ارسالها: 436
#21
Posted: 17 Aug 2011 20:46
... ادامه از پست قبلی
در مطالعه عاملان بایدبه سه عنصرتوجه کرد1- رهبری2- حاملان اندیشه ياایدئولوژی جنبش که وظیفه تبلیغ وتوزیع ایدئولوژي برعهده آنان است3-پیروان یاعاملان جنبش که براساس ایدئولوژی ودستورات رهبری عمل می کند،هرکدام ازاین سه عنصربایدسه نوع رفتاررابه مرحله اجرا درآورند1- قواعدوقوانین جنبش رابشناسند2- درک وفهم خویش ازجنبش وایدئولوژی رابه دیگران منتقل کنند 3- براساس شناخت خودودستوررهبری عمل کنندزمینه اجتماعی یعنی شرایط سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی مکان عمل جنبش اجتماعی است.امکانات،محدودیتهاوتهسیلات وتضييقاتي که این متغیربر روی جنبشش ایجاد می کند،امکان جنبش رافراهم می کند،البته به همراه این متغیربایدبه نکته دیگری توجه کردوآن بحث رابطه افرادبازمینه اجتماعی است.افراددرهرزمینه وساخت اجتماعی قادربه عمل نیستند بلکه زمینه اجتماعی براي هرجنبش بایدفراهم شودیاباشدتاجنبش بتواندبرروی آن زمینه اجتماعی عمل کند. شرایط وساخت اجتماعی مکان عمل جنبش است.ایدئولوژی عامل اتصال جنبش است. ایدئولوژی شرایط را توضیح می دهدوبایدهاونبایدهارامشخص مي سازدووضعیت موجودراتحلیل ودرمرحله بعدتاییدیا تکذیب ودرنهایت وضعیت مطلوب رابیان می کند.به عبارتی ایدئولوژی وظیفه ارتباط افرادبه زمینه اجتماعی دریک شرایط جهاني مطلوب رابرعهده دارد.شرایط وامکانات جهانی وبین المللی درهرموقعیتی زمینه هاوامکانات رابرای جنبش های اجتماعی فراهم می سازد که در شرایط دیگر ممکن نيست. باید توجه داشت که هیچکدام ازعوامل اصلی فوق به تنهایی برای ايجاد جنبش كافي نيست بلكه آنچه جنبش راپديد مي آوردتركيب واستخراج این عوامل چهارگانه اصلی به همراه تقویت عوامل فرعی است .اختلافات جنبشی های اجتماعی ناشی ازتفاوت در یکی ازعوامل فوق الذکراست.
ایدئولوژی جنبش عنصرتعیین کننده ای است زيرا ایدئولوژي است که جهت وهدف ومقصد جنبش رانشان می دهد.رهبران جنبش درقلب جنبش هستندوافرادی اندکه بیشترین آگاهی رااز ایدئولوژی وساخت اجتماعی وشرایط جهانی داراهستند.حاملان جنبش نزدیکترین افرادبه رهبری هستندودرنهایت عاملان پیروان جنبش هستند.اینها اعضا تمام وقت جنبش نیستند بلکه کنشگران اجتماعی در زمینه وزمان خاصی واردعمل می شوند.هرجنبشی باشناخت رهبری ازاندیشه وآرمانهای آن که اهداف کلی راشامل می شودآغازمی گردد.این مراحل گوناگون باساخت یااتخاذیک ایدئولوژی وعرضه آن توسط رهبری ورهبران وتوزیع گران ادامه می یابد.فضای اجتماعی این اتفاقات بخشهای مربوط به زمینه اجتماعی جنبش می باشدکه کنشگران راباامکانات ویا محدودیتهای خود تحت تاثیرقرارمی دهد.ظهوروبروزجنبش اعتصابات،راهپیمایی درمرحله بعداتفاق می افتد.جنبش اجتماعی دریک ساخت اجتماعي،توسط عاملان اجتماعی برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک ویاغیرایدئولوژیک روی می دهد.دراکثرجنبش ها نقش ایدئولوژی گردآوری افراد حول یک محورخاص وحرکت دهی به آنها می باشد.یکی ازمشکلات اساسی جنبش هااین است که بعضی افرادهدف ازشرکت درجنبش رارسیدن به اهداف خاصی می دانندکه این مسئله بسی خطرناک ودرانحراف جنبش ازاهداف خودموثربوده وبسیاری ازجنبش هارابه شکست رهنمون ساخته است .
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#22
Posted: 17 Aug 2011 20:48
نظریه سرمایه اجتماعی در جامعه شناسی
ایده سرمایه اجتماعی از 1995 به بعد شکل گرفته . ایده ای که مفهوم سرمایه اجتماعی از ان سخن می گوید با وجود شهرت اخیر خود برای جامعه شناسان حرف تازه ای ندارد. دورکیم در تقسیم کار اجتماعی نزدیک به یک قرن پیش آن را نوشته از تاثیر قدرت اخلاقی گروه ها برای مهار خودخواهی های فردی و ایجاد همبستگی مشترک در میان اعضا سخن گفته است.
سرمایه انسانی : عواملی چون تحصیلات و آموزش های شغلی و وجود آنها در انسانها اشاره دارد. این مفهوم به معنی سرمایه گذاری برای پرورش انسانی فرهیخته، سالم و مطیع است و شامل مراقبت های خانوادگی سالها پیش از آغاز آموزش و پیش دبستانی تا بازار کار می شود. مهارت و توانایی هایی که افراد کسب می کنند، مانند توانایی هایی در زمینه کسب میزان تحصیلات ، توانایی های کلامی و ارتباطی، اعتماد به مفس ، قدرت رهبری
مفهوم نوین سرمایه اجتماعی: روابط اجتماعی مبتنی بر اعتماد و شبکه های متراکم تعامل و هنجارهای مشوق عمل جمعی نیز توانایی تسهیل تولید و دستیابی به هدف را دارند. تفاوت سرمایه اجتماعی، با دیگر سرمایه ها این است که این شکل از سرمایه حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی بر اعتماد و مشارکت اعضای گروه های اجتماعی است. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی متعلق به گروه هاست و نه افراد و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد. تفاوت دیگر این است که سرمایه اجتماعی هرچه بیشتر مصرف شود افزایش خواهد یافت و در صورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودی خواهد گذاشت.
مهم ترین تعاریف از مفهوم آن از آن دو جامعه شناس برجسته یعنی پیر بوردیو و جیمز کلمن و پیروان او رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما است.
تعریف بوردیو: انباشت منافع بالفعل یا بالقوه ای که به تصاحب یک شبکه بادوام روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی یا بازشناخت متقابل مربوطند.
از نظر بوردیو شبکه های اجتماعی موهبتی طبیعی نیستند و باید آنها را با انجام کنش های منطقی و قصدمند برای دستیابی به دیگر سرمایه ها و منابع پدید آورد . او سرمایه اجتماعی را یکی از اشکال سرمایه می داند .
الف) سرمایه اقتصادی : که قابل تبدیل شدن به پول است و می تواند به شکل حقوق مالکیت نهادینه شود.
ب) سرمایه فرهنگی: که تحت تاثیر برخی شرایط به سرمایه اقتصادی بدل می شود و به شکل کیفیات آموزشی نهادینه می گردد.
ج) سرمایه اجتماعی : که تحت برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل می شود.
بوردیو برای تبدیل پذیری اشکال مختلف سرمایه و بر تقلیل نهایی همه اشکال سرمایه اقتصادی تاکید می کند. از نظر او سرمایه اقتصادی کار انسانی انباشته شده است.
تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی نشان می دهد که این سرمایه دو عنصر دارد: نخست روابط اجتماعی که افراد را قادر به دستیابی به منابعی می کند که دیگران یعنی هم گروه هایش صاحب آنهایند. و دوم مقدار و کیفیت منابعی که حاصل فرد می شود. سرمایه اجتماعی این امکان را برای فرد فراهم می اورد تا به منابعی مانند اطلاعات ، فرصت های اقتصادی و اموزشی دست یابد.
در نگرشی تا اندازه ای متفاوت و تعاریف مبتنی بر آن که عمدتا برگرفته از دیدگاه جامعه شناسی آمریکایی است سرمایه اجتماعی به اعتماد، تعاملات و هنجارهای مشوق عمل جمعی که در میان گروه های اجتماعی پدیدار شده و سبب تسهیل همکاری و تعامل و کاهش هزینه های عمل می شوند اشاره دارد.
جیمز کلمن: به نظر کلمن سرمایه اجتماعی مانند دیگر اشکال سرمایه مولد است و امکان دستیابی به هدفهای معینی را که در نبود ان دست یافتنی است فراهم می آورد. کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی می داند و آن را با کارکردش تعریف می کند. از نگاه او سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند ، یک شامل جنبه ای از ساخت اجتماعی هستند و دو کنش های معین کنشگران جمعی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی سبب می شود تا هزینه های دستیابی به هدفهای معینی کاهش یابد. هدفهایی که در نبود سرمایه اجتماعی دستیابی به آنها تنها با صرف هزینه های زیاد امکان پذیر می گشت. به این گونه کلمن بر سودمندی سرمایه اجتماعی تاکید می ورزد. منبعی برای همکاری، روابط دو جانبه و توسعه اجتماعی . به اعتقاد کلمن عواملی که سبب ایجاد گسترش سرمایه اجتماعی می شوند عبارتند از : کمک ، ایدئولوژی ، اطلاعات و هنجارها
کمک : درخواست کمک افراد از یکدیگر مقدار سرمایه اجتماعی را بیشتر خواهد کرد. هرگاه عواملی مانند رفاه و فراوانی و کمک دولت سبب شود تا افراد نیازشان به یکدیگر کمتر شود ، میزان سرمایه اجتماعی کمتر خواهد شود.
ایدئولوژی: اعتقاداتی مانند لزوم کمک به یکدیگر یا عمل به سود دیگری ، سبب پدید آمدن سرمایه اجتماعی می شود و از این رو آن دسته از اعتقادات مذهبی که بر ضرورت کمک و عمل به نفع دیگران تاکید دارند عامل مهمی در شکل گیری سرمایه اجتماعی هستند.
اطلاعات: از نظر کلمن یک شکل مهم سرمایه اجتماعی ظرفیت بالقوه اطلاعات است که جزء ذاتی و جدایی ناپذیر روابط اجتماعی است. اهمیت اطلاعات در فراهم ساختن بنیان کنش است ، اما به دست آوردن هزینه دارد. کمترین چیزی که برای کسب اطلاعات لازم است، توجه می باشد که همیشه اندک است. یکی از وسایلی که از طریق آن اطلاعات می تواند به دست آید استفاده از روابط اجتماعی است و اطلاعاتی که از طریق این روابط حاصل می شود، کنش را تسهیل می کند.
هنجارها: اگر در درون گروه های اجتماعی ، هنجارهای مؤثر و نیرومندی بر اینکه فرد باید منافع شخصی را رها کرده و به سود جمع عمل کند، وجود داشته باشد، سرمایه اجتماعی شکل خواهد گرفت.
کلمن در کنار توجه به سودمندیهای سرمایه اجتماعی به ضررهای سرمایه اجتماعی هم توجه می کند . و از این موضوع بحث می کند که سرمایه اجتماعی ضمن ایجاد سهولت برای انجام برخی کنش ها ، برای برخی دیگر محدودیت ایجاد می کند. از نظر وی هنجارهای موجود در یک حوزه می تواند نوآوری در ان حوزه را کاهش دهد.
رابرت پاتنام:از نظر پاتنام ایده اصلی سرمایه اجتماعی عبارتست از « شبکه ها و هنجارهای مرتبط با عمل متقابل» . او نیز چون کلمن بر سودمندی و کارکرد مثبت سرمایه اجتماعی برای افراد تاکید دارد. او نگران کاهش میزان سرمایه اجتماعی و پیامدهای ناشی از آن است. پاتنام در کتاب "بولینگ یک نفره" به مسئله تنزل سرمایه اجتماعی در امریکا می پردازد. شاخصهایی مانند " کاهش مشارکت در انتخابات" و " کاهش عضویت در انجمن های داوطلبانه" مانند انجمن اولیا و مربیان و کلوپهای بولینگ از نظر او بیانگر کاهش سرمایه اجتماعی در آن کشور است. اتفاقی که برای حفط و تداوم دموکراسی آمریکایی چون بلایی از آسمان تلقی می شود. پاتنام پیوند میان سرمایه اجتماعی و تولید کالاهای عمومی را ساده تلقی نمی کند. او بر این نظر است که " بدون شک سازوکارهایی از طریق آنها تعهد مدنی و همبستگی اجتماعی نتایجی را نظیر آموزشهای بهتر ، توسعه اقتصادی سریعتر ، جرائم کمتر، حکومت کارآمدتر در پی دارند، پیچیده و چندگانه اند. این یافته ها مستلزم اثبات بیشتر و شاید کیفی کردن هستند. تعریف پاتنام از سرمایه اجتماعی شباهت زیادی به تعریف کلمن دارد. از نظر وی سرمایه اجتماعی ان دسته از ویژگی های سازمان اجتماعی است که هماهنگی و همکاری را برای سود متقابل تسهیل می کند. این ویژگی ها عبارتند از: شبکه ها، هنجارهای معامله متقابل و اعتماد اجتماعی.
شبکه ها: شبکه های رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات در هر جامعه ای اعم از مدرن و سنت ی، فئودالی یا سرمایه داری و ... .جود دارند. این شبکه ها در نوع "افقی" و "عمودی" هستند. در شبکه های افقی شهروندانی عضویت دارند که از قدرت و وضعیت برابری برخوردارند. در این حالت همه کنشگران درگیر کنشها بوده با هم در ارتباطند و اطلاعات به صورت شفاف در اختیار کنشگران قرار می گیرد. در شبکه های عمودی شهروندانی عضویت دارند که وضعیتی نابرابر نسبت به هم دارند. در این حالت کنشگران باهم ارتباطی ندارند. به این معنی که رابطه کنشگران منقطع بوده و ایشان تنها اطلاعاتی را بدست خواهند اورد که منافع افراد در موقعیت بالاتر را به خطر نیاندازد و اطلاعات به صورت شفاف رد و بدل نمی شود.
کنش های افقی قوی در شبکه های مشارکت مدنی مانند انجمن های همسایگی، کانون های سرود خوانی ، تعاونی ها، باشگاه های ورزشی و احزاب توده ای، روی می دهند. از نظر پاتنام شبکه های مشارکت مدنی یکی از اشکال ضروری سرمایه اجتماعی هستند. " هرچه این شبکه ها در جامعه ای متراکم تر باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند در جهت منافع متقابل همکاری کنند. " شبکه های افقی انبوه تقویت همکاری درون گروهی را سبب می شوند. آنها با دور زدن شکافهای طبقاتی، همکاری گسترده تری را پدید می آورند. از نظر پاتنام هرچه ساختار سازمانی افقی تر باشد ، موفقیت نهادی آن در اجتماع بیشتر است خواهد شد. پاتنام میان عضویت در گروه های اداری نظم افقی مانند باشگاهه های ورزشی و ... ارتباط مثبتی متصور می شود. او شبکه عمودی یا سلسله مراتبی را فاقد توان برقراری اعتماد و همکاری اجتماعب می داند. زیرا جریان اطلاعات در شبکه عمودی نسبت به شبکه افقی ، شفاف و مؤثر نیست. همچنین هنجارهای معامله متقابل و مجازاتهای مربوط به تخلف از ان که مانع فرصت طلبی می شوند، در شبکه های عمودی برای مقامات عالی رتبه کمتر وضع شده و کمتر اجرا می شوند. پاتنام شبکه ای مشارکت مدنی را داری مزایای زیر می داند:
افزایش هزینه های بالقوه عهدشکنی در معاملات
تقویت هنجارهای قوی معامله متقابل
تسهیل ارتباطات و بهبود جریان اطلاعات در مورد قابل اعتماد بودن افراد...
ادامه در پست بعدی...
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ویرایش شده توسط: aria_2011
ارسالها: 436
#23
Posted: 17 Aug 2011 20:50
... ادامه از پست قبلی
هنجارهای معامله متقابل: در هرگروه اجتماعی هنجارهایی هستند که مهمترین سودمندی آنها تقویت اعتماد، کاهش هزینه معاملات و تسهیل همکاری است. از نظر پاتنام مهمترین این هنجارها، هنجارهای معامله متقابل هستند. وی این هنجارها را از مولدترین اجزای سرمایه اجتماعی می داند. گروه ها و جوامعی که از این هنجارها اطاعت می کنند به شکل مؤثری بر فرصت طلبی و مشکلات عمل جمعی فائق می آیند. این هنجارها با شبکه های انبوهی از مبادلات اجتماعی مرتبط هستند و هریک یکدیگر را تقویت می کنند.
اعتماد اجتماعی: پاتنام اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع یعنی هنجارهای معامله متقابل و شبکه های مشارکت مدنی می داند. از نظر وی اعتماد، همکاری را تسهیل می کند و هرچه سطح اعتماد در یک جامعه بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. همکاری نیز به نوبه خود اعتماد را ایجاد می کند. به این ترتیب هرچه سرمایه اجتماعی بیشتر استفاده شود بجای استهلاک و کاهش، بیشتر افزایش خواهد یافت. از نظر پاتنام هرچه تعامل میان افراد بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر به دست آورده و انگیزه های بیشتری برای اعتماد پیدا می کنند. در مجموع پاتنام منابع سرمایه اجتماعی را اعتماد، هنجارهای معامله متقابل و شبکه های افقی تعامل می داد که دارای ارتباطات درونی، خود تقویت کننده و خود افزاینده می باشند. بنا به اعتقاد پاتنام ویژگی بازتولیدی سرمایه اجتماعی منجر به تعامل اجتماعی همراه با سطح بالایی از همکاری ، اعتماد، معامله متقابل، مشارکت مدنی و رفاه اجتماعی می گردد. وی همچنین اضافه می کند که نبود این ویژگی ها در برخی از جوامع عهدشکنی، بی اعتمادی ، فریب و حیله و بهره کشی ، انزوا، بی نظمی و رکود را به دنبال خواهد داشت.
فرانسیس فوکویاما: فوکویاما نظریه پرداز دیگر این حوزه در تعریف این مفهوم بیشتر بر هنجارها و ارزشهای غیر رسمی تکیه کرده و آن را اینگونه تعریف می کند: "سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در ان سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساسا باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهد و ارتباطات دو جانبه باشد.
به این ترتیب در دیدگاه این سه جامعه شناس امریکایی، سرمایه اجتماعی موجب می شود، تا همکاری و تعامل میان اعضای گروه های اجتماعی به سهولت انجام گرفته و هزینه های عمل کاهش یابد. سرمایه اجتماعی عنصری مطلوب برای انجام همکاریهای درون گروهی است و هرچه میزان آن بالاتر باشد دستیابی گروه به اهداف خود با هزینه کمتری انجام می گیرد. اگر در گروهی به سبب نبود ویژگی های مانند اعتماد و هنجارهای مشوق مشارکت، سرمایه اجتماعی به اندازه کافی فراهم نباشد، هزینه های همکاری افزایش خواهد یافت و تحقق عملکرد بستگی به برقراری نظامهای نظارتی و کنترل پرهزینه پیدا خواهد کرد. در مقابل وجود سرمایه اجتماعی به میزان کافی و مناسب سبب برقراری انسجام اجتماعی و اعتماد متقابل شده و هزینه های تعاملات و همکاریهای گروهی کاهش می یابد و در نتیجه عملکرد گروه بهبود می یابد. پس:
هرچه سرمایه اجتماعی در گروه بیشتر، هزینه همکاری و تعامل کمتر در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف بیشتر
هرچه سرمایه اجتماعی در گروه کمتر ، هزینه همکاری و نعامل بیشتر، در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف کمتر
اما به طور خلاصه همانگونه که پاکستون متذکر می شود می توان سرمایه اجتماعی را متشکل از دو مؤلفه دانست:
پیوندهای علنی میان افراد : می باید ساختار شبکه ای عینی وجود داشته باشد که افراد را به یکدیگر مرتبط کند . این مؤلفه نشان می دهد که افراد در فضای اجتماعی به یکدیگر مربوطند.
نوع ذهنی پیوند: پیوندها میان افراد باید نوعی ویژه باشد – دوجانه، مورد اعتماد و مستلزم احساس مثبت
پس پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی هنگامی وجود دارد که دو مؤلفه متشکل ان همزمان و به میزان بسنده حاضر باشند.
سطوح سرمایه اجتماعی:
سطح فردی یا سطح خرد: بطور معمول هریک از افراد جامعه در شبکه یا شکه هایی عضویت دارد. منافع ناشی از این عضویت می تواند برای فرد مفید باشد. (رابطه دوستی)
سطح گروهی یا میانه: روابط مبتنی بر اعتماد میان اعضای گروه موجب تشکیل سرمایه اجتماعی می شود . این سرمایه در اختیار تمامی اعضای گروه است تا از ان برای پیشبرد امورشان استفاده کند. (فروشندگان بازار عمده فروشی)
سطح اجتماعی یا کلان: تعداد زیاد گروه های داوطلبانه در جامعه و روابط افقی میان آنها که بر پایه اعتماد است، سرمایه اجتماعی را تولید می کند که همه اعضای جامعه از آن بهره مند خواهند بود. از نگاه پاتنام سرمایه اجتماعی جامعه موجب می شود تانهادهای دموکراتیک حکومتی بهتر وظایف خود را انجام دهند و از نظر فوکویاما وجود سرمایه اجتماعی، نظم اجتماعی را به طریق مؤثر و کارآمدی حفظ و تداوم می بخشد.
اگر در قالب کالای عمومی موضوع را تشریح کنیم، باید گفت سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی در سطح فردی فراهم آورنده کالای شخصی است که برای سود اقتصادی با دیگر منافع شخصی مانند موقعیت تحصیلی استفاده می شود. در سطوح بالاتر سرمایه اجتماعی همچون کالایی عمومی است که اعضای یک گروه خاص یا تمامی اعضای جامعه می توانند از آن بهره برداری کنند. برای مثال امنیت اجتماعی در جامعه که حاصل سرمایه اجتماعی است می تواند ازسوی تمامی شهروندان استفاده شود.
کارکردهای مثبت سرمایه اجتماعی:
کنترل اجتماعی: این نوع از سرمایه اجتماعی برخاسته از درونی کردن هنجارهای اجتماعی، همبستگی محدود و اعتماد تحمیلی است. این سرمایه سبب می شود تا اعضای گروه هنجارهای حاکم را رعایت کرده و نظم لازم را برای فعالیت های گروه تامین کنند. این شکل از سرمایه اجتماعی مورد علاقه والدین، معلمان، مقامات پلیس است. زیرا سبب نظم ، تشویق اطاعت پذیری در افراد تحت امر می شود. (نظم حاکم در محیط های محدود و کوچک مثل روستا و شهرک)
حمایت خانوادگی و خویشی (کلمن): خانواده سالم یعنی خانواده ای که پدر و مادر هر دو حضور دارند و خانواده هایی که وظیفه اصلی یکی از والدین تربیت فرزندان است، دارای سهم بیشتری از این سرمایه نسبت به خانواده های تک والدی یا خانواده هایی که پدر و مادر هردو به کار مشغولند. هرگاه سرمایه اجتماعی در شکل کنترل اجتماعی کاهش یابد، شکل دیگری از این سرمایه اجتماعی یعنی حمایت خانوادگی و خویشی افزایش یافته و نبوغ نوع نخست را جبران می کند.
منافع ناشی از شبکه های فراخانوادگی: عمومی ترین کارکرد مثبت سرمایه اجتماعی منافعی است که بواسطه عضویت در شبکه های فراخانوادگی به دست می آید. این نگاه به تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی نزدیک است. او سرمایه اجتماعی را در شکل حمایت خانوادگی، منبع سرمایه فرهنگی می داند در حالیکه سرمایه اجتماعی را منافعی و منابعی در نظر می گیرد که افراد بواسطه عضویت در شبکه ها به دست آورند. این شکل از سرمایه اجتماعی بیشترین کاربرد تبیینی را در حوزه قشربندی دارد، شغل یابی ، تحرک عمودی در نردبان شغلی و موفقیت رد کسب و کار موضوعاتی هستند که با سرمایه اجتماعی مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرند. ( مثل انجمن های اعتبار چرخشی زنان و دام) (محله های قومی و کسب و کار قومی مهاجرین)
کارآمدی سازمانهای دموکراتیک: (پاتنام) عامل اصلی عملکرد خوب سازمانهای دموکراتیک در شمال ایتالیا سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی بیشتر سبب می شود تا سازمانهای دموکراتیک کارامدتر و پاسخگوتر باشد. در مقابل هر سرمایه اجتماعی در جامعه کمتر باشد، سازمانهای دموکراتیک در ان جامعه کارآمدی پایین تری خواهند داشت.
کارکردهای منفی سرمایه اجتماعی
ساز و کاری که افراد و گروه ها به عنوان سرمایه اجتماعی مورد بهره برداری قرارش می دهند می تواند پیامدهای نامطلوب و کمتر خواستنی هم همراه داشته باشد. لذا لحاظ کردن سرمایه اجتماعی به عنوان خیر مطلق و در افتادن به ورطه بینات اخلاقی و صدور حکم های ارزشی نادرست است. از اشکال منفی سرمایه اجتماعی:
طرد بیرونی ها: شبکه های اجتماعی که برای اعضای خود منابع و منافع فراهم می کنند می توانند کسان دیگری را در شبکه عضویت ندارند از دستیابی به آن منابع محروم کنند. (انحصار سنتی بازاریان یهودی بر الماس)
مطالبات زیاده از اعضای گروه: همبستگی شدید گروهی تحت برخی شرایط می تواند مانع از موفقیت و ابتکار اعضای ساعی شود. مسئله سوری مجانی در این شرایط مطرح است. اعضای کمتر ساعی گروه همه نوع تقاضای مورد حمایت از ساختار هنجاری مشترک را بر افراد موفق تر نحمیل می کنند. (مثل زن و شوهر تهرانی با خانواده شهرستانی)
محدودیت آزادی فرد: " همنوایی" یکی از ضرورتهای مهم مشارکت در گروه ها و شبکه های اجتماعی است. در یک شهر با روستای کوچک که همه همسایه ها همدیگر را می شناسند، فرد می تواند از مغازه سرگذر نسیه بگیرد. محیط خانواده و شبکه خویشاوندی مرجعی برای حمایت است. اما میزان کنترل اجتماعی در چنین وضعیتی بالاست و اغلب آزاذیهای فردی را بطور کامل با محدودیت مواجه می سازد. خانواده گرایی اگرچه مزایایی مانند حمایت های عاطفی، اجتماعی و اقتصادی با خود دارد اما از آنجایی که در این نوع از روابط اجتماعی حفظ انسجام گروه بر امور دیگر مقدم است، " فردیت" جایگاه چندان مهمی نخواهد داشت. اگر فردیت را به معنی موقعیت فراهم آورنده خلاقیت ، نوآوری و پیشرفت بدانیمآنگاه نباید انتظار زیادی از امکان تحقق تحرک، نوآوری و تنوع در محیط کوچک داشته باشیم. به عبارت دیگر هرچه اندازه یک اجتماع کوچک باشد به سبب محدودیت فضای تعامل اجتماعی و کاهش تنوع، روابط اجتماعی ویژگی نخستین را پیدا خواهد کرد.
هنجارهای همسطح نزولی : وضعیت هایی هستند که در انها استحکام همبستگی گروهی ناشی از تجربه مشترک تیره بختی و مخالفت با جامعه اصلی است. در چنین شرایطی بیان موقعیت های فردی اعضای گروه به انسجام گروهی صدمه می زند. زیرا این انسجان دقیقا بر پایه عدم امکان چنین موفقیتهایی بنا شده است. نتیجه این وضعیت حاکمیت هنجارهای هم سطح نزولی است. کاربرد این هنجارها نگهداشت اوضاع در یک گروه عقب مانده است.
classworks.blogfa.com
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 866
#24
Posted: 4 Nov 2013 20:47
متـنی عامیـانه و اجتـماعی دربـاره مـردم
مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.
برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟
کجا میری؟
چند سالته؟
بابات چیکاره است؟
ناهار چی خوردی؟
چند روز یه بار حموم میری؟
چرا حالت خوب نیست؟
چرا میخندی؟
چرا ساکتی؟
چرا نیستی؟
چرا ازدواج نمیکنی؟
چرا بچه دار نمیشی؟
چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟!
چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟!
چرا چشات قرمزه؟ بیخوابی کشیدی؟!
چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟!
چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟!
و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره...
اگر بسیار کار کنی می گویند احمق است.
اگر کم کار کنی می گویند تنبل است.
اگر خرج کنی می گویند افراط گر است.
اگر جمع کنی می گویند بخیل است.
اگر ساکت و خاموش باشی می گویند لال است.
اگر زبان آوری کنی می گویند ورّاج و پرگو است.
اگر روزه بداری و شبها نماز بخوانی می گویند ریاکار است.
و اگر عمل نکنی می گویند کافر است و بی دین.
مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده، روت قضاوت میکنه، حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
اما مَردُم همیشه از یه چیزی میترسه، از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
پس دستت رو بذار رو گوشات، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و با نگاهی امیدوارانه به اهدافت مشغول کار خودت شو ...
اما هیچ می دانید مردم چه می گویند ؟!
می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!
با فردی روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چه می گویند؟!
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چه می گویند؟!
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نبود: مردم چه می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، حالا حتی لحظه ای هم آنها نگران من نیستند !
ویرایش شده توسط: gay_tehran
ارسالها: 12930
#25
Posted: 1 Oct 2014 18:54
چرا نمیتوان نگاه به جنس مخالف را متوقف کرد؟
از آموزههای شرعی که روحانیت شیعه و رسانهها و نظام آموزشی حکومت دینی به عنوان حیا و اخلاق به پسران و دختران و بعد به زنان و مردان ایرانی منتقل میکنند نگاه نکردن به جنس مخالف است. نه تنها نگاه کردن به بدن جنس مخالف بلکه نگریستن (با شهوت، که اثبات خلاف آن دشوار است) به صورت و دستها هم حرام انگاشته شده است.
بدین ترتیب دیوار قیامت میان کسانی که نامحرم هستند کشیده میشود و کسانی که اینها را رعایت نکنند در ادبیات فقهی «مبتذله» و «مبتذل» خوانده میشوند. دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی به تدریج دارند زمینه را برای کشیدن این دیوار فراهم میکنند. حضور دو زن پوشینه پوش در یکی از برنامههای تلویزیون دولتی که هدفش ارائهٔ سبک زندگی ایرانی-اسلامی است (برنامهٔ زنده باد زندگی) و زندگی این دو زن با شوهران روحانیشان را به نوعی زندگی ایدهال معرفی میکند گواهی بر این موضوع است.
این نوع نگرش یکی از مبانی حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی و مزاحمت برای زنان در خیابانها از سوی گشت ارشاد و از سوی دیگر دادن امتیازات ویژه به گروههای رعایت کنندهٔ معیارهای شرعی است. یکی از تابوهایی که شکسته شدن آن در اختیاری شدن حجاب و رفع تفکیک جسیتی و عدم مداخله در پوشش و آرایش زنان و مردان دخیل است مسئلهٔ نگرش منفی به نگاه کردن به جنس مخالف است.
خواستی غیر ممکن
هیچ اصل اخلاقی نمیتواند به گونهای تنظیم شود که رعایت آن غیر ممکن باشد یا میلیونها نفر را به زحمت و اسارت در افکند. صدور حکم به زنان و مردان برای نگاه نکردن به هم و بعد استفاده از قوای قهریه برای اعمال کردن آن مقابله با آزادی و اختیار انسان است. خواست از مردان و زنان برای نگاه نکردن به جنس مخالف اصولا غیر واقع بینانه است مگر همهٔ زنان یا مردان را به اندرونی خانهها بفرستیم یا آنها را در گونی و چادر بپیچیم. متاسفانه اسلامگرایان در این مورد زنان را برای فرستادن به اندرونی و پیچیده شدن در چادر انتخاب کردهاند. خواست عدم نگاه هوسبازانه (که امری ذهنی است و نمیتوان آن را کشف کرد یا نسبت داد) نیز غیر واقع بینانه است چون برخی مردان ممکن است حتی با نگاه به زنان از روی چادر و مقنعه و روسری تحریک شوند یا زنان در نگاه به مردان با لباس معمولی چنین حالتی را پیدا کنند.
نگاه، فقط نگاه
قاعدهٔ کلی اخلاقی و حقوقی در این حوزه آن است که زنان و مردان از نگاه جنس مخالف نباید آزرده شوند و این هم با شروط سه گانهٔ زیر محقق میشود:
۱) مرد یا زن غریبه اظهار نظری نکند (این اظهار نظر ممکن است به سرعت به متلک تبدیل شود)؛ اظهار اینکه طرف لباس یا کفش زیبایی در بر دارد اگر او آشنا باشد طبعا مشکلی ایجاد نمیکند؛
۲) تعقیب و پی گیری و دنبال رفتنی در میان نباشد؛ چنین کاری در بسیاری از کشورها غیر قانونی است و میتوان از پلیس برای رفع مزاحمت کمک گرفت؛
۳) اقدامی برای مداخله در حوزهٔ خصوصی طرف مقابل مثل فیلمبرداری یا عکاسی صورت نگیرد؛ و
۴) نگاه کردن به لمس و مزاحمتهای دیگر منجر نشود.
در بیش از ۹۹ درصد از شرایط در جوامع عادی که زنان و مردان و دختران و پسران در کنار هم زندگی میکنند چنین مشکلاتی پیش نمیآید و تنها مهاجمان جنسی که درصد بسیار اندکی از یک جامعه هستند و در صورت اولین ارتکاب به اعضای جامعه معرفی میشود اعمال فوق را پس از نگاه کردن انجام میدهند. بدین ترتیب مقرارت مربوط به نگاه نکردن به جنس مخالف بر اساس این فرض تنظیم شده که اکثریت افراد یک جامعه «مهاجم جنسی» هستند.
اگر نگاه کردن به همان نگاه کردن محدود شود و دنبالهای نداشته باشد که در اغلب موارد چنین است دیگر نیازی به حجاب اجباری برای تامین امنیت زنان نیست یا نیازی نیست زنان و مردان را مثل آتش و پنبه تصور کنیم. صرف نگاه کردن نه جرم است و نه آسیبی به کسی میرساند. این نگاه میتواند نگاهی گذرا یا طولانی باشد. حتی خیره شدن طولانی مدت گرچه ممکن است برای طرف مقابل ناخوشایند باشد از لحاظ حقوقی ضرری به یک زن یا مرد نمیزند و قابلیت پیگیری حقوقی ندارد.
نکاتی که گفته شد در جامعهٔ ایران عمدتا از سوی مهاجمان جنسی برای زنان مشکل ایجاد میکند چون جامعه مردسالار است و حکومت بر آزار جنسی زنان چشم میبندد تا آنها را به کنج خانهها بفرستد و آنها را مجبور به پوشش خود بر اساس لباس مورد نظر حکومت کند. اما موضوع را برای هر دو طرف مطرح کردم تا به نگاه حقوقی و اخلاقی به مسئله خدشهای وارد نشود.
نگرش زنانه به موضوع
در بحث نگاه مردان به زنان بیشتر نگاه مردانه مطرح شده است. در این بحث طرف دیگر موضوع که زنان هستند کمتر صدایی در این موضوع داشتهاند. در نگاه زنانه میتوان پرسید: آیا زنان از نگاه کردن مردان به خود آزرده میشوند؟ کدام نوع نگاه کردن آنها را آزار میدهد؟ آیا نگاه غیر جنسی و غیر هوسبازانه به زنان ممکن است؟ چگونه آن را اندازه میگیریم؟ آیا همهٔ زنان از نگاه هوسبازانه به خود آزرده میشوند؟ آیا زنان از خیرگی به خود آزار میبینند؟
لذت از زیبایی
نگاه کردن به زنان یا مردان به بسیاری از مردان و زنان حس زندگی میدهد و بالعکس. انسان از زیباترین موجودات عالم است. اگر مردان به زنان به عنوان انسان نگاه کنند و نخواهند آنها را به تملک خود در بیاورند هیچ حق و محدودهای مخدوش نمیشود.
نگاه نکردن توهین آمیزتر است
مشکل اسلامگرایان و اخلاقیون مذهبی این است که زن را شیطانی میدانند (اگر مرد را شیطانی میدانستند بر او هم حجاب اجباری را تحمیل میکردند). این نوع نگاه نه تنها اصولا نادرست است بلکه پیامدهای اخلاقی نادرست دارد. نگاه نکردن به زنان به عنوان موجوداتی شیطانی که عقل و هوش مردان را مختل میکنند یا راه بهشت را بر انها میبندند همانند دست ندادن به انها یا نبوسیدن دوستانهٔ گونههای آنها (در برخی جوامع) میتواند برای آنها توهین آمیز باشد. بیتوجهی به زنان توهین آمیزتر است یا توجه مودبانه و قدرشناسانه؟
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 1460
#26
Posted: 10 Nov 2016 22:40
سلفیهای اینستاگرامی دیگران کاهش اعتماد به نفس را به دنبال دارد
به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه خبری ساینسدیلی، نتیجه مطالعه آنلاین محققان دانشگاه پنسیلوانیا نشان میدهد مشاهده مکرر عکسهای سلفی دیگران میتواند منجر به کاهش اعتماد به نفس در افراد بیننده شود.
افراد معمولا سلفیهای خود را در لحظات شادی و خوشگذرانی با دیگران در اشتراک قرار میدهند، همین کافی است تا شخص بیننده احساس کند که زندگی وی در مقایسه با دیگران رضایت بخش نیست و فاقد لحظات شادی و به یاد ماندنی است.
اما در مقابل برای افرادی که سلفیهای خود را در فضای مجازی منتشر میکنند، حس دیده شدن از سوی سایر افراد برای آنها اعتماد به نفس بالا و رضایت زیادی از زندگی را همراه دارد.
به گفته محققان نتایج این یافته میتواند افراد را در درک رفتارهای مرتبط با رسانههای اجتماعی یاری کرده و حتی مشاوران را در چگونگی برخورد با احساس انزوا، تنهایی و یا نارضایی از زندگی در افراد یاری کند.
این پژوهش در مجله "Journal of Telematics and Informatics" منتشر شده است.
مرد=زن
جداسازیهای جنسیتی توهین به انسانیت است