انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 6 از 26:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  25  26  پسین »

آداب و رسوم شهرهای مختلف


زن

 
مراسم تٌخ تخی :

از مراسمی که در شب عید برگزار می شده و هنوز هم کم وبیش به قوت خود باقی است تخ تخی است . جوانان روستا در شب عید بر پشت بام ها رفته و پارچه ایی که معمولا چادر خانم ها است را از پشت بام خانه اهالی طوری آویزان می کنند که جلو درب ورودی خانه باشد و از اهل خانه طلب عیدی که معمولا سکه یا تخم مرغ رنگی است می کنند سپس اهل خانه عیدی را به چادر گره زده و چادر را به علامت بستن عیدی کمی تکان می دهند و چادر بالا کشیده می شود . البته در گذشته چادر از سوراخی که روی پشت بام بوده( دریجه ) و جهت تهویه خانه از آن استفاده می شده آویزان می شده . این مراسم در اصطلاح تخ تخی نام دارد .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مراسم های روز عید :

اهالی روستا ی خان آباد در روز عید در ابتدا به دید و بازدید خانواده هایی می روند که در سال گذشته یکی از بستگان آنها فوت کرده باشد یا به اصطلاح عذر دار باشند بعد از آن به دید و بازدید بزرگتر ها و بقیه اهالی می روند و همچنین بر سر مزار گذشتگان رفته و برای آنها طلب مغفرت می کنند .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
شیروره :

از رسومی که در حال حاضر هیچ رد پایی از آن بر جایی نمانده و شاید کمتر کسی هم به یاد آن باشد همین شیر وره است .

شاید برخی بپرسند شیر وره چیست ؟

در گذشته به علت اینکه کلیه لبنیات مصرفی به صورت محلی تهیه می شد و همچنین با توجه به نژاد گاو های محلی مقدار شیر هر خانوار کم بود هر چند خانوار که معمولا همسایه ها بودند اقدام به جمع آوری شیر یکدیگر می کردند و این کار ۳ روز تا یک هفته تکرار می شد یعنی در این مدت کلیه شیر ها را یک خانوار جمع آوری می کرد و همه اعضا موظف بودند به موقع یعنی صبح زود و غروب شیر ها را تحویل دهند و بعد از اتمام مدت تعین شده نوبت به خانوار بعدی می رسید و این سیکل تکرار می شد . البته مقدار شیری که هر فرد از اعضا در این مدت به فرد جمع کننده شیر می داد توسط پیمانه ایی به نام اوگردان یاد داشت می شد و این فرد موظف بود در دوره های بعدی آن را به اعضا برگرداند .

به این عمل در اصطلاح شیر وره می گفتند .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مراسم پخت نان :



مقدمه :

متاسفانه با ورود فرهنگ شهرنشینی در روستا خیلی از مراسم و آداب از یاد و خاطره ها فراموش شده اند از آن جمله می توان به مراسم پخت نان اشاره نمود .

دیگر در روستا خبری از تنورهایی که با ملاتی از گل و موی بز ساخته می شد نیست .

دیگر از بوی دود تنور که هنگام صبح قبل از طلوع آفتاب به مشام می خورد و انسان را از خواب بیدار می کرد خبری نیست .

دیگر از بوی نان تازه که صبح گاهان مشام را نوازش می کرد و بوی نان سوخته که انسان را از خواب ناز صبح گاهی بیدار می کرد خبری نیست .

دیگر از نان اول تنوری – گرده – فتیر – تنکه و ... خبری نیست .

همکنون در روستا نیز تهیه نان ماشینی شده و دیگر نمی توانیم به سراغ نون دانهای گلی برویم و یک نون خشک برداریم , آب بزنیم و بخوریم .

دیگر خبری از خاله آرا ها نیست تا تنوری از گل بسازد .

باید حسرت آن روزها را خورد .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
مقدمات پخت نان :



برای پخت نان در ابتدا یک روز قبل خمیر را تهیه می کردند و به مدت ده تا دوازده ساعت می گذشت تا خمیر عمل بیاید لذا جهت تهیه خمیر سفره آردی بود با لانجین و مایه خمیر .

مایه خمیر معمولا مقداری از خمیری بود که سری قبل با آن نان پخته بودند و آن را لای سفره آرد نگهداری میکردند تا ترشیده شود و به عنوان مخمر در خمیر بعدی استفاده شود ( کاری که آلان جوش شیرین می کند اما آن کجا و ....)

لانجین ظرفی سفالین و بزرگ بود که داخل آن خمیر می کردند .

سفره آرد هم سفره ایی بود که داخل آن مقداری آرد وجود داشت و در زمان تهیه خمیر و پخت نان پهن می شد تا برکات خدا بر زمین نریزد .



تهیه خمیر :

مقداری آب داخل لانجین ریخته می شد و مایع خمیر داخل آن حل می شد و بعد از آن آرد را داخل آن می ریختند و یک نفر آنرا ورز می داد تا ورز بیاید بعد از عمل آمدن آنرا به مدت حد اکثر دوازده ساعت به حال خود رها می کردند تا خمیر عمل بیاید .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
پخت نان :







جهت پخت نان باید تنور گرم می شد لذا در سحرگاه در داخل تنور آتش روشن می کردند و هیزم ها معمولا چوب و بته بود یا تاپاله وهیمه (بته خار و خاشاکی بود که از کوه می آوردند وتاپاله و هیمه از فضولات گاو و گوسفند تهیه می شد .)

بعد از گرم شدن تنور و عمل آمدن خمیر وسایل پخت نان دور تنور چیده می شد که عبارت بودند از :

1: سفره آرد

2: تخته خانه ( وسیله ایی که روی آن خمیر را پهن می کردند)

3: تیر خمیر پهن کنی ( وردنه )

4: ناون کوچک و بزرگ ( جهت زدن نان به تنور)

5: سیخ – آتش کش – انبر

6: در بازنه ( بازنه سوراخی است جهت ورود هوا به تنور که موقع پخت نان وسیله ایی به نام در بازنه بسته می شد تا زغالهای تنور دیرتر به خاکستر تبدیل شوند .)

بعد تهیه لوازم تعدادی از خانم های محل جمع می شدند و با کمک همدیگر شروع به پخت نان می کردند و معمولا نان مصرفی یک ماه پخته می شد .

از باشکوه ترین این مراسم پخت نان شب عید بود که که معمولا انواع نان ها از قبیل گرده - فتیر - نون شیرین و ... پخته می شد .






--------------------------------------------------------------------------------
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
دفع چشم‌زخم

مردم خان آباد به چشم‌کردن اعتقاد زیادی دارند. برای جلوگیری از چشم‌زخم، مهره‌هایی آبی رنگ به نام مُرٌ کِوٌ آویزان می‌کنند و نیز آیه‌ی «وَ اِنْ یکاد» و ادعیه را با سنجاق بر شانه‌ی چپ افراد نصب می‌کنند. ریختن اسپند یا اسفند بر آتش و به اصطلاح اسفند دود کردن نیز همچون سایر مناطق ایران برای رفع چشم‌زخم مرسوم است.

در خان آباد برای خنثی کردن اثر چشم‌زخم اشعاری را به زبان محلی می‌خوانند.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
جغد بر بام خانه

در باور مردم خان آباد آوای جغد(به خان آبادی ، بَیغُوشْ- baiqūš) شوم است و هرگاه - بخصوص هنگام غروب آفتاب- جغد بر بام خانه‌ای بخواند اهالی خانه آن را به پیشامد خرابی خانه و مرگ و فقر و تنگدستی در آینده‌ای نه چندان دور تعبیر می‌کنند .
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ترغیب به تسریع در امور

اگر کودک یا جوانی را برای رسانیدن پیغام و یا انجام کاری فوری می‌فرستادند به زمین تُف(آب دهان) کرده و می‌گفتند:«اگر دیر بیایی و این تُف خشک شود، کچل خواهی شد!» و معمولا کودک برای کچل نشدن و نشان دادن سرعت عمل، بر شتاب خود می‌افزود و زودتر بازمی‌گشت.
من هم خدایی دارم
     
  
زن

 
ختنه کردن کودکان :

یکی از کارهای دلاک در خان آباد ختنه‏کردن اطفال بود. برای این کار ابتدا شخصی، کودک را محکم در بغل می‏گرفت و دلّاک با گفتن جمله‏ای نظر کودک را به جایی دیگر جلب می‏کرد و سپس به سرعت به کمک ابزارهای بُرنده‏ای که در کیفش قرار داشت کودک را ختنه می‏کرد و در محل زخم، پنبه‏ای نیم‏سوخته قرار می‏داد و آن را می‏بست. در این هنگام جشن و شادی در خانه آغاز می‏شد، دلّاک لُنگ و یا پارچه‏ای را که قبلاً به صورت دامن دوخته شده بود به کودک می‏پوشانید و معمولا کودک را از خوردن آب سرد منع می‏نمود
من هم خدایی دارم
     
  
صفحه  صفحه 6 از 26:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  25  26  پسین » 
ایران

آداب و رسوم شهرهای مختلف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA