انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 12 از 36:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  35  36  پسین »

سلسله هخامنشی


مرد

 
سخنان کوروش در بستر مرگ



گزنفون در کوروشنامه‌ي خود، مرگ وي را در رامش و در پاسارگاد مي نويسد که به باور بيشتر گاهشناسان، از روي احترامي بوده است که وي نسبت به کوروش بزرگ داشته است؛ اين داستان شبيه داستان مرگ کيخسرو است. گزنفون در فصل هفتم از کتاب هشتم کوروشنامه، سخناني از کوروش در بستر مرگ را خطاب به فرزندان و دوستان و بزرگان قوم نقل مي کند؛ بخشي از اين گفتار کوروش را سيسرون، سخنران نامي رومي نيز آورده است:

« فرزندان و دوستان من، بدانيد که عمر من به پايان رسيده و ديگر مدت مديدي در ميان شما نخواهم بود. در زندگي خوشبخت بودم؛ در کودکي از همه‌ي مزايايي که کودکان نيک بدان آراسته اند، برخوردار بودم و چون به جواني رسيدم، مزاياي جواني را بدست آوردم و در اوان پيري ام نيز از هيچ موهبتي محروم نماندم. هر آرزويي که داشتم برآورده شد و دست به هر کاري زدم، پيروز شدم. دوستان و‌يارانم از حسن تدبير من برخوردار شدند و دشمنانم همگي فرمانم را گردن نهادند. پيش از من، ميهنم سرزمين کوچک و گمنامي در آسيا بود و اکنون در دم مرگ، آنرا بزرگترين و نيرومندترين و شريفترين کشور بدست شما مي سپارم. به‌ياد ندارم در هيچ نبردي براي عزت و افتخار پارس، مغلوب شده باشم. همه‌ي آرزوهايم برآورده شد و سير زمان، پيوسته به کام من بود؛ ولي از آنرو که پيوسته از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندي بر حذر مي داشتم و حتي در پيروزي هاي بزرگ خود، پا از جاده اعتدال بيرون ننهادم و بيش از اندازه شادمان نگشتم. اکنون که واپسين روزهاي زندگي ام فرارسيده، خود را بسي خوشبخت مي بينم که فرزنداني که خدا به من مرحمت نموده، همه سالم و در عين نشاط و عقل اند و ميهنم از همه جهت توانگر و پرشکوه و‌يارانم شادمان و محتشمند. آيا با اين همه کاميابي نمي توانم بدين اميد چشم برهم گذارم که‌يادگار جاوداني از خود به جا گذارده ام و آيندگان، مرا مردي خوشبخت و کامياب خواهند شمرد؟ اي پسران عزيزم، شما را سوگند مي دهم و ميهن عزيزم را به شما مي سپارم و از شما مي خواهم که اگر خواهان خشنودي من هستيد، دست دوستي و‌يگانگي به‌يکديگر بدهيد و‌يار و‌ياور هم باشيد. اميدوارم اين خواسته‌ي مرا به کار گيريد و پس از اينکه از اين زندگاني رخت بربستم، مرا پيوسته ناظر کارهاي خود بدانيد و در جلب رضايتم کوشا باشيد...‌ياران من، اگر کردارتان پاک و برابر با حق و دادگري باشد، نيروي شما رونق خواهد‌يافت؛ ولي اگر ستم روا داريد و در اجراي داد تسامح ورزيد، ديري نمي کشد که ارزش شما در نظر ديگران از ميان خواهد رفت و خوار و زبون خواهيد شد. بدانيد که اگر شما نسبت به آنکس که بايد او را از همه بيشتر در دل خود محبوب و عزيز بشماريد، ستم روا داريد؛ کسي حاضر نيست از صميم قلب به شما پناه بياورد و در هنگام نياز شما را‌ياري کند. اگر به وصايايم عمل کنيد، مي توانيد در کمال نيکبختي با‌يکديگر وظايف خطير خود را انجام دهيد. از سرگذشت هاي پيشينيان خود پند گيريد. در اين آيينه‌ي گذشتگان، چه بسا پدراني که مهر فرزندان را در دل خويش پروده اند و چه بسا فرزندان که پدران خود را پيوسته گرامي داشته اند و چه بسيار برادران که از راه اتفاق و‌يگانگي، خدمت هاي بزرگ انجام داده و خوشبخت شده اند. همچنين در اين آيينه خواهيد ديد که افراد از راه نفاق و دشمني به خواري فروافتاده اند و چه بسا فرمانروايي ها و خاندانها که به علت ستم‌ يا از روي کينه توزي و دشمني نابود شده اند. هميشه سرمشق خود را از ميان مرداني برگزينيد که با دادگري و‌يگانگي، پيروز و رستگار شده اند و از امثال آنان پيروي کنيد و بکوشيد تا نام نيک از خود بيادگار گذاريد.

ديگربس است، گفتارم به دارازا کشيد. فرزندان من، هنگامي که مردم، تنم را در زر و سيم و مانند آن نپوشانيد. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپاريد. چه سعادتي از اين بالاتر که تن آدمي در دل خاکي که منشا اين همه ثروت هاي زيبا و چيزهاي نيک و دلپسند است، سپرده شود. من زندگي خويش را در‌ياري به مردم بسر بردم. نيکي بديگران در من خوشدلي و آسايشي فراهم مي ساخت که از همه‌ي شاديهاي جهان برتر است. حس مي کنم که روانم رفته رفته از تنم دور مي شود. همه‌ي جانداران به اين سرنوشت مي رسند و پس از فراغ روح، خاک مي شوند. اگر از ميان شما کسي بخواهد دستم را لمس کند ‌يا فروغ چشمم را ببيند، نزديک شود؛ ولي چون روان، از تنم برفت، راضي نيستم ديگر کسي به آن چشم بدوزد. حتي به شما فرزندانم اجازه نمي دهم تن بي روانم را نظاره کنيد. همه‌ي پارسيان را بر سر مزار من بخوانيد، چه در آن حال در مامني آسوده بسر خواهم برد. هرکس بنا بر آيين کهن بر خاک من حاضر شود، از او پذيرايي کنيد. مي خواهم همه بدانند که من به سعادت بزرگي نايل شده ام. بازهم مي خواهم واپسين سخنم را بار ديگر بگويم که بهترين ضربتي که به دشمنانتان وارد خواهيد ساخت، اين است که با دوستان خود به مدارا و رافت رفتار کنيد.

پس از پايان‌يافتن سخنانش، دست حضار را‌يک ‌يک فشرد. آنگاه روي خود را پوشاند و جان به جان آفرين تسليم نمود.

روانش شاد باد!
     
  
مرد

 


۱− آرامگاه خشایارشا
۲−سنگ برجسته تاج گزاری نرسی.
۳−یادمان پیروزی بهرام دوم.
۴−آرامگاه داریوش بزرگ
۵−یادمان پیروزی شاپور اول بر والرین و فیلیپ عرب.
۶−آرامگاه اردشیر یکم
۷−آرامگاه داریوش دوم
۸−نقش شاپور دوم ساسانی: در این نقش، سواری كه دارای تاج است، نیزه خود را بر گردن دشمن فرو كرده و هر دو، زره به تن دارند.
۹−کعبه زرتشت
▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼▼
نقش رستم نام مجموعه باستانی در شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که یادمان‌هایی از ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است.
نقش رستم در شمال مرودشت در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید واقع شده‌ است با توجه به وجود 4 آرامگاه بطور دقیقی به شکل صلیبی و با دقت هندسی زیادی تهیه شده اند عده ای این اشکال را نمادهای میترایی می دانند و این دیواره را دیواره صلیب آریایی نامیده اند.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
ساسانيان

هخامنشيان

ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ )۳۳۰ - ۵۵۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ( ﻧﺎﻡ
ﺩﻭﺩﻣﺎﻧﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ
ﺍﺳﺖ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ
ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ » ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ« ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ
ﺳﺮﮐﺮﺩﻩٔ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ
ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ.
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ، ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﭘﺎﺭﺱ ﻭ
ﺳﭙﺲ ﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺍﯾﺸﺘﻮﻭﯾﮕﻮ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ
ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﻭ ﺑﺎﺑﻞ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺷﺪ .
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ) ﺷﺎﻩ ﺍﻧﺸﺎﻥ
ﮐﯿﻤﻦ,ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﻢ,ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﯾﮑﻢ ( ﺭﺍ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ
ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ .
ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽﻫﺎ ﻭ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﺧﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪٔ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ
ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯼ ﺩﻭ ﺳﻮﻡ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ
ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ. ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺭﺍ
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ. ﭘﺬﯾﺮﺵ
ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺯ ﻭﯾﮋﮔﯽﻫﺎﯼ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽﺭﻓﺖ . ] ۳ [
ﺧﺎﻭﯾﺮ ﺁﻟﻮﺍﺭﺯ ﻋﯿﻼﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻭ
ﻧﻘﺶﺑﺮﺟﺴﺘﻪﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻫﻨﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻣﻌﻤﺎﺭﯼ ﻭ
ﻧﻘﺶﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻋﯿﻼﻣﯽﻫﺎ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪﺍﻧﺪ
     
  
مرد

 
ساسانيان

کشور و سرزمين

ﭘﺎﺭﺱﻫﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻧﮋﺍﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﺣﺪﻭﺩ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ . ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻗﻮﻡ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ
ﭘﺎﺭﺱ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﺳﻮﺍﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ
ﺁﺷﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﺪﻩ ﻧﻬﻢ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺯﺍﺩﺭﻭﺯ ﻣﺴﯿﺢ، ﻧﺎﻡ
ﺁﻧﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﭘﺎﺭﺱﻫﺎ ﻫﻢﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﻫﺎ
ﺑﻪ ﺑﺨﺶﻫﺎﯼ ﺑﺎﺧﺘﺮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ
ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻫﺎﻥ ﺟﺎﯼ
ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺑﺎ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﻼﻡ، ﻧﻔﻮﺫ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺨﺶﻫﺎﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻓﻼﺕ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﯾﺎﻓﺖ .
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺁﺷﻮﺭﯼ
ﺳﻠﻤﺎﻧﺴﺮ ﺳﻮﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۳۷ ﭖ . ﻡ، ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
»ﭘﺎﺭﺳﻮﺍ « ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﺎﺧﺘﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ
ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﭘﮋﻭﻫﺶﮔﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﺭﺍﻭﻟﯿﻦﺳﻦ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ
ﭘﺎﺭﺳﻮﺍﺵ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ . ﺗﺼﻮﺭ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﻩﻫﺎﯼ ﺯﺍﮔﺮﺱ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺟﻨﻮﺏ ﻭ
ﺟﻨﻮﺏ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﻭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ، ﺍﯾﺴﺖ
ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ۷۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ
ﺯﺍﺩﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﭘﺎﺭﺳﻮﻣﺎﺵ، ﺭﻭﯼ ﺩﺍﻣﻨﻪﻫﺎﯼ
ﮐﻮﻩﻫﺎﯼ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺷﻮﺵ ﺩﺭ
ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﻼﻡ ﺑﻮﺩ، ﺟﺎﯼ
ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺍﺯ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺁﺷﻮﺭﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮ
ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﻠﻤﻨﺴﺮ ) ۷۱۳ - ۷۲۱ ﭖ . ﻡ ( ﺗﺎ
ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺁﺳﺎﺭﻫﺎﺩﻭﻥ ) ۶۶۳ ﭖ . ﻡ (،
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﯾﺎ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﻮﺍ، ﭘﯿﺮﻭ ﺁﺷﻮﺭ
ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﻭﺭﺗﯿﺶ ) ۶۳۲ - ۶۵۵
ﭖ . ﻡ( ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻣﺎﺩ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﺱ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ
ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺮﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ .
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎ


ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﭘﺎﺭﺱﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﺶ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
ﺷﻬﺮﯼ ﻭ ﺩﻩﻧﺸﯿﻦ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭼﺎﺩﺭﻧﺸﯿﻦ
ﺑﺨﺶ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ . ﺷﺶ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻧﺨﺴﺖ ﻋﺒﺎﺭﺕﺍﻧﺪ ﺍﺯ:
ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩﯾﺎﻥ، ﺭﻓﯿﺎﻥ، ﻣﺎﺳﭙﯿﺎﻥ، ﭘﺎﻧﺘﺎﻟﯿﺎﻥ، ﺩﮊﻭﺳﯿﺎﻥ
ﻭ ﮔﺮﻣﺎﻧﯿﺎﻥ. ﭼﻬﺎﺭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﻭﻣﯽ ﻋﺒﺎﺭﺕﺍﻧﺪ ﺍﺯ :
ﺩﺍﯾﯽﻫﺎ، ﻣﺮﺩﻫﺎ، ﺩﺭﻭﭘﯿﮏﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﮔﺎﺭﺗﯽﻫﺎ . ﺍﺯ
ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﻧﺎﻡﺑﺮﺩﻩ، ﺳﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺮ
ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭘﯿﺮﻭ
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ .

ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﻦﻣﺎﯾﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ
ﮐﻤﻨﺪﺍﻧﺪﺍﺯﺍﻥ ﺳﺎﮔﺎﺭﺗﯽ ) ﺯﺍﮐﺮﻭﺗﯽ، ﺳﺎﮔﺮﺗﯽ (
) ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ ﮐﻨﻮﻧﯽ( ﻣﺎﺩﯼﻫﺎﯼ
ﺳﺎﮔﺎﺭﺗﯽ ﻣﯽﺯﯾﺴﺘﻪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﻧﻪٔ ﺑﺎﺑﻠﯽ - ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ
ﺷﺪﻩ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺍﮔﺮﺱ ) ﺯﺍﮐﺮﻭﺗﯽ، ﺳﺎﮔﺮﺗﯽ (
ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺧﺘﺮ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ. ﻧﺎﻡ
ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ
ﭘﺎﺭﺱ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﺷﻨﺪﻩ ) ﻣﻮﺟﻮﺩ ( ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻂ ﭘﯿﻮﻧﺪ
ﺧﻮﻧﯽ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩ ﻭ ﭘﺎﺭﺱ ﺍﺯ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪٔ
ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﺎﮔﺎﺭﺗﯽﻫﺎ ) ﺯﺍﮐﺮﻭﺗﯽ، ﺳﺎﮔﺮﺗﯽ (
ﺍﺳﺖ. ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺟﻨﻮﺏ،
ﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﺩﺭﺍﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩ ﻣﯽﺯﯾﺴﺘﻨﺪ ﻭ
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﻼﻡ، ﻧﻔﻮﺫ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ
ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺨﺶﻫﺎﯼ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻓﻼﺕ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﻨﻮﺏ ﺭﻓﺘﻪﺍﻧﺪ.
ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ، ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺍﺯ
ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩﯾﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﺱ ﺟﺎﯼ
ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺮ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ
ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ
ﺁﺷﻮﺭ ﺑﻨﯽ ﭘﺎﻝ، ﭼﻮﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﯾﻼﻡ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩ، ﭘﺎﺭﺳﯽﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﯽﻫﺎﯼ ﺁﺷﻮﺭﯼﻫﺎ ﻭ
ﻣﺎﺩﯼﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﺰﺍﻥ ﯾﺎ ﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.

ﺍﯾﻦ ﺭﺧﺪﺍﺩ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﯿﺶﭘﺶ ﺩﻭﻡ ﺷﺎﻩ
ﺍﻧﺸﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﮐﯿﻤﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﺍﺩﻩﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ
ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺑﺎﺑﻞ، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﺍﻭ ﻧﺴﺐ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﺍﻧﺸﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﮐﯿﻤﻦ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ
ﺭﺍ ﺷﺎﻩ ﺍﻧﺰﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ .
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭼﯿﺶﭘﺶ) ﺷﺎﻩ ﺍﻧﺸﺎﻥ ﭘﺎﺭﺱ ﮐﯿﻤﻦ (،
ﮐﺸﻮﺭﺵ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻭ ﭘﺴﺮﺵ » ﺁﺭﯾﺎﺭﻣﻨﻪ«، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ
ﭘﺎﺭﺱ ﻭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ
ﭘﺎﺭﺳﻮﻣﺎﺵ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ، ﺑﺨﺶ ﮔﺮﺩﯾﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺎﺩ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﻫﻮﻭﺧﺸﺘﺮﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﺩﻭ ﮐﺸﻮﺭ
ﮐﻮﭼﮏ ﺗﺎﺯﻩ، ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﻧﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﻢ، ﺩﻭ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﺎﻡﺑﺮﺩﻩ ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﯾﮕﺎﻧﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺍﻧﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﺮﺩ . ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ
ﺗﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺍﺳﺖ .
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ


ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﺩﯾﺪ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ
ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺁﻧﻬﺎ، ﺳﻨﮓﻧﺒﺸﺘﻪ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﺑﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭﻩ
ﮐﻮﻩ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ . ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ
ﺍﺯ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﻫﺎ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﯾﮑﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽﺍﺵ ﮐﻪ ﺳﺨﺖﺗﺮﯾﻦ
ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻭﯼ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﺍﯼ
ﺩﻗﯿﻖ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ
ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﺍﺭﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ
ﮐﺮﺩ .

ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪﮔﯽ ) ﻭﺟﻮﺩ ( ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ
ﺑﻦﻣﺎﯾﻪﻫﺎﯼ ﻣﯿﺎﻥﺭﻭﺩﺍﻧﯽ، ﻣﺼﺮﯼ، ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﻭ
ﻻﺗﯿﻦ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺒﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ
ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ ﺗﺎ
ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ
ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ
ﺗﺎﺭﯾﺦﻧﮕﺎﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺎﻩ ﺷﺎﻫﺎﻥ، ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺑﻠﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩٔ ﺧﻮﯾﺸﺎﻭﻧﺪﯼﺵ ﺑﺎ
ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ
ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﯿﺸﯿﻨﯿﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺎﻡ ﻣﯽﺑﺮﺩ : ﻭﯾﺸﺘﺎﺳﭗ،
ﺁﺭﺷﺎﻡ، ﺁﺭﯾﺎﺭﻣﻨﻪ، ﭼﯿﺶﭘﺶ ﻭ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ. ﺍﯾﻦ
ﺗﺒﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ) ﺩﻻﯾﻞ ( ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ
ﺯﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺯﯾﺮﺍ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﻫﻪ ) ﻓﻬﺮﺳﺖ( ﻧﺎﻡ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ
ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ
ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﯾﮑﻢ
ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ .
     
  
مرد

 
ساسانيان

ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ
ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﺑﺎ ﺷﮏ ﻭ ﺩﻭ ﺩﻟﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﻏﺎﺻﺐ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪ ﺗﻼﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ
ﻣﺸﺮﻭﻋﯿﺖ ﺑﺨﺸﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ
ﺁﯾﻨﺪﮔﺎﻥ، ﺗﺒﺎﺭﻧﺎﻣﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺳﺖﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ .
ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ، ﮔﻞﻧﻮﺷﺘﻪٔ ﻧﺒﻮﻧﯿﺪ،
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎﺑﻞ، ﺑﯿﺎﻧﯿﻪٔ ﮐﻮﺭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ) ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪ ﮐﻮﺭﺵ (،
ﮐﺘﯿﺒﻪ ﺑﯿﺴﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﯾﮑﻢ، ﻭ ﺳﻨﮓﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯼ
ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺳﻮﻡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺗﺮﺗﯿﺐ
ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﯾﮑﻢ، ﭼﻨﯿﻦ
ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ: ) ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﯾﻦ
ﺟﺪﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ ﺗﺎ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﺎﯼ ﺗﺮﺩﯾﺪ
ﺍﺳﺖ .
     
  
مرد

 
behnam_ei:
ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻣﺮﺳﯽ

يه نفسى تازه کنم باز ادامه ميدم, مطالب مفيد زياد دارم
     
  
صفحه  صفحه 12 از 36:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  35  36  پسین » 
ایران

سلسله هخامنشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA