ارسالها: 9253
#251
Posted: 30 Nov 2013 18:23
آداب و رسوم مردم بهبهان
آداب و مراسم هنگام زايمان:
هنوز هم در روستاهايي چون محمودآباد حضور ماماي محلي مرسوم است. وقتي زن دچار درد زايمان میشود ظرف صاف به شكم او ميمالند، و نيز دم كرده گياهي موسوم به "سريز بخاس" به او ميدهند.
در گذشته اگر زايمان طول ميكشيد هلهله ميكشيدند يا اذان بيموقع ميگفتند، و هنگامي كه زن بيهوش ميشد ميگفتند يال yâl (آل) او را زده است، دور از او اسپند دود ميكردند يا دعايي برايش مينوشتند. در روستاي بجك جوجهاي ميكشند و دل وروده آنها را بالاي سر زائو ميگذاشتند و قطعه آهني نيز در كنار او مينهادند. در روستاهاي ديگر در اين موقع تير شليك ميكردند يا دور تا دور زن را با ريسماني از موي بز به صورت دايره محصور مينمودند. به هنگام تأخير در زايش اعتقاد بر اين بوده كه جفت يا رفيق طفل دور جنين را گرفته است.
در بهبهان قبل از زايمان دو استكان "عرق اترج" به زن ميدادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخممرغ به او ميدادند تا زودتر فارغ شود.
حمام
زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام ميبرند كودك را نيز ده روز بعد به حمام ميبرند. در روستاي قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر ميشويند. در چهلم نيز زائو و بچه با هم حمام ميكنند، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام چهل "كچ" koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آنها ميريزند سپس آب را به خورد زائو ميدهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه ميريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه ميريزند.
طرز تهيه دعاي چلهبر به اين صورت است كه نخ سياه و سفيد به نزد دعانويس برده و او به آن دعا ميخواند و با خواندن اين دعا نخ سياه و سفيد را ميبندد و به هم ميتابد و گره ميزند، بعد آن را به بازو و كمر بچه ميبندند.
ختنه سوران
كودك را در بين سنين 3 تا 5 سالگي ختنه ميكنند. در گذشته اين امر به وسيله دلاك انجام ميگرفت. پدر كودك تمامي افراد و همسايگان را دعوت نموده و ناهار ميدهد. در گذشته وقتي كه كودك ختنه ميشد كيسه از خاكستر گرم تهيه نموده محل زخم را در آن قرار ميدادند تا ضدعفوني گردد. براي ختنه سوران "توشمال" (نوازنده) نيز ميآورند كساني كه دعوت شدهاند به كودك پول ميدهند. كودك براي مدتي دامن سرخ رنگي ميپوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهاي منطقه به دلاك، "خطير" xatir نيز ميگويند.
ازدواج:
در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج كمتر دستخوش تغيير گشته است و بسياري از آداب به جاي مانده از گذشته امروزه نيز همچنان اجرا ميگردد.
همسرگزيني:
درگذشته پسر خود نقشي در تعيين همسر آينده خويش نداشت و پدر و مادر او دختري را برايش انتخاب ميكردند. گاهي نيز پسر، خود دختري را انتخاب مينمود و به خانوادهاش اطلاع ميداد ولي باز هم بايد خانوادهها موافقت خود را اعلام مينمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانهداري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر ميگرفت. در مجالس عروسي، ختم قرآن و روضهخوانيهاي زنانه دختران دمبخت مورد توجه زناني كه پسر بزرگ دارند بوده و خانوادههاي دختران نيز سعي ميكنند كه دختران خود را هميشه به اين مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به "دلاله" dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مينمود و بعد از انتخاب دختراني كه با معيارها و شرايط خانوادۀ داماد وفق پيدا كنند به مادر پسر اطلاع داده او نيز در فرصتي مناسب دختر را ميديد. در صورتي كه او را ميپسنديد پسر خود را خبر ميداد تا وي نيز به نحوي او را ببيند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع ميداد كه فلان خانواده ميخواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.
خواستگاری
در شهر بهبهان براي خواستگاري ابتدا چند نفر از ريشسفيدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر ميروند و براي خواستگاري اجازه ميگيرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر يكي از ريشسفيدان را به خانۀ دختر ميفرستند، خانوادۀ دختر نيز موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبهاي شيريني براي خانۀ پسر ميفرستند. به اين كاغذ" مسوده" mosavade ميگويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر ميفرستند. در نهايت، در صورت رضايت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاري رفته و تاريخ عقد و ديگر مراسم را به بحث ميگذارند.
عقد
در روستاهاي بهبهان روحاني يا عاقد را به طور معمول به روستا ميآورند و در همانجا دختر و پسر را عقد ميكنند. ميزان مهريه و شيربها را از روي صورت مجلس كه در آن تمامي موارد قيد شده در سند مينويسند. در بعضي از مواقع عقد و عروسي با هم انجام ميگيرد كه اين امر بستگي به وسع مالي داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بين عقد و عروسي بسته به شرايط طرفين از چند ماه تا يك سال فاصله دارد. در اين مدت داماد سعي در خريد وسايل مورد نياز و تهيۀ خرج عروسي دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت ميكنند. و بعد به همۀ مهمانان شيريني ميدهند سپس تاريخ عروسي را در همان مجلس تعيين ميكنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لكن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آيينه، مقداري حنا، شيريني، شمعدان، گل و ميوه ميگذارند. در روستاهاي لرنشين عقد را "بلك اسدن" balak esadan يا "بله گرفتن" ميگويند.
حنابندان
شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا ميبندند حنا را از خانۀ داماد براي عروس ميفرستند. دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا ميبندند. به هنگام حنابندان كار نوازندگي توسط "مهتر" mehtar يا "خطير" xatir انجام ميشود. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده ميشود به اين گونه است:
Dumâ banâ mibande šow tâ sabâ mibande age hanâ
nabâše šemše talâ mibande
معني:
داماد حنا ميبندد، از شب تا صبح ميبندد، اگر حنا نباشد، شمش طلا ميبندد.
در بين اعراب آغاجاري مادر داماد يك روز قبل از عروسي زنان را دعوت ميكند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس ميفرستادند.
آوردن عروس
شب عروسي را " خونه روون" xune rovan ميگويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر ميگردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب ميكردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد ميبردند. تمامي اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهي مينمودند، كه امروزه نيز مرسوم است اشعاري كه در هنگام بدرقۀ عروس خوانده ميشود به اين گونه است:
صلي علي خدا گفت در شأن مصطفي گفت
جبريل بارها گفت صل علي محمد صلوات بر محمد(ص)
وقتي به نزديك خانۀ داماد ميرسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند ميگفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده ميكرد و چند قدمي او را راه ميبرد و مجدد به خانه برميگشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان "غلوم و بيده" qolumobide ميگويند. وقتي كه عروس ميخواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد ميكنند و جلوي پاي او گوسفندي سر ميبرند.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#252
Posted: 1 Dec 2013 02:03
مراسم ازدواج و آيين هاي مذهبي در استان گيلان
ازدواج
براي تشکيل خانواده، حضور زوجي که خواهان يکديگرند، عامل تعيين کننده است. در گيلان، به خصوص در مناطق روستايي به دليل مشارکت و همپايي زنان و مردان در امور معيشتي، ارتباط و آشنايي هاي اوليه از برخوردهاي ساده و روزمره اهالي آغاز مي شود.
با توجه به گسترش فعاليت هايي که در بطن زندگي روستايي جريان دارد مثل آيش، وجين و درو و ... شناخت ابتدايي پسران و دختران به وجود مي آيد. اين شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت پذيرش خانواده ها به تهيه مقدمات ازدواج منجر مي شود. به اين ترتيب که با جلب موافقت خانواده طرفين و پس از مراسم خواستگاري، دوره نامزدي طي مي شود.
حنابندان؛ پيش از فرار رسيدن عروسي مراسمي به نام "حنابندان" در شهرها بر پا مي شد. در اين مراسم عروس مي بايد در اين شب دست و پايش را حنا ببندد.
نارنج زني؛ از ديگر مراسم ازدواج "نارنج زني" است. رابينو که در اوايل قرن بيستم در گيلان به سر مي برد، خود شاهد اين مراسم بود. وي مي نويسد که هنگام ازدواج، داماد نقل و سکه بر سر عروس مي پاشد، بعد نارنج يا پرتقالي به طرف او مي اندازد. آنگاه عروس و داماد دور چاه مي گردند. عروس سکه اي به نشانه خوشبختي در چاه مي اندازد و پس از آن درخت توتي در خانه مي نشانند.
گيشه بري؛ گيشه بري از ديگر مراسم مربوط به ازدواج است. بردن عروس به خانه داماد را گيشه بري مي نامند. اين مراسم پرشور با صداي ساز و نقاره و ترانه خواني و شادماني خانواده عروس و داماد و ديگر مهمانان همراه است.
در شهرها معمولاً ازدواج با پا درمياني خانواده و معرفي چند دختر به پسر مورد نظر صورت مي پذيرفت. گاه دلاک حمام را براي آشنايي و پرسيدن نظر دختر نزد او مي فرستادند و يا در حمام هاي عمومي دختر مورد نظر را برانداز کرده و پس از پسنديدن به خواستگاري او مي رفتند. مراسم خواستگاري و تعيين مهريه و شيربها از موارد مطرح براي دو خانواده است.
ختنه سوران
از مراسم تاريخي ايران و گيلان ختنه سوران است. در تاريخ خاني آمده است: "چون ارقام مسرت و شادکامي و فرحت و کامراني ثبت صفحه دفتر خزينه خاطر مبارک حضرت ميرزا علي بود و بزم و عشرت ختنه سور دودر شاهوارو..."
به خوبي مي توان اهميت چنين جشني را به خصوص با توجه به ارج و قرب فرزند پسر در ايام گذشته درک کرد. اگر پسر را ده روز پس از تولد ختنه نمي کردند، اين کار را چهار، پنج سال به تعويق مي انداختند.
براي ختنه سوران روز و ساعت سعد و مناسب را انتخاب مي کردند و آشنايان و مطرب و دلاک را براي همان روز خبر مي کردند. در اين ميهماني از مهمانان با پلو و خورشت و شيريني و آجيل پذيرايي مي شد و پس از آن مراسم جشن و پايکوبي برگزار مي شد تا بچه از اين عمل ترسناک دلداري يابد.
وسايل ختنه کردن يک ني به طول 10 تا 15 سانتي متر، تيغ سلماني و پنبه يا پارچه سوخته شده بود که براي ضدعفوني کردن و بند آوردن خون از آن استفاده مي شد. پس از عمل ختنه کردن، موسيقي و دست افشاني و پايکوبي ادامه مي يافت. اين عمل از آنجا که يکي از آداب اوليه اسلامي است، موجب احساس مسئوليت والدين مي شد. معمولاً سعي بر اين بود که تعداد ختنه شوندگان در يک روز فرد باشد، در غير اين صورت خروسي را نيز سر مي بريدند.
معمولاً در اين مراسم هر يک از ميهمانان در حد توان خود هديه اي مي آورد. گاه جشن تا هفت روز طول مي کشد. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه ديگر همسالانش به حمام مي برند. براي اين کار حمام از پيش قرق مي شود.
عزاداري ماه محرم
مردم گيلان نيز همچون مردم ساير مناطق ايران، آداب و رسوم ويژه اي براي سوگواري حسين بن علي (ع) دارند. مردم سعي مي کنند تا در روزهاي نهم و دهم محرم، به زادگاه خود بروند و در جمع بستگان و آشنايان خود در مراسم عزاداري شرکت کنند. روضه خواني، سينه زني، زنجير زني، چهل منبر، شام غريبان، تعزيه خواني و ... از جمله مراسم عزاداري در ماه محرم مردم گيلان است. به عنوان نمونه، مراسم عزاداري در ماسوله در اينجا آورده مي شود:
مردم ماسوله مثل شيعيان گيلان و تالش مراسم مذهبي را به جاي مي آورند و اين مراسم قدمتي ديرينه دارد.
اين برنامه بسيار حساب شده است و با طوق بندي از شب هفتم آغاز مي شود. در روزهاي بعد تا روزدهم برنامه ها و عزاداري ادامه مي يابد و در شب يازدهم مراسم شام غريبان انجام مي شود.
در شب دوازدهم محرم پس از انجام مراسم مربوط به خاکسپاري شهيدان کربلا (توسط طايفه بني اسد) و تعزيه داري در جوار "امامزاده عون بن علي" برنامه عزاداري ماه محرم پايان مي يابد. به گفته "رابينو" تمام ساکنان ماسوله روز دهم محرم به مسکن و کار خود باز مي گردند.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#253
Posted: 1 Dec 2013 02:05
آداب، رسوم و ویژگی های فرهنگی ماسوله
مردم ماسوله همانند دیگر شیعیان گیلان مراسم مذهبی و عزاداری امام حسین (ع) را به جای می آورند و این مراسم قدمتی طولانی در ماسوله دارد. اولین بار در سال 1261 ه.ق. برای برگزاری دهه اول محرم برنامه منظمی تدارک دیده شد. این برنامه بسیار حساب شده است و با مراسم طوق بندی یا همان علم بندی از شب هفتم محرم آغاز می شود و در روزهای بعد با مراسم های مختلف همچون تشت گردانی، سنج زنی ، زین گردانی، اسب گردانی، دسته گردانی، شربت دهی، شب الوداع، صبح قتلی و مراسم شب شمع دار ادامه یافته و در شب دوازدهم محرم پس از انجام مراسم خاکسپاری شهیدان کربلا و مراسم تعزیه داری در جوار بقعه عون بن علی، برنامه ماه محرم در ماسوله پایان می یابد. دیگر مراسم مذهبی مردم ماسوله در ماه مبارک رمضان و اعیاد مذهبی بسان مردم منطقه های دیگر در گیلان است.
فزون بر آداب و رسوم مذهبی در منطقه ماسوله آداب و رسوم و مراسم دیگری نیز وجود دارد که جنبه مردمی و محلی پیدا کرده است مانند مراسم عروسی (خواستگاری، عقد و عروسی)، مراسم شب نشینی و فالگیری ها، کیلی چهارشنبه خاتون(تقاضای گشایش مشکلات دختر خانم چهارشنبه در مقابل کوه قلعه بن)، مراسم چهارشنبه سوری (خرید کردن زنان از بازار، خرید آینه و اسپند، پختن غذای چهارشنبه سوری، کوکو با ترشی) و دیگر آیین های نمایشی نوروزی که در گذشته بسیار مورد توجه مردمان این منطقه بوده و اجرای آنها لحظات نشاط آفرینی را برای مردم به وجود می آورد و نیز برنامه های شاد و متنوع که امروزه جزو میراث فراموش شده قلمداد می شود، مانند مراسم سنتی عروسِ گُله که برای استقبال از بهار در ماسوله بر گزار می شد.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم