انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 25 از 26:  « پیشین  1  ...  23  24  25  26  پسین »

آداب و رسوم شهرهای مختلف


زن

 
پوشش سنتي زنان و مردان زنجاني:

1- 1: سرپوش زنان : مهمترين سرپوش زنان در دوره قبل از كشف حجاب چادر مشكي بوده است كه در قسمت كمر داراي يك بند جهت بستن آن بوده است . علاوه بر اين زنان و دختران زنجاني از روسري سفيد رنگي كه بدان « چرگات » مي‌گفتند براي پوشاندن موهاي سرشان استفاده مي‌كرده‌اند ، به طور كلي آنچه كه عموميت دارد اينكه براي سر از سه نوع پوشش استفاده مي‌شده است. ابتدا پارچه‌اي به نام پوشن موي سر با قوس پيشاني به طور محكم محافظت مي‌نموده ، سپس ابزار دومي كه به جهت حفاظت پوشن مورد استعمال است « چنه آلتي » ( زيرچانه ) نام دارد كه خود از سكه‌هاي قلابدار به هم پيوسته و يا منجوق رنگارنگ تشكيل شده است و از زير چانه تا فرق سر چسبيده مي‌شود پوشش سوم بنام «ياشماق» (روسري) است كه براي پوشش دهان چانه و گردن استفاده مي‌شود كه در حقيقت نوعي روبند است
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
-1 : تن پوش زنان : تن پوش زنان عبارت بود از پيراهني كه در اصطلاح محلي بدان « كوينگ» گفته مي‌شد جنس كوينگ از كرباس بوده و پارچه آن توسط خود افراد بافته مي‌شده است و طرحهاي الوان و رنگهاي گرم در آن به كار مي‌رفته است بلندي كوينك به اندازه‌اي بوده كه تا زانو مي‌رسيده علاوه بر اين يقه كوينك كمي باز بوده كه در قسمت باز از گردن بند جهت پوشاندن گردن استفاده مي‌شده است . بر روي پيراهن يا همان كوينك ، ارخالق پوشيده مي‌شده ، ارخالق همان نيم تنه روئين زنان بود « كه معمولاً از چيتهاي رنگي دوخته مي‌شده كاملاً چسبان و بدون يقه بود و آستينهاي تنگ آن تا بالاي آرنج مي‌رسيد كه گاهي طول اين آستين تا حدود مچ هم مي‌رسيد . سر آستين آن داراي تكمه‌هاي فلزي كوچكي بود ، اين تكمه در زمستان بسته و در فصل گرما و تابستان باز بود. طرحي از گل و بوته هم روي ارخالق مي‌دوختند كه به آن قلمكار مي‌گفتند بهترين ارخالقها متعلق به بنارس بود ، در اصفهان و بروجرد و شيراز نيز ارخالق توليد مي‌كردند .لباس ديگري كه بدون آستين بود و از روي پيراهن و زير كت پوشيده مي‌شد جليزقا يا جليقه بود كه ( در اصطلاح محلي جرقا نام داشت) . از روي جليقه يا ارخالق زنان كتي مي‌پوشيدند كه در اصطلاح محلي به آن « دون » يا «يل» مي‌گفتند كه تا كمر مي‌رسيده و مورد استفاده متمولين بوده .زنان از تنبان بعنوان شلوار استفاده مي‌كرده‌اند ، « تنبان يك نوع شلوار بود كه معمولاً كوتاه و گشاد بوده و از پارچه‌هاي چون ابريشم ، مخمل ، شال كشميري يا پارچه‌هائي از اين قبيل دوخته مي‌شد ، تنبان كه در اصطلاح محلي بدان تومان گفته مي‌شود ، تا قوزك پا مي‌رسيده و سپس در قوزك پا باكش بسته مي‌شده تنبانهاي كوتاهتر گشاد دوخته مي‌شدند . همچنين زنان دامني پرچين بنام شليته ( كه در اصطلاح محلي شلته گفته مي‌شده ) مي‌پوشيدند ، شليته‌ها ابتدا دامني‌هاي پرچيني بودند كه روي زانو مي‌آمد ولي بعد اين شليته‌ها كم‌كم كوتاهتر شده شليته‌ها را روي تنبان به تن مي‌كردند. زنهاي شيك پوش معمولاً 10 الي 11 شليته برپا مي‌كردند . يك نوع شلوار هم تحت عنوان ‌( نيم‌ساق ) وجود داشته از اين شلوار در مهمانيها و مسافرتها استفاده مي‌شده كه در قسمت پا به جوراب مجهز است كه نوعي جوراب شلواري است .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
پاپوش زنان : زنان كفشهاي پاشنه كوتاهي كه به « كوردي ياتي » معروف بودند به پا كرده‌اند ،رويه اين كفشها معمولاً از پوست گوسفند ( يا ميشين) و زير كفش از پوست گاو ميش يا گاو بود كه در اصطلاح محلي بدان « گون » مي‌گفتند . روستائيان معمولاً از پوست خام گاوميش‌ يا گاو استفاده مي‌كردند و رويه كفش را از لاستيك يا تسمه‌هاي بهم بافته شده از پوست ميش يا گوسفند درس مي‌كردند . لازم به ذكر است كه چرم خام انعطاف نداشته و ظاهر خوبي هم نداشت ولي ديرتر از بين مي‌رفت . چرم خام رنگ طبيعي خود را داشت اما چرم دباغي شده كه معمولاً طبقات مرفه براي ساختن كفش خود استفاده مي‌كردند به رنگ قهوه‌اي يا تيره بود . كفش زنان ثروتمند يكنوع چارق گلدوزي و تزئين شده بود ، اما كفش زنان طبقات كم درآمد يا روستايي معمولاً از چرم خام تهيه مي‌شد ( البته نسبت به كفش مردان كمي زيباتر ساخته مي‌شد) معمولاً براي دوام بيشتر كفش از يك لايه « خش » استفاده مي‌كردند كه بين كف داخلي و كف اصلي كفش قرار مي‌گرفت . لايه خش ذرات ريز تراشيده شده چرم و ميشين بود كه با سريش و مقداري آب در يك كوزه ريخته شده و مانند سابيدن كشك در كوزه شكسته كوبيده مي‌شد تا كاملاً خيس شده و بوسيله سريش به هم بچسبد سپس آنرا روي كف كفش مرتب مي‌كردند و كف اصلي را روي آن نصب كرده و مي‌دوختند .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
لباس عروس : نوع لباس عروس بستگي به استطاعت و اعتقادات خانواده عروس داشته است معمولاً روي صورت عروس تور مي‌انداختند . مي‌توان گفت كه لباس عروس نسبت به لباس افراد عادي زرق و برق بيشتري داشته و رنگ آن شاد و از نظر ظاهرخوش دوخت بوده است .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
لباس مردان :

1-2 سرپوش مردان : مردان معمولاً از كلاه پوستي يا كلاه‌نمدي به عنوان سرپوش استفاده مي‌كردند اما در زمان رضاشاه استفاده از اين كلاهها ممنوع شده و ابتدا كلاه پهلوي و سپس كلاه شاپو متداول گرديد . 2-2 : تن‌پوش مردان : مردان پيراهني به نام «كونيك» مي‌پوشيدند كه تا كمر مي‌رسيد ، از روي كونيك معمولاً جليقه مي‌پوشيدند كه از جلو يك طرف آن روي طرف ديگر آمده و بسته مي‌شده . همچنين دو نوع كت بنامهاي « اويما » و «ستره» وجود داشت كه هم جنس و هم استفاده‌كنندگان آنها متفاوت بود. ستره كنارش چاك داشته و جيب آن مثل قباي آخوندي بود ، ستره بلند بود و معمولاً شهريها و افراد ثروتمند از آن استفاده مي‌كردند . اما دهاتيها و مردم كم‌درآمد «اويما» مي‌پوشيده‌اند كه از جنس كرباس تهيه مي‌شده ، روستائيان كرباس را برنگ آبي رنگ مي‌كردند ( چون رنگ ديگري نبوده ) و اويما از ستره كوتاهتر بود و تا زانو مي‌رسيد . لباس كه مردان به عنوان پالتو استفاده مي‌كردند «سردري» نام داشته كه بالاتنه آن جدا بوده و پائين تنه آن داراي چينهاي زيادي بوده كه در اصطلاح محلي بدان « لوحه چين » مي‌گفته‌اند و تا پا مي‌رسيد . شلوار مردان گشاد بوده و كمر آنرا با بند مي‌بستند ، روستائيان معمولاً بندشلوار – خود را بلند مي‌گرفته‌اند به نحوي كه از جلوي شلوار آويزان مي‌شده است . رنگ اين نوع شلوارها كه به شلوار بندي معروف بوده‌اند ، آبي نيلي بوده . لازم به ذكر است كه افراد روستايي و كم‌درآمد شلوار زير و شلوار رو نداشته‌اند و همان شلوار را هم در خانه و هم در بيرون خانه مي‌پوشيده‌اند .

3-2 پاپوش مردان : كفش مردان را نيز مانند كفش زنان از پوست گاوميش يا گاو «گون» درست مي‌كرده‌اند . افراد ثروتمند از كفش پاشنه بلند استفاده مي‌كرده‌اند ولي بقيه مردم كفش پاشنه كوتاه مي‌پوشيدند كه به آن « كودري ياتي » مي‌گفتند .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
آداب و رسوم در طبخ غذا

رسم هاي مختلف و خلق وخوي اقوام مختلف با توجه به تاريخ وقدمت منطقه در طي سال هاي طولاني شكل گرفته،سينه به سينه به افراد يك جامعه منتقل مي شود و در طول سال ها،زنده و پا برجا مي ماند. مردم شهر زنجان نيز با توجه به قدمت تاريخي و فراز ونشيب هاي بسيار در طول زمان خود،داراي آداب و رسوم وفرهنگ وخصلت هاي ويژه اي هستند.جشن ها و آداب ورسوم مختلف در موارد گوناگون،داراي نظم وقوانين خاصي هستند كه همگان ملزم به رعايت آن ها هستند،مراسم اعياد مذهبي وملي،مراسم عمومي وعزا،نوع لباس پوشيدن و جشن هاي محلي از جمله مواردي هستند كه داراي نظم خاصي بوده و جزو آداب و رسوم مردم شهر زنجان مي آيند.
من هم خدایی دارم
     
  
مرد

 
آبادان من ، ایران من
محرم در آبادان
شهرهای آبادان و خرمشهر در نخستین روزماه محرم همانند دیگرشهرهای میهن اسلامی در غم واندوه سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) سیاهپوش و غرق ماتم می شود. عاشقان ابا عبدالله(ع) از شب قبل از ماه محرم با به تن کردن رخت عزا و برپایی تکایا و سیاهپوش کردن سر در مساجد و حسینیه ها به استقبال این ماه می روند.
ادارات، شرکتها، نهادها و سازمانهابا برافراشتن بیرق سیاه خود را آماده شرکت در عزای سالار شهیدان (ع) و یاران با وفای آن حضرت می کنند.
در روزهای دهه نخست محرم مردم با حضور در مساجد و هیاتهای عزاداری با برگزاری آیینهای سوگواری و تعزیه خوانی درمصیبت شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و ‪ ۷۲‬یار با وفای آن حضرت به سوگ می نشینند.
همچنین جوانان عاشق حضرت امام حسین (ع) در برخی از خیابانهای آبادان با برپایی تکایا و سقاخانه از عابران با شربت، چای و شیر پذیرایی می کنند.
یکی از آیینهایی که در شبهای دهه نخست ماه محرم در شهر آبادان جلوه ای خاص به عزاداری مردم این شهر می دهد نوع نوحه ها و سینه زدن این دیاراست که معروف به نوحه خوانی "بوشهری" و سینه زنی "واحد" است.
دراین ایام برخی حاجتمندان در منازل خود به برپایی مجالس سوگواری سید الشهدا(ع) اقدام می کنند و برخی میزبانان این مراسم با طبخ غذاهای نذری از عزاداران پذیرایی می کنند.
آبادان و خرمشهر در جنوب غربی ایران واقع شدند، این دو شهراز گذشته های دور بدلیل ساختار صنعتی و تجاری میزبان جویندگان کاراز سراسر کشور و حتی کشورهای آسیایی و اروپایی بودند.
حضوراقوام مختلف ازاقصی نقاط کشور را می توان دراین دو شهر نظاره گر بود، درابتدای ورود به آبادان و خرمشهر اولین اقداماتی که توجه را جلب می کند مساجد، حسینیه ها و تکایای هماهنگ با فرهنگ مناطق مختلف کشور است.
دراین شهرها ازتمام اقوام ایرانی وحتی برخی کشورها مسجد و حسینیه وجود دارد که درماه محرم به عشق سرور آزادگان عزاداری می کنند.
عزاداری بوشهری ها، آذری ها، لرها، کردها، اصفهانی ها، بلوچ ها، خراسانی ها، یزدیها، بندری ها و عربها بافرهنگ و زبان مادری خود درعزای امام حسین (ع) اشک ماتم می ریزند.
نذورات آنها برپایه پخت سنتی مناطق خود آنهاست، درآبادان و خرمشهر شور سینه زنی و نوحه خوانی گرم بوشهری را می توان در مسجد بوشهری ها دید.
کردها، بلوچ ها، ترک ها، بختیاری هاو... دراوج ارادت به آقاامام حسین(ع) در دسته های عزاداری به هم می پیوندند و با شکوهترین جلوه های بندگی را در ماتم شهدای کربلا به نمایش می گذارند.
یکی از سنتهای زیبای نواحی جنوب غربی در ماه محرم سبک نوحه خوانی، سینه زنی و نواختن سنج و دمام این مناطق است که از سابقه ای طولانی برخورداراست.
"سنج و دمام و بوق" آهنگی حماسی را خلق می کند و ضمن اینکه عزاداران را به سوی محل برپایی هیاتهای عزادار فرا می خواند، در حرکت دسته های سینه زنی و زنجیر زنی انسجام خاصی ایجاد می کند.
از گذشته دور به دلیل فقدان سامانه اطلاع رسانی وصوتی، بانیان هیاتهای مذهبی با نواختن سنج و دمام مردم محله، شهرها و روستاها را نسبت به آغاز آیینهای عزاداری خبر دار می کردند.
سنج، دمام و بوق هر سه از سازهای تشکیل دهنده این همنوازی است که سابقه آن به بیش از ‪ ۱۰۰‬سال می رسد و آن طور که نقل شده این شیوه از قاره آفریقا بدلیل مسافرت های دریایی به ایران آورده شده و مسلمانان آفریقایی در مراسم عزاداری از سازهای سنج و دمام استفاده می کردند.
از طرف دیگر صدای سنج و دمام تداعی کننده طبل زمان جنگ و حماسه عاشورا است، زیراازاین وسیله علاوه برمیدان جنگ برای آمادگی رزمندگان نیزاستفاده می شد.
ترتیب و تعداد نوازندگان دمام در مناطق مختلف جنوب کشور متفاوت است، در آبادان مجموع نوازندگان دمام و سنج بین پنج، هفت و گاهی ‪ ۹‬نفر متغیر است، به طوریکه یک نفر به عنوان "اشکون" در جلو صف دمام زنان قرار می گیرد و سایر نفرات در طرفین او می ایستند.
دمام زنی با نواختن بوق مخصوص آغاز می شود و پس از لحظاتی که از نواختن سنج و دمام گذشت، مجددا بوق بصدا در می آید و نوازنده بوق تا پایان مراسم باید هوشیار و موزون با ریتم سایر نوازندگان در بوق بدمد.
زمان نواختن سنج و دمام چیزی در حدود ‪ ۲۰‬تا ‪ ۸۰‬دقیقه و در پاره ای موارد مثل تاسوعا، شب عاشورا و بخصوص ظهر عاشورا صف دمام زنان حدود سه ساعت در مسافتهای طولانی با دسته های عزادار در کوچه و خیابانها همراه می شوند.
در آبادان پس ازاتمام آهنگ سنج و دمام سینه زنی و نوحه خوانی آغاز می شود و دراین خطه نوحه ازاقبال بی نظیر عمومی بهره مند است ومراسم سینه زنی همراه با نوحه که خود نوعی ملودرام حزن انگیز است، تحقق می یابد.
این مراسم با ترتیب و برنامه خاصی شروع و اوج آن زمانی است که نوحه خوان اعلام "واحد" می کند.
ابتدا شخصی به عنوان سرخوان با تانی و آهسته نوحه خوانی را آغاز می کند، سینه زنان یکی پس از دیگری به جمع سینه زنی اضافه می شوند و زمانی که دایره سینه زنان به اندازه کافی بزرگ شد، نوحه خوان اصلی شروع به خواندن می کند.
"سید مرتضی داودی" یکی از صاحبنظران در نوحه سرایی و آیینهای عزاداری که در این موارد تحقیقات فراوانی داشته، می گوید: نوحه خوان برای جذب عزاداران در مراسم سینه زنی باید دارای ویژگیهای منحصر بفردی داشته باشد.
به گفته وی قدرت اداره کردن مجلس سینه زنی، ایجاد حزن، قدرت صدا و وجود تحریراز جمله ویژگیهای فیزیکی یک نوحه خوان است.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
آداب و رسوم مردم خوزستان
تناسب آب و هوائى با زندگى کوچ‌نشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مى‌باشد .
بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و به‌مرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سال‌هاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى‌ عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مى‌گذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مى‌گويند . در بين شهرستان‌هاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است
خوزستان به‌دليل دارا بودن ويژگى‌هاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايل‌ها و طايفه‌هاى گوناگون بوده است. اقوام کوچ‌نشين اين منطقه به سه دسته عمده لر - ترک و عرب تقسيم مى‌شوند . رعايت آداب و رسوم و شيوه‌هاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.
مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مى‌يافت و در بقيه ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت .
در بين ايلات ايران، ايلى به‌نام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آن‌را به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مى‌گويند . عروسى در ايل لرکى‌ها با شرط رضايت والدين امکان‌پذير است.
از روش‌هاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مى‌کند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مى‌شود . در بين لرکى‌ها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مى‌پردازند و دفعات بعد به‌عنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مى‌روند و گاهى چند روز آنجا مى‌مانند.
سپس مراسم خواستگارى پيش مى‌آيد. در روز معينى پدر داماد به‌همراه عده‌اى از ريش‌سفيدان محل با لباس‌هاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کله‌قند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مى‌روند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مى‌کنند. سپس غذا تدارک ديده مى‌شود. در صورت توافق خانواده ٔ عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مى‌گذراد .
در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مى‌شوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مى‌شود و دست و پاى عروس را حنا مى‌بندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مى‌خواند و يکى نى مى‌زند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مى‌گويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مى‌شود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مى‌شود.
حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مى‌کنند و کف مى‌زنند که به آن ' کف مارکي' (کف مبارکي) مى‌گويند. از آن به‌‌بعد دختر نامزد پسر مى‌شود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبه‌راه مى‌شود. وگرنه چند ماهى صبر مى‌کنند که به آن بردبانه مى‌گويند . ۱۵ روز مانده به عروسى کم‌کم تدارک عروسى را مى‌بينند و گاهى نيز اين‌کار را ازچند ماه پيشتر آغاز مى‌کنند.
تا روز عروسى اين کارها انجام ‌گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص به‌خود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را 'پشا' مى‌‌نامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مى‌باشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده ٔ عروس
، داماد عروس را به شام دعوت مى‌کنند. اين دعوت را 'پاگشوني' مى‌نامند.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
آداب و رسوم مردم خوزستان
رسوم تولد نوزاد
هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از "آل"(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها این کار را برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط"از ما بهتران"انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،2 نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.

حمام زایمان

نوزاد را، 3 روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و "آل" به آنها آسیبی وارد نمیکند.

دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungo میگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود.برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.

آداب و رسوم ازدواج
همسر گزینی

اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.
در گذشته در جریان همسر گزینی رسمی به نام "ناف بران"مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  ویرایش شده توسط: shomal   
مرد

 
آداب و رسوم مردم خوزستان
خواستگاری
خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خدایی Ka-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و...بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.اعراب کلدوزخ به خواستگاری، xotibe میگویند.

مهریه، شیربها وجهیزیه

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه، Mahruneh میگویند.
درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.
اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود.

عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.
در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.
در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا 1 سال هم به طول بیانجامد.
مقدمات عروسی معمولا 2 تا 3 روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای به سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

حنا حنا گل گل بند حنا
حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده ز شو تا صب ایبنده
ایر حنا نبنده ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.
در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.
در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.
هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.
هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد نیز مقداری اسفند دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند. پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.
در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول OWZI میگویند.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 25 از 26:  « پیشین  1  ...  23  24  25  26  پسین » 
ایران

آداب و رسوم شهرهای مختلف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA