ارسالها: 436
#31
Posted: 20 Jul 2011 16:26
دیلمان سیمای ماندگار استان گیلان
ابن حوقل به سال 331 هجری قمری ناحیه دیلم را شامل دو قسمت سهل و جبل دانسته و می نویسد: سهل از آن گیلان است به هر حال ساکنان کوه ها دیلمیان بودند. این بخش شامل دهستانهای دیلمان و پی کوه است که دیلمان دارای 61 آبادی دارای سکنه می باشد که از جمله آبادیهای مهم آن می توان به آسیابر، اسپیلی، سیاه خانی، ایشکوه بالا و پایین، نوروز محله و کوه پس اشاره نمود.
دیلمان یکی از مهمترین مناطق فرهنگی، تاریخی و گردشگری استان گیلان، اسرار شگفت انگیز بسیاری در دل خود نهفته دارد که نیازمند بررسی، تحقیق و کاوشهای باستان شناختی و مردم شناسی است.
تعداد 200 اثر فرهنگی، تاریخی و طبیعی در این منطقه شناسایی، مستند سازی و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. از جمله این آثار ارزشمند می توان به پناهگاه صخره ای تیر شلمان، مراتع تاریخی ارده سامان، شاجان و لشگستان و غار تاریخی دعاکوه یا نیازخانه و بقعه گروکول، محوطه ها و تپه های باستانی فیروزکوه، یسین، نقار کول، مشکی چال و خسرو خانی و برخی دیگر همچون کاروانسرای تی تی که در روستای بالا رود و در 10 کیلومتری جاده سیاهکل به دیلمان واقع شده است نیز اشاره نمود که این روستای زیبا در محل اتصال دو شاخاب رودخانه شمیم رود بر پای تپه ای نسبتا بلند و سرسبز قرار دارد. در گذشته راه اصلی کاروان رو از لاهیجان به دیلمان و طالقان از این مسیر می گذشت. این کاروانسرا متعلق به دوره کیائیان هم عصر سلسله صفوی دیوارهای این کاروانسرا از کف تا زیر طاق از جنس قلوه و ملات ساروج می باشد و سقف آن به وسیله گنبدهای زیبای آجری پوشیده شده است.
قلعه و برج گرماور نیز یکی دیگر از زیباترین نقاط تاریخی دیلمان است زیرا این قلعه بر فراز کوه بلند و در کنار روستای گرماور و در فاصله 3 کیلومتری دهکده تاریخی مربو واقع شده است. با توجه به موقعیت سوق الجیشی کوه گرماور، مکان مناسبی برای دیده بانی و کنترل دشتهای اطراف به شمار می رود. در حال حاضر از بنای اصلی قلعه فقط برج دیده بانی بر جای مانده و در بخش غربی برج نشانه هایی از ساختمان با آثار خشت قرمز رنگ مشاهده می شود. مصالح به کار رفته در قسمت تحتانی برج قطعات سنگ های صیقل داده شده با ملات گل و آهک می باشد. در بخش فوقانی امن از خشت خام استفاده شده است. قدمت این قلعه را به دوران پیش از اسلام نسبت می دهند.
حمام دیلمان نیز یکی دیگر از آثار قدیمی و تاریخی باشکوه منطقه دیلمان می باشد. این بنا که در بافت شهر واقع شده است، به حمام میر بلوک نیز شهرت دارد. بنای حمام به دستور میرزاعلی میر بلوک از زیر لایه های خاک بیرون آورده شده و مورد تعمیر و بهره برداری قرار گرفته است. به همین مناسبت به حمام میر بلوک شهرت یافته است و به احتمال قوی جزء بناهای دوره ایلخانی است که در دوره های مختلف ضمن اضافه کردن الحاقات، مورد بازسازی واقع شده است.
حمام دیلمان دارای یک صحن مرکزی است که چهار صحن دیگر در چهار جهت اصلی محوطه مرکزی حمام را احاطه نموده اند همچنین در چهار گوشه (کنج) چهار اطاق یا محوطه برای گرم خانه و سردخانه و محل نظافت پا، تنویرخانه و سربینه ساخته شده است. سابقا سه پله به طرف پایین حمام امتداد داشت که افراد از آن طریق به داخل حمام می رفتند و یک حوض آب سرد برای شستشوی پا در جلوی سر بینه تعبیه شده بود که توسط افراد ساکن دیلمان قسمت سربینه درگاه ورودی تخریب شده است. تون حمام در پشت بنا ساخته شده و گرم خانه در بالای تون و خزینه حمام مابین گرم و سردخانه ساخته شده است.
نورگیرها در بالای گنبد حمام قرار دارد و به علت در دسترس نبودن شیشه شفاف، از سنگ و مرمر شفاف برای عبور نور استفاده می شده، آب حمام را به وسیله تنبوشه هایی سفالی به مخزن انتقال می دادند. در گذشته این حمام برای شستشو و استحمام آزاد ساکنین دیلمان و کاروانیان و مسافران مورد استفاده قرار می گرفت و با توجه به موقعیت کوهستانی و اقلیم سرد منطقه، جزء بناهایی محسوب می شود که با شرایط خاص کوهستانی طراحی و ساخته شده است به عبارتی بیشترین توجه به مسئله آب و هوا و سرما و مقابله آن معطوف شده است و این بنا دارای ساختار ساده ولی بی پیرایه ای است که بیشترین سعی معمار آن به استحکام و عوامل کاربردی متوجه شده.
امام زاده تورار بقعه ای است در حد و مرز اراضی شمال شرقی کلیشم و روستای جلیسه و در یک دشت مرتفع نسبتا فراخ و به ارتفاع 2200 متری نسبت به سطح آبهای ازاد قرار گرفته است که یکی دیگر از جلوه های زیبای دیلمان است. این بنا با توجه به ویژگی های خاص یکی از بناهای مستحکم و شاخص استان گیلان به شمار می رود. این بنا حدود زیادی فرهنگ بناهای مرکز فلات ایران را در بر دارد، پلان بنا به صورت مربع و هر کدام از ضلع های آن برابر با 10 متر است. طاق هلالی و طاق نماهای زیادی در بیرون بنا مشاهده می شود، سقف این بنا به شکل گنبد مدور و دو پوشه و ارتفاع بنا از راس گنبد تا کف 8 متر است. مصالح به کار رفته در آن آجر، گچ و ملات ساروج است.
دیلمان یکی از زیباترین و جذابترین مناطق گیلان است که سالانه گردشگران زیادی از آن دیدن می کنند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#32
Posted: 20 Jul 2011 16:28
تاریخ باستان شناسی شهرهای املش ، تالش و دیلمان
املش
"رومن گیرشمن" رئیس هیأت كاوش های باستان شناسی وقت ایران ، اشیای به دست آمده از املش را متعلق به قرن 8 و 9 ق . م می داند و معتقد است اطلاعاتی كه از دوران آغاز تمدن ایرانی به دست آمده نتیجه كشفیات اتفاقی دهقانان در ناحیه جنوب غربی دریای مازندران است.
عمده آثاری كه از آن به عنوان هنر املش یاد می شود از تپه ها و گورستان هایی یافت شده كه در حوزه ی جنوبی شهرستان رودسر واملش و بیشتر در نقاط كوهستانی مستقر بوده اند. این آثار متأسفانه توسط حفاران غیر مجاز مورد دستبرد قرار گرفته اند. بیشتر آثاری كه منسوب به املش است و در موزه های گوناگون عرضه شده ، از منطقه قیس آباد ( غیاث آباد ) به دست آمده اند.
گیرشمن آثار به دست آمده از قبور املش را متعلق به دوره مگالتیك یعنی سه هزار سال قبل می داند. او معتقد است در هنر املش آثار زیادی از نفوذ هنر بین النهرین مشهود نیست. كوه های مرتفع و صعب العبوری كه این مردم در آن زندگی می كردند دنباله جبال قفقاز است و آثار هنر ایران شباهت به آثاری دارد كه در آغاز عصر آهن در قفقاز پرورش یافته بود. وجود مجسمه های كوچك برنزی در این ناحیه ما را وا می دارد تصور كنیم رابطه ای میان هنرمندان املش با نواحی قفقاز وجود داشته و شاید این هنرمندان از همان مردمانی باشند كه پیش از آمدن به سرزمین ایران از كوه های قفقاز عبور كرده اند.
پروفسور آندره گدار كه اولین رئیس مؤسسه ی باستان شناسی ایران بود ، جنس اشیای به دست آمده از گورستان های نواحی املش ، پیركوه ، دیلم و دیگر روستاها را بیشتر از سفال سرخ رنگ دانسته است. طبق نظر او در گورستان های دیلم ، اشیای سفالی منقوش اگر هم وجود داشته باشد كشف نشده است ، اما مقدار زیاد اشیای طلا و نقره كشف شده در این ناحیه نشان می دهد تزئینات آنها گاهی با هنر یونانی ها یا هنر آتروسك وابسته بوده است.
از آثار كشف شده از املش باید از دو چشم بند برنزی مربوط به زین و یراق اسب نام برد كه كتیبه ای به خط میخی بر روی آنهاست و اسامی دو تن از شاهان مانایی و اورارتویی یعنی "منوا" و "آرگیشتی" بر روی آن حك شده است.
شاه آرگیشتی همان حاكم اورارتویی است كه به وجود كتیبه ای از او در آبادی رازلیق نزدیك سراب اشاره شده است. پیدا شدن نام او بر روی چنین وسیله ای در املش خبر از ارتباط فرهنگی – هنری و یا به نوعی بازرگانی بین مناطق حاشیه دریای مازندران و ممالك تحت سیطره اورارتورهاست و شاید هم هدیه ای ارسالی برای یكی از حكام دوره آغاز تاریخی املش باشد.
تالش
نخستین كسی كه در منطقه شمال ایران به تحقیقات باستان شناسی پرداخت "ژاك دمرگان" فرانسوی است. وی كه مدت ها در نواحی ساحلی جنوب دریای مازندران تحقیق می كرد، حاصل مطالعات خویش را در مورد تالش تحت عنوان تحقیقات باستان شناسی هیأت علمی فرانسه به چاپ رساند. حفریات وی به همراه برادرش هانری در حوالی سال های 1899 و 1902 ق در مناطق تالش و نقاط همجوار آن در خاك آذربایجان انجام شد.
كاوش های اینان در مناطق شرق آذربایجان و اطراف شهر نمین و ناحیه تالش در گورستان های پیش از تاریخ نواحی حسن زمینی ، شیر شیر ، دوخالیان ، آق اولر ، قیلاخانه ، لرداغی ، وجالیك ، تاش كپرو، خواجه دودكپرو و گورستان های باستانی ناحیه نمین انجام شد.
در نتیجه این عملیات و كاوش ها مشخص شد كه قبور گورستان های این مناطق به صورت دخمه یا "تومولوس" است كه در فارسی به آن "گوركان" می گویند . قسمت عمده ای از این گورستان ها مورد تجاوز عتیقه جویان قرار گرفته بود و از قبور دست نخورده ، اشیایی مانند ظروف سفالین به رنگ سیاه و قرمز و خاكستری بدون نقش و اشیای فلزی محدودی از جنس برنز و آهن به دست آمد. از آثار دیگر كشف شده ، وسایل زینتی و نیز زیورآلات طلایی و نقره ای مربوط به زنان بود.
با بررسی آثار به دست آمده می توان آنها را متعلق به عصر برنز جدید یا آهن قدیم دانست. این منطقه احتمالاً قلمرو اقوام "كادوسی" بود و نوع قبور آنها با آرامگاه سكاییان و سنت تدفین این قوم تشابه دارد.
در كاوش های باستان شناسی سال 1379 در محوطه مریان ، آق اولر ، توجه هیأت اعزامی روی گورستان شماره دو معطوف شد.
طی این كاوش ها بخشی از گورهای چهار چینه ی گورستان كه با تراكم فوق العاده ای در كنار هم قرار داشتند ، به دست آمد. با كشف تعدادی گور حاوی اسكلت انسانی و آثار سفالی و مفرغی همچون ظرف ، سلاح ، اشیای تزیینی و ... متعلق به دوره هزاره یكم پیش از میلاد مسیح ، كار مطالعات انسان شناسی و آسیب شناسی و باستان شناسی بر روی این آثار آغاز شد.
در یكی از گورهای كاوش شده ، پیكر یك زن به دست آمده كه در دست آن ، یك زره جنگی قرار داشت. محمدرضا خلعتبری ، سرپرست هیأت كاوش ، معتقد است كه دلیل برجای ماندن اسكلت ها پس از سالیان دراز دراین گورستان ، قلیایی بودن خاك این منطقه است. در تمامی گورهای كاوش شده ؛ در كنار پیكر افراد مدفون ، اشیایی همچون ظروف سفالی و مفرغی ، ابزار و ادوات جنگی ، وسایل تزیینی و آیینی ( همچون گردنبند ، دست بند و .... ) به دست آمده است ، كه این امر نشان دهنده رواج نظریه اعتقاد به زندگی پس از مرگ در میان این مردمان در حدود سه هزار سال پیش از این است.
دیلمان
حدود سال های 1965 تا 1971 م هیأتی ژاپنی در منطقه دیلمان لاهیجان به حفاری پرداخت و در حسنی محله ، قلعه كوتی ، نوروز محله ، لسلوكان ، ( رسول خان ) و تپه ی خرم رود ، كاوش هایی انجام داد . در گزارش حفریات هیأت باستان شناسی ژاپنی آمده كه در ناحیه دیلمان میان كوه های البرز، آنجا كه رودخانه ی " پل رود " جریان دارد، دهكده های كوچكی چون دیلمان ، دیارجان و امام ، جای گرفته اند. این ناحیه حوزه آبگیری میان كوهستان است. سیمای طبیعت آن زیبا ، با موقعیت سوق الجیشی و نیز مهد حكومت سلسله آل بویه بود . آثار به جای مانده دوره برنز و آهن در تمام این ناحیه پراكنده است. در این حفریات آثار زیادی از جنس مفرغ ، سفال ، اشیای زینتی و ظروف شیشه ای كشف شد و نتایج این كاوش ها در كتاب چهار جلدی دیلمان ، به زبان انگلیسی و ژاپنی در سال های 1965 تا 1971 توسط دانشگاه توكیو منتشر گردید.
از مهم ترین این آثار كه توجه بسیاری را برانگیخت آثار و ظروف شیشه ای مربوط به عصر پارت و ساسانی است. كاوشگران ژاپنی معتقدند كشف این آثار مؤید این نكته است كه زادگاه اشیایی كه در ژاپن كشف شده اند فلات ایران بوده است.
"فوكایی " ارتباطات فرهنگی و مبادلات بازرگانی بین ژاپن و ایران در عصر پارت و ساسانی را مطرح كرده و معتقد است بسیاری از پیاله های شیشه ای مدور كه در گیلان یافت شده ، پاسخگوی سؤالاتی چون محل ساخت پیاله ی شیشه ای آرامگاه امپراتور آنكان و مشابه دیگر اشیای مهم مكشوفه در ژاپن نیز هست؛ مثل تكه های پیاله ی شیشه ای ، تراش برجسته كه سال 1953 در جزیره " اكینوشیما " یافت. شد یا پیاله ای شیشه ای با تراش های مدور كه در سال 1963 م از مقابر كاشیوا بارا در نارا ( قرن 5 میلادی ) به دست آمده است.
در سال 1340 هیأتی به سرپرستی محسن مقدم ، سال 1344 و سال های بعد به سرپرستی علی حاكمی ، سال 1353 به سرپرستی سید محمود موسوی و سال 5-1374 به سرپرستی رضا صدر كبیر در گیلان حفاری نمودند و آثار ارزشمندی را از خاك به دل موزه ها سپردند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#33
Posted: 20 Jul 2011 16:30
معرفی محوطه های باستانی ماسوله
چراغعلی تپه ( مارلیك )
در پاییز سال 1340 ش هیأتی به سرپرستی دكتر عزت اله نگهبان جهت بررسی و تحقیق عازم مناطق رحمت آباد رودبار شد. این حفاری كه به مدت 14 ماه از پاییز 1340 تا آخر پاییز 1341 ادامه داشت، منجر به پیدایش 53 آرامگاه به طور منظم و پراكنده در سطح تپه گردید. این حفاری كه آثار واشیای ارزنده و نادری از خلال آن به دست آمد، خبر از سكونت اقوامی می داد كه از ثروت بیكرانی برخوردار بودند.
كیفیت هنری و صنعتی این آثار بیانگر وجود یك مكتب والای هنری و صنعتی در روزگار باستان در این منطقه از كشور ما بود كه قدمت آن به حدود سه هزار سال ، پیش یعنی اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد مسیح می رسید.
قبور و آرامگاه مكشوفه از مارلیك عموماً از سنگ و گل ساخته شده است. برای ایجاد این آرامگاه ها از تخته سنگ های بزرگ طبیعی كه در سطح تپه وجود داشت، استفاده شده و فاصله ی این تخته سنگ ها به وسیله دیوارهایی كه از سنگ شكسته و گل به وجود آمده مسدود گردیده است. بدین ترتیب محفظه بزرگی كه فاقد شكل منظم هندسی بود ، به وجود آمد كه به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار گرفت. در بعضی قسمت های آرامگاه ها از سنگ های زردرنگی استفاده شده كه از 15 كیلومتری و از دره گوهر رود به این محل انتقال یافته اند.
عموماً اجساد را با لباس رسمی و تزیینات كامل بر روی تخته سنگ و به پهلو قرار می داده اند ، در این حالت زانوان اندكی خمیده بود. همراه مردگان تشریفات مذهبی ، مجسمه ها ، زیورآلات ، اسلحه ، ابزار و ادوات ، ظروف و ادوات آشپزخانه ، مدل و نمونه ادوات مختلف و اسباب بازی كودكان دفن می شد. این امر نمایانگر هویت و حرفه صاحب آرامگاه و نیز مُعـّرف عقاید مذهبی اقوام ساكن در محل بود.
"دكتر نگهبان" ساكنان این منطقه را از اقوام هند و اروپایی و احتمالاً قوم باستانی ماردها یا امردها دانسته كه پیشقدمان آنها در نیمه دوم هزاره دوم ق. م به این منطقه وارد شده و در دامنه ی شمالی جبال البرز و كرانه های جنوبی دریای مازندران مستقر گردیده اند. وی دوره سكونت ماردها را دو یا سه قرن و احتمالاً از قرن چهاردهم تا دهم ق.م می داند و معتقد است كه در پایان این دوره اقوام مزبور به سمت سیلك كاشان رفتند.
خروج ناگهانی اقوام ساكن مارلیك احتمالاً بر اثر حمله ناگهانی اقوام مهاجم و به احتمال قوی آشوری ها ، صورت گرفته و موجب مهاجرت ماردها به سمت مشرق شده است.
در حفاری های مارلیك از نمونه اشیایی كه به تعداد زیاد به دست آمده می توان به آثار فلزی اشاره داشت. آثار و اشیای فلزی از جمله ظروف مكشوفه از مارلیك به چند دسته از جمله ؛ ظروف زرین ، سیمین و مفرغی تقسیم شده اند.
بررسی جزیی این ظروف با توجه به اهمیت فوق العاده آنها ، در این مبحث نمی گنجد، اما به دلیل شهرت جهانی برخی از ظروف حاصل از این كاوش ها ، به شرح مختصر آنها می پردازیم.
جام طلایی مارلیك
جام طلایی مارلیك به ارتفاع 5/17 سانتیمتر و قطر دهانه فشرده 14 سانتیمتر ، از آرامگاه شماره 26 كشف شده است. این جام از فلز طلای نسبتاً خالص و از خاصیت فرم گیری و شكل پذیری بالایی برخوردار است. این جام از زیباترین جام های مكشوفه از مارلیك می باشد و بر روی آن چهار گاو بالدار نقش شده اند كه هر جفت از گاوها به طور قرینه در حال بالا رفتن از یك درخت تزیینی شبیه نخل هستند. قسمت بالایی بدن و سر حیوانات به صورت برجسته نقش شده است. این حیوانات خیالی پاهای جلویی را بلند كرده و بر شاخه های درخت تكیه داده و روی دو پای عقب ایستاده اند.
در ساخت این ظرف نهایت مهارت هنر چكش كاری و قلم زنی قابل مشاهده است. قسمت های خالی صحنه و حاشیه های بالایی نزدیك لبه و قسمت حاشیه نزدیك به كف با تزیینات زنجیره ای آراسته شده و در كف ظرف یك ترنج هندسی در نهایت زیبایی و شكوه جای دارد.
جام طلای افسانه حیات
ظرف مشهور دیگری كه از مارلیك به دست آمده و از شهرت خاصی برخوردار است جام طلا با نقش داستان افسانه حیات یا زندگی است.
این جام 20 سانتیمتر ارتفاع دارد و قطر دهانه آن 14 سانتیمتر است. بدنه جام ظرافت و نازكی خاصی دارد و در ساخت آن از طلای نسبتاً نرمی استفاده شده است. در لبه ظرف برای استحكام بیشتر، حالت نوار مفتولی ایجاد كرده اند. این ظرف به علت فشار خاك تا حدی فشرده شده و از حالت اولیه برخوردار نیست.
بر روی این جام در چهار ردیف ، اشكالی ترسیم شده كه نقوش هر ردیف با تكرار در دورادور ظرف ، تمامی صحنه را پر كرده است . تصویر ردیف پایین نشانگر یك بز كوهی در حال شیردادن به نوزادش است. در ردیف دوم دوران بلوغ بز نوزاد تصویر شده كه با نهادن دو پای جلویی بر روی درخت و ایستادن بر پاهای عقبی در حال خوردن برگ های یك نخل تزیینی است.
صحنه ای كه در ردیف سوم تكرار شده نمایش یك گراز وحشی است كه شش بار دور ظرف نقش شده است. در فاصله هر دو گراز از بالای سر حیوان ، یك پرنده كه احتمالاً لاشخور است، دیده می شود. در بالاترین صحنه قسمت مرگ بزكوهی و دریده شدن لاشه او توسط لاشخورها به نمایش گذارده شده است. بالای سر دو لاشخوری كه رو به روی هم قرار گرفته و در حال خوردن جسد بز كوهی هستند، موجودی شبیه پرنده در مقابل درخت كوچكی به حالت چمباتمه دیده می شود.
تسلسل وقایع از حیات تا ممات به طرز زیبایی بر این جام نقش بسته و وقایع زندگی و خاتمه حیات یك موجود ، به صورت داستانی كه بر پرده نقش بندد، تصویر شده است. ظرافت و دقتی كه در ارائه جزئیات این نقوش به كار بسته شده ، شایان كمال توجه است.
ظروف دیگری نظیر كاسه زرین با نقش رب النوع ، جام زرین با نقش سیمرغ و گاو بالدار ، جام طلای مارلیك با نقش گاو بالدار و درخت تریینی ، كاسه زرین با نقش عقاب و قوچ ، فنجان طلا با نقش بز كوهی در حالت آرمیدن ، جام تزیینی اسب شاخ دار و همچنین جام سیمین با نقش سردار در حال رام نمودن پلنگ و بز كوهی ، جام نقره با نقش گوزن در حال جهش ، به همراه ظروف ظریف مفرغی از دیگر نمونه های جالب توجهی هستند كه هر یك به تنهایی در خور تحقیقات علمی مفصّل است.
از مقایسه این آثار با تمدن و فرهنگ های آشوری- اورارتویی و تپه ی حسن لو و .... می توان چشم انتظار نتایج افزون تر بود.
از جمله آثاری كه در مارلیك به تعداد زیاد كشف شده مهرها هستند. این مهرها كه به دو شكل استوانه ای و مسطح ساخته شده اند عموماً از جنس مفرغ ، سنگ ، استخوان و گل پخته هستند و نقش مهمی در معرفی صاحب آن و نیز ارضای حس تملك او ایفا می نموده اند.
این مهرها از دوران آغاز ادبیات تا دوران هخامنشی را در بر می گیرد.
به غیر از این اشیا ، بسیاری آثار و ادوات جنگی از جنس مفرغ مانند خنجرها ، پیكان ، سرنیزه ونیز وسایل تزیینی مانند گوش پاك كن ، ناخن پاك كن ، گوشواره ، دستبند، گردنبند، پیشانی بند ، موبند و سنجاق سر و همچنین ادوات و وسایل مورد استفاده نظیر ظروف ، دوك نخ ریسی ، دیگ ، ملاقه ، سیخ كباب و ظروف سفالین و پیكرك ها و مجسمه های سفالین و فلزی در مارلیك یافت شده اند. وسایل رزمی مانند خنجر ، شمشیر ، سرنیزه ، سرگرز ، مچ بند و بازوبند رزمی ، تیردان مفرغی از وجود اقوامی جنگجو و دلاور خبر می دهند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#34
Posted: 20 Jul 2011 16:38
خوب اینم از استان زیبا و تاریخی گیلان كه دوست عزیزمون علی مدیر تالارهای عمومی درخواست داده بودند، ولی بچه ها اینجوری نمیشه ها كه فقط من بیام و مطلب بزارم، لطفا" شماهم یه تكونی به خودتون بدید و مطلب بزارید و نظرتونو در ارتباط با محتوای این تاپیك بگید، با تشكر.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#35
Posted: 22 Jul 2011 21:04
دوستان عزیز امروز میخوام براتون از استان تاریخی و دیدنی همدان مطلب بزارم، تقدیم به شما.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#36
Posted: 22 Jul 2011 21:06
استان همدان
استان همدان با مساحت 20هزار و 172 کیلومتر مربع , 2/1 در صد از مساحت کل کشور را در بر می گیرد . این استان بین مدارهای 59 درجه و 33 دقیقه تا 49 درجه و 35 دقیقه عرض شمالی و 34 درجه و 47 دقیقه تا 34 درجه و 49 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است .
استان همدان جزو استانهای غربی ایران است که از شمال به استان زنجان , از جنوب به استان لرستان , از شرق به استان مرکزی و از غرب به استان های کرمانشاه و کردستان محدود می شود.بلندترین نقطه استان همدان ,قله الوند با ارتفاع 3574 متر و پست ترین مکان این استان اراضی عمر آباد در کنار رود قره چای در بخش شرا وپیشخوار است .
استان همدان از نظر تقسیمات کشوری , 8 شهرستان , 16 شهر , 18 بخش , و 68 دهستان دارد و مرکز آن شهر همدان است .
این استان منطقه ای است مرتفع , کوهستان الوند که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است جزو پیشکوه های داخلی زاگرس است . کوه الوند در جنوب و غرب شهر همدان قرار گرفته است و توده ای از سنگ گرانیت است .
صنایع دستی
استان همدان از مناطقی است که فرآورده های دستی آن از شهرتی بسزا در سطح کشور برخوردار است و حتی برخی از صنایع دستی آن مانند صنعت سفالگری اهمیت صادراتی و جهانی دارد. این نوع صنایع دستی، علاوه برجنبه مصرفی، از ویژگیهای هنری برخوردارند که به صورت طرح ها، نقوش و رنگهای گوناگون متجلی می شوند. برجسته ترین صنعت دستی استان، سفالگری و سرامیک سازی است که مرکز عمده آن " لالجین " در 25 کیلومتری شهر همدان است . پیشینه سفال سازی در لالجین نزدیک به 700 سال برآورد شده است .
قالیبافی:
قالی بافی در سطح کشور به واسطه دوام و استحکام آن مشهور است ولی به نظر می رسد قالی بافی در استان مذکور از پیشینه ای طولانی برخوردار نباشد برای صحبت در این زمینه تنها از یک مدرک مستند می توان کمک گرفت و آن نوشته های سیسیل ادواردز نویسنده کتاب قالی ایران است و نوشته است :" صنعت قالیبافی در شهر همدان در قرن اخیر پیشرفت کرده است. هیچ مدرکی مشعر بر این که این حرفه قبل از سال 1912 م برابر با 1291هجری شمسی در این ناحیه وجود داشته در دست نیست.
بدون تردید هنگامی که در سال 1912 م (1291 ه . ش ) بار اول از این شهر دیدن کردم حتی یک دستگاه قالیبافی در این شهر وجود نداشت. در سال 1912 م (1291 ه . ش ) در خانه ای که به این منظور اجاره شده بود، هشت دستگاه قالیبافی به کار افتاد و بدین ترتیب اولین کارگاه قالیبافی همدان شروع به کار کرد." اهمیت قالیبافی استان همدان از این نظر است که میزان محصول قالیچه های ارزان و متوسط آن بیشتر از سایر نواحی قالیبافی است . نقشهای قالی که در همدان جهت بافت استفاده می کردند، بغیر از چند تایی که نقشه کشهای همدانی طراحی می کردند، اغلب متعلق به شهر های دیگر بود و خود شهر همدان نقشه بخصوص ندارد. نقشه های رایجی که قالیبافان همدان از آن استفاده می کردند عبارت بودند از : خاتم شیرازی، اصفهان ، جوزان، اژدر، دست دلبر، شکاری، ماهی و ... که نقشه ماهی با طراحیهای گوناگون بیشتر از همه بافته می شود. به هر حال یکی از صنایع دستی پررونق و معروف و مشهور همدان از قدیم تا کنون قالی بافی بوده است. قالی همدان از جهت نوع جنس و مقاومت و رتبه در ایران جایگاه سوم را دارد.
از انواع فرشهایی که در همدان بافته می شود یک نوع ریز بافت آنکه در اندازه های کله گی بافته می شود معروف و مشهور است و سایر اندازه های دیگر مانند: کناره، دوزرعی، پنج چارک، خرک، پشتی، روکرسی و سجاده ای نیز در همدان بافته و عرضه بازار می شود.
طرحهایی که بیشتر در همدان بافته می شود طرح ماهی و ترنج دار است که در گذشته از انواع رنگهای الوان و ثابت که از شیره گیاهان می گرفتند و پشم را رنگ می زدند جهت بافت این قالیها استفاده می کردند که به آنها قالیهای با رنگهای ثابت می گویند و هر چه کهنه تر شود رنگ آن جلا و زیبایی خاص خود را پیدا می کند ولی در حال حاضر بعضاً از رنگهای شیمیایی و دباغی استفاده می کنند که بعد از بافت، رنگ فرشها تغییر کرده و رنگ اصلی آنها از بین می رود و بیرنگ می شود.
از جهت بازار فروش، فرشهایی که در داخل همدان خریدار زیادی دارد، دوزرعی و پنج چارک است ولی بقیه اندازه ها مانند فرشهای خرک، کناره، پشتی و رو کرسی طالب چندانی در بازار ندارد و مشتری آن کمتر است .
سفالگری:
گویا در روزگار کهن نخستین هنرمندیهای انسان از نقش و نگار ظرفهای گلی آغاز شده است که در آن هنگام بدون کمک چرخهای کوزه گری و به یاری سرانگشتان می ساختند و در کوره های نخاله می پختند. اکنون پس از سپری شدن چند هزار سال هنوز هم نگارگران سفالینه ساز برای بیان انگیزه ها و آرزوها ی زندگی به نقش و نگار کاسه کوزه ها می پردازند. با این تفاوت که نقش و نگارهای عامیانه این روزگار با پرتو آرزوی انسانهایی نگاشته می شود که درسایه روشن نیازمندیهای زندگی کنونی سر می برند.
هم اکنون مهمترین مراکز تولید سفال در استان همدان ، لاله جین- در حدود 25 کیلومتری همدان- و فرسفج در شهرستان تویسر کان است. سفالینه های لالجین از دید تاریخ ساخته شدن به دو بخش است : نخست آنکه تا هفتاد هشتاد سال پیش و دیگر آنها که تا بیست سی سال پیش هم ساخته می شد.
تفاوت این دو از نظر شکل کاسه، لعابها، نقش و نگارها و روش قلم زنی آشکار است. در بخش نخست کاسه ها را اندکی بزرگتر و دهان بازتر می بینیم و نقش و نگارها و گوناگونی لعابها زیاد تر و قلم زنی ها با باریک بینی و درنگ بیشتر انجام گرفته است. پیداست که قلم مو با آهستگی می گشته است و نگارگر سفالینه ساز سپری شدن زمان را احساس نمی کرد و رها از گرفتاریهای زندگی در اندیشه های هنرمندانه خود غرق بود و می خواست که جایی از کاسه را بی نقش و نگار نگذارد پس هر جا را به نقشی می آراست، ولی هشیار بود که مبادا هماهنگی نقشها را برهم ریزد.
با اینکه قرینه سازی را به کار می گرفت از طرح نقشهای گوناگون کوتاهی نمی کرد. جایی را نقش مرغ و جایی دیگر را نقش ماهی، در کاسه ای نقش طاووس و در کاسه ای دیگر چهره زن را نگاشته است، زنی با ابروهای سیاه و کمانی و پیوسته، با چشمانی بادامی و بزرگ به تناسب همان ابرو. آشکار است که آنچه را هنرمند از زیبایی معشوق در پندار داشت بسیار درخشانترو شیواتر از نقش این کاسه بود.
در کاسه های همان بخش نخستین نقش پرنده و ماهی زیاد طرح شده است. پرنده می تواند از یک سو نشانه باغ و سرسبزی باغ و از سوی دیگر نشانه آرزوهای برگزیده و آسمانی هنرمند باشد. ماهی هم زیباست و هم پاک چون در آب زیست می کند و آب همواره مطلوب ما ایرانیان بوده و هست. یکی دیگر از مشخصات همین کاسه های بخش نخستین این است که نقش و نگارها را تنها به یاری خط و سطح که بالعابهای رنگین پوشیده است نگاشته اند و سایه روشنها و تیرگی هائی را که سبب ابهام است و از صراحت و رسائی می کاهد به کارنیاورده اند.
این کاسه های گلی را بالعاب سفیدی پوشانده اند که شبیه ظرفهای چینی شده است. البته به اندازه چینی محکم و ظریف نیست ولی از بدل چینی بهتر است. البته پانزده بیست سال است که لاله جین ها به سبب جنبه های تجارتی کار و پیشه خود را از نگاشتن نقش و نگار بر سفالینه ها چشم پوشیده اند و راستی که ارزشهای هنری کار خود را فدای کم ارزشیهای داد و ستد کردند. در حال حاضر، سفالسازی در لاله جین همدان، اگر چه به لحاظ کمی و تعداد دست اندرکاران و میزان تولید سالانه، افزایش چشمگیری نسبت به گذشته و حتی هر سال نسبت به سال پیش، یافته است اما روز به روز از میزان تولید سفالینه هایی که شاخص لاله جین همدان بود و با رنگهای فیروزه ای، سبز، خردلی و قهوه ای مشخص می شد و تولیدات کاملاً مصرفی را شامل می شد و به مرور زمان شاهد کاهش نسبی کیفیت و نقش ها هم بوده ایم گو اینکه هنوز هم سفال سازی در لاله جین، "هنر- صنعت" مطرح استان همدان بوده و لاله جین بزرگترین مرکز سفالگری ایران است.
چرم سازی :
در گشته ای نه چندان دور چرم تولیدی در همدان به علت کیفیت و کمیت خاص آن مشهورترین و مرغوب ترین چرم در سراسر کشور شمرده می شد و آوازه کیفیت آن به کشورهای دیگر نیز رسیده بود. در گذشته در شهر همدان سه دباغ خانه وجود داشت. دباغ خانه سنگ شیر، دباغ خانه قانتور واقع در بلوار سفید آبی و دباغ خانه آقایی واقع در بلوار سفید آبی.
متاسفانه پس از گذشت زمان دباغ خانه سنگ شیر و قانتور به مرور تعطیل و از بین رفته اند.
صنایع دستی چوبی :
تولید انواع صنایع دستی با استفاده از چوب ازدیرباز در استان همدان بویژه مناطق شهری از جمله همدان ، ملایر ، تویسرکان ، سرکان رواج داشته است.
صنایع دستی چوبی شامل خراطی، نازک کاری، منبت کاری و معرق کاری است که در این استان خراطی و بویژه منبت کاری بیشتر رواج دارد. گفتنی است که طی سالهای اخیر منبت کاری در تویسرکان و جوکار ملایر رونق بسیار چشمگیری یافته است.
پوستین دوزی :
در گذشته پوستین دوزی از مهمترین مشاغلی بوده که در شهر و روستا وجود داشته است و پوستین دوزان پوست گوسفند و بره را پس از پاکیزه ساختن آن و بدون تراشیدن پشم آن با استفاده از مواد اولیه ساده ایی همانند آردجو، زاج و مازوج بصورت پوستین و یا زیرانداز در می آورده اند، هم اکنون هم در بعضی از روستاهای استان عده معدودی از روستاییان مبادرت به این امر می کنند. اما به علت گرانی بیش از حد پوست هر روز تعداد این افراد کاسته می شوند.
گلیم بافی:
گلیم بافی در گذشته در اکثر روستاهای همدان از رونق خاصی برخوردار بوده که هم اکنون نیز برخی از نمونه های آن در منازل ساکنین در حال مصرف است. ولی با ورود محصولات ماشینی و خارجی و نیز گرایش بیشتر مردم به زندگی شهر نشینی اندک اندک دستگاههای گلیم بافی و جاجیم بافی جمع آوری شد و حتی برخی بافندگان گلیم، خود مصرف کننده محصولات ماشینی شده اند.
گیوه بافی:
کم بودن راههای ارتباطی ماشین رو، نوع معیشت مبتنی بر دامداری و کشاورزی و ضرورت تحرک فراوان در فصول سه گانه بهار و تابستان و پاییز کفشی را طلب می کند که سبک، راحت و مقاوم و خنک و در عین حال ارزان باشد. با خصوصیاتی که در بالا ذکر شد تنها پای پوشی که می تواند جوابگوی خواسته های روستاییان باشد گیوه است.
گیوه نوعی کفش است که رویه آن را معمولاً از نخ پنبه ای تابیده و زیره آنرا از چرم یا آجیده انتخاب می کنند. تمام محاسن گیوه در زیره و رویه خنک آن خلاصه می شود، بنابراین اگر چنانچه گیوه ای با رویه یا زیره پلاستیک تهیه شود اصالتش را از دست داده و همانند کفشهای معمولی فاقد ارزش کیفی و بهداشتی است.
این پای پوش قدیمی که روزگاری بخصوص در فصل تابستان مورد استفاده قرار می گرفت در سالهای اخیر به سبب رواج کفشهای ماشینی و جایگزین شدن آن در اکثر مناطق استان رونق و اعتبار دیرین خود را از دست داده و صنعتگران شاغل نیز به علت کمی درآمد و کاهش تقاضا در این رشته به مشاغل دیگری روی آورده اند.
در حدود 80 سال قبل گیوه بافی جهت استفاده شخصی در اکثر قریب به اتفاق روستاهای استان به صورت ابتدایی وجود داشته است که در حال حاضر به طور کلی از بین رفته است ولی در سطح استان همدان هم اکنون چهار روستا با اسامی ذیل تولید رویه گیوه را توسط خواهران به عنوان یکی از مشاغل موجود در روستا اختیار کرده اند. روستاهای دهفول، کفراش، فهرومند، آرتیمان. ولی مهمترین مرکز تولید کننده گیوه در استان همدان روستای دهفول نهاوند است و باید گفت: پس از کشاورزی و دامداری که از رونق خوبی برخوردار است گیوه بافی سومین منبع درآمد اهالی است و تقریبا تمام زنان و دختران در این روستا با گیوه بافی آشنایی دارند.
سنگتراشی:
سنگتراشی یکی از کهنترین پیشه های ایران است. و استان همدان یکی از مراکز مهم استخراج سنگ و هنر سنگتراشی است.
حجاری:
اگرچه کار سنگتراش نسبتاً خام است همکار وی حجار (نقار) کتیبه های سنگی بسیار ظریف و حجاری تزیینی دقیقی به نام قلمزنی یا حجاری ظریفه یا منبتکاری روی سنگ انجام می دهد که به کار مسجدها، آرامگاه مردمان سرشناس و دیوارهای ساختمانهای مهم می خورد. حجار صاحب هنر و صنعتی است که شاهکارهای دیوارهای کاخهای هخامنشیان در تخت جمشید و شوش را به وجود آورد و تا روزگار ما همانند این هنر ذوق و استادی دیده نشده است.
شیشه گری دستی:
تولید و تهیه مصنوعات شیشه ای در سالهای اخیر بیشتر جنبه شهری پیدا کرده وکارگاه های شیشه گری اکثراً در مناطق شهری استقرار یافته اند ولی با این وجود، هنوز در بسیاری از مناطق روستایی ساخت فرآورده های شیشه ای ساده رواج دارد. شیشه دست ساز از جمله اصیل ترین و ارزنده ترین محصولات دستی است که در ایران دارای سابقه ای طولانی بوده و ظروف و اشیاء شیشه ای بدست آمده از روزگاران پیش دلالت بر وجود این صنعت در ادوار بسیار دور و حتی پیش از میلاد دارد.
حصیربافی:
حصیربافی یکی از حرفه های بسیار کهن و قدیمی است وشامل انواع محصولاتی است که با استفاده از الیاف، ساقه و شاخه های گیاهان مختلف ساخته می شود.
نساجی سنتی :
امروزه دستبافی به صورت تهیه و تولید انواع پارچه ها و برخی زیراندازها نظیر: جاجیم، جاجیمچه، روتختی، رومیزی، روتختی، روسری، لباسهای محلی، ملحفه، شمد و ... در بسیاری از مناطق روستایی و برخی نقاط شهری استان همدان مرسوم است.
دستبافان برای تولید پارچه از دستگاههای ساده بافندگی نظیر دستگاههای «دو وردی» و «چهاروردی» استفاده می کنند. دستبافان به طور معمول از نخ پشمی برای پود و از نخ پنبه ای برای تار محصولات خود استفاده می کنند.
شهرستانها
اسدآباد ، بهار، همدان ،کبودرآهنگ ، ملایر ، نهاوند ، رزن ، تویسرکان
بناهای یادبود تاریخی :
(1آرامگاه علویان ، همدان
(2آرامگاه ابن سینا ، همدان
3)آرامگاه بابا طاهر عریان ، همدان
4)آرامگاه استرو مردخای ، همدان
5)کتیبه گنج نامه ، همدان
6)بازار همدان ، همدان
7)تپه های هکمتانه ( اکباتان ) ، همدان
8)آرامگاه میر رضی الدین آرتیمانی ، تویسرکان
9)قلعه نوشجان ، ملایر
10)برج قربان ، هکمتانه
11)آرامگاه اسدآبادی ، اسدآباد
یناهای یادبود مذهبی:
1)آرامگاه حیقوق نبی ، تویسرکان
2)مسجد جامع همدان ، همدان
3)امامزاده عبدالله ، همدان
4)امامزاده محسن ( کوه ) ، همدان
جاذبه های طبیعی :
1)غار علیصدر، همدان
2)دره عباس آباد، همدان
فرهنگ و هنر:
1)آرامگاه ابن سینا ، همدان
2)صنایع دستی
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#37
Posted: 22 Jul 2011 21:09
جاذبه های گردشگری استان همدان
استان همدان یکی از استانهای تاریخی ایران است. مرکز این استان، شهر تاریخی و کهن همدان است که هرودوت بنای آن را در سدهٔ هشتم پیش از میلاد در دوران مادها بهدست دیاکو ذکر کردهاست. مادها این شهر را هگمتانه نامیدند و همدان صورت جدید هگمتانهاست. استان همدان از لحاظ جمعیت، چهاردهمین و از لحاظ مساحت، بیست و سومین استان کشور محسوب میگردد.
کتیبههای گنجنامه در استان همدان ایران.استان همدان با ۱۹٬۴۹۳ کیلومتر مربع وسعت، از سمت شمال به استانهای زنجان و قزوین، از سمت جنوب به استان لرستان، از سمت شرق به استان مرکزی و از سمت غرب به استانهای کردستان و کرمانشاه محدود شدهاست. این استان بین مدارهای ۳۳ درجه و ۵۹ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۴۸ دقیقهٔ عرض شمالی از خط استوا و ۴۷ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقهٔ طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته و شامل ۹ شهرستان، ۲۵ بخش، ۲۷ شهر، ۷۳ دهستان و ۱۱۲۰ روستا است
در استان همدان زبانها و گویشهای گوناگونی رایج است که فارسی، ترکی، لری و لکی و کردی از مهمترین آنها بهشمار میروند.
فارسها بیشتر ساکنان مرکز استان را تشکیل میدهند و از قدیمی ترین مردم این منطقه محسوب میشوند که از دوران مادها در این سرزمین اسکان یافتهاند. در شمال و غرب استان (۵۶۲ روستا) به زبان ترکی، در مرکز استان (شهر همدان) به زبان فارسی، در جنوب استان (۲۵۵ روستا) به زبانهای لری و لکی و در غرب و شمال غرب استان (۱۵۹ روستا) به زبان کردی تلکم میشود.
***صنایع دستی
استان همدان از مناطقی است که فرآورده های دستی آن از شهرتی بسزا در سطح کشور برخوردار است و حتی برخی از صنایع دستی آن مانند صنعت سفالگری اهمیت صادراتی و جهانی دارد. این نوع صنایع دستی، علاوه برجنبه مصرفی، از ویژگیهای هنری برخوردارند که به صورت طرح ها، نقوش و رنگهای گوناگون متجلی می شوند. برجسته ترین صنعت دستی استان، سفالگری و سرامیک سازی است که مرکز عمده آن " لالجین " در 25 کیلومتری شهر همدان است . پیشینه سفال سازی در لالجین نزدیک به 700 سال برآورد شده است .
لالجین در گذشته ای نه چندان دور چرم تولیدی در همدان به علت کیفیت و کمیت خاص آن مشهورترین و مرغوب ترین چرم در سراسر کشور شمرده می شد و آوازه کیفیت آن به کشورهای دیگر نیز رسیده بود. در گذشته در شهر همدان سه دباغ خانه وجود داشت. دباغ خانه سنگ شیر، دباغ خانه قانتور واقع در بلوار سفید آبی و دباغ خانه آقایی واقع در بلوار سفید آبی. متاسفانه پس از گذشت زمان دباغ خانه سنگ شیر و قانتور به مرور تعطیل و از بین رفته اند.
*** آرامگاه باباطاهر
باباطاهر همدانی معروف به بابا طاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بودهاست. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بودهاست.
ترانهها یا دو بیتیهای باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شدهاست.
دو قطعه و چند غزل با گویش لری و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتاب سرانجام از آثار دیگر اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفا و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است.
زندگی
از خاندان و تحصیلات و زندگی بابا طاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست اما بنا به نوشته راوندی در راحةالصدور، بابا طاهر در سال ۴۴۷ هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام او نیز قرار گرفتهاست. در یکی از دوبیتیهای مشهورش سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیدهاست. او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافتهاست. آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره بابا طاهر در گذشته چندین بار بازسازی شدهاست. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بودهاست. در دوران حکومت رضاخان پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری بدست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شدهاست. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ مورخه ۲۱/۲/۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیدهاست. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده است.
***شیر سنگی همدان
تغییر مسیر از مجسمه شیرسنگی
وضع فعلی مجسمه شیر سنگی (در سال ۱۳۷۸)از یادمانهای تاریخ باستان در شهر همدان مجسمه شیر سنگی است که در انتهای خیابان ۱۲ متری سنگ شیر و در وسط میدان مربع شکلی به همین نام قرار گرفتهاست. تپهای که در حال حاضر مجسمه شیر سنگی بر روی آن واقع شده تپه باستانی است زیرا تابوت متعلق به دوره اشکانی ازآن محل کشف شده و فعلاً در موزه تپه هگمتانه نگهداری میشود. این مجسمه به همراه قرینه اش ابتدا در دروازه شهر همدان قرار داشتهاست و اعراب به هنگام فتح همدان آن را باب الاسد به معنی دروازه شیر نامیدهاند.
در سال ۳۱۹ ه.ق نیز که دیلمیان همدان را به تصرف خود در آوردند دروازه شهر را به کلی تخریب کردند. مردآویج دیلمی قصد داشت یکی از آنها را به ری منتقل نماید ولی چون موفق نشد پنجههای یکی از شیرهارا شکست و دیگری را به طور کامل تخریب نمود مجسمه آسیب دیده تا سال ۱۳۲۸ هجری شمسی بر روی زمین افتاده بود تا اینکه مهندس سیحون طراح و معمار آرامگاه بوعلی آن را در محل فعلی نصب کرد.
تاریخ ساخت
در تاریخ ساخت مجسمه شیر سنگی مورد اختلاف است ولی از نحوه حجاری مجسمه و نزدیکی آن به باروی اشکانیان و کشف تابوت دوره اشکانی از شان محل چنین بر میآید که به اشکانیان مربوط میباشد این اثر در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۱۰ و به شماره ۹۳ در فهرست آثار ملی و تاریخی ایران به ثبت رسیدهاست.
*** غار علیصدر
غار علیصدر تنها غار تالابی ایران و از معدود غارهای آبی جهان است. این غار در ارتفاعات ساری قیه نزدیک روستای علیصدر شهرستان کبود راهنگ (استان همدان) واقع شده است. ارتفاع غار از سطح دریا ۲۱۰۰ متر است.محوطه غار دالانهای پیچ در پیچ و دهلیزهای متعددی دارد. از مجموعه رشته آبها، دریاچه بزرگی در درون غار بوجود آمده و از این رو نفوذ به عمق غار تنها با قایق میسر است. غار علیصدر یکی از دیدنیهای جهانگردی استان همدان است.
زمین شناسان قدمت سنگهای این غار را به دوره ژوراسیک از دوران دوم زمین شناسی (۱۹۰-۱۳۶ میلیون سال قبل) نسبت میدهند.
مردم روستای علی صدر و روستاهای اطراف، از قدیمالایام به وجود این غار پی برده بودند و از آب آن بهرهبرداری میکردند. تا اینکه در۵ مهرماه ۱۳۴۲ شمسی گروهی ۱۴ نفره از اعضای هیئت کوهنوردی همدان، غار علی صدر را مورد بازدید و کاوش قراردادند و توانستند با وسایل ابتدایی، مانند فانوس و تیوپ لاستیکی، مسافتی از غار را طی کنند. در سال ۱۳۴۶ با پخش خبر کشف این غار شگفتانگیز و بی انتها درسطح رسانههای ملی، سیل محققان، کوهنوردان و علاقهمندان به آثار طبیعی به سوی آن سرازیر شد.
در سال ۱۳۵۲ کوهنوردان همدان دهانه و ورودی غار را به قطر ۵۰ سانتیمتر تعریض کردند و از سال ۱۳۵۴ استفاده عمومی از غار علیصدر آغاز شد. از آن روز تاکنون جهت سهولت بازدید و رفاه حال گردشگران کارهای زیادی درون غار انجام شده که علاوه بر افزایش طول مسیر آبی برای قایقرانی، مسیرهایی در خشکی به مسیر بازدید افزوذه گشته که مناظر جدید و بدیعی را در جلوی دیدگان مشتاق گردشگران قرار میدهد.
نمایی از سقف غاردهانهٔ اصلی غار علیصدر در روستای علیصدر که مربوط به شهرستان کبود راهنگ است، قرار دارد۰ همچنین این غار در فاصله ۷۵ کیلومتری شمال غربی همدان در کوههای زاگرس مطابق طول جغرافیایی ۱۵٫۳ درجه و ۳۵٫۱۸ درجه و عرض جغراقیایی ۱۸٫۸ درجه و ۴۸ درجه و ارتفاع ۱۹۸۰ متر از سطح دریا واقع شدهاست. این منطقه دارای آب و هوای نیمه خشک است و میزان متوسط بارش سالانه ۳۰۰ میلیلیتر است. رشته علیصدر قسمتی از واحدهای شکل گرفته درغرب ایران موسوم به تشکیلات متعلق به دوران ژوراسیک است و با رشتههای متناوب از شیستها و سنگهای شنی در لا به لای پایه آن و یک رشته از ترکیبات آهکی که مثل خاک رس خاکستری تیره بوده و به صورت لایههای نازک روی شیستها قرار گرفته و یک لایه سبکتر از کریستالهای آهکی در بالا قرار گرفتهاست که محصول تغییراتی است که ناشی از حرارت و فشار بالا مربوط به فعالیتهای آتشفشانی در غرب رشته کوه علیصدر است. رشته علیصدر به خودی خود چینهای (قسمتی که از روی زمین بالا آمده باشد) از یک طاقدیس بزرگ است که محور اصلی اش درجهت شمال به جنوب است. زاویه قرارگیری لایهها در غار علیصدر و نواحی مجاور آن در حدود ۴۰ الی ۴۵ درجهاست. طول رشته علیصدر حدود دو کیلومتر است. بیشترین ارتفاع رشته ۲۱۸۰ متر است و ارتفاع در محل دهنه ورودی که در شمال رشته علیصدر قرار گرفته ۱۹۸۰ متر است.
در طرف جنوب، برآمدگی آهکی به مسافت حدود سی کیلومتر ادامه مییابد و به رشته کوههای چاله کن و سارقیه متصل میشود. محور طاقدیس دراین قسمت جنوبی درجهت N۱۱۵E قرار میگیرد. بنابراین رشته علیصدر حد فاصل بین کوههای علیصدر و کوه چاله کن از رشته اصلی جدا شده و در قسمت شمالی ۲۵ درجه در مسیر خلاف گردش ساعت چرخیدهاست.
*** قایقرانی در غار
آنچه غار علیصدر را از سایر غارهای آبی جهان متمایز میکند، سهولت استفاده از کانالهای آبی درون آن است که به سبب وسعت آن بهراحتی میتوان در آن طی مسیر کرده و با قایقهای معمولی از درون آنها گذشت. براساس همین گزارش شکستهای زیادی در رشته علی صدر وجود دارد. بین ۳-۲ شکست در هر متر. بهعلاوه تعدادی سوراخ قیفی شکل در فواصل ۲-۱ متری مشاهده میشود که هر دو مشخصه، نفوذ سریع آبهای سطحی را تسهیل میکند.
**** آرامگاه یا بُقعه استر و مردخای (Mausoleum of Esther and Mordechai)
جزء مهمترین زیارتگاههای یهودیان ایران و جهان است . جزء آثار میراث فرهنگی ایران ثبت شدهاست. وجود این زیارتگاه، عامل مهمی در شکلگیری و تداوم حضور جامعه یهودی در همدان بودهاست.
مقبره استر و مردخای در مرکز شهر همدان، ابتدای خیابان دکتر شریعتی قرار دارد. مصالح ساختمانی بنای این مقبره از سنگ و آجر است و به سبک بناهای اسلامی ساخته شدهاست. از شکل ظاهری و سبک معماری این اثر، چنین بر میآید، که ساختمان فعلی آن در قرن هفتم هجری بر روی ساختمان قدیمی تری که متعلق به قرن سوم هجری بودهاست، بنا شدهاست.
قسمتهای مختلف بنا شامل: مدخل ورودی، دهلیز، مقبره، ایوان و شاه نشین است. یک جلد کتاب آسمانی " تورات" که قدمت بالایی دارد و بر پوست آهو نوشته شدهاست، در حفاظ استوانهای شکلی، در سازمان میراث فرهنگی استان نگهداری میشود.
در وسط فضای مربع شکل مقبرهها، دو صندوق منب کاری شده زیبا بر روی این قبور قرار دارد. در بالای قبر جنوبی، که آن را به استر نسبت میدهند، صندوق منب کاری عتیقه و نفیسی قرار دارد، که قدیمی تر است و صندوق دوم که بر روی قبر مردخای قرار دارد، بسیار شبیه صندوق اولی است و حدودا در سال ۱۳۰۰ توسط استاد عنایت الله ابن حضرت قلی تویسرکانی، که یکی از منبت کاران برجسته زمان خود بوده، ساخته شدهاست.
ترجمه خطوط عبری روی صندوق متعلق به استر، که بانی صندوف را معرفی میکند، چنین است: " امر کرد به ساختن این صندوق، بانوی عفیفه صادقه، جمال الدوله یوحرقیا و جمال الدوله یشوعا و یشعل، که هر سه نفر برادر خانم جمال ستام هستند."
بر بالای دیوار مقبره نیز، کتیبهای به زبان عبری و به صورت برجسته گچ بری شدهاست. خطوط عبری روی صندوق استر، و گچ بریهای برجسته، متعلق به قرون هشتم و نهم هجری میباشند. در مورد هویت مدفونین این بقعه، تا کنون نظرات متفاوتی داده شدهاست، اما روایت مشهورتر، که با روایت مورخین یونانی و روایت تورات در مورد سرگذشت استر و مردخای تطبیق دارد، به شرح زیر است.
اردشیر پسر خشایار، " اردوان" را به تخت سلطنت نشانید. وی چهل و یک سال سلطنت کرد و اختلاف با مصر را که ۱۵ سال به طول انجامید، به نفع ایرانیان خاتمه داد. اردشیر با دختری از یهود به نام استر، که خواهر زاده یکی از درباریان یعنی مردخای بود، ازدواج کرد. به این ترتیب به یهودیان در دربار اردشیر نفوذ زیادی پیدا کردند. در این بین، شخصی به نامهامان که او نیز از درباریان با نفوذ و پرقدرت بود، نسبت به نفوذ روز افزون یهودیان حسادت نمود و از این رو فرمان قتل یهودیان را از اردشیر گرفت.
اما مردخای به وسیله استر همسر اردشیر، این فرمان را از شاه پس گرفت و آنان را نجات داد. از آن پس، یهودیان در اواخر اسفند و اوایل فروردین هر سال ( مصادف با ۱۳ – ۱۵ آدار، در گاهشمار کلیمیان) در سالروز نجات کلیمیان از قتل عام، با دعا و گرفتن روزه و خواندن طومار مگیلا، یا آن را گرامی میدارند و به عنوان " جشن پوریم" برگزار میگنند. این اثر تاریخی از یک طرف، برای قوم یهود زیارتی و قابل احترام است، و از طرف دیگر، به عنوان یک اثر تاریخی، واجد ارزش است.
در خصوص نام استر باید گفت که نام اصلی او " هدسه" بوده، اما چون به طرز شگفت آوری زیبا و خوش سیما بودهاست، نام استر یعنی ستاره را بر وی نهادهاند. وی دختر فردی به نام " ابی حایل" بودهاست، که در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین پارس به دنیا آمده و بعد از فوت پدر و مادرش، داییش (مرخای) سرپرستی او را بر عهده گرفتهاست.
مردخای " از خانواده شاول و از رجال دربار اخشویرش (خشایارشا) و مربی هدسه، دختر عموی خود بوده، که به منصب وزارت نیز رسیدهاست. وی پسر " پائیز" از نوادههای یعقوب پیامبر و از نژاد بنیامین بودهاست.
*** گنبد علویان
گنبد علویان در چهار باغ علویان در نزدیکی میدان امامزاده عبدالله شهر همدان قرار دارد. این اثر یکی از شاهکارهای معماری و گچبری بعد از اسلام در همدان است، و طی شماره ۹۴ در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست.
تاریخچه
بر اساس شناسنامه فنی بنا، این گنبد یکی از یادمانهای متعلق به اواخر دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد احداث شده بودهاست. در دورههای بعد با ایجاد سردابی در زیر زمین به مقبره آن خاندان تبدیل گردیدهاست. خاقانی به کنایه از آن به عنوان گنبد سبز یاد نمودهاست و فرهنگ عامیانه مردم استان همدان نیز بر این امر دلالت دارد که میگوید:
دلا دوشم دلا دوشم دلا دوش به حق گنبد سبز سیه پوش سیهپوش
نام خانوادگی یک دسته از بازماندگان فعلی علویان در همدان هنوز هم «سیهپوش» است. راوندی صاحب مجمع التواریخ و القصص نیز از گنبد علویان به عنوان تریه اسلاف نام بردهاست. علت نامگذاری این بنا به «گنبد» علویان این بودهاست که در گذشتههای دور این بنا دارای گنبد بوده و در اثر گذشته زمان گنبد آن فرو ریختهاست. همچنین علاقه شدید مردم به سادات و دوستداران امام علی و مدفون بودن دو تن از خاندان علویان در این بنا از دلایل دیگر این نامگذاری بودهاست.
متاسفانه از هویت دقیق مدفونین اطلاعات دقیقی در دست نیست.
استان همدان یکی از استانهای ایران است. مرکز این استان، شهر تاریخی و کهن همدان است که هرودوت بنای آن را در سدهٔ هشتم پیش از میلاد در دوران مادها بهدست دیاکو ذکر کردهاست. مادها این شهر را هگمتانه نامیدند و همدان صورت جدید هگمتانهاست. استان همدان از لحاظ جمعیت، چهاردهمین و از لحاظ مساحت، بیست و سومین استان کشور محسوب میگردد.
***سنگنبشتههای گنجنامه
نوشتارهایی از دوران داریوش و خشایارشای هخامنشی است که بر دل یکی از صخرههای کوه الوند در فاصله ۵ کیلومتری غرب همدان و در انتهای درهٔ عباس آباد حکاکی شدهاست. کتیبهها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطری به زبانهای پارسی باستان، بابلی و عیلامی قدیم نوشته شدهاند. متن پارسی باستان در سمت چپ هر دو لوح جای گرفتهاست و پهنایی معادل ۱۱۵ سانتی متر دارد. متن بابلی در وسط هر دو کتیبه نوشته شده و متن عیلامی در ستون سوم قراردارد.
نامگذاری
این کتیبهها از دیرباز نامهای گوناگونی را بر خود گرفتهاست، از جمله «سنگ نبشته - نبشت خدایان - دادمهان یا دادبهان - تنبابر - کتیبههای الوند - جنگ نامه و گنجنامه» که دو نام «جنگ نامه و گنجنامه» در سدههای اخیر بیشتر مصطلح بودهاست.
در خصوص وجه تسمیه گنجنامه میتوان گفت: گنجنامه در زبان پارسی به معنای حکایت و داستان گنج است و عموم مردم را تصور بر این بودهاست که راز گنجی نهان را در این کتیبهها نگاشتهاند و به نظر میرسد واژهٔ جنگ نامه نیز تحت تاثیر ذهنیتی که از جنگ و جنگاوری شاهان گذشته در سر مردم بوده، یا با جایگزینی عامیانه کلمه جنگ بجای گنج بوجود آمده باشد.
نوشتههای کتیبههای گنجنامه بر روی سنگی که در موزه هگمتانه نگهداری میشودسنگ نبشتههای باستانی گنجنامه در جنوب غربی همدان به فاصله پنج کیلومتری محل فعلی شهر، در انتهای دره سرسبز و خرم عباس آباد و در ابتدای مسیر جادهای که همدان را به تویسرکان و غرب کشور مرتبط میسازد و روی یکی از صخرههای الوند واقع شدهاست.
از آنجا که این مسیر در عهد هخامنشیان یکی از شعبات اصلی راه باستانی شاهی بوده که از دامنه الوند، هگمتانه (پایتخت تابستانی هخامنشیان) را به بابِل در مرکز میانرودان مرتبط میساخت، از راههای پر رفت و آمدی و امن دوران باستان به شمار میرفت. بعلاوه این راه به جهت ختم به بابِل، راه مقدسی نیز محسوب میشد. به همین دلیل مکان مناسبی بود تا شاهان این دودمان با ایجاد سنگ نگاشته، باورها و اندیشهها پاکشان و همچنین بزرگی و عظمت نیاکان خود را به رهگذران گوشزد نمایند.
ویژگیها
کتیبههای گنجنامه بر گران سنگی از خارا، به سه زبان (پارسی باستان، عیلامی و بابلی)، هر کدام در ۲۰ سطر و از چپ به راست به خط میخی نگاشته شدهاست که بالا سمت چپ متعلق به داریوش و پایین سمت راست مربوط به پسرش خشایارشا میباشد که کاملا مشخص است که نخست کتیبه سمت چپ توسط داریوش بزرگ نوشته شده بوده و بعدها کتیبه دوم به وسیله خشایارشا به آن سنگ خارا اضافه شدهاست.
همچنین کاملا روشن است که کتیبه دوم به تقلید از کتیبه نخست نوشته شده، هم نوشتهها یکی هست و هم معنی هر دو کتیبه کاملا یکی میباشد و تنها در کتیبه دوم به جای اسم «داریوش شاه»، «خشایارشا» پسر داریوش نوشته شدهاست که این امر در نوشتار خط میخی این دو کتیبه به وضوح نمایان است.
یکی از دفترکهای معرفی گنجنامه در همدان ایران، که ترجمهٔ سنگنبشتهٔ داریوش بزرگ را میدارد.با توجه به سوراخهای کنار کتیبه، به نظر میرسد که کتیبهها روپوشی داشتهاند که آنها را از گزند باد و باران حفظ میکرده است.
لوح سمت چپ که کمی بالاتر از کتیبهٔ دیگر در کوه کنده شدهاست مربوط به داریوش بزرگ هخامنشی است. طول آن حدود ۲۹۰ سانتی متر، ارتفاعش ۱۹۰ سانتی متر و دارای متنی به شرح زیر است:«خدای بزرگ است اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد، شاهی از [میان] بسیاری، فرمانروائی از [میان] بسیاری. مَنَم داریوش، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ سرزمینها[یی] که نژادهای گوناگون دارند، شاه سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی.»
کتیبهٔ خشایارشا نیز در قسمت پائین همین کتیبهاست و به طول ۲۷۰ سانتی متر و ارتفاع ۱۹۰ سانتی متر و متن آن عبارت است از:
«خدای بزرگ است اهور مزدا، بزرگترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بیشمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.»
رمزگشایی
کتیبههای گنجنامه همدان در سالهای ۱۸۴۰ و ۱۸۴۱ میلادی توسط اوژن فلاندن، نگارگر و باستانشناس فرانسوی و همراه او پاسکال کسب، مورد بررسی و مطالعه و گرته برداری قرار گرفت و بعد از ایشان، سر هنری راولینسن کاشف بریتانیایی توانست با استفاده از این کتیبهها موفقیت شایانی در گشودن رمز خط میخی پارسی باستان کسب نماید. بدینسان سنگ نوشتههای گنجنامه همدان کلیدی را به دست کاشف داد تا بوسیله آن بتواند سنگ نوشته داریوش بزرگ در بیستون را بخواند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#38
Posted: 22 Jul 2011 21:12
موزه تاریخ طبیعی همدان
تاریخچه:
موزه تاريخ طبيعي همدان، در راستاي تامين اهداف علمي، آموزش و پژوهشی دانشگاه بوعلي سينا، در سال 1351شمسي، به همت آقاي جعفر محمد علي زاده بنيانگذاري شده است، و تا كنون نيز با مديريت ايشان اداره مي شود. اين موزه با الگوها و استانداردهاي بين المللي طراحي و تكميل شده است و نه تنها در سطح ايران، بلكه در سطح خاور ميانه و حتي جهان مطرح مي باشد. محل آن در فضاي دانشكده كشاورزي دانشـگاه بوعـلي سينا در انتهاي چهار باغ آزادگان
منشعب از ميدان مدرس واقع شده است، و با زير بناي تقريبي 2000 متر مربع در سه سالن مجزا و مرتبط به هم به شرح زیر جای داده شده اند:
سالن شاره 1
در اين سالن نگاره هاي سنگي كشف شده از مناطق مختلف ايران، توسط گروه تحقيق موزه و سفالينه ها، و دست سازهاي مفرغي و سكه به نمايش در آمده، كه مبين برداشت دقيق انسان ايراني و علاقمندي وي به طبيعت اطراف خود بوده است. همچنين حدود 300 مورد صحنه سازي از طبيعت وحش ايران به معرض ديد عموم گذاشته شده است.
سالن شماره 2
در اين سالن، مجموعه اي از نمونه هاي كاني، فسيلي و سنگهاي رسوبي به جاي مانده از ادوار مختلف زمين شناسي ايران، جمع آوري شده است، كه گر چه فشرده اي از نمونه هاي كاني و فسيلي ايران است، ليكن غني ترين مجموعه هاي مشابه داخل كشور است.
اکتشافات
توجه به اكتشاف، بيانگر پوپايي و بالندگي يك موزه مي باشد. موزه تاريخ طبيعي همدان نيز درطول فعاليت 28 ساله خود برخي از نمونه ها را براي اولين بار در كشور كشف نموده است که البته اثبات جديد بودن آنها در سطح جهان نياز به تحقيق و بررسي بيشتري دارد. براي مثال، كشف 5 گونه جديد از ماهي هاي خليج فارس و چند نمونه از فسيلها، براي اولين بار توسط اين موزه گزارش شده است. در حال حاضر علاوه بر گردشگران و محققين، سالانه گروههاي زيادي از دانشجويان و دانش آموزان، از اين موزه ديدن مي كنند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#39
Posted: 22 Jul 2011 21:15
شهرستان همدان
همدانيكيازديدنيترين،باستانيترين و معروفترين نواحي گردشگري ايران است. بنایهمدان را بهدياآكو پادشاه ماد (حدود 700 سال قبل از ميلاد) نسبت میدهند كه در دوره باستان؛ بانام هگمتانه و اكباتان موجوديت داشته است. وسعت منطقهي باستانی هگمتانه محدود به منطقهای میشود كه اكنون به نام تپه هگمتانه معروف است. اگر چه محدوده باستانی اين منطقه، هنوز تعيين نشده اما اين دو محل در گذشته بخش هايی از يک شهر بزرگ بوده اند. فاصله اين دو تپه، يعنی هگمتانه و پيسا، تقريباً دو و نيم كيلومتر است كه تپه هگمتانه به كوههای الوند نزديک تر است و نسبت به تپه پيسا گستردهتر است. شهرستان همدان از شمال به استان قزوين و زنجان، از خاوربه استان مرکزی، از جنوب به شهرستان های ملاير و تويسركان، از باختر به اسد آباد و از شمال باختري به كبودر آهنگ محدود میشود. شهرستان باستانی همدان از ديرباز در رشته های كشاورزی، دامپروری و صنايع دستی فعاليت چشمگير داشته و در سالهاي اخير صنايع كارخانهای نيز به توسعهي زير بنای اقتصادی آن كمك شايانی كرده است. پوست، چرم، سراميك، شيشه، قالی، تره بار، بنشن، فرآورده های دامی، انگور، سيب، گلابی و گردو و بادام اقلام مهم صادراتی همدان را تشكيل می دهد. توليدات پوست، پشم و چرم در رونق صنايع دستی اين شهرستان تاثير داشته و در نتيجه صنايع چرمسازی، كفاشی، پوستين دوزی و قاليبافی رشد و توسعه زيادی يافته است. قالی های همدان نيز كه اغلب با طرح های همدان و ساروق و با پشم مرغوب يا گل ابريشم بافته شده از جمله صادرات با ارزش همدان به شمار می رود. گيوه بافی، سراميك سازی، سفالگری، فلزكاری از قبيل : طلا سازی و توليد ابزارهای مختلف فلزی و صنايع چوبی از ديگر صنايع دستی شهرستان همدان به شمار ميآيند. از اين ميان صنعت سراميك سازی همدان كه به ويژه در شهر لالجين تمركز بيشتری يافته، اهميت و شهرت فوق العاده ای دارد تا آنجا كه جهت توسعه و اعتلای اين صنعت دانشكدهای در رشته سراميك سازی در شهر لالجين احداث شده است. گنج نامه كه در يكي از دامنههاي كوهستان الوند، در انتهاي دره باصفاي عباسآباد و به فاصلة 5 كيلومتري جنوب باختري همدان قرار گرفته و در آن دو سنگ نبشته حاوي پيامهاي داريوش و پسرش خشايار شاه (دو تن از شاهان هخامنشي) به يادگار مانده است، آرامگاه دانشمند بزرگ ايراني ابوعلي سينا، مقبره استر و مردخاي كه بنايي متعلق به قرن هفتم هجري است،آرامگاه عارف وارسته باباطاهر همداني، شهر باستاني و موزه هگمتانه كه تپهاي به وسعت بيش از 25 هكتار در دو سوي خيابان اكباتان همدان است و در گذشتههاي دور مركز اين شهر بوده است، برخي از مهمترين آثار تاريخي و باستاني شهرستان همدان را تشكيلميدهند. علاوه برآن غار معروف عليصدر، مجتمع سياحتي و تفريحي تپه عباسآباد، برج قربان كه از آثار قرن هفتم يا هشتم هجري است، گنبد علويان كه در چهارباغ علويان واقع شده، ميدان ميشان، پيست اسكي تاريك دره و دهها اثر تاريخي، ديگر ديدنيهاي اين ناحيه باستاني ايران را تشكيل ميدهند.
مکان های دیدنی و تاریخی
گنج نامه كه در يكي از دامنههاي كوهستان الوند، در انتهاي دره باصفاي عباسآباد و به فاصلة 5 كيلومتري جنوب باختري همدان قرار گرفته و در آن دو سنگ نبشته حاوي پيامهاي داريوش و پسرش خشايار شاه (دو تن از شاهان هخامنشي) به يادگار مانده است، آرامگاه ابوعلي سينا، مقبره استر و مردخاي كه بنايي متعلق به قرن هفتم هجري است،آرامگاه عارف وارسته باباطاهر همداني، شهر باستاني و موزه هگمتانه كه تپهاي به وسعت بيش از 25 هكتار در دو سوي خيابان اكباتان همدان است و در گذشتههاي دور مركز اين شهر بوده است، برخي از مهمترين آثار تاريخي و باستاني شهرستان همدان راتشكيلميدهند. علاوه برآن غار معروف عليصدر، مجتمع سياحتي و تفريحي تپه عباسآباد، برج قربان كه از آثار قرن هفتم يا هشتم هجري است، گنبد علويان كه در چهارباغ علويان واقع شده، ميدان ميشان، پيست اسكي تاريك دره از ديگر ديدني هاي اين ناحيه باستاني ايران را تشكيل ميدهد. مسجد جامع همدان، امامزاده محسن (امامزاده كوه)، امامزاده عبدالله،امامزاده شاهزاده حسين و بازارهاي قديمي همدان از ديگر مكانهاي ديدني شهرستان همدان به شمار ميآيند.
صنايع و معادن
در زمينه صنايع كارخانهای در سطح شهرستان فعاليت زيادی وجود دارد كه عمده ترين آن ها عبارتنداز: كارخانههای شيشهسازی، كشت و توليد قارچ، توليد قارچ، توليد موكت، چرمسازی، ريسندگی و بافندگی، نساجی، توليد لوازم خانگی، ( از قبيل اجاق گاز و آبگرمكن ) توليد انواع مواد غذايی و دارويي، لوازم چوبی، توليد لوازم برقی، كاغذ سازی و لاستيك سازی.
معادن مهمی در شهرستان همدان وجود دارد كه مورد استخراج و بهره برداری قرار گرفته و توسعه صنايع همدان نقشی حساس را ايفا می كنند:
1- معادن آهك ( 5 معدن با استخراج ساليانه نزديك به 306 هزار تن )
2- چهار معدن سيليس ( به ميزان استخراج ساليانه بيش از 20 هزار تن كه تماما به مصرف كارخانه شيشه سازی همدان می رسد )
3- دو معدن ديوريت ( به ميزان 20 هزار تن )
4- يك معدن تراورتن ( به ميزان 7 هزار تن )
کشاورزی و دامداری
اين شهرستان به دليل آب كافی و زمين قابل كشت و حاصلخيز در زمينه كشاورزی رونق قابل ملاحظهای دارد. نوع كشت آبی و ديمی است و مهم ترين اقلام كشاورزی در سطح شهرستان عبارتند از : گندم، جو، تره بار، بنشن، ذرت و نباتات علوفه ای. هم چنين باغداری در شهرستان همدان رواج زيادی دارد و شامل پرورش انگور، گردو، بادام، سيب، گلابی، انار و … میشود كه بيشتر آنها جزو اقلام صادراتی همدان به شمار میروند. دامداری و دامپروریاز دوران های بسيار دور در تاريخ همدان رواج زيادی داشته و علاوه بر عشاير منطقه، روستاييان نيز در رونق آن كوشا بوده اند. در حال حاضر در سطح شهر همدان نزديك به 2 ميليون راس دام به صورت سنتی يا صنعتی وجود دارد كه بازدهی آن ها در اقتصاد منطقه نقش بسزائی ايفا می كند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان همدان از شمال به استان قزوين و استان زنجان، از خاوربه استان مرکزی، از جنوب به شهرستان های ملاير و تويسركان، از باختر به اسد آباد و از شمال باختري به كبودر آهنگ محدود میشود. به طور كلی اين شهرستان از آب و هوای نسبتا سرد و خشك برخوردار است. شهرهمدان مركز شهرستان و استان همدان در فاصله 337 كيلومتری جنوب غربی تهران و در مسير جاده اصلی غرب كشور ( تهران – كرمانشاه ) قرار گرفته است. شهرستان همدان در سرشماری سال 1375 تعداد 563466 نفر جمعيت داشت. مردم اين شهرستان به زبان فارسی و تركی صحبت می كنند. مردم همدان مسلمان و شيعه مذهبند. ايلات و عشاير مهمی كه منصوب به اين شهرستان هستند عبارتند از : تركاشوند، جمير، يارم و تاقلو که تابستان ها را در نقاط ييلاقی همدان به سر می برند و در نتيجه جمعيت اين شهرستان در نيمه اول سال به نحو چشمگيری افزايش می يابد. چون علاوه بر ايلات ياد شده و عشاير ساير نواحی نيز به نقاط خوش آب و هوای همدان كوچ و تردد می كنند.
1- راه همدان – قزوين به سمت شمال شرقی به طول 186 كيلومتر كه از اين طريق همدان به طول 337 كيلومتر با پايتخت مرتبط می شود.
2- راه همدان – اسدآباد به سمت جنوب غربی به طول 52 كيلومتر كه همدان از اين طريق به شهرهای غربی كشور متصل می گردد. از اين طريق همدان به طول 177 كيلومتر با شهر سنندج ( مركز استان كردستان ) و به طول 189 كيلومتر با شهر كرمانشاه ( مركز استان كرمانشاه ) مرتبط می شود.
3- راه همدان – ملاير به سمت جنوب شرقی به طول 83 كيلومتر كه از طريق همدان به شهرهای جنوبی كشور ارتباط پيدا می كند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
بنای همدان را به دياآكو پادشاه ماد ( حدود 700 سال قبل از ميلاد ) نسبت می دهند. هرودت می گويد پادشاه ماد اين محل را كه اكباتان و هگمتانه ناميده می شد به پايتختی برگزيد. گويا در كتيبه تيكلات پالاسر اول ( پادشاه آشور ) كه مربوط به 11 قرن قبل از ميلاد است، نام آنادانا يا « همدانا » نوشته شده است. كلمه ايرانی هگمتانه به معنی محل اجتماع و كلمه عيلامی « هل مته نه » به معنی سرزمين مادهاست.
همدان در زمان فرامانروايی بخت النصر ( بنوكد نصر ) ويران شد و بعدها داريوش بزرگ آن را مرمت كرد. در زمان اشكانيان، كه تيسفون پايتخت كشور بود، همدان پايتخت و اقامتگاه تابستانی شاهان اشكانی شد. بعد از اشكانيان، ساسانيان نيز قصرهای تابستانی خود را در اين شهر بنا كردند. خرابه های باروی قلعه اشكانی بر فراز تپه مصلی و مجسمه شير سنگی يكی از دروازه های همدان، از آثار اين دوره است.
در سال 23 هجری با جنگ نهاوند، همدان به تصرف اعراب درآمد و از آن زمان به بعد گاهی كانون آبادی و ثروت و زمانی دچار چپاول و فقر و ركود بوده است. همدان در زمان ديلميان ( 319 هجری ) لطمات فراوانی ديد. در قرن ششم هجری، سلجوقيان مركز خود را از بغداد به اين شهر منتقل کردند و مدت 50 سال اين شهر قديمی پايتخت سلجوقيان بود، تا اين كه در اين قرن با حمله مغول به تصرف آن ها درآمد و به ويرانه ای مبدل گرديد. بايدوخان مغول پس از تاج گذاری در اين شهر آن را مرمت و بازسازی كرد. اما اين شهر كه هميشه مورد تاخت و تاز سلاطين و سلسله های شاهی بود، باز هم در زمان تسلط تيموريان بر ايران به دست آن ها ويران شد.
در زمان سلاطين صفوی شهر همدان از نعمت آبادانی بهره مند گرديد. پس از انقراض صفويه و بروز هرج ومرج در سال 1138 هجری قمری، همدان به تصرف احمد شاه، والی عثمانی، درآمد، ولی شش سال بعد به همت نادر شاه افشار از نيروهای مهاجم عثمانی تخليه و باز پس گرفته شد. پس از اين دوره نيز همدان بارها مورد تهاجم و تسلط اقوام مختلف بود، تا اين كه طبق قرارداد 1145 هجری كاملا به ايران تعلق گرفت. شهر همدان به علت قرار گرفتن در مسير جاده ابريشم، و هم چنين راه های اصلی منطقه غربی ايران، همواره از نظر بازرگانی مورد توجه بوده است.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ویرایش شده توسط: aria_2011
ارسالها: 436
#40
Posted: 22 Jul 2011 21:18
معرفی شهرستان نهاوند
نهاوند در موقعیت جغرافیایی 48درجه و 24 دقیقه طول شرقی و 23 درجه و 22 دقیقه عرض شمالی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد، اختلاف ساعت آن با تهران 13 دقیقه و 28 ثانیه است. این شهرستان از شمال به شهرهای تویسرکان و همدان از خاور به ملایر، از باختر به استان کرمانشاه و از سمت جنوب به استان لرستان محدود است. شهر نهاوند بی شک یکی از شهرهای قدیمی و تاریخی ایران است، اکتشفات تپه گیان که قدمتی برابر با 37 قرن قبل از میلاد دارد و همچنین قرارگیری در سر راه فرعی ابریشم به نهاوند و از نهاوند به بروجرد و از آنجا به اصفهان و فارس، نشان از موقعیت سوق الجیشی منطقه در گذشته داشته است.
از گذشته شهر در دوره ماد و هخامنشیان اطلاعات دقیقی در دست نیست اما با توجه به نزدیکی نهاوند به همدان به عنوان مرکز حکومت ماد و قرابت نهاوند باجاده های دوره هخامنشیان، مطالعه تاریخی بیشتری در مورد این کهن شهر نیاز است تا بتوان در مورد تاریخ این چند دوره، قضاوت کرد. اما با توجه به کتبیه مکشوفه دوره سلوکیان و وجود معبد سلوکی در نهاوند، تاریخ و ساختار شهر را از دوره سلوکیان می توان حدس زد. کتیبه مذکور به خظ یونانی در 32 سطر بر روی قطعه سنگی به ابعاد 46*85 سانتی متر توسط انتی کوس شاه سلوکی به تاریخ 193 قبل از میلاد نوشته شده است. در این دوره ساختار شهر بر اساس شهر نظامی و محوریت قلعه شکل گرفته و طرح آنها بر اساس طرحهای منتظم هندسی بوده است. این فرم شهرها سازمانی شبیه شهرهای یونانی داشتند. در نتیجه قلعه یا کهندژ در مرکز قرار می گرفته و در نهاوند قلعه نظامی شهر به علت قرار گیری در راس شیب طبیعی شهر، در آن زمان هسته اولیه شهر بوده و دیگر فضاهای شهر مانند معبد و فضاهای عمومی شهر در اطراف آن شکل می گرفتند.
در دوره اشکانیان نهاوند دارای اهمیت بود چراکه یکی از هفت خاندان مهم اشکانی به نام کارن در این شهر زندگی می کردند. فرم و ساختار شهر در این دوره نسبت به دوره قبل زیاد متحول نشد. حتی در دوره اشکانیان فرم دایره را حفظ کردند. ساختار شهر نهاوند نیز زیاد در این دوره متحول نشد و محوریت شهر قلعه نظامی آن بود.در دوره ساسانیان دژ نهاوند به عنوان مقر تابستانی یزگرد سوم مورد استفاده قرار گرفت و قلعه و شهر در این دوره مرمت و ساماندهی شد. بازار در این دوره شکل می گیرد که البته محل آن راسته بازار کنونی نبوده و در مرکز بافت و در کنار مسجد جامع قدیمی شهر نزدیک به میدان قیصریه و در محل بازار چهار سوق فعلی شهر بوده که اکنون تخریب شده است. نظام طبقاتی این دوره تاریخی، شهری با طبقات مختلف اجتماعی بوجود آورد که شامل کهندژ با دیوارهای بلند، به عنوان بخش نظامی، شارستان، به عنوان قسمت اصلی شهر که بازار و محله های اصلی شهر در آن شکل می گرفت و در گرداگرد آن سواد که شامل طبقه اجتماعی پیشه وران و روستائیان می شد.در جنگی که بین سپاه ایران و مسلمین در شهر نهاوند به وقوع پیوست نیروه های ایران از سپاه مسلمین شکست خوردند. پس از فتح شهر نهاوند مسلمین توانستند به راحتی دیگر مناطق ایران خصوصا مناطق جنوبی را به تسخیر خود در آوردند. در این دوره ساختار شهر متحول می شود و سواد به ربض تغییر نام می دهد و نظام طبقاتی شهر متحول می شود و مسجد جامع شهر بر روی پایه های قدیمی آتشگاه استوار می شود. بازار در این دوره در محل بازار قدیمی شهر رونقی دوباره می گیرد و در واقع حصار اولیه شهر، حصار قلعه نظامی، را به حصار دوم شهر، حصار شارستان، متصل می کند. در زمان عباسیان شهر نهاوند دست به دست بین سران و حاکمان این سلسله تعویض می شود. در زمان سامانیان در اختلافی که بین این سلسله و پادشاه آل بویه بوجود آمد سامانیان توانستند همدان، نهاوند و دینور را به تصرف خود در آورده و بساط آل بویه را بر چینند.
در زمان شاه عباس اول شهر نهاوند مورد تاخت و تاز عثمانیان قرار گرفت و سپاه عثمانی شهرهای همدان و نهاوند را به تصرف خود در آوردند و قلعه ای در نهاوند بنا کردند. بعد از سال 1011 ه.ق. جنگهای داخلی که در کشور عثمانی به وقوع پیوست، باعث شد تا شاه عباس نهاوند را از تصرف عثمانیان خارج کند و دستور داد تا قلعه نهاوند را تخریب کنند.
در زمان فتحعلی شاه، محمود میرزا پسر پانزدهم فتحعلی شاه در سال 1238 ه.ق. حاکم شهر نهاوند شد و در شهر قلعه ای مستحکم بنا کرد. در مدت 20 ساله حکومت محمود میرزا در نهاوند تلاش فراوانی برای رونق و شکوفایی شهر انجام شد. در این دوره راسته بازار تاریخی فعلی شهر شکل می گیرد و بازار پلی برای ارتباط دروازه و حصار شهر به مرکز شهر و مسجد جامع می شود و بازار قدیمی و میدان قیصریه هسته مرکزی شهر را تشکیل می دهد. سرانجام در دوره ناصریه بعد از سفر ناصرالدین شاه به نهاوند دستور تخریب قلعه نهاوند صادر می شود. بعد از این دوره معماری و شهرسازی نهاوند رو به افول می گذارد و بازار نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و در امتداد راسته بازار شهر به طرف دروازه شهر که همان در سرداب امروزی است معماری بازار که ویژگی ها و ارزشهای خود را از دست داده ادامه می یابد.همانگونه که در توضیح موقعیت تاریخی شهر نهاوند آمد، بافت تاریخی نهاوند به لحاظ توجیح مسائل دفاعی و امنیتی شهر، بر روی یک تپه طبیعی قرار گرفته است و در مرکز تپه، کهندژ اصلی و گرداگرد آن لایه ها و طبقات مختلف اجتماعی شهر قرار داشته اند.اما در دوره های متاخر تاریخی اتفاقی که باعث تخریب و نابودی بافت شد و زمان آن تا به 30-20 سال اخیر نیز می رسد، این بود که مهاجرت ساکنین قدیمی شهر از مرکز بافت و اطراف کهندژ به اطراف محدوده بافت که شامل بخشهای تازه ساز وجدید با خیابانها کشی های عریض (در زمان خودش) و دارای خدمات مطلوب شهری جدید بود، صورت پذیرفت و نهایتا مشکلات کالبدی وساختاری محلات قدیمی به لحاظ مطلوب نبودن خدمات شهری این محلات را به محلات ارزان و پست شهر تبدیل کرد.محل قلعه قدیمی شهر کهندژ) و ویرانه های آن نیز بستری مناسب ایجاد کرد تا خانه ها و کوچه هایی بی هویت، به لحاظ معماری، بوجود آید تا دیگر تمام شرایط لازم برای تخریب بنیادین بافت بوجود آید و اوضاع نابسامان بافت روز به روز دچار وخامت بیشتر شود. تا به امروز که در واقع تشخیص خطوط اصلی و ارزشهای بافت قدیم کار بسیار ظریف و کارشناسانه ای است.
به طور کل عوامل تخریب هسته مرکزی بافت را با تاخر زمانی می توان به تخریب کهندژ در مرکزیت بافت (دوره قاجار)، زمین خالی و ویرانه های کهندژ و مصالح حاصل از تخریب آن بستر مناسب ساخت و ساز بدون ضابطه را در مرکز بافت تاریخی ایجاد کرد (اوایل دوره پهلوی)، مهاجرت ساکنین اصلی و قدیمی شهر از مرکز بافت تاریخی به حاشیه و محلات جدید (دوره پهلوی تا به امروز)، ارزانی زمین و رکود اقتصادی مالکیتها در مرکز بافت تاریخی (تا به امروز)، مهاجرت و تملک بدون سند برخی از روستائیان مهاجر و اقشار ضعیف جامعه به مرکز بافت تاریخی، نبود تاسیسات و خدمات مناسب شهری به لحاظ نبود مدیریت صحیح و همچنین ساختار زمین منطقه به لحاظ سفتی و شیب فراوان مرکز بافت تاریخی، دوره جنگ 8 ساله با عراق و بمباران های مکرر و تخریب بناهای زیبا و ساختار کالبدی در مرکز بافت، اعتیاد و نابهنجاری های اجتماعی به علت نرخ بالای بیکاری و اشکالات موجود در طرحهای هادی، تفصیلی و جامع به لحاظ بومی نبودن طرح ها و عدم کنکاش و مطالعه صحیح در لایه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و تاریخی شهر دسته بندی کرد.
تقسیمات سیاسی
از نظر تقسیمات کشوری منطقهی نهاوند طی دورههای مختلف تغییراتی داشته است. در تقسیمات مربوط به سال 1329 این شهرستان جزء استان کردستان، در سال 1335 جزء استان کرمانشاهان، در سال 1345 جزء فرمانداری کل همدان و از سال 1355 به بعد در محدودهی سیاسی استان همدان قرار گرفته است. از آن تاریخ بهبعد تغییری نداشته، تا این که در سال 1369، دهستان خزل غربی از بخش خزل شهرستان جدا و به شهرستان کنگاور الحاق گردید
شهرستان نهاوند در حال حاضر از نظر تقسیمات کشوری همان طوری که گفته شد در حوزهی سیاسی استان همدان واقع شده است. این شهرستان به دو بخش مرکزی و خزل با مرکزیت نهاوند و فیروزان تقسیم می شوند.بخش مرکزی شامل پنج دهستان : طریق الاسلام، فضل، کیان، شعبان و گاماسیاب با 115 روستای دارای سکنه و7 روستای بدون سکنه و بخش خزل با مرکزیت فیروزان، شامل دو دهستان: خزل شرقی و سلگی با روستای دارای سکنه و روستای بدون سکنه است.
جمعیت
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 18411375، این شهرستان دارای جمعیتی معادل60 نفربوده است که از این تعداد 67579 نفر (نزدیک به 7/36 درصد) در مناطق شهری نهاوند و فیروزان سکونت داشتهاند و 116581 نفر مابقی (یعنی 3/63 درصد) در مناطق روستایی این شهرستان شامل 183 آبادی دارایسکنه در دو بخش و7 دهستان زندگی می کردهاند
ساکنان شهر نهاوند به گویش نهاوندی، روستاهای تابعه به زبان لری و معمولاً ساکنان بخش خزل به زبان لکی سخن می گویند. با توجه به این که ساکنان منطقه غالباً از اقوام لر می باشند، لذا با فرهنگ و آداب و رسوم و سنن خاص این قوم زندگی می کنند.
نوع زندگی
الف - زندگی عشایری شهرستان نهاوند خود فاقد عشایر کوچ رو است، ولی عشایر استانهای هم جوار از جمله لرستان و کرمانشاهان ازارتفاعات و مراتع ییلاقی منطقه، استفاده می کنند. آنها غالباً دامدارند و به پرورش بز و گوسفند می پردازند
ب - زندگی روستایی همانطور که قبلاً توضیح داده شد منطقه دارای 183 روستای دارای سکنه در قالب 7 دهستان و 2 بخش است.اکثر قریب بهاتفاق این روستاها در نواحی دشتی پراکندهاند و توزیع آنها از نحوهی پراکندگی منابع آب و خاک تبعیت میکند
در مبحث جمعیت آمدهاست که در حدود 3/63 درصد جمعیت شهرستان نهاوند در مناطق روستایی زندگیمی کنند. بنابراین می توان گفت که زندگی روستایی، چهرهی غالب زندگی در سطح منطقه است نوع معیشتروستائیان منطقه بر دو پایه کشاورزی و دامداری استوار است. البته کشاورزی دارای اهمیت بیشتری است، به طوری که دیگر فعالیتها را تحتالشعاع خود قرار داده است
هوای مناسب، آب کافی و حاصل خیزی خاک، دشت نهاوند را مناسب کشت محصولات مختلف زراعی نموده است. چنان که بیشترین فعالیت اقتصادی مردم منطقه در این بخش متمرکز می باشد. مهمترین محصولات زراعی منطقه عبارتاند از : گندم، جو، نباتات علوفهای، حبوبات، چغندرقند و... و مهمترین محصولات باغی آنعبارتاند از : سیب، انگور، نباتات هستهدار، گردو و...
بعد از کشاورزی شغل دوم روستائیان منطقه دامداری است. در اکثر روستاهای منطقه مردم در کنار فعالیت زراعی به دامداری نیز مشغول می باشند و به پرورش گاو، گوسفند، بز و انواع طیور می پردازند.
ج - زندگی شهری
همانطور که در مباحث قبل توضیح داده شد، شهرستان نهاوند دارای دو منطقه شهری نهاوند و فیروزان می باشند. شهر نهاوند یکی از قدیمیترین و کهنترین شهرهای کشور است که دارای قدمت چندین هزارساله است
سیمای این شهر همانند اکثر شهرهای کشور دوگانه است. قسمتی دارای بافت قدیمی و سنتی و قسمت دیگر دارای بافت و چهرهی جدید است.
در مبحث جمعیت آمده است که در حدود 7/36 درصد جمعیت شهرستان در دو منطقهی شهری نهاوند وفیروزان سکونت دارند. سکنهی نقاط شهری غالباً در بخش خدمات و سپس در بخشهایی که به صورت غیرمستقیم با بخش کشاورزی و دامداری مرتبط هستند، فعالیّت دارند. فعالیت در بخشهای صنعت و معدن با توجه بهتوان ضعیف معدنی منطقه و عدم سرمایهگذاری در این بخشها بسیار ضعیف است. برابر نتایج مقدماتی سرشماری عمومی نفوس و مسکن شهرستان نهاوند در سال 1375 توزیع جمعیت شاغل در گروههای عمدهی شغلی به ترتیب به شرح ذیل است.
در بخش کشاورزی، جنگل، تعداد 13865 نفر، در بخش خدمات 13487 نفر، در بخش ساختمان10312 نفر، در بخش صنعت 5194 نفر، در بخش آب و برقِ و گاز 201 نفر و در بخش استخراج معدن25 نفر از جمعیت 10 سال به بالا شاغل به کار بودهاند.
مکان های دیدنی و تاریخی
سرآبگاماسياب،سرآبملوسان،سرآبفارسبان،سرآبكنگاور،كهنهجنگلوسرآبگيا ن،خرابههاي قلعه سرسام گبري،كتيبه و ستونهاي معبدلااوديسه، تپه باستاني گيان، حمام حاج آقا تراب، مسجد جامع نهاوند،مقبره شيخ ابوالعباس نهاوندي، مقبره نعمانابن مقرن، شاهزاده محمد و علي، تالاب وسج، تالاب (آببند) رودباري و بوستان جنگلي ابوذر از جمله مكانهاي ديدني و تاريخي اين شهرستان به شمار ميآيند.
کشاورزی و دامداری
منطقه نهاوند دارای سراب های زيادی است كه باعث شده اند كشاورزی منطقه از رونق خاصی برخوردار باشد. مهم ترين محصولات اين شهرستان عبارتند از گندم، چغندر قند، تره بار مانند خيار و هندوانه، توتون و دانه های روغنی. هم چنين باغداری نيز در شهرستان نهاوند دارای رونق خاصی است و انواع ميوه مانند سيب، آلبالو، گيلاس، گلابی و انگور به حد وفور به عمل می آيد كه بعضی به صورت تازه و بعضی به صورت خشكبار صادر
میشود. دام داری را می توان مهم ترين رشته فعاليت اقتصادی نهاوند و توابع آن دانست كه از دير باز به علت موقعيت خاص منطقه و مراتع مرغوب آن رونق ويژه داشته است. پرورش دام در اين شهرستان بيشتر شامل گوسفند و بز بوده كه توسط روستاييان و عشاير صورت میگيرد. دامداری در اين شهرستان برسه نوع است : دامداری روستايی، دامداری ايلات (متحرك) و دامداری صنعتی كه شامل 86 مرغداری گوشتی، واحدهای توليد تخممرغ و چندين واحد زنبور داری صنعتی با تعداد 25 هزار كندوی مدرن در سطح شهرستان میشود.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نظريههای مختلفی از پيشينه اين منطقه باستانی باقی مانده است. برخی از مورخين نهاوند را محل پهلو گرفتن کشتی نوح می دانند. به استناد تحقيقات پروفسور گريشمن در تپه گيان (روستايی در 18 كيلومتری جنوب باختری نهاوند ) در حدود 37 قرن قبل از ميلاد مسيح قومی در اين منطقه زندگی می كرد كه تمدنی شبيه تمدن بين النهرين داشت و بعدها به دست اقوام ديگر اروپايی و آسيايی از بين رفت. نهاوند همگام با همدان از شهرهای مهم و آباد دوران مادها و در زمان هخامنشيان يكی از مراكز لشگری و سوق الجيشی خشايار شاه بوده است. نهاوند مقارن انقراض هخامنشيان در حمله اسكندر مورد تاخت و تاز قرار گرفت، اما به كمك دژ و باروهای محكم در امان ماند. سلوكيان نيز به اين شهر حمله كردند و پس از فتح آن مدتی در آنجا اقامت داشتند. وضعيت شهر نهاوند در دوره فرمانروايی اشكانيان به درستی معلوم نيست، اما می دانيم که در دوره ساسانيان، يزدگرد سوم دژ محكمی در آن بنا كرد كه تابستان ها را در آن به سر می برد. در اين زمان نهاوند يكی از هفت اسپهبد نشين ايران بوده از نظر سوق الجيشی از نقاط مهم محسوب می شده است. در حمله اعراب به ايران، نهاوند محل يکی از سخت ترين پایداری های سپاهيان ايران در مقابل اعراب بود. گفته می شود كه مقبره خواجه نظام الملك وزير ملك شاه سلجوقی، كه در بين راه بازديد از نظاميه بغداد به دست يكی از فداييان اسماعيليه به قتل رسيد، در شهر نهاوند است. در دوره قاجار، ناصر الدين شاه ضمن بازديد از اين شهر دستور داد تا قلعه نهاوند را كه اثری تاريخی محسوب می شد، خراب و ويران كنند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس