ايران ركورددار عقرب گزيدگي در دنيا دكتر مهشيد چايچي حتما شما هم خبر اتفاق نادري كه براي كودك دهدشتي افتاده بود را شنيدهايد: سجاد كودك /51 سالهاي كه در مقابل 84 بار گزش عقربها، بيتابي نميكند و تنها هنگام نيشزدن عقربها جيغ ميكشد و دوباره به حالت طبيعي برميگردد. خوشبختانه اين كودك دچار مشكلات جبرانناپذيري نشده و فقط به قول پدربزرگش روبه لاغري و زردي گذاشته است، اما ميدانستيد در ايران بيش از 100 هزار نفر در سال كه بيش از 75 درصد آنها كودك هستند، دچار عقربگزيدگي ميشوند؟ البته تنها حدود 36 هزار مورد آن در كشور گزارش ميشود و حداقل 60-70 مورد در سال منجر به مرگ ميشود. اين در حالي است كه در آمريكا 13 هزار گزيدگي گزارش شده اما تنها 4 مورد مرگ در هر 11 سال در اثر عقربگزيدگي اتفاق ميافتد. خبرگزاريها نوشتهاند سجاد با اين همه عقربهايي كه او را نيش زدهاند، هنوز سلامت است، اگرچه هنوز ما نميدانيم عقربهايي كه او را نيش زدهاند از كدام دسته عقربها بودهاند؛ از جنس مزوبوتوس كه گزش آنها جز درد علامت قابل ملاحظه ديگري ندارد يا از جنس عقرب سياه و هفت دم كه ميتوانند باعث مرگ فرد عقربگزيده شوند. در هر حال با توجه به گفته دكتر مغيثي،رئيس اداره پيشگيري از سوانح وزارت بهداشت، عقربگزيدگي در ايران طي بررسي سالهاي 80 تا 82 بالاترين ميزان در دنيا را به خود اختصاص داده است. در ضمن 73 درصد عقربگزيدگيها در مناطق روستايي و اغلب در ماههاي تابستان رخ ميدهد؛ پس لازم است در آستانه فصل تابستان با عقربهاي ايران و روشهاي پيشگيري و درمان عقربگزيدگي بيشتر آشنا شويد. نيش عقرب نه از ره كين است. عقربها گوشتخوارند و از حشرات، كرم، بندپايان، مارمولك و حتي نوزاد موش تغذيه ميكنند. مقاومت اين جانوران در برابر گرسنگي زياد است و قادرند تا چند ماه و حتي يكسال بدون غذا زنده بمانند. عقربها ممكن است خارج از محدوده زيستگاه طبيعي خود يافت شوند و اين هنگامي رخ ميدهد كه آنها بهطور اتفاقي به داخل اثاثيه، جعبهها يا كفشها بروند و ناخواسته از طريق سفرهاي انسان به خانه او منتقلشوند. عقربها مهاجم نيستند. آنها به تعقيب شكار نميپردازند بلكه در محلي در انتظار آمدن تصادفي شكار باقي ميمانند. عقربها معمولا شبزي هستند و روزها در مكانهاي امن از قبيل شكاف ديوارها، زير سنگها، لاي خاشاك و پوست درختان و برگها به سر ميبرند و شبها با تاريك شدن هوا، از مكان امن خود براي شكار خارج ميشوند. به همين جهت عقربگزيدگي در شب بيش از روز اتفاق ميافتد و اين زماني است كه عقربها بهطور تصادفي در پناهگاهشان لمس ميشوند . وقتي عقرب ميزندتان علايم گزيدگي چند دقيقه بعد از گزيدگي شروع و معمولا تا 5 ساعت بعد از آن به حداكثر شدت ميرسد. بيش از 75درصد گزيدگيها فقط با يك درد ظاهري مشابه با زنبورگزيدگي همراه است. آثار موضعي غالبا محدود و گاهي غيرقابل مشاهده است. سوزش، خارش، حساسشدن بيش از حد و گاهي قرمزي، ورم و التهاب موضعي نيز ممكن است در محل گزش مشاهده شود. درد و سوزش بلافاصله پس از گزش شروع ميشود و ممكن است تا چند روز ادامه يابد. معمولا احساس گزگز و مورمور آخرين علامتي است كه برطرف ميشود. آثار عمومي عقربگزيدگي هميشه ظاهر نميشود. ظهور علايم به عوامل ذكر شده به خصوص تركيبات شيميايي موجود در زهر بستگي دارد. تظاهرات باليني ممكن است شامل افزايش تحريكپذيري، بيقراري، افزايش دماي بدن، افزايش مقدار تنفس، تنگي نفس، افزايش يا كاهش تعداد ضربان قلب، تعريق، تهوع و استفراغ، اختلالات بلع، اشكال در صحبت كردن، تشنج و اغما باشد. معمولا فرد عقربگزيده 4علامت دارد كه از همه شايعترند: گشادي مردمكها و حركات متناوب چشمها، ترشح بيش از حد بزاق، اختلال بلع و بيقراري . چنانچه حجم مايعات بدن به دليل تعريق فراوان، استفراغ و اسهال كاهش يابد، نارسايي قلبي- عروقي نيز دور از انتظار نخواهد بود. نارسايي تنفسي ناشي از فلج عضلات تنفسي و ديافراگم به همراه افزايش ترشحات برونشها و ادم ريوي ميتواند منجر به مرگ شود. اگر چه شواهدي دال بر عبور زهر عقربها از سد خوني مغزي در دست نيست، اما آثاري همچون تحريكپذيري و بيقراري كه اغلب مشاهده ميشود، حاكي از تاثير زهر بعضي عقربها بر سيستم اعصاب مركزي است. مسموميتهاي شديد بهخصوص در اطفال ممكن است كودك را وارد حالت اغما كند. افزايش قندخون، احتباس ادرار يا بياختياري ادرار نيز از جمله ديگر علايم زهر عقرب هستند. در ايران عقرب هفتدم، عقرب سياه، عقرب پشمالو، عقرب جراره و اپستوبوتوس مهمترين عقربهايي هستند كه گزش آنها خطرناك گزارش شده است. عقرب سياه يكي از عقربهاي خطرناك منطقه خوزستان است و در فصل بهار 35 تا 40 درصد و در تابستان 60 درصد گزيدگيهاي منطقه اهواز را تشكيل ميدهد. شايعترين آثار باليني در گزش اين عقرب شامل: اشكريزش، افزايش بزاق، تهوع، افزايش ترشحات ريه، آبريزش بيني، استفراغ و بيقراري است. درد ناشي از گزش اين جانور بسيار شديد بوده و مشابه سكته قلبي و يا شكستگي استخوان است. مرگومير در بزرگسالان نادر است ولي در اطفال ممكن است در 24 ساعت اول، فوت به علت وقفه قلبي تنفسي رخ دهد. چنانچه بيمار فوت نكند، تمام علايم و نشانههاي ناشي از گزش، بدون برجا گذاشتن هر گونه اثري برگشت ميكند. به عقرب گزيدهها كمك كنيد در عقربگزيدگي كمكهاي اوليه اختصاصي وجود ندارد. بهطور كلي وحشت و هراس شايعترين واكنش نامطلوب بيمار در برابر گزيدگيهاست. بايستي به بيمار اطمينان داد كه همه موارد گزيدگيها توام با خطر نيست و اقدامات پزشكي بسيار موثر هستند. بيحركت نگاه داشتن بيمار و بهخصوص عضو گزيده شده، بهترين روش پيشگيري از جذب و انتشار بيشتر زهر است. محل گزش را ميتوان ابتدا شستشو داد و سپس با يك بانداژ ملايم پوشاند. در ضمن بايد از بريدن و مكيدن محل زخم يا محكم بستن آن خودداري شود. بايد بيمار را در حداقل زمان ممكن به يك مركز درماني رساند. براي تسكين درد بيمار ميتوان از مسكنهاي معمولي نظير استامينوفن استفاده كرد. بهدليل خاصيت ضدانعقادي، آسپرين ممكن است مضر باشد. در طول دوره حاد مسموميت، بيمار بايد در استراحت مطلق باشد و حداقل 8 تا 12 ساعت از خوردن و آشاميدن منع شود. در بعضي موارد نيز ميتوان از دستمال مرطوب و شياف استامينوفن استفاده كرد. توصيف دقيق بيمار يا همراهيان وي از عامل گزيدگي و حتي به همراه آوردن عقرب مرده ميتواند گروه درماني را در افزايش ميزان موفقيت درمان ياري كند، چرا كه يكي از روشهاي درماني استفاده از سرم ضد زهر عقرب است كه بسته به جنس و گونه عقرب متفاوت است. در ايران سرم ضدزهر عقرب توسط انستيتو واكسن و سرمسازي رازك در حصارك كرج توليد ميشود. مقدار لازم بسته به شدت آثار باليني، سير پيشرفت آثار و پاسخ؛ درمان، متفاوت خواهد بود. البته مهمترين راه درمان پيشگيري است. در مناطقي كه عقرب وجود دارد، بهتر است نكات زير را به منظور پيشگيري از گزيدگي رعايت كرد: )1 از انباشتن سنگ، چوب، علوفه و ساير اشيا در اطراف محيط مسكوني به مدت طولاني خودداري شود. )2 سوراخها و حفرات اطراف ساختمان مسدود شود، در و پنجرهها نيز بسته باشد. )3 حد فاصل ساختمان مسكوني و محيط باز حداقل به عرض يك متر سيمان يا آسفالت شود. بهتر است ساختمان نيز از محيط اطراف مرتفعتر باشد تا از نفوذ عقرب جلوگيري شود. )4 از فرو بردن دست در زير سنگها و حفرات و سوارخهاي فاقد ديد كافي خودداري شود. )5 براي خوابيدن در محيط باز از تخت مناسب استفاده شود. )6 قبل از پوشيدن لباس يا كفش و قبل از ورود به رختخواب از عدم حضور جانور اطمينان حاصل شود. )7 از پابرهنه راه رفتن در محيط باز بهخصوص در شب خودداري شود. )8 در صورت سفر به مناطق آلوده حتما كيف كمكهاي اوليه همراه باشد. )9 ميتوان از روشهاي بيولوژيك مبارزه با عقربها (مثل نگهداري مرغ و ماكيان) و روشهاي شيميايي براي كنترل جمعيت عقربها نيز استفاده كرد. اميدواريم با آموزش عمومي بهتر مردم كشورمان، پيشرفت در كنترل جمعيت عقربها و افزايش مراكز مجهز پزشكي در مناطق محروم و دورافتاده، شاهد كاهش مرگومير و آسيبهاي جدي ناشي از عقربگزيدگي باشيم.
هندوانه، از ترميم زخم تا مقابله با سرطان سارا حسنلو امسال هندوانه خيلي زود به بازار ميوه آمد. اول هندوانههايي بسيار كوچك اما با قيمت خيلي زياد، البته با گذشت روزها و هفتهها از قيمتش كاسته ميشود و بر اندازهاش افزوده. هميشه هندوانه از اوايل خرداد ماه ميآيد و تا شب يلدا در ميوه فروشيها ميماند و در هر دوي اين زمانها با قيمت نسبتاً بالايي به فروش مي رسد. اما همه، اين ميوه را به نام ميوه تابستان ميشناسند و عقيده دارند كه <يك هندوانه خنك در روزهاي داغ تابستان خيلي مي چسبد.> هندوانه آفريقايي پرآب بودن هندوانه باعث شد كه مردم سرزمينهاي گرمسير براي اولين بار خوردن اين ميوه را امتحان كنند. 5 هزار سال قبل مردم مصر باستان هندوانه را ميشناختند و آن را كشت ميدادند تا اين ميوه بتواند آنها را در روزهاي خشكسالي نجات دهد. مورخان ميگويند، اصليت هندوانه به بيابان كالاهاري آفريقا باز ميگردد و گرماي طاقت فرساي اين ناحيه موجب شده كه كشت اين ميوه در اين منطقه هر روز گسترش يابد. مطالعات نشان دادهاند، در هر فنجان از هندوانه خرد شده، 192 گرم يا 92 درصد آب وجود دارد كه ميتواند در تشنگيهاي شديد براي رفع كمآبي مفيد باشد. به علاوه، اين ميوه ويتامين B6 بالايي هم دارد و مي توان از آن به عنوان يك ضد تهوع قوي خصوصاً در هواي گرم بهره برد. هندوانه عليه سرطان هيچ ميدانيد كه رنگ قرمز هندوانه به دليل وجود تركيبي با خاصيت ضد سرطاني است؟ پس هندوانههايي كه قرمزترند، خاصيت ضد سرطاني بيشتري دارند. مطالعات نشان داده است كه در هر 100 گرم هندوانه ( معادل يك فنجان آن به صورت خرد شده است)، 6هزارو889 ميكروگرم ليكوپن وجود دارد كه به عنوان يك آنتي اكسيدان بسيار قوي شناخته شده است. اين تركيب در بدن ساخته نميشود و فقط در برخي از ميوه و سبزيجات تازه نظير گوجه فرنگي و گريپ فروت قرمز وجود دارد. البته اشتباه نكنيد قرمزي ميوه هايي نظير هندوانه، آلبالو و توت فرنگي به دليل وجود ليكوپن نيست، بلكه وجود آنتوسيانينهاست كه آنها هم خاصيت ضد سرطاني دارند. از آنجايي كه راديكال هاي آزاد به غشاي سلولها آسيب ميرسانند و عامل بروز بيماريهاي بسياري نظير سرطان، بيماريهاي قلبي- عروقي و حتي پيشرفت فرآيند پيري هستند، خوردن هندوانه ميتواند مانند يك محافظ در برابر اين بيماريها عمل كند. علاوه بر ليكوپن و آنتوسيانين، هندوانه داراي بتاكاروتن نيز هست و مشخص شده كه در هر 100 گرم از آن 119 ميكروگرم بتاكاروتن وجود دارد. اين تركيب نيز در گروه مواد آنتياكسيدان جاي دارد. به اين ترتيب، كمپلكس آنتياكسيداني موجود در هندوانه مي تواند بسيار مفيد باشد و سدي در برابر بسياري از بيماري ها. كمسديم اما پر پتاسيم يكي از ويژ گيهاي منحصر به فرد اين ميوه آن است كه به داشتن سديم كم شهرت دارد. همانطور كه ميدانيد، سديم از جمله تركيباتي است كه در بيماري فشار خون ميتواند مشكلات فراواني را به بار آورد؛ به اين دليل است كه توصيه مي شود افرادي كه از اين بيماري رنج مي برند ، اين ماده مغذي را به ميزان محدودي دريافت كنند. هندوانه علاوه بر سديم كمي كه دارد، در هر 100 گرم داراي 170 ميلي گرم پتاسيم است. پتاسيم از جمله مواد مغذي است كه در كاهش فشار خون بسيار كمك كننده است. از اين رو به افرادي كه داراي فشار خون هستند مصرف روزانه يك فنجان هندوانه خرد شده توصيه ميشود تا از اين طريق آنها بتوانند بيماري خود را تا حدودي كنترل كنند. مرهم زخمها شايد باورتان نشود كه از اين ميوه در قديم براي سرعت بخشيدن به التيام زخمها استفاده مي شده است. مطالعات نشان دادهاند كه در هر 100 گرم از اين ميوه 865 واحد ويتامين A وجود دارد. به اين دليل توصيه ميشود از هندوانه هم به دليل آب فراوان و هم به دليل داشتن اين ماده مغذي براي افرادي كه دچار جراحت شدهاند، بيشتر استفاده شود. از قديم از والدينمان ميشنيديم كه هويج در تقويت قدرت بينايي بسيار مفيد است و خوردن آن موجب ميشود كه آدم كارش به عينك نكشد. اما مطالعات نشان دادهاند، خوردن هندوانه نيز به دليل ويتامين A فراواني كه دارد مانند هويج در تقويت حس بينايي بسيار مفيد است. چاقها و ديابتيها احتياط كنند با تمام فوايدي كه از هندوانه نام برديم، اين ميوه براي افرادي كه از اضافه وزن و چاقي رنج ميبرند و بايد از يك رژيم غذايي كمكالري پيروي كنند، توصيه نميشود. اشتباه نكنيد، اين ميوه چربي يا كلسترول ندارد اما قند بالاي آن موجب اين محدوديت شده است. زيرا هندوانه جزء ميوههايي است كه اندكس گلايسمي بالايي دارد. <اندكس گلايسمي> يعني اگر ماده غذايي خورده شود تا چه اندازه قند خون را افزايش داده و موجب ترشح انسولين ميشود، زيرا ترشح انسولين موجب افت قند و روانه كردن قندها به سلولها و تبديل آنها به چربي است. به اين ترتيب ميتوان دليل بي نتيجه بودن رژيم هاي كمكالري را در افرادي كه رژيم دارند اما وزنشان تغيير چنداني ندارد، فهميد. به علاوه، چون بيماران ديابتي نيز از رژيمهاي غذايي كمكالري پيروي ميكنند، استفاده از هندوانه برايشان مجاز نيست. زيرا اين افراد انسولين كافي براي تنظيم قند خون ندارند و اين كار موجب شدت پيدا كردن بيماريشان مي شود. راهنماي خريد در هنگام خريد هندوانه حتماً دقت داشته باشيد كه هيچ آسيبي در هيچ نقطهاي از بدنه اين ميوه وجود نداشته باشد. براي انتخاب هندوانه اول به آن نگاه كنيد تا محكم و يك دست باشد. بعد، آن را در دست بگيريد و وزن آن را حس كنيد، هندوانه بايد سنگين باشد، سپس آن رابچرخانيد. وجود لكههاي زرد رنگ نشانه رسيده بودن اين ميوه و قرار گرفتن آن در مقابل خورشيد است. به هيچ عنوان هندوانههاي سفيد را نخريد و نخوريد زيرا به شدت اسيدي بوده و ميتوانند زيانبار باشند. اين ميوه را ميتوان به مدت 2 هفته در صورتي كه برشي بر آن وارد نشده باشد در خارج از يخچال و در دماي اتاق نگهداري كرد اما در صورتي كه برشي به اين ميوه داده شد، ديگر بايد آن را داخل يخچال گذاشت و از آن ميل كرد. در صورت نرسيده بودن هندوانه، ميتوان آنرا خارج از يخچال و در يك كيسه كاغذي قرار داد تا كاملاً برسد. بد نيست بدانيد كه هندوانه بيش از 50 نوع دارد كه معروفترينهاي آنها هندوانه بدون دانه، هندوانه زرد و هندوانه معمولي است. جالب تر اينكه، ژاپني ها توانستهاند هندوانههاي مكعبي شكل را نيز پرورش دهند تا از نظر جايگيري در يخچال و هر جاي ديگر كمترين فضا را اشغال كنند. اين هندوانهها با قيمتي دو تا سه برابر قيمت هندوانه معمولي به فروش ميرسد يعني هندوانهاي هشتاد و سه دلار !
مادر و فرزند براي قطع شيردهي بايد توافق كنند دكتر علي غلامرضا نژاد آقاي دكتر، بعد از دوران وزارت شما در وزارت بهداشت، به نظر ميرسد كه تبليغات درباره شير مادر كم شد.... خب. بله. اما واقعيت اين است كه تا دنيا، دنياست بچهها بايد به بهترين نحو با شير مادر تغذيه بشوند. اين تغذيه خوب در سلامت بچهها، آينده آنها، هوش و استعداد آنها و قدرت رشد و پيشرفت آنها به طور مستقيم موثر است. هزاران سال، اين تغذيه خوب، فقط تغذيه با شير مادر بود اما طي قرن گذشته آرام آرام كارخانههاي توليد شير خشك ايجاد شدند و تمام تلاش خود را گذاشتند تا جايگزيني براي شير مادر فراهم كنند. همينها باعث شد كه در كشورهاي صنعتي و حتي كشورهاي در حال توسعه و در كل هر جايي كه مردم دستشان به دهنشان ميرسيد، مردم به شير خشك پناه ببرند و از شير مادر غافل بشوند. اما به هر حال، بعد از سالها در همين كشورهاي صنعتي و پيشرفته از نظر علمي مشخص شد كه شير مادر به هيچ عنوان قابل مقايسه و جايگزين با شير خشك نيست. ببينيد، اين كشورها مثل ما مسلمان نيستند، مسائل اقتصادي هم برايشان بسيار با اهميت است. در ضمن زنان اين جوامع هم عمدتا شاغل هستند و زمان كافي ندارند. در مجموع، عليرغم همه اينها وقتي بررسي كردند ديدند كه شير مادر به طور قابل توجهي نسبت به شير خشك برتري دارد و دوباره به سمت تغذيه با شير مادر برگشتند. آكادمي كودكان آمريكا، كانادا، استراليا و اروپا و سازمان بهداشت جهاني و تمام ارگانهاي بينالمللي و محافل معتبر علمي همه متفقالقول و بدون استثناء به اين نتيجه رسيدند كه شير مادر قابل مقايسه با هيچگونه شير خشكي (حتي بهترين آنها) نيست. حتي توصيه كردند كه در 6 ماه اول زندگي، تغذيه با شير مادر بايد به طور انحصاري صورت بگيرد و حتي آب هم نياز نيست كه به بچه بدهند. تنها استثناء ويتامين D است. بعد از اين 6 ماه تكليف چيست؟ خيلي از مادرها هستند كه تا 6 ماه به فرزندشان شير ميدهند ولي بعد كه تغذيه تكميلي را شروع كردند، اهميت قضيه برايشان خيلي كمتر ميشود. بعد از 6 ماهگي تا يكسالگي باز هم غذاي اصلي كودك همين شير مادر است، اما به تدريج و طبق برنامههاي خاص، غذاهاي كمكي به آن اضافه ميشوند. حتي بعد از يك سالگي هم اگرچه در گذشته عقايد به نفع قطع شير مادر بود اما الان نظر انجمن كودكان آمريكا بر اين است كه بايد شير مادر ادامه داده شود و هيچ محدوديت زماني براي قطع شير مادر نگذاشتهاند و حتي تا 5-6 سالگي هم بچه ممكن است بتواند از شير مادر استفاده كند. در اصل ميگويند قطع شير مادر و زمان آن بستگي به تمايل دو طرف (يعني مادر و فرزند) با هم دارد. پس حد 2 سالگي هم براي قطع شير الزامي نيست؟ نه. اين محدوده 2 سال به تبعيت از قرآن در دين ما ايجاد شده است. در قرآن توصيه شده است مادراني كه ميخواهند شيردهي خود را تكميل كنند تا 2 سالگي به بچه شير بدهند. الان در دنيا هيچ محدوديتي براي زمان شيردهي نگذاشتهاند. در اصل بر روي حيوانات و پستانداران مختلف مطالعه انجام دادهاند و از روي مدت زمان تغذيه تولههاي حيوانات مختلف توسط شير مادر و انجام يك سري محاسبات و مقايسات حدس زدهاند كه احتمالا كودك انسان بايد چيزي حدود 6-7 سال توسط شير مادر تغذيه شود. حالا به هر حال تصميم بر اين است كه 6 ماه اول تغذيه منحصرا شير مادر باشد ،بعد تا يكسالگي هم شير مادر غذاي اصلي باشد و بعد از آن قطع شيردهي، وابسته به نظر مادر و فرزند با همديگر است و محدوديت زماني وجود ندارد. البته در گذشته ما اين نگراني وجود داشت كه تغذيه طولاني مدت با شير مادر باعث افت هوش بچه بشود. اما مطالعات نشان دادهاند كه به هيچ عنوان چنين اثر سوئي وجود ندارد و حتي برعكس باعث رشد هوش بچه ميشود. به نظر شما چرا در كشور ما هر چه ميگذرد تمايل به تغذيه بچهها با شير مادر كمتر ميشود؟ در كشورهاي ديگر برعكس است. در آمريكا هر چه سطح فرهنگي بالاتر ميرفت و به خانوادههاي تحصيلكرده ميرسيديم، تمايل به تغذيه بچه با شير مادر بيشتر ميشد. من وقتي در آمريكا مطب داشتم بسياري از مريضهاي من خانمهاي پزشكي بودند كه خودشان بچههايشان را به مطب خود ميبردند و در آنجا به آنها شير ميدادند. تمايل مجدد به تغذيه با شير مادر ابتدا در كشورهاي صنعتي و پيشرفته شروع شد و بعد كشورهاي فقير و در حال توسعه به تقليد از آنها به اين كار رو آوردند. آيا تاكيد بر روي تغذيه با شير مادر فقط بخاطر خواص تغذيهاي آن است؟ نه، واقعيت اين است كه شير مادر اثرات مختلفي دارد. يكي از مهمترين آنها اثر آن در محافظت از كودك در برابر عفونتهاي مختلف است. زماني تصور ميشد كه شير مادر از كودك تنها در برابر عفونتهاي گوش و ريه و دستگاه گوارش محافظت ميكند اما امروزه مشخص شده است كه حرف از اين چيزها هم فراتر است و شير مادر از كودك در برابر عفونتهاي خون، ادرار، مننژيت و بسياري از عفونتهاي ديگر هم محافظت ميكند. بسياري از بيماريهاي غير عفوني بدن مثل سرطانهاي كودكان، ديابت، آلرژيها و بيماريهاي ديگر هم توسط شير مادر پيشگيري ميشوند يا تخفيف پيدا ميكنند. آسم و آلرژي مخصوصا در بچههاي مادراني كه زمينه ژنتيكي آن را دارند بسيار شايع است و شير مادر ميتواند در تخفيف آنها بسيار كمك كننده باشد. بعد عاطفي و رواني قضيه چطور؟ به نظر من مهمترين وجه تغذيه با شير مادر همين قسمت است و به نظر من اگر به هيچ يك از خواص شير مادر توجه نشود به اين يك قسمت بايد بسيار اهميتداد چون اثر بسيار خارقالعادهاي دارد، باعث ميشود ارتباط رواني و عاطفي تنگاتنگي بين مادر و نوزاد از همان بدو تولد ايجاد بشود و روز به روز هم مستحكمتر بشود. آثار درازمدت آن در همه جا و در تمام مراحل زندگي كودك نمايان ميشود. مثلا اگر نوزادي كه شير مادر ميخورد با يك نوزاد مشابه كه شير مادر نميخورد، مقايسه شود ميبينيد نوزادي كه با شير مادر تغذيه ميشود سرزندگي و تحرك بيشتري دارد. اين وضعيت از همان هفته اول زندگي وجود دارد اما تا سنين بالا ادامه پيدا ميكند. اين بچهها زودتر شروع به حرف زدن ميكنند، زودتر راه ميافتند و در همه ابعاد تكامل جسماني و رواني جلوتر هستند. در مدرسه رفتار بهتري دارند، مقاومتر و پايدارتر هستند، حتي در يك مطالعهاي كه در استراليا انجام شده بود مشاهده شد دخترهايي كه در بچگي با شير مادر تغذيه شده بودند تعادل رواني بهتري داشتند و وضعيت درسي و پيشرفت آنها مناسبتر بود. ضريب هوشي هم در نقاط مختلف دنيا بررسي شده است و ديدهاند كه تغذيه با شير مادر باعث ميشود كه ضريب هوشي در مقايسه با بچههايي كه شير مادر نميخورند به طور قابل توجهي بيشتر باشد و حتي در بعضي جاها گفتهاند كه آيكيو در بچههايي كه شير مادر ميخورند تا حدود 12/3 بيشتر از بچههايي است كه شير مادر نميخورند. هر چه طول مدت تغذيه كودك با شير مادر بيشتر باشد،ضريب هوشي هم افزايش خواهد يافت. اگرچه اين بالاتر بودن ضريب هوشي براي همه كشورها و همه افراد بسيار با اهميت است اما مخصوصا براي كشورهاي در حال رشد و پيشرفتي مثل ما كه به نظر من به يك جهش رشدي نياز دارند، بسيار با اهميتتر به نظر ميرسد. اين جهش مسلما نيازمند افرادي است كه چه از لحاظ جسماني و چه از لحاظ تفكر و ضريب هوشي در سلامت قرار داشته باشند و شير مادر ميتواند به طور قابل توجهي اين وضعيت را بهتر كند. ميبينيد كه الان در اين سالها خانوادهها براي قبولي فرزندانشان در كنكور چه سرمايهگذاريهاي هنگفتي ميكنند. در حالي كه اگر به همين مطلب و همين تغذيه با شير مادر از بدو تولد توجه كنند، ميتوانند براي آن زمينهسازي كنند و با همين كار ساده يك سرمايهگذاري بلند مدت كنند. بچهاي كه با شير مادر تغذيه ميشود نسبت به همسن و سال خود ضريب هوشي بالاتري دارد و ميتواند در تمام مراحل بسيار موفقتر باشد. اين اثرات فقط به خاطر برقراري رابطه بين مادر و فرزند است يا تركيبات شير مادر هم اثر دارند؟ نه. بررسيها نشان دادهاند كه خود تركيبات شير مادر هم نقش دارند. مخصوصا چربيهاي اشباع شده با زنجيره دراز هم موثر هستند. البته مسلم است كه ارتباط با آغوش مادر و تقابل مادر و فرزند بسيار مهم است، اما تركيبات موجود در شير مادر هم موثر هستند. چه چيزهايي در شير مادر وجود دارد كه باعث ميشود از شير خشك بهتر باشد؟ مواد تغذيهاي موجود در شير مادر بسيار خوب و مفيد و مناسب با شرايط كودك هستند. البته كارخانههاي شيرخشك طي سالهاي گذشته بسيار تلاش كردند تا تركيبات شيرخشكهاي خودشان را مثل شير مادر كنند. مثلا در مورد چربيهاي شيرخشكها سعي كردند كه آنها را بهتر و سهلالهضمتر كنند. در پروتئين آن هم تغييرات خوبي ايجاد كردند. در اصلاح آن هم همينطور و كلا پيشرفتهاي خوبي كردند. اما به شير مادر نرسيدند. به هر حال اين شيرها هم بر مبناي شير مادر تهيه شدهاند، اختراع و كشف خاصي نبودهاند، تنها تلاش كردهاند كه از شير مادر تقليد كنند و آن را درست كنند. منتها اين كار ممكن نيست. همان طور كه گفتم پروتئينها و چربيها و املاح اين شيرها با شير مادر شبيهسازي شدند اما شير مادر كه فقط حاوي اين مواد نيست. اينها تنها اجزاي غير زنده شير مادر هستند. شير مادر حاوي اجزاء ديگري مثل سلولهاي ايمني، آنزيمها و هورمونهاست كه مسلما اينها در شيرخشك وجود ندارند و نميتوان اين اجزاء زنده را به درون اين شيرخشك وارد كرد. در همين سالها متوجه شدهاند كه همين اجزاء زنده نقش بسيار مهمي را در رشد و حفاظت از بچه برعهده دارند. در هضم و جذب مواد غذايي توسط بچه هم اثر دارند. مواد دفاعي موجود در شير مادر هم بسيار مهم هستند. حتي اگر به فرض سالها تلاش كنند و بالاخره موفق شوند كه اين مواد دفاعي مثل هورمونها و پادتنها و حتي آنزيمها را هم به داخل اين شيرخشكها وارد كنند اما سلولهاي زنده بدن مادر كه در شير وارد ميشوند و از اين طريق به درون بدن كودك وارد ميشوند و در دفاع از كودك عمل ميكنند را هيچگاه نميتوان در اين شيرخشكها وارد كرد. با اين حساب شير مادر يك مايع يا ماده زنده است در حاليكه شيرخشك اينطور نيست. يعني هر كاري كه بكنند به نظر نميرسد كه بتوانند اين جزء سلولي زنده را جايگزين كنند و بنابراين هيچگونه شيرخشكي نميتواند جاي شير مادر را بگيرد. تازه همه اين موارد، يك طرف و اثرات رواني و عاطفي هم يك طرف. روي خود مادر هم اثر ميگذارد؟ بله. به دنبال تغذيه با شير مادر در مغز مادر هورمون استروژن ترشح ميشود. در حالت عادي اين هورمون در درون بدن مادر وجود دارد و اثرات خوبي هم براي بدن دارد، مثلا باعث ميشود كه رحم جمع بشود و خونريزي بعد از زايمان كم شود و مادر كم خون نشود. اما اين استروژني كه به دنبال تحريك تغذيه با شير مادر در مغز مادر ترشح ميشود هم اثرات بسيار مفيدي دارد. مثلا باعث ميشود كه آستانه درد مادر بالاتر برود، احساس شعف و شادي و رخوت و خوابآلودگي پيدا كند، احساس عشق به بچهاش پيدا كند. خب مسلما تغذيه با شير خشك اين فوايد را از مادر ميگيرد. اين تحريك ترشح تنها به علت مكيدن بچه است و بنابراين تغذيه با شير مادر اثرات مفيدي برروي خود مادر هم دارد كه به هيچ روش ديگري نميتوان آن را جايگزين كرد. البته مطالعات مشخص كردهاند كه به دنبال مكيدن سينه مادر 19 ماده مختلف ديگر هم در بدن مادر ترشح ميشوند كه بعضي از آنها باعث تغييرات در لوله گوارش مادر ميشوند به طوري كه دستگاه گوارش مادر قدرت جذبش چندين برابر بيشتر ميشود. البته تا حالا 19 ماده كشف شده است و احتمالا مقدار اين مواد بسيار بيشتر است. مثلا با همين مواد، مادري كه تا حالا وضعيت گوارشي خوبي نداشته است و قابليت رودههايش در جذب مواد غذايي چندان خوب نبوده ميتواند از غذاهايي كه ميخورد حداكثر استفاده و حداكثر جذب را داشته باشد و يك شير خوب هم بسازد. خب طبيعتا هيچ يك از اين تغييرات در تغذيه با شيرخشك ايجاد نميشود. همه اينها يك طرف، اثرات عاطفي و رواني كه در مادر ايجاد ميشود و آن احساس عشق و رضايتي كه در مادر ايجاد ميشود هم يك طرف. در كشورهاي مختلف بررسي شده است، مثل تايلند، كاستاريكا، روسيه، فرانسه و خيلي از كشورها ديگر ديدهاند كه فاحشهها بچههاي خود را در كنار خيابان ميگذارند و آنها را رها ميكنند اما همين زنها اگر مجبورشان كنند كه چند روز اول در بيمارستان به بچههاي خود شير بدهند احتمال رها كردن آنها بسيار كم ميشود و بچههايشان را بزرگ ميكنند. يعني همين چند روز تغذيه كردن با شير مادر باعث ميشود كه بين مادر و كودك يك احساس بسيار قوي و خوبي برقرار شود كه با هيچ چيزي قابل قياس نيست. چه كارهايي ميشودكرد كه تمايل مادرها به شيردهي به بچههايشان بيشتر شود؟ يك مطالعهاي در سوئد كرده و ديده بودند اگر 2 ساعت بعد از زايمان بچه را به مادر تحويل بدهند احتمالا حدود 4 ماه به اين بچه شير خواهد داد اما اگر نيم ساعت بعد از زايمان بچه را به مادر تحويل بدهند اين زمان تا حدود 7ماه ادامه پيدا ميكند. بنابراين توصيه ميشود كه هر چه سريعتر مادر و كودك در كنار يكديگر قرار بگيرند. اينجا يك نكتهاي را بايد قبل از اينكه فراموش كنم بگويم و آن اين است كه اين تغذيه با شير مادر اثرات جسمي مهمي دارد كه براي خود زنان بسيار مهم و قابل توجه است. مثلا از سرطانهاي رحم و تخمدان و پستان جلوگيري ميكند كه بسيار مهم هستند. مخصوصا مسائل عاطفي كه مشكلات امروز دنيا را تشكيل ميدهند در تغذيه با شير مادر ميتواند تا حدود زيادي رفع شوند. با تمام اين ويژگيهاي خوبي كه گفتيد پس چرا تمايل به تغذيه با شير مادر در كشور ما روزبهروز كمتر ميشود؟ به نظر من دليل اول آن ناآگاهي است. به طور كلي اگر به اين مادران اطلاع كافي داده شود و با آنها صحبت شود مسير خودشان را عوض ميكنند. حتي من وقتي با اين افراد صحبت ميكنم و آنها را راهنمايي ميكنم، اينها حتي شرايط شغلي و كاري خود را طوري تنظيم ميكنند كه فرصت كافي براي شير دادن به بچه خود را فراهم كنند. شايد يك مشكل اين است كه نه من و نه بقيه پزشكان در مطبها فرصت كافي براي انجام مشاورههاي كافي با مادران جوان را نداريم. همين محدود بودن اطلاعات مادران جوان باعث ميشود كه رغبت چنداني براي انجام اين كار نداشته باشند. در مورد پدرها هم همين طور است. به طور كلي خانوادههاي جوان در اين مورد اطلاعات ندارند. يك زماني ما در كشور خودمان تبليغات وسيع و اطاعات كافي در اين زمينهها ارئه ميكرديم اما به هر حال هر روز مادران جوان و خانوادههاي جوان در اين كشور ايجاد ميشود كه اينها هم باز احتياج به آموزش و تبليغات در اين زمينه دارند. در حالي كه متاسفانه چند سالي است اين آموزشها كمرنگ شدهاند و بنابراين آنها اطلاعات كافي ندارند و تصميمات آنها هم مسلما تصميمات درستي نيست. متاسفانه هر چه ميگذرد زمان و تعداد دورههاي آموزشي تغذيه با شير مادر كمتر ميشود. همين باعث ميشود كه در آينده در اين مملكت شيوع ديابت و آلرژي بيشتر شود، ضريب هوشي و تعادل رواني بچهها پائينتر بيايد و كلا خسارت جبرانناپذيري به اين جوانان و بچهها وارد شود. اگر اين مادر بيچاره ميدانست كه ميتواند با شير دادن خود چه سرمايهگذاري عظيمي براي بچههاي خود بكند و اگر ميدانست كه اين شير ندادن به بچه چه ضررهايي را به كودك او وارد ميكند هرگز نميآمد شير خود را از بچه دريغ كند. اما مشكل اينجاست كه ما اين آگاهي را درست و به طور مستقيم به مادران انتقال ندادهايم. البته يك مسئله ديگر اين است كه اين مشكل تنها مربوط به مادران نيست. خود ما اعضاي جامعه پزشكان هم اين اطلاعات را كم و به طور ناكافي داريم. نه مشكلات بچهها و نه مشكلات مادران را نميدانيم. خواص شير مادر را هم نميدانيم. حتي نميدانيم اگر مادري طي شيردهي خود به مشكلي برخورد چگونه آن را برطرف و درمان كنيم و چگونه بايد اين مادر را راهنمايي كنيم. مثلا مادري ميآيد ميگويد كه من شير ندارم. به جاي اينكه او را راهنمايي كنيم كه نبودن شير و يا كم بودن شير در روزهاي اول طبيعي است، فوري براي او شيرخشك تجويز ميكنيم. خوب طبيعي است كه در روزهاي اول شير مادر بسيار كم است. گاهي فقط به اندازه يك قاشق مرباخوري است. بايد اين مادر را راهنمايي كرد و به او گفت كه مرتبا سينهاش را در دهان كودك بگذارد و همين شيردهي مرتب باعث ميشود كه به تدريج شير مادر بيشتر بشود. بچه بايد هر زماني كه ميخواهد چه شب و چه روز تغذيه بشود. اما متاسفانه پزشكان ما هم با اين مسائل آشنا نيستند و بلافاصله شيرخشك تجويز ميكنند. اين كار باعث ميشود كه تحريك روي سينههاي مادر كمتر بشود و خب مسلما توليد شير هم كم و كمتر ميشود و مشكلات مرتب بيشتر ميگردند. مشكل مهمي كه با اين كار پيش ميآيد اين است كه كلا نحوه مكيدن سينه مادر با مكيدن شيشه شير فرق ميكند. وقتي به بچه عادت داده ميشود كه از شيشه شير بخورد ممكن است ديگر هيچگاه ياد نگيرد و تمايل نداشته باشد كه از سينه مادر شير بخورد و كلا تمايل نوزاد از تغذيه از سينه مادر از بين ميرود. پس در واقع ناآگاهي ما دو طرفه است هم مادران آگاهي ندارند و هم پزشكان. تبليغات شيرخشكها هم خيلي جذاب هستند. اين طور نيست؟ بله خب. البته تبليغات غيرقانوني است، اما به هر حال اين شركتها و كارخانهها هم از همين راه كسب درآمد ميكنند و براي همين از راههاي مختلف و با تبليغات و روشهاي مختلف وارد ميشوند تا محصولات خود را بيشتر بفروشند. حالا بعضيها مثل روباه وارد ميشوند و مردم را فريب ميدهند. به اعتقاد من همين وفور و ارزاني شيرخشك باعث ميشود كه مردم تمايل كمتري به تغذيه با شير مادر داشته باشند. به محضاينكه بچه گريه ميكند يك بسته از اين شيرهاي نسبتا ارزان تهيه ميكنند و آن را آماده ميكنند تا گريه بچه را ساكت كنند. اصلا هم توجه نميكنند كه بسياري از اين گريههاي بچهها اصلا ربطي به گرسنگي ندارد. مخصوصا اگر وضع روحي مادر مناسب نباشد اصلا آمادگي روحي و رواني شير دادن به بچه ندارد. پدر هم فكر ميكند كه ميتواند لطف بزرگي به همسر و فرزند خود بكند و فورا ميرود از يكي از داروخانههاي اطراف شيرخشك ميخرد و به فكر خودش ماجرا را حلوفصل ميكند، در حالي كه اين كار اصولا اشتباه است. هضم اين شيرخشكها هم مشكل است. برعكس شير مادر كه ظرف نيم ساعت تا يك ساعت هضم ميشود و از معده بيرون ميرود، شيرخشك مدتها و ساعتها كه معده باقي ميماند و معده بچه سنگين ميشود. اين بچه هم كه معدهاش پر است. براي همين چند ساعت آرام ميخوابد و سروصدا نميكند، مادر هم اين خواب و آرامش را معيار سيري و رضايت بچه ميداند و بيشتر به سمت مصرف اين شيرخشكها ترغيب ميشود و فكر ميكند كه بچه سالم است. به نظر من وجود اين همه شير خشك ارزان قيمت در بازار از يكي از عوامل نامناسبي است كه باعث ترويج بيرويه استفاده از شيرخشك و مقابله با تغذيه با شير مادر ميشود.
نه كمتر از 18 ماه نه بيشتر از 5 سال ترجمه: فرشته آلعلي وقتي خبر تولد اولين فرزند خانواده به گوش ميرسد، همه بدون استثنا خوشحال ميشوند. مادر هم كه از همه خوشحالتر است چون باري را كه 9 ماه با خودش حمل كرده بر زمين ميگذارد. اما بعد از مدتي كوتاه سيلي از افكار مختلف و نگرانيهاي تازه به ذهن او هجوم ميآورند. يكي از اين نگرانيها ترس از بارداري مجدد است و اينكه مادر و پدر هر دو بايد تصميم بگيرند كه دومين فرزند خود را (البته اگر ميخواهند فرزندي ديگر داشته باشند) چه موقع به دنيا دعوت كنند! و اينجاست كه بحث فاصلهگذاري بين بچهها داغ ميشود .يك مادر 34 ساله ميگويد:<ما 3 فرزند داريم كه فاصله آنها از هم 19 ماه است. وقتي خيلي كوچك بودند زندگي ما به يك جهنم واقعي تبديل شده بود. تصور كنيد سه بچه با فاصله كم و با نيازهاي تقريبا مشترك چه بلايي بر سر آدم ميآورند؟ اما الان كه آنها بزرگتر شدهاند اوضاع خيلي خوب است. آنها تنها نيستند و حسابي با هم بازي ميكنند.>ايراد اين ماجرا كاملا مشخص است. پدر و مادر از شدت خستگي جسمي و روحي تاب وتوان ندارند. وقتي فاصله سني بچهها از هم كم باشد پدر و مادر حداقل براي يكي دو سال اول به شدت خستهاند. اين صحنه را تصور كنيد كه مادر بايد در همان حال كه به نوزادش شير ميدهد، بچه بغل به دنبال كودك نوپاي خودش هم بدود. اي كاش فقط دويدن بود چون بايد همراه او از مبل و ميز و صندلي هم بالا وپائين برود!به اين ترتيب پشت سر هم بچه دار شدن كه در قديم بسيار ديده ميشد، طوري كه فاصله بچهها از هم فقط 9 ماه بود، در اين روز و زمانه، يك فاجعه محسوب ميشود. از نظر علمي هم عدم فاصلهگذاري مناسب بين فرزندان مردود است. همزمان با شير دادن به يك فرزند، مادر بايد به فرزند ديگر هم كه در رحم در حال رشد است، مواد غذايي برساند كه در بسياري موارد اين كار به ضرر هر سه نفر تمام ميشود. ضمنا مادر بارداري كه با تهوع و علايم اوليه بارداري دست به گريبان است و بدليل مراقبت از فرزند ديگر كه هنوز كوچك است، خواب كافي هم ندارد نميتواند مراقبت خوبي از خود و كودك متولد شده بهعمل آورد كه در اين بين تكليف جنين هم كاملا مشخص است.در اواخر بارداري هم كه مادر سنگين ميشود، كودك اول انتظار دارد كه مادر او را در آغوش گرفته و راه ببرد و اين مسئله براي مادر كاملا عذاب آور و در شرايطي غير ممكن است. شايد به خاطر همين مشكلات، بسياري از خانوادهها تصميم ميگيرند كه فاصله بين بچهها بيشتر باشد. بعضيها صبر ميكنند تا فرزند اول كاملا مستقل شده يعني خودش غذا بخورد، دستشويي برود و لباس بپوشد و بعد به فرزند دوم فكر كنند. بعضيها هم معتقدند بچه اول به مدرسه برود و چند سال هم صبر كنند تا او از پس مشكلات مدرسه برآمده و بعد بچه دار شوند.شايد جالب باشد كه بدانيد فاصلهگذاري بيش از حد بين بچهها هم خودش دردسرهايي دارد كه بايد به آنها هم توجه كرد.نه كم، نه زيادجديدترين مطالعات نشان دادهاند فاصله خيلي كم و يا خيلي زياد بين بچهها باعث بروز مشكلاتي در دومين كودك شده و احتمال اين خطرها بسيار زياد ميشود.اين مطالعه كه در مجله انجمن پزشكي آمريكا به چاپ رسيده، توسط محققان دانشگاه كلمبيا انجام شده است. آنها معتقدند اگر فاصله بين بچهها كمتر از 18 ماه و يا بيشتر از 59 ماه باشد، امكان بروز مشكلات متعدد براي فرزند دوم افزايش پيدا ميكند.در اين مطالعه سن مادر و حتي وضعيت اجتماعي اقتصادي او هم در نظر گرفته شده است. آنها بر اين باورند كه اگر فاصله بارداريها كمتر از 18 ماه باشد، 40 درصد خطر تولد نوزاد نارس بيشتر شده، امكان كم بودن وزن نوزاد حين تولد 61 درصد افزايش پيدا كرده و سن تولد نوزاد هم در 26 درصد موارد كمتر از يك نوزاد طبيعي ميشود. شايد جالب باشد كه به اين نتايج بيشتر و دقيقتر توجه كنيم. اگر فاصله بين بارداريها كمتر از 18 ماه باشد به ازاي هر يك ماهي كه اين فاصله كوتاهتر ميشود، بايد منتظر اين اتفاقات باشيم: خطر تولد نوزاد نارس تا 2 درصد و خطر تولد نوزاد با وزن كم تا 3/3 درصد بيشتر ميشود.از طرف ديگر اگر فاصله بارداريها بيش از 59 ماه (يا 5 سال) باشد، خطر تولد نوزاد نارس تا 0/6 درصد و نوزاد با وزن كم تا 0/9 درصد بيشتر ميشود. شايد به همين دلايل باشد كه متخصصان زنان و زايمان معتقدند براي فاصلهگذاري بين بچهها بايد عاقلانه تصميم گرفت. از طرفي خانواده بايد از نظر جسمي، روحي و مالي به وضعيت مناسبتري برسند و وقت كافي براي هر بچه بگذارند. از طرف ديگر اگر اين فاصله بسيار زياد باشد علاوه بر بروز خطرات جسمي، مادر دچار سالخوردگي و بيحوصلگي شده و امكان رشد و پرورش مناسب را براي او ندارند ضمن اينكه خطرات ژنتيكي هم براي كودك دوم مطرح است.در واقع، وقتي كه فاصله بارداريها زياد باشد ظرفيت و توان بارداري مادر كم شده و همين كاهش توان باروري مادر باعث ميشود جنين نتواند بطور صحيح و مطلوب رشد و تكامل پيدا كند. تحقيقي ديگر كه در مجله پزشكي انگليس چاپ شده است، نشان داده فاصله كم بين بارداريها خطر مرگ نوزاد را بيشتر ميكند. اين محققان به پروتئيني اشاره كردهاند كه تنظيم كننده زايمان است و وقتي فاصله بارداريها كم باشد امكان توازن اين پروتئين دربارداري وجود ندارد، در نتيجه خطر مرگ جنين را تهديد ميكند.عجله، كار كيست؟تحقيقات و بررسيهاي متعدد فوايد فاصلهگذاري مناسب بين بچهها را كاملا روشن كرده است، چون در اين بين نه تنها سلامت جسمي و ذهني كودك وضع بهتري پيدا ميكند بلكه والدين هم فرصت رسيدگي به بچهها را پيدا كرده و كيفيت زندگي و تكامل كودكان بسيار بهتر و بيشتر ميشود. در اكثر بررسيها مشخص شده است وقتي فاصله بين كودكان كمتر از 2 سال باشد احتمال كاهش بهره هوشي )IQ( در كودك بيشتر از خانوادههايي است كه فاصله بين بچههايشان بيشتر از 2 سال است.ضمنا وقتي فاصله سني بچهها از هم بسيار زياد باشد امكان برقراري ارتباط و بازي با هم در آنها كم ميشود. البته در بعضي موارد اين فاصلهگذاريها به دليل بيدقتي نيست. گاهي بارداري ناخواسته اتفاق ميافتد و گاهي مادر به دليل نازايي بوسيله روشهاي مختلف درمان شده است و ميترسد كه با افزايش سن امكان بارداري مجدد در او بسيار كمتر شود، در نتيجه به فاصله كمي بچه دوم را بهدنيا ميآورد. با توجه به تمامي اين نكات و با دقت به اين موضوع كه در مورد فاصله مطلوب بين بارداريها هنوز بحث و اختلاف نظر وجود دارد، اما دانشمندان همچنان معتقدند اين فاصله نبايد كمتر از 18 ماه (البته بعضيها حداقل 18 تا 23 ماه را توصيه ميكنند) و يا بيشتر از 5 سال باشد چون در هر دو حالت، امكان بروز مشكلاتي براي كودكان و والدين وجود دارد.منبع : Planning a Family : Web MD
با اضطراب امتحان چه كنيم؟ دكتر محمد عليتقي پور همه چيز خوب بود. تكاليفم را انجام داده بودم و از مدتها قبل طبق برنامه خودم را براي امتحان آماده ميكردم، اما مثل هميشه روز امتحان اصلا حال خوبي نداشتم. احساس ميكردم دستهايم يخ زده، سرم گيج ميرود، تمركز ندارم و دلم مثل سير و سركه ميجوشد! آنقدر عصبي و آشفته بودم كه اصلا نميتوانستم اطلاعاتي را كه در ذهن داشتم جمع و جور كنم و به سئوالات جواب بدهم. همان سئوالاتي كه شب قبل به راحتي به آنها پاسخ داده بودم. ...راستش را بخواهيد تنها شما نيستيد كه چنين احساسي داريد. خيلي از دانش آموزان و دانشجويان در لحظه امتحان وضعيتي مشابه پيدا ميكنند. البته داشتن كمي دلشوره و اضطراب در روز امتحان و يا حتي قبل از آن كاملا طبيعي و لازم است، چون همين نگراني انگيزهاي ميشود كه فرد به سراغ كسب اطلاعات و تمرين رفته و خودش را براي امتحان آماده كند. اما شدت اين اضطراب در بعضيها آنقدر زياد است كه اصلا نميتوانند امتحان بدهند. اينجاست كه ديگر پاي مشكلي به نام اضطراب امتحان در ميان است. چرا اين همه ترس؟! اضطراب امتحان نوع خاصي از اضطراب است كه به آن اضطراب عملكرد تظاهري ميگويند، مثلا وقتي قرار است كسي براي اولين بار در صحنه نمايش مدرسه بازي كند، يك قطعه موسيقي بنوازد و يا در يك مصاحبه شغلي شركت كند، ناخودآگاه دلشوره و اضطراب خاصي به سراغش ميآيد. در اضطراب امتحان، فرد هر بار كه ميخواهد امتحان بدهد دلشوره گرفته، عرق ميكند، معده درد ميگيرد، ميلرزد و ضربان قلبش سريع ميشود. گاهي اين ماجرا آنقدر جدي است كه فرد حس ميكند الان است كه غش كند!البته ماجراي اضطراب امتحان را از عدم تمركز در شرايط خاص جدا كنيد. مثلا وقتي فردي عزادار است يا خانوادهاش دچار بحران جدي شده و يا مسائلي از اين قبيل، قطعا در سر جلسه امتحان تمركز نداشته و نميتواند نتيجه مطلوبي بگيرد. شايد جالب باشد بدانيد محققان مركز تكامل شخصيتي و حرفهاي دانشگاه ميسوري آمريكا به دو علت عمده براي اضطراب امتحان اشاره كردهاند. يكي اينكه فرد براي امتحان مطالعه كافي و مناسب نداشته است و در سر جلسه امتحان متوجه ميشود كه آمادگي لازم را ندارد و همين مسئله باعث ترس و وحشت او ميشود. دوم نوع نگاه افراد به موضوع است. اگر فرد منتظر اضطراب و شكست باشد، به احتمال زياد همانها را هم تجربه ميكند. اما اگر طرز برخورد فرد با ماجرا مثبت باشد همه چيز خوب پيش ميرود. معمولا وقتي منتظر اتفاقي تنشزا و ناراحتكننده باشيم، اضطراب به صورت يك واكنش طبيعي بروز ميكند. در اين شرايط بدن تحت تاثير قرار ميگيرد و علائم جسمي اضطراب كه قبلا ذكر شد بروز ميكند. اگر آدمي باشيم كه دائم بر روي مسائل بد و ناگوار متمركز شويم، اضطراب امتحان در ما تشديد ميشود. مثلا اگر به خودمان بگوئيم: <اگر وسايل لازم را فراموش كرده باشم چه؟ نكند امتحان خيلي سخت باشد؟ و...> اضطراب را داوطلبانه به ذهنمان دعوت كردهايم. حتي گاهي علائم جسمي اضطراب خودش مشكل ساز ميشود: <دستم ميلرزد. حتما امتحان را خراب ميكنم.> در اضطراب امتحان معمولا يك حلقه معيوب هم تشكيل ميشود. فرد بر روي مسائل ناگوار بيشتر متمركز ميشود، اضطراب او تشديد ميشود، حال عمومي او بدتر شده و ذهنش از افكار ناراحت كننده پر ميشود، در نتيجه احتمال اينكه امتحان را خراب كند بيشتر ميشود. نكته جالب اينكه آدمهايي كه درمورد مسائل زياد ناراحت ميشوند و حساس هستند و يا بسيار ايدهآل فكر ميكنند و ميخواهند در همه كار عالي و بينقص باشند، بيشتر دچار اضطراب امتحان ميشوند چون حاضر نيستند اشتباهات احتمالي خود را قبول كنند. بايد دست به كار شد قبل از امتحان زمان بندي كنيد تا وقت براي مطالعه كافي باشد. براي اين كار از روشهاي مناسب استفاده كنيد: مرور دائم مطالب، تهيه خلاصه درس و مطالعه صحيح زودتر از زمان امتحان. تمرين را هم فراموش نكنيد. براي اينكه طرز برخوردتان با امتحان صحيح باشد خودتان را توانمند و با مهارت تصور كنيد. به امتحان با اين ديد نگاه كنيد كه انگار فرصتي پيدا كردهايد تا دانستههايتان را نشان دهيد. جملات مثبت انتخاب كرده و دائم با خود تكرار كنيد: <من آرام و راحت هستم و اطلاعاتم كافيست.> حتي اين جملات را حين امتحان هم تكرار كنيد. اگر در زمان امتحان به اين مشكل مبتلا شديد نااميد نشويد و دست از كار نكشيد. سعي كنيد با روشي جريان نگرانيها را قطع كنيد. يك ليوان آب، يك عدد شكلات يا مواردي از اين قبيل باعث ميشوند از آن حالت خارج شويد.براي چند ثانيه چشمهايتان را بسته و منظرهاي زيبا را تصور كنيد، عضلاتتان را شل كنيد و بعد ادامه دهيد. از استرس به نفع خودتان استفاده كنيد. استرس سيستم هشدار دهنده بدن است و نشانهاي است كه به شما كمك ميكند خودتان را براي شرايط مهم آماده كنيد. بنابراين از آن به نفع خودتان استفاده كنيد. بهجاي اينكه با ترس، شكايت و غرغر با امتحان برخورد كنيد، فقط بگذاريد استرس شما را براي امتحان آمادهتر كند. شما آنقدر توانمند هستيد كه استرس را تحت كنترل درآوريد. افكار مثبت در كنترل و مهار استرس نقش مهمي دارند. بعضي دانشآموزان يا دانشجويان فكر ميكنند حضور در كلاس براي يادگيري و موفقيت در امتحان كافيست. اما قضيه فقط به كلاس ختم نميشود. بايد روش مطالعه شما درست باشد. براي همين است كه فقط در شب امتحان درس خواندن و تا صبح بيدار ماندن هيچ فايدهاي ندارد. بايد از قبل آماده باشيد. هر چه مطلب را كاملتر درك كرده باشيد، اعتماد به نفستان بيشتر شده و اضطرابتان كمتر ميشود. فراموش نكنيد كه همه اشتباه ميكنند. حتي اگر فردي كمالگرا هستيد يا تمام تلاشتان را وقف امتحان كردهايد، بايد امكان بروز اشتباه را هم در نظر بگيريد. بهتر است به اشتباهات به عنوان فرصتهاي يادگيري نگاه كنيد. ياد بگيريد كه شكستها و اشتباهات كوچك را تحمل كنيد و از آنها درس بگيريد چون چه بخواهيد چه نخواهيد همه اشتباه ميكنند. ورزش، خواب كافي و غذاي سالم و مناسب همگي باعث ميشوند عملكرد شما در روز امتحان بهتر باشد. درخواست كمك هيچ ايرادي ندارد. غلبه بر اضطراب امتحان يك مهارت است و به تمرين احتياج دارد. ضمنا اين مهارت يك شبه بدست نميآيد. اگر بتوانيد با آن رو برو شده و آنرا تحت كنترل درآوريد، در كنترل تنش مهارت پيدا ميكنيد كه در ساير مراحل زندگي بدرد ميخورد. اگر مسئله آنقدر جدي است كه از امتحان دادن عاجز ميشويد بهتر است با يك مشاور صحبت كنيد تا با روشهاي مناسب مشكل را برطرف كند و بدانيد كه اين مشكل حل شدني است.
ضد چروك ها؛ از بوتوكس تا ليفتينگ دكتر علي اخوان بهبهاني طول عمر و گذر زمان تغييراتي را در پوست صورت ايجاد ميكند، مهمترين آنها شلي و افتادگي پوست، پيدايش چين و چروك، پيدايش لكهاي تيره يا قهوهاي رنگ، ايجاد فرورفتگيهاي متعدد و تغييرات عروقي است. آنچه در اين بين بيشتر از هر چيز خودنمايي ميكند و به نوعي نماد پيري محسوب ميشود، چين و چروكهاي پوست صورت است زيرا در معرض ديد همگان است و نقش مهمي در برقراري روابط اجتماعي، فردي و شغلي افراد دارد به همين علت همه به دنبال راهي هستند تا بتوانند به نوعي اين چروكها را برطرف كنند. چراصاف؟ چرا چروك ؟ پوست جوانان كار خود را در كشيدگي و نگه داشتن رطوبت به خوبي انجام ميدهد. خارجيترين لايه پوست كه با چشم قابل رويت است، اپيدرم ناميده ميشود. اين لايه به دليل وجود رشتههايي موسوم به الاستين خاصيت ارتجاعي يا كشساني دارد؛ اين امر باعث تازگي و جوان شدن پوست ميشود. به علاوه كلاژن كه نوعي پروتئين موجود در اين لايه است نقش مهمي در پيشگيري از چروكيدگي ايفا ميكند؛ وقتي اين 2 ماده در پوست از بين ميرود، پوست نازكتر شده و رطوبت كافي در اپيدرم باقي نميماند. همچنين چربي موجود در لايه زيرين پوست را از بين ميبرد و در نتيجه لايه اپيدرم حالت چروك خوردگي پيدا ميكند. انواع و اقسام )1 چين و چروك طبيعي كه بيانكننده حالات رواني، روحي، احساسات دروني و تنشهاي هيجاني و عاطفي هستند. اين چينها در اطراف بيني و لبها بهوجود ميآيند. )2 چينهايي كه در اثر پديده پيري در سنين 25 تا 30 شروع به ظاهر شدن ميكنند، مانند عميقتر شدن خطوط خنده، خطوط اخم و خطوط افقي پيشاني. )3 چين و چروكهايي كه بعد از دههپنجم زندگي و عمدتاً در اطراف لبها يا روي گونهها پديدار ميشوند. چروك فوري عوامل متعددي پيري سلولهاي پوست و در نتيجه ايجاد چروك را تسريع ميكنند.اين عوامل را ميتوان به دو دسته كلي تقسيم كرد: الف) عوامل داخلي: اين عوامل همان ژن يا واحدهاي وراثتي است.برخي نژادها ديرتر دچار چروك پوست ميشوند. افزايش خطاهاي ژنتيكي در طول زمان همراه با افزايش سن، باعث تجمع اثرات تخريبي ميشود و پيري در سلولها بروز ميكند. در زنان، عوامل هورموني هم بر اين موارد اضافه ميشود و فرآيند پيري را تسريع ميكند. اختلالات ارثي در توليد كلاژن نيز منجر به چروكهاي زودرس ميشوند. در بيماران نشانگان مارفان نيز پوست بهعلت نقص در كلاژنسازي دچار افتادگي زود رس ميشود. افراد عـصبي و اخـمو بهعـلت اسـتفاده زياد از عضلات صورت دچار چروك زود رس ميشوند. افرادي كه قـبلا چاق بوده ولي دچار لاغري ميشوند بهعلت از دست دادن چربي زيرپوستي دچار افتادگي پوست ميشوند و چروك بوجود ميآيد. ب) عوامل خارجي: مهمترين آنها اشعه ماورايبنفش آفتاب است. نور خورشيد، اگرچه مفيد و حياتبخش است، اما داراي اثرات زيانباري نيز هست. پوست انسان عضوي حساس است و آسيبها و صدمات وارده بر آن در اثر تابش نور خورشيد پيري زودرس اين عضو را به دنبال دارد. آفتابسوختگي، خشك و كدر شدن پوست، بروز ضايعات پيشسرطاني، پيدايش چروك ريز و درشت پوستي و حتي ابتلا به بدخيميهاي پوستي از عوارض تابش پرتو فرابنفش نور خورشيد است. امروزه با مصرف ضد آفتابها ميتوان تا حدودي از بروز اين عوارض جلوگيري كرد. سيگار هم از مخرب ترين عوامل پوست است. پوست سيگاريها بيشتر از غير سيگاريها با همان نوع پوست ، گرايش به چروك شدن دارد آلودگي هوا يكي ديگر از عوامل تخريب كننده پوست صورت است.آلوده كنندههاي هوا مخصوصا ازن، هميشه در اين كار دخيل هستند. اين باور وجود دارد كه راديكالهاي آزاد اكسيژن ، به غشاهاي سلولي آسيب ميرسانند، حتي با مواد ژنتيكي فعل و انفعال داشته و پيري پوست را تسريع مي كنند. مبارزه با چروك درمانهاي مختلفي براي از بين بردن چين و چروكهاي پوستي وجود دارد.طيف اين درمان ها از داروهاي موضعي تا جراحي متغير است . مناسب ترين روش براي هر كس با توجه به وضعيت پوست او ، بودجه و نتيجه دلخواهي كه مايل است به دست آورد، تعيين مي شود. برخي از شيوههاي عمده عبارتند از: مشتقات ويتامين: A رتينول يكي از مشتقات ويتامين A است كه از نظر علمي ثابت شده است در صورت مصرف موضعي طولاني مدت اثر ضد پيري دارند. ترتينوئين ديگر ماده مهم اين گروه است. مصرف موضعي اين ماده كه از مشتقات ويتامين A است اثرات ضد چروك و ضد پيري روي پوست دارد. ترتينوئين سبب كاهش چين و چروك پوست و خشونت پوست ميشود. ضخامت اپيدرمي پوست را افزايش داده و رسوب كلاژن را تحريك ميكند. اما استفاده از اين ماده خالي از خطر نيست. معموليترين اثرات جانبي ترتينوئين روي پوست تحريك پوست است. همچنين در هنگام استفاده از اين ماده پوست نسبت به آفتاب بسيار حساس ميشود. استفاده از سم بوتولينيوم (بوتوكس) سم خطرناك بوتولينيوم اينك به مادهاي مهم در بر طرف كردن چروكهاي پوست تبديل شده است. اين روش براي بهبود و برطرف كردن خطوط اخم و خطوط خنده نيز استفاده ميشود.اين ماده يك انتخاب عالي براي خطهاي پيشاني و اخم است كه با يك سوزن باريك به ناحيه مورد نظر تزريق ميشود. واكنش آلرژيك به اين ماده بسيار نادر است. در مورد خطر فلج عضلات مجاور كه ممكن است سبب آشفتگي بينايي موقت شود و يا اثرات آرايشي ناخواسته داشتهٌ باشد، بايد با يك متخصص پوست صحبت بشود. ميزان كمي از پائين افتادن ابرو نيز ممكن است اتفاق بيفتد. استفاده از امواج راديويي روش ديگر موسوم به كابليشن يا درمان توسط امواج راديويي است كه دوام آن به مراتب كمتر از جراحي است و براي كاهش لايه فوقاني پوست، كاهش خطوط و چروكها و آسيب ديدگيهاي ناشي از اشعه آفتاب به كار ميرود. اگرچه اين روش پوست را تازهتر و جوانتر نشان ميدهد، اما كارآيي آن از ليزر كمتر است. اين روش ايمن تر، اما در عين حال كم دوامتر است. پركننده هاي قابل تزريق كلاژن براي چينهاي دور لب استفاده ميشود. جائي كه بوتوكس كارآيي ندارد، كلاژن يا ساير پركنندهها كاربرد پيدا ميكنند. پركنندههاي بافتي بهترين درمان چروكهاي زير پلك چشم است. اين پركننده ها ممكن است به تنهايي يا در تركيب با روشهاي سطحي پوست نظير درمان ليزري يا روشهاي ديگر استفاده شوند. اثرات جانبي كه در اين روش ديده ميشود، واكنش آلرژيك به كلاژن است. براي اجتناب از اين موضوع انجام تست پوستي چهار هفته قبل از انجام عمل الزامياست. برداشتن سطحي پوست (درم ابريژن ) برداشتن سطحي پوست ميتواند در برطرف ساختن چين و چروك، جاي جوشهاي سطحي و لكه هاي صورت كمك كند. طي عمل درمابريژن، پوست با كمك مواد زبر و خشن تراش داده و ساييده ميشود. پس از بهبودي زخم ناشي از اين عمل، پوست جديد تشكيل ميشود كه بهمراتب جوانتر و زيباتر از پوست قبلي خواهد بود. در اين روش از كريستال هاي كوچك آلومينيوم اكسيد براي پاك كردن پوست و برطرف كردن لايه هاي سطحي و بينظميهاي سطحي پوست استفاده ميشود. اين روش درد ندارد اما در پي استفاده از اين روش معمولا در عرض چند دقيقه يا چند ساعت، پوست قرمز ميشود. ليزر درماني استفاده از ليزر نيز به عنوان يكي از روشهاي رايج درمان چين و چروك پوست شناخته شده است.در برداشتن پوست به كمك ليزر ، ليزر كربن دي اكسيد براي برطرف كردن نواحي آسيب ديده استفاده مي شود . اين روش معمولا براي خطوط نواحي دهان و چشم به كار برده مي شود . اثرات جانبي اين روش شامل تورم و ناراحتي موقت است. همچنين ممكن است حساسيت به نور، صورتي شدن پوست و خطراتي شامل سوختگي يا جراحات جاي جوش و عفونت ويروسي و ديگر عفونت ها ايجاد شود. لايه برداري شيميايي در اين شيوه به كمك مواد شيميايي چين و چروكهاي پوست را برطرف كرده و رنگدانهها را تغيير ميدهند.در خفيفترين شكل لايه برداري شيميايي آلفاهيدروكسي اسيدها استفاده ميشود كه اغلب براي درمان آسيبهاي خفيف پوستي در اثر آفتاب كاربرد دارد. در حالي كه براي چين و چروكهاي عميق تر و تيره تر و دانه هاي ناشي از تابش آفتاب از فنل يا TCA استفاده ميشود. عوارض اين روش شامل حساسيت ،عفونت و تغييرات رنگدانهاي پوست است. ليفتينگ يكي از مهمترين درمانهاي چروك و ضايعات ناشي از پيري پوست جراحي است كه اصطلاحاً به آن ليفتينگ ميگويند. در اين شيوه، جراح پوست صورت را برش ميدهد و پوست را به سمت عقب و خارج ميكشد، سپس لبههاي پوست را در محلي كه از پيش طراحي شده ثابت ميكند و ميدوزد. ضمن عمل كشيدن پوست و ثابت كردن آن در محل جديد، عضلات و بافتهاي نگهدارنده زيرين هم اصلاح و ترميم ميشوند. هيچكدام از روشهاي درماني ضد پيري را نميتوان جايگزين روش جراحي ليفتينگ كرد. در طي عمل ليفتينگ، ظاهر چروكها بهبود مييابد و فرد جوانتر بهنظر ميرسد؛ ولي اين عمل باعث توقف شلشدگي و سستي پوست نميشود و با تشخيص جراح شايد پس از گذشت چند سال نياز به عمل جراحي تكميلي يا عمل مجدد باشد. عمل ليفتينگ زماني انجام ميشود كه فرد احساس كند نياز به چنين عملي دارد، ولي سن استاندارد براي آن 35 تا 45 است، يعني درست زماني كه چروكهاي دور لب هنوز ايجاد نشدهاند. ده فرمان براي پوستي شاداب )1 پوست خود را همواره مرطوب نگاه داريد. مصرف كرمهاي مرطوب كننده تا حدودي ميتوانند چروكهاي ريز را بهطور موقت از بين ببرند. )2 ميوه و سبزيجات تازه را به ميزان كافي مصرف كنيد. )3 از آرايش زياد پرهيز كنيد. )4 هرگز سيگار نكشيد. )5 صورت خود را زياد نشوييد 2( بار در روز كافي است ) و از صابونهاي خشن و زبر پرهيز كنيد . زيرا شستن زياد باعث كم شدن چربي و رطوبت پوست ميشود . )6 خواب كافي داشته باشيد. )7 به پشت بخوابيد ، وقتي كه به صورت طاق باز ميخوابيد ، اثرات كشيدگي جاذبه روي پوست شما به حداقل مي رسد . )8 از نوشيدن الكل به شدت پرهيز كنيد. )9 قبل از اينكه در معرض آفتاب قرارٌ بگيريد، از كرمهاي ضد آفتاب استفاده كنيد و حمام آفتاب نگيريد. )10 در مــعرض حرارت قرار نگيـريد. گـرما قـادر اسـت، بـه بافتهاي همبند پوست صدمه وارد كند. هنگام استفاده از سشوار دستي آن را در حالت بسيار داغ قرار ندهيد و جريان هواي گرم را مستقيما به سمت پوست نگيريد.
قرص ترك سيگار به بازار ميآيد سلامت: اخيرا سازمان غذا و داروي امريكا قرصي را تاييد كردهاست كه مي تواند به ترك سيگاركمك كند. اين قرص ساخت شركت فايزر است و گويا اولين قرص ترك سيگار نيست، اما اولين داروي ترك سيگار است كه به تاييد سازمان غذا و داروي امريكا رسيده و دومين داروي ترك سيگار بدون نيكوتين جهان است. اين دارو كه <وارنسيكلين> نام دارد، بايد در يك رژيم درماني به نام چانتيكس، مورد استفاده قرار گيرد. در اين رژيم درماني بايد روزانه 2 قرص وارنسيكلين، به مدت 12 هفته مصرف شود. اكثر داروهاي ترك سيگار با روش جايگزيني نيكوتين باعث ترك سيگار ميشوند و به نوعي در تركيباتشان از خود نيكوتين براي اين جايگزيني استفاده ميشود. چنين داروهايي را مي توان به صورت آدامس، برچسب، اسپري بيني و ... تهيه كرد. پيش از اين <بوپروپيون>، تنها داروي غير نيكوتيني ترك سيگار محسوب ميشد. اين دارو در ابتدا به عنوان يك داروي ضد افسردگي به بازار عرضه شد و در سال 1997 هم فقط براي همين منظور به تاييد سازمان غذا و داروي آمريكا رسيد. اما بعدها با كشف اثرات ترك سيگارش با تغيير نام به <زيبان> به منظور ترك سيگار وارد بازار شد ولي هنوز براي اين منظور به تاييد سازمان غذا و داروي امريكا نرسيده است. بر اساس مطالعاتي كه در اروپا بر روي بيش از 2هزار فرد سيگاري انجام شده است، مصرف وارنسيكلين در 22 درصد موارد باعث ترك سيگار تا حداقل يك سال ميشود، درحالي كه زيبان در 16 درصد موارد و دارونما در 8 درصد موارد باعث ترك سيگار طولاني مدت ميشوند. دكتر توماس گلين، رئيس علوم سرطان انجمن سرطان امريكا در اين باره مي گويد:<اين يك انقلاب در مقوله ترك سيگار نيست وتنها يك گام به جلوست. چراكه فايده اصلي اين دارو براي كساني است كه نتوانسته اند با كمك ساير داروهاي ترك سيگار ، آنرا ترك كنند.> وارنسيكلين به دو روش باعث ترك سيگار مي شود: اولا لذت كشيدن سيگار را از بين مي برد. ثانيا، علايم دوري از سيگار را در فردي سيگاري كه سيگار را كنار گذاشته كم ميكند، تا فرد راحت تر بتواند سيگار را ترك كند. در واقع وارنسيكلين، دقيقا روي همان گيرنده هاي نيكوتين در مغز اثر ميكند كه در هنگام سيگار كشيدن تحريك مي شوند. تحريك اين گيرنده ها توسط نيكوتين باعث آزاد شدن دوپامين در مركز لذت مغز ونهايتا ايجاد لذت ميشود. مصرف اين دارو باعث ميشود كه اين گيرندههاي نيكوتيني مغز مسدود شوند و نيكوتين موجود در دود سيگار نتواند آنها را تحريك كرده و باعث لذت ناشي از سيگار شود. اين دارو همچنين آزاد شدن دوپامين را مهار مي كند. شايعترين عارضه اين دارو تهوع است. بر اساس آخرين آمار حدود 20 درصد مردم امريكا سيگاري هستند كه تقريبا 70درصد آنها دوست دارند سيگار را ترك كنند. اما فقط 5 درصد از سيگاريهايي كه بدون كمك اقدام به ترك سيگار ميكنند، موفق مي شوند. هنوز شركت فايزر رسما قيمت وارنسيكلين را اعلام نكرده است، اما مسئولان اين شركت داروسازي پيش بيني ميكنند سالانه يك ميليون دلار، وارنسيكلين بفروشند. البته تحليل گران اقتصاد دارو معتقدند، اين دارو تا سال 2009، سالانه 500 ميليون دلار فروش خواهد داشت.
اسيد فوليك باعث افزايش دوقلو زايي مي شود سلامت: درست در زماني كه دولت انگلستان در حال تصميمگيري براي غنيسازي آرد اين كشور با اسيد فوليك بود، نتايج يك پژوهش كه در شماره هفته گذشته نشريه لانست به چاپ رسيد نشان داد كه چنين كاري ميتواند باعث افزايش آمار تولد دوقلوهايي شود كه با روش آي. وي. اف به دنيا ميآيند. اسيد فوليك يا ويتامين B9 يكي از مواد حياتي و لازم براي تولد نوزادان سالم و جلوگيري از بروز نقايص كانال نخاعي در جنين است و به همين دليل به خانمهايي كه قصد باردارشدن دارند يا كمتر از 12 هفته از بارداري آنها ميگذرد، توصيه ميشود اسيد فوليك مصرف كنند. مدتهاست دانشمندان دريافتهاند كه كمبود اسيد فوليك در دوران بارداري موجب تولد نوزادان كم وزن ميشود. از آنجا كه اغلب زناني كه در انگلستان باردار ميشوند از قبل براي اين كار برنامهريزي نمي كنند، دولت اين كشور در نظر داشت تا آرد را با اسيد فوليك غنيسازي كند.اما با وجود مفيد بودن اين ويتامين براي نوزادانآينده، زيادهروي در مصرف آن نيز مشكلساز شناخته شده به طوري كه محققان مي گويند اسيد فوليك در زناني كه از راه آي.وي.اف براي بارداري اقدام ميكنند، موجب دوقلوزايي ميشود. آي.وي.اف يكي از روشهايي است كه به تازگي براي درمان ناباروري بسيار به كار گرفته ميشود اما با وجود پيشرفتهاي اخير صورت گرفته در اين روش، تنها يك بار از هر پنج بار تلاش براي آي. وي. اف به باروري و تولد نوزاد زنده ميانجامد. به همين دليل اغلب پزشكان براي افزايش احتمال موفقيت، بيش از يك جنين را در محيط باروري ميكارند. پژوهشگران انگليسي براي انجام اين پژوهش 602 زن را كه تحت گذراندن دوره آي.وي.اف براي بچهدار شدن بودند، مورد پيگيري قرار داده و ارتباط ميزان اسيد فوليك مصرفي آنها را با نتيجه درمان آي.وي.اف بررسي كردند. نتايج تحقيقات نشان داد كه پس از انتقال دو جنين، تولد دوقلوها با ميزان بالاي اسيد فوليك در خون مادر و نيز سن كم او ارتباط دارد، اما مقدار زياد اين ويتامين سبب افزايش شانس موفقيت بعد از آي.وي.اف نميشود. اين يافتهها با تجربه واقعي رخ داده در سال 1998 در آمريكا مطابقت دارد، زماني كه غنيسازي آرد اين كشور با اسيد فوليك منجر به افزايش 11 تا 13 درصدي چند قلوزايي در زناني شد كه تحت درمان نازايي قرار داشتند. دكتر هاگارتي سرپرست اين پژوهش ميگويد: <بايد به زنان توصيه كنيم كه در مصرف اسيد فوليك زيادهروي نكنند.> نكته جالب ديگري كه در اين پژوهش به دست آمد اين است كه يكي از ژن هاي انساني كه در سوخت و ساز اسيد فوليك در بدن نقش دارد، با احتمال موفقيت آي.وي.اف نيز مرتبط است. نويسندگان اين پژوهش معتقدند شايد بتوان روزي از اسرار اسيد فوليك براي درمان ناباروري سود جست.
زايمان بدون درد از رويا تا واقعيت دكترمهشيد چايچي امروزه به علل مختلف، سزارين رواج پيدا كرده است. اگرچه پزشكان معتقدند سزارين بايد تنها در موارد عدم امكان انجام زايمان طبيعي و نجات جان مادر و جنين از مرگ، انجام گيرد اما خانمها بدليل ترس از زايمان طبيعي و گريز از دردهاي آن به سزارين رو ميآورند. در كشورهاي پيشرفته، زايمان طبيعي بدون درد كمكم جايگزين سزارين شده است. اين روش با حفظ سلامت مادر و بدون درد، لذت و آرامش را در زيباترين صحنه خلقت يعني تولد، به ارمغان ميآورد. هم اكنون در بعضي از مراكز درماني كشورمان نيز اين روشها به عنوان يكي از شيوههاي نوين زايمان بهكار ميرود. اما با وجود اين، نگرش اكثر افراد نسبت به آن توام با ترس و دلهره است چرا كه اطلاعات و آموزش كافي در اين مورد هنوز در سطح مردم وجود ندارد. در اين مقاله سعي مي كنيم شما را با انواع روشهايي كه درد زايمان را كاهش ميدهند آشنا كنيم. قصه از كجا شروع شد؟ در نيمه قرن هجدهم آنتوان مسمر در پاريس هيپنوتيزم (مسمريسم) را پايه ريزي كرد. سالها بعد دكتر ژوزف بدولي استاد مامايي دانشگاه شيكاگو، هيپنوتيزم را تنها بيحس كننده بيخطر در مامايي معرفي كرد. در سال 1846 هم براي اولين بار <از اتر> در زايمان استفاده شد. سپس در سال 1853 دكتر جان اسنو براي زايمان فرزندان ملكه ويكتوريا از كلروفرم استفاده كرد. در سال 1920 نيكولايف و 10 سال بعد ولفسكي آرام آرام روش هاي زايمان بي درد <سايكوپروفيلاكسي> را تكميل كردند تا بالاخره در سال 1952 دكتر فرناندو لامازه متخصص زنان و مامايي فرانسوي تحت نام روش <لاماز> آنرا رسما معرفي كرد. لامازا روش تنفس پي در پي را به روش <سايكوپروفيلاكسي> كه در آن به آماده سازي ذهن انسان براي مقابله با درد به صورت شل كردن عضلات ميپردازند، اضافه كرد. شيوه بيحسي موضعي نخاعي را در سال 1899 دكتر بيد معرفي كرد و در سال 1907 استفاده از آن در شاخههاي مختلف جراحي متعادل شد. اما روش بيحسي موضعي دور نخاعي در سال 1960 براي ايجاد بيدردي در زايمان طبيعي بكار گرفته شد. استفاده از گاز نيتروس اكسايد در زايمان، مديون زحمات <مينيت> است كه ماشين گاز و هوا را در سال 1933 اختراع كرد و در سال 1965 مخلوط نيتروس اكسايد و اكسيژن توليد شد كه <انتونكس> نام گرفت. تاريخچه وطني گاز انتونكس در زمان وزارت دكتر جهانشاه صالح وارد ايران شد و فرح ديبا همسر شاه ايران با استفاده از آن زايمان كرد. در سال 1365 گاز نيتروس اكسايد توسط شركت درمان گاز توليد و كشور از واردات بينياز شد. در سال 1367 انتونكس در اصفهان توسط كارخانه همان شركت توليد شد و ابتدا تحقيقات باليني اوليه آن در بيمارستان فيروزآبادي تهران انجام گرفت. در طول سال هاي گذشته ، روش زايمان طبيعي بدون درد كمتر مورد توجه بود تا اينكه در سال 1381 كلاسهاي آمادگي جهت زايمان طبيعي بدون درد راهاندازي شد كه در آن با تكنيكهاي غير دارويي زايمان بيدرد از جمله روش لازما آشنا ميشدند. در فروردين ماه 1385 هم مقرر شد براي گسترش استفاده از روش لاماز ماماها در مراكز بهداشت يك معاينه داخل مهبل انجام ميدهد تا ببيند دهانه رحم شما چقدر باز شده است و بتوانند راه مناسب را براي كاهش درد پيشنهاد كنند. پتدين، چيزي شبيه مورفين اين دارو شبيه مورفين است وبراي كاهش درد در طول مرحله اول زايمان ميتوان از آن استفاده كرد. مرحله اول زايمان وقتي است كه انقباضات، دهانه رحم را به تدريج تا 10 سانتيمتر باز ميكند و به جنين اجازه ميدهد كه به داخل مهبل بيايد. اگر ماما احساس كند كه شما تا دو ساعت بعد زايمان ميكنيد، تجويز پتدين را مجاز نخواهد دانست چون پتدين از جفت رد ميشود و كمي قبل از زايمان بالاترين ميزان تاثير بر جنين را دارد. اين دارو بهصورت تزريق در بازو و يا باسن تجويز ميشود. اگر شما جثه كوچكي داريد يا نسبت به داروهاي ديگر از جمله آسپرين واكنش زيادي نشان ميدهيد، عاقلانهتر اين است كه به ماما اطلاع دهيد، تا ميزان كمتري از حد معمول دارو براي شما استفاده كند. عبور پتدين از جفت ميتواند موجب خواب آلودگي و تاخير تنفسي نوزاد بعد از زايمان شود همچنين در صورت استفاده از پتدين نوزاد در روزهاي اول پس از زايمان هم ممكن است خوب به محركها پاسخ نداده و سخت شير بخورد. دامنه وسيعي از واكنشها نسبت به پتدين وجود دارد. بعضي آن را بسيار حسرت انگيز ميدانند چون آنان را قادر ساخته كه در طول زايمان استراحت كنند و با نيروي بيشتري بتوانند دوباره از پس آن بربيايند. برخي ديگر اظهار ميكنند بعد از مصرف دارو ديگر كنترل خويش را به دست ندارند و حتي نميتوانند بفهمند كجا هستند. عدهاي آنرا مسكني بسيار عالي مييابند و برخي ديگر معتقدند كه اصلا به آنها كمكي نكرده. اين امر بستگي به نحوه پاسخ آنها به دارو و اهميت تسلط برخورد در حين زايمان دارد. گاز هوا ، تسكين با تنفس گاز <انتونكس> شامل 50 درصد گاز اكسيژن و 50 درصد گاز نيتروس اكسايد است. اين گاز در سيلندري در اتاق زايمان كنار شما قرار ميگيرد و به وسيله لولهاي به ماسك جلوي دهان و بيني متصل ميشود. اين روش بيشتر در پايان مرحله اول زايمان يعني وقتي كه انقباضات شديد و سريع شدهاند، بكار ميرود. در مرحله دوم زايمان (يعني وقتي كه شما با زور زدن بچه را به بيرون ميرانيد.) بايد در ابتداي هر انقباض كمي گاز و هوا دريافت كنيد و سپس بر خروج بچه تمركز كنيد. شما از ماسكي با يك دريچه دوراهي كه بتوانيد دم و بازدم را از طريق آن انجام دهيد، استفاده خواهيد كرد. به محض شروع احساس درد و انقباض بايد ماسك را جلوي دهان خود گذاشته و از طريق آن يك تنفس عميق انجام دهيد. بعد از چند ثانيه گاز در خون شما به بالاترين ميزان خود ميرسد و اين درد شما را تسكين ميدهد. وقتي كه گاز شروع به ايجاد احساس سبكي سر در شما ميكند، عضلات شما شل شده و دستان شما خودبهخود از روي ماسك صورت پايين ميافتد و شما ديگر گاز را استنشاق نخواهيد كرد. در پايان انقباض ديگر اثر گاز از بين رفته و به حال عادي برميگرديد. اكسيژن موجود در انتونكس براي جنين شما احتمالا مفيد است. اگر مدتي طولاني از انتونكس استفاده كنيد، دهان و گلوي شما بسيار خشك خواهد شد. بنابراين مزمزه كردن آب يا مكيدن خردههاي يخ در فواصل انقباضات، ضروري است. بعضي زنان اظهار ميكنند كه اين روش براي چيره شدن بر سختي زايمان كافي نيست. عدهاي هم از احساس سبكي سر در نتيجه اين گاز خوششان نميآيد. تسكين درد با، تحريك اعصاب از راه پوست اين روش سالها به عنوان روش تسكين درد در آسيب بافت نرم استفاده ميشده و در كشيدگي عضلاني ورزشكاران و آسيبهاي مفصلي افراد مسن نيز كاربرد دارد. مصرف آن در زايمان اخيرا باب شده است. معمولا اين روش توسط فيزيوتراپيستها انجام ميگيرد. تحقيقات زيادي در مورد اين روش انجام نشده اما اعتقاد بر اين است كه در صورتي موثر واقع ميشود كه از همان بدو زايمان بكار رود و شدت تحريكات الكتريكي به تدريج با پيشرفت زايمان افزايش يابد. اين كار نياز به دستگاهي دارد كه به اندازه يك نوار كاست و به راحتي قابل حمل است. چهار بالشتك بوسيله سيم به آن متصل شدهاند كه بايد در دو طرف نخاع قرار داده شوند. اين دستگاه تحريكات الكتريكي كوچكي، كه شدت و فركانس آن قابل تغيير و تنظيم است، از خود منتشر ميكند. زناني كه زايمان دوم به بعد را با اين روش آزمودهاند، آنرا عالي ميدانند بهخصوص وقتي همزمان با انتونكس بكار رفته باشد. اما در مورد زايمانهاي اول نتيجه متفاوت است. در اين گروه استفاده از اين روش در نيمه اول زايمان بسيار كمك كنند بوده اما در زمان شدت انقباضات خيلي مفيد واقع نشده است. اپيدورال، همچنان در اوج يكي از موثرترين روشهاي تسكين درد، اپيدورال است. روشي كه در آن ميتوان خلاصي كامل از درد را در طول زايمان تجربه كرد. امروزه يك چهارم زنان در انگلستان از اين روش استفاده ميكنند. اين روش بايد حتما با آمادگي و برنامهريزي قبل از زايمان بكار رود. اپيدورال يك بيحسي موضعي است كه با تزريق داروهاي مسكن به نخاع براي بيحس كردن اعصاب ناحيه ايجاد ميشود . اين روش زماني قابل استفاده است كه تيم متخصص بيهوشي براي انجام تزريق و مراقبتهاي طول بيحسي موجود باشد. پزشك از شما خواهد خواست كه به پهلو دراز كشيده يا نشسته و روي بالشي خم شويد. اينكار فضاي بين مهرهاي را براي سهولت تزريق، بازتر ميكند. سپس يك سوزن باريك به داخل كمرتان فرو ميكند و يك كاتتر پلاستيكي كه در داخل سوزن قرار دارد با نوار چسب در محل ثابت ميشود تا داروي بيحسي از طريق آن وارد شود. حدود 10 تا 20 دقيقه بعد از تزريق، بيحسي آغاز ميشود. اپيدورال به دو روش انجام ميشود، يكي روش سنتي است كه سال ها قبل بكارمي رفت . در اين روش بيحسي نيمه پايين بدن بدون كنترل عضلات از جانب مادر انجام ميگيرد به همين علت زايمان طول كشيده و مداخلات پزشكي (مثل فورسپس و وكيوم ...) لازم ميشد. بدليل اين اشكالات آن روش منسوخ شد و روش جديد جاي آن را گرفت. تفاوت اصلي اين روش با روش سنتي در داروهاي تجويزي است كه از ميزان كمتري از داروي بيحسي مانند <بوبيويكائين> همراه يك داروي مسكن مورفين مانند (فنتانيل) استفاده ميكند. در اين روش اعصاب مثانه، شكم و پاها مسدود نميشود و ميتوانيد آنها را حركت دهيد، بنشينيد و مثانه خود را در سوند تخليه كنيد و حتي بهطور طبيعي زايمان كنيد.اثر اين بيحسي تا دو ساعت بعد از تزريق پا برجاست و بعد از اين زمان ماما بايد از مسكنهاي قوي استفاده كند. ممكن است پاهاي شما دچار خارش و سوزش شود اما مهم اين است كه در اين روش بيشترين كاهش درد با كمترين ميزان بيحسي همراه شده و به شما اجازه ميدهد كه مراحل نهايي زايمان را خودتان به پيش ببريد و ميزان مداخلات پزشكي را كم كنيد. اين روش نيز مانند هر روش ديگر داراي مزايا و معايبي است. پيش از اين مردم باور داشتند كه اپيدورال ميتواند كمردرد ايجاد كند اما اغلب تحقيقات اخير نشان ميدهد كه اين درد مختص اپيدورال نيست و در زايمانهاي بدون بيحسي اپيدورال هم وجود دارد. كمردرد ميتواند بهدليل افزايش وزن مادر در دوران بارداري و همچنين قرارگيري نامناسب روي تختهاي زايمان و اتاق عمل باشد. بر خلاف تصور عموم، عبور سوزن از فضاي بين مهرههاي كمري، آسيبي به ستون مهرهها و نخاع وارد نميكند. تحقيقات در انگلستان و استراليا نشان داده كه 90 درصد زناني كه بيحسي اپيدورال را تجربه كردهاند از آن راضي هستند و اغلب تصميم دارند در زايمانهاي بعدي نيز از همين روش استفاده كنند. مزايا و معايب بي حسي اپيدورال )1 در اين روش ميزان موثري از كاهش درد بدون خواب آلودگي يا اغتشاش مغزي حاصل ميشود. )2 شما در زمان تولد كودكتان هشيار و بيدار خواهيد بود تا شاهد اين لحظه به يادماندني باشيد. )3 در نوع متحرك شما ميتوانيد انقباضات را احساس و با كنترل عضلات خود به پيشرفت زايمان كمك كنيد. )4 اين روش با ايجاد تجربه بهتري از تولد براي شما و كودكتان ميتواند پاسخهاي وابسته به استرس را در نوزادتان كاهش دهد. معايب تكنيك )1 افت فشار خون يكي از شايعترين عوارض اين نوع بيحسي است كه در صورت وجود بايد مايعات بيشتري در حين زايمان به شما تزريق شود و با مايع درماني اين عارضه قابل جبران است. )2 طولانيتر شدن زمان زايمان حدود يك ساعت بيشتر از حد معمول نيز تخمين زده شده است. ) 3 گاهي اپيدورال با كاهش تون عضلاني و طولانيتر كردن مرحله دوم زايمان، نياز به مداخله پزشكي را زياد ميكند. ) 4 ممكن است گاهي اپيدورال اثر نكند و يا مثلا فقط در يك سمت بيحسي ايجاد كند كه در اين صورت لازم است تكرار شود. )5 نشت مايع نخاعي به ندرت رخ داده و موجب سردرد شديد ميشود. در اين صورت دراز كشيدن به مدت چند روز ضروري است. )6 داروهاي اپيدورال ميتوانند ايجاد خارش پوستي كنند. ) 7 عفونت و تب نيز يكي ديگر از عوارض است كه در صورت وجود، نياز به مصرف آنتيبيوتيك خواهد بود. آن سوي پزشكي روشهايي بدون استفاده از دارو هستند كه به شما كمك ميكنند بدن خود را شل كرده و درد را تحت كنترل درآوريد، بخصوص در مراحل اوليه زايمان. با استفاده از ورزشهاي شل كننده عضلات، تكنيكهاي تنفسي و تغيير وضع مكرر در حين زايمان ميتوانيد درد را كنترل كنيد. (و نه اينكه آنرا كاملا از بين ببريد) شايعترين و بهترين روش غير دارويي <لاماز> است. اين روش از اوايل دوران بارداري و گاهي حتي قبل از آن آغاز ميشود. اصول اساسي آن اين است كه مادران با انجام تمرينات تنفسي و عضلاني ويژه، ضمن ارتقا سطح آمادگي جسماني، همكاري فعال در مراحل مختلف زايمان را فرا گرفته و آنرا تمرين ميكنند. يكي از اصول مهم لاماز تنفس صحيح است. از آنجا كه تامين اكسيژن مورد نياز جنين در حين انقباضات زايمان، بسيار اهميت دارد، مادران بايد تكنيكهاي صحيح تنفسي در مراحل زايمان را ياد بگيرند تا حيات نوزاد به خطر نيفتد. اصل ديگر لاماز شل كردن عضلات است كه مادران بايد در طي بارداري با تمركز و شل كردن عضلات آنرا تمرين كنند تا علاوه بر يك بارداري سالم و رضايتبخش، آمادگي لازم براي زايمان طبيعي را پيدا كنند. همه اين تكنيكها در كلاسهايي كه معمولا از ماه سوم يا ششم بارداري در بعضي كشورها آغاز ميشود، آموزش داده ميشود. در اين كلاسها اطلاعات مهم ديگري در مورد دوران بارداري، مراحل مختلف زايمان و پس از آن بهداشت مادران، شيردهي، تغذيه دوران بارداري و شيردهي و ساير مسائل زناشويي به مادران آموزش داده ميشود. در پايان اين كلاسها مادران زايمان را مانند زائويي كه چندين بار زايمان كرده فرا گرفته و اعتماد به نفس لازم را بدست آورده و در همه مراحل زايمان با ماما و پزشك همكاري ميكنند و تجربه بهتري از تولد نوزادشان بدست خواهند آورد. روشهاي ديگري از جمله غوطهوري در آب، هيپنوتيزم، طب سوزني، طب فشاري، و بازتاب شناسي نيز براي تسكين دردهاي زايمان بكارميروند امادرد زايمان را كاملا از بين نميبرند و لازم است از روشهاي ديگر در كنار آنها استفاده شود. در هر صورت قبل از انتخاب هر روش سوالات زير را از پزشك خود بپرسيد: )1اين بيدردي چگونه حاصل ميشود؟ )2 اين روش چه تاثيري بر من خواهد گذاشت؟ )3اين روش چه تاثيري بر كودكم خواهد گذاشت؟ )4چقدر طول خواهد كشيد تا بيحسي آغاز شود؟ )5 چقدر طول ميكشد تا بيحسي از بين برود؟ )6 آيا ميتوان اين روش را با روش ديگر تسكين درد همراه كرد؟ )7 اين روش در كداميك از مراحل زايمان قابل انجام است؟
هورمون درماني فقط با استروژن خطر سرطان پستان را افزايش مي دهد سلامت: هورمون درماني جايگزين در دوران يائسگي مدت هاي درازي است كه مورد بحث دانشمندان قرار دارد. برخي از آثار مفيد آن مانند جلوگيري از ابتلا به پوكي استخوان مورد قبول بوده و برخي از اثرات ديگر آن هم نظير احتمال ابتلا به سرطان پستان همچنان مورد بحث است. در پژوهشي كه به تازگي توسط آمريكاييها انجام شده،مشخص شده كه استفاده دراز مدت از هورمون درماني جايگزين به شيوه تك هورموني يعني تنها با استفاده از استروژن،خطر ابتلا به سرطان پستان را واقعا افزايش ميدهد. اين پژوهش درحالي منتشر شد كه چند هفته پيش تحقيقات ديگري نشان داده بودند استفاده از اين درمان به مدت كوتاه يا متوسط با سرطان پستان ارتباطي ندارد. همچنين درمان تك هورموني با استروژن خطر ابتلا به سرطان رحم را افزايش مي دهد و به همين دليل،اين درمان معمولا براي زناني نگه داشته ميشود كه رحم خود را با عمل جراحي برداشته اند. تازهترين پژوهش دادههاي مربوط به 29 هزار زن را مورد بررسي و آزمايش قرار داده. با اين وجود يك مطالعه بر روي بيش از 10 هزار زن كه توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد انجام و ماه گذشته منتشر شد،هيچ مدركي دال بر افزايش اين خطر در زناني كه به مدت زير هفت سال از درمان تك هورموني استفاده كرده بودند،نيافت. آخرين پژوهش،كه توسط بيمارستان برگهام و بيمارستان زنان و موسسه سرطان دينا فاربر در بوستون انجام شد،از سال 1976 گروهي از پرستاران زن را كه پذيرفته بودند، در اين بررسي درازمدت شركت كنند، مورد پيگيري قرار داد است. در دوراني كه اين مطالعه در حال انجام بود،934 زن به سرطان مهاجم پستان مبتلا شدند كه از ميان آنان،226 نفر هرگز از هورمون استفاده نكرده بودند و 708 نفر از هورمون درماني با استروژن استفاده كرده بودند. به نظر ميرسيد هر چه مدت استفاده از استروژن براي فرد بالاتر ميرفت، خطر ابتلا به سرطان پستان نيز براي وي بيشتر مي شد. همچنين به نظر ميرسيد خطر ابتلا به سرطان پستان براي كساني كه كمتر از ده سال تحت درمان با استروژن قرار داشتند، نسبت به كساني كه هرگز از هورمونها استفاده نكرده بودند،بالاتر نبود. اما كساني كه به مدت بيش از 20 سال هورمون استروژن مصرف كرده بودند،به وضوح بيشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان پستان قرار داشتند. با وجود همه اين اختلاف نظر ها نكته مهم اين است كه براي تصميم گيري در باره هورمون درماني بايد باپزشكتان مشورت كنيد. حقيقت اين است كه خطر ابتلا به سرطان پستان با افزايش سن بالا ميرود؛چه شما هورمون درماني بكنيد چه خير. پس بايد مراقب باشيد.