ارسالها: 8724
#22
Posted: 8 Jul 2011 15:39
متن ترانه آهنگی برای ایران با صدای علی اصحابی
یکی از بهترین و زیباترین آهنگ هایی است که در مورد ایران شنیدم
هنوزم فانوس این دهکده ام
حرمت نفت و طلا تو خونمه
تو رو با تموم حرفا دوست دارم
اسمتون هنوز سر زبونمه
واسه کاشی کاریات دلواپسم
واسه حوضای عمیق نقاشی
واسه آینه کاری طاقای نور
واسه گنجشگکای اشی مشی
واسه گنجشگکای اشی مشی
اگه من مثل درختا ایستادم
ریشه هام تو دستای تو محکمه
رگام از تو خون می گیره شب و روز
منو با اسم تو می شناسن همه
مال من باش و نذار ستاره ها
مث فانوسای مرده بد بشن
وقتی سرما می زنه زمستونا
از سر نعش درختا رد بشن
اگه من مثل درختا ایستادم . . . . .
مال من باش و نذار ستاره ها . . . . .
وقتی سرما می زنه زمستونا . . . . . .
هنوزم ساقه ی لاله های تو
تازه از اشکای پنهون منه
مشتی از خاکتو بردار و ببین
تو رگاش نفت تو و خون منه
مال من باش و نذار ستاره ها
مث فانوسای مرده بد بشن
وقتی سرما می زنه زمستونا
از سر نعش درختا رد بشن
مال من باش و نذار . . . . . .
شاعر : عبدالجبار کاکایی
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 6216
#27
Posted: 13 Feb 2012 19:00
کهن دیارا
کهن دیارا، دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا(کهن دیارا)
دیار یارا( دیار یارا)
دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
نه پای رفتن نه تاب ماندن چگونه گویم درخت خشکم
عجب نباشد اگر تبرزن طمع ببندد در استخوانم
دراین جهنم گل بهشتی چگونه روید چگونه بوید
من ای بهاران ز ابر نیسان چه بهره گیرم که خود خزانم
(کهن دیارا) کهن دیارا
( دیار یارا) دیار یارا
(دل از تو کندم ولی ندانم) ولی ندانم
(که گر گریزم کجا گریزم و گر بمانم کجا بمانم)
صدای حق را سکوت باطل در آن دل شب چنان فروکشت
که تا قیامت دراین مصیبت گلو فشارد غم نهانم
کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
که تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فرو ستانم
ز پای آنان فرو ستانم
(کهن دیارا) کهن دیارا
( دیار یارا) دیار یارا
دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
آه ای دیار دور، ای سرزمین کودکی من
خورشید سرد مغرب برمن حرام باد تا آفتاب توست در آفاق باورم
ای خاک یادگار ای لوح جاودانه ایام
ای پاک ای زلال تر از آب و آینه
من نقش خویش را همهجا در تو دیدهام
تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای خاک زرنگار، ای بام لاجوردی تاریخ
فانوس یاد توست که در خوابهای من زیر رواق غربت همواره روشن است
برق خیال توست که گاه گریستن در بامداد ابری من پرتو افکن است
اینجا همیشه روشنی توست رهبرم
ای زادگاه مهر ای جلوهگاه آتش زرتشت
شب گرچه در مقابل من ایستاده است
چشمانم از بلندی طالع به سوی توست
وز پشت قلههای مه آلوده زمین
در آسمان صبح تو پیداست اخترم
ای ملک بیغرور ای مرز و بوم پیر جوان بختی ای آشیان کهنه سیمرغ
یک روز ناگهان چون چشم من ز پنجره افتد بر آسمان
میبینم آفتاب تورا در برابرم
سفینه دل نشسته در گل
چراغ ساحل نمیدرخشد
( نمیدرخشد، نمیدرخشد )
در این سیاهی سپیدهای کو که چشم حسرت در او نشانم
سپدهای کو، سپیدهای کو
الا خدایا گره گشایا به چاره جویی مرا مدد کن
( الا خدایا، الا خدایا )
بود که بر خود دری گشایم غم درون را برون کشانم
چنان سراپا شب سیه را به چنگ و دندان درآورم پوست
که صبح عریان به خون نشیند بر آستانم در آسمانم
چنان سراپا شب سیه را به چنگ و دندان درآورم پوست
که صبح عریان به خون نشیند بر آستانم در آسمانم
کهن دیارا ( کهن دیارا )
دیار یارا ( دیار یارا )
به عزم رفتن دل از تو کندم
ولی جز اینجا وطن گزیدن نمیتوانم، نمیتوانم
نمیتوانم، نمیتوانم
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#28
Posted: 13 Feb 2012 19:12
[font#DF0101] دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میبویم از تو گـل
به میل نسل جوان تو
دوباره میشویم از تو خون
به سیل اشک روان خویش
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
اگر چه صد سال مردهام
به گور خود خواهم ایستاد
که بَرکَـنـَم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز
مجال تعلیم اگر بُوَد
جوانی آغاز میکنم
کنار نوباوهگان خویش
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
دوباره میسازمت وطن
[/font]
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#29
Posted: 27 Feb 2012 21:21
بچههای ایران
بچهها این نقشه جغرافیاست
بچهها این قسمت اسمش آسیاست
شکل یک گربه در اینجا آشناست
چشم این گربه به دنبال شماست
بچهها این گربهه ایران ماست
بچهها این سرزمین نازنین
دشمن بسیار دارد در کمین
داغ دارد هم به دل هم بر جبین
بوده نامش از قدیم ایران زمین
یادگار پاک قوم آریاست
بچهها، بچهها از هر گروه و هر نژاد
دست اندر دست هم بایست داد
فارغ از هر زنده باد و مرده باد
سر به راه مملکت باید نهاد
مام میهن عاشق صلح و صفاست
بچهها این پرچم خیلی قشنگ
پرچم سبز و سفید و سرخ رنگ
هم نشان از صلح دارد هم ز جنگ
خار چشم دشمنان چشم تنگ
افتخار ما به آن بیانتهاست
بچهها این خانه اجدادی است
گشته ویران تشنه آبادی است
خسته از شلاق استبدادی است
مرهم دردش کمی آزادی است
مرهم دردش کمی آزادی است
بچهها این کار فردای شماست
این کار فردای شماست
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 1095
#30
Posted: 2 Apr 2012 07:38
در سرزمین من
هیچ کوچه ای
به نام هیچ زنی نیست
و هیچ خیابانی …
...بن بست ها اما
فقط زنها را می شناسد انگار...
در سرزمین من
سهم زنها از رودخانه ها
تنها پل هایی است
که پشت سر آدمها خراب شده اند...
اینجا
نام هیچ بیمارستانی
مریم نیست
تخت های زایشگاه ها اما
پر از مریم های درد کشیده ای است
که هیچ یک ، مسیح را
آبستن نیستند ...
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد