انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 7 از 16:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  15  16  پسین »

ترانه ها و شعرهایی برای وطنم ایران


زن

 
تو اي مام دلیر و قهرمان اي ايران تو اي مادر شیران و یلان اي ايران تو اي میهن مهر و مهربانی هاي پاک تو اي پناه دل شکستگان اي ايران تو اي پاک تر از اين آسمان بر سر ما هم ز خورشیدوهمه ستارگان اي ايران یادگار آرش و رستم و گیو و بیژنی بر رخت هست نریمان را نشان اي ايران سرافراز ايستاده اي گرچه هزاران ساله اي راز اين ماندن ندانست زمان اي ايران چه بسا آه که آمیخت به اشکت دشمن چه بسا گریان که دیدی دشمنان اي ايران گر هزاران خنجر آورد به پشتت دشمن درد انها مانده بر رخت نهان ای ایران ما در اغوش تو جوییم چرا بودن را مادری چون تو ندیدست جهان ای ایران مادران در تو نگاه کرده و گشتند دلیر تو به خاک افکنده ای اهریمنان ای ایران پیش تو فصل و زمان را نشود معنا کرد آگهی از راز هرفصل و زمان ای ایران خاک سرخت اورد ما را به یاد مردمان یادگار از ما به دوران تو بمان ای ایران
     
  
زن

 
خونمون کوچیکه اما خونه ی عشق میمونه
منو تو از مال دنیا چی داریم غیر یه رویا
چه فشنگه حس موندن چه قشنگه فکر فردا
منو تو ای هم وطن ما عاشقونه باید اینجا
بخونیم تنها و تنها واسه ی ایران فردا
واسه ی ایران فردا
ایران ایرانم ایرانم که از تو دارم این جانم
جانم فدایت میخوانم پاینده باشی ایرانم
چه ساده و چه بی ریا
ایران ایرانم ایرانم
نشسته مهرش تو سینه ها
تو سینه ی منو شما
که دور بریزیم کینه ها
که عاشقونه فریاد بزنیم
ایرانه سرزمین ما
وطن وطن برای من
برای تو واسه یکی شدن
شکسته صد بار اما دل
بسته به عشقت هم وطن
دل بسته این خاک وطن
به عشق تو به عشق من
به عشق ما که هر کجا
هستیم میخونیم یه صدا
ایران ایرانم ایرانم
که از تو دارم این جانم
جانم فدایت میخوانم
     
  
زن

 
ما براي پرسيدن نام گلي ناشناس
چه سفرها کردهايم
چه سفرها کردهايم
ما براي بوسيدن خاک سر قلهها
چه خطرها کردهايم
چه خطرها کردهايم
ما براي آنکه ايران خانهي خوبان شود
رنج دوران بردهايم
رنج دوران بردهايم
ما براي آنکه ايران گوهري تابان شود
خون دلها خوردهايم
خون دلها خوردهايم
***
ما براي بوييدن بوي گل نسترن
چه سفرها کردهايم
چه سفرها کردهايم
ما براي نوشيدن شورابههاي کوير
چه خطرها کردهايم
چه خطرها کردهايم
ما براي خواندن اين قصه عشق به خاک
رنج دوران بردهايم
رنج دوران بردهايم
ما برای جاودانه ماندن اين عشق پاک
خون دلها خوردهايم
خون دلها خوردهايم.
     
  
زن

 
وطن یعنی سرود رقص آتش به استقبال نوروز فرََه وَش
وطن خاک اَشو زرتشت جاوید که دل را می برد تا اوج خورشید


وطن یعنی اوستا خواندن دل به آیین اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبیل و کارون ارس ، زاینده رود و موج جیحون


وطن تیر و کمان آرش ماست سیاوش های غرق آتش ماست
وطن فردوسی و شهنامه ی اوست که ایران زنده است هنگامه ی اوست


وطن آوای رخش و بانگ شبدیز خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرور ماست صدای تیشه ی افسونگر ماست


وطن چنگ است بر چنگ نکیسا سرود باربد ها خسرو آسا
وطن نقش و نگار تخت جمشید شکوه روزگار تخت جمشید


وطن را لاله های سرنگون است ز یاد آریوبرزن به خون است
وطن منشور آزادی کوروش شکوه جوشش خون سیاوش


وطن خرم زدین بابک پاک که رنگی شد ز خونش چهره ی خاک
وطن یعقوب لیث آرد پدیدار و یا نادر شَه پیروز افشار


به یک روزش طلوع مازیار است دگر روزش ابومسلم بکار است
وطن یعنی دو دست پینه بسته بپای دار قالی ها نشسته


وطن یعنی هنر، یعنی ظرافت نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هِی هِیِ چوبان کرد است که دل را تا بهشت عشق بُرد است


وطن یعنی تفنگ بختیاری غرور ملی و دشمن شکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت دلی عاشق نگاهی با محابت


وطن یعنی بلندای دماوند ز قهر ملتش ضحاک دربند
وطن یعنی سهند سرفرازی چونا ستارخانش پاک بازی


وطن یعنی سخن، یعنی خراسان سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژه های شعر خیام پیام پر فروغ پیر بسطام


وطن یعنی کمال الملک و عطار یکی نقاش و آن یک مهو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر یکی شهنامه دیگر منطق الطیر


یکی من را ز دشمن می رهاند یکی دل را به دلبر می رساند
خراسان است و نسل سربداران ز جان بگذشتگان در راه ایران


وطن خون دل عین القضات است نیایش نامه ی پیر هرات است
وطن یعنی شفا ، قانون ، اشارت خرد بنشسته در قلب عبارت


نظامی خوش سرود آن پیر کامل زمین باشد تن و ایران ما دل
وطن آوای جان شاعر ماست صدای تار بابا طاهر ماست


اگر چه قلب طاهر را شکستند دو دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار دو بیت طاهر و هیهات بسیار


وطن یعنی تو ای گنجینه ی راز تفعل از لسان الغیب شیراز
وطن آوای جان می پرستان سخن از بوستان و از گلستان


وطن دارد سرود مثنوی را زلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز نشد جز با نگاه شمس تبریز


مرا نقش وطن در جانِ جان است همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سرود مهربانی وطن یعنی شکوه هم زبانی


وطن یعنی درفش کاویانی سپید و سرخ و سبزی جاودانی
ز عطر خاک پاکش گر شوی مست کویر لوت ایران هم عزیز است


وطن دار الفنون ، میرزاتقی خان شهید سرفراز فین کاشان
وطن یعنی بهارستان ، مصدق حضوری بی ریا چون صبح صادق


ز خاک پاک ما پروین بخیزد بهار آن یار مهر آیین بخیزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد دل شوریده را زیر و زبر کرد


وطن یعنی صدای شعر نیما طنین جان فزای موج دریا
وطن یعنی خزر ، صیاد ، جنگل خلیج فارس ، رقص نور ، مشعل


وطن یعنی تجلی گاه ملت حضور زنده ی آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید دیار ماندگان نسل خورشید


کنون ای هم وطن ای جان جانان بیا با ما بگو
پاینده ایران پاینده ایران
     
  
زن

 

اگر ایران به جز ویران سرا نیست


من این ویران سرا را دوست دارم


اگر تاریخ ما افسانه رنگ است


من این افسانه ها را دوست دارم


اگر آب و هوایش نیست دلکش


من این آب و هوا را دوست دارم


تمام عالم از آن شما باد


من این یک تکه جا را دوست دارم
     
  
زن

 
وطن یعنی درختی ریشه در خاک اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکی سراسر افتخار است که از جمشید و از کی یادگار است


وطن یعنی سرود پاک بودن نگهبان تمام خاک بودن
وطن یعنی نژاد آریایی نجابت ، مهرورزی ، باصفایی

وطن یعنی سرود رقص آتش به استقبال نوروز فرََه وَش
وطن خاک اَشو زرتشت جاوید که دل را می برد تا اوج خورشید


وطن یعنی اوستا خواندن دل به آیین اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبیل و کارون ارس ، زاینده رود و موج جیحون


وطن تیر و کمان آرش ماست سیاوش های غرق آتش ماست
وطن فردوسی و شهنامه ی اوست که ایران زنده است هنگامه ی اوست


وطن آوای رخش و بانگ شبدیز خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرور ماست صدای تیشه ی افسونگر ماست


وطن چنگ است بر چنگ نکیسا سرود باربد ها خسرو آسا
وطن نقش و نگار تخت جمشید شکوه روزگار تخت جمشید


وطن را لاله های سرنگون است ز یاد آریوبرزن به خون است
وطن منشور آزادی کوروش شکوه جوشش خون سیاوش


وطن خرم زدین بابک پاک که رنگی شد ز خونش چهره ی خاک
وطن یعقوب لیث آرد پدیدار و یا نادر شَه پیروز افشار


به یک روزش طلوع مازیار است دگر روزش ابومسلم بکار است
وطن یعنی دو دست پینه بسته بپای دار قالی ها نشسته


وطن یعنی هنر، یعنی ظرافت نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هِی هِیِ چوبان کرد است که دل را تا بهشت عشق بُرد است


وطن یعنی تفنگ بختیاری غرور ملی و دشمن شکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت دلی عاشق نگاهی با محابت


وطن یعنی بلندای دماوند ز قهر ملتش ضحاک دربند
وطن یعنی سهند سرفرازی چونا ستارخانش پاک بازی


وطن یعنی سخن، یعنی خراسان سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژه های شعر خیام پیام پر فروغ پیر بسطام


وطن یعنی کمال الملک و عطار یکی نقاش و آن یک مهو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر یکی شهنامه دیگر منطق الطیر


یکی من را ز دشمن می رهاند یکی دل را به دلبر می رساند
خراسان است و نسل سربداران ز جان بگذشتگان در راه ایران


وطن خون دل عین القضات است نیایش نامه ی پیر هرات است
وطن یعنی شفا ، قانون ، اشارت خرد بنشسته در قلب عبارت


نظامی خوش سرود آن پیر کامل زمین باشد تن و ایران ما دل
وطن آوای جان شاعر ماست صدای تار بابا طاهر ماست


اگر چه قلب طاهر را شکستند دو دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار دو بیت طاهر و هیهات بسیار


وطن یعنی تو ای گنجینه ی راز تفعل از لسان الغیب شیراز
وطن آوای جان می پرستان سخن از بوستان و از گلستان


وطن دارد سرود مثنوی را زلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز نشد جز با نگاه شمس تبریز


مرا نقش وطن در جانِ جان است همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سرود مهربانی وطن یعنی شکوه هم زبانی


وطن یعنی درفش کاویانی سپید و سرخ و سبزی جاودانی
ز عطر خاک پاکش گر شوی مست کویر لوت ایران هم عزیز است


وطن دار الفنون ، میرزاتقی خان شهید سرفراز فین کاشان
وطن یعنی بهارستان ، مصدق حضوری بی ریا چون صبح صادق


ز خاک پاک ما پروین بخیزد بهار آن یار مهر آیین بخیزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد دل شوریده را زیر و زبر کرد


وطن یعنی صدای شعر نیما طنین جان فزای موج دریا
وطن یعنی خزر ، صیاد ، جنگل خلیج فارس ، رقص نور ، مشعل


وطن یعنی تجلی گاه ملت حضور زنده ی آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید دیار ماندگان نسل خورشید


کنون ای هم وطن ای جان جانان بیا با ما بگو
پاینده ایران پاینده ایران


پاینده باد قلب تپنده ی زمین، خاک پر مهر و وفای ایران.
     
  
زن

 
شمع تابانم ولی در بزم کوران سوختم

از من و از دیده ی گوهر نشان من مپرس !

لب فروبستم که دشمن مرده پندارد مرا

زنده در گور سکوتم از زبان من مپرس !

من گلم اما گیاه هرزه میپندارد مرا

در شبستانی که ما را شمع هستی روشن است

گر زبان آتشین داری سزایت کشتن است

…………………………………………

کردند خائنان جفا کیش بی فروغ

آقایی زمانه همه بهره خود دروغ

جهل و نفاق و بیخبری و دروغ

انداخته به گردن ما حلقه ی چو یوغ

گویند در اطاعت ما گاو و خر شوید!

گر مستبد ز روی عدالت خطاب کرد

یا بهر خویش جهانی خراب کرد

ناچارش عقل آدم و عالم خطاب کرد

تا کی به کشف حال چنین حال غم فزا

آید به سر , ز جوش شود فرق من جدا

دایم به آه و ناله و افغان کنم نگاه

اندر هجوم اشک همی گویم این دعا

کای ظالمان خاک به سر ! در به در شوید !

………………………………………….. ….ای وای زین مشتی ددان ! زین ابلهان بیخرد

کاین سوی آن ! آن سوی این ! با خشم پَرانَد لگد

اهریمنان کینه جو ! نا مردم ابلیس خو!

رفته ز روشان آبرو ! ماننده ی آب از سبد !

شه گول و نادان و غبی ! اَبجَد نویس مکتبی !

ای شیرها ! شمشیرها !گیرید از این کناسها !

زین تیره دل خناسها ! داد دل اهل خرد
     
  
زن

 
روی مغزم پارازیت انداخته اند

طوری که دیگر

فرق آژیر خطر را

با قربان صدقه رفتن های مادرم نمی فهمم

فرق در آغوش بودن را

با له شدن نمی فهمم

فرقم را با خودم نمی فهمم

در این عصر یخبندان

من مستند انقراض یک هویتم

برای دیدنم

باید شبانه بنشینی

پای کانال های همیشه برفکی

خسته شدم از سینه خیز حرف زدن

همیشه راهم را به خواب زدن

دلم می خواهد

به رویا ی زندگی غار نشینی بروم

جایی که انسان های نخستین

با شکم گرسنه و نیزه و خیال راحت

همدیگر را نمی خوردند !

خواهش می کنم
     
  

 
این هم ترانه ای که من باهاش عشق بازی میکنم
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
[ پایان همخوانی ]
ایسرزمین بی کران
ای یادگار عاشقان
ای خفته در میان تو
صد قلب مهربان تو
هزاران شهید بی گناه نوجوان
هزاران عاشق گذشته در رهت به جان
[ همخوانی ]
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
ای تخت جاودان جم
ای ارگ جاودان بم
همچو هگمتانه پایدار
همچو بیستون استوار
خاک عاشقان بی قرار
ای دیار مهر و افتخار
ایران
همچو هگمتانه پایدار
همچو بیستون استوار
خاک عاشقان بی قرار
ای دیار مهر و افتخار
ایران
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
[ پایان همخوانی ]
ایسرزمین بی کران
ای یادگار عاشقان
ای خفته در میان تو
صد قلب مهربان تو
هزاران شهید بی گناه نوجوان
هزاران عاشق گذشته در رهت به جان
ایران ای سرای من
خاکت توتیای من
جاویدان بهشت من
عشقت کیمیای من
ای تخت جاودان جم
ای ارگ جاودان بم
همچو هگمتانه پایدار
همچو بیستون استوار
خاک عاشقان بی قرار
ای دیار مهر و افتخار
ایران
همچو هگمتانه پایدار
همچو بیستون استوار
خاک عاشقان بی قرار
ای دیار مهر و افتخار
ایران
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  ویرایش شده توسط: Ok90   
مرد

 
کوروش پاشو ببین کشور تو راه مهیبیه
پاشو بنگر که ملت توی خواب عمیقیه

ببین به دنیا داریم میگیم که ما برتریم
در حالی که ما ها همه یه مشت گدا پروریم

ببین یه جوون داره از ته دلش بت داره میگه
اینجا لوات و زنا جزءی از کردار نیکه

کوروش ناموس فروشی رو دور قیمته
کوروش ملت گفتار نیکش فحشو غیبته

کوروش تو رو تحقیرو ویران کردن
اسمت خط خورده از تقویم ایران رسما

راستی مقبرت با سیل و بلاها رفته
عکست فقط سر در قلیون سراها نصبه

کوروش آرامش خیلی وقته زندانی شده
نماد فروهر نماد شیطانی شده

کوروش داره برمیگرده عقب زمونه
کوروش راستی میدونستی خدا عرب زبونه

یعنی جهنم جای ماست که فارسی خوندیم
دنیا پیشرفت کرد ما دوره ی دارسی موندیم

کوروش خلیجتو خلیج عرب نامیدن
ولی بازم عربو تو وطن راه میدن

همون عرب هایی که هستن تشنه به خونمون
همونا که دختار رو کردن زنده به گورشون

هستن همسایه ی ایران ما روی کاغذ
ولی دستاشون با دست بیگانه ها تو یه کاسس

کجایی که ببینی دلا خونن همه درگیر یه لقمه نونن
حتی جوونای ایران دیگه هیچی از عشق نمیدونن

یه روز میاد که به جز یه نقشه چیزی از ایران باقی نمونه
کسایی که رفتنو جون دادن به خدا واسه ی بهشت نبوده

انقد درگیر شدیم که غیرت دیگه واسمون معنا نداره
کوروش بیدار شو وقت خواب نیست شدیم طفلی که مادر نداره

هرکی میاد به اسم یه مادر یه چیزی ازمون برمیداره
یه روز میاد که یه ایرانی دیگه هیچی از خودش نداره

دلت گرفته کوروش میدونم تابع احساسی
مردم اشک ریختن سر قبر ناصر حجازی

ولی چه فایده اسطوره ها در اغوش میرنو
بعد مدتی از یاد ها فراموش میشن

بغضی تو گلومه مثل یه دیوانه تو بندم
چرا تندیستو دادن دست بیگانه تو لندن

چرا یادت کوروش از همه حیث دود شده
نوشتن عقده ها فقط تو فیسبوک شده

کوروش مردو مردونگی از تو افکار رفته
سلاح کشتار جمعی شده اخبار هفته

جوونا جیباشون خالیه و از دم بیکارن
اونا فکر خالی کردنو بار زدن سیگارن

کوروش جوونا از بی پولیشون جنون میگیرنو
یه عده ریش سفید نشستنو جومونگ میبینن

از همون ریش سفیدایی که جیباشون شده
پول ملت که تو حسابای سیباشون پره

ما هم هر روز از دیروزمون مرده تر هستیم
که یه ملت سیاه پوش مرده پرستیم

کوروش هواپیماها به عشق ملت میپرنو
مسافرارو به بهشتو جنت میبرن

بعد این حادثه مردم رخت سیاه میپوشنو
شراب مرگو با یه بخت سیاه مینوشن

کوروش جای اینکه به امید اینده بشینی
حامد حاضر بمیره ایرانو پاینده ببینی
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
صفحه  صفحه 7 از 16:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  15  16  پسین » 
ایران

ترانه ها و شعرهایی برای وطنم ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA