ارسالها: 572
#14
Posted: 16 Oct 2010 02:05
به نام ایزد
ای وطن ای مادر تاریخ ساز
ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من
ای ز تو هستی گرفته ریشه ام
نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
آرشی داری به تیر انداختن
دست بهرامی به شیر انداختن
کاوه آهنگری ضحاک کش
پتک دشمن افکنی ناپاک کش
رخشی و رستم بر او پا در رکاب
تا نبیند دشمنت هرگز به خواب
مرزداران دلیرت جان به کف
سرفرازن سپاهت صف به صف
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی ایران
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#15
Posted: 16 Oct 2010 02:08
در این خاك زر خیز ایران زمین/نبودند جز مردمی پاك دین
همه دینشان مردی و داد بود/وزان كشور ازاد و اباد بود
نگفتند حرفی كه ناید به كار/نكشتند تخمی كه ناید به بار
چو مهر و وفا بود كیششان/گنه بود ازار كس پیششان
همه بنده پاك یزدان پاك/همه دل پر از مهر این اب و خاك
پدر در پدر اریایی نژاد/ز پشت فریدون نیكو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود/گدایی در این بوم و بر ننگ بود
كجا رفت ان دانش و هوش ما/كه شد مهر میهن فراموش ما
كه انداخت اتش در این بوستان/كز ان سوخت جان و دل دوستان
چه كردیم كین گونه گشتیم خوار/خرد را فكندیم زین سان ز كار
نبود این چنین گشور و دین ما/كجا رفت ایین دیرین ما
به یزدان كه این كشور اباد بود/همه جای مردان ازاد بود
در این كشور ازادگی ارز داشت/كشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود انكه بودی دبیر/گرامی بد انكس كه بودی دلیر
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت/نه بیگانه جایی در این خانه داشت
اگر مایه زندگی بندگیست/دو صد بار مردن به از زندگیست
بیا تا بكوشیم و جنگ اوریم/برون سر از این بار ننگ اوریم
به یزدان كه هرگز جهان افرین/نه با بنده مهر ورزد نه كین
ز نیك و بدت هر چه اید به سر/ز خود بین و ز كرده خود شمر
از ان روز دشمن به ما چیره گشت/كه مارا روان و خرد تیره گشت
از ان روز این خانه ویرانه شد/كه نان اورش مرد بیگانه شد
چو ناكس به ده كدخدایی كند/كشاورز باید گدایی كند
چو دانش پژوهنده بیند زیان/كه بندد به دانش پژوهی میان
به یزدان كه ما گر خرد داشتیم/كجا این سرانجام بد داشتیم
بسوزد در اتش گرت جان و تن/به از بندگی كردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگیست/دو صد بار مردن به از زندگیست
بیا تا بكوشیم و جنگ اوریم/برون سر از این بار ننگ اوریم
بیاریم ان اب رفته به جوی/مگر زان بیابیم باز ابروی
شود مردمی كیش و ایین ما/نگیرد خرد خرده بر دین ما
ز فردوسی ام امد این گفته یاد/كه داد سخن را چو او كس نداد
چو ایران نباشد تن من مباد/بدین بوم و بر زنده یك تن مباد
سرشت من از میهن بود/من از میهن و میهن از من بود
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 572
#16
Posted: 16 Oct 2010 02:16
شعری در مورد بدبختی ایران
اگر که کالاها بـازم قیمتاشون قد کشیده
اگر ترافیـک خفنه ، موبایـلا آنتـن نمـیده
کنکور اگر که مشکله
حل نمی شه معادله
هرجا اگر خرابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر تو هر وزارتی پارتی و رشوه جاریه
اگر تـــو هـر اداره ای تخـــــلفِ اداریـــه
هرچیزی میشه زیر و رو
اگر تقلب میشه تو
حوزه ی انتخابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر که صُب تا شب باید مثل یه دانکی! کار کنی
اگر باید جـــون بکنــی تا همــسر اختیــار کنــی!
اگر یکی«جون»نداره !
برای شب نون نداره
یکی خونهش کبابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر فلانــی داره با فلانــی دعــوا میکنــــــــه
همش توی روزنامه ها تکذیب و افشا میکنه
اگر واسه یه لقمه نون
باید کنار هر ستون
چاپ بکنن جوابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر تو تبلیغات میگفت:«ما با حجاب کار نداریم
با هرچـی کار داشته باشیم کاری با اجبــار نداریم»
برای رای ِ پرفروغ
اگر که گفتن ِ دورغ
شیوهی راییابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر که دانشگاهامون نیمکتِ کافی ندارن
اگر که استادا یه ربع وقت اضــافی ندارن
دانشجو باید بدونه
اگر که تو کتابخونه
معضل ِ بیکتابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه
من باشم و تو باشــــی و یک شب مهتابی باشه
اگر دلم بهم میگه
یا تو یا هیچ کس دیگه
آسمونم که آبیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر خیار گرون میشه سالی سه بار گرون میشـه
اگر که بــی مقدمـــه میـــوه به نرخ خــون مـــیشه
به جون کــامرون دیاز !
اگر که قیمت پیاز
به قیمت گلابیه
تقصیر بدحجابیه !
***
اگر برای ادعا زبــــــــــــــــــــــــــون داریم هزار وجب
ولی تو خیلی عرصه ها همش میریم دنده عقب
اگر دوای دردمون
همیشه صدتا کامیون
شعار انقلابیه
تقصیر بدحجابیه !
تقصیر بدحجابیه !
درست بخوانید,کتب مقدس کتب نیرومندی همواره برای درک کردن بیخدایست
ارسالها: 256
#19
Posted: 7 Jul 2011 11:54
وطنم آنجايي است ،که طلوع خورشيد از نفسهاي بلندش متبسم شده است
وطنم آنجايي است ،که اهورا لب آبش ،به شرابي سيراب کند مجنون را
وطنم آنجاي است که جهنم نتواند ببرد، خون سياوشها را
وطنم آنجايي است ،که تن پاک و شريف آرش، از بر آن متولد شده است
وطنم حافظ و سعدي، وطنم عطار است
وطنم کاوه و رستم، وطنم فرهاد است
وطنم آبي فارس ، وطنم خرمشهر و خزر است
وطنم رود سپيد و ارس است، وطنم کارون است
وطنم خشت به خشتش شده است رستم و زال
وطنم ديده بديده وطنم خواب به خواب
وطنم لاله ي احساس، وطنم ياس کبود
وطنم سايه ياري است که مجنون شده است
بدريد است و شب، هنگام خيابان شده است
وطنم برگ گل مريم و ياس، وطنم شيرين است
وطنم عطر و عبير، وطنم کافور است
وطنم روز ظهور، وطنم باران است
وطنم دشت کوير و لوت است، وطنم ايران است
اي ايران ، وطنم
خاک پاکت را من، بوسه زنان مي بويم و به در گاه خدا مي خوانم
زنده بادا وطنم
"منی” که کنارش “تو” نباشد، بزرگترین پارادوکس دنیاست
ارسالها: 256
#20
Posted: 7 Jul 2011 12:01
ای خطه ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی، از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
کز بافته خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
"منی” که کنارش “تو” نباشد، بزرگترین پارادوکس دنیاست