ارسالها: 12930
#21
Posted: 20 Mar 2014 04:31
استیون هاوکینگ: شرط را من بردم
در حالیکه ردیابی امواج گرانشی حاصل از آفرینش جهان در لحظه بزرگ هیجان بسیاری در جامعه علمی ایجاد کرده اما بحث و اختلاف نظر همچنان ادامه دارد.
پروفسور استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهان شناس این کشف را دلیلی بر صحت نظریه تلاطم کوآنتومی خود میداند اما پروفسور آلن توراک آن را قانع کننده نمیداند.
استیون هاوکینگ دیروز به بیبیسی گفت: "در سال ۱۹۸۱ آلن گات این نظریه را مطرح کرد که جهان در اولین لحظات شکل گیری، لحظهای گسترش بسیار سریع و تصاعدی داشته است. این نظریه تورم کیهانی نامیده می شود."
"تورم کیهانی توضیح می دهد چرا عالم هستی تقریبا در همه جا و در تمام جهات یکسان است. اما جهان نمی تواند دقیقا در همه جا یکسان باشد و گرنه کهکشان و ستارهها شکل نمی گرفتند."
"در ماه مه ۱۹۸۲، من در مقالهای این نظریه را مطرح کردم که از لحظه شکل گیری جهان تلاطمهایی (Fluctuation) کوانتومی وجود داشته که بینظمی را کاهش داده است."
"این مقاله توجه دانشمندان دیگری را که در همین حوزه کار میکردند جلب کرد."
"بنابراین من آنها را برای نشستی به کمبریج دعوت کردم."
"در این جلسه ما تصویری از نظریه تورم کیهانی در ابتدای پیدایش جهان را اکنون پذیرفته شده، ترسیم کردیم البته این نظریه ده سال بعد بر اساس مشاهدات تایید شد."
"تورم کیهانی امواج گرانشی را ایجاد میکند که چینهایی در ساختار فضا-زمان هستند."
شرطبندی علمی
پروفسور هاوکینگ در تمام عمر علمیاش با دانشمندان مختلف بر سر مسائل علمی شرط بسته است. آخرین بار او دو سال پیش صد پوند به گوردون کین استاد دانشگاه میشیگان به دلیل کشف ذره هیگز-بوزون باخت.
"دیروز دانشمندان هاروارد اعلام کردند امواج گرانشی مربوط به آغاز پیدایش را جهان را ردیابی کردهاند."
"این نظریه تورم کیهانی را ثابت میکند و همچنین به این معناست که من شرطی را که با نیل توراک بسته بودم بردم."
"نظریه ادواری (Cyclic) او برای پیدایش جهان جایی برای امواج گرانشی در آغاز پیدایش قائل نیست."
نیل توراک مدیر موسسه پریمتر در فیزیک نظری کانادا که مدتی با استیون هاوکینگ همکار بوده قبول ندارد که شرط را باخته است.
پروفسور نیل توراک که ۵۵ سال دارد مدتی با استیون هاوکینگ همکار بوده و با هم نظریهای به نام هاوکینگ-توراک دارند.
"در پایان صحبتهای من، استیون هاوکینگ به شیوه همیشگیاش گفت شرط میبندم ماهواره پلانک وجود امواج گرانشی را ثابت خواهد کرد و این نظریه تو را باطل میکند."
"ماهواره پلانک سال پیش یافتههایش را منتشر کرد و در آن اثری از موج گرانشی نبود بنابراین تا پارسال شرط را من برده بودم."
"اما دیروز اعلام شد داشمندانی بر اساس نتایج آزمایش دیگری، تصور میکنند امواج گرانشی آغاز پیدایش جهان را ردیابی کردهاند."
"این امواج به نظریه تورم کیهانی ربط دارند به همین دلیل هم استیون احساس میکند شرط را برده است."
پرفسور توراک گفت: "این آزمایشی چشمگیر بوده چون نشان میدهد ما در آستانه گشودن دریجهای تازه به بیگ بنگ هستیم و اینکه چه اتفاقی در آن افتاده، بنابراین کاری بیاندازه جالب بوده است."
امواج گرانشی پیدایش جهان را پرتویاب بایسپ ۲ که در قطب جنوب نصب شده ردیابی کرد.
"اما نتایج آن برای من قانع کننده نیست چون آنها چیزی را که می گویند دیدهاند بهروشنی ندیده اند. آنها دقیقا توضیح نمیدهند که چرا به چنین یقینی در این باره رسیدهاند بنابراین این کارآزمایی باید تایید شود."
پروفسور توراک قبول دارد که بسیاری از دانشمندان برجسته با نظر او موافق نیستند اما معتقد است گالیله هم در چنین شرایطی قرار داشت.
بنابراین، شرط را هنوز کسی نبرده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#22
Posted: 5 Apr 2014 02:25
ده نکتهی جالب دربارهی استیون هاوکینگ
باعث مباهات اوست که توانسته مفاهیم پیچیدهی فیزیکی را به زبانی ساده و برای عموم مردم در کتاب پُرفروش خود، تاریخچهی زمان، بنویسد. از او کتابهای دیگری هم به فارسی ترجمه شده که شاید شما علاقهمندان به علم آنها را نیز خوانده باشید.
اما حتی اگر خیلی هم خوب با هاوکینگ آشنا باشید، شاید این نکتههای جالب را دربارهی زندگی او ندانید؛ نکاتی از دوران مدرسهی او و آغاز تدریجی بیماری مرموزش تا اندیشههای او دربارهی آیندهی نسل بشر. مثلاً برای بسیاری جای شگفتی است که، باوجود تأثیرگذاری عمومی کارهای هاوکینگ، چرا تاکنون جایزهی نوبل فیزیک به او اهدا نشده است. هرچند در این مقاله به برخی از افتخاراتی که او کسب کرده میپردازیم.
یک نکتهی جالب دربارهی او این است که هاوکینگ در ۸ ژانویه ۱۹۴۲ متولد شده که اتفاقاً درست برابر است با سیصدمین سالمرگ گالیله! این تازه دستگرمی بود! حالا به برخی حقایق جالب و باورنکردنی دربارهی استیون هاوکینگ میپردازیم؛ ازجمله دربارهی داستان بسیار الهامبخش زندگی او.
1-برای نجات نسل بشر پرواز گرانش صفر را امتحان کرد
در سال ۲۰۰۷، استیون هاوکینگ ۶۵ساله پرواز «گرانش صفر» را آزمود و توانست بهلطف این آزمایشْ مدتی از صندلی چرخدارش جدا شود. این آزمایش عبارت است از پرواز با هواپیمایی که صعود و فرودهای ناگهانی و پُرشیب آن (که هر کدام ۲۵ ثانیه طول میکشد) موجب میشود که مسافران چند دور در طول پرواز بیوزنی و گرانش صفر را تجربه کنند.
هاوکینگ، که در این پرواز برای نخستین بار پس از چهار دهه از صندلی چرخدارش جدا شده بود، حتی میتوانست پشتکهای ژیمناستیکی بزند. او همچنین جایی را برای پرواز زیرمداری در پروژهی آیندهنگر شرکت ویرجین گلکتیک ریچارد برانسون رزرو کرده است.
اما شاید اینکه او چرا این کار را انجام داده از اینکه چه کارهایی در این پرواز کرده است جالبتر باشد. وقتی از او پرسیده شد که چرا میخواهد این پرواز را انجام بدهد، مسلماً به اشتیاقش به سفرهای فضایی اشاره کرد. اما دلایل او برای انجامدادن چنین سفری و پشتیبانی او از سفرهای فضایی بهطور کل عمیقتر از این حرفهاست.
هاوکینگ بر این باور است که اگر قرار باشد نسل بشر زندگی درازی داشته باشد، باتوجه به مسئلهی گرمایش جهانی و احتمال وقوع جنگ اتمی، این زندگی قطعاً در فضای خارج از زمین است. او با این امید از سفرهای فضایی خصوصی پشتیبانی میکند که روزی این سفرها از نظر هزینه در دسترس عموم مردم قرار بگیرند. او امیدوار است بشر بتواند برای بهرهگیری از منابع سیارات دیگر به این دنیاها سفر کند.
2- به احتمال وجود بیگانگان فضایی باور دارد
باتوجه به همهی کارهای هاوکینگ در زمینهی کیهانشناسی قابل درک است که چرا مردم علاقهمندند نظر او را دربارهی احتمال وجود بیگانگان فضایی بدانند. در جشن پنجاهسالگی ناسا در سال ۲۰۰۸ از هاوکینگ دعوت شده بود که سخنرانی کند و او به بیان نظرش دربارهی این موضوع پرداخت.
او شرح داد که باتوجه به وسعت عالم خیلی محتمل است که شکلهای ابتدایی یا حتی هوشمند از حیات بیگانه در دیگر نقاط عالم وجود داشته باشند. البته او بر این باور است که حیات ابتدایی بسیار فراوان و حیات هوشمند بسیار نادر است. او در این سخنرانی هم دست از زبان طنز گزندهی خود نکشید و گفت: «البته برخی بر این باورند که حیات هوشمند روی زمین هم هنوز شکل نگرفته است». او سخنانش را چنین ادامه داد که بشر باید در برخورد با حیات بیگانه محتاط باشد زیرا احتمالاً حیات آنها بر پایهی دیانای نیست و ممکن است بدن ما در برابر بیماریهای آنها مقاوم نباشد.
هاوکینگ همچنین یک قسمت از مجموعهی «تا ژرفای عالم با استیون هاوکینگ» در شبکهی دیسکاوری را به موضوع احتمال وجود بیگانگان فضایی اختصاص داد. در این قسمت برنامه او شرح میدهد که بیگانگان ممکن است همهی منابع طبیعی سیارهی خود را به پایان برسانند و بعد به دنبال سیارههای دیگر در عالم بگردند تا آنها را استعمار کنند. یا ممکن است آرایهای از آینهها را طوری بسازند و تنظیم کنند که همهی انرژی خورشید را در محوطهی مشخصی متمرکز کنند و کِرمچالهای برای سفر در فضا-زمان بسازند.
3- نویسندهی کتاب کودکان است
یکی از حقایق دور از انتظار در پیشینهی کاری هاوکینگ شاید این باشد که او نویسندهی کتاب کودکان است. در سال ۲۰۰۷ او به همراه دخترش، لوسی هاوکینگ، کتابی را با عنوان «راهنمای اسرارآمیز جورج دربارهی عالم» نوشتند.
این کتابْ داستانی تخیلی دربارهی پسر نوجوانی به نام جورج است که در برابر بیزاری والدینش از فناوری شورش میکند. او شروع به دوستی با همسایهها میکند که یکی از آنها دانشمندی با یک کامپیوتر است. معلوم میشود که این کامپیوتر قویترین کامپیوتر دنیاست که دروازههایی برای ورود به فضای خارج در اختیار آنها میگذارد.
مسلماً بیشتر این کتاب شرح مفاهیم سنگین علمی، مانند سیاهچالهها و سرآغاز حیات، برای بچههاست. از این رو میبینید که چندان هم بیراه نبوده که هاوکینگ، که همواره میخواسته کارش در دسترس مردم عادی بیشتری باشد، بخواهد چنین کتابی بنویسد.
این کتاب نخستین جلد از مجموعهای سهجلدی بود که ماجراجوییهای جورج در آن ادامه مییابد. جلد دوم این مجموعه در سال ۲۰۰۹ با عنوان «شکار جورج از گنجینهی کیهانی» و جلد سوم در سال ۲۰۱۱ با عنوان «جورج و انفجار بزرگ» منتشر شد.
4-چندین جایزه و مدال افتخار دریافت کرده است
هاوکینگ طی سالهای دراز فعالیتش در زمینهی فیزیک جایزهها و افتخارات بسیاری را از آن خود کرده است. در این مقالهی مختصر نمیتوانیم به همهی آنها اشاره کنیم اما مهمترینها را برمیشماریم.
در سال ۱۹۷۴، به عضویت انجمن سلطنتی (آکادمی سلطنتی علوم انگلستان که قدمتش به سال ۱۶۶۰ میرسد) پذیرفته شد و یک سال بعد به همراه راجر پِنرُز مدال طلای علوم پیوس ششم را از پاپ پل ششم (رهبر وقت کاتولیکهای جهان) دریافت کرد. او بعدها مدالهای آلبرت اینشتین و هاگز (مدالی به نام دانشمند آمریکایی-ولزی، دیوید ادوارد هاگز) را هم از این انجمن دریافت کرد.
تا سال ۱۹۷۹، هاوکینگ چنان خوب خودش را در جامعهی آکادمیک نشان داده بود که توانست کرسی لوکاسی ریاضیات در دانشگاه کمبریج انگلستان را به دست آورد. این سِمَت یکی از معتبرترین کرسیهای استادی ریاضیات در جهان است که آن را هنری لوکاس (سیاستمدار و روحانی انگلیسی) بنیان گذاشت و دومین فردی که به این کرسی نایل شد کسی نبود جز سِر ایزاک نیوتن.
در دههی ۱۹۸۰ رتبهی فرمانده امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد که نشانی در یک قدمی شوالیهشدن است. او همچنین نشان افتخار دیگری با عنوان Companion of Honour را نیز به پاس خدمات ملی خود دریافت کرده است.
در سال ۲۰۰۹ هاوکینگ بالاترین نشان افتخار غیرنظامی ایالات متحده را، که مدال آزادی ریاستجمهوری است، از باراک اوباما دریافت کرد.
در کل، هاوکینگ تاکنون ۱۲ مدرک افتخاری نیز دریافت کرده، هرچند جایزهی نوبل فیزیک هنوز از او دریغ شده است.
5- شرطی را دربارهی سیاهچالهها باخت
در سال ۲۰۰۴ هاوکینگِ نابغه قبول کرد که دربارهی سیاهچالهها اشتباه میکرده و شرطی را، که در سال ۱۹۹۷ بر سر این موضوع با یکی از همکارانش بسته بود، باخته است. برای اینکه دربارهی این شرط صحبت کنیم، ابتدا باید ببینیم سیاهچالهها چیستند.
ستارهها اجرامی بسیار عظیماند و آنقدر جرم دارند که نیروی گرانش آنها همیشه بهطور شگفتانگیزی قوی است. تا وقتی ستاره به سوزاندن سوخت هستهای خود مشغول باشد و نیرویی معادل این گرانش را به سوی خارج گسیل کند، مشکلی نیست؛ چون آن نیرو در برابر گرانش مقاومت میکند. اما وقتی ستارهای، که بهقدر کافی پُرجرم باشد، «بمیرد» یا سوختش را به پایان برساند گرانشْ نیروی غالب میشود و موجب رُمبِش ستارهی عظیم بر سر خود میشود. به این ترتیب جسمی متولد میشود که دانشمندان آن را سیاهچاله مینامند.
در این رُمبشْ گرانش آنقدر قوی است که حتی نور نمیتواند از دام آن فرار کند. هرچند در سال ۱۹۷۵ هاوکینگ اعلام کرد که سیاهچالهها چندان هم سیاه نیستند، بلکه انرژی گسیل میکنند. او در آن زمان گفت که اطلاعات در سیاهچالهای که سرانجام تبخیر میشود گم میشود. مشکل اینجا بود که اندیشهی گمشدن اطلاعات با قوانین مکانیک کوانتومی در تضاد بود و موجب چیزی میشد که هاوکینگ آن را «باطلنمای اطلاعات» (information paradox) نامید.
فیزیکدان نظری آمریکایی، جان پرسکیل، با این نتیجهگیری که اطلاعات در سیاهچاله گم میشود مخالف بود. او در سال ۱۹۹۷ شرطی با هاوکینگ بست و گفت این اطلاعات از سیاهچاله میگریزد تا قوانین مکانیک کوانتومی نقض نشود.
هاوکینگ آنقدر شجاع بود که به اشتباه خود اعتراف کند. در سال ۲۰۰۴ او در سخنرانی خود در یک کنفرانس علمی اعلام کرد که چون سیاهچالهها بیش از یک «توپولوژی» دارند اگر همهی اطلاعاتی را که از همهی توپولوژیها گسیل میشوند اندازه بگیریم، اطلاعاتی از دست نمیرود (گم نمیشود).
رویدادی تکینه
تکینگی نقطهای در فضا-زمان است که قوانین نسبیت عام اینشتین میشکنند زیرا نیروهای گرانشی زیادی قوی میشوند. فیزیکدانهای نظری بر این باورند که این زمانی رخ میدهد که سیاهچالهای متولد میشود و شاید در زمان خلقت عالم هم رخ داده باشد. البته نظریهی عالم بیمرز هاوکینگ بر این اساس است که عالم از تکینگی پدید نیامده است.
6-در تدوین نظریهی عالم بیمرز مشارکت داشت
یکی از مهمترین دستاوردهای علمی هاوکینگ در سال ۱۹۸۳ (که آن را با جیم هارتل شریک است) رسیدن به این نظریه بود که عالم مرز و محدودهای ندارد. در آن سال هاوکینگ و هارتل، در تلاش برای درک ماهیت و شکل عالم، مفاهیم مکانیک کوانتومی (بررسی ذرات میکروسکوپی) و نسبیت عام (نظریهی اینشتین دربارهی گرانش و اینکه جرم چطور فضا را خمیده میکند) را با هم ترکیب کردند تا نشان دهند که عالم محدود است و با این حال هیچ مرزی ندارد.
برای تصورپذیرشدن این مفهوم هاوکینگ به مردم میگوید که عالم را مانند سطح زمین فرض کنند. زمین کُره است و شما میتوانید در هر جهتی که بخواهید روی آن حرکت کنید و هرگز هم به هیچ گوشه، لبه، یا مرزی نمیرسید که در آنجا بتوان گفت زمین «تمام» شد. البته تفاوت عمده در اینجا این است که سطح زمین دوبُعدی (هرچند که کُره سه بُعد دارد، سطح زمین دوبُعدی است) و عالم چهاربُعدی است.
هاوکینگ شرح میدهد که فضا-زمان مانند خطوط عرض جغرافیایی روی کُره است. اگر از قطب شمال (ابتدای عالم) شروع کنید و به سوی پایین بروید محیط زمین بزرگتر میشود تا خط استوا که از آن به بعد محیط دوباره کوچک میشود. این به معنای آن است که عالم در فضا-زمان کراندار است و روزی سرانجام بر خود بازمیرُمبد؛ البته نه تا حدود ۲۰ میلیارد سال دیگر! آیا این یعنی زمان هم رو به عقب خواهد رفت؟ هاوکینگ با این پرسش گلاویز شد و سرانجام پاسخ «نه» را انتخاب کرد؛ زیرا هیچ علتی وجود ندارد که فکر کنیم روال عادی عالم در حرکت از نظم به بینظمی معکوس خواهد شد.
پیکرههای جدانشدنی: فضا و زمان
در مثال مقایسهای زمین، زمان را هم میتوان گنجاند. از آنجاکه اینشتین نشان داد فضا و زمان به هم مرتبطاند، فیزیکدانها اغلب آنها را با هم و بهصورت فضا-زمان میسنجند. و به سبب همین ارتباط و نیز مشاهدات ما که نشان میدهند عالم در حال انبساط است، فیزیکدانها بر این باورند که زمان تحتتأثیر انبساط عالم قرار دارد.
7-در ۲۱سالگی به او گفتند فقط چند سال دیگر زنده است
استیون همچنان دانشجو بود که کمکم نشانههایی از ازدسترفتن تعادل و هماهنگی در بدنش بروز کرد. وقتی برای تعطیلات کریسمس به خانه بازگشته بود، خانوادهاش از دیدن این نشانهها خیلی نگران شدند و او را وادار کردند به پزشک مراجعه کند. البته پیش از این کار در یکی از مهمانیهای سال نو با همسر آیندهاش، جِین ویلد، آشنا شد. جین به یاد میآورد که مجذوب شوخطبعی و شخصیت مستقل استیون شده بود.
یک هفتهی بعد، تولد ۲۱ سالگی استیون بود و کمی بعد به مدت دو هفته در بیمارستان بستری شد تا معلوم شود دچار چه مشکلی شده است. سرانجام بیماری او اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) تشخیص داده شد که بیماری لوگریگ هم خوانده میشود. این نوعی بیماری عصبی نادر است که بیمار در آن بهمرور کنترل ماهیچههای حرکتی خود را از دست میدهد. به او گفتند که چند سال دیگر بیشتر زنده نخواهد بود.
هاوکینگ به یاد میآورد که در آن زمان شوکه شده و مدام فکر میکرده است که چرا این اتفاق باید برای او بیفتد. البته دیدن پسربچهای در بیمارستان که از سرطان خون در حال مرگ بود به او یادآوری کرد که دیگرانی هم هستند که وضعیتی بدتر از او دارند. پس او سعی کرد خوشبین باشد و به این ترتیب شروع کرد به ترتیبدادن قرارهای ملاقات با جِین. آنها خیلی زود نامزد شدند و هاوکینگ همیشه این نامزدی را عامل مشوق خود برای ادامهی زندگی توصیف کرده است.
8-عضو تیم قایقرانی آکسفورد بود
کریستین لارسن، نویسندهی زندگینامهی هاوکینگ، مینویسد که او چطور در یکی دو سال نخست حضور در آکسفورد با ناراحتی و انزوا روبهرو بود و آنچه او را از این تنهایی نجات داد عضوشدن در تیم قایقرانی پارویی دانشگاه بود.
هاوکینگ، حتی پیش از آغاز بیماریاش که او را از نظر جسمی ناتوان کرد، بدنی ورزشکار و تنومند نداشت. البته در تیمهای قایقرانی پارویی هم اغلبْ مردان ریزنقش مانند هاوکینگ در پست سکانگیر قرار میگیرند؛ این فرد پارو نمیزند بلکه کارش کنترل حرکت قایق و سرعت پاروزدن بقیه است.
از آنجاکه قایقرانی در آکسفورد ورزشی بسیار مهم و رقابتی بود، پست هاوکینگ در تیم خیلی زود او را در میان دانشجویان ورزشدوست محبوب کرد. البته قایقرانی هر چه که به محبوبشدن هاوکینگ کمک کرد، از آن سو برخی عادتهای تحصیلی او را خراب کرد. شش روز در هفته تمرین قایقرانی کمکم برای او وقتی برای درسخواندن باقی نمیگذاشت.
9-از زیستشناسی بیزار بود
استیون هاوکینگ از کودکی به ریاضیات هم علاقهی فراوانی داشت و مایل بود کارشناسی ارشدش را در این رشته بگیرد. البته پدرش نظری کاملاً متفاوت داشت و علاقهمند بود که او پزشکی بخواند. اما استیون هیچ علاقهای به زیستشناسی نداشت. جایی گفته بود که به نظرش این رشته «زیادی نادقیق و زیادی توصیفی» است. و او ترجیح میداد ذهنش را درگیر مفاهیم دقیقتر و کاملاً تعریفشده کند.
البته یکی از مشکلات این بود که آکسفورد کارشناسی ارشد ریاضی نداشت و استیون سرانجام رشتهی فیزیک را برای ادامهتحصیل انتخاب کرد. درواقع او در رشتهی فیزیک هم بر پرسشهای بزرگتر تمرکز کرد. وقتی قرار شد میان دو گرایش فیزیک ذرات، یعنی بررسی ذرات زیراتمی، و کیهانشناسی، یعنی بررسی کلّ عالم، یکی را انتخاب کند او دومی را برگزید. او کیهانشناسی را علیرغم این حقیقت برگزید که به گفتهی خودش در آن زمان رشتهی چندان پذیرفتهشدهای محسوب نمیشد.
10-در مدرسه نمرههای متوسط میگرفت
این روزها هاوکینگ را فردی با ذهنی خلاق و درخشان میدانیم که فهمیدن تئوریهای او برای افراد غیردانشمند دشوار است. به همین سبب متعجب میشوید وقتی بفهمید که او در دوران مدرسه شاگرد چندان خوبی نبوده و از درس و مدرسه فراری بوده است. درواقع وقتی ۹ساله بوده نمراتش در میان بدترین نمرههای کلاس بوده و با تلاش بیشتر میتوانسته است نمرهها را به نزدیک میانگین، اما نه بهتر، برساند.
با این حال، او از سن پایین علاقهمند به سردرآوردن از رازورمز هر چیز بود. همه او را به این ویژگی میشناختند که دوست داشته ساعتها و رادیوها را از هم باز و داخلشان را بررسی کند. البته خودش اعتراف میکند که اغلب نمیتوانسته وسایل بازشده را دوباره سرهم کند تا باز کار کنند.
جالب است که، باوجود نمرههای بد او، معلمها و همشاگردیهایش گویی میدانستند نابغهای در میان خود دارند؛ شاهدش هم این که لقب او در مدرسه «اینشتین» بوده است. مشکل نمرههای متوسط او این بود که پدرش دوست داشت او را به دانشگاه آکسفورد بفرستد ولی بدون بورسیه پول کافی برای این کار نداشت. خوشبختانه وقتی نوبت به امتحان بورسیه رسید او موفق شد نمرهی تقریباً عالی در رشتهی فیزیک کسب کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#23
Posted: 3 Oct 2014 12:30
حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
استیون هاوکینگ، کیهانشناس و فیزیکدان نظری برجسته بریتانیایی، در اظهار نظری جنجالی و جدید با قطعیت و یقین اعلام کرد که «خدایی وجود ندارد».
به گزارش وبسایت «سینت»، سابق بر این و بر پایه نوشتههای پیشین هاوکینگ تصور بر این بود که این نابغه جهان معاصر در پهنه اندیشه خود روزنهای هر چند کوچک را برای وجود نوعی الوهیت باقی گذاشته است.
با این همه، این پژوهشگر و نویسنده سرشناس اینک در اظهار نظری تازه، در گفتوگو با نشریه «ال موندو» چاپ اسپانیا تصریح کرده است که به باور وی «ال موندو حاصل پدیدههای علمی قابل توضیح است». توضیح آن که «ال موندو» در زبان اسپانیایی به معنای «جهان» است.
آقای هاوکینگ این بار آشکارتر از همیشه در پیشگاه جهانیان میگوید که پیدایش جهان هستی نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست.
این کیهانشناس نابغه در بخشی از مصاحبه فوق با «ال موندو» گفت: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد.»
خبرنگار «ال موندو» در ادامه باز از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیده است.
هاوکینگ در پاسخ توضیح داد: «منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد، با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم.»
هاوکینگ در ادامه افزود: «دین به معجزه باور دارد، اما چنین رخدادهایی با علم ناسازگارند.»
بهرغم باور این دانشمند پرآوازه بسیاری در سراسر جهان همچنان به وجود خدا باور دارند. برای نمونه، بسیاری با تدقیق در چشم آدمی به تفکر فرو میروند که اگر نبود وجودِ یک خداوند دانا و توانا پدید آمدن «این گلوله چربی» را چگونه میتوان از دیدگاه علمی توضیح داد.
با این همه هاوکینگ بیاعتنا به چنین نظراتی چندی بود که در عالم اندیشه به سوی اعلام حکم قاطع خود در باب نیستی خدا حرکت میکرد.
هاوکینگ - که مدیر مرکز کیهانشناسی نظری دانشگاه کمبریج در بریتانیا نیز هست - طی یک سخنرانی معروف در سال گذشته توضیح داد که جهان هستی چگونه بدون وجود خدا به وجود آمده است: «خدا پیش از این خلقت مقدس چه میکرده؟ آیا در تدارک دوزخ برای مردمی بوده که چنین پرسشهایی دارند؟»
فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد.»
استیون هاوکینگ پیشتر در سال گذشته نیز در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفته بود که حیات پس از مرگ «افسانه» است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن دانسته بود.
این نخستین بار نیست که هاوکینگ در دنیای رسانهها حضور پیدا میکند. پیشتر کتاب او به نام «تاریخچه مختصر زمان» جزء پرفروشترینها شده است و شخص هاوکینگ نیز در سریالهای تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگبنگ تئوری» در نقش خود ظاهر شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#24
Posted: 15 Nov 2014 20:43
استیون هاوکینگ و «مرگ فلسفه»
رادیو فردا : انتشار مصاحبه های استیون هاوکینگ فیزیکدان و کیهان شناس برجسته بریتانیایی در سایت رادیوفردا با استقبال بسیار زیادی روبرو شده است. رادیوفردا در چند مقاله نظرات هاوکینگ را که به گفته بسیاری مشهورترین دانشمند زنده جهان است بررسی می کند.
اسیتون هاوکینگ معتقد است فلسفه مرده است چرا که نتوانسته پا به پای علم به ویژه فیزیک پیشرفت کند. برای هاوکینگ به همین دلیل فلسفه دیگر قادر نیست به پرسش هایی مانند آیا کائنات احتیاج به خالق دارد، چگونه می توان جهان هستی را درک کرد یا از کجا آمده ایم پاسخ دهد. هاوکینگ فقط دانشمندان را قادر به پاسخگویی به پرسش های پیش از این فلسفی ما می داند.
سخنان هاوکینگ در مورد فلسفه مورد انتقاد شدید بسیاری قرار گرفته است. جان لنوکز، استاد ریاضیات در اکسفورد می گوید برخلاف هاوکینگ، آلبرت اینیشتین معتقد بود که فلسفه علوم باید به فیزیکدانان تدریس شود.
لنوکز در کتاب «استیون هاوکینگ و خدا» مینویسد گفته هاوکینگ در مورد فلسفه نظری علمی نیست، بلکه فلسفی است. ریموند تالیس، استاد فلسفه در بریتانیا، میگوید که «فلسفه هنوز نمرده و می تواند به علم که در وضعیت آشفته ای قرار دارد کمک کند.»
رامین جهانبگلو، استاد فلسفه در کانادا، در مورد «مرگ فلسفه» و اندیشه هاوکینگ با رادیوفردا به گفتوگو نشست.
آقای جهانبگلو، به نظر استیون هاوکینگ، که به قول بسیاری معروف ترین دانشمند زنده دنیا است و همیشه در رسانهها مطرح است، فلسفه مرده است. او میگوید چون فلسفه نتوانسته با پیشرفتهای امروزی علم مدرن جلو بیاید. آیا شما که استاد فلسفه هستید، فکر میکنید الان در کلاس فلسفه وقتی فلسفه درس میدهید مثل این است که دارید لاتین یا یک زبان مرده درس میدهید؟ و آیا فکر میکنید که اظهار نظرها و بحثهای فلسفی که در دانشگاه صورت میگیرد، فراتر از این محدوده دانشگاهی تاثیری دارد؟
من فکر میکنم این پرسش که آیا فلسفه مرده است خودش یک پرسش فلسفی است. فلسفه میبینیم که سه هزار سال است که زنده است. چون وقتی ما در مورد مرگ فلسفه صحبت میکنیم مرگ فلسفه به معنای مرگ اندیشیدن است و مرگ اندیشیدن به معنای مرگ پرسشگری از واقعیت است.
بنابراین تا زمانی انسان قابلیت اندیشیدن را دارد و اندیشه انتقادی بقای خودش را میتواند در برابر اندیشه فایده گرا یا اندیشه پوزیتیویستی یا اندیشه شمارشگر، اندیشه محاسبهگر از دست ندهد، روح فلسفه در تمدن بشر خواهد بود. به ویژه این مرا یاد این جمله پاسکال میاندازد که میگفت تمسخر فلسفه خودش به معنای فلسفیدن است. یعنی این که شما حتی اگر بخواهید به صورت فلسفی نیاندیشید باید به صورت فلسفی بیاندیشید که به صورت فلسفی نیاندیشید.
این جا چیزی که موجب شده که فلسفه بتواند زنده بماند، بعد از این همه سال، این است که فلسفه اساساً از خطر بزرگی که همیشه ما را در دنیا تهدید کرده یعنی خطر فاناتیسم (افراطی گرایی) برای همیشه جلوگیری کرده است. امروزه هم میبینیم که فلسفه از فاناتیسم جلوگیری میکند و به نوعی بتشکن است. همانطور که ویتگنشتاین هم میگفت فلسفه خودش بتشکن است. یعنی فلسفه از عقلانی کردن ایمان و ایمانها چه ایمان به خدا باشد و چه ایمان به علم باشد جلوگیری میکند.
چون اساساً مسئلهاش به پرسش گذاشتن ایدهها است نه بتپرستی. من فکر میکنم فلسفه این قابلیت پرسش کردن از ذات خودش را نه تنها دارد بلکه پرسش کردن از ذات علم را هم دارد.
الان در دنیای امروزه رابطه علم وفلسفه را چطور میبینید؟
وقتی ما علم و فلسفه را با هم مقایسه میکنیم اساساً میبینیم روش علمی، آن چیزی که ما بهش میگوییم روش علمی، اساساً یک روش تجربی است. یعنی نظریه پردازی، آزمایش، مشاهده و نتیجه گیری درباره واقعیت. ولی وقتی به روش فلسفی میپردازیم روش فلسفی فقط تفکر درباره واقعیت و انسان و جهان نیست. بلکه تفکر درباره موقعی است که واقعیت تبدیل به ارزش هم میشود.
فلسفه در مورد ارزشها هم فکر میکند. و در میان این ارزشها فلسفه خودش میکوشد تا اعتبار مفاهیم اساسی علم را هم معین کند. یعنی حدود معرفت علمی را هم معین کند. چیزی که خود علم اصلاً انجام نمیدهد و این که ما میبینیم که علم اساساً خودش تبدیل میشود به یک فرآیند شناخت واقعیت. ولی خودش را به عنوان یک معیار حقیقت معرفی میکند و نمیتواند... علمی که امروزه تکنولوژی شده، از اندیشیدن درباره ذات خودش در عذاب است و نمیتواند پاسخی برای چگونگی علم بودن خودش و ماهیت تکنولوژی پیدا کند.
اساساً این جا است که من فکر میکنم دانشمندان باید رو بیاورند به فلسفه و نوعی بتوانند به دو گونه از فلسفه کمک بگیرند به نوعی، برای اینکه بتوانند ذات علم را مشخص کنند و حدود شناخت علم را مشخص کنند.
ولی دقیقاً پرسشی که علم در مورد ذات خودش مطرح نمیکند فلسفه آن را مطرح میکند و به چالش میکشد.
این جمله اینشتین را که درباره علم و دین میگفت میشود در مورد علم و فلسفه هم گفت. اینشتین میگفت علم بدون دین لنگ است و دین بدون علم کور است. این را میشود در رابطه علم و فلسفه هم گفت که علم بدون فلسفه لنگ است ولی فلسفه هم به علم احتیاج دارد برای اینکه تبدیل به خرافات نشود.
بسیاری مخصوصاً خداباوران، استیون هاوکینگ را متهم میکنند که علمگرا است. یعنی علم را تنها طریقی میداند که میشود به حقیقت نزدیک شود و حقیقت را دریابد. آیا شما هم بر این باورید؟
یک چیزی که من فکر میکنم خیلی از هموطنان ما باید بدانند این است که استیون هاوکینگ خودش وقتی که کتاب آخرش یعنی «طرح بزرگ» را نوشت از جانب بسیاری از همکاران خودش و فیزیکدانان دیگر مورد نقد قرار گرفت. از فیزیکدانهایی مثل راجر پنروز، مثل جرالد شرودر و حتی همکار خودش مثل جورج الیس. خیلیها ایراد گرفتند و اعتقاد داشتند که او دچار یک نوع علمگرایی شده. اساساً وقتی که میآید و میگوید فلسفه مرده، دارد به این علمگرایی رو میآورد.
از یک جهت خیلی جالب است که نباید فراموش کنیم که استیون هاوکینگ خودش در کتابهایش از فلاسفه نقل قول میکند. مثلاً در کتاب تاریخ مختصر زمان در آخر کتاب از ویتگنشتاین نقل قول میکند. بنابراین اساساً فلسفه را کنار نگذاشته است. با اینکه میآید این جمله را میگوید فلسفه را کنار نگذاشته و در همین کتاب آخرش هم در مورد کنجکاو بودن صحبت میکند که ما میدانیم که این اساساً یک مسئلهای است که فلسفه از دوران باستان داشته.
ولی این که چگونه باید پرهیز کرد از علمگرایی و اینکه علم خودش تبدیل به بت نشود برای اینکه فلسفه میتواند بتشکن باشد، و نباید از علم یک بت ساخت و علم صرفاً توصیفات عملاً مفید را ارائه میدهد، ولی باید متوجه این باشیم که بین علم و علمگرایی یک تفاوت هست. علمگرایی علم را تبدیل به یک اندیشه محاسبهگر و شمارشگر میکند که فقط به قول هایدیگر به موجودات میپردازد و نه کلیت هستی و یا وجود. مسئله اصلی در علمگرایی که ما در علم کوانتومی حتی نداریم، این است که از دیدگاه علمگرایی علم به منزله یک سوژه شناسا و دانا و آگاه است که خودش را سرچشمه خودبسنده تمام معانی جهان میداند و میکوشد تا ابژهها و عینهای جهان را بشناسد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#25
Posted: 26 Nov 2014 15:36
۱۰ حقیقت در مورد پروفسور استیون هاوکینگ (قسمت اول)
حتی اگر به فیزیک و نظریههای علمی علاقه مند نباشید، حتما نام استیون هاوکینگ را شنیدهاید. مشهورترین دانشمند زندهی جهان که با وجود معلولیت جسمی، مفاهیم پیچیدهی فیزیک را رمزگشایی کرده و در دسترس دیگران قرار داده است.
فیزیکدان بزرگ انگلیسی، استیون هاوکینگ هشتم ژانویه سال ۱۹۴۲ مصادف با سیصدمین سالگرد مرگ گالیله به دنیا آمد. سالهاست که وی به بیماری ALS دچار شده و فقط با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، اما مغز کنجکاو او بر ناتوانی چیره شده است. پزشکان سالها پیش، انتظار مرگ او را میکشیدند اما هاوکینگ نشان داد که قدرت اراده حتی میتواند بر مرگ چیره شود. در ادامه با ۱۰ واقعیت جالب در مورد پروفسور استیون هاوکینگ آشنا خواهید شد.
۱۰ – نمرات او در مدرسه بالا نبود
این روزها ما استیون هاوکینگ را به عنوان ذهنی درخشان و از نوابغ جامعهی بشری میشناسیم به همین علت شاید متعجب شویم زمانیکه بفهمیم او در دوران مدرسه دانشآموز زرنگی نبود و از زیر بار تکالیف خود شانه خالی میکرد. در ۹ سالگی، هاوکینگ جزو بدترین دانشآموزان کلاس بود و به زحمت توانست این دوران را پشت سر بگذارد. با این وجود از کودکی علاقمند بود بداند دستگاهها چگونه کار میکنند، دستگاههایی مثل رادیو و ساعت را باز میکرد تا درون آنها را ببیند، اگرچه در جمع کردن آنها مهارتی نداشت. به علت همین روحیهی کنجکاو با وجود نمرات ضعیف، معلمانش او را انشتین خطاب میکردند. سرانجام نمرات ضعیف برای استیون جوان مشکل ساز شد، پدرش قصد داشت او را به آکسفورد بفرستد اما پول کافی نداشت بنابراین استیون برای گرفتن بورس تحصیلی در امتحانات شرکت کرد که خوشبختانه با گرفتن نمرهی کامل در درس فیزیک توانست در آکسفورد پذیرفته شود.
۹ – هاوکینگ به زیست شناسی علاقهمند است
هاوکینگ از کودکی به ریاضیات علاقهمند بود و میخواست در این رشته تخصص بگیرد اما پدرش فرانک دوست داشت او در رشتهی دیگری مثل پزشکی ادامه تحصیل دهد. علاوه بر مخالفت پدر مشکل دیگر این بود که آکسفورد رشتهی ریاضیات را در حد تخصصی نداشت، بنابراین استیون در رشتهی فیزیک این دانشگاه به ادامهی تحصیل پرداخت، اما مشکل دیگری نیز وجود داشت و آن هم اینکه فیزیک به دو گرایش رفتار ریز ذرات اتمی و کیهان شناسی تقسیم میشد. سرانجام او در کیهان شناسی که به جهان به عنوان یک کل واحد نگاه میکند، ادامهی تحصیل داد. اگرچه این رشته در آن زمان چندان رایج نبود. او فیزیک و زیست شناسی را شبیه هم میداند زیرا در هردو آنها رفتار ذرات کوچک ماهیت اجسام بزرگ را تعیین میکند.
۸ – هاوکینگ عضو تیم قایقرانی آکسفورد بود
در طول سال اول اقامت در آکسفورد، هاوکینگ دچار انزوا و افسردگی شد و برای حل این مشکل تصمیم گرفت به عضویت تیم قایقرانی این دانشگاه درآید. حتی قبل از بیمار شدن، استیون هاوکینگ اندامی نحیف داشت اما همین سبکی وزن باعث شد جایی برای او در تیم قایق رانی ایجاد شود، البته نه به عنوان پاروزن، بلکه به عنوان هدایتکننده و کنترل فرمان قایق در این تیم حضور یافت. از آنجا که قایقرانی در آکسفورد بسیار رقابتی و مهم است هاوکینگ در میان هم تیمیهایش به محبوبیت رسید اما از طرف دیگر این ورزش باعث شد زمانی را که به مطالعه اختصاص میداد را از دست بدهد.
۷ – در ۲۱ سالگی پزشکان به او گفتند فقط چند سال دیگر زنده خواهد ماند
هنگامی که او دانشجوی کارشناسی ارشد بود، بدنش علائمی از بیماری را نشان داد، پس از تعطیلات کریسمس هاوکینگ به بیمارستان مراجعه کرد که مشکل وی، بیماری ALS تشخیص داده شد، پزشکان به او گفتند فقط چند هفته زنده خواهد ماند، هاوکینگ که از این موضوع شوکه شده بود، در بیمارستان با جوانی مبتلا به سرطان خون و در حال مرگ مواجه شد و دریافت از این بدتر نیز ممکن است. ۲۱ سالگی با همسر آیندهاش، جین وایلد آشنا شد و این موضوع روحیهی مضاعف برای مبارزه با بیماری به او داد. هنگام که هاوکینگ از جین درخواست ازدواج کرد جین به او گفت که آنها در زیر ابر هستهای افتضاحی زندگی میکنند که هرلحظه ممکن است دنیایشان را به پایان برساند بنابراین بهتر است از تمام لحظات باقی ماندهی عمرشان بهترین استفاده را بکنند.
۶ – در نظریه جهان بیکران به او کمک شده است
در سال ۱۹۸۳ پرووفسور استیون هاوکینگ یکی از دستاوردهای بزرگ خود را با مشارکت جیم هارتل به ثبت رساند؛ نظریهای که طبق آن جهان هیچ مرزی ندارد. در تلاش برای درک ماهیت و شکل جهان از مفاهیم مکانیک کوانتومی (مطالعهی رفتار ذرات ریز) و ترکیب آنها با نسبیت عام (نظریهی انشتین در مورد گرانش و انحنای فضا-زمان) آنها به نظریهای رسیدند که طبق آن جهان به عنوان یک موجودیت معرفی میشود اما هیچ محدودیت و مرزی ندارد. هاوکینگ در مورد این نظریه میگوید جهان را مانند سطح زمین در نظر بگیرید، شما میتوانید در هر جهتی که میخواهید بدوید اما هرگز به انتهای زمین نخواهید رسید با این تفاوت که سطح زمین دو بعدی است اما فضا چهار بعد دارد. فضا-زمان را میتوانید مانند خطوط عرض جغرافیایی در نظر بگیرید، اگر از قطب شمال به سمت جنوب بروید هرچه فاصلهی شما از قطب بیشتر شود فاصلهی این خطوط از یکدیگر بیشتر خواهد شد تا از استوا بگذرید و به سمت قطب جنوب بروید.
بنابراین جهان در فضا-زمان محدود شده و spacetimeدر نهایت دوباره به ساختار ابتدایی خود باز خواهد گشت، اما این اتفاق حداقل تا ۲۰ میلیارد سال دیگر رخ نخواهد داد، اما آیا این به معنی بازگرداندن زمان به عقب است؟
دوستان جدایی ناپذیر؛ فضا و زمان
انشتین نشان داد که فضا و زمان نسبت به یکدیگر عواملی نسبی هستند و فیزیکدانان آن را با فضا-زمان نشان دادند، قوانین ریاضی نشان میدهد که جهان در حال انبساط است، بنابراین زمان تابعی از گسترش جهان است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#26
Posted: 27 Nov 2014 01:23
۱۰ حقیقت در مورد پروفسور استیون هاوکینگ (قسمت دوم)
در ادامه قسمت اول این مقاله، با ۱۰ واقعیت جالب در مورد پروفسور استیون هاوکینگ آشنا خواهید شد.
۵ – شرط بندی دربارهی سیاهچالهها را باخته است
حتما مثال معروف درخت هرچه پر بارتر، افتادهتر است را شنیدهاید، حتی هاوکینگ نابغه نیز اشتباه میکند، اما به اشتباهش اعتراف میکند. سال ۱۹۹۷ هاوکینگ و یکی از همکارانش در مورد سیاهچالهها شرطبندی کردند. برای اینکه درک بهتری از شرطی که آنها بستهاند داشته باشید ابتدا کمی در مورد سیاهچالهها توضیح میدهیم.
ستارگان بسیار غول پیکر هستند، بعضی از آنها چند صد برابر خورشید جرم دارند و در نتیجه از گرانش فوقالعاده قوی برخوردارند. تا زمانی که ستاره سوخت هستهای دارد با سوزاندن انرژی در قلب خود بر گرانش فوقالعادهاش چیره میشود، در حقیقت بین نیروی جاذبه و انرژی درونی ستاره تناسبی وجود دارد که نه میگذارد ستاره منفجر شود و نه در هم فرو بریزد، اما پس از آنکه یک ستارهی غولپیکر سوخت هستهای خود را تمام کرد نمیتواند در برابر نیروی عظیم جاذبهی خود مقاومت کند و ستاره در خود فرو میریزد که در نتیجه سیاهچاله ایجاد میشود. جاذبهی سیاهچالهها انقدر قوی است که حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند و چون هیچ نوری از سیاهچاله بیرون نمیآید، کاملاً سیاه به نظر میرسد. با این حال در سال ۱۹۷۵ هاوکینگ پیشنهاد کرد که سیاهچالهها کاملاً سیاه نیستند و از آنها پرتوهای انرژی ساطع میشود یا به اصطلاح سیاهچالهها بخار میشوند. همچنین هاوکینگ گفت اطلاعاتی که به درون سیاهچاله فرو میریزند برای همیشه از بین میروند که این ایده در تضاد با قوانین مکانیک کوانتومی بود و به همین دلیل آن را پارادوکس اطلاعات نامیدند. در سال ۱۹۹۷ فیزیکدان نظری آمریکایی جان پرسکیل به این نتیجه رسید که اطلاعات از درون سیاهچاله میتواند فرار کند و در نتیجه قوانین فیزیک کوانتوم قابل شکستن نیستند، او و هاوکینگ بر سر این موضوع با هم شرطبندی کردند. در سال ۲۰۰۴ در یک کنفرانس علمی هاوکینگ اعتراف کرد که آن زمان در اشتباه بوده است، او گفت به دلیل اینکه در سیاهچالهها بیشتر از یک توپولوژی وجود دارد و یکی از این توپولوژیها میتواند اطلاعاتی را که بقیه توپولوژیها کسب کردهاند را منتشر کند بنابراین اطلاعات در سیاهچاله از دست نخواهد رفت.
۴ – هاوکینگ موفق به کسب جوایز متعدد و متفاوتی شده است
پروفسور استیون هاوکینگ در طول زندگی پربار علمی خود موفق به کسب جوایز فوقالعادهای شده است که در این مقاله به تعدادی از آنها میپردازیم.
سال ۱۹۷۴ هاوکینگ به عضویت آکادمی سلطنتی علوم انگلستان که قدمتی حدود ۴۰۰ سال دارد، پذیرفته شد و یک سال بعد پاپ پل ششم مدال طلای علوم را به وی اهدا کرد. او همچنان موفق به دریافت مدال آلبرت انشتین و هیوز از انجمن سطلنتی شده است. سال ۱۹۷۹ کرسی استادی ریاضیات در دانشگاه کمبریج را دریافت کرد و به مدت ۳۰ سال این صندلی را نگه داشت، جایگاهی که زمانی به اسحاق نیوتن تعلق داشت. در دههی ۸۰ میلادی هاوکینگ موفق به کسب درجهی فرماندهی امپراتوری بریتانیا شد که فقط یک درجه از مقام شوالیه کمتر است، او همچنین به درجه همراهی افتخار به خاطر خدماتش نائل شد که در کل جهان بیشتر از ۶۵ نفر موفق به کسب این افتخار نمیشوند. سال ۲۰۰۹ هاوکینگ از باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا مدال آزادی را به عنوان بزرگترین مدال غیر نظامی این کشور، دریافت کرد. با وجود تمام این افتخارات هنوز جایزهی نوبل به وی اهدا نشده است.
۳ – هاوکینگ نویسندهی کتابهای کودکان است
یکی از موارد غیر منتظره در رزومهی کاری استیون هاوکینگ نویسندگی برای کودکان است. سال ۲۰۰۷ هاوکینگ و دخترش لوسی کتاب راز کلیدی جورج را برای کودکان منتشر کردند. این کتاب دربارهی نوجوانی به نام جورج نوشته شده است که پدر و مادرش با تکنولوژی مخالفاند. او با همسایهاش که فیزیکدان است دوست میشود و کامپیوتری میسازد که پورتالی برای ارتباط با دنیاهای دیگر به وجود میآورد. بخش زیادی از کتاب برای آشنایی کودکان و نوجوانان با مفاهیم علمی مانند سیاهچالهها و منشاء حیات نوشته شده است که توجه هاوکینگ را به نسلهای آینده نشان میدهد. در سال ۲۰۰۹ کتاب دوم از سهگانهی ماجراهای جورج به نام گنجینهی کیهانی منتشر شد.
۲ – هاوکینگ به وجود فرازمینیها معتقد است
با توجه به سابقهی درخشان هاوکینگ نظرات وی در مورد امکان وجود حیات فرازمینی برای مردم بسیار جالب است. سال 2008 در جشن ۵۰ سالگی ناسا، هاوکینگ در سخنرانی خود گفت که با توجه به وسعت جهان، امکان وجود انواعی از حیات بدوی در فضا وجود دارد اگرچه حیات هوشمند نادر است. بعد با حالت مزاح گفت بعضیها اعتقاد دارند ممکن است روی زمین حیات هوشمند به وجود بیاید. پروفسور استیون هاوکینگ گفت انسان باید در برخورد با بیگانهها بسیار محتاط باشد زیرا احتمالاً حیات آنها مبتنی بر DNA نیست و ما مقاومتی در برابر بیماریهای آنها نداریم. همچنین در قسمتی از مجموعهی جهان همراه با استیون هاوکینگ که از کانال دیسکاوری پخش شد، توضیح داد که بیگانهها ممکن است منابع سیارهی خود را به پایان رسانده و به دنبال تسخیر و استعمار سیارات دیگر باشند، همچنین آنها میتوانند انرژی خورشید را متمرکز کنند و با ساختن کرمچالهای از طریق فضا-زمان حرکت کنند.
هاوکینگ بیوزنی را تجربه کرده است
سال ۲۰۰۷ زمانی که استیون هاوکینگ ۶۵ ساله بود به کمک شرکت جاذبهی صفر توانست بیوزنی را تجربه کند. او پس از ۴ دهه موفق شد از صندلی چرخ داره خود فاصله بگیرد و حتی توانست حرکات ژیمناستیک انجام دهد. هواپیمای شرکت جاذبهی صفر، هاوکینگ را تا ارتفاع زیادی بالا برد و سپس به سمت زمین سقوط کرد که چند بار و هر بار به مدت ۲۵ ثانیه تجربهی بیوزنی را برای وی ایجاد کرد. همچنین ریجارد برنسون یک صندلی رایگان در فضاپیمای توریستی ویرجین گلکسی به وی اختصاص داده است.
اما هنگامی که از هاوکینگ پرسیدند چرا با وجود خطرناک بودن این تجربه را قبول کرد است، او دلیل کار خود را حمایت از سفرهای فضایی اعلام کرد و گفت با توجه به گرم شدن زمین و احتمال جنگ هستهای و محدود بودن منابع در آینده، انسان باید به فکر مهاجرت به فضا باشد. او امیدوار است که اکتشافات و گردشگری فضایی خصوصی توسعه پیدا کند و انسان به دیگر سیارات سفر کرده و از منابع آنها برای زنده ماندن استفاده کند البته اگر تا آن زمان بتواند زنده بماند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#27
Posted: 2 Dec 2014 11:11
چرا هاوکینگ در مورد خدا «اشتباه می کند»؟
رادیو فردا :انتشار مصاحبه های استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهان شناس برجسته بریتانیایی، در سایت رادیوفردا با استقبال بسیار زیادی روبرو شده است. رادیوفردا در چند مقاله نظرات هاوکینگ را که به گفته بسیاری مشهورترین دانشمند زنده جهان است بررسی می کند.
استیون هاوکینگ معتقد است خدایی در کار نیست و خدا کائنات را خلق نکرده و «بیگ بنگ» نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بوده است.
این یکی از اظهار نظرهای بحث برانگیز نویسنده کتاب «طرح بزرگ» در مورد «مرگ خدا» است که به شدت مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است.
دان پیج، کیهان شناس و استاد فیزیک در کانادا که هشت مقاله با هاوکینگ نوشته، برخلاف استاد سابقش معتقد است که خدای خالقی در کار است.
دان پیج* به رادیو فردا می گوید «در باورهای فلسفی نیز مانند آن چندتایی که در کتاب "طرح بزرگ" به آنها اشاره کرده، هاوکینگ جنجالی تر از همه جا است. شاید درست بگوید که دست کم به لحاظ منطقی قابل پذیرش است که شکل گیری کائنات میتواند ناشی از قوانین طبیعت مانند قانون جاذبه باشد. و بدون دخالت خدا. اما می توان گفت که از نظر منطقی الزاما نباید [شکل گیری کائنات] به این صورت اتفاق افتاده باشد.»
این استاد فیزیک در کانادا می افزاید «بحث گستردهای در جریان است که آیا هستی بیرون خود هیچ علتی ندارد (یا خارج از قوانین طبیعت، اگر با نظر هاوکینگ معتقد باشیم که باور دارد - یا دست کم زمانی باور داشت - که قوانین طبیعت خارج از کائنات و جدای از آن هستند) و یا اینکه محتملتر است که معتقد باشیم که کیهان توسط خالقی مانند خدا آفریده شده است. به عنوان یک فرد مسیحی، من شخصاً باوردارم که کائنات و قوانین آن توسط خدایی قادرکُل، دانای کُل و بخشاینده آفریده شده است. هاوکینگ البته در این مورد نظر دیگری دارد، اما من معتقد نیستم که این پرسش را میتوان صرفاً به کمک قوانین علمی پاسخ داد.»
همکار و دانشجوی هاوکینگ برخی از اظهارنظرهای هاوکینگ را فلسفی می داند و نه علمی.
وی می گوید «من نیز موافق این هستم که بسیاری از گفتههای هاوکینگ در کتاب "طرح بزرگ" درباره خدا و کائنات بیشتر از آنکه علمی باشد فلسفی است. راستش کمی هم برایم طنزآمیز بود که در آغاز کتابش ادعا میکند که فلسفه مُرده است،ما بعد خودش بسیاری از گمانههای فلسفی خود را مطرح میکند. من فکر میکنم که این کتاب نمونه واضحی از برهان خلف ادعای مرگ فلسفه است.» رامین جهانبگلو، استاد فلسفه در کانادا، پیشتر در مورد هاوکینگ و «مرگ فلسفه» با رادیو فردا به گفتگو نشسته است.
«قانون نمیتواند خالق باشد»
جان لینوکز استاد ریاضیات آکسفورد و نویسنده کتاب «هاوکینگ و خدا» و «مامور کفن و دفن خدا، آیا علم خدا را دفن کرده است؟» از این نظر هاوکینگ که خدا کائنات را خلق نکرده و «بیگ بنگ» نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بوده، انتقاد کرده و می نویسد قوانینی که ما کشف می کنیم، نمی تواند پدید آورنده و خالق چیزی باشد.
وی می افزاید قوانین «حرکت» نیوتون می تواند حرکت یک توپ بیلیارد را توضیح دهد ولی این ضربه چوب بیلیارد است که این حرکت را به وجود آورده و نه قانون نیوتون.
این استاد ریاضیات می گوید «در جهانی که ما زندگی می کنیم قانون ریاضی ساده ای وجود دارد که ۱+۱=۲. ولی این قانون چیزی به وجود نمی آورد. مطمئنا این قانون پولی به حساب بانکی من اضافه نمی کند. اگر من هزار پوند به حساب بانک خود واریز کنم و سپس هزار پوند دیگر، قانون ریاضی به سادگی توضیح می دهد که من دو هزار پوند در حسابم پول دارم. ولی اگر هیچ پولی به حسابم واریز نکنم و این امر را به قوانین ریاضی به سپارم هیچ اتفاقی نمی افتد.»
لینوکز می افزاید «قوانین فیزیک توضیح میدهند که یک موتور جت چگونه کار میکند اما نمیگویند که اولش چطور به وجود آمد. واضح است که موتور جت تنها با قوانین فیزیک به وجود نیامد، به نبوغ و مهندسی خلاقانه «ویتل» نیاز بود. اما فکرش را بکنید قوانین فیزیک به علاوه «ویتل» هم برای ساخت موتور جت کافی نیستند، علاوه بر این دو به مواد اولیهای نیاز است که ویتل رویش کار کند. شاید در نظر اول ماده بخش پیشپا افتادهای از پیدایش هستی باشد اما [به هر حال] ماده توسط قوانین تولید نمیشود.»
البته منتقدان هاوکینگ، فقط نطرات این فیزیکدان برجسته را مورد انتقاد قرار نمی دهند بلکه نبوغ وی را نیز ستایش می کنند.
پیج می گوید «به عنوان یک دانشجوی سابق تحصیلات تکمیلی و بعد از آن نیز پژوهشگر مقطع فوق دکتری تحت نظارت ایشان ( و همچنین همکاری با وی در نگارش هشت مقاله)، من شخصاً نبوغ علمی استیون هاوکینگ را به شدت ستایش میکنم. اگرچه در عالم دانش من با چند مورد از مفروضات ایشان مخالف هستم، (مانند نظریه معکوس شدن بُردار زمان در صورت از هم پاشیدن مجدد هستی و این نظریه که در پیدایش و از بین رفتن سیاهچالهها اطلاعات گُم خواهند شد، - که البته هاوکینگ در حال حاضر از هردوی این نظرات دست کشیده است.) »
-------------------------------------------------------------------------------------------
* دان پیج می گوید که در این گفتگو نظرات شخصی خودش را بیان کرده و سخنگوی دانشگاه آلبرتا نیست و لزوما دانشگاه با نظرات وی هم عقیده نیست. وی همچنین می افزاید ادعای سخنگویی مسیحیان یا گروه دینی خاصی را ندارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#28
Posted: 4 Dec 2014 13:56
استیون هاوکینگ: هوش مصنوعی تهدیدی برای انسان است
پروفسوراستیون هاوکینگ، دانشمند برجسته بریتانیایی گفته است تلاشها برای آفریدن هوش مصنوعی، تهدیدی برای وجود بشر است. او به بیبیسی گفته است که توسعه کامل تکنولوژی هوش مصنوعی می تواند پایان نژاد بشر باشد.
هشدار این دانشمند در واکنش به سوال درباره تکنولوژیای است که خود او نمونهای ساده از آن را برای برقراری ارتباط استفاده میکند.
اما دیگران کمتر نگران چشمانداز آینده هوش مصنوعی هستند.
این نظریهپرداز فیزیکدان که به دلیل ابتلا بیماری ای ال اس (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک)، امکان تحرک ندارد، از سیستم جدیدی که با استفاده از هوش مصنوعی تولید شده برای صحبت کردن استفاده میکند. بیماری ای ال اس باعث تخریب پیشرونده و غیرقابل ترمیم دستگاه عصبی مرکزی فرد میشود.
شرکت بریتانیایی' سویفت کی' در ساخت این دستگاه مشارکت داشته است. تکنولوژی هوش مصنوعی این شرکت که در حال حاضر به عنوان اپلیکیشن صفحه کلید در تلفنهای هوشمند به کار گرفته میشود، یاد میگیرد که پروفسور هاوکینگ چطور فکر میکند و براین اساس واژهای را پیشنهاد میدهد که این دانشمند قصد استفاده از آن را دارد.
هاوکینگ میگوید نسخههای ابتدایی هوش مصنوعی که تاکنون ابداع شدهاند مفید بودهاند با وجود این، از تبعات خلق تکنولوژی که بتواند با انسان برابری کند یا از او پیشی بگیرد ابراز نگرانی کرده است. "چنین موجودی میتواند روی پای خودش بایستد هر بار با شتابی بیشتر خود را از نو طراحی کند. بشر که به دلیل محدودیتهای بیولوژیک سرعت کمتری دارد بدون توانایی رقابت عقب خواهد ماند."
اما دیگران اینقدرها هم بدبین نیستند.
رولو کارپنتر که نرم افزار 'کلوربوت' را طراحی کرده معتقد است انسان تا زمانی بسیار طولانی سلطه خود بر این تکنولوژی را حفظ خواهد کرد و همزمان توانایی بالقوه هوش مصنوعی برای حل کردن بسیاری از مشکلات بشری بیشتر و بیشتر درک خواهد شد. نرم افزار کلوربوت قابلیت یادگیری از گفتگوهای پیشین را داراست و میزان موفقیتش در آزمون تورینگ، آزمایش سنجش میزان هوشمندی ماشینها بسیار بالا بوده است. این نرم افزار توانسته بسیاری را متقاعد کند که در حال گفتگو با یک انسان واقعی هستند.
ظهور روباتها
آقای کارپنتر میگوید که تا داشتن قدرت محاسبه یا توسعه الگوریتمی که برای رسیدن به هوش مصنوعی کامل لازم است راه زیادی در پیش است اما پیشبینی کرده که در چند دهه آینده این تحول عملی شود.
به گفته آقای کارپنتر: "ما درست نمیتوانیم پیش بینی کنیم اگر یک ماشین میزان هوش بشر را پشت سر بگذارد، چه اتفاقی میافتد. بنابراین نمیتوانیم بدانیم این ماشین کمک حال ما خواهد بود یا نهایتا ما را منزوی میکند و نادیده میگیرد و یا نابودمان میکند."
با این همه آقای کارپنتر میگوید به نظر او هوش مصنوعی به سمتی میرود که نهایتا نیرویی مثبت باشد. استیون هاوکینگ درنگرانی از آینده هوش مصنوعی تنها نیست.
یکی از نگرانیها در آینده کوتاه مدت این است که دستگاههای هوشمند میتوانند با به عهده گرفتن وظایفی که در حال حاضر بر عهده انسان است میلیونها فرصت شغلی را از میان ببرند.
الون ماسک یک کارآفرین حوزه تکنولوژی هشدار میدهد که هوش مصنوعی بزرگترین تهدید برای وجود ما خواهد بود.
صدای روباتی
استیون هاوکینگ در گفتگوی خود با بیبیسی درباره منافع و مضرات اینترنت هم سخن گفته است. او از قول مدیر ستاد ارتباطات دولت بریتانیا درباره این که اینترنت مرکز مشترک تروریستها شده است هشدار میدهد و میگوید:" شرکتهای اینترنتی باید برای مقابله با این تهدیدها بیشتر تلاش کنند اما مشکل آنجاست که بدون فدا کردن حریم خصوصی و آزادی بتوان این کار را عملی کرد."
آقای هاوکینگ خود یکی از اولین مشتاقان استفاده از نوع تکنولوژیهای ارتباطی جدید است و امیدوار است که بتواند با سیستم تازهاش سریعتر بنویسد.
با این همه صدای اوکه آهنگی روباتیک دارد در آخرین به روز رسانی تغییری نکرده است.
پروفسور هاوکینگ اذعان میکند که صدایش هنوز کمی روباتی است اما تاکید میکند که به دنبال صدایی "طبیعیتر" نیست: "این صدا حالا به نشانه من تبدیل شده و حاضر نیستم آن را با یک صدای طبیعی با لهجه بریتانیایی عوض کنم."
او می افزاید که شنیده کودکانی که به صدای کامپیوتری نیاز دارند ترجیح میدهند صدایی شبیه به او داشته باشند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#29
Posted: 9 Jan 2015 21:04
به مناسب تولد استیون هاوکینگ؛ تئوری همهچیز در ۱۵۰ ثانیه
استیون هاوکینگ مشهورترین دانشمند زندهی دنیا و کسی که با وجود فلج سراسری، پیچیدهترین مسائل فیزیک را فقط در ذهن خود حل میکند، سالها از عمر خود را در پی به دست آوردن تئوری صرف کرد که بتواند تمام جهان را توضیح دهد...
آیا این سوال برای شما هم پیش آمده که ما چرا به وجود آمدهایم و از کجا آمدهایم؟ آیا به این فکر کردهاید که سرنوشت نهایی دنیا چه خواهد شد؟ یا اینکه درون ستارهها چه خبر است! آیا آرزو داشتهاید از مرزهای خاکی زمین رها شوید و جهان هستی را لمس کنید؟ و یا دوست دارید به سفر زمان رفته و چگونگی خلقت ستارهها و کهکشانها را از نزدیک ببینید؟ بسیاری از این موارد در کتب الهی پاسخ داده شدهاند. اما هاوکینگ به دنبال دلایل علمی است. وی افکاری را در ذهن دارد که سالها با آنها زندگی کرده است.
تفکرات هاوکینگ موافق و مخالفهای خاص خود را دارد و برخی از این تفکرات با منطق بسیاری تناقض دارد. با این حال همه قبول دارند که هاوکینگ یک دانشمند است و در زمینههای مختلف علمی، دستاوردهای ارزشمندی داشته است. ما در زومیت به مناسبت هفتاد سومین سالروز تولد پروفسور استیون هاوکینگ انیمیشن کوتاهی را برای دوستداران علم ترجمه کردیم که در ۱۵۰ ثانیه به زبان ساده تئوری همه چیز و چگونگی به وجود آمدن و سرنوشت نهایی جهان را آنگونه که پروفسور هاوکینگ باور دارند توضیح میدهد، تماشا کنید:
دانلود ویدئو
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#30
Posted: 22 Feb 2015 11:47
استیون هاوکینگ به عکاسی نجومی میپردازد
پروفسور استیون هاوکینگ در حال حاضر مؤلف , متخصص حفرههای سیاه است؛ برخی از مردم، استیون را باهوشترین فرد دنیا میدانند و سوابق حرفهای او نیز بیانگر همین مسأله است. این دانشمند، حرفهی جدیدی را برای خود انتخاب کرده و از اجرام آسمانی عکس میگیرد.
استیون ویلیام هاوکینگ فیزیکدان نظری و کیهانشناس برجسته انگلیسی است که کارهای علمیاش سابقهای بیش از چهل سال دارد. کتابها و همایشهایش او را به یک چهرهی محبوب در سطح جهان تبدیل کرده است؛ او حتی فیلمی هم در مورد زندگی خود ساخته است. حال این دانشمند بزرگ قصد اضافه کردن عکاسی نجومی را به لیست دستاوردهایش دارد.
در اوایل همین هفته هاوکینگ عکسهایی را در صفحه فیسبوک خود منتشر کرد. این عکسها با استفاده از یک تلسکوپ ۱۱ اینچی Celestron گرفته شدهاند. این مدل از تلسکوپ، فقط برای مشاهده ستارهها استفاده نمیشود، بلکه میتوان با اتصال آن به یک لپتاپ، به صورت خودکار اجرام آسمانی را در حین حرکتشان دنبال کرد. این قابلیتها در کنار یک آینه ۱۱ اینچی، امکان دریافت عکس از هر چیزی همراه با جزئیات را برای هاوکینگ فراهم میکنند؛ این قابلیتها، عکسهایی از ماه تا کهکشانهای دور دست را در تیررس هاوکینگ قرار خواهند داد.
عکس زیر نمایی نزدیک از سطح ماه را نشان میدهد:
در این تصویر نیز نمایی از Orion را مشاهده میکنید:
در زیر تصویر عریض از کهکشانهای M81 و M82 به چشم میخورد. قسمتی که روشن است، به دلیل عبور یک پرتوی کیهانی از مقابل حسگر CCD تلسکوپ ایجاد شده است:
در صفحه فیسبوک هاوکینگ میتوان تصاویر بیشتری را یافت. به نظر میرسد این تصاویر صرفا آغازی از یک فعالیت علمی تازه از سوی این شخصیت جهانی باشند. هاوکینگ دربارهی این فعالیتش گفت که علاقمند به مشاهده پلوتو، ستارههای هفت گانه و کهکشان Andromeda است و در ماههای آتی، این خواسته را عملی خواهد کرد.
به گفتهی اتان سیگل، پژوهشگر فیزیک نجوم و نویسنده، هر کسی توانایی عکس گرفتن از اجرام آسمانی را دارد و برای انجام این کار، نباید باهوشترین فرد روی زمین باشید؛ او به جزئیات کار کردن با تلسکوپی که استیون هاوکینگ در اختیار دارد، اشارهای نکرد، با این همه انتظار میرود که چنین اقدامی از سوی هاوکینگ، افراد بسیاری را به عکاسی از ستارگان ترغیب کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟