ارسالها: 3119
#141
Posted: 24 Oct 2015 15:09
نیایش کورش بزرگ با خدا و سفرش به ایران امروزی
روزی شه شاهان ما در یک نیایش با خدا
گفتا به پاس کار من اندیشه ی پر بار من
روزی مرا فرصت بده رو ح مرا مهلت بده
تا بنگرم خاک وطن آن سرزمین پاک من
گفتا خدا به شاه ما ره بر تو بادا هر کجا
کردی جهان را شادمان اینک تو و این هم جهان
کوروش اهورا را ستود جز شوق پارس در او نبود
با یک فرشته شادمان آمد به سوی این جهان
ناگه که او آهی کشید جز آب و نم چیزی ندید
گفتا چرا خا ک تنم اینگونه گشته غرق نم
ویرانی خاکم زچیست فرشته هم آرام گریست
کوروش به او گفتا مرا با خود ببرتا هر کجا
تا بنگرم پورنان من هستند نگهدار وطن
با یک نظربرشهر خود کوروش کمی افسرده شد
جز مهدی وعبدالوحید عباس و سجاد و سعید
نامی ز پوران نشنید آهی ز دل آنجا کشید
گفتا که این گویش زچیست عباس و عبدالله کیست
فرشته بنشست و گریست گفتا که اینها عربیست
بعد از تو ای شاه جهان ایران به دست تازیان
ویران و یکصد پاره شد نسل توهم آواره شد
کوروش برآشفت و شکست که نسل من آواره گشت
قومی به ما ها چیره شد افکار انسان تیره شد
پس شاه شاهان را چه شد آن سرفرازان را چه شد
اینک تو بر من کن روا تصویر ایران مرا
کوروش که تا آن را بدید ناگه زدل آهی کشید
گفتا که این خاک من است این نقش ایران من است
پس شرق و غرب آن چه شد آن هند وآن یونان چه شد
اینک مرا با خود ببر به سرزمین های دگر
تا بنگرم همچو قدیم فخرو شکوه عالمیم
کوروش در آفاقی دگر با خرقه پوشی رهگذر
گفتا که من هم دم به دم از خاک ایران آمدم
آن رهگذر گفتا جوان تویی تروریست جهان
کوروش زدل آشفته شد از این ولایت خسته شد
گفتا که ای دادار من این نیست آن خاک وطن
خسته ام و بی همسفر مرا از این دنیا ببر
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#142
Posted: 24 Oct 2015 15:18
ارسطو فیلسوف معروف و شاگرد افلاطون گرچه به اندازه استادش کوروش را تجلیل نمی کرد معهذا آنقدر برای پادشاه ایران قایل به ارزش بود که به شاگردش (اسکندر مقدونی ) میگفت رسم زمامداری را از کوروش فرا بگیرد و اسکندر مقدونی بعد از اینکه به ایران آمد در پازارگاد قبر کوروش را – که هنوز هست – زیارت کرد و احترامی که نسبت به صاحب قبر معمول داشت چون احترامی بود که در مورد استادان خود رعایت مینمود.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#143
Posted: 24 Oct 2015 15:20
كوروش اي شير ژيان پارسي اي سخن هايت دمادم راستي
اي هواي پاك شاد آشتي ميهنت را درجهان آراستي
خون پاك آريايي در تنت مهروماه پارسايي در سرت
نغمه تابان مزدا بر لبت جلگه آب رهايي همرهت
ما همه چشمان به راهت دوختيم چون به گيتي پند تو اندوختيم
راه تو راه رهايي جستن است ني كه در خواب سياهي خفتن است
كوروش اي جانم فداي راه تو درتن ومغزم همه اواي تو
چون خردمندان خردمندي كني در تن وجان همه مردي كني
چشم گيتي را همه نيكي كني تنگ دستان را دست گيري كني
در مرامت مردمان را داشتي خوي خود را چون درخت افراشتي
مردمان را از خودت پنداشتي بر زمين تخم خرد را كاشتي
راستي را آرمانت داشتي دشمنان مردمان را كاستي
تا به كي باشد به ره چشمان ما تا كه ره يابد به تو دستان ما
من به خواب خويش رويت را ديده ام من به خوابم روي تو بوسيده ام
در هواي كوي تو پيچيده ام باده مهر دلت نوشيده ام
كوروش اي مرد بزرگ پارسي كوروش اي جان و روان راستي
كوروش اي نام و نواي آشتي تخم نيكي را به گيتي كاشتي
خاموشي را روشني افراشتي چون به دل مهر كياني داشتي
زنده باد كوروش بزرگ
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#144
Posted: 24 Oct 2015 15:25
درود قوم ایران را
ز قلب کشور ایران پذیرا باش
شهنشاها........:
گر چه فرزندان ایران
حرمت و یاد تو را گم کردهاند اینک
گرچه در جای عزیز مهر یزدان
کیش بیگانه به منزل کردهاند اینک
گر چه نیک گفتار و نیک پندار و نیک کردار یزدان را
فراموش کردهاند اینک
بدان کورش شه ایران
که قوم و ملت ایران
سر تعظیم به در گاهت فرومیآورد امروز
به پاس نام آزادی
که بر نامت نگین گشته
به یاد مهر انسانی
که در جانت اجین گشته
به پاس دولت بخشنده وجدان
به پاس مهر شاهنشاهی ایران
شهنشاها.. جلال و حرمت روح و روانت را
به قلب و دیدۀ قوم ایران
آکنده خواهیم کرد
...................................
از دل ویرانهای تخت جمشید
از میان یادهای فرٌ جمشید
از دل خاک گوهربار نیاکان
امپراطوری بیهمتای ایران
یک صدایی خسته اما پر وقار
بانگ میآرد......
منم کورش .. شه و شاهنشه ایران
....................................
درودم بر تو ای کوروش
تو ای دادار هر چه داد
تو ای کوبندۀ بیداد
تو ای فریاد آبادی
تو ای آغاز آزادی
تو ای خورشید بیپایان
الا شاهنشه ایران
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#145
Posted: 24 Oct 2015 15:26
تو را این دل سراییست خالصانه
تویی شاه جهانم عاشقانه
تو با اسب سیاه خود فکندي
تمام خاک دنیا فاتحانه
بود تنها یگان دستی به شمشیر
که گیرد دست دشمن را نشانه
چه گویم از سپاه و ارتش تو
که شد تا قلب یونان آن روانه
اگر مانده کنون این نام ایران
ببوسد دست شاهش عاجزانه
منم سرباز تو شاه جهانم
.به کردارت به پندارت یگانه
همی گفتار تو گفتار نیک است
تو دادی درس عدل و عادلانه
قسم خوردم به نامت آریایی
تویی حافظ خاکت هر زمانه
زنم فریاد و گویم نام کوروش
بود تنها سوار جاودانه
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#146
Posted: 24 Oct 2015 15:34
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
فردوسی
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 1264
#147
Posted: 27 Oct 2015 03:10
همواره در حسرت گذشته ایم . سرنوشت تاریخی ما واقعا شگفت انگیزه . شاه شاهان افتخار جاودانه ی ایران . و امروز.......افسوس
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 152
#148
Posted: 6 Jun 2016 15:54
متاسفانه به دلیل اینکه نظام مملکت داری قبل از انقلاب همه شاهنشاهی بوده کورش هم مورد حکم قضایی قرار گرفته نمیدونم البته الان که بهش میگن جمهوری مردم چه نقشی دارن دقیقا جز اینک تبلیغ کنن ما رفتیم پای صندوق های رای
تقصیر برگ ها نیست آدم ها همینند،
نفس میدهی له ات میکنند...
به افتخار کوروش بزرگ = دریای هچا پارس ای تی
نه عرب نه فارس
ارسالها: 152
#149
Posted: 30 Oct 2016 11:41
روز کوروش تمام راها رو بستن و به فاصله ی ۵۰ متری از قبر پدر فنس کشیدن ولی اریایی ها با نیروها پلیس درگیر شدن فنسها رو شکوندن و در اغوش پدر ارام گرفتن و روزش رو گرامی داشتن.ضمنا پرچم شیر و خورشید هم به نمایش گذاشتن.
تقصیر برگ ها نیست آدم ها همینند،
نفس میدهی له ات میکنند...
به افتخار کوروش بزرگ = دریای هچا پارس ای تی
نه عرب نه فارس