ارسالها: 175
#81
Posted: 29 Oct 2012 04:01
تصویری از سرزمین پارس در سلطنت کوروش بزرگ
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#82
Posted: 29 Oct 2012 04:05
درود بر دوستان گرامی با توجه به اینکه در کتابهای مختلف و منابع تاریخی مختلف در مورد دین و ایین کوروش بزرگ چیزهای مختلفی نوشته شده بر ان شدم تا بر روی ان شخصا تحقیق کنم و ان را اینجا برای شما دوستان قرار دهم
ﺩﯾﻦ ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ، ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯾﻦﻋﻘﯿﺪﻩﺍﻧﺪﮐﻪﮐﻮﺭﻭﺵﻧﯿﺰ
ﻣﺎﻧﻨﺪﺩﯾﮕﺮﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ
ﺯﺭﺗﺸﺘﯽﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎﺑﺎﯾﺪﺍﯾﻦ
ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎ
ﻭﺟﻮﺩﺍﺣﺘﺮﺍﻡﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽﮐﻪﺑﺮﺍﯼ
ﺍﻫﻮﺭﺍﻣﺰﺩﺍﻭﺁﯾﯿﻦﺯﺭﺗﺸﺖﻗﺎﺋﻞ
ﺑﻮﺩ،ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭﻭﺍﻗﻊﮐﻮﺭﻭﺵﺑﻪﺗﻤﺎﻡﺍﺩﯾﺎﻥﻭ
ﻣﺪﺍﻫﺐﻭﺧﺪﺍﯾﺎﻧﯽﮐﻪﺑﻪﺷﮑﻞﻫﺎ
ﻭﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥﺩﺭﺑﯿﻦ ﺟﻮﺍﻣﻊ
ﻣﺨﺘﻠﻒﻣﻮﺭﺩﺗﻘﺪﯾﺲﻭﭘﺮﺳﺘﺶ
ﻣﺮﺩﻡﺑﻮﺩﻧﺪ،ﺍﺣﺘﺮﺍﻡﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽﻣﯽ
ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﺍﻭﺑﻪﻫﻨﮕﺎﻡﻭﺭﻭﺩﺑﻪﺑﺎﺑﻞﻣﺘﻨﯽﺭﺍ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ:
»ﺍﯾﻨﮏﮐﻪﺑﻪﯾﺎﺭﯼﻣﺰﺩﺍ،ﺗﺎﺝ
ﺳﻠﻄﻨﺖﺍﯾﺮﺍﻥﻭﺑﺎﺑﻞﻭﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ
ﺟﻬﺎﺕﺍﺭﺑﻌﻪﺭﺍﺑﻪﺳﺮﮔﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻡ،
ﺍﻋﻼﻡﻣﯽﮐﻨﻢﺗﺎﺭﻭﺯﯼﮐﻪﺯﻧﺪﻩ
ﻫﺴﺘﻢﻭ ﻣﺰﺩﺍ ﺗﻮﻓﯿﻖﺳﻠﻄﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ« ...
ﺩﺭﺍﯾﻦﻣﺘﻦﮐﻮﺭﻭﺵﺧﻮﺩﺭﺍ
ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩﯼﻣﺰﺩﺍﻣﯽﺩﺍﻧﺪﻭ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﯼﺍﺯﯾﺎﺭﯼﻭﺣﻤﺎﯾﺖﺍﻭﺭﺍ
ﺩﻟﯿﻞﻣﻮﻓﻘﯿﺖﺧﻮﺩﻋﻨﻮﺍﻥﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦﺍﻭ ﺩﺭﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ
ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
»ﻭﺿﻊﺩﺍﺧﻠﯽﺑﺎﺑﻞﻭﺟﺎﯾﮕﺎﻩﻫﺎﯼ
ﻣﻘﺪﺳﺶﻗﻠﺐﻣﻦﺭﺍﺗﮑﺎﻥﺩﺍﺩ...
ﻓﺮﻣﺎﻥﺩﺍﺩﻡﺗﻤﺎﻡﻧﯿﺎﯾﺸﮕﺎﻩﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎﯾﻨﺪ«...
ﺍﻭﺿﻤﻦﺁﺯﺍﺩﯼﻗﻮﻡﯾﻬﻮﺩﺍﺯﭼﻨﮓ
»ﻧﺒﻮﻧﯿﺪ«ﻓﺮﻣﺎﻥﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼﻣﻌﺒﺪ
ﯾﻬﻮﻩﺩﺭﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢﺭﺍﺻﺎﺩﺭﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻭﺧﺪﺍﯾﺎﻥﺳﻮﻣﺮﻭﺁﮐﺪﺭﺍﺑﻪ
ﻧﯿﺎﯾﺸﮕﺎﻩﻫﺎﯼﺧﻮﺩﺷﺎﻥﺑﺎﺯﻣﯽ
ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻭﺩﺭﺗﻤﺎﻡﺍﯾﻦﻣﻨﺸﻮﺭ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩﻣﺮﺩﻭﮎﺭﺍﻣﻮﺭﺩﺳﺘﺎﯾﺶ
ﻗﺮﺍﺭﻣﯽﺩﻫﺪﻭﺍﻋﻼﻡﻣﯽﮐﻨﺪﮐﻪ
ﻣﺮﺩﻭﮎﻣﺮﺍﭘﺎﺩﺷﺎﻩﺑﺎﺑﻞﮐﺮﺩﻭﺍﻭ
ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺣﺎﻻﭼﮕﻮﻧﻪﻣﯽﺷﻮﺩﻋﻨﻮﺍﻥ
ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﺩﯾﻦ ﺧﺎﺻﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻧﺴﺒﺖﺩﺍﺩ.ﺑﺎﺗﻮﺟﻪﺑﻪﺍﯾﻦﮐﻪﺍﻭ
ﻫﻢﺑﻪﺍﻫﻮﺭﺍﻣﺰﺩﺍﺍﺣﺘﺮﺍﻡﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻭﮎ ﺧﺪﺍﯼ
ﺑﺎﺑﻞﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﯾﻬﻮﻩ ﺧﺪﺍﯼ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ؟
ﺑﺮﺍﯼﭘﺎﺳﺦﺑﻪﺍﯾﻦﺳﻮﺍﻝ،ﺳﻮﺍﻝ
ﺩﯾﮕﺮﯼﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪﺍﮔﺮﮐﻮﺭﻭﺵﯾﮏﺩﯾﻦﺧﺎﺹ
ﺩﺍﺷﺖ،ﭼﺮﺍﺑﺎﺗﻮﺟﻪﺑﻪﻗﺪﺭﺕﻭ
ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺘﯽﮐﻪﺩﺭﻧﺰﺩﺟﻮﺍﻣﻊ
ﺩﺍﺷﺖ،ﻫﯿﭻﮔﺎﻩﻣﺮﺩﻡﺭﺍﺑﻪﺁﻥ
ﺩﯾﻦﺩﻋﻮﺕﻧﮑﺮﺩﻭﺁﻧﺎﻥﺭﺍﺩﺭ
ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟
ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪﺳﺨﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪ
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﻞ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ
ﺁﻥﭼﻪﺩﺭﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪﯼﮔﻠﯿﻦﺑﺮﺍﯼ
ﻣﻠﺖﻫﺎﺑﯿﺎﻥﻣﯽﮐﻨﺪ،ﺗﻨﻬﺎﯾﮏ
ﻣﺴﺌﻠﻪﻧﻤﺎﯾﺎﻥﺍﺳﺖﻭﺁﻥﻫﻢﺁﻥ
ﺍﺳﺖﮐﻪﮐﻮﺭﻭﺵﺍﺯﺍﺻﻞﺑﻪﻭﺟﻮﺩ
ﯾﮏﺧﺪﺍﯼ ﻭﺍﺣﺪﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪﻣﻠﺖ ﻫﺎﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﺎﻧﺎﻡﻫﺎﯼﻣﺨﺘﻠﻒﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪﻭ
ﺑﺮﺍﯼﭘﺮﺳﺘﺶﺍﻭﺍﺯﺍﯾﻦﺟﻬﺖﮐﻪ
ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪﺍﻭﺭﺍﺗﺠﺴﻢﮐﻨﻨﺪ،ﺍﺯﻭﺳﺎﯾﻞ
ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﯾﻦﮐﻮﺭﻭﺵﺑﻪﺍﯾﻦﻣﺴﺌﻠﻪ
ﻭﺍﻗﻒﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖﮐﻪﻫﻤﻪﯼ ﻣﺮﺩﻡ
ﯾﮏ ﻣﺒﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ.ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻭ
ﺗﻤﺎﻡﻣﺬﺍﻫﺐﺟﻬﺎﻥﺭﺍﻗﺎﺑﻞﺍﺣﺘﺮﺍﻡ
ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍﺩﺭ ﭘﺮﺳﺘﺶ
ﺧﺪﺍﯼﺧﻮﺩﺁﺯﺍﺩﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.ﺩﺭ ﻧﻈﺮ
ﺍﻭﺍﻫﻮﺭﺍﻣﺰﺩﺍ،ﻣﺮﺩﻭﮎ،ﯾﻬﻮﻩﻭ...
ﻫﻤﻪ ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ.
ﺧﻮﺏﺍﺳﺖﮐﻪﻣﺎﻫﻢﮐﻮﺭﻭﺵ
بزرگ،ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍﺍﻟﮕﻮﯼ ﺧﻮﺩ
ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺬﺍﻫﺐ ﺟﻬﺎﻥ
ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ.
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#83
Posted: 8 Nov 2012 03:35
***زنده باد شاخاب همیشه پارس***
داریوش بزرگ ازاین دریا یاد کرده و عبارت « درایه تیه هچا پارسا آبی » یعنی دریای پارس را به کار برده که در کتیبه به جای مانده از وی مشهود است..
بنابراین ، آنچه از متون تاریخی استنباط می شود وحتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان نمودند این است که " خلیج همیشه نیلگون پارس " در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایران بوده است .
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#84
Posted: 10 Nov 2012 05:19
فرمانروای روسیه برای نادر شاه افشار پیام فرستاد در صورتی که پادشاه ایران بخواهد می تواند برای فتح هند کمک های بسیاری به ایران بنماید منوط بر این که به او کمک کند تا روسیه خاور اروپا را متصرف شود .
این در حالی بود که فرم...انروای روسیه می دانست ارتش ایران نیرومند ترین ارتش آن روز جهان است اما از آنجایی که برایش فتح اروپای خاوری یک آرزو بود این پیشنهاد را برای فرمانروای ایران فرستاد .
نادر برایش نامه ایی نوشت که پس از سلام چنین بود .
ما برای کشور گشایی به هند نخواهیم رفت . آنچه ما می خواهیم محاکمه ۸۰۰ خونخواریست که بیست سال به ایران ستم کرده اند ، برای این کار نیازی به کمک شما نیست . در ضمن ما ایرانیان نیاز به خانه و کاشانه مردم دیگر کشورها نداریم .
پاسخ نادرشاه افشار گویای این حقیقت است که او برای آرمان های بزرگش چشم کمک از جایی جز مردم ایران را نداشت و بگفته ارد بزرگ متفکر برجسته کشورمان : مردان پیشآهنگ ، راه را با داشته های میهنی خویش باز می کنند و نه کمک اجنبی .
خوی تجاوز گری روس ها در طول تاریخ همواره همانند دولتهای انگلیس و فرانسه دیده می شود که این سه مورد در تمام دودمانهای ایران باید مورد توجه قرار گیرد .
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#85
Posted: 10 Nov 2012 09:10
اعراب و اسلام چه کردند با ایران و ایرانیان .
در سال 636 میلادي اعراب مسلمان به ایران حمله کردند و متاسفانه عده ایی نیز بر این گمان هستند که ایرانیان با " آغوش باز" به استقبال اعراب شتافتند. !!!
به همین دلیل بر آن شدم که به بخشی از آن اشاره کنم
دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد : فاتحان ؛ گریختگان را پی گرفتند ؛ کشتار بی شمار و باجگیری به اندازه ایی بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.
هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند . و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند.
با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند. و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند.
پس از تسلط اعراب در حمله به سیستان ، مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند. بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار اعراب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن گشتکان ( یعنی اجساد کشته شدگان در جنگ روی هم انباشتند) و هم زا آن کشتگان تکیه گاهها ساختند، و ربیع ابن زیاد برآن شد و بر آن نشست. و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون) درهم به امیرالمومنین دهند. با هزار غلام بچه و کنیز .( کتاب تاریخ سیستان صفحه 37 تا 80 - کتاب تاریخ کامل جلد 1 صفحه 307)
در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند؛ بطوریکه مُغیره( سردار اعراب) در این جنگ چشمش را از دست داد. مردم جنگیدند و پایداری کردند. و چندان از آنها کشته کردند. که کشتگان را با نی شماره کردند. و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مداین بود . ( کتاب تاریخ طبری جلد 5 صفحه 1975)
در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند. بطوریکه عبیدا ( سردار اعراب) بسختی مجروح شد.
آن چنان که به هنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او ، مردم شاپور را قتل عام کنند. سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. ( کتاب فارس نامه ی ابن بلخی صفحه 116 - کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به الیس جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی به سبب همین جنگ بعدها به " رود خون " معروف گردید در گرفت . در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان ؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردد؛ " چندان از آنها را بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم" و چون پارسیان مغلوب شدند به دستور خالد "گروه گروه از آنان را که به اسارت گرفته بودند مي آوردند و در رود گردن مي زدند"
مغیره گوید که "بر رود آسياب ها بود ؛ و سه روز پياپي با اب خون آلود ، قوت سپاه را که هجده هزار کس یا بیشتر بود آرد کردند.
کشتگان (پارسیان) در الیس هفتاد هزار تن بودند. ( کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 1491 - کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران . جلد دوم برگ 123)
در شوشتر وقتی مردم از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ، خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند . و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام آن حوالی رسیدند خارها به دست و پای ایشان بنشست. و مدتی در آنجا توقف کردند.
پس از تصرف شوشتر ، لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند. و آناني را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودن گردن زدند. ( کتاب الفتوح صفحه 223 - کتاب تذکره شوشتر صفحه 16)
در چالوس رویان ؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه اسلام به بهانه (دادرسی) و رسیدگی به شکایات مردم ، دستور داد تا آنان را در مکانهای متعددی جمع کردند. و سپس مردم را یک به یک حضور طلبیدند. و مخفیانه گردن زدند . بطوریکه در پایان آن روز هیچ کس زنده نماند. و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها اباد نشد و املاک مردم را به زور می بردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه 183 . کتاب تاریخ رویان صفحه 69)
در حمله به سرخس ، اعراب مسلمان " همه ی مردم شهر را به جز یکصد نفر کشتند ( کتاب تاریخ کامل جلد سوم صفحه 208 و 303)
در حمله به نیشابور مردم امان خواستند که موافقت شد . اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند. به قتل و غارت مردم شهر پرداختند. بطوریکه " آن روز تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند.(کتاب الفتوح صفحه 282)
در حمله اعراب به گرگان ، مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند. بطوریکه سردار عرب ( سعید ابن عاص) از وحشت نماز خوف خواند. پس از مدتها پایداری و مقاومت . سرانجام مردم گرگان امان خواستند. و سعید ابن عاص به آنان " امان" داد و سوگند خورد " یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت" مردم گرگان تسلیم شدند. امام سعید ابن عاص همه ی مردم شهر را به قتل رساند. بجز یک تن و در توجیه سوگند شکنی خود گفت " من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم" تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 2116 - کتاب تاریخ کامل جلد سوم صفحه 178)
پس از فتح " استخــر" سالهای 28-30 هجری مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم که فاتح استخر عبدالله ابن عامر را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم استخر که خون براند. پس خون مباح گردانید و چندان بکشتند و خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختند پس برفت و عده ی کشتگان که نام بردار بودن چهل هزار کشته بودند و بیرون از مجهولان . در این نبرد استخر را از روی زمین محو کردند و علی و دو پسر خود حسن و حسین در این کشتار از سرداران سپاه اسلام بودند. ( کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135- کتاب تاریخ کامل جلد سوم صفحه 163)
رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد. و فاتحان عرب بسیاری از مردم شهر را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند. و مال و متاع هنگفتی به چنگ آوردند. ( کتاب الفتوح صفحه 215)
مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند. تا سرانجام در زمان عثمان ، حاکم کرمان با پرداخت دو ملیون درهم و و دوهزار غلام بچه و کنیز به عنوان خراج سالانه با اعراب مهاجم صلح کردند.( کتاب تاریخ یعقوبی صفحه 62 کتاب تاریخ طبری صفحه 2116 تا 2118 - کتاب تاریخ کامل جلد سوم صفحه 178 _ 179(
جنایات اعراب و سپاهیان اسلام تنها به این شهرها ختم نشده است و اینها تنها گوشه ایی از تاراج میهن مان به دست تازیان بود . و آشکارا مقاومت ایرانیان را در برابر آنان ثابت میکند.
در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره جلد 2 صفحه 5 سخنی از خسرو پرویز نقل شده که میگوید : اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا . آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت .
آنگاه گواه فرومایگي و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جاي مقام برابرند.
فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی میکشند. و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی میخورند.
از خوردنیها و پوشیدنی ها و لذتها و کامروانی های اين جهان یکسره بی بهره اند.
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#86
Posted: 10 Nov 2012 09:25
<<< وصیت نامه داریوش بزرگ >>>
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#87
Posted: 10 Nov 2012 09:56
روزگاری بیش از اینها ما تمدن داشتیم *** در پی صلح جهانی ما قدم بر داشتیم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 175
#88
Posted: 10 Nov 2012 11:41
آرامگاه پدر ایران زمین { کوروش بزرگ }
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نقش و نگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است
گرفته ز جان از وجود من است
بخوانید این جمله در گوش باد
چو ایران نباشد تن من مباد
|================|
--=( We Love IRAN )=--
|================|
ارسالها: 3080
#89
Posted: 18 Nov 2012 14:14
چه غریبانه...
ای پدر تو برای این سرزمین بهترینها را به ارمغان آوردی و سزاوار نیست که فرزندانت اینگونه غریبانه رهایت کنند...
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 3080
#90
Posted: 18 Nov 2012 14:23
درودی به زیبایی اهورا مزدا، به بزرگی نام پارس ، به گرمی آتش زرتشت، به زرینی برگهای تاریخ آریایی و دموکراسی اهورایی کوروش.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000