انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 14 از 26:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  25  26  پسین »

آداب و رسوم شهرهای مختلف


زن

 
حمام:

زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام مي­برند كودك را نيز ده روز بعد به حمام مي­برند. در روستاي قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر مي­شويند. در چهلم نيز زائو و بچه با هم حمام مي­كنند، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام چهل "كچ" koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آن­ها مي­ريزند سپس آب را به خورد زائو مي­دهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه مي­ريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه مي­ريزند.

طرز تهيه دعاي چله­بر به اين صورت است كه نخ سياه و سفيد به نزد دعانويس برده و او به آن دعا مي­خواند و با خواندن اين دعا نخ سياه و سفيد را مي­بندد و به هم مي­تابد و گره مي­زند، بعد آن را به بازو و كمر بچه مي­بندند.

ختنه سوران:

كودك را در بين سنين 3 تا 5 سالگي ختنه مي­كنند. در گذشته اين امر به وسيله دلاك انجام مي­گرفت. پدر كودك تمامي افراد و همسايگان را دعوت نموده و ناهار مي­دهد. در گذشته وقتي كه كودك ختنه مي­شد كيسه از خاكستر گرم تهيه نموده محل زخم را در آن قرار مي­دادند تا ضدعفوني گردد. براي ختنه سوران "توشمال" (نوازنده) نيز مي­آورند كساني كه دعوت شده­اند به كودك پول مي­دهند. كودك براي مدتي دامن سرخ رنگي مي­پوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهاي منطقه به دلاك، "خطير" xatir نيز مي­گويند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ازدواج:

در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج كمتر دستخوش تغيير گشته است و بسياري از آداب به جاي مانده از گذشته امروزه نيز هم­چنان اجرا مي­گردد.

همسرگزيني:

درگذشته پسر خود نقشي در تعيين همسر آينده خويش نداشت و پدر و مادر او دختري را برايش انتخاب مي­كردند. گاهي نيز پسر، خود دختري را انتخاب مي­نمود و به خانواده­اش اطلاع مي­داد ولي باز هم بايد خانواده­ها موافقت خود را اعلام مي­نمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانه­داري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر مي­گرفت. در مجالس عروسي، ختم قرآن و روضه­خواني­هاي زنانه دختران دم­بخت مورد توجه زناني كه پسر بزرگ دارند بوده و خانواده­هاي دختران نيز سعي مي­كنند كه دختران خود را هميشه به اين مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به "دلاله" dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مي­نمود و بعد از انتخاب دختراني كه با معيارها و شرايط خانوادۀ داماد وفق پيدا كنند به مادر پسر اطلاع داده او نيز در فرصتي مناسب دختر را مي­ديد. در صورتي كه او را مي­پسنديد پسر خود را خبر مي­داد تا وي نيز به نحوي او را ببيند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع مي­داد كه فلان خانواده مي­خواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
خواستگاری

در شهر بهبهان براي خواستگاري ابتدا چند نفر از ريش­سفيدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر مي­روند و براي خواستگاري اجازه مي­گيرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر يكي از ريش­سفيدان را به خانۀ دختر مي­فرستند، خانوادۀ دختر نيز موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبه­اي شيريني براي خانۀ پسر مي­فرستند. به اين كاغذ" مسوده" mosavade مي­گويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر مي­فرستند. در نهايت، در صورت رضايت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاري رفته و تاريخ عقد و ديگر مراسم را به بحث مي­گذارند.

عقد:

در روستاهاي بهبهان روحاني يا عاقد را به طور معمول به روستا مي­آورند و در همانجا دختر و پسر را عقد مي­كنند. ميزان مهريه و شيربها را از روي صورت مجلس كه در آن تمامي موارد قيد شده در سند مي­نويسند. در بعضي از مواقع عقد و عروسي با هم انجام مي­گيرد كه اين امر بستگي به وسع مالي داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بين عقد و عروسي بسته به شرايط طرفين از چند ماه تا يك سال فاصله دارد. در اين مدت داماد سعي در خريد وسايل مورد نياز و تهيۀ خرج عروسي دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت مي­كنند. و بعد به همۀ مهمانان شيريني مي­دهند سپس تاريخ عروسي را در همان مجلس تعيين مي­كنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لكن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آيينه، مقداري حنا، شيريني، شمعدان، گل و ميوه مي­گذارند. در روستاهاي لرنشين عقد را "بلك اسدن" balak esadan يا "بله گرفتن" مي­گويند.

حنابندان:

شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا مي­بندند حنا را از خانۀ داماد براي عروس مي­فرستند. دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا مي­بندند. به هنگام حنابندان كار نوازندگي توسط "مهتر" mehtar يا "خطير" xatir انجام مي­شود. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده مي­شود به اين گونه است:

Dumâ banâ mibande šow tâ sabâ mibande age hanâ

nabâše šemše talâ mibande

معني:

داماد حنا مي­بندد، از شب تا صبح مي­بندد، اگر حنا نباشد، شمش طلا مي­بندد.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
در بين اعراب آغاجاري مادر داماد يك روز قبل از عروسي زنان را دعوت مي­كند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس مي­فرستادند.



آوردن عروس:



شب عروسي را"خونه روون" xune rovan مي­گويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر مي­گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مي­كردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد مي­بردند. تمامي اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهي مي­نمودند، كه امروزه نيز مرسوم است اشعاري كه در هنگام بدرقۀ عروس خوانده مي­شود به اين گونه است:

صلي علي خدا گفت در شأن مصطفي گفت

جبريل بارها گفت صل علي محمد صلوات بر محمد(ص)

وقتي به نزديك خانۀ داماد مي­رسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند مي­گفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده مي­كرد و چند قدمي او را راه مي­برد و مجدد به خانه برمي­گشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان "غلوم و بيده" qolumobide مي­گويند. وقتي كه عروس مي­خواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد مي­كنند و جلوي پاي او گوسفندي سر مي­برند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مراسم بعد از عروسي:

پس از شب زفاف عروس تا سه روز دست به هيچ­كاري نمي­زند. در شهر بهبهان در اين مدت براي عروس از خانه­اش غذا مي­فرستند و به اين رسم "پوسري" poiseri مي­گويند. اعراب آغاجاري آن را "عظيمه" azime مي­نامند. در شهر بهبهان در گذشته اگر داماد موفق به زفاف مي­شد برايش نان تنوري، حلوا و كباب مي­فرستاند و نيز اگر موفق نمي­شد برايش پشمك مي­فرستادند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
اداب وسنن مردم استان یزذ
عيد سعيد فطر بين مردم استان دارالعباده يزد نيز همچون تمام بلاد مسلمين از اهميت ، ارزش و قداست والايي برخوردار است.

جايگاه اين روز سراسر رحمت، بركت و نور در استان يزد موجب شده است تا از چند روز قبل خانواده ها براي برگزاري مراسم آن لحظه شماري كنند.

نظافت منازل، خريد لباس نو، تهيه شيريني و ميوه هاي تازه فصل و برنامه ريزي براي ديد و بازديد در اين روز از جمله مقدمات براي حلول عيد سعيد فطر و بزرگداشت آن در بين مردمان مومن اين استان است.

بااعلام روز اول ماه شوال و فرارسيدن عيد سعيد فطر،مردم پس ازعمل مستحبي غسل و پوشيدن لباسهاي نظيف و معطر در سطح محله ها ومناطق مختلف تكبيرگويان راهي مصلاي اقامه نماز عبادي سياسي و شكوهمند اين روز مبارك مي شوند.

مردم با ورود به مصلاي نماز عيد فطر ضمن مصافحه و تبريك اين عيد بزرگ به هم براي اقامه نماز آماده مي شوند.

رسم اين است كه قبل از اقامه نماز عيد ، مكبر و مجري اين مراسم چندين مرتبه ذكرهاي وارد شده اين روز را بلند قرائت و نمازگران نيز با او تكرار مي كنند.

مهمترين اين ذكرها گفتن'الله اكبر، لااله الاالله، صلوات بر محمد و آل محمد (ص)' و خواندن دعاي سلامت امام زمان (عج) است.

از قديم الايام رسم بر اين بوده است كه كساني كه نذر و نيازي دارند با تهيه شيريني، آن را در محل برگزاري نماز عيد فطر و قبل ازاقامه نماز بين مردم توزيع مي كردند.

طبخ آش معروف به حضرت'ابوالفضل العباس(ع) و توزيع آن در صبحگاه عيد بين مردم از ديگر آداب و رسوم قديمي اين روز در بين يزديهاست.

در اكثر مناطق استان براساس يك سنت ديني وارزشي، مردم بلافاصله پس از اتمام نماز عيد سعيد فطر و قبل از رفتن به منازل خود، بر سرقبور مطهر شهيدان رفته و با به همراه بردن خيرات از قيبل خرما، شيريني و گل، ياد شهدا و گذشتگان خود را گرامي مي دارند.

شستن قبور شهدا و اموات، قرائت آيات كلام وحي و ذكر ادعيه از ديگر مواردي است كه در اين روز صورت مي گيرد.

مردم مومن استان يزد در ادامه آداب و رسوم خود در اين روز مبارك به ديد و بازديد بزرگترها و ريش سفيدان خانواده و محل سكونت خود مي روند و اين عيد را به آنها تبريگ مي گويند.

برگزاري جشنهاي اسلامي شامل مولودي خواني و مديحه سرايي همراه با دعوت اقوام و بزرگان فاميل از ديگر آداب حسنه اين عيد بزرگ اسلامي است كه در بين يزديها رايج است.

در بين زنان يزدي نيز رسم است كه در روز عيد سعيد فطر بصورت دسته جمعي به خانه فردي كه جلسات ختم قرآن مجيد در طول ماه مبارك رمضان در منزل او برگزار شده است مي روند و با دادن هديه و شيريني، از او تقدير مي كنند.

دربرخي از مناطق استان نيز بانواني كه در جلسه ختم قرآن مجيد ماه رمضان سوره 'اخلاص'
به نامشان ختم شده است در روزعيد فطر از ديگر زنان محل دعوت و با شيريني از آنها پذيرايي مي كنند.

پرداخت زكات فطره و فطريه به نيازمندان جامعه طبق احكام شرعي بويژه به افراد بي بضاعت فاميل نيز مانند بقيه نقاط بلاد اسلامي در دارالعباده با حساسيت خاصي انجام مي شود.

مردم مومن يزد معتقدند عيد سعيد فطر همان روز تولد دوباره انسانها و بازگشت به فطرت پاك انساني و الهي است.

يزديها، در پايان روز، اين تولد دوباره را تا پاسي از شب به شكرانه حضورشان در يك ماه ميهماني خدا و انجام عبادات و ترك معصيتها به شادي و شادماني مي گذارنند
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
اداب ورسوم مردم استان اردبیل
اعیاد مذهبي در اردبیل

عيد فطر در پايان ماه رمضان و اولين روز شوال برگزار مي گردد و عيد قربان يا اضحي دهمين روز ذيحجه مي باشد. غير از اين دو عيد، كه از نظر اسلام اعياد رسمي هستند، ايام ديگري نيز مثل تولد حضرت پيغمبر و بعثت، عيد محسوب مي شود و در آن روزها به نحوي اظهار مسرت وشادي مي كنند


رمضان در اردبيل

مادر بزرگان اردبيلي چند روزي مانده به ماه رمضان به تكاپو مي ‌افتند تا لوازم و مواد لازم براي تهيه انواع خوراك مخصوص سفره ‌هاي افطاري و سحري را فراهم كنند، دادن برنج به آسياب به منظور تهيه فرني، درست كردن انواع مربا و...


بيماري و فوت و آداب ختم و مجلس ترحیم در اردبيل

وقتي شخصي در مي گذشت اولين كار افراد خانواده او آگاه كردن كسان و‌آشنايان بود. اين كار در مورد نزديكان با فرستادن پيك و در باره ديگران از طريق مناجات صورت مي گرفت. مناجات بوسيله موذن مسجد محله متوفي بعمل مي آمد
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
عزاداری و محرم در اردبیل

از مراسم ديگر عزاداري كه خاص اردبيل است يكي هم طشت گذاري در مساجد و تكايا است. سه روز به آغاز محرم مانده طشت گذاري آغاز مي شد و روز اول محلات بزرگتر اقدام به طشت گذاري مي كردند و اين سنت امروز نيز معمول است


بازی های محلی اردبيل

در اين بازي دسته اي از کودکان يک نفر را از بين خود وادار به بستن چشم يا روي کردن بديوار مي نمودند.آنگاه خود بي سرو صدا و به نحوي که او در نيابد از کنار وي دور شده هر يک در جائي پنهان مي گشتندبعد آنکه چشمش بسته بود با صداي بلند داد مي زد «گيزلين پاچ و گلديم قاچ»
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
يلدا در آذربايجان

مردم آذري نيز شب چله را دور هم جمع مي شوند و بهترين غذاهاي سنتي و بومي خوشمزه را براي اين شب تدارك مي بينند و در اين شب چيله قارپوزي يعني هندوانه چله مي خورند و باور دارند كه هندوانه، سوز سرما را از آنها دور مي كند.


آئين مربوط به تولد طفل

سابقاً در اردبيل زايشگاه و بيمارستان نبود و زايمان ها در خانه ها صورت مي گرفت قابله هاي تحصيلكرده مثل امروز وجود نداشت و به جاي آنها زنان سالخورده بنام ماما كه در عوض تحصيلات تجربياتي در كار خود داشتند در امر زايمان دخالت مي نمودند.


عروسی در اردبیل

پس از آنكه دختري مورد پسند قرار مي گرفت اقدام به خواستگاري رسمي مي شد علامت قبول ازدواج ازطرف خانواده دختر چاي شيرين بود و در اين روز از اقرباي دختر هم عده اي بدين مجلس كه به «شيرني ايچدي» معروف بود دعوت مي شدند. در اين مجلس ميزان مهريه و شرايط طرفين و تاريخ عقد مشخص مي شد نامزدي رسمي صورت مي گرفت


آيين نوروز

از سنن تاريخي مردم اردبيل بجاي آوردن مراسم جشن نوروز باستاني است. تشريفات برگزاري اين جشن نسبت به نقاط ديگر ايران تا حدي مفصل و وسيعتر بوده است و با آمدن «تكمچي »ها آغاز مي گشته است
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
يلدا در آذربايجان

مردم آذري نيز شب چله را دور هم جمع مي شوند و بهترين غذاهاي سنتي و بومي خوشمزه را براي اين شب تدارك مي بينند و در اين شب چيله قارپوزي يعني هندوانه چله مي خورند و باور دارند كه هندوانه، سوز سرما را از آنها دور مي كند
زبان و گويش‌هاي مادري به عنوان نخستين عامل در برقراري ارتباط بين انسان‌ها از زماني كه بشر در زندگي اجتماعي تكلم را آموخت، همواره با او بوده و بعد از مرگش هم به نسل‌هاي آينده منتقل شده است.
اين عامل دست كم براي زماني طولاني همواره نقش پيوند چندين نسل به همديگر را بازي مي‌كند و علاوه بر كاركرد بيان عاطفه و احساسات، اطلاع رساني و بيان خواسته‌ها و نيازهاي دروني انسان به همديگر، آداب، فرهنگ و آيين‌هاي حاكم بر جامعه را هم به نسل‌هاي ديگر و آينده منتقل مي‌كند.

اين عطيه پروردگار به اشرف مخلوقات به اندازه‌اي قوي و عجين شده با زندگي اوست كه به آساني زوال نمي‌پذيرد، اما در طول زمان دستخوش تداخلات و تغييراتي مي‌شود.

زبان و يا گويش مادري بهترين وسيله براي تقويت محبت و صميميت بين افراد است و اطلاق زبان مادري به زبان و يا گويش بومي و محلي هم باتوجه به اينكه مادر نماد محبت و دوست داشتن است، به احتمال زياد روي اين اعتقاد انجام شده است.

البته منظور آن نيست كه انسان به ساير اقوام و افرادي كه با زبان‌هاي ديگر تكلم مي‌كنند، محبت و علاقه‌اي نداشته باشد چرا كه پروردگار متعال بنابه تصريح معتبرترين كتاب آسماني خود همه انسان‌ها را با هر قيافه، نژاد، رنگ پوست و زبان بطور يكسان آفريده است و انسان‌ها از اين نظر هيچ تفاوتي با همديگر ندارند.

بلكه انسان‌ها در گستره دنياي بزرگ كه زبان‌ها و گويش‌هاي گوناگون را در خود جاي داده است همواره به زبان و گويش مادري خويش تسلط كافي دارند و به همين دليل مطالب و افكار خويش را با اين زبان راحت تر بيان مي‌كنند.

در فلات آذربايجان هم كه استان اردبيل بخشي از آن را تشكيل مي‌دهد، گويش ها و لهجه‌هاي گوناگوني وجود دارد.

پرداختن به ريشه و تاريخ زبان مردم منطقه نيازمند صرف زمان‌هاي متمادي براي تحقيق و مطالعات فراوان است و اين درحاليست كه اسناد و مدارك معتبري هم شايد در اين زمينه موجود نباشد.

شادروان بابا صفري در كتاب " اردبيل در گذرگاه تاريخ " مي‌نويسد: زبان تركي، ره‌آورد تركان است كه با نفوذ تدريجي آنان در اين منطقه كم كم رايج شده است.

به نوشته‌ي وي، در عهد اشكانيان و ساسانيان طوايف ترك نژاد براي به دست آوردن مراتع و چراگاه از مشرق به سمت ايران وارد شدند.

دكتر حسن احمدي گيوي، در مقدمه كتاب "دستور تطبيقي زبان تركي و فارسي" مي‌نويسد: زبان تركي از نظر خاستگاه در شمار زبان‌هاي اورال ، آلتايي است كه متكلمان به آن زبان از سرزميني واقع در ميان كوه‌هاي اورال و آلتايي (در شمال تركستان) و در زمان‌هاي گوناگون به سرزمين‌هاي گوناگون مهاجرت كرده‌اند.

وي مي‌نويسد: زبان تركي آذربايجاني، زبان بخش بزرگي از شمال غرب ايران شامل استان‌هاي آذربايجان شرقي ، آذربايجان غربي ، اردبيل ، زنجان و نيز بخشي از مناطق مركزي ايران از جمله تهران، كرج، ساوه، قزوين ، همدان و شهرهاي استان مركزي است.

به نوشته احمدي‌گيوي، اين زبان بخشي از استان پهناور شمالي يعني گيلان را نيز دربرمي‌گيرد و در سرزمين‌هاي برون مرزي نيز زبان تركي، زبان رسمي آذربايجان و مناطق گسترده‌اي از ازبكستان، گرجستان، داغستان، قزاقستان و اوكراين است.

وي مي‌نويسد: زبان تركي آذربايجاني داراي گويش‌هاي فراواني است و گويش‌هاي باكو، تبريز، لنكران، قره‌باغ و اردبيل از جمله آن‌هاست.

وي در اين كتاب مي‌نويسد: " من هم ايران را دوست دارم هم آذربايجان را ، برهر دو عشق مي‌ورزم منتها من ايراني را دوست دارم كه آذربايجان را اندامي از پيكر خود بداند و پاره‌ي تن خود بشمارد و بر رشد و توان و بالندگي آن همت گمارد و نيز آذربايجاني را دوست دارم كه چون سروي سرفراز و شاخه گلي دلنواز در بوستان دل ستان ايران عزيز و در كنار گل‌ها و سروهاي شيراز و اهواز و ... ببالد و سايه و رنگ و بوي آن ديده و مشام ايران و ايراني را نوازش دهد."
وي مي‌نويسد: " هم زبان تركي را دوست دارم و هم زبان فارسي را ، زبان تركي را از آن رو دوست دارم كه زبان مادري من است و مادرم به آن زبان شيرين و دلنشين، مرا لالايي گفته و با مفاهيم والاي پدر و مادر، خدا، عشق، ايمان، ميهن، ملت، انسان، آيين‌ها و باورهاي بومي و قومي آشنايم ساخته است.

اما به زبان فارسي به آن سبب عشق مي‌ورزم كه زبان ملي و زبان رسمي وطن من است و من آن را سازنده‌ترين و مهم‌ترين عامل وحدت ملي مي‌شناسم و يگانه وسيله‌اي مي‌دانم كه از يك سو مرا با هم ميهنان شيرازي ، اهوازي، بوشهري، بهشهري ، كرماني ، كرمانشاهي و مردم ديگر نقاط ايران عزيزم پيوند مي‌دهد و تفهيم و تفاهم مي‌آفريند.

به وسيله اين زبان فاخر و شيرين است كه گنجينه گرانسنگ آثار ذوق و انديشه فردوسي، مولوي، ناصر خسرو، نظامي، عطار، سنايي ، سعدي ، حافظ، حلاج، خرقاني ، ابن سينا ، بيروني ، بوسعيد ، غزالي ، بايزيد بسطامي ، بلعمي و بيهقي و ديگر صاحبان سخن، ذوق، انديشه، دانش و بينش ميهنم مرا گوهرها مي‌بخشد و بر حيثيت و شخصيت و افتخار و غرورم مي‌افزايد." استاد زبان و زبان شناسي دانشگاه‌هاي اردبيل دراين زمينه مي‌گويد: خداوند زيبايي را دوست دارد و اين در زوايا و مظاهر آفرينش پروردگار بزرگ از جمله خلقت گل‌هاي رنگارنگ با عطرهاي گوناگون آشكار است.
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 14 از 26:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  25  26  پسین » 
ایران

آداب و رسوم شهرهای مختلف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA