ارسالها: 69
#1
Posted: 1 Dec 2011 15:09
تاریخ طب و طبابت در ایران
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 69
#2
Posted: 14 Dec 2011 13:46
به نام یزدان پاک آفریننده ی ایران زمین
از اینکه طب ایرانی از چه زمانی آغاز شده است مورخین و خاور شناسان بر این باورند که در داستانهای کهن ایرانی آغاز و معرفی طب را به جمشید پادشاه اساطیری نسبت داده اند و او اولین کسی بوده است که استفاده از دارو را به مردم یاد داده است.
اقوام آریایی پس از پای گذاردن به سرزمین ایران،پزشکی پیشرفته ی مصر و بابل را که از طریق آشوریان به ایران راه یافته بود به میراث بردند و با کسب این تجربه صاحب مکتب خاصی به نام مغان شدند.در کتاب مقدش زرتشتیان سه نوع طبیب تشخیص داده شده است : آنکه با کارد بهبود می بخشد(جراح).دیگر آنکه با گیاهان درمان بخش ، مداوا میکند(طبیب).و سوم انکه با کلام الهی شفا می بخشد(کاهن).راجع به دستمزد طبیب این این اگاهی را داریم که در ایران مانند بابل(در دوران حمورابی) دستمزد پزشکان معین پرداخت می شده است.
تاریخ ایران باستان با پادشاهان هخامنشی راه خود را از فسانه جدا میکند. کوروش و داریوش حاذق ترین پزشکان مصری و یونانی را به عنوان مشاور برگزیدند .یکی از این افراد دموکدس یونانی بود که پای داریوش پیچ خورده بود معالجه کرد.
پس از ورود طب یونانی به ایران و نیز ایجاد مدرسه و بیمارستان جندی شاپور ،استادانی از یونان فرا خوانده شدند و با زبان آرامی دروس طب ،تعلیم داده میشد.برزویه پزشک هم در زمان خسرو انوشیروان برای طلب داروهای حیات بخش به هندوستان رهسپار شد و در همین سفر بود که کتاب کلیله و دمنه را با خود به ایران آورد. خاندان بختیشوع که نام آنها نیمی پهلوی و نیمی سریانی است (به معنی : نجات یافته ای به دست عیسی) در طی شش نسل در علم و دانش طب ، مشهور و بلا رقیب رقیب بودند و جورجیس بن بختیشوع طبیب و رئیس جندی شاپور، ابو جعفر منصور خلیفه ی دوم عباسی را که اطبای بغداد در علاج او عاجز مانده بودند درمان نمود.
ادامه دارد...
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 69
#3
Posted: 16 Dec 2011 13:51
طب ایرانی پس از ورود اسلام ، با چند مقوله علمی و تاریخی روبرو بوده است.از جمله : امتزاج طب یونانی با طب ایرانی که خاندان نوبختی و دیگران درباب تقویت طب یونانی و پیشرفت علم، خدمات بسزایی را انجام داده اند.نهضت ترجمه کتب ظبی یونانی،به زبان سریانی و عربی در این دوره بسیار فعال شد.پیشوای این مترجمین حسین بن اسحاق عبادی است گه مهمترین طبیب و مترجم دوره ی اسلامی به شمار میرود. در نتیجه این ترجمه ها، طب بقراطی و جالینوسی نفوذ خاصی در طب ایرانی و اسلامی حاصل نمود.اما به تدریج کسانی با استفاده از کتب تراجم عربی توانستند خود به تالیف اثار طبی مستقل روی آورند که برخی ار آنها با تالیفات یونانی ها برابری می کرد.این دوره درخشانترین دوره طب اسلامی است. در این دوره درخشان ایرانیان در تدریس آثار عمده ی این علم سهم چشم گیری داشتند(تو اینجا هم فقط اسلام از ایران خورده مثله تمام دوره ها).
یکی از این آثار برجسته طبی نوشته حکیم معیری پزشک قرن چهرم هجری است که دانشنامه ای در علم پزشکی است که این اثر به صورت شعر سروده شده است و درد و درمان بیماری ها و خواص داروها را از این طریق بیان داشته است.
با تالیف کتاب ذخیره ی خوارزمشاهی است که دوره ی تجدید حیات طب ایرانی آغاز می شود و به ثبات و استقرار می رسد. این کتاب اولین منبع مشروح طبی است که نتیجه گیری های ابو علی سینا(عربای بی همه چیز میگن که اینم مال اوناست) را در خصوص ((حصول سریع بهبودی به محض برآورده شدن منظور و آرزوی بیمار به دست داده است)).
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی نیز از از طبیبان و وزرا و مردان بزرگ دوره ی ایلخانان است که در دوره ی اباقاخان در زمره-ی پزشکان دربارمغول(یه نسل وحشی دیگه مثله عربا) به حساب می آمد.وی در دوران وزارت خودغازان خان و جانشین او را به احداث مدارس ، بیمارستان ها ، کتابخانه ها و بناهای خیریه تشویق کرد.
خود رشیدالدین فضل الله محله ی بزرگ ((ربع رشیدی)) را در کوی سرخاب تبریز بنا کرده است که تشکیلات عظیمی بود و در آن مدارس دینی ، بیمارستان پزشکی ، کتابخانه ، خانه ی استادان و فقیهان و بسیاری ابنیه ی دیگر قرار داشت. حدود 50 پزشک در بیمارستان و مدرسه طب خدمت می کردند و هر یک از آنان مسئول آموزش حداقل دو نفر دانشجوی طب بودند. دوران تحصیل 5 ساله بود و در پایان امتحانی انجام می شد و گواهینامه صادر می گردید.همه ی این افراد در خانه های متعلق به بیمارستان سکنی داشتند و حقوق ماهیانه ی نقدی و جنسی دریافت می کردند.
از عهد صفویه تا آخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار طب ایرانی دوره ی فترت خود راسپری نمود.در آن دوران نوابغی مانند اطبای پیشین ضهور نکردند. به نظر می آید عقیده ی جدیدی ارائه نشده است. طبابت در دوره ی صفویه هر چند به لحاظ علمی رشد وافی نداشت اما مسائل و وقایع اجتماعی و سیاسی زیادی را به همراه داشت.
از آن جمله این اتفاقات : مهاجرت طبقه اطبا به کشور هند مه انان به مانند شعرا و نویسندگان رهسپار دیار هفتاد و دو ملت شدند.در اوایل قرن دهم هیئت های تجاری شرکت هند شرقی و همچنین آمدن هیئت های مذهبی مسیحی به ایران باعث شد که پای طب غربی به ایران شود.توجه به طب کودکان و بهداشت و سلامت آنان و بالاخره نحوه ی شیردادن به اطفال از دیگر شاخصه های طب عصر صفویه است که با توجه به اثار رازی، ایرانیان بنیان گذار طب کودکان،در جهان به شمار میروند.
در دوره ی افشاریه و زندیه هم پیشرفت شایان توجهی حاصل نشد.طبیبان فرنگی توسط هیئت های بالا در ایران تردد داشتند و نادر شاه به درمان آنان اعتقاد فراوان داشته است.در این دوران پزشکان انگشت شماری درخشیدن گرفتند که میرزا محمد هاشم علوی خان،میرزا محمد نصیرالدین اصفهانی و میرحسین عقیلی از ان جمله اند. کتاب مخزن الادویه یا مجمع الجوامع عقیلی نیز از آثار نسبتا در خوری است (در علم داروسازی) که با تکیه بر آثار متقدمین تدوین و تالیف شده است.
ادامه دارد...
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 767
#4
Posted: 23 Mar 2012 15:22
صـــداي ماندگار (با تاريخ شفاهي در روز شمار اسناد)
تأسيس دانشكدة پزشكي
طب و طبابت در ايران از سابقهاي كهن برخوردار است. در روزگار ساسانيان در مدرسة جنديشاپور علوم مختلف از جمله طبابت تدريس ميشد. با ورود اسلام به ايران پزشكان مشهوري چون زكرياي رازي و ابن سينا نقش بسيار مهمي در پيشرفتهاي پزشكي جهان ايفا كردند و دستاوردها و كتابهاي پزشكي آنها قرنها به عنوان كتابهاي مرجع در كشورهاي مختلف تدريس ميشد. انتقال علوم از جهان اسلام به اروپا نقش مهمي در پيشرفت و ترقي اروپائيان داشت.
در زمان قاجار، ميرزا تقيخان اميركبير براي بهرهگيري از دستاوردهاي علمي اروپائيان، مدرسة دارالفنون را پايهگذاري كرد. اين مدرسة دولتي در سال 1268ق. افتتاح شد. دارالفنون داراي رشتههاي پياده نظام، سواره نظام، توپخانه، مهندسي، پزشكي، داروسازي و معدن شناسي بود.
استادان خارجي در رشتة پزشكي، طب اروپايي و استادان ايراني اصول طب ابنسينا را تدريس ميكردند. رشتة پزشكي دارالفنون تا قبل از تأسيس دانشگاه تهران تنها مركز آموزش پزشكي و داروسازي كشور بود كه ديپلم طبابت ميداد. در سال 1237ش. 45 نفر از فارغ التحصيلان گروههاي اول عازم اروپا شدند كه 5 نفر آنان در رشتة پزشكي تحصيل كردند. برخي از افراد پس از مراجعت به آموزش پزشكي همت گماردند.
در سال 1297 قسمت طب دارالفنون مستقل شد. مدرسة طب در سال 1303 تعداد 94 نفر محصل داشت. تعداد كل پزشكان كشور در سال 1304 نيز 905 نفر بود كه از اين ميان 253 نفر داراي ديپلم طب و 652 نفر داراي مجوز طبابت بودند.
در سال 1313 لايحة تاسيس دانشگاه تهران در كميسيوني كه بدين منظور در وزارت معارف تشكيل شد، تنظيم و علي اصغر حكمت آن را به مجلس تقديم كرد و به تصويب رسيد. طبق اين لايحه هر يك از مدارس عالي، دانشكده ناميده شد. يكي از آنها دانشكدة طب و شعب و فروع آن بود. همچنين براي آن كه دانشكدههاي مختلف كه در ساختمانهاي اجارهاي و كم وسعت و نامتناسب داير بودند، در يك جا متمركز شوند و دانشگاه، فضايي وسيع و ساختمانهاي كافي و مدرن در اختيار داشته باشد جستجو براي مكان مناسب ساخت دانشگاه آغاز گرديد و وظيفة اين كار بر عهدة "آندره گدار" - معمار برجستة فرانسوي كه در آن زمان به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود - گذاشته شد. در تاريخ 15 خرداد 1313 قطعه زميني به مساحت دويست و دو هزار و دويست و چهار متر از اراضي باغ جلاليه انتخاب و خريداري و كار ساخت دانشگاه شروع شد.
ساختمان تالار تشريح، نخستين قسمت دانشگاه تهران بود كه ساخته و در 15 بهمن 1313 توسط رضاشاه افتتاح شد. چند روز بعد تعليم طب و تشريح براي دانشجويان آغاز گرديد. در اين زمان دكتر محمد حسين لقمان ادهم (لقمان الدوله) رياست دانشكده و دكتر ابوالقاسم بختيار معاونت دانشكده را بر عهده داشتند. در سال 1314 دكتر بختيار از معاونت استعفا و دكتر جواد آشتيياني به جاي او تعيين شد. در سال 1316 بناي تمامي ساختمان دانشكده خاتمه يافت و كلية قسمتهاي دانشكده كه در عمارت بيمارستان دكتر حسين معتمد واقع در خيابان شيخ هادي بود، به عمارت جديد منتقل شد. در اسفند 1316 اساسنامة دانشكدة طب به تصويب شوراي دانشكده رسيد. طبق اين اساسنامه، تحصيلات دانشكدة طب عبارت بود از: سه رشته تعليمات نظري، عملي و سريري (معالجات باليني). دو سال اول مخصوص تعليمات نظري و عملي بود كه در دانشكده انجام مي شد و چهار سال بعد دانشجويان موظف بودند كه هر صبح تا ظهر در بيمارستانها به تعليمات سريري بپردازند و عصرها در دانشكده تعليمات نظري و عملي را دنبال كنند.
در دورة معاونت دكتر جواد آشتياني در دانشكده، براي تهية آييننامهها و مقررات و برنامة تحصيل و تنظيم امور اداري و آموزشي و كار آموزيهاي بيمارستاني و تهية آزمايشگاهها و استخدام معلمين جديد كوشش بسيار به عمل آمد.
در سال 1318 طبق قانون مصوب نهم بهمن 1318، پروفسور ابرلين به رياست دانشكده منصوب گرديد. وي اصلاحيه قانون دانشگاه پزشكي را تنظيم و به تصويب مجلس شوراي ملي رسانيد كه طبق آن بيمارستانهاي، سينا، رازي، روزبه و امير اعلم تابع دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران شدند. همچنين ابرلين امور آموزش دانشكده را به شكل فرانسوي درآورد. در اين راستا وي تعدادي كرسي تأسيس كرد و براي هر كرسي يك استاد در نظر گرفت كه با عنوانهاي دانشيار و استاديار تدريس ميكردند. وي در كل بيست كرسي پزشكي تأسيس كرد. اكثر اساتيد صاحب كرسي از كساني بودند كه در خارج درس خوانده و حتماً يك دوره فرانسه ديده بودند.
ابرلين دكتر اقبال را در كرسي بيماريهاي عفوني، دكتر صادق پيروز عزيزي را در كرسي بيماريهاي داخلي و دكتر قريب را در كرسي بيماريهاي اطفال تعيين كرد. همچنين براي ساير اساتيد به همين ترتيب مطابق با هر رشتة تحصيلي، يك كرسي در نظر گرفت. اسامي برخي ديگر از اساتيد اين دانشكده عبارت بود از: دكتر حكيم، دكتر نجم آبادي، دكتر لقمان الملك، دكتر اعلم الملك، دكتر آهي، دكتر صالح، دكتر شيباني، دكتر حبيبي، دكتر گنج بخش، دكتر وارطاني، دكتر نعمت اللهي، دكتر فرهاد.
در مجموع، آموزش پزشكي در دورة تقريبا 40ساله خود – از تاسيس دانشكده تا پيروزي انقلاب اسلامي – به سبك كلاسيك غربي انجام ميگرفت. پذيرش دانشجو در دو سوم آخر اين دوره از طريق كنكور بود. ابتدا هر دانشگاه جداگانه و سپس به صورت كنكور سراسري در آمد.
منابع :
تاريخ طب و طبابت در ايران (از عهد قاجار تاپايان عصر رضاشاه) به روايت اسناد، پژوهش و نگارش محسن روستايي، جلد اول، تهران: سازمان اسناد ملي، 1382،صص 191-194 .
باقر عاقلي، روز شمار تاريخ ايران، جلد اول، تهران: نشر گفتار،1369، ص202
دايره المعارف مصاحب، جلد اول، تهران: امير كبير، كتابهاي جيبي،1380، ص952.
سايتها: سايت همشهري آنلاين(آشنايي با تاريخچة دانشگاه تهران )— سايت ويكي پديا-سايت وزارت بهداشت و آموزش پزشكي، معاونت آموزشي(تاريخچة آموزش پزشكي در ايران)—سايت دانشگاه علوم پزشكي تهران.
سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران، مصاحبه با دكتر مسلم بهاري شمارة 354،توسط اعظم فلاح، 10/5/77
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#5
Posted: 23 Mar 2012 15:25
[list]
ناظمالاطبا
[/list]
دکترمیرزاعلی اکبرخان نفیسی مشهور و ملقب به ناظم الاطباء کرمانی (تولد ربیع الاول ۱۲۶۳هجری قمری در کرمان، درگذشت ۲۶ ذیقعده ۱۳۴۲هجری قمری برابر با نهم خرداد ماه سال ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران) پزشک، ادیب و دانشمند ایرانی و از برجستهترین پزشکان ایرانی اواخرعهد قاجار محسوب میشود و پزشک مخصوص دربار مظفرالدین شاه و مؤثر در امضای فرمان مشروطیت بودهاست.
وی در تأسیس چند مریض خانه به سبک اروپایی در تهران و مشهد و... نقش اصلی داشته و از بنیانگزاران نخستین مجلس حفظ الصحة در تاریخ ایران به شمار میآید.
تألیفات پزشکی وی متعدد بوده و در زمینههای غیرپزشکی نیز شاخصترین اثر او فرهنگ لغت بزرگ و چهارجلدی است که باعنوان فرهنگ ناظم الاطبا مشهور است.
زندگی
دکترمیرزاعلی اکبر نفیسی(ناظم الاطباء) در ماه ربیع الاول سال ۱۲۶۳ه. ق در کرمان دیده به جهان گشود. پدرش میرزاحسن طبیب کرمانی بود که مانند نیاکانش به طبابت اشتغال داشت. نیاکان او، اعضای خاندان نفیسیهای کرمان از چند قرن قبل در این شهر به علم طب اشتغال داشتهاند و نسب آنهابه حکیم برهان الدین نفیس بن عوض بن حکیم کرمانی از معروفترین پزشکان قرن نهم هجری و پزشک دربار الغ بیک بن شاهرخ بن تیمور گورکانی میرسیدهاست. وی تحصیلات مقدماتی خود را در کرمان به پایان رسانید و مقدمات علوم و فنون طب را نزد پدر و سایر اطبای آن دوران فراگرفت، اما به خاطر ذوق و استعداد فطری که در وجود او بود، بیشتر مایل به فراگرفتن حکمت الهی و فلسفه بود. حاکم وقت کرمان یعنی محمداسماعیل خان وکیل الملک معروف به: وکیل الملک اول چون استعداد و لیاقت شخصی و خانوادگی «میرزاعلی اکبرخان نفیسی» برای فراگرفتن علم طبابت را میدانست، او را برای آموختن این علم ترغیب نمود.
در سال ۱۲۸۶ه. ق و در پی مساعی میرزاتقی خان امیرکبیر، صدراعظم نامدار ایران، مدرسه دارالفنون تاسیس گردید و به همهٔ حکام ایالات دستور داده شد که از هر شهر چند تن از افراد مستعد که علاقمند به فراگرفتن علوم جدید باشند را، برای تحصیل در دارالفنون به تهران اعزام نمایند. در اجرای این دستور وکیل الملک از کرمان، «میرزاعلی اکبرخان نفیسی» را برای فراگیری علم طب به تهران فرستاد.
نامبرده با جدیت تمام در دارالفنون به تحصیل علم طب پرداخت و چنان استعداد و علاقهای در این کار از خود نشان داد که پس از اندک زمانی به دستیاری و معاونت استادان خود برگزیده شد و در سال ۱۲۸۵ ه. ق ضمن تحصیل در دارالفنون برای طبابت در فوج مهندسی قشون انتخاب گردید.
در سال ۱۲۸۸ه. ق که قحطی و امراض گوناگون شهر تهران را فراگرفت، دکتر علی اکبرخان نفیسی برای درمان بیماران خدمات و مجاهدات بسیاری کرد و مدت چهارماه در بیمارستان دولتی طهران مشغول خدمت به فقرا و نیازمندان بود. وی در سال ۱۲۸۹ه. ق از طب فارغ التحصیل گردید.
در سال ۱۲۹۰ه. ق ناصرالدین شاه قاجار پس از بازگشت از سفر اول خود به اروپا درصدد برآمد که بیمارستانی به سبک اروپائی در تهران تأسیس کند و برای این کار «میرزاعلی اکبرخان نفیسی» را انتخاب نمود. وی تا سال ۱۲۹۸ه. ق مسئولیت این بیمارستان که به مریضخانه دولتی شهرت یافت را برعهده داشت و به همین دلیل لقب حکیم باشی گرفت.
ضمنا وی در سال ۱۲۹۳ه. ق در تشکیل نخستین مجلس حفظ الصحة که در تهران تشکیل شده بود، ایفای نقش کرد. در سال۱۲۹۸ ه. ق، وی بعنوان طبیب مخصوص به همراهی حاج میرزاحسین خان مشیرالدوله معروف به سپهسالار که به حکومت خراسان و تولیت آستان قدس رضوی برگزیده شده بود، به مشهد رفت و پس از تشرف به آستان مبارک رضوی، حسب دستور «سپهسالار» بیمارستان رضوی را که رو به ویرانی میرفت با اصول و اسلوب بیمارستانهای اروپایی بازسازی و تأسیس نمود، به طوریکه به پاس خدماتش در این سفر و مأموریت به دریافت نشان و حمایل سرتیپی نایل آمد. در سال ه۱۳۱. ق، میرزا علی اکبر خان نفیسی ناظم الاطبا مدرسه شرف را پایگذاری کرد و تا سال۱۳۲۳ ه. ق، نه تنها بدون دریافت پاداش مالی آن رابه شیوهٔ اروپایی اداره مینمود بلکه بیشتر مخارج آن را شخصا" پرداخت میکرد.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#6
Posted: 23 Mar 2012 15:25
آثار
وی گذشته از آن که مدت پنجاه و هفت سال تمام، شب و روز به فنّ خود یعنی مداوای بیماران اشتغال داشته و حتی این وظیفه را تا پایان عمر خویش که علیل و ناتوان شده بود، ادامه دادهاست، هرگاه که فراغتی حاصل میکرد در فن خویش یا فنون دیگر به تألیف و ترجمه (از زبان فرانسوی)نیز میپرداخت. از جمله آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کتابی در علم تشریح (این کتاب که نخستین کتاب «ناظم الاطباء» و نخستین ترجمهٔ او از زبان فرانسه میباشد، بنا به یادداشت صفحه نخست آن در شب ۲۴ ربیع الاول سال ۱۳۰۵ه. ق در قریهٔ شاه رضا از قرای قمشه و هنگام توقف او در اصفهان به پایان رسیده و سایر تألیفات و ترجمههای او، همگی بعد از این تاریخ تدوین شدهاند.)
کتابی درپاتولوژی وکلینیک جراحی
رسالهای در فیزیک
رسالهای در جراحی
رسالهای در تراپوتیک
رسالهای دیگر در تشریح
دو رساله در سوء هضم
مذاکرات (کتابی بنابر روش کتاب aide-memoire، اثر: «دکتر کورلیو» طبیب فرانسوی، که ناظم الاطبا این کتاب را در سال ۱۳۰۷ه. ق به پایان رسانیدهاست.)
پزشکی نامه (کتاب بسیار بزرگی است در۹۵۷ صحیفه به قطع رحلی بزرگ، در علم تراپوتیک و ماتیرمدیکال که تالیف آن در ماه رمضان ۱۳۱۴ه. ق به پایان رسیدهاست و برای مدتها کتاب مورداستفاده پزشکان و داروسازان ایرانی در اواخر عهد قاجار و اوایل عصرپهلوی بودهاست.)
نامه زبان آموز(صرف و نحو زبان فارسی)
رساله درآخرین دوره بروز وبا (ناظم الاطبا این رساله را در آخرین سال بروز وبا یعنی به سال ۱۳۲۳قمری نوشته و در همان زمان این رساله چاپ شدهاست، اما درعنوان آن برای ترویج و تشویق یکی از شاگردان خود، چنین نوشتهاست: «مختصر رساله ایست در شرایط حفظ صحت و احتراز از سرایت امراض مسریه و مداوای وبا که برحسب دستورالعمل این بندهٔ درگاه، «علی اکبرطبیب»، جناب میرزااسدالله جلیل الاطباء نوشتهاند.»
اما شاخصترین اثر وی در زمینه علوم غیرپزشکی، کتاب بزرگ فرهنگ نفیسی معروف به فرهنگ ناظم الاطبا میباشد که شامل چهار جلد بزرگ و مشتمل بر حدود ۲۶۰۰۰ لغت فارسی و تازی میباشد و او تا آخرین روزهای عمر خود مشغول تدوین آن بودهاست. ب
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#7
Posted: 23 Mar 2012 15:26
ایران عهد قاجار و پهلوی، تحولات تاریخی فراوانی در زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و... به خود دیده است و پژوهشگران بسیاری، در شاخه ها و رشته های مختلف تاریخی آن دوره، قلم فرسایی کرده و آثار در خور و شایسته ای پدید آورده اند اما مقوله تاریخ طب و طبابت و به طور کلی تحولات پزشکی ایران در عرصه یاد شده، اهمیت ویژه ای دارد. هزاران نکته باریک تر از مو در این مبحث از تاریخ ایران هنوز ناگفته و نانوشته مانده است و از این رو، تحقیق گسترده و دامنه دار، در این زمینه ضرورت یافته است. موضوع تاریخ طب و طبابت، گر چه از نظر شرح و تعریف با یکدیگر تفاوت دارند اما از نظر قرابت و کاربرد، با هم پیوستگی ناگسستنی دارند. به این دلیل وقتی مساله طب به میان می آید، به طور طبیعی نام اطبای آن نیز در هر دوره از تاریخ به ذهن متبادر می شود و این پزشکان هستند که با نوشتن آثار و بیان عقاید خود می توانند نقش بزرگ تاریخی خود را در زمینه تحولات پزشکی ایفا کرده و به منصه ظهور برسانند. پس چگونه می توان این دو رشته بزرگ از علم پزشکی را از هم مجزا ساخت؟
اگر به آثار بزرگانی چون فهرست ابن الندیم، طبقات الاطباء ابن جلجل اندلسی، تاریخ حکماء جمال الدین صادقی، عیون الابناء ابن ابی اصیجه و امثال آنها و از کتب متاخرین مانند مواح الانظار فی تراجم الاطباء و الاعصار تالیف رکن الحکماء (میرزا عبدالحسین خان فیلسوف الدوله) رجوع کنیم، به این فرضیه بسیار مهم پی خواهیم برد که در میان مورخان مشرق زمین، عموما تاریخ پزشکی و تاریخ پزشکان را توأمان به رشته تحریر درآورده اند، منتهی جانب شرح حال اطباء، بر جنبه آرا و عقاید پزشکی آنان ترجیح داده شده است. در کتب تاریخی و تذکره هایی که در مغرب زمین نوشته شده است، قضیه فرق دارد. آنان شرح حال نویسی پزشکان را کمتر مدنظر دارند و بیشتر جانب تاریخ طب و اندیشه طبیبان را در نوشته های خود آورده و مراعات کرده اند. درباره اینکه طب ایرانی از چه روزگاری آغاز شده است، مورخان و خاورشناسان بر این باورند که در داستان های کهن ایرانی آغاز و معرفی طب را به جمشید پادشاه اساطیری (به گفته فردوسی) نسبت داده اند و او اولین کسی بوده است که استفاده از دارو را به مردم یاد داده است. در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان سه نوع طبیب تشخیص داده شده است، آنکه با تیغ بهبود می بخشد (جراح) دیگر آنکه با گیاهان درمان بخش ، مداوا می کند (طبیب) و سوم آنکه با کلام شفا می بخشد (کاهن). زرتشتیان بیماری را آفریده اهریمن می دانستند و از این رو در دفع آن از وردها و مراسم دینی یاری می جستند. پس از ورود طب یونانی به ایران و نیز ایجاد مدرسه و بیمارستان جندی شاپور استادانی از یونان فراخوانده شدند و دروس طب را تعلیم دادند. طب ایرانی پس از ورود اسلام با چند مقوله علمی و تاریخی رو به رو بوده است، از جمله: امتزاج طب یونانی با طب ایرانی که خاندان نوبختی و دیگران در باب تقویت طب یونانی و پیشرفت علم، خدمات به سزایی را انجام داده اند و بزرگانی که در این دوره، آثار طبی برجسته ای به وجود آورده اند، عبارت اند از: علی بن طبری (صاحب فردوس الحکمه)، محمدزکریای رازی (صاحب کتاب الحاوی و طب المنصوری.)، علی بن اهوازی ارجانی ( صاحب کتاب الملکی) و... شیخ الرییس ابوعلی سینا، صاحب کتاب قانون و آثار طبی دیگر و شرف الدین ابوابراهیم اسماعیل گرگانی (جرجانی) صاحب ذخیره خوارزمشاهی و نیز حکیم معیدی، پزشک قرن چهار هم که دانشنامه ای در علم پزشکی دارد که منظوم است و درمان بیماری ها و خواص داروها را از این طریق (به زبان شعر) بیان داشته است. در دوره افشاریه و زندیه پیشرفت شایان توجهی حاصل نشد. طبیبان فرنگی کم و بیش در ایران تردد داشتند و نادرشاه به درمان آنها اعتقاد فراوان داشت.
کتاب از دو قسمت مجزا تشکیل شده است: قسمت اول، فضای اصلی کتاب است که تعداد ۱۹۱ نفر از رجال طبیبان، شرح حالشان توسط نگارنده و با محوریت سند تالیف و تنظیم شده است. قسمت دوم هم شامل کتابچه مستندی است از ۲۱۳ نفر طبیبان عهد قاجار و رضاشاه که اطلاعات مربوط به آنان در این کتاب تقریر شده است. بنابراین در جلد دوم کتاب «تاریخ طب و طبابت» با حدود چهار صد طبیبی رو به رو هستیم که عده ای از آنان نامدار و شماری از آنها در تاریخ این دوره ناشناخته و مهجور مانده اند و از طریق کتاب حاضر به جامعه علمی و پژوهشی معرفی می شوند.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#8
Posted: 23 Mar 2012 15:29
سابقه طب و طبيبان نظامي
تا کنون کُتب بسياري در مورد تاريخ پزشکي و پزشکان ايران نوشته و چاپ گرديده است ولي جاي کتابي که سابقه طب نظامي و رزمي و به همراه آن سرگذشت پزشکان ، پزشکياران و همکاران آنان را که در مواقع بحراني بيشترين فداکاريها را براي حفظ و تامين سلامت جسم و روان رزمندگان انجام مي دهند خالي است و کمتر به اين موضوع پرداخته شده است . شايد به اين علت که تا قرن بيستم ميلادي طب نظامي در جهان داراي جايگاه ويژه تخصصي نبوده و از پزشکان به طور عام در زمان صلح و جنگ در سازمانها و مکانهاي نظامي استفاده مي شده و بديهي است که در کشور ما نيز تا نيم قرن گذشته به همين منوال بوده است .
البته بهداري نظامي به شکل ساده و ابتدايي آن تاريخچه بسيار قديمي دارد ، که در سوابق جنگهاي روم و ايران باستان و جنگهاي صدر اسلام به صورت مختلف به آن اشاره شده است . به مرور با اختراع اسلحه گرم و پيشرفت جنگ افزارها و وسعت يافتن ميدانهاي نبرد و متحرک شدن جنگها و افزايش قدرت سلاحها و مخرب شدن اثر آنها ميزان صدمه پذيري نيروهاي نظامي و غير نظامي افزايش يافت . در حقيقت از قرن پانزدهم ميلادي به بهداري رزمي در جنگها توجه خاصي صورت گرفت و متعاقب آن تغييرات عمده و تشکيل سازمانهاي کنوني به نام مديريت بهداري نظامي و رزمي از زمان جنگهاي اول و دوم بين المللي به بعد شکل گرفت .
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#9
Posted: 23 Mar 2012 15:30
پزشکي نظامي امروز
امروزه پزشکي نظامي و رزمي يک رشته دانشگاهي و معتبر علمي است که کاربرد وسيعي در ميان متخصصين اين رشته در مراکز نظامي داشته و براي تامين و حفظ سلامتي و کارآيي فردي و اجتماعي رزمندگان ضروري است .
طب نظامي علاوه بر آنچه در پزشکي عمومي و تخصصي در دانشگاههاي غير نظامي آموزش داده مي شود حاوي مطالب علمي در زمينه ارزيابي حوادث ، پيشگيري از بيماريهاي خاص ، مقررات خاص ، تشخيص و درمان بيماريها و صدمات ناشي از تماسهاي شغلي نظامي و بالاخره تخليه مجروحين مي باشد .
مشکلات شنوايي ناشي از ترکش سلاحها ، مسايل طب هوايي و فضايي ، عوارض ناشي از تماس با گازهاي سمي چون منوکسيد کربن ، آمونيم ، دي اکسيد گوگرد ، اکسيد نيتروژن و غيره ، سلاحهاي ميکروبي و شيميايي و هسته اي (ش، م ، هـ) و هم چنين بيماري هاي عفوني چون مالاريا ، هپاتيت ، سل ، ايدز و بيماريهاي گرمسيري در محيط هاي نظامي و مناطق عملياتي اهميت ويژه اي دارد .
بعلاوه شرايط محيطي بالاي جو و يا زير دريا و سطح دريا، محيطهاي خيلي گرم و يا خيلي سرد و بيماريهاي اقليمي نيز در طب نظامي مورد بررسي قرار مي گيرد . طب پيشگيري ، مديريت بيماران ترومايي ، علوم رفتاري ، و طب بيماريهاي بومي از ابعاد ديگري است که پزشک نظامي بايد به آن تسلّط داشته باشد .
به علاوه محيطهاي نظامي در زمان صلح و در زمان جنگ و درگيري شرايط ويژه اي دارد که هر يک از افراد نظامي با هر درجه و تخصص و شغلي که باشند تحت تاثيرآن شرايط ممکن است دچار مشکلات رفتاري شوند که پزشک نظامي بايد از آنها مطلع بوده و با پيشگيري و درمان و رعايت اصول تخليه مجروحين و بيماران اقدام لازم را در سالم سازي و بازگرداندن نيروهاي مفيد در حداقل زمان ممکن به محيط نظامي و رزمي انجام دهد.
تنها با تسلط به موارد فوق و تعهد در انجام به موقع اقدامات مربوطه نيروهاي رزمنده در زمان صلح بيشترين آمادگي را داشته و در زمان جنگ بالاترين بازدهي را در دفاع و رزم خواهند داشت
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 767
#10
Posted: 23 Mar 2012 15:30
تجربيات دفاع مقدس
بديهي است تجربيات هشت سال دفاع مقدس و خاطرات و نحوه عملکرد يک يک شاغلين حرفه پزشکي اين انسانهاي والا که براي حفظ کيان اسلام و شرافت ملّي دوش به دوش ديگر رزمندگان والا مقام از هر گونه فداکاري دريغ نکرده اند خود مي تواند گنجينه ارزشمندي محسوب گرديده و براي نسلهاي آينده باقي بماند .
در فصل بندي اين کتاب ، فصل اول به تاريخچه اجمالي طب در جهان اختصاص داده شده و سابقه پزشکي ايران باستان و کشورهاي اسلامي ارائه گرديده است و سرانجام چگونگي تحول در علم پزشکي در نيمه قرن شانزدهم ميلادي در اروپا بيان شده است .
در همين فصل اعزام اولين دانشجويان ايراني براي فراگيري طب جديد به اروپا در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي مطرح شده و وضعيت پزشکي ايران در دوران قاجار توصيف گرديده است .
فصل دوم به تاريخچه طب نظامي در ايران از دوران باستان تا پايان دوران پادشاهي قاجار اختصاص داده شده است .
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد