ارسالها: 175
#41
Posted: 21 Sep 2012 04:11
درود و شادباش ایزد منان بر روح بزرگ کوروش بزرگ پادشاه ایران و ایرانی
کوروش هیچگاه از یاد نخواهد رفت
درود بر تو ای بزرگ مرد تاریخ جهان
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 3080
#42
Posted: 22 Sep 2012 22:47
نام کوروش بزرگ در زبان های گونا گون باستانی به گونه های مختلف نگاشته شده است:
پارسی باستان: Kūruš
در کتیبه های عیلامی: Ku-rash
درکتیبه های بابلی: Ku-ra-ash
در زبان یونانی باستان: Κūρος
در زبان عبری: کورِش Koresh
در زبان لاتین: سیروس Cyrus؛ صورت لاتین نام کوروش به فارسی بازگشته و به عنوان نام در ایران استفاده می شود.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#43
Posted: 22 Sep 2012 22:50
در زمان حکومت بخت النصر پادشاه بابل یهودیان کشور یودا از دادن خراج امتناع کردند.پس بخت النصر به اورشلیم حمله ور شد وآنجا را آتش زد و مردم را به اسارت به بابل آورد و اموال با ارزش آنها را غارت کرد.هنگامیکه کوروش برای فتح بابل لشکر کشید سال 583 قبل از میلاد بود و حزقیال نبی پیامبر وقت یهودیان اسیر بود.او به همکیشان خود از قبل بشارت داده بود که کوروش عامل خداوند برای نجات آنهاست. کوروش بعد از فتح بابل کتیبه ی معروف خود را نوشت و همانطور که در تابلوی زیر میبینید خزانه دار خود «مهرداد» را دستور داد تا تمام ظروف و اموال یهودیان را به آنها پس دهند.
نقاشی زیر توسط Gustave Doré نقاش فرانسوی (1883-1832) کشیده شده است
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#44
Posted: 22 Sep 2012 22:56
مراسم نصب تندیس کوروش بزرگ در پارک المپیک شهر سیدنی که همزمان با روزبزرگداشت کوروش نصب گردید.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 175
#45
Posted: 23 Sep 2012 03:25
روزی که کوروش وارد شهر صور شد
روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم “ارتب” خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند …
در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، “ارتب” تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!
در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد.
صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت.
اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.
درحالیکه عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کرده بودند عده ای دیگر ارتب را از درخت فرود اوردند ودست هایش را بستند پس از اینکه او را به حضور کوروش آوردند کوروش از او پرسید: چرا می خواستی مرا به قتل برسانی؟
ارتب جواب داد: ای پادشاه سربازان تو برادر مرا به قتل رساندند من می خواستم به انتقام خون برادرم تو را بکشم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت چون تیر من هیچ گاه به خطا نمیرود ولی همین که تیر از کمان من رها شد اسب تو به رو درآمد واینک میدانم که تو مورد حمایت خدای بعل وسایر خدایان هستی و اگر این رامیدانستم به تو سو قصد نمیکردم.
کوروش گفت: درقانون آمده اگر کسی به جان کسی سو قصد کند باید دستش قطع شود و چون تو با یک دست کمان را نگه داشتی و با یک دست زه راکشیدی باید هردو دست توقطع شود و اگر من بخواهم تو را مجازات کنم از تحصیل نان خود عاجز خواهی شد این است که من از مجازات تو صرف نظر میکنم . ارتب که نمی توانست باور کند گفت ای پادشاه آیا مرا بقتل نخواهی رساند .
کوروش گفت: نه.
ارتب گفت: ای پادشاه آیا تو دستهای مرا نخواهی برید.
کوروش گفت: نه .
ارتب گفت: من شنیده بودم تو هیچ جنایت رابدون پاسخ نمی گذاری و اگر یکی از اطباع تو را بقتل برسانند به طور حتم قاتل را خواهی کشت .
کوروش گفت: همین طور است ولی در این مورد من از حق خود می گذرم اما از حق اطباع خود نمی توانم صرف نظر کنم .
ارتب گفت: به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است. من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز اینکه به تو خدمت کنم.
کوروش گفت: من میگویم تو را وارد خدمت کنند و از آن پس ارتب در سفر و حضر همراه کوروش بود در آخرین جنگ کوروش نیز ارتب حضور داشت وبعد از کشته شدن کوروش جنازه او رابرداشت وبه پاسارگاد برگرداند. او این دلیری رانمیکرد دشمنان به جنازه کوروش بی احترامی میکردند پس ازاینکه جنازه رابه پاسارگاد برد روزی که جسد کوروش در گورستان گذاشته شد ارتب درکنار گور با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت وقبل از اینکه جان بسپارد گفت: بعداز کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#46
Posted: 23 Sep 2012 03:32
آرام بخواب کوروش!
اگر روزی بیگانگان
خاکت را به توبره میکشیدند
امروز سفیران غم و نکبت
خود این کار را میکنند…
چه سر گذشت غم انگیزیست کوروش!
فرزندان بی انصافت
مهربانی تو را کجا جا گذاشته اند؟
گویا فراموش کردن
ندای جهانی صلح تو
برای فرزندانت
آسانتر از گردن نهادن
به خشم تمدنسوزان بوده است.
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#47
Posted: 27 Sep 2012 05:53
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#48
Posted: 6 Oct 2012 04:06
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#49
Posted: 6 Oct 2012 04:18
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#50
Posted: 6 Oct 2012 04:25
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|