انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 10 از 36:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  35  36  پسین »

سلسله هخامنشی



 
اردشیر سوم یا اُخُوس یا وهوک پسر اردشیر دوم و استاتیرا همسر او بود. وی پس از اینکه به تخت نشست، خود را در سنگ‌نبشته تخت جمشید ارتَ خْشثَر یا اردشیر نامید. نویسندگان یونانی، نام او را آرتاکسرک سس یا آرتاسس‌سس نوشته‌اند.

سلطنت اردشیر سوم، تماماً صرف خوابانیدن شورش‌ها، در ممالک تابعه گردید

دوران ۳۳۸-۳۵۸ (پیش از میلاد) (۲۰ سال)
تاجگذاری ۳۵۸ (پیش از میلاد) در پاسارگاد
زادروز ۴۳۶ (پیش از میلاد)
زادگاه سیرکا، ایران
مرگ ۳۳۸ (پیش از میلاد)
محل درگذشت پارسه، ایران
پیش از ارشک
پس از اردشیر دوم (ایران)
نکتانبوس (مصر)
همسر آتوسا
دودمان هخامنشیان
پدر اردشیر دوم
مادر استاتیرا
فرزندان پروشات دوم, ارشک (شاه هخامنشی
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
چگونگی رسیدن به پادشاهی

آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید.

اگر به روایات موجود بتوان اعتماد کرد اردشیر دوم، یکصد و پانزده فرزند داشت که بیشترشان در عهد حیات پدر مردند. چهار پسر نامی او، عبارت بودند، از سه پسر که از ملکه استاتیرا همسر اردشیر باقی مانده بودند، به نامهای داریوش، آریاسپ، و اُخُس و پسر دیگری به نام آرسام (آریورات) که شاه محبت فوق العاده‌ای در حق او داشت. داریوش، بخاطر توطئه برای قتل پدر، به دستور اردشیر دوم کشته شد. آریاسپ پسر دیگر اردشیر دوم، با توطئه‌ای که اردشیر سوم با همکاری عمال درباری ترتیب داد و به او چنین تلقین کردند که شاه درصدد کشتن اوست، چنان متوحش شد که از ترس خود را کشت. آرسام نیز چون خیلی محبوب‌تر از اخوس بود، به دست کسی که اخوس، وی را، تحریک کرده بود، کشته شد. به این ترتیب اخوس، بعد از پدر و با نام اردشیر سوم بر تخت نشست.[۲] یونانی‌ها همچنین نقل کرده‌اند که وی پدر خود را نیز به قتل رسانیده و مرگ پدر را مخفی نگه داشته و خود ده ماه، به عنوان ولیعهد حکومت کرده است اما در قبول این داستان باید احتیاط کرد، چون این روایت خالی از اشکال نیست.[۲]
کشتار در خانوادهٔ شاهنشاهی

اردشیر پس از اینکه بتخت نشست، اولین اقدامش آن شد که برای رهایی از هر دغدغه‌ای، تمام خویشان نزدیک خود را قربانی کرد. می‌گویند وی نه فقط همهٔ برادران و خواهران خویش بلکه برادرزادگان و عموزادگان و تمام کسانی را که گمان می‌کرد، ممکن است از سلطنت ناراضی باشند، کشت.[۲] از مجموع روایات روی هم رفته، بر می‌آید که وی از اول برای ایجاد نظم و انضباط، خود را بیش از همه اسلاف خویش به اعمال خشونت ناچار دیده است و برای تأمین مقصود خود از هیچ گونه قساوتی هم دریغ نکرده است. وی بدون شک سنگدل، تندخوی و وحشی‌گونه بود لیکن در عین حال در عصر و محیط خود فرمانروائی قوی و بااراده بشمار می‌آمد.[۳]
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
خاموش کردن شورشهای داخلی

شاه جدید از همان آغاز کار خویش، اقداماتی انجام داد که از اغتشاش ساتراپ‌ها که بخاطر ضعف و انحطاط دولت مرکزی، خواب استقلال می‌دیدند، جلوگیری کند.
شورش کادوسیان در گیلان

اردشیر نخست به کادوسیان که اقوامی بودند که در شمال شرقی آذربایجان و گیلان اقامت داشتند و طغیان کرده بودند، لشکر کشید. این مردم در زمان اردشیر دوم نیز طغیان کرده بودند و اردشیر دوم موفق نشده بود که آنها را کاملاً فرمانبردار کند. کسی که در دفع این طغیان، به وی کمک کرد، یک شاهزادهٔ هخامنشی به نام داریوش بود که حکومت ارمنستان را یافت و بعدها به نام داریوش سوم به سلطنت رسید.[۳]
شورش در فریگیه

ساتراپ فریگیه، در آسیای صغیر یا آناتولی.برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

اردشیر سوم در سال ۳۵۶ پیش از میلاد، فرمان داد تا ساتراپ‌ها، چریکهایی را که در آسیای صغیر به خدمت گرفته بودند، مرخص کنند. بیشترشان اطاعت کردند، فقط آرته‌باذ ساتراپ فریگیه (فریگیه هلس‌پونت) زیر بار این تکلیف نرفت و به کمک آتن سر به طغیان برداشت اما تهدید اردشیر آتنی‌ها را از دور وی، پراکند و او از ترس جان، به مقدونیه نزد فیلیپ مقدونی پدر اسکندر گریخت.[۳]
شورش صیدا و قبرس

مصر که طغیانش همچنان از سالها قبل، ادامه یافته بود، غالباً به طغیان‌های آسیای صغیر (غرب ترکیه) و نواحی مجاور نیز دامن می‌زد و همین نکته سبب شد که شاه برای دفع آن، دست به اقدام جدی بزند. معهذا لازم دید که اول به شهر صیدا (شهری در لبنان امروزی) که متحد مصر بود و فنیقیه را هم به آشوب کشیده بود، توجه کند.

نقشهٔ فنیقیه و شهر صیدا و جزیرهٔ قبرس، برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

اهالی صیدا که از تعدی و جبروت حاکم خود ناراضی بودند به تحریک و با پشتیبانی مصر شورش کرده بودند و طغیان آنها به سایر شهرهای فنیقیه و حتی قبرس نیز سرایت کرده بود.

اردشیر از بابل برای دفع طغیان مردم صیدا، بیرون آمد و سر کردهٔ قوم که نامش تنس بود چون در خود تاب مقاومت نمی‌دید، تسلیم شد اما شاه بعد از فتح صیدا، نه بر خود او که از وی قول و امان یافته بود، رحم کرد نه بر کسانی که جهت صلح بیرون آمده بودند. ازین رو اهالی در سال ۳۴۴ پیش از میلاد، نومیدانه شهر را آتش زدند و خود را نیز مثل آن، طعمهٔ حریق کردند و نفوس بسیار در آتش بسوخت.

بعد از ماجرای صیدا دیگر شهرهای فنیقیه (لبنان کنونی) سر تسلیم فرود آوردند یا مغلوب شدن
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
تسخیر مجدد مصر

نکتانبوس دوم، فرعون مصر.

اردشیر در سال ۳۴۲ پیش از میلاد، در دنبال چندین لشکر کشی که بی نتیجه ماند، سرانجام با کمک چریکهای یونانی و مخصوصاً بر اثر ضعف فرماندهی شخص فرعون، بر مصر غلبه یافت و فرعون که نامش نکتانبوس بود به حبشه گریخت. اردشیر در تنبیه شورشیان مصر که چندین بار طغیان کرده بودند و در طی این نیم قرن اخیر نیز همه جا با مخالفان ایران همکاری کرده بودند، خشونت و قساوتی بی سابقه ای نشان داد. حصارهای عمده و حتی معابد بزرگ را ویران کرد، اسناد این معابد را توقیف نمود و بعد به بهای گزاف به آنها باز فروخت. به کاهنان اهانت بسیار وارد آورد و حتی به موجب بعضی روایات آپیس یا گاو مقدس مصریان را کشت و فرمان داد تا از آن برای وی غذا تهیه کنند. بدینگونه بعد از سالها استقلال، مصر دوباره به زیر سلطهٔ ایران بازگشت.[۴]


قدرت گرفتن منتور سردار یونانی

در بین یونانی هایی که در سپاه اردشیر بودند، سردار کاردانی بنام منتور بود که در فتح مصر هم به اردشیر کمکهای شایانی کرد و محبوب اردشیر واقع شد. پس از آن، اردشیر او را بر تمام ایالات یونانی آسیای صغیر والی کرد. منتور چون شاه او را مأمور کرده بود تا یاغیان را قلع و قمع کند، بقصد هرمیاس جبار آتارنئوس (شهری باستانی در قسمت شمال غربی ترکیه امروزی) و دوست و پدر خواندهٔ ارسطو که ظاهراً با فیلیپ مقدونی هم ارتباط داشت، حرکت کرد و به هرمیاس پیغام داد، که میخواهد میانجیگری کرده، بخشش شاه را در برابر او درخواست کند. هرمیاس بملاقات او رفت و به امر مِنتور گرفتار شد.

پس از آن منتور حلقه (مٌهر) او را بدست آورد و نامه‌هائی بشهرهای تابع نوشت، که هرمیاس، بوساطت منتور با شاه صلح کرده و این نامه‌ها را به مهر او رسانیده، و برای شهرها و دژهای فرستاد. اهالی شهرها این نامه‌ها را درست دانستند و چون از جنگ خسته شده بودند، با شادی صلح را پذیرفته، تسلیم گردیدند. هنگامیکه شاه شنید که مِنتور بی‌خون‌ریزی همهٔ این شهر را مسخر کرده، بسیار مشعوف شد. مِنتور در مدت کمی دشمنان دیگر شاه را از پا درآورد و آرامش کامل در آسیای صغیر برپا کرد.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
باگوس خواجه وزیر اردشیر

باگواس خواجه در سپاهی که به مصر حمله کرد، معاون منتور یونانی بود. پس از فتح مصر، باگواس خواجه که با منتور هم میانه گرمی داشت، بقدری در نزد اردشیر مقرب شد که شاه بی‌مشورت او بکاری نمی‌پرداخت و به راستی امر، این خواجه شاه بود، بی‌اینکه او را شاه خوانند.

بواسطه فتوحات اردشیر و خشونتهایی که می‌کرد و با بودن شخصی، مانند باگواس خواجه که زمام امور را بدست داشت، در اواخر سلطنت اردشیر، دولت مرکزی قدرت گرفت و نظم و ثبات به ساتراپ‌ها برگشت.


قدرت گرفتن فیلیپ مقدونی در یونان

قلمرو فیلیپ دوم یا فیلیپ مقدونی، در سال ۳۳۶ پیش از میلاد.برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

مقارن برقراری این مایه نظم و ثبات که با خشونت و قساوت اردشیر سوم، در ایران پدید آمد، یونان، مخصوصاً آتن که در دنبال جنگهای طولانی سابق دوباره به امنیت و قدرت نسبی رسیده بود، بر اثر مبارزات احزاب و مخصوصاً به سبب بروز اختلاف طبقات شدید، بین توانگران و تهیدستان در نوعی بحران فکری و اخلاقی بسر می‌برد.

پادشاه جدید مقدونیه بنام فیلیپ مقدونی (سالهای حکومت از سال ۳۸۲ تا ۳۳۶ پیش از میلاد) که او نیز مقارن با جلوس اردشیر سوم بر تخت نشسته بود، به این اندیشه افتاد که با اتکاء ارتش منظم خویش، تمام یونان را به انقیاد وادارد و یونانیان را که پیش ازین فقط بعنوان چریک و سرباز مزدور آسیا را دیده بودند، برای تسخیر آسیا مجهز سازد.

اردشیر سوم ظاهراً خطری که از جانب فیلیپ مقدونی، برای آسیا ممکن بود ببار بیاید را دریافته بود و حتی یکبار در سال ۳۴۰ پیش از میلاد، به ساتراپهای خویش در آسیای صغیر (غرب ترکیه امروزی) فرمان داد تا به یونانی‌هایی که در بیزانس (استانبول کنونی)، با سلطهٔ مقدونیه می جنگند، بهر نحو که ممکن است، کمک کند. معهذا وقتی آتنی‌ها به اصرار دموستنس برای مقابله با تحریکات فیلیپ، درصدد اتحاد با اردشیر برآمدند، بخاطر همزمانی این درخواست با قتل اردشیر، ایران نتوانست به درخواست آنها، جواب مساعد فوری بدهد.[۵]

فیلیپ مقدونی پدر اسکندر مقدونی در سال ۳۳۶ پیش از میلاد، تدارکات جنگ را برای حمله به ایران کامل کرده بود ولی هنگام ورود به تأتر، شخصی، قمه‌ای در تن او فرو کرد و فیلیپ در اثر آن درگذشت. با قتل ناگهانی او، لشکر کشی مقدونیه به آسیا متوقف شد
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
کشته شدن اردشیر

اردشیر در در سال ۳۳۸ پیش از میلاد و در بیستمین سال سلطنتش، توسط باگواس خواجه که حاجب و محرم و وزیر او بود، بر دست یک طبیب فریب خورده، مسموم شد و شاه بر اثر آن درگذشت.

شاید اردشیر، بسبب حسادت و سخن چینی درباریان، خواسته بود او را تغییر دهد و خواجه برای نگهداری مقام خود بدینوسیله متوسل شده، تا شاهی را بتخت نشاند، که جوان بوده، موافق میل او رفتار کند یا آنگونه که از یک روایت بر می آید و سندی برای آن ذکر نشده است، او در اصل مصری بوده و برای انتقام از خشونتهایی که وی در مصر بکار برده بوده، اردشیر را کشته است. کینهٔ خواجه مزبور بقدری شدید بود که پس از قتل اردشیر، پیکر او را قطعه قطعه کرده، به خورد سگ داد.

پس از داریوش بزرگ، اردشیر سوم یگانه شاهی بود که از قشون کشیهای بزرگ با پیروزی بیرون آمد و فوت او در این موقع حساس تاریخی، برای ایران فقدانی بزرگ بشمار می رفت.
جانشینی اردشیر سوم

اردشیر فرزندان بسیاری داشت ولی تنها نام‌های یکی دو تن از آنها در تاریخ ذکر شده و ظن نیرومند این است، که دیگران را باگواس خواجه کشته است. بعد از کشتن اردشیر، باگواس خواجه پسر کوچک شاه، بنام آرسس، یا ارشک را همچون شاهزاده ای دست نشانده، بر تخت نشانده و خود زمام کارها را برعهده گرفت.

آتوسا زن اردشیر با سه دختر او نیز از مرگ جستند. یکی از این دختران پروشات نام داشت و بعدها زن اسکندر شد.

سلف:
اردشیر دوم
نکتانبوس دوم
فرعون مصر
اردشیر سوم
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد. جانشین:
ارشک
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
گسترش کشور و سرزمین [ویرایش]

منشور حقوق بشر کوروش

در جنگی که بین کورش بزرگ و کرزوس (همان قارون نام‌ور که دایی مادر کورش یعنی ماندانا هم بود) پادشاه لیدیه در گرفت، کورش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو پارس شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بین‌شان آغاز گردید. در نخستین برخورد، پیروزی با کرزوس بود. سرانجام در جنگ سختی که در «پتریوم» پایتخت هیتی‌ها روی داد، کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کورش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود. لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استان‌های ایران به شمار آمد. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کورش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بی اما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکست‌خوردگان در مردم آسیای صغیر اثر گذاشت. کورش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استان‌های تازه درآمدند. کورش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سخت‌بنیاد، برای جلوگیری از یورش‌های مردم آسیای مرکزی ساخت. کورش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بی‌کفایتی نبونید، پادشاه بابل و فشارهای مالیاتی، کورش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کورش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوباره‌سازی پرستش‌گاه خود در بیت‌المقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد، و به گونه‌ای برده‌داری را از میان برداشت.

نام سرزمین‌های وابسته، در سنگ‌نوشته‌ای در آرامگاه داریوش که در نقش رستم می‌باشد، به تفصیل این گونه آمده‌است : ماد، خووج (خوزستان)، پرثوه (پارت)، هریوا (هرات)، باختر، سغد، خوارزم، زرنگ، آراخوزیا (رخج، افغانستان جنوبی تا قندهار)، ثته‌گوش (پنجاب)، گنداره (گندهارا) (کابل، پیشاور)، هندوش (سند)، سکاهوم ورکه (سکاهای فرای جیحون)، سگاتیگره خود (سکاهای تیزخود، فرای سیحون)، بابل، آشور، عربستان، مودرایه (مصر)، ارمینه (ارمن)، کته‌په‌توک (کاپادوکیه، بخش خاوری آسیای صغیر)، سپرد (سارد، لیدیه در باختر آسیای صغیر)، یئونه (ایونیا، یونانیان آسیای صغیر)، سکایه تردریا (سکاهای آن سوی دریا: کریمه، دانوب)، سکودر (مقدونیه)، یئونه‌تک‌برا (یونانیان سپردار: تراکیه، تراس)، پوتیه (سومالی)، کوشیا (کوش، حبشه)، مکیه (طرابلس باختر، برقه)، کرخا (کارتاژ، قرطاجنه یا کاریه در آسیای صغیر)
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
وضع اجتماعی و اقتصادی در دوره هخامنشی
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
کوروش دردوران زمامداری خود،از سیاست اقتصادی و اجتماعی عاقلانه‌ای که کمابیش مبتنی برمصالح ملل تابعه بود، پیروی می‌کرد. از این جملة او که می‌گوید: رفتار پادشاه با رفتار شبان تفاوت ندارد، چنانکه شبان نمی‌تواند از گله اش بیش از آنچه به آنها خدمت می‌کند، بردارد. همچنان پادشاه از شهرها و مردم همانقدر می‌تواند استفاده کند که آنها را خوشبخت می‌دارد. و نیز از رفتار و سیاست عمومی او، بخوبی پیداست که وی تحکیم و تثبیت قدرت خود را در تأمین سعادت مردم می‌دانست و کمتر در مقام زراندوزی و تحمیل مالیات برملل تابع خود بود. او در دوران کشورگشایی نه تنها از قتل و کشتارهای فجیع خودداری کرد بلکه به معتقدات مردم احترام گذاشت و آنچه را که از ملل مغلوب ربوده بودند، پس داد «موافق تورات، پنجهزار و چهار صد ظرف طلا و نقره را به بنی اسرائیل رد می‌کند، معابد ملل مغلوبه را میسازد و می‌آراید.» و به قول گزنفون، رفتار او طوری بوده که «همه می‌خواستند جز ارادة او چیزی بر آنها حکومت نکند.» کمبوجیه با آنکه از کیاست کوروش نصیبی نداشت و از سیاست آزاده نشانة وی پیروی نمی‌کرد، در دوران قدرت خود به اخذ مالیات از ملل مغلوب مبادرت نکرد بلکه مانند کوروش کبیر به اخذ هدایایی چند قانع بود، ولی این سیاست از آغاز حکومت داریوش تغییر کلی یافت و پس از سپری شدن دوران حیات داریوش، روزبروز، بر سنگینی مالیات افزوده شد و این روش دور از حزم و خرد تا پایان حکومت هخامنشی ادامه یافت. ریچارد ن فرای ، ضمن بحث در پیرامون اوضاع اقتصادی دوران هخامنشی می‌نویسد: باجها و مالیاتهای حکومت هخامنشی بسیار فراوان بود. چنین می‌نماید که حقوق بندر و باج بازار و عوارض دروازه و راه و مرز به گونه‌های متعدد، و باج چهارپایان و جانوران خانگی که گویا ده درصد بود، و همچنین باجهای دیگری، برقرار بود. شاه در نوروز، پیشکش می‌گرفت و هرگاه سفری می‌کرد رنجی بیشتر بر مردم محل تحمیل می‌شد. بیشتراین پیشکشها و باجهای گوناگون به صورت پول و یا جنس پرداخته می‌شد. بیگا ری برای ساختن و ترمیم راهها و ساختمانهای مورد استفاده عموم مردم، و مانند آنها به دست شهربانان و شاه بر مردم بفراوانی تحمیل می‌شد. پس چنین می‌نماید که زندگی برای مردم عادی بسیار دشوار بود. هزینه‌های عمومی محلی را، با باجهای مخصوص آن محل انجام می‌دادند، زر و سیم چون سیلی گران به صندوقهای شاه می‌ریخت. هنوز سخنی از املاک و معدنها و تأسیسات آبیاری شاه نگفته‌ایم که درآمدهای کلان داشت. بیشتر طلاهای گرد آمده به هنگام جنگ و یا همچون پیشکشی به مصرف می‌رسند .
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  

 
شاهنشاهان هخامنشیان

مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشیان از دید تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ‌نبشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است.
وضع اجتماعی و اقتصادی در دوره هخامنشی

کورش کبیر در دوران زمامداری خود، از سیاست اقتصادی و اجتماعی عاقلانه‌ای که کمابیش بر اساس خواسته‌های کشورهای وابسته بود، پیروی می‌کرد.
تمدن و فرهنگ هخامنشیان

شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایران رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
پایتخت هخامنشیان

به طور کلی هخامنشیان در طول دوران حکومت خود شش پایتخت داشته اند که عبارتند از : انشان ، هگمتانه ، بابل ، شوش ، پاسارگاد و تخت جمشید.
زبان و خط در دوره هخامنشیان

دانشمندان ایران شناس زبان پارسی را به سه دورة پارسی باستان و پارسی میانه یا زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و پارسی جدید یا پارسی دری تقسیم کرده اند و نخستین خطی که در ایران زمین با آن یکی از زبانهای ایران باستان نوشته شده ، خط میخی هخامنشی است .
هنر و معماری هخامنشیان

عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری آن اســت . ایـن هنر در بناهــای عظیم پاسارگاد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .
دین در دوره هخامنشیان

در دوره هخامنشی از مذهب ایرانیان اطلاع صحیحی در دست نداریم . همینقدر مسلم است که در عصر ایشان دین رسمی در ایران وجود نداشته است
جایگاه زن در هخامنشیان

در زمان شاهنشاهی هخامنشیان ، براساس لوح های گلی تخت جمشید زن ها هم دوش مردان در ساختن کاخ های شاهان هخامنشی دست داشتند و دستمزد برابر دریافت می نمودند، پیشه بیشتر زنان در دوره هخامنشیان صیقل دادن نهائی سنگ نگاره ها و همچنین دوخت و دوز و خیاطی بوده است.
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
     
  
صفحه  صفحه 10 از 36:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  35  36  پسین » 
ایران

سلسله هخامنشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA