انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 10 از 17:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  16  17  پسین »

Cyrus / Kourosh Hakhamaneshi | کوروش و سربلندی ایران


مرد

 
چونکه ما تاریخمان بر باد رفت
هستی وفرهنگمان برخاک رفت
کاوه وآرش همانجاخاک شد
پهلوان کشورم عباس شد
جای کورش را علی آمد گرفت
کل آن آتشکده آتش گرفت
رستم و سهرابها گم میکنیم
تازی ناموس خود بت میکنیم
نقش رستم،تخت جمشید خاک شد
کربلا و کاظمین آبادشد
رسم زرتشت را اگر دانی که چیست
عید ما جشن غدیرو فطر نیست
ای عزیزان جملگی همت کنیم
سنت اعراب خاکسترکنیم

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  ویرایش شده توسط: shah2000   
مرد

 
عده ای از محققان در دانشگاه هاروارد آمریکا کلاه پادشاه بزرگ ایرانیان کوروش بزرگ را بازسازی کرده اند که با شکل اصلی خود شباهت بسیاری دارند و می گویند کلاه کوروش بزرگ به این شکل بوده است.


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
نامه عمر به يــــزدگرد سوم و بر عکس
بخوانید و شکوه همیشه ایرانـــــیان رو به همه نشان دهید ...

زرتشت بيا كه با تو اميد آيد / شب نيز صداي ژاي خورشيد آيد
تاريخ اگر دوباره تكرار شود /كعبه به طواف تخت جمشيد آيد
ايرج زبردست

نامه عمر به يزدگرد سوم ساساني و پاسخ يزدگرد به آن- يك سند تاريخي ايران ما - آنچه براي آگاهي هم وطنان ارجمند ايراني در ذيل مي آيد متن ترجمه نامه عمر خليفه دوم به يزدگرد سوم ساساني و پاسخ يزدگرد به عمر مي باشد. نسخه اصلي اين نامه ها در موزه لندن نگهداري مي شود. زمان نگاشته شدن اين نامه ها مربوط مي شود به پس از جنگ قادسيه و پيش از جنگ نهاوند كه حدوداً چهار ماه به طول انجاميد .
از عمر بن الخطاب خليفه مسلمين به يزدگرد سوم شاهنشاه پارس
يزدگرد، من آينده روشني براي تو و ملت تو نمي بينم مگر اينكه پيشنهاد مرا بپذيري و با من بيعت كني. تو سابقا بر نصف جهان حكم مي راندي ولي اكنون كه سپاهيان تو در خطوط مقدم شكست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشي است. من به تو راهي را پيشنهاد مي كنم تا جانت را نجات دهي.
شروع كن به پرستش خداي واحد، به يكتا پرستي، به عبادت خداي يكتا كه همه چيزرا او آفريده.
ما براي تو و براي تمام جهان پيام او را آورده ايم، او كه خداي راستين است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده كه آنها نيز از پرستش آتش كه خطاست دست بكشند، بما بپيوند الله اكبر را پرستش كن كه خداي راستين است و خالق جهان.
الله را عبادت كن و اسلام را بعنوان راه رستگاري بپذير. به راه كفر آميز خود پايان بده و اسلام بياور و الله اكبر را منجي خود بدان.
با اين كار زندگي خودت را نجات بده و صلح را براي پارسيان بدست آر. اگر بهترين انتخاب را مي خواهي براي عجم ها ( لقبي كه عربها به پارسيان مي دادند بعمني كودن و لال) انجام دهي با من بيعتكن.
الله اكبر
خليفه مسلمين
عمربن الخطاب
—————————————————————–
به نام اهورا مزدا آفريننده زندگي و خرد
از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمينهاي پرشمار، شاه آريايي ها و غير آريايي ها، شاه پارسيان و نژادهاي ديگر از جمله عربها، شاه فرمانروايي پارس، يزدگرد سوم ساساني به عمربن الخطاب خليفه تازيان
تو در نامه ات نوشته اي مي خواهي ما را به راه راست هدايت كني، به راه خداي راستينت، الله اكبر، بدون اينكه هيچگونه آگاهي داشته باشي كه ما كه هستيم و چه را مي پرستيم.
اين بسيار شگفت انگيز است كه تو لقب فرمانرواي عربها را براي خودت غصب كرده اي. آگاهي ودانش تو نسبت به امور دنيا به همان اندازه عربهاي پست و مزخرف گو و سرگردان در بيابانهاي عربستان و انسانهاي عقب مانده بيابان گرد است.
مردك، تو به من پيشنهاد مي كني كه خداوند يكتا را بپرستم در حاليكه نمي داني هزاران سال است كه ايرانيان خداوند يكتا را مي پرستند و روزي پنج بار به درگاه او نماز مي خوانند. هزاران سال است كه در ايران، سرزمين فرهنگ و هنر اين رويه زندگي روزمره ماست.
زمانيكه ما داشتيم مهرباني و كردار نيك را در جهان مي پرورانديم و پرچم پندار نيك، گفتار نيك، كردار نيك را در دستهايمان به اهتزاز درمي آورديم تو و پدران تو داشتند سوسمار ميخوردند ودخترانتان را زنده بگور مي كرديد.
شما تازيان كه دم از الله مي زنيد براي آفريده هاي خدا هيچ ارزشي قائل نيستيد ، شما فرزندان خدا را گردن مي زنيد، اسراي جنگي را مي كشيد، به زنها تجاوز مي كنيد، دختران خود را زنده به گور مي كنيد، به كاروانها شبيخون مي زنيد، دسته دسته مردم را مي كشيد، زنان مردم را ميدزديد و اموال آنها را سرقت مي كنيد. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام اين اعمال شيطاني را كه شما انجام مي دهيد محكوم مي كنيم. حال با اينهمه اعمال قبيح كه انجام مي دهيد چگونه مي خواهيد به ما درس خداشناسي بدهيد؟
تو بمن مي گويي از پرستش آتش دست بردارم، ما ايرانيان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشيد و گرمي آتش مي بينيم. نور و گرماي خورشيد و آتش ما را قادر مي سازد كه نور حقيقت را ببينيم و قلبهايمان براي نزديكي به خالق و به همنوع گرم شود. اين بما كمك مي كند تا با همديگر مهربانتر باشيم و اين نور اهورايي را در اعماق قلبمان روشن مي سازد.
خداي ما اهورا مزداست و اين بسيار شگفت انگيز است كه شما تازه او را كشف كرده ايد و نام الله را بر روي آن گذارده ايد. اما ما و شما در يك سطح و مرتبه نيستيم، ما به همنوع كمك مي كنيم ، ما عشق را در ميان آدميان قسمت مي كنيم، ما پندار نيك را در بين انسانها ترويج مي كنيم، ما هزاران سال است كه فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ هاي ديگر بر روي زمين مي گسترانيم، در حاليكه شما به نام الله به سرزمينهاي ديگر حمله مي كنيد، مردم را دسته دسته قتل عام مي كنيد، آيا الله به شما دستور داده قتل كنيد، غارت كنيد و ويران كنيد؟
يا اينكه پيروان الله به نام او اين كارها را انجام مي دهند؟ و يا هردو؟
شما مي خواهيد عشق به خدا را با نظامي گري و قدرت شمشير هايتان به مردم ياد بدهيد. شما بيابان گردهاي وحشي مي خواهيد به ملت متمدني مثل ما درس خداشناسي بدهيد. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داريم، تو بجز نظامي گري، وحشي گري، قتل و جنايت چه چيزي را به ارتش عربها ياد داده اي؟ چه دانش و علمي را به مسلمانان ياد داده اي كه حالا اصرار داري به غيرمسلمانان نيز ياد بدهي؟ چه دانش و فرهنگي را از الله ات آموخته اي كه اكنون مي خواهي به زوربه ديگران هم بياموزي؟
افسوس و اي افسوس … كه ارتش پارسيان ما از ارتش شما شكست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خداي خودشان را اين بار با نام الله پرستش كنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولي اينكار با زور شمشير بايد عربي نماز بخوانند چون گويا الله شما فقط عربي مي فهمد.
من پيشنهاد مي كنم كه تو و همدستانت به همان بيابانهايي كه سابقا عادت داشتيد در آن زندگي كنيد برگرديد. آنها را برگردان به همان جايي كه عادت داشتيد جلوي آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگي قبيله اي ، به همان سوسمار خوردن ها و شير شتر نوشيدنها.
من تو را نهي نمي كنم از اينكه اين دسته هاي دزد را ( ارتش تازيان) در سرزمين آباد ما رها كني ، در شهر هاي متمدن ما و در ميان ملت پاكيزه ما. اين چهار پايان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام كنند، زنان و فرزندان ما را بربايند، به زنهاي ما تجاوز كنند و دخترانمان را به كنيزي به مكه بفرستند. نگذار اين جنايات را به نام الله
انجام دهند، به اين كارهاي جنايتكارانه پايان بده.
آريايها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهاي پاك به هر كجا كه بروند تخم دوستي، عشق ، آگاهي و حقيقت را خواهند كاشت بنابراين آنها تو و مردم تو را بخاطر اين كارهاي جنايتكارانه مجازات نخواهند كرد.
من از تو مي خواهم كه با الله اكبرت در همان بيابانهاي عربستان بماني و به شهرهاي آباد و متمدن ما نزديك نشوي ، بخاطر عقايد ترسناكت و بخاطر
خوي وحشي گريت.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
زندگى نامه کوروش کبير

[/align]


ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﻭﻡ )ﺑﻪ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ :
( ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﯾﺎ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺷﺎﻩ
ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ۵۵۹
ﺗﺎ ۵۲۹ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ، ﺑﺮ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺎ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ »ﻓﺮﺯﻧﺪ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ،
ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻧﺸﺎﻥ ، ﻧﻮﺍﺩﻩٔ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻧﺸﺎﻥ،
ﻧﻮﺍﺩﻩٔ ﭼﯿﺶ ﭘﯿﺶ ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻧﺸﺎﻥ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﮐﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ «. ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪٔ
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺴﺐ ﺷﺎﻫﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪﺟﺰ
ﮐﺘﺰﭘﺎﺱ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ، ﻣﺎﻧﺪﺍﻧﺎﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﺳﺘﯿﺎﮒ
ﺭﺍ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﯾﮑﻢ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﺍﻧﺎ
ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ
ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ . ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﻭﺍﺝ ﺍﯾﻦ
ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺪﻓﺶ ﺍﯾﻦ
ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﻣﺮﺩﯼ
ﻧﯿﻤﻪﻣﺎﺩﯼ ﺑﺴﺎﺯﺩ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﭘﺎﺭﺱﻫﺎ
ﺁﺷﺘﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺻﻮﻻً ﺭﺍﺑﻄﻪﺍﯼ ﺑﯿﻦ ﻣﺎﻧﺪﺍﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﺳﺘﯿﺎﮒ
ﻭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ.
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪٔ ﺷﺎﻩ ﻣﺎﺩ ﻃﻐﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ
ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﺎﺩ ﺩﺭ ﻫﮕﻤﺘﺎﻧﻪ ﯾﻮﺭﺵ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ
ﮐﻤﮏﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﺪ، ﻫﮕﻤﺘﺎﻧﻪ
ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩ . ﺳﭙﺲ ﮐﺮﺯﻭﺱ، ﺷﺎﻩ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﺑﻪﺳﻮﯼ ﺳﺎﺭﺩ ﻟﺸﮑﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ، ﺷﻬﺮ
ﺳﺎﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺁﻣﺪ. ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻓﺘﺢ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎﯼ ﺻﻐﯿﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻧﺶ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﮐﺒﺎﺗﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ
ﺑﻪﺳﻮﯼ »ﭘﺎﺭﺕ «، »ﺯﺭﻧﮓ «، » ﻫﺮﺍﺕ«، »ﺧﻮﺍﺭﺯﻡ«، » ﺑﺎﺧﺘﺮ«،
» ﺳﻐﺪ«، » ﮔﻨﺪﺍﺭ«، » ﺛﻪﺕَﮔﻮﺵ« ﻭ » ﺍَﺭَﺧﻮﺍﺗﯿﺶ« ﻟﺸﮑﺮ
ﮐﺸﯿﺪ. ﺟﺰﺋﯿﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓﻫﺎ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩﺍﺳﺖ ﻭ
ﺍﻃﻼﻉ ﮐﻤﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺩﺭ ﺑﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ۵۳۹ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺁﻫﻨﮓ ﺗﺴﺨﯿﺮ
ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﻞ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺍﺳﻨﺎﺩ
ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩٔ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ، ﻓﺘﺢ ﺑﺎﺑﻞ ﺑﺪﻭﻥ ﺟﻨﮓ
ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪﻧﺎﻡ
ﮔﺌﻮ ﺑﺮﻭﻩ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺟﺸﻦ ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ . ﻫﻔﺪﻩ ﺭﻭﺯ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﺎﺑﻞ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ۲۹ ﺍﮐﺘﺒﺮ ﺳﺎﻝ ۵۳۹ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ
ﻣﯿﻼﺩ، ﺧﻮﺩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺷﺪ . ﺗﺼﺮﻑ ﺑﺎﺑﻞ ﻧﻘﻄﻪٔ
ﻋﻄﻔﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺑﯿﻦ ﻗﺪﺭﺕﻫﺎﯼ ﺩﺭﮔﯿﺮ
ﺩﺭ ﺁﺳﯿﺎﯼ ﻏﺮﺑﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺯﻣﯿﻨﻪٔ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺗﺒﻌﯿﺪﯼ
ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻦﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ . ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﮔﺎﻩ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻇﺮﻭﻑ ﻭ ﺍﺷﯿﺎﯼ ﻃﻼﯾﯽ ﻭ ﻧﻘﺮﻩﺍﯼ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﻧﺒﻮﮐﺪ ﻧﺼﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺗﺤﻮﯾﻞ
ﺩﺍﺩ
[/hl]
     
  ویرایش شده توسط: sinarv1   
مرد

 
[aligncenter]زندگى نامه کوروش کبير
ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﺒﻮ ﻧﻌﯿﺪ ﻭ
ﺗﺼﺮﻑ ﺑﺎﺑﻞ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪٔ ﺳﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ
ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﭘﺮﺍﺭﺯﺷﯽﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۷۱ ﻣﯿﻼﺩﯼ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ
ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪٔ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪٔ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ
ﺭﺳﻤﯽ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺪﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪ ﺩﺭ
ﻣﻘﺮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ
ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺎﮔﺘﻬﺎ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ؛ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺭﺍ ﺍﮐﺜﺮ
ﻣﻮﺭﺧﺎﻥ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﺍﺳﺖ . ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﻮﺛﻖ ﮐﻬﻨﯽ ﮐﻪ
ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺩﻭ ﻟﻮﺡ ﻭ
ﺳﻨﺪ ﮔﻠﯽ ﯾﺎﻓﺖﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﺑﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺁﻥ
ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ﺍﻭﺕ ۵۳۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺁﻥ » ﻧﻬﻤﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﮐﻮﺭﺵ، ﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ « ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ
ﻣﯽﺩﻫﺪ . ﺳﻨﺪ ﺩﻭﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺳﯽ ﻭ ﯾﮑﻢ ﺍﻭﺕ
۵۳۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺍﺳﺖ، » ﺳﺎﻝ ﺁﻏﺎﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ
ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ، ﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ« ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺸﺎﻥ
ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪٔ ﺑﯿﻦ ۱۲ ﺗﺎ ۳۱ ﺍﻭﺕ
ﺳﺎﻝ ۵۳۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪﺍﺳﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ، ﺧﺒﺮ
ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ﻭﯼ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖﻧﺸﯿﻨﯽ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ
ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺳﯿﺪﻩﺍﺳﺖ
[/hl]
     
  
مرد

 
زندگى نامه کوروش کبير

ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ
ﺍﺳﺖ . ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎﺭﯾﺦﻧﮕﺎﺭﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺷﺎﻣﻞ
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﮐﺴﻨﻮﻓﻮﻥ ﺑﻪﻭﯾﮋﻩ ﺁﻧﺎﺑﺎﺳﯿﺲ ) ﯾﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ
ﺩﻩﻫﺰﺍﺭ ﺗﻦ(، ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﻭ ﻣﻮﺭﺧﺎﻥ ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ،
ﺁﺭﯾﺎﻥ، ﮐﻮﯾﻨﺖ ﮐﻮﺭﺱ، ﺩﯾﻮﺩﻭﺭ ﺳﯿﺴﯿﻠﯽ ﻭ ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺧﯿﺮﺗﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺛﺮ ﭘﻠﻮﺗﺎﺭﮎ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺁﺷﯿﻞ ) ﯾﺎ
ﺁﯾﺴﺨﻮﻟﻮﺱ(، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻄﻠﻤﯿﻮﺱ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯼ
ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺑﻮﻥ ﻭ ﭘﻠﯿﻨﯿﻮﺱ ﭘﺎﺭﻩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻧﻪﭼﻨﺪﺍﻥ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪٔ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ، ﻋﻬﺪ ﻋﺘﯿﻖ ) ﺑﻮﯾﮋﻩ
ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺳﺘﺮ، ﻋﺰﺭﺍ، ﻧﺤﯿﻤﺎ ( ﻧﯿﺰ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺁﮔﺎﻫﯽﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺧﯿﺮ ﺳﺪﻩٔ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﺯ
ﭘﺎﭘﯿﺮﻭﺱﻫﺎﯼ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻭ ﺳﮑﻪﻫﺎﯼ ﻓﻠﺴﻄﯿﻨﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﺎﻣﻞ
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ
ﺳﻨﺪﻫﺎﯼ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﺭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ،
ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻧﺎﻣﻪٔ ﻧﺒﻮﻧﻌﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺮ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺩﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ
ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺮ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻭ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ
ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎﺑﻞ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ .
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﻬﻦ، ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﻫﺮﻭ ﺩﻭﺕ ﺗﺎﺣﺪﻭﺩﯼ
ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﯼ ﻧﻮﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥﺷﻨﺎﺳﯽ
ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩ، ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ .
ﺍﻣﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﺟﻨﺒﻪٔ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﺳﺮﺍﯾﯽ ﻭ
ﺗﻔﺮﯾﺢﺍﻧﮕﯿﺰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﮐﻪ
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﻭﺍﻗﻌﻪٔ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﺻﺤﺒﺖ
ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺩﯾﮕﺮ
ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩ، ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ . ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ
ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ
ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﺷﺨﺼﯽﺍﺵ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﺰﺷﮏ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻦ
ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺭﺳﯽﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻭﯼ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺷﺮﻗﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﻫﻢ
ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺭﺳﻤﯽ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ
ﻧﺪﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ »ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ « ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ
ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺭﺳﻤﯽ، ﻣﺤﺎﻝ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﺍﯾﻦ
ﺣﺎﻝ، ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﮐﺘﺰﯾﺎﺱ ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ
ﮐﻨﯿﻢ ﺯﯾﺮﺍ ﻭﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺷﺖ .
[/hl]
     
  ویرایش شده توسط: مدیر   
مرد

 
زندگى نامه کوروش کبير
ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪٔ ﺗﺨﻠﯿﺎﺕ ﻭﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﻟﺘﯽ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ . ﮐﻮﺭﻭﺵﻧﺎﻣﻪ ﺭﻣﺎﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ
ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﺁﺭﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﻓﺮﻣﺎﻥﺭﺍﻧﯽ ﻭ ﭘﯿﺸﺒﺮﺩ ﯾﮏ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﮐﺎﻣﮕﯽ
ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺳﺘﺎﯾﺸﮕﺮ ﺍﺳﺖ .
ﮐﻮﺭﺵﻧﺎﻣﻪ ﻧﻤﻮﺩﺍﺭ ﺑﺎﺭﺯﯼ ﺍﺯ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﺑﻪ
ﺍﻧﺪﺭﺯﮔﻮﯾﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻈﺮﻫﺎ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺳﻠﻄﻨﺖﺧﻮﺍﻫﯽ ﻭﯼ
ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩٔ ﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ
ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻮﺩ، ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ
ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﻬﺎﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻠﯿﺎﺕ
ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻫﻤﺨﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
     
  
مرد

 
زندگى نامه کوروش کبير
ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ
ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺳﻨﮓ ﺑﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﺧﻂ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺑﺼﻮﺭﺕ
» ﮐﻮﺭﻭ« ﯾﺎ »ﮐﻮﺭﻭﺵ« ) ﺑﻪ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ :
( ﻭ ﺩﺭ ﺻﯿﻐﻪٔ ﻣﻀﺎﻑﺍﻟﯿﻪ » ﮐﻮﺭﺍﺋﻮﺵ«
ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪ . ﺩﺭ ﻧﺴﺨﻪٔ ﻋﯿﻼﻣﯽ ﺳﻨﮓﻧﺒﺸﺘﻪﻫﺎ
»ﮐﻮﺭﺍﺵ« ﻭ ﺩﺭ ﻣﺘﻮﻥ ﺍﮐﺪﯼ » ﮐﻮﺭِﺵ« ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﺼﻮﺭﺕ » ﮐﻮﺭُﺵ« ﻭ » ﮐﻮﺭِﺵ« ﺿﺒﻂ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ »ﮐﻮﺭُﺱ« ﻣﯽﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﮐﻪ
ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ »ﺳﺎﯾﺮﻭﺱ« ﯾﺎ
»ﺳﯿﺮﻭﺱ« ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﺯ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﺳﺪﻩﻫﺎﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺮﺝ ﺑﻦ ﻋﺒﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﺍﻟﺪﻭﻝ ﻭ
ﺍﺑﻮﺭﯾﺤﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻟﺒﺎﻗﯿﻪ ﻋﻦ ﺍﻟﻘﺮﻭﻥ ﺍﻟﺨﺎﺑﯿﻪ ﻧﺎﻡ
ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ »ﮐﻮﺭُﺵ«، ﻣﺴﻌﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﻣﺮﻭﺝ ﺍﻟﺬﻫﺐ
ﻭ ﻣﻌﺎﺩﻥ ﺍﻟﺠﻮﻫﺮ » ﮐﻮﺭُﺱ«، ﻃﺒﺮﯼ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﻟﺮﺳﻞ ﻭ
ﺍﻟﻤﻠﻮﮎ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﯿﺮ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺎﻣﻞ » ﮐِﯿﺮُﺵ« ﻭ ﺣﻤﺰﻩ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﻨﯽ ﻣﻠﻮﮎ ﺍﻻﺭﺽ ﻭ ﺍﻻﻧﺒﯿﺎ
»ﮐﻮﺭﻭﺵ« ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻧﺪ
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪٔ ﭘﻠﻮﺗﺎﺭﮎ، ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ
ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ » ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ« ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ . ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﻮﺍﻥ
ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﺑﺮ ﭼﻪ ﭘﺎﯾﻪﺍﯼ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ. ﺍﺯ
ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ
ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺩ ﮐُﺮ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﺩﯾﮕﺮ ﺍﺷﻤﯿﺖ ﻋﻘﯿﺪﻩ
ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ »ﺑﭽﻪ، ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ،
ﺟﻮﺍﻥ« ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺤﺘﻤﻞﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ
» ﺗﺤﻘﯿﺮﮐﻨﻨﺪﻩٔ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪٔ ﮐﻼﻣﯽ« ﻣﻌﻨﺎ ﺩﻫﺪ .
ﺩﺭ ﻟﻬﺠﻪﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﯾﺸﻪٔ » ﮐﻮﺭ« ﺩﺭ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﺧﺎﺹ
ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﯼ » ﮐﻮُﺭ«
ﺑﻪﻣﻌﻨﺎﯼ » ﭘﺴﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ « ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ » ﮐُﺮَﻩ«
ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ »ﺍﺳﺐ ﮐﻮﭼﮏ« ﯾﺎ ﺑﭽﻪٔ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺑﭽﻪٔ ﺷﺘﺮ
ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻭﺍﮊﻩٔ » ﮐﻮﺭَﮎ« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ »ﻧﻮﺯﺍﺩ
ﺣﯿﻮﺍﻥﻫﺎ « ﻭ »ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺍﺳﺐ« ﺁﻣﺪﻩﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﻧﯿﺰ
» ﮐﻮﺭ« ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ » ﮔﻮﺳﺎﻟﻪٔ ﻧﺮ« ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ
ﻧﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﯾﺸﻪ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪﻩ
ﺑﺎﺷﺪ .
     
  ویرایش شده توسط: مدیر   
مرد

 
زندگى نامه کوروش کبير
ﻧﯿﺎﯼ ﮐﻮﺭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﺑﺮ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﭘﺎﺭﺱ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ
ﻣﯽﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﮑﺎﮐﯽﻫﺎ ﻭ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﻣﻌﺎﺻﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺳﻨﮓﻧﺒﺸﺘﻪٔ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ
ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ ﺁﻣﺪﻩﺍﺳﺖ : » ﻣﻦ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﺎﻩ ﻫﺴﺘﻢ، ﺷﺎﻩ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ«، » ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ، ﺷﺎﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ« ﯾﺎ
»ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ، ﭘﺴﺮ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ، ﺷﺎﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ .«
ﺩﺭ ﺣﮑﺎﮐﯽﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺑﻞ ﺍﺯ ﺍﻭﺭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﮐﻨﺪ :
»ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺷﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ، ﺷﺎﻩ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﺸﺎﻥ ، ﭘﺴﺮ
ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ، ﺷﺎﻩ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﻧﺸﺎﻥ« ﻭ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ،
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ »ﻓﺮﺯﻧﺪ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻬﺮ
ﺍﻧﺸﺎﻥ، ﻧﻮﺍﺩﻩٔ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ، ﺷﺎﻩ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺸﺎﻥ
ﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﯿﺶ ﭘﯿﺶ، ﺷﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ، ﺷﺎﻩ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺸﺎﻥ، ﺍﺯ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ «. ﻣﻌﺮﻓﯽ
ﮐﺮﺩﻩﺍﺳﺖ
ﻭﺍﻟﺘﺮ ﻫﯿﻨﺘﺲ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽﻫﺎﯾﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ
ﻣﻌﺘﻘﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﺳﺎﺩﮔﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪ
ﮐﻪ ﻣﺎﻧﺪﺍﻧﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺎﺩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﯾﻢ :
ﻫﻮﻭﺧﺸﺘﺮﻩ ، ﺷﺎﻩ ﻣﺎﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﻠﯽﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ
۶۱۲ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ، ﻧﯿﻨﻮﺍ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺁﺷﻮﺭ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩ . ﻭﯼ ﺩﺭ
ﺳﺎﻝ ۵۸۵ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ
ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻟﯿﺎﺗﺲ ﺷﺎﻩ ﻟﻮﺩﯾﻪ ﻭ ﭘﺪﺭ ﮐﺮﺯﻭﺱ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ
ﺁﺳﯿﺎﯼ ﺻﻐﯿﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩ . ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺟﻨﮓ، » ﺭﻭﺯ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺷﺪ .« ﺩﻭ
ﻃﺮﻑ ﺟﻨﮓ، ﻭﺣﺸﺖﺯﺩﻩ ﺍﺯﮐﺴﻮﻑ، ﺑﯽﺩﺭﻧﮓ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ
ﺻﻠﺢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺍﻧﺶ ﺍﺧﺘﺮ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺩﻗﯿﻖ ﺍﯾﻦ
ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ۲۸ ﻣﺎﻩ ﻣﻪ ﺳﺎﻝ ۵۸۵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩﯼ
ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
     
  ویرایش شده توسط: مدیر   
زن

 
کوروش کبیر خدا تورو بیامرزه.ولی ای کاش بعضی ها هم راه تورو ادامه میدادن
Signature
اوس کــریم:گنــاهامو نادیده بگیرهمونطور که دعاهامو نشنیده میگیری :
(سلام به همه لزبین های لوتی)
     
  
صفحه  صفحه 10 از 17:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  16  17  پسین » 
ایران

Cyrus / Kourosh Hakhamaneshi | کوروش و سربلندی ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA