ارسالها: 12930
#221
Posted: 12 Jul 2015 17:06
آشنایی با بازار جهرم
بازار جهرم که از جمله آثار به جا مانده از دوران زندیه و قاجاریه است، در مرکز این شهر در استان فارس قرار دارد
موازی با خیابان منوچهری جهرم، یک بازار تاریخی وجود دارد که بیشتر حجرههای آن به پارچهفروشی اختصاص دارد. این بازار شباهت زیادی به بازار وکیل شیراز دارد و در اواخر دوران زندیه ساخته شده و در دورههای بعد مرمت شده است.
بازار جهرم به وسیله حاج محمدحسین خان جهرمی در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه ساخته شده است.
این بازار از ارزندهترین و بهترین نمونههای معماری دوره زندیه محسوب میشود به طوری که گنبد مرتفع چهارسوق آن از نمونههای جالب و کمنظیر طاقزنی است.
بازار جهرم 3 کاروانسرای تقریبا مخروبه و یک چهارسوق وسیع و زیبا دارد. نور این بازار در گذشته از طریق دریچههای تعبیه شده در بالای حجرهها تامین میشده است.
تمام قسمتهای بازار جهرم در محل چهار سوق به 4 جهت اصلی شمال، جنوب، غرب و شرق ارتباط دارد و اکثر مغازهها در همین قسمت جمع بوده و فقط یک قسمت از آن به بازار مسگرها متصل میشود.
بازار مسگرها نیز در شرق بازار اصلی قرار دارد، در گذشته این بازار مسقف نبوده است. در این قسمت مسگران و آهنگران به تولید صنایع دستی اشتغال دارند ولی تعداد آنها اندک است.
قسمت اصلی بازار که قدیمیترین قسمت آن نیز است، دارای 4 درب ورودی میباشد و سقف آن گنبدی شکل و دکانهای آن در سطح بالاتری از سطح بازار قرار گرفتهاند.
مهمترین کاروانسراهای جهرم در جنب بازار واقع شدهاند و از نظر کیفیت کم کم به مخروبه تبدیل شدهاند.
از بازار جهرم بهعنوان خواهر دوقلوی بازار وکیل شیراز نام برده میشود. این بازار از نوع بازارهای صلیبی است که یک چهارسوق در وسط آن وجود دارد. این بنا دارای چندین کاروانسرا، مسجد و حمام متصل به خود است.
بازار جهرم در سال 1352 از سوی وزارت فرهنگ و هنر با شماره 950 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#222
Posted: 12 Jul 2015 19:07
آشنایی با پل تاریخی شالو - خوزستان
پل تاریخی شالو از جمله آثار قدیمی شهرستان ایذه و استان خوزستان است.
پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته.
این پل که با آبگیری سد کارون 3 زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور میکردند.
پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا میکرد.
به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند.
برخی از معروفترین پلهای این منطقه عبارتند از: شالو، خداآفرید، اودو، مرواری، دوپلان، ارمند، کره بست، بهشت آباد، بازفت، سوسن، هلایجان، لالی، دهنو، اورگان، ماری، زنجیره، سودجان، چهراز، باغملک، میداوود، رودزرد و... که قدمت برخی از آنها به دوران اشکانی و ساسانی باز میگردد.
یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود.
پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاههایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل میکند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری میرساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است.
پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل میکرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط میساخت.
پل تاریخی شالو - خوزستاندر کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال 341 قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتیهای هنر معماری بشمار می رود.»
در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند.
در اوایل سال 1308 شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابلهای فلزی محکم و قطور اتاقکهای چتری نیز درست میکردند که با قرقره و با کمک پلبانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت میشدند.
در بهمن سال 1331 شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیمهای فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بینوا جان خود را از دست دادند.
در سال 1343 شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال 1346 کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال 1383 با اتمام عملیات سد کارون 3 و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاهها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند.
پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#223
Posted: 12 Jul 2015 19:09
سالمترین قلعه ایران را ببینید !
قلعه سِب یکی از زیباترین و سالم ترین قلعه های ایران است که در شهرستان سراوان و روستای سِب قرار دارد. این قلعه را اگرچه سیب و سیب سوران هم می نامند اما محلی ها می گویند سِب به معنی محل چشمه ساران فراوان است.
قلعه سب زیباترین و سالمترین قلعه ای است که از دوران اسلامی سیستان و بلوچستان ماندهاست. در این قلعه تا سال 1344 طوایف بارکزایی و میرمرادزهی ساکن بودند و سپس متروکه شد. قلعه سِب در دو طبقه ساخته شده بود و دیوار آن بیش از 30 متر ارتفاع و حدود 7 متر عرض دارد. قسمت شاه نشین با ارتفاع بیشتری، در بالای قلعه قرار گرفته و گفته میشود در حصار آن 14 برج و در ارگ آن 4 برج وجود داشته و در زمان جنگ از بین رفته است.
وجود درز انبساط در ساختمان اصلی قلعه و دسترسی به آب چاه در طبقه فوقانی و وجود لولههای سفالی هدایتکننده آب و مصالح به کار رفته در آن از قبیل خشت و کاهگل و چوب درخت خرما و درهای منبتکاری و شاه نشین از مشخصات ویژه این مجموعه است.
حصار قلعه سِب با سه متر ارتفاع 48 متر در 74 متر مربع به شکل مستطیل دور تا دور قلعه را فراگرفته است. ورود به قلعه تنها از طریق پلکان جنوب شرقی آن امکان پذیر است.
قلعه سب روی صفه ای سنگی و صخره طبیعی کم ارتفاع با خشت و گل در قرن دوازدهم هجری قمری ساخته شد و در پایان قرن سیزدهم آخرین تغییرات اساسی در آن صورت گرفت. ساختمان قلعه مجموعه ای از حصار و بنای اصلی است که با 23 متر ارتفاع در روستای «سیب» 25کیلومتری جنوب غرب سراوان قرار دارد.
بنای اصلی قلعه در قاعده، به صورت مستطیل 36 متر* 25متر، در دو طبقه ساخته شدهاست. به گونه یی که هرچه بر ارتفاع آن افزوده میشود از حجم آن کم میشود و در ظاهر به شکل «مصطبه هرم» درمی آید که موجب ایستایی بیشتر بنا و جلوگیری از رانش دیوارهای قطور و مرتفع آن میشود. معماران چیره دست محلی با بهره گیری از تجربه خود، برای احداث قلعه سب تخم گیاهی به نام «توتری» را با گل مخلوط میکردند و ملاطی چسبناک میساختند که وقتی خشک شد، شدیدترین رگبارها و بارانهای فصلی بلوچستان نیز توانایی شستن آن را ندارد و به همین دلیل قلعه پایدار ماندهاست.
قلعه سب در مجموع 10 اتاق کوچک و بزرگ دارد که در اطراف حیاط مرکزی جای گرفتهاند و برای دسترسی به فضاهای حاکم نشین و تابستانی، راه پله یی، مخفی، کم عرض، با شیب زیاد وجود دارد. قلعه سب بعد از زمان صفویه بویژه در عصر افشاریه محل سکونت حاکمین بودهاست.
کل بنایی که اکنون مشاهده میشود به یک باره بنا نشده است و هر حاکمی در دوران فرمان روایی خود قسمتی به آن افزوده و در آن زندگی می کرده است.
طبقه دوم این بنا که به بلندترین بنای خشتی ایران معروف است، مجموعا 6 اتاق دارد که مساحت آنها با هم بر حسب کاربرد بسیار متفاوت است.
اولین اتاق، در واقع سالنی است که در قسمت غربی، توسط "میرمحمود خان" ساخته شده که بعدها به عنوان اتاق جلسات خصوصی مورد استفاده قرار میگرفتهاست. در اغلب اتاقها تاقچههایی (به اصطلاح بلوچی "دریگ") ایجاد شده و به عنوان گاوصندوق از آنها بهره میگرفتهاند.
جالب این که در قسمت جنوب شرقی اتاق چنین تاقچهای ایجاد شده اما داخل دیوار پله میخورد و یکی دو متر بالاتر به یک شکاف دیگر منتهی میشود که گویا هنگام جلسات، یک نفر به عنوان جاسوس به صورت مخفیانه در آن قرار میگرفته تا از سوء قصد به شاه در جلسات و دیگر موارد مشابه جلوگیری کند و نظارت بهتر داشته باشد.
اتاق دوم توسط "میر یوسف خان" در قسمت شمال شرقی ساخته شده و در کنار آن اتاقی دیگر توسط "محمد عمر خان" در جنوب آن بنا شده که راه تونل مانند جهت صعود به طبقهء دوم به گونهای مخفی در آن تعبیه شدهاست که از لحاظ امنیتی در هنگام جنگ اهمیت فراون دارد و میتوان گفت حتی کسانی که یکی-دو بار داخل قلعه رفته باشند، نیز برای پیدا کردن راه پله دچار مشکل میشوند!
در قسمت شمالی، یک اتاق طویل وجود دارد که به عنوان آشپزخانه کاربرد داشته و در سمت راست و انتهای آشپزخانه یک راه رو وجود دارد که به یک دست شویی سنتی منتهی میشود که مخصوص بانوان بودهاست و جالب اینکه در قسمت مقابل آن یعنی جنوب غربی، راهی باریک و طویل وجود دارد که نهایتا به یک دست شویی مردانه میرسد. زایدهای که از نمای جنوب شرقی قلعه رۆیت میشود، دیوار بلند دست شویی میباشد. جالب توجهاست که زیباترین نمای قلعه از جنوب شرقی آن قابل مشاهدهاست. سمت چپ کنار آشپزخانه اتاق کوچکی که انبار مواد غذایی و خرما بوده، و کنار آن هم یک تنور("ترون") وجود دارد.
این بنا از خشت خام ساخته شده و ملاطی که در آن استفاده شده با تخم گیاه "توتری" که بسیار ریز است و خاصیت چسبندگی فوق العادهای دارد و احتمالا از کوههای اطراف آورده میشده، مخلوط شده که به استحکام و پایداری آن در برابر بارانهای تابستانی شدید منطقه و حتی زمین لرزههایی که اتفاق افتاده، کمک کرده است.
البته نقش دیوارهای قطور یک متری و چوب تنهء بسیار محکم نخل که برای سقف استفاده شده را جهت استحکام آن نمیتوان نادیده گرفت.
قلعه سِب در سال 1375 توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگریدر فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#224
Posted: 12 Jul 2015 19:11
قلعهسازی فرانسویها با بقایای کاخ داریوش
ظاهرش بسیار شبیه زندان باستیل فرانسه است. شاید به این دلیل که در سال 1897 هیئت باستان شناسی فرانسوی که به ایران آمده بودند، آن را روی بلندترین نقطه شهر شوش بنا کردند تا قلعه شوش یکی از آثار زیبا و دیدنی دوره قاجار در این شهر باشد.
قلعه شوش به قلعه اکروپل یا قلعه فرانسویها نیز شهرت دارد و اگرچه سن و سالش به دوره قاجار می رسد اما از آجرهای به دست آمده از کاخ داریوش و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل به دست معماران دزفولی بنا شده است. درست جایی در کنار کاخ آکروپل که برای دیدن آن باید تا استان خوزستان و شهر تاریخی شوش بروید.
پلان این قلعه ذوزنقه شکل است که قاعده کوچک آن در سمت شمال قرار دارد و دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده و ردیف اتاقهایی به سمت حیاط، برگرد آن قرار گرفتهاند.
قلعه دو حیاط دارد و سه ورودی که یکی از آنها در حال حاضر مسدود است. دیوارهای این بنا از خشت ساخته شده و در آن میتوانید یک اتاقک شیشهای را ببینید که به کلاه فرنگی معروف است و البته یک برج استوانهای شکل را خواهید دید که در ضلع غربی قرار دارد و به عنوان کبوترخانه مورد استفاده قرار میگرفت. یک برج دیگر هم در وسط حیاط اول قرار دارد.
تزئینات این قلعه شامل نعل درگاههای قوسی و نماهای تزئینی با آجر و نقاشیهایی به سبک تلفیقی اروپایی و شرقی و آجرهای کتیبهدار است.
اما ارتباط این قلعه با فرانسوی ها چیست؟ اولین حرکتهای باستانشناسی در محوطه تاریخی شوش در سال 1851 به وسیله کنت لفتوس انگلیسی آغاز شد. مدتی بعد، ژان و مارسل دیولافوای فرانسوی فعالیت های او را ادامه دادند و آنقدر کارشان توسعه پیدا کرد که هیات فرانسوی تصمیم به ساخت مکانی در این محوطه تاریخی گرفت.
در سال 1897 ژان ژاک دومورگان قلعه شوش را با باقیمانده های خشتی بناهای معروف تاریخی ایران ساخت. یعنی مصالحی که در حفاریهای قبلی کشف شده بود. قلعه شوش مثل همه قلعه های قرون وسطی اروپا از 2 حیاط تشکیل شده که حیاط دوم مرتفعتر از حیاط اول است. در زیر زمین حیاط دوم 2 تالار ساخته شده و روی آن دو طبقه.
از سال 1371 از این محل به عنوان پایگاه باستانشناسی و انبار نگهداری اشیای تاریخی استفاده میشود اما در سال 1380 قلعه شوش توسط سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
این قلعه در سال های جنگ تحمیلی بارها مورد حمله دشمن قرار گرفت و آسیبهای جدی به آن وارد شد. از سال 1371 تا 1373 هم قلعه شوش چند بار مرمت اصولی شد ولی در سال 1375 میراث فرهنگی در اقدامی نا به جا قسمتی از راهروها و اتاقها را رنگ آمیزی کرد تا بنا از بکر بودن و اصالت خود فاصله بگیرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#225
Posted: 12 Jul 2015 19:13
کاروانسرای تاریخی مهر
کاروانسرای تاریخی روستای مهر در محور سبزوار-شاهرود در حاشیه روستای مهر قرار دارد که در روزگارهای قدیم منزلگاه کاروانهای خسته جاده تاریخی ابریشم بوده و یکی از بهترین و زیبا ترین کاروانسراهای بین راهی این مسیر محسوب میشود.
مصالح این اثر که مربوط بهدوران قاجاریه است، از آجر، ملات گل و گچ و تزئینات آن بهصورت آجری نیم دایره است. طاق هاو قوسهای آن نیز جناقی و هلالی است و دارای هشتی ، حیاط مرکزی ، اصطبلهای شرقی و غربی و یک محل شاهنشین است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#226
Posted: 12 Jul 2015 19:15
محوطه باستانی هفت تپه
محوطه باستانی هفتتپه در بخش جنوب شرقی شهرستان شوش و در فاصله 15 کیلومتری آن واقع شده است. این محوطه از مرکز استان (اهواز) 100 کیـلومتـر و از چغازنبیل 23 کیلومتر فاصله دارد.محوطه باستانی هفتتپه شامل بقایای یک شهر و اجتماع بزرگ مربوط به دوره ایلام میانه بوده که از تپههای متعددی تشکیل شده است و حدود 3500 سال قدمت دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#227
Posted: 12 Jul 2015 19:18
آشنایی با کلاهفرنگی بیرجند - خراسان جنوبی
کلاهفرنگی بیرجند یا ارگ حسام الدوله، منسوب به امیر حسن خان شیبانى، در مرکز شهر بیرجند در استان خراسان جنوبی قرار دارد.
این بنا که امروزه با نام ارگ کلاه فرنگی شناخته میشود به نامهای دیگری هم مشهور بوده است از جمله ارگ حسام الدوله، قصر بیبی عروس و ارگ سرکار.
شکل اولیه کلاهفرنگی بیرجند شامل دو بادگیر در دوسو بوده است که در بازسازیهای بعدی حذف شده است.
این ارگ متعلق به امیر علم خزیمه بوده که ایشان آن را به فرماندارى بیرجند اهدا نمود و سازمان میراث فرهنگى این بنا را به عنوان یک ساختمان قدیمى و ارزشمند به ثبت رسانده است.
این ارگ به شکل شش ضلعى و در رأس به شکل مخروط و به رنگ سفید مى باشد. این اثر تاریخی که زمانی مقر حکومتی بود از یادگارهای اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار میباشد.
عمارت ارگ صرف نظر از فرم ویژه زیگوارتی و شش اشکوبه از چند بخش مهم تشکیل شده است. بخش همکف بنا با داشتن کاملترین نقشه و فضاسازی، جایگاه ویژهای در این بنا دارد. فضای ورودی ارگ جلوتر از طبقه هم کف ساخته شده و با چند قوس زیبا و چشمگیر طاقهایی را در آن بوجود آورده است.
مجموع فضاهای بوجود آمده در طبقه هم کف، علاوه بر دارا بودن تزیینات و فنون تزیینی گوناگون به گونهای طراحی شده که فضاهای مختلف مانند هشتی، گنبدیها و اتاقها به وسیله دالانهای ارتباطی با هم مرتبط میباشند.
حوضخانه بنا نیز مرکزیتی را در طبقه همکف بوجود آورده بطوریکه ورودیهای مختلفی از فضای پیرامون حوضخانه به این محل گشوده میشوند.
محوطه حوضخانه یک متر از کف اصلی بنا پایین تر است و به صورت هشت ضلعی طراحی و ساخته شده است.
فضای پیرامون این مکان دارای طاق نماهای تزیینی با مقرنسهای زیبا میباشد به تعداد طاق نماها، سکوهای کوتاهی در بخش تحتانی آن تعبیه شده است.
روشنایی فضای حوضخانه از طریق گنبدی گلاه فرنگی و توسط پنجرههای نورگیر تامین میشود. آب نمای زیبایی نیز با فرم مخصوص علاوه بر تهویه حوضخانه، هوای مطبوعی را در این مکان به وجود میآورد.
از جمله تزیینات به کار رفته در فضای حوضخانه ، مقرنس ، رسمیبندی، کاربندیهای لانه زنبوری و تزیینات گلدانی است.
طبقه اول بنا که به صورت هشت ضلعی بر روی طبقه هم کف ساخته شده، دارای فضای کمتری است و چند اطاقک در آن ساخته شده است.
همچنین سه طبقه دیگر بنا به صورت نمادی ساخته شده و صرفا به دلیل فرم پذیری بنا میباشد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#228
Posted: 12 Jul 2015 19:19
خانه اتحادیه یکی از نفایس معماری عصر قاجار
«خانه و باغ اتحادیه» یکی از نفایس معماری عصر قاجار است.این اثر در تاریخ 12 تیر 1384 با شماره ثبت 12057 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید. اما در چند سال اخیربه دلیل بیتوجهی مسئولان سازمان میراث فرهنگی به حکم دیوان عدالت اداری ایران از فهرست آثار ملی خارج شده است.اما اکنون شورای اسلامی شهر تهران به یک فوریت طرح الزام شهرداری تهران به تملک و بازسازی خانه – باغ اتحادیه رای داده است تا سرنوشت این خانه تاریخی مشخص شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#229
Posted: 12 Jul 2015 19:21
جایی که کریمخان در آن آرام گرفت !
در گوشه شمال غربی محوطه کاخ گلستان چسبیده به تالار سلام بنائی سرپوشیده و ستوندار بصورت ایوان سه دهنهای وجود دارد که در وسط آن حوض جوشی ساخته شده بود. آب حوض جوش داخل خلوت کریمخانی نیز بوسیله قنات آب شاه تأمین و سپس به باغ گلستان سرازیر میشد که کمالالملک در نقاشی خود این حوض را به زیبایی به تصویر کشیده است.
اسمش را گذاشته اند جلوخان یا خلوت کریمخانی. جایی که کریمخان مدتی در آن آرام گرفت و حالا به گوشه ای دنج و تاریخی در کاخ گلستان تهران تبدیل شده است.
این قسمت از کاخ گلستان از دو نظر از محل های قدیمی و تاریخی به شمار می رود. یکی به سبب اساس بنای آن که در زمان کریمخان نهاده شده و دیگر به علت ستم و عمل ناجوانمردانه ای که آغامحمد خان قاجار در این محل با استخوان های پوسیده کریمخان زند روا داشته بود.
در سال 1206 ه.ق و به دستور آغا محمد خان بقایای جسد کریمخان زند را از عمارت کلاه فرنگی(محل کنونی موزه پارس در شیراز) به تهران حمل نموده و در زیر پله های همین خلوت کریمخانی که محل عبور و مرور روزانه او بود دفن کردند.
بعد از آغا محمد خان این قسمت از بناهای سلطنتی بر اثر تغییراتی که چندین بار در زمان ناصرالدین شاه داده شد تبدیل به محوطه کوچکی به نام حیاط کریمخانی شد و به وسیله نرده های آهنی از باغ گلستان جدا شده و به همان صورت باقی ماند. اما به علت صفا وآرامشی که داشت گاهی ناصرالدین شاه در این گوشه دنج به تنهائی در کنار حوض آن به استراحت پرداخته قلیانی می کشید.
بعد از انقراض قاجاریه و در زمان پهلوی اول (بهمن ماه 1304 ه.ش ) دستور شکافتن و کاوش زیر پله های سمت راست جلوخان را صادر شد. کارگران که آنها نیز از طایفه زند بودند تحت نظر استاد حسین میدانی زیر پله های مزبور را کنده پس از مقداری خاک برداری قطعات استخوان های نپوسیده شاه زند را بیرون آوردند.
در سال 1170 هجری شمسی آغا محمدخان قاجار بعد از غلبه بر لطفعلیخان زند و از بین بردن حکومت زندیه دستور داد تا بعد از شکافتن قبر کریمخان در شیراز استخوانهای او را به تهران آورده و در زیر پلههای خلوت کریمخانی که محل عبور و مرور روزانه او بود، دفن کنند. در زمان پهلوی اول باقیمانده استخوانهای کریمخان را از این محل خارج و به قم منتقل کردند.
پس از آغا محمدخان این قسمت از بناهای سلطنتی بر اثر تغییراتی که چندین بار در زمان ناصرالدین شاه اجرایی گشت، به محوطه کوچکی به نام حیاط کریمخانی تبدیل شد و به وسیله نردههای آهنی از باغ گلستان جدا شده به همان صورت باقی ماند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#230
Posted: 12 Jul 2015 19:25
معرفی قلعه دختر فیروزآباد فارس
قلعه دختر استان فارس در شش کیلومتری جاده فیروزآباد به شیراز در دامنه کوهی مشرف به جاده قرار دارد که پس از طی مسافتی حدود ۳۰۰ متر میتوان به قلعه دختر رسید. جورجینا هرمان در کتاب تجدید حیات هنر و تمدن در ایران باستان، [۱] مینویسد: اردشیر ساسانی احتمالاً این قلعه را در اواخر دوران اشکانیان و زمانی که هنوز بر اردوان پنجم، آخرین شاه دودمان اشکانیان، خروج نکرده بود ساختهاست.قلعه دختر حصین در سه سطح ساخته شده بود و ورود به آن از نازلترین سطح از طریق پلکانی مارپیچ که به حیاط اصلی تراس میانی میرسید صورت میگرفت. سه طرف حیاط را اتاقهای چهارگوش دارای تاق ضربی در بر گرفته بود و طرف چهارم به تراس فوقانی که روی آن ساختمان کاخ اصلی واقع شده بود، منتهی میگردید. تمامی کاخ را یک ایوان بزرگ دارای تاق ضربی و دو ایوان کوچکتر در دو سو تشکیل میداد. ایوان بزرگ که ۱۴ متر پهنا و ۲۳ متر درازا داشت به یک اتاق مرکزی که سقف آن به شیوهای تازه، یعنی گنبد پوشانده شده بود منتهی میگشت. در جناحین این اتاق گنبد دار اتاقهای اضافی قرار گرفته و کل آنها در داخل یک دیوار خارجی مدور جای داشت. معماران رومی مشکل قرار دادن سقفی مدور بر روی بنایی چهار گوش در گوشهها را با جلو آوردن تدریجی سنگ یا آجرها به شکلی که پیوسته مدور تر میشد، حل کردهاند اما در قلعه دختر شیوه جدیدی به کار گرفته شد که همانا استفاده از سکنج در گوشه هاست. قلعه دختر تماماً از سنگهای درشت ساخته و سنگهای نما، تراشیده شدهاند ولی سنگهای پیها و داخل دیوارها از قلوه سنگهای درشت رودخانهای تشکیل شدهاند. عظمت بنای قلعه دختر، مبهوت کنندهاست و دیوارهای بلند آن با همه شکستگی و ریخته شدن، هنوز هم شکوهی خیره کننده دارند.
در قسمتی از قلعه دختر دهانه غاری دیده میشود که به قول بعضی از محلیها این غار راهی به کاخ اردشیر بابکان (کاخ ساسانی) در جلگه فیروزآباد داشتهاست. یعنی در زمان حمله دشمن به قلعه، محصورین قلعه میتوانستند از طریق این غار با شهر ارتباط داشته باشند و بتوانند غذا و نیروی انسانی وارد قلعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟