ارسالها: 1748
#12
Posted: 20 Sep 2011 10:39
سياره ايكس يا نيبيرو
آیا حیات روی زمین به زودی نابود خواهد شد
آيا وجود اين سياره واقعي هست يا نه به نظر من بله واقعي هست به چند دليل. يكي كتببه هاي سومري . ديگري نوشته هاي سومري كه به اين سياره كه هر 3600 سال مدارش كامل ميشود و به زمين نزديك ميشود . ديگري اساطير كل دنيا كه همه آنها در يك چيز مشترك هستند و آنهم طلوع خورشيد از مغرب و توقف خورشيد در آسمان كه طبيعتا زمين كه همينطور نمي ايستد بلكه با آمدن نيبيرو حركت دوراني زمين متوقف ميشود و بعد اين حركت زمين هم كمي تغيير ميكند . اتفاقي كه الان براي بقيه سيارات منظومه شمسي به خاطر آمدن نيبيرو افتاده. ديگري نقشه هايي از هزاران سال پيش است كه نشان ميدهد قطب ها در جاي امروزي نبوده اند و قطب جنوب خشكي بوده . و دليل ديگر با آب شدن يخهاي قطب وسايل و آثاري پيدا شده كه نشان ميدهد قطب هاي زمين قدمت ميليون ها سال نداره و دلايل ديگر كه در همه تمدنها آمده كه تحقيق بيشتري ميخواهد.)
ولي از آنجايي كه اين چرخه 3600 ساله در حال پايان آمدن است پس بايد اثراتي از آن پديدار شود . يكي از اين پديده ها تغييرات شديد آب و هوايي است . ديگري اينكه اين سياره آنقدر نزديك شده تا ما بتوانيم ببينيم. ولي از آنجايي كه اين سياره ماهيتي مادون قرمز دارد با چشم غير مسلح نميتوان ديد ولي بعضي مواقع به دلايلي كه معلوم نيست اين اتفاق افتاده كه عكسهايي آن را همراه يك مطلب ميگذارم.
“مارشال مسترز” در ابتدا می گوید؛ قرن 21 برای ما پیشرفتهای شگرفی در عالم تکنولوژی به ارمغان آورد که حتی تصورش هم برای انسان ساده نبوده است. امروزه ما به هر نقطه ای که در کره زمین بخواهیم سفر کنیم، از سریعترین وسایل نقلیه می توانیم بهره برده و در عرض چند ساعت هزاران کیلومتر را طی کرده و به مقصد برسیم. امروزه بخاطر پیشرفت های علوم پزشکی عمر انسان طولانی تر شده است وبشر از عمر خود بهره بیشتری می برد، البته این راهم نباید فراموش کنیم که هنوز انسانهائی هستند که از این همه موهبت برخوردار نیستند ولی در مجموع میلیونها انسان از شکوفائی تکنولژی بهره می برند. اما در کنار این همه شادیها و لذتهای زندگی ناگهان متوجه می شویم که تمام این موهبتها و زندگی که بشر در این کره خاکی با زحمت بسیار ساخته است، قرار است بزودی از بین برود. در اینجا این سئوال پیش می آید که چرا، هیچکس راجع به آن صحبت نمی کند، بعنوان مثال چرا سیاستمداران یا دانشمندان و حتی رادیو و تلویزیون راجع به چنین تهدیدی سخن نمی گویند؟ قبل از سال 2000 خبرگزاریها راجع به سونامی، طوفان، سیل، زمین لرزه و گرمای بیش از حد زمین گاه و بیگاه صحبت می کردند، زیرا اصولاً این بلایای طبیعی بخشی از حیات بشر در این کره خاکی را تشکیل میدهد، تا آنکه طوفان و گردباد عظیم “کاترینا” توجه مردم نسبت به این قضیه رابیشتر جلب کرد، تقریباً بعد از حادثه “کاترینا” ، خبرگزاریها با لحن جدی تر و مدام راجع به سوپر سونامی، طوفانهای مهیب، سیل های ویرانگر، سوپر زمین لرزه و موج گرمای کشنده بحث ها کرده و می کنند. چگونه است که شیوه مطرح کردن آنان نسبت به این گونه مسائل ناگهان تغییرپیدا کرده است. آیا این شیوه مطرح کردن هشدارها برای آن است که مردم جهان را برای وقایع به مراتب بزرگتری آماده کنند؟ تقریباً بعد از هر زمین لرزه ای که در این چند سال اخیر در گوشه و کنار جهان اتفاق افتاده است، بلافاصله گزارش وقوع سونامی یا عدم وقوع آن گزارش شده است. ضمناً خشکسالی نیز در چند نقطه کره زمین بیداد می کند و به تدریج به چرخه غذای انسان لطمه وارد می کند، همزمان نقاطی وجود دارد که از ریزش بیش از حد باران رنج می برد. آتش سوزی جنگلها در چند سال گذشته به رکورد جدیدی رسیده است، بطوریکه عکسهای ماهواره ای از جو کره زمین دود حاصل از آتش سوزیها را که چند ایالت را پوشانده است نشان می دهد. برای آمریکائی ها ، ماههای اگوست و سپتامبر، معمولاً مصادف بود با برگشتن از سفرهای تفریحی و مهیا شدن برای فرستادن بچه ها به مدرسه، در حالیکه در دو سال گذشته اغلب خانواده ها خود را برای دور بودن از طوفانها و سیل های مهیب مهیا می کنند وبخش متأثر کننده ماجرا در اینجاست که بعد از وقوع هر فاجعه ای، بدلیل وسعت ویرانی ها دولتها قادر به کمک رساندن به موقع به مردم خود نیستند. نمونه بارز آن، طوفان “کاترینا”، در این میان و بحبوحه این همه حوادث و فجایع خصوصا آخرین آن زمین لرزه مهیب هائیتی ، متاسفانه تعدادی دانشمند و محقق که یا نمی خواهند مردم را نگران کنند و یا آنکه در پی حفظ منافع شرکتهای چند ملیتی هستند می گویند همه چیز تحت کنترل و هیچ جای نگرانی هم نیست در حقیقت این افراد می خواهند آنچه را که ما می بینیم و حس می کنیم، جملگی باور نداشته باشیم و از آن براحتی بگذریم. آیا براستی این همه حوادث غیر مترقبه می تواند بخشی از چرخه طبیعی زمین باشد؟ آیا این احتمال وجود دارد که علت اصلی این حوادث را میبایست در ورای فضای کره زمین جستجو کنیم و یا حداقل امکان آن را بدهیم که چنین تحولات سریعی می تواند منشاء فرا زمینی هم داشته باشد؟ اگر به تاریخ حیات انسان در کره زمین نگاهی بیاندازیم به مقاطعی برخورد می کنیم که در اوج آرامش و ثبات بشکلی ناگهانی حوادثی در شکل عظیم و فاجعه بار مکرراً اتفاق افتاده است و حتی برای اثبات چنین فرضیه ای دلایل علمی بی شماری نیز موجود است که بعنوان مثال لایه های زمین یا یخهای قطبی و اگر بخاهیم به نوشته ها و الواح پیشینیان نگاهی بیاندازیم، بر اساس پیش بینی تمدن «مایا ، مصریان وحتی قوم هوپی » حوادث فاجعه بار گذشته در سال 2012 تکرار خواهد شد.
تهیه کننده این مطلب “مارشال مسترز” ادامه داده و می گوید؛ آیا شروع چنین تغییر و تحولاتی آنهم به این سرعت و به این وسعت به دلیل بازگشت ” کره ایکس” یا “نیبیرو” به منظومه شمسی نمی تواند باشد؟ دلایل بی شماری موجود است. او اضافه کرده و میگوید،این هم طبیعی است که هر انسانی با عقل سلیم بپرسد، دلیل وجودی چنین فرضیه ای چیست؟ باید در جواب گفت، البته اگر متون سنگی و کتیبه های سومری را افسانه بنامیم اولین باری که ستاره شناسان در جستجوی ” سیاره ایکس” بودند، زمانی بود که متوجه انحراف جزئی در سیاره کیوان ، شدند. “ویلیام هرشر” دانشمند و ستاره شناس انگلیسی که زاده آلمان بود در سال “1781″ به این تغییرات پی برد و مدتی بعد در سال 1900 ستاره شناس و ریاضی دان ارزنده انگلیسی به نام “جان کلچتورس” موفق به شناسائی سیاره پلوتون شد ، اکثر ستاره شناسان در آن زمان تصور کردند که بالاخره ” کره ایکس” را شناسائی کرده اند، اما بعد از آنکه دانشمندان و ستاره شناسان با دقت بیشتر و ریاضی دقیق تری به موضوع توجه کردند به این نتیجه رسیدند که حجم کوچک پلوتو نمی تواند جاذبه اش باعث انحراف سیارات کیوان، اورانوس و نپتون باشد و خیلی زود دریافتند که حجم ” سیاره ایکس” باید بمراتب بزرگتر از پلوتون و در حد سیارات بزرگ منظومه شمسی مانند ژوپیتر و نپتون و کیوان باشد .
در واقع سازمان فضائی ناسا در سال 1982 در کنفرانس سالانه اش رسماً اعلام کرد که وجود انحراف جزئی در سیارات کیوان اورانوس و نپتون نشان دهنده تأثیر یک سیاره حجیم (4 تا 8 برابر کره زمین) در اطراف منظومه شمسی و یا آنکه حتی در خود منظومه شمسی می باشد. جالب توجه است که بعد از این کنفرانس مقامات ناسا برای مدت طولانی هیچگونه اطلاعات جدیدی را در اختیار رسانه های گروهی و مردم نگذاشتند، در این میان فقط مجله نیو یورک دیلی نیوز اعلام کرد، که تلسکوپ هابل توسط دوربین وابسته به اشعه مادون قرمز منظومه کوچکی را شناسائی کرده است که خورشید آن درخشش چندانی ندارد و به همین دلیل ستاره شناسان آن را “خورشید تاریک” نامیدند. حال اگر فرضیه “خورشید تاریک” واقعی باشد، ما در پنج سال آینده، هنگامیکه به آسمان خیره شویم شاهد دو خورشید خواهیم بود، خصوصاً هنگام غروب می توانیم وجود دو خورشید در آسمان را براحتی تشخیص دهیم.
در سال 1992در مجله یاد شده گزارش دیگری از ناسا بچاپ رسید که از مسافت ” کره ایکس” تا خورشید منظومه شمسی اطلاعات جالبی را بدست میدهد، در این گزارش آمده بود که در سال 1984، فاصله “خورشید تاریک” تا خورشید ما 50 بیلیون مایل محاسبه شده است اما در سال 1992 از فاصله 7 بیلیونی خبر دادند، به این معنی که ستاره تاریک در هفت بیلیونی خورشید ما قرار گرفته است و همچنان در حال نزدیک شدن به خورشید ما نیز می باشد.
ویرایش شده توسط: marmolakman
ارسالها: 511
#18
Posted: 18 Apr 2012 14:01
چگونگی تولدجهان
چگونگی تولد جهان
ازدیر باز ذهن بشر به این سوال مشغول بوده است که جهان چگونه متولد شد؟ ابتدا که مغزش را برای جواب این سوال عاجز دید شروع به افسانه سرایی کرد تا اینکه ادیان الهی ظاهر شده وتا حدودی اسرار خلقت جهان را فاش کردند.
اما پیامبران بزرگ نیز به علت اینکه سطح فکری مردم وامکانات محدود بود٬ نمی توانستند جزییات را برای مردم بازگو کنند.این بود که مطالب زیادی بیان شد ولی همین مطالب به دانشمندان کمک کرد تا واقعه ی انفجار بزرگ کشف شود که خلاصه ی آن چنین است:
((ماده ی اولیه انفجار بزرگ خلاء بوده است ! زیرا در خلاء ذرات کوانتومی وجود داشته و ذرات همنام همدیگر را از بین برده و انفجاری عظیم رخ داد تا جهان متولد شود.))اما این نظریه که (بیگ بنگ نام دارد)چیست؟
بر اساس شواهد علمی موجود و مدارک تاریخی قدیمی نظریه هایی که به احتمالنابودی جهان تا سال 2012 پرداخته است مورد بررسی قرار گرفته است.بسیاری ازدانشمندان با توجه به شرایط کنونی زمین و بحرانهای موجود بسیار نگران حیاتبشر بوده و به مطالعه بر روی حقایقی می پردازند که می تواند روزی منجر بهاتمام حیات بر روی سیاره آبی شود. به اعتقاد برخی نظریه ها پایان یافتنجهان که در تقویم باستانی اقوام مایان تاریخ آن سال 2012 ذکر شده است میتواند به دلایل مختلفی به واقعیت تبدیل شود. نشریه تلگراف نیز با توجه به این نظریه ها و مدارک به بررسی برخی از این دلایل و میزان احتمال تحققآنها تا سه سال آینده پرداخته است.
حمله بیگانگان فضایی: این پدیده در ابتدا به موضوع بسیاری از آثارهنری علمی تخیلی تبدیل شد اما به تدریج محققان دریافتند که نگرانی از حملهبیگانگان به زمین رو به افزایش است. تعداد موارد مشاهده یوفوها افزایشپیدا کرده و نشانه ها و مدارک زیادی از مشاهده این پدیده های غریب ارائهشده است. از جمله این شواهد تلاش دولتهای مختلف در سرتاسر جهان برای کنترلیوفوها طی 50 سال گذشته است. اما با وجود تمامی این شواهد و مدارک کهبسیاری آنها را خیالی و زاده توهم شاهدان می دانند، احتمال وقوع حملهبیگانگان به زمین تا سال 2012 تنها 0.1 از 10 تخمین زده شده است.
برخورد با زمین: هزاران انجمن اینترنتی و سایتهای مختلف اعلام کردهاند زمانی در اوایل قرن 21 میلادی سیاره ای ناشناخته با زمین برخورد کردهو یا از فاصله ای بسیار نزدیک از کنار آن عبور خواهد کرد و در نتیجه تمدنرا نابود کرده و یا خسارات و دگرگونی های عظیم و جبران ناپذیری را بر رویزمین به جا خواهد گذاشت. این سیاره با نام خیالی "نیبیرو" سیاره ای درمنظومه خورشیدی فرض شده است که در مداری نامنظم در حرکت بوده و هر سه هزارو 700 سال یکبار به قسمتهای داخلی منظومه خورشیدی راه پیدا می کند. شواهدبسیار کمی برای اثبات این نظریه ارائه شده است که از آن جمله می توان بهمعرفی 10 سیاره توسط ناسا در سال 2005 اشاره کرد که در خارج از منظومهخورشیدی به سر می برند و شاید تا سال 2012 به قسمتهای داخلی منظومهخورشیدی وارد شده و از نزدیکی زمین عبور کنند. با این همه احتمال وقوع اینبرخورد 0.2 از 10 تخمین زده شده است.
بحران خورشیدی: این بحران یکی از معدود سناریوهایی است که با انتهایتقویم مایانها در ارتباط است و می تواند پایه علمی داشته باشد. در اینسناریو که احتمال وقوع آن 0.3 از 10 برآورد شده است، تابشهای شدید خورشیدیو یا انفجارهای گازی در دسامبر 2012 می تواند زمین را در خود غرق کرده ونوع بشر را به همراه اکو سیستم زمین نابود سازد. تا کنون شواهدی مبنی بروقوع چنین پدیده ای در سال 2012 ارائه نشده اما ارتباطاتی میان دوره های11 ساله خورشیدی و چرخه زمانی تقویم مایانها یافته شده است. با این حال باوجود اینکه شعله های خورشیدی می تواند برای برخی از تجهیزات، ماهواره ها وفضانوردان مشکلاتی را ایجاد کند اما از قدرتی که بتواند زمین را حداقل تاسال 2012 ویران سازد برخوردار نخواهد بود. تنها خطر جدی که از سوی خورشیدزمین را تهدید می کند، اتمام انرژی خورشید و بلعیده شدن زمین توسط اینستاره عظیم است که آن نیز تا پنج بیلیون سال آینده ممکن خواهد بود.
ابرآتشفشان: انفجار ابر آتشفشانی یکی از عظیم ترین انفجارهایی خواهدبود که در تاریخ بشر دیده شده و در اثر افزایش میزان ماگما در هسته زمین وعدم وجود راه فرار از این منطقه از زمین به وجود خواهد آمد. نتیجه چنینانفجاری پراکنده شدن میزان زیادی از گازهای سمی در اتمسفر زمین و پوشاندهشدن قسمتهای زیادی از خشکی ها توسط ماگماها خواهد بود. تصاویری که توسطماهواره ها طی سالهای گذشته به ثبت رسیده است نشانه هایی از تغییر را درسنگهای مذاب زیر زمینی نمایش می دهد که می تواند درصد احتمال این انفجاررا یک از 10 ساخته و مدارک علمی را برای اثبات این نظریه ارائه دهد.
نقطه اوج نفتی: کاهش ذخایر نفتی جهانی قطعا واقعیتی است که می تواندبه فروپاشی سرمایه گذاری و اقتصاد جهانی منجر شود. اما نظریه نقطه اوجنفتی درباره موضوع افزایش تقاضا در برابر میزان تولید بحث می کند بر اساساین نظریه زمانی فرا خواهد رسید که تقاضای این منبع انرژی از میزان تولیدآن پیشی خواهد گرفت. به گزارش مهر، برخی معتقدند این پدیده در حال حاضرآغاز شده است اما برخی دیگر آغاز آن را سال 2012 اعلام کرده اند. با اینهمه و با وجود تلاش برای تولید منابع جایگزین انرژی احتمال وقوع این پدیده4 از 10 محاسبه شده است.پیشگو معروف نوسترآداموس جنگ جهانی سوم در خاور میانه را نقطه
خاتمه دنیا نامیده است.
نابودی نسل زنبورها: 36 درصد از کندوهای زنبور در ایالات متحده درزمستان 2008 به دلیل اختلالی به نام اختلال نابودی کلونی زنبورها از بینرفتند. این اختلال که طی آن تمامی زنبورهای کارگر یک کندو به صورت ناگهانیمی میرند و تنها زنبور ملکه به جا می ماند در چندین کشور اروپایی از جملهفرانسه، بلژیک، ایتالیا، پرتغال و اسپانیا رواج یافته است. تا کنون دلایلیمانند آفتها، تغییرات شدید جوی و امواج تلفن همراه عوامل بروز این اختلالاعلام شده اند اما تاثیر هیچ یک از آنها تا کنون به اثبات نرسیده است و ازآنجایی که تا کنون درمانی موثر نیز برای کنترل این اپیدمی ارائه نشده است،پیش بینی می شود نظریه انقراض زنبورها به زودی به واقعیتی تلخ تبدیل شود.
با توجه به این حقیقت که پرورش بسیاری از محصولات کشاورزی از جمله سویا،پنبه، دانه های روغنی مانند بادام، انگور، سیب و گلهای آفتابگردان نیازمندحضور زنبورها بوده و فعالیتهای این حشرات کوچک بر روی تولید 30 درصد ازغذای جهان تاثیری مستقیم به جا می گذارد، بالاترین احتمال نابودی حیات دراثر پدیده ای طبیعی به این نظریه ارائه شده و 7 از 10 تخمین زده شده است.
الاغ با اون خریتش از خیلی ها بهتره
ارسالها: 511
#19
Posted: 18 Apr 2012 14:19
سیاه چاله ها
آسمان شب:
اگر در یک شب صاف با چشم غیر مسلح به آسمان بنگریم تعدادزیادی ستاره، سیاره، ماه، ماهواره را مشاهده می کنیم، حالا فرض کنیم با یک تلسکوپ کوچک در حال مشاهده آسمان هستیم، در این حالت ممکن است چند خوشه ستاره ای، تعدادی سحابی یا اجرام آسمانی دیگر را ببینیم، بعد از این که با چشم غیر مسلح و تلسکوپ کوچک آسمان را مناظره کردیم با یک رادیو تلسکوپ عظیم در نیومکزیکو (VLA) یا در کالیفرنیا به رصد آسمان می پردازیم در این صورت سطح ماه یا سیارات دیگر نزدیک زمین، غول سرخ، کوتوله سفید یا یک کوازار را می بینیم به وسیله عکس های که تلسکوپ های فضایی یا فضا پیماهای بدون سرنشین از ابرنواختران، خوشه های کهکشانی، سیارات، کهکشانها یا سحابی های دور دست، شهاب سنگ ها، ستاره دنباله دار و چیزهای دیگر در اختیار ما گذاشته اند درباره آنها اطلاعاتی را کسب می کنیم اما اجرام آسمانی هستند که باهیچ وسیله ای قابل رویت نیستند مگر اینکه به وسیله نور دیده شوند این اجرام که سیاه چاله نام دارند در صورتی که در حال بلعیدن یک ستاره پرنور باشند دیده خواهند شد. هنگام جذب ستارگان و اجرام آسمانی دیگر توسط سیاه چاله، مقداری اشعه x و پرتوهای گاما (در سیاه چاله های ریز) تولید می شود که دانشمندان توانسته اند به وسیله دستگاه های پیشرفته این امواج نامرئی را رصد کنند در واقع هدف این مقاله ایجاد تفکری درست در مورد سیاهچاله ها، چگونگی تشکیل آن، ویژگی های مادی، اختلالات حاصل از آن در فضا و زمان، نظریات مهم مطرح شده توسط دانشمندان در طول قرن های مختلف و نتیجه گیری از آنها می باشد.
جسم سیاه فوق العاده متراکم:
می دانیم که هر چقدر اجسام چگالی بیشتری داشته باشند قدرت جاذبه شان هم بیشتر می شود مثلا اگر زمین ما چگالی اش از این حد هم بیشتر می شد موشک های ساخته شده، سوخت و انرژی بیشتری نیاز داشتند تا بتوانند از جاذبه زمین فرار کنند حال اگر جسمی را تصور کنیم که فوق العاده فشرده و پرچگال باشد که حتی نور، یعنی سریعترین چیز در کیهان هم نتواند از تله گرانش آن بگریزد، به تراکم و جاذبه نامحدود سیاه چاله ها پی خواهیم برد
در واقع علت اینکه سیاه چاله ها، اجرامی سیاه هستند این است که آنها نوری را که دارند جذب می کنند و چون همان ستاره هایی هستند که سوخت هسته ای آنها به اتمام رسیده، پس فاقد انرژی بوده و تنهابرتری آنها نسبت به اجرام دیگر آن است که جاذبه بیشتری دارند.
چگونگی تشکیل سیاه چاله ها
هر آغازی پایانی دارد و هر تولدی مرگ
سحابی هایی که در فضا به طور معلق هستند عامل تشکیل ستاره های جدید می باشند اگر در نزدیکی یک سحابی ستاره ای در حال منفجر شدن باشد موجی که از انفجار آن ستاره به سحابی برخورد می کند باعث می شود که یک قسمت از سحابی چگالی بیشتری داشته باشد (سحابی ها در حالت عادی چگالی همگن دارند.) یعنی اتم های هیدروژن به یکدیگر می پیوندند و ملکول هیدروژن تولید می کنند و به این ترتیب آن قسمت متراکم تر می شود. در این حالت یک نیرو به طرف داخل سحابی و یک نیرو به طرف خارج آن وارد می شود که نیروی رو به داخل آن به تراکم گاز و غبار تشکیل دهنده ستاره مربوط است (هرچقدر جرم زیادی گاز و غبار در ابعاد کوچک جمع شود نیروی گرانش بیشتر می شود.) اگر نیرویی که به طرف بیرون وارد می شود طوری باشد که قسمت چگال تر بتواند از سحابی جدا شود ستاره پدید می آید البته وقتی نیروی خارجی که ستاره تازه تشکیل شده به سحابی و نیرویی که سحابی به ستاره مورد نظر وارد می کند برابر باشد ستاره به شکل کره در می آید در هسته ستاره که هم جوشی هسته ای صورت می گیرد چهار هسته اتم هیدروژن به یک هسته اتم هلیم تبدیل می شود که در این واکنش چند گرم از آن به صورت انرژی آزاد می شود
gr)]96/3) He => H+H+H+H (gr4) ، 04/0 گرم نیز به صورت انرژی آزاد می شود.[ البته در ستارگانی که دمای هسته آنها زیاد است عناصر سنگین تر دیگری مثل کربن هم تولید می شود مقدار انرژی حاصل از هم جوشی هسته ای از رابطه E=mc2 انیشتین قابل محاسبه است (E انرژی آزاد شده و m جرم ماده مورد نظر C سرعت نور)
ستاره ها میلیونها یا میلیاردها سال به همین ترتیب به بقای خود ادامه می دهند اما زمانی که دیگر هیدروژنی برای تولید انرژی باقی نمانده باشد مرگ ستاره فرا می رسد در اواخر عمر ستارگان آنها به غول سرخ تبدیل می شوند یعنی ستاره ابتدا منقبض می شود بعد آن قدر انرژی ذخیره شده زیاد می شود که ستاره را منفجر می کند در این حالت چون دما کاهش می یابد رنگ ستاره به سرخی می گراید.
ستارگانی که به اندازه خورشید یا کوچکتر هستند به کوتوله سفید تبدیل می شوند (جسم کوچک گرم) که طبق محاسبات انجام شده توسط دانشمندان مشخص شده که یک قاشق چایخوری از ماده کوتوله سفید به اندازه 3 الی 4 تن جرم دارد. اما اگر اندازه ستاره 4/1 برابر جرم خورشید باشد ستاره نوترونی پدید می آید در این نوع ستاره، الکترون و پروتون با هم ترکیب شده و نوترون تولید می شود. که یک قاشق چایخوری آن برابر 5 میلیون تن سنگینی دارد
اگر جرم ستاره مد نظر 3 تا 5/3 برابر جرم خورشید باشد آن ستاره به سیاه چاله تبدیل می شود . و این اتفاق زمانی رخ می دهد که ستاره سوخت هسته ای خود را به طور کامل تمام کرده است و در نیتجه نیروی گرانش موجود در خود آن بر ستاره غلبه کرده و باعث فرو ریزش آن به داخل و تشکیل سیاه چاله می شود. از این موضوع می توان نتیجه گرفت که سیاه چاله ها از ستارگان بسیار متراکم و پرجرم و بزرگ به وجود می آید و خورشید هیچگاه به سیاه چاله تبدیل نمی شود
نظریه انحنای فضا – زمان انیشتین (در سال 1917):
فرض کنید بر روی یک تشک گلوله سنگینی می اندازیم در این حالت خواهیم دید که گلوله حالت انحنایی روی تشک ایجاد کرده است حال اگر توپ کوچکی را هم روی تشک رها کنیم این توپ از انحنای ایجاد شده عبور کرده و پیش گلوله خواهد افتاد. ماجرای سیاه چاله ها هم طبق نظریه نسبیت عام انیشتین درست به همین صورت است به طوری که جرم زیاد سیاه چاله ها باعث انحنای فضا – زمان می شود و اجرام را به طرف خود می کشد و یک حلقه زمانی در سیاه چاله ایجاد می شود که اگر فرضاً شما از این حلقه عبور کنید احساس خواهید کرد زمان دچار اختلال شده است و فردا همان دیروز می شود که در این حالت هر روز شما به عقب برمی گردید.
نظریه وجود سیاه چاله های ریز:
این نظریه در سال 1971 توسط استفن ویلیام هاوکینگ(Steven wiliam Hawking) ارایه شد طبق گفته هاوکینگ در آغاز پیدایش جهان (و زمان) که مهبانگ (Bjg bang) رخ داد تعدادی از ذرات معلق در فضا به علت فشار و چگالی بسیار زیاد ماده به یکدیگر پیوسته و سیاه چاله های ریز (mini – blackholes) را که اندازه بعضی از آنها برابر اندازه یک سیاره می باشد و بعضی دیگر به قدری کوچک و پرچگال هستند که تقریباً به اندازه یک پروتون حجم و در حدود یک میلیارد تن جرم دارند. و می توان اینطور توجیه کرد که تشکیل سیاه چاله های ریز در واقع به خاطر وجود شرایط جوی استثنایی، در آن زمان اتفاق افتاده است. بنابر محاسبات انجام شده توسط هاوکینگ، برخی از اختر شناسان تصور می کنند که اگر سیاه چاله های ریزی که در زمان مهبانگ تشکیل شده اند، وجود داشته باشند احتمالاً باید در زمانهای نه چندان دور منفجر شوند که اگر این اتفاق بیفتد پرتوهای گاما تولید خواهند شد که می توان با دستگاههای پیشرفته آنها را رصد کرد.
استفن هاوکینگ این نظریه را با استفاده از ترکیب نظریه نسبیت عام انیشتین و مکانیک کوانتومی مطرح کرده است.
محاسبات و نظریات کارل شوآرتسشیلد:
نظریه شوآرتسشیلد که در سال 1916 ارایه شد. بیانگر آن است که وقتی جرم زیادی از ماده در جسم کوچکی جمع شود ماده حاصله بسیار متراکم خواهد شد که این همان مفهوم سیاه چاله می باشد.
شعاع شوآرتسشیلد (انحنای فضا - زمان)
یعنی فاصله مرکز تا شعاع قسمتی که نور در آن محوطه قادر به فرار نمی باشد را به این دلیل که اولین بار شوآرتسشیلد آن را محاسبه کرد به نام شعاع شوآرتسشیلد خواندند. طبق این محاسبات دانشمندان امکان وجود تکینگی (Singularity) (محلی که اجرام بلعیده شده توسط سیاه چاله در آنجا ته نشین می شوند) را مطرح کردند. که در این محل دیگر قوانین نیوتون و انیشتین کارساز نمی باشد. علاوه بر اینها در بیرونی ترین قسمت سیاه چاله ها مرزی وجود دارد که افق پدیده (Event Horizon) نامیده می شود که اگر چیزی به آن وارد شود ناچار به طرف مرکز سیاه چاله رانده خواهد شد.
نظریه تبخیر سیاه چاله ها:
این نظریه نیز توسط استفن هاوکینگ بیان شد و گفته شد که مقداری از انرژی گرانشی سیاه چاله ها که از حد شعاع شوآرتسشیلد هم فراتر می روند قسمتی از جرم آنها را نیز به همراه خود می برند که این موضوع باعث می شود سیاه چاله ها به مرور زمان تبخیر شوند اما میزان تبخیر به جرم اولیه سیاه چاله بستگی دارد که هر چقدر چگال تر باشد میزان بدست آوردن جرم (با ربایش بیشتر) بالاتر از موقعی هست که جرم خود را از دست می دهد بنابراین عملاً این گونه سیاه چاله ها از لحاظ جرمی ثابت باقی می مانند ولی در سیاه چاله های کوچکتر این موضوع بر عکس می باشد.
چگونگی و مراحل جذب اجرام توسط سیاه چاله ها:
زمانی که یک جرم آسمانی مثلاً ستاره ای در نزدیکی سیاه چاله ای قرار می گیرد، مراحل زیر اتفاق می افتد: 1-ابتدا گاز و غبار ستاره که قسمت های کم چگال آن هستند به صورت حلقه ای دور سیاه چاله می گردند و به مرور جذب آن می شوند 2 – سیارات و قمرهای ستاره و در صورت امکان منظومه آن، ذوب و کم چگال شده و در داخل سیاه چاله فرو می روند و در نهایت 3 – خود ستاره شکار سیاه چاله خواهد شد.
نظریه CPH
بر اساس یک تعریف ساده از سی. پی. اچ. و یک اصل موضوع بنا شده است. هرچند در نگاه اول این اصل ساده به نظر می رسد، اما به دلیل نگرش ماورای کوانتومی به پدیده ها، درک شهودی و سیر اندیشه را به فضای ماورای کوانتومی سوق دادن نیازمند دقت است. به همین دلیل یکی از فصول این کتاب را به گزیده ای از سئوالات و پاسخهایی اختصاص داده ام که با دوستان داشته ام. لذا علاوه بر اینکه دقت در مطالب مربوطه ضروری است، مطالعه ی سئوالات و جوابها را نیز توصیه می کنم.
C : Creationبه معنی آفرینش (تولید) بوجود آوردن
P : particle ذره
Higgs
تشکیل شده است که آن را
Theory of CPH or CPH Theoryمی نامیم.بسیاری از فیزیکدانان اعتقاد دارند بزرگترین چالش فیزیک در قرن بیست و یکم به تحقیقات روی ذرات هیگز مربوط می شود و در این زمینه نیز سرمایه گذاری زیادی انجام شده است.
نتیجه گیری:
تاکنون انسان توانسته است هزاران هزار چیز مختلف را در این جهان شناسایی کند اما باز هم میلیاردها میلیارد چیز دیگر در قلب عالم هستی نهفته هست. هر یک از دانشمندان سعی در این دارند که حداقل یکی از درهای رو به علم را بگشایند و هر محقق هم تلاش می کند کلید هر یک از این درها را پیدا کند.
تحقیق در مورد سیاه چاله ها که یکی از هزاران اجرام پیچیده و شگفت انگیز در این جهان هستند امری مهم هست. اطلاعات قطعی ما در مورد سیاه چاله ها بسیار اندک است چون آنها قابل رویت نیستند و جاذبه زیادی دارند و چیزی نمی تواند به آنها نزدیک شود در غیر اینصورت تبدیل به انرژی شده و جذب سیاه چاله می شوند اما سوالهای زیادی که شاید هنوز جوابی برای آنها پیدا نشده در ذهن ما و سایر علاقه مندان به نجوم باشد از جمله اینکه: 1-آیا می توان گفت که چگونگی عمل مثلث برمودا و عمل سیاه چاله ها مشابه است؟
2-آیا سیاه چاله ها در فضا حرکت می کنند؟ در غیر اینصورت، چگونه می توانند ستاره ها یا اجرام آسمانی دیگر را به خود جذب کنند، مگر ستاره ها مدار مشخصی ندارند اگر چنین باشد ستاره باید در اولین گردش خود به دور مدارش در تله سیاه چاله بیفتد.
3-آیا سیاه چاله ها با گرانش بیشتر می توانند سیاه چاله های کم جاذبه را ببلعند؟به نظرم 1-پایان جهان این گونه می شود که سیاه چاله ها با هم ادغام شده و کل جهان را می بلعند و خودشان در دنیا می مانند. 2-احتمالاً سیاه چاله ها دارای هسته ای هستند که انرژی های جذب شده به آن جا منتقل می شود و طبق قوانین فیزیک که بیانگر این است هر جسم برای حرکت به انرژی نیاز دارد پس می توان گفت که سیاه چاله های چرخان به کمک این انرژی می چرخند.
3-وجود کرم چاله ها غیر ممکن می باشد چون طبق نظریات مطرح شده قبلی سیاه چاله ها از ستاره ها پدید می آیند و در واقع همان ستارگان بزرگ مرده هستند که در موقع غول سرخ بودن و تبدیل به سیاه چاله شدن، دریچه ای به جهان دیگر نمی گشایند این نظریه در صورتی ممکن است که سیاه چاله ها اجسامی ساکن باشند و از جرم آسمانی دیگر تشکیل نشده باشند که این هم بعید به نظر می رسد.
4-آیا سیاه چاله های کوچکتر به دور سیاه چاله های بزرگتر مرکزی می گردند؟
الاغ با اون خریتش از خیلی ها بهتره
ارسالها: 511
#20
Posted: 18 Apr 2012 14:36
اما سوال این است که اصولاً هیگز چیست؟
کلمه هیگز اولین بار در سال 1960 توسط پتر هیگز وارد فیزیک شد.
ایده اساسی چنین است که تمام ذراتی که با یکدیگر کنش و واکنش دارند، کنش آنها توسط یک میدان اعمال می شود که توسط ذرات هیگز بوزون حمل می شوند. این ذره که با همه ی میدانها در آمیخته و موجب کسب جرم توسط سایر ذرات می شود، هیگز بوزون "Higgs boson" نامیده می شود.
بار - رنگ و مغناطیس-رنگ
اجازه دهید یک نگاه جدید به رفتار الکترومغناطیسی در میدان گرانشی بیندازیم، این نگرش می تواند در حل این معما که فوتون از چه ذراتی تشکیل شده، مفید واقع گردد. همچنانکه می دانیم یک موج الکترومغناطیسی از دو میدان الکتریکی و مغناطیسی عمود بر هم تشکیل شده است که با سرعت خطی برابر با سرعت نور حرکت می کنند. با توجه به توصیف امواج الکترومغناطیسی و نظریه هیگز و ترکیب این دو نظریه به نتیجه بسیار جالبی خواهیم رسید.
در اینجا دو میدان داریم، یکی میدان الکتریکی و دیگری میدان مغناطیسی که با توجه یه نظریه هیگز، این میدانها توسط ذرات هیگز ایجاد می شوند. اما در اینجا میدانها متفاوتند، یکی میدان ابکتریکی که توسط ذراتی ایجاد می شوند که از خود، خواص الکتریکی بروز می دهند و با سرعت خطی برابر سرعت نور منتقل می شوند. اما علاوه بر سرعت خطی که در موج الکترومغناطیسی دارد، روی محور عمود بر آن نیز دارای حرکت است. لذا مجموع مسیری که این ذرات در واحد زمان طی می کند، بیشتر از سرعت نور است.
در اینجا سه نکنته کاملا مشهود وکاملا قابل تعمیق است
یک – این ذرات خواص الکتریکی دارند. چون به اندازه بار الکتریکی پایه (بار الکتریکی الکترون یا پروتون) نیستند، لذا آنها را بار – رنگ می نامیم. بطور مشابه در مورد میدان مغناطیسی و ذرات تشکیل دهنده ی آن میتوان چنین تعبیری داشت که میدان مغناطیسی اطراف فوتون از مغناطیس – رنگ تشکیل شده است .
دو – حرکت این ذرات را می توان شامل سه نوع حرکت دانست، یکی سرعت خطی که برابر سرعت انتقال موج الکترومغناطیسی (برابر سرعت نور)، دوم سرعتی که در میدان دارند (در شکل بالا مشخص شده است) و سوم اسپین این ذرات. لذا مجموع مقادیر سرعتها برابر مقدار سرعت این ذرات است که آن را با Vcنشان می دهیم. بطور وضوح مشخص است که Vc > cکه در آن Vc, cبترتیب مقدار سرعت نور و مقدار سرعت بار – رنگ و مغناطیس – رنگ هستند.
سه – میدان گرانشی از ذراتی (گراویتون) تشکیل می شود که دارای خواص - بار رنگی و مغناطیس – رنگی می باشند. زیرا همچنانکه در فصل قبل مشاهده شد، هنگامیکه فوتون در میدان گرانشی در حال سقوط است، انرژی و در نتیجه شدت میدانهای الکتریکی و مغناطیسی آن افزایش می یابد (جابجایی بسمت آبی)، لذا ورود گراویتونها (بار – رنگ و مغناطیس – رنگ) به ساختمان فوتون موجب افزایش انرژی آن می شود.
با توجه به این اطلاعات به تعریف سی. پی. اچ. پرداخته و اصل سی. پی. اچ. را بیان می کنیم. لازم به ذکر است که:
برای سی. پی. اچ. از کلمه ی ذره استفاده شده است، منظور از ذره همان نقطه ی مادی نیست و در فارسی کلمه ای که گویای مفهوم سی. پی. اچ. باشد ندیدم. بهمین دلیل از لغت ذره استفاده شد. همچنین توجه شود که در مورد شکل آن نیز هیچ نظر خاصی وجود ندارد. لذا هر کس بنا بر برداشت و سلیقه ی خود می تواند برای آن شکل مورد نظر خویش را تجسم کند
اهمیت توجه به ساختمان فوتون
ارتباط و اطلاعات ما از اجسام فرازمینی اعم ماه و خورشید که جزئی از منظومه ی شمسی هستند تا ستارگان و کهکشانهای دور، تنها از دو طریق امکان پذیر است. یکی آثار گرانشی این اجرام و دومی نوری است که از آنها به ما می رسد. اما اطلاعات مربوط به آثار گرانشی اجرام آسمانی نیز از طریق مشاهدات و در نتیجه نور دریافتی از آنها قابل مشاهده است. بنابراین تنها پیام آوران فرازمینی امواج الکترومغناطیسی که نور بخش کوچکی از آن است می باشد. لذا توجه و شناخت نور از اهمیت منحصر به فردی برخوردار است. بنابراین شناخت هرچه بیشتر نور به منزله ی استحکام بینش جهان شناختی و درک واقعی تر از فیزیک جهان است. چگونه می توان به اطلاعات دریافتی از کهکشانها اطمینان داشت، در حالیکه حامل این اطلاعات را بخوبی نشناخته باشیم؟
آنچه که تا به حال در فیزیک مورد توجه بوده است، رفتار نور در محیط های مختلف و کنش آن با سایر ذرات از جمله الکترون است. اثر دوپلر، اثر فوتوالکتریک، اثر کمپتون، اثر موسوئر، انحنای فضا... همه و همه بدون توجه به ساختمان فوتون تجزیه و تحلیل می شود. هرچند که ظاهراً برای بررسی اینگونه پدیده ها توجه به ساختمان فوتون ضروری به نظر نمی رسد، اما برای یک سفر میلیارد سالی که فوتون طی می کند تا از کهکشانی دور به زمین برسد، توجه به ساختمان فوتون بسیار مهم است. زیرا باید دید آیا خود فوتون در این مسافرت چند میلیارد سالی (تحت شرایط داخلی) دچار دگرگونی می شود یا نه؟آنچه در این زمینه مورد توجه و پذیرش فیزیکدانان قرار گرفته این است که به گفته ی دیراک فوتون یک ذره ی بنیادی است که نمی توان به ساختمان آن پرداخت. و تنها چیزی که در اختر فیزیک و کیهان شناختی مورد توجه و بررسی قرار گرفته، اثر دوپلری نور و جابجایی بسمت سرخ گرانش است. مشاهدات هابل نشان داد نوری که از کهکشانها به ما می رسد، جابجایی بسمت سرخ از خود نشان می دهد.
مشاهدات وی نشان داد که کهکشانها در حال دور شدن از ما هستند و هرچه فاصله ی آنها از زمین بیشتر باشد، و هرچه فاصله ی آنها از ناظر (در این حالت ما) بیشتر باشد، سرعت دور شدون نیز بیشتر می باشد.
این مشاهدات فیزیکدانان را به ارائه ی نظریه انبساط فضا و بیگ بنگ رهنمون گردید. در اواخر قرن بیستم مشاهدات کیهانی نشان داد که انبساط جهان دارای شتاب است و در نتیجه مسئله ی انرژی تاریک مطرح گردید که هنوز از رموز حل نشده ی فیزیک است. اگر همانطور که دیراک تصریح کرده، فوتون را بدون ساختمان در نظر بگیریم، راهی نداریم بجز اینکه تنها با استفاده از اثر دوپلر مشاهدات خود را در مشاهدات خود را بررسی کنیم و به نتایج جدیدی دست یابیم که ما را در درک بهتری از جهان یاری کند.
زمانی می توانیم به درستی اطلاعات دریافتی باور داشته باشیم که یقین داشته باشیم که علائم حامل اطلاعات در طول مسیر دستخوش هیچگونه تغییری نشده باشند. آیا حقیقتاً خود فوتون بدون هیچ اثر خارجی در یک سفر میلیاردها سالی دستخوش هیچگونه تغییری نمی شود؟
بنابرایننمی توان به صحت اطلاعات دریافتی اعتماد کامل داشت. لذا تلاش برای شناخت و توضیح ساختمان فوتون یک ضرورت انکار ناپذیر است. بهمین دلیل نظریه سی. پی. اچ. براساس تعریف ساختمان فوتون شکل گرفته است. برای تعریف ساختمان فوتون از کجا و چگونه می توان شروع کرد؟ چنین تعریفی الزاماً بایستی از دو پشتوانه ی منطقی برخوردار باشد، یکی نظریه های معتبر و دیگری تجاربی که این نظریه ها را به اثبات رسانده است
آیا فوتونهای دریافتی از یک کهکشان دور است، همانی است که کهکشان را ترک کرده است؟
جهان می خواهد زنده بماند
چرا جهان اين قدر در تلاش است كه نابود نشود ؟
جواب اين سوال را تا به حال هيچ دانشمند و يا فيلسوفي نيافته است. حتي هاوكينگ دانشمند و اختر شناس بزرگ در جواب به آن گفته است :«اگرجواب اين سوال را بدانم مطمئناً به سوال هاي ديگري خواهم رسيد كه آغازگركشف نظريه ي همه چيز و رسيدن به قله هاي ناممكن فيزيك و تمام علوم ديگر است.» از نظريه ي همه چيز گفتيم ، حتماً محتواي اين نظريه ي جديد كه هنوز كامل نشده براي شما مبهم است. پس در اين مقاله به بحث و بررسي درباره اركان سازنده ي اين نظريه خواهيم پرداخت. نظريه اي كه شايد انسان بتواند با داشتن آن فكر خدا را درباره ي كائنات و جهان آفرينش بخواند و خود را به بينهايت نزديك تر سازد. به عبارت ديگر تلاش ما بيان مفاهيمي است كه انسان براي يافتن سرنوشت ويا گذشته ي خويش به آن هااحتياج دارد .
بهتر است قبل ازبررسي پايه اي اين نظريه با چند مفهوم وعبارت آشنا شويم:
الف- سياهچاله ها يا ستاره هاي رمبيده شده : يك سياهچاله يك جرم متراكم و يك ستاره ي مرده است كه در آن گرانش به حدي شديد است كه حتي نور نيز نمي تواند از آن بگريزد، پس يك سياه چاله ديده نمي شود .
ب - انفجار بزرگ: نظريه اي كه مي گويد جهان در ابتدا يك گوي آتشين بسيار داغ بوده كه منفجر شده و ماده وانرژي و...را بوجود آورده است تا جهان بصورتي كه امروزه مي بينيم در آيد اين نظريه در قرن نوزدهم ميلادي توسط هوگان ارائه شد.
ج - مكانيك كوانتومي : سال ها پيش تصور مي شد كه كوچك ترين اجزاي تشكيل دهنده ي ماده، اتم ها هستند ولي بعدها كشف شد كه در اتم نيز هسته اي وجود دارد كه الكترون ها به دورآن چرخش مي كنند و همين طور خود هسته از ذرات كوچك تري به نام نوكلئون تشكيل شده و هر يك از نوكلئون ها نيز باز از ذرات كوچك تري به نام كوارك ها تشكيل يافته اند كه بار و وزن هسته اتم را مشخص مي كنند . كوارك ها يكي از ذرات بنيادين هستند كه بعد از انفجار بزرگ بوجود آمدند.كوارك ها داراي شش نوع هستند كه هسته اتم فقط از دو نوع اول آنها يعني بالا و پايين تشكيل يافته است.
د - نيروهاي بنيادين يا اوليه بين ذرات بنيادين چهارنوع نيروعمل مي كند كه عبارتند از:
الف) نيروي پر قدرت كوارك :اين نيرو از جدا شدن بيش از حد كوارك هاي داخل هسته از يكديگر و يا حتي از پرت شدن آنها به خارج جلوگيري مي كند ، نيروي پر قدرت كوارك از طريق ذرات مبادله كننده(گلوئون)انتقال مي يابد كه بين كوارك ها در پروازهستند .
ب) نيروي الكترومغناطيسي : يك ذره داراي بارمنفي به وسيله يك ذره ي منفي ديگر دفع و به سوي يك ذره با بارمثبت جذب مي شود اين نيرو توسط فوتون ها مبادله مي شود .
پ) نيروي ضعيف : اين نيرودربين ذرات بدون بار(خنثي)ودرفواصل خيلي نزديك برقراراست و باعث راديواكتيويته مي شود كه نوعي از آنرا راديواكتيويته ي بتا مي نامند وذره ي پيام رسان اين نيرو«ويكون»نام دارد.
ت) نيروي گرانش : يكي از چهار نيروي طبيعت كه ضعيف ترين آنهاست . گراني،هميشه جذب مي كند،هيچ گاه دفع نمي كندومي تواند تا فواصل بسياردور،تاثيرداشته باشد.همچنين ذره ي پيام رسان اين نيرو«گراويتون»نام دارد كه تاكنون بطور مستقيم مشاهده نشده است.
انرژي تاريك:
يكي ازنظريه هايي كه ما را دررسيدن به «نظريه ي همه چيز» ياري مي كند،نظريه ي اينشتين درمورد مجموعه ايست كه سبب انبساط جهان مي شود.اين مجموعه (منظورماده وانرژي)حدود 95 درصد ماده وانرژي جهان را تشكيل مي دهد.
ازاين مجموعه ي 95 درصدي،30درصد ماده ي تاريكو65درصد انرژي تاريك است كه عامل شتاب داربودن انبساط و بي نظمي جهان مي باشد.همچنين سياهچاله ها نيز نوعي ماده تاريك محسوب مي شوند. نظريه پردازان انرژي تاريك يا نيروي ضد جاذبه معتقدند كه: اين نيرو در طول زمان مي تواند نيرومندتر يا ضعيف تر شود.اين نيرو يا سرانجام دنيا را در يك لحظه از هم مي پاشاند،يا درآينده ي دوررفته رفته آن را خاموش مي كند.اين آينده ي دور10 ميليارد سال با زمان حال فاصله دارد.اگراين نيروخود به خود ازميان برود،جاذبه بارديگربر گيتي مستولي مي شود و جهان خود به خود فرومي پاشد.اين نيرومدت هاست كه وجود دارد وتغيير آن بسياركند وآرام است.
يكي از كيهان شناسان به نام دكتر"ريس"مي گويد:«هرگونه تحول تسريع كننده،كه به قدرتمند شدن اين انرژي تاريك منجرشود تا30ميليارد سال ديگرروي نخواهد داد.»هم چنين برخي محاسبات دانشمندان درباره ي قدرت اين انرژي به يك عدد واحد رسيده است كه نام آن را دبليو گذاشته اند.اين عدد درحقيقت نسبت ميان فشاروتراكم اين انرژي تاريك است.يكي ازعجيب ترين خصوصيات اين انرژي مرموزاين است كه برخلاف ماده يا انرژي معمولي چگالي آن با انبساط فضا كاهش نمي يابد و شواهد زيادي حكايت ازآن دارد كه هميشه داراي چگالي ثابتي است.به اين ترتيب با انبساط جهان چگالي مواد معمولي رفته رفته كمتر مي شودوحتي نسبتي كمتراز5 درصد را به خود اختصاص خواهد داد ولي درصد انرژي تاريك روبه ازدياد خواهد گذاشت.
اميد است با ادامه ي كاردانشمندان در آينده ي نزديك هيجان انگيزترين راز علم حل شود.
الاغ با اون خریتش از خیلی ها بهتره