ارسالها: 133
#171
Posted: 11 Jul 2013 19:21
F-111 Aardvark
جنگنده اف-111، نتیجه تحقیقات گسترده مؤسسات هوافضایی آمریکا چون ناسا و شرکت های مشهور هواپیماسازی بود که سالها بر روی طرح هواپیماهایی با بالهایی متغیر برای سرعت های مختلف پروازی و استفاده از مزیت های هر دو نوع بال، یعنی بال معمولی و پسگرا کار کرده بودند.
این هواپیما، یک جنگنده چند منظوره و یک بمب افکن سبک، چه برای نیروی دریایی چه برای نیرو ی هوایی آمریکا به شمار می رفت که قادر به پرواز در سرعت های مافوق صوت نیز بود. در ابتدای انجام تست ها و آزمایش های اولیه، موتورهای هواپیما به شدت با مشکل وامانده شدن و استال کردن مواجه بودند که دلیل عمده آن، طراحی ناکارآمد ورودی های موتورهای آن بود که سرانجام، پس از یک دوره انجام تحقیقات بر روی انواع ورودی، مشکل موتورهای این هواپیما نیز به خوبی مرتفع شد.
هواپیمای اف-111، جنگنده ای با بال های متغیر است، بدین معنی که زاویه بال های آن، در طی شرایط مختلف پروازی، از 16 درجه تا 72 درجه قابل تغییر است.
از سال ها پیش، محققان دریافته بودند که بال های معمولی بدون عقب گرایی، دارای ویژگی های مناسبی برای پرواز در سرعت های پایین و انجام نشست و برخاست های بی نقص بوده و بال های پس گرا نیز، برای سرعت های زیاد، بی نظیر می باشند.
در نتیجه همیشه بال جنگنده ها با ترکیبی از این دو نوع طراحی می شد.
تا جایی که تفکر بر این شد که سیستمی طراحی شود که قادر باشد با توجه به شرایط پرواز، به طور خودکار زاویه بال ها را تنظیم کرده و بدین گونه توانایی های فراوانی به جنگنده عطا کند.
نتیجه، همان سیستم بال متغیر بود که این سامانه، علاوه بر گران بودن، دارای وزن زیادی نیز هست و این وزن را به کل وزن برخاست هواپیما اعمال می کند که خود یک نقص به شمار می آید.
در شرایط برخاست که حداکثر نیروی برا لازم است، بال ها تماماً رو به جلو باز شده و بیشترین برا را تولید می نمایند.
با افزایش سرعت، بال ها به تدریج بسته شده و برای سرعت های بالا، سازگاری لازم را پیدا می کنند.
از مشهور ترین هواپیماهای بال متغیر، می توان به هواپیمای اف-14 تامکت آمریکایی و سوخو-24 فنسر روسی اشاره کرد.
طرح قرار گرفتن دو خلبان این هواپیما، به صورت کنار هم، مانند هواپیماهای مسافربری است که بدین گونه، از کپی آلات پروازی برای هر دو خلبان در دو کابین جلوگیری شده و تماس دو خلبان نیز آسان تر خواهد بود.
صندلی نجات این هواپیما به صورت کپسولی است و قابلیت باز شدن در هر شرایط سرعت و ارتفاع و حتی زیر آب را نیز دارد. این کپسول که حاوی هر دو خلبان است، پس از به آب افتادن روی آب شناور می ماند.
این هواپیما، حتی بدون استفاده از مخازن سوخت خارجی و تنها با سوخت داخلی خود، دارای برد فوق العاده زیاد به میزان 4.000 کیلومتر است که این میزان، با اضافه کردن مخازن سوخت در بیرون افزایش نیز می یابد.
اف-111، قادر به حمل دو بمب اتمی معمولی و تعدادی بمب های عادی دیگر در مقرهایی نیزدیک به بدنه است.
حداکثر وزن برخاست این هواپیما که به طرز غیر قابل باوری زیاد می باشد، میزانی معادل 45 تن است. این جنگنده، قادر است به کمک موتورهای پرات اند ویتنی TF-30 که در جنگنده های اف-14 تحویل شده به ایران نیز به کار رفته بود، به سرعت هایی بالغ بر5/2 ماخ و حداکثر ارتفاعی برابر با 18 کیلومتر نیز دست یابد.
طول این هواپیما 22 متر و طول دو سر بال های آن در حالت کاملاً باز به 19 متر می رسد که این طول، در حالت بال کاملاً بسته به 11 متر کاهش پیدا خواهد کرد که شرایط بسیار مناسبی را برای پارک روی ناو هواپیمابر به وجود می آورد.
ناگفته نماند که تنها فروش خارجی این هواپیما به کشور استرالیا بوده است.
همچنین این هواپیما در اواخر جنگ ویتنام نیز به طور تقریباً محدودی به خدمت گرفته شد که جزو امن ترین هواپیما ها به شمار آمده و تنها تلفاتی برابر با 6 فروند داشت.
این هواپیمای نامی، برای نخستین بار در اکتبر 1967 پرواز کرده و پس از تولید 563 فروند تا بسته شدن خط تولید، در سال 1996 به خیل هواپیماهای بازنشسته و البته افسانه ای آمریکا پیوست.
مشخصات
نوع كاربرد: بمب افكن
شركت سازنده: جنرال دايناميكس
تعداد خدمه: 2 نفر(خلبان و افسر تسليحات)
اخرين قيمت: 75 ميليون دلار
نوع موتور: 2 عدد پرات اند ويتني TF30-P-100 توربوفن با 25100 پوند تراست در هر كدام با پس سوز
طول: 22 متر
عرض: در حالت بالهاي باز 19 متر و در حالت بسته 11.9 متر
ارتفاع: 5.13 متر
حداكثر سرعت: 2.5 ماخ يا 2700 كيلومتر
ارتفاع پروازي: 60000 پا
وزن خالي: 21376 كيلوگرم
بيشترين وزن: 45 تن
برد: با تانكر هاي اضافي سوخت 5700 كيلو متر
وزن تسليحات: 11250 كيلوگرم
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#172
Posted: 11 Jul 2013 19:34
دیوار صوتی چگونه شکسه می شود ؟
براي توضيح درباره آنچه هنگام شکستن ديوار صوتي روي مي دهد ، ابتدا بايد به صوت به چشم موجي با سرعت انتشار محدود نگاه کرد.همه شما با اثرات ناشي از محدود و نسبتا کم بودن سرعت صوت آشنايي داريد؛ بازتاب صدا در کوه ، تاخير زماني در شنيدن صداي بلندگوهايي که يک چيز را پخش مي کنند و شنيدن صداي رعد پس از ديدن برق . در سطح دريا و دماي 22درجه ، امواج صوتي با سرعت 345متر بر ثانيه يا 1240کيلومتر در ساعت منتشر مي شوند. هر چه دما و فشار کاهش يابد، سرعت صوت کم مي شود، به طوري که براي هواپيمايي در ارتفاع 35هزار پايي - جايي که دما 54- درجه است سرعت صوت به 295متر در ثانيه يا 1060کيلومتر در ساعت مي رسد. حالا يک منبع صوتي را تصور کنيد که يک پالس در ثانيه در فضا پخش مي کند. اين پالسها را مي توان به صورت پوسته هاي کروي از هواي پرفشار که با سرعت صوت بزرگ مي شوند و صوت را منتشر مي کنند تصور کرد (درست مانند دايره هاي ايجاد شده در سطح آب پس از پرتاب يک سنگ) به اين کره ها جبهه هاي موج مي گوييم . اگر چشمه ساکن باشد ، اين کره ها، مانند دايره هاي آب هم مرکز خواهند بود ؛ اما اگر منبع شروع به حرکت کند، اين کره ها را در جهت حرکتش جابه جا خواهد کرد. به طوري که فاصله کره ها از هم در يک طرف (در جهت حرکت) کمتر و در طرف مقابل بيشتر خواهد شد. (با رسم شکل اين مطلب را خواهيد ديد). مقدار اين جابه جايي بستگي به سرعت منبع نسبت به سرعت انتشار صوت دارد. هر چه سرعت منبع بيشتر باشد، به جبهه هاي موجي که در هر لحظه توليد مي کند، نزديکتر شده و بنابراين فاصله جبهه ها در مقابل منبع کمتر و کمتر مي شود، تا اين که در سرعت صوت ، منبع به موج صوتي خود مي رسد و با آن حرکت مي کند. به طوري که جبهه هاي کروي امواج توليد شده همگي مقابل منبع انباشته مي شوند. (مثل حلقه هاي تودرتو با شعاعهاي مختلف که در يک نقطه بر هم مماسند). از نظر فيزيکي جبهه هاي موج نشاندهنده تغييرات فشار هوا هستند و همين تغييرات فشار است که گوش ما آن را به صورت صدا مي شنود.
حالا تصور کنيد همه اين جبهه هاي موج پرفشار جلوي يک هواپيما که با سرعتي در آستانه سرعت صوت حرکت مي کند جمع شود. در اين صورت جبهه ها همديگر را تقويت مي کنند و يک موج فشار با دامنه بسيار زياد تشکيل مي دهند. اين موج ، نيروي مقاومت هوا را زياد مي کند و باعث کاهش نيروي بالابر و دشواري کنترل هواپيما مي شود. وقتي سرعت هواپيما با افزايش توان از سرعت صوت پيشي مي گيرد، از اين سد و ديوار صوتي عبور مي کند و به اصطلاح ديوار صوتي را مي شکند. در اين حالت موج ، دامنه تشکيل شده که به آن shock wave گفته مي شود در هوا منتشر مي شود و به زمين مي رسد. شدت موج رسيده به زمين به ارتفاع هواپيما و اندازه آن بستگي دارد. اگر هواپيما به قدر کافي به زمين نزديک باشد موج فشار مي تواند آنقدر قوي باشد که باعث شکستن شيشه ها، تخريب ساختمان هاي سست و يا کاهش شنوايي افراد شود. شکستن ديوار صوتي يا گذشتن از سرعت صوت ، اولين بار در 14اکتبر 1947 و به وسيله چاک بيگر، خلبان نيروي هوايي امريکا با هواپيماي -X1 که به همين منظور ساخته شده بود اتفاق افتاد. امروزه بيشتر هواپيماهاي جنگنده براحتي از سرعت صوت مي گذرند، به طوري که سرعت بعضي مانند SR71 به 3600کيلومتر در ساعت 3برابر سرعت صوت مي رسد.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#173
Posted: 11 Jul 2013 19:36
بمب افکن توپولوف-95
موفقترین بمب افکن شوروی سابق و البته نیروی هوایی روسیه که طولانی ترین مدت در سرویس را دارد، توپولوف 95 بمب افکن استراتژیک نیروی هوایی شوروی سابق است که قابلیت حمل و پرتاب موشکهای اتمی را نیز دارد.
در واقع این بمب افکن به منظور اعاده حیثیت صنایع هوایی شوروی در مقابل غرب طراحی و ساخته شد. در ان زمان امریکایی ها ب 52 را در اختیار داشتند و روسها نیز توپولوفهای 4 و البته 16 را در اختیار داشتند. این هواپیما توسط ناتوخرس یا تایپ 40 نامیده شد. نکته اینجاست که این بمب افکن هنوز در حال سرویس دهی است و انتظار میرود تا سال 2040 در سرویس باقی بماند!!!!!!!!!!! هواپیما از چهار موتور ان کی 12 توربو پراپ محصول کوزینتسف استفاده میکند. نکته اینجاست که توپولوف 95 سریع ترین توربو پراپ در خدمت در حال حاضر در جهان است .زاویه بالها 35 درجه است .دو بال بسیار بزرگ این هواپیما، چهار موتور توربوپراپ NK-12 یعنی موتورهایی که به وسیله نیروی جت پروانه هایی را به حرکت می آورند را حمل می نماید. فلپ های فاولر بزرگ و شهپر های معمولی نیز وظیفه سطوح افزایش برا و همچنین سطوح کنترلی را ایفا می نمایند. ضخامت زیاد بال ها و مساحتشان امکان حمل مقادیر زیادی سوخت را در این بال ها فراهم می کند. جالب است که بال های فرو افتاده توپولف Tu-95 در هنگام پرواز به دلیل نیروی برا کاملاً در یک خط راست قرار می گیرند.
در زمان حال حاضر تنها بمب افکن توربوپراپ استراتژیک جهان است که در خدمت باقی مانده است و البته براساس این بمب افکن گونه دریایی توپولوف 142 طراحی و ساخته شد.
در حقیقت موتورهای توربوپراپ دارای مصرف سوخت اقتصادی تر بود. بصورت همزمان بویینگ نیز در حال طراحی و ساخت یک گونه بمب افکن قاره پیمای توربوپراپ بود اما پیشرفتهای موتورجت جی 57 ، ب 52 را قادر ساخت تا تبدیل به یک بمب افکن استراتژیک مجهز به پیشرانه جت گردید. گروه رقیب یعنی میاسیشچف با نگاه به بمب افکن ب 52 تصمیم به استفاده از موتور های اولیه جت گرفت ولی توپولوف تصمیم گرفت تا مسئله را با کار بروی موتورهای توربوپراپ انهم از نوع سریعترین نوع ان حل کند. موتوری که توپولوف در نظر داشت از ان استفاده کند ان کی 12 کوزینتسف بود که دارای 8 تیغه بود که در جهت عکس میچرخیدند و حداقل که نزدیک به 9000 Kw نیرو تولید میکرد. هرچند موتور بسیار نسبت به زمان خود پیشرفته محسوب میشد ولی بدنه هواپیما کاملا متعارف طراحی شد. فن های موتور از دو طبقه فن چهار تیغه ای AV-60 تشکیل شده است که مخالف جهت یکدیگر گردش می کنند. چنین طراحی، یعنی بهره بردن از قدرت موتورهای توربوپراپ برای گرداندن فن هایی آن هم در جهت مخالف موجب افزایش کارائی و همچنین کاهش قابل ملاحظه مصرف سوخت و در نتیجه افزایش برد این هواپیما به مقدار زیاد شده بود. با وجود چنین طراحی است که Tu-95 می توانست با سرعت نزدیک به 0.9 ماخ یعنی چیزی در حدود 950 کیلومتر بر ساعت کروز کند که در آن زمان حتی جنگنده های آمریکایی هم به زحمت به چنین سرعت هایی می رسیدند. در کنار این همه امتیاز برای طراحی خاص فن های موتور های Tu-95 یک نقص بسیار بزرگ وجود دارد: تولید صدای وحشتناک حتی در دورهای بسیار پایین، مثلاً 750 دور بر دقیقه. سر و صدای این موتورها به قدری زیاد بود که حتی خلبان های جنگنده های آمریکایی که این بمب افکن ها را اسکورت می کردند نیز از ادامه دادن تعقیب این بمب افکن ها امتناع می ورزیدند، حتی با وجود این که این خلبانان در کابین های تحت فشار و همچنین ماسک های ضد صدا قرار داشتند.
بمب افکن بال پایین و با سی پنج درجه سویپ بود.
سرانجام این بمب افکن که دارای ارابه فرود جمع شدنی سه چرخه بود در 11 نوامبر 1952 با خلبان آزمایش گر الکسی پرلت نخستین پرواز خود را انجام داد.
برای مدت طولانی سازمانهای نظامی و اطلاعاتی غربی این هواپیما را با عنوان توپولوف 20 میشناختند.
مانند همتای امریکاییش بی 52 استراتوفورترس ، تی یو 95 به فعالیت خود در نیروی هوایی شوروی ادامه میداد در حالی که بمب افکنهای مشابه ایی میامدند و میرفتند زیرا به دلایل مختلف نیازهای نیروی هوایی شوروی را در دوران جنگ سرد برآورده نمیکردند ولی این بمب افکن شوروی کماکان به حضور موثر خود در این نیرو و در واحدهای عملیاتی ادامه میداد.
بخشی از مسئله به انعطاف فوق العاده این پرنده باز می گشت که مسئولین را قادر میساخت تا از این هواپیما در ماموریتهای مختلف استفاده کنند.
گونه TU-95 RT در واقع نماد اصلی دوران جنگ سرد بود زیرا دارای توانایی اجرای ماموریتهای حیاتی گشت و شناسایی دریایی بود که میتوانست ماموریت شناسایی اهداف را واحدهای زیر سطحی دریایی ، کشتی ها و سایر هواپیماها را اجرا میکرد. این هواپیما با توجه به یک برامدگی بروی دماغه به راحتی قابل شناسایی بود. در این برامدگی زیر دماغه هواپیما انتن رادار جستجوگر تعبیه شده بود که برای جستجوی اهداف دریایی به کار گرفته میشد. نیروی دریایی آمریکا بالاترین اولویت رهگیری این هواپیما را برای هواپیماهای خود درنظر گرفته بود. در صورتی که این هواپیما به دویست مایلی ناوهای هواپیمابر امریکایی نزدیک میشد این وظیفه رهگیرهای امریکایی بخصوص در اینده با اف 14 ها این هواپیما را رهگیری کرده ، اسکورت نموده و از منطقه خارج نماید. دریکی از این موارد تامکتها در فاصله هزار مایلی یک فروند TU-95RTرا رهگیری کردند. در دوران اوج جنگ سرد بصورت هفتگی دو فروند از این هواپیماها از کولا پنین سولا به کوبا پرواز میکرد و در مسیر پرواز خود از ساحل شرقی امریکا عبور میکرد که البته در طول مسیر این پروازها با اسکورت همراه بود. این هواپیما بمب تزاررا پرتاب کرد. معمولا جنگنده های غربی برای رهگیری این هواپیما در زمان جنگ سرد در زمانی که این هواپیما وارد حریم هوایی ناتو میشدند ، فرستاده میشدند و البته هنوز این رل را ایفا میکنند که اغلب نیز ابن برخوردها از فاصله ایی بسیار نزدیک صورت میگیرد.
خلبانان جنگنده ها اغلب گزارش میکردند که این هواپیما قادر است در مسافتهای کوتاه ناگهان برای مسافتی از تیررسشان خارج شود که البته باتوجه به ابعاد و موتورهای توربوپراپ این یک ویژگی قابل توجه به شمار میرود. همچنین داستانهای زیادی از خلبانان جنگنده ها در مورد توانایی هایی خلبانان روس در جاگذاشتن اسکورتهای غربی شان روایت میشد که با منحرف شدن های ناگهانی با کاستن از سرعت از مانورها را اجرا میکردند. در سال 1980 یک فروند اف 16 نیروی هوایی نروژ با یک فروند تی یو 95 برخورد کرد که این تصادم در خارج از حریم هوایی نروژ رخ داد. ظاهرا اف 16 از کنار کاملا به توپولوف مزدیک میشود و در نتیجه شهپر هواپیما اسیب دید ولی هردو هواپیما به خوبی به زمین نشستند. در اواخر 1990 توپولوف های روسی معمولا در ارایشهای دوتایی از مسیر ایسلند و گریلند از طریق شمال اتلانتیک ، آلاسکا و دریای برینگ در یک فاصله قابل توجهی پرواز میکردند.در ژوئن 1999 یک فروند تی یو 95 بهمراه دو فروند تی یو 160 بعد از رهگیری شدن توسط جنگنده های امریکایی در این مسیر بازگردانده شدند و البته در سپتامبر نیز حادثه مشابه ایی برای تی یو 95 ها رخ داد که بدون هیچ گونه برخورد یا تماس جدی بعد از رهگیری مجبور به بازگشت شدند.
هم اکنون نیروی هوایی روسیه از مدل TU-95MS که در سالهای 1980 و 90 ساخته شده اند استفاده میکند. در سال 2007 پوتین اعلام کرد که فعالیت توپولوفهای 95 گشتی این کشوربعد از 15 سال توقف از سر گرفته خواهد شد.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#174
Posted: 11 Jul 2013 19:38
جنگنده دراکن
با شروع عصر جت کشور سوئد سریعا به فکر داشتن یک جت جنگنده بود که در عین حال بمب افکن باشدودر ارتفاع های بالا و رهگیری ها توانا باشد.گرچه در آن زمان جنگنده های رهگیری آمریکایی نظیر استارفایر اف-104 وجود هو داشتند اما ساب دراکن میبایست یک نقش منحصر به فرد و رزمی را برای سوئد داشته باشد.جنگنده بایستی قابلیت های سخت دیگری را هم دارا می بود. مثلا برای فرودگاه های نظامی موقت نیز عملیاتی بود تا اندازه ایی که تا ده دقیقه بتواند حتی توسط سربازان ساده که کمترین آموزش را دیده بودند آماده شود.در سال 1949 طراحی بر روی جنگنده ایی مافوق صوت که مناسب برای اب و هوای سوئد بود برای نیروی هوایی- بنام ساب شروع شد این جنگنده تک سرنشین بود. اریک بارت طراح جنگنده پیشنها داده بود که جنگنده از نوع بال دلتایی باشد و آیرودینامک منحصر به فردی داشته باشد.بال ها با زاویه خاص و متفاوت طراحی شد! بال داخلی با زاویه 80 درجه برای افرایش سرعت و بال های خارجی(بیرونی) با زاویه 60 درجه برای کاهش سرعت بهینه سازی شد.بنابراین هم مخزنهای خارجی-فرامین کنترل قدرت هواپیما-ارابه های فرود جمع شونده تکمیل شدند.هواپیما با این شکل و شمایل و با داشتن یک دم کوتاه و اثرات آیرودینامیک داشته اجازه فرود های بسار موفق و خوب را به هواپیما میداد. این مشخصه دراکن به او توان و لیاقت فرود در پایگاه های هوایی کوچک را داده بود.
مدل های اولیه ساب های دراکن با موتور توربوجت ساخت رولزرویس آون مشخص شدند.اولین پرواز ساب جی-35 دراکن در 25 اکتبر سال 1955 انجام شد و اژدها(دراکن)در سال 1960 در ماه مارس وارد خدمت شد.یک سری از دراکن ها با موتور توربوجت ساخت شرکت ولو با نام RM6Bساخته شدند.
این موتور ها تحت لیسانس(نظارت)شرکت رولز رویس ساخته شدند.ساب دراکن به کشورهای دانمارک-فنلاند و اتریش صادر شد.از ساب دراکن جی-35 هم به عنوان جنگنده تاکتیکی اکتشافی استفاده شد.
گونه های اصلی که از نمونه ساب جی-35 تولید شد به شرح زیر است:
J-35A:این جنگنده اولین ورژن ساب 35 بود که به تعداد 90 فروند مابین سال های 1959 تا 1961 ساخته و تحویل نیروی هوایی شد. در سال 1966 دم هواپیما تغییر داده شد و کمی دراز تر شد.
J-35B:73 فروند از اینجنگنده در سالهای 1962 تا 1963 ساخته شد. و تحویل نیروی هوایی سوئد اینجنگنده دارای رادار بهتری نسب به ساب دراکن 35 آ بود همچنین دارای سلاحهای بهتر و حدود 60 سیستم از آن ادغام شده بود همچنین تعدادی از دراکن هایا به بی تبدیل شدند.
SK-35C:یک هواپیمای آموزشی دو سرنشینه بدون قابلیت داشتن در عملیات رزمی
J-35D:یکمدل تولید شده ساب با موتور نیرومند تر و ابزار های اصلاح شده -همچن صندلیاین جنگنده (خلبان)از لحاظ سیستم اجکتپیشرفت و بهینه سازی شد.
S-35E:این جنگنده یک هواپیمای تاکتیکی جاسوسی با داشتن 5 دوربین در نوک هواپیما و همچنین این هواپیما یک توپ در بدنه داشت.
J-35F:اینجنگنده آخرین تولید ساب در این مورد بود که ابزار آلات ناوبری و الکترونیکبسیار پیشرفته تر شدندهمچنین این جنگنده توانایی حمل موشک های HUGHESFALCON را به جای موشک سایدویندر دارد.
SAAB-35 H:گونه صادراتی برای نیروی هوایی سویس اما سویس هیچ گاه این جنگنده را به کشوری صادر نخواهد کرد.(نمی فروشد)
SAAB 35XD:شامل F-35,TF-35,RF-35 جنگنده های صادر شده به دانمارک-اف35 تک سرنشین-تی اف35 دو سرنشین و گونه آخر یک مدل اکتشافی از جنگنده ساب دراکن بود.
SAAB 35XS:نگارش ساخته شده برای فنلاند و گونه ایی که فنلاند تحت نظارت سوئد در کمپانی والمت تولید کرد.
سوئد همچنین یک سری از جنگنده های ساب دراکن کار کرده خود را با عنوان (بی-اس/دی-اس وسی-اس)به فنلاند فروخت.
در اواسط سال 1980 شرکتساب برگشت و 24 فروند ساب جی از نیروی هوایی سوئد خرید و تغییراتی در آنهاداد اکنون با نام ساب 35 (او) که در انگلستان به (او- ایی) شناخته میشوند.
گرچه در حال حاضر سوئد جنگنده ساب ویگن 37 را جایگزین این هواپیما کرده است اما این هواپیما 40 سال خدمت کرد و در حال حاضر در اتریش به عنوان یک جنگنده مناسب و پرکاربرد نظامی در حال خدمت است.تولید این جنگنده در سال 1974 متوقف شد.ساب جی 35 اولین جنگنده ساخت اروپا بود که سرعتی مافوق صوت داشت و در حال حاضر در سازمان فضایی امریکا(ناسا) و شرکت های دولتی امریکایی برای انجام آزمایش سرعت های بیشتر در حال برسی است.البته این هواپیما به عنوان یک پرنده جنگی تک سرنشین به طور محرمانه حداقل یک بار پرواز داده شده و اکنون در تلویزونهای آمریکا بر روی یک محصول امریکایی(آبجو)بنام میلر آگهی تبلیغاتی میشود.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#175
Posted: 11 Jul 2013 19:42
جنگنده رادار گريز ميتسوبيشي ATD-X shinshin
پیمانکار اصلی این پروژه صنایع سنگین میتسوبیشی است،این هواپیما به عنوان اولین جنگنده رادار گریز ساخت ژاپن شناخته می شود.
ADT-X مخفف شده کلمه "Advanced Technology Demonstrator – X" به معنای نشان دهنده فن آوری پیشرفته-ایکس می باشد.طبق برنامه ریزی های انجام شده اولین پرواز این هواپیما باید سال 2014 انجام گیرد.
نيروي هوائي ژاپن از چندي قبل در حال يافتن جايگزيني مناسب براي اسكادران هاي F-4 و F-15 خود بوده و اميدوار بود تا بتواند جنگنده هاي فوق مدرن F-22 را از واشنگتن دريافت نمايد ولي آنها زماني نا اميد شدند كه كنگره آمريكا صادرات F-22 را به خارج ممنوع اعلام كرد ، همچنين بي ميلي آشكار آمريكا در زمينه صدور و همكاري هاي تكنيكي در ارتباط با فناوري استيلت، ژاپن را وادار كرد تا خود دست به كار شود.
بنا به گفته مقامات ارشد وزارت دفاع ژاپن، يكي از كليدي ترين بخشهاي اين پروژه 6 ساله، موتور XF5-1 است كه جنگنده را قادر ميسازد تا مانور خود را بهبود بخشيده و در سرعتهاي مافوق صوت به گشت زني بپردازد. مقامات وزارت دفاع ژاپن قصد خود را از طراحي جنگنده استيلت بومي خود اينگونه اظهار ميدارند: ما نياز به جنگنده اي منطبق با فناوريهاي بالاي فني داريم، مشابه آنچه كه در ديگر كشورها در حال توسعه است. اين يك پروژه سخت در توسعه جنگنده هاست كه نقش كليدي را در يگانهاي پروازي آينده ما و دفاع از فضاي كشورمان ايفا خواهد كرد.
وزارت دفاع ژاپن اميدوارست تا اولين پرواز آزمايشي نمونه اوليه را در اواخر مارچ 2014 به انجام برساند. لقبي كه براي ATD-X به طور غير رسمي در نظر گرفته شده "Shinshin" يا "روح" ميباشد و انتظار ميرود رقم بودجه براي اين پروژه 419.8ميليون دلار باشد. وزارت دفاع ژاپن براي سال اول در خواست بودجه 141.4 ميليون دلاري را از دولت داشته. توانائي مانور بالا و پرواز در سرعت مافوق صوت بدين معني است كه ATD-X ميتواند سريعتر و طولاني تر پرواز نمايد ، همچنين RCS پائين آن، شناسائي اين جنگنده را بسيار مشكل ميسازد. توليد بومي جنگنده استيلت، نسبت به تكيه كردن صرف به واردات از خارج، نقشي كليدي در بازدارندگي و ارتقاء امنيت ملي ژاپن در مواجه با جنگنده هاي استيلت در حال توسعه چيني و روسي خواهد داشت.
روسيه قصد دارد تا جنگنده هاي تهاجمي نسل پنجم خود را حدود سال 2015 توليد نمايد. اين توليد در راستاي بخشي از برنامه ارتقاي ارتش روسيه ميباشد. چين نيز قبلا جنگنده J-10 را كه يكي از مدرنترين جنگنده هاي حال حاضريست كه در دنيا در حال خدمت ميباشد را به كار گرفته است. پكن همچنين در حال توسعه جنگنده هاي ارتقاء يافته J-12 و J-14 با فناوري استيلت ميباشد. ژاپن در سالهاي اخير كوشش زيادي در به دست اوردن فناوري (استيلت) جهت ارتقاء دفاع هوائي خود داشته است. توكيو همچنين پس از آزمايش موشك برد بلند "Taepodong" كره شمالي ، دفاع موشكي بالستيكي خود را با قيد 'مهمترين اولويت براي امنيت ملي' توليد كرد.
جنگنده Mitsubishi ATD-X Shinshin توسط انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) جهت مقاصد تحقيقاتي در حال توسعه ميباشد. ATD-X مخفف كلمات: اثباتگر تكنولوژي پيشرفته - x است و پيمانكار اصلي آن " صنايع سنگين ميتسوبيشي" ميباشد. ATD-X يك نمونه اثباتگر فناوري و پيش نمونه تحقيقاتي براي توليد جنگنده نسل پنجم بومي ژاپن ميباشد. در طراحي ATD-X از نمونه آمريكائي آن F-22 الهام گرفته شده . همچنين اين جنگنده مجهز به موتورهاي 3D با قابليت تغيير بردار رانش است. وزارت دفاع ژاپن مصمم است تا پيش نمونه آزمايشي جنگنده استيلت خود را با سيستم كنترل پيشرفته و سيستمهاي جمينگ رادار در خلال 5 تا 6 سال آينده آزمايش نمايد.
يك ماكت از ATD-X آزمايشات مقدماتي زميني را در فرانسه گذرانده است. به گزارش روزنامه Tokyo Shimbun newspaper ، اين احتمال نيز ميرود كه كومپاني آمريكائي Lockheed Martin نيز درگير اين پروژه گردد. همچنين بنا به گزارش اين روزنامه، ژاپن با توليد جت جنگنده استيلت بومي ،نشان ميدهد كه نبايد براي تكنولوژي هاي كليدي نظامي وابسته به دولتهاي خارجي بود (اشاره مستقيم به تصميم كنگره آمريكا). همچنين اين پروژه ، ژاپن را در افزايش قابليتهاي سيستمهاي راداري بر عليه تهديدات منطقه اي (روسيه- چين) كمك خواهد نمود. كامپيوترهاي نيروي دريائي ژاپن اخيرا به اطلاعات برنامه مشترك آمريكا- ژاپن در ارتباط با سيستم رادار AEGIS رخنه كرده اند و اين مسئله آمريكا را مورد اشتراك اطلاعات بيشتر با ژاپن نگران كرده است. ژاپن و آمريكا اخيرا موافقتنامه اي را در جهت كنترل بيشتر نسبت به اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده نظامي يكديگر به امضاء رسانده بودند.
انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) اخيرا عكسي از ماكت ATD-X با مقياس كامل را به نمايش گذاشت. همچنين كاملا مشخص شد كه فرانسه ، ژاپن را در برنامه ATD-X حمايت فني ميكند. بين سپتامبر و نوامبر 2005، مدل استيلت ژاپني در فرانسه تست شده است. ديگر خصوصيات اين جنگنده استيلت ژاپني شامل: موتورهاي تغيير بردانش مشابه خروجي موتور F-22. سيستمهاي كنترل پروازي پيشرفته و سنسور smart-skin است. همچنين فناوري استيلت ميتواند در ديگر ادوات نظامي از جمله موشكهاي كروز و يا پهپادها مورد استفاده قرار گيرد.
استفاده از امكانات فرانسه منطقي بود، در Bruz، نزديك Rennes، مركز تحقيقات ميداني RCS قرار دارد. Solange شايد بزرگترين سايت مركز تحقيقات RCS در جهان باشد. Solange قابليت اندازه گيري جنگنده حقيقي به جاي ماكتهاي مقياس كوچك آنها را دارد. مركز Solange، با كمك شركت امريكائي absorber specialist Emerson & Cuming ساخته شده است.
البته برنامه ژاپن براي ساخت جنگنده اثباتگر استيلت به علت كاهش بودجه دفاعي سال 2008 ژاپن با كندي مواجه شد. بودجه اختصاص يافته به پروژه Mitsubishi ATD-X تنها 7 ميليارد ين (66 ميليون دلار ) از 49.9 ميليارد ين درخواستي از طرف انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) است. اين مقدار بودجه تخصيص يافته به اين پروژه ، اجازه طراحي و ادامه تحقيقات فناوري را ميدهد ، اما ساخت اثباتگر به تعويق خواهد افتاد.
ATD-X از لحاظ اندازه مشابه جنگنده Saab Gripen است و مجهز به موتورهاي IHI XF5 كه خود مشتق شده از موتورهاي توربوفن XF7 است خواهد بود. هواپيماي گشت دريائي Kawasaki XP-1 كه هم اكنون در حال گذراندن تستهاي پروازي است مجهز به موتورهاي XF7 ميباشد.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#176
Posted: 11 Jul 2013 19:43
سامانه پدافند هوایی Otomatic ساخت ایتالیا
سامانه پدافند هوایی اتوماتیک به عنوان یک سیستم پدافند توپخانه ای در اوایل دهه 1980 توسط شرکت خصوصی oto Melara ایتالیا توسعه داده شد.توپ ضدهوایی این سامانه یک توپ دریایی با نرخ آتش 85 تا 120 گلوله در دقیقه با کالیبر 76 میلیمتر است.
این توپ می تواند از گلوله های ترکش شونده و معمولی بر علیه اهداف هوایی و گلوله های ضدزره بر علیه نیروهای زرهی استفاده کند.
شایان ذکر است که سیستم های پدافند توپخانه ای معمولا دارای کالیبر هایی بین 20 تا 40 میلیمتر هستند ولی دلیل انتخاب توپ 76 میلیمتری برای این سامانه افزایش برد آن اعلام شده که در این مورد تقریبا موفق عمل کرده و توپ توانایی درگیری با اهدافی تا فاصله 6 کیلومتری را دارد و همچنین می توان از آن در نقش دفاع ساحلی نیز استفاده کرد.
سامانه اتوماتیک توانایی انجام عملیات در تمامی شرایط آب و هوایی را دارد و می تواند با استفاده از رادارهای جست و جو و ردیابی نصب شده بر روی سامانه و استفاده از سیستم کنترل آتش دیجیتال اهداف خود را بسته به سطح مقطع راداری در فاصله 15 تا 8 کیلومتری شناسایی و در فاصله 6 کیلومتری به سمت آن ها شلیک کند.
رادار این سیستم توانایی شناسایی همزمان 24 هدف را دارد و می تواند با دیگر رادارهای منطقه نیز لینک شده و کارایی خود را افزایش دهد.
زره این خودرو از آن در برابر سلاح های کالیبر پایین و ترکش های توپخانه محافظت می کند و همچنین این سامانه دارای سیستم حفاظت NBC (شیمیایی - میکروبی - هسته ای ) و آتش نشان خودکار است.
شاسی این سیستم همان شاسی تانک میدان اصلی نبرد OF-40 است و دو موتور بر روی این سامانه آزمایش شده که عبارتند از:
موتور دیزل MTU MB 837 Ka-500 با قدرت 740 اسب بخار و موتور دیزل ناشناسی با قدرت 1100 اسب بخار
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#177
Posted: 11 Jul 2013 20:03
نصب جمر ایرانی روی بالگردهای نیروهای مسلح
موشک های سطح به هوای کوتاه برد هدایت فروسرخ به خصوص انواع دوش پرتاب به تهدیدی جدی برای ادوات پرنده تبدیل شده است. در این میان بالگردها به دلیل سرعت، سقف پرواز و مانورپذیری کم، بیش از سایر وسائل پرنده در معرض تهدید هستند و بالگردهای ترابری بیش از همه.
از اینرو یافتن راه حل برای خنثی کردن تهدید موشک های حرارتی برای یک نیروی رزمی حرفه ای بسیار مهم است.
باید گفت حتی هواپیماهای بال ثابت نیز از آسیب موشک های هدایت فروسرخ در امان نیستند. به عنوان مثال بالغ بر 80 درصد از هواپیماهای بال ثابت ساقط شده آمریکا در جنگ 1991 توسط سامانه های سطح به هوای هدایت فروسرخ شکار شدند. هر چند آمریکا در این جنگ به اهداف نظامی خود دست یافت، اما ده ها فروند هواگرد از دست رفته باعث شد تا نقاط ضعف ماشین جنگی آمریکا بیش از پیش آشکار شود.
از اینرو شرکت های مختلفی در دنیا برای ساخت سامانه های اخلالگر فروسرخ به طور جدی دست به کار شدند. موشک های آشیانه یاب فروسرخ بدین ترتیب عمل می کنند که جستجوگر موجود در دماغه موشک که دارای آشکارساز امواج فروسرخ است با یافتن منبع تابش، بر روی آن قفل کرده و موشک را به سمت هدف هدایت می کند.
مهمترین منبع تابش امواج فروسرخ در وسائل پرنده گرمای گازهای خروجی از موتور و گرمای خود موتور است. پس از آن سطوح بادخور که بیشترین اصطکاک را با هوا دارند مانند لبه حمله بالها از بخش های گرم هواگرد به حساب می آیند.
یکی از راه های غلبه بر این مشکل روز افزون، استفاده از سامانه های مختل کننده(جمر) است. جمرها علاوه بر نمونه های راداری انواع فروسرخ نیز دارند. در واقع دستگاه هایی با عملکرد جمینگ برای ایجاد اخلال در سامانه های فروسرخ ساخته شده است. این سامانه ها برای اولین بار در جنگ ویتنام به کار گرفته شدند که نمونه های امروزی نسبت به آن سبکتر، اطمینان پذیرتر و با قابلیت حمل ساده تر هستند.
یکی از اولین راه های گمراه کردن موشک های فروسرخ استفاده از فلیر(شراره) های پرتاب شونده از هواپیما بود که با ایجاد درجه حرارتی به مراتب بالاتر از منابع تولید گرما در هواپیما، توجه جستجوگر موشک را به خود جلب کرده و آن را منحرف می کردند.
با پیشرفت موشک های حرارتی و تشخیص بهتر سامانه حسگر آنها اثرگذاری این روش کاهش یافت و برای تکمیل عملکرد آن سامانه های دیگری ساخته شدند. این نمونه های جدید با ارسال پرتوهایی اقدام به تأثیر گذاری بر جستجوگر موشک حرارتی می کنند که البته خود دارای انواع مختلفی هستند.
بدیهی است اگر در فرآیند کشف و آشیانه یابی منبع تابش های فروسرخ اخلالی ایجاد شود موشک هدف خود را از دست داده و عملاً بی اثر می شود. این اصل ساده پایه ساخت سامانه های اخلالگر فروسرخ است. برای اینکار سامانه اخلالگر اقدام به ایجاد تابش های فروسرخ قوی تر از تابش های ساطع شده از هدف می نماید و در نتیجه موشک گمراه می شود.
با خروج موشک از محدوده دید حسگر فروسرخ که معمولاً حدود 1 تا دو درجه است قفل موشک بر روی هدف شکسته شده و موشک به خطار می رود.
این نوع سامانه با روشهای مختلفی از جمله ایجاد پرتوهایی با الگوی مشابه سامانه جستجوگر موشک و یا ارسال پرتای قوی مانند لیزر به سمت موشک و اشباع آشکارساز موشک اقدام به اخلال در آن می کند. برای روشنتر شدن روش دوم که در برخی هواگردهای غیر نظامی نیز استفاده می شود در نظر بگیرید که چشم شما در حال ردگیری یک منبع نور در تاریکی شب باشد. در این شرایط اگر روبروی شما و درهمان جهت نگاه، ناگهان نورافکنی روشن شود؛ در اینصورت نتیجه ای که حاصل می شود از دست رفتن دید شما نسبت به آن منبع نور کوچک اولیه است. پرتوهای لیزر در این سامانه های به این ترتیب عمل می کنند.
برای استفاده بر روی هواگردها چنین سامانه ایی باید ویژگی های خاصی داشته باشد که از آن جمله زاویه دید بالا است. همچنین تغییرات دمای هوا نیز برای وسائل پروازی بسیار زیاد است که باید در طراحی چنین سامانه ای لحاظ شود.
متخصصان صنایع اپتیکی کشورمان نیز با درک نیاز نیروهای مسلح کشورمان به سامانه های جمر فروسرخ به تهیه و ساخت نمونه های مختلف آن همت گماشته اند که در این گزارش به معرفی یک نمونه از آنها که برای استفاده در بالگردها ساخته شده می پردازیم.
اين سامانه كه قابليت نصب بر روي بالگرد را دارد به عنوان جمر موشك هاي حرارتي به كار مي رود. اين سامانه در نزديكترين نقطه به خروجی موتور در پرنده نصب شده و در هر موقعيتي كه خلبان، لازم بداند روشن شده و مورد بهره برداري قرار مي گيرد و بدون اطلاع خلبان از موقعيت و محل تهديد، مكانيزم رهگيري موشك هاي حرارتي را دچار اختلال مي کند.
برخی از مشخصات فني این سامانه شامل توانمندی پوشش 360 درجه در سمت و 30-/+ در بلندا می باشد. توان مصرفی این سامانه 1000 وات بوده و می تواند در دمای 40- تا 80+ درجه سانتیگراد کار کند
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#178
Posted: 11 Jul 2013 20:06
آشنايي با موشك سوخت مايع
موشک با سوخت مایع به موشکی گفته می شود که به وسیله گازهای گرم حاصل از ترکیب سوخت با یک مایع اکسید کننده به جلو رانده می شود. طراحی و ساختمان این موشکها پیچیده تر از موشک با سوخت جامد است. با این وجود برخی از مزایا از جلمه امکان کنترل جریان احتراق باعث کاربرد وسیع این نوع موشک ها در عرصه های مختلف گشته است.
اجزای موشکهای با سوخت مایع
موشک های با سوخت مایع دارای قسمتهای عمده ای به شرح زیر می باشند:
مخازن، سیستم سوخت رسانی، اتاقک احتراق، ساز و کار خنک کننده، اگزوز یا نازل.
مخازنبه محفظه هایی گفته می شود که سوخت و اکسید کننده در آنها نگهداری می شوند. محفظه های مذکور باید نسبت به واکنش و خوردگی در مقابل مایع محتوی خود مقاومت داشته و بتوانند فشارهای ناشی از انتقال سوخت در سیستمهای سوخت رسانی تحت فشار را تحمل کنند.
سیستم سوخت رسانیبه مجموعه ای از لوله های و پمپها و سوخت فشانها اطلاق می شود که کار انتقال سوخت را از محفظه های نگهداری سوخت به اتاقک احتراق بر عهده دارند. برای انتقال سوخت از مخازن از دو روش پمپاژ یاانتقال تحت فشار استفاده می شود. در روش اول یک پمپ کار انتقال پیشران را بر عهده دارد، در حالی که در روش دوم فشار یک گاز مانند هلیوم یا نیتروژن باعث حرکت پیشران ها از مخازن به اتاقک احتراق می شود.
اتاقک احتراقمحفظه ای از جنس آلیاژ فولاد بسیار محکم است که عمل ترکیب پیشرانها و احتراق در آن صورت می گیرد.
سیستم خنک کنندهبه مجموعه تمهیداتی اطلاق می شود که جهت جلوگیری از ذوب یا خراب شدن اتاقک احتراق و اگزوز به علت گرمای زیاد ناشی از احتراق به کار گرفته می شود. در برخی از ساز و کارهای خنک کننده لولههای حاوی پیشران قبل از ورود به اتاقک احتراق از کنار محلهای مورد نیاز عبور داده می شوند. استفاده از مواد مقاوم نسبت به گرما مانند سرامیک نیز یکی دیگر از روشهای خنک سازی است.
اگزوز یا نازلمجرایی است که وظیفه انتقال گازهای گرم حاصل از احتراق را به خارج بر عهده دارد. در طراحی نازل عوامل مختلفی نظیر سرعت گازها، جنس نازل و عوامل دیگر باید لحاظ شوند. نازلها به دو دسته واگرا و همگرا تقسیم می شوند. نازلهای واگرا دهانه خروجی گشادتر از دهانه ورودی است، در حالی که در نازلهای همگرا دهانه خروجی تنگتر است.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#179
Posted: 11 Jul 2013 20:09
هلي كوپتر نينجا
بالگرد Kawasaki OH-1 Ninja حاصل همکاری شرکت صنایع سنگین کاواساکی و JGSDF که وابسته به ارتش زاپن است در فواصل سالهای 1997 تا 1999 ساخته شده است.نام این بالگرد در ابتدا KOGOTA KONKOSO و در ادامه OH -1 نام گرفت تا اینکه سرانجام بعد از پایان برنامه و ازمایشات به Ninjaتعقییر نام یافت. وظیفه اصلی این بالگرد جمع اوری اطلاعات و مراقبت هوایی است و برای جایگزینی 297 بالگرد OH-6D که در 1995 کنار رفتن ساخته شد.تاریخ تلاش برای ساخت این بالگرد به1 اکتبر 1992 برمیگردد و اولین بالگرد در 6 اوت 1996 به پرواز درامدکه بعد از موفقیت دولت زاپن دستور تولید انبوه ان را صادر کرد.این بالگرد مجهز به موتورهای
MITSUBICHI -TS1 است با قدرت 552 اسب بخار / دارای سرعتی بالغ بر 278 کیلومتر در ساعت و سرعت کروز ان 220 کیلومتر در ساعت است.این بالگرد قادر به حمل موشکهای ضد هوایی toshiba -91 برای دفاع در مقابل بالگردهای دیگر بعلاوه موشک های امریکایی Hellfire یا BRIMSTO ضد تانک و راکت HIDRA غیر هدایت شونده میباشد .همچنین این بالگرد مجهز به مخازن اضافی حمل سوخت به میزان 95 گالن یا 235 لیتر
میباشد که برد بالگرد را به 520 کیلومتر افزایش می دهد.از دیگر امکانات این بالگرد مجهز بودن به سامانه دید در شب .سامانه télémètre-désignateur laserاز نوع NEC و نمایشگرهای Yokogawa ساخت زاپن است.در حال حاظر ارتش زاپن 32 بالگرد از این نوع را در اختیار دارد.
مشخصات :
کشور سازنده:امپراطوری زاپن
اشرکت سازنده:شرکت كاوازاکی Kawasaki
تاریخ اولین پرواز ازمایشی:6 اوت 1996
تاریخ ورود رسمی به خدمت: 2001
تعدا سرنشین :2 نفر
طول:12 متر
قطر بالگرد:11.60 م تر
ارتفاع:3.80 متر
وزن بدون محموله:2450 كیلوگرم
موتور:موتوراز نوع Mitsubishi TS1-M-10
فدرت موتور : 882 shp - 662 kw
بیشترین سرعت:278كیلومتر در ساعت
سرعت عادی:220 كیلومتر در ساعت
بیشترین برد با مخزن خارجی سوخت:520 كیلومتر
بالاترین ارتفاع ارتفاع پرواز:4480 م تر
اسلحه:
4 موشک toshiba -91 ضد هوایی با هدایت مادون قرمز
-8موشک Hellfire Missile یا BRIMSTON ضد تانک
-راکت HIDRA غیر هدایت شونده
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)
ارسالها: 133
#180
Posted: 13 Jul 2013 18:16
مقايسه سوخو 30 با اف 16 و اف 18
اين مطلب رو كه الان ميبينين يه هواپيماي برتر روسي رو با دو هواپيماي امريكائي مقايسه ميكنه ( البته تك تك و نه يك به دو اشتباه نشه )
Su-30 در آسيا پاسيفيک
يك بررسي در موجودي هواپيماهاي نيروهاي هوايي منطقهء آسيا - اقيانوس آرام، بر اين موضوع دلالت دارد كه اغلب اين كشورها، از هواپيماهاي قديمي و منسوخ ساخت ايالات متحده نظير F-4 و F-5 استفاده ميكنند و تنها در معدودي از نيروهاي هوايي اين منطقه، تا حد اندكي از هواپيماهاي جديدي نظير F-16 و F/A-18 استفاده ميشود.
نيروي هوايي هند، جنگنده سوخوي Su-30MKI را خريداري كرده است كه توان بالقوه و بسيار بالايي را به نيروي هوايي هند بخشيده است؛ پيشتر از اين، خريد جنگندههاي Su-27 توسط ويتنام و Su-30MKK توسط چين، باعث توسعهء بيشتر و كمك به توازن قواي مسلح بين نيروهاي هوايي منطقهء آسيا – اقيانوس آرام شده بود.
در بازار رقابت براي خريد هواپيماهاي نظامي در منطقهء آسيا- اقيانوس آرام، به علت خريد سوخوي30 توسط نيروي هوايي هند، توان بالقوهء مورد نياز منطقه، جهت خريدهاي ويژه و مناسبتر، افزايش يافته است و هيچ كشوري، حاضر به خريد جنگندههاي قديمي و نامناسبي نظير Chengdu F-7 نميباشد.
«قابليتهاي پروازي»، «ويژگيهاي شاخص تكنيكي» و «توان رزمي» هر هواپيماهاي جنگنده، به وظائف تاكتيكي و محيط انجام ماموريتي كه از ابتدا و در زمان طراحي برايش در نظر گرفتهاند، برميگردد. اين فاكتورها، ميتواند عامل تمايزي بين جنگندههاي روسي و ساير هواپيماها باشد. براي مثال شكاري – رهگيري F-14 تامكت، از ابتدا براي محافظت ناوهاي هواپيمابر ايالات متحده در برابر موشكهاي ضدكشتي دوربرد يا موشكهاي كروز پرتابي بمبافكنهاي روسي، طراحي و ساخته شد؛ ضمن اينكه توان بسيار بالقوهاي براي هدفگيري BVR (دوربرد يا ماوراي ديد) هواپيماهاي مهاجم داشت. اما پس از فروپاشي اتحاد شوروي، و نبود تهديدي بالقوه براي ناوگان ايالات متحده، شاهد آن هستيم كه اين شكاري – رهگيري بيهمتا، به موزههاي ايالات متحده منتقل ميشود؛ زيرا ديگر خطري از نوع موشكهاي كروز دوربرد و ضدكشتي، به هيچ وجه و در هيچ نقطهء جهان، ناوگان ايالات متحده را تهديد نميكند.
در طراحي جنگندهء Su-30MKI، جزئياتي كه باعث توانمندي سوخوي27 شده بود، لحاظ شده است و از اين رو سوخوي30 ويژهء نيروي هوايي هند كه Su-30MKI ناميده ميشود، كاملن بر جنگندهء برتري هوايي سوخوي27 برتري دارد و داراي ويژگيها و قابليتهاي بسيار پيشرفتهاي نسبت به سوخوي27 شده است.
جنگندهء برتري هوايي = air-superiority fighter
البته بايد به اين نكته توجه كرد كه مقايسهء Su-30MKI كه هواپيمايي در كلاس جنگندههاي سنگين قرار دارد و قياس آن با هواپيماهايي نظير F-16C سري Block50/60 و F-18E/F، صحيح نميباشد؛ زيرا Su-30MKI از نظر تئوري، در ردهبندي متفاوتي از اين جنگندههاي آمريكايي قرار دارد؛ و اين جنگندهها، هركدام بر اساس نياز بالقوهء منطقهء رزمي خود، طراحي و ساخته شدهاند.
براي مثال، جنگندهء F-18E/F كه بر اساس طرح هواپيماي F/A-18 ساخته شده است، داراي قابليتهاي ضربتي مشخصي ميباشد كه از اين لحاظ، به جنگندهء روسي سوخوي30، شباهت بيشتري پيدا ميكند.
نمايشگاه هوايي برلين: جنگندهء مشهور روسي Su-37 در كنار F-16C آمريكايي
در طراحي جنگندهء Su-30MKI، تمام جزئيات Su-37 و حتا بيشتر از آن، لحاظ شده است.
اصول اوليهء تاكتيكها و شاخصهاي تكنيكي كه مشخص كنندهء قابليتهاي يك هواپيما هستند، شامل «قابليتهاي پروازي»، «سيستمهاي آويونيك» و «ويژگيهاي مهمات قابل حمل» ميباشد. تحليلگران هواپيماهاي جنگنده، بر اساس اين شاخصها، اقدام به مقايسهء هواپيماها و سطح تكنيكيشان ميكنند.
در طراحي ساختاري و نحوهء پيكربندي آئروديناميكي جنگندهء Su-30MKI، از آخرين دستآوردهاي تحقيقاتي و تكنولوژيكي بدست آمده، استفاده شده است به طوري كه اين هواپيما را در برخي موارد در كلاسي بالاتر از جنگندههاي نسل چهارم قرار ميدهد. اين جنگنده در طبقهبندي هواپيماهاي سهباله (triplane) قرار ميگيرد، بدين معني كه به جز بال معمول هواپيما، دو بالچهء كوچك نيز در جلوي هواپيما تعبيه شده است. Su-30MKI داراي بدنهاي كشيدهتر بوده و اندازهء ريشهء بالهايش نيز افزايش پيدا كرده است. تاثير متقابل بالچههاي كوچك جلوي هواپيما و اندازهء ريشهء بال افزايش داده شده، باعث ايجاد جريان گردابي سازگار با بال هواپيما ميشود و بدين طريق، پساي ايجاد شده، كاهش مييابد.
طراحي هواپيماهاي F-16 و F-18، به اوائل دههء 1970 باز ميگردد؛ اما در مقام قياس، راندمان آئروديناميكي هواپيماي جنگندهء Su-30MKI، همانند تمامي هواپيماهاي مشتق شده از خانوادهء سوخوي27، در بين تمام هواپيماهاي حال حاضر جهان، بيهمتاست و داراي بازدهي بيشتري حداقل به ميزان 50 تا 100 درصد نسبت به ساير جنگندههاست.
راهي كه براي طراحي و ساخت جنگندهء موفق Su-30MKI پيموده شد، آخرين روش و برنامهء مدرن سازي هواپيماهاي جنگنده قديمي به شمار ميرود كه اجراي چنين روشي، باعث تولد جنگندههاي بسيار موفقي نظير F-16C/D Block 60 و F/A-18E/F Super Hornet نيز شده است. در اغلب اين جنگندههاي بهينه شده، مساحت بال و طول بدنه افزايش يافته و تغييرات عمدهء ساختاري نسبت به طرح اوليهشان به وقوع پيوسته است.
مانور پذيري
موتورهايي با قابليت تغيير بردار رانش (يعني با خروجي اگزوز متحرك) بر روي Su-30MKI تعبيه شده است كه اين جنگنده را قادر ميسازد مانور سنگين موسوم به «كبرا» را انجام دهد. در انجام اين مانورهاي سنگين، زاويهء حمله به رقم 180 درجه نيز ميرسد. انجام اين گونه حركات پروازي، تنها يك مانور آكروباتيك به شمار نميروند بلكه در ردهء «ابر مانور» قرار ميگيرند كه در هنگام نبرد نزديك هوايي، بسيار كارآمد هستند. اين در حالي است كه حداكثر زاويهء حمله در F-16 به 30 درجه و در F-18 به 40 درجه محدود ميشود و اين هواپيماها نميتوانند با حداكثر مهمات بارگذاري شده، به حداكثر زاويهء حملهء خود، دست پيدا كنند.
ابر مانور = SuperManeuverability
مطابق ويژگيهاي معمول در امر مانورپذيري هواپيماهاي جنگنده، تمامي اين جنگندهها (F-16 و F-18 ) به يكديگر شباهت دارند؛ در حالي كه مطابق با ارزيابيهاي اوليه، ابرمانورپذيري جنگندهء Su-30MKI، باعث احتمال 30 درصد برتري در نبردهاي نزديك هوايي ميشود.
تمامي هواپيماهاي جنگي، قابليتهاي گوناگوني براي پشت سر گذاشتن مشکلات ناشي از عدم دقت در استفاده از تسليحات دارند. براي حل اين مشکل، در جنگندهء Su-30MKI جهت افزايش کارايي رزمي خدمه، از وجود يک کمک خلبان (اپراتور) استفاده شده است که افزايش دقت در هدفگيري تسليحات و يا انجام پذير شدن ماموريتهاي گروهي را فراهم مي آورد.
سيستم هاي الکترونيک
اما نقش سيستم هاي الکترونيک يا آويونيک هواپيماهاي جنگي، روز به روز در حال رشد و توسعه مي باشد. در جنگندهء Su-30MKI زيرمجموعه اي از سامانه هاي اصلي، نظير سيستم هاي ناوبري، ادوات مخابراتي و آلات دقيق داخل کابين، با انجام مناقصه و مشارکت کمپاني هاي خارجي طراحي و توسعه يافته اند؛ در نتيجه، اين ادوات، از نظر سطح تکنولوژيکي، با بهترين توليدات کمپاني هاي خارجي، برابري خواهند نمود.
مزيت هاي فوق العادهء رادار جنگندهء Su-30MKI از جهت برد شناسايي، پويش قطاع ها و مصونيت بالا در برابر اغتشاشگرهاي الکترونيکي دشمن، آن را در بين پرتاثيرترين رادار هواپيماهاي جنگنده در جهان، جهت عمليات دوربرد شکار هواپيماها قرار داده است.
امروزه جنگنده هاي مدرن روسي نظير Su-30، به سيستم هاي بسيار پيشرفته الکترواپتيکالي مجهز هستند. به وسيلهء اين سيستم ها، مي توان اهداف را جستجو و يافت کرد و بر رويشان قفل نمود. اين سيستم همچنين مي تواند به طور خودکار بر روي سطح زمين يا پهنهء آسمان، به جستجوي اهداف پرداخته و آنها را با تسليحات هدايت شونده، به راحتي مورد اصابت قرار دهد. از جملهء سيستم هاي الکترواپيتکالي به کار رفته در Su-30 و MiG-29، مي توان به جستجوگر مادون قرمز IRST اشاره کرد. اين سيستم، مستقل از رادار، به کشف اهداف مي پردازد، از اين رو، به هنگام قفل بر روي اهداف هوايي، دستگاه «گيرندهء اخطار راداري»، پيغام خطر را براي خلبان هواپيماي دشمن، پخش نمي کند و خلبان متوجه رهگيري شدن هواپيمايش نمي شود.
همچنين استفاده از مکان ياب اپتيکالي و سايت نشانه روي نصب شده داخل کلاه خلبان، کمک شاياني به دقت هدفگيري اهداف هوايي مي نمايد.
IRST مخفف Infrared Search and Track
گيرندهء اخطار راداري = Radar Warning Receiver يا RWR
سايت نشانه روي داخل کلاه خلبان = Helmet-Mounted Sight يا HMS
سيستم با دقت بسيار بالاي هدفگيري و ضد اغتشاش به کار رفته در Su-30 که با رادار بسيار پيشرفته، هماهنگ شده است، به راحتي امکان هدفگيري دقيق اهدافي فراتر از 50 کيلومتر را فراهم مي آورد که حاکي از توسعهء راندمان رزمي کلي جنگنده نسبت به Su-27 مي باشد.
سايت نشانه روي داخل کلاه خلبان، تنها براي هدفگيري جنگنده هاي دشمن کاربرد دارد، در حالي که سيستم هاي الکترواپتيکالي، عمدتن براي کشف و انهدام اهداف زميني استفاده مي شوند. اين سيستم روسي، مشابه سيستم LANTIRN جنگندهء F-16 و ATFLIR جنگندهء F-18E/F مي باشد؛ هرچند که سابقهء استفاده چنين سيستمي در جنگنده هاي غربي، بيشتر است.
LANTIRN يا Low Altitude Navigation and Targeting Infrared for Night
LANTIRN
ATFLIR يا Advanced Targeting Forward Looking Infrared
ATFLIR
توان حمل مهمات
در قياس با F-16C سري Block 50، جنگندهء Su-30 حدود 20 درصد توان بيشتر براي حمل مهمات دارد که بدين جهت، زمان لازم جهت انهدام اهداف زميني، براي يگان به خدمت گيرندهء Su-30، کاهش مي يابد. يعني در يک سورتي پرواز، 5 فروند جنگندهء Su-30 به اندازهء 6 فروند F-16C قابليت حمله به اهداف زميني را پيدا مي کنند؛ به ويژه اگر از بمب به جاي موشکهاي هدايت شونده استفاده نمايند. در اين ميان، از نظر بارگذاري مهمات، تنها جنگندهء سوپرهورنت F-18E/F با جنگندهء Su-30 برابري مي کند.
نکتهء قابل توجه ديگر اين است که از نظر تنوع به کارگيري تسليحات، جنگنده هاي روسي، برتري قابل ملاحظه اي نسبت به F-16C سري Block 50/60 دارند و تنها جنگندهء سوپرهورنت F-18E/F با جنگندهء Su-30MKI قابل قياس مي باشد.
ملاقات يک جنگندهء F-18 استراليا با Su-27 روسيه در آسمان
از نظر مکان يابي و حمله به اهداف هوايي در زواياي مختلف، قابليت مانور و غيره، موشک کوتاه برد هوا به هواي R-73E يکي از تسليحات اصلي به خدمت گرفته شده با Su-30MKI مي باشد که کارکردي مشابه موشکهاي کوتاه برد هوا به هواي غربي داشته و مي شود گفت يکي از بهترين هاي کلاس خود مي باشد.
اما موشکهاي پرقدرت، بالستيک و دوربرد هوا به هواي مخصوص Su-30MKI، که بستگي به قابليتهاي رادار هواپيما دارند، امکان پيشگيري از حمله هوايي جنگنده هاي دشمن را مي دهند و از نظر توان بالقوه، با رقباي غربي خود، برابر مي کنند.
در Su-30 به طور استاندارد، 12 جايگاه حمل تسليحات تعبيه شده است که امکان حمل ترکيبي از انواع مهمات هوا به هوا با قابليت درگيري همزمان با چند جنگندهء دشمن را به اين هواپيما مي بخشند؛ بدين طريق، Su-30MKI توان دفع يک حملهء هوايي گسترده را دارد.
Su-30MKI دو برتري مهم نسبت به F-16C دارد که اين برتري ها، يکي در زمينهء تعداد تسليحات هدايت شوندهء هوا به زمين و ديگري در زمينهء دقت و قدرت فوق العادهء آنها در اصابت به اهداف زميني مي باشد.
قدرت تخريب بالاي تسليحات هدايت شوندهء هوا به زمين جنگندهء Su-30MKI، اين امکان را مي دهد تا اهداف بسيار مقاوم و حفاظت شده در زيرزمين را نيز به راحتي و دقت بالا منهدم سازد.
موشکهاي ميان برد هدايت شوندهء جنگندهء Su-30MKI مي توانند از فواصل دور از دسترس پدافند دشمن، پرتاب شوند؛ اما جنگندهء سوپرهورنت F-18E/F، پس از سال 2005 به چنين موشکهايي مجهز شد. همچنين براي جنگندهء Su-30 موشکهايي هوا به زمين با قابليت هدايت به وسيلهء ماهواره نيز پيش بيني شده است؛ هرچند در نمونه هاي صادراتي اين جنگنده، همانند مدلهاي فروخته شده به چين، هند، ونزوئلا و ايران، چنين امکاني حذف شده است.
براي جنگندهء Su-30MKI، موشکهاي ضدکشتي و ضدرادار نيز پيش بيني شده است که از اي لحاظ، بر نمونه هاي غربي خود نظير F-18E/F و F-16C کاملن برتري پيدا مي کند.
مسلسل تعبيه شده در Su-30MKI دقت بسيار بالايي داشته و داراي گلوله هاي بسيار پرقدرتي مي باشد که قدرت نفوذ در برخي خودروهاي زرهي سبک را دارند؛ در حالي که مسلسل به کار رفته در F-16 و F-18، بسيار ضعيفتر بوده و تنها مي تواند در نبرد نزديک هوايي مفيد واقع شود.
با در نظر گرفتن خصوصيات بي نظير خانوادهء جنگنده هاي Su-30 که آن را از همتاهاي غربي خود، کاملن متمايز مي نمايد، جنگندهء Su-30MKI که توسط چندين شرکت معتبر هواپيمايي، جهت نيروي هوايي هند، مورد بهينه سازي قرار گرفته است، به عنوان يکي از بهترين جنگنده هاي «چندکاره» در آغاز قرن 21 ام در نظر گرفته مي شود.
جنگندهء چندکاره = Multirole Fighters
قياس در نبرد هوايي دور
قابليتهاي هواپيماهاي جنگي معمولن با مخلوطي از شاخص هاي بارز تعيين مي شوند که کارايي کلي هواپيما را مشخص مي سازند. بر اساس تخمين هاي اوليه، در نبرد هوايي از فاصلهء دور، جنگندهء Su-30MKI بدين ترتيب ارزيابي مي شود:
20 درصد برتري نسبت به F-16C Block 50
15 درصد برتري نسبت به F-16C Block 60
12 تا 15 درصد برتري نسبت به F-18E/F
و اين برتري، به دليل «رادار با برد شناسايي بيشتر»، «امنيت بالا در برابر اغتشاشگرهاي الکترونيکي»، «قابليت کارکرد چندکاناله» و «مانورپذيري بسيار بهتر» مي باشد.
قياس در نبرد نزديک هوايي
قابليت ابرمانورپذيري جنگنده Su-30MKI و موشکهاي هوا به هواي بهتر، به اين جنگنده، برتري زيادي در «نبرد نزديک هوايي» مي بخشد؛ برتري اين جنگنده در اين حالت، به ترتيب زير ارزيابي مي شود:
10 تا 15 درصد برتري نسبت به F-16C Block 50
20 تا 30 درصد برتري نسبت به F-16C Block 60
15 تا 20 درصد برتري نسبت به F-18E/F
البته برخلاف Su30MKI، بارگذاري مهمات کامل در F-16C و F-18E/F، باعث کاهش قدرت مانورپذيري در نبردهاي نزديک هوايي مي شود.
نبرد نزديک هوايي = close air combat
نيروهاي متخاصم: جنگندهء Su-30MKI هند و F-16A پاکستان
قياس در عمليات عليه اهداف زميني
اما در مقام قياس جهت قابليتهاي عمليات زميني جنگندهء Su-30MKI با رقبايش، اين آمار را نيروي هوايي هند و روسيه بدست آورده اند:
50 درصد برتري نسبت به F-16C Block 50
100 درصد برتري نسبت به F-16C Block 60
و اين برتري مطلق Su-30 نسبت به F-16 در عمليات زميني، به دليل رادار پرقدرت «مراقبت و کنترل آتش»، «طول عمر تعميراتي بالاي رادار»، «قابليت مانورپذيري بهتر»، «توان بيشتر بارگذاري مهمات» و «برد پروازي بيشتر» هواپيماي سوخوي30 مي باشد.
اما در مورد هواپيماي سوپرهورنت F-18E/F، که مدرن سازي شده و به دليل آن، برد پروازش افزايش يافته، مهمات بيشتري مي تواتد بارگيري نمايد و رادار مراقبت و کنترل آتش نيز ارتقاء يافته است، از نظر قابليتهاي عمليات زميني، با اختلاف 15 تا 20 درصد برتري سوخوي30، در پشت Su-30MKI قرار مي گيرد.
سوخوي30: جنگنده اي همه کاره
مورد ديگر متمايز کننده جنگندهء Su-30MKI، قابليت انطباق پذيري بالاي آن مي باشد. سوخوي30 مي تواند در نقش يک شکاري رهگير دوربرد همانند F-14 Tomcat عمل نمايد، يا يک جنگنده ضربتي همانند F-16C باشد، يا به عنوان هواپيماي فرماندهي عمليات، پرواز نمايد. اين جنگنده، همچنين مي تواند به عنوان رهبر گروه پروازي جنگنده هاي گروههاي مختلف، نظير رهبري و هدايت جنگنده هاي کلاس سبک وزن همانند MiG-21، عمل نمايد و بر عمليات مشترک اين گروههاي مختلف، نظارت و تمرکز کند. به علاوه، سيستم ديجيتالي «پرواز با سيم» جنگندهء سوخوي30 به نام SDU-30MKI، به اين جنگنده امکان آن را مي دهد که در نقش يک هواپيماي رزمي آموزشي عمل نمايد.
پرواز با سيم = Fly-By-Wire يا FBW
بر طبق مقايسه اي که شرح آن را در بالا خوانديد، جنگندهء Su-30MKI داراي قابليتهاي رزمي و شاخصهاي تکنيکي فوق العاده اي است که به اين جنگنده قابليت «برتري هوايي»، «دفع حملهء هوايي وسيع دشمن»، «پشتيباني عمليات رزمي ساير گروههاي هوايي»، «انهدام گستردهء اهداف زميني و دريايي» و «اجراي عملياتهاي گوناگون اختصاصي» را مي بخشد.
خودمختاري رزمي سوخوي30
جنگندهء Su-30MKI جهت انجام ماموريت در فواصل دور طراحي شده است و جهت انجام ماموريتهاي دوربرد خود، خودمختار عمل مي کند و نيازي به هدايت از طرف اپراتور زميني ندارد. بر خلاف جنگنده هاي F-16 و F-18، قابليتهاي اصلي سوخوي30، در حين انجام عمليات در فواصل نزديک آشکار نمي شود، ضمن اينکه سوخوي30، برتري خود را در عملياتهاي نزديک نيز به رخ حريفان مي کشد.
براساس برآورد انجام شدهء بالا، جاي اميدواري بسياري براي کارخانهء سوخو وجود دارد تا مشتريان بالقوهء سوخوي30، قابليتهاي رزمي اين جنگنده روسي و رقبايش را در بازار آسيا – پاسيفيک، مورد سنجش قرار دهند و آن را انتخاب کنند.
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد
(پرنسس)