ارسالها: 24568
#321
Posted: 2 Mar 2014 14:25
اعتراف به جنایت در پی رابطه غیراخلاقی
مردی که مدعی است دوستش را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده در حالی مصرانه به قتل با انگیزه ناموسی اعتراف میکند که جسدی پیدا نشده است.
نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد برای متهم درخواست مجازات کرد. او گفت: متهم که فرزین نام دارد پنجسال قبل در جریان مفقودشدن مردی به نام داوود بازداشت شد. او در تحقیقات گفت داوود را به قتل رسانده و جسدش را میان زبالههای اطراف تهران رها کرده است. این مرد در اعترافاتش گفته است چون 15سال قبل مقتول به همسر او تعرض کرده از وی انتقام گرفته است. با توجه به شکایت اولیایدم و سایر مدارک موجود در پرونده بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی دارم.
در ادامه مادر مقتول بهعنوان ولیدم برای متهم درخواست قصاص کرد. این در حالی است که دادستان تهران نیز با توجه به صغیربودن یکی از فرزندان مقتول از طرف او برای متهم درخواست قصاص کرده بود.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: 15سال قبل داوود به همسر من تعرض کرده بود. وقتی همسرم این موضوع را گفت تصمیم گرفتم داوود را بکشم. داوود سالها در آمریکا زندگی کرده بود و به جرم قاچاق اسلحه از این کشور اخراج شده بود. داوود از همسر و فرزندانش جدا شد و به ایران آمد. سالها بود که خانوادهاش را میشناختم و با خودش هم بعد از بازگشتش به کشور آشنا شدم. رفتوآمد ما خیلی زیاد بود. از طریق خواهر داوود به نام میترا شنیده بودم او مشکلات اخلاقی دارد اما فکر نمیکردم با همسرم چنین رفتاری کند تا اینکه یکروز به خانه آمدم و دیدم همسرم مریض شده و او را به بیمارستان بردهاند. خیلی گریه میکرد. از او پرسیدم چه شده است گفت داوود به من تجاوز کرده خیلی با خودم کلنجار رفتم تا داوود را بکشم چندباری هم برای قتل او نقشه کشیدم اما نشد. سالها از این موضوع گذشت و من در قلب خودم او را بخشیدم. در این مدت با هم ارتباط داشتیم تا اینکه روز حادثه داوود به کارگاه من آمد. داوود زن صیغهای داشت که خواهر آن زن به من کمی پول سپرده بود تا با آن کار کنم و سودش را بدهم. آن روز داوود آمد و گفت پول خواهرزنم را بده من هم قبول کردم. بعد با هم در یکی از اتاقهای کارگاه که وسایل شکار در آنجا نگهمیداشتم مشروب خوردیم. او سپس ادکلنی از جیبش درآورد و به من گفت این را به همسرت بده. خیلی عصبانی شدم. او هنوز هم به زن من فکر میکرد تبر را از روی دیوار برداشتم و یک ضربه به سرش زدم بعد هم با تفنگ شکاری تیری به پشتش زدم.
متهم گفت: داوود خیلی سنگین بود نمیتوانستم او را حرکت بدهم. جسد را با زحمت داخل چادر برزنتی گذاشتم و با بالابر که وسیله کارم بود بالا کشیدم و پشت وانت گذاشتم و به جایی بردم که زبالهها را میریختند آنجا جسد را آتش زدم و بعد هم که زبالههای دیگر رویش آمد .
منبع خبر تابناک
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#322
Posted: 2 Mar 2014 14:41
مرگ دردناک مردی در کنار بزرگراه نیایش
باید راننده خودروی ضارب نیز پس از تصادف در صحنه باقی میماند و برای نجات عابر پیاده از مرگ اقدام میکرد
به گزارش بروزها به نقل از جام جم، طی یک تصادف مرگبار در ساعت ۶:۱۴ روز (شنبه) در بزرگراه نیایش تهران، خودروی سواری پس از برخورد با یک عابر پیاده کارتنخواب از روی او رد شدو پس از فرار راننده، جنازه فرد کارتن خواب در وسط بزرگراه به جا ماند.
رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ با اعلام خبر تصادف مرگبار گفت: تصادف یک دستگاه خودروی سواری در مسیر غرب به شرق بزرگراه نیایش قبل از اشرفی اصفهانی با یک عابر پیاده کارتنخواب سبب مرگ وی شد.
سرهنگ عینالله جهانی افزود: عدم توجه به جلو از سوی راننده خودروی متواری و عدم استفاده از پل عابر پیاده از سوی فرد کارتنخواب هر کدام به میزان ۵۰ درصد به عنوان علت این حادثه عنوان شده است.
رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ با اشاره به تردد افراد کارتنخواب و لامکان از عرض خیابان بدون توجه به وسایل ایمنی، اظهار کرد: باید راننده خودروی ضارب نیز پس از تصادف در صحنه باقی میماند و برای نجات عابر پیاده از مرگ اقدام میکرد. همچنین از سوی دیگر با توجه به اینکه عابر پیاده از پل عابر عبور نکرده، خود نیز در مرگش مسؤل و مقصر است.
منبع خبر تابناک
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#323
Posted: 31 May 2014 18:24
دستگیری مادر کودکآزار
زنی که پسر 10 سالهاش را شکنجه میداد و او را با دست و پای بسته با زنجیر در خانهشان در یکی از محلههای شهرستان شهریار در غرب استان تهران محبوس کرده بود، از سوی پلیس دستگیر و کودک تحویل اداره بهزیستی شد.
چند روز پیش پسر 10 ساله ای با مرکز فوریت های پلیسی 110 شهرستان شهریار تماس گرفت و خبر داد مادرش او را در خانه محبوس کرده و جانش در خطر است.
ماموران انتظامی موضوع این تماس را به سامانه 123 اورژانس اجتماعی گزارش دادند و به محل حادثه در جنوب شهر اعزام شدند. دقایقی بعد مددکاران اورژانس اجتماعی نیز در محل حضور یافتند. ماموران با ورود به یک مجتمع مسکونی زنگ خانه ای را که کودک گفته بود به صدا درآوردند، اما کسی پاسخگو نبود و آنها فقط صدای ناله کودک را می شنیدند.
ماموران انتظامی و مددکاران به تحقیق از همسایه ها پرداختند که آنها گفتند زن همسایه شان با پسر 10 ساله اش به نام حسین در این خانه زندگی می کند. او همیشه کودکش را کتک می زند و بارها صدای گریه های حسین را شنیده اند و مادر این کودک ساعت های طولانی فرزندش را در خانه حبس می کند و جان این کودک در خطر است.
هنگام تحقیق ماموران، زن چهل ساله ای هراسان وارد مجتمع شد، اما با دیدن ماموران قصد فرار داشت که همسایه ها او را مادر کودک معرفی کردند.
ماموران انتظامی با گرفتن کلید خانه از مادر کودک وارد خانه شدند و در بازرسی از خانه پسر 10 ساله را که دست و پایش با زنجیر بسته شده بود درون یکی از اتاق ها یافته و تحویل مددکاران اورژانس اجتماعی دادند.
با دستور قضایی کودک روانه بهزیستی شد و مادرش به اتهام کودک آزاری با دستور قضایی بازپرس احمدی، در شعبه هشتم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار بازداشت شد.
بررسی های اولیه مددکاران اورژانس اجتماعی نشان می داد، دست ها و بخش های مختلفی از بدن این کودک سوخته و آثار سوختگی های متعدد در بدن وی وجود دارد که نشان می دهد این کودک مدت زمان طولانی تحت آزار و اذیت قرار داشته است.
دو روز پیش مادر کودک آزار و پسر خردسالش برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار منتقل شدند.
حسین، پسر خردسالی که قربانی خشونت خانوادگی شده است با دیدن مادرش که چند صندلی آن طرف تر از وی نشسته بود با وحشت عنوان کرد: مادرم مرا دوست ندارد و همیشه کتکم می زند. مرا به او ندهید. دیگر نمی خواهم به خانه مان بروم.
این کودک افزود: از وقتی پدرم فوت کرد اخلاق مامانم بد شد. اجازه بازی کردن با دوستانم را به من نمی دهد. فقط حق داشتم به مدرسه بروم. اگر کمی دیر به خانه می آمدم با زنجیر و کابل کتکم می زد و با بستن دست و پایم با زنجیر ساعت ها مرا در اتاق زندانی می کرد. روز حادثه نیز به سختی توانستم خودم را به گوشی تلفن برسانم و شماره پلیس را بگیرم و کمک بخواهم.
بازپرس پرونده وقتی حرف های حسین را شنید از مادر او خواست از خود دفاع کند. زن با شنیدن حرف های پسرش می گریست و سعی می کرد او را مورد نوازش قرار دهد، اما کودکش او را پس می زد.
زن میانسال گفت: اتهام من کودک آزاری است و آن را قبول دارم. اما مشکلات زندگی و شیطنت های حسین تحمل را از من گرفته و مجبور بودم او را کتک بزنم و ساعت ها زندانی اش کنم تا شاید تنبیه شود و باعث رنجش من نشود. سال های پیش با مردی ازدواج کردم و از او صاحب دو پسر شدم. در پی جدایی او با فرزندانم در شهر دیگری زندگی می کرد و مدتی بعد با مردی آشنا شده و ازدواج کردم و ثمره زندگی مان حسین شد اما چند سال پیش شوهرم فوت کرد و ما تنها شدیم.
مادر کودک اضافه کرد: شبانه روز کار می کنم تا هزینه زندگی مان را تامین کنم، اما بسختی روزگار می گذرانم. سختی و مشکلات زندگی باعث شده صبر و تحملم را در زندگی از دست بدهم. هر مرتبه که حسین اذیتم می کند و بدون اجازه برای بازی با بچه های همسایه به خیابان می رود و دیر به خانه برمی گردد، طاقت نمی آورم و کتکش می زنم. دستان نحیف پسرم را خودم سوزاندم تا او تنبیه شود. می دانم اشتباه کردم، اما حاضر نیستم برای یک لحظه از او دور شوم و سعی می کنم با او رفتار خوبی داشته باشم.
بنابر این گزارش، با دستور قضایی بازپرس احمدی، رییس شعبه هشتم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران، برای مادر کودک آزار قرار قانونی صادر و قرار شد تا وی برای بررسی سلامت روانی و جسمی به پزشکی قانونی معرفی تا مشخص شود آیا وی صلاحیت نگهداری از فرزندش را دارد یا خیر؟ کودک ده ساله نیز تا مشخص شدن روند پیگیری پرونده تحویل اداره بهزیستی شد.
منبع خبر برترین ها
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#324
Posted: 31 May 2014 18:30
هشدار پلیس فتا درباره پیام بخت آزمایی
رئیس پلیس فتا غرب تهران در رابطه با ایمیلهای ارسالی با عنوان « شما برنده بخت آزمایی این ماه شدهاید » هشدار داد.
سرهنگ باقریان، رئیس پلیس فتا غرب تهران گفت: با توجه به افزایش تعداد ایمیل هایی که به کاربران اینترنتی خبر برنده شدن در بخت آزمایی را می دهند کاربران باید مراقب فریب اینگونه ایمیل ها بوده و با پاسخ به این ایمیل ها خود را به مخاطره نیندازند.
باقریان تصریح کرد: ارسال اینگونه ایمیل هایی که یکی از انواع کلاهبرداری های اینترنتی شناخته شده، قربانی را ملزم به پرداخت هزینه های قابل توجهی پول یا کالا می کند.ولی قربانی به ازای پرداخت این پول چیزی دریافت نمی کند. رایج ترین نوع کلاهبرداری از این روش زمانی رخ می دهد که کاربر فکر می کند موفق به کسب جایزه بزرگی در قرعه کشی شده متاسفانه این شیوه در حال حاضر به صورت گسترده در کشورمان به وقوع پیوسته است، لذا از کاربران گرامی درخواست می شود که در مورد این نوع کلاهبرداری ها، همیشه دقت لازم را مبذول دارند.
رئیس پلیس فتا غرب تهران از همه کاربران خواست تا در صورت مواجه شدن با این گونه موارد به آنها پاسخ نداده و از ارسال اطلاعات شخصی خود به اینگونه موارد خودداری کرده و با حفظ هوشیاری و رعایت هشدار های ارائه شده از سوی مراجع انتظامی خود را از دام بزهکاران مصون نگه دارند.
منبع خبر برترین ها
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 23330
#325
Posted: 8 Jun 2014 11:44
آیا قتل و ربودن دختران در گیلان توسط وهابیون واقعیت دارد؟
متاسفانه این خبر به وسیله شبکه های اجتماعی گوناگون و به سرعت به سراسر کشور مخابره و هر ساعت شایعات جدیدتری در این ارتباط از گوشه و کنار شنیده می شود.
به گزارش بهجت نیوز ، چندیست که شایعاتی در گیلان مبنی بر حضور وهابیون در گیلان برای دزدین دختر بچه ها و ارسال انها به خارج از کشور و یا حضورگروه خفاش شب در انزلی!! مطرح شده است که تماما این مسائل کذب محض بوده است.
از ابتدای انتشار خبر تا کنون، این موضوع از جانب مقامات و مسئولان امنیتی شهرستان و استان مردود اعلام گردید. اما با این وجود باز هم عده ای در صدد جّو سازی و نا امن نشان دادن فضای شهرستان هستند و به شایعات دامن می زنند.
سرهنگ رحیم شعبانی، فرمانده انتظامی شهرستان رشت با رد این خبر به خزرآنلاین گفت: "اساساً وجود گروه های وهابی در شهرستان کذب محض است و تا کنون هیچ گزارش و یا شکایتی در این ارتباط به فرماندهی انتظامی شهرستان نرسیده است."
وی در خصوص اینکه چه کس و یا کسانی دامن زننده این شایعات در شهر هستند پاسخ داد: " اطلاع رسانی می بایست بر اساس مستندات انجام بگیرد. عده ای سعی دارند تا با ملتهب نشان دادن اوضاع امنیتی شهرستان، از آب گل آلود ماهی بگیرند و به نفع خود اقداماتی را انجام دهند که یقینا با این افراد که روح التهاب را در جامعه می دمند،به شدیدترین نحو برخورد خواهد شد."
رییس پلیس فرماندهی شهرستان رشت در خصوص دختر 7 ساله ای که در انزلی ربوده شد، نیز گفت: "این دختر هفت ساله فرزند یک کارمند نیروی دریایی است که دزدیده شده و پرونده آن توسط ماموران اداره آگاهی استان در حال رسیدگی است و دستور تسریع در رسیدگی نیز صادر گردیده است."
وی تاکید داشت: " پرونده در حال رسیدگی است و تا مشخص نشدن نتیجه آن، نمی توان گفت که این آدم ربایی توسط چه افرادی صورت پذیرفته."
رحیم شعبانی در پایان اذعان داشت: "مردم به شایعات توجه ای نکنند و مطمئن باشند اگر هر اتفاقی رخ دهد توسط پایگاه خبری پلیس به اطلاع خواهد رسید."
گفتنی است چندی پیش سرهنگ علی توشه فرمانده سپاه شهرستان فومن در نماز جمعه این شهرستان گفته بود : پروژه وهابی گری در گیلان در حال وقوع است و افرادی از خارج از استان برای فعالیت های وهابی گری وارد استان شده اند .
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 12930
#326
Posted: 1 Oct 2014 19:10
ماجرای عجیب واریز میلیون ها تومان پول به حساب یک زن
سرهنگ محمد مهدی کاکوان با اشاره به جزئیات یک پرونده جالب در پلیس فتای تهران بزرگ گفت: چند وقت پیش خانمی 43 ساله با مراجعه به ماموران پلیس فتای تهران بزرگ، برعکس دیگر مراجعانی که از برداشت حساب خود شاکیاند، مدعی شد که فرد یا افرادی اقدام به واریز مبالغی میلیونی به حساب وی کردهاند.
رئیس پلیس فضای تبادل اطلاعات تهران بزرگ با بیان اینکه شکایت از واریز شدن پول به حساب این خانم، برای ماموران نیز تعجب برانگیز بود، گفت: پیش از این پروندههایی وجود داشت که شکات آنها مدعی بودند که پول به حساب آنها واریز میشود و مجدداً از حساب آنها برداشت میشود ولی تجربه اینکه کسی تنها برای واریز پول به حساب بانکیاش به ما مراجعه کرده باشد، وجود نداشت.
او ادامه داد: با توجه به نبودن موارد مشابه این پرونده، ما این تصور را داشتیم که فرد واریز کننده پول به حساب این خانم، بعد از مدتی اقدام به برداشت از حساب میکند؛ لذا خود را مهیا کرده بودیم تا در صورت برداشت از حساب این زن، فردی را که اقدام به واریز پول کرده، شناسایی و دستگیر کنیم.
به گزارش تسنیم، کاکوان گفت: اما بر خلاف انتظار ما، نه تنها هیچ برداشتی از حساب این خانم انجام نشد؛ بلکه روند واریز پول به حساب این زن 43 ساله نیز ادامه یافت و در دفعات متوالی، مقادیر معتنابهی پول به حساب وی واریز شد.
رئیس پلیس فتای پایتخت در ادامه گفت: با توجه به شرایط پیش آمده، بررسی پرونده واریز به حساب این خانم در دستور کار قرار گرفت و این خانم در اظهاراتش به کارشناسان پلیس فتا عنوان کرد: «اولین باری که به این شیوه میلیونها تومان پول به حساب من واریز شد، بدون توجه به مبلغ واریز شده، تصور کردم که احتمالا این مبلغ بر اثر اشتباه بانک به حساب من واریز شده و بانک نیز به زودی آن را از حساب من برداشت میکند ولی واریز متعدد پول با مبالغ 4 میلیون، 6 میلیون تومان و ... ادامه یافت و من برای پیگیری موضوع به سراغ پلیس آمدم.»
او با تاکید بر اینکه این خانم اصرار فراوانی بر پیگیری موضوع داشت، گفت: با توجه به این که این فرد از روشهای مختلفی اقدام به واریز پول به حساب این زن 43 ساله میکرد، کارشناسان پلیس پس از انجام اقدامات فنی، موفق به شناسایی فردی به نام «جهان» شدند که این مبالغ را به روشهای مختلف به حساب این خانم واریز میکرد.
کاکوان گفت: پس از شناسایی این فرد و حضور وی در پلیس فتا، مشخص شد که این خانم، 18 سال پیش در شرکت او کار میکرده و از کارمندان بسیار نمونه وی نیز بوده ولی این مرد در جریان یک سوءتفاهم، این خانم را به طرز توهینآمیزی از شرکت خود اخراج کرده بود ولی در طول این 18 سال، عذاب وجدان دست از سر وی برنداشته و او با واریز این مبالغ، قصد داشت تا گذشته خود را تلافی و دینی را که بر دوش خود احساس میکرد، جبران کند.
رئیس پلیس فتای تهران بزرگ در ادامه گفت: این فرد در اظهاراتش به کاراگاهان تاکید داشت که از نحوه اخراج این خانم به اندازهای شرمنده بوده که رویِ مواجهه حضوری با وی و معذرت خواهی از او را هم نداشته و از این رو با استفاده از روشهای مختلف سعی در واریز کردن مبالغ میلیونی و به صورت ناشناس داشته است.
کاکوان در پایان گفت: در جریان این پرونده، جهان در مجموع 6 فقره واریز پول به حساب این زن، مبلغ 27 میلیون تومان را به حساب او واریز کرده بود و تاکید داشت که در صورت مشخص نشدن موضوع، قصد داشته تا پایان عمرش به داستان سریالی واریز پول ادامه دهد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#327
Posted: 23 Oct 2014 11:05
هزینه های عجیب عروسی ثروتمندان تهرانی
به گزارش تسنیم، داستان هزینه های گزاف، داستانی حقیقی است. باید قبول کرد که در این جامعه آدم هایی هستند که برنامه هایی را برای ازدواج خود تدارک می بینند که هزینه برگزاری آن با هزینه یک یا چندسال زندگی یک خانواده معمولی برابری می کند. گاهی حتی هزینه یک شب عروسی، برابر با هزینه های یک سال زندگی همان زوج پس از ازدواج است. در این بخش نگاهی گذرا و کوتاه داریم به برخی از این هزینه های عجیب که در گوشه و کنار کلان شهرها در حال انجام است:
حلقه و طلا و جواهر:شاید یکی از اولین هزینه های ازدواج، خرید حلقه نامزدی و عقد به عنوان نمادی از عشق و تعهد باشد؛ حلقه های ازدواج در دو نوع طلا و پلاتین و گاهی هم نقره برای آقایان عرضه می شود و بسته به جنس و نوع سنگی که در آن ها به کار رفته است، از ۶۰۰ هزار تومان تا ۲۵ میلیون تومان به فروش می رسد. این مبلغ وقتی از خرید یک انگشتر به خرید سرویس طلا و جواهرات برای خانم می رسد، چندین و چند برابر می شود که تا ۸۵ میلیون تومان نیز برای آن هزینه می شود.
کت وشلوار داماد: دوستی که به تازگی ازدواج کرده بود از نرخ های متفاوت کت و شلوار دامادی می گفت. این رقم ها از ۵۰۰ هزار تومان که لباس های دوخت داخل کشور است شروع می شود تا ۱۵ میلیون تومان که کت و شلوارهای مارک دار ایتالیایی است و تا رسیدنش به دست آقا داماد حداقل دو هفته زمان می بَرد، در نوسان است. حالا اگر به این نرخ، یک جفت کفش چرم دست دوز و پیراهن و پاپیون و متعلقات مربوطه را اضافه کنی، امکان خرج کردن تا ۵ میلیون تومان بیشتر هم وجود دارد.
لباس عروس: این روزها خرید لباس عروس برای خیلی از خانواده ها غیر ممکن به نظر می رسد و به کرایه آن برای یک شب و یا دو شب (برای فیلمبرداری و تهیه کلیپ) بسنده می کنند. مبلغ کرایه لباس های عروس از شبی ۴۰۰ هزارتومان تا شبی ۵میلیون تومان در نوسان است. اما هستند خانواده هایی که برای خرید یک لباس عروس زیبا و مارکدار تا ۳۰ میلیون تومان نیز هزینه می کنند. این لباس های گران قیمت با تورهای ابریشمی، سنگ دوزی های کار دست و قابلیت تغییر سایز بنا به سفارش عروس خانم ها تا دو هفته بعد از سفارش و خرید، از کشورهای مختلف وارد می شود. ملزومات دیگری هم برای تکمیل این لباس گرانقیمت مثل شنل و تور وجود دارد که انتخاب و خرید آن ها هزینه های بیشتری را نیز به این مبالغ اضافه می کند.
کارت عروسی: «برای دعوت میهمانانتان در یک فضای مجلل و مدرن، به کارت دعوتی نیاز است که در شأن این مراسم باشد» این را یکی از فروشندگانی می گوید که می خواهد گرانقیمت ترین کارت عروسی موجود در مغازه خود را به عروس و دامادی که به دنبال انتخاب کارت عروسی هستند، بفروشد. قیمت های کارت های عروسی از هر عدد ۳۰۰ تومان شروع می شود و به ۳۰ هزار تومان هم می رسد. بعضی ها هم صندوق های چوبی و نقره ای را برای ارسال به میهمانان خاص خود انتخاب می کنند که از جعبه ای ۳۵ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان متفاوت است.
آرایشگاه عروس: آرایش کامل عروس در بعضی از سالن های آرایش به خصوص در پایتخت برای یک شب به ۵ میلیون هم می رسد که معمولا عروس تنها برای آرایش نمی رود و چند همراه نیز با خود دارد. علاوه بر این ویزیت کلینیک های پوست و زیبایی برای پاکسازی و جوان سازی چند روزی قبل از روز مجلس، آرایش در دو شب (یک شب برای فیلمبرداری و کلیپ)، حضور آرایشگر همراه عروس در هر دو شب و یا یک شب، کرایه تاج سر عروس، ارائه نوشیدنی های انرژی زا برای انرژی بخشیدن به عروس خانم تا انتهای مراسم هم بخش نسبتا جدید هزینه های آرایشگاه ها محسوب می شود.
پیرایش داماد: اصلاح صورت و آرایش و پیرایش داماد که البته به ابروبرداشتن! و گریم داماد نیز کشیده است، هزینه ای نزدیک به ۲ میلیون تومان برای بعضی آقا دامادها دارد.
آتلیه عکس و فیلم: با وجود این که کشور ما از نظر نقاط دیدنی و مناظر طبیعی بکر رتبه های خوبی در دنیا دارد و چهارفصل طبیعت را در خود جای می دهد اما بازهم این روزها آتلیه های عکسی پیدا شده اند که برای عکاسی از عروس و دامادها هزینه های گزافی نزدیک به ۲۰ میلیون تومان را طلب می کنند تا در یک سفر تفریحی به سواحل دبی یا آنتالیا بروند و در دریا و کویر از زوج ها عکاسی و در آلبوم های عریض و طویل چاپ کنند. هزینه آتلیه دیگر یکی از بیشترین و مهم ترین هزینه های ازدواج شده است که با خدماتی همچون عکس و فیلم اسپرت، تصویربرداری با ۳ دوربین به همراه دوربین کرین، تدوین های میلیونی در خارج از کشور و آلبوم های متنوع خارجی و اهدای عکس یادگاری به عروس و داماد همراه است.
دسته گل و ماشین عروس: بسته به فصل برگزاری مراسم عروسی، گزینه های متنوعی برای وسیله نقلیه عروس و داماد وجود دارد که شامل خودروی شخصی آن ها، خودروهای کرایه ای از نوع بسیار مدرن و خاص و یا خودروهای لوکس قدیمی کلکسیون دارها، کالسکه، اسب و گاهی هم بالگرد می شود. اما به طور معمول کرایه یک ماشین گرانقیمت و آخرین مدل بستگی به انتخاب شما دارد اما ارقامی از شبی ۱۰۰ هزار تومان تا ۴ میلیون تومان سابقه داشته است. مرحله بعدی سر زدن به گلفروشی ها برای تزئین و گل زدن ماشین است که گاهی تا ۲ میلیون تومان هم بسته به نوع گل ها، مقدار آن و یا میوه آرایی و تزئینات خاص در نوسان است. دسته گل نیز به سلیقه عروس خانم تا یک و نیم میلیون تومان وجود دارد که می تواند شامل گل های طلا و نقره باشد.
تالار، باغسرا:بدون تردید یکی از مهم ترین بخش های هزینه های ازدواج های خاص برگزاری مراسم آن است که ابتدا در باغ ها، تالارها و هتل ها و سپس برای مراسم بعد از شام در باغ ها و پارکینگ های مخفی برگزار می شود. باغ ها و تالارهایی وجود دارد که منوهایی با قیمت هر نفر تا ۲۵۰ هزارتومان برای ۳۰ مدل غذای ایرانی و بین المللی، انواع دسر، سالاد و عصرانه خود ارائه می دهند.
Dj: این روزها بازار خوانندگان مجالس عروسی و یا djها و حتی گروه های سرگرم کننده تردستی، داغِ داغ است.
برای خیلی از خانواده ها برگزاری مجالس عروسی بدون حضور این گروه ها لطف و صفایی ندارد و حاضرند برای یک شب شاد کردن میهمانان خود تا ۱۸ میلیون تومان برای dj و سیستم مخصوص آن( همراه با دستیار، سیستم نور و دود ویژه و ... )، ۸ میلیون برای اجرای زنده خواننده و ۵ میلیون برای گروه های مرتبط هزینه کنند.
هزینه های جانبی: آتش بازی، نورافشانی، راه شمع و گل، تقدیم هدایا به مهمانان، نور ویژه بر سر عروس و داماد در طول مراسم، چاپ عکس عروس و داماد روی لوازم پذیرایی، سیستم های ویژه صوتی و تصویری برای پخش موسیقی و فیلم هم به هزینه های برگزاری مراسم های باشکوه و مجلل اضافه شده است و هر روز هم به تعداد و هزینه های آن ها اضافه می شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#328
Posted: 9 Nov 2014 20:41
۲۴ ساعت زندگی یک بچه پولدار/ ماهی ۴۰ میلیون پول تو جیبی میگیرم
اگر حرفهایش را نشنوی، باور نمیکنی که حقوق ماهیانه یک کارمند پول توجیبی یک روزش است، در حرف هایش غیر از بی خیالی مایه دارانه، نشان خاصی از تجمل و بچه پولداری نیست و حتی پیج بچه پولدارهای تهران را هم ندیده است.
همشهری جوان نوشت: برای گپ زدن به شعبه ولی عصر یکی از کافه های زنجیره ای که پاتوق همیشگی اش است، دعوت مان می کند. ظاهرش شیک و باکلاس است ولی نه آنقدر که چیز متفاوتی در پوشش و مدل موهایش به چشم بیاید. اگر حرف هایش را نشنوی، باور نمی کنی که حقوق ماهیانه یک کارمند پول توجیبی یک روزش است.
به گزارش صبحانه، برای گپ زدن به شعبه ولی عصر یکی از کافه های زنجیره ای که پاتوق همیشگی اش است، دعوت مان می کند. ظاهرش شیک و باکلاس است ولی نه آنقدر که چیز متفاوتی در پوشش و مدل موهایش به چشم بیاید. اگر حرف هایش را نشنوی، باور نمی کنی که حقوق ماهیانه یک کارمند پول توجیبی یک روزش است. در حرف هایش غیر از بی خیالی مایه دارانه، نشان خاصی از تجمل و بچه پولداری نیست. حتی پیج بچه پولدارهای تهران را هم ندیده است و فقط از این ور و آن ور تعریف هایش را شنیده است.
مثل بیشتر پولدارها، در مقابل سوال هایی مثل «این همه پول را از کجا آوردی؟» گارد دارد و از همان اول شرط می کند که از این سوال ها نپرسیم. حتی با اینکه در رابطه با خانه و زندگی اش فکت های قابل پیگیری می دهد ولی اصرار دارد اسمی ازش برده نشود. در مقابل اصرارها برای گفتن اسمش می خندد و می گوید: «حالا چه فرقی می کنه؟! اصلا بنویس علی علی زاده!»
* قبول داری بچه پولداری؟
اگر به معنای بدش در نظر نگیریم، آره، چرا قبول نداشته باشم؟
* درآمدت از چه راهی است؟ از خانواده پول می گیری؟
به طور ثابت که پول مشخصی بگیرم، نه؛ ولی هر وقت بخوام از خانه بیرون بروم، پدر، مادربزرگ و پدربزرگم جدا جدا می گویند «این پول را بگیر دست خالی بیرون نروی».
* این پول توجیبی تقریبا چقدر است؟
چیز ثابتی نیست. هر کسی هر چقدر پول نقد دم دستش باشد، یک مقدارش را به من می دهد.
* حالا به طور میانگین چقدر می گیری؟
از هر نفر، سیصد چهارصد هزار تومان.
* یعنی در ماه 40-30 میلیون تومان پول توجیبی می گیری؟!
آره. حالا نه با این غلظت، چون کم و زیاد می شود. بسته به خواسته های آن زمانم پول می گیرم.
* چه کار می کنی با این همه پول؟
این پول زیادی نیست برای خرج کردن. یعنی هر چقدر هم که پول داشته باشی، راه برای خرج کردنش وجود دارد. مثلا پیراهن آ ث میلان را - که خیلی خوشم می آید - از نمایندگی اش 500 هزار تومان می خرم. یا یک کمربند می بینم مارک است، یک میلیون پولش را می دهم. اینطور نیست که برای خرج کردن مشکلی داشته باشی.
* به طور معمول صبح تا شبت را چطور می گذرانی؟
(می خندد) زندگی من صبح تا شب ندارد.
* چرا؟
من معمولا 4 بعدازظهر از خواب بیدار می شوم و 8 صبح می خوابم.
* خب چهار عصر تا هشت صبح ات را چطور می گذرانی؟
بیدار که می شوم، غذایی که مادربزرگم آماده کرده است را می خورم. دوش می گیرم و با بی ام و از خانه می زنم بیرون برای دور دور. البته اسم دور دور بد در رفته. اصلا اهل این نیستم که توی خیابان کسی را سوار کنم. با دوستانم قرار می گذارم و با ماشین توی خیابان می چرخیم. بیرون شام می خورم و شب خانه یکی جمع می شویم و تا هفت هشت صبح بیدار می مانیم.
* تا صبح چه کار می کنید؟
اگر پیش بچه ها باشم، دسته جمعی بازی می کنیم و اگر خانه تنها باشم معمولا تا صبح با لپ تاپم فیلم و سریال های روز دنیا را پیگیری می کنم. صبح هم یک چیزی می خورم و می خوابم.
* یعنی هر روز همینطور بی هدف توی خیابان چرخ می زنی؟
- آره خب. این گاز دادن بهم حال می دهد، مخصوصا توی اتوبان.
* هیچ کاری جذاب تر از دور دور نیست؟
نه واقعا. اینجا امکاناتی نداریم. مرکز تفریحی جذابی داریم؟ چه جایگزینی برای دور دور من هست؟
* حوصله ات سر نمی رود؟ از این همه یکنواختی خسته نمی شوی؟
چرا؛ یک بار اینقدر حوصله ام سر رفته بود که رفتم در یک صرافی و با حقوق ماهی 800 هزار تومان کار کردم. همه مسخره می کردند و می گفتند تو که اینقدر پول داری، چرا اینجا کار می کنی ولی برای من پول مهم نبود. می خواستم یک کاری کنم که احساس مثبت بودن بهم دست بدهد. البته بعد از یک مدت که کار یاد گرفته بودم، به مشکل خوردم و بیرون آمدم.
* تمام دوستانت از نظر مالی در سطح خودتان هستند؟
نه. من چون منیریه هستم، دوست با درآمد پایین هم زیاد دارم. بعضی شب ها این دوستانم دعوتم می کنند خ
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#329
Posted: 9 Nov 2014 20:43
برای دیدن این ماشین باید 4 میلیارد تومان پول داشته باشید !
http://postimage.org/
در یکی از سایتهای فروش خودرو در کشور یک آگهی خاص جلب توجه می کند.
یک دستگاه از مدل افسانه ای مرسدس gullwing به فروش میرسد. در وضعیت بسیار بسیار عالی. برای بازدید ارائه یک فقره چک بانکی به مبلغ 4 میلیارد تومان الزامی است!
یاد آور میشود مدل این خودرو 1963 بوده و جزء خودروهای نایاب کلاسیک به شمار می رود .
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#330
Posted: 11 Nov 2014 16:23
بازیگر 60ساله سریال پایتخت،دزد را در خانه اش دستگیر کرد
http://postimage.org/
روزنامه ایران نوشت:هوشیاری بازیگر معروف صدا و سیما دزد نیمه شب آپارتمانش را در دام پلیس گرفتار کرد. این حادثه سحرگاه یکشنبه هنگامی رخ داد که بازیگر 60 ساله بعد از خواندن نماز قصد استراحت داشت اما با اتفاق عجیبی روبهرو شد.
بنابر این گزارش، بازیگر سرشناس سینمای مازندران و کشور بعد از اقامه نماز خود را برای خواب آماده میکرد که ناگهان صدای مهیبی شنیده شد. «هوشنگ رضایی» بازیگر سریالهای پایتخت و چند فیلم و تله فیلم سیما و سینما در باره این حادثه به خبرنگار ما گفت: صدا وحشتناک بود، از رختخواب بلند شده و به اتاق پذیرایی جایی که صدا آمده بود دویدم. از صحنهای که میدیدم شوکه شده بودم. برای چند لحظه گیج شده و مات و مبهوت به روبهرو نگاه میکردم. روبهروی من در فاصله چند قدمی مرد جوان قوی هیکلی در حالی که با ماسک سفیدی صورتش را پوشانده بود و کارد بلندی در دست داشت به من زل زده بود. خواستم اعتراض کنم که او با سرعت خود را به من رساند، کارد را به سمتم گرفته و در حالی که تهدید میکرد به پشت سرم رفت. کارد را زیر گلویم گذاشته و مرا کشان کشان به طرف آشپزخانه برد. کارد زیر گلویم را خراش داد.
سؤال کردم از من چه میخواهی، من که تورا نمیشناسم و به تو بدی نکردهام. با فریاد فقط میگفت پول بده. اگر سر و صدا کنی میکشمت. وقتی به آشپزخانه رسیدیم متوجه شدم او با نگرانی مدام به بیرون نگاه میکند، حس کردم همدستی در بیرون دارد. خواستم آرام باشد تا ببینم میتوانم برایش پول جور کنم، برای لحظهای حواسش به بیرون جمع شد فکر کنم صدایی شنیده بود، سرش را جلوی پنجره برده و خواست به بیرون نگاه کند. از فرصت استفاده کرده و دستی که کارد را گرفته بود گرفتم. بسرعت پیچانده و به پشت سرش بردم.کارد را رها نمیکرد سعی میکرد با داد و فریاد مرا بترساند.
لگدی به شکمش زدم روی زانو خم شده و چاقو را انداخت. چاقو را برداشته زیر گلویش گذاشتم. با فریاد از دامادمان که در طبقه بالای آپارتمان ما ساکن است کمک خواستم، او سریع خود را به طبقه اول رسانده و دست و پای دزد را بستیم. وی در ادامه درباره چگونگی ورود این دزد به خانهشان گفت: آپارتمان ما در طبقه اول خیابان طالقانی است، گویا او از زمین خالی که کنار ساختمان ما است وارد حیاط شده و خود را به پشت در آپارتمان رسانده بود. هر کاری کرده بود نتوانسته بود در را باز کند بنابراین با لگد محکمیدر را شکسته و وارد آپارتمان شده بود. تصور میکنم فکر میکرد کسی در خانه نیست. وقتی دست و پای او را بستیم با پلیس تماس گرفتیم و مأموران کلانتری 14 ساری آمده و او را با خود بردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟