ارسالها: 12930
#33
Posted: 3 Nov 2012 05:16
خراسانی
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 175
#34
Posted: 10 Nov 2012 10:22
مشهدی و اصفهانی رو نگفتی
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 53
#36
Posted: 4 Jan 2013 02:30
من خودم همدانی نیستم ولی این دو تا متنو تو نت پیدا کردم
ازشون واقعا لذت بردم گفتم واسه دوستامم بذارم
حالا بین خودمان بمانه
برف نیامد هیچ یکمیم بوی عید داره میا.فک کنم امروز فردا میواس سفره هفت سین بیچینیم.
کیا دیروز رنگین کمانه دیدن؟کسای که دیدن میدانن هوا شده بود عینه باهار تازه میلیچا آوازم ماخواندن.خدا بخیر کنه تابستانه امسال.
..............................................................................
ماشُقِـه یِ مَ،اَبروشه لِر دادِش و رَفدِش
مرغِِ دِلُمه پِر دادِش و رَفدِش
قُلّاشِه بالا زد که مِنِه چِل کُنه،آمد...
گُلّارِِه سیا،چِشماشِه گِر دادِش و رَفدِش
اُ،وَر پریده یٌ بی حیا،وا خنجِرِ اَبروش
پَردِه یٌ دِلُمِه،یِه یٌ دَفِه شِر دادِش و رَفدِش
لَمّیدِه بودم صُبی،که آمد دِرِ خانه
عکسُم که وِرِش بود،پِکِر دادِش و رَفدِش
قفلِ دانِ مَ واز شد و گُفدَم نیماخوایٌ تُم؟
نَه گُفد و،جِوابُمٌ چه سِبِر دادِش و رَفدِش
گُفدِش میرم اُنجانِه که هیش وَخ،نِوینی تُم
وا،ناخونِ غم،قَلبُمِه کِر دادِش و رَفدِش
گُفدَم که بیا ساقی،((مُفَرِح))دِلِش اِشگِسد
یِه ی شیشه یِ مِی،اِود و،وا قِر،دادِش و رَفدِش
.
.
عکس مربوط به 1305 در همدان
..گاهی اوقات فکر کردن به بعضیها ،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای بیگاه و این بعضی ها را
♥ ♥
ویرایش شده توسط: anita5760
ارسالها: 24568
#40
Posted: 14 Mar 2013 17:55
اصفونی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند