انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  
صفحه  صفحه 4 از 14:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین »

آیا موجودات فضایی UFO وجود دارند؟


مرد

 
تاريخچه رويت موجودات فضايي




_
1492 ميلادي : ساعت 10 شب 11 اکتبر کريستوف کلمب و همسفرش پدرو گوتيرزهنگامي که بر عرشه کشتي سانتا ماريا ايستاده بودند شي درخشاني را دردوردست مشاهدهکردند. اين شي در تمام طول شب چندين بار مشاهده شد و مرتبا بالا و پايين مي رفت. کريستف کلمب قبل از اينکه به خشکي برسد به مدتچهار ساعت شاهد پرواز ان شي بود. به نظر او اين نشانه رسيدن انها به خشکي بود!
1528 ميلادي : مردم شهر سيژ دراوتريخت هلند با ديدن يک صليب زرد رنگ و پرنده وحشت زدهشدند. چرا که انها تصور ميکردند دشمن به شهر حمله کرده است.
1554 ميلادي : در ساعات 6 تا 8 صبح 10مارس در فرانسه در اطراف ماه يک نقطه نوراني ديده شد که از خود نورهايي پخش مي کردو صدايي گوشخراش داشت و مانند نوک يک پيکان به نظر مي رسيد که از يک پهلوي خود به پهلوي ديگر مي چرخيد!
1643 ميلادي :11 مارس اين سال وقايع نگاري به نام جانايولين درانگلستان گزارش مي دهد که : من نبايد فراموش کنم که چه چيزمارا در شب قبلبي نهايت و حيرتزده کرد. جسمي نوراني مانند ابر وبه شکل يک شمشير که نوک انسمتشمال بود در اسمان مشاهده شد. اين شي مانند ماه ارام بود و بقيه اسمان نيز صاف وارام بود. اين جسم ساعت 11 شب تا 1 بامداد در اسمان ديده شد و در نهايت به سمت جنوبانگلستان پرواز نمود!
1700 ميلادي : از تمدن سرخپوستان امريکا گزارش مي رسدکه موجودات انسان گونه درخشاني وجود داشته اند که سرخپوستان را با يک لوله مخصوص!(سلاح اشعه اي) فلج ميکردند. و نيز در تاريخ اين سرخپوستان امده است که برخي از زنان سرخپوست با گروهي از اين مردان ستاره اي ازدواج کرده اند!
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  ویرایش شده توسط: zoksi   
مرد

 
تاريخچه رويت موجودات فضايي




_
1742 ميلادي : يکي از اعضاي انجمن سلطنتي انگلستان مي نويسد : در 16 دسامبر اين سال من از منطقه جيمز پارک عبور مي کردم که ناگهان نوري از پشتدرختان و خانه ها از سمتغرب و جنوب به اسمان برخاست که مانند يک موشک بزرگ به نظر مي رسيد. وقتي که ان شي تا 20درجه از ديد من اوج گرفت به حالت افقي در امده و به سمت شمال و شرق به پروازکرد. ان شي بسيار نزديک به نظر مي رسيد و حرکتش ارام بود. من حدودنيم مايل انرا باچشمانم تعقيب کردم. يک شعله در قسمت عقب ان نمايان بود. انتهاي ان مانند رديفي ازميله هاي اهنين به نظر مي رسيد. و در يک نقطه از ان شي سيلندر مانند دنباله هاي نورساطع مي شد. به زوري که نيمي از طول ان کاملا شفاف به نظر مي رسيد. سر ان شي بهاندازه 3 درجه نسبت به قطر ان و دم ان نيز به اندازه سه درجه نسبت به طول تخمين زدهمي شد .
1790 ميلادي : از فرانسه چنين گزارش شده که در خلال تابستانيک بازرسپليس به نام ليابوف شاهد بود که يک کره نوراني بزرگ بر فراز فارملند در حال پروازاست. اين کره نوراني سپس فرود امد و مردي از ان خارج شد که به زباني نا مفهوم سخنمي گفت. بعد از اين حادثه ان کره ناگهان منفجر شد و ان مرد نيز ناپديد گرديد! اينواقعه توسط بسياري از مردم ان زمان رويت شدهو به خوبي نيز ثبت گرديدهاست.
1870 ميلادي : اين واقعه از دفترچه ثبت يک کشتي و از قول کاپيتاناناف.دبليو.بنر نقل گرديده است :
ملوانان کشتي يک شي خيره کننده شبيه يک ابررا در اسمان مي بينند. ان شي شبيه به يکابر مدور بوده که يک نيم دايره در درون انبه چهارقسمت تقسيم شده بود. محور مرکزي ان به بيرون زده بود و دوباره به عقب برگشتهبود. اين شي از نقطه اي با زاويه 20 درجه نسبت به افق تازاويه 80 درجه رفت. سپس درناحيه شمال شرقي مستقر گرديد و گاهيدر نواحي جنوب و جنوب شرقي نيز مشاهده ميگرديد. ان شي در مقابل باد به حالت مورب قرار گرفت و براي مدت نيم ساعت به اين شکل مشاهده شد و در اخر ناپديد گرديد!
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  ویرایش شده توسط: zoksi   
مرد

 
واقعه ي رزول در ايالت نيومكزيكو آمريكا سال 1947




_


سه ميليون گردشگر براي بازديد جسد موجود فضايي به آمريكا سفرمي‌كنند !
رئيس انجمن هتل‌داران شهر روزول( رازول ) آمريكا از علاقمندان به شركت در شصتمين سالگرد واقعه سقوط بشقاب پرنده در اين بخش، درخواست كرد تا اطلاع ثانوي از برنامه‌ريزي براي سفر به اين قسمت صرفنظر كنند .



خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروهبين‌الملل ـ / دقيقا 60 سال پيش يك بشقاب پرنده با دو سرنشين فضايي در شهر روزول ( رازول ) واقعدر كنار نيومكزيكو سقوط كرد و اولين مدرك مستند براي بررسي اجسام ناشناخته فضايي به دست متخصصان ناسا افتاد .
به گزارش ميراث خبر ، روزنامه تايمز چاپ لندن در اين مورد نوشت: « به همين مناسبت حدود سه ميليون گردشگر به شهرها و ايالت‌ روزول ( رازول ) و نيومكزيكوواقع در آمريكا عزيمت كرده‌اند تا ضمن مشاهده جسد موجود فضايي وبشقاب پرنده متعلق به او ، در مراسم جشن و پايكوبي به همين مناسبت شركت كنند . »
رئيس انجمن هتلداران روزول در آمريكا در مصاحبه با روزنامه تايمز گفت: « ظرفيت‌ هتل‌هاي دو شهر روزول و ايالت نيومكزيكو پرشده و حتي‌الامكان كمپينگي ما هم ديگر ظرفيت پذيرش علاقمندان به شركت در اين مراسم مهيج را ندارد . »
وي افزود: « براي پذيرايي از گروه‌هاي گردشگري تدابير زيادي انديشيده بوديم اما انتظار ورود اين تعداد گردشگر را نداشتيم . »
نكته حائز اهميت اينكه موزه روزول كه جسد دو موجود فضايي را درون خود جاي داده سالانه ميزبان بيش از هفت ميليون بازديدكننده خارجي است .



_
در واقع اين انكار وجود بشقاب پرنده‌ها و سرنشينان آنها بيشتر مربوط به كشورهاي جهان سوم ميشود ، براي اينكه اين موجودات هوشمند انگيزه‌اي براي سفر به اين ممالك عقب افتاده ندارند . ولي آنها در كشورهاي صنعتي كه تحقيقات هسته‌اي فراوان و همچنينتحقيقات هوا - فضاي گسترده‌اي دارند ، بسيار تردد داشته و به دفعات مشاهده ميشوند و از اين رو پديده‌اي عادي براي مردم اين كشورها شده‌اند . حتي بهانه‌ايبراي جشن و سرور ( پايكوبي )
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
مرد

 
شرح حال حادثه روزول




_

در ژولاي سال 1947 يك بشقاب پرندهدر شهر روزول ايالت نيومكزيكو بازمين برخورد كرد . بر طبق گزارشات اجساد چند سرنشين يوفودر اطراف اين بشقاب پرنده كشف شد . و در بعضي از گزارشات آمده بود كه جسد چند سرنشين يوفو كه هنوز زنده بودند نيز يافت شد . مك برازل ( Mac Brazel ) مزرعه دار محلي ، گزارشاصابت اين شي ناشناس را به نيروهاي هوايي روزول داد .

از بين نيروهاي هوايي روزول افسر اطلاعاتي جسي مارسل ( Jesse Marcel ) مسئول رسيدگي به اين حادثه شد . عكس پايين مربوط به ايشان و فرزندشان ميشود

اما در اينجا شرح واقعه را از زبان اولين شاهدان عيني واقعه ميشنويم :
اظهارات سروان جسي مارسل در مورد حادثه : يكي ديگر از شهود عيني ماجرا و اولين شاهد از گروه بازرسين كه مايل بود نام وي به عنوان يك شاهد رسمي برده شود ، يك سروان نيروي هوايي امريكا به نام "جسي مارسل" با عنوان " افسر اطلاعاتي گروه بمب افكن اتمي " مستقر در روزول بود . وي شخصي بسيار آگاه و فعال و يكي از دو افسري بود كه از سايتاصلي سقوط بازديد نموده است . وي در سال 1979 طي يك مصاحبه ويديويي صراحتا اظهار داشت كه : "خير آن شي نه يك بالون هواشناسي ، نه يك موشك و نه يك هواپيما بود . " وي در مورد جنس آن شي اظهار داشت كه :
" قطعاتي از آن را تحت حرارت شديد قرار دادند كه حتي گرم نشد! همچنين اين قطعات هيچ وزني نداشتند ( يعني با وجود بزرگي ، وزن بسيار پاييني داشتند ) و از نظر ضخامت نيز اين قطعات نازكتر از فويل آلومينيم داخل پاكتسيگار بودند . من سعي كردم كه اين قطعات را خم كنم ، اما علي‌رغم نازكي فوق‌العاده‌ آن هرگز نتوانستم اين كار را انجام دهم. ما حتي سعي كرديم تا با كمكيك پتك 16 پوندي آن را سوراخ كنيم يا تغيير شكل دهيم اما موفق نشديم !


اين غير قابل باور است كه فرديبا قابليتها و تجربه بسيار بالا همچون جسي مارسل بعنوان افسر اطلاعاتي تنها گروه بمب افكن اتمي جهان در آن زمان لاشه يك بشقاب پرنده را از يك بالون هواشناسي يا يك هواپيما نتواند تشخيص دهد . آنهم با اوصافي كه در مورد جنس اين سفينه در بالا ذكر شد . مسلما چنين موادي را نميتوان در كره زمين يافت يا بطور مصنوعي ساخت . وي در جاي ديگري از مصاحبه عنوان داشت : " آنها از خارج از كره زمين آمده بودند." حتي اگر فرض كنيم كه وي در ابتداي امر دچار اشتباه يا خطاي ديدشده بود ، اين موضوع براحتي قابل نفي است ، چرا كه وي قبل از عزيمت به دفتر فرماندهي از شدت هيجان در مقابل منزل خود در پايگاه توقف نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجيب روي آن را را به همسر خود و پسر 11 ساله و همسايگانش نشان داد . بخشي از دستگاه توليد كننده اشعهايكس آن داراي خطوطي شبيه به خط هيروگليف و مانند خطوط بيروني حك شده بر روي سفينه بود .

فرزند وي كه دكتر جسي مارسل كوچك ميباشد و اكنون يك پزشك است ، خلبان هليكوپتر گارد ملي و يك جراح در پرواز بشمار ميرود ، خاطره آن روز را به خوبي به ياد مي آورد . او حتي قادر است جزئيات مربوط به خطوط روي سفينه را مجددا رسم كند . پدر وي ( جسي مارسل بزرگ ) نيز مدارج ترقي خود را بتدريج طي نمود تا جايي كه مامور تهيه اولين گزارش در ارتباط با اولين انفجار اتمي شوروي سابق گرديد كه مستقيما به پرزيدنت ترومن ارائه گرديد . ( بنابراين اظهارات وي بعنوان يك فرد موجه مورد تاييد است ) درارتباط با تلاش دولت امريكا براي سرپوش نهادن بر اصل ماجرا، يك نكته مهم ديگر نيز قابل ذكراست . ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس كه قبلا در سال 1947 در درجه سرهنگي بعنوان فرمانده پرسنل مركز فرماندهي پايگاه هشتم هوايي در فورت ورث تگزاس خدمت مي كرد قبل از مرگش در سال 1992 شهادت داد كه در جريان واقعه روزول پيام تلفني از ژنرال " كلمنت مك مولن " در پايگاه هوايي اندروز در واشنگتندي سي دريافت داشته بود كه طي آن به وي دستور داده شده بود كه بر اصل ماجرا سرپوش گذاشته شود . اين دستورات متعاقبا از سوي ژنرال رايمي به اين نحو ابلاغ شد كه داستاني تهيه شود تا اصل موضوع تغيير يابد تا از فشار مطبوعات كاسته شود . شهادت آقاي " گلن دنيس " كوچكترين ترديدي در مورد ماهيت موجودات فضايي واقعه روز روزول باقي نمي‌گذارد . وي همچنان در روزول نيومكزيكو زندگي مي‌كند ويك تاجر مورد احترام اهالي منطقه و عضو انجمن شهر است . وي فردي متواضع و صريح است . در سال 1947 آقاي دنيس يك مامور كفن و دفن بود كه در مركز تدفين " بالارد " كار مي كرد و قرار دادي با پايگاه هوايي روزول منعقد كرده
بود كه بموجب آن خدماتي نظير واگذاري آمبولانس ، محل نگهداري اجساد را در اختيار ارتش قرار مي‌داد . قبل از آنكه وي اطلاعاتي در مورد سفينه بجا مانده از حادثه داشته باشد در يك بعد از ظهر تماسهاي تلفني متعددي ازجانب افسر مسئول كفن و دفن پايگاه با وي صورت پذيرفت . در طي اين تماسها از وي در مورد امكان تهيه كيسه هاي بدون منفذ كوچك ( كوچكتر از كيسه هاي حمل انسان ) براي نگهداري چندين روزه اجسادي كه در معرض برخي مواد قرار گرفته‌اند سوال شده بود . توجه اين مقامات به موضوع تغيير احتمالي تركيب شيميايي بافتهاي اجساد بود . چند ساعت بعد ، زماني كه شب فرا رسيد ويبدنبال يكسري وقايع غير مرتبط با هم بطور اتفاقي به بيمارستان پايگاه هوايي رفت . بيرون از درب خروجي پشتي بيمارستان وي دو دستگاه آمبولانس نظامي را مشاهده نمود كه درهاي عقب آنها باز بود و در داخل آنها قطعات بزرگي از يك وسيله متلاشي شده ديده مي شدو بر روي يكي از آنها خطوط و سمبلهاي عجيبي وجود داشت . در داخل بيمارستان وي پرستاري را مشاهده نمود كه او را مي‌شناخت. در همان لحظه پليس نظامي متوجه حضور وي شد و او را با خشونت و به زور از ساختمان خارج كردند . روز بعد آقاي دنيس آن پرستار را ملاقات نمود . و وي توضيح داد كه در شب قبل او نيز به بيمارستان رفته بود . آن پرستار ، زني مذهبي بود و كاملا مشخص بود كه از مشاهده چيزي بسيار شوكه شده است . خانم پرستار توضيح داد كه از وي خواسته شد تا بعنوان دستيار پزشك در كالبد شكافي چند موجود عجيب و غريب با بدنهايي كه هيچشباهتي به بدن انسان نداشتند كمك كند . پرستار شرح داد كه بوي وحشتناكي را حس نموده و اين كه چگونه يك بدن كاملا سالم در فرم صحيح خود قرار داشت ولي ساير بدنها متلاشي شده بود . آن پرستار همچنين تفاوت بين آناتوميآن سرنشينان يوفو و آناتومي بدنانسان را توضيح داد . وي همچنين طرحي را روي دستمال كاغذي رسم نمود كه نشان دهنده شكل و شمايلاين موجودات فرازميني بود .
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
مرد

 
به هر ترتيب اين ملاقات آخرين آنها بود چرا كه آن پرستار چند روز بعدبه انگلستان منتقل شد . لازم به توضيح است كه با وجود گزارشات بسيار متفاوت ، ظاهرا سفينه مزبور 4 سرنشين داشته و يكي از سرنشينان زنده آن نيز تا مدتي زنده بوده و بعدا جان سپردهاست . همچنين قسمت اصلي سفينه ساقط شده در فاصله دورتر از مزرعهمك برازل و منطقه دبريس فيلد بهزمين اصابت كرده بود .


محققين تنها در سالهاي اخير بود كه توانستند وجود سايت دوم ( محلسقوط اشياي اصلي ) را تاييد كنند چرا كه تنها عده كمي از مردم از وجود آن مطلع بودند . طبق شهادتشهود عيني اين سايت محلي بود كه بدنهاي موجودات فضايي در آنجا يافت شد . بيشتر شهود عيني اين سايت از ترس برخوردهاي امنيتي حتي تا امروز نيز از افشاي نام خود امتناع ميكنند . اخيرا يك شركت حقوقي معتبر انتخاب شده است تا به آن دسته از شاهداني كه با شهادتشان در معرض خطر قرار مي گيرند ، حفاظت حقوقي اعطا كند . وكلاي حقوقي اين شركت نيز تا كنون با بسياري از شهود واقعه روزول ملاقات داشته اند . علاوه بر " گلن دنيس " ساير شهود نيز مورد تهديد و ارعاب و برخورد فيزيكي واقع شده اند . طبق اظهارات كلانتر ويلكاكس مقامات نظامي در حضور همسر وي به آنها گفتند چنانچه او وخانواده‌اش حرفي در مورد آنچه كه ديده اند به زبان آوردند بي درنگ كشته خواهند شد ! همچنين مزرعه داري كه قبل از همه موفق به پيدا كردن جسم ساقط شده گرديده بودتوسط مقامات نظامي بمدت يك هفته تحت قرنطينه و بازجويي قرار گرفت و از وي سوگند گرفته شد تا هرگز كلمه اي راجع به آنچهديده است به زبان نياورد . در خلالماه هاي پس از واقعه پسر مك برازل همچنان قطعاتي را بصورت خرده ريزه مي‌يافت و در قوطي مخصوص سيگار پنهان ميكرد . اماآن اشيا گهگاه طي بازرسيهاي مقامات نظامي مورد مصادره واقع ميشدند . به هر ترتيب علي رغم اين كه از سال 1980 به بعد محدوديتهاي وضع شده در مورد اين ماجرا بتدريج از ميان برداشته شد و موضوع در اختيار عموم قرار گرفت هيچ شاهدي حتي سخني درمورد مشاهده بالون يا موشك يا هواپيماي آزمايشي كه مقامات نظامي مدعي آن بودند به ميان نياورد و همه شاهدان صحبت از مشاهده بشقاب پرنده ميكردند نه چيز ديگري . اكنون در شهر روزول نيومكزيكو موزه اي تاسيس شده كهدر آن جسدي مصنوعي از موجود فضايي روزول همراه با شواهد مربوط به سقوط بشقاب پرنده درمعرض بازديد علاقه‌مندان قرار گرفته است . در سال 1997 پنجاهمين سالگرد وقوع اين حادثه دراين شهر گرامي داشته شد و هزارانتن از علاقه‌مندان به بررسي موضوع بشقابهاي پرنده ، ضمن بازديد از اين موزه اطلاعات جامعي را در ارتباط با اين حادثه بدست آوردند .
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  ویرایش شده توسط: zoksi   
مرد

 
گزارش واقعه روزول توسط سرهنگبلنچارد : " روز پس از واقعه قطعاتبشقاب پرنده ساقط شده و خود سفينه توسط هواپيماهاي سي 54 و ب 29 به پايگاه هوايي رايت فيلد در ديتون اوهايو منتقل گرديدند .اين پايگاه مقر گروه 509 بمب افكن نيروي هوايي ايالات متحده است و در آن زمان داراي يك مشخصه ويژه بود و آن اينكه تنها گروه بمب افكن اتمي در جهان بشمار مي آمد . در صبح روز 8 جولاي 1947 سرهنگ دوم ويليام بلنچارد فرمانده گروه بمب افكن اتمي گزارشي را منتشر ساخت مبني بر اين كه لاشه يك سفينه بشقاب مانند را در منطقه يافت نموده است . اين گزارش بلافاصله توسط تلگراف به ايالات متحده مخابره شد و به سرعت به تيتر اول 30 روزنامه عصر آن روز مبدل گشت . ظرف چند ساعت پس از انتشار گزارش اول و بدنبال كنجكاوي و فشار مطبوعات و افكار عمومي براي افشاي جزئيات بيشتر ، گزارش دومي از سوي دفترژنرال راجر رامي فرمانده پايگاه هشتم هوايي در فورت ورث تگزاس واقع در 400 مايلي محل سقوط منتشر شد . اين گزارش ، گزارش اول را تكذيب نموده ، اعلام داشت كه سرهنگ بلنچارد و افسران او در گروه 509 بمب افكن در روزول مرتكب يك اشتباه احمقانه شده اند و به اشتباه يك بالون هواشناسي و آنتن رادار آنرا با لاشهيك بشقاب پرنده اشتباه گرفته اند. البته مشخص است كه يكي از ايندو گزارش دروغ محض است . در واقع شهود معتبر بسياري اعم از مقامات نظامي و غير نظامي محلي كه مستقيما درگير ماجرا بودند اعتقاد داشتند كه گزارش اول مربوط به سرهنگ بلنچارد و تيم او واقعيت دارد و گزارش دوم خود دروغمحض است و تنها براي سرپوش گذاشتن به يكي از نادرترين وقايع تاريخ بشر منتشر شده بود. كساني كه با سرهنگ دوم بلنچارد هم گروه و همكار بودند اذعانداشتند كه وي فردي مطلع و آگاه با رفتاري معقول و منطقي بوده و هرگز آدمي نبوده كه از خود و گروه بسيار مهم خود تصوير يكعده احمق را در اذهان عمومي بوجودآورد .
و در واقع گزارش دوم منتشر شده از سوي ژنرال رامي يك توهين بزرگ به سرهنگ بلنچارد و گروه 509 بمب افكن اتمي تلقي شد . همچنين سرهنگ بلنچارد بعدها طبق سنوات نظامي به ژنرال 4 ستاره ارتقا يافت . و موقعيت نظامي وي نيز به قائم مقامي رياست كاركنان نيروي هوايي ايالاتمتحده ارتقا يافت . بعد از حادثه روزول در امريكا گروهي فوق سريشكل گرفت كه در آن گروه دوازده نفر از نخبگان زمين عضو بودند كه نام اين گروه MJ12 ( مجستيك 12) است . از نكات جالب‌تر ايناست كه سطح سري اين گروه درامريكا Q تعريف شد ، يعني حتي رئيس جمهور و نمايندگان مجلس نيز حق دسترسي به اطلاعات اين گروه را ندارند . اين گروه موظف شد تا بر روي باقيمانده بشقاب پرنده حادثه روزول و اجساد بدست آمده از آن كار كند . اين افراد در محلي كه منطقه بسته نظامي استمشغول بكار شدند . نام اين محل گروم ليك ( Groom Lake ) ميباشد.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
مرد

 
ربوده شدن سرجوخه اهل شیلی توسط فرازمینی ها !



_
در 25 اوریل 1977 سرجوخه ارماندو والدوس در برابر چشمان حیرت زده سربازان زیر دستش در دل شب ناپدید شد. طبق اسناد محرمانه ارتش شیلی ان شب یک گلوله بزرگ نورانی در فاصله چند ده متری اتش اردوگاه سربازان ظاهر شده بود و انچخ بعد از ان اتفاق افتاد از طرف ازتش شیلی سخت پنهام نگاه داشته شد. حتی سرجوخه ارماندو والدوس و هفت سرباز زیر دستش را هم در سرویس های ویژه ارتش در جایی نامعلوم تحت نظر قرار دادندو به هیچ وجه اجازه ملاقات و تماسبا کسی را نداشتند. در ماه مه 1978سرجوخه ارماندو والدوس و سربازانشرا به محل ان حادثه بردند.ارتش شیلی ورود به منطقه بازسازی شدهرا ممنوع کرده بود. بالاخره سرجوخه والدوس در 1978 به دلایل نامعلوم از ارتش استعفا داد. و امکان مصاحبه با وی فراهم گردید.
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  ویرایش شده توسط: zoksi   
مرد

 
ماجرا مربوط به منطقه ای در أمریکا به نام (ROSWELL) درنزدیکی نیو مکسیکو در سال 1947 ..


_

در 8 جولای 1947، بایکاه هوائی ارتش امریکا اطلاعیه رو مبنی بر یافتن یک دیسک برنده در مزارع نزدیک به رزول صادر کرد، که باعث توجه کسترده وسایل ارتباط جمعی شد.همون روز عصر فرمانده ارتش 8 هوائی اطلاعیة دیکری مبنی بر اینکه این شئ جیزی جز یک بالون هواشناسی نبوده، صادر کرد.. نشست خبری بر همین مبنى برکذار شد و بس از مدتی این ماجرا به فراموشی سبرده شد !
تا اینکه بیش از 30 سال بعد یعنی در سال 1978، تی فردمن از سازمان ابحاث یوفولوجی، با یکی از افسران موجود در اکتشاف رزول به نام جسی مارسل دیداری راانجام داد که در ان جسی فاش کرد که جسم بیدا شده سفینه فضائی ماورای زمینی بوده و ارتشبر ان روبوش کذاشته بود. این ماجرا سر و صدای زیادی را بر با کرد تا این که در سال 1980 میلادی روزنامه ناشنال اینکوایرر نیز با مارسل کفتکوی دیکری انجام داد که به این ماجرا ابعادی جهانی داد.
سالها بعد شاهدان دیکری که درکیر ماجرا بودند کشف شدند و همکی اطلاعات و جزئیات بیشتری در مورد جکونکی حفظ اجساد ادمهای فضائی و سعی در تعمیر سفینه شان در بایکاه هوائیرزول دادند.
در ادامه این توجه عمومی و سوالهای مطرح شده در کنکرس و مجلس سنای امریکا، هیئت بحثو بررسی تشکیل شد که سالها برای فراموش کردن مردم این ماجرارو کش دادند تا أخر در دو کزارشمختصر در سالهای 1995 و 1997 اینکونه نتیجه کرفتند که اشیاء یافت شده اجزاء بالون ردیابی اثار حرارتی انفجار بمبهای اتم احتمالی از جانب اتحاد جماهیر شوروی بوده و اجساد کشف شده یا متعلق به سربازان مرده در سرد خانه بوده اندو یا تصاویری از عروسکهای ساخته شده برای انجام أزمایش بر آن.
...
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
مرد

 
مزرعه روزول



_
55 سال پیش (جولای 1947) حادثهای در مزرعه ی روزول Roswel واقع در
صحرای جنوب غربی ایالات متحده درمنطقه ی نیو مکزیکو بوقوع پیوست که
حاوی اسار نحفته ی بسیاری برایانسان زمینی است.
این واقعه ابتدا توسط مقامات نظامی ایالات متحده ی امریکا تشریح شد و مدت کوتاهی پس ازان از سوی همان مقامات تکذیبگردید و تا کنون نیز از سوی مقامات رسمی سخنی از ان به میاننیامده است.
این واقعه را از زبان اولین شاهد عینیمیشنویم :
جیم رگسویل :
من و دوستانم در پشت یک پیک اپ (کامیونی کوچک) دراز کشیده بودیم و اوقات خوشی را میگذراندیم. ساعت 30/11 شب روز چهارم جولای1947 بود
که ان واقعه ی عجیب به وقوع پیوست. ناگهان یک نور شدید شبیه به فلاش و یک انفجار درخشان همراه با صدای شبیه رعد و برق دیده و شندیه شد.
ان شئ عجیب در فاصله ی 60 یاردی کامیون سقوط کرد و فاصله انقدر نزدیک بود که ابتدا فکر میکردیمان شئ به ما اصابت کرده است. صبح روز بعد
مزرعه داری به نام مک برازل که پس از ان شب توام با رعد و برق مشغول سرکشی به گوسفندان خود بود مجمو عه ای از اشیای عجیبو غریب را پیدا کرد. جسم عجیبی به شکل بشقاب پرنده در دو صخره سقوط کرده بود.و پیش از ان این جسم اسرار امیز برشهای عمیقی به درازای یکصد پا را در چند نقطه بر روی مرزعه ی مک برازل ایجاد کره بود.(درست مثل برخورد یک سنگ صاف بر روی اب و جهشهای متعددای پیش از فرو رفتن در اب.). برخی از قطعاتی
مک برازل به دست اورد حاوی اشکال و خطوط عجیب و غریبی و متعلقات نا مشخصی بود. پس از انکه مک برازل برخی از این قطعات را به همسایگان خود
"فلوید و لریتا پروکتور" نشان دادبه سمت شهر روزول حرکت کرد و موضوع بشقاب پرنده را به اطلاع کلانتر "جورج ویلکاکس" رساند. وی نیز به همراه یکی از معاونین خود رهسپار منطقه شد تا به بررسی موضوع بپردازد.. طی مدت کوتاهی مقامات نظامی منطقه را در محاصره ی خود در اوردند که ایم محاصره ی نظامی چند روز به درازا کشید تا این که لاشه ی بشقاب پرنده و کلیه ی قطعات پراکنده شده در اثر انفجار جمع اوریشدند.
Mc Brazel's Farm

در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
مرد

 
اظهارات سروان جسی مارسل در مورد حادثه :
((جسی مارسل در کنار قطعات بشقاب پرنده ی ساقط شده))
یکی دیگر از شهود عینی ماجرا و اولین شاهد از گروه بازرسین که مایل بود نام وی به عنوان یک شاهد رسمی برده شود یک سروان نیروی هوایی امریکا به نام"جسی مارسل" با عنوان "افسر اطلاعاتی گروه بمب افکن اتمی" مستقر در روزول بود. وی شخصی بسیار اگاه و فعال و یکی از دو افسری بود که از
سایت اصلی سقوط بازدید نموده است. وی در سال 1979 طی یک مصاحبه ی ویدیویی صراحتا اظهار داشت که :
" خیر. ان شئ نه یک بالون هواشناسی ، نه یک موشک و نه یک هواپیما بود."
وی در مورد ان جنس ای شئ اظهار داشت که :"قطعاتی از ان را تحتحرارت شدید قرار دادند که حتی گرم نشد! همچنین این قطات هیچ وزنی نداشتند. (باوجود بزرگی وزن بسیار پایینی داشتند) و از نظر ضخامت نیز این قطعات نازکتر از فویل الومینیم داخل پاکت سیگار بودند"
" من سعی کردم که این قطعات راخم کنم اما علی رغم نازکی فوق العاده ی ان هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم. ما حتی سعی کردیم تا با کمک یک پتک 16 پاوندیان را سوراخ کنیم یا تغییر شکلدهیم اما موفق نشدیم!"
این غیر قابل باور است که فردیبا قابلیتها و تجربه ی بسیار بالا همچون جسی مارسل بعنوان افسر اطلاعاتی تنها گروه بمب افکن اتمی جهان در ان زمان لاشه ی یک بشقاب پرنده را از یک بالون هواشناسی یا یک هواپیما نتواند تشخیص دهد.
انهم با اوصافی که در مورد جنس این سفینه در بالا ذکر شد. مسلما چنین
موادی را نمیتوان در کره ی زمین یافت یا بطور مصنوعی ساخت. وی در جای دیگری از مصاحبه عنوانداشت :
" انها از خارج از کره ی زمین امده بودند."
حتی اگر فرض کنیم که وی در ابتدای امر دچار اشتباه یا خطای دید شده بود ، این موضوع براحتی قابل نفی استچرا که وی قبل از عزیمت به دفتر فرماندهی از شدت هیجان در مقابل منزل خود در پایگاه توفق نمود و قطعات بشقاب پرنده و خطوط عجیب روی ان را را همسر خود و پسر 11 و همسایگانش نشان داد. بخشی از دستگاه تولید کننده ی اشعه ی ایکس ان دارای خطوطی شبیه به خط هیروگلیف و مانند خطوط بیرونی حک شده بر روی سفینه بود.
فرزند وی که دکتر جسی مارسل کوچک میباشد و اکنون یک پزشک است، خلبان هلی کوپتر گارد ملی و یک جراح در پرواز بشمار میرود خاطره ان روز را به خوبی به یاد می اورد. او حتی قادراست جزئیات مربوط به خطوط رویسفینه را مجددا رسم کند. پدر وی (جسی مارسل بزرگ)نیز مدارج ترقی خود را بتدریج طی نمود تا جائیکه مامور تهیه ی اولین گزارش در ارتباط با اولین انفجار اتمی شوروی سابق گردید که مستقیما به پرزیدنت ترومن ارائهگردید.
(بنابر این اظهارات وی بعنوان یک فرد موجه مورد تایید است)
در ارتباط با تلاش دولت امریکا برای سر پوش نهاد نبر اصل ماجرا یک نکته مهم
دیگر نیز قابل ذکر است. ژنرال سابق ارتش توماس دوبوس که قبلادر سال 1947در در جه ی سرهنگیبعنوان فرمانده پرسنل مرکز فرماندهی پایگاه هشتم هوایی در فورت ورث تگزاس خدمت می کردقبل از مرگش در سال پ1992 شهادت داد که در جریان واقعه ی روزول پیام تلفنی از ژنرال"کلمنت مک مولن"
در پایگاه هوایی اندروز در واشنگتندیسی دریافت داشته بود که طی ان به وی دستور داده شده بود که بر اصل ماجرا سرپوش گداشتهشود. این دستورات
متعاقبا از سوی ژنرال رایمی به این نحو ابلاغ شد که داستانی تهیه شمد تا اصل موضوع تغییر یابد تا از فشار مطبوعات کاسته شود.
-----------------------
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟

Signature
     
  
صفحه  صفحه 4 از 14:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  11  12  13  14  پسین » 
علم و دانش

آیا موجودات فضایی UFO وجود دارند؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA