انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 12 از 26:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  25  26  پسین »

آداب و رسوم شهرهای مختلف


زن

 
جشن آبریزان تا عهد شاه عباس در طبرستان و گیلان برقرار بود و سپس به تدریج از یاد رفت.

کتاب "عالم آرای" عباسی با توجه به این که در تقویم دیلمی سال 360 روز بود و 5 روز آخر به حساب نمی آمد، مراسم آبریزان را با محاسبه ایام "خمسه مسترقه" یعنی همان 5 روز آخر سال و افزودن آن پس از پایان سه ماه بهار، در روز 13 ماه تیر محاسبه می نماید و می افزاید "در میان عجم یعنی ایرانیان، این روز به روز آب پاشان معروف است. در این مراسم بزرگ و کوچک، مذکر و مونث به کنار دریا می رفتند آب بازی می کردند و به طرب و خرمی می پرداختند و به راستی مراسمی تماشایی به وجود می آمد". این رسم در بعضی از نقاط کشور مانند یزد، کرمان و اصفهان نیز معمول بود و در 13 تیرماه هر سال مردان و زنان در حالی که هر یک ظرفی همراه داشتند، به کنار رودخانه می رفتند و به سرو روی یکدیگر آب می پاشیدند.

زکریا قزوینی نویسنده کتاب "عجایب المخلوقات" نیز از جشنی به نام "آب پاشان" یاد کرده و انگیزه آن را به قحطی شدید و توسل فیروز (جد انوشیروان) به خداوند و دعای او برای باریدن باران و رفع قحطی و گرسنگی نسبت داده است. در این باره آمده که مردم در این روز به تبرک باران، از شدت شادی به یکدیگر آب می ریختند و این کار از آن زمان متداول شد.

از مراسم دیگر این روز "فال گیری" و "لال شوش زنی" است. در این مورد، بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دام ها و نیز به در و دیوار و همه چیز چوب می زد و خاموشی اهل خانه در برابر ضربات ترکه چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادی و معیشتی آنان می شد.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ورزا جنگ


از رسوم و نمایش های دیرین گیلان و بعضی از نقاط ایران، جنگ گاوهای نر است. در گیلان به آنها "ورزا" یا "ورزو" گفته می شود. گاوهای جنگی معمولاً توسط ملاکین یا روستاییان مرفه نگهداری می شدند و فقط به درد مبارزه و جفت گیری می خوردند. این گاوها از شاخ های محکم برخوردارند که وسیله دفاع و حمله آنهاست. کوهان پشت ورزاها به آنها صلابتی می بخشد که هنرمندان سفالگر هزاران سال قبل را به الهام و ساخت شمایل سفالی آنان واداشته است. ساخت سفالینه های قرمز رنگ ملهم از این گاوهای نر زورمند از مشخصه های هنر باستانی گیلان است.

قدیمی ترین سندی که به چنین نمایشی در گیلان اشاره دارد فرمانی است نوشته بر روی سنگ مرمر قهوه ای و به خط نستعلیق بر ایوان ورودی مسجد جامع لاهیجان که به دستور "سلطان حسین صفوی" نگاشته شده و طی آن اهالی را از ارتکاب اعمال خلاف بازداشته و امر به تأدیب و تنبیه خلافکاران کرده است.


این فرمان که تاریخ 1106هـ. ق را دارد مردم را از کبوتر پرانی، گرگ دوانی و نگهداری گاو و قوچ و سایر حیوانات به منظور جنگ با یکدیگر بازداشته و این اعمال را ممنوع شمرده است.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
چوگان بازی


این بازی که توسط اسب سواران انجام می شد اولین بار در زمان شاه عباس صفوی به هنگامی که لاهیجان را فتح نمود در گیلان مورد توجه قرار گرفت. پس از فرار "خان احمدحان" آخرین حاکم کیای بیه پیش، ملک موروثی او به دست صفویان افتاد. به دستور شاه عباس باغ بزرگ او را برای ایجاد زمین این بازی خراب کردند و از آن پس این محل به سبزه میدان مشهور شد.

پولو(polo) کلمه ای انگلیسی مأخوذ از واژه ای تبسی و به معنی چوگان است.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
چاه نخجیر


حکام قدیم گیلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عملیات شکار که "چاه نخجیر" نامیده می شد، ابتدا قسمتی از جنگل به عنوان شکارگاه انتخاب می شد. سپس با در هم پیچیدن شاخه های درختان دو رشته پرچین محکم به مساحت یک یا دو فرسخ درست می کردند. این دو پرچین طوری تهیه می شد که به تدریج بر یک نقطه متمرکز می شدند به گونه ای که در آخرین مرحله به زحمت گذرگاهی برای عبور یک شکار باقی می ماند. این دالان در انتها، به محوطه ای در عرض ده متر با پرچین های محکم و لانه هایی موسوم به چاه، محصور می شد. در روز شکار مردان گیل و دیلم پشت پرچین ها جمع می شدند و عده ای فریاد زنان با ساز و نقاره هیاهوی وحشت انگیزی ایجاد می کردند. این گروه بین دو پرچین پیش می آمدند و به آرامی شکار را به طرف محوطه مورد نظر می راندند. اطراف محوطه و کمی بالاتر، صفه کوچکی ایجاد می شد که در آنجا مردان جای می گرفتند و هنگامی که حیوان به دام می افتاد درهای لانه ها را می بستند.

وقتی که گرازها، گرگ ها، شغال ها و ... در این لانه ها محبوس می شدند، گوزن ها که نمی توانستند از دالان به لانه ها راه یابند با ضربات پیکان و تبر کشته می شدند. والی و بزرگان دولت آنگاه روی صفه آمده و برای گشودن در لانه ها فرمان می دادند، به نحوی که تنها یک گراز می توانست در آن واحد خارج شود. در این موقع مردی جوان برای ورود به محوطه انتخاب می شد و هنگامی که گراز به طرف جوان حمله ور می شد او با یک ضربه گراز را از پای در می آورد.

شاه عباس صفوی پس از تسخیر گیلان چند بار چنین شکارهایی را ترتیب داده بود. در سال 1003هـ.ق عملیات شکاری توسط او با 10هزار مأمور تعقیب شکار انجام شد. در 1023 هـ.ق شاه عباس بار دیگر به گیلان آمد و به فرمان او 30 هزار نفر مأمور تعقیب شکار از نواحی بیه پس و بیه پیش گرد آمدند و برای تعقیب شکار به جنگل رانکوه اعزام شدند. در این شکار تعداد بسیار زیادی از حیوانات وحشی کشته شدند. این شکار چنان مقبول طبع شاه افتاد که با وجود مرگ 2700 نفر از ماموران، از پایان دادن شکار امتناع ورزید. پس از سقوط فرمانروایان گیلان و ترک بازدیدهای شاهانه، این گونه کشتارهای وسیع پایان گرفت.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
آداب و رسوم ازدواج در گیلان


صورت فاگيري ( جشن نامزدي )

پس از خواستگاري روزي تعيين مي شود و فاميل طرفين درخانه عروس جمع شده، طلا و جواهر و ساير وسايلي كه داماد بايد بخرد مشخص مي شود و در كاغذي به نام ( صورت نامه ) ثبت شده و به اعضاي معتقدان و حضار مي رسد. پس از اتمام كار، مردها مي روند و تا ساعتي مجلس زنانه است و خانم ها به شادي مشغول مي شوند.
اسباب واچيني ( خريدن وسايل ):

چند روز پس از جشن نامزدي مطابق قرار چند تن از زن هاي فاميل و همسايه همراه پدر و مادر عروس و داماد به بازار مي روند و مطابق صورت نامه وسايل عروسي را مي خرند كه از آن جمله است: قرآن كريم، طلا، چمدان، لباس، آينه و شمعدان و غيره. در اين مراسم براي سادات و زن هاي مسن و بچه هاي همراه نيز چند تكه پارچه مي خرند و به آنها هديه مي كنند.
چادر واويني ( برش چادر ):

مدتي پس از مراسم اسباب واچيني و قبل از عقد، مادر داماد همراه با عمه داماد و چند نفر همسايه و يك نفر خياط به خانه عروس مي روند و چادر عقد عروس را برش داده و با نخ كوك مي زنند. اين مراسم براي اعلام نزديكي جشن عقد و اجازه به عروس كه لباس هايش را براي مراسم عقد آماده كند.
جهاز بري ( حمل جهيزيه ):

بعد از چند روز پدر داماد و چند نفر از معتمدين به خانه عروس دعوت مي شوند و ضمن صرف چاي و شيريني جهيزيه عروس را يكي يكي در مجلس حاضر كرده و ضمن تعيين بهاء آن در ورقه اي به نام جهاز نامه ثبت مي كنند. پس از آن زنان فاميل جهت ملاحظه جهاز به تماشا و پايكوبي مي نشينند. و سر انجام تمام آن وسايل را به خانه داماد مي فرستند. در اين مراسم عروس موظف است كه به نزديكان داماد شيريني، عطر، آيينه، پارچه و پيراهن و جوراب و جانماز اهداء مي نمايد. در اين موقع عروس رسما از پدر و مادر خود خداحافظي كرده و خانه شوهر مي رود.
حنابندان:

اين جشن كه مراسم خداحافظي عروس است در آخرين شبي كه عروس به طور رسمي در خانه پدرش به سر مي برد برگزار مي گردد. در اين شب از خانه داماد هفت سيني با حنا و شمع و شيريني به خانه عروس فرستاده مي شود در حالي كه سيني بر سر خواهر بزرگ داماد قرار دارد وارد مجلس مي گردد بعد طلاجات عروس و ديگر وسايلي كه در اسباب واچيني خريداري شده به حاضرين نشان داده مي شود. پس به دست عروس و داماد حنا مي گذارند و حناي اضافي را نيز ميان مجلس مي گردانند. و همه ي خانم ها بر مي دارند.

شاباش ( رونما ):

از جمله رسوم این منطقه در عروسیها این است که بیشتر مدعوین به عروس و داماد پول نقد یا جنس هدیه می دهند و نام هدیه کننده به آوازه بلند در مجلس اعلام می شود و شخصی هم مامور ثبت نام و نشان و نوع و میزان هدیه می شود تا مدرکی برای انجام عمل متقابل در موقع مشابه بوده باشد و این تشریفات را شاباش یا رونمای عروسی گویند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
اداب ورسوم مردم استان اصفهان
سمنوپزان

بشر از ديرباز براي رسيدن به خيلي از حاجات و آرزوهايش كه از يد قدرتش خارج بوده متوسل به قدرت‌هاي مافوق بشري مي‌شده و اعمالي به شكل نذر و دعا جهت رفع آن حاجات انجام مي‌داده است. مسلمانان نيز از اين امر مستثني نيستند و بسياري از امور مشكل را با دعا، نذر، صدقه، اطعام ... رفع مي‌كنند. يكي از نذور پسنديده مسلمانان ايراني كه ديرينه بسيار طولاني دارد تهيه سمنو و توزيع آن بين اهالي و فاميل و آشنا به نيت رسيدن به حاجت مي باشد.
سمنوپزان از جمله نذور نه چندان آسان طباخي است چرا كه تهيه و فراهم كردن آن بر خلاف ساير اغذيه چندين روز وقت مي‌برد! و پخت آن نيز حدود 15 تا 18 ساعت طول مي‌كشد!
نحوه كار به شكل خلاصه بدين نحو است كه فرد نذر كننده در اوايل فصل زمستان گندم مرغوب و اعلا تهيه نموده و آنها را در ظروف تخت نظير سيني ريخته و با آبياري و آفتابرساني روزانه گندم‌ها جوانه مي‌زند اينكار بين 10 تا 15 روز طول مي‌كشد بعد از آن جوانه‌هاي سفيد گندم را چرخ نموده و آنرا صاف مي‌كنند تا شيره اي شفاف بدست آيد.
از طرف ديگر در وسط روز و در فضاي باز كه معمولاً حياط منزل باني است با آجر و گل چيزي شبيه اجاق مي‌سازند كه بتوان از سوراخي كه در پائين اجاق تعبيه شده هيزم‌ها را داخل آن نمود سپس ديگ را روي اجاق گذاشته و شيره‌ها را داخل ديگ مي‌ريزند صاحبخانه به ميل خود مي‌تواند تعدادي بادام و گردو با پوست به مواد اضافه نمايد. تمام اين كارها چند ساعت طول مي‌كشد و ديگر نزديك غروب شده است. فردي مسن كه تجربه پخت سمنو دارد و به قول معروف استاد اين كار است از قبل دعوت مي‌شود تا بر كار نظارت داشته باشد.
اهلي محل، فاميل‌ها و دوستان وآشنايان (شايد با شيريني و گل) مي‌آيند و ملاقه دسته بلند را از استاد گرفته و به نيت گرفتن حاجت مواد را به هم مي زنند خدا مي‌داند در دل آنها چه مي‌گذرد و در ضميرشان چه چيزهاي مرور مي‌شود و چه حاجاتي را از خدايشان طلب مي‌كنند. هر كس كه پاي ديگ، سمنو را هم مي‌زند ناخودآگاه اشكش سرازير مي‌شود و اين نه به خاطر دود هيزم‌هاست بلكه تضرع و زاري به درگاه خداي مهربان و تواناست.
مردم معتقدند سمنو متعلق به بي‌بي حضرت فاطمه زهرا (س) است و در حين دعاهايي كه در دل زمزمه مي‌كنند متوسل به حضرت فاطمه زهرا (س) مي‌شوند كه شفيع شده و حاجات آنها را برآورده كند. فردي مداح يا روحاني در آن شب مداحي و روضه‌خواني مي‌كند و سپس فاميل‌ها و دوستان شام را با هم صرف مي‌كنند. اواخر شب كه شيره‌ها تقريباً سفت شده و حالت مايع ندارد با نظر استاد در ديگ را گذاشته و رويش را با مقدار زيادي آتش و خاكستر مي پوشانند. تعدادي از بانوان آن شب را در كنار ديگ يا در ساختمان بيدار مي‌مانند و دست به دعا برمي‌دارند و نماز به پاي مي‌دارند و حاجت خود را با خدا در ميان مي‌گذارند صبح زود استاد سمنوپز و بيدارماندگان با دعا و صلوات در حالي كه اشك در چشمانشان حلقه زده است در ديگ را برمي‌دارند و همه با بيم و اميد منتظر ديدن نقوش و اشكال روي سمنو هستند و معتقدند اگر حضرت زهرا (س) حاجت آنها را داده باشد شكلي شبيه پنجه دست روي سمنو نقش بسته است. در اين هنگام همه اشك شوق مي‌ريزند و خدا را سپاس مي‌گويند. حال ظروف كوچك و بزرگ چيني و ترمه و آبگينه و سفال رديف مي‌شوند تا نذر را تقسيم كنند. در هر ظرفي كه گردو يا بادام افتاده باشد به فال نيك گرفته مي‌شود مردم به نيت تبرك و شفا آنرا ميل مي‌كنند و مقداري از آنرا براي سفره هفت‌سين عيد نوروز نگه مي‌دارند چرا كه تا صبح در كنار اين سمنو دعا و مناجات برپا بوده است.
سمنو علاوه بر اينكه بسيار شيرين و خوشمزه مي‌باشد ماده‌اي مقوي نيز به شمار مي‌رود.

آري نذر هم نذرهاي قديمي‌ها كه نذري علاوه بر تبرك باعث تقويت جسمي و رفع مقداري از منابع معدني بدن بوده اغذيه نذري از قبيل شله‌زرد، نان و پنير و سبزي، آشهاي مختلف، حليم ...... جزء نذري‌هاي خوب محسوب مي‌شود بر خلاف امروزه كه مثلاً مقداري گرد رنگي را با آب و شكر مخلوط كرده و در ظروف يكبار مصرف پلاستيكي ريخته و به اسم شربت پرتقال بين مردم در مراسمهاي مختلف توزيع مي‌كنند
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
تفاُل شب چهارشنبه سوري

بشر از ديرباز هميشه منتظر فردا و روز بعد و سال بعد بوده و مايل بداند در آينده چه سرنوشتي خواهد داشت. براي دسترسي به اطلاعات و به تعبيري ”پيشگويي“ به كارهاي مختلفي دست مي‌زد. از بررسي تغيير و حركت ستارگان آسمان گرفته تا گوش سپردن به صداهاي مختلف و ..... !


فالگوش

يكي از مراسم آخر سال فال ”فالگوش“ است كه بعضي از خانمها در سرشب آخرين چهارشنبه سال به طور شانسي درب يكي دو تا از منازل اطراف رفته و چند دقيقه‌اي به صداهاي داخل آنجا گوش مي‌دهند حال اين صدا مي‌تواند صداي اذان و قرآن يا صداي گريه و سروصداي بچه يا خنده وشوخي و .... باشد. كلاً با هر صداي شنيده شده فال مي‌گيرند مثلاً صداي خنده و شوخي يعني سال آتي هميشه لبخند بر لب خواهند داشت.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
قاشق‌زني

رسم ديگر ”قاشق‌زني“ است كه فرد با پوشيدن لباسهاي ناشناس و مندرس به نحوي كه شناخته نشود با بدست گرفتن قاشق و كاسه فلزي به درب منزلي رفته و شروع به زدن قاشق به كاسه مي‌كند صاحبخانه از سر لطف تكه‌اي نبات يا پول خرد يا هر چيز خوشايند ديگري در كاسه اش مي‌اندازد. اما اگر كودك يا فردي ناوارد با قاشق‌زن روبرو شود و به جاي استقبال از او، حرف نامربوط يا برخورد ناشايست كند مي‌گويند سال آينده براي آنها سال خوب يا بدي خواهد بود.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
فال بولوني

ايرانيان خوش ذوق و قريحه مردماني هنردوست و هنرپروراند و براي هنر و هنرمند ارزش ويزه‌اي قايل هستند و در اين ميان شعرا جايگاه ويژه اي دارند يكي از شاعراني كه بي شك هر ايراني نامش را شنيده لسان‌الغيب مي‌باشد كه در منزل هر ايراني در كنار كتاب آسماني‌اش يك جلد ديوان حافظ به چشم مي‌خورد و بسياري از پارسي زبانان با كتاب حافظ تفال مي‌زنند و جواب خود را نيز مي‌گيرند. فال گرفتن با شعر حافظ به صورت‌هاي مختلف و در موقعيت هاي مخصوص انجام گرفته و مي‌گيرد.
نجف‌آبادي‌ها نيز مثل ساير هموطنان به حافظ ارادت خاص دارند و هنگام نزديك شدن به ايام نوروز با استفاده از ديوان حافظ فال مخصوصي به نام فال بولوني مي گيرند.
بولوني ظرف سفالي شبيه كوزه مي باشد با اين تفاوت كه دهانه‌اش به تنگي دهانه كوزه نيست و ظرف مخصوص نگهداري ترشي نيز مي‌باشد. عصر آخرين سه‌شنبه سال (شب چهارشنبه‌سوري) يكي از خانمهاي فاميل به تعداد افراد فاميل يا به تعداد افراد مورد نظر اشياء ريز شبيه دانه‌هاي مختلف تسبيح، دگمه و چيزهايي از اين دست را داخل بولوني مي‌ريزد، هر كدام از دانه‌ها براي يكي از افراد در نظر گرفته مي‌شود. آن شب درب بولوني را با چيزي مي‌پوشاند و آن را داخل تنور گذاشته و در تنور را مي‌گذارد. فردا صبح مواد مخصوص تهيه آش رشته يا كوفته را آماده ساخته و غذا را تهيه مي‌كند.
مدعوين دور هم جمع شده و بولوني را از داخل تنور بيرون آورده و آنرا كنار دختر بچه‌اي گذاشته و يكي از سالمندان فاميل ديوان حافظ را در دست مي‌گيرد دختر بچه دستش را داخل بولوني كرده و يكي از دانه‌ها را بيرون مي‌كشد و كسي كه كتاب حافظ در دست دارد كتاب را باز مي‌كند، فال گرفته شده مربوط به همان كسي است كه دانه‌اش از بولوني بيرون كشيده شده. شعر با صداي بلند خوانده مي‌شود و بقيه شعر را مطابق نيت فرد تعبير و تفسير مي‌كنند اين كار تا آخرين دانه داخل بولوني ادامه مي‌يابد و در آخر نيز غذا صرف مي‌شود.
فلسفه اين كار هر چه بوده اما دو اثر مثبت آن كاملاً مشخص است: يكي صله رحم فاميل و ديگري مانوس شدن بيشتر با اشعار حافظ ...
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
البته اين كارها تقريباً فراموش شده است و خيلي‌ها حتي نامش را نشنيده‌اند اما هنوز برخي از سر اعتقاد يا به خاطر تفنن و سرگرمي سالي يكبار به اين كار مبادرت مي‌‌كنند.
در نطنز و آبادى‌هاى آن رسم است که در شب‌هاى هفدهم، هيجدهم و نوزدهم دى‌ماه کودکان در دسته‌هاى مختلف جمع مى‌شوند و هر دسته در يکى از تپه‌ها و بلندى‌هاى آبادى بوته و خار و هيزم را که از پيش جمع کرده‌اند آتش مى‌زنند به‌طورى‌که شعله‌هاى آتش سراسر آبادى را روش کند. آنها معتقدند روشنائى اگر به درخت‌ها برسد آن‌ سال ميوه و سردرختى بيشتر مى‌شود و آفات از بين مى‌رود.

برخى به نيت آنکه درختان ميوه بيشترى بدهند به قبرستان رفته و سنگ‌هاى کوچک و بزرگ جمع مى‌کنند و به شاخه‌هاى درختان مى‌آويزند. در مراسم آتش‌افروزى بعد از خاموش شدن آتش‌ها و تاريکى دوباره به ده برمى‌گردند و به يک نفر توبرهٔ بزرگى مى‌دهند و به‌حالت گروهى به در خانه‌ها رفته، گاهى دسته‌ها با هم برخورد مى‌کنند و با هم درگير مى‌شوند تا يکى پيروز شود.
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 12 از 26:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  25  26  پسین » 
ایران

آداب و رسوم شهرهای مختلف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA