انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 13 از 26:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  25  26  پسین »

آداب و رسوم شهرهای مختلف


زن

 
شب اسفند
در کاشان و اطراف آن ماه را سى‌روز محاسبه مى‌کنند و براى گرفتن جشن شب اول اسفند قرار جشن مى‌گذارند. از يک‌ماه تا چهل روز پيش از اسفند قرار مى‌گذارند که در يک روز و يک شب همهٔ اهل آبادى شب اسفند بگيرند. اين نوع محاسبه را به کاشى‌ها منسوب مى‌دارند
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
چلهٔ بزرگ و چلهٔ کوچک
در مرق (Marag) کاشان براى زمستان تقسيم‌بندى مخصوص دارند: ده روز اول زمستان و چهل روز بعد از آن‌را ”چلهٔ بزرگ“ و بيست روز بعدى را ”چلهٔ کوچک“ مى‌دانند و به ده روز بعد ”امن و بهمن“ مى‌گويند. از ده روز باقى‌مانده هفت رو”سرما پيرزن“ و سه روز ”سرما عجوزه“ است.


در جوشقان استرک کاشان هم چله از دهم دى‌ماه شروع مى‌شود و تا بيستم بهمن ادامه دارد. اين چهل روز را به چهار قسمت کرده‌اند که هر قسمت ده روز است و هر ده روز نامى دارد: ده روز اول را چلهٔ بزرگ يا چلهٔ قوس مى‌نامند. ده روز دوم را چلهٔ کوچک و ده روز سوم را چلهٔ برزگر و ده روز چهارم را چلهٔ جولا مى‌نامند. در اين مدت بنا به‌رسم محل برزگران به‌خانهٔ مالک مى‌روند و برف بام‌ها را پائين مى‌کنند. در آن روز زن ارباب آش هوا مى‌پزد تا بعد از روئيدن برف‌ها از اين آش ميل کنند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
اسنبدى کاشان
مردم کاشان و اطراف آن ماه‌هاى سال ار سى روز حساب مى‌کنند و يک سال را سيصد و شصت روز و حساب پنج‌روز باقيمانده را جدا نگه مى‌دارند و آن‌را پنجه مى‌نامند. به اين ترتيب، بيست و پنجمين بهمن ماه تقويم رسمى شب اول اسفند است که آن‌را شب اسبند رعينى يا زراعتى مى‌نامند و عقيده دارند هر سال ده پانزده روز قبل از رسيدن اسفند باد معتدل مى‌وزد که به آن ”باد اسبند“ مى‌گويند و آن‌را پيک بهار مى‌دانند.


در اين شب دکاندارها دکان‌ها را چراغانى مى‌کنند. آرايش دکان‌هاى سبزى‌فروشى بسيار زيبا صورت مى‌گيرد. آجيل‌فروشان براى اسبندى آجيل آچار درست مى‌کنند و خوردن اين آجيل در اين شب رسم است.
اهالى کاشان در اين شب براى شام پلو مى‌پزند و پلو ماهى دودى يا چلو با کوکو مى‌پزند يا کشمش‌پلو مى‌خورند. پنير و ماست نيز بر سر سفره براى شگون مى‌گذارند. معتقدند در اين شب نبايد تخم‌مرغ خوردو بايد آن‌را در خانه نگاه داشت.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مراسم ازدواج
ازدواج با خواستگارى آغاز مى‌شود. اگر والدين دختر موافقت خود را اعلام نمايند. داماد در شبى خوش‌يمن خوانچه به خانهٔ عروس مى‌فرستد. اين خوانچه از شيريني، يک جلد قرآن، آئينه، سبزي، شربت، حنا، هل، ميخک، دارچين، نمک، کندر، تخم‌مرغ، شانه، اسفند و ابريشم هفت‌رنگ است. اين شکل از مراسم بيشتر از جندق مشاهده مى‌شود.


هنگام بردن خوانچه کسى پيشاپيش گروه قصيده‌اى در مدح ائمه اطهار مى‌خواند و بقيه صلوات مى‌فرستند. و وارد خانه عروس مى‌شوند. بعد از اين مرحله مراسم عقد با حضور بستگان دو طرف برگزار مى‌شود. در اين مراسم زنى با سوزن خياطى ابريشم هفت رنگ را به سر عروس و داماد مى‌کشد يعنى آنها را به‌هم مى‌دوزد تا پيوند آنها ابدى شود.


صبح روز بعد دو مرد و دو زن از بستگان عروس و داماد مردم را براى صرف چاى و شيرينى دعوت مى‌کنند. به اين رسم طلبون مى‌گويند. در اين مجلس يک زن خوش‌شانس حلقه‌اى به‌دست عروس و کفشى به پاى او مى‌کند. سه روز بعد مجلس سيمان عروس برگزار مى‌شود که مردها در خانه داماد و زن‌ها درخانه عروس جمع مى‌شوند.


مراسم زفاف و بردن عروس سه چهار روز بعد از عقد يا چند ماه و حتى دو سال هم مى‌تواند طول بکشد. يک هفته پيش از آن مراسم رخت برون و يک روز پيش مراسم آرايش عروس برگزار مى‌شود. سپس عروس را به حمام مى‌برند و حنابندان انجام مى‌شود. همين مراسم به‌طور جداگانه براى داماد برگزار مى‌شود. سپس همه به خانهٔ عروس مى‌روند و داماد يکى دو ساعت کنار عروس مى‌نشيند و زن‌ها براى ديدن عروس مى‌آيند و سر و صدا را مى‌اندازند. سپس داماد به‌خانهٔ مى‌رود تا مقدمات را فراهم کنند اواخر شب داماد و عده‌اى از مدعوين به خانه عروس رفته تا عروس را بياورند.

اين مراسم با دايره دمبک و غزل‌خوانى برگزار مى‌شود. عروس را از زير قرآن رد مى‌کنند و زنى آئينه بزرگى روبه‌روى صورت عروس مى‌گيرد. عروس از پدر و مادر خود خداحافظى مى‌کند. و مردها با قصيده و غزل‌خوانى از جلو و زن‌ها با گفتن هولولو و شاباش از ؟؟؟ به‌سمت خانه داماد به‌راه مى‌افتند. مقابل خانه داماد عروس مى‌ايستد تا داماد پاانداز را تقديم کند. سپس داماد چند انار يا سيب به سمت عروس پرت مى‌کند.

جلو در خانه داماد عروس را در آغوش مى‌گيرد و به حجله مى‌برد. دائى يا عموى عروس وارد حجله مى‌شود و سوره الرحمن تلاوت مى‌کند و سر عروس و داماد را به‌هم مى‌زند تا خجالت آنها بريزد. جمعيت متفرق مى‌شوند. داماد و عروس بايد با آفتابه لگن پاى يکديگر را بشويند. داماد اين آب را به چهارگوشه خانه مى‌ريزد.
روز بعد والدين عروس ناهار مى‌فرستند و اقوام هديه‌اى به‌نام در حجلگى مى‌برند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
آداب و رسوم مردم ایذه

رسوم تولد نوزاد



هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از "آل"(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها این کار را برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط"از ما بهتران"انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،2 نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.



حمام زایمان

نوزاد را، 3 روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و "آل" به آنها آسیبی وارد نمیکند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungoمیگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود. برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مهریه، شیربها وجهیزیه

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه،Mahruneh میگویند.

درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.

اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.

در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.

در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا 1 سال هم به طول بیانجامد.

مقدمات عروسی معمولا 2 تا 3 روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای به سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

حنا حنا گل گل بند حنا

حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده ز شو تا صب ایبنده

ایر حنا نبنده ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.

در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.

در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.

هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.

هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد نیز مقداری اسفند دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند. پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پولOWZIمیگویند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مراسم بعد از عروسی

چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس می روند .پد ر عروس هدایایی چون لباس ،طلا،پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگونpanegun می گویند.

باورها

یکی از باورهای ی مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عرو س را بایستی او تن عروس نماید
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
آداب و رسوم مردم بهبهان



آداب و مراسم هنگام زايمان:

هنوز هم در روستاهايي چون محمودآباد حضور ماماي محلي مرسوم است. وقتي زن دچار درد زايمان مي­شود ظرف صاف به شكم او مي­مالند، و نيز دم كرده گياهي موسوم به "سريز بخاس" به او مي­دهند.

در گذشته اگر زايمان طول مي­كشيد هلهله مي­كشيدند يا اذان بي­موقع مي­گفتند، و هنگامي كه زن بي­هوش مي­شد مي­گفتند يال yâl(آل) او را زده است، دور از او اسپند دود مي­كردند يا دعايي برايش مي­نوشتند. در روستاي بجك جوجه­اي مي­كشند و دل وروده آنها را بالاي سر زائو مي­گذاشتند و قطعه آهني نيز در كنار او مي­نهادند. در روستاهاي ديگر در اين موقع تير شليك مي­كردند يا دور تا دور زن را با ريسماني از موي بز به صورت دايره محصور مي­نمودند. به هنگام تأخير در زايش اعتقاد بر اين بوده كه جفت يا رفيق طفل دور جنين را گرفته است.

در بهبهان قبل از زايمان دو استكان "عرق اترج" به زن مي­دادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخم­مرغ به او مي­دادند تا زودتر فارغ شود.
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 13 از 26:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  25  26  پسین » 
ایران

آداب و رسوم شهرهای مختلف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA