ارسالها: 133
#161
Posted: 5 Jul 2013 13:32
مشخصات کامل یگانه آواکس ایران (سیمرغ ایرانی)
.
.
در جریان جنگ خلیج فارس ( اول) صاحب یک آواکس به نام عدنان شدیم .
البته در مورد این هواپیما شایعاتی در مورد سقوط آن بوجود آمده اما هیچگاه این شایعه تایید یا تکذیب نشده .شایعات متعددی درباره ی این موضوع وجود دارد .
سايت"ديفنس نيوز" (اخبار دفاعي) ادعا كرده است اين هواپيما كه با اسم رمز سيمرغ و با پشتيباني چند جت جنگنده با هدف هماهنگ كردن عمليات رژه هوايي بر فراز تهران به پرواز درآمده بود با يكي از هواپيماهاي محافظ خود كه جتي از نوع F5 بوده برخورد داشته است.
بعضی دیگر که خود را شاهد این ماجرا میدانند معتقدند کنده شدن بشقاب و برخورد با دم باعث سقوط شده است .
اما هیچگاه منابع رسمي ايران تاكنون این ادعاها را تاييد نكرده اند.
نام : A-50
نوع هواپیما IL-76 MD
کد ناتو Mainstay
در حدود دهه 70 یک گروه از طراحان نیروی هوایی شوروی ، سعی کردند تا مدل پیشرفته ای از رادار هوایی شناسایی که قابلیت نصب برروی هواپیما را داشته باشند بسازند . در واقع قصد این طرح جاگزینی هواپیمای شناسایی جدیدی با هواپیمای قدیمی تر TU-126 بود ، زیرا TU-126 نسبت به رقیب جدید آمریکایی خود یعنی E-3 ( AWACS ) ضعیف تر بود و قابل رقابت با ان نبود .
در سالهای ابتدایی دهه 80 ، شرکتی تحقیقاتی – تولیدی شوروی به نام " VEGA-M " رادار پیشرفته ای به نام " SHMEL" را طراحی کرده و ساخت . اما این رادار خالی از مشکل نبود و یک مشکل داشت ، آن هم تاخیر زمانی بیش از حد این رادار بود . اما تولید کنندگان با نصب یک کامپیوتر توانستند تا حد زیادی این مشکل را برطرف کنند . اما با این وجود این رادار نسبت به همتای آمریکایی خود E-3 در تعداد کانالهای راداری ضعف دارد و برد کمتری نیز نسبت به آن دارد ، اما در مکانهایی که زمین دارای عوارض زیادی است و پستی و بلندی زیادی دارد A-50 نسبت به E-3 برتری دارد . البته این برتری به اینجا خلاصه نمیشود بلکه A-50 در مورد هواپیماهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند وهمچنین تشخیص موشکهای کروز و هواپیماهای پنهانکار نسبت به E-3 دارای برتری است .
در کل A-50 می تواند در آن واحد به شناسایی 60 و هدایت 12 هدف در شعاع 220 کیلومتری بپردازد و اطلاعات مربوط به آنها را به هواپیماهای خودی و یا به ایستگاههای رادیویی زمینی ارسال کند و اهداف بزرگ را نیز که تا 400 کیلومتر دورتر هستند شناسایی کند .
هواپیمایی که برای حمل این رادار در نظر گرفته شد ، هواپیمای ترابری IL-76MD است که پس از نصب رادار به A-50 تغییر نام داده است و از سال 1984 در خدمت نیروی هوایی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته است .
A-50 ( IL-76 ) برای برد بیشتر به یک مقر سوخت گیری هوایی در دماغه هواپیما مجهز شده که در شکل مشخص است . رادار نصب شده بر روی آن هم در قسمت فوقانی ، بین سکان عمودی عقب و انتهای بالهای هواپیما نصب شده است . صفحه رادار نیز 9 متر قطر دارد و طوری ساخته شده که در برابر هوای بد و ناپایدار مقاوم باشد و کنده نشود .
هواپیما مجهز به یک سیستم پیش اخطار مادون قرمز پیشرفته مجهز شده است تا در صورت هدف قرار گرفتن توسط جنگنده های دشمن ، از این امر مطلع شود . سیستم راداری نیز همانطور که گفته شد از نوع SHMEL است که دارای حالتهای تشخیص دوست از دشمن ، سیستم مخابره دیجیتالی ، و ارتباط پایگاههای زمینی و دریایی و هوایی با هم است .
وقتی هواپیما در مسافتهای دور پرواز می کند نیز برای ارسال و دریافت اطلاعات از سیستم ماهواره ای استفاده می کند .
مشخصات کامل :
نام : A-50 ( IL-76 MD )
ساخت : شوروی ( روسیه )
خدمه : 5 تا 10 نفر
تاریخ ورود به خدمت : 1984
طول هواپیما : 47 متر
طول بال : 50 متر
ارتفاع : 15 متر
وزن : 190 تن
موتورها : 4 موتور از نوع D-32KP-2
نیروی کشش : 4 × 12000 کیلو گرم
حداکثر ارتفاع : 13 کیلومتر
حداکثر سرعت : 810 کیلومتر
برد : 7500 کیلومتر
نوع رادار : SHMEL
برد رادار : به شعاع 220 کیلومتر
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#162
Posted: 5 Jul 2013 13:56
اولین هواپیمای رادارگریز جهان!>>>(Gotha 229 )
هورتنH.IX،طراحیHo 229) RLMباتوجه به هویت سازنده هواپیما انتخاب شده) آخرین مدل جنگنده بمب افکن جنگ جهانی دوم بود که توسط والتر و رمیر هورتن طراحی و توسط Gothaer Waggonfabrik ساخته شده بود. این اولین پهپادطراحی شده با یک موتور جت بود. این تصویب شخصی، توسط رایش مارشال هرمان گورینگ داده شد و تنها هواپیمای نزدیک به سه عملکرد مورد نیاز خود بود یعنی باحمل 1000 کیلوگرم بمب درفاصله 1000 کیلومتر با سرعت 1000 کیلومتربرساعت.
در سال های اخیر این به امری عادی تبدیل شده تا این طرح به عنوان اولین هواپیما و به عنوان سمبل آنچه که در حال حاضر به عنوان تکنولوژی رادارگریزشناخته شده توصیف شود. اما این مورد هدف اصلی نمی باشد،از آنجا که هدف اولیه برادران هورتن ساخت هواپیمایی بودکه پارازیت را تا حد امکان حذف کند.این به شدت تکیه به تجربه بدست آمده در آزمایش با گلایدر بی دم از اواسط 1930دارد.با این حال ، قصد معرفی اقدامات ضد رادار که بخشی از طراحی اولیه نیست نیز وجود دارد.
طراحی و توسعه
در اوایل 1930 برادران هورتن علاقه مند به طراحی پهپاد به عنوان یک روش بهبود عملکرد گلایدرها شده بودند .
در آن زمان دولت آلمان در باشگاه گلایدر سرمایه گذاری کرده بود چون تولید هواپیماهای نظامی و حتی موتوری طبق معاهده ورسای پس از جنگ جهانی اول ممنوع شد. هر سطح غیر ضروری در طرح پهپاد حذف شد.پیکربندی یک بال اجازه می دهد تا یک گلایدر با بال کوتاهتر و در نتیجه داشتن مقاومت بیشتربدون اضافه کردن طول بدنه ایجاد شود.و نتیجه هورتنH. IV شد.در سال 1943 رایش مارشال گورینگ درخواست برای طراحی وتولید یک بمب افکن که قادر به حمل 1000 کیلوگرم (2،200 پوند) بار با برد بیش از 1000 کیلومتر (620 مایل) در 1000 کیلومتر / ساعت (620 مایل در ساعت) بود را صادر کرد.به اصطلاح پروژه " 1000 * 3 "نام گرفت.بمب افکن های متعارف آلمانی می توانستندبه مراکز فرماندهی نیروهای متفقین در بریتانیا برسد اما دچار زیان های ویرانگر از مبارزان متفقین می شدند.. در آن زمان ، هیچ راهی برای پاسخگویی به این اهداف وجود نداشت.400Junkers Jumo جدید می تواندسرعت مورد نیاز را فراهم کنداما مصرف سوخت بیش از حد داشت.
برادران Horten به این نتیجه رسیدند که باعقب کشیدن طراحی بال پهپاد می توان به همه اهداف رسید. وزارت هوایی دولت،طرح پیشنهادی هورتن راتصویب کرد، اما دستور داد دو توپ 30 میلیمتری به آن اضافه شود، چرا که آنها احساس می کردند هواپیما به عنوان جنگنده نیز مفید خواهد بودکه ناشی ازسرعت بالای آن بودکه به میزان قابل توجهی بالاتر از هر هواپیمای متفقین است .این هواپیما در اصل برای موتور جت BMW 003 طراحی شده بود اما این موتور کاملا آماده نبود و موتور Junkers Jumo 004 جایگزین شد.
تست و ارزیابی
نمونه اوليه اولين هورتن IX V1 ،تنها در شش ماه به پايان رسيد ، و آزمون پرواز برای اولين بار در فوريه 1944 درGöppingen انجام شد.به موازات تست های V1 ، نمونه دوم V2در حال توسعه بود. اولين پروازH.IX V2 در Oranienburg در 2 فوريه 1945،انجام شده . خلبان آزمايش ،اروينZiller شد. بنا به گزارش کيفيتی بسيار خوب ، با تنها سايه ای از بی ثباتی( چون هواپيماهای بی دم بود) را نشان داد.پرواز دوم به همان اندازه موفق بود ، اما زير بدنه به هنگام فرود سنگین بدلیل بازکردن زودهنگام ترمز چتر نجات توسط Ziller آسيب ديده بود.گزارش هایی وجود دارد که در طول یکی از این پرواز های آزمایشی ;H. IX V2 شبیه سازی مبارزه با Messerschmitt Me 262 ،نخستین جنگنده جت عملیاتی را برعهده گرفت و H. IX V2 عملکرد بهتری نسبت به 262Me داشت.دو هفته بعد ، در پرواز سوم يک فاجعه رخ داد.
Ziller مانند قبل هواپیمارا بدون هیچ مشکلی برای انجام تست پرواز بلند کرد. پس از حدود 45 دقیقه در ارتفاع 800 متری یکی از موتورهای جت توربینی 004 Jumo دچار یک مشکل شد آتش گرفت و متوقف شد.Ziller چندین بار هواپیما را بالا برده وسپس در حالت شیرجه قرار داد تا موتور را دوباره روشن کند و بتواند هواپیما را حفظ کند .Ziller از رادیوی خود استفاده نکرد و یا از هواپیما بیرون نپرید.ناگهان در 400 متری کنترل هواپیما را ازدست داد و سرعت از کنترل خارج شد.هواپیما در خارج از مرز فرودگاه سقوط کرد. Ziller از هواپیما به بیرون پرتاب شد ودو هفته بعد در اثر جراحات درگذشت.این هواپیمای نمونه به طور کامل نابود شد.
14 آوريل سال 1945کارخانه گوتا توسط نيروهای اياﻻت متحده تصرف شد وHo 229به دست امریکایی ها افتاد و بديهی است که يک ماده بسيار خوبی برای مطالعه است.
نمونه هورتن هو 229 V3 در موزه ملی سازمان هوا و فضا ( اسمیتسونیان ) نگه داری میشود.
آمریکا از روی این مدل،بمب افکن B-2 را ساخته.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#163
Posted: 5 Jul 2013 21:59
پهپاد آلمانی
شركت Rheinmetall (كه پیش از این STN Atlas Elektronik ناميده میشد)،سازندهی پرندههای بدون سرنشين و همچنین پهپاد KZO برای ارتش آلمان است.
KZO برای بهدست آوردن آگاهی بلادرنگ از هدف ها،موقعيت اهداف ثابت و سرعت اهداف متحرک،از سيستم حسگر فرو سرخ استفاده می كند.اطلاعات مربوط به هدف از پرنده و در مسافت دورتر از 100 كيلومتر به ايستگاه زمينی منتقل می شود تا برای عملكرد بهینه سيستمهای ديگر نظير توپخانه برد بلند،راكتها و موشک ها مورد استفاده قرار گيرد.اين هواپیمای بدون سرنشین را ميتوان در تمام شرايط آب و هوايی و به هنگام شب يا روز به كار گرفت.
اين هواپیمای بدون سرنشین،يک هواپيمای دوباله با بالهای كوتاه است كه پهنای بال آن 3.42 متر،طول آن 2.28 متر و ارتفاعش 0.96 متر می باشد.
اندازه اين پرنده كوچک و ساختار آن از مواد تركيبی و طرح آن،به گونه ای است كه از ديد رادارهای فرو سرخ و آشكارسازهای تلوزيونی مخفی نگه میدارد.
اين هواپیمای بدون سرنشین كه در سه مدل ساخته شده،ماموريت های شناسايی و مراقبت را انجام می دهد و می تواند يک مسافتياب ليزری و يک تعيين كننده مختصات هدف را نيز با خود حمل كند.نصب يک مسافت ياب ليزری و سيستم تعيين كننده مختصات هدف به kzo امكان داده تا به عنوان يک هواپیمای بدون سرنشین جنگی مورد استفاده قرار گيرد.
مدل صادراتی اين هواپیمای بدون سرنشین،TUcan نام دارد.TUcan قادر به حمل و جابهجايی بارهای مختلفی بر حسب نيازهای كشور سفارش دهنده است.حداكثر قابليت حمل بار اين پرنده،35 كيلوگرم و بیشینه وزن پرتاب آن 126 كيلوگرم می باشد.
دو مدل جنگ الكترونيكی اين هواپیمای بدون سرنشین Mucke ECM و Fledermaus ESM ناميده می شوند.
ECM حامل سيستم هايی مانند مختل كنندههای رادار در باند 20 تا 110 مگاهرتز و يا باند 100 تا 500 مگا هرتز است و ESM شامل سيستم هايی برای تعيين محل فرستنده های دشمن بر اثر انتشار سيگنالهای راديويی مي باشد.اطلاعات مربوط به تعيين موقعيت دشمن و ويژگی های سيگنالهای راديويی به ايستگاه كنترل زمينی منتقل مي شود.
KZO در ارتش آلمان دارای سيستم جستجوگر مادون قرمز zeiss ophelios WBG كه در طول موج 12 ميكرو متر عمل می كند و نيز رادار synthetic-aperture است.يک سيستم ثبت اطلاعات درون هواپیمای بدون سرنشین نصب شده كه اطلاعات بدست آمده را از هواپیمای بدون سرنشین و توسط باند اطلاعات كامپيوتری به ايستگاه كنترل زمينی منتقل مي كند .
kzo با يک موتور دو سيلندر Fichtel and sachs كه 24 كيلووات نيرو توليد می كند،به حركت در مي آيد.نيروی این موتور مي تواند يک ملخ دو پره ای را بچرخاند.
تعداد باتری های همراه با قابليت آمادهسازی سريع كه در اين پهپاد و در هر ماموريت توسط ارتش آلمان مورد استفاده واقع می شود،بستگی به نيازهای عملياتی خواهد داشت.مجموعه سامانه بی سرنشين KZO برای ارتش آلمان شامل دو سامانه زمينی است.هر سامانه زمينی شامل يک سامانه كنترل زمينی سيار به همراه يک خودرو تجهيزات ارتباط مخابراتی،يک خودرو پرتابگر،يک خودروی بازيافت و يک خودروی بازسازی و تعمیر وسيله پرنده می باشد.
خودرو های ايستگاه زمينی دارای محافظی اند كه آن ها را در برابر خطر های ناشی از پرتو های رادیو اکتیو،جنگهای بيولوژيكی،شيميايی و پالس های الكترومغناطيسی محافظت می نمايد.
ايستگاه كنترل زمينی كه می تواند همزمان دو پرنده را كنترل كند،به سه ايستگاه كاری کامپیوتری جهت برنامهريزی ماموريت كنترل پرواز، نشان دادن آن در نمايشگر و ارزيابی اطلاعات و تصاوير منتقل شده مربوط به هدف،مجهز می باشد.
هواپیمای بدون سرنشین KZO از كانتينر های نگهداری و پرتاب يكسان استفاده می كند و ايستگاه كنترل زمينی آن مانند هواپيمای بدون سرنشين رزمي Taifun است.كانتينر پرتاب با طول 3.5 متر،عرض 2.44 متر و ارتفاع 2.44 متر هميشه بر روی يک كاميون قرار دارد.
سكوی پرتاب مورد نياز برای هواپیمای بدون سرنشین KZO سكويی به ابعاد 100*100 متر مربع است.اين سيستم را پس از قرار دادن بر سكوی پرتاب می توان ظرف 30 ثانيه آماده پرتاب نمود.
برای حمل و نقل و نگهداری آسانتر،بالهای اين پرنده قابليت تا شدن را دارند؛ولی به هنگام پرتاب،تا نميشوند.
کامپیوتر ايستگاه كاری در خودروی فرماندهی برای برنامه پرتاب،پرواز،انتقال اطلاعات و بازگشت هواپیمای بدون سرنشین مورد استفاده قرار می گيرد.مجموعه اطلاعات كامل شده از ايستگاه فرماندهی به کامپیوتر كنترل پرواز كه روی هواپیمای بدون سرنشین نصب شده است،منتقل ميگردد.انتقال اطلاعات از فرماندهی به كاربر پرواز،موجب آگاهی او از آخرين دستور های ماموريت و پرواز در حين پرواز هواپیمای بدون سرنشین می گردد.
كاربر پرواز شروع پرتاب را مشخص می كند و خرج پرتاب كه راكت كوچكی است،روشن می شود.با نيروی خرج پرتاب،هواپیمای بدون سرنشین از كانتينر پرتاب،به بيرون رانده می شود و موتور راكتی پس از پرتاب از هواپیمای بدون سرنشین جدا می شود.
Uplink اطلاعات تصويری از فرمانده و downlink اطلاعات به اپراتور،در مقابل ايجاد پارازيت نيروهای دشمن مقاوم است.downlink از طريق باند ku می تواند با برد بيش از 150 كيلومتر از ايستگاه كنترل زمينی عمل كند.اين برد در محيطهای پر تراكم جنگ افزار های الكترونيكی دشمن به 100 كيلومتر كاهش می يابد.
این هواپیمای بدون سرنشین بیشتر با سرعت 150 كيلومتر در ساعت به سمت منطقه هدف پرواز می كند و بیشینه سرعت آن 250 کیلومتر بر ساعت است.پس از رسيدن به منطقه هدف،سرعتش به 120 کیلومتر بر ساعت كاهش می يابد.ارتفاع عملكرد آن 300 تا 3500 متر است و بيش از 5.3 ساعت توان پروازی دارد.
اين هواپیمای بدون سرنشین به ارابه فرود مجهز نشده است؛درعوض برای فرود آمدن در منطقه مورد نظر،از چتر و كيسههای هوايی استفاده می کند.مساحت زمين مورد نياز برای فرود این هواپیمای بدون سرنشین بايد 200 *200 متر مربع باشد.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#164
Posted: 6 Jul 2013 18:41
توپ لیزری 50 کیلوواتی Rheinmetall
کمپانی Rheinmetall آلمان سیستم لیزری دو بخشی را ساخت که با خروجی 50 کیلو وات توانایی سرنگون سازی شی های پرنده و گلوله های خمپاره میان پرواز را دارد.این توپ لیزر پر انرژی،یک لیزر اصلی 30 کیلوواتی دارد که درون برجک گردان توپ پدافند هوایی Oerlikon Revolver قرار گرفته و با چند بخش کنترل آتش Sky Guard پشتیبانی میشود.همچنین مجهز به یک پرتو دوم 20 کیلوواتی است که برای هدف گیری شی ها و هدف های ثابت به کار می رود.لیزر گردان 30 کیلوواتی هم می تواند هدف های پرنده با سرعت بیش از 180 کیلومتر در ساعت را مورد هدف قرار دهد.این توپ لیزری در هر شرایط آب و هوایی میتواند هدف های را شناسایی و سرنگون کند.این توپ لیزری پر انرژی به راحتی می تواند با استفاده از سیستم ردیابی دو سطحی خود موشک ها و جسم های متحرک را شناسایی کند.این سیستم کار شناسایی را با همان لیزر و از طریق بخش ثابت و برج متحرک انجام می دهد.
در آزمایش های اولیه انجام شده پرتو این توپ لیزری به راحتی یک قطعه فولاد 15 میلیمتری را از فاصله 1000 متری سوراخ کند.
آزمایش دوم در محوطه مرکز آزمایش Ochsenboden در سوئیس،در شرایط آب و هوایی برفی و تابش شدید خورشید انجام شد.این آزمون تشکیل شده از سه نوع از هدف ها به نمایندگی از هدف های سخت بود.پهپاد ها و تهدیدهای بالستیک و توپ های فولادی از آن جمله است.
آزمون توسط کارشناس های مستقل طراحی شده بود،برای نشان دادن افزایش در بهره وری از جنگ افزار لیزری و همچنین مقایسه آن با نمونه ضعیف تره که سال پیش از آن معرفی شده بود.این هدف ها پس از شناسایی توسط رادار Sky Guadr از فاصله 3 کیلومتری شناسایی و رهگیری شدند،ایستگاه توپ 30 کیلوواتی با استفاده از دادههای فرستاده شده رادار،فرایند رهگیری و قفل روی هدف را آغاز کرد.پس از رسیدن هدف به برد و موقعیت مناسب آتش،سیستم ضمن درگیری در کوتاهترین زمان ممکن،هر هدف را ظرف مدت 2 ثانیه،سرنگون کرد.
یکی از مهم ترین بخش های این سیستم،توانایی آن در قفل شدن روی هدف های متحرک کوچک است.در آزمایش سوم،برای نشان دادن توان درگیری توپ با هدف های بسیار کوچک همچون گلولههای خمپاره،Rheinmetall سرنگونی یک توپ فلزی به قطر 82 میلیمتر را هنگامی که با سرعت 50 متر بر ثانیه حرکت میکرد،نمایش داد.توپ لیزری گلوله ی خمپاری در حال حرکت را نشانه گرفت و بعد از قفل شدن روی هدف آن را از بین برد.
البته این اولین بار نیست که این کمپانی آلمانی دست به کار تولید یک جنگ افزار لیزری شده است.آنها پیش تر هم نسخه ای 10 کیلوواتی از این جنگ افزار را به نمایش گذاشتند.بهسازی پنج برابری توان توپ لیزر با هدف امکان درگیری همزمان در سناریو های مختلف،از پدافند هوایی گرفته تا مقابله با راکتها و گلولههای توپ و خمپاره و جنگ نامتقارن انجام گرفته است.به علاوه،هدف دیگر از این آزمایش ها این بود که اثبات کند واحدهای لیزری جدا از هم ساخته شده با فناوری Rheinmetall آلمان توان تابش روی هدفی یکتا در شرایط نامساعد را دارند.در عین حال این آزمایش میتواند مقدمهای باشد برای آزمایش نسل بعدی توپ های لیزری پرانرژی 100 کیلوواتی که هیچ دفاعی در برابر آنها کارگر نیست.این کمپانی آلمانی کمپانی از طرح هایش برای تولید یک توپ لیزری 100 کیلو واتی سخن می گویند.البته سرعت واکنش برای درگیری با هدف ها در فاصله طولانی یا شرایط غیر منتظره نیز افزایش می یابد.در سال 2013 میلادی نیز کمپانی Rheinmetall توپ لیزری 60 کیلوواتی این جنگ افزار را با توان خروجی بیشتر تکمیل و ارائه کرد.
این کمپانی همچنین قصد دارد تا سامانه ایستگاههای توپ لیزری را به صورت یکپارچه با توپهای پدافند هوایی 35 میلیمتری بیازماید.این کار امکان مطالعه روی توسعه یک سیستم جنگ افزاری ماژولار را با انتخابهای گوناگون برای درگیری با هدف های مختلف فراهم میکند.
اگرچه تنها آلمانی ها نیستند که به دنبال ساخت توپ های لیزری اند.
یک کمپانی آمریکایی نیز چندی قبل توپ 50 کیلوواتی خود را با قابلیت هایی رقابتی رونمایی کرده است.توپ لیزری آمریکایی ها می تواند از روی یک ناو جنگی در حال حرکت هواپیماها را هم هدف قرار دهد.در حال حاظر آمریکایی ها و آلمانی ها کارکنندگان اصلی بر روی جنگ افزار های لیزری هستند.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#165
Posted: 7 Jul 2013 23:16
پاناویا تورنادو
پاناویا تورنادو تیزپروازترین جنگندۀ ارتفاع پست
The Panavia Tornado a twin-engine, variable-sweep wing combat aircraft
اولين پرواز تورنادو به تاريخ 14 آگوست 1974 انجام گرفت و به دنبال آن، توسط نيروي هوايي بريتانيا (RAF) و نيروي هوايي ايتاليا (AMI) در عمليات Operation Granby (نامي كه نيروهاي انگليسي شركت كننده به جنگ 1991 خليج فارس اطلاق كرده بودند) مورد استفاده عملياتي قرار گرفت.
همكاري مشترك و بينالمللي، پس از ورود به خدمت جنگندهء تورنادو در قالب مسائل آموزشي نيز ادامه پيدا كرد و اين همكاري ارزيابي و آموزشي سهجانبه، از پايگاه روتلند (Rutland) متعلق به نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا آغاز شد.
با احتساب تمامي گونهها، تاكنون تعداد 992 فروند از اين جنگنده براي سه كشور سازنده و همچنين نيروي هوايي عربستان سعودي ساخته شده است. با وجود اينكه اين جنگنده هنوز در خدمت باقي است، برنامهاي جهت جايگزيني آن با يك هواپيماي پيشرفتهتر نظير يوروفايتر مدون شده است.
جنگندهء تورنادو در اصل به منظور انجام عمليات ضربتي در ارتفاع پست و با سرعت مافوقصوت طراحي شد كه قادر به نشست و برخاست در باندهاي كوتاه نيز بود. اين ويژگي، نياز به دارا بودن قابليت پرواز متعادل در سرعتهاي بسيار و سرعتهاي بسيار زياد بود. به طور كلي، هواپيمايي كه جهت سرعتهاي بالا طراحي شده باشد، در سرعتهاي كم، بسيار ضعيف عمل ميكند؛ اين ويژگي در جنگندههاي ميگ25 و ميگ31 به خوبي مشهود است و از نقاط ضعف اساسي اين جنگندهها به شمار ميرود.
به منظور دستيابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» ميباشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب ميباشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايتپذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب ميشوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.
به منظور دستيابي به كارايي مناسب در سرعتهاي بالا، نياز به طرح بالهاي «متمايل به عقب» يا «دلتاشكل» ميباشد؛ در حالي كه چنين بالهايي، در سرعتهاي كم، بسيار ناكارآمد هستند و براي پرواز در سرعتهاي كم، نياز به طرح بالهايي صاف يعني بدون حالت كشيدگي به عقب ميباشد. به منظور آنكه هواپيما در هر دو حالت سرعت كم و زياد قابل كنترل و هدايتپذيري مطلوب باشد، بالهايي با قابليت تحرك، طرحي مناسب محسوب ميشوند، و در نهايت براي جنگندهء تورنادو، طرح چنين بالهايي به تصويب رسيد.
هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به سمت عقب جمع شدهاند، قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مييابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مييابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست ميشود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسانتري براي خدمه فراهم ميشود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار ميگيرد.
تورنادو به نحوي ساخته شده است تا بتواند در باندهاي خاكي يا فرودگاههاي بزرگي كه هدف حملات هوايي قرار گرفتهاند، نشست و برخاست كند. بنابراين به هنگام طراحي هواپيما، قابليت نشست و برخست در باندهاي كوتاه به عنوان يك ضرورت اساسي در نظر گرفته شد تا جنگنده قادر باشد در باندهاي خاكي كوتاه يا باندهاي اصلي آسيب ديده به خوبي عمل نمايد.
هنگامي كه بالهاي جنگندهء تورنادو GR4 به طور كامل باز شده باشند، هواپيما بيشترين نيروي برا را بدست ميآورد، زيرا در اين حالت، مساحت درگير ناحيهء بال، به واسطهء در اختيار بودن حداكثر مساحت درگيري فلپها و اسلتها، به بيشترين ميزان خود ميرسد. در اين حالت، در سرعتهاي كم، نيروي كشش (برا) بسيار بيشتري فراهم ميگردد، در نتيجه، حداقل ميزان سرعت جهت فرود فراهم ميشود و بالطبع، مسافت كوتاهي نيز جهت فرود مهيا ميشود. به طور كلي، وقتي خلبان قصد پرواز در ارتفاع پست را ميكند، جهت دستيابي به بيشترين مقدار نيروي برا، بالها را با اهرمي كه در كابين تعبيه شده است، به حالت حداكثر ميزان بازشدگي به سمت جلو تغيير ميدهد و به هنگام نياز به سرعتهاي بالا، بالها را به طور كامل به عقب ميكشد.
جنگندهء تورنادو GR4 در سه حالت گوناگون پروازي، بسته به موقعيت بالها پرواز ميكند: 25 ، 45 و 67 درجه. متناظر با هر درجهء عقبرفتگي بالها، سقف سرعتي تعيين ميشود؛ اين تغييرات در زاويهء عقبرفتگي بالها، در كنار تركيببندي جايگاههاي حمل مهمات در اين هواپيما، تاثير مستقيمي بر روي ويژگي نيروهاي برا و پسا برجاي ميگذارد.
قابليت پرواز ارتفاع پست با سرعت زياد در اين هواپيما، به واسطهء كاهش نيروي پسا، به شدت افزايش مييابد. وقتي كه بالها به سمت عقب و بدنهء هواپيما در حال جمع شدن هستند، سطح برخورد ناحيهء بالها كاهش مييابد. اين امر باعث كاهش جريان بادهاي آشفتهء پروازهاي ارتفاع پست ميشود. بنابراين نه تنها پرواز بسيار آسانتري براي خدمه فراهم ميشود، بلكه هواپيما در وضعيت بسيار پايداري جهت هدفگيري و آزادسازي تسليحات غيرهدايت شونده در پرواز ارتفاع پست قرار ميگيرد.
گونهها
سه گونهء اوليه از اين جنگنده وجود دارد كه همگي در 80 % بدنه مشترك هستند:
IDS: گونهء ضربتي يا Interdictor/Strike
ADV: گونهء دفاع هوايي يا Air Defence Variant
ECR: گونهء جنگ الكترونيك/شناسايي يا Electronic Combat/Reconnaissance
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#166
Posted: 8 Jul 2013 21:26
MQ-8 Fire Scout
هلیکوپتر بدون سرنشین MQ-8 Fire Scout ساخت شرکت نورثروپ گرومن است که می تواند به طور خودکار بر یک ناو هواپیمابر که در حال حرکت است فرود آید.بیشتر ماموریت های این پرنده عبارت اند از دیده بانی،تعیین مکان هدف ها،راهنمایی آتش و حمله به دشمن است.
پس از آنکه نیروی دریایی آمریکا پروژه پهپاد RQ-6 Outrider را در سال 1998 کنسل کرد،برای جایگزینی پهپادهای RQ-2 Pioneer خود،نگاهش به سمت پهپادهای ترابری عمود برخواست( VTUAV ) معطوف شد.اما هر پهپاد بدون سرنشینی توانایی خدمت بعنوان نسل جدید بدون سرنشین های عمود پرواز این نیرو را نداشت،چرا که نیروی دریایی آمریکا از هلیکوپتر بدون سرنشین جدید انتظار های خاصی داشت که برخی از این انتظار ها چون ظرفیت ترابری 90 کیلوگرمی،برد 200 کیلومتری،مداومت پروازی کمینه 3 ساعته در ارتفاع 6 کیلومتری از سطح زمین و... کار را برای شرکت های سازنده اندکی سخت می کرد.
برای تامین این نیاز کمپانی های گوناگونی اعلام آمادگی کردند که از این میان تنها سه کمپانی بعنوان گزینه هایی اصلی انتخاب شدند تا برای بدست آوردن قرارداد تولید پهپاد نیروی دریایی باهم به رقابت بپردازند.این سه فینالیست Bell،Sikorsky و تیم مشترکی ازTeledyne Ryan و Schweizer Aircraft بود.گرچه انتخاب پهپاد جدید با محدود کردن کمپانی ها به 3 شرکت می بایست هرچه سریع تر نهایی میشد ولی انگار نیروی دریایی آمریکا در حال ارزیابی جدی طرح ها و نمونه های ارایه شده می بود.بالاخره در بهار سال 2000 پهپاد کمپانی Ryan-Schweizer به عنوان برنده انتخاب شد.پهپاد پیروز که با بدنه جدید مخزن حمل سوخت بزرگ و همچنین بهره مندی از سیستم های الکترونیکی جدید از هلیکوپتر 330SP برگرفته شده بود RQ-8A Fire Scout نامیده شد.نمونه اولیه این هلیکوپتر که در آزمایش های اولیه شرکت داده شده بود در سال 2000 برای نخستین بار پرواز به صورت مستقل را تجربه کرد و با مثبت ارزیابی شدن آزمایش ها نخستین قراداد تولید اولیه با ارزش گذاری پایین برای Fire Scout در می 2001 بسته شد و نخستین تولید این سری در سال 2002 انجام شد.
با طول 6.98 متر و ارتفاع 2.87 متر،دارای وزن خالی 661 کیلوگرم و بیشینه وزن 1200 کیلوگرم است.پروانه 3پره این پهپاد به قطر 8.38 متری بوسیله یک موتور توربوشفت 250-C20W به چرخش در می آید.
واحد شناسایی این پهپاد از یک سنسور توپی شکل متحرک در زیر دماغه تشکیل می شود که دوربین های اپتیکی و فروسرخ به همراه فاصله یاب لیزری در درون این جایگاه قرار می گیرند.این پهپاد بوسیله یک دیتا لینک برگرفته شده شده از پهپاد RQ-4 Global Hawk که در روی سر آن قرار دارد قابل کنترل است که این عامل سبب ایجاد خط دیدی به فاصله بیش از 280 کیلومتر برای آن شده است.سیستم کنترل زمینی این پهپاد علاوه بر نصب در کشتی برای استفاده تفنگداران نیروی دریایی آمریکا بر روی خودروهای هامر نیز قابل نصب است.Fire Scout با مداومت پروازی 5 ساعته از بیشینه سرعت 213 کیلومتر بر ساعت برخوردار است.
در ژانویه 2002 یک پهپاد RQ-8A بر روی عرشه کشتی دوزیست USS Nashville نیروی دریایی آمریکا که در این آزمایش با سرعت 27 کیلومتر بر ساعت در نزدیکی سواحل مریلند در حال حرکت بود فرود آمد.
این برای نخستین بار بود که یک هلیکوپتر بدون سرنشین بدون کنترل خلبان بر روی عرشه یک کشتی متحرک این نیرو فرود می امد.
گرچه پیشرفت های در نظر گرفته شده در این پروژه رضایت بخش بود اما نیروی دریایی به این دلیل که RQ-8A پس از اتمام،قادر به تامین نیازهای این نیرو نیست در دسامبر سال 2002 بودجه تولید آن را قطع کرد.به هر حال برنامه ساخت ادامه پیدا کرد و شرکت گرومن نیز طیفی از اشکال بهبود یافته از آن را برای هر مشتری علاقه مند ارایه داد.
همانگونه که بعدا مشخص شد ارتش آمریکا به طرح ارتقا یافته که RQ-8B نام داشت بسیارعلاقه مند شده بود به گونه ای که در اواخر سال 2003 قراردادی را برای ساخت 7 نمونه ارزیابی با گرومن امضا کرد. در سال 2006 RQ-8B به MQ-8B تغییر پیدا کرد.
بر خلاف پروانه 3تیغه RQ-8A،به منظور کاهش نویز و همچنین بهبود ظرفیت ترابری و بهبود عملکرد،در ساخت MQ-8B از یک پروانه اصلی 4 تیغه استفاده شد.
پیش تر نیز ایده استفاده از 4 پره در RQ-8A مورد ارزیابی قرار گرفته بود.
دوباله کوچک به دوطرف MQ-8B اضافه شده بود که از آنان برای دو منظور آیرودینامیکی و همچینین حمل جنگ افزار هایی چون موشک Hellfire و بمب های هدایت لیزری Viper Strike استفاده می شود.این پهپاد با حمل غلاف های خاص توانایی تجهیز به سیستم کشنده دقیق و پیشرفته(APKWS) و همچنین راکت های تهاجمی 70 میلیمتری را در غالب دو جایگاه 4 تایی پیدا می کند.درهمین راستا در بهار 2005 دو راکت 70 میلیمتری mk-66 با موفقیت توسط این پهپاد شلیک شد.
ارتش آمریکا همچنین به استفاده از Fire Scout به عنوان جا به جا کننده محموله 90 کیلوگرمی از تجهیزات اضطراری و رساندن آنان به سربازان در میدان نبرد نیز علاقمند است.
ارتش علاقمند به به خدمت درآمدن این پهپاد توسط نیروی دریایی بود و با توجه به ارزیابی های مطلوب ارتش و همچنین معرفی نمونهSea Scout MQ-8B که به صورت خاص برای نیروی دریایی ساخته شده بود،سرانجام نیروی دریایی به استفاده از این هلیکوپتر بدون سرنشین علاقه مند شد.
این علاقه مندی به حدی بود که ارتش قراردادی را مبنی بر به خدمت گرفتن 8 پهپاد برای انجام ارزیابی با کمپانی نورثروپ گرومن بست.گرچه نمونه های مورد استفاده ارتش و نیروی دریایی از لحاظ ظاهری هیچ گونه تفاوتی نداشتند،ولی نمونه مورد استفاده نیروی دریایی از یک دوربین تصویربرداری فروسرخ FLIR و سیستم کاشف هدف AN/AAQ-22D BriteStar II به همراه سنسورهای الکترواپتیک/فروسرخ با نقش دهنده/فاصله یاب لیزری بهره می برد،در حالی که نمونه مورد استفاده در ارتش علاوه بر سنسورهای الکترواپتیک/فروسرخ و نقش دهنده و فاصله یاب لیزری،به یک رادار تاکتیکی نقشه برداری مصنوعی از سطح زمین TSAR که با قدرت تفکیک بالا توانایی تشخیص اهداف متحرک از ساکن را دراست تجهیز می بود.علاوه بر رادار TSAR/MTI این پهپاد به سیستم هایی چون سستم تشخیص میدان مین وشناسایی هدف،نظارت هوابرد ASTAMIDS،سیستم رادیویی تاکتیکی مشترک 4 کاناله و همچنین یک پکیج سیگنال های اطلاعاتی(SIGINT) نیز مجهز است.برای هدایت هر دو نمونه نیز از یک دیتا لینک مشترک تاکتیکی استفاده می شود.
در آوریل 2006 تولید بدنه های آزمایش پروازی در محل تولید پهپاد های بدون سرنشین های کارخانه نورثروپ گرومن در Moss Point،Mississippi آغاز شد و در 18 دسامبر همان سال نخستین آزمایش پروازی MQ-8B درNAS Patuxent River انجام شد و با وجود جریان داشتن آزمایش ها پروازی،نیروی دریایی به تولید اولیه با ارزش گذاری پایین تاکید داشت.پهپاد های تولیدی به احتمال زیاد در کشتیهای نسل(LittoralCombat Ships (LCS نیروی دریایی مورد استفاده قرار می گیرند.حضور MQ-8B در کشتی های کلاس LCS یک توانایی کلیدی در نبردهای سطحی و زیر سطحی برای این شناورها خواهند بود.در فوریه 2008 نیروی دریایی اعلام کرد که تا قبل از دست یافتن به کشتی های جنگ ساحلی LCS در نظر دارد که این پهپاد ها را با کشتی های دیگری یک پارچه سازد و به علت تغییر در برنامه توسعه LCS نیروی دریایی تصمیم به ارزیابی عملیاتی(OpEval) این پهپاد را بر روی (USS McInerney(FFG-8 گرفت.به دنبال برنامه آزمایش هایFire Scout در پاییز 2008 آزمایش ها و بررسی های فنی پهپاد FFG-8 آغاز شد و در تابستان 2009 OpEval انجام شد.
MQ-8B پس از پشت سر گذاشتن آزمایش نهایی پروازی در شرایط نا آرام دریایی و در وضعیت باد سرانجام پس از طی یک دوره چندین ساله به خدمت نیروی دریایی درآمد و در سپتامبر 2009 در USS McInerney به طور رسمی وارد خدمت شد.
در ژانویه 2010 ارتش آمریکا به سبب یک سری کاهش هزینه،پیچیدگی بسیار طرح و همچنین یافتن پهپادی ساده تر برای تامین نیاز خود به حضور خود در این طرح پایان داد و با کنار کشیدن خود نیروی دریایی را به عنوان تنها متقاضی استفاده از این پهپاد باقی گذاشت.
ویژگی های MQ-8B(با ویژگی های RQ-8A اشتباه گرفته نشود):
طول:7.3 متر
ارتفاع:2.9 متر
قطر پروانه:8.4 متر
وزن خود هلیکوپتر:940.3 کیلوگرم
بیشینه وزن هنگام برخاستن:1430 کیلوگرم
موتور اصلی:یک موتو رولرزرویس 250 با توان 420 اسب بخار
بیشینه سرعت:213 کیلومتر بر ساعت
سرعت کروز:200 کیلومتر بر ساعت
مداومت پروازی:8 ساعت
رنج عملیاتی:203.7 کیلومتر
ارتفاع پروازی:6100 متر
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#167
Posted: 8 Jul 2013 21:28
دلفین های ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک تیم نیروی دریایی متشکل از دلفین ها که می توانند خطر را شناسایی و آن را شکار کنند، قرار است در نیروی دریایی آمریکا جایگزین ربات ها شوند.
به گزارش روزنامه سان، این موجودات زنده با استفاده از مهارت های ویژه خود خطر را شناسایی می کنند و جابجایی آنها به دست فرماندهان نظامی آمریکایی صورت می گیرد. این دلفین ها مجهز به مواد منفجره هستند و به زودی درکنار سربازهای آمریکایی در عراق و بحرین مشغول خدمت می شوند!
این دلفین ها دوربین هایی را بر روی بال های خود حمل می کنند و می توانند موارد مشکوک را شناسایی و در حالت شناور آنها را علامت گذاری کنند.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#168
Posted: 9 Jul 2013 20:09
RAH-66 Comanche
هلیکوپتر کومانچی طرح مشترک کمپانی بوئینگ و سیکورسکی به عنوان اولین هلیکوپتری که علاوه برعملیات تهاجمی توانایی انجام ماموریت های شناسایی را نیز دارد و همچنین اولین هلیکوپتر پنهانکار (رادارگریز)؛نسل پیشرفته از پرنده های ارتش آمریکاست.
این هلیکوپتر طراحی شد تا جایگزین هلیکوپتر تهاجمی سبک مانند AH.1 کبرا و مکمل هلیکوپتر سنگین تر آپاچی AH.64 شود.نخستین نمونه آن در سال 1996 به پرواز درآمد.قرار بر این بود که این هلیکوپتر تا سال 2006 به تولید انبوه و توان عملیاتی برسد ولی پروژه آن در سال 2004 و پس از صرف 6.9 بیلیون دلار کنسل شد.
یشرانه های کومانچی دو دستگاه موتور پیشرفته ی توربو شفت T800-801 با قدرت 1440 شفت اسب بخار ساخت LHTEC بوده که با توجه به بدنه ی با اصطکاک کم در برابر هوا بسیار سریعتر از آپاچی که از نظر اندازه نیز از کومانچی بزرگتر است پرواز میکند.سرعت کروز این هلیکوپتر حدود 310 کیلومتر بر ساعت میباشد.
مهمترین نقش کومانچی جستجوی نیروهای دشمن و مشخص کردن آنها برای هلیکوپتر آپاچی در تمام شرایط جوی و شب است.برای انجام به این هدف کومانچی به انواع سنسور مادون قرمز مجهز شده است که میتوان به سیستم دید روبه روی مادون قرمز FLIR و سیستم اطلاعات پروازی head up یکپارچه شده با کلاه خلبان اشاره کرد که در پرواز های نزدیک به سطح زمین قابلیت فوق العاده ای را به خلبان میبخشد البته این هلیکوپتر در عملیات های تهاجمی سبک نیز میتواند نیروهای پیاده را همراهی کند.بطور کلی دو ماموریت دیده بانی و تهاجمی هوا به هوا و هوا به زمین برای این پرنده در نظر گرفته شده است.
تجهیزات عملیاتی کومانچی شامل سیستم دید در شب برای خلبان:نمایشگر نصب شده روی کلاه خلبان:سیستم الکترواوپتیکی شناسایی هدف و سیستم های اویونیک،ناوبری،شناسایی و مخابرات کاملا یک پارچه شده است.
سیستم های هدف یابی شامل FLIR :فاصله یاب و نشانه گذاری لیزری و سیستم رادار موج میلیمتری longbo از همان نوع نصب شده روی آپاچی به همراه سیستم تلویزیونی پیشرفته است.از جمله سیستم های بی نظیر آن میتوان به خط انتقال داده ها اشاره کرد که با اتصال کومانچی به هلیکوپتر های دیگر و مرکز فرماندهی این پرنده را با شبکه ماشین های جنگی موجود در میدان های نبرد دیجیتالی یکپارچه میکند.
سطح راداری کومانچی کمتر از سطح راداری موشک هلفایر است!!!!سطح راداری كومانچی از روبه رو 360 بار كمتر از آپاچي بوده يعنی اين هليكوپتر 5 برابر بيشتر از آپاچی ميتواند به دشمن نزديک شود.برای کاهش مقطع راداری تمام تسلیحات کومانچی در محفظه های داخلی حمل میشوند.حتی توپ 20 میلیمتری هلیکوپتر در مواقعی که مورد استفاده قرار نمیگیرد چرخیده و پشت برجک جای میگیرد.تمام بخش کناری که از مواد مرکب است صاف و بدون انحنا بوده و در ساختمان برجک و پوشش موتور نیز از همین رویه پیروی شده است.
علاوه بر پنهانكاری راداری كومانچی توانايی پنهانكاری صوتی را نيز داراست.روتور اين هليكوپتر نصف روتور ديگر پرنده های هم كلاس صدا دارد.روتور اصلی 5 تيغه؛فن و روتور دم كمترين تداخل اغتشاش هوا را دارند.
به طور كومانچی ميتواند 40٪ بيشتر از آپاچی به هدف نزديک گردد بدون اينكه مورد شناسايي صوتی واقع گردد.
جهت جلوگیری از شناسایی توسط سیستم های گرمایاب و یا موشک های هدایت شونده ی گرمایی شرکت سیکورسکی طرح بینظیری را برای بدنه ی کمانچی تدارک دیده است. در این طرح هوای سرد ورودی موتور با هوای گرم اگزوز ترکیب شده و دمای آن را پایین می آورد؛سپس گاز اگزوز سرد شده از طریق دریچه های روی تیرک دم خارج میشود.
تعمیر و نگهداری این جنگنده ی هوایی حتی در خطوط مقدم میدان های نبرد و قابلیت حمل آسان و سریع با هر هواپیمای ترابری نیروی هوایی از دیگر مشخصه های این هلیکوپتر است.
این هلیکوپتر دارای کابین تحت فشار است که آن را توانا میسازد در محیط های آلوده به مواد شیمیایی و میکروبی بدون کوچکترین خطری برای خلبان به انجام ماموریت بپردازد.
توپ 20 میلیمتری؛راکت های 70 میلیمتری هایدرا ؛ موشک ضد تانک هلفایر و موشک هوا به هوای استینگر از تسلیحات قابل حمل توسط کومانچی است.
برد این هلیکوپتر با مخازن سوخت داخلی 262 ناتیکال مایل و با مخازن سوخت خارجی که در صورت لزوم روی بالچه های جدا شونده نصب میشوند به 1260 ناتیکال مایل افزایش میابد.
جالبه بدونید این هلیکوپتر درست مثه نادیا کومانچی،ژیمناست رومانیایی، هلیکوپتری چابک و توانا برای انجام مانور های سخت است.
در 23 فوریه 2004 ارتش آمریکا پروژه کومانچی پس از صرف 6.9 بیلیون دلار کنسل و درخواست ارتقا در ضمینه امکانات،توانایی حمله و تشخیص پرنده های دیگر و..مدل های موجود مانند آپاچی شد.
از کومانچی فقط 2عدد ساخته شد.
لازم است بدانید گزارش هایی پراکنده از شرکت این 2 هلیکوپتر در عملیات حمله به مقر بن لادن در تاریخ ۱ مهٔ ۲۰۱۱ در ایبت آباد پاکستان نیز گزارش شده است.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#169
Posted: 11 Jul 2013 13:57
وروکوپتر X3 رکورد سرعت بالگردها را شکست..
یوروکوپتر X3 با تغییرات در روتور و دستیابی به سرعت ۲۵۵ گره در پرواز افقی و ۲۶۳ گره هوایی در پرواز عمودی موفق شده رکوردهای پیشین را که متعلق به سیکورسکی X2 بودند، بشکند.
خبرآنلاین گزارش داد؛ یوروکوپتر موفق شده دو رکورد تازه در سرعت را به کمک بالگرد هیبریدی X3 به ثبت برساند. بالگرد X3 ساخت این شرکت در پروازی افقی در هفتم ژوئن/هفدهم خردادماه در جنوب فرانسه سرعت ۲۵۵ گره هوایی معادل ۴۷۲ کیلومتربرساعت (۱۳۱٫۱ متر بر ثانیه) را به ثبت رسانده و چند روز پیش از آن در پرواز عمودی سرعت ۲۶۳ گره هوایی معادل ۴۸۷ کیلومتربرساعت (۱۳۵٫۳ متر بر ثانیه) را به جا گذاشته است. در حقیقت یوروکوپتر با به پرواز درآوردن بالگرد X3 موفق شده رکورد پیشین سرعت افقی را که به سیکورسکی X2 تعلق داشت و معادل ۲۵۰ گره هوایی (۴۶۳ کیلومتربرساعت) بود از این بالگرد پس بگیرد. X3 رکورد تازهای در پرواز عمودی نیز به جا گذاشته که یک گره هوایی بیشتر از X2 است.
دومینیک فورنیر، مهندس پرواز شرکت یوروکوپتر که در حین پرواز X3 سرنشین آن بوده در کنفرانس مطبوعاتی این شرکت راز موفقیت این بالگرد و بهبود بهرهوری آنرا اینطور توضیح میدهد: «این پروازها به ما اجازه دادند رفتار روتورهای مرکزی را در سرعتهای بالا بررسی کنیم و در نتیجه آن بتوانیم با صیقلی کردن بیشتر توپی روتور و بهبود شکل آیرودینامیک آن مقاومت هوا را به حداقل رسانده و حداکثر استفاده را از نیرو ببریم. ما میتوانیم به کمک این شیوه مقاومت هوا را در طیف گستردهای از محصولات یوروکوپتر کاهش دهیم».
مشخصات فنی که توسط یوروکوپتر برای این بالگرد معرفی شده آشنا بهنظر میرسد. دو موتور سازگار شده Turbomeca RTM322 ساخت رویلزرویس برای به گردش درآوردن روتور مرکزی آن با ۵ تیغه به کار گرفته شده و استفاده از دو ملخ دیگر که روی بالهای ثابت سوار شدهاند، X3 را از نمونه EC155 که مبتنی بر آن طراحی شده، متمایز کرده است. از سوی دیگر میتوان این بالگرد را کموبیش شبیه به نمونه X3 دانست که بهار ۲۰۱۱/۱۳۹۰ توانست با سرعت ۲۳۲ گره هوایی (۴۳۰ کیلومتربرساعت) پرواز کند.
یوروکوپتر تلاش میکند تا حد ممکن از توان مفید این بالگرد استفاده کند و همانطور که مطبوعات حدس میزنند آن را به بهترین گزینه برای عملیات جستجو و نجات، تجسس، گشتزنی، نقلوانتقال مسافران و استفاده نظامی تبدیل کند.
با این حال زمانی که از رکوردهای تازه سرعت حرف میزنیم باید نیمنگاهی به سیکورسکی و بالگرد تازه S97-Raider نیز داشته باشیم که مطمئنا سریعتر از X2 است؛ اما هنوز پروازهای آزمایشی خود را آغاز نکرده است.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#170
Posted: 11 Jul 2013 19:17
بمب افكن استراتژيك توپولف تی یو 160
آشنايي با بمب افكن استراتژيك توپولف تی یو 160 (NATO reporting name : Black Jack)
هواپیمای TU-160 را باید پاسخی به بمب افکن B-1 دانست، آن هم چه جوابی! ۲۰ درصد بزرگتر از B-1 در واقع TU-160 سنگینترین و بزرگترین هواپیمای جنگی میباشد که تاکنون در جهان تولید شده است.
این هواپیما، سرعتی بالغ بر ۲ ماخ دارد و قادر است در شعاع عمل بسیار بزرگی، بدون نیاز به سوختگیری، عملیات نماید. این هواپیما دارای پسای کم (اصطکاک هوایی)، و بنا بر گزارشانی، دارای اثر راداری کوچکتری نسبت به B-1 است.
هواپیمای TU-160 یک بمب افکن استراتژیک چندمنظوره است که برای عملیات در حالتهای پرواز زیرصوت – ارتفاع پائین و پرواز مافوقصوت – ارتفاع بالا، طراحی شده است.دو محل حمل بمب در این هواپیما، میتوانند به نحوی بارگذاری شوند که برای دو ماموریت مختلف، هواپیما بتواند عمل نماید. برای نمونه میتوان به حمل موشکهای استراتژیک کروز، موشکهای کوتاهبرد هدایت شونده، بمبهای هستهای، معمولی و انواع مین اشاره کرد. هرچند تسلیحات اصلی این بمب افکن، موشکهای کوتاهبرد هدایت شونده و موشکهای کروز هستند که (این هواپیما) را قادر میسازند دست به حملات اتمی بر علیه اهداف از قبل مشخص شده که مختصات دقیق آنها حین پرواز ارسال میشود، بزند.
پس از بارگذاری این هواپیما با تسلیحات بسیار دقیق، آنگاه میتواند بر علیه اهداف متحرک یا اهداف تاکتیکی به کار گرفته شود.
شروع طراحی TU-160
هواپیمای TU-160 ، حاصل رقابت تسلیحاتی دوران جنگ سرد برای ساخت یک بمب افکن چندمنظوره بود. آن زمان از طرف دفتر طراحی توپالف، این هواپیما به عنوان نمونهای که از قطعات هواپیماهای TU-144 ، M-18 و سوخوی T 4 استفاده میکرد، پیشنهاد شد. اگرچه پروژهای ساخت هواپیمایی که توسط دفتر طراحی میاسیشف (Myasishchev) ارائه شده بود هواپیمای M-18 ، در عمل بسیار موفقیت آمیز از آب درآمده بود ولی تشکیلات و سازماندهی شرکت معظم توپالف، دارای توانایی بالقوه بیشتری برای ساخت و اجرای این پروژهء بزرگ (ساخت بمب افکن مافوقصوت) بود. از این رو برای کار توسعه و طراحی این هواپیما بنا شد از قطعات ساخته شده و طراحیهای انجام شده برای بمب افکن M-18 استفاده شود. پروژه (ساخت هواپیما) توسط V.N. Binznyuk نظارت شد.آزمایشات تمرینی (این هواپیما) در پایگاههای هوایی اتحاد شوروی، به سال ۱۹۸۷ آغاز شدند و تولید انبوه این هواپیما در صنایع هواپیماسازی کازان (Kazan) انجام شد. شرکت هواپیماسازی کازان KAPO مخففKazan Aircraft Production Organization با توجه به تجربه فراوانی از تولید این هواپیما بدست آورده بود، عهدهدار ارتقاء ۱۵ فروند از بمبافکنهای TU-160 نیروی هوایی روسیه شد. برنامه تهیه شده توسط دفتر طراحی توپالف برای ارتقاء، شامل سیستمهای هدفیاب جدید، موشکهای کروز و سیستمهای جنگالکترونیک این هواپیماها بود.
اولین پرواز :
اولین پرواز این هواپیما به تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۸۱ انجام شد، هرچند سه هفته قبل، ماهوارهء جاسوسی ایالات متحده، تصاویری از این هواپیما تهیه کرده بود و مقامات نظامی آمریکا ابتدا بر روی آن، نام RAM-P را نهادند و سپسBlackJack (شلاق چرمی ) نامیده شد، هرچند به علت پارهای مشکلات و کمبود اعتبار برای تولید نهایی، پروژه ساخت این بمبافکن چند سالی متوقف شد .
تولید انبوه :
به سال ۱۹۸۱، دفتر طراحی توپالف (OKB Tupolev) دو فروند نمونه اولیه از این را تولید نمود؛ یک فروند بمبافکن و یک فروند دیگر جهت انجام آزمونهای استاتیک (روی زمین) اولین آزمون پروازی با هواپیمای سریال ۷۰ به تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۸۱ انجام شد. در طول انجام آزمونهای پروازی، یک فروند از هواپیماها ساقط شد. پس از کمی توقف، به زودی آزمونها آغاز شدند. تولید سری (انبوه) این هواپیمای بمب افکن، به طور رسمی به سال ۱۹۸۴ در کارخانهء کازان (پس از در اختیار گرفتن نقشه های طراحی) آغاز شد. در ابتدا برنامهای برای تولید ۱۰۰ فروند هواپیما درنظر گرفته شده بود، اما تا سال ۱۹۹۲ که تولید آنها متوقف گشت، تنها ۳۶ فروند بمبافکن تولید گشته بود.
هواپیمای TU-160 عمدتن به وسیله مشخصاتی نظیر دم هواپیما (مجموعهء سکان عمودی و افقی) که بالاتر از بدنه قرار گرفته است و بالهای متغیر که از زاویهء ۲۰ الی ۶۵ درجه باز میشوند، شناسایی میشود. این بالهای متغیر، نقش اساسی را در ایجاد قابلیت پرواز فراصوت فراهم میآورند، بدین معنی که برای برخاستن از باند، بالها کاملن باز میشوند تا طول مورد نیاز برای تیکاف روی باند کوتاه شود و برای پرواز فراصوت، بالها بسته میشوند تا برا کم شده و هواپیما بتواند مدت طولانی با سرعت فراصوت پرواز نماید.
۴ موتور بسیار پرقدرت توربوفن از نوع NK-32 این غول را به پرواز درمیآورند این موتورها به وسیله دفتر طراحی کوزنتسف (OKB Kuznetsov) به سال ۱۹۷۷ طراحی و ساخته شدند. این موتورها، به صورت دوتایی در زیر قسمت ثابت بالها نصب شدهاند، دارای ورودی هوای مربع شکل و خروجیهایی هستند که تا انتهای لبه های د امتداد یافته اند.
مشخصات موتور
پیشرانهNK Kuznetsov- 32 که به طور خاص برای بمب افکن استراتژیک مافوق صوت TU-160طراحی و ساخته شده از نوع توربوفن با دو کمپرسور (سه محور) و یک مجموعه فن نیز در ابتدای موتور بعلاوه یک ردیف توربین متناظر با آن در انتهای موتور و قابلیت سرد کردن گاز های خروجی با ترکیب کردن گاز های داغ خروجی موتور با هوای سرد را دارا میباشد این پیشرانه جزو بزرگترین و قوی ترین ها در نوع خود است و قابل مقایسه با General Electric GE۹۰ ویژگی ها به شرح زیر است :
حداکثر توان : ۲۴۵ کیلو نیوتون ۵۵۰۰۰ پاوند
توان متوسط : ۱۳۷ کیلو نیوتون ۳۱۰۰۰ پاوند
OPR : ۲۸.۴
OPR به معنی نسبت کلی فشار درتوربین که این ویژگی به موتور اجازه میدهد از نازل بزرگتری استفاده کند و نسبت فشار بالاتر یعنی بهره وری بالاتر که البته مزایا ومعایبی در پی دارد
طول : ۲۰ فوت (۶ متر)
قطر: ۴.۷۹ فوت (۱.۴۶ متر)
وزن :۷۵۰۰ پاوند (۳۴۰۰ کیلوگرم)
مجموعا ۴ موتور با توان : ۹۸۰ کیلو نیوتون ۲۲۰۰۰۰ پاوند
به هنگام طراحی، به نکاتی جهت کاهش اثر وجود این هواپیما (پنهانکاری)، توجه بسیاری شد. این اقدامات شامل کاهش اثرات مادون قرمز (Infrared) ایجاد شده توسط حرارت موتورها و اثر ایجاد شده بدنه هواپیما روی رادار بود. آزمایش این اقدامات (قابلیت مخفیسازی)، برای اولین بار به سال ۱۹۸۰ بر روی یک بمبافکن Tu-95 انجام شد. در طرح هواپیمایTU-160 برای کاهش اثر ایجاد شده روی رادار، کمپرسور موتورها، تک مرحلهای طراحی شدند و از مواد مخصوص جاذب امواج رادار استفاده گشت.
این نکته نیز جالب توجه است که طرح بمبافکنB-1 همتای آمریکایی TU-160 برای افزایش خصلت پنهانکاری از رادار (Stealth) مجددن مورد بازنگری و تغییرات گسترده قرار گرفت و شکل ورودی هوای موتورهایش تغییر پیدا کرد، در حالی که طرح و شکل موتورهای TU-160 از ابتدا قابل اعتماد بود. طراحی مجدد شکل موتورهای B-1منجر به قابلیت دست یافتن این بمبافکن از سرعت گذرصوت به سرعت فراصوت میگردید (پیش از آن، مدل اولیهء B-1 نتواسته بود از سرعت ۰.۹۹ ماخ فراتر رود) در حالی که بمبافکن TU-160 در همان مدل اولیه، به راحتی توانست به سرعت ۲.۰۷ ماخ دست پیدا کند.
ورود به خدمت
به تاریخ می ۱۹۸۷، اولین بمب افکن، رسمن وارد خدمت در نیروی هوایی اتحاد شوروی شد. تا پایان سال ۱۹۹۱، تعداد ۱۹ فروند TU-160 در گردان ۱۸۴ نیروی هوایی شوروی در اوکراین در خدمت بودند؛ در آن سال و پس از فروپاشی اتحاد شوروی، اوکراین، این هواپیماها را جزء دارایی خود اعلام کرد و از پس دادن آنها به روسیه خودداری نمود.به سال ۱۹۹۲ گردان ۱۲۱ نیروی هوایی روسیه، مستقر در فرودگاه B.G. Engels به بمب افکنهای TU-160مجهز شد. سپس بمبافکنها، جهت حمل موشکهای دوربرد، مورد آزمایش قرار گرفتند. بر اساس گزارشات رسیده، به تاریخ ۲ جولای ۱۹۹۹، کارخانهء هواپیماسازی قربانف – کازان، دستوری از وزیر دفاع روسیه مبنی بر تکمیل طرح تولید بمب افکن استراتژیک Tu-۱۶۰ دریافت کرد. بنابراین، مدیر کل این کارخانه - Nail Hairullin – قراردادی به مبلغ ۴۵ میلیون روبل را جهت آغاز تولید این بمب افکن امضاء کرد.
طراحی بدنه
بدنه این بمب افکن یک ویژگی ممتاز دارد، (آن هم) این است که با افزایش سرعت هواپیما، با جمع شدن بالها و رسیدن به زاویهء ۶۵ درجه، کل پیکربندی هواپیما به صورت یکپارچه به نظر میرسد. بدنهء هواپیما بر اساس ستونهای تیتانیومی ساخته شده است که این سنونها به کل بدنه جوشکاری شدهاند و تمام اجزاء بدنه به واسطه ستونهای تیتانیومی، مقاوم گشته است.همانطور که پیشتر گفته شد، بالهای متغیر از ۲۰ تا ۶۵ درجه جمع میشوند. این قابلیت، امکان خوبی برای پرواز فراصوت یا زیرصوت میدهد. سکان افقی و عمودی نیز یکپارچه است و تمامن متحرک .این هواپیما از کنترل الکترونیکی سطوح متحرک هواپیما یعنی سیستم Fly By Wire استفاده میکند که برای به حرکت درآوردن فلپها و شهپرهای این غول پرنده، استفاده از این سیستم، اجتناب ناپذیر است.
در این هواپیما از سه مجموعه چرخ کوتاه برای فرود استفاده میشود. چرخ انتهایی در هرکدام از این سه مجموعه، کارکرد ترمز را نیز دارد. ضمن اینکه برای ترمز، از یک چتر مخصوص نیز استفاده میشود.
کابین خلبان
خدمه این هواپیما شامل یک خلبان، یک کمک خلبان، یک ناوبر و یک اپراتور است.
هر چهار خدمه، مجهز به صندلیهای پرتاب شونده از نوع صفر – صفر هستند. این صندلیها، امکان پرش ایمن را در حداکثر ارتفاع و حداکثر سرعت و حتا در حال پارک و ایست کامل، فراهم میآورند. (صندلیهای پرتب شوندهء صفر – صفر یعنی قابلیت پرتاب در سرعت و ارتفاع صفر)
در کابین این هواپیما، تمام اطلاعات ارسالی از بیرون (نظیر سرعت، ارتفاع، زاویهء حمله و . . . ) به طور معمول به وسیلهء نمایشگرهای عقربهای یا چراغهای اخطار نشان داده میشود.
طبق معمول تولیدات روسی که دارای ضعف مفرط در زمینهء آلات دقیق الکترونیکی هستند، از نمایشگرهای تلویزیونی، خبری نیست. ضمنن از نمایشگر سربالا (HUD) نیز استفاده نشده است.
در این هواپیما، به جای دستههای کنترل چرخی شکل یا چهار تکه که معمولن در هواپیماهای ترابری بزرگ یا بمب افکنها استفاده میشود، همانند جنگندههای سبک، از کنترل استیک (میله شکل) استفاده شده است.
امکانات رفاهی خدمه
یک قسمت برای استراحت در نظر گرفته شده است که شامل دستشویی، مکانی برای خواب و یک سیستم حرارتی جهت گرم کردن غذا میباشد.
تسلیحات
در این هواپیما امکان استفاده از تسلیحات گوناگونی وجود دارد: انواع بمبهای هستهای، تسلیحات معمول (بمبها و موشکهای غیرهستهای) و موشکهای کروز دوربرد؛ نظیر SRAM و ALCM ، که در دو محفظهء مخصوص تسلیحات، بارگذاری میشوند.
موشکهای دوربرد استراتژیک کروز از نوع MS 55-KH که در ناتو به نام AS-15 Kent شناخته میشوند.
موشک MS 55-KH
موشک دوربرد MS 55-KH یا ALCM به موتور توربوفن مجهز است و بیشتر به یک جنگندهء سبک شباهت دارد تا یک موشک. این موشک بردی حدود ۳۰۰۰ کیلومتری دارد و سرجنگی آن، مجهز به یک کلاهک هسته ای به قدرت ۲۰۰ کیلوتن میباشد
در محفظه های حمل جنگ افزار، میتوان به تعداد ۲۴ فروند از موشکهای P15-KH را نصب کرد. این موشکها، در ناتو با کد AS-۱۶ Kickback یا SRAM شناخته میشوند. این موشکها نیز معمولن دارای کلاهک هسته ای هستند، هر چند که میتوانند به جای آن، از کلاهک معمول ۲۵۰ کیلوگرمی استفاده کنند.
در مجموع، تا میزان ۴۰ تن تسلیحات، میتوان بر این غول روسی، بارگذاری کرد.
اویونیک
در این هواپیما به طور وسیعی از کامپیوتر استفاده شده است و سیستمهای آویونیک، شامل دستگاه نشانروی، ناوبری، سیستم کنترل پرواز، به همراه یک رادار کنترل آتش و رادار ناوبر، سیستم ضدعمل الکترونیک و هدایت خودکار هواپیما میباشد.
مجموعه پیچیده ناوبری و سیستم هدفیاب به نام (RID)
این سیستم توسط یک رادار بسیار قدرتمند، اهداف مورد نظر خود را روی زمین یا دریا در فواصل بسیار دور، شناسایی میکند.
سیستم خودکار دنبال کردن عوارض زمین (کوه ها یا تپه ها) برای مخفی ماندن از رادار دشمن
اخلالگر الکترونیکی - رادیویی فعال و غیرفعال بسیار پرقدرت
نوع آلات دقیق کابین: الکترومکانیکی (عقربه ای)
هواپیماهای مشابه
Sukhoi T-۴
- B-1 Lancer
Tupolev Tu-۲۲M
مشخصات کلی :
نام روسی : TU-160
سازنده: اتحاد جماهیر شوروی
طراح: دفتر طراحی توپولف
کارخانه سازنده: کازان
خدمه : ۴ نفر
پیشرانه : ۴ موتور بسیار پرقدرت توربوفن از نوع NK-۳۲ با حداکثر توان ۲۴۵ کیلو نیوتون (۵۵۰۰۰ پاوند) با استفاده از پس سوز
وزن مخزن سوخت داخلی :: ۱۰۹.۷۷۰ کیلوگرم
سوختگیری هوایی: دارد غلاف سوختگیری هوایی در جلوی کابین خلبان و در داخل هواپیما، تعبیه شده است
صندلیهای پرتاب شوند: KDM 36 با قابلیت عملکرد در سرعت 2 ماخ و ارتفاع بالا.
مشخصات بدنه :
طول: ۵۴.۱ متر
ارتفاع: ۱۳.۱ متر
فاصله دو سر بالها: در حال بسته = ۳۵.۶ متر و در حالت باز = ۵۵.۷ متر
مساحت بالها: ۲۵۵.۴۸ متر مربع
ویژگی بال متحرک دارد
سرعت : ۲۲۰۰ کیلومتر بر ساعت در ارتفاع بالا و ۱۰۳۰ کیلومتر بر ساعت در نزدیکی سطح زمین یا سطح دریا
نرخ اوجگیری: ۷۰ متر بر ثانیه
حداکثر سقف پرواز: ۱۶۰۰۰ متر
سقف پرواز رزمی : ۱۵۰۰۰ متر
وزن خالی: ۱۱۰.۰۰۰ کیلوگرم (۱۱۰ تن)
وزن سوخت: ۱۴۸.۰۰۰ کیلوگرم (۱۴۸ تن)
حداکثر وزن سوخت قابل بارگذاری: ۱۶۰.۰۰۰ کیلوگرم (۱۶۰ تن)
حداکثر وزن قابل برخاستن: ۲۷۵.۰۰۰ کیلوگرم (۲۷۵ تن)
وزن عادی بارگذاری مهمات: ۹۰۰۰ کیلوگرم
حداکثر برد با بارگذاری مهمات ۹۰۰۰ کیلوگرم = ۱۴۰۰۰ کیلومتر
حداکثر برد با بارگذاری مهمات ۴۰۰۰۰ کیلوگرم = ۱۰۵۰۰ کیلومتر حداکثر وزن قابل بارگذاری: ۴۰.۰۰۰ کیلوگرم (۴۰ تن)
سال آغاز طراحی: ۱۹۷۵
اولین پرواز: ۱۲ / ۱۹ / ۱۹۸۱
سال ساخت تولید سری: ۱۹۸۴
ورود به خدمت: ۱۹۸۷
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)