کرده است. از هنگام شروع تاکنون بیش از ۳۰۰۰ نفر مورد ارزیابی قرار گرفته و بیش از ۱۰۰۰ نفر درمان شدهاند. متوسط اثربخشی درمان ۷۰ درصد بوده است.با توجه به جدید بودن این روشها آیا پژوهشگران ایرانی توانستهاند در این حوزه وارد شوند و راهکارهای جدیدی ارائه کنند و در این صورت آیا نتایج این تحقیقات در نشریات بینالمللی به چاپ رسیده است؟از سال ۱۳۸۴ بررسی و مطالعه دقیق فناوریهای روز دنیا و تماس مداوم و مشورت با بیش از ۱۰ متخصص داخلی و۵۰ متخصص بینالمللی در این زمینهها انجام شده است.از متخصصان صاحبنظر جهت حضور در ایران و اجرای دورههای آموزشی برای متخصصان مرکز دعوت شده است و مطالعات پایلوت و پژوهشی در مرکز جهت ارزیابی اثربخشی و دقت تجهیزات خریداری شده برای جمعیت ایران و مقایسه با گزارشهای منتشر شده در مقالات بینالمللی انجام شده است.در حال حاضر در این مرکز تحقیقات متنوعی در حوزه فناوریهای نوین درمانی انجام میشود که نتایج آنها در مقالات داخلی و بینالمللی به چاپ رسیدهاند. درحالحاضر با همکاری دانشجویان مهندسی دانشگاه امیرکبیر در حال ایجاد و توسعه روشی جدید هستیم که با توجه به جدید بودن و بین رشتهای بودن آن، امیدواریم تا چند سال آینده برای استفاده آماده شود.آینده درمان به کمک این روشها را چگونه ارزیابی میکنید؟در سالهای اخیر، فناوری از آنجا که نوروفیدبک در بهبود علائم طیف گستردهای از اختلالات مثل اختلالات هیجانی، بیماریهای مزمن و دردهای مزمن جسمانی و کمک به افراد دارای مشکلات روانشناختی و تحت استرس و همچنین برای ارتقای عملکرد افراد عادی، هنرمندان و ورزشکاران مفید است و در ضمن نسبت به درمانهای سنتی در زمان کوتاهتر اثربخشی بیشتری دارد، پیشبینی میشود در آینده شاهد گسترش روزافزون استفاده از آن باشیم.آیا این روشها میتوانند به عنوان جایگزین واقعی روشهای درمانی مرسوم در اختلالات روانی قرار گیرند؟دنیا در حال حاضر به سمت تکنولوژیک شدن هر چه بیشتر در حرکت است و حوزه درمان هم از این اصل مستثنا نخواهد بود.درمانهای سنتی مسلما به سمتی حرکت خواهند که در خود از روشهای جدید تکنولوژیک هم استفاده کنند. مثلا دارودرمانی در آینده از این روشها برای تعیین نوع و دوز دارو استفاده خواهد کرد و روان درمانیهای سنتی هم به همین ترتیب، استفاده از فناوری را در متدولوژی خود ادغام خواهند کرد.بهاره صفوی
آشنایی با نخاع نخاع یا مغز تیره ، به بخشی از دستگاه عصبی مرکزی گفته میشود که در درون مجرای ستون مهرهها قرار دارد. بخش بالای آن در مجاورت اولین مهره گردن و انتهای آن در سطح دومین مهره کمری است. رنگ آن از بیرون سفید و قطر آن در حدود ۱ سانتیمتر است طول آن در مرد و زن به ترتیب ۴۵ و ۴۲ سانتیمتر استدید کلینخاع به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلیتر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط میسازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین میکنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دستههای عصبی قرار گرفتهاند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز میبرند.راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن میبرند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل میدهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کردهاند.ساختمان نخاعاعصاب نخاعیدر انسان ۲۱ جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل ۸ زوج گردنی ، ۱۲ زوج کمری ، ۵ زوج خاجی و ۱ زوج دنبالچهای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم میشود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی میگردد. اعصاب کمری و خاجی و دنبالچهای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون میآیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود میآورند. ریشههای خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشههای قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بیحسی یا فلج در اندامهای وابسته میشود.گانگلیونهادر مسیر هر یک از ریشههای خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده میشود و اعصابی که به گردن و دستها میروند از آن ریشه میگیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه مییابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه میگیرند.مخروط نخاعیانتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهرههای اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک میشود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده میشود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهرهها به استخوان دنبالچهای چسبیده است.ماده سفید و خاکستریدر مقطع نخاع ، ماده خاکستری که در وسط ماده سفید قرار دارد، تقریبا به شکل حرف H به نظر میرسد. یعنی دارای دو نیمه جانبی است که بوسیله یک بخش رابط به یکدیگر مربوطند. رنگ خاکستری این بخش نشانه فقدان میلین و وجود اجسام سلولی نورونها در آن است. در وسط ماده خاکستری مجرای مرکزی نخاع قرار دارد. قطر این مجرا در انتهای نخاع ، یعنی در ناحیه مخروط نخاعی بیشتر است. ماده خاکستری در دو طرف مجرای مرکزی نخاع به دو نیمه قدامی و خلفی تقسیم میشود که به ترتیب شاخهای قدامی و شاخهای خلفی ، نامیده میشوند.اجسام سلولی نورونها در بعضی نواحی ماده خاکستری با هم تجمع شده و هستههای بخش خاکستری نخاع را میسازند. قسمت جلویی ماده خاکستری نقش حرکتی دارد و نورونهای حرکتی عضلات مخطط اسکلتی و نورونهای حرکتی عضلات صاف احشایی به ترتیب در بخشهای پیشین و پسین آن قرار دارند. بخش خلفی ماده خاکستری نخاع عمل حسی دارد و پیامهای آورنده مختلف از نواحی پوستی ، عضلات و احشایی دریافت میدارد.پردههای نخاعسخت شامهپرده سختی است متشکل از بافت همبندی متراکم که سطح خارجی آن در مجاورت پریوست استخوانها قرار گرفته است. در نخاع ، سخت شامه بوسیله فضایی به نام فضای اپیرورال از پریوست جدا شده و اتصال آن به پریوست محدود به یک سری لیگامان موسوم به لیگامانهای دندانهای است. فضای اپیرورال محتوی شبکه وریدی ، بافت همبند شل و بافت چربی است.عنکبوتیهپرده ظریفی است از الیاف کلاژن و الاستیک که فاقد رگهای خونی است. قسمتی از عنکبوتیه که در مجاورت سخت شامه قرار دارد به صورت پردهای صاف میباشد که توسط استطالههای ظریفی شبیه تارهای عنکبوت با نرم شامه مرتبط میگردد. فضای موجود بین این استطالهها فضای زیر عنکبوتیه را تشکیل میدهند که حاوی مایع مغزی نخاعی و محل عبور رگهای خونی است. عنکبوتیه در همه جا توسط سلولهای پهن و سنگفرشی پوشیده شده است.نرم شامهلایه ظریفی از بافت همبند شل و پر عروق میباشد که عمدتا از الیاف کلاژن و الاستیک تشکیل شده و بوسیله سلولهای پوششی پهن و سنگفرشی پوشیده شده است. اگر چه نرم شامه در مجاورت نزدیک بافت عصبی قرار گرفته ، ولی بوسیله زواید سلولهای گلیال از بافت عصبی جدا شده و در تماس مستقیم با آن نمیباشد. این پرده ظریف در تمام چینهای بافت عصبی مرکزی نفوذ کرده و همراه با رگهای خونی به درون بافت عصبی نیز راه مییابد.مایع مغزی نخاعی (CSF)سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان یک ضربه گیر ، سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ مینماید و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که عمدتا از رگهای خونی شبکه کروئید و به مقدار کمتر از عروق نرم شامه و بافت مغزی نشات میگیرد، بین ۸۰ تا ۱۵۰ میلیلیتر متغیر میباشد. مقدار مایع مغزی نخاعی در شرایط مننژیت افزایش مییابد. با برداشت مایع مغزی نخاعی و تجزیه آن میتوان به عامل ایجاد کننده مننژیت پیبرد.سد خونی مغزیتزریق مواد رنگی به دستگاه گردش خون نشان میدهد که مواد رنگی در همه بافتها غیر از سیستم عصبی مرکزی قابل ردیابی است. این امر بیانگر نوعی سد بین خون و سیستم عصبی مرکزی میباشد که اصطلاحا سد خونی مغزی نام گرفته است.ساختمان تشریحی ماده خاکستری نخاعشاخ پشتی ماده خاکستریشاخ پشتی ماده خاکستری یک ناحیه حسی است که نورونهای حسی موجود در آن بوسیله سیناپس با رشتههای حسی وارده به آن اطلاعات دریافت شده از محیط را به سایر قسمتهای نخاع و یا مراکز بالاتر منتقل میکنند. رشتههای حسی وارده به شاخ پشتی ، در واقع آکسون نورونهای حسی موجود در گانگلیونهای نخاعی هستند، که از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میگردند.شاخ شکمی ماده خاکستریشاخ شکمی ماده خاکستری ، در مقایسه با شاخ پشتی یک ناحیه حرکتی میباشد که حاوی جسم سلولی نورونهای حرکتی سوماتیک است و آکسون آنها از طریق ریشههای قدامی نخاع را ترک کرده و به ارگانهای عامل ختم میگردند.شاخ جانبیجسم سلولی نورونهای اتونوم در ناحیه میانی ماده خاکستری و قسمتی به نام شاخ جانبی قرار گرفته که آکسون آنها همراه با آکسون نورونهای حرکتی سوماتیک از طریق ریشههای شکمی ، نخاع را ترک کرده و در گانگلیونهای اتونوم با نورونهای پس گانگلیونی سیناپس مییابند. از نظر هیستولوژیک ، شاخهای پشتی و شکمی حاوی سلولهای گلیال و جسم سلولی نورونها میباشند. ولی جسم سلولی موجود در شاخهای پشتی مدور ، کوچک و جسم سلولی موجود در شاخهای شکمی از نوع چند وجهی و بزرگ میباشد. از طرف دیگر ، شاخهای پشتی باریک و بلند و شاخهای شکمی ، پهن و کوتاه میباشند.ساختمان تشریحی ماده سفید نخاعماده سفید نخاع از رشتههای میلیندار و بدون میلین و سلولهای گلیال تشکیل شدهاند، که دارای شیار باریک در قسمت خلفی ، به نام شیار میانی – خلفی و یک شیار نسبتا عریض و حاوی نرم شامه در قسمت قدامی به نام شیار میانی قدامی میباشد. ماده سفید را در حد فاصل شاخهای پشتی ستونهای خلفی ، در طرفین قسمت میانی ماده خاکستری ستونهای جانبی و در مجاورت شاخهای شکمی ، ستونهای قدامی مینامند.انعکاسهای نخاعینخاع علاوه بر نقشی که در انتقال پیامهای عصبی به سطوح بالاتر و پایینتر دارد، خود مرکز عصبی اعمال بسیاری است که بدون نیاز به پیامهای مغزی صورت میگیرند. این اعمال انعکاسها یا بازتابهای نخاعی هستند که به واسطه یک مسیر عصبی بنام قوس نخاعی انجام میشوند. سادهترین قوس نخاعی که در انعکاسهای تک سیناپسی دیده میشود شامل یک نورون حسی و یک نورون حرکتی است که در نخاع با یکدیگر سیناپس میکنند. ولی اغلب انعکاسها از نوع چند سیناپسی است که در مسیر عصبی یک یا چند نورون رابط در بین نورونهای حسی و حرکتی وجود دارد.در هر انعکاس نخاعی ، موج عصبی حاصل از تحریکی که بر تار عصبی حسی وارد میشود از راه ریشه خلفی به نخاع میآید و پس از آنکه به عصب حرکتی منتقل گردید از راه ریشه قدامی نخاع به اندام عمل کننده (عضله یا غده) میرسد. قطع ارتباط با مغز بر اثر حالت شوکی که ایجاد میکند ابتدا باعث از بین رفتن یا تضعیف کلیه انعکاسهای نخاعی میشود ولی پس از مدتی اعمال مذکور دوباره ظاهر میگردد. مهمترین انعکاسهای نخاعی عبارتند از: انعکاسهای کششی عضلات ، انعکاسهای محافظتی ، انعکاسهای خاراندن ، انعکاسهای نگاهدارنده وحرکتی ، انعکاسهای ایجاد کننده اسپاسمهای عضلانی و انعکاسهای خودکار.
هشت پدیده ای که بشر از توضیح آنها ناتوان استبرخی از پدیده ها در جهان وجود دارند که انسان تاکنون موفق به ارائه توضیحات مناسبی در خصوص آنها نشده است. در گزارشی به معرفی هشت پدیده ای می پردازیم که بشر از توضیح آنها ناتوان است.با وجود پیشرفتهای بشر در توسعه علم و فناوری به ویژه در نخستین سالهای هزاره سوم هنوز بسیاری از پدیده ها باقی مانده اند که هیچ توضیحی برای آنها وجود ندارد. مجله Scientific American در وب سایت خود به معرفی برخی از این پدیده ها پرداخته است.:: فصلی بودن آنفلوآنزاهرچند ویروسهای آنفلوآنزا در تمام فصول سال وجود دارند اما دانشمندان هنوز موفق نشده اند توضیح دهند که چرا آنفلوآنزا تنها در مناطق معتدل و تنها در فصول زمستانی و سرد ظهور پیدا می کند.:: تولد زباناز لحظه ای که انسان خلق شد شروع به سخن گفتن کرد. اما از آنجا که در فسیلهای باقی مانده از این جاندار بقایایی از اندامهای مرتبط با زبان مثل تارهای صوتی، نای و زبان باقی نمانده است بنابراین دانشمندان نمی دانند که انسان نخستین به چه روشی این توانایی را توسعه داده است. همچنین روشی که به کمک آن کودکان صحبت کردن را می آموزند هنوز ناشناخته باقی مانده است.:: توسعه دو جنسجانداران اولیه زمین به روش تک جنسی تولید مثل می کردند اما در حدود یک میلیارد سال قبل دو جنس نر و ماده ظاهر شدند. پرسش بسیاری از دانشمندان این است: چرا جنس نر وجود دارد در حالی که جنس ماده برای تولید مثل کافی است؟ در حقیقت به نظر می رسد که حضور دو جنس نر و ماده نوعی رفتار سازگار با تکامل باشد.:: ابر رساناهای دمای بالادر حالی که پیش از این تصور می شد هدایت الکتریکی می تواند تنها در دمای بسیار پایین نزدیک به ۲۷۳- سانتیگراد رخ دهد، در حدود دهه ۸۰ کشف شد که برخی آلیاژهای محتوی مس می توانند در دمای بالاتر در حدود ۱۹۶- درجه سانتیگراد نیز هادی جریان الکتریسته باشند. به هر حال هنوز تئوری که بتواند در خصوص این رفتار فیزیکی پاسخ دهد ارائه نشده است.:: مواد و ضد موادبیگ بنگ انفجاری که در پی آن جهان متولد شد از مقدار برابری ماده و ضد ماده ساخته شده است. به این ترتیب در کنار ستارگان، سیارات و کهکشان هایی که با کمک تلسکوپ های پر قدرت قابل رصد هستند، ضد ستارگان، ضد سیارات و ضد کهکشان هایی هم وجود دارند که ممکن است در بخش هایی از جهان پنهان شده باشند. به اعتقاد محققان، ضد ماده وجود دارد اما هنوز ماهیت آن به صورت یک راز باقی مانده است.:: پرتوهای کیهانی با انرژی بالابه اعتقاد دانشمندان پرتوهای کیهانی با انرژی بالا به شدت به زمین آسیب می رسانند و اعتقاد بر این است که از سیاه چاله ها و یا از ابرنواختران کهکشانهای نزدیک ساطع شده اند اما هنوز جزئیات این پرتوها ناشناخته مانده است.:: خصلت کایرالى مولکولهادر طبیعت، اغلب مولکولهای آلی دو شکل آینه ای دارند اما این دو شکل همانند دستهای انسان روی هم منطبق نمی شوند. تنها یکی از این دو شکل فعال بوده و در طبیعت رایج است. اینکه چرا تنها یک شکل از مولکول در توسعه حیات اهمیت دارد هنوز یک راز است.:: چرخش پروتونهاتوانایی پروتونها چرخیدن است که با اصطلاح “چرخش”( spin) شناخته می شود. این چرخش، فعل و انفعالات مغناطیسی میان ذراتی که اساس رزونانس مغناطیسی تصاویر را می سازند کنترل می کند. تاکنون آزمایشاتی برای محاسبه چیزی که منجر به خاصیت چرخشی پروتونها می شود انجام شده و نشان داده است که این چرخش کاملا به کوارکها وابسته است. کوارکها ذرات سازنده پروتونها هستند. به همین دلیل دانشمندان در تلاش برای کشف فاکتورهای دیگری هستند که منجر به بروز اثر چرخش پروتونها می شود.
هوش مصنوعی دستیار مطمئن جراحان بار دیگر عرصه دانش پزشکی با وام گرفتن از فناوری هوش مصنوعی به کمک پزشکان آمده و با استفاده از دادههای حیاتی به جای ابزار پزشکی، گامی جدید در تشخیص عوارض مهلک و تهدیدکننده بدن انسان برمی دارد.اکنون و با کمک ۲ برنامه جدید هوش مصنوعی، امکان تشخیص عفونتهای قلبی تهدیدکننده حیات بیماران و همچنین درمان زخمهای باز بدون نیاز به فرآیندهای معمول و زمانبر درمانی برای پزشکان فراهم شده است.پیشرفت حاضر در زمینه تشخیص عوارض مهلک در حالی صورت میگیرد که به اعتقاد جامعه پزشکی، جدا از نتایج چشمگیر آن در نجات جان انسانها و اجتناب از اعمال جراحی تهاجمی و رنج آور، این پژوهش میتواند بدون نیاز به انجام آزمایشهای متعدد به صرفهجویی میلیونی هزینههای بیمارستانی در سال کمک کند.دکتر رضوان سهیل از کلینیک مایو در مینهسوتا این نرمافزار را برای شناسایی بیماران دارای عفونتهای قلبی توسعه بخشیده در این خصوص خاطر نشان میکند که چنین عفونتهایی با نرخ مرگ و میر بین ۳۰ تا ۵۰ درصد، از عفونتهای بسیار وخیم به شمار میروند.به گفته این محقق، تشخیص دادن التهابات غشای درونی قلب (اندوکاردیتیک) یک عمل تهاجمی محسوب میشود و ما قصد داریم این عفونت را بدون روانه کردن لوله کاوشی به درون مری فرد بیمار، مورد تشخیص قرار دهیم.تصویری که با استفاده از داخل کردن ابزار لولهای دوربین دار به درون نای شخص بیمار که با کمک دارو تسکین داده شده، گرفته میشود اصطلاحا قلبنگاری فرامری (ترانسوفاژل اندوکاردیوگرام) است که در نوع خود فرآیندی تهاجمی و گران به حساب میآید.در واقع یک عمل ۳۰ دقیقهای با این روش بالغ بر ۲۰۰۰ دلار هزینه دربر دارد و از طرفی انجام این عمل به تجهیزات فنی خاصی نیاز دارد که بسیاری از بیمارستانها فاقد آن هستند. این در حالی است که پزشکان کلینیک مایو و در راس آنها دکتر سهیل به جای وارد کردن لولههای پزشکی، به وارد کردن دادههای لازم به رایانه و تحلیل آنها میپردازند.در این شیوه عمل، پزشکان ابتدا با ثبت دادههایی از جمله ضربان قلب، فشار خون، شمارش گلبولهای سفید خون، حضور ادواتی نظیر ضربان سازهای قلبی یا سایر دستگاههای تعبیه شده، دمای بدن دریافتی ۱۸۷ بیمار در رایانه، نرمافزار دستیار عمل خود را آماده سازی میکنند. در این میان، تشخیص نهایی این بیماران نیز شامل اطلاعات داده شده به رایانه خواهد بود. در مرحله بعدی این الگوریتم رایانهای به تحلیل دادههای موجود برای ارتباط دادن علائم مرضی با تشخیص بیماری میپردازد.به گفته دکتر سهیل، موضوع جالب توجه این برنامه اینجاست که رایانه در اصل موجب اشتباهات قابلتوجهی میشود، اما با گذشت زمان، این مکانیسم توسعه مییابد و هوشمندتر میشود تا جایی که شبکه در موردی لازم و بموقع، تصمیمات مناسب اتخاذ میکند، در ۵۰ درصد موارد این نرمافزار میتواند ظرف کمتر از ۴ ثانیه یک پیشبینی محاسبهای را با دقت ۹۹/۹۹ درصد انجام دهد؛ این در حالی است که به اعتقاد وی، هر درصدی کمتر از این باعث میشود گروه پزشکی نسبت به تشخیص صورت گرفته اطمینان نکند. در باقی موارد نیز این نرمافزار، بیش از ۸۰درصد صحت عمل داشته است.البته محققان به این مرحله بسنده نکرده و قصد دارند، گام بعدی پروژه هوش مصنوعی خود را روی ۲۰۰ مورد از پرونده پزشکی بیمارانی اجرا کنند که رایانه، اطلاعی از تشخیص نهایی آنها ندارد.رایانه در اصل موجب اشتباهات قابلتوجهی میشود اما با گذشت زمان این مکانیسم توسعه مییابد و هوشمندتر میشودپزشکان معتقدند، تشخیص عفونتهای قلبی مشکل است اما اغلب میتوان آنها را با تجویز و مصرف حدود یک هفته آنتیبیوتیک معالجه کرد.این در حالی است که زخمهای باز که پس از هفتهها یا ماهها درمان، در برابر التیام و بهبود مقاومت کرده، معالجات را رد میکنند و به عنوان زخمهای کم خون موضعی شناخته میشوند، راه تشخیص آسانی دارند اما در عوض به طرز ناامیدکنندهای درمان دشواری را به همراه دارند و حتی به اعتقاد برخی پزشکان، این گونه زخمها هر درمانی را بی اثر میکنند و انگار که هیچ درمانی برای التیام آنها صورت نگرفته است.در همین ارتباط، دکتر چاندان سن دانشیار دانشگاه ایالتی اوهایو و گروهی از محققان، موفق به توسعه الگوریتمی ریاضیاتی شدهاند که میتواند زمان بسته شدن یک زخم باز از نوع کم خون موضعی و همچنین این را که چه عوارض و پیامدهایی طی فرآیند قطع جریان خون و بندآوری بروز میکند، پیشبینی کند.به گفته دکتر سن که شرح تحقیقاتش طی مقالهای به قلم وی در شماره اخیر نشریه اقدامات آکادمی ملی علوم منتشر شده است مدلهای فعلی، زخمهایی را هدف میگیرند که در هر صورت بسته خواهند شد، در حالی که هدف ما توسعه مدلی برای زخمهایی است که نمیخواهند بسته شوند.سالانه حدود ۵/۶ میلیون آمریکایی به این گونه زخمها دچار میشوند که بیشتر هم در بیماران مسنتر روی میدهد؛ مواردی همچون زخم پای بیماران دیابتی یا زخم بیمارانی که به دلیل عوارض دیگری، قبلا فرآیند بیمارستانی را گذراندهاند، از موارد شایع و هدف زخمهای باز محسوب میشود. در این میان، گروه تحقیقاتی دکتر سن برای کمک به درمان زخمهای موضعی، برنامهای را توسعه دادهاند که دادههای بیماران را پردازش میکند؛ اطلاعاتی از قبیل غلظت خون، فاکتورهای رشد، حضور گلبولهای سفید و تراکم فیبروبلاستی از جمله دادههایی است که به رایانه داده میشوند.رایانه نیز با استفاده از این دادهها مدلی سهبعدی از زخم مربوط را ایجاد و چگونگی التیام یافتن و بهبود سریع آن را ظاهر میکند و بعلاوه زمان بسته شدن زخم را نیز تخمین میزند. به ادعای محققان اکنون و بر اساس این مدل، یک زخم معمولی ظرف حدود ۱۳ روز بسته خواهد شد و این در حالی است که پس از گذشت ۲۰ روز تنها ۲۵ درصد از زخمهای باز موضعی التیام و بهبود مییابند. این اعداد و ارقام با آنچه عملا برای بیماران اتفاق میافتد، تطبیق میکند، اما در این میان نباید از نظر دور داشت که تا اینجای کار تنها در قالب تئوری استفاده شده و مدل حاضر هنوز روی بیماران انسانی امتحان نشده است.به اعتقاد برخی محققان، فناوری هوش مصنوعی یا به عبارتی سامانههای شبیهساز نحوه کارکردهای مغز خواه برای بهبود زخمها و چه در مورد عفونتهای قلبی به کار برده شوند، دست کم به این زودیها جای پزشکان واقعی را نخواهند گرفت.با این اوصاف و به اعتقاد دکتر سهیل، این شبکههای عصبی مصنوعی نه میتوانند بیماران را ببینند و نه میتوانند آنها را برای یافتن علائم عفونت و آلودگی یا نشانههای مرضی مورد آزمایش قرار دهند؛ اما واقعیت این است که چنین برنامههایی در موارد گیجکننده و مبهم که کار تشخیص بیماری با دشواری مواجه میشود و تشخیص صحیح و بموقع برای پزشک و بیمار بسیار حیاتی است، دستیاری قابل و مورد اطمینان برای متخصصان بالینی به شمار میرود.مترجم: مهریار میرنیا / منبع: دیسکاوری