ارسالها: 436
#51
Posted: 23 Jul 2011 18:21
معرفی شهر اصفهان
موقعیت جغرافیایی اصفهان:
استان اصفهان با مساحت 106179 کیلومتر مربع، حدود 25/6 درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است. این استان بین 30 درجه و 42 دقیقه تا 34 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و 32 دقیقه طول شرقی در ایران مرکزی قرار دارد، در حالی که شهر اصفهان با طول جغرافیایی 51 درجه و 39 دقیقه و 40 ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی 32 درجه و 38 دقیقه و 30 ثانیه شمالی بعد از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران است.
استان اصفهان با استانهای دهگانه همسایگی دارد، از شمال به استانهای مرکزی و سمنان، از جنوب به استانهای فارس و کهکیلویه و بویراحمد از مشرق با استانهای یزد و خراسان و از مغرب به استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری و لرستان محدود میشود از نظر وسعت، استان اصفهان بعد از استانهای خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان و فارس حائز مقام پنجم است.
استان اصفهان از نقطه نظر تقسیمات کشوری پیوسته در حال تغییر و تحول بوده است به طوری که از سال 1316 که تاریخ قانونی شدن تقسیمات کشوری است، به عنوان استان دهم و از دو شهرستان اصفهان و یزد تشکیل شده بود. در طول این مدت، تغییرات متعددی در تقسیمبندیهای کشوری به وجود آمده است. چنانچه بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان اصفهان در سال 1375 به 18 شهرستان تقسیم شده که شامل 67 شهر و 38 بخش و 117 دهستان است. بر اساس آمار سال 1385 این استان دارای 21 شهرستان، 44 بخش، 122 دهستان، 92 شهر، مساحت 1،070،443 کیلومتر مربع و جمعیت 1،963،315 نفر می باشد.
شهر تاریخی اصفهان مرکز استان اصفهان است و اکنون دارای مقام سوم از نظر جمعیت در سطح کشور میباشد. فاصله اصفهان تا تهران 425 کیلومتر است و در جنوب آن قرار دارد. این شهر به دلیل موقع جغرافیایی بسیار مناسب که در قلب فلات ایران قرار دارد. پیوسته مورد توجه سلاطین و مدیران مملکتی بوده است.اصفهان از سطح عمومی دریاها حدود 1580 متر ارتفاع دارد و در شرق سلسله جبال زاگرس واقع شده است. این شهر در چهارراه شمالی- جنوبی و شرقی- غربی کشور قرار دارد و در طی تاریخ محل رفت و آمد و برخورد اقوام و فرهنگهای مختلف بوده است. منطقه بزرگ اصفهان در قسمت شمالی و شرقی به کویر محدود میگردد و قسمت غربی و جنوبی آن به ارتفاعات زاگرس منتهی میشود. علت وجودی و پیرایش این شهر را باید مدیون آبهایی دانست که از کوههای زاگرس مرتفع به نام زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و زایندهرود را به وجود آورده و در نتیجه شهر زیبای اصفهان در دو طرف زایندهرود قرار گرفته است.شهر اصفهان بر روی دشتی نسبتا صاف با شیبی حدود 2 درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیده است توسعهی شهر در طی قرن های متمادی به سمت جنوب غربی بوده، زیرا در این منطقه آب فراوانتر و آلودگی نیز کمتر است. با مراجعه به منابع و دلائل موجود تاریخی چنین برمیآید که کلمه (آسپادان) به طلمیوس و (سپاهان) پهلوی و اصفهان عرب و اصفهان امروز یک لفظ قدیمی است و به احتمال قریب به یقین اساسا" کلمه پهلوی است و ریشه قدیمتر از پهلوی آن مکشوف نیست.
هنگام تصرف اصفهان به دست قوای مهاجم عرب این شهر (جی) نامیده میشده و یا جی یکی از روستاهای بسیار معروف و معتبر شهر بوده که در آبادی به پای شهر میرسیده است. یاقوت حموی اصفهان را شهر سواران نامیده و حمزه اصفهانی کلمه اصفهان یا اسپاهان را مشتق از سپاه میداند.در کتاب (تقویم البلدان) از ابن حوقل نقل شده است که اصفهان در آخر کوهستان است از جهت جنوب و پرنعمتترین شهرها است. معدن سرمه دارد. از اصفهان بعد به کاشان و قم میرسند اصل آن (سپاهان) است به معنی لشگرها زیرا که سپاه عجم در وقت بیکاری آنجا جمع بودند.
وجه تسمیه اصفهان:
شهر اصفهان ، مرکز شهرستان استان اصفهان ، با پهنهای حدود دویست و پنجاه کیلومترمربع ، در دل فلات ایران قرار دارد . شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای : آپادانا ، آصفهان ، اسباهان ، اسبهان ، اسپاتنا ، اسپادنا ، اسپاهان ، آسپدان ، اسپدانه ، اسپهان ، اسپینر ، اسفاهان ، اسفهان ، اصباهان ، اصبهان ، اصپدانه ، اصفاهان ، اصفهان ، اصفهانک ، انزان ، بسفاهان ، پارتاک ، پارک ، پاری ، پاریتاکن ، پرتیکان ، جی ، دارالیهودی ، رشورجی ، سپاهان ، سپانه ، شهرستان ، صفاهان ، صفاهون ، گابا ، گابیان ، گابیه ، گبی ، گی ، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده است .
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام ، به ویژه در دوران ساسانیان ، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران ، مانند : کرمان ، فارس ، خوزستان ، سیستان و ... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت میکردند ، آنجا را « اسپهان » گفته ، سپس عربی شده و به صورت « اصفهان » درآمده است . این شهر دارای واژگان کهنتری است که با نام کنونی آن ، هیچ گونه پیوندی ندارد ، مانند :انزان ، گابیان ، گابیه ، جی ، گبی ، گی ، گابا .
استاد پورداود ، میگوید : « بطلمیوس ، جغرافیانگار سده دوم میلادی ، نام این شهر را « اسپدان » نگاشته ، سپس میگوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان ، یعنی جای سپاه است. » نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام « سپاهان » یاد کرده ، میگوید : « سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهادهاند ...» محمد حسین بن خلف تبریزی ، درباره نام اصفهان ، نوشته است : « اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است . و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند .»
در کتیبههای پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از کورش ، مرکز قدرت هخامنشیان در این ناحیه بوده و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خوانده است و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت . هرتسفلد نگاشته است : اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شهر « گبی » بوده است . گبی بعدها « گی » و سپس عربی شد و به « جی » تبدیل یافت . در سده 2 میلادی ، نام گبی و اسپدانا در نقشه بطلمیوس دیده میشود . وی « اسپدانا »ی پارسی زمان هخامنشی را از کتاب ارتستنس ، مدیر کتابخانه اسکندر مقدونی برداشته بود. در یک نقشه جهان نما که 100 سال پیش از بطلمیوس ترسیم شده است ، این نام به صورت ساسانی « سپانه » یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن ، جای لشکریان است . اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش هخامنشی به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که والی شوش بود به حکومت پارتاک گمارد . تاریخ نگاران پیشین ، پارتاک را پاریتاکن نامیدهاند که به پارسی آن روزی پرتیکان میگفتند و امروز فریدن میخوانند . پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق میشده است .
اصفهان در زمان خلافت عمر به دست عربها افتاد و تا دو سه سده حاکمانی از سوی خلفا در آن فرمانروایی میکردند . در دوران آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود . پس از سلجوقیان تا دوران صفویه نیز پایتخت ایران بود ، ولی در اواخر دوران صفوی دستخوش کشتار ، چپاول و خرابی شد . اصفهان در حمله مغول و تیمورلنگ خسارتهای زیادی دید . تیمور لنگ از هفتاد هزار سربریده مردم این شهر ، منارهای برپا کرد و به گفته نویسنده کتاب حبیب السیر ، در اصفهان جز زنده رود ، کسی زنده نماند . از دوران افشاریه و زندیه در اصفهان آثار مهمی نمانده است ، ولی در زمان قاجاریه به کوشش مردان خیر چند بنای قابل توجه ایجاد شد .
ادیان در اصفهان:
اصفهان همواره محل زندگی ملیتهای گوناگون و مذاهب و دینهای مختلف به شمار میآمده و در مهاجرتهای معتقدان دینهای گوناگون نیز جز شهرهای بزرگ مهاجر پذیر بوده است. بیش از دو هزار و پانصد سال قبل کوروش شاهنشاه هخامنشی با اتخاذ روش و سیاست مدارا در برابر ملتهای مختلف و باورهای گوناگون آنها، یهودیان را که به دست بختالنصر (نبوکد نصر) اسیر شده و در بینالنهرین به اجبار اسکان داده شده بودند رهایی داد که بخشی از آنان به سرزمین خود بازگشته و عدهای وارد ایران شده و بیشتر آنها در اصفهان اقامت گزیدند. بعدها با ورود اسلام به ایران و قبول آن دین از سوی ایرانیان، در اصفهان نیز معتقدین به اسلام، مسیحیت، یهودیت و پیروان دین زرتشت، در کنار هم میزیستند. در قرنهای بعد، با پدید آمدن فرقههای مذهبی مختلف در اسلام، اصفهان باز هم محل زندگی فرقههای مذهبی مختلف و متعدد اسلامی بود. در گوشهای از آن شافعیان، در گوشهای دیگر حنفیان، در یک قسمت شیعیان و در بخشهایی نیز پیروان مسیح و موسی و زرتشت زندگی میکردند. در عهد صفویان نیز هنگامی که شاه عباس اول، ارمنیان مسیحی را از جلفای ارمنستان به محلی در نزدیکی اصفهان کوچ داد، قوم جدیدی با دین و فرقههای مذهبی ویژه خود در کنار اقوام و ادیان قبلی جای گرفتند. زیرا این مهاجران تازه نیز پیرو فرقههای مختلفی از دین مسیح بودند. بدین ترتیب اصفهان همواره زیستگاه دهها عقیده مذهبی و دینی بوده است. اما در اینجا تنها دینهای بزرگی که در این شهر بوده و هنوز باقی هستند، برشمرده میشوند.
بناهای تاریخی اصفهان:
شهر اصفهان با تاریخ بسیار کهن و آثار باستانی بی شمار، از شهر های نمونه جهان است. و بنا به گفته آندره مالرو نویسنده و پژوهشگر فرانسوی ، فقط دو شهر فلورانس و پکن در دنیا با آن قابل مقایسه اند. آثار تاریخی اصفهان مجموعه ای از بهترین نمونه های بجا مانده از سبکهای گوناگون معماری ایران در طول هزاران سال و بیشتر است و کیفیت این آثار چنان است که می توان گفت بیشتر آثار بزرگ و شاهکارهای هنر معماری ایران پس از اسلام در اصفهان قرار دارد. در آثار تاریخی اصفهان می توان انواع و اقسام گنبد سازی ، کاشیکاری، گچبری ، مقرنس کاری ، منبت کاری و خوشنویسی را در عالی ترین شکل ممکن آن مشاهده کرد. آثاری که نشانگر ذوق هنری کمال یافته و ایمان مذهبی هنرمندان سازنده آنهاست و بیننده را چنان مجذوب خود می کند که بی اختیار به درون زمان و فضای خاص آنها کشیده می شود، و خود را در جهانی از روشنایی و لطافت و سبکبالی احساس می کند. اسامی این بنا ها به اختصار در زیر آمده است:
آتشگاه، پل مارنان، مسجد حکیم، بازارهای تاریخی، مسجد شیخ لطف الله، باغهای تاریخی، خیابان چهارباغ، مدرسه چهارباغ، برجهای کبوتر، عمارت چهلستون، مدرسه بزرگ صدر، پل الله وردی خان (سی و سه پل)، عمارت عالی قاپو، منار ساربان، پل جویی، عمارت هشت بهشت، منارجنبان، پل خواجو، کلیساهای جلفا، منار مسجد علی، پل شهرستان، مسجد جامع عباسی، میدان نقش جهان، مسجد جمعه و ...
صنایع دستی اصفهان:
اصفهان را مهد صنایع دستى ایران نامیده اند. در دوره صفوى صنایع دستى در این شهر رونق خاصى یافت و هنر و مهارت استادان و هنرمندان بزرگ نسل به نسل و با روش استاد و شاگردى به زمان حال منتقل شده است.صنایع دستى این استان که جذب کننده هر مسافرى است عبارت است از: خاتم کارى، مینا کارى ، مینیاتور، قلمزنى، پارچه هاى قلمکار، پارچه هاى زرباف و آثار خوشنویسى. البته آثار هنرى دیگرى مانند منبت کارى، کاشى سازى،گچبرى و گره چینى و مشبک نیز در آثار تاریخى و بناهاى زیباى این شهر چشم نواز هر مسافرى است.
سوغات اصفهان
گز اصفهان:
یکی از معروفترین سوغات اصفهان گز میباشد مواد اولیه این شیرینی مطبوع و مشهور که گز انگبین می باشد، در اطراف این شهر به عمل میآید. گز انگبین ریشه گیاهی به نام بته یا درخت گز است. ارتفاع این درخت کوهستانی حداکثر به دو متر میرسد و بیشتر در مناطق خوش آب و هوای بختیاری و خوانسار در دامنه کوهها به عمل میآید. در اواخر تابستان محصول این درخت آماده برداشت میشود و دانههای براق و زرد رنگی مثل دانه ارزن از ساقههای این درخت بیرون میزند. در این هنگام صاحبان درختان گز باید محصول را، قبل از اینکه ریزش بارانهای پاییزی شروع شود، برداشت کنند.
جهت برداشت محصول، پوست دباغی شده گوسفند را – که تمیز و سفید میباشد و به آن دباله میگویند – زیر درختچه پهن میکنند سپس با چوب سر کجی که به همین منظور تهیه شده و آن را دگنک مینامند، به تنه درخت ضربه میزنند تا دانههای ارزن مانند، از بدنه درخت جدا شده و داخل دباله بریزد. این گزها ناخالص و با برگ و مواد دیگر مخلوط است که برای تمیز کردن آن از غربال آهنی که به همین منظور ساخته شده استفاده میشود و آن مواد ناخالص را غربال میکنند تا دانههای گز از سوراخهای غربال عبور کرده و مواد اضافی در غربال باقی بماند. در طول سال بالغ بر ده مرتبه این کار تکرار میشود که هر چه بیشتر تکرار شود، نوع محصول بعدی نامرغوب میگردد و محصول بار اول به صورت گل و از همه مرغوبتر است. مواد اضافی که در غربال باقی میماند هم، مصارف مختلف دارد. از جمله آن مواد، گز علفی است که در پزشکی استفاده میشود. اما دانههای گز اصلی که در کیسهها جمعآوری میشود بسیار گرانبها و ماده اصلی به شمار میآید. چنانچه قبل از برداشت محصول بارندگی بشود، از مرغوبیت گز خواهد کاست و اگر تعداد بارش بارانها زیاد باشد در آن سال، محصول قابل استفاده نمی باشد.
برای تهیه گز مرغوب نیمی از مواد مصرفی، دانههای گز گیاهی و نیمی دیگر شکر و مغز پسته و یا بادام و مواد دیگر استفاده میشود. گاهی هم بنا به سفارش متنفذین ماده ای به نام شیر خشت به گز اضافه میکردند و حتی به جای آب خالص در آن آب هندوانه میریختند. این نوع گز سفارشی و مخصوص بوده که برای پادشاهان و رؤسای ممالک دیگر به عنوان سوغات فرستاده میشده و در بازار یافت نمیشد. اما گز بسیار مرغوب به علت کمبود و گرانی ماده اولیه، کمتر تهیه می شود. این روزها گز فروشیها برای پایین نگه داشتن قیمت، از ماده دیگری به نام بادکا که از سیب زمینی تهیه میشود، به جای گز گیاهی استفاده میکنند. اما این گز به هیچ وجه طعم و لطافت گز اصلی را ندارد. نوع دیگر گز که در جعبههای کوچک فلزی به فروش میرسد، گز انگشت پیچ است که در آن از مغز پسته و بادام استفاده نمیکنند تا سالخوردگان به راحتی آن را تناول نمایند.
پولکی اصفهان:
پولکی یکی از سوغاتیها و شیرینیهای معروف اصفهان است. طرز تهیه ی این شیرینی ساده است، مقداری شکر و آب را با نسبت 2 به 1 به همراه اندکی سرکه ی سفید مخلوط کرده و به مدت ۴۵ دقیقه روی اجاق می گذارند تا طلائی رنگ شود. سپس آن را روی یک سطح صاف پهن کرده تا سفت شود همچنین می توان آن را بوسیله قالب های مخصوص به اشکال مورد نظر درآورد .
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#52
Posted: 23 Jul 2011 18:23
معرفی شهرستان کاشان
شهرستان کاشان با وسعت 9647 کیلومترمربع و جمعیت 335785 نفر از توابع استان اصفهان بوده و از نظر جمعیت دومین شهرستان این استان به حساب میآید. کاشان دارای چهار بخش (مرکزی، قمصر، نیاسر و برزک) بوده و دارای پنج شهر (کاشان، قمصر، نیاسر، جوشقان و برزک) میباشد.
اگر به شما بگویند: کاشان یکی از اولین مراکز تشکیل تمدن انسانی بوده است، چندان تعجب نکنید. طبق حفاریات باستانشناسی در تپههای سیلک کاشان، سابقه حضور بشر در این منطقه به 5 تا هفت هزار سال پیش از میلاد باز میگردد. اما باید اذعان کرد که تاریخ این شهر مملو از نابسامانی است:
در نیمه دوم قرن نهم و نیمه اول قرن دهم این شهر، شهرت بسیاری داشت و یک شهر پرجمعیت به شمار میرفت اما زلزله قرن دهم، کاشان و بازار آنرا ویران کرد. در قرن 11 و در دوره صفویه برای دومین بار به همان درجه از ترقی نائل شد و مانند اصفهان با شهرتی بسیار همراه گردید، اما با بروز زلزلهای بسیار شدید در سال 1192 هجری قمری دوباره ویران شد.
کاشان در زمان سلجوقیان روبه رونق نهاد و در زمان قرهقویونلوها دوباره ترقی کرد. تا جاییکه محل توجه دانشمندان شد، بعد از کریمخانزند و بعد از زلزلهای که در زمان قاجاریه رخ داد کاشان دستخوش نابسامانی و منازعات محلی شد و از اینجهت زیانهای فراوان دید.
با اینهمه کاشان همواره در طول تاریخ شهری با اهمیت و زنده بوده است و همچنان به زندگی ادامه میدهد.
وجه تسميه كاشان
در مورد وجه تسميه کاشان سخن بسيار است. ليکن با در نظر گرفتن معني واژه هاي کاس، کاسه و کاس آب و موقعيت کاشان در قديم اين واژه مي تواند گرفته شده از کاس باشد که در اصل کاشان و به مرور زمان به کاشان تغير شکل يافته است.
زبان شناسان بر اين باورند که نام کاشان به معني خانه هاي تابستاني است، که با چوب و ني ساخته مي شده است ولي برخي ديگر نام کاشان را ماخوذ از کلماتي چون کاسيان، کاشيان، کي آشيان و کاه فشان، کاسو يا کاشو مي دانند.
در کل در مورد وجه تسميه کاشان و نام اوليه آن از طرف مورخين و باستان شناسان عقايد گوناگوني ابراز شده که به چند مورد آن اشاره مي شود:
1ـ از آنجا که اين شهر در قرون متمادي مرکز ساخت بهترين کاشيها بوده آن را کاشيان و کاشان ناميده اند.
2ـ گروهي از باستان شناسان پس از حفاريهاي باستان شناسي در تپه هاي سيلک به اين نتيجه رسيده اند که نام کاشان مشتق از کلمه کاشو يا کاسو است و آن نام قومي کهن بوده که در بين النهرين مي زيسته اند و سپس به اين سامان نقل مکان کرده و نام محل اسکان آنها کاسيان يا کاشيان خوانده شده است.
3ـ ملک الشعراء بهار در ديوان خود وجه تسميه کاشان را معبد و جايگاه جشن و دل آسايي دانسته است.
4ـ مولف کتاب فرهنگ واژه هاي فارسي در زبان عربي مي نويسد: کاشان به خانه هاي تابستاني اطلاق مي شود که با چوب و ني ساخته مي شد.
5 ـ مولف کتاب آثار تاريخي کاشان و نطنز مي نويسد: چون اولين جايگاه آباداني در اين ناحيه به امر پادشاهان اساطيري در کنار چشمه فين ساخته شده آن را کي آشيان يعني جايگاه حکام گفته اند.
موقعيت ارتباطي
كاشان به علت واقع بودن بر سر راههاي تجارتي و ارتباطي در تمامي ادوار از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است.
زماني در کنار جاده ابريشم واقع بوده و در رونق و آباداني شهر سهم بسزايي داشته است و در حال حاضر نيز بر سر شاهراه ارتباطي بسيار مهمي قرار دارد که پايتخت را به شهرهاي جنوبي کشور ارتباط مي دهد. اين شاهراه کاشان را از طرفي به قم و تهران و از طرفي ديگر به شهرهاي جنوبي کشور همچون نائين، يزد ، کرمان، بندرعباس و ... مربوط مي سازد. خصوصا جديدا با تکميل اتوبان قم ـ اصفهان اين ارتباط سهل الوصول تر شده است. و همچنين کاشان با قرار گيري در مسير راه آهن تهران ـ اصفهان ، تهران ـ يزد و کرمان توسعه و گسترش اقتصادي و رشد افزون تري را پيدا کرده است.
طبق نقشه جغرافيايي سازمان نقشه برداري کشور شهرستان کاشان داراي چهاربخش است.
1 ـ نياسر 2 ـ قمصر 3ـ برزک 4ـ مرکزي و حومه
بر اساس تقسيم بندي فوق در مجموع 84 ده آباد در شهرستان کاشان وجود دارد. اما بسياري از دهات ديگر نيز ديده مي شود که به علل مختلف (نبودن آب و ...) خالي از سکنه و متروکه شده اند بطور کلي 110 تا 130 روستا در اطراف اين شهرستان وجود دارد.
مذهب و زبان
مذهب:
مذهب مردم اين شهر، شيعه اثني عشري است چنان که بواسطه ايمان راسخ، زهد و تقواي بي نظير شيعيان آن از صدر اسلام تا کنون با نام دارالمومنين در صدر شهرهاي شيعه نشين قرار گرفته و به نيکي از آن ياد شده است. به طوري که در زمان صفويه کاشان پايتخت مذهبي ايران شناخته شده بود. از قرنها قبل عده اي از يهوديان نيز در کاشان ساکن بوده اند که از دوره صفوي تعداد آنها زياد بوده ليکن امروزه تعداد کمي از آنان در اين شهر اقامت دارند. ياقوت حموي نيز در معجم البلدان در مورد ايمان مردم کاشان مي نويسد:
«عده اي از علويان ساکن کاشان منتظرند که صبح فردا قائم آنان ظهور کند و در هر طلوع، مسلح سوار بر اسب به خارج از شهر مي روند و متاسف بر مي گردند.»
زبان:
زبان مردم اين شهرستان فارسي است. ولي در روستاهاي حاشيه شهر، زبان رايجي و تاتي رواج دارد که اصل آن در واژه هاي فارسي دري يا فرس قديم است. ضرابي در تاريخ کاشان مي نويسد: مردم بلوک (حومه) را زباني ديگر است که اهل شهر از فهم معاني آن بي خبرند و آن را زبان رايجي گويند که داراي واژه هاي دري فراواني است.
آب و هواي كاشان
از نظر پهنهبندي اقليمي شهر كاشان در پهنه اقليمي با زمستانهاي نسبتاً سرد و تابستانهاي خيلي گرم و خشك قرار گرفته است.
شهرستان کاشان در حدود جنوب و غرب در محاصره سلسله جبال مرکزي ايران قرار گرفته است. آباديهاي دامنه اين کوهستان عموما داراي آب و هوايي لطيف و معتدل مي باشند ولي از جانب شمال شرق که به زمينهاي شوره زار کوير مرکزي ايران اتصال پيدا مي کند هواي آن بتدريج خشک و سوزان مي شود و آب و هوا در قسمت جلگه اي کاشان گرم و خشک مي باشد. دليل اصلي خشکي هواي کاشان مجاورت آن با دشت کوير است. گرماي هوا در اين شهر در تابستان از مرز 40 درجه سانتيگراد نيز عبور مي کند.
وزش بادهاي کويري که از صبح تا شام جريان دارد، موجب حرارت و خشکي هواست و از شام تا بام که نسيم خشکي از جهت کوهستان جريان پيدا مي کن باعث تعديل هواي منطقه مي گردد. بادهاي موسوم به باد سرخ، باد شهرياري، باد سام، باد شمال و باد قبله از بادهاي معروف اين منطقه است که اکثرا از کوير به سوي کاشان مي وزد.
در زمينه منابع آب، کاشان شامل رودخانه ها، چاههاي عميق، نيمه عميق و چشمه سارهاست. مهمترين رودخانه هاي اين شهر رودخانه هاي هنجن، قهرود، لتحر و چم رود مي باشند که همگي فصلي است و بيش از 130 رشته قنات در اطراف شهر وجود دارد که بين 40 الي 50 رشته آن هم اکنون مورد بهره برداري قرار مي گيرد. علاوه برقنات ها بيش از 8 چشمه سار وجود دارد که بين آنها چشمه سليمانيه فين از آبدهي و اهميت ويژه اي برخوردار است.
مشاهير كاشان
در طول تاريخ پرفراز و نشيب ايران در دورانهاي مختلف از زمان ساسانيان، آلبويه (كه زبيده خاتون همسر هارونالرشيد كاشان كنوني را بنا نهاد) تا عهد سلجوقي، صفويه و قاجاريه و پس از آن انسانهاي بزرگي در اين ديار پرورش يافته و به دنيا معرفي شدهاند از جمله: غياثالدين جمشيد (رياضيدان و منجم بزرگ)، كمالالملك و صنيعالملك (نقاشان نامدار)، ملامحسن فيض و ملااحمد و ملامهدي نراقي (عالم، حكيم، عارف و دانشمند)، ملافتحاله كاشاني (مفسر)، محتشم كاشاني، بابا افضل مرقي، سپيده كاشاني، كليم كاشاني و سهراب سپهري (شاعران نامي) و صدها چهره برجسته ديگر.
آثار تاريخي كاشان
تپه هاي باستاني سيلك
چشمه سليمانيه
باغ فين
- سردرب، ديوار و برج ها
- شتر گلوي عباسي
- شتر گلوي فتحعلي شاهي
- اندروني كريم خاني و اتاق شاه نشين
- حمام ها ( حمام كوچك و بزرگ)
مدرسه آقا بزرگ
مجموعه تاريخي بازار
مدرسه امام خميني (ره) ( سلطانيه)
تيمچه امين الدوله
مسجد و ميدان ميرعماد ( سنگ)
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#53
Posted: 23 Jul 2011 18:25
معرفی شهرستان نائین
تاريخ بناي اوليه شهرنايين به دوران قبل ازاسلام بازمي گردد. صحت اين مدعا راعلاوه برنوشته هاي مورخين و جغرافيا نويسان قديم، گويش محلي خاص مردم نايين تقويت مي كند. اين گويش هنوز نيز متداول و مرسوم است. مولف كتاب((مسالك و ممالك)) فارس را ايالت قديمي ايران و محل تشكيلات دولت هخامنشي ذكر مي كند كه دوره ساسانيان و پس از اسلام به پنج ولايت يا استان تقسيم مي شده است. كه هر قسمت (كوره) ناميده مي شد در دوره هاي ساساني و پس ازاستقرار اسلام، شهرنايين جزء يكي از اين كوره ها به شمار مي آ مد. بيشتر پژوهشگراني كه درباره نايين بررسي و تحقيق كرده اند به آبادي و آباداني آن در ادوار قبل از اسلام اشاره كرده اند. اما در مقدمه كتاب(تذكره سخنروان نائين) شهر نايين شهركي كاروان انداز معرفي شده كه قافله ها براي استراحت و فراهم ساختن زاد سفر در آن بار مي انداخته اند. ساربانان نيز شتران خود را در نايين(هنارگيري)مي كرده اند. به هرحال، با مراجعه به منابع مختلف مي بينيم نايين درقبل ازاسلام مركز اداري و خدماتي بخشي ازناحيه يزد بود.
بااستقرار اسلام، در بيشتر شهر هاي ايران و ورود اين آيين به نايين، شهر نايين موقعيت خود را همچون گذشته حفظ كرد. يكي از نو يسندگاني كه درقرن چهارم هجري كتاب خود راتأليف كرده است نائين را شهري آباد و پرجمعيت ذكر مي كند.
در قرن پنجم هجري، شهر نايين مانند ديگر شهرهاي نز ديك به اصفهان مورد توجه قرار گرفت. در نيمه اول اين قرن ناصر خسرو، درسفر مشهورش از نائين عبور كرد و به اين شهر اشاره نمود او در سفرنامه اش درباره اوضاع اجتماعي نايين مطلب تازه اي ارائه نكرده است. به همانگونه كه ياقوت حموي نيز تنهابه نقل قولي از اصطخراي اكتفا كرده است.
در دوران مغول، با روي كارآمدن ايلخانان و حكومت غازان و سلطان((محمد اولجايتو)) كه پس از تشرف به دين اسلا م به لقب ((خدا بنده)) ملقب شد در نايين نيز تحولاتي به وقوع پيوست. دردوران حكومت اين دو ايلخان كه با وزارت خواجه رشيدالدين فضل الله همداني مقارن است اصلاحات اساسي در اكثر شهرهاي ايران به وجود آمد. در اين دوران آثار مهم و با ارزشي مانند مسجد بابا عبدالله ،عمارت امامزاده سلطان سيدعلي و مناره مسجدجامع در نايين ساخته شد.
در نيمه اول قرن هشتم هجري، ملك اشرف پس از شكست از شيخ ابو اسحاق اينجو در شيراز و فراربه يزد، بيشتر آبادي ها و شهرها ي يزد را خراب كرد و به نايين رسيد.
درجنگي كه در سال 744 هجري در نايين بين او و امير مبارزالدين از امراي آل مظفر به وقوع پيو ست ملك اشرف شكست خو رد .اين جنگ باعث خرابي نايين شد و خلقي عظيم كشته شدند.
در اواخر قرن هشتم هجري، در روزگاري كه امير تيمور خود را براي حمله به شهرهاي مركزي ايران آماده مي كرد بارديگر نايين گرفتار درگيري شاه منصور و شاه يحيي مظفري شد، تو ضيح اينكه در سال793 بين اين دو برادرجنگي درگرفت كه بيشتر رو ستاها و قصبات بين اصفهان و يزد و كرمان تخريب شدند. نايين نيز آسيب فراوان ديد.
در قرن نهم نيز جنگ و كشتارهائي بين خاندان هاي آق قو يوفلو و قراقريونلو بوقو ع پيوست. نايين بر سر راه شهرهاي مهم، مورد نزاع واقع شده بود بنا براين در اين درگيري نيز از آسيب و تخريب ها در امان نماند. اما در همين سالها، دولتشاه سمرقندي در تذكره اي كه به نام خود او ست و درسال892 هجري تاليف كرده ((نايين را قصبه اي خوش آب و هوا معرفي مي كند كه بعضي محصولات آن بي نظير است)).
دراوائل قرن دهم، بار ديگر جنگي عظيم بين سران اق قويونلو به وقو ع پيوست. محل اين نبرد نيز حوالي نايين بود. به نوشته كتاب احسن التواريخ اين جنگ باعث شد تا محمد ميرزا آق قويونلو بر فارس استيلا يابد. در دوران حكو مت تركمانان اق قويونلو ونيزيان از نایين عبور كردند اما گزارش سفر آنها نكته مهمي از اوضاع نايين رابه دست نمي دهد. بطور كلي از حمله مغول تا ظهور دو لت صفوي، فرامانروايان مختلفي از ترك و تاتار و تركمن و ساير نژادها و مليت ها، در نقاط مختلف ايران به قدرت رسيدند. به طوري كه هر قسمت از كشور ما در دست خانواده يا طايفه اي بود.
در دوران حكمراني ايلخانان نايين از اصلاحات و تحولي كه در بسياري از شهرهاي ايران آغاز شده بود بي بهر ه نما ند. رونق اقتصادي دوره مغول نايين را كه در كنار شاهراه خليج فارس و ري و سلطانيه قرار گرفته بود به صورت شهري پر جمعيت و آباد دراورد. در اين زمان، و بخصوص در عصر حكومت غازان و سلطان محمد اولجايتو و وزارت خواجه رشيدالد ين فضل الله در نایين آثار با ارزشي ساخته شد. برخي از اين آثار در عداد بناها ي كم نظير به شمار مي رو ند و نمايانگر پيشرفت معماري اسلامي ايراني آن عصر مي باشند. اين رونق و پيشرفت نسبي علاوه بر آن كه باعث احداث مساجد و بناهاي متعددي گرديد اقوام و خانواده هاي مختلفي را نيز از ديگر شهرهاي ايران به نايين سرازير كرد. از جمله اين اقوام، عده اي از اميرزادگان و امراء مغو ل بودند كه به همراه خانواده ها و اقوام و ملازمين خود به نايين آمدند و دراين شهر و روستاها و قصبات اطراف آن ساكن شدند.
آثار تاريخي نائين
بافت قديم نائين از 7 محله تشكيل شده است. اين محلات كه هر يك حسينيه هايي دارد عبارتند از: محله چهل دختران، پنجاهه، نو گاباد و يا نو آباد، باب المسجد يا در مسجد، سراي نو، كوي سنگ يا گودالو و محله كلوان. اين بافت به سبب تاثير پذيري از عوامل گوناگوني مانند محيط طبيعي، آب و هوا، نيازهاي شهر، لزوم امنيت شهر در برابر تهاجم بيگانگان طراحي شده و به طور كلي داراي كل ارگانيك بسته و معماري درونگر است. آنچه در بادي امر يك مسافر كنجكاو در نائين با آن رو به رومي شود اين مساله است كه عموم فضاي معماري و آثار تاريخي كه در طول قرن اسلامي ساخته شده اند در تركيبي متراكم در كنار يكديگر و متصل به هم استقرار يافته اند. به عبارت ديگر طراحي شهر به گونه اي بوده است كه فضاي مسكوني بدون آن كه از نظر كاربردي دچار اشكال شوند در كنار عناصر شهري مانند مسجد جامع و دارا لحكومه و بازار و حسينيه و مدرسه و حمام مستقر شده اند …
امروز نايين به دو قسمت نايين جديد و قديم تقسيم مي شود. اكثر مردم خانه هاي قديمي را خراب كرده و به قسمت نوساز شهر نقل مكان كرده اند اما آثار تاريخي موجود در محلات شهر گوياي قدمت آن است مهمترين اين آثار عبارتند از:
نارنج قلعه
آثار باقيمانده بنايي كه به نارنج قلعه (نارين قلعه) معروف است حكايت از قدمت و ديرينگي آن دارد. سبك بنا و نوع مصالح به كار رفته آن را به قبل از اسلام مربوط مي كند ارتفاع قلعه از سطح زمين 25 ذرع است. درباره كاركرد اين قعله اطلاع صحيحي در دست نيست. اما بعيد نيست كه اين فضا همواره با فضاهاي مجاور آن حاكم نشين و مركز اداري نظامي شهر بود باشد. مدارك و منافع متعدد به شهر هائي اشاره مي كنند كه قلعه هاي مانند نارنج قلعه داشته اند. اصطخري در كتاب خود از وجود پنج هزار قلعه در شهرها و كوه هاي پارس خبر داده است. اصطخري به آتشكده اي نيز اشاره مي كند كه بر بالاي اين قلعه قرار داشته است با توجه به اين مطلب احتمال اين كه اين قلعه در قبل از اسلام محل نگاهداري اتش بوده است بسيار است. در دوره صفويه نيز شهرهاي متعددي وجود داشته اند كه در آن قلعه هاي موسوم به نارنج قلعه بوده است. اين قلاع جنبه نظامي داشته اند. بنا براين با توجه به اين نكته و بادر نظر گرفتن خندقي كه پيرامون اين قلعه بوده است مي توان (نارنج قلعه) نايين را هم يكي از قلاع نظامي به حساب آورد.
مسجد جمعه
مسجد جمعه يا مسجد جامع يا مسجد علويان نائين مشهورترين اثر تاريخي شهر است كه در محله باب المسجد واقع شده است آنچه دربادي امر توجه بيننده را به خود جلب مي كند شباهت كلي و مشخص مسجد با مساجد تاريخانه دامغان و مسجد جامع تبريز فارس است. تزئينات مسجد با طرحهاي مختلف يادآور سنتهاي گذشته ايرانيان است. گچ بر يهاي بسيار زيبا و جالب مسجد اين اثر را در عداد يكي از نفيس ترين مساجد ايران قرار مي دهد. باتوجه به خصوصيات معماري مسجد و نظر برخي از محققان به نظر مي رسد كه مسجد جامع نائين در اواخر قرن سوم يادر قرن چهارم هجري ساخته شده است. طاق نماهاي بسيار زيبايي مسجد با سقف هلالي آن بيانگر هنر معماران و استاد كاران مسلمان ايراني است. بر روي ديوار و طاق جرزها ونقوش متنوع و اشكال هندسي ساده توام با شاخ وبرگ گچ بري شده بچشم مي خورد. از خصوصيات اين گچ بري گودي و عمق آن است همين امتياز در هنر گچ بري موجب شده تا پژوهشگران و معماران اين بنا را در زمره مساجد اوليه به حساب آورند. از دگر نفايس اين مسجد منبر و در چوبي آن است. اين در و منبر كه شاهكار مسلم منبت كاري هستند بيانگر ذوق و خلاقيت هنرمنان ايراني در قرن گذشته مي باشند بر روي منبر كتيبه اي بخط نسخ بسيار زيبا با تاريخ 711 هجري مشاهده مي شود. در زمينه اين كتيبه نقش شاخ و برگ كنده كاري شده است اين كتيبه بيانگر اين نكته است كه منبر در قرن هشتم هجري به مجموعه بنا اضافه شده است. علاوه برآن اين كتيبه نام (جلال الدين ملك التجار)واقف منبر نوشته شده است. مسجد جامع علويان نائين پس از احداث چند بار تعمير و مرمت شده است از جمله در سال 874 هجري قمري مرمتي صورت گرفته كه بر كتيبه اي درقاب چوبي در مسجد نوشته شده است.
مسجد بابا عبدالله
اين اثر نفيس و باشكوه درمحله سراي نو در نزديكي بازار واقع شده است. مسجد باباعبدالله دراواخر قرن هفتم واوائل قرن هشتم هجري ساخته شده است. به نوشته تاريخ نائين ميرجلال الدين احمد خطيب مشهور نائين در عصر مغول نمازجمعه را در مسجد جامع نائين اقامه مي كرده اما براي نماز جماعت در مسجد بابا عبدالله حضور مي يافته است. مسجد در سال700 هجري كه مقارن با سلطنت غازان مغول است ساخته شده است مسجد بابا عبدالله داراي يك گنبد خانه مرتفع وعظيم است كه در انتهاي جبهه قبله قرار گرفته است. دراين گنبد خانه تعدادي مقبره وجود دارد كه گويا متعلق به دوره ايلخانان است مسجد بابا عبدالله در تير ماه 1313شمسي به شماره 204 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
امامزاده سلطان سيد علي
بناي امامزاده سلطان سيدعلي متعلق به اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجري است. باني اين بناي زيبا و با شكوه ميرجلال الدين احمد بوده است كه در جلو در شرقي حرم امامزاده مدفون است. اين ساختمان مزارامامزاده سلطان سيد علي فرزند امام موسي كاظم(ع) است. مؤلف تاريخ نائين به نقل ازسالك اين امامزاده را صاحب كرامت ذكر كرده است و وي را سيدي بزرگوار ناميده است ميرجلال الدين باني اين بقعه و بارگاه نيز از بزرگان نائين بوده كه قناني به نام جلاالدين در نزديكي نائين احداث كرده ونيمي ازآن را وقف براين ساختمان نموده است. حرم امامزاده فضاي وسيعي است كه گنبدي بزرگ و زيبا و با كاشيهاي فيروزه اي رنگ بر بالاي آن خودنمايي مي كند در كنار اين حرم بزرگاني همچون سيد قوام الدين، بدرالدين و سيف الدين مدفون هستند بررواق حرم مطهر امامزاده اشعاري بخط نستعليق نوشته شده كه سراينده آنها شخصي به نام ميرزاعلي تلگرافچي است. درمغرب حرم مدرسه دو طبقه اي ساخته شده كه به طلاب علوم ديني اختصاص دارد. مردم نائين به اين امامزاده اعتقادي كامل دارند و تا چند سال پيش اموات خود در صحن آن دفن مي كرده اند علاوه بر آن ازسا لهاي پيش درايام عزاداري، دسته هاي سينه زني در محل امامزاده حاضر شده و به سوگواري مي پرداختند.مؤلف كتاب ((طرائق الحقائق)) نيز ازاين امامزاده با احترام ياد كرده واين بيت را امامزاده ذكرمي كند.
اين گنبد و رواق كه از عرش برتر است خود بارگاه زاده موسي بن جعفراست
در نائين امامزادگان ديگري نيز وجود دارند كه عبارتند از:
امامزاده ابومحمد، امامزاده جنيد، امامزاده عبدالله، امامزاده ابراهيم، امامزاده پيرمردان، امامزاده فاطمه نساء.
مسجد محمديه
در شمال شهرستان نائين محمديه واقع است كه درحال حاضر جزء شهر شده است. مسجد محمديه دراواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم ساخته شده است. طاقهاي دو طرف شبستان بزرگ مسجد و محراب آن شباهت كامل و غيرقابل انكاري با مسجد جامع نائين دارد منبر مسجد داراي الواحي است كه داراي نقش و نگار هستند. اين منبر كه از چوب سخت ساخته شده بسيار نفيس مي باشد. اگر چه منبر فاقد كتيبه است اما نقوشي كه بر تخته هاي منبر نقش شده آن را به دوره اي مربوط مي كند كه نمونه هاي كمي ازآن برجاي مانده است آندره گدار طاقهاي ناوداني شكلي كه دردو طرف شبستان گنبدي جلوه محراب به موازات قبله زده شده اند و شباهت اين شيوه با مسجد نائين را دلايل قديمي بودن مسجد محمديه مي داند. همچنين اين نويسنده عقيده دارد الواحي كه در منبر بكار رفته اند متعلق به منبر ديگري بوده كه در اين امر منبر تعبيه شده اند. مسجد محمديه به شماره 355 در فهرست بناهاي تاريخي به ثبت رسيده است.
مسجد شيخ مغربي
از ديگر مساجد نائين مسجد شيخ مغربي است. پژوهشگراني كه در مورد نائين بررسي هاي انجام داده اند به نام اين مسجد اشاره كرده اند اما ازتاريخ دقيق قدمت آن مطلب مهمي ننوشته اند. اين مسجد در بازار نائين واقع شده است. مسعود كيهان اين مسجد را (شيخ محمد ربيع) نوشته كه البته اشتباه است. باني مسجد شيخ مغربي ازعرفا و زهاد نايين بوده كه به نوشته كتاب سيماي نائين در گنبد خانه مسجد مدفون است به نوشته اين كتاب بر سر در بقعه شيخ مغربي اين بيت ديده مي شود.
كه شيخ مغربي از عارفين است مقام و مدفنش نائين زمين است
از جمله كساني كه در عمران و آبادي اين مسجد خدماتي انجام داده اند فردي به نام سيد حسن بوده كه از فضلاي مشهور نايين به شمار مي رفته است.
مسجد خواجه خصر
اين مسجد كه درنائين به(مسجد خواجه) هم معروف است در محله نو گاباد و در انتهاي بازار نائين قرار گرفته است به نحوي كه ورودي آن كاملا در جلو راستاي بازار واقع شده است. درب ورودي مسجد كه از نفاست و زيبايي بسياري برخوردار است بيانگر قدمت مسجد است. شبستان و مهتابي شمالي مسجد از قسمتهاي قابل توجه بنا به شمار مي روند.
بازار نائين
بازار شهر نائين به صورت خطي مستقيم از دروازه چهل دختران شروع مي شود و به مسجد خواجه ختم مي شود طول اين بازار در حدود340 متر است. آنچه در بادي امر، در بازار نائين جلب توجه مي كند نوع معماري آن است. به طوري كه همه مراكز محلات (حسينيه ها) با كوچه هاي فرعي و اصلي به آن مربوط مي شوند. در امتداد راسته بازار دو چار سو وجود دارند كه محل تقاطع بازار با دو معبر هستند. بازار نائين تا چند سال پيش دائر بود و در آن فعاليتهاي بازرگاني انجام مي شود اما درحال حاضر به علت انتقال مغازه ها به خيابان تقريبا حالت نيمه متروك درآمده است بازار نائين دكان هاي با طرح هاي متفاوت دارد و اين خود بيانگر اين نكته است كه اين عنصر شهر در طول زمان شكل گرفته است راسته بازار مسقف است كه قسمتي از سقف آن چند سال قبل فرو ريخت. اخيراً سازمانهاي مسؤل قسمتهاي بازار را مرمت كرده اند به طور كلي بازار نائين يكي از آثار زيبا و قابل توجه شهر نائين بشمار مي رود، زيرا چند اثر مهم شهر مانند مسجد شيخ مغربي و مسجد خواجه و حسينيه چهل دختران درآن واقع شده اند.
مصلي
از ديگر آثار جالب و قابل توجه نائين ساختمان مصلا است كه تا چند سال پيش باغ وسيع و مشجر آن تفرجگاه مردم درايام تعطيل بوده است و بقعه داخل آن نيز زيارتگاه نائيني ها بشمار مي رفت گنبد زيباي مصلي رو به روي گنبد امامزاده سلطان سيد علي واقع شده و خياباني اين دو محل بهم ارتباط مي دهد. عمارت مصلي مدفن سيد نور بخشي بزرگ سلسله نور بخشيه است مزار اين عارف مشهور روبروي درب ورودي باغ مصلي قرار گرفته و سنگ مرمري با تاريخ 953 هجري بر مزار او نصب شده است. در وسط باغ مصلي مقبرهاي به صورت هشت گوش با اتاقهاي قرينه و به صورت چهار ايوانه واقع شده كه گنبد بسيار زيبايي از كاشي به رنگ آبي بر روي آن خودنمائي مي كند. در زير اين گنبد آرامگاه حاج عبد الوهاب نائيني فرزند حاج عبد القيوم واقع شده كه در سال 1212هجري در اين محل درگذشته است. مزار ديگري متعلق به مرحوم حاج محمد حسن آذربايجاني است كه درسال1250 هجري در گذشته و دراين محل به خاك سپرده شده است در مورد چگونگي احداث اين بنا نيز برخي از منابع نوشته اند در سفري كه محمد ميرزاي قاجار به عنوان فرزند وليهد از كرمان به تهران ميرفت در اين محل ميهمان مرحوم حاج محمد حسن شد و وي سلطنت اورا پيش بيني كرد چون گفته هاي او مقرون به حقيقت مي شود محمد شاه براي سپاس از او دستور مي دهد اين بقعه را بر مزاراو بسازند. مساحت باغ مصلي 18 جريب است و دور تا دور آن به صورت غلام گردش مي باشد درضلع غربي مصلي آب انبار بزرگي كه در نوع خود بسيار جالب توجه است. از ديگر زيبایي هاي اين عمارت وجود دو بادگير است كه در تابستانها باعث سردي و گوارائي آب اين اب انبار مي شود. ورودي مصلي وعمارت مصلي بصورت دو طبقه است. عمارت مصلي نائين در آبانماه 1365 به شماره 1719 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
آب انبارهاي نائين
از ديگر آثار موجود درنائين آب انبارهاي آن هستند. آب انبارهاي نائين از لحاظ عناصر و اجزاء ساختمان شباهت تام و تمامي با هم دارند اين آب انبارها به خاطر شرايط اقليمي و كويري نائين ساخته مي شدند زيرا آب بيشتر قناتهاي شور و غير قابل استفاده بود. بنابراين آب انبارها شامل يك منبع يا مخزن آب ساخته مي شد كه بربالاي آن سقفي گنبدي شكل بنا مي كردند كه دو بادگير آب را خنك نگاه مي داشتند. راه پله و محل برداشت آب ازديگر قسمتهاي آب انبارهاي نائين است. هر محله در نائين داراي يك آب انبار بوده كه هنوز نيز پابر جا هستند و برخي از آنها تا چند سال پيش مورد استفاده قرار مي گرفتند از معروفترين آب انبارهاي نائين آب انبار معصوم خاني است كه در محله چهل دختران وافع است.
حسينيه هاي نائين
همانطور كه اشاره شد نائين داراي هفت محله است كه هر محله يك حسينيه دارد. اين حسينيه ها هر كدام مظهر وجود يك محله است و بيانگر همبستگي اهالي با محله شان اين حسينيه ها شامل يك مكان مسقف و سر پوشيده براي فصول سرد ويك فضائي باز براي ساير ايام و فصول است. اگر چه اكثر مردم از قسمت قديم شهر به بخش نوساز نائين نقل مكان كرده اند و عملا محلات قديمي خلوت شده اند اما هنوزنيز حسينيه ها در ايام عزاداري رونق گذشته را دارند و اهالي هر محله در حسينيه هاشان به سوگواري مشغول مي شوند. حسينيه ها معمولا شبيه به يكديگر ساخته شده و داراي يك صفه بزرگ (شاه نشين) و صفه هاي كوچكتر هستند كه دورتا دورحسينيه را فرا گرفته اند بر ديوارحسينيه ها اشعار زيبا به خط نستعليق همراه با نقاشي هاي گل و بوته به چشم مي خورد. صفه ها عموما دو طبقه هستند و طبقات بالا كه مردم نائين آن ها را (غرفه) مي گويند به عزادار بانوان اختصاص دارد. گنبد حسينيه هاي مسقف بيشتر برمربع منظمي قرار دارد كه درقسمت كاسه گنبد 8 ضلعي و در بال به 16ضلعي تقسيم مي شود مصالح حسينيه ها نيز عموما آجر هستند. حسينيه ها محلات 7 گانه نائين تماماً قدمتي در حدود 70الي 100 سال دارند تنها حسينه اي كه گنبد آن نوسازي شده است حسينيه سراي نو مي باشد. در نائين حسينيه ها را ميدان نيز مي گويند حسينيه ها در قديم علاوه بر آن كه مركز تجمع براي عزاداري بودند محلي نيز براي تصميم گيريهاوتبادل نظر نيز به حساب مي آمدند. بافت قديمي نائين به گونه اي طراحي شده كه حسينيه هر محله به راحتي با ساير عناصر مانند سقاخانه ها و بازار و مساجد و حمام ها و گورستان عمومي شهر ارتباط برقراركنند.
خانه پيرنيا(موزه كوير)
خانه پيرنيا يكي از يادگارهاي ارزشمند معماري دوران صفويه و نمونه شاخصي از مساكن سنتي نائين است. فضاهاي اصيل مساكن سنتي موجود در خانه از قبيل هشتي - دالان - شاه نشين - غلام گردش و... بيانگر سكونت مردمي است كه از قديم اهل فضل و هنر بوده اند. اين ساختمان در حال حاضر محل موزه مردم شناسي كوير و اداره ميراث فرهنگي نائين است.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#54
Posted: 23 Jul 2011 18:27
شهرستان نجف آباد
در شهرستان نجف آباد صنايع دستی زيبا و با ارزشی توليد می شود که مهم ترين آن ها قالی بافی است كه از شهرت خوبی برخوردار بوده و ارزش صادراتی دارد. بعد از کشاورزی، قالی بافی مهم ترين رشته اقتصادی منطقه است که اين مساله نشان گر اهميت اقتصادی اين صنعت دستی است. از ديگرصنايع دستی اين شهرستان قاليچه، گليم وجاجيم را می توان نام برد که به حد وفوردراين شهرستان بافته و صادرمی شوند. قلم كار، ورشوسازی، چاقوسازی، قفل، اسلحه سازی و ساخت كارد و چنگال نيز از ديگر اقلام صنايع دستی اين شهرستان هستند. قالی های طرح نجف آباد بيش تر با نقش های افشان، لچک ترنج و محرابی بافته می شوند و از اقلام صادراتی نجف آباد و هم چنين ايران به شمارمی روند. پارچه بافی، كرباس بافی، لوده بافی، تخت كشی، گيوه بافی، پنبه دوزی، نمد مالی، كلاه مالی و چين گری از ديگر صنايع دستی اين منطقه است.
صنايع و معادن
در شهرستان نجف آباد صنايع نقش ويژه ای داشته و نيروی كار بسياری را وارد كارخانه ها و كارگاه ها ساخته است. صنايع ماشينی اين شهرستان، ذوب آهن، صنايع فولاد، پلی اكريل، پالايشگاه و صنايع نظامی است، و در زمينه صنايع کارخانه ای صنايع زير در فعاليت هستند: كارخانه های ريسندگی و بافندگی، سنگ بری، كاشی سازی، كارخانه داروسازی، صنايع غذايی، چراغ گاز، صنايع خوراكی، و… . در اين ناحيه معدن سرب در خانه سورمه كرون است. اين معدن از سال 1329 هـ . ش، مورد بهره برداری قرار گرفت و دارای نقره، كالين و سرب می باشد.
کشاورزی و دامداری
كشاورزی در اين شهرستان علی رغم كم آبی و زمين های نامناسب رونق دارد. فرآورده های زراعتی و باغ داری آن، عبارتند از: بادام، گردو، انگور، زردآلو، توت، هلو، آلبالو، سيب، سنجد، گيلاس، گلابی، خرمالو، انجير. هم چنين كشت های جاليز، گياهان علفی، تره بار، گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج رواج دارد. در زمينه دام پروری پرورش گوسفند، بز و گاو به روش های سنتی و صنعتی رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهر نجف آباد، مركز شهرستان نجف آباد با پهنه ای حدود 3 هزار و 750 هكتار، در مسير راه اصفهان – خوزستان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 22 دقيقه به ازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی يک هزار و 600 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از باختر به شهرستان فريدن و استان چهارمحالوبختياری، ازخاوربهشهرستان های خمينی شهر و فلاورجان و از جنوب به شهرستان لنجان محدود است. نجف آباد در دشت در ميان چند كوه قرار گرفته است. بلندترين بلندی، كوه فيله در جنوب آن است. آب و هوای نجف آباد نيمه بيابانی و ميانگين بيش ترين درجه حرارت سالانه 8/12 و ميانگين كم ترين درجه حرارت سالانه 2/6 درجه سانتی گراد است. بيش ترين بارش درزمستان می بارد و ميانگين بارش ساليانه اين شهر حدود 140 ميلی متر گزارش شده است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی نجف آباد )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در چگونگی نام گذاری شهر نجف آباد گفته اند، كه در حدود سال 1022 هـ . ق، شاه عباس اول صفوی، مقدار زيادی پول و جواهرات برای آرامگاه حضرت علی (ع) در نجف اشرف اختصاص داده و تصميم می گيرد به شهر نجف در عراق بفرستد. در اين هنگام شيخ بهايی از جريان آگاه شده درمی يابد كه خروج پول و جواهر برخلاف مصالح كشور است و برای جلوگيری از آن، نزد شاه عباس رفته اظهار می دارد كه ديشب در خواب حضرت علی (ع) را زيارت كردم، به من امر فرمودند كه نجف را به جواهر شما نيازی نيست، پول و جواهر را صرف ساختمان شهری به نام نجف آباد، در نزديک اصفهان كنيد. شاه عباس اين گفته شيخ بهايی را پذيرفته دستور ساختمان اين شهر را می دهد. به اين ترتيب شهر در دشت پهناوری در 29 كيلومتری باختر اصفهان ايجاد گرديد و نجف آباد خوانده شد. پيش از بنای اين شهر، خانواده های زرتشتی، در كوه پايه های شمال شهر ساكن بوده اند. اين شهر كه در مسير شاه راه اصفهان به نواحی باختری، شمال باختری و جنوب كشور قرار دارد، از جای گاه استراتژيک، ارتباطی و اقتصادی مهمی برخوردار است. نجف آباد تا چند دهه پيش قصبه ای بيش نبود و در سال 1337 هـ . ش به عنوان مركز شهرستان شناخته شد
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ویرایش شده توسط: aria_2011
ارسالها: 436
#55
Posted: 23 Jul 2011 18:30
شهرستان نطنز
شهرستان نطنز يکی از مناطق تاريخی و مهم استان اصفهان است که از مناطق ديدنی و آثار تاريخی با ارزش و طبيعت زيبايی برخوردار است. وجود روستای تاريخی و با اهميت ابيانه در اين منطقه به همراه چندين مسجد تاريخی و مهم با معماری جالب و ديدنی نطنز را به لحاظ گردشگري در رديف مناطق معروف استان قرار داده است. شغل مردمان نطنز كشاورزي و دام داري است. در شهرستان نطنز صنايع دستی متنوعی توليد می شود که مهم ترين آن ها فرشبافی، سفالگری، كارگاهچينی و سراميک سازی، ريسندگی و بافندگی وچاروق دوزی می باشد. قالی بافی از ديرباز در اين ناحيه رواج داشته و قالی های نطنز اكثرا دارای طرحكاشان ونقشهای لچک، ترنج، بادامی، شاه عباسی، افشان، شاخه شكسته شكارگاهی، اژدری، و سليمی هستند. به همين منظور چند سالی است كه يک شركت فرش در شهر نطنز تاسيس شده و قالی های صادراتی قابل توجهی عرضه می دارد.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان نطنز يکی از مناطق تاريخی و مهم استان اصفهان است که از مناطق ديدنی و آثار تاريخی با ارزش و طبيعت زيبايی برخوردار است. وجود روستای تاريخی و با اهميت ابيانه در اين منطقه به همراه چندين مسجد تاريخی و مهم با معماری جالب و ديدنی اهميت گردشگري اين منطقه را چندين برابر كرده است. آرامگاه ها و عمارت های قديمی و آتشکده های دوره های ساسانی، گوشه ای از آثار تاريخی و مکان های ديدنی منطقه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
صنايع ماشينی نطنز عبارتند از:كارخانه چينی و سراميک، كارخانه های ريسندگی و بافند گی.در شهرستان نطنز معادن مس، سرب، زغال سنگ، سنگ مرمر، سنگ ساختمانی، آهک، گچ، نمک و نقره وجود دارد.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های كشاورزی اين ناحيه غلات، حبوبات، صيفی، چغندرقند، سيب زمينی، پنبه، تنباكو و گونه های ميوه است. گلابی نطنز از لحاظ كيفيت، دارای اهميت بوده و به تحفه نطنز سرشناس است
مشخصات جغرافيايي
نطنز از سوی شمال به آبادی جزن، از باختر به چيمه، از خاور به روستای نسران، و از جنوب به آبادی گود رزن محدود است . بلندی اين شهر از سطح دريا يک هزار و 650 متر و فاصله هوايی آن تا تهران 248 كيلومتر است. مهم ترين كوه شهرستان نطنز، كركس كوه است كه بلندترينكوه های مركزی ايراننيز به شمار می رود. نواحی باختری و جنوبی نطنز، كوهستانی و دارای آب و هوای سردسيری و نواحی شمالی وخاوری آن، شن زار و دارای آب و هوای معتدل است. هوای شهر نطنز سرد است و آب كشاورزی و آشاميدنی آن، از كاريز، چاه و چشمه تأمين می شود.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام پيشين شهر نطنز «بليدق» يا «بليديک» به معنی بلده يا شهر كوچک بوده، که اين نام را در مقايسه با شهر بزرگ كاشان و اردستان به آن داده بودند. بنا به گفته حمدالله مستوفی، حكمران نطنز « وشاق » نام داشته و به همين مناسبت قلعه يا شهر نطنز در گذشته ورشاق نيز ناميده شده است. در سده 7 هـ . ق در نزديكی شهر نطنز كنونی، روستای بزرگی به نام طرق وجود دارد كه به گفته ياقوت حموی به يک شهر همانند بوده است و به گفته قزوينی، صنعت گران آن در ساختن ابزار ظريف از آبنوس و عاج مهارت زيادی داشته اند و صنايع دستی آنان به ديگر شهرها صادر می شده است
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#56
Posted: 23 Jul 2011 18:32
شهرستان مبارکه
سابقه تاریخی نشان می دهد که سکونت گاههای منطقه در کنار حاشیه زاینده رود و حوالی رودخانه شور طی سالیان متمادی شکل گرفته اند. و اغلب این آبادیها جزو قدیمی ترین آبادیهای سنتی ایران محسوب می شود. در کتاب جغرافیائی اصفهان که در سال 1294 و حدود 126 سال قبل تالیف شده. در مورد توزیع آب اشاره نموده برداشت آب از زاینده رود اولش آخر بلوک اید غمیش لنجان است. لنجان 69 مادی دارد و قرایه شریک آن 181 قریه است و به قریه های اشترجان، دارجان، هرتامه، دیزی، وینی، بداغاباد، حسن آباد، مبارکه، درچه، کلماران، فیروز آباد، کوهیچه، ملک آباد و کلمکاران اشاره شده است که لااقل پیشه سکونت حدود 1300 سال را دارند.
برخی از سکونت گاههای منطقه قلعه ای شکل بوده و با بررسیهای انجام شده سابقه آن مربوط به دوره صفویه است. از برخی سنگ نوشتههای قبور و امامزادههای بر می آید که حتی سابقه شکل گیری آنهابه قرن دوم و سوم هجری هم باز می گردد. کتبیه تختگاه در دره شاه مربوط به آبادی بارچان حاکی از آنست که شاهان صفوی از منطقه برای شکار و اقامت استفاده می نموده و آبادی نهجیر ( دارای قلعه تاریخی ثبت شده ) قلعه میرزا زمان و حسن آباد قلعه بزی از جمله روستاهائی هستند که با توجه بیه کاربرد مصالح سنگی ساخت دیوارهای سنگی و تا اندازه ای خشکه چینی، طاق قوسی های بزرگ و کوچک در آنها طاق قوسی های بزرگ و کوچک در آنها تعلق آنها به دوره صفویه را تأیید می نماید. بررسیها نشان می دهد که عوامل متعددی در پیدایش، شکل گیری و تکوین سکونتگاههای منطقه دخالت داشته اند از جمله:
عوامل طبیعی و ویژگیهای جغرافیائی شامل:
آب و مظاهر آب و هوا ( باد، باران، درجه حرارت ) به شرایط اقلیمی و محیط زیست شکل داده و زمین هموار و مسطح مجتمع های روستائی را به وجود آورده است. خاک مناسب، شرایط ویژه را برای استقرار جمعیت و فعالیت در محل های مناسب فراهم کرده و اراضی قابل کشت، نحوه تملک و امتیازات وابسته به مقدار زمین تحت تملک تأثیر بسزائی در شکل گیری سکونتها دارد.
ترکیب خاک:
ترکیب خاک در برخی از امکانها، با توجه به منابعی که به شکل معدن در زیرخاک وجود دارد موجب شکل گیری بعضی از سکونتگاهها شده است از جمله مانند حوض ماهی، ده سرخ و...
عوامل اجتماعی و فرهنگی:
عوامل جمعیتی تحت تاثیر موالید موجب افزایش تعداد خانه ها و حجیم شدن محل های سکونت شده و تا اندازه ای هم گروه های خویشاوندی شامل خانواده های گسترده و گروهی زمینه ایجاد مکان هائی را فراهم کرده است.
وضع کشاورزی:
با توجه به اینکه در زمینه استقرار محل سکونت، نظام کشاورزی اهمیت زیادی دارد لذا مراحل مختلف رشد کشاورزی در الگوی استقرار جمعیت در مکان های منطقه است.
مجتمع صنعتی هفتم تیر، منطقه مسکونی و صنعتی مبارکه، مرکز مالک اشتر، مجموعه های مسکونی پلی اکریل و کارخانه قند، مجتمع مسکونی محمدیه و بالاخره شهرک علامه مجلسی از جمله نقاط مسکونی ایجاد شده جدید شهرستان هستند.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#57
Posted: 23 Jul 2011 18:40
شهرستان سمیرم
ويژگيهاي طبيعي - اين شهرستان در165 كيلومتري جنوب اصفهان، ميان استانهاي فارس، كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال وبختياري واقع شده است و مساحت آن در 5/5297 كيلومتر مربع است و منطقه اي كوهستاني است. مهمترين ارتفاعات آن رشته كوههاي دينار(قله دنا) است كه درمرز استان اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد واقع شده است.
شهرستان سميرم داراي آب وهواي كوهستاني با زمستانهاي سرد و پربرف و تابستانهاي خشك و معتدل است. پوشش گياهي اين منطقه متنوع است و بيشتر شامل استپهاي كوهي و چمنزار و درختان جنگلي است و با اينكه براثر بي احتياطي و قطع بي رويه ازبين رفته اند، هنوز هم از مهمترين مراتع جهت پرورش دام بحساب مي آيند. دو چشمه معروف دراين شهرجريان دارد،به نامهاي چشمه خوانساروچشمه خانعلي كه داراي آبي گواراوزلال مي باشند. رودخانه هاي معروف سميرم، عبارتنداز: ماربر، ونك، شمس آباد و حناكه همگي سرانجام ويكجابه رود خرسان ملحق مي شوند.
ازمناظر ديدني اين منطقه آبشارمعروف آن است و همچنين تخت سليمان، آب ملخ، دهات پادنا و ديگرديدگاههاي طبيعي كوهستاني را مي توان نام برد.
ويژگيهاي انساني
درباره وجه تسميه سميرم مطالب مختلفي نقل شده است از همه معروفتر گويند بعلت آب و هواي سرد به اين منطقه سميران گفته اند(زميران ) كه بعدها به سميرم تبديل شده و بمعناي سردسير است. جمعيت اين شهرستان درسرشماري سال 1370 ، 85000 نفر بوده است. اين شهرستان از دو بخش مركزي و پادنا تشكيل شده است. ايل قشقايي كه از تيره هاي مختلفي تشكيل شده اند، درهنگام ييلاق به اين منطقه آمده و با مردم ارتباط و دادوستد دارند.
ويژگيهاي اقتصادي - 60درصد مردم به كارهاي كشاورزي و دامپروري اشتغال دارند. موقعيت كوهستاني وآب وهواي معتدل موجب گسترش باغهاي سيب گرديده كه همه ساله مقدار فراواني به خارج از اين منطقه صادر مي گردد. بعلت زمينهاي حاصلخيز و آب كافي، محصولاتي نظيرگندم، جو ، چغندرقند و گياهان علوفه اي وحبوبات هم بدست مي آيد، اين شهرستان متاسفانه ازلحاظ صنعت فقير است، هرچندكه از لحاظ مواداوليه از امكانات بالقوه اي برخوردار مي باشد، معادن خاك نسوز پشته و خاك گچ ازمعادن اين شهرستان است. صنايع دستي كارگاهي اين شهرستان، مانند قاليبافي، گليم وجاجيم بافي شهرت دارد.
راهها- باوجود اهميت اين منطقه كه درميان سه استان وبرسرراه عشاير قرارگرفته است، ليكن تاكنون راههاي آن چندان توسعه نيافته است. هرچند پس ازانقلاب گسترش راههاا بعاد وسيعتري يافته، اما كافي بنظرنمي رسد. هم اكنون مهمترين جاده ارتباطي آن به قمشه ازشمال و بويراحمد و بهبهان ازجنوب است كه بتازگي احداث شده است .
شهر سميرم در جنوب اصفهان به طول جغرافيايي 51 درجه و 34 دقيقهشرقي و 31درجه و 25دقيقه عرض شمالي قراردارد و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا2500 متر است. كه به همين دليل به بام ايران معروف است.
سميرم شهري است كوهستاني كه درمنطقه كوهستاني زاگرس شرقي واقع است و اطراف آنارتفاعاتي محصورنموده اند. منظره شهر كوهستاني و پر درخت وزيباست. يك قسمت شهر در بلندي بروي دامنه پرشيب كوهستاني واقع است. خانه ها وقلعه هادر شيب كوهها ساخته شده وقسمت ديگر درامتداد آن بروي جلگه قراردارد. مزارع و باغهاي سيب و خيابانهاي اين قسمت منظره جالبي به شهر مي دهد. اختلاف ارتفاع بلندترين وپست ترين نقطه شهر تقريبا 150 الي 200 متر مي رسد.
تاریخچه ی شهر سمیرم:
سميرم از نظر لغوي به كسرسين و ضم راء مي باشد و از لحاظ وجه تسميه آنچه از كتب تاريخي استنباط مي شود باني اين ناحيه سام ابن ارم بوده كه بدين لحاظ در اثر كثرت استعمال سميرم گرديده است. سميرم از دوجزء تشكيل شده يكي سمي يا ثمي به معني سرد و ديگري ران يا رام به معني حمل و همچنين نتيجه گرفته مي شود كه سميرم يا سميران به معني جا و مكان و سر زمين سرد مي باشد. از نظر قدمت تاريخي وجود غارها و شكافها، چشمه ها و كشتزارهاي وسيع و حاصلخيز سكونت بشر رادرآن به درازاي تاريخ مي رساند همچنين نامهاي قديمي موجود در منطقه كه بيشتر آنها از لغات فرس قديم فارسي دري است، نشئه امر فوق مي باشد. مانند كوه بهرز به معناي هاله روي شعله آتش كه وهي است درشمال شهر سميرم توجه به ساير شواهد امكان وجود شهر در زمان ساسانيان زياد است بطوريكه از سنگ لوحه هاي قبور قبرستان و ساير اماكن مقدسه مانند مقبره سلطان ابراهيم كه به قولي برادر امام رضا (ع) مي باشد و محل آن به نام محله شهيدان معروف است برميايد. سميرم دردوران بعد از اسلام به صورت قريه اي موجود بوده است دردوره ديلبان بررونق و آباداني سميرم افزوده شد و ركن الدوله ديلمي داراي دژي درآنجا بوده است. دردوره سلجوقيان نيز سميرم شهرت داشته، چنان كه كمالالدين علي سميرمي از وزراي شاه سلطان محمود سلجوقي پسر شاه سلطان محمد پسرشاه سلطان ملكشاه سلجوقي از اين مكان بوده است. از وزير مذكور حمام و آسيابي در سيمرم بجا مانده كه بنام خود او مشهور است. از دوره اتابك انفارس در سميرم يك شبستان بسيار بزرگ ومدرسه طلاب علوم ديني باقيمانده كه آن محل بنام محله اتابكي معروف مي باشد .درزمان پادشاهان صفوي به تيمولداري درسميرم خاتمه داده شد و املاك مردم منطقه به آنها واگذار گرديد. نقل است كه شاه عباس ثاني در سال 1064 هجري بعلت گمي هوا در سميرم فرودآمده است همچنين قلعه ايست در سميرم بنام قلعه كه نقل است درزمان صفويه ساخته شده در پشت اين سنگر محكم فندقي آبي ايجاد كرده بودند كه پايه هاي خندق هوز موجود است. اما درزمان حكومت زنديه چنانكخه دركتاب تاريخ زنديه آمده است سميرم در مشرق پا كوه دنا واقع شده و جزء منطقه ييلاقي ايل قشقايي است. در جنوب غربي شهر قمشه قراردارد اين آبادي بين ايزدخواست و فلارد واقع گرديده است، رونق و آباداني سميرم از زمان زنديه شروع شده ودردوره قاجاريه بنا بر نوشته هاي فارسنامه ناصري كه به دستور ناصر الدين ش
اه نوشته شده سميرم مركز قصبه سميرم بوده است.
تاقبل از دوره پهلوي منطقه سميرم بدست خوانين قشقايي اداره مي شد دراين دوره بود كه با تشكيل حكومت مركزي، فرمانروايي از خوانين سلب و از سال 1308 شمسي قواي ساخلو براي حفظ انتظامات محل از طرف دولت موقت در سميرم مستقر گرديد و درسال 1314شمسي اولين بخشدار سميرم از طرف وزارت كشور منصوب شد.
درسال 1322 از زمان جنگ جهاني دوم بعلت جنگي كه بين سران ايل قشقايي و بوير احمدي ازيكطرف و دولت موقت از طرف ديگر اتفاق افتاد و از آن بنام جنگ سميرم ياد مي كنند اموال اهالي سميرم از طرف افراد ايل فوق به غارت برده شد و مساكن آنان خراب گرديد و خرمن هاي غلات آتش زده شد و متاسفانه اثرات اين جنگ شوم تاكنون در وضع اجتماعي، اقتصادي و در اذهان مردم اثر گذاشته است. بالاخره پس از پايان جنگ جهاني دوم امنيت به منطقه باز گردانده شد و درسال 1325 سميرم ازاستان فارس منتزع و تابع استان اصفهان گرديد و درنهايت درسال 1342 به شهرستان تبديل و از همان سال فرمانداري درمحل تاسيس شد وفعلا هم به صورت فرمانداري تابع استان اصفهان مي باشد.
شهر سميرم با ارتفاع 2500 متراز سطح دريا به بام ايران معروف است جمعيت آن ( شهر) بالغ بر /000/30 نفر و وسعت شهر 110 هكتار مي باشد و در آبان ماه 1329 به شهر تبديل و شهرداري در آن تاسيس شده است.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#58
Posted: 23 Jul 2011 18:44
آران و بیدگل ـ خوانسار و فلاورجان در یک نگاه
آران و بیدگل
آران و بيدگل، چون گنجي آرميده بر کرانه كويري مركزي ايران داراي پيشينه اي درخشان و تاريخي شكوهمند است. با آنكه طبيعت، قباي سبزش را از پهنه اين سامان به در افكنده است؛ طبيعت و سرشت مردمانش كه جوهرهاخلاص و صداقت دارد ، سبزينهي ديگر آفريده است. هرچند از رود خروشان در اين كوير تفتيده خبري نيست تا تشنه كامان را سيراب سازد، ولي درياي صفا و محبت كويريان امواجي از احسان و نجابت را پيشكش مشتاقان ميكند. در سپهر گستره كوير، ستارگان درخشاني از صالحان و عالمان و انديشمندان، افق جانها را مالامال از نور و روشنايي كردهاند و هم آنان درس يكرنگي و صميميت را به كويرنشينان آموخته اند.
آنچه درباره پيشينه آران و بيدگل ميتوان گفت اين است كه پس از ويراني شهر باستاني سيلك (كه تمدن 7 هزار ساله دارد) در اثر حوادث و تحولات گوناگون آباديهاي كوچك به صورت قلعه و حصار پديد آمده که به منطقه وسيعي به نام «چهل حصاران» شهرت يافت و سپس هر يك از قلعه ها به مناسبتي نامگذاري شد.
اصل واژه «آران» از آرين و نام ديگر قوم آريا، به معناي جايگاه مقدس و مكان گرمسير و « بيدگل » تغيير يافته بي بي گل، ويگل و بي گل ميباشد.
زبان مردم اين شهر فارسي رايج اما داراي لهجههاي متفاوتي است و زبان محلي آران و بيدگل در زمره زبانهاي پهلوي قديم به شمار ميرود.
بافت قديمي شهر آران و بيدگل نيز مانند ديگر شهرهاي قديمي ايران، داراي برج و... و حصاربندي معتبر و جدا از هم بوده است.
هر يك از اين دو منطقه چندين دروازه و محله داشته و هر يك از دروازهها داراي دربهاي بزرگ و محكم بوده كه شبها بسته ميشده است. در سرتاسر ديوار و باروي شهر كه ارتفاع آن به 6متر ميرسيده چندين برج به ارتفاع 8 الي 9 متر قرار داشت كه اهالي به هنگام حمله دشمن از آنان به عنوان سد دفاعي استفاده ميكرده اند.
در مجاورت هر دروازه آبانبار و سقاخانه نيز وجود داشت.دروازهها توسط گذرگاه هاي اصلي و فرعي و راستهها به مركز محله (كه مسجد، حسينيه، آبانبار در آن واقع بود) منتهي ميشد.
در هر خانه، يك يا چند خانوار كه اغلب فاميل و از بستگان همديگر بودند، به صورت انفرادي يا به شكل جمعي زندگي ميكردند و از امكانات مشترك بهره ميبردند.
آران و بیدگل در مردادماه 1375 بر اساس مصوبه هيأت وزيران، بخش آران از شهرستان كاشان جدا وبه عنوان شهرستان آران و بيدگل در تقسیمات کشوری شناخته شد.
خوانسار
خوانسار شهری است واقع در شمالغرب استان اصفهان. این شهر مرکز شهرستان خوانسار است.
خوانسار شهری است خوش آب و هوا در عرض جغرافیایی 33 درجه و 13 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 50 درجه و 19 دقیقه شرقی با ارتفاع 2250 متر بالاتراز سطح دریا و پوشش گیاهی متنوع که لالههای واژگون آن معروف هستند.
خوانسار در ناحيه اى نه چندان دور از كوير مركزى ايران در فاصله حدود ۱۵۰كيلومترى شمالغرب شهر اصفهان واقع شده است.
متوسط بیشترین دمای هوای خوانسار در گرمترین ماه تابستان به ۳۱درجه سانتی گراد میرسد و متوسط دمای شبانه روز در همین ماه بیست و چهار درجه سانتی گراد است. در زمستان سرمای آن دلنشین همراه با ریزش انبوه برف است.
گلستانکوه از مناطق دیدنی شهرستان خوانسار است که در اردیبهشت ماه بالاله های بسیار جلوه زیبایی می گیرد. گلستانكوه در مسير خوانسار به اصفهان در ۱۵كيلومترى شهر خوانسار واقع شده است.
از دیگر جاذبه های شهر خوانسار پارک سرچشمه است که با چشمه های زیبا که از دل کوه بیرون می ایند همه ساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جذب می کند. يكي از شهرهاي مذهبي ايران با قدمت ديرينه مي باشد. از اماكن مذهبي اين شهر مي توان به شازده احمد و امامزاده سيد صالح اشاره كرد. اين شهرداراي محلات زيادي مي باشد كه از جمله وادشت، پایتخت، بيدهند، سونقان، چهار باغ و... مي باشد.
خوانسار در ناحیه ای نه چندان دور از کویر مرکزی ایران، در فاصله ای حدود 150 کیلومتری شمال غرب شهر اصفهان واقع شده است. شهری زیبا، مصفا و یکی از زیباترین شهرهای مناطق مرکزی کشور. خوانسار به راستی شهری است در حصار کوهها، باغ شهری آرمیده در دامنه های زاگرس و شکل گرفته در مسیر رودی که سرچشمه اناربار ( رود قم ) است.
فلاورجان
شهرستان فلاورجان(لنجان سفلي) با طول جغرافيايي30دقيقه و51 درجه وعرض جغرافيايي 34 دقيقه و 32درجه،با مساحت510 هكتار با مركزيت شهر فلاورجان مي باشد و ارتفاع از سطح دريا 1600متر است كه 443كيلومتر با تهران فاصله دارد.
بلوك لنجان بزرگترين بلوك اصفهان وبا بركت تر از همه آنها،لنجان و النجان است كه در خود محل به چهار ناحيه:ايدغميش- اشيان- اوشترگان و گركن تقسيم شده و هر يك از آنها دهات متعدد دارد.
لنجان در قديم دو شهر معتبر داشته،يكي فيروزان در لنجان سفلي و ديگر خان لنجان در لنجان عليا وناحيه اشيان تقريبا 18 فرسخ قنوات و ماديهاي پر آب دارد.برنجكاري اصفهان منحصر به اين بلوك بوده است.باغات بسيار واشجاري بي شمار از كبوده و غيره دارد. نواحي عمده آن عبارت است از؛ريز(زرين شهر)- قهدريجان(كدرگان نام قديمي آن است)- مباركه- كليشاد- درچه -دينان- ورنامخواست- سده- ديزي- فلاورجان- پيربكران(گركن شمالي)اشترگان(ايمانشهر) مي باشد.
مساحت:۵۱۰۰۰۰كيلومتر مربع
شهر فلاورجان، در 32 درجه و 33 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهر از سوی شمال به روستای جلال آباد، از جنوب به آبادی گارماسه، از باختر به روستای جوزدان، از خاور به زاينده رود و كوه سنگالو محدود است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان خمينی شهر، از جنوب به شهرستان مباركه، از باختر به شهرستان های نجف آباد و لنجان وازخاوربه شهرستان اصفهان محدود است. اين شهرستان به گونه دشتی در كناره زاينده رود قرار گرفته و دارای بيشه زارهای پهناوری است. منابع آب آن، رود زاينده رود، كاريز و چاه است. در فلاورجان هم چون ساير شهرستان های استان اصفهان قالی بافی رواج بسياری دارد. اين صنعت دستی زيبا که حاصل هنر سر پنجه های تلاشگر و هنرمند اهالی منطقه به ويژه زنان و دختران آن است، مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان را تشكيل مي دهد. بيش تر قالی های توليدی در منطقه در کارگاه های خانگی بافته می شوند و توليدات آن سهم مهمی دراقتصاد خانواده و کل منطقه دارد. در اين شهرستان برای بافتن فرش ها از طرح های اصفهانی، نجف آبادی و نايينی استفاده می شود. فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند مهم ترين فرآورده های كشاورزی فلاورجان گندم، برنج، صيفی، سبزی و. . است. مردم اين ديار به پرورش گوسفند، گاو، بز، … و هم چنين مرغ داری و طيور نيز می پردازند. فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند.
فِلاوَرجان شهری است درشهرستان فلاورجان استان اصفهان ایران. نام این شهر عربیشدهٔ واژه پلآورگان فارسی است. شهرستان فلاورجان دارای دو بخش مرکزی و گرگن شمالی است.شامل شهرهای فلاورجان ، قهدریجان ، کلیشاد و سودرجان و ابریشم و ایمانشهر میباشد. دارای روستاهایی مانند جوجیل و میباشد.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#59
Posted: 23 Jul 2011 18:47
خوب دوستان عزیز اینم از استان تاریخی و بسیار زیبای اصفهان كه امیدوارم لذت برده باشید و خوشتون اومده باشه، فقط لطفا" نظر یادتون نره، باتشكر.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#60
Posted: 24 Jul 2011 10:45
sayberiya
كاربر گرامی طبق درخواستی كه داده بودید و قولی كه به شما داده بودم امروز میخوام ابتدا استان بسیار زیبا و تاریخی لرستان و تعدادی از شهرستان های اونو به شما معرفی كنم، پس تقدیم به شما.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس