تدوين درسنامه هاي پزشکي در فرهنگ اسلاميجام جم: آواي پاي يوناني مال بي هلنيسم در جهان اسلام نخستين بار با ترجمه کتاب هاي پزشکي از زبان هاي يوناني ، سرياني ، هندي و پهلوي به گوش رسيد. بايستگي مراقبت هاي بهداشتي - درماني با سفارش و دستور قرآن مجيد به پاکيزگي و گرفتن دست نماز براي گزاردن نمازهاي پنجگانه آشکار شده است. گذشته از آن که در زمان حديث ، پاکيزگي و بهداشت بخشي از ايمان به شمار آمده است.رده بندي دانش به دانش ها (علم الاديان) و دانش بدن ها (علم الابدان) و برتري دادن اين دو شاخه از دانش بر ديگر شاخه هاي علم و معرفت ، خود تکيه و تاکيدي است بر بهداشت و بها دادن و پرداختن به پزشکيدستورها و سفارش هاي پزشکي پيامبر به عنوان درمانگر معنوي پيروان ومسلمانان ، شالوده ي شيوه ي ويژه اي در بهداشت و درمان در جامعه ي اسلامي پي افکند. بعدها نگاشته هاي پزشکي از اين دست «پزشکي پيامبري» (الطب النبوي) نام گرفت. نکته ي شايان نگرش اين که پيامبر گرامي را به پزشک سيار و دوره گردي همانند مي ساختند که براي راهنمايي و درمان مردم راه مي افتاد (طب دوار بطبه). براي نشان دادن و والايي و شان و شرف پزشکي ، تعبيري زيباتر و ژرف تر از اين نمي توان يافت. پزشکي نظري در قالب محدود بهداشت و مراقبت در عربستان پيش از اسلام از آموزه هاي يونان باستان به ارث رسيده بود و در روزهاي خلافت امويان شکوفه زده داستاني مي شنويم.از مردي عرب به نام حارث بن کلره که مي گويند بحث هاي علمي با خسرو انوشيروان ، پادشاه ساساني داشته است و پزشکي را در گندي شاپور آموخته است و پيامبر بيماران را پيش او مي فرستاده است با اين همه ، نخستين نام هاي لرزان براي ترجمه نگاشته هاي پزشکي در روزگاران عمربن عبدالعزيز، خليفه پرهيزکار اموي (99-101ه / 717 -720م) برداشته شد.سرانجام در ميان درنگ و دودلي ، عمربن عبدالعزيز (عمر دوم) به ترجمه تازي کتاب پزشکي اهرن يا هارون ، کشيش و پزشک مسيحي از يوناني به سرياني تن داد. ماسرجويه ايراني (م:680/86) اين کتاب را از يوناني به سرياني درآورد. اين نخستين نگاشته پزشکي بودکه از زبان بيگانه به تازي درمي آمد. بدين سان ، يوناني مال بي با تازي گردانيدن نگاشته هاي پزشکي ، و سپس فلسفي ، شيمي و رياضي راه خويش را به فرهنگ اسلام جوان باز کرد. يکي از اندک پزشکان اموي که به نگارش نگاشته هاي پزشکي زبانزد بود و شايد نخستين مترجم رساله اي پزشکي به زبان تازي به شمار مي آيد، ماسرجويه ، پزشک ايراني / يهودي بود که در بصره مي زيست و گاهي او را ماسرجيس مي خواندند.برخي از گزارش ها برآن است که ماسرجويه در پايان سده دوم هجري / هشتم ميلادي يا آغاز شده سوم / نهم مي زيست ، ديگر گزارش ها مي گويد که او براي مروان يکم يا عمربن عبدالعزيز دستينه پزشکي (کناش ) اهرن ، از پزشکان سده هفتم ميلادي مکتب پزشکي اسکندريه ، را از سرياني به تازي درآورد.تاريخ نگاران معاصر پزشکي نقش برجسته شهر گندي شاپور در جنوب خاوري ايران را در گسترش و دگرگون پزشکي اسلامي بيان داشته اند. گفته شده است که گندي شاپور بيمارستان و دبستان بزرگي داشت که از ترجمه متن هاي يوناني و چه بسا سانسکريت به پارسي ميانه و سرياني پشتيباني مي کرد، هر چند پاره اي از پژوهشگران تاريخ پزشکي اين سخن را به چالش کشيده اند. به هر رو، آن همه سفارش و اندرز به بهداشت و پاکيزگي و تندرستي و پرهيز از پرخوري و گوشت خواري در ادبيات حديثي و زبان پيشوايان ، دستامد شکوهمند و شگرفي برجاگذاشت: ميراث هنگفت و ماندگار ادبيات پزشکي نظري و کاربردي و شگردهاي باليني ملسمانان که پزشکي باستان رو نه تنها از نابودي و فراموشي رهايي بخشيد بلکه شاخه و رگ هاي ترو تازه و باروري را بدان افزود. دستينه هاي پزشکي در قالب رساله هاي کوچک و نگاشته هاي دراز و بلند، در پرتو پشتيباني هاي مادي و معنوي بي دريغ و بي حساب و کتاب و دست و دلبازي هايي بي کران خليفگان ، اميران ، شاهان ، شاهزادگان ، دانش پروران و نيکوکاران ، يکي پس از ديگري از زبان هاي گوناگون گردآوري و به تازي و پارسي ترجمه شد. در اينجا نقش ويژگي يافتن اوقاف سرشار و زاينده و ديرپاي نيکوکاران و دين هند و پاک انديش را در گسترش انديشه ملي و فراگيرسازي درمان و درمانگري و شکوفايي آموزش پزشکي و گشايش بيمارستان ها و درمانگاه ها از ياد نمي بريم.باري ، در يک دستينه يگانه درباره پزشکي و تاريخ همگاني به نام الهارونيه ، نوشته ابوالحسن عيسي بن حکم دمشقي با کمي پيش از 192 هجري / 808 ميلادي فرموده پيامبر درباره بخش بندي و والايي بخش دانش به دانش دين ها و تن ها، بازتاب يافت و در کنار آن سفارش ها، دستورها و بازگويي هايي از پيشوايان و پزشکان مسلمان درباره تندرستي ، تن درماني و بهداشت تن و روان گنجانده شد.واژه "بيمارستان" و کوتاهه آن "مارستان" در قالب جمع تازي "مارستانات" به زبان تازي راه يافت که نشانگر رخنه شيوه و شگرد درماني پزشکي ايراني و آموزه هاي پزشکي نظري و کاربردي گندي شاپور تواند بود. اينک ، ماييم و انبوهي از رساله هاي و نگاشته هاي پزشکي به زبان تازي ، پارسي ، اردو و ترکي که يادگار پويايي ، پژوهشگري دانشوري و تن درماني نياکان ماست.بيت الحکمه بزرگ بغداد و چه بسا ديگر دانشسراها و آموزشکده هاي پزشکي و بيمارستان هايي که در گوشه و کنار شرق و غرب جهان اسلام ساخته و برپا مي شد، الگوبرداري از گندي شاپور بود. دوازده تن از بختيشوع هشت نسل از نيمه سده دوم / هشتم تا نيمه دوم سده هاي پنجم / يازدهم به درمان و انجام خدمات پزشکي خليفگان و اميران پرداختند و کار ترجمه متن ها و نگارش رساله هاي اصلي را سامان دهي و سرپرستي کردند. منصور، خليفه عباسي و پايه گذار شهر بغداد، از دل درد (قولنج) رنج مي کشيد. (و در 148ه / 765م) جرجيس بن جبراييل بن بختيشوع را از گندي شاپور که پزشک سرشناس و نويسنده دستينه پزشکي سرياني آنجا بود ، به بغداد فرا خواند. جرجيس پس از چندي به گندي شاپور بازگشت ، ولي پسرش در 171ه / 787م، يعني بيست سال پس از مرگ پدر ، به بغداد ، پايتخت عباسيان ، فرا خوانده شد و پزشک هارون الرشيد بود.از روزگاران هارون الرشيد و مامون ترجمه متن هاي پزشکي و علمي در بغداد اوج گرفت که بعدها موج آن ديگر جاها را نيز در برگرفت. رساله ها و نگاشته هاي بقراط، جالينوس و مجموعه پزشکي ديوسقورديس (ديوسکوريدس) و دانشنامه هاي يوناني (پول) از مردم آمه جينيارا که در اسکندريه کار مي کرد ترجمه کردند. بخش بزرگي از نگاشته هاي پزشکي در قالب "امالي" يا يادداشت هايي که شاگردان از تدريس استادان فراهم مي آورند پرداخته شد که در اينجا گنجايش گفتگو از آن نيست.ابن نفيس ، که در منابع تازي او را در پيوندش «قرشي» مي خوانند فقيه برجسته و نويسنده پرکار رساله هاي پزشکي بود. کتاب الشامل في الصناعات الطبيه او دانشنامه بزرگ پزشکي بود که طرح سيصد جلدي آن را ريخته بود ولي تنها هشتاد جلد آن به خط خود نويسنده نگاشته آمد و بخش هايي از آن در کتابخانه پزشکي لين (Lane) نگاهداري مي شود. ابن نفيس کوتاهه اي از قانون را به نام المجيز به رشته نگارش درآورد.
جراحي چاقي ميتواند موجب از دست دادن حافظه شود مطالعه جديدي نشان ميدهد جراحي چاقي ميتواند به بروز يك بيماري بينجامد كه باعث از دست دادن حافظه ميشود. به گزارش پايگاه اينترنتي بي.بي.سي نيوز ، سندرم "ورنيك آنسفالوپاتي" بر دستگاه عصبي و مغز تاثير ميگذارد و ميتواند منجر به گيجي و ناتواني در هماهنگي در حركات شود. اين مطالعه كه در مجله "نرولوژي" منتشر شده است بيانگر آن است كه اين سندرم به دليل كمبود ويتامين "ب "۱و يا "ب "۲يا تيامين بروز ميكند. اين مطالعه نشان داد استفراغهاي مكرر بعد از جراحي ميتواند به بروز اين سندرم منجر شود. محققان ۳۲مورد سندرم ورنيك آنسفالوپاتي را پس از عمل جراحي چاقي تشخيص دادند كه ۲۷مورد آنان زن بودند. هنوز روشن نيست كه آيا اين بيماري در ميان زنان شايعتر است يا اينكه علت بيشتر بودن موارد مربوط به زنان به اين دليل است كه ۷۵درصد بيماراني كه عمل جراحي چاقي انجام ميدهند زن هستند. اين سندرم يك تا سه ماه پس از عمل جراحي كاهش وزن مانند جراحي بايپس معده بروز ميكند، با وجود اين در يك مورد اين سندرم ۱۸ماه پس از جراحي بروز كرد. "سونال سينگه" نويسنده اين مطالعه از "دانشكده پزشكي دانشگاه ويك فارست" در كاليفرنياي شمالي از افرادي كه بايد تحت عمل جراحي كاهش وزن قرار گيرند خواست مكملهاي ويتامين تجويزي را مصرف كنند و نسبت به بروز نشانههايي مانند استفراغ، سرگيجه، تغييراتي در ديد و نداشتن هماهنگي در حركات آگاه باشند. وي افزود، افرادي كه عمل جراحي كاهش وزن انجام دادهاند با بروز هر يك از اين نشانهها بايد سريع به پزشك مراجعه كنند. پزشكان براي درمان اين بيماران ويتامين ب ۱براي آنها تجويز ميكنند.
دانشمندان علوم اعصاب دريافتهاند تنش در نوجوانان به دليل يك واكنش غير معمول به يك نورواستروئيد، ميتواند موجب بروز تشويش و اضطراب شود.به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس از نيويورك، "شريل اسميت" و همكارانش در "مركز پزشكي داوناستيت" در "نيويورك سيتي" گفتند، هورمون THPدر واكنش به تنش توليد ميشود و بطور عادي موجب كاهش تشويش و اضطراب ميشود.اما اين هورمون در موشهاي نوجوان بر يك نوع غيرمعمول گيرنده بازدارنده اثر ميگذارد و ميزان آن را افزايش ميدهد.اين محققان گفتند، اگر چنين سازوكاري در انسانها نيز وجود داشته باشد ميتوان علت ايجاد اين همه تشويش و نگراني بر اثر تنش در نوجوانان را توضيح داد.با وجود اين اسميت گفت كه براي تعيين اينكه آيا در انسانها نيز مانند موشهاي بالغ هورمون THPتاثير مشابهي بر گيرندههاي GABAو تشويش ميگذارد يا خير به تحقيقات بيشتري نياز است.اين مطالعه در شماره جديد مجله " "Nature Neuroscienceمنتشر شده است.
فشار رواني شديد سلولهاي عصبي مغز را از بين ميبرد محققان در جديدترين تحقيقات خود نشان دادند، گذراندن يك دوره فشار شديد رواني ميتواند سلولهاي عصبي جديد را در مغز نابود كند. به گزارش روز چهارشنبه شبكه خبري بيبيسي نيوز، محققان دانشگاه روزاليند فرانكلين شيكاگو معتقدند يافتههاي آنها شناخت جديدي از بروز افسردگي ارائه ميكند. دانشمندان با انجام آزمايشهايي بر روي موشها دريافتند، تنش موجب از بين رفتن سلولهاي عصبي در ناحيه هيپوكامپوس مغز كه ناحيه يادگيري، حافظه و عواطف است، ميشود. نتايج اين تحقيقات در مجله "نوروساينس" به چاپ رسيده است. محققان دريافتند در موشهاي جوان تنش ناشي از رويارويي با موشهاي بزرگتر پرخاشجو، توليد سلولهاي عصبي در هيپوكامپوس مغز را متوقف نكرد. با اين حال اين تنش از ادامه حيات سلولهاي عصبي جلوگيري كرد كه در نتيجه شمار كمتري ياختههاي عصبي جديد براي پردازش احساسات و عواطف باقي ماند. هيپوكامپوس يكي از دو ناحيه مغز است كه در طول حيات انسان و موش به توليد سلولهاي جديد عصبي ادامه ميدهد. محققان معتقدند از دست دادن سلولهاي عصبي ميتواند يكي از علل بروز افسردگي باشد. اين دانشمندان دريافتند مرگ سلولها بلافاصله پس از تجربه يك موقعيت تنشزا رخ نميدهد و پس از يك تاخير دستكم ۲۴ساعته اتفاق ميافتد. از اين رو ميتوان از اين وقفه زماني براي درمان و جلوگيري از نابودي سلولها بهره برد. به نظر ميرسد تحقيقات جديد نتايج پژوهشهاي پيشين را كه بيانگر آن بود هورمونهاي استرس مانع از توليد سلولهاي جديد ميشوند رد ميكند. به گفته دانيل پترسون سرپرست اين تحقيقات گام بعدي پي بردن به تاثير تنش در كاهش عمر سلولهاي عصبي است.
كارمندان بيشتر در معرض خطر لخته شدن خون قرار دارند طبق يك مطالعه كه در نيوزيلند انجام شده است، كارمنداني كه از جلوي رايانه خود تكان نميخورند بيشتر از افرادي كه به سفرهاي طولاني هوايي ميروند احتمال دارد لختههاي كشنده خون در پاهايشان تشكيل شود. "ريچارد بيسلي" از "موسسه تحقيقاتي پزشكي" در نيوزيلند به پايگاه اينترنتي آسوشيتدپرس گفت، اين مطالعه نشان داد ۳۴درصد از بيماران كه به دليل لختههاي خون در پا به بيمارستان مراجعه ميكنند شغل كم تحرك دارند. "ترومبوس سياهرگ عمقي" يا DVTوضعيتي است كه بر اثر آن يك لخته خوني در سياهرگهاي عميق پا تشكيل ميشود. اين وضعيت درصورتي كه بخشي از لخته خون جدا شده و يك رگ خوني را در ريهها مسدود كند، ميتواند كشنده باشد. اين بيماري با پروازهاي طولاني مدت مرتبط شناخته شده است و "سندرم درجه دو" لقب گرفته است زيرا مسافران قسمت درجه دو هواپيما فضاي كافي در اختيار ندارند تا خطر لخته شدن خون در پاها كمتر شود. بيسلي گفت، نشستن به مدت طولاني خطر ايجاد لختههاي خوني را در رگهاي پا افزايش ميدهد. وي گفت، تعداد افرادي كه در بخشي از روز مدت زمان زيادي را به صورت نشسته در محل كار خود سپري ميكنند بطور قابل توجهي بيشتر از افرادي است كه در حال مسافرت هستند. در اين مطالعه ۶۲بيمار زير ۶۵سال كه به دليل وجود لختههاي خوني در بيمارستان بستري شده بودند، مورد بررسي قرار گرفتند. در اين مطالعه ديده شد كه ۳۴درصد از اين بيماران افرادي بودند كه مدت زمان زيادي را در محل كار در حالت نشسته ميگذراندند كه با ۱/۴درصد بيماراني كه به تازگي پروازهاي طولاني داشتهاند، قابل مقايسه است. اين مطالعه همچنين ارتباط واضحي را ميان ترمبوس سفر و ترمبوس مرتبط با كار نشان داد. وي گفت، برخي افراد گزارش دادهاند كه سپري كردن ۳تا ۴ساعت به صورت نشسته در محل كار نشاندهنده بيتحرك بودن شغل است. اين مطالعه در شماره ماه آينده مجله " "New Zealand Medicalمنتشر خواهد شد.
سلولهاي بنيادي چيستند؟ چگونه و به چه دليل از آنها استفاده ميشود؟ اينها سوالاتي هستند كه پاسخ آنها شايد براي بسياري روشن نباشد.به گزارش روز چهارشنبه پايگاه اينترنتي دويچهوله (راديو آلمان)، سلول هاي بنيادي سلولهاي تشكيلدهنده بافتها هستند و اميد دانشمندان اين است كه بتوان به كمك سلولهاي بنيادي بافتهاي بيمار يا تخريب شده را ترميم كرد.سلولهاي بنيادي باقي مانده از توده سلولي هستند كه جنين از آن بوجود آمده است، توده سلولي كه بعد از لقاح در رحم مادر تشكيل ميشود به سرعت تكثير پيدا ميكند و بعد از چند هفته تبديل به جنين يا يك انسان كوچك ميشوند.اما قبل از اين تغيير همه سلولها مشابه هم هستند، مجموعه ژنوم موجود درهسته تمامي اين سلولها هم مشابه است.به مرور زمان و با رشد جنين هر دسته از اين سلولها با توجه به نوع بافتي كه تشكيل خواهند داد تغيير شكل ميدهند و دليل اين تغيير شكل اين است كه در هر دسته از اين سلولها تنها ژنهاي مربوط به بافتي كه تشكيل خواهند داد فعال و ساير ژنهاي موجود در هسته براي هميشه غيرفعال ميشوند.اما تعداد بسيار اندكي از اين سلولها قابليت تغيير پذيري خود را حفظ ميكنند، مانند سلولهايي كه ازخون بند ناف جنين پس از تولد گرفته ميشوند.اين سلولها ميتوانند پس از قرار گرفتن در يك بافت مشخص ژنهاي خود را با بافت مورد نظر تطبيق دهند و بخشي از آن بافت شوند.اميد دانشمندان اين است كه بتوان به كمك سلولهاي بنيادي بافتهاي بيمار يا تخريب شده را ترميم كرد و هر چند كه اين نظريه در حد تئوري اميدواركننده به نظر ميرسد، اما تجربه عملي متخصصان در اين مورد بسيار اندك است.بزرگترين مشكل اينجاست كه اين سلولها را تنها ميتوان هنگام تولد از بند ناف جنين جدا و تحت شرايط خاص حفظ كرد، اما عدهاي از متخصصان معتقدند كه سلولهاي مغز استخوان كه به سلولهاي خون ساز معروفند نيز اين قابليت را در خود حفظ كردهاند و ميتوان از آنها براي درمان بيماريهاي مختلف و به ويژه بيماريهايي مانند آلزايمر و ديابت كه درمان قطعي ندارند استفاده كرد.با اينكه هنوز مشخص نيست تا چه حد ميتوان به اين روش اميدوار بود، يكي از اولين مراكز پژوهشي- درماني سلولهاي بنيادي در شهر كلن در آلمان افتتاح شده است."پيتر نيچه" يكي از پزشكان مركز كه علاوه بر تخصص در بيمارهاي ديابتي مدتها در پروژههاي تحقيقاتي روي سلولهاي بنيادي كار كرده ميگويد: " سلول هاي بنيادي بستر درماني كاملا تازهاي هستند. راهي نو در پزشكي كه بينياز از داروست و راه بسيار جالبي كه در آن بدن خودش به خودش كمك ميكند." اين متخصصان سلولهاي بنيادي را از مغز استخوان در ناحيه تهيگاه بيرون ميآورند. در مقايسه با سلولهاي بنيادي جنين كه جدا كردن و حفظ آنها بسيار پر زحمت و پرهزينه است، استفاده از اين سلولها بسيار سادهتراست.دكتر نيچه ميگويد: "اين سلولها كشت داده ميشوند، يعني اينكه سلول ها ابتدا از مغز استخوان جدا و بعد از آن براي تكثير كشت داده ميشوند، به دليل اينكه به مقدار زيادي از اين سلولها نيازمنديم."پيتر نيچه كه متخصص بيماري ديابت است، معتقد است كه اميد درمان بيماران ديابتي با اين روش بسيار بالاست.وي در مورد نتيجه تزريق سلولهاي بنيادي به بيماران ديابتي ميگويد:"اين سلولها را در پاي بيماران ديابتي درون زخمهاي بدخيم تزريق كرديم.در طول دوره درمان قابل مشاهده بود كه چطور زخمها كوچكتر شده و به مرور بهبود پيدا كردند. نكتهاي كه ما را اميدوارتر كرده، اين است كه در برخي از بيماران متابوليسم قند تا حد قابل توجهي بهتر شده است تا جايي كه بيمار نيازي به مصرف انسولين يا داروهاي ديگري نداشته است."همانطور كه نيچه عنوان ميكند، تزريق سلولهاي بنيادي در مواردي كاملا موفقيت آميز بوده است. با وجود اين بسياري از متخصصان معتقدند پيوند اين سلولها پيچدهتر از آني است كه در مرحله تئوري مطرح ميشود.دكتر "كريستوف اشتام" جراح قلب كلينيك دانشگاه "روستوك" كه تاكنون چند بار در پروسه پيوند سلولهاي بنيادي كه از مغز استخوان گرفته شدهاند، شركت كرده ميگويد: " ما به طور مشخص نميدانيم كه چه كار ميكنيم! اين را هم نميدانيم كه بعد از پيوند چه اتفاقي خواهد افتاد. با توجه به تجربياتي كه در اين زمينه وجود دارد، مثلا هنگام پيوند اين سلولها به قلب احتمال اينكه واقعا از اين سلولها سلولهاي تازه عضلات قلب تشكيل شود مدام كمتر ميشود. شايد بتوانيم از اين سلولها در رگسازي استفاده كنيم تا با رگهاي خوني تازه سلولهاي قلبي خواب رفته، اما هنوز زنده قلب را بيدار كنيم و به تحرك در آوريم."از سوي ديگر عكسالعمل بدن در برابر سلولهاي بنيادي تزريق شده به روشني مشخص نيست و برخي از متخصصان حتي معتقدند استفاده عملي از اين سلول ها بر روي بيماران بايد ممنوع شود."يورگن هرشلر" از موسسه نورون شناسي دانشگاه كلن ميگويد: "نظراتي وجود دارد كه از نظر كلينيكي و عملي هرگز ثابت نشدهاند، مثلا بهبودي قطعي. اگر با گذشت زمان اثر مثبت اين روش درماني ثابت نشود، ميشود به اين نتيجه رسيد احتمالا تاثير منفي داشته است."هرشلر هم مانند بسياري از محققان علوم پايه معتقد است استفاده از اين روش ابتدا در آزمايشگاه و بر روي حيوانات آزمايشگاهي به نتيجه مثبتي برسد.با وجود اين، بسياري از بيماران حاضرند در روشهاي درماني با استفاده از سلولهاي بنيادي شركت كنند و براي هر جلسه درماني تا پنج هزار يورو بپردازند
محققان ايتاليايي دانشگاه كاتوليك رم، دو ژن راكه باعث" مرگ ناگهاني" در برخي از افراد ميشوند ، كشف كردند.به گزارش روز چهارشنبه خبرگزاري آنسا، يك گروه تحقيقاتي ايتاليايي به رياست " آنتونيو اوليوا" كشف كردند كه دو ژن بنام " "CACNA1Cو ""CACNB2b در دي.ان.آ. سه خانواده مورد آزمايش كه موارد مرگ ناگهاني داشتند، ناقص هستند.سالانه در ايتاليا ۵۷هزار نفر بطور ناگهاني ميميرند ( ۴۰۰هزار نفر در اروپا) و اين معرف علت اصلي مرگ و ميرهاي ناشي از يك عامل در جهان غرب بشمار ميرود.علت اينكه برخي از افراد بطور ناگهاني جان خود را ازدست ميدهند،ازكار افتادن ناگهاني قلب آنان است.در اكثر موارد اين عارضه بخاطر ناراحتيهاي مربوط به ريتم قلبي درقسمت پاييني آن است.محققان ايتاليايي در همكاري با گروهي آمريكايي ، كانادايي ، آلماني ، و فرانسوي ، ميراث ژنتيكي ۳خانواده را كه در آن موارد مرگ ناگهاني وجود داشت ، مورد مطالعه قرار دادند.دانشمندان ايتاليايي بدين صورت كشف كردند كه دو ژني كه مسووليت توليد پروتئين براي ساخت كانالهاي سلولي كه از طريق آن برق براي بكار انداختن قلب عبور ميكند ، تغيير شكل كرده و ناقص شدهاند.
طبق يك تحقيق، انجام ورزشهاي ملايم مانند پيادهروي، دشواري ترك نيكوتين را براي سيگاريها به اندازه زيادي كاهش ميدهد.به گزارش پايگاه اينترنتي آسوشيتدپرس، دكتر "آدريان تيلور" كه رياست اين تحقيق را بر عهده داشت و پرفسور ورزش و روانشناسي تندرستي در دانشگاه "اكستر" گفت، اگر چنين تاثيراتي را در دارويي مييافتيم اين دارو فورا به عنوان يك داروي كمكي براي ترك سيگار به فروش ميرسيد.تيلور و همكارانش در اين تحقيق با بررسي ۱۲مقاله ارتباط ميان ورزش و ترك نيكوتين را مورد مطالعه قرار دادند.آنها محور تمركزشان را بر روي ورزشهايي مانند پياده روي و منقبض و منبسط كردن ماهيچهها قرار دادند كه ميتوان آنها را در خارج از باشگاه انجام داد.طبق تحقيق آنها، انجام حتي پنج دقيقه ورزش اغلب براي كمك به سيگارها در ترك اين عادت كافي است.در اين آزمايش پس از انجام انواع مختلفي از ورزشهاي ملايم افراد مورد مطالعه را بر اساس ميزان نيازشان به سيگار طبقه بندي كردند. افرادي كه ورزش كرده بودند تمايل كمتري به سيگار گزارش دادند.دكتر "روبرت وست" پروفسور روانشناسي تندرستي در دانشگاه كالج لندن گفت، آنها دريافتند كه تاثير ورزش در ترك سيگار به اندازه برچسبهاي نيكوتين است.اين مطالعه در مجله بينالمللي پزشكي " "Addictionمنتشر شده است.
يك مطالعه در كانادا نشان داد كه بهمادران افسرده ميتوان آموخت كه چگونه به اشارات نوزاد خود پاسخ دهند و نوزادانشان را به لبخند زدن تشويق كنند.به گزارش يونايتدپرس از ادمونتون، "روبرت شورت" از "دانشگاه آلبرتا" در ادمونتون كه در تهيه اين مطالعه همكاري داشت، ۱۱مادر مبتلا به افسردگي خفيف تا ملايم را مورد بررسي قرار داد.وي نتيجه گرفت كه تنها درمان افسردگي پس از زايمان براي تقويت رابطه ميان مادر و نوزاد ممكن است كافي نباشد و به رفتار درماني نيز نياز است.محققان از يك برنامه درماني به نام "راهنماهايي براي پرستاري" ((KTC استفاده كردند.اين برنامه قبل و بعد از درمان با گرفتن فيلمهايي ويديويي از مادر و نوزاد به والدين كمك ميكند تا رفتارهاي كودكان خود را درك كنند و به آنها پاسخ دهند.مطالعه اين فيلمها نشان داد كه نوزادان پس از شركت مادرانشان در اين برنامه بيشتر با لبخند زدن واكنش نشان ميدادند.شورت در بيانيهاي اعلام كرد، اين مطالعه نشان ميدهد كه تمركز تنها بر بيماري مادر لزوما به تقويت نوع تعاملاتي كه براي تكامل كودكان سالم و عادي لازم است منتج نميشود.با وجود اين وي افزود، برنامههايي شبيه KTCرا بايد براي تمام زناني كه براي نخستين بار مادر ميشوند، بكار برد.اين مطالعه در مجله " "Journal of Affective Disordersمنتشر شده است
به گفته محققان دانماركي، بيماري لثه موجب دگرگوني وضعيتهاي سوخت و سازي ميشود كه ميتواند در موشها به كم شدن تحمل نسبت به قند خون منجر شود.به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس از كپنهاگ، اين مطالعه كه در مجله "پريودونتولوژي "Periodontologyمنتشر شده نشان ميدهد بيماري لثه ميتواند كم شدن تحمل نسبت به قند خون را كه ميتواند منجر به ديابت شود تشديد كند.دكتر "كارلا پونتس اندرسن" از دانشگاه كپنهاگ در بيانيهاي اعلام كرد، كم شدن تحمل نسبت به قند خون وضعيتي است كه در آن سطح قند خون بالاتر از سطح نرمال ميرود اما آنقدر بالا نيست كه به عنوان بيماري ديابت تشخيص داده شود.طبق اعلام انجمن ديابت آمريكا، تقريبا ۵۴ميليون آمريكايي دچار شرايط قبل از ديابت هستند و بخش بزرگي از آنان ظرف ده سال آينده به ديابت نوع دو مبتلا خواهند شد.دكتر "پريستون دي. ميلر" رييس آكادمي آمريكايي علم بيماريهاي لثه گفت، اين يافتهها بر اهميت داشتن دندانهاي سالم و مراقبت از لثه تاكيد ميكند.وي افزود، مراقبت از لثه ميتواند راهي براي پيشگيري از پيشرفت ديابت باشد.